پروردگارا! كمک كن در مسیری باشیم که سرانجامش به تو ختم شود
پروردگارا! امروز که پنجره‌ای برای تماشا و حنجره‌ای برای صدا زدن فرشتگانت نداریم
 امیدمان به توست/ پس بی‌آنکه نام‌مان را بپرسی
یا دفترهای دیروزمان را ورق بزنی
ما را دوست داشته باش
چشمان‌مان مي‌بينند بزرگی‌ات را
گوش‌هاي‌مان مي‌شنوند صداى مخلوقاتت را
دستان‌مان لمس مي‌كنند زيبايی‌هايت را
كاش قادر بودیم آنچنان كه لايقی تو را سپاس گويیم خدایا به خاطر خدايي‌ات شكر
ما را، هر چند آلوده، بنده خود بدان
حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) فرمودند:
«إنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنيا وَ الدّينُ لَعقٌ عَلى ألسِنَتِهِم يَحوطونَهُ ما دَرَّت مَعايِشُهُم فَإِذا مُحِّصوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ»؛
 مردم، بنده دنيايند و به ظاهر دم از دين مى‏‌زنند و تا زمانى كه زندگی‏شان تأمين شود، از آن دفاع می‌كنند؛ امّا چون در بوته آزمايش قرار گيرند، دينداران اندکند.
تحف‌العقول، ص 245 


اظهارات پرویز شیخ‌طادی و سیدناصر هاشم‌زاده درباره جوایز غربی
 مهدی امیدی/ باز هم فصل جوایز سینمایی در آمریکا فرارسید. این بار هم نام سینمای ایران در این جوایز به چشم می‌خورد. اصغر فرهادی، طی سال‌های اخیر به نماینده ثابت سینمای ایران در جوایز غربی تبدیل شده است. این فیلمساز ایرانی که پیشتر با فیلم‌هایی چون «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته» در این محافل حضور یافته بود و حتی تا دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم هم پیش رفت، این بار با فیلم جدید خود یعنی «فروشنده» در جشنواره‌های غربی حاضر شد. این فیلم در مراسم گلدن‌گلوب 2017 نامزد بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان شد. همچنین پیش‌بینی می‌شود که «فروشنده» حداقل در مراسم اسکار 2017 نیز به جمع کاندیداهای دریافت این جایزه راه پیدا کند. اما تأثیر این اتفاقات بر سینمای ایران چیست؟ این پرسش را با پرویز شیخ‌طادی کارگردان و سیدناصر هاشم‌زاده فیلمنامه‌نویس در میان گذاشتیم.
پرویز شیخ‌طادی در این باره گفت: «بیش از دو دهه است که برخی جشنواره‌ها و جوایز سینمایی خارجی که اهمیت آنها را خودشان برای ما تعریف کرده‌اند، خیلی روی حوزه سیاست‌گذاری سینمای ایران اثر گذاشته است. در مقابل هم بدون هیچ بررسی جدی، در همه دوره‌های مدیریتی، یک نوع ولع برای حضو در جشنواره‌های خارجی وجود داشته است. هیچ قیمتی هم برای این حضور تعیین نشده است. معلوم است که این فضاسازی و جوسازی غربی‌ها روی مسئولان ما هم تأثیر گذاشته است و آنها را به سمت آن برده که برای حضور در این جشنواره‌ها و دیده شدن در آنها، آثاری منطبق با این جشنواره‌ها بسازند. این اتفاق بر حوزه فرهنگ و اندیشه هنرمندان ما سرریز پیدا کرده است. به این ترتیب که هنرمندان ما برای احترام و تشویق بیشتر در داخل و خارج از کشور به سمت این جشنواره‌ها رو آوردند.»
کارگردان «شکارچی شنبه» درباره تأثیر جشنواره‌های غربی بر سینمای ایران هم‌چنین توضیح می‌دهد: «عمده سیاست‌های آنها بر این بنا شده که با نحوه انتخاب فیلم‌ها به هنرمندان و مسئولان ما این چراغ سبز را نشان می‌دهند که محصولاتی با ویژگی‌های خاصی می‌خواهند و ما برای ورود به این جشنواره‌ها و کسب جایزه، باید آن قواعد و ملاک‌ها را رعایت کنیم. این ویژگی‌ها اغلب مبتنی بر ارائه نگاه انتقادی از مجموعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور مبدأ بوده است. حتی برای کشورهای دیگر و به ویژه نسخه‌ای که برای جهان سوم پیچیده شده همین است. ما هم فیلم‌هایی را برای جشنواره‌ها و جوایز خارجی معرفی می‌کنیم که همان ویژگی‌های مدنظر آنها را داشته باشد. آنها اینگونه ما را وادار کرده‌اند که برای خودنمایی در جشنواره‌های آنها آثاری بسازیم که تصاویری تیره و تار از کشور، مردم و نظام داشته باشد.» 
شیخ‌طادی درباره تأثیر فیلم‌های جشنواره‌ای هم اظهار داشت: «فقط کافی است تا اثرات این فیلم‌ها روی افکار عمومی مردم جهان را در نظر بگیریم. آثاری که به عنوان نماینده سینمای ایران در جشنواره‌ها و مراسم سینمایی غربی حضور می‌یابند، وارد منظومه ایران‌شناسی غربی‌ها می‌شوند. متأسفانه اغلب این آثار، تکمیل‌کننده پازل ایران‌هراسی غرب هستند. مجموعه فیلم‌های سینمای ما که برای حضور در جشنواره‌های غربی ساخته می‌شوند، در پروژه «اعتراف جامعه هدف» قرار دارند.»
سیدناصر هاشم‌زاده، نویسنده فیلمنامه «بید مجنون» نیز درباره حضور در جشنواره‌ها و تلاش برای دریافت جوایز غربی گفت: «گرایش ما به اسکار، دقیقاً تابع نوعی از سیاست‌ورزی است. در سیاست، برخی از سیاستمداران ما دنبال این هستند که کدخدا را راضی کنند. هر چند که آن پیر فرزانه گفت که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، اما امروز برخی از سیاستمداران ما می‌گویند که همه غلط‌ها را کدخدا می‌کند! جوایز غربی هم نمود ارتش فرهنگی آمریکا هستند. عجیب است که ما هم می‌خواهیم در ارتش آنها شرکت کنیم و عجیب‌تر اینکه آن ارتش برای ما معیار تعیین می‌کند! سران آن ارتش می‌گویند بهترین فیلم‌های‌تان را بفرستید و از من بخواهید تا به شما جایزه بدهم. فضایی را ایجاد کرده‌اند که در آن همه فرهنگ‌های بومی و ملی کشورهای مختلف، به نفع موجودی به نام هالیوود، تحقیر شوند. درست به این می‌ماند که ارتش آمریکا هم جایزه‌ای بگذارد و به بهترین تجاوزگری جایزه بدهد و ما هم برای کسب افتخار، در این جایزه شرکت کنیم. هالیوود هنر تجاوز به فرهنگ‌ها و ایجاد فضای مناسب برای حمله‌های نظامی است. چرا ما به این فضاسازی باج می‌دهیم؟»

ناقلان اخبار خبر آورده‌اند که در ایام ماضیه، در سرزمینی به نام ایران، دولتمردانی روی کار بودند امیدوار به رضایت کدخدا، که در تدبیر امور، لبخند را در روابط بین‌الملل جایگزین اخم بر دشمن کردند و بسته پیشنهادی «وأعِدّوا لَهُمْ مَا إسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوّه» را با دور یک میز نشستن بر سر میز مذاکرات متمدنانه تعویض کردند، تا آنجا که جای بر ثبت دستاوردهای برجام و نظایر آن در کتب درسی فرزندان آن آب و خاک تنگ آمد و متولیان امر آموزش و پرورش ملول گشتند و به چاره‌جویی پرداختند و زمانی به چاره‌اندیشی وقت گذرانیدند و بحث‌ها کردند تا در آن میانه عطاری زبردست در یافتن راه‌حل‌های نوین و تازه، نسخه‌ای بهر علاج درد پیشنهاد کرد سحرگونه که در آن ضمادی بود چشم رقیب کورکن و منحصربه‌فرد که تا آن زمان عقل جن نیز به آن نرسیده بود و آن حذف حکایت شهادت حسین فهمیده از کتب درسی و جایگزینی دستاوردهای مشعشع برجام به جای آن، که صد البته تصمیم، بسیار عاقلانه و با تدبیری می‌نمود، بود! چراکه فرزندان ما را از دستیابی به هدف با ابزاری که موجب «اوف شدن» ذخایر انقلاب می‌شد، باز می‌داشت و جای این روش منسوخ‌شده را به دیپلماسی لبخند از بالا و فشار از پایین می‌داد تا دشمن نفهمد از کجا خورده! و این سؤال همچنان باقی است که راستی دشمن از کجا خورده؟!
بی‌شناسنامه


«روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»
«ایرباس» آمد و غم رفت و شبی دیگر شد!
آنچنان دولت تدبیر به وجد آمد که
جشن بر پا شد و حال وزرا بهتر شد
روز اول سخن از یکصد و اندی می‌شد
یکی آمد فقط و مابقیش پرپر شد
«باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز»
فصل برجام که تحریم عدو بدتر شد
خوش‌خیالی تو که مسئول و وزیر راهی
آمد این غول و جماعت به خیالت خر شد
لااقل کوش که این هم نشود مسکنِ مهر
چشم بر هم بزنی دوره کار آخر شد
علی عرفانی (شاعرباشی)


دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
شست و شاهد هر دو دعوای بزرگی می‌کنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است
آهن و فولاد از یک کوره می‌آیند برون
آن یکی شمشیر گردد، دیگری نعل خر است
گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن
روی دریا کف نشیند، قعر دریا گوهر است...
صائب تبریزی

 توقف پخش برنامه ثریا در سالگرد تقدیر رهبر معظم انقلاب!
دولت یازدهم در ادامه تلاش‌های خود برای محدودسازی منتقدان، این بار مانع از پخش برنامه «ثریا» شد.
برنامه ثریا از دو هفته پیش از رفتن روی آنتن منع شده است؛ این اتفاق درست همزمان با سالگرد تقدیر رهبر معظم انقلاب از این برنامه و انتخاب «ثریا» به عنوان برترین برنامه تلویزیونی در جشنواره عمار رخ داد.
محسن مقصودی، مجری و تهیه‌کننده ثریا در این‌باره گفت: «متأسفانه به دلیل برخی مسائل، مشکلاتی برای ادامه ساخت برنامه «ثریا» به وجود آمد، البته ما در حال رایزنی با مسئولان تلویزیون هستیم که مسائل حل شود تا به امید خدا برنامه «ثریا» با رویکرد همیشگی خود روی آنتن برود.»
مجری برنامه تلویزیونی «ثریا» اظهار داشت: «فیلم‌های برنامه «ثریا» در یک سال و نیم گذشته به خوبی نشان می‌دهد رویکرد این برنامه درباره دولت‌های مختلف به هیچ عنوان جناحی نیست و ما فقط انتظار رعایت شدن انصاف را داریم.»

انیمیشن جدید سازندگان «شاهزاده روم» سال آینده می‌آید
عوامل انیمیشن سینمایی «فیلشاه» برای تولید با کیفیت این محصول از شرکت در سی‌‌و‌پنجمین جشنواره فیلم فجر انصراف دادند.
انیمیشن سینمایی «فیلشاه» به کارگردانی هادی محمدیان که قرار بود در دهه فجر و همزمان با سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شود، احتمالاً در جشنواره جهانی فیلم فجر (اردیبهشت سال آینده) رونمایی خواهد شد. «فیلشاه» انیمیشنی با حضور بیش از ۱۲۰ کاراکتر است.  به گفته دست‌اندرکاران «فیلشاه»، در تولید این اثر ۹۰ دقیقه‌ای، گروه ۱۵۰ نفره مشارکت دارند. موسیقی ارکسترال، فیلمنامه‌ای پرکشش برای مخاطبان کودک و نوجوان و پیشرفت در زمینه نور و رنگ، از جمله نقاط قوت این انیمیشن به شمار می‌آیند.

وحشت رسانه‌های عربی از «امپراطور جهنم» 
روزنامه «البناء»  در مطلبی به بررسی ساخت فیلم سینمایی «امپراطور جهنم» در ایران پرداخت.
 این روزنام لبنانی نوشته است: «پس از گذشت پنج سال از اکران فیلم «پادشاه شن‌ها» به کارگردانی اسماعیل نجدت انزور، این روزها اخباری از برنامه ایران برای تولید فیلمی در راستای نقد آل‌سعود، رسوایی داعش و نمادهای تکفیری منتشر شده است. در این فیلم همچنین به رویدادهایی که به صورت مخفیانه در خاورمیانه، اروپا و آمریکا در جریان است، پرداخته می‌شود. فیلم «امپراطور جهنم» بزرگ‌ترین پروژه ایران در عرصه جهانی محسوب می‌شود. این فیلم فلسفه ایجاد داعش و گروه‌های تکفیری را روایت می‌کند و همچنین روابط سعودی‌ها با رژیم اسرائیل را نمایش می‌دهد. محمد خزاعی یکی از فعالان سینمایی در حوزه رسانه‌های مقاومت است و آثار مهمی را در جشنواره فیلم «مقاومت» در ایران ارائه داده است. وی در این آثار، شخصیت رهبران مقاومت، یعنی سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله و عبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله یمن را به نمایش گذاشته است.»

«قدرت برتر» در بزرگ‌ترین دیوارنگاره کشور
 تازه‌ترین دیوارنگاره میدان ولی‌عصر(عج) در آستانه سالروز بازداشت نظامیان آمریکایی در جزیره فارسی خلیج‌فارس به دست نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح روز 23 دی ماه اکران شد.
بزرگ‌ترین دیوار‌نگاره کشور که دانیال فرخ در خانه طراحان انقلاب اسلامی طراحی کرده است، این بار به سراغ موضوعی رفته که در سال گذشته به یک بمب خبری بدل شد و بازخوردهای بسیاری در سطح محافل جهانی داشت؛ موضوعی که صلابت و اقتدار نیروی نظامی جمهوری اسلامی ایران را به رخ جهانیان کشید و پس‌لرزه‌های آن حتی از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا نیز سر درآورد. 

اکران‌های جشنواره عمار
 برای کودکان غزه
جشنواره عمار در غزه در حالی به کار خود پایان داد که برخی از این آثار برای کودکان و مادران آنها به اکران درآمد.
به گزارش فارس، این اکران‌ها برای تقویت فرهنگ تربیت و تعلیم عشق به مقاومت و آشنایی با دشمن مشترک امت اسلامی، یعنی صهیونیست‌ها صورت گرفته است. همچنین، در طول روزهای برگزاری جشنواره عمار در غزه اسباب‌بازی‌هایی از سوی جشنواره عمار در تهران به دست کودکان غزه رسید تا لبخند را بر صورت آنان بنشاند. در پایان این جشنواره، خانواده‌ها و مردم غزه خواستار ادامه اکران‌های جشنواره عمار در غزه شدند و آن را بدیلی برای هنر غیر اخلاقی دانستند که با تربیت و هوشیاری جوانان غزه نسبت به مسائل امت اسلامی آشنا می‌شوند.

۴۴ فیلم
 در جشنواره فجر
از میان بیش از 90 فیلم متقاضی برای حضور در سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر، ۴۴ فیلم پذیرفته شد.
از این تعداد 33 فیلم مربوط به بخش مسابقه اصلی (سودای سیمرغ) و بقیه متعلق به بخش غیر رقابتی (چشم‌انداز) هستند. در میان 44 اثر جشنواره فیلم فجر، آثار متنوعی با مضامین انقلاب، دفاع مقدس، انیمیشن و اجتماعی جای گرفته است. 
بیشتر آثار دو بخش سودای سیمرغ و چشم‌انداز، فیلم‌هایی با مضامین اجتماعی است و به واکاوی زندگی مدرن و آسیب‌های آن در جامعه امروز و خانواده می‌پردازد. 
سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر از 12 تا 22 بهمن برگزار می‌شود.

سلام برادر!
فراخوان‌تان را خواندم
به شوق عهد آمده‌ام
آمده‌ام تا شاید...
نامم را می‌نویسید؟
به روی دیده!
نام: یاورالمهدی
نام خانوادگی: منتظرالمهدی
اهل کجایی: کوی مهدی
شغلت: خادم‌المهدی
پیشوایت: امام‌المهدی
حزبت: عشاق‌المهدی
مکتبت: نهج‌المهدی
رهبرت: سیدعلی؛ نائب‌المهدی
شعارت: حبّ‌المهدی
تکلیفت: معرفة‌المهدی
ذکرت: اباصالح‌المهدی
دعایت: ظهور‌المهدی
شرح حالت: زوّارالمهدی
درخواستت: میهمان آقا؛ 
 بیت‌المهدی
کلام آخرت: بشوم زائر چشمان مهدی(عج)...
 محمد حقی*/ وجود نظارت و ممیزی در عرصه کتاب، امری جهانی است. حتی کشورهایی هم که مدعی آزادی مطلق هستند، به مقتضای فرهنگ، مذهب و مقاصد سیاسی و ایدئولوژیک خود، خطوط قرمزی را برای سانسور و توقیف کتاب‌ها تعیین کرده‌اند؛ برای نمونه در فرانسه که به مهد آزادی و دموکراسی مشهور است، کتاب‌هایی که هولوکاست را زیر سؤال برده باشند، اجازه انتشار نمی‌یابند. 
اهمیت و لزوم ممیزی و نظارت در عرصه فرهنگ به این برمی‌گردد که محصولات فرهنگی، غذای روح هستند. باید از افرادی که نظارت و ممیزی در عرصه کتاب و فرهنگ را زیر سؤال می‌برند، پرسید چرا درباره توزیع یک خوراکی مسموم که حداکثر ممکن است چند نفر را دچار بیماری کند تا این‌قدر حساسیت دارند؛ اما درباره انتشار غذای مسموم فکر و روح که می‌تواند کل فرهنگ کشور را نابود و یک نسل را فاسد کند، مخالف چنین نظارتی هستند؟ آیا می‌توان گفت دولت نباید روی مواد غذایی نظارت کند و مردم آزادند غذای مسموم بخورند؟ چرا آنجا حساسیت داریم؟ چون اثراتش برای ما واضح است و به همین دلیل خیلی سریع واکنش نشان می‌دهیم؛ اما نسبت به کتابی که محتوای آن مسموم است و ممکن است یک جوان با خواندن آن به فساد یا تفکرات انحرافی دچار شود، به دلیل آنکه تأثیرش پنهان است و در درازمدت اتفاق می‌افتد، حساسیت کمتری داریم. کما اینکه در یک دوره‌ای مسامحه وزارت ارشاد نسبت به انتشار کتاب‌های مروج عرفان‌های نوظهور و ضد دین صورت گرفت و نتیجه‌اش آن شد که در آن دوره گرایش به نحله‌های انحرافی در جامعه گسترش یافت و روی امنیت ملی تأثیر منفی گذاشت.
وجود کتاب‌هایی با مضامین انحرافی و ضد اخلاقی، برای بسیاری از خانواده‌ها ناامنی اجتماعی و فکری ایجاد می‌کند. به جرئت و صراحت می‌توان گفت، امسال بیش از 100 کتاب مسئله‌دار مجوز انتشار گرفته‌اند؛ اما حتی اگر این کتاب‌ها برملا هم شوند، وزارت ارشاد به دلیل انتشار آنها پاسخگو نیست و هیچ هزینه‌ای را هم نمی‌پردازد. 
مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره ضوابط نشر کتاب، قانونی تقریباً جامع نسبت به مسئله نظارت بر حوزه کتاب است؛ اما وقتی این قانون به دست مجری می‌رسد و قرار است اجرا شود، دو اتفاق می‌افتد؛ اول اینکه ممکن است مجری مصوبه (وزارت ارشاد) در مقام تطبیق دچار مشکل شود؛ یعنی گاهی در مقام اینکه برخی موارد جزء قانون هستند یا نه، دچار ابهام می‌شود. دوم اینکه ممکن است به دلیل سیاست‌گذاری‌هایی در وزارت ارشاد برای اجرای مصوبه مذکور، تسامح به کار رود و برخی از شاخصه‌های مصوبه با سلیقه شخصی اجرا شود.
یکی از مشکلات این است که وزارت ارشاد در قبال اشتباهات خودش هزینه‌ای پرداخت نمی‌کند. همچنین، نهاد مؤثر و بازدارنده‌ای که بر عملکرد وزارت ارشاد نظارت کند، وجود ندارد و بسیاری از اشتباهات در صدور مجوز انتشار کتاب، هیچ‌گاه مشخص نمی‌شود. 
* معاون مجمع ناشران
 انقلاب اسلامی

صبح صادق فراز و فرود حیات سیاسی هاشمی را در چهار اپیزود بررسی می‌کند
 مهدي سعيدي/ بزرگي و عظمت انقلاب‌ها به عوامل متعددي بستگي دارد که داشتن ايدئولوژي پيشرو و انقلابي، وجود رهبري شجاع و دانا و مقبول ملت، قدرت بسيج عمومي و به صحنه آوردن توده‌ها از اين جمله‌اند. به تحقیق انقلاب‌ها به اين عوامل نيازمندند تا بتوانند بر ساختار و قدرت حاکم غلبه کنند و ساختاري جديد را مبتني بر بازنگري روابط قدرت در جامعه طرح‌ريزي نمايند.
در اين بين از نقش حساس و مؤثر افراد انقلابي و نيروهايي که در کنار رهبري انقلاب، ساماندهي نيروها و پيگيري امور اجرايي انقلاب را بر عهده دارند، نمي‌توان به سادگي گذشت؛ افرادی که در حلقه‌ها و لايه‌بندي‌هاي مختلف، امور انقلاب را بر عهده داشته و برنامه‌ها را با اراده و عزم خود به پيش مي‌برند. در اين بين بی‌شک مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمين هاشمي‌رفسنجاني نقشي ممتاز و کم‌نظير را در حلقه اول ياران حضرت امام(ره) در فرآيند پيروزي نهضت اسلامي ملت ايران بر عهده داشته است.

اپیزود اول:
هاشمي از دهه 30 تا دهه 50
اکبر هاشمي که از 14 سالگي براي تحصيل علوم دينی به قم آمده بود، خيلي زود تحت تأثير تعليمات امام خميني(ره) به سياست روي آورد و به مخالفت با حکومت محمدرضاشاه پهلوي و انقلاب سفيد او برخاست. وي در طول سال‌هاي 1337 تا 1357، هفت بار دستگير شد و در مجموع چهار سال و پنج ماه را در زندان‌های رژيم پهلوي گذراند.
هاشمي در طول مبارزه نقشی کليدي در هماهنگي نيروهاي انقلاب بر عهده داشت که از آن جمله مي‌توان به ارتباطات وي با هيئت‌هاي مؤتلفه اشاره کرد. اسدالله بادامچيان به تازگي فاش کرده است که «بعد از قضاياي 15 خرداد به اين نتيجه رسيديم که به جهاد مسلّحانه نياز داريم و توانستيم هفت سلاح کمري با هفت فشنگ تهيه کنيم. يکي از اين اسلحه‌ها که حسنعلي منصور نخست‌وزير رژيم شاه و تصويب‌کننده لايحه حقارت‌بار «كاپيتولاسيون» را به درک واصل کرد، توسط آقاي هاشمي‌رفسنجاني داده شد. تا زماني که آقاي هاشمي زنده بود قرارمان نبود که فاش کنيم ايشان اين اسلحه را دادند.»
رژيم که به اين همکاري پي برده بود، بارها کوشید تا مدرک و سندي در اين زمينه به دست آورد و حتي با شکنجه دادن آقاي هاشمي تا سر حد مرگ خواست از وي اعتراف بگيرد، ولي موفق نشد. استقامت او در زندان زبانزد مبارزان بود و او حاضر نشد در برابر فشار دژخيمان کوتاه بيايد و از آرمان‌هاي خود دست بکشد و اين ايستادگي تأثير فراواني بر روحيه ديگر انقلابيون داشت. حسين شريعتمداري چنين تعريف مي‌کند که «يک بار در اتاق بازجويي خودم را به بيهوشي زده بودم تا مأموران شکنجه دست از سرم بردارند، در آن حال متوجه شدم آقاي هاشمي‌رفسنجاني را به اتاق شکنجه آوردند، ايشان را قبلاً در جلسات ديده بودم و مي‌شناختم. ازغندي، شکنجه‌گر معروف، دستگاه فرنچ (وسيله‌اي که دور گردن قرار مي‌گرفت و با پيچاندن پيچ، هر لحظه محکم‌تر مي‌شد و راه تنفس را مي‌بست) را دور گردن آقاي هاشمي قرار داد و آن را پيچاند. من از زير چشم شاهد صحنه بودم. ازغندي به حدي فرنچ را پيچاند که آقاي هاشمي در حال خفه شدن بود. همزمان با اين شکنجه، ازغندي فحاشي هم مي‌کرد. بعد گفت: تو چرا براي خميني تبليغ مي‌کني. ازغندي در حالي که باز هم فرنچ را محکم مي‌کرد، به هاشمي گفت: ديگر از اين کارها نکن و بعد از لحظاتي فرنچ را باز کرد. به محض اينکه فرنچ باز شد، آقاي هاشمي گفت: «باز هم از اين کارها مي‌کنم!» اين رفتار هاشمي براي من خيلي روحيه‌بخش بود.»
از جمله فعاليت‌هاي سياسي مؤثر وي در دوران پهلوي نقش‌آفريني در تشکيل شبکه‌اي از روحانيون وفادار به انديشه‌هاي امام(ره) بود؛ شبکه‌ای که به «روحانيت مبارز تهران» مشهور شد و بزرگاني چون؛ شهيد بهشتي، استاد مطهري، شهيد مفتح، شهيد باهنر، مرحوم مهدوي‌کني و... در آن حضور داشتند.
فعاليت‌هاي سياسي وي را از ورود به عرصه‌هاي فکري و فرهنگي بازنداشت. وي در همين دوران جزو نويسندگاني بود که در نشريات مختلف حوزه مقاله مي‌نوشت و در تأسيس نشريه مکتب تشيع نيز نقش داشت. افق ديد وي را مي‌توان در انتشار دو اثر مشهور وي؛ کتاب «اميرکبير يا قهرمان مبارزه با استعمار» و ترجمه اثر اکرم زعيتر با عنوان «سرگذشت فلسطين» مشاهده کرد که به مباحث تاريخ ايران و جهان اسلام اختصاص دارد. تفسير به جا مانده از وي با عنوان «تفسير راهنما» نيز نکته‌سنجي‌هاي نابي دارد که از توانايي نويسنده حکايت می‌کند.

اپیزود دوم:
هاشمي دهه 60
با اوج گرفتن نهضت اسلامي ملت ايران در سال‌های ۱۳57 ـ 1356 نام هاشمي نيز در حلقه اول ياران امام مطرح می‌شود. حضرت آيت‌الله العظمی خامنه‌اي با صراحت از وي در کنار بزرگاني چون مرحوم شهيد بهشتي و شهيد مطهري نام می‌بردند که در دوران پيروزي انقلاب از نزديک‌ترين ياران حضرت امام(ره) به شمار مي‌آمدند. همين مجاورت کافي بود تا نام هاشمي در کنار شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد باهنر و مرحوم موسوي‌اردبيلي به عنوان اعضاي اوليه شوراي انقلاب منصوب امام قرار گيرد؛ شورايي که به تدريج افراد مختلف ديگري نيز به آن افزوده شدند. هاشمي در اين دوران همراه با رفيقان ديرينش شهيد بهشتي، شهيد باهنر و آيت‌الله خامنه‌اي اولين حزب فراگير در دوران شکل‌گيري نظام جمهوري را تشکيل داد و در اينجا بود که مورد تهاجم تروريستي ضدانقلاب قرار گرفت.
هاشمي در کنار ديگر همراهانش در مقابله با جريان‌هاي انحرافي اعم از چپ و راست نقشي کليدي داشت. سخنان وي به عنوان اولين رئيس مجلس شوراي اسلامي در مقابله با جريان‌هاي چپ و منافقين از يک‌سو و افشاگري عليه نهضت آزادي و ديگر جريان‌هاي ليبرال در تاريخ ثبت شده است. رياست وي بر مجلس شوراي اسلامي تا سال 1368 ادامه يافت، ضمن آنکه در طول اين سال‌ها خطبه‌هاي نماز جمعه وي نيز يکي از تأثيرگذارترين تريبون‌هاي کشور بود.
نکته‌اي را که نبايد فراموش کرد این است که با وقوع حوادثي تلخ چون؛ بمب‌گذاري دفتر حزب جمهوري اسلامي، دفتر رياست‌جمهوري و ترور بزرگاني چون مطهري، بهشتي، باهنر، مفتح، رجايي، شهداي محراب و... اهميت حضور چهره‌هايي چون حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌اي و آقاي هاشمي‌رفسنجاني بيش از پيش آشکار شد و اينان به نقش‌آفرينان بزرگ دهه 1360 انقلاب اسلامي بدل شدند که از جمله نقش‌آفرینی آنها در ایام جنگ و دفاع مقدس بود.
با آغاز جنگ تحميلي و تجاوز حزب بعث به سرزمين‌مان، انقلاب وارد مرحله نويني شد که نيازمند نقش‌آفريني ياران امام(ره) در اين عرصه بود. با انتصاب هاشمي در شوراي‌ عالي دفاع به نمايندگي از حضرت امام(ره) در 21 مهرماه سال 1360، وي به طور جدی وارد مسئله جنگ شد. پس از فتح خرمشهر با بروز برخي اختلافات بين سپاه و ارتش، در سال ١٣٦٢ قرارگاه مرکزي خاتم‌الانبياء(ص) با فرماندهي آيت‌الله هاشمي تشکيل شد و در طراحي بسياري از عمليات‌هاي بزرگ همچون؛ خيبر، بدر، والفجر ۸ و کربلاي ۵ نقش‌آفرين بود و به عالي‌ترين فرمانده جنگ بدل شد. رهبر معظم انقلاب اسلامي پس از پايان جنگ در اين باره فرمودند: «يكي از چيزهايي كه ما هميشه به عنوان فضايل برجسته‏ جناب آقاي هاشمي در ذهن داشتيم و مشاهده مي‏كرديم، حضور فداكارانه و مدبرانه‏ ايشان در صحنه‏هاي جنگ تحميلي بود و حقيقتاً زبان قاصر است از اينكه آن زحمات و آن فداكاري‌ها را سپاسگزاري كند. من آن شب‌هاي دشوار، آن لحظات پُر هم و غم و پُر مسئوليتي را كه ايشان در مقابل چشم همه ما گذراندند كه هميشه مورد تشكر امام بزرگوارمان (رضوان‌الله تعالي‌عليه) هم بود، فراموش نمي‏كنم.» (1/6/۱۳69) در ماه ‌پاياني جنگ، هاشمي به پيشنهاد رئيس‌جمهور، از جانب حضرت امام(ره) به سمت جانشين فرماندهي كل قوا انتخاب شد و نقشي تأثيرگذار در ماجراي پايان جنگ و پذيرش قطعنامه 598 برعهده داشت.
بنيانگذار انقلاب اسلامي پس از پايان جنگ چند ماه بيشتر در قيد حيات نبود و اين در حالي بود که مبتني بر برخي نقل قول‌ها حضرت امام(ره) آقاي هاشمي را به همراهي و همدلي با يار ديرينش حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌اي وصيت کرد تا با حفظ اين پيوند، انقلاب در مسير خود استوار باقي بماند.

اپیزود سوم:
هاشمي دهه 70
با ارتحال بنيانگذار جمهوري اسلامي ایران و آغاز زعامت شاگرد برجسته و بنام ايشان، انقلاب اسلامي دوران جديدي را آغاز کرده بود. اين دوران با پايان يافتن جنگ تحميلي و فرارسيدن زمان بازسازي کشور، تغيير قانون اساسي و افزايش اختيارات رئيس‌جمهور به عنوان عالي‌ترين فرد اجرايي کشور همزمان شده بود. در اين شرايط سپردن اختيارات رياست‌جمهوري، به فردي که از صلاحيت‌هاي همه‌جانبه انقلابي و مديريتي برخوردار باشد و با رهبر معظم انقلاب نيز همسو و همراه باشد، ضرورتي تاريخي محسوب می‌شد. در اين میان هاشمي‌رفسنجاني تنها گزينه‌اي بود که از رقيبان خود فاصله بسياري داشت و تقريباً اجماع عمومي براي رياست‌جمهوري او وجود داشت. 
آغاز دوران جديد، آغاز مناقشات بي‌پاياني است که در بين نيروهاي انقلاب و توده‌هاي مردم درباره آقاي هاشمي در مي‌گيرد و نقدها و تخريب‌ها و حمايت‌ها و تشويق‌ها موجب مي‌شود که هاشمي به يکي از پرحاشيه‌ترين چهره‌هاي دهه‌هاي اخير سپهر سیاسی کشور بدل شود. 
هاشمي با اولويت دادن به مسئله سازندگي و توسعه اقتصادي کشور همه توان خود را براي آباداني کشور گذاشت و الگويي براي توسعه ارائه کرد که با نقدهايي از سوي منتقدان همراه بود. اين الگو هر چند دستاوردهاي فراواني در حوزه زيرساخت‌هاي کشور به همراه آورد؛ اما از آنجا که الگويي مبتني بر ضرورت‌ها و ملاحظات بومي نبود، با معضلات جدي نيز همراه بود که کم‌رنگ ديدن عدالت در آن، ايجاد فاصله طبقاتي، رشد طبقه جديدي از نوکيسه‌هاي اقتصادي، تغيير سبک و الگوی زندگي مردم و رواج فرهنگ مصرف‌گرايي و... از جمله عوارض آن بود که با اعتراضات اجتماعي توده‌ها و بخشي از فعالان سياسي همراه بود. اين توسعه نامتوازن در عرصه سياست داخلي با نوعي سياست‌زدايي و افزايش محدوديت‌ها و کاستن از آزادي‌ها همراه بود و مجال چنداني براي رشد تحزب و مطبوعات و نهادهاي جامعه مدني فراهم نيامد. در عرصه فرهنگ نيز با نوعي رشد ناهمگون و رواج سبکي از زندگي عجين شد که با سبک زندگي اسلامي ـ ايراني تفاوت‌هاي بنيادين داشت. رشد اشرافيت و تکاثر و تبرج و گسترش اباحي‌گري و تضعيف حجاب و... صورت ظاهري شهر را به تدريج دستخوش تغيير کرد و اين امر با اعتراضات بخش متدين جامعه روبه‌رو شد که تداوم اين وضعيت را مخالف آرمان‌هاي انقلاب مي‌ديدند.
اين دوران با نقدهاي جدي رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز همراه بود. معظم‌له در اين دوران بارها از خطر رواج تهاجم فرهنگي دشمن در کشور سخن گفتند و نقدهاي خود را به کم‌رنگ شدن عدالت اجتماعي و افزايش فاصله طبقاتي و گسترس فرهنگ تبرج و اشرافيت اعلام داشتند. اما اين به آن معنا نبود که حمايت حداکثري خود را از دولت دريغ کنند.
معظم‌له در مراسم تنفيذ دور دوم رياست‌جمهوري آقاي هاشمي فرمودند: «اینکه ما اين‏قدر از پروردگار عالم شكرگزاري مي‏كنيم، براي اين است كه بحمدالله، مديريّت كشور، در دست يك شخصيت موجّه و آزموده و شناخته ‏شده قرار گرفته كه بنده از سال 36 تا به حال، يعني قريب چهل سال است ايشان را از نزديك مي‏شناسم و در ميدان‌هاي مختلف، با هم و در كنار هم بوده‏ايم؛ با هم كار و با هم فكر كرده‏ايم. يك آزمايش چهل ‏ساله، براي ايجاد اعتماد در انسان، كافي است. من در همه‏ اين مدّت، ايشان را در راه خدا، در راه حقيقت، در راه اعتلای كلمه دين و پيشبرد اهداف اسلامي مشاهده كردم و هرگز ايشان را از اين راه، جدا و منحرف نديدم.» (12/5/۱۳72)

اپیزود چهارم:
هاشمي دهه 80
با پايان يافتن دوران رياست‌جمهوري هاشمي و فرارسيدن عصر اصلاحات، زمانه تخريب همه‌جانبه و تهاجم به هاشمي و نقد عملکرد دوره سازندگي از سوی جريان دوم خرداد آغاز شد. در همين روزگار است که مقالات افرادي چون اکبر گنجي زينت‌بخش مطبوعات زنجير‌ه‌اي بود و از او با عنوان «عالی‌جناب سرخپوش» ياد مي‌شد. هجمه‌ها به وي تا آنجا ادامه يافت که در انتخابات مجلس ششم هاشمي مجبور شد، با وجود انتخاب از سوی مردم تهران از حضور در مجلس انصراف دهد و تا زمان انتخابات سال 1384 از فعاليت سياسي خود بکاهد و اين در حالي بود که سياست‌هاي دولت اصلاحات هيچ‌گاه مورد نقد جدي هاشمي قرار نگرفت.
اما هاشمي در اين دوره خود را براي بازگشت به جايگاه رياست‌جمهوري آماده مي‌کرد و اميدوار بود که پس از هشت سال بار ديگر به عنوان منتخب مردم مسئول تشکيل کابينه شود، ولی حقيقت آن بود که عصر هاشمي به پايان رسيده بود و نه جناح‌هاي سياسي و نه توده‌هاي مردمی رغبت چندانی به بازگشت وي به قدرت اجرايي نداشتند! شکست وي در سوم تير ماه سال 1384 و در حالي که در مرحله دوم حتي منتقدان و مخالفان وي در اردوگاه اصلاح‌طلبي به اجبار با همه توان از وي حمايت کرده بودند، سرآغاز مسيري بود که به واگرايي هر چه بيشتر وي از مردم، نظام و رهبري انجاميد. هاشمي هيچ‌گاه نتوانست شکست خود در انتخابات رياست‌جمهوري نهم را به فراموشي بسپارد و در طول دوران استقرار اين دولت، بي‌محابا و گاه با خروج از دايره انصاف به نقد و سياه‌نمايي مشغول شد. 
سال 1388 سالي بود که هاشمي از بزرگ‌ترين امتحان زندگاني سياسي خود سربلند بيرون نيامد و در گردابي قرار گرفت که حاصل آن واگرايي و جدايي هر چه بيشتر وي از يار ديرين و دلسوز او بود!
پيشگامي در ايجاد ترديد در سلامت انتخابات و نوشتن نامه بدون سلام به رهبر معظم انقلاب اسلامي در دو سه روز مانده به برگزاري انتخابات که با تندي تمام بر ايجاد فضاي تقابلي و پرتنش آن روزها مؤثر افتاد، گوشه‌اي از رفتارهاي پرابهام وي در سال 1388 بود. پس از کليد خوردن آشوب‌هاي فتنه‌گران که رمز عملياتي آن «تقلب در انتخابات» برگزيده شده بود و در حالي که نظام اسلامي براي برقراری امنيت و افکار عمومي براي حفظ آرامش و تشخيص حق از باطل، نيازمند نقش‌آفريني بزرگان و صاحبان نفوذ و اعتبار بودند، آقاي هاشمي در مسير عکس حرکت کرد و با سکوت خود و حتي گاه با ايراد کلامي که بر فتنه‌ها مي‌افزود، کارنامه‌اي غيرقابل قبول از خود بر جاي گذاشت که اوج آن، اظهاراتش در آخرين نماز جمعه وي در تير ماه سال 88 بود! انتظار مي‌رفت در آن نماز جمعه وي با صراحت در نقد قانون‌شکنان سخن گويد و از آنان بخواهد که نتيجه رأي ملت را بپذيرند؛ اما سخنان وي تنها بر ابهامات افزود و فتنه‌گران را بر تداوم فتنه استوار ساخت.
هاشمي‌رفسنجاني پيش از اين در روز 22 خرداد 88 در هنگام دادن رأي گفته بود: «بسيار مهم است که اين انتخابات به گونه‌اي برگزار شود که هيچ‌کس نتواند شبهه‌افکني کند و همه بپذيرند آنچه که از صندوق بيرون مي‌آيد، همان باشد که مردم رأي دادند» و اين عملاً ايجاد ترديد در سلامت انتخابات بود. خانواده وي نيز در فتنه‌هاي پس از انتخابات نقش مؤثري داشتند و گفتار و کردار آنان نيز از نگاه مردم به پاي وي نوشته شد و همين عملکرد کافي بود تا بيش از پيش بين او و مردم  فاصله بيفتد و فرصت براي بهره‌برداري فتنه‌گران فراهم آيد و هاشمي از سوی آنان مصادره شود! 
حکيم انقلاب بارها از افراد صاحب نفوذ خواسته بود تا رسالت تاريخي خود در زمانه فتنه را «عماروار» انجام دهند و با تبيين دقيق حوادث به بصيرت بيفزايند؛ اما هاشمي از جمله خواصي بود که ترجيح داد با «سکوت» در اين عرصه، ميدان را از عمارها خالي گذارد و خواسته يا ناخواسته بستر را براي جولان اغواگران و فتنه‌گران فراهم آورد و اين فتنه تا  قيام ملت در 9 دي ماه 1388 تداوم يابد!
***
هاشمي در حالي به پايان حيات 80 ساله خود رسيد که در کارنامه خود مجموعه متنوعي از تلاش‌ها و فعاليت‌ها را جاي داده است که کمتر فردي را در سده اخير تاريخ ايران مي‌توان مشابه او يافت. سياه و سفيدهايي که حکايت از فراز و فرودهاي وي دارد. حضور باشکوه امت حزب‌اللّه در تشييع پیکر وي نشان داد که مردم با چشم خطاپوش، کارنامه مثبت او را نيز فراموش نکرده‌اند؛ اما حقيقت آن است که بين هاشمي و بدنه جامعه فاصله عميقي افتاده بود که فرصتي براي جبران آن مهيا نشد!
حکيم انقلاب با خواندن نماز بر پيکر «رفيق ديرين و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامي و همکار نزديک سال‌هاي متمادي در عهد جمهوري اسلامي»، آخرين دعاها را براي عاقبت بخيري وي قرائت کرد و از همه ملت خواست که اين دعاها را تکرار کنند که: «... اللّهم احشره مع اوليائه من المؤمنين، اللهم احشره مع المجاهدين، اللّهم احشره مع المنفقين في سبيلک»