علی قاسمی/ مدتی است که کلید واژه «مهندسی انتخابات» وارد واژگان عرصه سیاسی در ایران شده است. شاید برای برخی از افراد واژه مهندسی انتخابات گنگ و نامفهوم باشد. مهندسی انتخابات یعنی مجریان و دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات از طریق رانت‌های مختلف، به خصوص سیاسی ـ اقتصادی و... زمینه‌ای را فراهم کنند تا کاندیدای مورد نظرشان بتواند در انتخابات پیروز شود. مهم‌ترین شاخص مهندسی انتخابات عزل بدون ضابطه و نصب مدیران هماهنگ با مجریان در هر انتخاباتی است. واگذاری پروژه‌های خدماتی و اقتصادی و وعده‌وعیدهای بدون کارشناسی و استخدام افراد مورد نظر در ادارات از دیگر تعریف‌های این کلید واژه است.
پس از روشن شدن اصطلاح مهندسی انتخابات باید گفت دولت ابلاغیه‌ای با عنوان «اطلاع‌رسانی و تعامل مستقیم با مردم» به تمام استانداری‌ها و فرمانداری‌های سراسر کشور صادر کرده‌ است که حاکی از تلاش برای تبدیل ادارات دولتی به ستادهای انتخاباتی است. دولت در این اقدام کم‌سابقه و ابلاغ فوق‌العاده عملاً دستور تشکیل ستادهای تبلیغاتی حسن روحانی برای انتخابات ۹۶ را در استانداری‌ها و فرمانداری‌های سراسر کشور صادر کرده است. از جمله بندهای موجود در این ابلاغیه «مراقبت استانداری‌ها از عیان شدن رویکرد انتخاباتی این طرح در مواجهه‌های رسانه‌ای در عین دفاع حداکثری از دولت» است که انتخاباتی بودن این ابلاغیه را به وضوح نشان می‌دهد.
 همچنین در بند دیگری از این ابلاغیه آمده است: «تمامی تولیدات تبلیغاتی باید در قالب ویژه‌نامه‌هایی با عنوان «سلام کشور» چاپ و به صورت گسترده توزیع شود!» در این ابلاغیه، مسئول مستقیم اجرای طرح «اطلاع‌رسانی و تعامل مستقیم با مردم» معاونان سیاسی استانداری‌ها تعیین شده‌اند؛ به این صورت که مسئولان مستقیم برگزاری انتخابات سال 96 باید در استان‌های خود رئیس ستاد تبلیغاتی دولت یازدهم هم باشند! آنچه بیش از همه در این ابلاغیه جای تعجب دارد این است که دولت دستور داده است بدون هیچ محدودیتی(دولتی و غیر دولتی) از همه ظرفیت‌های رسانه‌ای برای تبلیغات و ارتباط مردمی استفاده شود. اگر قرار است وزارت کشور برای اطلاع‌رسانی و تعامل مستقیم با مردم ابلاغیه‌ای به استانداری‌ها صادر کند، این‌گونه ابلاغیه‌ها باید از طریق معاون برنامه‌ریزی استانداری‌ها صورت بگیرد، نه معاونان سیاسی و امنیتی؛ همین که چهار ماه مانده به انتخابات این مأموریت را به مراکز سیاسی استانداری و فرمانداری‌ها واگذار کرده است، شائبه انتخاباتی کاملاً از آن برداشت می‌شود. با این وضعیت این ابلاغیه نامتعارف پدیده جدیدی است که اتفاق افتاده و برداشت‌های زیادی درباره آن وجود دارد. اگر چه هیئت نظارت بر انتخابات باید این ابلاغیه را بررسی کند و درباره آن نظر دهد، اما بِأَیِ نحوٍ کان استفاده از منابع دولتی و منابع مربوط به بیت‌المال در انتخابات به نفع یک گروه یا یک فرد، هم از لحاظ قانونی و هم از لحاظ شرعی دارای اشکال است و جرم محسوب می‌شود. طبق این دستورالعمل حضور مسئولان استانی بین آحاد مردم و ارائه گزارش عملکردها و مستندسازی و انتشار آنها و استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای برای تبلیغات نشان می‌دهد که برنامه همه‌جانبه‌ای برای پوشاندن ناکارآمدی‌های دولت و عدم تحقق وعده‌های داده شده وجود دارد.
در پایان باید پرسید وزارت کشور که خود مسئول برگزاري انتخابات است و حتماً بايد قانون را رعايت کند و در عمل نشان دهد که حافظ رأي مردم است، چرا به صورت ناشیانه دست به چنین اقدامی زده است؟! جا دارد که مجلس در یک اقدام پیش‌دستانه حتماً درباره این ابلاغیه از وزیر کشور سؤال کند و قوه قضائیه نیز به لحاظ مسئولیت ذاتی خود در این حوزه باید ورود کند و ضمن پیگیری برخورد لازم را نیز داشته باشد تا شاهد کمترین تخلف در انتخابات آتی باشیم.


در نشست تخصصی همایش بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت مطرح شد
استحکام درونی بانک‌ها مستلزم برقراری نظام کارمزدی به عنوان پایه درآمدی، کاهش سود سپرده‌ها و نرخ سپرده قانونی نزد بانک مرکزی، مدیریت ریسک و اعمال نظارت حرفه‌ای نهادهای قانونی در راستای مدیریت دارایی‌هاست.
دکتر آیت‌الله ابراهیمی، مدیرعامل بانک انصار در نشست تخصصی ششمین همایش سالیانه بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت با بیان مطلب مذکور، گفت: «احصای مضامین و تعیین مصادیق اقدامات بانک‌ها در راستای پشتیبانی از اقتصاد مقاومتی یک حرکت کلیدی برای هدایت فعالیت شبکه بانکی در حوزه‌های بانکداری داخلی و بین‌المللی است.»
وی افزود: «براساس بند 22 سیاست‌های اقتصاد مقاومتی که وظایف دولت را مشخص می‌کند، مخاطرات و اختلالات داخلی و خارجی اقتصاد باید با واکنش‌های هوشمند، فعال، سریع و بهنگام نهادهای حاکمیتی مدیریت شود تا ضمن کنترل بحران‌های احتمالی، با تهدیدهای کنونی مقابله کرده و عملکرد نظام بانکی را بهبود بخشیم.»
رئیس شورای عالی راهبری اقتصاد مقاومتی بانک انصار سپس با تأکید بر لزوم ایفای نقش برجسته بانک مرکزی در توسعه درآمدهای حوزه کارمزدی و واسطه‌گری مالی به تشریح ساختار درآمدی بانک‌ها در وضعیت کنونی پرداخت و سهم کارمزد خدمات و درآمدهای غیر مشاع را ناچیز قلمداد کرد؛ همچنین با تأکید بر اینکه مسابقه برای دریافت نکردن کارمزد در راستای اعمال رقابت‌های غیر حرفه‌ای، به زیان اقتصاد واقعی کشور است، افزود: «رقابت ناسالم برخی از بانک‌ها برای جذب منابع گران‌قیمت، اجازه نمی‌دهد سیاست‌های اقتصاد مقاومتی برای استحکام درونی و زمینه‌سازی برای پشتیبانی مقاومتی محقق شود.»
مدیرعامل بانک انصار با اشاره به نسبت کارمزد دریافتی به درآمد کل چند بانک بزرگ خارجی، گفت: «بانک‌های معتبر جهان تا حدود 48 درصد از درآمدهای‌شان را از محل دریافت کارمزد (درآمد غیر مشاع) به دست می‌آورند، در صورتی که این عدد در شبکه بانکی ایران حدود 17 درصد است.»
وی افزود: «پرداخت نرخ‌های سود سپرده غیر منطقی، از سوی بانک‌ها منشأ درآمدی در اقتصاد واقعی ندارد و افزون بر ابهام شرعی، واجد اشکالات فراوانی، از جمله ایجاد زیان در حوزه واسطه‌گری مالی بانک‌هاست و دلیل عمده بروز بحران در تداوم فعالیت شبکه بانکی به شمار می‌آید.»
ابراهیمی در ادامه اظهار داشت: «با توجه به قیمت تمام شده پول در شبکه بانکی و بازده دیگر بازارهای رقیب که خطری برای کاهش نرخ سود سپرده‌ها نیستند، کیفیت سودآوری و درآمدزایی بانک‌ها از بخش واسطه‌گری مالی دستخوش مخاطرات جدی است و برآیند این مخاطرات، اثر خود را در روند نزولی بازده حقوق صاحبان سهام بانک‌های کشور نشان داده است.»

 محمدرضا فرهادی/ مذاکرات آستانه با شرکت دولت سوریه و گروه‌های معارض چهارم بهمن در قزاقستان برگزار خواهد شد. هدف اصلی این مذاکرات رسیدن به راه‌حلی پایدار برای پایان دادن به بحران سوریه است. بنابراین، باید به این پرسش پاسخ داد که آیا اراده کافی برای پایان دادن به این بحران بین دو طرف وجود دارد؟ برگزاری نشست آستانه می‌تواند چه تهدیدها و فرصت‌هایی برای دو طرف داشته باشد؟
ابتدا در پاسخ به پرسش اول باید به این نکته اذعان کرد که با توجه به روند شش ساله جنگ در سوریه، دولت این کشور همواره برای پایان دادن به بحران به وجود آمده حسن‌نیت داشته و شرایط مذاکرات سیاسی را نیز فراهم کرده، اما مشکل اصلی در طرف مقابل است. جبهه مقابل متشکل از بازیگران مختلف(دولت‌ها و تروریست‌ها) است که نامتجانس بودن آن مشکلات عدیده‌ای به وجود آورده است.به عبارتی، وجود دولت‌های مختلف با رویکردهای گوناگون شرایط متفاوتی را در این زمینه به وجود آورده است. بنابراین، در جبهه مقابل نمی‌توان به یک صدای واحد یا همکاری مشترک رسید که این امر نشان‌دهنده نبود اراده قوی برای پایان بحران سوریه است.
در بحث تهدید یا فرصت بودن مذاکرات آستانه باید گفت:
۱ـ‌ مذاکرات سیاسی برای تروریست‌ها از یک سو فرصت و از سوی دیگر تهدید است. فرصت بودن مذاکرات آستانه برای تروریست‌ها از نظر شکست این مذاکرات و ادامه رویکرد مسلحانه با دولت سوریه با توجه به آتش‌بس اخیر است. بسیاری از این گروه‌ها براساس ایدئولوژی خود تنها راه پایان بحران سوریه را برکناری بشاراسد می‌دانند. آتش‌بس اخیر نیز شرایط تجدید قوا را برای این گروه‌ها فراهم کرده است تا بتوانند دوباره توازن قوا را در عرصه میدانی به نفع خود تغییر دهند.تهدید بودن مذاکرات آستانه برای تروریست‌ها از آن رو است که احتمال دستیابی به روندی سیاسی امکان‌پذیر بوده و در آینده سیاسی نقشی به این گروه‌ها داده نشود؛در واقع، در صورت آغاز فرایند سیاسی در سوریه این دولت‌ها خواهند بود که خواهان نقش‌آفرینی در آینده سوریه هستند، نه گروه‌ها.
۲ـ این مذاکرات برای دولت سوریه و هم‌پیمانان آن نیز هم فرصت وهم تهدید است. تهدید بودن آن بیشتر بر پایه نرسیدن به توافقی فراگیر در سایه چنددستگی طرف مقابل است؛ اما فرصت‌های این مذاکرات به مراتب بیشتر است. فرصت‌هایی، همچون تبدیل کردن رویکرد معارضان سوری از راهکار نظامی به سیاسی، تضمین آینده بشاراسد در دولت آینده(یکی از بندهای آتش‌بس بیانیه ژنو ۲۰۱۲ است که بحث دولت انتقالی متشکل از دولت فعلی و معارضان را مطرح کرده)،سپردن مذاکرات به طرف‌های سوری ـ سوری در سایه عدم مشارکت آمریکا، فراهم شدن شرایطی برای همسویی ترکیه با روسیه و ایران با توجه به تهدیدهای امنیتی اخیر در این کشور و نقش دادن به دولت سوریه در مذاکرات آینده به عنوان دولتی مشروع و قانونی. در کل باید گفت،برگزاری نشست آستانه در سایه پیچیدگی اوضاع میدانی و سیاسی در سوریه امیدهای فراوانی را برای پایان بحران در سوریه فراهم کرده است. با توجه به پایبند نبودن طرف مقابل به تعهدات خود که ناشی از ماهیت آن و همچنین عدم تجانس است، شرایط سیاسی نمی‌تواند پایان بحران در سوریه را مهیا کند. همچنان که پیروزی در حلب، تروریست‌ها و حامیان آنها را به پای میز مذاکره کشاند، تنها راه‌حل پایان بحران سوریه نیز در عرصه میدانی است.
در پایان این نکته را متذکر می‌شویم که با نزدیک شدن زمان مذاکرات صلح سوریه تحت نظارت روسیه و ترکیه در آستانه قزاقستان و همزمان شدن آن با انتصاب دونالد ترامپ در پست ریاست‌جمهوری آمریکا همچنان احتمال مشارکت آمریکا در این نشست در هاله‌ای از ابهام است. این ابهام به واکنش کرملین بازمی‌گردد که گفته است نمی‌تواند توضیح دهد که آیا از واشنگتن برای مشارکت در این نشست دعوت خواهد کرد یا خیر، اما دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین هرگونه واکنش به احتمال مشارکت آمریکا در این کنفرانس را رد کرد و گفت: «روسیه می‌خواهد مشارکت گسترده تمامی گروه‌ها را در حل بحران سوریه شاهد باشد.»

صبح صادق فراز و فرود حیات سیاسی هاشمی را در چهار اپیزود بررسی می‌کند
 مهدي سعيدي/ بزرگي و عظمت انقلاب‌ها به عوامل متعددي بستگي دارد که داشتن ايدئولوژي پيشرو و انقلابي، وجود رهبري شجاع و دانا و مقبول ملت، قدرت بسيج عمومي و به صحنه آوردن توده‌ها از اين جمله‌اند. به تحقیق انقلاب‌ها به اين عوامل نيازمندند تا بتوانند بر ساختار و قدرت حاکم غلبه کنند و ساختاري جديد را مبتني بر بازنگري روابط قدرت در جامعه طرح‌ريزي نمايند.
در اين بين از نقش حساس و مؤثر افراد انقلابي و نيروهايي که در کنار رهبري انقلاب، ساماندهي نيروها و پيگيري امور اجرايي انقلاب را بر عهده دارند، نمي‌توان به سادگي گذشت؛ افرادی که در حلقه‌ها و لايه‌بندي‌هاي مختلف، امور انقلاب را بر عهده داشته و برنامه‌ها را با اراده و عزم خود به پيش مي‌برند. در اين بين بی‌شک مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمين هاشمي‌رفسنجاني نقشي ممتاز و کم‌نظير را در حلقه اول ياران حضرت امام(ره) در فرآيند پيروزي نهضت اسلامي ملت ايران بر عهده داشته است.

اپیزود اول:
هاشمي از دهه 30 تا دهه 50
اکبر هاشمي که از 14 سالگي براي تحصيل علوم دينی به قم آمده بود، خيلي زود تحت تأثير تعليمات امام خميني(ره) به سياست روي آورد و به مخالفت با حکومت محمدرضاشاه پهلوي و انقلاب سفيد او برخاست. وي در طول سال‌هاي 1337 تا 1357، هفت بار دستگير شد و در مجموع چهار سال و پنج ماه را در زندان‌های رژيم پهلوي گذراند.
هاشمي در طول مبارزه نقشی کليدي در هماهنگي نيروهاي انقلاب بر عهده داشت که از آن جمله مي‌توان به ارتباطات وي با هيئت‌هاي مؤتلفه اشاره کرد. اسدالله بادامچيان به تازگي فاش کرده است که «بعد از قضاياي 15 خرداد به اين نتيجه رسيديم که به جهاد مسلّحانه نياز داريم و توانستيم هفت سلاح کمري با هفت فشنگ تهيه کنيم. يکي از اين اسلحه‌ها که حسنعلي منصور نخست‌وزير رژيم شاه و تصويب‌کننده لايحه حقارت‌بار «كاپيتولاسيون» را به درک واصل کرد، توسط آقاي هاشمي‌رفسنجاني داده شد. تا زماني که آقاي هاشمي زنده بود قرارمان نبود که فاش کنيم ايشان اين اسلحه را دادند.»
رژيم که به اين همکاري پي برده بود، بارها کوشید تا مدرک و سندي در اين زمينه به دست آورد و حتي با شکنجه دادن آقاي هاشمي تا سر حد مرگ خواست از وي اعتراف بگيرد، ولي موفق نشد. استقامت او در زندان زبانزد مبارزان بود و او حاضر نشد در برابر فشار دژخيمان کوتاه بيايد و از آرمان‌هاي خود دست بکشد و اين ايستادگي تأثير فراواني بر روحيه ديگر انقلابيون داشت. حسين شريعتمداري چنين تعريف مي‌کند که «يک بار در اتاق بازجويي خودم را به بيهوشي زده بودم تا مأموران شکنجه دست از سرم بردارند، در آن حال متوجه شدم آقاي هاشمي‌رفسنجاني را به اتاق شکنجه آوردند، ايشان را قبلاً در جلسات ديده بودم و مي‌شناختم. ازغندي، شکنجه‌گر معروف، دستگاه فرنچ (وسيله‌اي که دور گردن قرار مي‌گرفت و با پيچاندن پيچ، هر لحظه محکم‌تر مي‌شد و راه تنفس را مي‌بست) را دور گردن آقاي هاشمي قرار داد و آن را پيچاند. من از زير چشم شاهد صحنه بودم. ازغندي به حدي فرنچ را پيچاند که آقاي هاشمي در حال خفه شدن بود. همزمان با اين شکنجه، ازغندي فحاشي هم مي‌کرد. بعد گفت: تو چرا براي خميني تبليغ مي‌کني. ازغندي در حالي که باز هم فرنچ را محکم مي‌کرد، به هاشمي گفت: ديگر از اين کارها نکن و بعد از لحظاتي فرنچ را باز کرد. به محض اينکه فرنچ باز شد، آقاي هاشمي گفت: «باز هم از اين کارها مي‌کنم!» اين رفتار هاشمي براي من خيلي روحيه‌بخش بود.»
از جمله فعاليت‌هاي سياسي مؤثر وي در دوران پهلوي نقش‌آفريني در تشکيل شبکه‌اي از روحانيون وفادار به انديشه‌هاي امام(ره) بود؛ شبکه‌ای که به «روحانيت مبارز تهران» مشهور شد و بزرگاني چون؛ شهيد بهشتي، استاد مطهري، شهيد مفتح، شهيد باهنر، مرحوم مهدوي‌کني و... در آن حضور داشتند.
فعاليت‌هاي سياسي وي را از ورود به عرصه‌هاي فکري و فرهنگي بازنداشت. وي در همين دوران جزو نويسندگاني بود که در نشريات مختلف حوزه مقاله مي‌نوشت و در تأسيس نشريه مکتب تشيع نيز نقش داشت. افق ديد وي را مي‌توان در انتشار دو اثر مشهور وي؛ کتاب «اميرکبير يا قهرمان مبارزه با استعمار» و ترجمه اثر اکرم زعيتر با عنوان «سرگذشت فلسطين» مشاهده کرد که به مباحث تاريخ ايران و جهان اسلام اختصاص دارد. تفسير به جا مانده از وي با عنوان «تفسير راهنما» نيز نکته‌سنجي‌هاي نابي دارد که از توانايي نويسنده حکايت می‌کند.

اپیزود دوم:
هاشمي دهه 60
با اوج گرفتن نهضت اسلامي ملت ايران در سال‌های ۱۳57 ـ 1356 نام هاشمي نيز در حلقه اول ياران امام مطرح می‌شود. حضرت آيت‌الله العظمی خامنه‌اي با صراحت از وي در کنار بزرگاني چون مرحوم شهيد بهشتي و شهيد مطهري نام می‌بردند که در دوران پيروزي انقلاب از نزديک‌ترين ياران حضرت امام(ره) به شمار مي‌آمدند. همين مجاورت کافي بود تا نام هاشمي در کنار شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد باهنر و مرحوم موسوي‌اردبيلي به عنوان اعضاي اوليه شوراي انقلاب منصوب امام قرار گيرد؛ شورايي که به تدريج افراد مختلف ديگري نيز به آن افزوده شدند. هاشمي در اين دوران همراه با رفيقان ديرينش شهيد بهشتي، شهيد باهنر و آيت‌الله خامنه‌اي اولين حزب فراگير در دوران شکل‌گيري نظام جمهوري را تشکيل داد و در اينجا بود که مورد تهاجم تروريستي ضدانقلاب قرار گرفت.
هاشمي در کنار ديگر همراهانش در مقابله با جريان‌هاي انحرافي اعم از چپ و راست نقشي کليدي داشت. سخنان وي به عنوان اولين رئيس مجلس شوراي اسلامي در مقابله با جريان‌هاي چپ و منافقين از يک‌سو و افشاگري عليه نهضت آزادي و ديگر جريان‌هاي ليبرال در تاريخ ثبت شده است. رياست وي بر مجلس شوراي اسلامي تا سال 1368 ادامه يافت، ضمن آنکه در طول اين سال‌ها خطبه‌هاي نماز جمعه وي نيز يکي از تأثيرگذارترين تريبون‌هاي کشور بود.
نکته‌اي را که نبايد فراموش کرد این است که با وقوع حوادثي تلخ چون؛ بمب‌گذاري دفتر حزب جمهوري اسلامي، دفتر رياست‌جمهوري و ترور بزرگاني چون مطهري، بهشتي، باهنر، مفتح، رجايي، شهداي محراب و... اهميت حضور چهره‌هايي چون حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌اي و آقاي هاشمي‌رفسنجاني بيش از پيش آشکار شد و اينان به نقش‌آفرينان بزرگ دهه 1360 انقلاب اسلامي بدل شدند که از جمله نقش‌آفرینی آنها در ایام جنگ و دفاع مقدس بود.
با آغاز جنگ تحميلي و تجاوز حزب بعث به سرزمين‌مان، انقلاب وارد مرحله نويني شد که نيازمند نقش‌آفريني ياران امام(ره) در اين عرصه بود. با انتصاب هاشمي در شوراي‌ عالي دفاع به نمايندگي از حضرت امام(ره) در 21 مهرماه سال 1360، وي به طور جدی وارد مسئله جنگ شد. پس از فتح خرمشهر با بروز برخي اختلافات بين سپاه و ارتش، در سال ١٣٦٢ قرارگاه مرکزي خاتم‌الانبياء(ص) با فرماندهي آيت‌الله هاشمي تشکيل شد و در طراحي بسياري از عمليات‌هاي بزرگ همچون؛ خيبر، بدر، والفجر ۸ و کربلاي ۵ نقش‌آفرين بود و به عالي‌ترين فرمانده جنگ بدل شد. رهبر معظم انقلاب اسلامي پس از پايان جنگ در اين باره فرمودند: «يكي از چيزهايي كه ما هميشه به عنوان فضايل برجسته‏ جناب آقاي هاشمي در ذهن داشتيم و مشاهده مي‏كرديم، حضور فداكارانه و مدبرانه‏ ايشان در صحنه‏هاي جنگ تحميلي بود و حقيقتاً زبان قاصر است از اينكه آن زحمات و آن فداكاري‌ها را سپاسگزاري كند. من آن شب‌هاي دشوار، آن لحظات پُر هم و غم و پُر مسئوليتي را كه ايشان در مقابل چشم همه ما گذراندند كه هميشه مورد تشكر امام بزرگوارمان (رضوان‌الله تعالي‌عليه) هم بود، فراموش نمي‏كنم.» (1/6/۱۳69) در ماه ‌پاياني جنگ، هاشمي به پيشنهاد رئيس‌جمهور، از جانب حضرت امام(ره) به سمت جانشين فرماندهي كل قوا انتخاب شد و نقشي تأثيرگذار در ماجراي پايان جنگ و پذيرش قطعنامه 598 برعهده داشت.
بنيانگذار انقلاب اسلامي پس از پايان جنگ چند ماه بيشتر در قيد حيات نبود و اين در حالي بود که مبتني بر برخي نقل قول‌ها حضرت امام(ره) آقاي هاشمي را به همراهي و همدلي با يار ديرينش حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌اي وصيت کرد تا با حفظ اين پيوند، انقلاب در مسير خود استوار باقي بماند.

اپیزود سوم:
هاشمي دهه 70
با ارتحال بنيانگذار جمهوري اسلامي ایران و آغاز زعامت شاگرد برجسته و بنام ايشان، انقلاب اسلامي دوران جديدي را آغاز کرده بود. اين دوران با پايان يافتن جنگ تحميلي و فرارسيدن زمان بازسازي کشور، تغيير قانون اساسي و افزايش اختيارات رئيس‌جمهور به عنوان عالي‌ترين فرد اجرايي کشور همزمان شده بود. در اين شرايط سپردن اختيارات رياست‌جمهوري، به فردي که از صلاحيت‌هاي همه‌جانبه انقلابي و مديريتي برخوردار باشد و با رهبر معظم انقلاب نيز همسو و همراه باشد، ضرورتي تاريخي محسوب می‌شد. در اين میان هاشمي‌رفسنجاني تنها گزينه‌اي بود که از رقيبان خود فاصله بسياري داشت و تقريباً اجماع عمومي براي رياست‌جمهوري او وجود داشت. 
آغاز دوران جديد، آغاز مناقشات بي‌پاياني است که در بين نيروهاي انقلاب و توده‌هاي مردم درباره آقاي هاشمي در مي‌گيرد و نقدها و تخريب‌ها و حمايت‌ها و تشويق‌ها موجب مي‌شود که هاشمي به يکي از پرحاشيه‌ترين چهره‌هاي دهه‌هاي اخير سپهر سیاسی کشور بدل شود. 
هاشمي با اولويت دادن به مسئله سازندگي و توسعه اقتصادي کشور همه توان خود را براي آباداني کشور گذاشت و الگويي براي توسعه ارائه کرد که با نقدهايي از سوي منتقدان همراه بود. اين الگو هر چند دستاوردهاي فراواني در حوزه زيرساخت‌هاي کشور به همراه آورد؛ اما از آنجا که الگويي مبتني بر ضرورت‌ها و ملاحظات بومي نبود، با معضلات جدي نيز همراه بود که کم‌رنگ ديدن عدالت در آن، ايجاد فاصله طبقاتي، رشد طبقه جديدي از نوکيسه‌هاي اقتصادي، تغيير سبک و الگوی زندگي مردم و رواج فرهنگ مصرف‌گرايي و... از جمله عوارض آن بود که با اعتراضات اجتماعي توده‌ها و بخشي از فعالان سياسي همراه بود. اين توسعه نامتوازن در عرصه سياست داخلي با نوعي سياست‌زدايي و افزايش محدوديت‌ها و کاستن از آزادي‌ها همراه بود و مجال چنداني براي رشد تحزب و مطبوعات و نهادهاي جامعه مدني فراهم نيامد. در عرصه فرهنگ نيز با نوعي رشد ناهمگون و رواج سبکي از زندگي عجين شد که با سبک زندگي اسلامي ـ ايراني تفاوت‌هاي بنيادين داشت. رشد اشرافيت و تکاثر و تبرج و گسترش اباحي‌گري و تضعيف حجاب و... صورت ظاهري شهر را به تدريج دستخوش تغيير کرد و اين امر با اعتراضات بخش متدين جامعه روبه‌رو شد که تداوم اين وضعيت را مخالف آرمان‌هاي انقلاب مي‌ديدند.
اين دوران با نقدهاي جدي رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز همراه بود. معظم‌له در اين دوران بارها از خطر رواج تهاجم فرهنگي دشمن در کشور سخن گفتند و نقدهاي خود را به کم‌رنگ شدن عدالت اجتماعي و افزايش فاصله طبقاتي و گسترس فرهنگ تبرج و اشرافيت اعلام داشتند. اما اين به آن معنا نبود که حمايت حداکثري خود را از دولت دريغ کنند.
معظم‌له در مراسم تنفيذ دور دوم رياست‌جمهوري آقاي هاشمي فرمودند: «اینکه ما اين‏قدر از پروردگار عالم شكرگزاري مي‏كنيم، براي اين است كه بحمدالله، مديريّت كشور، در دست يك شخصيت موجّه و آزموده و شناخته ‏شده قرار گرفته كه بنده از سال 36 تا به حال، يعني قريب چهل سال است ايشان را از نزديك مي‏شناسم و در ميدان‌هاي مختلف، با هم و در كنار هم بوده‏ايم؛ با هم كار و با هم فكر كرده‏ايم. يك آزمايش چهل ‏ساله، براي ايجاد اعتماد در انسان، كافي است. من در همه‏ اين مدّت، ايشان را در راه خدا، در راه حقيقت، در راه اعتلای كلمه دين و پيشبرد اهداف اسلامي مشاهده كردم و هرگز ايشان را از اين راه، جدا و منحرف نديدم.» (12/5/۱۳72)

اپیزود چهارم:
هاشمي دهه 80
با پايان يافتن دوران رياست‌جمهوري هاشمي و فرارسيدن عصر اصلاحات، زمانه تخريب همه‌جانبه و تهاجم به هاشمي و نقد عملکرد دوره سازندگي از سوی جريان دوم خرداد آغاز شد. در همين روزگار است که مقالات افرادي چون اکبر گنجي زينت‌بخش مطبوعات زنجير‌ه‌اي بود و از او با عنوان «عالی‌جناب سرخپوش» ياد مي‌شد. هجمه‌ها به وي تا آنجا ادامه يافت که در انتخابات مجلس ششم هاشمي مجبور شد، با وجود انتخاب از سوی مردم تهران از حضور در مجلس انصراف دهد و تا زمان انتخابات سال 1384 از فعاليت سياسي خود بکاهد و اين در حالي بود که سياست‌هاي دولت اصلاحات هيچ‌گاه مورد نقد جدي هاشمي قرار نگرفت.
اما هاشمي در اين دوره خود را براي بازگشت به جايگاه رياست‌جمهوري آماده مي‌کرد و اميدوار بود که پس از هشت سال بار ديگر به عنوان منتخب مردم مسئول تشکيل کابينه شود، ولی حقيقت آن بود که عصر هاشمي به پايان رسيده بود و نه جناح‌هاي سياسي و نه توده‌هاي مردمی رغبت چندانی به بازگشت وي به قدرت اجرايي نداشتند! شکست وي در سوم تير ماه سال 1384 و در حالي که در مرحله دوم حتي منتقدان و مخالفان وي در اردوگاه اصلاح‌طلبي به اجبار با همه توان از وي حمايت کرده بودند، سرآغاز مسيري بود که به واگرايي هر چه بيشتر وي از مردم، نظام و رهبري انجاميد. هاشمي هيچ‌گاه نتوانست شکست خود در انتخابات رياست‌جمهوري نهم را به فراموشي بسپارد و در طول دوران استقرار اين دولت، بي‌محابا و گاه با خروج از دايره انصاف به نقد و سياه‌نمايي مشغول شد. 
سال 1388 سالي بود که هاشمي از بزرگ‌ترين امتحان زندگاني سياسي خود سربلند بيرون نيامد و در گردابي قرار گرفت که حاصل آن واگرايي و جدايي هر چه بيشتر وي از يار ديرين و دلسوز او بود!
پيشگامي در ايجاد ترديد در سلامت انتخابات و نوشتن نامه بدون سلام به رهبر معظم انقلاب اسلامي در دو سه روز مانده به برگزاري انتخابات که با تندي تمام بر ايجاد فضاي تقابلي و پرتنش آن روزها مؤثر افتاد، گوشه‌اي از رفتارهاي پرابهام وي در سال 1388 بود. پس از کليد خوردن آشوب‌هاي فتنه‌گران که رمز عملياتي آن «تقلب در انتخابات» برگزيده شده بود و در حالي که نظام اسلامي براي برقراری امنيت و افکار عمومي براي حفظ آرامش و تشخيص حق از باطل، نيازمند نقش‌آفريني بزرگان و صاحبان نفوذ و اعتبار بودند، آقاي هاشمي در مسير عکس حرکت کرد و با سکوت خود و حتي گاه با ايراد کلامي که بر فتنه‌ها مي‌افزود، کارنامه‌اي غيرقابل قبول از خود بر جاي گذاشت که اوج آن، اظهاراتش در آخرين نماز جمعه وي در تير ماه سال 88 بود! انتظار مي‌رفت در آن نماز جمعه وي با صراحت در نقد قانون‌شکنان سخن گويد و از آنان بخواهد که نتيجه رأي ملت را بپذيرند؛ اما سخنان وي تنها بر ابهامات افزود و فتنه‌گران را بر تداوم فتنه استوار ساخت.
هاشمي‌رفسنجاني پيش از اين در روز 22 خرداد 88 در هنگام دادن رأي گفته بود: «بسيار مهم است که اين انتخابات به گونه‌اي برگزار شود که هيچ‌کس نتواند شبهه‌افکني کند و همه بپذيرند آنچه که از صندوق بيرون مي‌آيد، همان باشد که مردم رأي دادند» و اين عملاً ايجاد ترديد در سلامت انتخابات بود. خانواده وي نيز در فتنه‌هاي پس از انتخابات نقش مؤثري داشتند و گفتار و کردار آنان نيز از نگاه مردم به پاي وي نوشته شد و همين عملکرد کافي بود تا بيش از پيش بين او و مردم  فاصله بيفتد و فرصت براي بهره‌برداري فتنه‌گران فراهم آيد و هاشمي از سوی آنان مصادره شود! 
حکيم انقلاب بارها از افراد صاحب نفوذ خواسته بود تا رسالت تاريخي خود در زمانه فتنه را «عماروار» انجام دهند و با تبيين دقيق حوادث به بصيرت بيفزايند؛ اما هاشمي از جمله خواصي بود که ترجيح داد با «سکوت» در اين عرصه، ميدان را از عمارها خالي گذارد و خواسته يا ناخواسته بستر را براي جولان اغواگران و فتنه‌گران فراهم آورد و اين فتنه تا  قيام ملت در 9 دي ماه 1388 تداوم يابد!
***
هاشمي در حالي به پايان حيات 80 ساله خود رسيد که در کارنامه خود مجموعه متنوعي از تلاش‌ها و فعاليت‌ها را جاي داده است که کمتر فردي را در سده اخير تاريخ ايران مي‌توان مشابه او يافت. سياه و سفيدهايي که حکايت از فراز و فرودهاي وي دارد. حضور باشکوه امت حزب‌اللّه در تشييع پیکر وي نشان داد که مردم با چشم خطاپوش، کارنامه مثبت او را نيز فراموش نکرده‌اند؛ اما حقيقت آن است که بين هاشمي و بدنه جامعه فاصله عميقي افتاده بود که فرصتي براي جبران آن مهيا نشد!
حکيم انقلاب با خواندن نماز بر پيکر «رفيق ديرين و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامي و همکار نزديک سال‌هاي متمادي در عهد جمهوري اسلامي»، آخرين دعاها را براي عاقبت بخيري وي قرائت کرد و از همه ملت خواست که اين دعاها را تکرار کنند که: «... اللّهم احشره مع اوليائه من المؤمنين، اللهم احشره مع المجاهدين، اللّهم احشره مع المنفقين في سبيلک»

 محمد رضا مرادی/ میشل عون، رئیس‌جمهور جدید لبنان اولین سفر خارجی خود را به عربستان اختصاص داد و هفته گذشته در سفری دو روزه وارد ریاض شد. این مسئله سؤالات و تحلیل‌های مختلفی را در رسانه‌ها به دنبال داشته است؛ زیرا با توجه به اینکه میشل عون گزینه مورد نظر حزب‌الله برای ریاست‌جمهوری بود، انتظار می‌رفت وی اولین سفر خود را به یکی از کشورهای هم‌پیمان حزب‌الله اختصاص دهد؛ اما وی به کشوری سفر کرد که در 30 ماه خالی ماندن پست ریاست‌جمهوری در لبنان، یکی از موانع حل شدن این مسئله بود. بررسی اهداف سفر وی شاید بتواند به روشن شدن این مسئله کمک کند.
اولین هدف سفر میشل عون را می‌توان مسائل اقتصادی و نظامی دانست. در واقع، وی به دنبال دریافت کمک سه میلیارد دلاری عربستان به ارتش لبنان است که یک سال پیش لغو شد. مقامات رژیم سعودی در آگوست سال ۲۰۱۴ وعده ارائه کمک‌های تسلیحاتی را به مقامات لبنانی دادند؛ وعده‌ای که به دلیل تحولات میدانی آن زمان در لبنان و منازعات نظامی شدید این کشور، به ویژه در شهر «طرابلس» با استقبال مقامات لبنانی روبه‌رو شد. پس از گذشت حدود یک ماه ‌و نیم از طرح این وعده، وزیر کشور رژیم سعودی با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد، ارائه کمک‌های نظامی به ارتش لبنان از دیدگاه این رژیم منتفی شده است. وی در بیانیه خود مدعی شده بود اقدامات حزب‌الله لبنان در منطقه موجب شده است مقامات سعودی چنین تصمیمی را اتخاذ کنند. در واقع، میشل عون قصد دارد از طریق ایجاد مراودات اقتصادی گسترده با عربستان، ضرباتی را که اقتصاد لبنان طی سال‌های گذشته متحمل شده است، اندکی جبران کند. در صورتی که لبنان نتواند تا حدودی جایگاه اقتصادی خود را که طی سال‌های گذشته مورد آسیب جدی قرار گرفته، بهبود بخشد، بدون شک نمی‌تواند به خوبی و آن‌گونه که شایسته است، به بازیابی نقش سیاسی فعال و مؤثر خود در منطقه بپردازد.
هدف دوم میشل عون می‌تواند به ممنوعیت سفر شهروندان کشورهای حاشیه خلیج فارس به لبنان برگردد. یک سال پیش وزارت خارجه عربستان با صدور بیانیه‌ای، به شهروندان خود نسبت به هرگونه سفر به لبنان هشدار داد و از اتباع خود در این کشور خواست هرچه سریع‌تر به عربستان بازگردند. پس از صدور این هشدار از سوی سعودی‌ها، کشورهای دیگری نظیر امارات، قطر، کویت و بحرین نیز ضمن اتخاذ اقدامات مشابه، نسبت به سفر اتباع کشورهای خود به لبنان هشدار دادند.  این در حالی است که بیش از 250 هزار لبنانی در عربستان به کار مشغولند و ارزی که وارد چرخه اقتصادی لبنان می‌کنند، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
هدف سوم سفر رئیس‌جمهور لبنان می‌تواند مربوط به نوع نگاه این کشور در منطقه باشد. در واقع، میشل عون با سفر به عربستان به عنوان یک کشور مداخله‌گر در بیروت، این پیام را به دیگر کشورها مخابره کرد که اصل و اساس سیاست خارجی دولت جدید لبنان بر تعامل است و کشورهای منطقه در صورتی که از دخالت در امور داخلی لبنان عقب‌نشینی کنند، می‌توانند به منزله هم‌پیمانان مهم لبنان مطرح شوند. در جریان سفر میشل عون نیز پادشاه سعودی موافقت خود را با پرداخت کمک‌های نظامی وعده داده شده و همچنین انتخاب سفیر جدید در لبنان اعلام کرد.
گفتنی است، مقامات سعودی به دلیل دشمنی دیرینه خود با محور مقاومت از هیچ تلاشی برای شکست نامزد مورد حمایت حزب‌الله لبنان، یعنی میشل عون در انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور دریغ نکردند. با این حال، پس از آنکه پارلمان لبنان به ریاست‌جمهوری عون رأی داد، مقامات ریاض چاره‌ای جز تبریک‌گویی به وی به دلیل انتصاب در این پست، در مقابل خود نیافتند و حتی او را به ریاض نیز دعوت کردند. در واقع، میشل عون با علم به این مسائل به این کشور سفر کرد و این می‌تواند اقدامی برای مهار سعودی‌ها باشد. به هر حال، میشل عون در مقام رئیس‌جمهور لبنان که با مشکلات زیادی روبه‌رو مواجه است، باید با واقع‌نگری تهدیدهای احتمالی را علیه کشور کنترل کند که مهم‌ترین شرط لازم در این مورد این است که میشل عون خود را شخصیتی مستقل نشان دهد. سفر وی به عربستان به خوبی این پیام را به ارتجاع عرب صادر کرد.

 محمد نوری/ با تصویب و اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها از آذر ماه سال 1389 قرار بر این بود منافعی که از اصلاح قیمت حامل‌های انرژی به دست می‌آید، در سه بخش مردم، تولید و دولت، مورد استفاده قرار گیرد. به طور مشخص در ماده ۷ این قانون تصریح شده است که حداقل ۵۰ درصد از درآمد حاصل از هدفمندی یارانه‌ها به صورت نقدی بین خانوارها توزیع شود، ۳۰ درصد آن به بخش تولید اختصاص یابد و ۲۰ درصد باقی‌ مانده به دولت واگذار شود تا تعادل را در بازارها ایجاد نماید و از نوسانات قیمتی جلوگیری کند. تا هزینه‌های جاری و عمرانی دولت از این محل تأمین شود.
۷۳ ماه از زمان آغاز اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها می‌گذرد؛ دولت اساساً هدفمندی یارانه‌ها را باری اضافه بر دوش خود تلقی کرده و اعتقاد چندانی نیز به آن نداشت؛ اما ناگزیر از اجرای آن بود. چند ماه پیش بود که علی طیب‌نیا، وزیر اقتصاد دولت یازدهم از پرداخت یارانه‌های نقدی به مصیبت عظمای دولت تعبیر کرده بود. با این وجود تاکنون ۴۱ ماه از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها به همان سبک و سیاق دولت دهم تکرار شده و رویه گذشته توسط دولت یازدهم بدون کوچک‌ترین تلاش در بازگرداندن چرخ‌های هدفمندی یارانه‌ها به مسیر اصلی می‌گذرد. قانونی که براساس آن قرار بود ضمن ایجاد انضباط در توزیع یارانه‌ها در جامعه، موجب حمایت از اقشار ضعیف شود، در دولت یازدهم به سرنوشت نامعلومی دچار شده است. هدفمندی یارانه‌ها که می‌خواست به سال‌ها توزیع یکسان سوبسیدهای دولتی بین مردم پایان دهد، حالا به ابزاری برای توزیع نابرابر درآمدها در جامعه بدل شده است.
با اجرا شدن قانون هدفمندی یارانه‌ها قرار بود قدم بزرگی در کاهش سطح نابرابری اجتماعی و همچنین کوچک‌تر کردن شکاف بین اقشار مختلف جامعه در بُعد اقتصادی و درآمدی برداشته شود؛ اما عملاً چنین اتفاقی نیفتاد و با عملکرد نامناسب دولت‌ها طی این مدت گذشته، در خصوص دخل‌وخرج یارانه‌ها، دوباره بار افزایش قیمت‌ها و گرانی‌های حاصل از واقعی شدن قیمت مصرف انرژی و تأثیرپذیری قیمت سایر اقلام مصرفی از این افزایش‌ها، بر دوش اقشار ضعیف جامعه سنگینی کرد. در این میان بعضاً مسئولان دولت یازدهم اعداد و ارقامی از درآمد و هزینه‌کرد یارانه‌ها ارائه می‌کنند که بیانگر خروج چرخ هدایت این قانون از ریل‌گذاری اولیه آن است.
چندی پیش محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه درباره عملکرد هدفمندی یارانه‌ها از ابتدای تصویب این قانون گفت: «از سال ۸۹ از محل افزایش قیمت بنزین که اکنون ۱۰۰۰ تومان برای بنزین معمولی و ۱۲۰۰ تومان برای بنزین سوپر است و همچنین از بابت فروش گاز و برق و صادرات فرآورده‌های نفتی که مجموعاً چیزی حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان می‌شود به سازمان هدفمندی یارانه‌ها تحویل می‌شود، اما قانون برای همین رقم تکالیفی تعیین کرده که پنج درصد از رقم فروش بنزین به نوسازی لوله‌ها در شرکت نفت، حدود هفت هزار میلیارد تومان برای بهینه‌سازی انرژی، هزار میلیارد تومان برای تولید قیر و جاده‌سازی، 5/14 درصد از این رقم به خود تولید نفت اختصاص می‌یابد که مجموعاً حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان می‌شود. آنچه باقی می‌ماند حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان است که ما باید از خزانه طبق قانون مقداری هم به آن اضافه کنیم تا بتوانیم مبلغ ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان را در هر ماه بین خانوارها توزیع کنیم. بنابراین اگر از این محل بخواهد برای واحدهای تولیدی صرف شود با توجه به اینکه طرح تحول سلامت و شیر مدارس نیز از این رقم بهره می‌برد، دیگر چیزی نمی‌ماند.» 
اما با اظهارات حمیدرضا حاجی‌بابایی، رئیس کمیسیون تلفیق مجلس در این باره چالش‌هایی به وجود آمد. او با نقد عملکرد دولت در هدفمندی یارانه‌ها گفت: «کل هزینه‌هایی که از هدفمندی یارانه‌ها به دست می‌آید 35 هزار میلیارد تومان به مردم می‌رسد و حدود 7 هزار میلیارد تومان هم بابت مالیات بر ارزش افزوده و عوارض شهرداری هزینه می‌شود، در صورتی که طبق کارشناسی‌های انجام شده درآمدها از محل هدفمندی یارانه‌ها در سال 95 رقمی بین 76 تا 80 هزار میلیارد تومان است.»
حاجی‌بابایی اذعان کرد: «از این مبلغ 80 هزار میلیارد تومان، فقط 42 هزار میلیارد تومان تحت عنوان یارانه به مردم پرداخت می‌شود و مابقی این مبلغ به حساب خزانه واریز نشده، در صورتی که طبق قانون باید به حساب خزانه واریز می‌شد، اما این مبلغ را عوامل تولید هزینه کرده‌اند، از اجرای این طرح تاکنون سهم هر فرد ماهانه 45 هزار و 500 تومان بوده که با توجه به افزایش تورم سالانه قدرت مبلغ ۴۵۵۰۰ تومان در حال حاضر فقط هشت هزار تومان است.»
این در حالی است که کارشناسان امر به سخنان ریاست سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ایرادات اساسی وارد کرده و آن را رد می‌کنند. از جمله آن می‌توان به این موارد اشاره کرد: 
قیری که جناب آقای نوبخت از آن بابت راه روستایی یا شهری نام می‌برد که به وزارت راه یا بنیاد مسکن داده می‌شود، هزینه‌ای ندارد و در سال‌های گذشته نیز این‌گونه بود که پول آن از محل تهاتر وکیوم باتوم VB و نفت خام تأمین می‌شد.
در خصوص موضوع افزایش 5 درصدی قیمت بنزین و فرآورده‌های نفتی که آقای نوبخت عنوان نموده، باید صرف توسعه خطوط لوله شود، باید از وی پرسید، کدام طرح جدید به مصوبه شورای اقتصاد رسیده است که این پول در آنجا هزینه شده باشد؟ به طور کامل مشخص است که تمام پروژه‌هایی که امروز در کشور اجرایی می‌شود، در گذشته به تصویب رسیده است، به طوری که محل تأمین هزینه آنها پیش‌بینی شده، بنابراین دولت هزینه جدیدی برای آنها متحمل نشده است که محل تأمین آن منابع حاصل از هدفمندی یارانه‌ها باشد.
درباره موضوع سهم ۵/۱۴ درصد از نفت خام که جناب آقای نوبخت آن را بیان کرده‌اند نیز باید گفت این سهم هیچ ارتباطی به پالایشگاه‌های داخلی ندارد؛ چرا که شرکت ملی پالایش و پخش رابطه مالی مجزایی با پالایشگاه‌ها دارد که رابطه آن فروش نیابتی است؛ بنابراین موضوع ۵/۱۴ درصد به طور مستقیم به شرکت ملی نفت ایران مربوط می‌شود.
از سوی دیگر عنوان می‌شود که درآمد هدفمندی کاهش یافته، زیرا اولاً شاهد افزایش مصرف هستیم، ثانیاْ قیمت حامل‌ها نیز افزایش یافته است. در یک مقایسه آماری بین سال 95 با سال 90 این نتیجه حاصل شد که قیمت میانگین بنزین از بیش از 400 تومان به بیش از 1000 تومان رسیده است و در عین حال مصرف بنزین در آن سال 68 میلیون لیتر بود که امسال به 73 میلیون لیتر رسیده است که این آمار به روشنی آمار ارائه شده از سوی سخنگوی دولت را رد می‌کند. 
ضروری است دیوان محاسبات و دیگر دستگاه‌های نظارتی مانند مجلس، به صحبت‌های مسئولان دولتی ورود پیدا کنند و  ضمن ایجاد شفافیت لازم در این باره، مردم را در جریان کم‌ّوکیف دخل‌وخرج یارانه‌ها قرار دهند.

محمد هاشمی و اسدالله بادامچیان در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق
مجتبی برزگر/ ملت ایران در همه مقاطع ثابت کردند هیچ حربه و تبلیغی نمی‌تواند آنها را از مسیر پیشبرد اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی بازدارد. وقتی ولی امر مسلمین از یار دیرین انقلاب و رفیق 59 ساله‌شان تجلیل می‌کنند و خودشان بر پیکر وی نماز اقامه می‌کنند، مردم هم پیرو راستین هستند، می‌آیند تا به قول خودشان فریاد بزنند ما اهل کوفه نیستیم... و بگویند تریبون‌داران غربی هرچه در بوق و کرنا می‌کنند، باطل است؛ چرا که قدردان کسانی هستند که برای انقلاب اسلامی مجاهدت کرده‌اند. به راستی! مردم ما در همه مقاطع حساس تجلیل‌کنندگان حقیقی هستند... حضور حاکی از وحدت و همدلی مردم در مراسم تشییع آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و ابراز وفاداری آنها به انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب سبب شد خبرنگار هفته‌نامه صبح صادق به سراغ محمد هاشمی برادر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و اسدالله بادامچیان از فعالان سیاسی رفته و با آنها گفت‌وگو انجام دهد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
* وحدت را این‌گونه تعریف می‌کنیم که اگر فرد، افراد یا اقشاری اختلاف‌نظر داشته باشند، به دلیل توجه و اهمیت به مصالحی بالاتر، بر همگرایی و انسجام تأکید می‌کنند. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مقاطع مختلف با توجه به منافع ملی و اصل انقلاب اسلامی و نظام نگذاشتند چالش‌ها و اختلاف‌نظرها جای اصول و مبانی را بگیرد. همه گروه‌ها و جناح‌ها در میدان تجلیل از این مبارز و مجاهد انقلابی به میدان آمدند، نظر شما در این باره چیست؟
محمد هاشمی: منشأ این مشی و روش آیت‌الله هاشمی این بود که ایشان از دورانی که وارد نهضت شدند هر چه داشتند برای نهضت و انقلاب در طبق اخلاص گذاشتند و چیزی برای خودشان نمی‌خواستند. اگر توانایی‌هایی داشتند در خدمت نهضت بود و پس از پیروزی هم برای اعتلای انقلاب تلاش می‌کردند. یادم می‌آید روزهایی را که تصور و گفتنش هم بسیار مشکل است؛ در ساواک شکنجه‌های سختی را متحمل می‌شدند، اما از همراهی امام(ره) و حضور در نهضت انقلاب پشیمان نمی‌شدند. به گفته همراهان و دوستان‌شان شکنجه‌هایی که ایشان در دوران نهضت تحمل می‌کردند کم‌نظیر بوده و مشابه دیگری نداشته است. دشمن در دوران نهضت اسلامی نسبت به آقای هاشمی کینه بسیار زیادی داشت و همواره ایشان را عاملی مؤثر می‌دانست. پس از پیروزی انقلاب نیز همیشه در خدمت انقلاب و امام(ره) بودند. در دوران اخیر هم بحث اختلاف‌نظر که مطرح می‌شود، بسیاری به آن دامن می‌زنند؛ اما باید همگان بدانند بالاخره افق دید یا تحلیل هر کسی متفاوت از اشخاص دیگر است. بعضی‌ها می‌توانند آینده را ببینند، اما ممکن است برخی نتوانند این چشم‌اندازها را به خوبی تبیین کنند. تعبیری که همواره بنده درباره امام(ره) دارم این است که آنچه ما در آینه نمی‌بینیم، ایشان در خشت خام می‌دیدند. 
همه در مراسم تشییع شرکت کردند؛ جناح‌ها، گروه‌ها و حتی منتقدان ایشان! نکته مهمی که بنده در مراسم آقای هاشمی دیدم؛ همان جایی که خودرو در میان سیل جمعیت حرکت نمی‌کرد، به پایین آمدم و در میان مردم حرکت کردم، مردم با الفاظ گوناگون از ایشان نام می‌بردند. آقای هاشمی به تعبیر خودشان یا برخی از همراهان مرد بحران‌ها و سختی‌ها در کنار امام(ره)، رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) و مسئولان نهضت و نظام بودند. مهم‌تر از همه در کنار مردم بودند. از نظر سابقه هم نگاه کنید ایشان از یک روستا آمدند؛ از میان مردم، برای مردم و با مردم زیستند و همه هستی و زندگی خود را در این راه دادند. 
اسدالله بادامچیان: اینکه «چرا توده عظیم ملت ما این‌گونه به صحنه آمدند و یک نماد وحدتی را به منصه ظهور رساندند» معمولاً در مسائل سیاسی، علت واحده‌ای ندارد؛ یعنی گاهی یک عامل، یک علت اساسی می‌شود و یک علت محوری به اصطلاح امروز وجود دارد. در رابطه با این مسئله، علت محوری آن عنایت رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) بود. این توده مردم عنایت به نظر حضرت آقا دارند؛ اگر ایشان در پیام‌شان مطلبی را می‌فرمودند که برخلاف این پیام بود، طبعاً این تجمع گسترده پدید نمی‌آمد. چون امت با امامت است و امت ما در طول این سال‌ها که از سال 41 در محضر امام(ره) بودند و تاکنون که در محضر امام خامنه‌ای هستند، آن چیزی که ولی امرشان می‌خواهد انجام می‌دهند. به خصوص اینکه به ولایت عشق و علاقه دارند. بنابراین عامل اصلی حضور عظیم مردمی ما نظر مبارک رهبری بود. اصلاً امت اگر بخواهد وحدت پیدا کند، بدون امامت امکان‌پذیر نیست. 
عامل دوم این بود که دشمن می‌خواست از آقای هاشمی سوءاستفاده کند؛ یک زمانی می‌گفت و می‌نوشت مرحوم سیداحمد خمینی فرزند امام(ره) خارجی است. رقابت را میان سیداحمد خمینی و آقای هاشمی برده بود. یک موقع هم القای رقابت میان آقای هاشمی و مقام معظم رهبری می‌کرد. الان هم آنها از هر چیزی سوءاستفاده می‌کنند، اما ملت محکم آمدند و مقابل استکبار ایستاد و نشان دادند هر آن چیزی را که غربی‌ها هدف خود قرار دهند، برخلاف آن عمل می‌کنند. سومین علت خدمات و زحمات مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی بود که از آغاز نهضت امام(ره) حضور جدی در صحنه‌ها داشتند و شکنجه‌های بسیاری را متحمل شدند. در مسائل خبرگان و در انتخاب رهبری نیز نقش جدی را ایفا کردند؛ مردم به این‌ همه خدمت و تلاش توجه دارند. مسئله بعد اینکه ایشان در عین نگاهی که در سال‌های اخیر داشتند، همیشه درباره رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) اعلام می‌کردند که من با ایشان هستم، مضاف بر اینکه منصوب ولی‌امر مسلمین در سمت مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند.

* رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام تسلیت خود از واژه «خناسان» استفاده کردند؛ یک سری افراد تلاش می‌کردند آقای هاشمی را از ایشان جدا کنند، چه تفکر و جریانی از پس این اختلاف‌افکنی‌ها و تفرقه‌آفرینی‌ها منفعت می‌بردند؟
محمد هاشمی: این جمله رهبر معظم انقلاب منحصر به حال حاضر نیست و از ابتدای نهضت و انقلاب مطرح است. بحثی در جامعه مطرح بود مبنی بر اینکه آقای هاشمی جزء خاکریزهای اول هستند؛ در زمان امام این بحث مطرح بود که اگر می‌خواهید امام (ره) و انقلاب اسلامی را متوقف کنید، هاشمی را هدف قرار دهید تا به امام برسید. در سال‌های اول رهبری حضرت آقا نیز هاشمی خاکریز اول بود؛ دشمنان، مخالفان و معاندان هاشمی را خاکریز اول نظام می‌دانستند. همواره معاندان می‌گفتند اگر می‌خواهید نظام را از پیشرفت‌ها و اعتلاها متوقف سازید، هاشمی را از بین ببرید. یک روزی این دشمنی‌ها در خارج از کشور به اوج خودش می‌رسد و یک روزی هم در داخل به دلیل اختلافات جناحی که با تهمت و افترا بستن ترور شخصیت می‌کنند. اما با این کارها هم نتوانستند ایشان را از بین ببرند. آقای هاشمی برای خدا و عهدی که داشتند مسئولیت خود را در مقابل انقلاب حفظ کردند و تمام این تهمت‌ها، افتراها و تحقیرها را به جان خریدند.
اسدالله بادامچیان: اصل وسواس خناس از شیطان سرچشمه می‌گیرد و شیطان بزرگ، آمریکاست. اینها طبعاً مربوط به حالا نیست و از هنگام نهضت امام(ره) تاکنون و به ویژه پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی همواره کوشیده‌اند. تحلیل‌ها و خبرهایی، به خصوص از سوی رسانه‌های بیگانه خاصه رسانه‌های استکباری  همواره در حال ایجاد تفرقه‌افکنی و القای یک دوگانگی هستند. الان هم در جریان آقای هاشمی دنبال به ثمر رسیدن این اهداف شوم هستند؛ در جریان آقای منتظری شما ملاحظه می‌کنید که آنها می‌کوشیدند که دامن بزنند و عناصر و وسواس‌های خناس‌ داخلی کمک کردند که آقای منتظری مقابل حضرت امام(ره) بایستد و بعد هم در آخر کار شاهد بودیم که بی‌بی‌سی سوءاستفاده می‌کند و یک نوار قلابی می‌گذارد. بعد هم پسر ایشان ابزار این سیاست غلط می‌شود. آنها می‌کوشیدند که آقای هاشمی را مقابل رهبری قرار دهند؛ خب! ایشان از این اتفاق جلوگیری کردند. البته مدیریت اصلی دست خود رهبر معظم انقلاب بود که ایشان را در مجمع تشخیص مصلحت حفظ کردند. پس این وسواس‌های خناس همین‌‌ها هستند. ضمن اینکه برخی از سیاست‌ها و نگاه‌های مرحوم آقای هاشمی مورد پسند بسیاری از مردم انقلابی نبود و آنها که می‌خواستند توجیه می‌کردند که ایشان در اداره جامعه می‌خواهد این تیپ را نگه دارد. بالاخره مشکلاتی که می‌دانید و من هم می‌دانم!

* چطور شد که مراسم تشییع آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به اختلاف کشیده نشد؛ آیا مدیریت فهم مردم بود، یا اینکه رفتار سیاسی آقای هاشمی سبب شد تا این اختلافات تشدید نشود؟
محمد هاشمی: هر دو عامل بود؛ هم مدیریت مردم و هم رفتار خود آقای هاشمی بود. بعضاً ما شاهد بودیم برخی از رسانه‌های داخلی نسبت به آقای هاشمی هتاکی می‌کردند و به شایعه‌های دروغین رو آوردند؛ مسائلی که ما شاهد آن بودیم. بعضاً ما به آقای هاشمی می‌گفتیم بگذارید اینها را پاسخ بدهیم، ولی ایشان می‌گفتند در این مسائل  وارد نشوید؛ هرچه می‌خواهند به من بگویند من تحمل می‌کنم. اجازه نمی‌دادند ما که جزء نزدیکان‌شان بودیم به این تهمت‌ها، افتراها و تخریب‌ها پاسخ بدهیم؛ همه را به خاطر خدا می‌پذیرفتند. ایشان به شدت پرهیز می‌کرد از جانب ایشان و به خاطر ایشان تشنجی در داخل کشور صورت گیرد و دوگانگی ایجاد شود. هاشمی یک فرد نبود، واقعاً با اندیشه‌ها و تفکراتی که داشت و اعتمادی که مردم به او داشتند سبب شد تا کمتر از 20 ساعت از رحلت ایشان، جمعیت زیادی بیایند و در هوای سرد و شرایط سخت این تجلیل باشکوه را داشته باشند. 
اسدالله بادامچیان: بله. رفتار آقای هاشمی باعث شد آن بخشی از جامعه که مورد نظر اکثریت مردم نیست را به صحنه بیاورد. آن گروه خاص نظام و رهبری را قبول دارند، اما سلیقه‌شان با سلیقه آقای هاشمی در برخی موارد همراه‌تر بود. لذا آنها نیز آمدند؛ عناصر ضدانقلابی که می‌خواستند شیطنت بکنند، نیز آمدند. عناصری که دارای رگه‌های ارتباطی بودند، آنها هم آمده بودند. برخی از آن گروه‌ها هم کوشیدند که اینجا هم شیطنت کنند. آن چیزی که مهم است این است که بعد از این مراسم چکار کنند؟ بعد از این هم ما باید همین مسیر را که آقای هاشمی در خیمه انقلاب، مردم، اسلام و ولایت بماند را نگه داریم. در بخش دوم باید مراقبت کنیم تندروی‌ها افزایش پیدا نکند؛ باز هم فضا را پس از رفتن ایشان به هم نزنیم. سوم اینکه افراط و تفریط نکنیم؛ خدا رحمت کند شهید بهشتی می‌فرمودند؛ هر کسی و هر چیزی باید در حد خود، نه کم و نه بیشتر باشد؛ این مسائل را رعایت کنیم.

گزارشی از واگذاری 49 واحد مسکونی به محرومان با تلاش سپاه
 حسن ابراهیمی/ با حضور سردار سرلشکر محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پروژه ساماندهی روستای قلعه سیمون اسلامشهر با 49 واحد مسکونی به ساکنان این روستا واگذار و فاز دوم پروژه محرومیت‌زدایی کلنگ‌زنی شد.
فاز اول این پروژه به مدت چهار ماه با هدف احداث 49 واحد مسکونی به مساحت 5 هزار مترمربع در قالب 17 بلوک دو طبقه و پنج بلوک سه طبقه اجرا شده است. فاز دوم این پروژه هم که به احداث مسجد، خانه عالم، مدرسه، کارگاه‌های اقتصاد مقاومتی و سایر نیازهای زیرساختی روستا اختصاص دارد، در این مراسم کلنگ‌زنی شد و قرار است تا پایان شهریور ماه ۱۳۹۶ به پایان برسد.
ساکنان قلعه سیمون که به روستای شهید جعفری تغییر نام پیدا کرد، از محرومان و سیل‌زدگان سال 1371 استان گلستان هستند که در آن زمان مجبور به ترک خانه و کاشانه خود و سکونت در روستای قلعه سیمون شدند و در وضعیت بدی در این منطقه زندگی می‌کردند.
وجه تسمیه
وجه تسمیه روستا به اسم شهید جعفری هم به این دلیل است که عمده زمین روستا به خانواده شهیدی به این نام تعلق داشته که برای این کار اهدا شده است. در این میان، وقتی در زمینه ساخت این روستا واکاوی می‌کنیم، متوجه می‌شویم نقش اصلی هماهنگی با سپاه بوده و در کنار آن حضور سازمان‌های خیریه مردم‌نهاد و مجموعه‌هایی، همچون بنیاد برکت، کمیته امداد امام خمینی(ره) و مؤسسه‌های خیریه، بنیاد مسکن و به ویژه گروه‌های جهادی سبب شده است تا ظرف چهار ماه مردم این منطقه صاحب سرپناهی مناسب و خوب بشوند. البته ادارات دولتی هم اگرچه درگیر دیوانسالاری اداری هستند؛ اما با سرعتی کم، پشت سر این مجموعه‌ها حضور داشتند و آب، برق و گاز هم به این روستا آمده است، البته در لحظات آخر. حالا تا دو سه ماه دیگر اهالی این روستا صاحب سند هم خواهند شد و دیگر نام سکونتگاه غیر رسمی را نخواهند داشت. 
عذرخواهی از طرف
 همه دولت‌های پس از جنگ
سردار محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه در این مراسم با تسلیت ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و تأکید جمهوری اسلامی ایران بر محرومیت‌زدایی و توجه به مستضعفان، گفت: «رسیدگی به محرومان و مستضعفان و توجه به آنها کار اصلی انقلاب اسلامی است، چرا که هدف اصلی انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی بر پایه ایجاد عدالت اجتماعی است.»
وی با ابراز تأسف از وجود مناطق محروم در 38 سال پس از انقلاب اسلامی، ‌افزود:‌ «گرچه جمهوری اسلامی ایران در سال‌های پس از استقرار خود درگیر جنگ و تحریم و مشکلاتی دیگر بود، اما در موضوع رسیدگی به محرومان آن طور که باید عمل نکرده است.»
فرمانده کل سپاه با تأکید بر اینکه رسیدگی به محرومان وظیفه همگان است، به وضعیت روستانشینان قلعه سیمون در سال‌های پس از سیل گلستان و تخریب این روستا اشاره کرد و گفت:‌ «من از طرف همه دولت‌های بعد از جنگ از مردم روستای قلعه سیمون که پس از سیل گلستان زندگی ناخوشایندی را تحمل کردند و کسی زودتر به آنها فکر نکرد و مشکلات‌شان را برطرف ننمود، عذرخواهی می‌کنم.»
سرلشکر جعفری در ادامه صحبت‌های خود با بیان اینکه هدف خدا از آفرینش انسان و حیات زندگی و مرگ این است که بداند چه کسی عمل صالح انجام می‌دهد، اظهار داشت: «مهم‌ترین و اولویت‌‌دارترین عمل صالح خدمت به مردم و دستگیری از مستضعفان است.»
وی با اشاره به اقدامات سپاه در حوزه محرومیت‌زدایی، گفت: «از ابتدای انقلاب جهاد سازندگی حرکاتی را انجام داد؛ اما در سال‌های پس از جنگ همزمان با سازندگی در عرصه‌های مختلف کشور با انحلال مجموعه جهاد سازندگی و با به فراموشی سپردن کمک به محرومان مواجه بودیم؛ اما در سال‌های گذشته سپاه بنا بر تأکیدات رهبر معظم انقلاب حرکت خود در عرصه‌های سازندگی و محرومیت‌زدایی را آغاز کرد.»
فرمانده کل سپاه با تأکید بر اینکه یکی از اقدامات اصلی سپاه فعالیت در زمینه‌های محرومیت‌زدایی و سازندگی است، گفت: «سپاه همواره در میدان‌های نیاز انقلاب اسلامی حضور داشته است و در مسائلی که خلأ وجود دارد، ورود کرده و به دستگاه‌های مربوطه کمک می‌کند. سپاه در دوران جنگ زمانی که نیاز بود، به کمک نیروهای نظامی رفت و پس از جنگ نیز در حوزه‌های فرهنگی و محرومیت‌زدایی اقدامات خود را از سر گرفت.»
سرلشکر جعفری در بخش‌ دیگری از سخنان خود با بیان اینکه بیشترین فراوانی مناطق محروم در حاشیه تهران است، خاطرنشان کرد: «در حاشیه تهران فرصتی برای مسئولان استان تهران فراهم شده که در محرومیت‌زدایی از این مناطق حاشیه‌ای از یکدیگر سبقت بگیرند.»
وی در پایان با بیان اینکه امیدواریم با توسعه محرومیت‌زدایی و سازندگی، شاهد حرکت سریعی در رفع بی‌عدالتی اجتماعی در سطح کشور باشیم، گفت: «ان‌شاءالله قلعه سیمون به الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت و آبادانی تبدیل شود.»
تقویت معیشت اولویت بعدی ما
سردار نصیری، فرمانده سپاه سیدالشهدای استان تهران در ابتدای مراسم افتتاح این پروژه در گزارشی به فرمانده کل سپاه گفت: از ابتدای امسال که بنا به تأکید فرمانده معظم کل قوا موضوع محرومیت‌زدایی از سوی سپاه مطرح شد، کارهای شناسایی در استان انجام گرفت که یکی از روستاهای هدف همین روستای قلعه سیمون شد.»
وی افزود: «ساکنان این روستا 24 سال است که با وضعیت نامناسبی در اینجا ساکن هستند. با هماهنگی دو خانواده شهید و خیرین سه هزار متر زمین تهیه شد و دوستان مدیریت شهرستان هم مابقی زمین را تأمین کردند. خیریه‌ها و گروه‌های جهادی هم در این امر کمک‌کار ما بودند. با اسکان موقت مردم کار ساخت روستا شهریور ماه امسال شروع شد و امروز واحدها تقریباً آماده بهره‌برداری هستند. ساختمان‌ها، محوطه‌سازی، جاده‌کشی، خدمات فضای سبز و... آماده شده و آب، برق و گاز نیز برای روستا تأمین شده است.»
نصیری ادامه داد: «مهم‌ترین کار ما برای اهالی این روستا در مرحله بعدی ایجاد اشتغال، برای بهبود وضعیت معیشتی آنها است که در فاز دوم با کمک خیرین و بنیادهای خیریه اقدام به ساخت مسجد، مدرسه هشت کلاسه، خانه عالم، کارگاه‌های اقتصاد مقاومتی و... خواهیم کرد.»
وی افزود: «پیش از شروع کار عمرانی در روستا به کمک گروه‌های جهادی پزشکی کارهای پیگیری مسائل بهداشتی و درمانی این مردم انجام شد و از سویی سایر گروه‌های جهادی هم در امر محرومیت‌زدایی همراه سپاه بودند.»

اظهارات پرویز شیخ‌طادی و سیدناصر هاشم‌زاده درباره جوایز غربی
 مهدی امیدی/ باز هم فصل جوایز سینمایی در آمریکا فرارسید. این بار هم نام سینمای ایران در این جوایز به چشم می‌خورد. اصغر فرهادی، طی سال‌های اخیر به نماینده ثابت سینمای ایران در جوایز غربی تبدیل شده است. این فیلمساز ایرانی که پیشتر با فیلم‌هایی چون «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته» در این محافل حضور یافته بود و حتی تا دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم هم پیش رفت، این بار با فیلم جدید خود یعنی «فروشنده» در جشنواره‌های غربی حاضر شد. این فیلم در مراسم گلدن‌گلوب 2017 نامزد بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان شد. همچنین پیش‌بینی می‌شود که «فروشنده» حداقل در مراسم اسکار 2017 نیز به جمع کاندیداهای دریافت این جایزه راه پیدا کند. اما تأثیر این اتفاقات بر سینمای ایران چیست؟ این پرسش را با پرویز شیخ‌طادی کارگردان و سیدناصر هاشم‌زاده فیلمنامه‌نویس در میان گذاشتیم.
پرویز شیخ‌طادی در این باره گفت: «بیش از دو دهه است که برخی جشنواره‌ها و جوایز سینمایی خارجی که اهمیت آنها را خودشان برای ما تعریف کرده‌اند، خیلی روی حوزه سیاست‌گذاری سینمای ایران اثر گذاشته است. در مقابل هم بدون هیچ بررسی جدی، در همه دوره‌های مدیریتی، یک نوع ولع برای حضو در جشنواره‌های خارجی وجود داشته است. هیچ قیمتی هم برای این حضور تعیین نشده است. معلوم است که این فضاسازی و جوسازی غربی‌ها روی مسئولان ما هم تأثیر گذاشته است و آنها را به سمت آن برده که برای حضور در این جشنواره‌ها و دیده شدن در آنها، آثاری منطبق با این جشنواره‌ها بسازند. این اتفاق بر حوزه فرهنگ و اندیشه هنرمندان ما سرریز پیدا کرده است. به این ترتیب که هنرمندان ما برای احترام و تشویق بیشتر در داخل و خارج از کشور به سمت این جشنواره‌ها رو آوردند.»
کارگردان «شکارچی شنبه» درباره تأثیر جشنواره‌های غربی بر سینمای ایران هم‌چنین توضیح می‌دهد: «عمده سیاست‌های آنها بر این بنا شده که با نحوه انتخاب فیلم‌ها به هنرمندان و مسئولان ما این چراغ سبز را نشان می‌دهند که محصولاتی با ویژگی‌های خاصی می‌خواهند و ما برای ورود به این جشنواره‌ها و کسب جایزه، باید آن قواعد و ملاک‌ها را رعایت کنیم. این ویژگی‌ها اغلب مبتنی بر ارائه نگاه انتقادی از مجموعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور مبدأ بوده است. حتی برای کشورهای دیگر و به ویژه نسخه‌ای که برای جهان سوم پیچیده شده همین است. ما هم فیلم‌هایی را برای جشنواره‌ها و جوایز خارجی معرفی می‌کنیم که همان ویژگی‌های مدنظر آنها را داشته باشد. آنها اینگونه ما را وادار کرده‌اند که برای خودنمایی در جشنواره‌های آنها آثاری بسازیم که تصاویری تیره و تار از کشور، مردم و نظام داشته باشد.» 
شیخ‌طادی درباره تأثیر فیلم‌های جشنواره‌ای هم اظهار داشت: «فقط کافی است تا اثرات این فیلم‌ها روی افکار عمومی مردم جهان را در نظر بگیریم. آثاری که به عنوان نماینده سینمای ایران در جشنواره‌ها و مراسم سینمایی غربی حضور می‌یابند، وارد منظومه ایران‌شناسی غربی‌ها می‌شوند. متأسفانه اغلب این آثار، تکمیل‌کننده پازل ایران‌هراسی غرب هستند. مجموعه فیلم‌های سینمای ما که برای حضور در جشنواره‌های غربی ساخته می‌شوند، در پروژه «اعتراف جامعه هدف» قرار دارند.»
سیدناصر هاشم‌زاده، نویسنده فیلمنامه «بید مجنون» نیز درباره حضور در جشنواره‌ها و تلاش برای دریافت جوایز غربی گفت: «گرایش ما به اسکار، دقیقاً تابع نوعی از سیاست‌ورزی است. در سیاست، برخی از سیاستمداران ما دنبال این هستند که کدخدا را راضی کنند. هر چند که آن پیر فرزانه گفت که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، اما امروز برخی از سیاستمداران ما می‌گویند که همه غلط‌ها را کدخدا می‌کند! جوایز غربی هم نمود ارتش فرهنگی آمریکا هستند. عجیب است که ما هم می‌خواهیم در ارتش آنها شرکت کنیم و عجیب‌تر اینکه آن ارتش برای ما معیار تعیین می‌کند! سران آن ارتش می‌گویند بهترین فیلم‌های‌تان را بفرستید و از من بخواهید تا به شما جایزه بدهم. فضایی را ایجاد کرده‌اند که در آن همه فرهنگ‌های بومی و ملی کشورهای مختلف، به نفع موجودی به نام هالیوود، تحقیر شوند. درست به این می‌ماند که ارتش آمریکا هم جایزه‌ای بگذارد و به بهترین تجاوزگری جایزه بدهد و ما هم برای کسب افتخار، در این جایزه شرکت کنیم. هالیوود هنر تجاوز به فرهنگ‌ها و ایجاد فضای مناسب برای حمله‌های نظامی است. چرا ما به این فضاسازی باج می‌دهیم؟»

نگاهی به سازوکار اقتصادی شبکه‌های اجتماعی-۱
   امیر بهشتی/ شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌های مجازی، پدیده‌های نوظهوری هستند که با فراگیر شدن اینترنت، به سرعت بر تعداد آنها افزوده شد. همچنین با توجه با جذابیت‌های خاص این فضا و امکانات مختلفی که این شبکه‌ها ارائه می‌دهند، توانست مخاطبان بسیاری را هم به خود جذب کند. در حال حاضر از میان صدها شبکه اجتماعی که در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد، 52 شبکه در ایران کاربران بسیاری دارد. فیس‌بوک، توئیتر، تلگرام، لاین، واتس‌آپ، اینستاگرام از محبوب‌ترین و پراستفاده‌ترین نرم‌افزارهای فضای مجازی است که در ایران مورد توجه قرار گرفته است و در بین این نرم‌افزارها نیز تلگرام با حدود 24 میلیون کاربر ایرانی، محبوب‌ترین پیام‌رسان اجتماعی در ایران است. اما سؤال اساسی این است که مؤسسان و طراحان این نرم‌افزارها به چه دلیلی آنها را به صورت رایگان عرضه کرده‌اند و به کاربران‌شان، خدمات می‌دهند؟ منبع درآمد اصلی این شبکه‌ها از کجاست؟ در این گزارش سعی شده است که با اشاره به جزئیات برخی شبکه‌های پرطرفدار در ایران به  این پرسش پاسخ داده شود.

* وایبر
نرم‌افزار وایبر، یکی از اولین نرم‌افزارهایی بود که علاوه بر ارائه خدمات چت رایگان، گفت‌وگوی رایگان اینترنتی و گفت‌وگوی تصویری را هم در اختیار کاربرانش قرار می‌داد. همچنین می‌توان گفت که از میان دیگر پیام‌رسان‌ها اولین نرم‌افزاری بود که به دلیل امکاناتش و همچنین قابلیت ساخت گروه، استقبال بالایی از آن شد.
این شرکت در سال 2013، به یک شرکت ژاپنی به نامRakuten  فروخته شد. در واقع شرکت Rakuten چیزی شبیه به آمازون اما برای بازار ژاپن است. این شرکت، وایبر را با پرداخت ۹۰۰ میلیون‌ دلار به تصاحب خود درآورد.
 کاربران وایبر در 7 مه 2014 به 360 میلیون کاربر رسیدند و جالب‌تر اینکه کاربران در روز حدود 10 میلیون گفت‌وگو با میانگین دو میلیارد دقیقه انجام می‌دهند و بیش از شش میلیارد پیامک در ماه ارسال می‌کنند. این در حالی است که کاربران وایبر در ماه دسامبر 2016 به 800 میلیون نفر رسیده است. در سال 93، حدود 9 میلیون و500 هزار کاربر ایرانی عضو این نرم‌افزار بوده‌اند که در آن زمان بیش 11 درصد از کل کاربران وایبر را شامل می‌شود. این نرم‌افزار برای اینکه کاربر بتواند با افرادی که این پیام‌رسان را در گوشی خود نصب نکرده‌اند هم تماس بگیرند، سرویسی به نام viber out  را طراحی کرده است. اما برای استفاده از آن کاربران باید هزینه‌ای را پرداخت کنند. 
* فروش استیکر و بازی
با فراگیر شدن شبکه‌های مجازی، مفهوم استیکرز یا شکلک‌های مجازی به طور کلی تغییر کرد و انواع مختلفی از این شکلک‌ها طراحی و عرضه شد که کاربران در جای مناسب از آنها استفاده می‌کنند. در نرم‌افزار پیام‌رسان وایبر، برخی از این شکلک‌ها رایگان و برخی دیگر هم پولی هستند و برای استفاده از آنها کاربران باید، هزینه پرداخت کنند. بنابراین فروش استیکر هم یکی دیگر منابع درآمدزایی وایبر محسوب می‌شود. همچنین درون نرم‌افزار، تعدادی بازی آنلاین طراحی شده است که بسیاری از آنها پولی است و‌ شرکت وایبر از این طریق هم درآمد‌زایی می‌کند. گفتنی است شرکت وایبر در سال 2014، ششصد و ۵۶ میلیون دلار از طریق فروش بازی و استیکر درآمد داشته است.

* درآمدزایی از طریق محدودیت
وایبر به دلیل ارائه خدمات ارسال پیام و تماس رایگان، ضرر بسیاری را به شرکت‌های مخابراتی کشورهای مختلف وارد کرد. به همین دلیل برخی از کشورها با پرداخت هزینه به شرکت وایبر ارسال پیام و تماس را از این کشورها محدود کرده‌اند و تنها پیام‌ها یا تماس‌های ورودی محدود نیست؛ یعنی اگر در یکی از این کشورها از طریق سیم کارت شرکت‌های مخابراتی آنها، وایبر فعال شود، فقط می‌توان پیام را از دیگر مخاطبان دریافت کرد، ولی برای ارسال پیام و تماس تصویری، محدودیت وجود دارد.

* واتس‌آپ
در سال 2009 ژان کوم (Jan Koum)  و برایان آکتون (Brian Acton)  که پیش از آن در شرکت یاهو فعالیت داشتند، شرکت واتس‌آپ را تأسیس کردند. پس از اینکه این نرم‌افزار توانست مخاطبان بسیاری را جذب کند و هنگامی که در سال 2014 دارای 450 میلیون عضو شد، با پیشنهاد ۳/۱۹ میلیارد دلاری رئیس فیس‌بوک، مارک زاکربرگ روبه‌رو شد و مدیران این شرکت، واتس‌آپ را با این مبلغ افسانه‌ای به فیس‌بوک واگذار کردند. 
واتس‌آپ کاربران زیادی دارد، به طوری که در اوایل فوریه ۲۰۱۶ این پیام‌رسان اعلام کرد تعداد مشترکان شبکه از مرز یک میلیارد نفر گذشت، در حالی که کاربران ایرانی این شبکه حدود 12 میلیون نفر در سال 93 تخمین‌زده می‌شود.

* تلگرام
پیام‌رسان تلگرام در سال 2013 از طریق دو برادر با نام‌های «پاول دورف» و «نیکلای دورف» به بازار آمد. به نقل از خبرگزاری رویترز، شرکت «قلعه دیجیتال» که در ایالات‌متحده مستقر است، پشتیبانی مالی و زیرساختی پیام‌رسان تلگرام را بر عهده دارد. مدیریت «قلعه دیجیتال» بر عهده «پاول دروف»، «اکسل نف» و خانواده «لاشویلی» است، ضمن آنکه سرمایه‌گذار اصلی آن، «میخائیل میری لاشویلی»،  فرمانده عالی‌رتبه نظامی ـ امنیتی یگان «سایرت متکل» رژیم صهیونیستی و عضو هیئت رئیسه کنگره جهانی یهود می‌باشد.
این نرم‌افزار در سال 2013، حدود 100 هزار کاربر داشت و طبق آخرین آمار در فوریه 2016، تعداد کاربرانش به بالای 100 میلیون نفر رسیده است. این نرم‌افزار بیشتر در بخش آسیایی مورد استفاده قرار می‌گیرد و می‌توان گفت که ایران، بیشترین کاربر را در این نرم‌افزار دارد و اکنون حدود 24 میلیون ایرانی عضو تلگرام هستند.

واکاوی منابع قدرت در دیپلماسی و سیاست خارجی
 سعید چهرآزاد/ «حفظ عزّت ملّی در مذاکرات بین‌المللی، در رفت‌وآمدها، زیر بار زور نرفتن، عزّت ملّی را حفظ کردن، یکی از عوامل اقتدار کشور است. در آن جلسه‌ای که ما نشسته‌ایم و داریم با طرف مقابل‌مان حرف می‌زنیم، او نگاه می‌کند ببیند روحیّه‌ ما چه جوری است، انگیزه‌ ما چقدر است، همّت ما چقدر است‌‌؛ بر اساس آن برآوردی که می‌کند، با ما رفتار خواهد کرد. باید عزّت ملّت را، عزّت کشور را حفظ کنیم؛ [آن‌وقت] مردم هم احساس عزّت می‌کنند؛ این می‌شود توانمندی و مایه‌ اقتدار کشور.»(۱۹/۱۰/۱۳۹۵)
آداب دیپلماسی و فنون مذاکره در قالب مجموعه‌ای از روش‌ها، فنون، تدابیر و اعمالی که متولیان سیاست خارجی از آنها به منظور پیشبرد منافع اسلامی و ملی استفاده می‌کنند، جدای از هر رویکردی باید دو مؤلفه «اقتدار» و «عزت» را به عنوان دال محوری خویش قرار دهند. همان‌طور که در اصل 152 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت مسئله «دیپلماسی عزتمندانه» را این‌گونه مشاهده می‌کنیم: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری... و عدم تعهد در برابر قدرت‌های سلطه‌گر... استوار است.» مطابق با بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان وزارت خارجه(18/4/1370) اساس عزت سه‌گانه توصیف می‌شود: 1- عزت توحیدی؛ 2- عزت اسلامی و 3- عزت ملت. «کنش اقتدارمندانه» در چهارچوب سه‌گانه مذکور، راهنمای رفتار و عمل در عرصه بین‌المللی را برای دیپلمات‌ها و مذاکره‌کنندگان کشورمان مهیا می‌کند. فهم صحیح و عملیاتی کردن عزت، حکمت و مصلحت از دغدغه‌های رهبر معظم انقلاب است(6/6/1392) این دغدغه به واقع پایه و بنیان روش‌ها، راهبردها و سازوکار مذاکره و چانه‌زنی را تبیین می‌گرداند. اسلام و جامعه مسلمین از بالاترین منزلت، کرامت و شئون نزد پروردگار برخوردارند، به گونه‌ای که خداوند در قرآن کریم عزت مسلمانان را در ردیف عزت خویش و پیامبر اکرم(ص) قرار داده است. چنانکه در آیه 8 سوره منافقون تأکید می‌کند: «و لله العزه و لرسوله و للمومنین». چهارچوب نظری و عملیاتی شده «دیپلماسی عزت» را از دو زاویه می‌توانیم نظاره‌گر باشیم، دیدگاه اول را «تئوری بنیادین» در نظر می‌گیریم؛ همان که پایه سیاست‌ورزی در محیط بین‌الملل را شکل می‌دهد و مؤلفه‌های سیاست خارجی اسلامی/توحیدی را تکوین و تدوین می‌کند؛ اما دیدگاه دوم را رویه عملیاتی می‌دانیم که در «فنون چانه‌زنی» تعریف و تأویل می‌شود. در ادبیات دیپلماسی و سیاست خارجی با مفهومی روبه‌رو می‌شویم که از آن به بستر مذاکرات دیپلماتیک یاد می‌شود. بستر مذاکرات دیپلماتیک در واقع فضای روحی و روانی حاکم بر مذاکرات دوجانبه و چندجانبه را در برمی‌گیرد، این فضا و جو به گونه‌ای است که طرف‌های مذاکره‌کننده به صورت مستمر و متوالی سعی در درک تمایلات دو طرف دارند، این تمایلات و روحیات مهم‌ترین عامل روان‌شناختی در چانه‌زنی‌های بین‌المللی هستند. تحلیل محتوای بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب مؤید و مؤکد چنین دیدگاهی است: «حفظ عزت ملی در مذاکرات بین‌المللی، در رفت‌وآمدها، زیر بار زور نرفتن، عزّت ملّی را حفظ کردن، یکی از عوامل اقتدار کشور است. در آن جلسه‌ای که ما نشسته‌ایم و داریم با طرف مقابل‌مان حرف میزنیم، او نگاه می‌کند ببیند روحیّه‌ ما چه‌ جوری است، انگیزه‌ ما چقدر است، همّت ما چقدر است؛ بر اساس آن برآوردی که می‌کند، با ما رفتار خواهد کرد. باید عزّت ملّت را، عزّت کشور را حفظ کنیم؛ [آن‌وقت] مردم هم احساس عزّت می‌کنند؛ این می‌شود توانمندی و مایه‌ اقتدار کشور.»(19/10/1395)
مبانی و چهارچوب‌های چنین روشی در دیپلماسی و مذاکره را می‌توانیم در کتاب و سنت جست‌وجو کنیم. اولین اصل و بنیاد قرآنی قاعده «نفی سبیل» است به معنای انسداد و مسدود کردن کلیه مسیرهای تسلط کفار(بازیگران و کنشگران محیط بین‌المللی) بر مسلمانان. خداوند در سوره نسا، آیه 141 می‌فرماید: «لن یجعل‌الله للکافرین علی‌المومنین سبیلا»، خداوند هرگز و به هیچ‌وجه برای کافران نسبت به مؤمنان راه سلطه و تفوق را باز نگذاشته است. بر اساس این آیه، تسلط و استیلای کافران بر مسلمانان به صورت همیشگی و ابدی نفی و نهی شده و متعلق به عصر، زمان و شرایط خاصی نیست؛ اما باید توجه داشت که بسته بودن راه تسلط کفار بر مسلمانان تکوینی(ایجابی) نبوده، بلکه تشریعی(سلبی) است؛ یعنی این‌گونه نیست که در قانون هستی و خلقت امکان سلطه کفار وجود ندارد؛ بلکه این امر کاملاً ممکن و محتمل است؛ ولی مؤمنان و مسلمانان باید در تشریع، قانون‌گذاری، سیاست‌گذاری و به ویژه سیاست خارجی و «امر دیپلماتیک» به گونه‌ای کنش‌ورزی کنند که سبیل بر «غیر» مذاکرات دچار انسداد شود. گزاره‌های فوق را در ادبیات چانه‌زنی بین‌المللی(البته مبتنی بر رفتار عزتمندانه) این‌گونه واکاوی و تبیین می‌کنیم؛ در خلال مذاکرات، مرحله ایجاد فضا و جو مناسب یکی از مؤلفه‌های مهم و حیاتی در ثمربخش کردن شرافتمندانه گفت‌وگوهاست. اگر دو عامل ساختار بازیگر(structure-player) را دو انگاره هر مذاکره و چانه‌زنی بین‌المللی قلمداد کنیم، هر بازیگر به منزله مذاکره‌کننده کشورهای مزبور در فضای «ساختار» و «فرآیند» بهترین آلترناتیو را اتخاذ می‌کند. در صورتی که مذاکره‌کننده بتواند «اعتمادبه‌نفس»(عزت) خود را در فرآیند مذاکره به اثبات برساند، توانایی وی برای اعمال سیاست‌ها و خط‌مشی‌های کشورش بر دیگری افزایش پیدا می‌کند و متقاعد کردن طرف مقابل آسان‌تر خواهد بود. ماهیت دیپلماسی حکم می‌کند متولیان این امر خطیر و پیچیده برای فراهم کردن موجبات مذاکره شرافتمندانه، «منابع قدرت در مذاکره» را به صورت واضح، صریح و عینیت‌یافته در گفت‌وگوها لحاظ کنند. در ادامه با اشاره به گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب در این زمینه سعی می‌کنیم منابع قدرت در دیپلماسی و سیاست خارجی را به منظور عمل مبتنی بر عزت تأویل و تفسیر کنیم.
«تجربه‌ ۳۷ ساله‌ جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که ما باید خودمان را تقویت کنیم، قوی کنیم؛ از لحاظ فکری قوی کنیم، از لحاظ سیاسی قوی کنیم، از لحاظ اقتصادی قوی کنیم، از لحاظ فرهنگی قوی کنیم، از لحاظ علمی قوی کنیم. وقتی قوی شدیم، طبعاً عزّت پیدا خواهیم کرد؛ امروز عزّت یک ملّت در دنیا به اینها است.»(20/12/1394) 
اگر منابع قدرت در محیط و نظام آشوبناک بین‌الملل را به دو سنخ و گونه ماکروپلیتیک قدرت و میکروپلیتیک قدرت تقسیم کنیم و آنگاه از هر یک از این جایگاه‌ها و موقعیت‌ها به مسئله قدرت ملی بنگریم، آنچه مشاهده می‌شود، مزیت و مؤلفه‌های مهم قدرت است. موقعیت سوق‌الجیشی و راهبردی کشورمان شرایطی منحصر به فرد و برجسته‌ای را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم کرده است که با در نظر گرفتن مزیت‌های ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک بی‌تردید نگاهی عزتمندانه و توأم با اعتمادبه‌نفس به دیپلمات‌ها در نشست‌های چانه‌زنی و مذاکره می‌دهد. کریدور شرق- غرب و شمال- جنوب جمهوری اسلامی ایران طلیعه‌ای برای افزایش اقناع در حیطه‌های راهبردی خواهد بود. این طلیعه را مزیت‌های نسبی ایران در حوزه انرژی (نفت و گاز طبیعی) به صورت ایضاح‌محور برجسته می‌کند. تمدن اسلامی و ایرانی، خصوصیات و ارزش‌های ملی در کنار متغیرهای تطور تاریخی محیط روانی و ادراکی(به معنای تصورات و برداشت‌های مذاکره‌کنندگان طرف مقابل) لازم به منظور افزایش کنش عزت‌مدار را تشکیل می‌دهد. قدرت دفاعی و بهره‌مندی از برترین فناوری‌های تسلیحاتی مهم‌ترین مؤلفه «قدرت سخت» در کنار موقعیت راهبردی برای کشورمان است. تعدد و تنوع منابع ثروت(طبیعی و غیر طبیعی) در زیست - جهان جمهوری اسلامی ایران عامل دوم قدرت سخت است. فرهنگ، هویت واحد جامعه، روحیات منبعث از فرهنگ شیعی، شامل شهادت‌طلبی و ایثار، نفی سلطه‌گری، استکبارستیزی و... به همراه متغیرهای اجتماعی صرفاً تعداد اندک‌شماری از مؤلفه‌های قدرت نرم هستند. همه این موارد چنان منابعی بسیط و غنی از قدرت ایجاد می‌کنند که رفتار توأم با اعتمادبه‌نفس و آکنده از عزت را در محیط‌های مذاکره فراهم کند. اگر متغیرهای مؤثر در مذاکرات دیپلماتیک را به کنکاش بگذاریم و مرکز ثقل مذاکرات را رفتار مبتنی بر «کرامت» در نظر بگیریم، نتایج چنین «عزت» را به خوبی در یکی از گزاره‌های بیانات رهبر فرزانه انقلاب مشاهده می‌کنیم: «اگر عزّت بود، امنیت هم خواهد آمد؛ اگر امنیت بود، پیشرفت هم عملی خواهد بود؛ والّا اگر یک ملّت تحقیر شد، همه چیز او به بازی گرفته خواهد شد؛ حتّی امنیت او، حتّی ثروت او و همه چیز او.»(19/11/1393)
شاخصه کانونی هر ملتی کرامت انسانی آن ملت است، کرامت و عزت تجلی گاه اعتبار ملی را شکل می‌دهد. همه ملت‌ها که در فرآیند و تطور تاریخی قله‌های پیشرفت را تسخیر کردند، شاخص پایه‌ای و بنیادین آن را کنش عزتمندانه و شرافتمندانه تشکیل داده است. مواجهه بین عزت و امنیت، دیالکتیک و دوسویه است؛ به گونه‌ای که با افزایش کرامت و عزت به صورت تصاعدی امنیت نیز افزایش پیدا می‌کند. اگر در مذاکرات آلترناتیوها مبتنی بر عزت ترسیم شود، قدرت اقناع و مهیاسازی گزینه‌های مطلوب مسجل و بالتبع حسنات پیرو آن نیز تکمیل می‌شود. 
ماحصل کلام و فصل‌الخطاب موضوع این خواهد بود که آنچه مذاکره‌کنندگان در یک محیط و فرآیند بین‌المللی و دیپلماتیک برای کنش و بازیگری مطلوب نیاز دارند، در قالب منابع سخت و نرم قدرت فراهم شده است و آنها صرفاً و ایجاباً با تکیه بر این مؤلفه‌ها می‌توانند «عزت» و «کرامت» را برای ملت خویش به ارمغان آورند.