در میان شعله‌های آتش
غیرت و شرافت و مردانگی تو بود
که زبانه می‌کشید...
در عجبم!
آن لحظه‌ای که جانت را کفِ دست گرفتی
به این فکر نکردی که فرزندانت
از گفتن «پدر» محروم می‌شوند؟!
به این فکر نکردی که همسرت
با نبودنت چه خواهد کرد؟
آسوده بخواب که نامَت
از روی اتیکتِ لباسِ آتش‌نشانی پاک شد
تا در آسمان این سرزمین حک شود.
تو شهید شدی که «ازخودگذشتگی» زنده بماند

امام علی(علیه‌السلام) فرمودند:
شیعیان ما کسانی هستند که در راه ولایت ما بذل و بخشش می‌کنند، در راه دوستی ما به یکدیگر محبت می‌کنند، در راه زنده نگه داشتن امر و مکتب ما به دیدار هم می‌روند، چون خشمگین شوند، ظلم نمی‌کنند و چون راضی شوند، زیاده‌روی نمی‌کنند. برای همسایگان‌شان مایه برکتند و نسبت به همنشینان خود در صلح و آرامش.
اصول کافی

در استقبال از سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر
 مهدی امیدی/ جشنواره فیلم فجر، ویترین تولیدات یک ساله سینمای ایران است؛ ویترینی که می‌توان در آن نتیجه تلاش‌های یک ساله هنرمندان ایرانی را در عرصه سینما به تماشا نشست و از رهاورد آن، سمت‌وسوی فکری و دغدغه‌های کلی آنچه در سینمای ایران و بین اهالی آن می‌گذرد را دید.
از سوی دیگر، این جشنواره تا حد قابل توجهی آیینه‌ای در برابر واقعیت‌ها و فراز و نشیب‌های سینمای کشور است، به گونه‌ای که می‌توان این جشنواره و آثار به نمایش درآمده در آن را بازتابی از آن چیزی دانست که در لایه‌های مختلف جامعه سینمایی در ایران امروز در جریان است؛ از زیبایی‌ها و زشتی‌ها، ضعف‌ها و قوت‌ها، پیشرفت‌ها و پسرفت‌ها و موفقیت‌ها و ناکامی‌ها.
یکی از ویژگی‌های جشنواره فیلم فجر همین است که می‌توان با ارزیابی و تجزیه‌وتحلیل کارشناسانه این جشنواره در طول سی‌وچهار دوره‌ای که از آن گذشته است، اوج و حضیض سینمای ایران در طول این زمان را شناخت.
همچنان که جشنواره فیلم فجر در برخی از دوره‌های خود محلی برای تجلی و نمایش آثار ارزشمندی در سینمای ایران بوده است که از جمله آنها می‌توان به نمونه‌های خوبی از سینمای بومی دفاع مقدس با رویکرد ارزش‌های انقلابی و دینی دانست؛ از جمله «پرواز در شب»، «مهاجر»، «نیاز»، «بچه‌های آسمان»، «هور در آتش»، «حمله به اچ 3»، «سجاده آتش» و «آژانس شیشه‌ای». مرور کلی جشنواره فیلم فجر در دهه 60 و اواسط دهه 70 نشان می‌دهد، سینمای دفاع مقدس و سینمای روشنفکرانه با فیلم‌های افرادی چون مهرجویی و کیارستمی بر فضای سینمای کشور غالب بودند. در این میان، فیلم‌های دفاع مقدسی، درخشش بیشتری داشتند و مردم نیز از این نوع آثار استقبال می‌کردند. در این سال‌ها، هر چند فیلم‌های جشنواره‌ای و تجاری نیز حضور داشتند؛ اما جشنواره فیلم فجر، محل معرفی و بروز استعداد هنرمندان خوش‌قریحه و متدینی چون ابراهیم حاتمی‌کیا، مجید مجیدی، شهریار بحرانی و رسول ملاقلی‌پور بود.
یادآوری این نکته ضروری است که در بسیاری از دوره‌ها جشنواره تلاش کرده است نه در جبهه اهالی ارزشی و انقلابی هنر سینما، بلکه ـ حداقل ـ در میانه آنها و طیف روشنفکر بایستد، اگر نگوییم به آن سو لغزیده است.
به گونه‌ای که از سال‌های 76 و 77 به این سو، با تغییر فضای سینمای کشور، جشنواره فیلم فجر نیز ویترین متفاوتی یافت. از این دوره به بعد، در جشنواره فیلم فجر تحت تأثیر سیاست‌های فرهنگی و سینمایی حاکم شده بر دولت، به فیلم‌هایی توجه شده است که خود محل چون‌وچرا بوده‌اند و در موضع‌شان به آرمان‌های نظام و انقلاب ابهام داشته‌اند. فیلم‌های «بوی کافور، عطر یاس»، «خانه‌ای روی آب»، «دو زن»، «واکنش پنجم»، «مینای شهر خاموش»، «زادبوم» و... که به طور مستقیم، نظام و انقلاب اسلامی را هدف حمله قرار دادند، از جمله آنها هستند.
سؤالی که اینجا مطرح می‌شود و جای تعجب و تأمل دارد، این است که چگونه می‌توان قبول کرد جشنواره‌ای که به نام «فجر» و با هدف تأکید بر آرمان‌های انقلاب اسلامی ملت ایران شکل گرفته است، به همان نتایجی برسد که مراسمی مانند اسکار می‌رسد که مشخصاً با سیاست‌گذاری سیاسیون آمریکایی تنظیم می‌شود و در یکی از شاهکارهایش هم به اثری فوق‌العاده سیاسی و ضد ایرانی مانند «آرگو» آن هم از دست همسر رئیس‌جمهور آمریکا و از محل کاخ سفید جایزه می‌دهد؟!
در این حوزه، سخن‌ها و دردهای نگفته و نهفته بسیار است که در حال حاضر به همین قدر بسنده کرده و تنها این نکته را یادآوری می‌کنیم که برآیند آنچه در طول این سی‌وچهار دوره در جشنواره فیلم فجر گذشته، نشان از این حقیقت دارد که هر گاه هنرمندان و مدیران جشنواره و سیاست‌گذاران سینمای ایران با تکیه بر آرمان‌های نظام و انقلاب و با پشتوانه ملت رشید ایران از آثاری حمایت کرده‌اند که با جان‌مایه ملی و دینی‌شان، در جهت ارزش‌های دین و ملت حرکت کرده‌اند، هم پشتیبانی مردم را به دست آورده‌اند و هم بر صفحات زرین تاریخ جشنواره افزوده‌اند؛ هرگاه هم به راهی جز این رفته‌اند ـ یا حداقل شائبه‌های دیگری غیر از این، از روند جاری در دوره‌های جشنواره به چشم آمده و به مشام رسیده ـ جای تردید و سؤال را برای دلسوزان سینمای ایران و آنها که دغدغه آرمان‌ها و ارزش‌های دینی و ملی را داشته‌اند، پدید آورده‌اند.


 حسین کارگر/سی‌وپنجمین دوره جشنواره تئاتر فجر در حالی از دوم بهمن آغاز شد که یکی از اهداف آن در بخش بین‌الملل، معرفی تئاتر ایران به اقصی‌نقاط جهان است؛ اما چرا جشنواره تئاتر فجر آن گونه که بایسته است در عرصه بین‌المللی موفق نیست؟
آنچه به بیشتر جشنواره‌های هنری وجهه‌ای جهانی می‌بخشد، فعالیت و پویایی بخش بین‌الملل آنهاست. نکته مهم این است که بین‌المللی بودن صرفاً به معنای نمایش چند اثر خارجی نیست. چه اینکه جشنواره تئاتر فجر همواره نمایش‌دهنده آثار خارجی بوده است. امسال هم چند نمایش خارجی از کشورهای مختلف در این جشنواره حضور دارد؛ اما بخش بین‌الملل جشنواره فجر نمی‌تواند نه توجه مردم و هنرمندان داخلی را به خود جلب کند و نه در عرصه جهانی تأثیر بگذارد. 
ضعیف بودن بخش بین‌المللی جشنواره تئاتر فجر، یک دلیل عمده دارد و آن نداشتن راهبرد و چشم‌انداز است. آنچه سبب شده است جوایز و جشنواره‌هایی، چون نوبل، اسكار، كن، برلين و ونيز نسبت به ساير رويدادهاي مشابه خود در عرصه جهانی تأثیرگذارتر بشوند و افراد بيشتري را از ملل مختلف جهان مجذوب خود کنند، برخورداری از راهبرد و چشم‌اندازي منحصر‌به‌فرد و استمرار در اهداف از پیش تعیین شده بوده است. اگر به اسامی آثار و فیلم‌سازان راه‌یافته و برندگان ‌این جشنواره‌ها نگاه كنيم، به عمق رویکرد راهبردی آنها پی می‌بریم. اين جشنواره‌ها از يك سو، به همايش‌هايي براي معرفي و تبليغ هنر استعماری تبديل شده‌اند و از سوی ديگر، شرايطي را فراهم كرده‌اند كه هنرمندانی در جهان، فعالیت خود را به اهداف ‌این جشنواره‌ها معطوف کنند؛ همچنان كه ايران نيز هدف سياست‌گذاري آنها قرار گرفته است، به گونه‌اي كه همواره آثاری از ايران را برجسته مي‌كنند و تحت حمايت قرار مي‌دهند كه چهره‌ای منفي و سياه از کشورمان نمايش مي‌دهند.
اين در حالی است كه موقعیت خاص و شاخص ايران در عرصه بين‌المللي، برخورداری از ایدئولوژی و هویت اسلامی و انقلابی و معطوف بودن نگاه همه آزادی‌خواهان و عدالت‌طلب‌های عالم به جمهوری اسلامی ایران، امتیاز ویژه‌ای را برای جشنواره تئاتر فجر فراهم کرده است. این جشنواره می‌تواند با جلا دادن به محورهای موضوعی هم‌راستا با نظام در عرصه بین‌المللی، به مأمنی برای هنرمندان مخالف اندیشه‌های کشورهای غربی تبدیل شود. به طور طبیعی، تنها بخش اندکی از هنرمندان تئاتر در جهان می‌توانند برای اهداف دولت‌های خود کار کنند. بسیاری از هنرمندان به ویژه در مناطقی چون خاورمیانه، آمریکای لاتین و حتی در کشورهای اروپایی، امروز حائز تفکر و گرایش ضد امپریالیستی و مخالف صهیونیسم هستند. جشنواره تئاتر فجر باید از این فرصت استفاده کند و به محفلی برای معرفی و نمایش این گونه هنرمندان تبدیل شود. 
برای نمونه، چرا در جشنواره تئاتر فجر هیچ خبری از دیودونه امبالا ، هنرمند تئاتر ضد صهیونیست فرانسه نیست. این کارگردان بارها به دلیل اجرای نمایش‌هایی علیه هولوکاست و بر ضد اسرائیل، با جریمه و توبیخ دولت فرانسه روبه‌رو شده است. به نظر می‌رسد، بخش بین‌الملل تئاتر فجر می‌تواند به کارزاری برای حضور این گروه از هنرمندان تبدیل شود.


 با پلاسکو جوک نسازید!
پلاسکو فرو ریخت...
‎وقتی دنیا آوار شد بر سر ما ایرانی‌ها که مردم همیشه در صحنه به ماشین‌های آتش‌نشانی راه نمی‌دادند و نمی‌گذاشتند آمبولانس‌ها رد شوند...
‎وقتی دنیا آوار شد که یک عده در آن شرایط داشتند سلفی می‌گرفتند...
‎وقتی دنیا آوار شد که مرگ امدادگری عادی شد...
‎وقتی دنیا آوار شد که فیلم گرفتن از عذاب دیگران برای‌مان یک سرگرمی شد...
‎وقتی آوار شد که...
‎دیگر پلاسکو سایه‌ای ندارد...
‎هیچ اشکالی ندارد فیلم بگیرید...
‎فیلم بگیرید که دیگر برای آیندگان‌مان علامت سؤال نباشد که چرا به اینجا رسیدیم...
‎فقط شما را به خدا با پلاسکو جوک نسازید...
دل‌مان از پلاسکو بیشتر سوخت
 این جمله‌ها را هزار بار با خودم زیر لب زمزمه کرده‌ام!
یک برج تجاری بود... می‌فهمی؟ تجاری! یعنی آدم‌ها آنجا پول درمی‌آوردند. آتش به مال مردم افتاده بود!
یک عده مرد... می‌فهمی؟ مرد! دل به آتش زده‌اند؛ دریا نه؛ آتش! آتش بر سرشان خراب شد!
به آن که در آن برج کسب و رزق داشت می‌گویند «شغل»ش بود!
به آن که جانش را برد و زیر تل خاک و خاکستر ماند هم می‌گویند «شغل»ش بود؟
یعنی شغل یک نفر می‌شود فدا شدن... شغل بعضی آدم‌ها از قواره دنیا بزرگ‌تر است. بعضی‌ها از همه چیز می‌گذرند تا با خودش بمانند... خودِ خودش!
دل‌مان از پلاسکو بیشتر سوخت... خدا صبر بدهد به هر که بلا دید و دمش گرم هر که به غیرت با آتش جنگید و روحش شاد هر که معنای فدا شدن را فهمید!

 مردانه قربانی شدی
آتش دل را نشان آتش‌نشانِ باوفا
سوختم تا که شنیدم مانده‌ای در شعله‌ها
شعله‌ها پیراهنت را بر تن تو دوختند
مردم ایران برای غربت تو سوختند
برج در آتش، تو هم در شعله‌ها افروختی
در میان شعله‌های عشق خود، می‌سوختی
مرد مردی و برای مردمت جان می‌دهی
در میان دود و آتش عطر باران می‌دهی
دختر تو منتظر خیره به در مانده بیا
همسرت دلشوره دارد چارقل خوانده بیا
نه، تو مرد رفتنی مرد نبردی مهربان
نردبان زیر پایت می‌رود تا آسمان
زیر حجم آهن و آوار زندانی شدی
در لباس خدمتت مردانه قربانی شدی
مادرت با اشک لرزان می‌زند از دل صدا
شیر من باشد حلالت شیرمرد باوفا
ناهید قبادی


کاش دیگر دست بردارند
گفتند ققنوسند و بالاتر، سیاووشند
در شعله با بوی کدامین باغ هم‌آغوشند
رد می‌شوند از جنگل آتش، سراسیمه
صبح خطر پیراهنی از شعله می‌پوشند
تمثیل‌ها حتی کم آوردند تا دیدیم
مردانی از آتش شراب شعله می‌نوشند
دیو سپیدی دارد آیا دست بر آتش
یا نه تهمتن‌ها در آن سو پنبه درگوشند
جمعی میان شعله‌ها بر خویش می‌پیچند
جمعی به شوق عکسی از آن صحنه می‌کوشند*
در این جوان‌ها کم‌کم اخلاق سلف گم شد
ما را به عکس سلفی از این دست نفروشند*
عکاس‌ها پرپر شدن‌ها را نمی‌بینند
این دوربین‌ها دور و نزدیکند و خاموشند*
این دوربین‌ها کاش دیگر دست بردارند
اين دوربين‌ها در شكار سوژه مدهوشند*
اَمّن بخوان خون‌نامه آتش‌نشان‌ها را
اینان شقایق جامگان دار بر دوشند
محمدحسین انصاری‌نژاد
* در نکوهش کسانی که در آن سوختن‌ها، گرم گرفتن عکس سلفی بودند و با ازدحام، راه امدادگران را سد می‌کردند!
پربازیگرترین سریال تلویزیون روی آنتن رفت
مجموعه تلویزیونی «آرام می‌گیریم» به کارگردانی روح‌الله سهرابی پربازیگرترین سریال تلویزیون در سال‌های اخیر است که هر شب ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه از شبکه دو سیما پخش می‌شود.
 «آرام مى‌گيريم» به معضلات دامنگیر خانواده‌ها و بالتبع جامعه می‌پردازد كه در خلال داستانی پرتعلیق ريشه‌هاى اصلى این ناملایماتی‌ها، كالبدشكافى می‌شود. در روند قصه اتفاقات تلخ و شيرين بسیاری رخ مى‌دهد که سرانجام با ورود يك قوه عاقله و تأثيرگذار بر متن اتفاقات، اوضاع به گونه‌اى ديگر رقم 
می‌خورد.
از نکات قابل توجه در این سریال، بازی آتیلا پسیانی در نقش یک سردار سپاه است. این شخصیت، سردار عباس مبشر از فرماندهان سپاه است که در بخش امنیتی کار می‌کند و در حفظ امنیت مرزها مشغول به خدمت است. او در زندگی شخصی‌اش نیز هم همین کارکرد را ایفا می‌کند و آرامش را به خانواده‌اش بر‌می‌گرداند.

 بازیگر نقش رهبر معظم انقلاب در «معمای شاه» 
سریال «معمای شاه» هفته گذشته، از تصاویر رهبر معظم انقلاب در دوران اسارت در زندان ساواک رونمایی کرد.
این سریال، شنبه 25 دی 95، دورانی را روایت کرد که حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در زندان شاه و تحت بازجویی عناصر ساواک قرار داشت. نقش رهبر معظم انقلاب در زندان ساواک را «علیرضا مهران» بازیگر تئاتر ایفا کرده است. علیرضا مهران متولد سال 1359 است و بیشتر در حوزه تئاتر فعالیت می‌کند؛ اما سابقه بازی در سریال‌های «دیوار»، «مدینه»، «بچه‌های نسبتاً بد» و فیلم سینمایی «آمین خواهیم گفت» را هم دارد. او در سال 92، هم برای نمایش «غروب روزهای اول پاییز» در جشنواره تئاتر مقاومت و هم برای نمایش «سیاه غزال» در جشنواره تئاتر آیینی سنتی برگزیده شد. آخرین نمایش او، نمایش «سکوت سرخ» بود که براساس کتاب رهبر معظم انقلاب درباره صلح امام حسن(ع) آماده شده بود. گفتنی است، در قسمت‌های قبلی این سریال همچنین تصاویر بازسازی شده‌ای از امام خمینی(ره)، آیت‌الله شهید بهشتی، آیت‌الله طالقانی، شهید مرتضی مطهری، شهید نواب صفوی، حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی، دکتر علی شریعتی و... به نمایش درآمده بود.

«امپراطوری جهنم»
 از جشنواره کنار کشید
فیلم سینمایی «امپراطوری جهنم» که علیه رژیم آل‌سعود افشاگری می‌کند، از حضور در سی‌وپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر انصراف داد. 
این فیلم به کارگردانی پرویز شیخ‌طادی، به شرایط منطقه و نقش عربستان سعودی در پیدایش داعش می‌پردازد. بازی درخشان علی نصیریان در نقش یکی از حکام آل‌سعود، از جمله ویژگی‌های قابل توجه این فیلم بود. اما در کمال شگفتی، این فیلم از راه‌یابی به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر بازماند و فقط امکان نمایش در بخش جنبی جشنواره را یافت. به همین دلیل نیز محمد خزاعی تهیه‌کننده و پرویز شیخ‌طادی کارگردان فیلم «امپراطور جهنم» با انتشار نامه سرگشاده‌ای خطاب به دبیر سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر، انصراف خود از این جشنواره را اعلام کردند.


نظر رئیس صداوسیما 
درباره برنامه «ثریا»
علی عسکری، رئیس سازمان صداوسیما گفت ان‌شاءالله به زودی پخش برنامه «ثریا» مانند گذشته منظم می‌شود.
علی عسکری در حاشیه مراسم اختتامیه سیزدهمین جشنواره تولیدات فناوری رسانه در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا برنامه «ثریا» که مورد اعمال سلایق مختلف قرار گرفته، مدتی است نامنظم پخش می‌شود و حتی طلب سازندگان آن پرداخت نمی‌شود؟ گفت: «ان‌شاءالله به زودی پخش این برنامه مانند گذشته منظم خواهد شد.» وی درباره اینکه اگر روال مثل سابق است، چرا بدهی‌های این گروه پرداخت نمی‌شود و چرا با عوامل برنامه «ثریا» جلسه برگزار نمی‌کنید؟ تنها به گفتن این جمله اکتفا کرد که بعداً توضیح می‌دهم.

تجلیل از پنج یار خراسانی
 رهبر معظم انقلاب
آیین پاسداشت و تجلیل از پنج شاعر فقید خراسان رضوی که از آنان به یاران خراسانی رهبر معظم انقلاب یاد می‌شود، چهارشنبه شب همزمان با چهلمین روز درگذشت مرحوم «علی باقرزاده» در حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شد.
علی باقرزاده، ذبیح‌الله صاحب‌کار، احمد کمال‌پور، محمد قهرمان، غلامرضا قدسی؛ شاعران فقید و پنج گنج شهر خراسان بودند که هر یک از آنان در فاصله سال‌های 1368 تا 1395 به رحمت ایزدی پیوسته‌اند. رهبر معظم انقلاب شعری سروده‌اند که در آخرین مصرع آن آمده است: «دلبسته یاران خراسانی خویشم» و به دلیل دلبستگی معظم‌له به شاعران بنام این خطه، از این پنج شاعر فقید به «پنج یار خراسانی رهبر معظم انقلاب» یاد شده است.

60 شاعر در شب‌های شعر انقلاب شعر می‌خوانند
در سومین دوره شب‌های شعر انقلاب، 60 شاعر مطرح ادبیات فارسی درباره بزرگ‌ترین واقعه قرن بیستم شعرخوانی می‌کنند.
این شب‌های شعر، روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم بهمن در مشهد برگزار می‌شود که سیدعلی موسوی گرمارودی، علی معلم دامغانی، سیمین‌دخت وحیدی، پرویز بیگی‌حبیب‌آبادی، جواد محقق، حسین اسرافیلی، سعید بیابانکی، عباس براتی‌پور و... برخی از شعرخوان‌ها خواهند بود. در این شب‌های شعر همچنین از غلامرضا شکوهی، محمدحسین جعفریان، مصطفی محدثی‌خراسانی محمدکاظم کاظمی، محمدعلی مجاهدی، غلامرضا سازگار، ناصر فیض، محمدرضا آقاسی، سیدحسن حسینی و قادر طهماسبی تجلیل می‌شود.

 تمام خواهد شد...
می‌گویند شیفته‌ای؟
هوای وصال به سر داری؟
پس بی‌گمان جوینده‌ای!
و حتم دارم همه سرمایه‌ات امید است
می‌فهمم!
اما نگران نباش؛
همیشه «جویندگان یابندگان خوبی بوده‌اند»
*** 
رسم پیچک شنیده‌ای؟
پیچک باش
چنان بپیچ و راه بالا گیر که...
تا کوی دوست راهی نیست
به شرط آنکه تردید به خود راه ندهی...
یادت نرود که تردیدها خودِ خودِ موانعند!
پس تمام‌قد بایست
بشکن حدیث سکوت را
و پایان بده به ندبه‌های دلتنگی
صبوری رسم عشاق است
بی‌تابی‌ات را به باد بسپار
و گره بزن دستانت را به نگاه مولایت
تمام خواهد شد روزهای سرد انتظار
و از راه خواهد رسید تک‌سوار
خوش آن روز...