حسن ابراهیمی/ عضو هیئت علمی دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) گفت: عملیات کربلای 5 در برههای انجام شد که کشور کاملاً به آن نیاز داشت و در اثر انجام این عملیات بود که قطعنامه 598 تصویت شد و وقایع سال آخر جنگ و بازپسگیری مناطق از سوی عراق یک سال به تأخیر افتاد.
مهدی رمضانی، عضو هیئت علمی دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) در گفتوگو با خبرنگار صبح صادق با بیان اینکه برخی معتقدند که کربلای 5 مرحله دوم کربلای 4 بود و برخی معتقدند که این دو عملیات مستقل هستند که این مهم نیست، اظهار داشت: «بعد از عدمالفتح کربلای 4 اکثر فرماندهان ما با توجه به شرایط منطقه حاضر به عملیات در منطقه نبودند و اگر از حق نگذریم، یکی از جاهایی که آقای محسن رضایی بالاترین خطر را کرد و یکی از تصمیمات سرنوشتساز جنگ را گرفت، همین کربلای 5
بود.»
وی افزود: «اگر بعد از کربلای 4 عقب میرفتیم و عملیاتی صورت نمیگرفت، به محض برگشتن فرماندهان عراقی از مرخصی آنها به سراغ فاو میرفتند و مطمئناً وضعیتی که سال 67 اتفاق افتاد برای ما ابتدای سال 66 اتفاق میافتاد و اگر اینگونه میشد و دشمن دوباره سرزمینها را اشغال میکرد، ما دیگر برگ برندهای مثل 598 قطعنامه را هم نداشتیم، در صورتی که فشار سازمان ملل به عراق در اواخر جنگ به سبب همین قطعنامه بود.
رمضانی افزود: «ما ساختار آفندی قوی داشتیم، ولی در بحث پدافند ضعیف بودیم، هم هزینه داشت و هم اینکه نیروهای ما دنبال پدافند نبودند و نمیشد آنها را در پدافند نگه داشت؛ لذا کربلای 5 سرنوشت جنگ را تغییر داد.»
وی ادامه داد: «کربلای 4 که شروع شد و موج اول خطشکنها که رفتند معلوم شد کل عملیات لو رفته است و حالا فرمانده دیده است که نیروهایش رفتهاند و یکی یکی به شهادت رسیدهاند، او دیگر نمیتواند در آن منطقه عملیات کند؛ چرا که دیگر روحیهای ندارد برای اجرای عملیات، حالا قرار است که مابقی نیروهایش را ببرد و ممکن است آنها با بدتر از این وضعیت مواجه شوند. که این امر ادامه کار را برای فرمانده سپاه مشکل کرد.»
وی با اشاره به جلسات قرارگاه خاتم بین کربلای 4 و 5 گفت: «همه فرماندهان معترض هستند و نمیخواهند عملیات کنند و سه روز پشت سر هم جلسه برگزار میشود، همه معترضند؛ اما در نهایت آقای هاشمی رفسنجانی میگوید، با تأکید آقای رضایی این عملیات باید انجام شود، مگر اینکه خود آقای رضایی منصرف شود.»
رمضانی افزود: «در آن زمان اخلاقی حاکم بود که میگفتند سلسله فرماندهی به حضرت امام(ره) میرسد؛ یعنی فرمانده دسته را فرمانده گردان، فرمانده گردان را فرمانده لشکر و فرمانده لشکر را فرمانده سپاه و فرمانده سپاه را امام(ره) منصوب کرده و در واقع با تبعیت از فرمانده از دستور امام تبعیت میشد. این اخلاق عملی در جبههها بود و این تبعیت از امام وجود داشت؛ لذا همه پای کار آمدند و عملیات اتفاق افتاد و غافلگیری شکل گرفت و شرق کانال ماهی تصرف شد و سر پلی در غرب کانال گرفته شد و ماجراهای سهراهی مرگ که سهراهی شهادت نام گرفت، آنجا اتفاق افتاد.»
وی تأکید کرد: «کسانی که در میدان فیزیکی کربلای 5 حضور داشتند، اگر الآن زنده باشند و به آنها بگویی رضای خدا را کنار بگذارید هر چقدر پول میخواهید میدهیم و ده دقیقه شرایط کربلای 5 را ایجاد میکنیم، هیچ کس حاضر به این موضوع نخواهد شد، حتی برای چند لحظه!»
وی با تصویرسازی از منطقه گفت: «در یک منطقه محدود انواع سلاحهای انفرادی شلیک میکنند، سلاحهای روی تانک (توپ مستقیم و تیربار) بعضی مواقع بالگردها و هواپیماها بمباران میکنند تمام توپخانه و ادوات شلیک میکنند و جانپناهی نیست. میدان رزم کربلای 5 را تشتی تصور کنید پر خون که سنگی از بالا بیندازید در این تشت. در واقع، جنگ خون با تانک در کربلای پنج رخ داد و خون بر تانک پیروز شد.»
رمضانی افزود: «وقتی گلوله کنارت فرود میآمد میدیدی چهار جای بدنت ضربه خورده، دو تا ترکش ریز و دوتای دیگر تکههای بدن همرزمان و رفقایت بود که کنارت فرود میآمد.»
وی افزود: «آتش دشمن در این عملیات منحصربهفرد بود، هرچه دشمن داشت در این منطقه محدود آورد، اگر مقاومت صورت نمیگرفت تمام کربلای 5 شکست میخورد. همه فرماندهان تأکید داشتند که باید سرپلها را نگه داشت، همه فرماندهان تلاش میکردند که کربلای 5 کربلای 4 نشود.»
رمضانی افزود: «در آن منطقه برای ایجاد جانپناه میبینید که طرف با دستش با خشاب و سمبه کلاش با سرنیزه حتی فردی با خودکار زمین را میکند که با حجم شدید آتش بتواند سنگر درست کند، حتی برخی با لوله سلاح زمین را میکندند که خیلی خطرناک بود. در آن منطقه حتی قوطی کمپوتها و کنسروها هم ترکش خورده بود و پیشرویها در شلمچه نیممتر، نیممتر بود.»
وی با اشاره به موانع بیسابقه دشمن در کربلای 5 افزود: «انواع دژها، هفت رده پدافندی اصلی در میان آنها سنگرهای کمین در انواع مختلف و میدانهای مین، سیمهای خاردار، آبگرفتگیها و سایر میدانهای موانع که امروز با وجود اینکه فرسوده شده هنوز وحشتانگیز است.
نیروی رزمنده بعد از مبارزه با این موانع تازه باید به جنگ تانک و نفرات دشمن میرفت. هرچه عراقی کشته میشد، دوباره از روی جنازه نیروهای جدید میآمدند. دشمن همه امکاناتش را آورده بود تا تکلیف مشخص شود، این نشان از اهمیت منطقه داشت.»
رمضانی تأکید کرد: «تمام دستاوردهای محرمانه پیمان ورشو در حوزه پدافند که برای مقابله با ارتشهای ناتو و آمریکا در جنگ سرد طراحی شده بود به عراق داده شد تا مقابل ما بایستد.»
وی در پایان یادآور شد: «یکی از مهمترین ویژگیهای این عملیات نحوه جنگیدن بچهها بود که با تمام وجود به صحنه آمدند و برای متر به متر این سرزمین تمام داشته خود را خرج کردند و با توسل و توکل پیش رفتند.»