محمد صرفی/ در حالی که به پایان چهارمین دهه از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران نزدیک میشویم، نگاهی به دغدغههای اصلی کشور نشان میدهد، بیشک مبارزه با فساد اقتصادی یکی از اولویتهای نظام است؛ مطالبهای اساسی که ریشه در اهداف قیام ملت ایران علیه نظام طاغوت دارد و همانگونه که رهبر معظم انقلاب میفرمایند؛ «ما باید به سمتى برویم که برخلاف نظام طاغوت، امتیازات غلط و بىدلیل، حذف و ازاله شود و انشاءالله همان عدل حقیقى اسلامى برقرار شود.»(۸/۶/۱۳۶۸)
توجه و داشتن درک عمیق از اهمیت این مسئله، کمیت و کیفیت تلاشها در این راستا را شکل میدهد. نخستین و مهمترین نکته آن است که فسادستیزی رابطهای مستقیم با مشروعیت نظام حاکم دارد و گسترش فساد و عدم مبارزه جدی با آن، همچون موریانهای است که پایههای حاکمیت را به مرور سست میکند. رهبر معظم انقلاب اسلامی دو عبارت تأملبرانگیز در زمینه فسادستیزی و مشروعیت نظام دارند، معظمله میفرمایند:
«مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالتخواهی است. این، پایه مشروعیت ماست.»(۵/۶/۱۳۸۲)
«از جمله مهمترین کارها، مبارزه با فساد است. مبارزه با فساد، یک جنبه اخلاقی محض نیست؛ اداره کشور متوقف به مبارزه با فساد است.»(۲۷/۳/۱۳۸۳)
چرایی این پیوند عمیق نیز روشن است. نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی برآمده از حضور مردم است؛ نظامی بر مبنای مردمسالاری دینی. اولین اثر مخرب گسترش فساد، ایجاد آسیب و خدشهدار کردن اعتماد عمومی است. در یک نظام مردمسالاری دینی کاهش اعتماد عمومی به نظام نیز ضربهای مستقیم به مشروعیت نظام است. نکته دیگر آنکه عدالت یک آرمان اسلامی و الهی است و مبارزه با فساد، نسخهای دینی و دارای ریشه در سیره پیامبران و ائمه معصوم(ع) ـ به ویژه حضرت علی(ع) در مقام تنها امامی که چند سالی زمامداری امت اسلامی را بر عهده داشتند ـ است. از این منظر نیز فساد و مشروعیت رابطهای معکوس دارند.
نکته مهمی که در این میان وجود دارد، نسبت فساد واقعی و تصور عمومی و بازتابها و فضاسازیهای رسانهای در این زمینه است. اما آیا باید با هدف محافظت از لطمه دیدن افکار عمومی و در نتیجه مشروعیت نظام، وجود فساد را انکار و در خفا با آن مبارزه کرد، یا از آن سوی بام افتاد و هر روز مفاسد را در بوق و کرنا کرد و برای تهییج و بسیج افکار عمومی علیه مفسدان، رسانهها را به صف کرد و جار و جنجال به راه انداخت؟ راهکار رهبر معظم انقلاب در این زمینه عمیق و راهگشاست؛
«فساد را نباید انكار كرد؛ مبارزه با فساد را باید قبول كرد؛ اما مبالغه در مسئله فساد هم نباید باشد.»(۲۲/۲/۱۳۸۲)
«برای مبارزه با فساد، نباید منتظر جنجال بود و پیشداوری كرد. بایستی منتظر عمل و كار واقعی بود.»(۱/۱/۱۳۸۲)
فهم و تشخیص مرز باریک میان این دو موضوع ـ مبارزه با فساد یا مبالغه در فساد ـ به دقتی بالا و کیاستی عمیق نیاز دارد که در جریانات، چهرهها و رسانههای کشور کمتر به چشم میخورد. از این منظر، فساد و امنیت مواردی مشابه و قابل مقایسه هستند. ممکن است امنیت در جامعهای به طور قابل قبول و در حدی مناسب و مطلوب وجود داشته باشد؛ اما به دلایل مختلف افراد آن جامعه احساس ناامنی کنند، یا برعکس. به نظر میرسد، به دلایل مختلف ـ از جمله نفوذ و مدیریت غلط رسانهای در کشور ـ تصور عمومی درباره ابعاد فساد، بیش از واقعیتهای موجود است.
مسئله فساد و فسادستیزی را میتوان از ابعاد مختلف بررسی و تحلیل کرد و سخنان و نوشتههای بسیاری در اینباره موجود است؛ اما شاید یکی از اصلیترین نکات مغفول در این زمینه، رابطه گسترش فساد با تمایلات آزمندانه و حریصانه آدمی است که سبک زندگی مصرفگرایانه و اشرافی همچون بنزینی بر این آتش است. برخیها معتقدند برای مبارزه با فساد باید سطح مطلوب و بالایی از رفاه را برای افراد ایجاد کرد تا تمایل آنها به فساد از میان برود؛ اما آیا اگر چنانچه دیو حرص و آز در وجود فردی از قید و بند رها شود، با چند ده، چند صد و چند هزار میلیارد تومان سیر خواهد شد؟!
ایجاد و تقویت نهادهای نظارتی، پالایش و وضع قوانین لازم، شفافیت اطلاعات، برخورد قاطع، سریع و بدون اغماض با مفسدان و... همگی عواملی واجب و مؤثر در مبارزه با فساد هستند که نمیتوان نسبت به آنها بیاعتنا بود؛ اما همه این اقدامات به نوعی در گروه درمان قرار میگیرند، در حالی که پیشگیری مقدم بر درمان است. جابهجایی ارزشها (مانند ذخیره نظام خواندن مدیران نجومی!) و پیشی گرفتن مادیات از معنویات در زندگی افراد ـ فارغ از شغل و جایگاه اجتماعی و اقتصادی افراد ـ جامعه را شبیه جاده یخزدهای میکند که به مرور نلغزیدن در چنین جادهای استثنا و سبب تعجب میشود. راهداران میتوانستند با پاشیدن کمی شن و نمک جاده را ایمن کنند؛ اما حالا باید به همراه چندین و چند نهاد دیگر و با صرف هزینهای صدها و بلکه هزاران برابری، به پاک کردن عوارض این لغزشها بپردازند و خود نیز در چنین شرایطی با خطر روبهرو هستند. نمک پاشیدن بر جاده نیز زمانی دارد. اگر یخزدگی از سطحی بگذرد، دیگر نمکپاشی چاره کار نیست؛ راهکارها روز به روز پیچیدهتر شده و نتایج ضعیفتر میشوند.