آلساندرو آمادیو نماینده یونیدو در ایران می‌گوید: «بیش از ۵۰ درصد پوشاک وارداتی به ایران به صورت غیرقانونی وارد این کشور می‌شود.» قاچاقی که هیچ محدودیتی در نوع محصولاتی که به خورد جامعه می‌دهد، ندارد و اینجاست که مسئولیت کارگروه مد و لباس در جایگاه متولی برگزاری نمایشگاه‌های مد و لباس در کشور در این مبارزه، سخت‌تر می‌شود و حرکت جمعی مسئولان را می‌طلبد تا دست‌های قاچاقچیان لباس به کشور بریده شده و دست‌های طراحان و تولیدکنندگان داخلی قوت بگیرد.


صبح صادق کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین در تهران را بررسی می‌کند
  هادی محمدی/  وقتی یک رخداد و اجلاس بین‌المللی در وقت و مکان مناسبی شکل می‌گیرد، کارکردهای ویژه‌ای می‌یابد و پیامدهای خود را در عرصه‌های گوناگون بر جا می‌گذارد.
در حالی که یک استراتژی ثابت غربی ـ صهیونیستی با همکاری حکومت‌های نقابدار، از ابتدا برای عادی جلوه دادن یک تراژدی تاریخی و به ثمر نشاندن یک «رژیم‌سازی جعلی» از اوایل قرن بیستم در جریان بوده و همة امکانات بین‌المللی و غربی برای حفظ و گسترش آن به کار رفته تا ملتی اصیل را نابود و آواره کرده و از هرگونه مقاومت و اعتراضی ممانعت به عمل آورد و وحشیانه‌ترین ظلم‌های تاریخ را به اجرا بگذارد تا بر ویرانه‌های هویت فلسطینی و در سرزمینی مقدس، یک هویت و موجودیت جعلی را جایگزین کند، ایستادگی، پایداری و انتفاضه مردمی معنایی خاص دارد. 
این استراتژی ناجوانمردانه، برای تغییر یک حقیقت و جایگزین کردن یک موجود جعلی و بیگانه، در یک سیر تاریخی و تکاملی، به تدابیری دست زده تا ضمن تضمین قدرتمند ماندن رژیم صهیونیستی، از هرگونه توانمند شدن مردم فلسطین در قیام‌ها و اعتراضات خود یا همگرایی در جهان اسلام علیه صهیونیسم و پروژة استعماری ـ غربی آنها ممانعت به عمل آید و حتی وارونه کردن بسیاری از حقایق در معرفی جانی و قاتل به شکل قربانی و قربانی به جای جانی و قاتل عمل کرده و مقاومت و تروریسم را جابه‌جا معرفی کرده و به تصویر کشیده است. بانیان و طراحان اشغال فلسطین این‌گونه فکر می‌کردند که با غصب سرزمین و کشتار و جنایت‌های نامحدود و آواره کردن مردم فلسطین و حمایت همیشگی از صهیونیست‌های وارداتی، مقاومت و شعله اعتراض در فلسطین را خاموش می‌کنند و نیازمند برملا شدن ماهیت کشورهای نقابدار نخواهند بود. تولد نوع جدیدی از مقاومت که با انقلاب اسلامی پیوند ماهیتی دارد، معادلات و برنامه‌ریزی‌ها را در سه دهه گذشته برهم زده و نه تنها اقتدار و برتری هجومی آنها را به چالش کشیده، که موجودیت و ادامة حیات این رژیم را با سؤال جدی مواجه کرده است. شرایط منطقه‌ای و جهانی به جایی رسیده که از یک‌سو حامیان و بانیان این رژیم اشغالگر و خو‌نریز از اینکه با کاشتن خنجر خود در قلب کشورهای اسلامی، سنگری قدرتمند و پیش‌رونده بسازند، با پدیده‌ای هزینه‌ساز و سربار روبه‌رو هستند و امکان حمایت همیشگی گذشته را ندارند و از سوی دیگر با پایداری جانانه مردم مظلوم فلسطین و قیام‌های پیاپی در داخل فلسطین و قدرت‌یابی روزافزون موج مقاومت در منطقه مواجه شده‌اند. در استراتژی پیش‌گفته حامیان صهیونیسم در یک مرحلة‌ اساسی، از همگرایی و وحدت کشورهای عربی و اسلامی جلوگیری کرده‌اند، ولی اکنون مجبور شده‌اند تا مدعیان حمایت‌گری از فلسطین در منطقه، نقاب نفاق را کنار زده و به جای مردم فلسطین، از رژیم صهیونیستی همه‌گونه حمایت و با او هم‌پیمانی کنند تا نهال مقاومت فلسطینی و منطقه‌ای، ریشه‌دار نشود و موازنة قدرت منطقه‌ای مزاحمتی برای صهیونیست‌ها و منافع استعماری غربی تولید نکند. لذا پردة جدید از این استراتژی، به نمایش تولید جنگ‌های داخلی، مذهبی، تروریستی تکیه کرده که همگی برای منحرف کردن و فرسایش توان مقاومت و کشورهای اسلامی و مردم منطقه است تا به دشمن اصلی و اشغالگر فکر نکنند و حتی آن را دوست و هم‌پیمان بدانند. روح این پرده از استراتژی استعماری غربی ـ صهیونیستی این است که جای دوست و دشمن را تغییر دهند و رژیم صهیونیستی را دوست و هم‌پیمان کشورهای اسلامی و عربی معرفی کرده و با عبور از اجساد و ویرانه‌های هویت فلسطینی  و چشم‌پوشی از دهها سال جنایت صهیونیست‌ها، ایران را دشمن اصلی نشان دهند. قصد دارند در این سناریو، مقاومت را تروریسم و تروریسم تکفیری و تروریسم صهیونیستی را مقاومت در افکار عمومی نشان می‌دهند. اساساً این منازعات و بحران‌سازی‌های مصنوعی برای به فراموشی سپردن تراژدی فلسطین است تا رژیم صهیونیستی بدون کمترین مشکلی به تکمیل جنایات و اشغال کامل فلسطین پرداخته و بلکه از حمایت حکومت‌های نقابدار و غربی بهره‌مند باشد و به جای آن یک دشمن فرضی جدید بنشانند. شاید بتوان گفت این آخرین پرده از استراتژی غربی است تا شانس خود را برای حفظ رژیم جعلی و نامشروع صهیونیستی بیازمانید؛ چرا که حتی کیسینجر در مقام دلسوزترین سیاستمدار غربی نسبت به صهیونیست‌ها، از ادامة حیات و باقی ماندن این رژیم در یک دهه آینده نگران است و چالش‌های فراوانی را برای آن متصور است.
امروز فقط دستگاه امپراتوری رسانه‌ای غربی و صهیونیستی برای جعل و تزویر حقایق فعال نیست؛ بلکه تمام توان مالی، دیپلماتیک، رسانه‌ای و مذهبی حامیان نقابدار صهیونیسم در برخی کشورهای عربی و اسلامی نیز فعال است. از سال 2000 میلادی و هنگامی که انتفاضه دوم مردم فلسطین در جریان بود و رژیم صهیونیستی شهرک جنین در شمال کرانه باختری را به خاک و به خون می‌کشید تا مبارزان جهاد اسلامی را شکار کند، کشورهای عربی و نقابدار، هرگونه تظاهرات مردمی در کشورهای‌شان را در حمایت از انتفاضه ممنوع و سرکوب کردند، یا از سال 1993 و پس از توافق ننگین اوسلو، مدیریت و مهار محاصرة اقتصادی و مالی و تسلیحاتی فلسطینی‌ها به دست این کشورهای نقابدار در غزه و تمامی فلسطین به اجرا درآمد تا امکان اجرایی شدن کامل پروژه صهیونیسم در فلسطین امکان‌پذیر شود و برای سازش و تسلیم شدن در طرح‌های سیاسی آماده شوند.
امروز کارت فلسطین و حمایت منافقانه از آن فقط ابزاری برای خدمت به صهیونیسم و نقش‌آفرینی در استراتژی‌های گوناگون غربی است و با هدف مدیریت و انحراف‌سازی در ارادة مردم فلسطین و مهار مقاومت فلسطینی است، همانگونه که حکومت خودگردان، به پلیس امنیتی رژیم صهیونیستی برای دستگیری مقاومین و جلوگیری از عملیات‌های آنها انجام وظیفه می‌کند.
در چنین شرایط حساس زمانی و منطقه‌ای، که ترامپ برای پایان دادن به سراب دو دولت در توافق اوسلو در کنار نتانیاهو قرار گرفته و بیش از یک سال با قیام و انتفاضه سوم الاقصی دست به گریبان است که فقط خسارت‌های مالی آن را بیش از پیامد خسارت‌های مالی ناشی از بحران اقتصادی غرب برای رژیم صهیونیستی ارزیابی کرده‌اند و تلفات انسانی آن برای صهیونیست‌ها، بیشتر از تلفات و خسارت‌های جنگ‌های گذشته با فلسطینی‌هاست، ششمین کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین در روزهای سوم و چهارم اسفند در تهران برگزار شد. 
مجموعه متغیرهای منطقه‌ای و بین‌المللی موجب شد تا ششمین کنفرانس حمایت از انتفاضه در تهران با استقبال و گستردگی و حضور وسیع رسانه‌های اسلامی، گروه‌های گوناگون فلسطینی و جهادی، گروه‌های مقاومت منطقه‌ای، نخبگان و شخصیت‌های اسلامی و بین‌المللی و NGOهای حامی فلسطین در تراز وسعت و اهمیت اولین کنفرانس حمایت از انتفاضه در تهران که در سال 70 برگزار شد، منعقد شود. با اینکه امپراتوری‌های رسانه‌ای و سیاسی غربی و صهیونیستی و عربی برای مخدوش کردن و اخلال در این کنفرانس همة توان خود را به کار گرفتند و صهیونیست‌ها از خروج افراد جنبش فتح از داخل فلسطین ممانعت به عمل آوردند و بلندگوهای سعودی، کنفرانس تهران را برای سوء‌استفاده از فلسطین معرفی کردند و با سیاه‌نمایی در تضعیف آن کوشیدند، ولی حضور 700 نفر از 80 کشور و پوشش 200 رسانه داخلی و خارجی و محتوای جذاب و مقبول برای شرکت‌کنندگان و به ویژه حضور و سخنرانی رهبر معظم انقلاب در افتتاحیه آن که به عنوان منشور جهانی و اسلامی، چارچوب رویکردهای این کنفرانس را ترسیم کردند، از مهار پیامد و آثار آن ناتوان ماندند. البته سخنرانی دکتر روحانی در مراسم اختتامیه که در تراز یک سخنرانی حماسی بود و به توصیه‌های فضای مجازی منتهی گردید، قابل توجه بود. شاید بتوان در بین کارکردها و نتایج این کنفرانس که عناوین مختلفی را در بر می‌گیرد، به چند عنوان راهبردی و اصلی پرداخت که عمدتاً پایه و اساس آن را سخنان رهبری معظم انقلاب تشکیل می‌داد:

الف‌ـ اگرچه مظلومیت و رنج فلسطین و اشغال آن، مراحل پرفراز و نشینی را پشت سر گذاشته تا رژیمی جعلی و نامشروع را «صفحه ناپاک تاریخ» در فلسطین نشان دهد، ولی مظلومیت بی‌نظیر مردم فلسطین که در تاریخ نمی‌توان تکرار آن را دید، با پایداری این مردم که خداوند بر آنها منت گذاشته تا از سرزمین مقدس فلسطین و قدس شریف دفاع کنند و جز تکیه بر خدا و توان خویش و روشن نگه‌داشتن شعله مقاومت و مبارزه راهی در پیش ندارند، به پایان دادن و تغییر این صفحه تاریک تاریخ منتهی خواهد شد.

ب‌ـ ملت فلسطین که به تنهایی بار سنگین مقابله با صهیونیست‌ها و حامیان قلدر آنها را به دوش کشیده، به تمام مدعیان فرصت داده تا خود را به محک تجربه بسپرند. آنها که با ادعای واقع‌بینی و ضرورت پذیرش حداقلی حقوق فلسطینی وارد طرح‌های سازش شدند، ولی به تنها نتیجة روشن آن که نادرستی این اندیشه است، رسیدند. اندیشه سازش و مذاکره با استکبار و صهیونیسم که همواره انقلاب اسلامی، امام(ره) و رهبری آن را مردود و بی‌نتیجه دانستند، در کوله‌بار تجربه تلخ مردم فلسطین ثبت شده و امروز با گذشت 24 سال از توافق سازش اوسلو، دست‌های خالی و بلکه در خدمت امنیت رژیم صهیونیستی بودن را برای «طرفداران اندیشه واقع‌بینی» بر جای گذاشته است.

ج‌ـ موجودیت و هویت رژیم صهیونیستی در گرو نابودی و ویرانی موجودیت و هویت فلسطینی است. حمایت و پاسداری از هویت فلسطینی یک امر واجب و جهاد مقدس ارزیابی می‌شود که با مقاومت به سرانجام می‌رسد و تنها الگوی موفق و پیروز برای مردم فلسطین است. در مقابل روند سازش، الگوی قهرمانانه مقاومت مستمر و انتفاضه قرار دارد که دستاورد‌های گوناگون را به ثبت رسانده است. جز اینکه اگر مقاومت نبود، چه پیامد و شرایطی بر فلسطین حاکم می‌شد، این الگوی پیروزمند، توانسته، پروژه صهیونیسم در منطقه را متوقف و معکوس کرده و رؤیای نیل تا فرات را به عقب‌نشینی از برخی مناطق اشغالی در جنوب لبنان و غزه و سینا مبدل کند، همچنین شکست در چهار جنگ با حزب‌الله و در غزه را از سال 2006 تجربه کرده و به یک قدرت بازدارنده در لبنان و یک قلعه مستحکم و شکست‌ناپذیر در غزه دست یافته است.

د‌ـ تهدید رژیم صهیونیستی در جایگاه دشمن اصلی مردم فلسطین و جهان اسلام و مسئله فلسطین به مثابه اصلی‌ترین موضوع جهان اسلام، با وجود همه تلاش‌ها برای به انحراف کشاندن افکار عمومی در منطقه و جهان، تبدیل رژیم صهیونیستی به دوست و هم‌پیمان و شریک و جایگزین کردن یک دشمنی فرضی دیگر، بحران‌سازی‌های منطقه‌ای از طریق جنگ‌های تروریستی ـ تکفیری، تحریک حساسیت‌های مذهبی، قومی و نژادی و صف‌بندی‌های منطقه‌ای با نام‌های مذهبی و یا رقابت‌های ژئوپلیتیکی و... مورد تأکید است.

هـ ـ وحدت و همگرایی در مسئله فلسطین امری حیاتی و ممکن است که علی‌رغم تمام اختلافات سیاسی و دیدگاه‌ها و سلیقه‌های گوناگون باید در محور فلسطین و قدس‌ شریف، این اولویت در جهان اسلامی برجسته باقی بماند. این وحدت و همگرایی در بین گروه‌های فلسطینی نیز امری حیاتی است و با وجودی که تفاوت دیدگاه و سلیقه امری طبیعی و قابل درک است، باید با مدیریت این تفاوت دیدگاه‌ها، به هم‌افزایی از این تفاوت‌ها پرداخت و آن را در خدمت غنای هرچه بیشتر مبارزه مردم فلسطین قرار داد و حاصل این تفاوت‌ها، فشار به دشمن صهیونیستی باشد.

و‌ـ یک مسئله بسیار مهم در کنفرانس ششم حمایت از انتفاضه، تأکید رهبر معظم انقلاب بر ضرورت کمک به مردم فلسطین و مقاومت آنان در قبال رژیم اشغالگر است که وظیفه همگانی است و نباید در مقابل آن انتظار ویژه‌ای داشت و تنها شرط آن، به کارگیری کمک‌ها در مسیر تقویت بنیه مردم فلسطین و ساختارهای مقاومت است. این نکته را باید باطل‌السحر راهبردهای تبلیغاتی و روانی غرب، صهیونیسم و حکومت‌های نقابدار منطقه‌ای دانست که برای تخریب پرچمداری ایران از راهبرد دفاع از فلسطین ابراز می‌دارند و از سوی دیگر سوءاستفاده و بده‌بستان‌های سرّی آنها با رژیم صهیونیستی را برملا می‌کند.

زـ نکته بسیار مهم دیگر در این اجلاس، تأکید بر این موضوع است که مقاومت مردم فلسطین نباید از مسیر اصلی خود در مبارزه با صهیونیسم و اشغالگری منحرف شده و وارد اختلافات بین کشورها یا درون کشورها یا بحران‌سازی‌های مصنوعی از سوی حامیان آشکار و نقابدار رژیم صهیونیستی شود. اصالت حقوق مردم فلسطین به حدی است که هر جریانی از این مسیر خارج یا وارد روندهای سازش شود، از گردونه وجاهت و مشروعیت خارج می‌شود. مردم فلسطین و این سرزمین مقدس، از آنچنان ظرفیتی برخوردارند که این پرچم افتاده را به دست جریان جدیدی که بازتولید می‌کند، خواهد داد؛ لذا معیار جمهوری اسلامی ایران در حمایت از گروه‌های مقاومت نیز، به میزان و عمق پایداری و پایبندی در مقاومت مرتبط است و مردم فلسطین با درک درست از اوضاع، مانع هرگونه انحراف از تلاش برای کسب حقوق خود و پاسخگویی و واکنش مناسب در قبال افت و خیزهای احتمالی در جریان مبارزه خواهند بود.

ح‌ـ خلاصه پیام این اجلاس که در یک نقطه عطف تاریخی، سیاسی و منطقه‌ای و جهانی، دستور کارهای اجرایی خود را از طریق یک کمیته پارلمانی از کشورهای اسلامی و دنبال کردن بیانیه 24 ماده‌ای دنبال خواهد کرد، این است که، رژیم صهیونیستی دشمن اصلی جهان اسلام است، فلسطین محور اصلی و مسئله اصلی جهان اسلام است و قابل معامله و سازش نیست، تنها راه تضمین شده، تجربه شده و پیروز برای فلسطین، انتفاضه و مقاومت است که به آزادی تمام فلسطین منتهی خواهد شد، وحدت کشورهای اسلامی در محور فلسطین و وحدت و همدلی گروه‌های فلسطینی در محور و برنامه مقاومت به سرانجام می‌رسد، کمک و حمایت از فلسطین بر همه کشورها و گروه‌های آزادیخواه واجب است و انحراف هر جریان و کشور، به دور شدن آنها از مقاومت و حمایت از مردم فلسطین منجر خواهد شد و بحران‌های مصنوعی منطقه‌ای، بحران انحراف در رویکردهای جهان اسلام و در خدمت بقای صهیونیسم و پروژه‌های استعماری است.

 محمدعلی حسینی/ «هر کسی با هر اقدامی اعم از طرح سؤال یا غیر آن در مراسم سخنرانی، اعم از مراسم رسمی یا مراسمی که عرفاً بدون مجوز تشکیل می‌شود، موجب توقف یا جلب توجه به خود یا تشنج شود به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم می‌شود. نیروی انتظامی موظف است فوری فرد یا افراد را بازداشت و تا تحویل به مقامات قضایی نگهداری کند، همچنین قوه قضائیه موظف است بدون تشریفات، رسیدگی و در کمتر از یک ماه حکم لازم را صادر و اعلام کند.» این بخشی از طرح دوفوریتی‌ای است که برخی از نمایندگان مجلس که بیشتر آنها عضو فراکسیون به اصطلاح امید مجلس هستند به صحن آورده‌اند تا به تعبیر خودشان امنیت مراسم‌ها را تأمین کنند. بحث درباره کمّ و کیف و سرنوشت این طرح عمدتاً به حوزه اخبار و گزارش‌های روزانه مربوط می‌شود؛ اما درباره نفس طرح این موضوع در مجلس و تناقض‌ها و پیامدهای آن توجه به چند نکته ضروری است:
۱ـ طرح این موضوع آن هم از سوی کسانی که عمدتاً اصلاح‌طلب بوده و همیشه خود را طرفدار آزادی بیان، آزادی قلم و... می‌دانند و روزگاری شعار «زنده باد مخالف من» سر می‌دادند و جناح مقابل خود را به دیکتاتوری و استبداد متهم می‌کنند، حکایت از نوعی تناقض در شعار و عمل اصلاح‌طلبان دارد. می‌توان گفت شعارهایی مانند «آزادی بیان» و «دانستن حق مردم» است تنها زمانی برای اصلاح‌طلبان اهمیت دارد که تأمین‌کننده مطامع سیاسی آنها بوده، یا اینکه با تمسک به آنها بتوانند به جریان رقیب خود حمله کنند. 
۲ـ به طور معمول طرح دوفوریتی در شرایطی مطرح می‌شود که اضطراری وجود داشته باشد و در حالی که اضطرار کشور، حل مشکلات جوانان، رفع تورم، حل مشکل آلودگی و ترافیک در شهرهای بزرگ، حل آسیب‌های اجتماعی، حل مسائل مردم خوزستان و... است، معلوم نیست که براساس چه اولویت و ضرورتی به طرح این موضوع، آن هم با قید دوفوریت پرداخته شده است. به نظر می‌رسد در حالی که در آستانه دو انتخابات مهم ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا هستیم و جریان متبوع اینها باید پاسخگوی پرسش‌های متعدد افکار عمومی در اجتماعات رسمی و غیررسمی باشد، به طرح این موضوع پرداخته‌اند. بر همین اساس، شاید بتوان گفت که نمایندگان مذکور بیش از آنکه دغدغه دفاع از حقوق مردم داشته باشند و خود را پاسدار دفاع از حقوق مردم بدانند، درصددند با حمایت از دولت، منافع جریانی خود را تأمین کنند.
۳ـ در حالی که از حقوق شهروندی در دولت بحث می‌شود و شخصیت‌ها و رسانه‌های مختلف اصلاح‌طلب از آن دفاع کرده‌اند، به نظر می‌رسد که طرح مذکور در تناقض با حقوق شهروندی بوده، یا اینکه حداقل در بسیاری از حوزه‌ها، حقوق شهروندی را در مضیقه و تحت فشار قرار می‌دهد؛ زیرا « طرح تأمین امنیت مراسم‌ها» حداقل متناقض با یکی از اساسی‌ترین حقوق شهروندی؛ یعنی آزادی بیان و لزوم آگاهی شهروندان از وضعیت اداره کشور است. 
۴ـ از مهم‌ترین پیامدهای ناخواسته این طرح که اتفاقاً به ضرر طرح‌کنندگان آن و جریان متبوع‌شان می‌باشد، این است که حال که قرار است طرح سؤال در یک جلسه رسمی یا غیررسمی ۶ تا ۲۴ ماه حبس در پی داشته باشد، پس مجازات کسانی که به بهانه واهی تقلب، هشت ماه کشور را درگیر آتش شعله‌های فتنه کردند، چه می‌شود؟ با کسانی که هر روز در بیانات و جرایدشان اصول و فروع نظام را مورد هجمه‌ قرار می‌دهند، چگونه باید برخورد کرد؟ با کسانی که خطوط قرمز سیاسی، امنیتی و اعتقادی مردم را به بهانه توجیه سیاست‌ها و اقدامات خود مورد هجوم قرار می‌دهند و ضرر اقدامات مخرب آنها به‌مراتب گسترده‌تر و تخریب‌کننده‌تر است، چگونه باید برخورد کرد؟
به نظر می‌رسد که طرح مذکور هم آمیخته به نگاه‌های سیاسی بوده و هم طرحی اساساً ناپخته و خام است که ظرفیت‌های لازم را برای اینکه بتوان آن را مبنای عمل قرار داد، ندارد. هرچند تصمیم‌گیری در این زمینه در نهایت به مراجع قانونی موکول است. 

  محسن فخری/ خوزستان و بحران بزرگی به نام ریزگردها که هر روز و هر سال گسترده‌تر و وخیم‌تر می‌شود؛ این بحران حالا آنقدر تشدید شده است که شبکه‌های برق‌رسانی و دستگاه‌های تصفیه آب را نیز تحت تأثیر قرار داده و زندگی در این شهر را برای روزهای زیادی در سال با اخلال جدی روبه‌رو کرده است؛ بحرانی امام جمعه اهواز با اشاره به عمق آن می‌گوید، بسیاری از مردم خوزستان این روزها به مهاجرت فکر می‌کنند! اما آیا بحران ریزدگردها که چند سالی است برخی از مناطق کشور، به ویژه مردم عزیز خوزستان را گرفتار کرده است، پدیده‌ای نوظهور است که در هیچ جای دیگر از جهان وجود نداشته است؟ آیا ایران اولین کشوری است که درگیر این موضوع شده است؟ آیا هیچ شهر دیگری در جهان با چنین پدیده زیست‌محیطی روبه‌رو نبوده است؟ اگر این چنین نیست و دیگر کشورها نیز مشکل ریزگردها را داشته‌اند، باید این پرسش را مطرح کرد که آن کشورها چگونه پدیده گردوغبار را مدیریت کرده‌اند؟ آیا این پدیده در کشورهای دیگر همچنان تداوم دارد، یا راه چاره‌ای برای آن اندیشیده و مهار شده است؟
و اگر چنین اتفاق مشابه‌ای در جای دیگر از جهان رخ داده و مرتفع شده است با چه شیوه و ترفندی عملیاتی شده است. یکی از مشهورترین نمونه‌های این پدیده، مانند آنچه امروز در جنوب کشور با آن روبه‌رو هستیم، در کشور چین رخ داده است. صحرای گبی (Gobi Desert) که با وسعتی حدود 1300000 کیلومتر مربع در شمال چین و در مرز چین و مغولستان کانون شکل‌گیری طوفان‌های شنی شد و شهر پکن را در ماسه و شن فرو برد، تا جایی که به بسیاری از جنگل‌های این کشور آسیبی جدی وارد کرد. 
اما دولت چین برای مبارزه با این پدیده بیکار ننشست و به سفرهای تشریفاتی و تبلیغاتی بسنده نکرد؛ مسئولان دولت چین با موضع ریزگردها سیاسی برخورد ن کردند و آن را بر عهده یکدیگر نگذاشتند و با یک برنامه‌ریزی درست این مشکل بزرگ را مهار کردند. 
در این راستا دولت چین براساس طرحی جامع، پروژه ساخت یک جنگل مصنوعی بزرگ را در سال 1978 آغاز کرد که شامل کاشت 100 میلیون درخت، بوته و گیاهان سبز در مساحتی به اندازه 4500 کیلومتر در شمال چین بود و موفق شد تا سال 2016 با غرس 66 میلیون درخت در این نواحی، مهم‌ترین کانون شکل‌گیری طوفان‌های شن در این منطقه را کنترل کند.
اما نکته اساسی در میان غفلت و سیاست‌زدگی مسئولان و رنج مردم در جنوب کشور، وارد میدان شدن نیروهای جوان مؤمن انقلابی به صحنه برای حل این بحران است تا بار دیگر نشان داده شود که مردم و جوانان این مرزوبوم ده‌ها، بلکه صدها قدم از بسیاری از مسئولان کرسی‌نشین جلوتر هستند.
 در روزهای اوج بحران خوزستان که برخی از مقامات مسئول حتی از یک سفر ساده به کانون بحران نیز دریغ کردند، جوانان انقلابی طرحی را در فضای مجازی با عنوان «هر زائر، یک درخت» مطرح کردند که بر اساس آن با توج به سفر چند میلیون نفر از هموطنان به جنوب کشور در ایام نوروز هر یک از هموطنان‌مان که برای بازدید از یادمان‌های دفاع مقدس مسافر خطه جنوب می‌‌شوند، به یاد شهدای انقلاب اسلامی یک درخت می‌کارند. 
طرح اولیه بسیار خوبی که اجرای آن پس از بررسی‌های لازم و رصد وضعیت زیست‌محیطی منطقه دور از ذهن به نظر نمی‌رسد و می‌توان آن را با مدیریتی جهادی و انقلابی به سرانجام رساند.

  محمدرضا فرهادی/ با گذشت دو سال از حمله ائتلاف سعودی ـ آمریکایی به یمن و طراحی طرح‌های پیچیده و ناکارآمد در زمینگیر کردن نیروهای یمنی، امروز و با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا، طرح منطقه امن در یمن مطرح شده است. به طور کلی منطقه امن منطقه‌ای است که هیچ‌گونه درگیری یا حمله‌ای در آن صورت نمی‌گیرد. دو طرف درگیری با توجه به تصویب شورای امنیت هیچ‌گونه دخل و تصرفی در این منطقه نخواهند داشت و هرگونه واکنشی از سوی دو طرف با واکنش شورای امنیت مواجه خواهد شد. هرچند در تشکیل منطقه امن همراهی اکثریت اعضای شورای امنیت لازم است، اما در بحث یمن این امر امکان‌پذیر و در دسترس‌تر است تا سوریه. 
بنابراین این سؤال مطرح است که محور متجاوز غربی ـ عربی به یمن چه اهدافی از تشکیل منطقه امن در یمن دارد؟ و آیا تشکیل منطقه امن در یمن امکان‌پذیر است؟
۱ـ منطقه امنی که آمریکا بر روی آن تمرکز کرده، در مناطق جنوبی یمن است. ویژگی اصلی منطقه جنوب تعدد و کثرت بازیگران در این منطقه است. نیروهای آل‌سعود، امارات و آمریکا از یک سو و نیروهای القاعده، منصور هادی و نیروهای شبه‌نظامی محلی وابسته به جنوب از سوی دیگر در این منطقه حضور دارند. همین امر مقدمات لازم را برای طرح‌ریزی منطقه امن فراهم آورده است. 
۲ـ منطقه امن مقدمات تجزیه یمن را فراهم خواهد کرد. تقسیم به اقالیم شش‌گانه مهم‌ترین هدف محور سعودی است. این اقلیم نیز براساس قومیت تقسیم‌بندی خواهد شد. طرح عربستان بر مبنای طرح تقسیم یمن به شش ایالت یا منطقه خودمختار است که به دلیل مخالفت‌های داخلی و حتی خارجی این طرح به فراموشی سپرده شد. امروز عربستان که در فدرالی کردن یمن ناکام مانده است، به دنبال تجزیه یمن به دو منطقه شمالی و جنوبی است. منطقه شمالی که در اختیار انصارالله و نیروهای هم‌پیمان آن است، با این تجزیه از چهار سمت مورد محاصره قرار می‌گیرند و عملاً هیچ‌گونه تعاملی با دنیای خارج نخواهند داشت. عربستان دقیقاً به دنبال طرحی مشابه محاصره غزه است که رژیم صهیونیستی از چند سال پیش در دستور کار قرار داده است. 
۳ـ هدف دیگر از تشکیل منطقه امن در یمن، واگذاری این مناطق به نیروهای طرفدار عربستان سعودی است. یک منبع یمنی با توجه به وقایع اخیر جنوب یمن که حاصل تماس تلفنی ترامپ با شاه سعودی است، درباره منطقه امن در جنوب اظهار داشت: «ایجاد مناطق امن در یمن از توافقات به دست آمده میان ریاض و واشنگتن است که به داعش و القاعده تقدیم می‌شود تا بر آنها سیطره داشته باشند، در حالی که آمریکا، اسرائیل و عربستان بر روند ایجاد این مناطق نظارت خواهند داشت؛ مناطقی که به مقصد و کانون تجمع گروه‌های تروریستی تبدیل خواهد شد تا همه آنها را در نقطه‌ای امن گرد آورد،‌ به همین منظور دور از انتظار نیست، جنوب یمن در آینده به میدان جنگ اطلاعاتی بزرگ بین ارتش و کمیته‌های مردمی با آمریکا و اسرائیل تبدیل شود که القاعده و داعش نماینده آنها در یمن هستند.»
۴ـ درباره امکان داشتن یا امکان نداشتن تشکیل منطقه امن در یمن نمی‌توان به طور قاطع پاسخ روشنی داد، اما آنچه مشهود است، توافق اخیر آمریکا و عربستان برای تشکیل چنین منطقه‌ای است. امروزه تنها یک عامل مهم سبب تأخیر در این طرح شده و آن نیز مخالفت‌های منطقه‌ای است. 
مهم‌ترین هدف محور غربی ـ عربی در یمن از بین بردن انصارالله یا تضعیف آن است. با توجه به ناکامی‌های عربستان در یمن و به دلیل موقعیت برتر بازیگران داخلی در عرصه میدانی این طرح نیز همانند طرح‌های پیشین همچون تجزیه و فدرالی شدن با شکست مواجه می‎شود.