نیازی به سفر نیست
خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می‌کند.
خدا در خودروی پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می‌برد.
خدا نزدیک من و توست...
خداوند کلیدهای گنجینه‌های خویش را در دستان تو گذاشته است؛
چرا که به تو اجازه داده که از او بخواهی.
پس هرگاه بخواهی می‌توانی درهای نعمتش را با دعا بگشایی
و ریزش باران رحمتش را طلب کنی
آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند، راحت‌تر می‌خوابند...

امام على(عليه‌‏السلام) در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، جماعت و تفرقه فرمودند: «به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد(صلى‏الله‌‏عليه‏و‏آله) است و بدعت آنچه خلاف آن باشد و به خدا قسم، جماعت، همدست شدن با اهل حق است، هر چند اندك باشند و تفرقه، همدستى با اهل باطل است، هر چند بسيار باشند.»
كتاب سليم‌بن‌قيس الهلالي،
 ج‏ 2، احادیث قدسی

به بهانه انتخاب دوباره اصغر فرهادی در مراسم آمریکایی
 مهدی امیدی/  چند سالی است که مراسم اسکار با کشور ما پیوند خورده است. شاید وقتی در سال 2012 نام یک فیلمساز و فیلم ایرانی در این مراسم خوانده می‌شد، کمتر کسی فکر می‌کرد که درست یک سال بعد باز هم نام ایران در این مراسم شنیده شود. اگر در مراسم اسکار 2012 یک فیلم ایرانی با نام «جدایی نادر از سیمین» برنده شد و جایزه آن به هموطن ما، یعنی اصغر فرهادی رسید، در مراسم اسکار 2013 یک فیلم ضدایرانی با نام «آرگو» جایزه بهترین فیلم را گرفت. برنده شدن آرگو در این مراسم به قدری سیاسی بود که حتی درخشش فرهادی را هم تحت‌الشعاع قرار داد. برای بسیاری این سؤال پیش آمد که اگر جایزه «آرگو» سیاسی است، چرا جایزه «جدایی نادر از سیمین» را نباید سیاسی دانست؟
اما چهار، پنج سال پس از این دو ماجرای مربوط به ایران در اسکار، باز هم نام یک فیلمساز ایرانی در این مراسم شنیده شد؛ این بار هم اصغر فرهادی! اگر در سال 2012 فقط عده‌ای بر سیاسی بودن جایزه اهدا شده به فرهادی در اسکار صحه می‌گذاشتند، این بار هیچ کس نمی‌تواند منکر این واقعیت باشد. حوادث اخیر روی داده در آمریکا، روی کار آمدن ترامپ در مقام رئیس‌جمهور آن کشور، مخالفت هالیوودی‌ها با این سیاستمدار سابقاً هالیوودی و موارد دیگری از این دست از یک سو و شهرت فرهادی و جایگاه وی در سینمای بین‌الملل از سوی دیگر سبب شدند تا این کارگردان برای دومین بار جایزه اسکار را دریافت کند.
سیاسی بودن مراسم و جوایز اسکار 2017 تنها به موفقیت اصغر فرهادی محدود نمی‌شود، حتی جایزه بهترین فیلم هم دستخوش چنین فعل و انفعالاتی شد، به طوری که ابتدا «لالالند» را بهترین فیلم اعلام کردند، اما ناگهان گفتند که اشتباه شده و فیلم «مهتاب» لایق دریافت چنین جایزه‌ای است! اتفاقی که دست اسکار را رو کرد. چون «مهتاب» فیلمی با محوریت دگرباش‌ها و رنگین‌پوست‌هاست و مواضع نژادپرستانه ترامپ، به این اثر هم کمک کرد تا جایزه بگیرد! چنین اتفاقاتی سبب شد که اغلب رسانه‌های آمریکایی، هشتادوچهارمین دوره اسکار را نوعی صف‌بندی و تظاهرات سیاسی بدانند، چنانکه حتی جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد به بازیگر سیاه‌پوست و نه‌چندان شناخته‌شده‌ای به نام «ماهرشالاعلی» را نوعی بیانیه سیاسی می‌دانند و نه سینمایی. درباره جایزه فیلم «فروشنده» هم گفته می‌شود که این جایزه حق فیلم دیگری به نام «تونی اردمن» بوده است، اما باز هم رویکرد سیاسی اسکار امسال، برنده این بخش را هم دستخوش تغییر قرار داد.
اما سؤال مهمی که برای بسیاری پیش می‌آید این است که آیا این اتفاقات به سود ما نیست؟ خیلی از مردم ممکن است بگویند، جایزه‌ای که در اسکار 2017 به اصغر فرهادی داده شد، حق وی نبوده و فیلم «فروشنده» لایق این جایزه نیست، اما چرا ما نباید خوشحال باشیم؟ آیا کشمکش‌های سیاسی سرایت کرده به اسکار، به سود ایران و سینمای ما نشد؟
دلایل این امر کاملاً مبرهن است؛ اول اینکه فیلم «فروشنده» نه تنها نماینده سینما، فرهنگ و مردم ایران نیست، که با وساطت و سرمایه‌گذاری یک مؤسسه سینمایی وابسته به دولت قطر (که یکی از حامیان اصلی داعش است) توانسته به محافل بین‌المللی و از جمله مراسم اسکار راه یابد. نکته تأمل‌برانگیز اینکه سال گذشته نیز فیلم‌هایی که با سرمایه‌گذاری انستیتوی دوحه به مرحله نهایی اسکار راه یافته بودند، همه چهره‌ای تیره و منفی از جوامع اسلامی نشان می‌دادند. همان طور که «فروشنده» اصغر فرهادی چنین است و تصویری خشونت‌آمیز، منفی و غیر اخلاقی از مردم کشور و فرهنگ مذهبی ما به تصویر کشیده است. ضمن اینکه همین امسال هم جایزه بهترین فیلم بخش مستند به فیلمی با نام «کلاه‌سفیدها» اهدا شد؛ فیلمی که یک گروه امدادگر حامی داعش را تبلیغ می‌کند!
نکته دوم اینکه، جایزه اسکار امسال به اصغر فرهادی همچون جوایز قبلی وی و اغلب جایزه‌هایی که در جشنواره‌های اینچنینی به هموطنان ما داده می‌شود، تأثیری منفی و مخرب بر سینمای ما می‌گذارد. متأسفانه از این پس شاهد خواهیم بود که موجی از آثار مشابه فیلم «فروشنده» فضای سینمای ایران را پر کند! «فروشنده» فیلمی نه چندان مطلوب و به گمان اکثر منتقدان و کارشناسان سینما، یکی از ضعیف‌ترین فیلم‌های اصغر فرهادی است. حالا باید منتظر ساخته شدن و تکثیر فیلم‌های دیگری با محتوای ضعیف‌تر از این فیلم باشیم!

دقت کرده‌اید که مدتی است برخی از همشهری‌های سرافراز قدیم چقدر سربه‌زیر شده‌اند؟! آنقدری که نزدیک است آمار گرفتاران به آرتروز گردن، دولتیان و مجلسیان را به واکنش واداشته و مشکلات این عارضه گردن، در صدر اخبار قرار گرفته و همچون دوفوریتی برخورد با منتقدان دولت، در اولویت بحث قرار گرفته و به لحاظ اهمیت، مشکلات تنفسی مردم جنوب کشور را تحت‌الشعاع خود قرار دهد! آیا دقت کرده‌اید در این زمانه کمتر کسی پیدا می‌شود که به کار دیگری کار داشته باشد! یا شاید بهتره بگویم این طور آدم‌ها کسی رو نمی‌بینند تا به کارش کار داشته باشند! اصلاً چه معنی دارد که کسی به کسی کار داشته باشد؟ دیگر خیلی‌ها سرشان به گوشی‌های‌شان هست؛ ولی از انصاف دور نشویم، میزان مطالعه در کشور به شدت بالا رفته است! نشانه این اتفاق را هم می‌شود در ابروهای درهم رفته و چشم‌های فرو رفته در صفحه گوشی‌های تلفن و ایضاً نگاه بغل‌دستی به صفحه نمایش گوشی شخصی دیگری جست‌وجو کرد، که این خود نشان‌دهنده ولع زیاد برخی به مطالعه و کسب علم و معرفت است... .
ولی سؤال اینجاست! آیا این پدیده‌ای است میمون یا اینکه باید اسم حیوان دیگری را بر روی آن گذاشت؟ پیشنهاد شما چیست؟ آنچه مسلم است، این است که این پدیده، زمینه برگزاری جلسات، همایش‌ها و کمیته‌های اندیشه‌ورزی متعددی را پایه‌ریزی می‌کند و کشور را از بحران نبود جلسه و همایش رهایی می‌بخشد؛ ولی در این سلسله همایش‌ها باید بر سر کدام موضوع به تبادل نظر پرداخت تا خروجی مناسبی به میزان نزدیک به «هیچ» عاید این ملت و کشور شود؟ عایدی که هم اشاعه‌دهندگانِ مطالعه دوستِ اینور آبی و هم اونور آبی راضی باشند و هم متولیان برگزاری جلسات و همایش‌ها و... .
بی‌شناسنامه


«بیا که قصر اَمَل سخت سُست بنیادست
بکن تو چاره که عمر من و تو بر بادست
ز جان و دل بگذشتیم تا که خدمتی بکنیم
فغان و درد که مُزد مرا چه خوش داده‌ست
شده است عادت ما یک حقوق ناچیزی
که می‌شود به هفته تمام و بقیه آزادست
گذشت آنکه «نجومی‌بگیر» مُجرم بود!
کنون به اذن خانه ملت «مدیر آباد»ست!
حقوق ماهیانه من، مُزد روز یک مسئول!
چگونه فهم کند او مرا چه افتاده‌‌ست؟!
دلم خوش است به نان «بخور، نمیر» خودم
«که این حدیث ز پیر طریقتم یادست»
خورند حق مرا بی‌دلیل و خوش باشند
که حال و روز منِ خسته محنت‌آبادست
علی عرفانی (شاعرباشی)

 هشدار گلعلی بابایی برای خلق رمان‌های انقلاب با اهداف خاص
نویسنده کتاب تحسین شده «همپای صاعقه» برای انتشار رمان‌های انقلاب با اهداف خاص از سوی برخی از ناشران و مراکز خصوصی در کشور هشدار داد.
گلعلی بابایی، نویسنده و داور جایزه شهید غنی‌پور گفت: «در این دوره از جایزه شهید غنی‌پور کارهای تعدادی از ناشران خصوصی در زمینه ادبیات دفاع مقدس ارزیابی شد که متأسفانه تعدادی از این کتاب‌ها مسئله‌دار بود و معلوم است که دسته‌ای از ناشران هدفدار وارد این موضوعات شده‌اند. به نظر می‌رسد، سرمایه‌گذاری‌هایی در این بخش در حال شکل‌گیری است که طبق اهداف خودشان کتاب سفارش می‌دهند.» وی با بیان اینکه برای خلق رمان خوب با موضوع انقلاب و دفاع مقدس هدایتی از سوی مسئولان صورت نمی‌گیرد، افزود: «برای رسیدن به این هدف باید نویسندگان خوب را تحت حمایت خود قرار دهند و مشکلات این دسته از نویسندگان برطرف شود. برخی از ناشران وظیفه و اصل ماهیت و وجودشان این است که در میدان فرهنگ و در حوزه ادبیات کار کنند؛ اما متأسفانه هدایت و برنامه‌ریزی که باید برای خلق یک رمان خوب صورت گیرد، در میان تعدادی از این ناشران وجود ندارد.»

کارگردان «در برابر طوفان» فیلم سینمایی می‌سازد
مهدی نقویان، مستندساز جوان کشورمان سراغ اولین کار سینمایی‌اش رفته است. 
وی گفته است: «یک مستند بازسازی را شروع کرده‌ام که درباره یک عکاس آمریکایی به نام «دیوید بورنت» است که ۴۴ روز پیش از پیروزی انقلاب به ایران می‌آید.
 او دو سه سال قبل کتابی به اسم «۴۴ روز» چاپ کرد. این مستند بازسازی احتمالاً بسیار نزدیک به فرم کارهای محمدحسین مهدویان در «آخرین روزهای زمستان»
 باشد.
 نمی‌خواهم بین مستند و داستان مرز وجود نداشته باشد، اتفاقاً می‌خواهم این مرز وجود داشته باشد و وقتی کسی کار را می‌بیند، بگوید یک فیلم داستانی دیده است. قرار است ۱۰ قسمت مستند بازسازی تولید کنیم و یک قسمت سینمایی هم از آن تهیه خواهیم کرد که دیالوگ و قصه دارد. همین دیالوگ‌نویسی یک وجه ممیز است.
 البته همه اتفاقات واقعی است و با رویدادهای حقیقی مواجهیم؛ اما فیلم‌ساز قصه‌اش را تعریف می‌کند. سعی می‌کنم صد درصد به داستان اصلی وفادار باشم.»

فیلم دفاع مقدسی در ونزوئلا برنده شد
فیلم کوتاه «انجماد عقربه» از ایران به کارگردانی عباس عمرانی بیدی بهترین فیلم در بخش فیلم‌های کوتاه جشنواره «روز کوتاه است» ونزوئلا شناخته شد.
سومین جشنواره فیلم «روز کوتاه است» در کاراکاس ونزوئلا با حمایت گروه پخش بین‌المللی سینه‌پورست به مدت سه روز از پنجم تا هفتم اسفند ۱۳۹۵ برگزار شد.
 در این رقابت بین‌المللی که بلال طاهری و پویا ظریف از ایران عضو هیئت داوران آن بودند، ۱۶ فیلم از کشورمان شرکت کرده بود که در نهایت، فیلم کوتاه «انجماد عقربه» جدیدترین اثر عباس عمرانی بیدی بهترین فیلم در بخش فیلم‌های کوتاه برگزیده شد.


بودجه بیت‌المال
 در اختیار شاعر هتاک!
خبرگزاری‌ها از تولید یک اثر شعر و موسیقی با همکاری یغما گلرویی از سوی سازمان اوج خبر دادند!
این خبر در حالی منتشر شده که ترانه‌سرای مذکور، سابقه همکاری با خواننده‌های ضد انقلاب و همچنین یکی از خواننده‌های ضد دین و مرتد را
دارد. 
همچنین، برخی از ترانه‌های وی هیچ بار ارزشی ندارد و مملو از ناسزاگویی و کلمات رکیک است. 
جای سؤال است که چرا با وجود درخشش شاعران متعهد و انقلابی و در حالی که بسیاری از این طیف شاعران مهجور و مظلوم قرار دارند، سازمان اوج تصمیم به دادن بودجه خود به یک ترانه‌سرای ضد انقلاب را دارد؟

نمایشگاه هنر مقاومت
 در لبنان
آثار برگزیده چهارمین جشنواره جهانی هنر مقاومت در بخش‌های کاریکاتور و پوستر، از سوم تا سیزدهم اسفند در بیروت برگزار شد. 
سیدمسعود شجاعی طباطبایی دبیر بخش کارتون و کاریکاتور جشنواره جهانی هنر مقاومت اقدام به برپایی یک کارگاه آموزشی کرد. همچنین قرار است نمایشگاه آثار برگزیده چهارمین جشنواره هنر مقاومت در بخش نقاشی به نمایش درآید. در همین بخش، حسن روح‌الامین به نمایندگی از جشنواره هنر مقاومت به لبنان رفته و اقدام به برپایی کارگاه‌های آموزشی خواهد کرد. این نمایشگاه‌ها به همت انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس با همکاری رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کشور لبنان و به میزبانی حزب‌الله لبنان برگزار می‌شوند.
هنرمندان
 سوگوار فاطمیه
همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا(ع) مراسم عزاداری حضرت فاطمه‌ زهرا(س) با حضور هنرمندان نامی کشور برگزار شد. 
این خبر که در بین خبرهای فرهنگی کشور گم شد، آغاز یک حرکت خوب است که به همت مسئولان هنری کشور برگزار شد.در این مراسم، هنرمندانی چون؛ دکتر محمود عزیزی، اسماعیل خلج، ایرج راد، محمدعلی مجاهدی، محمد میرزمانی، سالار عقیلی، حسین مسافرآستانه، عبدالجبار کاکایی، اسماعیل آذر، خشایار اعتمادی، علی اصحابی، سهراب هادی، محمود فرهنگ و... حضور داشتند. این مراسم به این دلیل یک حرکت سازنده است که هم و غمّ انقلاب اسلامی پس از چهار دهه که از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد، تولید هنر دینی است.


سلام آقا!
سلامی ز سرِ صدق
سلامی ز کُنه وجود
سلامی ز یقین...
مولا جان!
زمستانی دیگر بُنه بر دوش می‌رود تا جایش را به بهار بسپارد
از همین فردا دوباره باز می‌گردند چلچله‌های به کوچ رفته
دوباره جاری می‌شوند جوی‌ها
می‌پراکنند شاپرک‌ها
می‌شکفند شکوفه‌ها
و نیلگون می‌شود آسمان
مرغزار جامه سبزش را تن می‌کند
و نو نَوار می‌شود دشت و دَمن
***
«بهارِ در راه»! ربیع نرم نرمک می‌رسد از راه
و تو هنوز در راهی...
آقای من! مونس جان! مهربان مولا!
بهار حقیقی‌مان تلألو سیمای انور است
همان دم که نوای دلنشین «انا‌المهدی»ات پر می‌کند کائنات را
بیا و مطلّا کن روزگار خاکستری‌مان را...

 حسین کارگر/ نمایش «غبار2» روایتی متفاوت از تاریخ صدر اسلام و پیوند آن با جامعه امروز است. فصل اول غبار، سال93 و همزمان با ایام فاطمیه اجرا و با استقبال گسترده علاقه‌مندان همراه شده بود. قسمت دوم این نمایش نیز اشاراتی به مقاطع دوران رحلت پیامبر(ص) و در نهایت شهادت حضرت زهرا(س) دارد.
«غبار2» همچون فصل نخست این نمایش، نوشته انوش معظمی است که درباره تحول شخصیت اصلی نمایش «ادیب‌الممالک» در دیاری تحت عنوان غدیران روایت می‌شود و انتخاب‌های درست و نادرست او که گاه موجب انحرافش از مسیر صواب می‌شود، اما در پایان به مدد ایمان قلبی و توجه به باورهای دینی و اعتقادی به مسیر فلاح بازگشته و به رستگاری می‌رسد.
اما تفاوت مهم این نمایش با اغلب آثاری که این روزها روی صحنه تئاتر می‌روند، استقبال گسترده مردم از آن است. محمدرضا مداحیان، کارگردان نمایش «غبار2» در این باره می‌گوید: «هر شب بین هزار تا 1100 نفر تماشاچی می‌آید. متأسفانه به دلیل محدودیت محل اجرا، هر شب بخشی از متقاضیان تماشای این اثر، امکان ورود به تالار را نمی‌یابند.»
وی درباره دلیل استقبال مردم از این نمایش آیینی بیان می‌کند: «اول لطف خدا و عنایت حضرت زهرا(س) عامل این محبوبیت است و دوم همدلی و رفاقت گروه نمایشی ماست. ما در شرایط دشوار و سرمای زیر صفر در یک سوله تمرین می‌کردیم، اما این همدلی باعث شد که کار به خوبی پیش برود. همچنین ما سعی کردیم تا در این نمایش بین مسائل اجتماعی روز و وقایع تاریخی پیوند ایجاد کنیم. ما در فصل دوم نمایش «غبار» تلاش کردیم این مفهوم را دراماتیزه کنیم که مسائل سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و... انسان‌ها را به طور مدام در مقابل یک انتخاب قرار می‌دهد؛ منافع شخصی یا مصالح اعتقادی. بعد هم نتیجه می‌گیریم که راه نجات، گذشت و ایثار و فرهنگ شهادت است.
کارگردان نمایش «غبار» درباره چرایی دور شدن تئاتر امروز ما از فرهنگ و آیین‌های مردمی هم اظهار می‌کند: «ضعف دغدغه اعتقادی در برخی از هنرمندان تئاتر، یکی از این عوامل است. دچار بودن به ژست روشنفکری باعث می‌شود که این طیف از هنرمندان از پرداختن به موضوعات ارزشی و اعتقادی و ملی ابا داشته باشند.»
مداحیان تصریح می‌کند: «فضای تئاتر ما به حیاط خلوتی برای شبه‌روشنفکرها تبدیل شده است. این فضا، کار را برای دغدغه‌مندان دشوار کرده است. متأسفانه در تئاتر ما به هنرمندان ارزشی برچسب ارگانی و سفارشی بودن می‌زنند. این خیلی دردناک است که یک گروه نمایشی که هدفی مقدس دارد و اعتقادی کار می‌کند و براساس مصالح جامعه حرف می‌زند، در این فضا سرکوب می‌شود. این مسائل، گروه‌های نمایشی دینی و انقلابی را دچار مشکل کرده است. به همین دلیل هم هست که می‌بینید فعالیت گروه‌های نمایشی مذهبی نسبت به گذشته کمتر شده است.»
نمایش «غبار2» با نقش‌آفرینی بازیگرانی چون اردلان شجاع‌کاوه، خسرو شهراز، شهرام عبدلی، میرطاهر مظلومی و جواد زیتونی تا نیمه اسفند در تالار وحدت اجرا می‌شود.

(تقدیم به مدافعان حرم زینب کبری)
آنان که آتشی به حریم خدا زدند
بر خیمه‌گاه آل‌عبا، کربلا زدند
آنان که هلهله، همه کردند شادمان
شلاق بر وجود گل «هل اتی» زدند
امروز باز بار دگر، قد کشیده‌اند
مهمان حق به تیغ نهان، در منی زدند
القاعده که ساخته دست دشمن است
چه حرف‌ها، ز دین خدا نابجا زدند
آنان به شام رفته و با عقده‌های خویش
«عمار» با «اویس»، به دار جفا زدند
پا را گذاشتند ز هر قاعده برون
تهمت به مبدأ و به معاد خدا زدند
در کربلا و سامره، با بمب، بی‌امان
ضربه به شیعه نه، به همه انبیا زدند
آنان به زینبیه، همه کوچ کرده‌اند
موشک به بارگاه گل مرتضی زدند
ایرانیان به آل‌علی دل سپرده‌اند
اردو در آن مقام خوش و باصفا زدند
اینها فدائیان حرم، بلکه زینبند
اینک مدافعان، به صف اشقیا زدند
این پاکبازهای خداجوی حق‌طلب
مردانه ریشه‌های همان اژدها زدند
امروز امتحان دگر، بهر شیعه است
از جان گذشتگان، که ره اعتلا زدند
این شاهدان دل‌شده مکتب حسین
دنبال شاهدین، به جهان، پشت پا زدند
هستی، برای زینب کبری فدا کنند
حرف دلشکسته، چه بی‌ادعا زدند
اینجا همان ادامه غوغای کربلاست
مردان مرد سینه اهل جفا زدند
اکنون، قلم به دست «فرائی» جهاد کن
با سفلگان، که ضربه به آل‌عبا زدند
عبدالمجید فرائی