صبح صادق دلایل و چرایی فروپاشی رژیم صهیونیستی را واکاوی می‌کند
 ابوذر احمدی/«رژیم صهیونیستی 25 سال آینده را نخواهد دید.» این عبارت فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب در شهریور سال ۱۳۹۴ بود که مهم‌ترین و به یادماندنی‌ترین جمله ایشان به شمار می‌آید که درباره رژیم صهیونیستی مطرح فرمودند. معظم‌له با طرح این موضوع راهبردی، نه تنها افکار عمومی جهان را به تفکر فرو بردند؛ بلکه محافل سیاسی را با واقعیاتی روبه‌رو کردند که امپراتوری رسانه‌ای صهیونیسم سعی در پنهان کردن آنها داشت؛ اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، اینکه پیش‌بینی رهبر معظم انقلاب درباره آینده رژیم صهیونیستی مبتنی بر واقعیت‌ها و روندهای اصلی و حقیقی کنونی صحنه داخلی فلسطین و در سطح منطقه و جهان است و نباید آن را امری ذهنی دانست؛ امروز در منطقه با واقعیت‌های روبه‌رو هستیم که اگر به آنها به دقت توجه شود، به این جمع‌بندی خواهیم رسید که در آینده رژیمی به نام «اسرائیل» وجود نخواهد داشت.
اما با سپری شدن یک سال و اندی از تحلیل حکیمانه امام خامنه‌ای، اتفاقاتی در آخرین روزهای سال 2016 روی داد که این رژیم در حال سقوط را چندین گام به فروپاشی و انهدام نهایی‌اش نزدیک‌تر کرد تا جایی که بسیاری از رسانه‌های غربی و حتی محافل صهیونیستی به این امر اذعان کردند که رژیم اشغالگر قدس، سراشیبی سقوط را به سرعت درمی‌نوردد. 
رژیم جعلی صهیونیستی که با چالش‌های درونی متعددی روبه‌رو است که هر لحظه موجودیت آن را به کام نابودی و مرگ می‌کشانند، در حال حاضر با چالش‌ها و تهدیدات منطقه‌ای و بین‌المللی مواجه شده که افزون بر زیر سؤال بردن مشروعیت سیاسی آن، به یکی از عوامل افول این رژیم تبدیل شده است؛ به گونه‌ای که فاصله زمانی تا فروپاشی رژیم جعلی صهیونیستی را تا حد بسیار زیادی کم کرده است. این عوامل بیرونی که از تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی برآمده‌اند، در آخرین روزهای سال 2016 میلادی نمود بسیاری پیدا کرد و تحلیلگران سیاسی را به این نتیجه رساند که سقوط و نابودی رژیم غاصب صهیونیستی در آینده‌ای نزدیک حتمی و قطعی است. از همین منظر هفته‌نامه صبح صادق تحولات و رویدادهای منطقه‌ای و جهانی را در سقوط رژیم جعلی صهیونیستی تأثیرگذار بوده است، مورد بررسی و تبیین قرار داده است.

۱ـ قطعنامه سازمان ملل و محکومیت رژیم غاصب صهیونیستی
23 دسامبر 201۶، سازمان ملل پس از 37 سال، قطعنامه‌ای را در زمینه توقف شهرک‌سازی رژیم صهیونیستی در شورای امنیت به تصویب رساند و این رژیم را به دلیل اقدامات خودسرانه‌اش محکوم کرد. این قطعنامه همزمان با اینکه بر انطباق کنوانسیون چهارم ژنو در 12 اوت سال 1949 درباره حمایت از غیر نظامیان در ایام جنگ بر سرزمین‌های فلسطینی، از جمله قدس شرقی و دیگر اراضی اشغالی عربی از سال 1967 تأکید داشت، تمامی فعالیت‌های شهرک‌سازی صهیونیست‌ها در اراضی فلسطین اشغالی، از جمله قدس شرقی را به موجب حقوق بین‌الملل اقدامی غیر قانونی خواند و آن را مانعی اساسی بر سر راه تحقق صلح بر اساس راهکار تشکیل دو کشور دانست. همچنین از ادامه شهرک‌سازی در اراضی اشغالی فلسطین که راهکار تشکیل دو کشور بر اساس مرزهای سال 1967 را به خطر می‌انداخت، به شدت محکوم می‌کرد.
نکته مهم و قابل توجه این است که تصویب قطعنامه 2334 شورای امنیت در محکومیت شهرک‌سازی‌ها، نشان داد که مشروعیت بین‌المللی رژیم صهیونیستی به دلیل اقداماتش علیه فلسطینی‌ها زیر سؤال رفته و این رژیم در جهان منزوی شده است. از همه مهم‌تر آنکه این قطعنامه را کشورهای حامی رژیم صهیونیستی، یعنی روسیه، انگلیس و فرانسه تأیید کردند و ایالات متحده آمریکا نیز از وتوی آن خودداری کرد؛ به گونه‌ای که به اعتقاد محافل سیاسی، واشنگتن با این اقدام خود که در نگاه اول حامی سرسخت رژیم غاصب صهیونیستی به شمار می‌آید، نشان داد در برخی از موارد می‌تواند یکی از عوامل افول این رژیم جعلی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی باشد.

۲ـ تحریم‌های بین‌المللی و فرسایش وجهه بین‌المللی رژیم صهیونیستی
جنبش بین‌المللی تحریم رژیم صهیونیستی، خارج کردن سرمایه‌ها و اعمال مجازات علیه آن موسوم به «بی‌دی‌اس» که اواسط سال 2005 آغاز به کار کرد، توانسته است طی چند سال گذشته دستاوردهای خوبی را محقق کند که کمترین حد آنها تحریم آکادمیک تعدادی از دانشگاه‌ها و مؤسسات علمی در اروپا، آفریقا و آمریکای شمالی و جنوبی علیه این رژیم است که به دلیل تأثیر آنها بر خدشه‌دار شدن وجهه این رژیم در میان شخصیت‌های فرهنگی جهان، خشم و ناراحتی شدید مقامات صهیونیستی را برانگیخته است.
در پی آن، اعتراضات مردمی علیه کالاهای رژیم صهیونیستی در اروپا و حتی ایالات متحده آمریکا به طور چشمگیری شدت یافت؛ به گونه‌ای که برخی دولت‌های اروپایی برخلاف حمایت سیاسی خود از دولت جعلی صهیونیستی، محصولات و کالاهای اسرائیلی را تحریم کردند. برای نمونه، دولت فرانسه در ماه پایانی سال 2016، دستورالعمل‌هایی را منتشر کرد مبنی بر اجرای قوانین اتحادیه اروپا برای برچسب زدن روی کالاهایی که در شهرک‌های صهیونیستی کرانه باختری، از جمله شرق بیت‌المقدس تولید شده است. در دستورالعمل منتشر شده در وب‌گاه دولت فرانسه آمده است، بر اساس قوانین بین‌المللی، بلندی‌های جولان سوریه و کرانه باختری، شامل شرق بیت‌المقدس بخشی از رژیم صهیونیستی نیست.
گفتنی است، برچسب زدن بر روی کالاهای تولید شده در شهرک‌های صهیونیست‌نشین در برخی از کشورهای اروپایی عملاً در سال‌های اخیر از سوی تشکل‌های مدنی به انحای مختلف اعمال می‌شده است و در واقع تشکل‌های مردمی در زمینه تحریم‌ها علیه رژیم صهیونیستی پیشرو بوده‌اند و حرکت دولت‌های اروپایی به تبع حرکت‌های مردمی بوده است.
به هر حال، موضع‌گیری‌ها و واکنش‌های جهانی علیه رژیم صهیونیستی بیانگر آن است که توسعه‌طلبی‌های خودسرانه رژیم صهیونیستی حتی در میان حامیان این رژیم هم مقبول نیست و گویا دولت‌های اروپایی از بیم گسترش اعتراضات افکار عمومی دیگر حاضر نیستند با سیاست‌های توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی، به ویژه در زمینه شهرک‌سازی همراهی کنند.

۳ـ حذف نام «اسرائیل» از صحنه بین‌المللی
در اولین روزهای آغاز سال میلادی، روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت»، طی گزارشی از اقدام آژانس امدادرسانی و اشتغال فلسطینیان سازمان ملل متحد (اونروا) از حذف نام «اسرائیل» در کتاب‌های درسی مدارس این آژانس در کرانه باختری و غزه خبر داد.
به نوشته این روزنامه صهیونیستی، در کتاب‌های درسی آژانس امدادرسانی و اشتغال فلسطینیان نقشه‌هایی رسم شده که به جای واژه «اسرائیل» کلمه «فلسطین» آمده و پرچم فلسطین نیز بر روی آن قرار گرفته و به جای شهر «تل‌آویو» نام فلسطینی «تل‌الربیع» نوشته شده است.
جالب آنجاست که «یدیعوت آحارونوت» در ادامه گزارش خود با اشاره به تاریخ تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی، نوشته است: «در کتاب‌های درسی مدارس اونروا از جنبش یهودیان در اروپا به یک جنبش استعماری یاد شده که یهودیان سراسر جهان را برای تشکیل یک دولت واحد یهودی در فلسطین جمع کردند که هیچ پایه و اساس تاریخی یا دینی‌ای در فلسطین نداشتند.»
البته تحلیلگران سیاسی معتقدند، این اقدام «آونروا» همسو با قطعنامه شورای امنیت است. این در حالی است که در ماه دسامبر 2016، شرکت هواپیمایی «هاینان چین» از بزرگ‌ترین شرکت‌های هواپیمایی خصوصی چین، در نقشه ناوبری هوایی خود نام «اسرائیل» را حذف و نام «سرزمین‌های فلسطین» را جایگزین آن کرد. این اقدام شرکت هواپیمایی چینی که با واکنش تند مقامات صهیونیستی مواجه شد، مورد استقبال برخی شرکت‌های هواپیمایی آسیایی که به اراضی اشغالی پرواز دارند، قرار گرفت و بیش از پیش بر موقعیت منحوس رژیم صهیونیستی در صحنه بین‌المللی صحه گذاشت. 

۴ـ روسیاهی منطقه‌ای رژیم جعلی صهیونیستی
سران صهیونیستی همواره تلاش کرده‌اند تا با جنگ‌افروزی و تنش‌زایی در منطقه موجودیت رو به زوال خود را تضمین و امنیت‌زایی کنند؛ مهم‌ترین تلاش آنها طی سال‌های اخیر، سازماندهی گروه‌های تکفیری و حمایت از آنها در به آشوب کشیدن برخی کشورهای منطقه، از جمله عراق و سوریه بوده است که متأسفانه با حمایت مالی و لجستیکی برخی دول عربی غربگرای منطقه، از جمله عربستان سعودی، اردن، قطر و... همراه بوده است. 
اما با مقاومت گروه‌های مردمی در عراق و سوریه در ماه‌های پایانی سال 2016 میلادی، شاهد شکست سنگین گروه‌های تکفیری در جبهه‌های مقاومت عراق و سوریه بودیم که بیش از پیش از ناکامی این پروژه صهیونیستی خبر می‌دهد. در واقع، رژیم صهیونیستی با حمایت از داعش و سایر گروه‌های تکفیری به دنبال رسیدن به دستاوردهایی بود که از سال‌ها پیش در تحقق آنها ناکام بود. اما پیروزی محور مقاومت مردمی منطقه طی ماه‌های اخیر، سبب نگرانی مقامات صهیونیستی شده و آنان را از ادامه حمایت گروه‌های تکفیری، از جمله داعش و جبهه النصره ناامید کرده است؛ به گونه‌ای که بر اساس تحلیل برخی مراکز فکری و مطالعاتی صهیونیستی، از جمله «مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل»، در صورت ادامه روند کنونی، گروه‌های مقاومت مردمی مصمم‌تر شده و به تبع آن امنیت ملی رژیم صهیونیستی به شدت به مخاطره خواهد افتاد.
از سویی، رژیم غاصب صهیونیستی طی سال‌های اخیر، پروژه عادی‌سازی روابط دول عربی و رژیم صهیونیستی را با حمایت واشنگتن و کشورهای اروپایی کلید زد تا به نوعی قدرت منطقه‌ای خود را افزایش دهد؛ اما با افزایش روند اعتراضات گسترده عمومی در کشورهای عربی نسبت به این موضوع و همچنین روند فزاینده بیداری اسلامی در منطقه، این سناریوی صهیونیستی هم محکوم به شکست است. البته مقامات صهیونیستی باید این نکته مهم را به خاطر داشته باشند که رویکرد رژیم‌های عربی منطقه، به ویژه کشورهایی نظیر عربستان، امارات و مصر برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی نشان‌دهنده بحران واقعی این رژیم‌هاست که از پشتوانه حقیقی مردمی در حاکمیت خود محروم بوده و با کمک کشورهای خارجی در آشوب امنیتی موجود در منطقه روی پا ایستاده‌اند.

۵ـ فساد اقتصادی سران رژیم صهیونیستی
در کنار این تحولات جهانی و منطقه‌ای که بیش از پیش سیر صعودی نابودی و زوال رژیم غاصب صهیونیستی را سرعت داده است، در آخرین روزهای سال 2016 میلادی، اتفاقاتی در صحنه سیاسی داخلی فلسطین رخ داد که از فروپاشی این رژیم جعلی در آینده‌ای نزدیک و زودتر از زمان وعده داده شده امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) خبر داد. 
طی سال‌های اخیر، گزارش‌هایی درباره فسادهای مالی «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و خانواده‌اش در رسانه‌های این رژیم منتشر شد؛ موضوعی که از ابتدا به سرعت از سوی دفتر نخست‌وزیر تکذیب شد؛ اما در پی آن گزارش‌های دیگری منتشر شد که اوضاع را برای نتانیاهو بسیار دشوار کرد.
عموم این گزارش‌ها از پولشویی و فساد مالی نتانیاهو خبر می‌داد؛ از این رو با توجه به حساسیت بالای این موضوع، دادستان کل رژیم صهیونیستی به صورت مستقیم رسیدگی پرونده را در دست گرفت. در این بین با دستور مستقیم دادستان رژیم صهیونیستی، تحقیقات رسمی در این پرونده به جریان افتاد و مقامات ارشد پلیس و مسئولان قضایی رژیم صهیونیستی گفتند که به زودی آخرین تحقیقات صورت گرفته در زمینه دست داشتن «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر این رژیم در پولشویی گسترده و فساد مالی، به اطلاع عموم می‌رسد.
در روزهای آخر دسامبر 2016 بود که خبر محکومیت نتانیاهو به علت جرایمی، چون پولشویی، رشوه و سوءاستفاده از اموال عمومی رسانه‌ای شد و وجهه وی را در جامعه صهیونیستی تخریب کرد؛ به گونه‌ای که چهره‌های سیاسی که در هفته‌های اخیر با نتانیاهو ملاقات داشتند، او را بسیار افسرده و سرگردان توصیف کردند؛ فردی که قادر به رها شدن از منجلاب کنونی نیست.
گفتنی است، فساد سران صهیونیستی سبب شده است تا یهودیان ساکن اراضی اشغالی نسبت به ماهیت دولت صهیونیستی و مقامات آن بی‌اعتماد و سرخورده شوند؛ به گونه‌ای که نتایج نظرسنجی شبکه 10 رژیم صهیونیستی در سال 2016، در این زمینه از بی‌اعتمادی 68 درصدی مردم یهودی نسبت به دولت رژیم صهیونیستی و همچنین آمادگی بیش از نیم میلیون نفر به دلیل وضعیت بد معیشتی، برای ترک سرزمین‌های اشغالی خبر می‌دهد. 
در همین حال، شانزده مؤسسه و نهاد اطلاعاتی آمریکا در پژوهشی به این نتیجه رسیده‌اند که رژیم صهیونیستی تا سال ۲۰۲۵ فرومی‌پاشد. پژوهش نهادهای امنیتی آمریکا در ادامه اعلام می‌کند که یهودیان به علت بی‌اعتمادی به دولت و مقامات خود به میزان بسیار بالایی در حال بازگشت از فلسطین به کشورهایی هستند که از آنجا آمده‌اند.
در همین روزها سازمان بیمه رژیم صهیونیستی نیز گزارشی را منتشر کرد که نشان می‌دهد میزان فقر و بیکاری در رژیم صهیونیستی افزایش یافته است. همچنین گزارش‌های سازمان همکاری اقتصادی و توسعه اروپا نشان‌دهنده این است که شکاف اقتصادی میان ثروتمندان و فقیران در رژیم صهیونیستی بیش از سایر اعضای این سازمان است. در کنار این تحولات که از وجود چالش‌های جدی و نابودکننده درونی این رژیم حکایت دارد، افزایش روحیه مقاومت مردمی فلسطین در مقابله جدی با رژیم اشغالگر صهیونیستی و همچنین استمرار انتفاضه سوم و گسترده شدن در مناطق اشغالی 1948 طی سال گذشته میلادی، از سقوط و نابودی زودرس رژیم جعلی صهیونیستی خبر می‌دهد. البته در کنار کاهش روحیه یهودیان برای خدمت در ارتش و وجود فساد گسترده جنسی در میان فرماندهان و افسران رده بالای رژیم­‌صهیونیستی، این روند سرعت فزاینده‌تری را به خود گرفته است. 
در پایان می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که نگاهی به شاخص‌های فرصت‌ها و تهدیدات اجمالی ذکر شده در برابر رژیم صهیونیستی که نمایی کلی از تحولات منطقه ارائه کرده، نشان می‌دهد که سیگنال‌های پیروزی نهایی امت بر توطئه‌های استعماری ـ غربی نزدیک است و قطعاً فاصله زمانی زیادی تا پیروزی نهایی بر این توطئه‌ها و تزلزل مبانی موجودیتی رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت و ان‌شاءالله وعده امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در زمانی کوتاه‌تر به نتیجه خواهد رسید.  

 مصطفی قربانی/ عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا، با بیان اینکه اگر «برجام» نبود، الان بدتر از ونزوئلا بودیم، معتقد است که در نبود برجام همه چیز به هم می‌خورد. به اعتقاد او، «نگرانی مخالفان برجام درست نیست»؛ زیرا آنها می‌دانند که پرونده سیاسی‌شان با برجام بسته شده است. 
دقت در ادبیات آقای عبدی نشان می‌دهد که وی نگاهی سیاسی به برجام و قضایای آن داشته و بر آن است تا برجام را یک دستاورد مهم برای دولت قلمداد کند و از همین رهگذر نتیجه می‌گیرد؛ حال که برجام دارای دستاورد بوده و کشور را از حالت احتضار نجات داده است، چاره‌ای جز ادامه آن نداریم و شرط ادامه آن نیز این است که دولت کنونی همچنان زمام قوه اجرایی کشور را در دست داشته باشد. در ارتباط با سخنان آقای عبدی ابتدا باید مفروضات وی را تشریح کرد و سپس به آنها پاسخ داد. اما مهم‌ترین مفروضات وی عبارتند از: 
۱ـ پیش از انعقاد برجام، وضعیت کشور بسیار نامساعد بود و ما چاره‌ای جز پذیرش برجام، حداقل به عنوان مسکنی برای این شرایط نامطلوب نداشتیم.
۲ـ برجام اگرچه نتوانسته آن شرایط نامطلوب را از بین ببرد؛ اما حداقل توانسته است تاحدودی اوضاع ما را نسبت به گذشته بهتر کند.
۳ـ برجام یک موفقیت است که حاصل نوع نگاه، سیاست و دیپلماسی دولت است و چون چاره‌ای جز تداوم اجرای آن نداریم، لاجرم دولت کنونی همچنان باید زمام امور را در دست داشته باشد. 
اما در پاسخ و نقد این مفروضات، توجه به چند نکته ضروری است:
۱ـ اگرچه به دلیل سوءمدیریت‌های داخلی و فشار تحریم‌های دشمن شرایط پیش از انعقاد برجام چندان مساعد نبود؛ اما شرایط مذکور به گونه‌ای نبود که در اثر آن مجبور باشیم توافق با دشمن را به هر قیمتی بپذیریم. اساساً آغاز روند مذاکرات هسته‌ای با اعضای ۱+۵ که به انعقاد برجام منجر شد، پس از نگارش نامه اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا به رهبر معظم انقلاب بود که در آن خواستار حل‌وفصل مسالمت‌آمیز مسئله هسته‌ای ایران شده بود. منظور این است که فشار تحریم و اوضاع داخلی کشور به گونه‌ای نبود که ما مجبور به مذاکره شده باشیم؛ بلکه این طرف مقابل بود که خواهان مذاکره بود. 
۲ـ در اینکه برجام دارای برخی دستاوردها بوده شکی نیست؛ اما می‌توان گفت که وزن این دستاوردها در مقابل امتیازاتی که طرف مقابل از ما گرفته است، ناچیز است. در واقع، آمریکا با نقض و اجرای ناقص و اصطلاحاً «قطره‌چکانی» برجام درصدد است نه تنها کل صنعت هسته‌ای ایران را نابود کند؛ بلکه رفع تحریم‌ها و برخی از مسائل دیگری که بنا به متن برجام باید آنها را اجرا کند را به تغییر رفتار ایران در سایر حوزه‌ها یا به تعبیر دقیق‌تر، خدشه وارد کردن به دیگر حوزه‌ توانایی‌های راهبردی نظام منوط کند. بنابراین، در مقابل تضعیف توانایی‌های راهبردی هسته‌ای کشورمان، نباید به دستاوردهای اندک برجام که در حکم «ثمن بخس» است، قانع بود. 
۳ـ واقعیت این است که افکار عمومی انتظار داشت تا نوع نگاه دولت به ویژه در حوزه سیاست خارجی منتج به تغییرات عینی در وضعیت معیشت آنها شود؛ اما اکنون که به گفته مسئولان دولتی برجام «تقریباً هیچ» دستاوردی نداشته و در عین حال، دولت نیز تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد آن گذاشته بود و به استعدادهای درونی کشور برای حل مشکلات مردم تقریباً‌ توجهی نداشت، ادامه کار دولت با وضع موجود دشوار به نظر می‌رسد. به بیان دقیق‌تر، افکار عمومی عادل‌ترین قاضی است که خود درباره اینکه چه کسی را انتخاب کند، تصمیم خواهد گرفت.
۴ـ این دست اظهارنظرها که مبتنی بر بزرگنمایی برجام است، با این هدف صورت می‌گیرد که با بزرگ کردن خطر جریان مقابل و اینکه اگر دولت کنونی از صحنه کنار برود، وضع به اوضاع پیش از برجام برمی‌گردد و درصدد است زمینه تداوم روحانی در قدرت را فراهم کند. در واقع، اینان درصددند تا با تخریب رقیب، زمینه روی آوردن مجدد به روحانی را فراهم کنند. می‌توان گفت که طیف تریبون‌دار جریان اصلاحات درصدد است با تخریب رقیب و دستاوردسازی برای برجام، برای حضور مجدد روحانی در قدرت مقدمه‌چینی کند.

  محسن فخری/   دستگیری 28 نفر در میهمانی مختلط در آبادان، دستگیری یک بازیگر ـ نویسنده مشهور در یک میهمانی شبانه در حال مستی، بازداشت 40 دختر و پسر در میهمانی غیر مجاز در ارومیه، بازداشت 150 زن و مرد در باغی در غرب تهران و...؛ تیترهایی است که این روزها بیش از گذشته در میان اخبار رسانه‌ها به چشم می‌آید! افزایشی مشهود که به راحتی و با مرور ساده تیتر رسانه‌های کشور در چند سال اخیر‌، می‌توان به آن گواهی داد و اعلام کرد، دیگر این سبک از میهمانی‌ها که از میانه‌های دهه هفتاد در تهران و آن هم در میان قشر خاصی از جامعه پا گرفت، به مناطق شمالی پایتخت منحصر نیست؛ بلکه حتی در بسیاری از شهرهای کوچک نیز شاهد برگزاری آن هستیم!
 اما چرا طی سال‌های اخیر و به ویژه از نیمه دهه هشتاد به این طرف تا این حد برگزاری چنین مراسماتی شتاب گرفت؟ کارشناسان معتقدند، برای درک درست چرایی این افزایش چشمگیر، مانند هر پدیده‌ اجتماعی دیگری نباید به دنبال تک علت‌ها بوده، بلکه قطعاً مجموعه‌ای از عوامل وجود داشته و دارد که موجب شده است امروز با چنین شرایطی روبه‌رو باشیم؛ بر اساس این، تلاش می‌کنیم به دو علتی‌ که بیش از دیگر موضوعات اهمیت دارند، بپردازیم:
اگرچه اقدامات نیروهای انتظامی در برخورد با باندهای فساد امری لازم و حیاتی است؛ اما این برخورد و دستگیری پایان ماجرا نیست و شاید بتوان گفت مهم‌تر از این برخورد امنیتی، اقدامات فرهنگی است که باید برای مصونیت‌سازی جامعه صورت گیرد. به تعبیر دقیق‌تر، اقدامات نظامی و اقدامات فرهنگی دو لبه یک قیچی هستند که می‌توانند هر فرهنگ زائد و مهاجمی را از میان بردارند. پر واضح است که توجه به یکی از این دو مسیر، ما را از رسیدن به مقصود بازمی‌دارد که نمونه بارز و تجربه شده آن را می‌توان در شکست برخورد صرفاً پلیسی با موضوع ترویج ماهواره و جمع‌آوری آن مشاهده کرد. 
بر اساس این، صاحب‌نظران مسائل اجتماعی تأکید می‌کنند، یکی دیگر از علل رشد چشمگیر برگزاری میهمانی‌های شبانه و قبح‌زدایی از آنها را باید انفعال دستگاه‌های فرهنگی کشور در مقابل تلاش و برنامه‌ریزی بی‌وقفه دشمنان دانست. دستگاه‌های فرهنگی در خواب به سر می‌برند و گزاف نیست اگر بگوییم جز تک اقدامات گروه‌های خودجوش مردمی و جوانان انقلابی شاهد اقدامات مؤثری در حوزه فرهنگ نیستیم و حتی در برخی موارد شاهد آن هستیم که جشنواره‌های فرهنگی و هنری کشور که متعلق به جریان‌های انقلابی و اسلامی هستند، مانند جشنواره فیلم فجر، جایزه جلال‌آل‌احمد و... نه تنها در مسیر فرهنگ اسلامی ـ ایرانی متعالی گام برنمی‌دارند، بلکه  درست در مسیر خلاف این ارزش‌ها حرکت می‌کنند که ثمره آنها تجلیل و تشویق افراد و جریان‌های غربگراست که آرمان‌های لیبرالی را در میان جوانان ایرانی تبلیغ می‌کنند!
مشخص است که در این فضا جریان ضد دینی با جذابیت‌های کاذب و... به سادگی و با دستانی باز از  ارزش‌های اجتماعی ـ فرهنگی و دینی جوانان مشروعیت‌زدایی کرده و از موضوعات ضد فرهنگی و ضد دینی قبح‌زدایی می‌کنند؛ به قول مشهور، منکر را جای معروف و معروف را جای منکر می‌نشانند. در این شرایط به راحتی از میهمانی‌های مختلط، مصرف مشروبات الکلی، استعمال دخانیات، موسیقی‌های زیرزمینی، روابط نامشروع و... چهره زیبا ارائه می‌شود. تلخ است، اما واقعیت دارد که اگر شرایط بر همین منوال ادامه یابد، مشخص نیست در آینده نه چندان دور جامعه ایرانی با چه مصائب و مشکلاتی روبه‌رو خواهد شد. برای تغییر این مسیر باید بیدارباشی جدی به مسئولان فرهنگی داد!

  اکبر معصومی/  انتخابات یکی از مهم‌ترین رخدادهای هر کشور است که آینده آن کشور را رقم می‌زند. مردم در آن به رویکردها و وعده‌هایی که نامزدهای انتخاباتی می‌دهند واکنش نشان می‌دهند و باعث جذب افراد می‌شود؛ لذا یکی از عوامل جریان‌ساز و تأثیرگذار بر فضای انتخابات، ادبیات و گفتمان نامزدهاست. افراد سیاسی و نامزدهای انتخاباتی به این موضوع توجه اساسی دارند. در واقع گفتمان یک نامزد انتخاباتی همان وعده‌های اوست که به نظر مردم از روح اندیشه وی نشأت می‌گیرد و این باعث واکنش افراد یک جامعه می‌شود. پس انتخاب یک گفتمان یا همان وعده انتخاباتی می‌تواند در نتیجه انتخابات یک کشور نقش تعیین کننده‌ای داشته باشد؛ اما اگر فردی تصمیم داشته باشد برای بار دوم نامزد شود، باید وعده‌های دوره گذشته خود را عملی کند تا در دور دوم با کمترین چالش و رقیب پیروز انتخابات شود. از سوی دیگر اگر همان فرد، وعده‌های خود را عملی نکند ممکن است که در دور دوم از انتخابات اعتماد مردم از وی سلب شده و با پاسخ منفی مردم روبه رو شود. با توجه به این موضوع به نظر می‌رسد که در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری مهم‌ترین چالش و رقیب سرسخت آقای روحانی وعده‌های اوست؛ وعده‌هایی که هنوز عملی نشده است.
 روحانی با شعار چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژها با چرخ زندگی مردم توانست پیروز انتخابات سال 92 باشد و دولت یازدهم را فتح کند. وی برای عملی کردن وعده‌های خود به جای اتکا به توان داخلی، بیشتر نگاه به بیرون داشت، تمرکز بیشتر وی بر روی حل پرونده هسته‌ای از طریق مسامحه با غرب و در جهت رفع تحریم‌ها بود، تا از آن طریق بتواند اقتصاد کشور را رونق دهد و تا حدودی به وعده‌های خود عمل کرده باشد؛ اما این نگاه ساده به غرب به گونه‌ای است که امروز پس از گذشت سه‌ سال ‌و ‌نیم از عمر دولت روحانی، نه تنها وضعیت بهتر نشده، بلکه به اعتقاد بسیاری از مردم در برخی زمینه‌ها حادتر نیز شده است.
 امروزه بیکاری، شکست برجام و تحریم‌های صورت گرفته پس از آن، مسئله فیش‌های حقوقی نجومی، آمارهای گاه غیر کارشناسی و غیر واقعی اقتصادی، افزایش نرخ ارز و ده‌ها مشکل دیگر، رقابت در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 را برای آقای روحانی سخت خواهد کرد. در کشوری چون فرانسه وقتی سارکوزی رئیس‌جمهور وقت نتوانست مشکلات عمده مردم را مرتفع سازد و وعده‌های خود را عملی کند مردم در دور دوم انتخابات به وی و کابینه او رأی ندادند و عملاً با سازوکار انتخابات وی را تنبیه کرده و فرد دیگری را به جای او انتخاب کردند؛ لذا به نظر می‌رسد که در انتخابات سال آینده نیز روحانی چنین وضعیتی را داشته باشد.
 وی به جای مناظره با رقیبان انتخاباتی، بیشتر باید جوابگوی کارنامه چهار ساله خود باشد که از نگاه مردم مطلوب نبوده است. پس می‌توان چنین نتیجه گرفت که در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری، وعده‌ها و شعارها، مهم‌ترین رقیب انتخاباتی وی و پاشنه آشیل دولت تدبیر و امید باشد؛ شعارهایی که هنوز محقق نشده است.

علی‌محمد نائینی، مشاور شهردار تهران گفت: شهرداری تهران با در اختیار داشتن فضاهای عمومی شهر و با وجود بهره‌گیری روزانه بیش از چهار میلیون نفر از سامانه حمل‌ونقل عمومی، حضور روزانه 500 هزار نفر در میادین میوه و تره‌بار، استفاده روزانه 350 هزار نفر از فضاهای ورزشی، وجود 2200 بوستان می‌تواند اثرگذار باشد. بناست کمیسیون حجاب و عفاف شهرداری تهران در قالب برگزاری جلسات ستادی ـ اجرایی، جهت اجرایی کردن طرح‌ها و ایده‌های جدید در این زمینه گام بردارد.