جواد منصوری، کارشناس مسائل سیاسی ‌تصریح کرد: نظام سلطه و استکباری آمریکا اساساً اعتقادی به قانون، تعهد و انسانیت ندارد و اینکه ما توقع داشته باشیم آمریکا به این مسائل پایبند باشد، نشان‌دهنده عدم شناخت ماست. وی با اشاره به لزوم تکیه بر ظرفیت‌های داخلی به جای تکیه مجدد به آمریکا، گفت: دولت چون فکر می‌کند توانایی حل مشکلات را ندارد، از حل‌ آنها طفره می‌رود.
بازنگاه صبح صادق به بیانات اخیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش
 هادی محمدی/ در عمر ۳۸ ساله انقلاب اسلامی، موضوع ایران یکی از محورهای اصلی و مهم مواضع رؤسای‌جمهور آمریکا بوده که اغلب از محتوای خط و نشان و تهدید و ارعاب برخوردار بوده است. با اینکه در پاسخ به این مواضع، واکنش‌های ایرانی در سطوح رسانه‌ای و دیگر مقامات دیده شده، ولی واکنش حضرت امام(ره) یا رهبر معظم انقلاب، آنچنان هوشمند، اثرگذار و منفعل‌کننده بوده، که تا مدتی کاملاً آشکار، کاخ سفید را دچار «گیجی سیاست خارجی» کرده است.
در همان سال‌های اولیه پیروزی انقلاب، جیمی کارتر دموکرات که به دلیل اقدامات موذیانه برای آشوب‌افکنی و کودتا در ایران با اشغال لانه جاسوسی خود در تهران مواجه شد، حمله نظامی به ایران را مطرح کرد که با پاسخ حضرت امام(ره)، آنچنان تحقیر شد که شاید تا امروز طعم این پاسخ در کام او باقی است. حضرت امام(ره)، رفتار کارتر را به جانوری غرش‌کننده توصیف کرد که همزمان دم تکان می‌دهد و خودش را خراب کرده است!! یعنی اینکه می‌خواهد موجب ارعاب و ترس شود و هم دنبال این است که کسی میانجی شود و او را نجات دهد و هم قبل از دیگران ترس بر وجودش حاکم است. حضرت امام(ره) یک بار دیگر نیز کارتر را در روزهای پایانی ریاست‌جمهوری‌اش خطاب قرار داد و گفت، شما دیگر به درد ریاست‌ نمی‌خورید و باید دنبال شغل دیگری باشید و کارتر نیز در انتخابات شکست‌ خورد و امکان پیروزی برای چهار سال دوم را از دست داد.
اوباما هم در دوره خود نفاق آمریکایی را به شکل ماهرانه‌ای به اجرا ‌گذاشت و همزمان با ابراز دوستی با ایران و مردمش، راهبرد براندازی، حمایت از فتنه، تحریم‌های غیر قانونی و ضد انسانی علیه کشورمان را دنبال می‌کرد. پاسخ رهبر معظم انقلاب به آنچه در نامة اوباما تأکید شده بود که دست دوستی به سوی ایران دراز می‌کند، به «دست آهنین با روکش مخملی» توصیف شد.
یک خطاب ماندگار و تعیین‌کننده رهبری در قبال تهدیدات نظامی و اینکه همه گزینه‌ها روی میز است، نیز همان جمله غرورآفرین، «دیگر دورة بزن در رو پایان یافته و اگر کاری بکنند تا آن سوی دنیا هم آنها را دنبال می‌کنیم»، است. اظهارات اخیر ژنرال گیتس وزیر دفاع وقت که چند روز پیش اعتراف کرد «در دورة اوباما هیچ‌گاه برای حمله به ایران آماده نبودیم»، بر عمق آثار مواضع رهبری بر گزینه‌های راهبردی آمریکا دلالت دارد. دونالد ترامپ که یکی از جنجالی‌ترین رؤسای‌جمهور آمریکاست، از دوره رقابت‌های انتخابات تا اظهارات چند روز اخیر، دو بار با مواضع هوشمندانه، حرفه‌ای و همه‌جانبه رهبری مواجه شده که برای او و سیاست‌‌های آمریکا پر هزینه خواهد بود. 
واکاوی پاسخ‌های رهبر حکیم انقلاب به ترامپ از جنبه‌های مختلفی دارای اهمیت است که به جز آثار جهانی و در درون آمریکا، در محیط داخلی نیز، یک مسیر گفتمانی را مورد تأکید قرار می‌دهد.
دونالد ترامپ در مواضع انتخاباتی، در موضوع توافق هسته‌ای موضع سختی پیش گرفت و تهدید به پاره کردن آن کرد. پاسخ رهبری در همان زمان این ‌گونه ابراز شد که؛ «اگر شما آن را پاره کنید، ما آن را آتش خواهیم زد». کاملاً روشن بود که پاسخ رهبری، پیام‌های گوناگونی، هم خطاب به ترامپ و جامعه جهانی و هم به محیط داخلی با مضامینی مختلف، در برداشت. ترامپ درک کرد که این‌گونه نیست که طرف ایرانی در مقابل اقدام آمریکا دست بسته است و اینکه محتوای برجام برای ایران، آنچنان که او تصور می‌کند، چندان دلچسب نیست که با زیاده‌خواهی ترامپ، امتیازدهی جدیدی در کار باشد. در محیط داخلی هم به کسانی که به پایبندی آمریکا اعتماد کرده بودند، نشان داد که آنها بر عهد و توافق باقی نمی‌مانند و دیگر اینکه، اگر امور حکومت‌داری و اقتصاد و معیشت مردم به برجام متصل و مرتبط شود، به دلیل ناپایداری آمریکا در تعهداتش، شرایط ناپایدار در محاسبات اقتصادی و پیش‌بینی‌ها و برنامه‌ها را در پی خواهد داشت. 
به همین دلیل بود که تقریباً بیشتر طرف‌های مؤثر در درون آمریکا یا در سطح جهان، به ترامپ توصیه و اصرار کردند که رویکرد دیگری در قبال برجام در پیش گرفته و ایران را تحت فشار قرار دهد. 
مهم‌ترین و آخرین توصیه اوباما و جان کری و بیشتر استراتژیست‌های آمریکایی هم به ترامپ، هم این بود که لغو و پاره کردن برجام برای آمریکا خسارت‌بار و دفاع‌ناپذیر خواهد بود و باید از طریق منطق فشار و تحریم، به امتیازگیری در حوزه‌های مختلف بیندیشد.
نکته قابل توجه در اولین اقدام تحریمی ترامپ نیز که در بیانیه رسمی مورد تأکید قرار گرفت این بود که فهرست تحریم جدید ۲۵ شرکت و شخص نقض برجام و در مسئله هسته‌ای نیست!!
ترامپ که عمدتاً از سوی رژیم صهیونیستی و عربستان برای افراطی کردن سیاست‌هایش تشویق می‌شود و از سوی اغلب نمایندگان دو حزب اصلی در کنگره مورد حمایت قرار می‌گیرد، از ادبیات نخ‌نمای اسلاف خود استفاده کرده و ضمن تهدید و ارعاب ایران و اینکه همه گزینه‌ها روی میز است، با منشی استکباری از ایران خواسته بود که از آمریکا متشکر باشد و رویه حکومتی خود را متفاوت از اوباما توصیف کرده بود، با پاسخ دقیق و هوشمند جدید رهبری معظم انقلاب روبه‌رو شد که یادآور همان پاسخ امام خمینی(ره) به کارتر است. این پاسخ نیز از یک سو کارکرد خارجی و خطاب جهانی داشته و به ترامپ است و از سوی دیگر خطاب به محیط‌ داخلی و افکار عمومی داخل است. 
در حالی که در محیط داخلی، اندیشه‌های لیبرال دنبال تطهیر آمریکا از ترامپ و جدا دانستن مواضع او از آمریکا بودند و ترامپ را دیوانه‌ای پیش‌بینی‌ناپذیر معرفی می‌کردند، اصرار داشتند که به جای پاسخ به ترامپ، نوعی کرنش و اعلام آمادگی برای مذاکره با آمریکا ضروری است و معتقد بودند با مواضع تحریک‌آمیز، برای ایران هزینه‌سازی نکنیم. این عده حتی آزمایش موشکی میانبرد را زیانبار دانستند و سکوت و عبور از این مرحله را تجویز کردند. این در حالی بود که روح کلام و مصاحبه ترامپ در روز ۱۸ بهمن با یک نشریه آمریکایی این بود که؛ «ایرانی‌ها به ما احترام نمی‌گذارند و اگر می‌پذیرفتند که با ما هستند، برجام هم مشکلی نبود»!! ترامپ نیز همچون اسلاف خود از ابتدای پیروزی انقلاب این خواسته را داشت تا ایران کرنش کند و بپذیرد که عضو اقماری و تابع آمریکا باشد تا دیگر با بهانه‌های مختلف همچون مسئله هسته‌ای و موشکی به ایران فشار ظالمانه و غیر قانونی وارد نکنند. 
این مواضع ترامپ و پیشینیانش یک حقیقت بزرگ را نیز برای دلداده‌های لیبرال به غرب در درون ایران در بردارد و آن، این است که این آمریکاست که سیاست ثابت و مستمر برای تسلیم پذیرکردن ایران را دنبال کرده و با بهانه‌های گوناگون و تزویر، در آرزوی تسلط مجدد بر ایران است، نه اینکه جمهوری اسلامی آغازگر چالش‌سازی با غرب باشد. ایران اسلامی همواره در راهبرد دفاع از تهدیدات عمل کرده و با این حال بر فرصت‌سازی و قدرت‌افزایی از طریق راهبرد دفاعی تکیه کرده است.
پاسخ رهبر معظم انقلاب در دو بخش قابل توجه به ترامپ و در روز ۱۹ بهمن ایراد شد. ایشان فرمودند: «چرا باید از اوباما تشکر کنیم؟، تشکر نمی‌کنیم.» «آیا باید از بابت اینکه داعش و تروریسم را به وجود آوردند و یا اینکه عراق و سوریه را نابود کردند و یا اینکه از فتنه ۸۸ و برخلاف پیام‌ها و نامه‌های‌شان که سخن از دوستی با مردم ایران زدند، حمایت کنیم؟» یعنی هم در محیط داخلی و هم در محیط خارجی و جهانی، آمریکا یک مداخله‌گر و جنگ‌افروز و حامی تروریسم است که کسی نمی‌تواند این سیاست‌ها را بپذیرد. در بخش دوم، رهبر معظم انقلاب با ظرافت و دقت بر پاسخ دیگری تأکید کردند و آن اینکه؛ «ولی از رئیس‌جمهور جدید که زحمت ما را کم کرد و چهره واقعی آمریکا را نشان داد، تشکر می‌کنیم؛ چرا که آنچه در ۳۸ سال گذشته از فساد سیاسی و اقتصادی و اخلاقی و اجتماعی در دستگاه حاکمه آمریکا می‌گفتیم را این آقا آمد و علنی و عریان کرد»!
این پاسخ هوشمندانه و حکیمانه، آنچنان تحقیرآمیز و واقعی بود که همه رسانه‌های غربی با تلخی آن را به عنوان یک «برند» و «نام اصیل» برای آمریکا تکرار کردند. آنچه رهبری فرمودند، تکرار تمامی ادعاهای ترامپ در چند ماه گذشته بود و لذا هیچ‌کس این موضع رهبری را توهین به آمریکا و ترامپ ارزیابی نکرد.
روح پیام این پاسخ برای ترامپ این‌چنین بود که؛ «آمریکا با این وصف، شایسته احترام نیست.» و آمریکای اوباما هم به ایران نه تنها مهربان نبوده و لطف نکرده، بلکه جز مداخله‌گری و جنایت و جنگ تروریستی، کارنامه‌ای ندارد.
پیام این پاسخ در داخل کشور این است که نه ترامپ و نه آمریکا، هیچ یک قابل احترام و دفاع نیستند و یک ماهیت دارند و نمی‌توان به آنها اعتماد کرد. رهبری در بخشی دیگر از سخنان خود بیعت همافران با حضرت امام(ره) را «رزق لا یحتسب» برای انقلابیون و دور از انتظار و محاسبه عقلانی توصیف کردند و گفتند: «تلاش و عقلانیت که مقدمه «رزق لا یحتسب» است، با تکیه و اعتماد و امید و توکل بر خدا به دست می‌آید و نه بر شیطان که نهایت چنین اعتمادی، سراب است.» یعنی آنچه امروز عده‌ای تحت عنوان عقلانیت برای اعتماد به آمریکا و شیطان بیان می‌کنند، نه تنها به رزق الهی پیش‌بینی نشده دست نمی‌یابد، بلکه به سراب می‌رسد و عقلانیت نیست.
نکته پایانی موضع هوشمند رهبری به تهدیدات روی میز ترامپ اختصاص یافت و همان‌گونه که حضرت امام، غرش آن موجود را برای ارعاب ارزیابی کرده بود، غرش ترامپ را نیز تو خالی دانسته و به پاسخ عظیم مردمی در سالروز پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن احاله فرمودند. نیروهای مسلح قدرتمند ایران که بخشی از قدرت ملی و مردمی به شمار می‌آیند، وظیفه‌ای ذاتی دارند که در موقع خود بدان عمل می‌کنند، ولی نکته در این است که رهبری پاسخ تهدید ترامپ را با قدرت نرم و عظیم مردم در روز جمعه دادند و آن را بی‌پاسخ نگذاشتند. بدیهی است که پاسخ مردم، نه فقط یک واکنش ملی و سراسری به آمریکا، بلکه یک پاسخ بزرگ به گفتمان آمریکایی است که معماری این گفتمان‌سازی و گسترش آن در پاسخ هوشمند رهبری نهفته است. رهبری می‌توانست با جمله‌ای کوتاه یا در فرمانی به نیروهای مسلح به تکبر و تهدید ترامپ پاسخ دهد، ‌ولی آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است اینکه انقلاب اسلامی مردم‌پایه ایران، همواره با شعور و بصیرت روزافزون باید سلاح اصلی خود را گفتمان انقلاب اسلامی و استکبارستیزی قرار داده و هر اشاره رهبری و نظام اسلامی از پشتوانه آحاد مردم و با آگاهی آنان نسبت به ماهیت شیطان بزرگ برخوردار باشد.
پاسخ هوشمند رهبری و حضور پرشکوه مردم در روز ۲۲ بهمن، همچون گذشته و برای آینده، پایه‌های گفتمان انقلاب اسلامی را شکل داده و ارکان قدرت و سربلندی نظام جمهوری اسلامی است.

 مصطفی قربانی/ نهادهای بین‌المللی به مثابه ساختارهایی که تجلیگاه ارزش‌ها و هنجارهای بین‌المللی، البته نه ارزش‌ها و هنجارهای همه‌ کشورها، بلکه ارزش‌ها، هنجارها و منافع قدرت‌های بزرگ و به ویژه آمریکا هستند، نقش مهمی در تدوین و اجرای سیاست بین‌الملل دارند. به عبارتی، قدرت‌های بزرگ اغلب از این نهادها به مثابه ابزاری برای تعیین یا تغییر رفتار سایر کشورها استفاده می‌کنند. درواقع، این نهادها ابزار و اهرم فشاری در دست قدرت‌های بزرگ هستند تا با استفاده از آنها منافع خود را تأمین کنند. برای نمونه، 17 درصد سهام بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول متعلق به آمریکا است و براساس اساسنامه این دو نهاد بزرگ بین‌المللی، تنها کشورهایی می‌توانند از تسهیلات این دو نهاد بهره‌مند شوند که موافقت حداقل 85 درصد سهامداران آنها را داشته باشند؛ یعنی اگر چنانچه آمریکا با اعطای تسهیلات به کشوری مخالف باشد، آن کشور دیگر نمی‌تواند از این دو نهاد تسهیلاتی دریافت کند و مسلم است که موافقت سهامداران این نهادها با پذیرش اعطای تسهیلاتی چون وام به کشورها، منوط به پذیرش شرایطی است که آنها مقرر کرده‌اند. مقصود اینکه رویه مذکور سبب می‌شود، مقدورات و سیاست‌گذاری داخلی کشوری که خواهان دریافت تسهیلاتی از این دو نهاد است، در عمل تحت‌تأثیر انگیزه‌ها و منافع سهامداران آنها قرار گیرد. بنابراین، چنانچه کشوری سیاست‌گذاری و اقدامات خود را به نهادهای بین‌المللی منوط کند، باید بداند که این امر پیامدها و خسارت‌هایی برای وی به بار خواهد آورد.
در حال حاضر نیز این مسئله کم‌وبیش در کشور ایران بروز یافته است؛ به این نحو که طیفی از نخبگان و نیروهای سیاسی کشور سعی می‌کنند تا بیشتر براساس استانداردها و شرایط بین‌المللی رفتار کرده و هنجارهای این نهادها را بپذیرند و درواقع، سیاست‌گذاری کشور را در ارتباط با این نهادها تدوین و تعیین کنند. حال آنکه این موضوع پیامدها و خسارت‌هایی در ابعاد مختلف دارد.
در این زمینه می‌توان گفت، اولاً ارزش‌ها و هنجارهای این نهادها با ارزش‌ها و هنجارهای پذیرفته‌شده نظام در برخی زمینه‌ها مغایر است و وابسته کردن سیاست‌گذاری کشور به این نهادها جز با چشم‌پوشی و زیرپاگذاشتن اصول، ارزش‌ها و هنجارهای خودی امکان‌پذیر نیست. ثانیاً ساختار این نهادها نیز ساختاری سلسله‌مراتبی و به شدت سازمان‌یافته است که براساس آن، کشورها نمی‌توانند به طور مستقل به درجاتی از رشد و توسعه اقتصادی نائل شوند. به این معنا که وابستگی به این نهادها، اگرچه به بهانه توسعه کشور صورت می‌گیرد؛ اما این توسعه نه توسعه حقیقی، بلکه توسعه وابسته است که خود نوعی بازتولید ‌توسعه‌نیافتگی است. به عبارت دیگر، وابستگی به این نهادها سبب می‌شود که کشور در زیرمجموعه نظام ظالمانه بین‌المللی تعریف شود و در این صورت، نه تنها امکان رشد و توسعه اقتصادی مستقل از بین می‌رود؛ بلکه حتی باید از شعارها و داعیه‌های انقلابی که با نظام ظالمانه بین‌المللی مغایر است، نیز عدول کنیم. حال آنکه الگوی رشد و توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی ایران باید به گونه‌ای باشد که ضمن به چرخش درآوردن چرخ‌های اقتصاد کشور، با مواضع انقلابی و استکبارستیزانه انقلاب و نظام اسلامی مغایرتی نداشته باشد. بر همین اساس است که در الگوی مذکور، بر تقویت ظرفیت‌های درونی تأکید می‌شود.
آنچه گفته شد به معنای نفی و نقض ضرورت نهادهای بین‌المللی نیست؛ این نهادها کارکردهای مثبتی نیز دارند و باید بتوانیم در عین حفظ ارتباط با این نهادها، خود را از پیامدهای محتمل ارتباط با آنها مصون سازیم. این امر نیز با جهت‌گیری صحیح و منطقی و مبتنی بر این نگاه که قرار نیست ارتباط‌ها و اتصال‌های بین‌المللی مشکلات کشور را به طور کامل حل کند و این ارتباط‌ها در نهایت،‌ صرفاً می‌توانند کاتالیزوری برای توسعه اقتصادی کشور باشند، امکان‌پذیر است. به عبارت دیگر، از ارتباط با این نهادها صرفاً باید به مثابه ابزاری برای تقویت استعدادهای درونی کشور استفاده شود و نه اینکه ارتباط با این نهادها و وابستگی به آنها، جایگزینی برای استعدادهای بی‌شمار درونی کشور باشد.

  محسن فخری/دو سال پیش بود، وقتی فیلم بی‌نظیر «شیار14۳» نرگس آبیار مورد بی‌مهری اهالی سینما و هیئت انتخاب در جشنواره فیلم انقلاب اسلامی قرار گرفت، ابراهیم حاتمی‌کیا لب به شکایت گشود و گفت: «وای بر این سینما که در آن برای جشنواره‌های خارجی فیلم ساخته می‌شود، نه مردم ایران. من قصد اهانت به دوستان را ندارم، اما حق دارم که از این فیلمی که از جریان بچه‌های جنگ و مادران شهدا می‌گوید دفاع کنم و بگویم که دوستان همکار برای شما متأسفم. هر کدام از اعضای هیئت انتخاب تجربه‌های سینمایی دارند، اما من پاسخ این اعتراض را از مسئول جشنواره فجر می‌خواهم. این چه ترکیبی در هیئت انتخاب است که به چنین انتخابی منجر می‌شود. این برای من مسئله است. چه خوابی برای این دوستان رخ داده که این دوستان نتوانستند این فیلم را در جشنواره تحمل کنند؟ این بلایی است که جشنواره‌های خارجی و سلیقه‌هایی از آن‌ور آب به جان سینمای ایران انداخته‌اند. این روند باید آسیب‌شناسی شود.» این سخنان در زمان خود بسیار جنجال آفرید؛ اما پس از گذشت دو سال شاهد تغییری در این رویکرد نیستیم بلکه  به شکل بسیار وخیم‌تر در حال تکرار هستیم! 
در جشنواره امسال، فیلم «ماجرای نیمروز» ساخته حسین مهدویان که به روایت مظلومیت نیروهای اطلاعات سپاه در برابر عملیات مسلحانه منافقین پرداخته است، با وجود آنکه با استقبال گسترده مردم، اهالی رسانه و حتی منتقدان سختگیر سینما روبه‌رو شده  در کمال تعجب با برخورد سرد و بی‌تفاوت داوران جشنواره فیلم فجر مواجه شده است ! برخوردی که دلیل آن را به واضح‌ترین شکل ممکن می‌توان از زبان بهروز افخمی، تهیه‌کننده و مجری برنامه هفت شنید که در این باره می‌گوید؛ «پنج نفر از بین داورهای جشنواره فیلم فجر تابعیت‌ دوگانه دارند؛ یک نفر آمریکا و چهار نفر در کانادا. اینکه ماجرای نیمروز تعمداً نادیده گرفته شده به اینکه این افراد در خارج زندگی می‌کنند می‌تواند مربوط باشد... منافقین شاید آنها را اذیت کنند.» مسعود فراستی از منتقدان سینما نیز در این باره می‌گوید: «یکی از افرادی که داور است و در خارج هم زندگی می‌کند از من پرسید کدام فیلم خوب است و من گفتم «ماجرای نیمروز» و «ویلایی‌ها» او به من گفت که نمی‌توانند به ماجرای نیمروز جایزه بدهند!»
 موضوعی که از یک سو می‌توان آن را تعبیر هشدارهای رهبر معظم انقلاب درباره اوضاع فرهنگی کشور دانست که فرموده بودند، در مسائل فرهنگی نوعی ولنگاری حاکم است و از سوی دیگر نشان‌دهنده این موضوع است که آسیب حضور دوتابعیتی تنها در به بخش‌های  اقتصادی و مدیریتی کشور خلاصه نمی‌شود و هر روز تهدیدهای تازه را علیه کشور  و انقلاب اسلامی شکل می‌دهد.
اما نکته مهم‌ آنکه؛ در حالی که مدیر بانک دوتابعیتی بانک ملی اختلاس کرده و از کشور گریخته است، مسئول دوتابعیتی در تصمیماتش مصالح کشور دومش را در نظر می‌گیرد، داور دوتابعیتی جشنواره فیلم  انقلاب اسلامی آثار انقلابی را به قربانگاه می‌برد و... دستگاه‌های مختلف به جای حل موضوع درباره صورت مسئله مناقشه می‌کنند. این شیوه داوری مورد اعتراض کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز قرار گرفت. در این زمینه سیدحسین نقوی‌حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اشاره به حضور پنج داور دوتابعیتی در جشنواره امسال فیلم فجر، با بیان اینکه حضور دوتابعیتی‌ها در مراکز و محافل تصمیم‌گیری و حاکمیتی خلاف منافع کشور است، عنوان کرد: «اگر بخواهیم متخصصان حوزه سینمایی را فهرست کنیم، بیش از 100 نفر را در کشور داریم که علاوه بر تخصص و تعهد و مقبولیت، تک‌تابعیتی هستند؛ چرا نباید از این افراد در مراجع تصمیم‌گیری هنری استفاده شود؟!»

  سیدمهدی علوی/ «جهاد کبیر» یکی از انواع جهاد بوده و دلالت بر متابعت نکردن از کفار در عرصه‌های گوناگون داشته و برآمده از آیه «فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيراً» است. رهبر معظم انقلاب این جهاد را نوعی جهاد، بین جهاد اصغر و جهاد اکبر دانسته و با توجه به شرایط سیاسی کشور، به ویژه در عرصه‌های بین‌المللی و مناسبات با دیگر کشورها، بر آن تأکید کرده‌اند. طی سال‌های گذشته، کلمه مذاکره یکی از پربسامدترین کلمات در صحنه‌ ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران و محمل مجادلات و نزاع‌های سیاسی در عرصه داخلی بوده است. بی‌شک، با رجوع به قرآن کریم و تاریخ اسلام، می‌توان درس‌هایی گران‌سنگ از چیستی، چرایی و چگونگی مذاکره در سیاست اسلامی آموخت و فهم این موضوع مهم و اثرگذار را هر چه بیشتر تعمیق کرد. یکی از روایت‌های تاریخی که در بسیاری از کتب تاریخی، همچنین تفاسیر شیعه و سنی، آمده و گویای ارتباط جهاد کبیر و مذاکره است، موضوع مذاکره ابوسفیان با رسول مکرم اسلام(ص) است. پس از جنگ احد که مسلمانان پیروز نشده و متحمل تلفاتی شدند و حضرت حمزه سیدالشهدا(ع) با آن کیفیت به شهادت رسید، ابوسفیان به ‌واسطه سرکرده منافقین مدینه، عبدالله‌ابن‌ابیّ، پیشنهاد مذاکره با رسول‌الله(ص) را می‌دهد. ابوسفیان و هیئت همراه او وارد مدینه شده و خدمت حضرتش شرفیاب شده و بیان می‌کنند: «ای محمد! اگر تو با لات و عزّی و منات ما کاری نداشته باشی و اعلام کنی که بت‌ها، دارای قدرت شفاعت برای بت‌پرستان هستند، ما نیز متقابلاً اسلام را به رسمیت شناخته و تو و اصحابت را به حال خودت وامی‌گذاریم.»
بسیاری از مفسران شیعه و سنی، ذیل تفسیر آیه اول سوره مبارکه احزاب؛ «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ الله وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ إِنَّ الله كانَ عَليماً حَكيماً» شأن نزول این آیه را همین واقعه تاریخی دانسته و به‌اتفاق به این واقعیت اشاره کرده‌اند. چند نکته‌ قابل‌توجه و دقیق در بطن این واقعه‌ تاریخی وجود دارد که به ‌اختصار به آنها پرداخته‌ خواهد شد:
۱ـ پیغمبر مکرم اسلام(ص)، پیشنهاد مذاکره را رد نکرده و در واقع با اصل مذاکره مخالفت نورزیدند؛ چرا که در خلال مذاکره، کفار نشان دادند که در مبارزه با اسلام آن‌چنان‌که باید سرسخت نیستند و حاضرند برای بقای خود و ماندن بر سر قدرت، معامله‌ای این ‌چنین را به رسول‌الله(ص) پیشنهاد کرده و چه ‌بسا این امر موجب تقویت اراده و روحیه مسلمین در آن مقطع حساس نیز شده باشد.
۲ـ در سایه اطاعت نکردن رسول‌الله از کفار خارجی و منافقین داخلی، که ذیل آیه اول سوره مبارکه احزاب به آن اشاره‌ شده است؛ با وجود فشارهای بسیار سنگینی که دشمنان اسلام وارد می‌کردند و جبهه مسلمین در سکوت و کُمای ناشی از عدم‌الفتح ناشی از فتنه رخ ‌داده در جنگ احد بود، نصرت الهی شامل حال مسلمین شد و با وجود ائتلاف کفار در جنگ احزاب و فشارهای طاقت‌فرسا بر نظام اسلامی نبوی، فتح‌الفتوح تاریخ اسلام؛ یعنی فتح مکّه و تسلیم کفّار، اتفاق افتاد و موجب عزت مسلمین و ذلت کفّار شد.
۳ـ بزرگ‌ترین درس پیامبر مکرم اسلام(ص) در این واقعه برای همیشه‌ تاریخ این است که حتی در شرایط ضعف، سستی، فشار، تحریم و تهدید به صف‌آرایی همه‌جانبه دشمنان در برابر نظام اسلامی، نباید اصول، آرمان‌ها، اعتقادات و اهداف تمدنی آینده امت اسلامی را قربانی منافع کوتاه‌مدت و گذرا کرد. 
خداوند متعال در آیات متعددی مؤمنان را از اطاعت کفار بازداشته است. در آیه 52 از سوره مبارکه فرقان؛ «فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ جَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا»؛ خداوند متعال پیامبر را به پیروی نکردن از کفار و انجام «جهاد کبیر» فراخوانده است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) جهاد کبیر در همه ابعاد و زمینه‌ها بوده و متوقف به تبیین به ‌وسیله‌ همه‌ کسانی است که امکانی برای تبیین؛ تبلیغ و اقدام دارند.
سنت الهی و عبرت‌های تاریخی از گذشته تا حال مبیّن این حقیقت است که پافشاری بر حقّ، منتج به عقب‌نشینی دشمن و فتح و پیروزی جبهه حق خواهد شد. «إِنْ تَنْصُرُوا الله يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏» و چه شیواست کلام سیّدالسّاجدین، علی‌بن‌الحسین(ع): «إِنْ يَنْصُرْكُمُ‏ الله فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ‏ مِنْ بَعْدِه»‏.