امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی): استقلال سیاسی معنایش این است که ما در زمینه‌ سیاسی فریب [دشمن را] نخوریم... استقلال فرهنگی که از همه مهم‌تر است در این است که سبک زندگی را سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی انتخاب بکنیم... استقلال اقتصادی هضم نشدن در هاضمه‌ اقتصاد جامعه جهانی است.
(۱۴/۳/۱۳۹۵)

 دکتر یدالله جوانی/  سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و دهه مبارک فجر، فرصت مغتنمی برای بررسی بسیاری از موضوعات مرتبط با انقلاب اسلامی است. دستاوردها، فرصت‌ها، چالش‌ها و موانع انقلاب اسلامی، از جمله مهم‌ترین موضوعاتی است که در این ایام می‌تواند مورد بررسی و تبادل‌نظر میان صاحب‌نظران قرار گیرد. دهه چهارم انقلاب اسلامی رو به پایان است و به زودی انقلاب اسلامی وارد دهه پنجم خود خواهد شد.‌ با توجه به آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی و موفقیت‌ها و ناکامی‌ها، یکی از موضوعات مهم و قابل بررسی، شاخص‌های دولت تراز انقلاب اسلامی در دهه پنجم انقلاب است؛ موضوعی که در این نوشتار، به اختصار بررسی می‌شود. 

منظور از دولت تراز دهه پنجم انقلاب چیست؟
دولت به معنای عام، شامل همه قوای سه‌گانه و دستگاه‌ها و سازمان‌های حکومتی است و در معنای خاص، به قوه مجریه اطلاق می‌شود. در این نوشتار، مراد از دولت به معنای خاص آن، یعنی قوه مجریه است. قوه مجریه شامل رئیس‌جمهور، معاونین، اعضای هیئت دولت و تمامی رؤسا، سازمان‌ها و شرکت‌های وابسته به دولت می‌باشد. دولت تراز دهه پنجم انقلاب اسلامی، یعنی آن دولتی که بتواند به نیازهای انقلاب اسلامی در دهه پنجم، پاسخ مناسب دهد و توانایی حل مسائل کشور و نظام متناسب با صلاحیت‌های خود در این دهه را داشته باشد. انقلاب اسلامی، انقلابی هدفمند، برخوردار از اصول و مبانی و دارای آرمان و اهداف است. نقش دولت به معنای عام و همچنین به معنای خاص، در حرکت انقلاب به سمت آرمان‌ها و اهداف، یک نقش اساسی و تعیین‌کننده است. به طور اساسی دولت‌سازی اسلامی به معنای عام آن، یکی از مراحل و گام‌های مهم در فرآیند تکاملی انقلاب است. در موضوع ساخت دولت اسلامی به معنای عام، قوه مجریه یا دولت به معنای خاص، نقش کلیدی دارد. شرط لازم برای ساخت یک جامعه اسلامی و رسیدن به حیات طیبه و بنای تمدن اسلامی به معنای دقیق کلمه، برخوردار شدن کشور از یک قوه مجریه با مختصات کلی اسلامی و انقلابی است. در دهه پنجم انقلاب چنین دولتی باید شکل بگیرد تا حرکت انقلاب اسلامی به سمت آرمان‌ها و اهداف شتاب لازم را پیدا کند.
نیازهای انقلاب و نظام اسلامی 
در دهه پنجم چیست؟
وقتی صحبت از نیازهای انقلاب در یک مقطع زمانی می‌شود؛ برای احصای این نیازها باید به موقعیت انقلاب از منظر فرآیند تکاملی انقلاب، موقعیت انقلاب در منطقه و جهان، شرایط و مسائل داخلی کشور و نظام توجه کرد. از منظر فرآیند تکاملی انقلاب، براساس مراحل پنج‌گانه‌ مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب، انقلاب اسلامی در مرحله سوم، یعنی مرحله دولت‌سازی اسلامی قرار دارد. بدیهی است برای ورود به مرحله چهارم و مرحله پنجم (به عنوان آخرین مرحله)، باید از مرحله سوم، یعنی ساخت دولت اسلامی عبور کرد. همان‌طور که اشاره شد، قوه مجریه در ساخت دولت اسلامی، نقشی اساسی و بی‌بدیل دارد. بنابراین، یکی از شاخص‌های دولت تراز دهه پنجم، آن است که این دولت با رویکردهای اسلامی و انقلابی، بتواند به ساخت دولت اسلامی به معنای عام کلمه کمک کند. از دیگر نکات کلیدی در تعیین شاخص‌ها برای دولت تراز دهه پنجم، مسائل اساسی در دو حوزه سیاست خارجی و شرایط داخلی کشور است. اکنون انقلاب اسلامی توانسته در منطقه راهبردی غرب آسیا، با پدید آوردن جریان‌های مقاومت و بیداری اسلامی، جمهوری اسلامی ایران را به یک قدرت منطقه‌ای، با برخورداری از نفوذ بالا تبدیل کند. دولت تراز دهه پنجم، دولتی است که این موقعیت بسیار ارزشمند را درک کرده، قادر به تثبیت این موقعیت با فراهم ساختن الزامات آن باشد. 
نفوذ ایران در عراق، سوریه، لبنان، سرزمین‌های اشغالی، یمن، بحرین و دیگر کشورهای منطقه، یک واقعیت است. دولت تراز دهه پنجم، دولتی است که باید بتواند با پشتیبانی از طرح‌ها و برنامه‌های شکل‌دهنده به نظم منطقه‌ای در راستای جریان انقلاب اسلامی، موقعیت برتر ایران در منطقه را تثبیت کند. به یقین تثبیت قدرت منطقه‌ای ایران با ایفای نقش کلیدی در شکل‌دهی به نظم و ترتیبات این منطقه، جمهوری اسلامی ایران را به یک قدرت مؤثر بین‌المللی تبدیل خواهد کرد. در مسائل داخلی، اولویت با حل مشکلات اقتصادی و رسیدگی به معیشت مردم و حل معضلات فرهنگی و اجتماعی است. حل این مشکلات و معضلات نگران‌کننده، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر برای جریان انقلاب اسلامی در دهه پنجم است و این مشکلات و معضلات، هنگامی حل خواهند شد که دولت در تراز دهه پنجم شکل بگیرد .
شاخص‌های دولت تراز دهه پنجم وقتی بحث شاخص‌های دولت تراز دهه پنجم انقلاب اسلامی مطرح می‌‌شود، این شاخص‌ها ناظر به ویژگی‌های رئیس‌جمهور منتخب مردم، ویژگی‌های مسئولان اصلی دولت شامل معاونین رئیس‌جمهور، وزرا، رؤسای سازمان‌ها، استانداران، فرمانداران و عناصر هم‌تراز آنان می‌باشد. چنین دولتی با رأی مردم انتخاب می‌شود. مردم هر چه در انتخاب خود دقت بیشتری داشته باشند، دولت برآمده از رأی آنان، در پاسخگویی به نیازهای انقلاب و نظام توانمندتر و متعهدتر خواهد بود. بنابراین انتخابات برای مردم ایران، ‌فرصتی برای گزینش بهترین‌ها است. بهترین‌ها در دهه پنجم، همان‌هایی خواهند بود که بتوانند با تشکیل دولت در تراز دهه پنجم انقلاب، با پاسخ شایسته به نیازهای انقلاب، مشکلات مردم و نظام را در حوزه‌های مختلف رفع کنند.
این افراد کسانی هستند که دارای شاخص‌ها و ویژگی‌های زیر باشند:
1ـ به اصول، مبانی، آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی معتقد و وفادار باشند. 
2ـ اعتقاد راسخ به نظام ولایی داشته و در عمل ولایت‌محور باشند و تمام توان خود را برای یاری رساندن به ولایت به منظور پیشبرد انقلاب و تحقق آرمان‌ها و اهداف به کار گیرند.
3ـ  متناسب با نیازهای انقلاب و کشور در دهه پنجم از توان علمی، تجربه و تخصص بالا برخوردار باشند. 
4ـ درک عمیق از موقعیت انقلاب، نظام اسلامی و اوضاع داخلی و خارجی جمهوری اسلامی داشته باشند. 
5ـ درک درست و عمیقی نسبت به تهدیدات، نقشه‌های دشمنان و جبهه استکبار داشته باشند. 
6ـ به استکبارستیزی و مقابله با زیاده‌خواهی‌های آمریکا معتقد بوده و مرعوب غرب نشوند.
7ـ خود را خدمتگزار مردم دانسته و برای گره‌گشایی از مشکلات کشور و مردم، تمام توان خود را به کار گیرند.
8ـ به دور از زندگی اشرافی و روحیه عافیت‌طلبی و دنیاگرایی باشند.
9ـ با دشمنان و جریان ضدانقلاب و مخالفان و معاندان انقلاب و نظام، مرزبندی روشنی داشته باشند.
10ـ از مدیریت جهادی و اندیشه و تفکر بسیجی برخوردار باشند.
11ـ روحیه انقلابی و عمل انقلابی داشته باشند.
12ـ پرچمدار جهاد کبیر و عدم تبعیت از کفار بوده، با نفوذ دشمنان در هر شکل آن مبارزه کنند.
13ـ درک درستی از مکتب و خط امام(ره) داشته باشند و با تمام توان با جریان فعال برای تحریف شخصیت آن عزیز سفر کرده مقابله کنند.
14ـ بیت‌المال را امانت در اختیار بدانند و از آن صیانت کرده و با هر نوع رانت‌خواری و خاصه‌خواری در حیطه مسئولیتی خود مقابله کنند.
15ـ اهل مبارزه جدی با فسادهای مالی، اقتصادی و اخلاقی در هر شکل آن باشند.
16ـ حفظ استقلال کشور در تمامی ابعاد را، به عنوان یک اصل ثابت مورد توجه قرار دهند. 
17ـ به پیشرفت‌های علمی و فناوری ایران پس از انقلاب اعتقاد داشته، برای سرعت‌بخشی به این پیشرفت‌ها با اتکا بر توانایی‌های داخلی تلاش کنند.
18ـ در تمامی موضوعات و مسائل در برخورد با مردم صادق باشند.
19ـ از شرح صدر بالایی در برخورد با مسائل و مشکلات برخوردار باشند.
20ـ در همه مسائل و موضوعات مختلف، کلام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای را فصل‌الخطاب بدانند.

  دکترحسن بنیانیان/ یکی از مشخصه‌های بسیار ارزشمند نظام جمهوری اسلامی، اعتقاد عمیق مسئولان به ضرورت حضور مردم در صحنه است؛ به همین دلیل همواره انتخابات گسترده و وسیعی در جریان بوده است، اما این پدیده ارزشمند در بستر غلط فرهنگی جامعه ما، متأثر از تخریب ابعادی از فرهنگ جامعه در رژیم گذشته، منشأ آثار منفی نیز بوده است؛ زیرا نمایندگان محترم مردم برای پاسخگویی به خواسته‌های مردم حوزه انتخابیه خود همواره در پی کسب منابع جدید بوده‌اند تا مطابق تعریف پذیرفته شده در فرهنگ جامعه به سازندگی بپردازند؛ چون در این تعریف، کار فیزیکی و عمرانی بیش از اندازه منطقی جایگاه دارد. این پدیده همراه با رشد بی‌رویه جمعیت با تمامی ساختارهای غلط رژیم گذشته پیوند خورده و اجازه نداده است تخصیص منابع با وجود خواست بسیاری از کارشناسان، مدیران و برنامه‌ریزان جامعه پس از جنگ، مطابق با یک الگوی صحیح صورت گیرد از این‌رو بسیاری از منابع صرف ساختن تأسیسات، ابنیه و ساختمان شده
راهبرد معقول و منطقی برای کشور می‌توانست در چارچوب کلی زیر باشد:
 1ـ تلاش برای اصلاح فرهنگ عمومی به منظور ایجاد آمادگی برای یک سازندگی درون‌زا؛ متناسب و متجانس با اهداف مقدس جمهوری اسلامی؛ ۲ـ تلاش برای اصلاحات بنیادین در نظام‌های فرهنگی، اقتصادی، اداری و...؛ 3ـ تلاش به منظور ساخت زیربناهای لازم برای توسعه پایدار؛ 4ـ تأمین کالا و خدمات حداقل برای پاسخگویی به نیازهای ضروری مردم؛ 5ـ فراهم‌سازی بستر جامعه برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی با هدف بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های جامعه در رشد و توسعه اقتصادی. 
آنچه در دوران پس از جنگ رخ داد، عمدتاً در پاسخگویی به تأمین کالا و خدمات برای گذران زندگی روزمره مردم بود. در این راستا تا اندازه‌ای توانستیم بخشی از منابع را برای ساخت زیربناها به کار بریم که برای نجات از بحران‌ها و آسیب‌های آینده توجه به اشتباهات این دوران بسیار اهمیت دارد .
گفتنی است، در این دوران اشتباهاتی داشتیم که اهم آنها عبارت است از:
1ـ نظام‌های آموزش و پرورش و آموزش عالی را بدون اصلاح محتوا با سرعت گسترش دادیم و اکنون خیل عظیم دانش‌آموختگان بیکار با آموزش‌های ناقص و فرهنگی ناکارآمد برای سازندگی واقعی در راهند .
2ـ با توسعه نظام‌های اداری و اجرایی در اعماق نقاط جغرافیایی، انتظارات مردم را از دولت افزایش دادیم؛ در حالی که به واسطه اتمام درآمدهای نفتی، ناچاریم دولت را کوچک کنیم و بخشی از وظایفی را که بر عهده آن گذاشته شده است، به مردم واگذار کنیم؛ در حالی که چنین آمادگی در مردم وجود ندارد.
3ـ مسئولیت‌های دولت را به قیمت کاهش کیفیت و کمیت فعالیت‌های نهادهای حاکمیتی گسترش دادیم.
در یک برداشت عمومی از مجموعه مشکلات جنگ، فشارهای دشمنان انقلاب و اشتباهات دوران پس از جنگ، می‌توان گفت با توسعه نظام‌های اصلاح نشده گذشته عملاً در دام نابسامانی‌های ریشه‌ای دوران ستمشاهی قرار گرفتیم؛ یعنی نهادهای نامتعادل به ارث رسیده و اصلاح نشده از رژیم گذشته را توسعه دادیم و با دامن زدن به تقاضاها و نیازهای مادی و جسمی مردم کشورمان و سوار کردن نظام انتخابات روی این پدیده عملاً پاسخگویی علمی به نیازهای فرهنگی، معنوی و اخلاقی مردم و اصلاح نهادها، ساختارها و نظام‌های مختلف در پشت قیل و قال‌های حاصل از اوج‌گیری تقاضاها و نیازهای مادی و مردمی مخفی شد.

 علیرضا جلالیان/  درباره ارتباط جمهوری اسلامی ایران با انقلاب اسلامی باید گفت که جمهوری اسلامی ایران مرکز ثقل انقلاب اسلامی است؛ اما در واقع، انقلاب اسلامی به مرزهای جغرافیایی محدود نبوده و به عنوان یک تفکر داعیه‌دار جهانی شدن اسلام در قالب تفکر شیعه اثنی‌عشری است که مبتنی بر آن انقلاب اسلامی مقدمه‌ای برای انقلاب مهدوی بوده که در آن مستضعفان با دین اسلام بر سراسر زمین حاکم می‌شوند. این تفکر که بر اساس حرکت زعمای شیعه در حال تسری بوده، با انقلاب اسلامی اعتلا پیدا کرده و به طور عینی در جمهوری اسلامی ایران تبلور یافته و در حال گسترش است. بر این اساس با توجه به ماهیت ضد استکباری دین اسلام در این روند، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی دشمنان قسم‌خورده‌ای خواهد داشت که همواره مترصد بر هم زدن و نابودی تفکر انقلاب اسلامی و قلب انقلاب، یعنی جمهوری اسلامی هستند. بنابراین بالا بردن توان دفاعی در انقلاب اسلامی امری الزامی است.
در اندیشه انقلاب اسلامی مفاهیمی همچون نبرد آخرالزمان و آمادگی‌های لازم برای آن بسیار اهمیت دارد که البته لازمه این نبرد در سیر مراحل پنج‌گانه‌ای که رهبر معظم انقلاب آن را بیان کرده‌اند داشتن کشوری مقتدر با دولت و مردمی مسلمان است که بتوان پنجمین مرحله از مأموریت انقلاب اسلامی را برای پیوند با انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) مهیا کرد.
مبتنی بر قواعد قرآنی در حوزه دفاعی، تفکر جهاد در دو گونه جهاد اکبر و جهاد اصغر تعریف می‌شود. در حوزه جهاد اصغر در مقابل دشمنان، اصلی‌ترین دکترین دفاعی در قالب «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه» تعریف شده است؛ یعنی آنکه هر چه می‌توانید بر قدرت خود اعم از نیرو و تجهیزات بیفزاید تا دشمن توان مقابله با شما را نداشته باشد. این موضوع در قالب دکترین بازدارندگی در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران تعریف شده و راهبردهای لازم این دکترین در حال اقدام است و در جمهوری اسلامی ایران به خوبی جواب داده است. اما با گسترش مرزهای انقلاب اسلامی، به ویژه در قالب جبهه مقاومت و با توجه به تفاوت در مدیریت سیاسی کشورهای این جبهه، راهبردهای جدیدی در این میان باید مطرح می‌شد که تشکیل نیروهای دفاعی مردمی الهام گرفته از بسیج مستضعفان در ایران، در این راستا در حال انجام است که بخشی در قانون اساسی کشورها جای گرفته و بخشی هم در آینده نزدیک جزء نیروهای رسمی این کشورها خواهند شد. در این میان تجارب دفاع مقدس نقش بی‌بدیلی را در آینده دفاعی انقلاب اسلامی بازی کرده است.
در مقابل انقلاب اسلامی، جبهه‌های عبری، عربی و غربی وجود دارد که بزرگ‌ترین تهدیدات از ناحیه رژیم صهیونیستی و سپس ناتو و به ویژه آمریکا بوده که به نظر می‌رسد در حوزه دفاعی ضرورت دارد انقلاب اسلامی به پیمان‌های دفاعی در جبهه مقاومت روی آورد، البته این پیمان‌ها از جنس ناتو یا شانگهای نبوده و در واقع بر اساس اینکه نیروهای مسلح در اندیشه اسلام همان مردم هستند و مردم باید دفاع را خود انجام دهند؛ لذا استفاده از توان بسیج در همه این کشورها و ایجاد یک اتحاد عظیم از بسیجیان جهان اسلام برای مقابله با پیمان‌های نظامی و دشمنان جهان اسلام لازم است. 
پس از آنکه دکترین بازدارندگی در جمهوری اسلامی منتج از توجه به دو وجه نبرد تراز و ناهمتراز شکل گرفت و توانست نتایج بسیار مطلوبی را حاصل کند، برای ادامه این روند لازم است به تداوم گسترش کمّی و کیفی توان دفاعی داخلی و گسترش این توان در آب‌های بین‌المللی برای ارتقای سطح امنیت دفاعی، اقتصادی و تجاری و گسترش کمّی و کیفی بسیج، به مثابه پیمان دفاعی مشترک در بین مردم کشورهای جبهه مقاومت برای توسعه توان عملیات زمینی، گسترش ارتفاع عملیاتی در فضا و افزایش برد عملیات و تأثیرگذاری تسلیحات پرداخت. به نظر می‌رسد در دهه پنجم انقلاب باید منتظر ظهور قدرت دفاعی عظیم و بلامنازع در جبهه انقلاب اسلامی بود.

آیا انقلابیگری به ارث می‌رسد؟
 احسان آیتی/ در اندیشه حضرت امام خمینی(ره)، صاحب اصلی انقلاب اسلامی و کشور، مردم و به‌خصوص محرومان هستند. حضرت امام راحل(ره) بارها از مردم به ولی‌نعمتان انقلاب یاد کردند و این یکی از اصول اصلی انقلاب اسلامی است و با گذشت زمان قابل تغییر نخواهد بود و به همین دلیل است امامی که در طول نهضت چندین ساله خود، تبعید می‌شود، فرزندش به شهادت می‌رسد و با سختی‌های فراوانی روبه‌رو می‌شود، با صدای بلند فریاد می‌زند؛ حق برای کسانی است که به مبارزه پرداختند، خون دادند و خدمت کردند. منظور ایشان از حق هم حق اظهار نظر و تعیین سرنوشت و رأی درباره آینده نظام است. 
با این نگاه، هر کس در این نظام به مسئولیت برسد به اندازه خدمت و تلاشی که برای انقلاب داشته است، همسان سایر مردم دارای حقوقی است و به تعبیر امام کسی حق استفاده عنوانی از مسئولیت خود را ندارد؛ آنچه امروز از آن به رانت تعبیر می‌شود. دلیل آن نیز روشن است؛ در طول مبارزه افراد بسیاری جانفشانی کرده‌اند و هر یک نقشی در پیشبرد نهضت داشته‌اند؛ لذا عدالت اقتضا می‌کند شهرت و گمنامی معیاری بر تقسیم حقوق نباشد. 
این مسئله را امام راحل(ره) زمانی مطرح کردند که در کوران مبارزه و انقلاب بودند، امروز حدود چهل سال از انقلاب گذشته است و متأسفانه برخی که بعضاً حتی در دوران قیام و انقلاب کمترین نقشی نداشته‌اند، ادعای حق و حقوق و سهم از انقلاب کرده‌اند! 
به یقین بخش مهمی از پیروزی ملت در انقلاب در گرو زحمات نسل اول انقلاب و شهدای صدر قیام است. کسانی که با روشنگری و ایثار خود راه شکست طاغوت را هموار کردند. اما امروز که به طور طبیعی با مرور زمان، نسل اول انقلاب به دوران کهنسالی رسیده است و متأسفانه و دردمندانه به تدریج شاهد از دست دادن آنها هستیم، یک تفکر نادرستی ـ که البته ریشه‌دار است ـ‌ رونق گرفته است و آن به ارث رسیدن انقلابی‌گری است! 
در سال‌های گذشته به کرات مشاهده شده در انتخابات‌های مختلف، فرزند یا برادر یا یکی از بستگان بزرگان و مشهوران صدر انقلاب، با رأی مردم به مجلس یا سایر نهادها راه یافته و چه بسا در کارنامه او، سابقه‌ای جز همین نسبت خویشاوندی وجود نداشته است و در واقع اگر آن فرد، این نسبت را نداشت، تفاوت خاصی با سایر هم‌رده‌های خود نداشت و چه بسا افرادی متخصص‌تر و کارآمدتر از او نیز بوده‌اند که به دلیل نداشتن این نسبت‌ها از حضور در عرصه‌های خدمتگزاری محروم شده و می‌شوند! 
ناپسندتر اینکه فرد بدون رأی مردم و با انتصاب و حکم به پست‌های بالا دست پیدا می‌کند و معیار و ملاک انتصابش در وهله اول همین نسبت‌ها و به تعبیر امروز آقازادگی اوست!
در سال‌های اخیر متأسفانه یک اتفاق خطرناک‌تر در حال رخ دادن است و آن اینکه برخی افراد کم‌کم آقازاده بودن را وارد معیارها و شاخص‌های مناصب می‌کنند و سوابق این افراد را پررنگ و با اهمیت جلوه می‌دهند! به خصوص آنکه در برهه‌ای قرار خواهیم گرفت که به ناچار و به جبر زمانه باید تغییرات اساسی در بسیاری از جایگاه‌های مسئولیتی رخ دهد. برخی رسانه‌ها و جناح‌های سیاسی به هر دلیل که اصلی‌ترین آن گرفتن رأی و خوشبینانه آن گرامیداشت بزرگان نسل اول انقلاب است، خود را طرفدار و بلکه مبلّغ و مروّج این موضوع دانسته و حتی آن را یک حق برای آقازاده‌ها جلوه می‌دهند! اگر بزرگانی مانند حضرت امام، شهید نواب، مرحوم کاشانی، شهید بهشتی، شهید مطهری، شهدای محراب، شهدای دفاع مقدس و بسیاری دیگری از بزرگان در انقلاب جانفشانی کردند، آیا این امر دلیلی می‌شود که پس از آنها فرزندان و منسوبان آنها را فقط به همین دلیل، شایسته حضور در رده‌های مختلف حاکمیتی بدانیم؟ آیا رواست به دلیل نسبتی که دارند از نقد و انتقاد و حتی اعتراض مصون باشند؟ آیا باید در مجلس و دولت و سایر نهادها سهمیه‌ای برای فرزندان نسل اول انقلاب کنار گذاشت؟
به نظر می‌رسد اینکه چون شخصی فرزند فلان شخصیت بزرگوار است، نباید امتیاز برای او تلقی شود؛ بلکه باید به تخصص، تعهد و التزام او به آرمان‌های انقلاب و امام توجه شود. چه بسا در همین سال‌ها بارها مشاهده شده است آقازاده‌هایی که با مشی پدر یا خویشاوند خود، در امور اساسی انقلاب مخالفت علمی و عملی کرده‌اند! حال در این صورت چرا باید فضل پدر به فرزند منتقل شود؟ 
این افراد مانند سایر شهروندان و مردم حق و حقوقی دارند و کسی نمی‌تواند این حقوق را از آنها سلب کند؛ اما سخن اینجاست که در دورانی که قرار است نسل بعدی انقلاب سکاندار امور کشور شود، نسبت‌های فامیلی با نسل اول انقلاب نباید به مثابه یک شاخص در انتصابات و حتی انتخابات مورد ملاک قرار گیرد. شاید بهتر باشد به دلیل اینکه این افراد شائبه استفاده از این رانت را دارند برای ورود آنها احتیاط بیشتری صورت گیرد!
امام خامنه‌ای در همین راستا در زمینه اشرافیت و آقازادگی فرهنگی فرموده‌اند: «واقعاً اگر چنین چیزى هست، خیلى بد است. ... البته ممکن است پسر یا دخترِ فلان مسئول توى دبیرستان یا توى دانشگاه پُز بدهد که من مثلاً پسر فلانى‌ام، اما این به صورت یک فرآیند تربیتى دربیاید، تأثیراتى بگذارد بر روى گزینش، بر روى سوادِ بیشتر پیدا کردن و چه و چه، خیلى چیز بدى است. اگر چنین پدیده‌اى وجود داشته باشد، باید جلویش را گرفت.»(۱۷/۷/۹۰) اگر آقازادگی به عرصه سیاست و امور حکومتی ـ که با ثروت و قدرت و امنیت درآمیخته است ـ‌ کشیده شود، به طور حتم از امور فرهنگی خطرناک‌تر و ضرباتش مهلک‌تر است. توجه به این مطلب هنگامی اهمیت بیشتری می‌یابد که به زندگی اشرافی و غیر انقلابی فرزندان بسیاری از مسئولان نظر انداخته شود و در کنار آن به راهکار دشمن در عرصه نفوذ به ساختار حاکمیت نیز امعان‌نظر داشت! 
هنگامی که در کشوری هزاران جوان مختصص و انقلابی و متعهد وجود دارد و مانند اوایل انقلاب خلأیی در این زمینه وجود ندارد، درباره مناصب نیز نگرانی وجود ندارد!