رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با تأکید بر اهمیت تلاش همه‌جانبه سازمان‌های نظامی و انتظامی کشور برای تحقق منویات و انتظارات رهبر معظم انقلاب و ضرورت پشتیبانی همه‌جانبه از عملیاتی شدن شعار سال، اظهار داشت: «سال 1396 مقطع گشایش افق‌های جدید و افتخارآفرین برای ملت ایران است و نیروهای مسلح به سهم خود تمام همت و ظرفیت‌های خود را در این زمینه به کار خواهند گرفت.» سردار سرلشکر باقری تصریح کرد: «نیروهای مسلح تمهیدات لازم برای نقش‌آفرینی مؤثر در عرصه اقتصاد مقاومتی را در دستور کار قرار داده‌اند و به یاری خداوند گام‌های تعیین‌کننده‌ای برای کمک به تولید و اشتغال به منزله دو مسئله اساسی کشور بر خواهند داشت. همه می‌دانیم در امنیت فراگیر و پایدار امروز، دولت، بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران نیز با قاطعیت می‌توانند به سرمایه‌گذاری و توسعه اقتصادی کشور و ارتقای تولید و اشتغال بپردازند و روندهایی بهتر از گذشته را رقم بزنند.»
وی در بخش دیگری از اظهارات خود تقویت آمادگی‌ها و ظرفیت‌های دفاعی را راهبرد جدی و خدشه‌ناپذیر جمهوری اسلامی ایران قلمداد و تأکید کرد: «به فضل الهی و در راستای دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران و به مدد تجربه تاریخی و نگاه واقع‌بینانه به صحنه و به‌ویژه تهدیدات ناشی از اردوگاه دشمنان، در روند تقویت بازدارندگی و اقتدار دفاعی کشور لحظه‌ای کوتاه نیامده و برابر فشارها و جنگ تبلیغاتی و عملیاتی روانی آمریکا و متحدان آن تسلیم نخواهیم شد و با دست برتر به مقابله با دشمن می‌پردازیم.»
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ارتقای آمادگی‌های دفاعی و حفظ شرایط مقابله سریع با تهدیدات و تعمیق لایه‌های اشراف اطلاعاتی بر تحرکات دشمنان فرامنطقه‌ای در نقاط پیرامونی کشور را همچنان از اولویت‌های مجموعه نیروهای مسلح، به ویژه ارتش و سپاه توصیف و خاطرنشان کرد: «برآورد دقیق تهدیدات و مقابله متناسب با آنها محصول اشراف اطلاعاتی همه‌جانبه نیروهای مسلح بر تحرکات پیرامونی و فراپیرامونی دشمن است که با هدایت‌های رهبری و فرماندهی معظم کل قوا، سپری کردن سالی سرشار از امنیت و آرامش را به ملت ایران نوید می‌دهد.»

رئیس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به زندگینامه شهدای شاخص سال 1396 کشور گفت: «ما در پیشگاه خداوند متعال چقدر نسبت به این بزرگواران دستان‌مان خالی است و واقعاً شهدا در درگاه الهی سعادتمند شدند.»
سردار غلامحسین غیب‌پرور ضمن تبریک سال جدید افزود: «برنامه‌های بسیج با برنامه‌های انقلاب اسلامی گره خورده است و تداوم انقلاب اسلامی به حضور دائمی نیروهای انقلاب در صحنه‌های گوناگون مشروط است و بسیجیان از زمان جنگ تحمیلی تاکنون این را ثابت کرده‌اند.»
وی تأکید کرد: «ما باید با انرژی مضاعف کار کنیم؛ چرا که تهدیدات علیه انقلاب اسلامی هر روز پیچیده‌تر و خطرات آن بیشتر می‌شود؛ به همین دلیل لازم است متناسب با آن خود را به روز کنیم.»سردار غیب‌پرور با اشاره به ضرورت اعتلای بسیج گفت: «ما نباید صرفاً به ابلاغیات اکتفا کنیم و اگر به فهم مسئولیت خود دست پیدا کنیم و به یک اعتماد متقابل در میان اعضای بسیج برسیم، این رمز موفقیت در جهت اعتلای بسیج و بیانات رهبر معظم انقلاب خواهد بود.»وی ادامه داد: «لازمه اعتلای بسیج توجه به اثربخشی برنامه‌ها است؛ برنامه‌ای که اثرات مثبت آن را در میان جوانان و آحاد جامعه مشاهده کنیم.» رئیس سازمان بسیج مستضعفین با تأکید بر اهمیت کارآمدی برنامه‌های بسیج گفت: «برای اثربخشی در برنامه‌ها و اهداف بسیج باید هم‌افزایی داشته باشیم، مهم این است که خروجی کار ما دلالت بر کارآمدی ما می‌کند و باید ثابت کنیم که ما یک مجموعه کارآمد هستیم که برای جهان اسلام حرف داریم و افق دید بسیج انقلاب اسلامی است.» وی با تأکید بر همکاری بین اقشار بسیج و بخش‌های مختلف دولت ادامه داد: «اگر بسیج قدرت و زبان مطالبه‌گری نداشته باشد، کاری از پیش نخواهیم برد و مطالبه بدون برنامه نیز بی‌معنا است، اقشار بسیج باید همکار و مددکار دولت باشند. ما باید به دولت بگوییم که برای همکاری با آن آماده‌ایم.»
وی در پایان تأکید کرد: «سپاه و بسیج نباید در انتخابات هزینه هیچ جناحی شوند و باید شاخص‌ها به صورتی به مردم معرفی شود که انتخاب اصلح برای همگان میسر شود.»

  هادی محمدی / دور روز پس از انفجار گاز سارین در شهرک خان‌شیخون سوریه و روایت‌های از پیش‌ساخته مبنی بر اینکه سوریه به این شهرک حملة شیمیایی کرده است، ‌59 موشک کروز ـ توماهاک از دو ناو جنگی آمریکا در ساعات ابتدای جمعه صبح به پایگاه نظامی شعیرات حمله کردند.مقامات آمریکایی این اقدام را به تلافی خان‌شیخون عنوان کردند و ترامپ، آن را در راستای منافع ملی آمریکا و هم‌پیمانان آمریکا تلقی کرد. این حملة نظامی آمریکا از زوایا و ابعاد مختلفی قابل بررسی است.زمان حمله، بن‌بست فرسایشی تروریست‌ها که از آزادی شرق حلب شتاب جدیدی پیدا کرده، ‌ابعاد فنی ـ‌ تکنیکی حمله، پیامدهای احتمالی در عرصه‌های سیاسی و میدانی، ‌احتمال درگیری روسیه و آمریکا در فضای سوریه،‌ گزینه‌های پاسخ به اقدام غیر قانونی و تجاوزکارانه آمریکا،‌ آثار حملة ‌موشکی بر شرایط گروه‌های تروریستی و... می‌تواند این زوایا و ابعاد را در برگیرد. ولی مسئله اصلی این است که بدانیم این حملة‌ موشکی در کجای راهبرد جنگ نیابتی و تروریستی آمریکا و غرب و هم‌پیمانان آنها در سوریه قرار دارد؟ چه هدفی را دنبال می‌کند و پایه‌گذار چه مسیری در سوریه است؟
از یک سال‌ونیم پیش که روسیه به شکل فعال به بحران سوریه وارد شد، ‌به جز تقویت قدرت آتش در ادوات و جنگ‌افزارهای زمینی علیه تروریست‌ها، ‌حملات هوایی،‌ نیز نقش تعیین‌کننده‌ای پیدا کرده که ارتش سوریه و نیروی هوافضای روسیه آن را به اجرا گذاشتند. این دو عامل موجب شد تا توان زمینی ارتش سوریه و محور مقاومت برای شتاب‌دهی به آزادسازی مناطق و سرکوب تروریست‌ها، افزایش‌یافته و تاکتیک‌های تروریست‌ها در تجمع و یورش‌های غافلگیرکننده، ماشین‌های انتحاری شبکه و تونل‌های زیرزمینی کارآمدی خود را از دست داده و در سرآشیب نابودی قرار گیرند. اگرچه آمریکا و غرب با تأمین گستردة توپخانه، موشک‌های گراد و موشک‌های ضد زرة تاو و مشابه آن، تلاش کرد تا موازنه‌ای در قبال قدرت‌ آتش ارتش سوریه و نیروهای مقاومت منطقه‌ای ایجاد کند، ولی ترکیب قدرت عملیاتی و آتش زمینی با قدرت آتش و شکار تروریست‌ها از هوا، ‌امکان پایداری را از تروریست‌ها سلب کرده و آنها را در بن‌بستی قطعی قرار داد. تروریست‌ها و حامیان آنها در آخرین ارزیابی و سنجش از شرایط نظامی تروریست‌ها به این نتیجه رسیدند که باید به نحوی حرکت‌ کنند که نقش عنصر هوایی را از معادله میدان حذف کرده یا کاهش دهند. به همین دلیل، ایدة مناطق امن یا پرواز ممنوع ترکیه و سعودی مجدداً فعال شد، ولی بررسی‌های آمریکایی نسبت به اجرای آن به نتیجة‌ روشن‌ نرسیدند. شکست تروریست‌ها در غوطه شرقی (جوبر، قابون) و در شمال حماه و معکوس شدن سیر عملیات به زیان تروریست‌ها، ‌بر نگرانی آنها افزود تا دست به اقدامی شتابزده بزنند. آمریکایی‌ها که خود را در یک طرح نظامی در شمال رقه و در کنار جریان قسد (نیروهای دموکراتیک سوریه)‌ درگیر کرده و جای پای بلندمدت را به تدریج به اجرا می‌‌گذاشتند، آمادة درگیر شدن جدی در جنگ با روسیه و سوریه و هم‌پیمانان آن نبودند و از سوی دیگر ادامة فرسایش و نابودی تروریست‌ها در غوطه‌ شرقی، شمال حماه و غرب حلب و استان ادلب و داعش در محورهای مختلف (عراق و سوریه) را به منزله پایان عمر راهبردهای خود ارزیابی می‌کردند. لذا برای نجات شرایط راهبردی خود و خارج شدن از انفعال، ‌سناریوی ساختگی برای به انفعال کشیدن سوریه و روسیه را از طریق انفجار گاز سارین در خان شیخون و سپس اقدام نمادین در شعیرات برای واقعی‌نشان دادن برتری نظامی و تهدیدات خود و به عقب راندن یا متوقف کردن روندهای موجود میدانی، به اجرا گذاشتند.      
اهمیت ژئواستراتژیک سوریه برای آمریکا و غرب در معادلات منطقه‌ای و جهانی به اندازه‌ای است که در نشست بروکسل، بودجه 6 میلیارد دلاری و با نام کمک‌های بشردوستانه (بخوانید حمایت از تروریست‌های سوریه) از جیب عربستان، قطر و امارات مصوب می‌شود و چندین گزینة نظامی برای شمال و جنوب و مرکز سوریه را سبک و سنگین می‌کنند. فرار از تحقیق مستقل در خان شیخون و استناد به گزارش‌های تروریست‌ها درباره خان شیخون تنها دلیل آنها نیست؛ بلکه دو گونه بررسی و تحقیق بی‌طرف موجب می‌شود تا رسوایی‌های 2003 در عراق و 2013 در غوطه شرقی دمشق تکرار شده و رد پای مصنوعی بودن سلاح شیمیایی در خان شیخون برملا شود.
ترامپ و تیم امنیتی وی تصور می‌کنند حال که امکان یک جنگ جدی در سوریه را ندارند از طریق خط و نشان‌های نمادین یا تأمین موشک‌های ضد هوایی برای تروریست‌ها و گسترده کردن محورهای عملیاتی و فشار به ارتش سوریه و ارعاب روسیه روندهای سیاسی و میدانی را به نفع خود مدیریت کرده، ‌به تروریست‌ها امید جدیدی داده و در جایگاه برتر برای سوریه و سپس عراق تصمیمات خود را به اجرا بگذارند. 
حملة موشکی به شعیرات نشان داد که آمریکا و تروریست‌ها و هم‌پیمانان آنها، با شعار راه حل سیاسی،‌ فقط به راه‌حل نظامی و ارعاب فکر می‌کنند و با وجودی که قادر به یک تهدید نظامی واقعی و جنگ جدی در سوریه نیستند، ‌از طریق اقدام نمادین قصد دارند موازنة قدرت میدانی و سیاسی را با جنگ نرم و ارعاب کسب کرده و شرایط خود و تروریست‌ها را التیام ببخشند. آمریکا در راهبرد جنگ نیابتی ـ تروریستی خود به خوبی می‌داند که با شکست تروریست‌ها در عراق و سوریه، صرفاً یک ابزار استراتژیک را از دست نمی‌دهند تا در نقاط دیگر جهان آن را شبیه‌سازی کنند؛ بلکه شبکة فرسودة هم‌پیمانان آنها نیز در آستانه آسیب و فروپاشی جدی قرار 
خواهند گرفت.
لذا آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم، طبل ارعاب آمریکا تو خالی است و با افزایش هزینه‌های سیاسی، دیپلماتیک، حقوقی، رسانه‌ای، امنیتی و نظامی آمریکا در عرصة بین‌المللی، منطقه‌ای و میدانی در عراق و سوریه که از طریق حمله به راهبرد و اهداف آمریکا میسر است،‌ می‌توانیم مرحله‌ای جدید که آمریکا قصد داشت با حملة موشکی به شعیرات پایه‌گذاری کند را به فرصت «مرحله‌سازی خودی» تبدیل نماییم. 
رفتار و دیپلماسی و مواضع دولت روحانی گاه مشکوک و گاه به دلایل مختلف به شماره افتاده که نیازمند نفس‌های انقلابی است تا نه تنها جایگاه و قدرت خود در منطقه را حفظ کند و ارتقا بخشد؛ بلکه بتواند در کنار شرکای منطقه‌ای و جهانی پایه‌گذار مرحله‌ای جدید در سوریه و عراق شده و پروندة‌ تروریسم تکفیری را به طور ریشه‌ای مختومه کند،‌ که پایان راهبرد آمریکا خواهد بود.


اکبر معصومی/ با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری، بسیاری از مؤسسات و اندیشکده‌های مختلف در آمریکا نسبت به روی کار آمدن یک رئیس‌جمهور انقلابی و تغییر وضعیت فعلی در ایران به مقامات کشورشان هشدار داده‌اند. 
در همین راستا، سنای آمریکا تحریم‌های جدیدی را که قرار بود علیه کشورمان به بهانه برنامه‌های موشکی اعمال کند، به پس از انتخابات ریاست‌جمهوری در 29 اردیبهشت موکول کرد. 
در واقع، سنای آمریکا برای جلوگیری از بیشتر شدن انتقادات به دولت یازدهم و بیشتر تحت تأثیر قرار گرفتن آن از سوی مردم و نیروهای انقلابی در ایام انتخابات، تصمیم خود را در زمان دیگری عملی خواهد کرد.
 به نظر می‌رسد، آنچه غربی‌ها و در رأس آن آمریکا در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری دنبال می‌کنند، استمرار یافتن روند فعلی در کشور است؛ از این رو آنها از روی کار آمدن نیروهای انقلابی به ترس و وحشت افتاده‌اند که این دقیقاً نقطه مقابل روند کنونی است.
اما در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که دولت یازدهم چه ویژگی‌هایی دارد که غربی‌ها، به ویژه آمریکایی‌ها درصدد انتخاب مجدد آن در انتخابات پیش رو هستند؟
از مهم‌ترین دلایل موافق بودن غربی‌ها با استمرار وضعیت فعلی در کشور، عملکرد دولت تدبیر و امید است که می‌توان آن را در دو بخش بررسی کرد:
 الف‌ـ بخش داخلی: با بررسی عملکرد دولت طی داخل کشور طی چهار سال گذشته به وضوح مشاهده می‌شود که بسیاری از کارخانجات تولیدی یا تعطیل شده‌اند یا در حالت نیمه تعطیل به سر می‌برند؛ بیکاری به ویژه در بین جوانان تحصیل‌کرده افزایش پیدا کرده است؛ بیشتر بانک‌ها به گفته کارشناسان خبره در این زمینه دچار ضرر و زیان‌های اساسی شده‌اند و ده‌ها مورد دیگر که همه ناشی از ناتوانی و بی‌برنامگی دولت یازدهم در اداره کشور است. ب‌ـ سیاست خارجی: در واقع عمده تمرکز دولت در این مدت بر روی سیاست خارجی بوده است. 
دولتمردان با تصور اینکه مشکلات کشور از طریق ارتباط با غربی‌ها مرتفع خواهد شد، به صورت شتابزده درصدد برقراری ارتباط و مذاکره با غربی‌ها بودند. 
از این رو عمده توان و هم و غم خود را متوجه مذاکرات کرده و بیشتر مسائل کشور را متوقف به نتیجه این مذاکرات کردند.
حاصل چند سال مذاکرات پی‌درپی به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) منتهی شد که قرار بود تحریم‌های ظالمانه را از سر کشور بر دارد و در اثر آن معیشت مردم بهتر شود؛ اما نه تنها چنین چیزی اتفاق نیفتاد؛ بلکه پس از برجام نیز به بهانه های غیر هسته ای تحریم‌های بیشتری علیه کشورمان تصویب شد و گستاخی‌های کشورهای غربی علیه کشورمان افزایش یافت که در نتیجه این سیاست‌ها منابع ملی کشورمان در خارج از کشور دچار دستبرد شد؛ اما متأسفانه پس از این اتفاقات نیز دولت باز هم مواضع درخور شأن ملت ایران اتخاذ نکرد و با قاطعیت به دفاع از حقوق کشورمان نپرداخت.
 این در حالی است که تجربه چهار دهه انقلاب اسلامی نشان می‌دهد، تنها با اتخاد مواضع انقلابی می‌توان در مقابل زیاده‌خواهی غربی‌ها ایستادگی کرد.
با توجه به آنچه گفته شد، دولت‌های غربی و آمریکایی‌ها تمام تلاش خود را به کار خواهند بست که وضعیت فعلی ادامه پیدا کند تا از این طریق بتوانند اهداف خود را دنبال کنند. تنها چیزی که می‌تواند موجب هراس غربی‌ها، به ویژه آمریکایی‌ها شود، تغییر روند فعلی است. 
آنها به شدت نگران هستند که ملت ایران با انتخاب فرد و دولت انقلابی در انتخابات پیش رو همه اهداف و برنامه‌های آنها را برای مقابله با انقلاب اسلامی با شکست روبه‌رو کنند.

در گفت‌وگو با دکتر محمدمهدی زاهدی‌وفا مطرح شد
رهبر معظم انقلاب در بیانات روز اول فروردین خود فرمودند: «اولویت امروز ملّت ایران، مسئله‌ اقتصادی است و توجه کنید که اولویت دشمن هم مسئله‌ اقتصادی است؛ یعنی امروز دشمنان جمهوری اسلامی برای اینکه بتوانند اهداف خودشان را در مورد ایران و ایرانی و جمهوری اسلامی محقّق کنند، دنبال راهکارهای اقتصادی، و یا به تعبیر درست‌تر، دنبال ضربه‌زدن اقتصادی به ملّت ایرانند.» درباره این موضوع، با دکتر محمدهادی زاهدی‌وفا، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) به گفت‌وگو نشستیم.

* چرا در یکی و دو دهه اخیر موضوع اقتصاد تا این حد اهمیت یافته و دشمن برای ضربه زدن به ایران، اقتصاد را هدف قرار داده است؟
یک بحث مبنایی وجود دارد که اساساً نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی ایران، هیچ صحنه مشترکی نمی‌توانند داشته باشند. برای اینکه یکی از آرمان‌های اصلی انقلاب این است که منافع کشور برای خود ملت باشد و در دست استعمارگران و استکبارگران نباشد و از آن سو، خصلت و خوی نظام سلطه این است که بتواند بر تمام جهان و از جمله ایران تسلط پیدا کند؛ لذا بنده فکر می‌کنم که غیر از یک دوران کوتاه اول انقلابی که نظام سلطه هنوز به یک استراتژی مشخصی نرسیده بود، در حوزه‌های مختلف با جمهوری اسلامی به نزاع و جنگ و توطئه و فتنه پرداخته است.
فاز اول‌شان این بود که چون نمی‌توانستند آشکارا جلوی حرکت مردم را  بگیرند، سعی کردند با مهره‌چینی و نفوذ در داخل در حوزه سیاسی، اهداف خودشان را دنبال کنند. بعد کمی به چهره‌ها و مهره‌های سیاسی آنها که از موضع قدرت حذف می‌شدند، رو ‌آوردند، سپس به بعضی از آشوب‌ها و درگیری‌ها و برخوردهای نظامی و حتی تقویت و تشکیل گروهک‌ها و تحریک قومیت‌ها در مناطق مختلف پرداختند. بعد هم وقتی به نتیجه نرسیدند و این حرکت‌های آنها سرکوب شد، تزی را به‌عنوان تز «مهار دوگانه» به کار بردند.

* دلیل تمرکز چند سال اخیر بر حوزه اقتصاد چیست؟
شاید به دلیل اینکه سایر حوزه‌ها را آزموده و به نتیجه دلخواه نرسیدند. اینها در حوزه سیاسی مشکل پیدا کردند و نتوانستند در اوایل انقلاب پیش بروند. پیش‌بینی آن بود که با ایجاد آشوب و درگیری، زمینه جدایی بین حکومت و مردم را ایجاد کنند، اما تا به امروز که نزدیک به چهار دهه از عمر انقلاب می‌گذرد، هنوز این هدف حاصل نشده است. بعید هم هست که حاصل شود. در حوزه نظامی هم در دوران دفاع مقدس، ایران به توانایی‌هایی رسید که بتواند قدرت بسیج مردمی ایران و توانایی مقابله با دشمن خارجی را به همگان نشان دهد. در حوزه فرهنگی هم نظام سلطه برنامه‌های خودش را دنبال کرده و می‌کند و متقابلاً جمهوری اسلامی ایران هم در حال اجرای برنامه‌های خودش در برابر آنها است.
بنابراین حوزه اقتصادی گزینه‌ای دیگر برای آنها بود. فکر می‌کردند جمهوری اسلامی ایران به دلیل نوع اقتصادی که دارد، ضربه‌پذیر است. می‌دانید که، نوع اقتصادی که جمهوری اسلامی دارد، یک اقتصاد کوچک باز است. باز به این دلیل که حجم تعاملات ما با جهان بین‌الملل به نسبت تولید ناخالص ملی‌مان، حجم چشمگیری است. نفت و گاز و پتروشیمی و تا حدی کالا‌های غیر نفتی صادر می‌کنیم و از آن سو نیز واردات گسترده‌ای داریم. بنابراین در حوزه تجارت و حوزه مالی بین‌الملل (یعنی تراکنش‌های بانکی یا مالی)، ترابری بین‌الملل (کشتیرانی، هواپیمایی و...)، واردات برخی از کالا‌های اساسی و فرآورده‌های نفتی و... ایران را ضربه‌پذیر دیدند و بر حوزه تهدید اقتصادی تمرکز کردند.

* شما به مهم‌ترین بخش‌های اقتصاد کشور که در عرصه اقتصادی نقاط آسیب‌پذیرتر است، اشاره کردید، لطفاً کمی بیشتر توضیح دهید؟
جهان امروز جهانی است که در آن، کشورها تعاملات گسترده‌ای با هم دارند. بقای کشورها منوط به این است که بتوانند در حوزه علم و دانش و فناوری و استخدام آن برای اقتصادشان توانمندتر عمل کنند. هر کشوری که بتواند علم و فناوری بالاتری تولید کند و آن را در استخدام خود قرار دهد، قدرت برتر خواهد بود. برتری اروپا نسبت‌به سایر مناطق جهان نیز نتیجه اختراعات و ابداعات علمی بود. اروپا توانست این اختراعات و ابداعات را در صنایع نظامی، اقتصاد و محصولاتش استفاده کرده و آنها را کاربردی کند و چه از نظر نظامی و چه از نظر اقتصادی، قدرت خودش را حفظ کند. ادامه این سلطه برای اروپا، آمریکا یا دولت‌های دیگر منوط به این است که بتوانند این سلطه علمی و فناورانه را حفظ کنند. حالا اگر کشور دیگری مانند جمهوری اسلامی ایران در عرصه جغرافیایی ظهور کند و بگوید ما باید مستقل باشیم و منافع‌مان را با نظام سلطه از دست ندهیم، مهم‌ترین عاملی که نظام سلطه و استکبار سعی بر نابودی آن خواهد داشت، وجوه پیشرفت علمی و به تبع آن اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری است. به همین دلیل نیز در اولین تحمیل‌هایی که دول استکباری بر ایران تحمیل کردند، به دنبال تحریم حوزه علم و فناوری رفتند. پس از آن هم روی مهم‌ترین بخش‌های اقتصادی‌ای که به نفت وابسته بود، متمرکز شدند. به هر جهت ما وارث اقتصادی هستیم که از دهه ۱۳۴۰ وابستگی آن به بخش نفت گسترش پیدا کرده است.
پس از حوزه نفت و گاز برمی‌گردیم به حوزه‌هایی که یک طرف آن رابطه بین‌المللی داریم، مانند حوزه‌های بانکی و مالی بین‌الملل. اگر شما کالایی را می‌فروشید یا می‌خرید، در واقع یک مبادله پولی و مالی اتفاق می‌افتد. بنابراین اگر جهان یا کشورهای سلطه‌گر بتوانند در این نظام مالی بین‌المللی هم در کار ما اخلال ایجاد کنند، می‌توانند صادرات و واردات‌مان را تهدید کنند. از سویی دیگر موضوع حمل‌و‌نقل (کشتیرانی و هواپیمایی) را هدف گرفتند، چون بالأخره باید کالاها را وارد و صادر کنند. موضوع بیمه هم بر همین اساس مطرح شد، چون برای حمل‌و‌نقل بین‌المللی نیازمند بیمه‌ها هستیم و تحریم بیمه‌ای هم آن بخش مالی تجارت را تهدید می‌کند. همچنین بر کالاهای اساسی‌ای که ایران مجبور است از خارج وارد کند، مانند فرآورده‌های نفتی، کالاهای اساسی و خوراکی و... متمرکز شدند. اینها ارکانی بود که بالاخره برای تحریم به دنبال آن بودند، چون از یک سو هزینه‌اش کم بود و از سوی دیگر، اثرش روی اقتصاد ایران زیاد بود. به این ترتیب ایران را مورد تهدید قرار دادند. یا اشخاص و شرکت‌هایی که مسئولیت این کارها را دارند، در لیست تحریم قرار دادند. اینها مواردی بود که می‌توانست در بُعد بین‌المللی، اقتصاد ایران را تهدید کند.

* در کوتاه‌مدت و بلندمدت چه نسخه‌هایی برای مقاوم‌سازی اقتصاد ایران داریم؟
هر یک از این موضوعاتی که نام بردم، راهکارهای خودش را می‌طلبد و یک برنامه کوتاه‌مدت و بلندمدت را می‌توانیم پیش‌بینی کنیم. مثلاً در کوتاه‌مدت نمی‌توانیم وابستگی به نفت را قطع کنیم، اما به جای اینکه افتخار کنیم که تولید و فروش نفت ما از یک میلیون بشکه به دوونیم میلیون بشکه در بلندمدت رسیده و در حال خام‌فروشی هستیم، افتخار ما باید این باشد که ببینیم چقدر از این نفت را می‌توانیم در کشور به فرآوری بالاتر برسانیم و بعد فرآورده‌ها را صادر کنیم، یا بتوانیم در زنجیره‌ صنعتی کشور بیشتر و بیشتر از آن استفاده کنیم. در حقیقت، آن زمان باید افتخار کنیم، که به جای خام‌فروشی نفت، نفت را به فرآورده‌هایی با قیمت ده‌ها و صدها برابر تبدیل کنیم.
همچنین باید برنامه‌ای تدوین شود و به سمتی برویم که نقشه راهی برای فناوری‌های حوزه نفت و گاز داشته باشیم. ما هنوز مجبور هستیم بسیاری از قطعات مربوط به صنعت نفت، چاه‌ها، انتقال و توزیع را وارد کنیم. پس از آن، باید به این سمت برویم که کاهش صادرات نفت خام داشته باشیم و در پی این باشیم که کالاها و مصنوعات حاصل از نفت را بتوانیم در جهان به فروش برسانیم، به قولی بازارهایش را پیدا کنیم. البته این سلسله مراتب را باید بتوانیم در بلندمدت در کشور ایجاد کنیم.
در حوزه مالی و بین‌الملل، کار یک مقدار سخت‌تر است. به هر جهت یک سوی جهان با نظام‌های تسویه مالی موجود با ما کار می‌کنند، مانند شبکه سوئیفت، شبکه فکس و... ما باید در این فکر باشیم که بتوانیم یک نظام انتقال مالی موازی و مستقل در جهان ایجاد کنیم. همچنین باید با برخی از کشورها سعی کنیم به جای استفاده از ارزهای جهانی مانند دلار و یورو، از ارزهای دوگانه خودمان برای مبادله تجاری بهره بگیریم. باید با برخی از کشورها بتوانیم قراردادهای تجاری مالی دوجانبه امضا کنیم.
همچنین در بلندمدت باید به این سمت برویم که بعضی از فناوری‌های مهم و روز را خودمان در داخل کشور تولید کنیم، چون اگر این توانمندی را داشته باشیم، می‌توانیم به بسیاری از نقاط بلند خوداتکایی و حفظ موازنه قدرت در رابطه تجاری دست پیدا کنیم و از سوی دیگر، موجب کاهش وابستگی به خارج بشویم. در یک جمله، اگر بخواهیم دست‌وپای‌مان بسته نشود، باید بتوانیم یک نظام جایگزین برایش طراحی کنیم.

* راهبرد اقتصادی کشور برای سال ۹۶ چگونه باید باشد؟
ما همچنان باید فکر کنیم، دشمن هر لحظه و هر زمان از این اسلحه علیه ما استفاده می‌کند و خواهد کرد. بنابراین لازم است نقاط تهدید خود را به نقاط قوت تبدیل کنیم. دلیلی ندارد که اگر آنها ضعفی در ما دیدند، دست از آن بردارند. آیا خیرخواه ما هستند، یا دوست دارند که به تعبیر خودشان یک ژاپن دیگری در جهان ظهور کند؟ تازه ژاپن ادعای استقلال و خودکفایی ندارد. آیا آنها حاضرند منافع خودشان را با ما تقسیم کنند؟ یا خیلی ایران را دوست دارند و خیرخواه هستند که بخواهند به ایران هم فضایی در فضای اقتصاد بین‌الملل بدهند تا منافع اقتصادی ما تأمین شود؟
بنابراین آنها از هر ابزاری برای تهدید جمهوری اسلامی ایران بهره خواهند برد، به ویژه از ابزاری که تجربه کرده و دیده‌اند برای‌شان خوب بوده است. پس این مسائلی که در حوزه سیاسی مطرح می‌شود، باطن قضیه را تغییر نداده است و آنها در حوزه اقتصادی به دنبال تهدید ما هستند و این موضوع تابعی از قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی ماست. بنابراین هر چقدر ما ضعیف‌تر باشیم، آنها تهدیدات‌شان بر ما بیشتر تأثیر خواهد داشت و به عکس، هر چقدر در حوزه اقتصاد و در موضوع قدرت منطقه‌ای قوی‌تر باشیم، تهدیدات‌شان کمتر می‌شود.

سرلشکر محسن رضایی در مراسم بزرگداشت مرحوم سردار اردستانی
سردار حسین اردستانی رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نوروز امسال پس از یک دوره حضور فعالانه در مناطق جنوبی و بازدید از یادمان‌های دفاع مقدس و تجدید عهد با شهدا به تهران بازگشت و در هنگام انجام فعالیت ورزشی روزانه دچار عارضه قلبی شد و پس از انتقال به بیمارستان دار فانی را وداع گفت. آخرین پروژه کاری که وی شخصاً آن را دنبال می‌کرد، پروژه تاریخ شفاهی سردار محسن رضایی بود که در سال 94 اولین جلد آن منتشر شد. حال آقامحسن سال‌های دفاع مقدس در مراسم بزرگداشت وی در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در رابطه با او سخن می‌گوید.
«اینکه 30 سال از جنگ بگذرد، ولی یک انسان مثل شمع پای میراث شهدا بسوزد معلوم است که انسان بزرگی را از دست داده‌ایم.
شهادت در زمان جنگ در آن فضا با آن حالات خیلی ساده‌تر از این است که 30 سال از جنگ بگذرد، ولی یک انسانی عاشقانه، زینب‌وار پای شهدا، پای آن شب‌های عملیات، پای میراث امام(ره) بسوزد و شرایط بعد از جنگ را تحمل کند و عاشقانه ادامه دهد.
حقیقتاً من حسرت می‌خورم از این دغدغه‌های مسئولانه‌ای که ایشان داشت. از این اتاق به آن اتاق، از مصاحبه این فرمانده به مصاحبه آن فرمانده، خیلی چیز عجیب و قابل تحسینی بود.
آدم تا زمانی که این گوهرها را از دست نداده قدرش را نمی‌داند، هر چه من فکر می‌کنم باورم نمی‌شود. هم حادثه غیرمنتظره بود، هم به قدر و منزلت حسین بیشتر آگاه می‌شویم. ای کاش در زمان حیات ایشان این ‌قدر و منزلت‌ها را می‌فهمیدیم...
... بالاخره از ده سال عمر حضور امام(ره) در جمهوری اسلامی، هشت سالش در جنگ بوده و حفظ ارزش‌ها و دستاوردهای جنگ و انتقال این اثر بزرگ، یعنی انتقال امام(ره)، یعنی حفظ امام(ره). حفظ ارزش‌های جنگ، حفظ امام(ره) است.
حفظ میراث جنگ، حفظ شهدا است. می‌بینید که از زمانی که جنگ به پایان رسیده، از سیاسیون گرفته، از خارجیان گرفته، از ضد انقلاب گرفته، چه فشارها، چه توهین‌ها، چه اتهام‌ها به دفاع مظلومانه ما وارد نمی‌کنند. چه تحریف‌هایی را در رابطه با جنگ ایجاد نمی‌کنند. کار آقای اردستانی در این رابطه واقعاً یک کار انقلابی است. یک مجاهدت فی‌سبیل‌الله بود، این را ادامه بدهید. به هر حال ما برادر عزیزی را از دست دادیم ولی راهش را نباید از دست بدهیم، یا مرامش را از دست بدهیم. او در میان ما نیست، ولی ما می‌توانیم او را پایدار کنیم و آرمان‌هایش را حفظ کنیم و این کار بزرگی که نیمه‌تمام مانده، ان‌شاءالله به دست شما ادامه پیدا کند.
من به پسر برومند و عزیزش و خانواده مظلومش که این همه در جنگ و بعد از جنگ نتوانستند آن طور که همه خانواده‌ها پدران‌شان را و شوهران‌شان را می‌بینند، آنها ببینند تسلیت عرض می‌کنم و امیدوارم خداوند متعال به آنها صبر عنایت بکند.

همسر شهید مدافع حرم حسین مشتاقی
 احسان امیری/  شهیدحسین مشتاقی از مدافعان حرمی بود که در حادثه خان‌طومان در روز عید مبعث ۱۶ اردیبهشت ماه ۹۵ به شهادت رسید و پس از چهل روز مفقودی از طریق دی‌ان‌ای شناسایی شد و پیکر مطهرش در یکم تیرماه مصادف با پانزده رمضان، روز ولادت امام حسن مجتبی(ع) به خاک سپرده شد. در ادامه خانم «عارفه سعادت» همسر این شهید بزرگوار از لحظه‌های زندگی با حسینش برای‌مان می‌گوید.
لیست بیمه زن‌های پاسدار/ سال ۸۸ حسین به خواستگاری‌‌ام آمد. یک هفته قبل از خواستگاری خواب دیدم به من می‌گویند؛ اسمت در لیست بیمه زن‌های پاسدار است. تنها چیزی که صحبت شد در مورد کارشان بود. من دوست داشتم با یک طلبه یا پاسدار ازدواج کنم، گفتم: اصلاً با کارتان مشکل ندارم. ۱۵ بهمن ۸۸ عقد کردیم و عید ۹۱ عروسی برپا شد. دوران عقد یک بار بیشتر مأموریت نرفت، اما بعد از عروسی مأموریت‌هایش شروع شد. بچه‌های من دوقلو هستند و غروب مبعث به دنیا آمدند، به شوق تولد بچه‌ها ده روز مرخصی گرفت. به حضرت زهرا(س) ارادت عجیبی داشت؛ اسم نازنین‌زهرایم را او انتخاب کرد و من هم به دلیل ارادتم به امام زمان(عج) نام امیرمهدی را برای پسرمان انتخاب کردم. مقید بود که شب‌ها زیارت عاشورا بخواند و بخوابد. بعد از اینکه بچه‌ها یک‌ساله شدند تقریباً دائم به مأموریت می‌رفت.  شهید فیروزآبادی یکی از دوستان خانوادگی‌مان آذر ۹۴ شهید شد. برای عید ۹۵ به مزارش رفت.  مطمئنم برات شهادتش را لحظه سال تحویل از دوست شهیدش گرفت. آذر ۹۴ می‌خواست برای اولین بار به سوریه برود، دلم آشوب بود، اما اصلاً نمی‌گفتم نه. همه‌اش می‌گفت؛ نمی‌دانی عمه سادات چقدر مظلوم است. می‌گفت؛ با رفتن به سوریه قطعاً زمینه ظهور امام زمان(عج) آماده خواهد شد. اولین بار مأموریتش ۵۰ روزه بود. می‌گفت: خانم من دیگه نمی‌تونم اینجا بمانم. این اواخر یک روز بعد از ظهر حسین آقا به من گفت: چرا دعا می‌کنی من شهید نشوم؟ تو هنوز شهادت را درک نکرده‌ای. دعا کن من شهید شوم که شفاعت شما را بکنم،  هنوز شما بهشت را درک نکرده‌ای. می‌دانی اجر شهید گمنام چقدر است؟ روی پایم زدم و گفتم: تو را به خدا نگو! حالا می‌خواهی شهید بشوی شهید شو، اما شهید گمنام نه! بچه‌ها بیدار شدند و دیگر صحبت‌مان در این باره ادامه نیافت. ۱۴ فروردین ساعت ۱۱ شب تلفن همراهش به صدا درآمد، لبخندی تمام صورتش را پوشاند. فهمیدم مسافر سوریه شده است. بی‌اختیار گریستم، دلهره داشتم گفتم: من از رفتنت ناراحت نیستم، اما چون یکدفعه است خیلی سخت می‌گذرد. با من و بچه‌ها خداحافظی کرد و سوار ماشین شد. دید که من دارم گریه می‌کنم، دوباره از ماشین پیاده شد. من اشک را در چشمانش دیدم. اولین بار بود که وقتی به مأموریت می‌رفت اشک در چشمانش حلقه می‌زد. سه شنبه ۱۴ اردیبهشت آخرین تماسش بود، وقتی زنگ زد اول با بچه‌ها صحبت کرد، تعجب کرده بود که در این یک ‌ماهی که نبوده چقدر حرف زدن‌شان خوب شده است!  روزهای پنج‌شنبه و جمعه هر چه منتظر ماندم تماس نگرفت، دلم شور می‌زد، غروب جمعه بود، دلتنگی داشت خفه‌ام می‌کرد. در گروه اینترنتی غروب یک پیام آمد که ۱۸ نفر از سپاه مازندران در خان‌طومان به شهادت رسیده‌اند، همان لحظه انگار به دلم الهام شد که حسین آقا شهید شده است. ساعت ۱:۲۰ دقیقه شب یک پیام آمد با این محتوا که اسم «مشتاقی» بین شهداست...

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعباس موسوی مطلق در گفت‌وگو با صبح صادق
مجتبی برزگر/ در مکتب اسلام ناب محمدی(ص) ولایت‌پذیری همچون دیگر امور عبادی مراتب و حد و نصاب تخصیصی دارد. ولایت در مکتب اسلام و جهان‌بینی توحیدی از چنان جایگاه والایی برخوردار است که بزرگان و علمای اسلام از آن به رکن و اساس توحید و دژ مستحکم الهی یاد کرده‌اند. ولایت‌شناسی یا معرفت نسبت به ولایت از بدیهیات و مقدمات امر ولایت‌پذیری است. معرفت و شناخت موردنظر نسبت به ولایت، معرفت و شناختی است که همگان را به حقیقت و معرفت به ولایت می‌رساند. حق ولایت این است که همگان معرفت و شناخت پیدا کنند؛ چراکه ولایت در سرنوشت، دینداری و دنیا و آخرت بشریت نقشی مؤثر و اساسی دارد. در آستانه میلاد حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) اول ولی زمان و پیرو راستین اسلام به سراغ حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعباس موسوی مطلق از استادان حوزه و دانشگاه رفتیم و با وی درباره شخصیت فردی امیرالمؤمنین علی(ع)، اسرار ولادت این امام معصوم، جایگاه سیاسی و اهمیت ولایت فقیه در جامعه به گفت‌وگو نشستیم. مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.
* تولد امیرالمؤمنین علی(ع) در خانه خدا بوده، این یک ظاهری دارد که او را مولود کعبه می‌دانند و نشان از حقانیت حضرتش است، کمی از اسرار این ولادت بگویید که نوع این وجود در دنیا در پاک‌ترین زمین خدا چه معانی و تأویلاتی دارد؟
به كعبه ولادت، به مسجد شهادت... اولاً اينكه گفتيد نشان از حقانيت است، مسلماً این موضوع يك واقعیت انکارناپذیر به شمار می‌آید. ثانياً، اين موضوع از خصائص امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) است كه در اين خصيصه هيچ پيامبر، وصي پيامبر و اهل‌ بیتی شريك نيستند. ثالثاً، اين موضوع حاکی از يگانگي توحيد و ولايت است.

* در زمینه شخصیت فردی امیرالمؤمنین علی(ع) بفرمایید ایشان چه ویژگی‌های فردی در جامعه داشتند و به عبارت بهتر با مردم چگونه رفتار می‌کردند؟
ويژگي‌هاي اميرالمؤمنين علی(ع) كه خود يك بحث مفصلی را می‌طلبد، تحت عنوان خصائص العلويه است كه اين نوشتار گنجايش درج آن را ندارد، ولي رفتار حضرت امیر(ع) با ديگران برپایه يك رفتار قرآني بوده است؛ به عبارت بهتر، «اشداءُ علي الكفار رحماء بينهم». امیرالمؤمنین در لباس امامت بي‌نظير، در لباس حكومت بي‌بديل بوده است و حكومت انبيا هم جلوه‌اي كوچك از نوع حكومت‌داري آن حضرت است. در لباس جنگ با دشمنان مدارا می‌کردند و آن هنگام كه مدارا را نمي‌فهميدند با شدت تمام برخورد مي‌كردند. در لباس دوستان با دوستان مروت، يعني به معناي كامل رفيق و شفيق بودند. در لباس عدالت بايد گفت علي(ع) عدل است، نه عادل. در لباس همسر مهربان، پرتلاش، باغيرت و كامل. در لباس پدر چنان پدري بود كه از زبان پيامبر عظيم‌الشأن لقب پدر امت گرفت. در لباس فرزند روزگار مثل او نزائيده است. امیرالمؤمنین براي هر شخص يا گروهي هر لحظه شأني دارد.

* به عنوان همراه، یار پیامبر و امام اول شیعیان، جایگاه سیاسی امیرالمؤمنین علی(ع) در آن دوره چگونه بوده است؟
همان جايگاه پيامبر عظيم‌الشأن اسلام را داشتند؛ چرا كه آن حضرت طبق قرآن نفس پيامبر(ص) است: «انفسنا و انفسكم» و همان نقش حضرت هارون براي حضرت موسي(ع) را داشتند. چنانچه رسول‌الله(ص) فرمودند: «انت مني به منزله هارون من موسي». گرچه مردم زمان اين موضوعات را درك نكردند. البته در زمان حضرت دشمني بروز نداشت، ولي بعد حضرت علني كردند كه همين ابراز دشمني و عدم تمكين از نفس رسول‌الله(ص) سقوط امت را به دنبال داشت.

* دوره همراهی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در زمان نبوت حضرت رسول و در دوره امامت و ولایت را دوره مظلومیت می خوانند، چرا امیرالمؤمنین علی(ع) به این شرایط تن دادند؟
همه اینها برای حفظ وحدت و حفظ جريان وحي و رسالت بود؛ يعني صبر و حلم آن حضرت درس‌آموز است و درس ديگر اين است كه با وجود غصب حق، كنار ننشستند و حضور در اجتماع، در جنگ‌ها، قضاوت، كمك به محرومان، تربيت افراد و كارهاي اقتصادي را همچنان انجام مي‌دادند.

* چگونه امامی را در اوج اقتدار، مظلوم می‌دانند؟
امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) مظلوم مقتدر است. خود خداوند متعال هم كه خالق آسمان‌ها و زمین است چقدر از خلق او را قبول دارند و اطاعت يا عدم اطاعت آنان كه ملاك اقتدار نيست؛ امیرالمؤمنین در عالم وجود و ملکوت مقتدر است و در عالم مُلک، مظلوم! اگرچه در همين عالم ملك هم چه در آن عصر و چه در بقيه اعصار قبل و حالا ملجأ، پناه و گره‌گشای بشریت بوده
 است.

*در آیات قرآن، ولایت علوی در کنار ولایت الهی و نبوی ذکر شده است، چرا ولایت در قرآن چنین جایگاه رفیعی دارد؟
به این دلیل که قبول ولايت اصل و اساس مبدأ و معاد است. ابليس مبدأ و معاد را قبول داشت. مشكل ابليس اين بود كه زير بار ولايت نرفت؛ لذا هركس ولايت ولي را نپذيرد، در جبهه ابليس قرار دارد و هميشه كساني هم براي اسلام مشكل ايجاد مي‌كنند، كه زير بار ولايت نرفته‌اند و اتفاقاً الان هم كساني كه ظاهري متديّن دارند ولي براي نظام اسلامي مشكل ايجاد مي‌كنند همين نقص را داشتند که جایگاه ولایت را درک نکردند. به صراحت عرض كنم سران فتنه و جريان انحرافي هم چنين مشکلی دارند که حقيقت ولايت را درك نكرده‌اند؛ نه ولايت اهل‌بيت را و نه ولايت مطلقه فقیه را.

* همان‌طور که به جایگاه ولی فقیه اشاره شد در پایان بفرمایید امروز چطور باید از این منویات تبعیت کرد و اصلاً تبعیت محض از ولایت فقیه یعنی چه و چه تأثیراتی دارد؟
اولاً يك مشكلي كه امروز ما حتي در بين بخش مهمي از متدینان و اقشار و گروه‌های انقلابي‌ داريم تا چه برسد به عوام اين است كه هنوز جايگاه ولايت‌فقيه تبيين نشده و جا نیفتاده است. در عصر ما شخص ولي‌فقيه جايگاه خوبي پيدا كرده است؛ خصوصياتي چون تقوا، هوش وافر، سياستمداري كم‌نظير، اقتدار و شجاعت موجبات این پذيرش را فراهم آورده است، لذا دوست و دشمن عموماً معترف به عظمت ايشان شده‌اند. اما آیا به همين اندازه كه شخص ايشان پذيرفته شده است، جايگاه ولايت‌فقيه هم پذيرفته شده است؟ بهتر است اين‌چنين بیان کنم اينكه مي‌ديديم برخی از اطرافيان حضرت امام(ره) بعد از امام تسليم محض حضرت ‌آقا نشدند، به دلیل وجود همين مشكل بود؛ يعني آنها شخص امام(ره) را پذيرفته بودند، ولي به حقیقت والای جایگاه ایشان پی نبرده بودند. به عبارت بهتر قبول نداشتند که این جایگاه از عظمت و تأثیرگذاری بالایی برخوردار است. به تعبير مرحوم آيت‌الله العظمي بروجردي جايگاه ولايت فقيه تالي تلو معصوم است. به تعبير امام خميني(ره) ولايت‌فقيه همان ولايت رسول‌الله(ص) است. خب! حالا اهلش بايد بروند سراغ مباني قرآن، روايات و مباني عقلي آن و ببينند كه ولايت رسول‌الله(ص) در عالم تشريع چگونه است و حتماً به حقيقت اين جايگاه والا پی خواهند برد. بد نيست اشاره‌اي هم به نامه شاه طهماسب داشته باشم؛ چراكه فهم شاه طهماسب از فهم بعضي از خواص و حتي بعضي از بزرگان نسبت به درک جایگاه والای ولايت فقيه بالاتر بوده است. شاه طهماسب در حكمي براي علامه محقق كركي بعد از مقدمات و نقل روایتی این چنین
 مي‌نويسد: 
«... واضح است كه مخالفت حكم مجتهدين كه حافظان شرع سیدالمرسلینند، با شرك در يك درجه است. پس هر كه مخالفت حكم خاتم‌المجتهدين وارث علوم سيدالمرسلين نائب الائمه المعصومين لازال كاسمه عليا كند و در مقام متابعت نباشد، بی‌شائبه ملعون و در اين آستانِ ملك آشيان مطرود است و به سياست عظيمه و تأديبات بليغه مؤاخذه خواهد شد.»
اما تأثيرات تبعيت از ولي‌فقيه عبارت است از: استقلال؛ آماده‌شدن برای آمدن مصلح امم؛ ايجاد امنيت؛ مردم‌سالاري دینی؛ عدم استفاده ابزاري از مردم؛ رشد همه‌جانبه مباني دين و عقل؛ مبارزه با زياده‌خواهان؛ فصل‌الخطاب بودن به معناي محور وحدت و ده‌ها اثر ديگر. همه مي‌دانيم مشكل كشورهاي تازه به ظاهر استقلال يافته نداشتن رهبري عادل و دور از هوي و هوس، مقتدر و مردمدار و رهبر و حاكمي است كه امام معصوم به او اجازه حكومت داده است. حيات و امنيت كشور ما با وجود همه توطئه‌های داخلي و خارجي همه مديون رهبري‌هاي حكيمانه امام خامنه‌اي(مدظله‌العالی) و تلاش جوانان اين مرز و بوم و خون پاك شهيدان است.

* در آستانه انتخاب بالاترین مقام اجرایی کشور، مسئولان و مردم چگونه می‌توانند از نقش ولایت بهره ببرند و پشتیبانی ولایت فقیه را به معنای حقیقی برسانند؟
در باب انتخابات، رهبر حکیم انقلاب(مدظله‌العالی) در طي دوره‌هاي مختلف بيانات و رهنمودهایی مبسوط داشته‌اند و شرايطي را براي انتخاب رئیس‌جمهور تعیین کرده‌اند كه همان‌ موارد كافي و وافي است. انتخابات به قدری مهم است كه خود حضرت آقا تعبيري بس شگفت و شگرف، عميق و دقيق دارند؛ ايشان مي‌فرمايند؛ انتخابات ليله‌القدر نظام اسلامي است. تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل... با این اوصاف، در انتخاب فرد اصلح گوش به حرف دلسوزترين فرد نظام، انقلاب، مردم و خط امام(ره) باشيم و او كسي نيست جز رهبر حكيم و فرزانه انقلاب که همواره در راه اعتلای انقلاب اسلامی و توسعه و پیشرفت شیعیان جهان گام برداشته‌اند

صبح صادق الزامات تحقق شعار سال را تحلیل می‌کند
  علی قاسمی/ در سال‌های اخیر اقتصاد ایران تحت تأثیر تحولات بین‌المللی و داخلی، با فراز و نشیب‌های مختلفی مواجه بوده است. تحریم‌های اقتصادی گسترده از یک سو، ضعف مدیریت و کارآمدی از سوی دیگر اقتصاد کشور را با دشواری بسیاری مواجه کرده است. برای عبور از این مرحله گذار سخت و چالشی رهبر معظم انقلاب راهبرد اقتصاد مقاومتی را به مثابه نسخه‌ای شفابخش مطرح کردند تا فضای اقتصاد را به سمت بهبود کسب‌وکار داخلی و حمایت از تولید ملی و اتکا به عوامل داخلی سوق دهند و از طریق کنترل واردات و نرخ ارز، بهبود سیاست‌های پولی و بانکی و ارزی، اصلاح الگوی مصرف، ارتقای بهره‌وری، مبارزه با مفاسد، مبارزه با پدیده قاچاق کالا و... به جای مصرف کالاهای خارجی، تولید داخلی مورد توجه قرار گیرد تا اقتصاد مسیر بهتری را طی کند که خروجی آن اصلاحاتی در بخش‌های اشتغال و تولید ملی باشد. برای رسیدن به شاخصه‌های مورد انتظار، ضرورت طراحی یک الگوی مشخص از شیوه‌ زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی برای عموم مردم و به‌ویژه برای مدافعان انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران لازم بود، به همین منظور و برای تحقق این امر مهم باید از تمامی ظرفیت‌ها استفاده کنیم. اما متأسفانه با محقق نشدن مناسب سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در چند سال گذشته، رهبر معظم انقلاب بار دیگر سال جدید را اقتصادی نامگذاری کردند و اما نام «اقتصاد مقاومتی» را به تنهایی مؤثر ندانستند و در خصوص راه‌حل و علاج وضع کنونی، فرمودند: «علاج، در تقسیم کردن اقتصاد مقاومتی به نقاط کلیدی و مهم و تمرکز همه همت مسئولین و مردم بر آن نقاط است و این نقاط کلیدی عبارت است از تولید داخلی و اشتغال، به ویژه اشتغال جوانان.» بخش مهم عملیاتی‌سازی اقتصاد مقاومتی به ساخت درونی قدرت برمی‌گردد که معظم‌له از آن به اقتدار اقتصادی تعبیر می‌کنند و می‌فرمایند: «یک رکن اقتدار ملى، اقتدار اقتصادى است؛ یعنى کشور از لحاظ اقتصادى بتواند پول ملى خودش را تقویت کند؛ در بازارهاى اقتصادى دنیا حضور تأثیرگذار داشته باشد؛ در بهبود وضع اقتصادى کشور از امکانات خودش استفاده کند؛ فقر را در کشور ریشه‌کن و یا حداقل کم کند و بتواند به عنوان یک کشور ثروتمند و غنى، در مقابل چشم دنیا، کارایى نظام خودش را نشان دهد. این مى‌شود اقتدار اقتصادى‌، که مسئولان اقتصادى‌ کشور موظّفند این کارها را انجام دهند. اقتدار اقتصادى‌ همچنین به معناى این است که در کشور، بیکارى وجود نداشته باشد؛ اشتغال وجود داشته باشد؛ تولید صنعتى و کشاورزى در حدّ مطلوب باشد؛ از منابع و معادن کشور به نحو بهینه استفاده شود. این هم اقتدار اقتصادى است که بخش‌هاى گوناگون نسبت به آن مسئولیت دارند.»
یا در فرازی دیگر می‌فرمایند: «وقتى که همه‌ سرمایه‌اندوزان بین‌المللى سعى مى‌کنند یک ملت و یک کشور را در چنبره‌ اختاپوس اقتصادىِ‌ خودشان درآورند و با نام‌هاى فریبنده و به ناحق، منابع یک ملت را جذب کنند، اگر مسئولان اقتصادى‌ کشور توانستند با تدبیر و هوشیارى و با سرعت عمل متناسب، تدابیر لازم را پیش گیرند و مانع از نفوذ پنجه دشمن در اقتصاد کشور شوند و اقتصاد ملى را شکوفا کنند، ملت احساس اقتدار مى‌کند.» در نتیجه این بحث می‌توان گویاترین نتیجه استحکام ساخت درونی کشور را از بیانات رهبر معظم انقلاب دریافت کرد، آنجا که معظم‌له تأکید کردند: «عاملى که مى‌تواند کشور شما را در مقابل هر افزون‌طلبى، هر انحصارطلبى، هر تجاوز، هر ماجراجویى و هر بحران‌سازى حفظ کند، استحکام ساخت داخلى نظام است.»
پس روند نام‌گذاری مبتنی بر اولویت‌ها و ضرورت‌های کشور بوده و نشان از وجود آسیب‌ها و چالش‌هایی در کشور، به ویژه در حوزه اقتصادی دارد که انتظار می‌رود همه مسئولان، مردم و حتی نخبگان از تمامی ابزارها برای ایجاد اشتغال و بهبود وضعیت تولید استفاده کنند و نگاه ویژه‌ای به آن داشته باشند تا با عملی شدن آن شاهد شکوفایی اقتصاد به ویژه در حوزه اشتغال و تولید باشیم؛ روندی که نتیجه آن را می‌توان در زندگی مردم به خصوص جوانان مشاهده کرد. حال برای رسیدن به این وضعیت مطلوب که هم اقتصاد مقاومتی و هم اشتغال و تولید ملی تحقق پیدا کند و در نهایت به اقتدار اقتصادی بینجامد باید الزاماتی را مدنظر داشته باشیم؛ چرا که بدون این الزامات می‌توان گفت مسیر انحرافی را طی می‌کنیم. در این نوشتار به چند مؤلفه ضروری به اجمال اشاره می‌شود:

1ـ مبارزه جدی و بی‌امان با پدیده قاچاق کالا
پدیده قاچاق کالا و ارز یک پدیده چندوجهی شامل وجوه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و... است که مهم‌ترین وجه آن اقتصادی می‌باشد. از جنبه اقتصادی، قاچاق کالا و ارز سبب خروج اقتصاد از مسیر سالم، شکل‌گیری اقتصاد زیرزمینی، کاهش تولید ناخالص ملی، افزایش بیکاری، کاهش سرمایه‌گذاری و تغییر الگوی مصرف و... می‌شود. پدیده قاچاق کالا در کشور ما، افزون بر آثار سوء اقتصادی به مثابه یک چالش اقتصادی و اجتماعی حائز اهمیت است. امروز این پدیده علاوه بر اینکه یک تهدید جدی بر سر راه تجارت آزاد است، هزینه‌های زیادی را نیز به بدنه اقتصادی کشور تحمیل می‌کند. مضافاً بسیاری از کالاهایی که به صورت قاچاق وارد کشور می‌شوند، کالاهای مصرفی بوده و عمدتاً جزو کالاهای اساسی و مورد نیاز مصرف‌کننده نبوده، بلکه قاچاقچیان سودجو با تبلیغات و ایجاد نیاز کاذب در مصرف‌کننده به مصرف این کالاها در داخل کشور دامن می‌زنند. ضمن اینکه این کالاها به دلیل نظارت نکردن مراجع قانونی اکثراً از کیفیتی پایین برخودار بوده و استانداردهای لازم را ندارند. افزون بر موارد مذکور 90 درصد قاچاق کالا از مبادی رسمی کشور انجام می‌‌شود که لازم است در مبارزه با آنها هوشیارانه عمل کرد. برآورد کارشناسی این است که بین 15 تا 18 میلیارد دلار قاچاق در کشور صورت می‌گیرد که در صورت مبارزه جدی با آن، هم وضعیت تولید ملی بهتر می‌شود و هم با این رقم می‌توانیم اشتغال بسیاری بالایی را ایجاد کنیم.
پیامدهای اقتصادی ناشی از قاچاق کالا و ارز که بر اقتصاد کشور مترتب می‌شود، عبارتند از:
ـ شکل‌گیری اقتصاد زیرزمینی و فرار مالیاتی و گمرکی؛
ـ کاهش درآمدهای دولت و افزایش کسری بودجه؛
ـ کاهش سطح تولید ناخالص ملی؛
ـ کاهش اشتغال و افزایش بیکاری؛
ـ هدر رفتن منابع ارزی کشور؛
ـ توزیع ناعادلانه درآمد و افزایش فاصله طبقاتی؛
ـ گسترش فرهنگ تجمل‌گرایی؛
ـ کاهش امنیت عمومی با فرار گسترده سرمایه؛
ـ کاهش تولیدات صنعتی داخلی.

2ـ حمایت از تولید داخلی
مهم‌ترین وظیفه دولت سیاست‌گذاری متناسب برای حمایت از تولید داخلی است که در این زمینه با دو اقدام می‌تواند فضا را برای تولید‌کنندگان داخلی مهیا کند؛ اول اینکه با سیاست‌گذاری و تعیین تعرفه‌ها جلوی واردات کالاهای مصرفی و تولیدی خارجی را سد کند؛ دوم اینکه با فرهنگ‌سازی و تلاش برای تغییر ذائقه مصرفی به سمت حمایت از تولیدات داخلی حرکت کند. سیاست‌گذاری و فرهنگ‌سازی دو بال حمایت از تولید داخلی هستند که تنها دولت قدرت هماهنگی این دو را دارد. در اقتصاد مقاومتی، دولت افزون بر نقش حاکمیتی تعریف‌شده، مسئولیت برنامه‌ریزی، زمینه‌سازی، ظرفیت‌سازی، هدایت و کمک به بخش تولید را دارد؛ در چنین وضعیتی دولت در جایگاه یک مسئول عمومی، باید تولید، کارآفرینی و اشتغال را هدایت کند و ضمن نظارت بر حُسن اجرای فعالیت‌ها، به نوعی یاری‌رسان بخش خصوصی و تولیدکنندگان باشد. کار اقتصادی و فعالیت اقتصادی با محوریت مردم است و دولت به‌عنوان یک مسئول عمومی، بر حُسن اجرای فعالیت‌ها نظارت می‌کند و تولید و کارآفرینی و اشتغال را هدایت می‌کند و با سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها و توزیع مناسب، به کمک بخش خصوصی می‌آید. نقش دولت در نظام لیبرالی محدود به ناظر حقوقی و داوری می‌شود و مالکیت عمومی تنها در امور خاص برای اداره‌ کالاهای عمومی به‌طور حداقلی تعریف می‌شود و در نظام سوسیالیستی، مالکیت به‌طور کلی عمومی است و دولت حتی بر امور تولیدی و صنعتی هم حاکم است و برخلاف نظام سرمایه‌داری، مالکیت خصوصی بسیار حداقلی است. اما در تعریف اقتصاد مقاومتی، نه نقش دولت به شدت نظام سرمایه‌داری کم‌رنگ و نه به شدت نظام سوسیالیستی پررنگ است؛ نقش نظارتی دولت به گونه‌ای است که در مقابله با فساد اقتصادی و تبعیض می‌کوشد و با تأمین حداقل‌ها برای تمامی مردم و برطرف کردن نیازهای اساسی آنها، به توسعه اقتصادی و ایجاد زیرساخت‌های مناسب اجتماعی اهتمام می‌ورزد.

۳ـ زمینه‌سازی برای ورود جدی مردم به اقتصاد مقاومتی؛ ایفای نقش پررنگ مردم در اقتصاد مقاومتی یک اصل اساسی است. اقتصاد مقاومتی ماهیتاً اقتصادی مردمی است. اگر قرار باشد ما اقدام به نهادسازی‌های موازی در اقتصاد مقاومتی کنیم، هیچ لزومی ندارد که این نهادسازی را دولت انجام دهد؛ بلکه ضروری است که مردم به این عرصه وارد شوند. در این بخش نهادهای اقتصادی مردمی و سازمان‌های مردم‌نهاد می‌توانند نقش بسیار پررنگ و تعیین‌کننده‌ای داشته باشند. اگر ما فضا را برای حضور جوانان مؤمن و خلّاق ایران اسلامی در عرصه‌ اقتصادی فراهم کنیم، قطعاً تحولات مثبتی را در این عرصه شاهد خواهیم بود. در نظام‌های اقتصادی مرسوم در جهان، نظام سرمایه‌داری بر پایه مالکیت خصوصی و نظام سوسیالیستی بر پایه دولت بنا شده، اما اقتصادی که از آن به اقتصاد مقاومتی یاد می‌شود، مردم‌بنیاد است، نه دولت‌محور.

۴ـ سیاست‌گذاری برای اصلاح الگوی مصرف؛ مصرف، تولید را جهت می‌دهد و این دو در کنار هم، جهت سرمایه‌گذاری را مشخص می‌کنند. رونق تولید داخلی و کاستن از وارداتی که می‌تواند به افول و کم‌رونقی و توقف واحدهای تولیدی داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای فناوری در سطح کلان‌تر می‌شود.

۵ ـ افزایش بهره‌وری در تولید؛ کاهش قیمت تمام شده تولیدات، کیفیت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولیدات خارجی و کاهش واردات، حمایت از تولید ملی به ویژه تولیدات راهبردی.

۶ ـ افزایش واردات دانش فنی؛ خطوط تولید و ماشین‌آلات در ازای کاهش واردات کالاهای مصرفی با توجه به اهمیت این نوع معاملات در عصر اطلاعات، همزمان با تولید علم و تولید دانش فنی و حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان.

۷ـ تقویت «دیپلماسی اقتصاد مقاومتی»؛ هدف از این نوع دیپلماسی تبیین دستاوردهای اقتصاد مقاومتی در مقابل فشارهای وارده است. برقراری ارتباطات خاص اقتصادی با برخی از کشورهای دوست، گسترش ارتباطات اقتصادی با کشورها و بلوک‌های منطقه‌ای و گسترش شرکای تجاری از یک شریک عمده به چند شریک کوچک‌تر. استفاده لازم از موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی ویژه که چانه‌زنی بین‌المللی و منطقه‌ای را در گفت‌وگوهای سیاسی و اقتصادی تسهیل می‌کند و بهره‌گیری از منابع مادی گوناگون به دلیل وسعت سرزمینی که داریم، امنیت اقتصادی را ارتقا می‌بخشد. در یک معنای کلی باید گفت سفارتخانه‌های کشور و سفیران ما باید مدام در حال رایزنی و بازاریابی برای اقتصاد کشور باشند.
۸ ـ لزوم توجه و دلجویی و حمایت دولت از فعالان اقتصادی؛ اگر دولت در حالت عادی از فعالان اقتصادی، از کشاورزان، کارگران و کارمندان حمایت کند، آن وقت می‌تواند انتظار داشته باشد که آنها هم در روز مبادا به کمک کشور بیایند. اما اگر دولت آنها را رها کند و به مشکلات‌شان اهمیتی ندهد و فقط به فکر خود باشد، دیگر توانی برای مقاومت در این اقشار باقی نمی‌ماند که بخواهند در روز مبادا مقاومت کنند.
افزون بر مؤلفه‌های مذکور حمایت از صادرات، توجه به مدیریت مصرف و اصلاح الگوی مصرف، جهت‌گیری منابع صندوق توسعه ملی، ترویج فرهنگ و اخلاق کار، توسعه ارتباطات بین‌المللی و جذب سرمایه‌های خارجی، تحقق کامل سیاست‌های اصل ۴۴، بهبود مستمر فضای کسب‌وکار و رفع موانع دست‌وپاگیر تولید و اشتغال، چابک‌سازی دولت و کوچک شدن ادارات، حمایت و تقویت بخش خصوصی و تعاونی، اجرای کامل سیاست‌های اصل ۴۴، اصلاح و جهت‌گیری نظام بانکی به سمت اشتغال، هماهنگ‌سازی رشته‌های دانشگاهی با بازار کار و رفع خلأهای قانونی اشتغال و در صورت لزوم تصویب قوانین تسهیل‌کننده اشتغال از مهم‌ترین الزاماتی است که برای تحقق شعار سال ضروری به نظر می‌رسد.
ناگفته نماند تولیدکننده ایرانی با همه سختی‌هایی که در بخش تولید وجود دارد، باید این سختی‌ها را به جان و دل بخرد و در مسیر بهبود بهره‌وری، ارتقای کیفیت و فناوری، کاهش قیمت تمام شده، تنوع و نوآوری در محصول، مشتری‌مداری، تحقیق و توسعه قدم بردارد. از سوی دیگر تولید و اشتغال موضوعی نیست که با صدور بخشنامه و دستور برقرار شود و هیچ کاری در این خصوص جز با مشارکت تشکل‌ها و اعضای‌شان جاری نخواهد شد. تشکل‌ها می‌توانند با فراهم کردن ترتیبات لازم برای انجام فعالیت‌های مشترک اقتصادی توسط اعضای‌شان، امکان کاهش هزینه و افزایش کیفیت این قبیل خدمات را میسر سازند. مشارکت در تدوین قوانین و مقررات، تعیین تعرفه واردات کالاها و مبارزه با عرضه کالاهای قاچاق و زیرپله‌ای جزو مواردی است که تشکل‌ها باید مورد توجه قرار دهند. دولت هم باید هرچه زودتر برنامه‌های مدت‌دار خود را با مشورت بخش خصوصی برای حمایت از بنگاه‌های تولیدی و تقویت فعالیت‌ بنگاه‌های دانش‌بنیان و بهبود شاخصه‌ها و عوامل مؤثر بر محیط کسب‌وکار و کاهش بوروکراسی پیچیده اداری تبیین، اعلام و اجرایی کند. کنترل و ‌کاهش واردات کالاهای مصرفی و محصولات مشابه داخلی، مبارزه جدی و مداوم و همه‌جانبه با قاچاق، برنامه‌های غلبه بر رکود، حمایت از حضور کالاهای ساخت ایران برای حضور در بازارهای جهانی و رقابتی کردن کیفیت و قیمت تمام شده آنها، حمایت از ارتقای فناوری و نوسازی ماشین‌آلات و خطوط تولید، تعیین اولویت‌های سرمایه‌گذاری تولیدی و اتخاذ سیاست‌های حمایتی از آنها، برخورد با عملکرد ضد تولیدی دستگاه‌های اجرایی و بانک‌ها نیز از جمله اقدامات مورد انتظار دولت است. برای دستیابی به این مقصود، قوه قضائیه و قوه مقننه باید قانون مورد نیاز را تصویب کرده و قوانین معارض و ضد تولید را حذف کنند و قوه قضائیه هم با متخلفان مثل قاچاقچیان و مفسدان این بخش برخورد جدی داشته باشد.

نگاهی به برنامه‌های سیما در نوروز 95
 مهدی امیدی/   نوروز یکی از مهم‌ترین فرصت‌های فرهنگی برای رسانه ملی محسوب می‌شود. تعطیلات و اوقات فراغت طولانی‌مدت از یک سو و فعالیت نکردن رسانه‌های مکتوب و مجازی در این مقطع، صداوسیما را به مرکز توجه جامعه تبدیل می‌کند. این وضعیت کم‌نظیر، شرایط را برای افزایش تأثیرگذاری فراهم می‌آورد. اینکه معاون سیما و مدیران شبکه‌های تلویزیونی در نشستی خبری حضور می‌یابند و برنامه‌های نوروزی خود را اعلام می‌کنند، گویای اهمیت این مناسبت است.
اما رسانه ملی و به طور خاص سیما، تا چه حد از این فرصت استفاده کرد؟

برنامه‌های تکراری
 و تقلید از ماهواره
طبق معمول، نوروز امسال بخش اعظم برنامه‌های تلویزیون را برنامه‌های ترکیبی و جنگ‌ها تشکیل دادند و برنامه‌های سال تحویل، بر اساس الگوی سال‌های گذشته، بدون کمترین خلاقیت، نوآوری و تفاوت نسبت به دوره‌های قبل! با فرمول تکراری حضور بازیگران، خوانندگان، فوتبالیست‌ها و سایر چهره‌های مشهور برگزار شدند. البته اقبال واحدی، مجری قدیمی و مردمی سیما با حضور در منطقه‌ای در سیستان‌وبلوچستان، در کنار مردم این منطقه، هنگام تحویل سال برنامه‌ای با حال و هوا و شکل و شمایلی جدید رقم زد که این ویژه‌برنامه متفاوت از شبکه افق پخش شد.
از نکات قابل تأمل در برنامه‌های ترکیبی پخش شده در نوروز، حجم بالای برنامه‌های آشپزی بود که همواره با کپی‌برداری از شبکه‌های ماهواره‌ای تدارک دیده شدند. موسیقی‌زدگی یکی دیگر از نقاط ضعف جنگ‌های تلویزیون در تعطیلات عید بود. موسیقی به کارگرفته شده در این برنامه‌ها، اغلب نازل و بی‌محتوا بود که به نظر می‌رسد مسئولان صداوسیما باید تدبیری برای ساماندهی موسیقی در این سازمان بیندیشند.
می‌توان گفت موفق‌ترین برنامه ترکیبی سیما در نوروز 96، برنامه «دورهمی» مهران مدیری بود. هر چند این برنامه هم در اصل با اقتباس از یک محصول خارجی تولید شده، اما توانسته است به تلفیق سرگرم‌سازی و بازنمایی دغدغه‌های اجتماعی مردم دست بزند.

سریال‌ها متکی 
بر تجربیات گذشته
سیما در شرایطی به استقبال سال جدید رفت که برخلاف پارسال در حوزه سریال‌سازی و برنامه‌های نمایشی، توجه و سرمایه‌گذاری بیشتری کرده بود؛ به گونه‌ای که ساخت سه سریال اصلی و جدید نوروزی سیما به سه کارگردان باسابقه و امتحان پس داده سپرده شد. 
در عید سال 96 و در غیاب قسمت‌های جدید «کلاه قرمزی» و «پایتخت» بیشترین امید تلویزیون به «علی‌البدل» بود؛ سریالی که در قالب طنز و در یک روستای تخیلی، اما پر از جاذبه گردشگری، به طرح غیر مستقیم مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخت. این سریال به کارگردانی سیروس مقدم، مناسبت زیادی با فضای انتخاباتی پیش رو داشت؛ هر چند ساختار داستان این سریال شبیه فیلم «ایران‌برگر» است. در آن فیلم هم دو خان در یک روستا برای حفظ منافع خود درگیر هستند و یک فرد ساده و مردمی به عنوان نماینده مردم انتخاب می‌شود. همچنین، فضاسازی «علی‌البدل» شباهت‌هایی با سریال‌های «پایتخت» و «شب‌های برره» داشت.
سریال نوروزی شبکه دو با عنوان «مرز خوشبختی» به کارگردانی حسین سهیلی‌زاده به موضوع مهم و درخور توجهی پرداخته بود که با شعار سال هم مناسبت داشت. محور قرار گرفتن اقتصاد مقاومتی و اشتغال‌زایی و ارزش دادن به اقتصاد مولد در شهرستان‌ها، ویژگی مثبت این سریال بود. توجه دادن نسل جوان به اینکه راه خوشبختی فقط از وسط شهر و کار در کارخانه‌ها و ادارات نمی‌گذرد و می‌توان با خلاقیت و توجه به امکانات بالقوه در روستاها و شهرستان‌ها هم به مرز خوشبختی رسید، راه‌حلی بود که در این سریال مطرح شد. هر چند اگر جذابیت زندگی، کار و محیط زیست در این نوع مناطق بیشتر در این سریال به نمایش در می‌آمد، محتوای سریال هم عمیق‌تر می‌شد. البته سطح کمدی در سریال «مرز خوشبختی» چندان بالا نبود و موقعیت‌های طنز در این سریال، در ایجاد شگفتی و جلب توجه مخاطب ناتوان بودند.
سریال شبکه سه با عنوان «دیوار به دیوار» به کارگردانی سامان مقدم سعی داشت در موقعیتی خاص و جدید مسائل فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی را طرح کند. در این موقعیت، گروهی از افراد با سطوح اقتصادی و گرایش‌های فرهنگی مختلف گرد هم جمع شده‌اند. چالش‌های به وجود آمده در این جمع ناهمگون یادآور بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی و کژتابی‌های فرهنگی رایج در جامعه است و مخاطب باید از این اتفاقات درس عبرت بگیرد. با این حال، یکنواختی در فضاهای سریال و قرار گرفتن همه آدم‌ها و ماجراهای سریال در یک خانه، موجب پایین آمدن سطح جذابیت این سریال شد. همچنین، مسائل مطرح شده در آن، به دغدغه‌های اصلی مردم نزدیک نبود.

 سعيد مهدوي/ نظام بانكي با استفاده از ابزارهاي پولي و نقش واسطه‌گري نهادهاي مالي تأثير بسزايي بر اقتصاد دارد. اين نقش آنچنان پر رنگ است كه کارکردهای پس‌انداز، سرمایه‌گذاری، تولید، اشتغال و رشد در اقتصاد ملی تحت‌ تأثیر تصمیمات، اقدامات و عملیات بانک‌ها قرار دارد. با وجود این، نظام بانكي كشور به دلايل مختلفي كه در ادامه گزارش آورده مي‌شود هنوز نتوانسته است به جايگاه سازنده و محرك خود دست يابد و گاهی نقش مخرب و مانع را در مؤلفه‌هاي مذکور بازي مي‌كند و به تعبيري به بنگاه‌داري خودش مشغول است.

اذعان وزير اقتصاد
 به وجود مشكلات جدي نظام بانكي 
علي طیب‌نیا، وزير اقتصاد در اولین جلسه کاری سال جدید با مدیران بانک‌ها، بیمه‌ها، بازار سرمایه و سازمان‌های تابعه وزارت اقتصاد در محل این وزارتخانه که رئیس کل و معاونان بانک مرکزی و اعضای شورای معاونان این وزارتخانه نیز حضور داشتند، بخشي از سخنان خود را به مشكلات كنوني نظام بانكي اختصاص داد. وی در این باره گفت: «هم اکنون وارد مرحله‌ای شده‌ایم که اولویت ما اصلاحات ساختاری و بلندمدت اقتصاد کشور است و خوشبختانه راه حل و برنامه عملیاتی و زمان‌بندی شده آن هم آماده اجرا است.» طیب‌نیا افزود: «از مهم‌ترین حوزه‌های این اصلاحات ساختاری، اصلاح نظام مالی، آن هم در شرایطی است که نظام مالی کشور شامل نظام بانکی و بازار سرمایه برای تأمین نیاز بنگاه‌های اقتصادی چالش‌های بسیاری دارد.» وزیر اقتصاد اظهار داشت: «نظام بانکی با مشکلات جدی مواجه است، ولی می‌توان این مشکلات را با به‌کارگیری بهینه منابع کشور حل کرد.» وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه دولت خود را مقید و مکلف به بازپرداخت بدهی خود به نظام بانکی می‌داند، گفت: «رقم 20 هزار میلیارد تومان از بدهی دولت به نظام بانکی در حال تسویه حساب است.» طیب‌نیا در پایان تأکید کرد: «باید قدم‌های مؤثری در جهت اصلاح نظام مالی کشور برداشته و وظایف خود را در قبال میهن‌مان ایران برداریم.»

دولت بدهکار اصلی است
این روزها بدهکاری به بانک‌ها به یکی از مشکلات اساسی نظام مالی و پولی کشور تبدیل شده است؛ این معضل وقتی بدتر می‌شود که یکی از بدهکاران بزرگ بانکی دولت باشد!
تازه‌ترین روایت رسمی بانک مرکزی از آمارهای اقتصادی نشان می‌دهد، میزان بدهی بخش دولتی با 20 درصد رشد نسبت به اسفند ماه سال 1394، به رقم 20867 هزار میلیارد ریال رسیده است. بر اساس این و در مدت زمان مشابه میزان بدهی بخش غیر دولتی به نظام بانکی نیز با ۳/۱۹ درصد افزایش، رقم 87825 هزار میلیارد ریال را ثبت کرده است. بانک مرکزی همچنین در این گزارش مانده سپرده بانک‌ها و مؤسسات اعتباری در 10 ماهه نخست امسال را با ۸/۱۹ درصد رشد نسبت به اسفند ماه سال گذشته، 12893 هزار میلیارد ریال اعلام و تأکید کرده است این رقم نسبت به دی 1394، 212 درصد رشد یافته است. در مدت زمان مشابه میزان سپرده‌های بخش دولتی نزد بانک مرکزی نسبت به اسفند ماه سال گذشته، با ۲/۸ درصد افزایش به 3658 هزار میلیارد ریال رسید.

تأثير بدهي دولت به بانك‌ها
بانک‌ها یکی از طلبکاران عمده دولت هستند؛ اما چون نمی‌توانند برای وصول مطالبات‌شان به دولت فشار بیاورند، از نظر توان مالی به‌‌شدت ضعیف شده‌اند و بیشترین فشار را به تولید‌کنندگان وارد می‌کنند. بانک‌ها افزون بر اینکه در پرداخت تسهیلات جدید به واحد‌های تولیدی بی‌رمق تشنه نقدینگی ناتوانند، برای وصول طلب‌های خود به بخش‌های تولیدی فشار زیادی وارد می‌کنند. امروز تعداد زیادی از واحد‌های تولیدی به دلیل مطالبات بانک از آنها، غیر فعال شده‌اند یا با توانی کمتر از ظرفیت اصلی خود فعالیت می‌کنند که موجب دامن زدن به بیکاری و رکود گسترده شده است. وزیر امور اقتصادی و دارایی فروردین امسال در مجلس با اشاره به این موضوع از بدهی بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت به نظام بانکی کشور خبر داد و گفت: «بانک‌ها نمی‌توانند تأمین‌کننده منابع لازم برای تولید باشند. گرچه انتظار می‌رود دولت خود بزرگ‌ترین حامی تولید داخل باشد، اما در واقع بدهی دولت به سیستم بانکی به صورت غیر مستقیم با تضعیف سیستم بانکی کشور، گلوی تولید بی‌جان داخل را می‌فشارد.» در این میان نکته قابل ملاحظه این است که مقدار بدهی دولت هر سال هم به شکل چشمگیری افزوده می‌شود! 

دو بانک ورشکسته و چند بانک
 در مرز  ورشکستگی
با وجود وضعيت نابسامان نظام بانكي كشور افزون بر عدم توان تقويت و تحرك در اقتصاد كشور، برخي از بانك‌ها خود ورشكسته و زيان‌ده هستند. به گزارش خبرگزاري فارس، بررسی وضعیت برخی بانک‌های کشور و تطبیق آن با برخی استانداردهای مالی و قانونی، نشان‌دهنده پدیدار شدن حالت ورشکستگی در برخی بانک‌هاست. قوانین ورشکستگی بانک‌ها در حالی با فراز و نشیب‌های بسیار مواجه بوده و به زعم عده‌ای نمی‌توان به قانونی در این باره استناد کرد که بر اساس اصل 141 قانون تجارت، هم اکنون نسبت سرمایه به زیان دو بانک کشور به 108 درصد و 209 درصد رسیده و زیان برخی بانک‌ها نیر به خط قرمز‌های ورشکستگی نزدیک شده است.

نسبت‌هاي غير مطلوب
 در تسهيلات اعطايي بانك‌ها  
از ديگر معضلات و مشكلات نظام بانكي اين است كه تسهيلات اعطايي با نسبت‌هاي استاندارد و مطلوب بانك مركزي فاصله دارند.در حال حاضر، دارایی کل نظام بانکی کشور مطابق آخرین برآوردهای بانک مرکزی، بیش از یک هزارو 200 هزار میلیارد تومان است که از این میزان، مانده تسهیلات اعطایی بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیر بانکی در آذر 1395 به بخش غیر دولتی در کل اقتصاد بیش از یک هزارو 214 هزار میلیارد تومان است. مطابق آخرین آمار بانک مرکزی، توزیع تسهیلات از سوی شبکه بانکی کشور به گونه‌ای است که از کل تسهیلات، ۲/۷ درصد در اختیار بخش کشاورزی، ۹/۱۳ درصد در اختیار بخش صنعت و معدن، ۹/۳۳ در اختیار بخش ساختمان و مسکن، ۱/۰ درصد در اختیار بخش صادرات و ۹/۴۴ در اختیار بخش بازرگانی داخلی و خدمات قرار گرفته است؛ این در حالی است که نسبت‌های توصیه‌ای و مطلوب بانک مرکزی به نظام بانکی در زمینه توزیع تسهیلات نظام بانکی به گونه‌ای که بتواند به طور مطلوب از رشد اقتصادی در کشور در همه بخش‌ها پشتیبانی کند، به صورت زیر است:
20 درصد برای بخش کشاورزی و آب، 37 درصد برای بخش صنعت و معدن، 25 درصد برای بخش مسکن و ساختمان، 10 درصد برای بخش صادرات و تنها هشت درصد برای بازرگانی داخلی و خدمات. مقایسه ارقام فوق به خوبی توزیع نامناسب تسهیلات بانکی را به ویژه در بخش‌های کشاورزی، صنعت، صادرات و بازرگانی داخلی نشان می‌دهد که این امر در بلندمدت به بروز ضعف‌های ساختاری در اقتصاد ملی و نیز ناهمگونی‌های بخش‌های مختلف اقتصادی و بروز مشکلات بعدی منجر می‌شود.

وظيفه نظام بانكي 
در مسير اقتصاد مقاومتي
یکی از شاخصه‌هایی که رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با دست‌اندرکاران نظام براي ايفاي نقش بانك‌ها در مسير اقتصاد مقاومتي تعريف کردند، هدایت سپرده‌های ارزی و ریالی مردم با استفاده از مشوق‌‌ها به ‌سوی تولید است تا از این طریق، منابع مورد نیاز برای تحقق اقتصاد مقاومتی تأمین شود. با توجه به اين تعريف، اگر اقتصاد مقاومتي را نقشه راه اقتصاد كشور بدانيم، باید قبول كنيم كه بیشتر بانك‌ها و مؤسسات مالي و همچنين قوانين حاكم بر نظام بانكي كشور، از جمله نرخ بالاي سود تسهيلات و رقابت بانك‌ها در اعطاي سود بيشتر به سپرده‌گذاران، در اين مسير حركت نمي‌كنند. از سوي ديگر، جذب نقدينگي موجود در بازار از اين طريق و اختصاص به فعاليت‌هاي غير مولد براي توليد و اقتصاد كشور نيز مانع و مشكل به شمار می‌آیند.

 رضا اشرفي/ در آغازين ماه‌‌هاي سال جديد ميلادي و در نخستين روزهاي سال شمسي، جهان با تحولات جديد و خاصي مواجه بوده است كه بخش قابل توجهی از آن برآمده از رويكردها و تصميمات دونالد ترامپ،‌ رئيس‌جمهور آمریکا است. 
در تازه‌ترين تصميم ترامپ كه درباره تجارت با محوريت آمریکا اتخاذ شده،‌ بيش از همه چين هدف قرار گرفته است. كاخ سفيد بر اساس تازه‌ترين تصميم اقتصادي و كاسبكارانه خود به دنبال حذف «بي‌عدالتي تجارت خارجي» در آمریکا و جهان است؛ به همين منظور دو فرمان تجاري را صادر كرده است كه مي‌تواند عواقبي به همراه داشته باشد. فرمان اول مربوط به انجام مطالعه و بررسی دقیق به منظور شناسایی سوء استفاده‌هایی است که احتمالاً در تجارت خارجی صورت می‌گیرد و فرمان دوم اخذ جریمه از دولت‌های خارجی است که برای ارزان‌فروشی به صاحبان صنایع خود یارانه پرداخت می‌کنند.
در حالي كه پكن هنوز اقتصاد و توسعه را هدف اوليه خود قرار داده و با همين ابزار رو به جلو حركت مي‌كند، يكي از بزرگ‌ترين دلايل حمله آمریکا به اقتصاد چين مي‌تواند كسري تجارت خارجي آمریکا با چين باشد كه به ميزان 350 ميليارد دلار و به بياني ديگر بيشترين ميزان كسري بودجه آمریکا در قبال ديگر كشورها است. برخي معتقدند كه تصميمات جديد ترامپ مسير جنگ تجاري را هموار مي‌كند كه در نهايت به صنايع آمریکا آسيب خواهد زد. 
البته اقتصاد تنها مشكل آمریکا با چين نيست؛ زيرا طي روزهاي گذشته و با آزمایش‌های موشكي كره شمالي كه همزمان آمریکا و متحدان منطقه‌اي آن به ویژه كره جنوبي را هدف گرفته،‌ اختلافات چين و آمریکا افزايش یافته است. ترامپ در ‌اين باره تأکید كرده است، چين بايد جلوي تحركات كره شمالي را بگيرد، در غير ‌اين صورت واشنگتن به تنهايي عمل خواهد كرد. اگر چه نوع تسليحات بازدارنده كره شمالي ‌اين شانس را از آمریکا گرفته است اما در هر حال ‌اين موضوع مي‌تواند ديدار ترامپ و شي جين پينگ را با تنش همراه كند. 
افزون بر این، آمریکا با روسيه نيز مشكلات قابل توجهی دارد كه بيش از همه دموكرات‌ها، برخي از جمهوريخواهان و همچنين نهادهاي تأثیرگذار آمریکا بر روي آن دست گذاشته‌اند. بحث ارتباط برخي مقامات آمریکايي با روسيه و دريافت پول از مسكو به معضل جدي واشنگتن و تيم ترامپ تبديل شده است. اگر چه برخي معتقد بودند در زمان ترامپ روابط آمریکا با روسيه بهبود خواهد يافت، اما‌ اين مشكلات هنوز گريبان ترامپ را گرفته و اجازه چنين مسئله‌اي را به او نمي‌دهد. نیکی هیلی، ۱۳ فروردین، به شبکه خبری «ای‌بی‌سی» تأکید كرده است ترامپ پس از پایان تحقیقات درباره انتخابات، علیه روسیه اقدام جدی خواهد کرد. به گفته وي، آمریکا نمي‌خواهد هيچ كشوري در روند انتخابات آن دخالت كند. 
مسئله‌اي كه اروپا نيز نگران آن است. اوج گرفتن راست‌گرايان اروپايي در نهادهاي قدرت بسيار جدي شده است و در اتريش، دانمارك،‌ آلمان، فرانسه، هلند و... کاملاً نمايان است. در حال حاضر، آلمان و دولتمردان كنوني فرانسه به طور جدي نگران دخالت روسيه در انتخابات فرانسه هستند. در تازه‌ترين تحول خانم ماري لوپن، ‌رهبر حزب ملي فرانسه كه بر اساس نظرسنجي‌ها در جايگاه اول قرار دارد به مسكو سفر كرده و با ولاديمير پوتين ملاقات داشته است. که سبب نگراني دولتمردان كنوني آلمان، فرانسه و... شده است. ماري لوپن كه نگاهي ترامپي به اتحاديه اروپا و حتي جهان دارد، تأکید كرده است روابط فرانسه و روسيه بايد بهبود یابد. بحث اوكراين،‌ سوريه، مناسبات داخلي اروپا و روابط با مسكو،‌ از جمله اختلافات دو طرف است. 
اين در حالي است كه در حوزه قفقاز جنوبي، حزب حاكم ارمنستان پيروز انتخابات شد تا نشان دهد تيم متحد منطقه‌اي روسيه به طور جدي به ادامه راه اميدوار است.‌ اين موضوع حكايت از آن دارد كه اختلافات منطقه‌اي بين ارمنستان و جمهوري آذربايجان در قبال منطقه قره‌باغ ادامه خواهد داشت كه خود نگراني تركيه را نيز به همراه خواهد داشت. تركيه‌اي كه بر حسب موقعيت و با هر تغيير كوچك و بزرگ به هر طرف گرايش پيدا مي‌كند و در حال حاضر نيز با‌ وجود اينكه در مركز اتحاد غرب و ناتو قرار دارد، خود را به دلیل اقتضای زمان به مسكو نزديك كرده است. 
مسكو در حالي چنين سياست‌هايي را دنبال مي‌كند كه البته در داخل مشكلاتي را به خود مي‌بيند كه ‌گاهي رنگ تنش به خود مي‌گيرد. معترضان جوان روسي در مخالفت با سياست‌هاي ولاديمير پوتين، به ویژه در زمینه فساد اقتصادي، به خيابان‌ها آمده و دست به اعتراض زده‌اند. اروپا نيز سعي دارد با استفاده از‌ اين موقعيت، روسيه را تحت فشار قرار دهد؛ در حالي كه تنها طي چند روز گذشته ميزان صادرات انرژي روسيه به اروپا 15 درصد افزايش پيدا كرده است كه حكايت از نياز آن دارد. 
اروپا در كنار‌ اين مسائل، هنوز با مشكلات امنيتي مواجه است كه آخرين نمونه آن انفجار در فرانسه،‌ حمله به يك پناه‌جوي كرد در انگليس و... است. در حالي كه همزمان معضلات تركيه و اروپا در آستانه همه‌پرسي قانون اساسي تركيه، اوج گرفته و به بزرگ‌ترين مشكل دو طرف تبديل شده است. در هر صورت، تركيه تأثیر زيادي در مسئله پناه‌جويان در قبال اروپا دارد. بحث مهاجرت و پناه‌جويان يكي از زمينه‌هاي مهم خروج انگليس از اتحاديه اروپا بود كه در كنار مباحث هويتي بر آن تأثیر گذاشت. مسئله «برگزيت» همزمان بحران تكه‌تكه شدن بريتانيا، استقلال اسکاتلند، ايرلند شمالي و... را به همراه دارد. ‌اين در حالي است كه انگليس با جدايي از اتحاديه اروپا به منظور جذب منابع مالي از منطقه غرب آسيا به دنبال قراردادهاي اقتصادي و امنيتي جديد با عربستان، اردن و... است. در حالي كه بحران منطقه هنوز پررنگ است و سوريه و عراق به شدت با موضوع تروريسم غرب‌ساخته دست‌وپنجه نرم مي‌كنند و بحث صلح خاورميانه نيز در هاله‌اي از ابهام است؛ ابهامي كه با ديدار محمود عباس و ترامپ و همچنين تلاش‌هاي مصر نشاني از كم شدن خونريزي رژيم صهيونيستي ندارد. تفاسير و تصاويري كه گوياي تداوم بحران و حوادث است. به گونه‌اي كه اتحاديه عرب با تصميمات غير واقع‌بينانه و داعش با تهديدات تضعيف شده در منطقه در آن نقش دارند؛ به ویژه آنکه آمریکا نيز در حمايت از برخي گروه‌هاي حاضر در سوريه تنش منطقه‌اي را افزايش مي‌دهد و همزمان به دنبال سرپوش گذاشتن بر جنايت‌هاي سعودي در يمن و بحرين است.

 فرهاد مهدوی/  امروزه فضای اینترنت در بسیاری از کشورها که اهمیت آن را درک کرده‌اند، ارزش کمتری نسبت به سرزمین حقیقی ندارد؛ به همین دلیل دولت آمریکا تهدید کرده است هر گونه حمله سایبری در فضای مجازی را با حملات نظامی پاسخ می‌دهد! در اینترنت با فرایندهای جدیدی از زندگی با عنوان‌های شغل مجازی، پول الکترونیک، روابط عمومی الکترونیک، بازار مجازی، سازمان مجازی، شهر مجازی، تحصیل مجازی، بانک مجازی، قدرت مجازی، اجتماعات مجازی، دوستان مجازی و... روبه‌رو شده‌ایم که اهمیت آنها بیشتر از نمونه‌های واقعی‌شان در کره زمین است. کسانی که امروزه از بازارهای مجازی، مانند «دیجی‌کالا» و «بازار» خرید کرده‌اند، بیشتر متوجه این موضوع می‌شوند؛ زیرا اکنون این فضاها از بازارهای ناصر خسرو، پاساژ علاءالدین، پاساژ مهستان و... که چندین دهه مرکز توزیع کالا در ایران بوده‌اند، مهم‌تر شده‌اند. اگرچه در گذشته داشتن اینترنت به معنای دسترسی به پایگاه‌ها و خبرگزاری‌هایی بود که از طریق یک رایانه در محل کار، تحصیل یا منزل قابل رؤیت بودند، امروزه اینترنت یعنی شبکه‌های اجتماعی که از طریق گوشی‌های هوشمند در همه زمان‌ها و مکان‌ها قابلیت تعامل و به‌روزرسانی دارد. با توجه به اینکه در حال حاضر جامعه ما از طریق اطلاعات به هم تنیده شده است، ابزارهای اطلاعاتی نقش گسترده خود را در مدیریت افکار بر عهده دارند. افزون بر موارد فوق، شبکه‌های مجازی سبب گستردگی مرزهای جغرافیایی و ملی نیز شده‌اند؛ زیرا فعالیت‌ها از محیط‌های ملی به محیط‌های جهانی انتقال یافته است. جهانی‌سازی سبب شده است افراد و سازمان‌ها برای کسب موفقیت از قاعده رفتار در محیط‌های جهانی پیروی کرده و فرایندهای خود را بر این مبنا از نو طراحی کنند. از سال 1383 تاکنون، حتی با وجود رکود اقتصادی، بهترین حوزه‌ای که سرمایه‌گذاری در آن نتیجه داده و چند برابر بخش‌های دیگر با سوددهی همراه بوده، حوزه فناوری اطلاعات بوده است. با این حال، شبکه‌های مجازی در ایران رواج بسیار یافته است و آمارهای زیر وضعیت بغرنج از دست رفتن این سرزمین را به ما نشان می‌دهد. 
1ـ بیش از 40 میلیون گوشی هوشمند تلفن همراه در اختیار کاربران ایرانی قرار دارد. این در حالی است که مطابق با اهداف سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، یکی از ملزومات عمل به 10 برابر کردن تولید محتوای داخلی، استفاده از ابزارهای بومی متناسب با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی است.
2ـ در شبکه اجتماعی تلگرام، ایرانی‌ها حدود صد‌ هزار کانال ایجاد کرده‌اند و طی یک شبانه‌روز، بیش از یک میلیون ‌و 200 هزار مطلب در کانال‌های این شبکه تولید می‌شود.
3ـ تعداد کاربران ایرانی تلگرام 24‌ میلیون برآورد می‌شود. در واتس‌آپ نیز 14‌ میلیون ایرانی عضو هستند و اینستاگرام نیز چیزی حدود 12 تا 14‌ میلیون عضو دارد. 
4ـ وضعیت حضور کاربران اینترنت در شبکه‌های اجتماعی از سال ۹۲ که ۲۰ درصد بوده، در پایان سال ۹۴ به ۶۵ درصد افزایش یافته است.
5ـ بررسی‌ها نشان می‌دهد، ۵۹ درصد کاربران در اینترنت به دنبال تفریح و سرگرمی‌اند.
6ـ تنها هشت درصد کاربران ایرانی به تولید محتوا در فضای مجازی می‌پردازند. از این میان دو درصد تولیدات محتوا مربوط به نرم‌افزارهای اینترنت برای ویرایش، سه درصد محتوای تولید شده برای مدیریت صفحات شخصی، دو درصد محتوای ایجاد شده از سوی کاربر شامل متن، عکس، فیلم، موسیقی و نرم‌افزار و یک درصد نیز به تولید محتوا در قالب وبلاگ‌نویسی مربوط می‌شود.
7ـ براساس بررسی‌های شاخصه‌های جامعه اطلاعاتی در ایران در زمینه فعالیت کاربران اینترنت مشخص شد، ۱۳ درصد فعالیت کاربران اینترنت در ایران به بانکداری الکترونیکی معطوف است. همچنین، 5/37 درصد از کاربران از خدمات دولت الکترونیک و ۴۲ درصد از تجارت الکترونیک در اینترنت استفاده می‌کنند. در همین حال اعلام شده است، دو درصد کاربران در فضای اینترنت مشارکت الکترونیکی دارند و 5/4 درصد کاربران نیز از خدمات رایانش ابری استفاده می‌کنند.
گفتنی است، در ایران شبکه‌های اجتماعی و وبگاه‌های خارجی، مانند اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب، فیس‌بوک و توئیتر به ترتیب در رتبه‌های 9، 13، 47، 132 و ۴۷۲ قرار گرفته‌اند و شبکه‌های اجتماعی داخلی، مانند فیس‌نما و کلوب در رتبه‌های 34 و ۶۳ قرار دارند که این آمار نشان می‌دهد، در صورت حمایت از شبکه‌های اجتماعی داخلی، قابلیت رقابت با شبکه‌های پرمخاطب خارجی وجود دارد.
با این حال باید اشاره داشت، استفاده از فضای مجازی و به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی مجازی در جهان فقط شامل بحث سرگرمی و اوقات فراغت نبوده و تحقیقات مختلف و آمارهای موجود بهره‌گیری از این ابزارها برای اهداف و مقاصد گوناگون را نشان داده‌اند.
یافته‌های پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد، بیشترین کاربران این شبکه‌های اجتماعی را نسل سوم تشکیل می‌دهند که به نسل (c) معروف شده‌اند؛ این نسل که سواد رسانه‌ای لازم را در عرصه استفاده و رضایت‌مندی ندارد، در معرض آسیب‌های حاد هویتی قرار گرفته است. انتظار می‌رود با توجه به آنکه گوشی‌های هوشمند قابلیت بیشتری در شبکه‌سازی پیدا می‌کنند، شبکه‌های اجتماعی جدیدتر با قابلیت بیشتر وارد فضای مجازی کشورمان شود و حجم، سرعت و پهنای باند اینترنت افزایش یابد. می‌توان گفت، با توجه به اینکه دولت و شورای عالی فضای مجازی برنامه‌ای راهبردی در زمینه فضای مجازی ندارد، به نظر می‌رسد وضعیت اجتماعی و سیاسی بغرنجی را پیش رو خواهیم داشت و وسعت بیشتری از سرزمین فکری کشورمان در اختیار بیگانگان قرار خواهد گرفت.