104 تشکل دانشجویی در سراسر کشور با انتشار نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهور خواستار رسیدگی به پرونده اتهامات حسین فریدون شدند. در این نامه تأکید شد: شواهد و قرائن موجود نشان می‌دهد آقای حسین فریدون، برادر جناب‌عالی، به عنوان یکی از متهمان دخیل در این پرونده‌های فساد بوده که به دلایل مختلفی قوه قضائیه امکان بررسی این اتهامات را ندارد. از جمله شایعاتی که در این بین مطرح بوده این است که حضرت‌عالی به عنوان ریاست‌جمهور، اجازه رسیدگی به پرونده برادرتان را نمی‌دهید.
  مریم فتاحی/ دوران ریاست‌جمهوری «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا روز جمعه به پایان رسید و «دونالد ترامپ» نامزد جمهوریخواهان پس از مراسم تحلیف که با ناآرامی و اعتراضات زیادی نیز در خیابان‌های آمریکا همراه بود، به کرسی قدرت تکیه زد. حدود 50 سناتور دموکرات به نشانه اعتراض از حضور در مراسم تحلیف ترامپ خودداری کردند. این اختلاف‌ها نشان داد نوعی دوقطبی در جامعه آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ برقرار است.
 اما آنچه مهم است شعارهای شکست‌خورده اوباما است. اوباما اگرچه با شعار صلح‌طلبی در سال 2008 رئیس‌جمهور آمریکا شد، اما آمارها و جنگ‌های رخ داده نتیجه دیگری را نشان می‌دهد. نیروهای نظامی آمریکا در هر هشت سال دوره ریاست‌جمهوری اوباما در جنگ بوده‌اند. اوباما دستور حملات هوایی یا یورش‌های نظامی به حداقل هفت کشور را صادر کرده است. 
آماری تکان‌دهنده از بمباران‌های مختلف؛ بر اساس پژوهشی که روزنامه گاردین به تازگی منتشر کرده است، آمریکا در سال 2016 به طور میانگین هر ساعت سه بمب در اقصی نقاط جهان فرو ریخته است. بنا بر آمار، آمریکا 12192 بمب در سوریه، 12095 بمب در عراق، 1337 بمب در افغانستان، 496 بمب در لیبی، 43 بمب در یمن، 12 بمب در سومالی و سه بمب در پاکستان ریخته است.
جنگ افغانستان
باراک اوباما در آستانه سال 2015 میلادی پایان جنگ آمریکا علیه افغانستان را اعلام کرد. با این تصمیم اگرچه جنگ به شکل رسمی پایان یافت؛ اما نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان همچنان حضور دارند و پهپادهای آمریکا عملیات‌های مختلفی را در این کشور اجرا می‌کنند. اوباما متعهد شده بود که تعداد نیروهای کشورش در افغانستان را تا سال 2017 از 9800 به 5500 نفر کاهش خواهد داد؛ اما این مسئله عملی نشد و این یعنی جنگ افغانستان همچنان ادامه دارد.
حمله هوایی به لیبی ؛ حمله هوایی آمریکا و متحدانش به لیبی که به بهانه ساقط کردن «معمر قذافی» از قدرت صورت گرفت، در دوره اوباما اجرایی شد. در واقع، این عملیات با موافقت وی صورت گرفت، در حالی که شعار او پایان بخشیدن به جنگ‌های آمریکا و اجتناب از حضور در جنگی دیگر بود. جنگ علیه لیبی اگرچه سبب سقوط قذافی شد؛ اما همچون دیگر جنگ‌های آمریکا تنها به بی‌ثباتی بیشتر انجامید. 
دخالت نظامی در سوریه و عراق؛ یکی از مهم‌ترین جنگ‌های دوره اوباما مربوط به دخالت نظامی این کشور در عراق و سوریه به بهانه مبارزه با داعش بوده است. اوباما اگرچه در ابتدا مخالف حضور نظامی در این مناطق بود، اما ابتدا با حضور مستشاران نظامی و سپس حملات هوایی علیه داعش موافقت کرد. آمریکا در قالب ائتلاف به اصلاح ضد داعش تاکنون عده زیادی از مردم بی‌گناه عراق و سوریه را کشته است و در مقابل اعتراضات به این اقدام آن را اشتباهی عنوان کرده است. 
استفاده از پهپادها در یمن، پاکستان و افغانستان؛ یکی دیگر از شیوه‌‌های جنگی آمریکا، جنگ‌های پهپادی است. آمریکا در پاکستان، افغانستان و یمن به بهانه حمله به تروریست‌ها به وسیله پهپادها تاکنون صدها غیر نظامی را کشته است. نزدیک‌ترین مشاوران اوباما اعلام کرده‌اند که او به شدت بر عملیات‌های مخفیانه محدود و حملات پهپادی تکیه دارد؛ زیرا از خطرات ناشی از بروز جنگ آشکار آگاه است و مدت‌هاست که اعتقاد چندانی به مداخله نظامی آشکار ندارد.
از مجموع مطالب گفته شده می‌توان نتیجه گرفت که در واقع اوباما در زمینه جنگ تنها سعی داشته که نوع و شکل آن را عوض کند و در زمینه پایان دادن به جنگ‌ها نه تنها موفق نبوده است، بلکه جبهه‌های جدیدی را نیز باز کرده است. از سویی آمارهای وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) نشان می‌دهد صادرات تسلیحاتی دولت اوباما در هشت سال گذشته از مرز 278 میلیارد دلار فرا‌تر رفته است. بر پایه این آمار که هشتم نوامبر 2016 (18 آبان 1395) انتشار یافت، صادرات تسلیحات در دوران ریاست‌جمهوری اوباما بیش از دو برابر مجموع فروش سال‌های زمامداری جرج بوش بوده است. این مسئله نشان می‌دهد که اوباما یکی از رؤسای جمهور طرفدار جنگ بوده است. 

   حسین عبداللهی‌فر/  این روزها اخبار زیادی از نحوه بهره‌برداری از فوت هاشمی در فضای رسانه‌ای کشور به گوش می‌رسد که برخی جریانات سیاسی با اهداف انتخاباتی به آن دامن می‌زنند. 
در همین زمینه روزنامه  «آفتاب یزد» (29 دی) در مطلبی با عنوان «آیا سیدحسن خمینی به میدان می‌آید؟»، نوشت: «حالا که هاشمی نیست چاره‌ای نیست جز اینکه به آینده فکر کرد و چشم به انتخابات میان‌دوره‌ای خبرگان دوخت. بی‌تردید اصلاح‌طلبان نمی‌توانند با این اوضاع و اوصاف دست روی دست بگذارند و آینده بدون هاشمی را به نظاره بنشینند. طبیعی است که آنها می‌بایست همچنان که برای انتخابات سال 96 تلاش می‌کنند و همانطور که برای انتخابات مجلس و خبرگان سال 94 تلاش کردند، برنامه‌ای هم برای انتخابات میان‌دوره‌ای خبرگان داشته باشند. ولی زمانی کار آنها دشوارتر می‌شود که برای انتخابات میان‌دوره‌ای خبرگان بخواهند جای خالی آیت‌الله هاشمی را پر کنند، آن هم در حالی که دست‌شان خالی‌تر از همیشه
 است.»
این روزنامه با اشاره به اقدام معنادار رئیس‌جمهور در فضای مجازی نوشت: «یک پست اینستاگرامی از رئیس‌‌جمهور و یک عکس پرمعنا در صفحه مجازی حسن روحانی، به یکباره خیلی از معادلات را تغییر داد. عکسی که آیت‌الله هاشمی را در میان او (روحانی) و سیدحسن خمینی با لبخندی در حال رفتن نشان می‌دهد و پشت سر آیت‌الله، حسن روحانی و سیدحسن خمینی در حال دست دادن با یکدیگر 
هستند.»
درباره چرایی این رفتار می‌توان گفت، اولاً یک جناح سیاسی برای پیروزی خود در رقابت‌های سیاسی به دو موضوع امیدوار است؛ یکی موقعیتی که در میان مردم و نخبگان دارد و دیگری روندهایی که افق انتخابات را نشان می‌دهند. در این میان اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی بسیار مؤثر هستند که از آنها به شگفتی‌سازها نام می‌برند. شگفتی‌سازها بدون اینکه در کنترل جریان‌ها و احزاب باشند، به راحتی می‌توانند به سود یا زیان یک جریان تمام شوند. تاکنون سه شگفتی‌ساز در رابطه با انتخابات 96 رقم خورده که هر سه آنها به زیان جناح حاکم بوده و کار را برای آنها سخت‌تر کرده است:
یکی کناره‌گیری احمدی‌نژاد بود که اصلاح‌طلبان روی دوقطبی وی حساب باز کرده و خود را برای رقابت با او آماده ساخته بودند، اما پس از او یکی از مسائل آنها هویت و ماهیت رقیب اصلی‌شان است که البته بر فقدان آن دل‌خوش کرده و بیشترین امیدشان به نبودن رقیبی سرسخت می‌باشد؛ امری که خود می‌تواند معضلات خاصی را برای آنها در پی داشته باشد.
دومین شگفتی‌ساز، پیروزی ترامپ به شمار می‌آید که همه معادلات جریان تعامل‌گرا را به هم زد و نه ادامه کار آنها در انتخابات، بلکه دورنمای اداره کشور پس پیروزی مجدد را تیره ساخت.
شگفتی‌ساز سوم فوت هاشمی بود که باز هم وزنه اصلاحات، به ویژه اعتدال را کاهش داد و نبودن وی در سه جایگاه حساس رهبری اصلاحات و اعتدال، ریاست مجمع تشخیص و خبرگان رهبری این جریان را با خلأ روبه‌رو کرده است. 
این بهره‌گیری در زمینه انتخابات شوراها نیز مصداق دارد، چنانچه روزنامه «اعتماد» (28 دی) نوشت: «در تمام يك دهه گذشته، احمد مسجدجامعي به عنوان سرليست و بزرگ اصلاح‌طلبان در شورا يا انتخابات آن نقش‌آفريني كرده است. حالا سؤال اينجاست كه بعد از وي چه كسي پرچمدار جريان اصلاح‌طلبان در مجلس شهري خواهد بود؟ سؤالي كه اسماعيل دوستي، عضو اصلاح‌طلب شورا در گفت‌وگو با ميزان به آن اينگونه پاسخ داده است؛ اين احتمال وجود دارد  پنجمين دوره شوراي شهر تهران، محسن هاشمي‌رفسنجاني به عنوان سرليست اصلاح‌طلبان در دوره بعد معرفي شود.»

 کنسرو انتخاباتی
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با اشاره به توزیع بسته‌های حمایتی دولت در سه ماه مانده به برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، اظهار داشت: «ما مخالف توزیع سبد کالا نیستیم و اگر کسی لازم دارد به او ارائه شود؛ اما دولتمردان باید گزارش دهند که در طول این چهار سال چه تعداد از امور انجام شده است.» زهرا سعیدی، نماینده مردم مبارکه توزیع کنسروهای انتخاباتی را توهین به مردم دانست و گفت: «مردم ما نیاز ندارند که در یک مقطع کوچک به آنها مُسکن تزریق شود.»

غارتگر نباشد
آیت‌الله موحدی گفت: «نمی‌خواهیم ‌کسی رئیس‌جمهور شود که نسبت به پول‌های غارت شده بیت‌المال بی‌تفاوت باشد؛ بلکه کسی را می‌خواهیم که پول‌ها را به بیت‌المال برگرداند.»

تأکید بر وحدت
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر اینکه نیروهای انقلاب امروز بیش از هر روز دیگر باید متحد شوند، گفت: «بسیاری از گروه‌ها به «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» پیوسته‌اند و ظرفیت‌ تحت پوشش قرار دادن همه گروه‌های انقلاب نیز وجود دارد.»

میوه اصلاحات
منتجب‌نیا، قائم‌مقام حزب اعتماد ملی رمز پیروزی اصلاح‌طلبان را وحدت و انسجام برشمرد و گفت: «اصلاح‌طلبان با پشت سر گذاشتن اتفاقات تلخ و شیرین به این نتیجه رسیدند که اختلاف‌نظرات داخلی‌شان را بین خود حل کنند و به وحدت برسند؛ از این رو در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ میوه این تجربه شیرین را چیدند و همین قصد نیز در سال ۱۳۹۶ وجود دارد.»

سه گزینه 
نام آقایان روحانی، ناطق‌نوری و رئیس دولت اصلاحات به عنوان سه گزینه جدی برای ایفای نقش آقای هاشمی در مقام رهبر معنوی و فصل‌الخطاب ائتلاف سال 92 مطرح است. با شرایط موجود به احتمال زیاد اصلاح‌طلبان و رهبرشان ناچار به عقب‌نشینی‌ هستند و آقای روحانی تنها گزینه جانشینی مرحوم آقای هاشمی است؛ اما کارنامه سیاسی آقای روحانی نشان می‌دهد، وی انگیزه‌ای برای ارتباط و تعامل با کنشگران ندارد و زمان لازم را به این امر اختصاص نمی‌دهد، چه برسد به برقراری و حفظ رابطه با اصلاح‌طلبان. برخی افراد نیز نام حجت‌الاسلام ناطق‌نوری را مطرح کرده‌اند که بعید است به دلیل نزدیک‌تر بودن وی به اصولگرایان در مقایسه با روحانی از سوی اصلاح‌طلبان به عنوان فصل‌الخطاب شناخته شود؛ رئیس دولت اصلاحات نیز نمی‌تواند در درون حاکمیت بازی‌سازی 
کند.

ایجاد تشکیلات
حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در نشست هم‌اندیشی جوانان انقلابی ایران ضمن تأکید بر رویکرد تشکیلاتی پیامبر اعظم(ص) در دوران صدر اسلام اظهار داشت: «ایجاد تشکیلات، لازمه حیات اجتماعی است. پیامبر اسلام(ص) قبل از ورود به مدینه 12 نفر را به عنوان فرمانداران خود انتخاب کردند. این نشان‌دهنده اهمیت «ایجاد تشکیلات» در سیره پیامبر اعظم(ص) است.» 
وی گفت: «سیاسیون باید برآمده از تشکیلات مردمی باشند، نه برآمده از باندهای سیاسی. در صورت ایجاد تشکیلات مردمی، دیگر برگزاری چند مناظره یا افشاگری‌ها و تخریب‌ها، تعیین‌کننده آرای عمومی نخواهد بود.»

 37 سال منتظر گام دوم هستیم
علیرضا زاکانی گفت: «رهبر معظم انقلاب در دیدار با شورای عالی مرکز الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت از اینکه 37 سال است در مرحله دوم انقلاب متوقف هستیم، اظهار نگرانی می‌کنند؛ چون ما در مقام یاوران رهبری دقت نکردیم که چگونه دستاوردهای انقلاب را فعال کنیم.» به اعتقاد این فعال سیاسی، رهبر معظم انقلاب می‌خواهند گام دوم تکمیلی انقلاب، یعنی تشکیل دولت اسلامی را بردارند که وظیفه آن ایجاد جامعه اسلامی و سپس تمدن اسلامی است و رهبر فرزانه انقلاب برای به فعلیت رساندن این امر فراخوان دادند. زاکانی موانع تکمیل گام دوم انقلاب را «نفس» دانست و گفت: «همان‌گونه که انسان‌ها گرفتار نفس هستند، جامعه نیز با این مسئله دست‌وپنجه نرم می‌کند.» نماینده مردم تهران در مجلس نهم نفس را نفوذ، فساد و سوءمدیریت تعبیر کرد و گفت: «مسئولان دو دسته هستند؛ دسته اول کسانی که همچون امام و رهبری به انقلاب اسلامی نگاه می‌کنند و مسائل را همان‌گونه می‌بینند و دسته دوم کسانی که این نگاه در بین آنها جاری نیست و خدا، ائمه معصومین، شهدا، غیب عالم و سنت‌های الهی را باور ندارند؛ وقتی رهبری ناظر به سلامت اعتقادی مسئولان صحبت می‌کنند، منظور نماز و روزه نیست؛ بلکه سلامتی اعتقادی یک مسئول به این است که نسبت به سنت‌های اسلامی باور داشته باشد.»

ما نیروهای انقلاب نباید ساکت بنشینیم 
سخنگوی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ما امروز نباید ساکت بنشینیم، گفت: «ما باید صدای مردم و خون‌های ریخته شده باشیم؛ در صندوق ذخیره فرهنگیان که متعلق به این زحمتکشان است، حدود 12 هزار میلیارد تومان معلوم نیست کجاست و حتی دریغ از یک شکایت، ما نباید ساکت باشیم و امروز احساس خطر جدی در مسائل اجرایی کشور می‌کنیم.» مرضیه وحید دستجردی در اولین ‌مجمع عمومی زنان جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی با بیان اینکه آیا ما باید بمانیم تا رئیس‌جمهور فرانسه برای جوانان ما اشتغال ایجاد کند، اظهار داشت: «ما مسیر را می‌بینیم که به انحراف می‌افتد و نباید ساکت بنشینیم؛ جایی که مردم باشند ما پیروزیم؛ اما جایی که با افراد بی‌تدبیر اداره می‌شود، شکست‌ها را یکی پس از دیگری می‌بینیم و جز حرف چیزی برای بهبود نمی‌بینیم.» وحید دستجردی گفت: «هدف این جبهه این است که در مسائل وارده و در مشکلات و مسائل روز، مانند انتخابات با هم حضور داشته باشیم؛ چرا که تجربه انتخابات 92 را داریم.» وی در واکنش به برخی اخبار منتشر شده درباره کاندیداشدنش برای انتخابات آینده نیز گفت: «اینکه بنده را علم می‌کنند دروغ محض است؛ هیئت مؤسس و 15 نفری که به این جبهه می‌پیوندند، هیچ‌یک نباید کاندیدا شوند و خود نفعی ندارند. این 25 نفر با رهبریت مجمع عمومی به کاندیدای واحد و قابل قبول می‌رسند.»

حتی امتیاز ساخت یک پیچ و مهره را هم نگرفته‌ایم 
محسن شاطرزاده، معاون اسبق پژوهشکده هوافضای ایران اظهار داشت: «طی دو هفته اخیر خبری شنیدم که خیلی هم ذوق کردم و آن این بود که خرید هواپیما از ایرباس و بوئینگ انجام شده است. در بحث لزوم خرید اصلاً تردیدی نیست، اما اینکه خرید انجام شده چه هست و از کجا خریداری شده، از چند جهت قابل تأمل است.» وی گفت: «در ازای این خرید گسترده باید امتیازهایی بگیریم. ما چه امتیازی گرفتیم؟ یکی از این امتیازها بحث انتقال فناوری است. آیا این خرید را واقعاً ما احتیاج داشتیم یا به ما تحمیل کردند؟ معمولاً کشورها یکسری خواسته‌ها را به فروشنده تحمیل می‌کنند. آمریکایی‌ها که تا پیش از آن حاضر نبودند قسمت‌های اصلی فناوری اف۳۵ را به برزیل بدهند، پس از اینکه دیدند فرانسه پیش‌قرارداد نوشت، وزیر خزانه‌داری‌شان را با یک هیئت اقتصادی بلندپایه فرستادند و گفتند ما حاضریم صددرصد فناوری بدهیم.  وی ادامه داد: «این هواپیما هیچ‌گاه از آن ما نخواهد بود، مگر اینکه آخرین قسط آن را پرداخت کنیم.» معاون اسبق پژوهشکده هوافضای ایران همچنین خاطرنشان کرد: «قرارداد ما با بوئینگ و ایرباس چیزی حدود 26 میلیارد دلار بوده است که از قبل آن ما حتی امتیاز ساخت یک پیچ و مهره را هم نگرفته‌ایم. قرارداد را هم هیچ کس ندیده است.»
انقلاب رنگی در آمریکا از کجا آب می‌خورد؟!
نماد «مشت گره کرده» که یکی از علنی‌ترین نقاط اشتراک جنبش‌هایی، مانند آتپور!، کمارا! و پورا! به شمار می‌آید، نمادی است که بسیاری از سازمان‌های دخیل در اعتراضات علیه ترامپ نیز از آن استفاده می‌کنند. از این نماد اولین بار آتپور در سال 1999 و سپس هر بار با تغییرات حداقلی برای انقلاب‌های رنگی تحت حمایت سیا استفاده شد. در سال 1999، سازمان سیا برنامه‌ای آموزشی را برای «آتپور!» (Otpor! به معنای «مقاومت!») که یک سازمان غیر دولتی سیاسی در صربستان بود، راه‌اندازی کرد. آتپور بعدها نقش اصلی را در جنبش اعتراضی مهندسی‌شده‌ای بازی کرد که به سقوط «اسلوبودان میلوشویچ» رئیس‌جمهور صربستان منجر شد. اعتراضات علیه ترامپ از نوع انقلاب رنگی به سبک سیاـ آتپورـ بوم است. بسیاری از بنیادهایی که دلارهای‌شان آتش انقلاب‌های رنگی بین‌المللی را شعله‌ور می‌کرد، اکنون از کمپین اعتراضات علیه ترامپ حمایت می‌کنند. در ضمن «بوم» اگرچه وظیفه اصلی‌اش طرح‌ریزی انقلاب‌های رنگی در خارج از مرزهای آمریکاست؛ اما با سازمان‌های غیر دولتی درون آمریکا، نظیر جنبش تسخیر وال‌استریت ارتباط مستقیم دارد؛ سازمان‌هایی که اتفاقاً مدیریت اعتراضات علیه ترامپ را هم به عهده دارند. انقلاب رنگی «ساختِ آمریکا» در حال رخ دادن در آمریکاست که رهبران آن قدرت‌های رقیب در نظام حاکم بر این کشور هستند. گروه‌های بزرگ قدرت در آمریکا در حال رقابت با یکدیگر هستند تا کرسی ریاست‌جمهوری آینده این کشور را به دست بگیرند.


 دکتر محمدعلی برزنونی/ تاکنون موضوع نفوذ با معادل انگلیسی «Influence»، از ابعاد مختلفی بررسی شده است. نفوذ کنش یا قدرتی تأثیرگذار است که بدون اعمال آشکار زور و فرمان مستقیم، سبب تغییر افکار، گفتار و رفتار دیگری یا دیگران و شکل‌دهی به آن شده و آرمان‌ها، ارجحیت‌ها، خواسته‌ها و هویت‌های دیگران را به صورت نامحسوس در جهت نتایج مطلوب و مورد نظر خویش سامان و جهت می‌دهد.  یکی از منظرهایی که کمتر به آن پرداخته شده، نفوذ از منظر تاریخی است. در این نگاه، باید ضمن توجه به تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، به تاریخ ایران عزیز و همچنین تاریخ معاصر توجه کرد.  در صدر اسلام از هنگام پیدایی و استقرار دین خاتم در مقابل جبهه حق، دو جبهه کلی قابل مطالعه و شناسایی است: یکی براندازان و دیگری آشوبگران. 
براندازان با تکیه بر زر و زور و تزویر، تلاش داشتند جامعه نوپای اسلامی را به جاهلیت پیشین خود بازگردانند. برنامه آنان نفوذ و استحاله از درون بود. درواقع، نفوذ راهبردی بود که آنان اتخاذ کرده بودند و با استفاده از سایر جریان‌های مخالف و کناره‌گیر و در کنار آن سکوت خواص بی‌بصیرت، با روش‌های مختلف فریب، ترور نخبگانی، شایعه، شبکه‌سازی و... کار خود را پیش می‌بردند. مراد از این براندازان، حزب اموی است که به نام مسلمان و به گام منافق بودند. در این زمینه، باید رفتار تجدیدنظرطلبانی که علم اسلام را برداشته، از برخی سنت‌های نبوی دست کشیدند و بدعت‌هایی در دین پدید آوردند و همچنین استفاده‌ای که جریان برانداز از آنان کرد، مورد مطالعه قرار گیرد. حتی باید رفتار بیعت‌شکنانی که زیر علم اسلام بودند و به معارضه باغیانه علیه امام معصوم زمان تن دادند و بهره‌ای که جریان برانداز از این حرکات برد، مورد پژوهش قرار گیرد. بی‌تردید، دوران سلطنت بنی‌امیه و مروانیان که از نسل آنان بودند، جزء تاریک‌ترین ایام خلافت اسلامی و البته خطرناک‌‎ترین آن دوران، به‌ویژه از منظر نفوذ جریانی و شبکه‌ای است که چند و چون آن باید در پژوهش‌های عمیق‌تر، واکاوی شود.
آشوبگران، متحجران خشک‌مغزی بودند که در دوران خلافت امیرمؤمنان علی(ع)، به مخالفت علنی با ایشان برخاستند و با شعار تحریفی «لا حکم الّا الله»، جریان خانمان‌سوز خوارج را پدید آوردند. در قرون معاصر وهابیت تکفیری پا جای پای آنان گذاشت و امروزه نیز مزدوران تکفیری با تأسی از آنان، به آشوب‌گری توطئه‌آمیز در سرزمین‌های اسلامی مشغولند و با کمال تأسف، جریان تشیع انگلیسی نیز خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب باطل آنان می‌ریزد. در جبهه کناره‌گیران باید از اعتزالیون نام برد که به تعبیر روایت زیبای حضرت علی(ع)، می‌توان آنها را «همج الرعاع» نامید که تنها به دنبال آسودگی و آرامش خیالی و توهم دنیایی، از جریان حق و در ظاهر از جریان مخالف کنار کشیده و در دنیای خودساخته به خود مشغول شدند. آنها که با وجود سابقه‌ خوب در دوران پیامبر اعظم(ص)، در مدینه کنار کشیدند و جریان حق را یاری نکردند و نام‌شان در تاریخ به عنوان عافیت‌طلبان مذکور است، مانند سعدبن‌ابی‌وقاص، اسامه‌بن‌زید و... . در این جبهه، نمی‌توان از کناره‌گیران به‌ظاهر عافیت‌طلب کوفه و بصره، نظیر ابوموسی اشعری نام نبرد که ماجرای تلخ و عبرت‌آموز تاریخی حکمیت با او رقم خورده است. افرادی نظیر ابوموسی، به‌وضوح در تحریف احادیث و سیره‌ نبوی تلاش داشتند و در کنار ولایت‌گریزی و ولایت‌ستیزی، با مخالفان و معارضان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) ارتباط هدفمند داشتند تا شاید بدون تن دادن به جهاد زیر سایه‌ ولی معصوم، بتوانند مدتی را بر کرسی قدرت تکیه زنند.
تاریخ، آیینه درس‌آموزی و عبرت‌گیری است و باید از آن آموخت. شناخت تاریخ و بررسی مصادیق آن با نگاهی تطبیقی به جریان‌های معاصر، کاری بایسته و شایسته است. امید که همایش ملی نظام سلطه و جریان نفوذ که به همت دانشگاه جامع امام حسین(ع) و همکاری دانشگاه‌ها  برگزار خواهد شد، گامی در این مسیر بردارد.
استادیار دانشگاه جامع امام حسین(ع)

   حسن خدادی/رهبر معظم انقلاب در جایگاه تعیین‌کننده راهبردها و سیاست‌های کلان نظام جمهوری اسلامی، مؤلفه‌هایی را برای تصمیم‌گیری و اجرای همه مسئولان در نظر گرفتند که در ادامه با عنایت به بیانات ایشان این مؤلفه‌ها بررسی خواهد شد. معظم‌له با اشاره به سه مؤلفه کلان؛ «آرمان‌ها و اهداف نظام جمهوری اسلامی»، «راهبردهای عمومی و کلی» و «واقعیات»، وظیفه همه مسئولان و دولت جمهوری اسلامی ایران را در نظر گرفتن این سه مؤلفه در نظام تصمیم‌گیری و اجرا می‌دانند. در شماره پیش چهار شاخصه از مولفة اول (خودشکوفایی، حکومت مردمی، حاکمیت اسلام و قرآن) بررسی شد، در این شماره سایر شاخصه‌های مؤلفة اول بررسی خواهد شد. 
 ۱ـ اجتهاد و پاسخگویی به نیازهای نوبه‌‌نوی بشر؛ پویایی وقایع زندگی اجتماعی ذات نظام اجتماعی است و از آن گریزی نیست. لازمه بقای هر نظام اجتماعی در نظر گرفتن ذات آن است. اجتهاد سازوکاری اسلامی برای در نظر گرفتن سرشت و ذات نظام اجتماعی است. «نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصه‌‌های گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری و از رسانه‌‌های مدرن تا هنر و سینما و تا روابط بین‌‌الملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدن‌‌سازی است.(۹/۲/۱۳۹۲)
 ۲ـ پرهیز از تحجر و ارتجاع، بدعت و التقاط؛ پایبندی به اصول کلیدی لازمه بقای هر ایدئولوژی است. در غیر این صورت هیچ ایدئولوژی، مکتب و نظام اعتقادی ـ معرفتی پایدار نمی‌ماند و قلب به چیز دیگری می‌شود. برای مثال، اگر نابرابری نژادی را از نظام آپارتاید برداریم، ایدئولوژی نظام آپارتاید منقلب خواهد شد. همچنین است اگر از اسلام اصول کلیدی چون توحید را بردارند. البته معنای اصول فراخ‌تر از معنای واژه اصول در رساله‌هاست. در اینجا منظور تمامی ارزش‌های کلیدی اسلام است.
از این نظر رهبر معظم انقلاب خطاب به انقلابیون جهان اسلام به این نکته توجه می‌دهند که «سلفی‌گری اگر به معنای اصولگرایی در کتاب و سنت و وفاداری به ارزش‌های اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیای شریعت و نفی غربزدگی باشد، همگی سلفی باشید و اگر به معنای تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامی ترجمه شود، با نوگرایی و سماحت و عقلانیت ـ که ارکان تفکر و تمدن اسلامی‌اند ـ سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بی‌دینی خواهد شد.»(۱۴/۱۱/۱۳۹۰)
 ۳ـ ایجاد رشد اقتصادی عدالت‌محور؛ ایجاد ثروت و رفاه عمومی از جمله شاخصه‌هایی است که رهبر معظم انقلاب به مثابه شاخصه تمدن اسلامی به آن اشاره می‌کنند. ایشان همچنین به مسئله عدالت در کنار مسئله رشد اقتصادی توجه می‌دهند؛ «باید تصمیم‌گیری‌های بزرگی انجام بگیرد... اگر چنانچه در این تصمیم‌گیری‌های بزرگ، عنصر عدالت مغفولٌ‌عنه باقی بماند، آن وقت ضررها و ضایعاتش غیر قابل محاسبه خواهد بود؛ لذا امروز به خصوص باید توجه به عدالت زیاد باشد؛ به خصوص رابطه پیشرفت و عدالت مشخص شود.»(۲۷/۲/۱۳۹۰)
«ما وقتی می‏گوییم منتظر امام زمان هستیم، بیشترین خصوصیتی که برای امام زمان ذکر می‏کنیم، این است که «یملأ الله به الارض قسطاً و عدلاً»؛ نمی‏گوییم: «یملأ الله دیناً و صلاة و صوماً». بااینکه آن هم هست و قسط و عدل در چارچوب دین، بهترین و بیشترین تحقّق را پیدا می‏کند، لیکن معلوم می‏شود که این عدل، یک مصرعِ بلند درخواست‌های انسان است و اگر این روشی که الآن بعضی‌ها غافلانه دنبال می‏کنند و آن، الگو گرفتن از زندگی غربی است، رواج پیدا کند، روز به روز این حالت بدتر خواهد شد. علاج این است که ما خودمان را از دنباله‏رویِ فرهنگ غربی در زمینه مسائل اقتصاد کاملاً خلاص کنیم و نجات ببخشیم. این‏طور نیست که اگر کشوری درآمد سرانه‏اش رقم بالایی است، معنایش این است که این درآمد سرانه به همه می‏رسد.»(۱۴/۲/۱۳۷۷)