داوود محمدی، رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی گفت: سالیانه 18 تا 25 میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می‌شود و سالیانه از این محل دو میلیون فرصت شغلی از بین می‌رود. با توجه به توصیه‌های رهبر معظم انقلاب درباره مبارزه با قاچاق کالا این موضوع در دستور کار کمیسیون اصل 90 قرار گرفت و در حال حاضر بیش از 20 دستگاه در بخش مبارزه با قاچاق کالا وجود دارد، اما هماهنگی لازم بین آنها وجود ندارد.
صبح صادق الزامات تحقق شعار سال را تحلیل می‌کند
  علی قاسمی/ در سال‌های اخیر اقتصاد ایران تحت تأثیر تحولات بین‌المللی و داخلی، با فراز و نشیب‌های مختلفی مواجه بوده است. تحریم‌های اقتصادی گسترده از یک سو، ضعف مدیریت و کارآمدی از سوی دیگر اقتصاد کشور را با دشواری بسیاری مواجه کرده است. برای عبور از این مرحله گذار سخت و چالشی رهبر معظم انقلاب راهبرد اقتصاد مقاومتی را به مثابه نسخه‌ای شفابخش مطرح کردند تا فضای اقتصاد را به سمت بهبود کسب‌وکار داخلی و حمایت از تولید ملی و اتکا به عوامل داخلی سوق دهند و از طریق کنترل واردات و نرخ ارز، بهبود سیاست‌های پولی و بانکی و ارزی، اصلاح الگوی مصرف، ارتقای بهره‌وری، مبارزه با مفاسد، مبارزه با پدیده قاچاق کالا و... به جای مصرف کالاهای خارجی، تولید داخلی مورد توجه قرار گیرد تا اقتصاد مسیر بهتری را طی کند که خروجی آن اصلاحاتی در بخش‌های اشتغال و تولید ملی باشد. برای رسیدن به شاخصه‌های مورد انتظار، ضرورت طراحی یک الگوی مشخص از شیوه‌ زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی برای عموم مردم و به‌ویژه برای مدافعان انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران لازم بود، به همین منظور و برای تحقق این امر مهم باید از تمامی ظرفیت‌ها استفاده کنیم. اما متأسفانه با محقق نشدن مناسب سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در چند سال گذشته، رهبر معظم انقلاب بار دیگر سال جدید را اقتصادی نامگذاری کردند و اما نام «اقتصاد مقاومتی» را به تنهایی مؤثر ندانستند و در خصوص راه‌حل و علاج وضع کنونی، فرمودند: «علاج، در تقسیم کردن اقتصاد مقاومتی به نقاط کلیدی و مهم و تمرکز همه همت مسئولین و مردم بر آن نقاط است و این نقاط کلیدی عبارت است از تولید داخلی و اشتغال، به ویژه اشتغال جوانان.» بخش مهم عملیاتی‌سازی اقتصاد مقاومتی به ساخت درونی قدرت برمی‌گردد که معظم‌له از آن به اقتدار اقتصادی تعبیر می‌کنند و می‌فرمایند: «یک رکن اقتدار ملى، اقتدار اقتصادى است؛ یعنى کشور از لحاظ اقتصادى بتواند پول ملى خودش را تقویت کند؛ در بازارهاى اقتصادى دنیا حضور تأثیرگذار داشته باشد؛ در بهبود وضع اقتصادى کشور از امکانات خودش استفاده کند؛ فقر را در کشور ریشه‌کن و یا حداقل کم کند و بتواند به عنوان یک کشور ثروتمند و غنى، در مقابل چشم دنیا، کارایى نظام خودش را نشان دهد. این مى‌شود اقتدار اقتصادى‌، که مسئولان اقتصادى‌ کشور موظّفند این کارها را انجام دهند. اقتدار اقتصادى‌ همچنین به معناى این است که در کشور، بیکارى وجود نداشته باشد؛ اشتغال وجود داشته باشد؛ تولید صنعتى و کشاورزى در حدّ مطلوب باشد؛ از منابع و معادن کشور به نحو بهینه استفاده شود. این هم اقتدار اقتصادى است که بخش‌هاى گوناگون نسبت به آن مسئولیت دارند.»
یا در فرازی دیگر می‌فرمایند: «وقتى که همه‌ سرمایه‌اندوزان بین‌المللى سعى مى‌کنند یک ملت و یک کشور را در چنبره‌ اختاپوس اقتصادىِ‌ خودشان درآورند و با نام‌هاى فریبنده و به ناحق، منابع یک ملت را جذب کنند، اگر مسئولان اقتصادى‌ کشور توانستند با تدبیر و هوشیارى و با سرعت عمل متناسب، تدابیر لازم را پیش گیرند و مانع از نفوذ پنجه دشمن در اقتصاد کشور شوند و اقتصاد ملى را شکوفا کنند، ملت احساس اقتدار مى‌کند.» در نتیجه این بحث می‌توان گویاترین نتیجه استحکام ساخت درونی کشور را از بیانات رهبر معظم انقلاب دریافت کرد، آنجا که معظم‌له تأکید کردند: «عاملى که مى‌تواند کشور شما را در مقابل هر افزون‌طلبى، هر انحصارطلبى، هر تجاوز، هر ماجراجویى و هر بحران‌سازى حفظ کند، استحکام ساخت داخلى نظام است.»
پس روند نام‌گذاری مبتنی بر اولویت‌ها و ضرورت‌های کشور بوده و نشان از وجود آسیب‌ها و چالش‌هایی در کشور، به ویژه در حوزه اقتصادی دارد که انتظار می‌رود همه مسئولان، مردم و حتی نخبگان از تمامی ابزارها برای ایجاد اشتغال و بهبود وضعیت تولید استفاده کنند و نگاه ویژه‌ای به آن داشته باشند تا با عملی شدن آن شاهد شکوفایی اقتصاد به ویژه در حوزه اشتغال و تولید باشیم؛ روندی که نتیجه آن را می‌توان در زندگی مردم به خصوص جوانان مشاهده کرد. حال برای رسیدن به این وضعیت مطلوب که هم اقتصاد مقاومتی و هم اشتغال و تولید ملی تحقق پیدا کند و در نهایت به اقتدار اقتصادی بینجامد باید الزاماتی را مدنظر داشته باشیم؛ چرا که بدون این الزامات می‌توان گفت مسیر انحرافی را طی می‌کنیم. در این نوشتار به چند مؤلفه ضروری به اجمال اشاره می‌شود:

1ـ مبارزه جدی و بی‌امان با پدیده قاچاق کالا
پدیده قاچاق کالا و ارز یک پدیده چندوجهی شامل وجوه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و... است که مهم‌ترین وجه آن اقتصادی می‌باشد. از جنبه اقتصادی، قاچاق کالا و ارز سبب خروج اقتصاد از مسیر سالم، شکل‌گیری اقتصاد زیرزمینی، کاهش تولید ناخالص ملی، افزایش بیکاری، کاهش سرمایه‌گذاری و تغییر الگوی مصرف و... می‌شود. پدیده قاچاق کالا در کشور ما، افزون بر آثار سوء اقتصادی به مثابه یک چالش اقتصادی و اجتماعی حائز اهمیت است. امروز این پدیده علاوه بر اینکه یک تهدید جدی بر سر راه تجارت آزاد است، هزینه‌های زیادی را نیز به بدنه اقتصادی کشور تحمیل می‌کند. مضافاً بسیاری از کالاهایی که به صورت قاچاق وارد کشور می‌شوند، کالاهای مصرفی بوده و عمدتاً جزو کالاهای اساسی و مورد نیاز مصرف‌کننده نبوده، بلکه قاچاقچیان سودجو با تبلیغات و ایجاد نیاز کاذب در مصرف‌کننده به مصرف این کالاها در داخل کشور دامن می‌زنند. ضمن اینکه این کالاها به دلیل نظارت نکردن مراجع قانونی اکثراً از کیفیتی پایین برخودار بوده و استانداردهای لازم را ندارند. افزون بر موارد مذکور 90 درصد قاچاق کالا از مبادی رسمی کشور انجام می‌‌شود که لازم است در مبارزه با آنها هوشیارانه عمل کرد. برآورد کارشناسی این است که بین 15 تا 18 میلیارد دلار قاچاق در کشور صورت می‌گیرد که در صورت مبارزه جدی با آن، هم وضعیت تولید ملی بهتر می‌شود و هم با این رقم می‌توانیم اشتغال بسیاری بالایی را ایجاد کنیم.
پیامدهای اقتصادی ناشی از قاچاق کالا و ارز که بر اقتصاد کشور مترتب می‌شود، عبارتند از:
ـ شکل‌گیری اقتصاد زیرزمینی و فرار مالیاتی و گمرکی؛
ـ کاهش درآمدهای دولت و افزایش کسری بودجه؛
ـ کاهش سطح تولید ناخالص ملی؛
ـ کاهش اشتغال و افزایش بیکاری؛
ـ هدر رفتن منابع ارزی کشور؛
ـ توزیع ناعادلانه درآمد و افزایش فاصله طبقاتی؛
ـ گسترش فرهنگ تجمل‌گرایی؛
ـ کاهش امنیت عمومی با فرار گسترده سرمایه؛
ـ کاهش تولیدات صنعتی داخلی.

2ـ حمایت از تولید داخلی
مهم‌ترین وظیفه دولت سیاست‌گذاری متناسب برای حمایت از تولید داخلی است که در این زمینه با دو اقدام می‌تواند فضا را برای تولید‌کنندگان داخلی مهیا کند؛ اول اینکه با سیاست‌گذاری و تعیین تعرفه‌ها جلوی واردات کالاهای مصرفی و تولیدی خارجی را سد کند؛ دوم اینکه با فرهنگ‌سازی و تلاش برای تغییر ذائقه مصرفی به سمت حمایت از تولیدات داخلی حرکت کند. سیاست‌گذاری و فرهنگ‌سازی دو بال حمایت از تولید داخلی هستند که تنها دولت قدرت هماهنگی این دو را دارد. در اقتصاد مقاومتی، دولت افزون بر نقش حاکمیتی تعریف‌شده، مسئولیت برنامه‌ریزی، زمینه‌سازی، ظرفیت‌سازی، هدایت و کمک به بخش تولید را دارد؛ در چنین وضعیتی دولت در جایگاه یک مسئول عمومی، باید تولید، کارآفرینی و اشتغال را هدایت کند و ضمن نظارت بر حُسن اجرای فعالیت‌ها، به نوعی یاری‌رسان بخش خصوصی و تولیدکنندگان باشد. کار اقتصادی و فعالیت اقتصادی با محوریت مردم است و دولت به‌عنوان یک مسئول عمومی، بر حُسن اجرای فعالیت‌ها نظارت می‌کند و تولید و کارآفرینی و اشتغال را هدایت می‌کند و با سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها و توزیع مناسب، به کمک بخش خصوصی می‌آید. نقش دولت در نظام لیبرالی محدود به ناظر حقوقی و داوری می‌شود و مالکیت عمومی تنها در امور خاص برای اداره‌ کالاهای عمومی به‌طور حداقلی تعریف می‌شود و در نظام سوسیالیستی، مالکیت به‌طور کلی عمومی است و دولت حتی بر امور تولیدی و صنعتی هم حاکم است و برخلاف نظام سرمایه‌داری، مالکیت خصوصی بسیار حداقلی است. اما در تعریف اقتصاد مقاومتی، نه نقش دولت به شدت نظام سرمایه‌داری کم‌رنگ و نه به شدت نظام سوسیالیستی پررنگ است؛ نقش نظارتی دولت به گونه‌ای است که در مقابله با فساد اقتصادی و تبعیض می‌کوشد و با تأمین حداقل‌ها برای تمامی مردم و برطرف کردن نیازهای اساسی آنها، به توسعه اقتصادی و ایجاد زیرساخت‌های مناسب اجتماعی اهتمام می‌ورزد.

۳ـ زمینه‌سازی برای ورود جدی مردم به اقتصاد مقاومتی؛ ایفای نقش پررنگ مردم در اقتصاد مقاومتی یک اصل اساسی است. اقتصاد مقاومتی ماهیتاً اقتصادی مردمی است. اگر قرار باشد ما اقدام به نهادسازی‌های موازی در اقتصاد مقاومتی کنیم، هیچ لزومی ندارد که این نهادسازی را دولت انجام دهد؛ بلکه ضروری است که مردم به این عرصه وارد شوند. در این بخش نهادهای اقتصادی مردمی و سازمان‌های مردم‌نهاد می‌توانند نقش بسیار پررنگ و تعیین‌کننده‌ای داشته باشند. اگر ما فضا را برای حضور جوانان مؤمن و خلّاق ایران اسلامی در عرصه‌ اقتصادی فراهم کنیم، قطعاً تحولات مثبتی را در این عرصه شاهد خواهیم بود. در نظام‌های اقتصادی مرسوم در جهان، نظام سرمایه‌داری بر پایه مالکیت خصوصی و نظام سوسیالیستی بر پایه دولت بنا شده، اما اقتصادی که از آن به اقتصاد مقاومتی یاد می‌شود، مردم‌بنیاد است، نه دولت‌محور.

۴ـ سیاست‌گذاری برای اصلاح الگوی مصرف؛ مصرف، تولید را جهت می‌دهد و این دو در کنار هم، جهت سرمایه‌گذاری را مشخص می‌کنند. رونق تولید داخلی و کاستن از وارداتی که می‌تواند به افول و کم‌رونقی و توقف واحدهای تولیدی داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای فناوری در سطح کلان‌تر می‌شود.

۵ ـ افزایش بهره‌وری در تولید؛ کاهش قیمت تمام شده تولیدات، کیفیت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولیدات خارجی و کاهش واردات، حمایت از تولید ملی به ویژه تولیدات راهبردی.

۶ ـ افزایش واردات دانش فنی؛ خطوط تولید و ماشین‌آلات در ازای کاهش واردات کالاهای مصرفی با توجه به اهمیت این نوع معاملات در عصر اطلاعات، همزمان با تولید علم و تولید دانش فنی و حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان.

۷ـ تقویت «دیپلماسی اقتصاد مقاومتی»؛ هدف از این نوع دیپلماسی تبیین دستاوردهای اقتصاد مقاومتی در مقابل فشارهای وارده است. برقراری ارتباطات خاص اقتصادی با برخی از کشورهای دوست، گسترش ارتباطات اقتصادی با کشورها و بلوک‌های منطقه‌ای و گسترش شرکای تجاری از یک شریک عمده به چند شریک کوچک‌تر. استفاده لازم از موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی ویژه که چانه‌زنی بین‌المللی و منطقه‌ای را در گفت‌وگوهای سیاسی و اقتصادی تسهیل می‌کند و بهره‌گیری از منابع مادی گوناگون به دلیل وسعت سرزمینی که داریم، امنیت اقتصادی را ارتقا می‌بخشد. در یک معنای کلی باید گفت سفارتخانه‌های کشور و سفیران ما باید مدام در حال رایزنی و بازاریابی برای اقتصاد کشور باشند.
۸ ـ لزوم توجه و دلجویی و حمایت دولت از فعالان اقتصادی؛ اگر دولت در حالت عادی از فعالان اقتصادی، از کشاورزان، کارگران و کارمندان حمایت کند، آن وقت می‌تواند انتظار داشته باشد که آنها هم در روز مبادا به کمک کشور بیایند. اما اگر دولت آنها را رها کند و به مشکلات‌شان اهمیتی ندهد و فقط به فکر خود باشد، دیگر توانی برای مقاومت در این اقشار باقی نمی‌ماند که بخواهند در روز مبادا مقاومت کنند.
افزون بر مؤلفه‌های مذکور حمایت از صادرات، توجه به مدیریت مصرف و اصلاح الگوی مصرف، جهت‌گیری منابع صندوق توسعه ملی، ترویج فرهنگ و اخلاق کار، توسعه ارتباطات بین‌المللی و جذب سرمایه‌های خارجی، تحقق کامل سیاست‌های اصل ۴۴، بهبود مستمر فضای کسب‌وکار و رفع موانع دست‌وپاگیر تولید و اشتغال، چابک‌سازی دولت و کوچک شدن ادارات، حمایت و تقویت بخش خصوصی و تعاونی، اجرای کامل سیاست‌های اصل ۴۴، اصلاح و جهت‌گیری نظام بانکی به سمت اشتغال، هماهنگ‌سازی رشته‌های دانشگاهی با بازار کار و رفع خلأهای قانونی اشتغال و در صورت لزوم تصویب قوانین تسهیل‌کننده اشتغال از مهم‌ترین الزاماتی است که برای تحقق شعار سال ضروری به نظر می‌رسد.
ناگفته نماند تولیدکننده ایرانی با همه سختی‌هایی که در بخش تولید وجود دارد، باید این سختی‌ها را به جان و دل بخرد و در مسیر بهبود بهره‌وری، ارتقای کیفیت و فناوری، کاهش قیمت تمام شده، تنوع و نوآوری در محصول، مشتری‌مداری، تحقیق و توسعه قدم بردارد. از سوی دیگر تولید و اشتغال موضوعی نیست که با صدور بخشنامه و دستور برقرار شود و هیچ کاری در این خصوص جز با مشارکت تشکل‌ها و اعضای‌شان جاری نخواهد شد. تشکل‌ها می‌توانند با فراهم کردن ترتیبات لازم برای انجام فعالیت‌های مشترک اقتصادی توسط اعضای‌شان، امکان کاهش هزینه و افزایش کیفیت این قبیل خدمات را میسر سازند. مشارکت در تدوین قوانین و مقررات، تعیین تعرفه واردات کالاها و مبارزه با عرضه کالاهای قاچاق و زیرپله‌ای جزو مواردی است که تشکل‌ها باید مورد توجه قرار دهند. دولت هم باید هرچه زودتر برنامه‌های مدت‌دار خود را با مشورت بخش خصوصی برای حمایت از بنگاه‌های تولیدی و تقویت فعالیت‌ بنگاه‌های دانش‌بنیان و بهبود شاخصه‌ها و عوامل مؤثر بر محیط کسب‌وکار و کاهش بوروکراسی پیچیده اداری تبیین، اعلام و اجرایی کند. کنترل و ‌کاهش واردات کالاهای مصرفی و محصولات مشابه داخلی، مبارزه جدی و مداوم و همه‌جانبه با قاچاق، برنامه‌های غلبه بر رکود، حمایت از حضور کالاهای ساخت ایران برای حضور در بازارهای جهانی و رقابتی کردن کیفیت و قیمت تمام شده آنها، حمایت از ارتقای فناوری و نوسازی ماشین‌آلات و خطوط تولید، تعیین اولویت‌های سرمایه‌گذاری تولیدی و اتخاذ سیاست‌های حمایتی از آنها، برخورد با عملکرد ضد تولیدی دستگاه‌های اجرایی و بانک‌ها نیز از جمله اقدامات مورد انتظار دولت است. برای دستیابی به این مقصود، قوه قضائیه و قوه مقننه باید قانون مورد نیاز را تصویب کرده و قوانین معارض و ضد تولید را حذف کنند و قوه قضائیه هم با متخلفان مثل قاچاقچیان و مفسدان این بخش برخورد جدی داشته باشد.

 مصطفی قربانی/ مسئله عزت ملی و حفظ جهت‌گیری‌ها و سیاست‌های عزت‌مدارانه نظام اسلامی در ابعاد مختلف، یک وجه مهم در اقتصاد مقاومتی است که کمتر به آن پرداخته شده است؛ به این معنا که یکی از دلایل ضرورت طرح اقتصاد مقاومتی و تأکید بر اجرای آن، تلاش برای حفظ و ارتقای درجه عزت نظام اسلامی است؛ به این دلیل که اگرچه ممکن است الگوهای رایجِ وارداتی و غیربومی توسعه اقتصادی در دستیابی به توسعه اقتصادی و حل ‌و رفع چالش‌های اقتصادی موفق شوند، اما ضابطه‌ مهمی به نام «عزت و اقتدار» ندارند؛ یعنی عمده کشورهایی که از الگوهای وارداتی برای توسعه بهره برده‌اند، با وجود کامیابی اقتصادی، عمدتاً در سطح داخلی و نظام بین‌الملل، جهت‌گیری‌های مستقل و افزایش اعتبار بین‌المللی نداشته‌اند.
در این میان، اقتصاد مقاومتی الگویی است که ضمن تلاش برای حل مسائل اقتصادی و دستیابی به رشد، توسعه و پیشرفت اقتصادی، به مؤلفه «عزت» نیز توجه دارد. در این زمینه، رهبر حکیم انقلاب می‌فرمایند: «اقتصاد مقاومتی، هم عزّت ملّی است، هم گره‌گشایی فعلی است. ... اقتصاد مقاومتی اگر چنانچه به معنای واقعی کلمه ـ همان‌طور که گفته شده و خواسته شده ـ اجرایی بشود و اقدام‌ و عمل بشود، هم عزّت ملّی را تأمین می‌کند، هم نیازهای کشور را تأمین می‌کند؛ چون متّکی است به ظرفیّت‌های داخلی، به امکانات داخلی، به تولید داخلی.» (29/3/1395)
در واقع، اقتصاد مقاومتی، الگویی برای توسعه اقتصادی در شرایط تحریم، کمبود و دشمنی است. به عبارت دیگر، از آنجا که بخشی از پیشبرد امر توسعه در هر کشوری منوط به ارتباطات بین‌المللی است و در حالی که جمهوری اسلامی ایران از نظر امکان دستیابی به امکانات بین‌المللی با محدودیت مواجه است، راهبرد اقتصاد مقاومتی این است تا با تقویت ظرفیت‌های درونی اقتصاد کشور، از محدودیت‌های مذکور عبور کند و دچار وقفه و رکود نشود. البته این الگو برونگرا نیز می‌باشد و متفاوت از انزواگرایی در نظام بین‌الملل است.
بنابراین، از آنجا که اولاً، اقتصاد مقاومتی اساساً با نگاه به درون و تقویت ظرفیت­های درونزای داخلی تعریف می­شود و ثانیاً، شکوفایی اقتصادی را مبتنی بر ظرفیت‌های درونی تعریف می‌کند، بر این اساس، نظام اسلامی خود را مجبور به سرخم کردن در مقابل مستکبران و پذیرش شرایط ظالمانه حاکم بر نظام بین‌الملل نمی‌بیند؛ از این رو،‌ اقتصاد مقاومتی به بهترین وجه می‌تواند عزت ملی و اسلامی را تضمین کند. 
توضیح آنکه در وضعیت موجود، دو راه برای رفع مشکلات اقتصادی کشور وجود دارد؛ نسخه‌برداری از بیرون، که اغلب ناموفق بوده و پیامدهای احتمالی غیرقابل مدیریتی خواهد داشت و نگاه به درون، آن هم با اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و محور قرار دادن آنها که نه تنها از پیامدهای احتمالی رویکرد نگاه به بیرون مصون است، بلکه با اعتقاد به برون‌نگری و تلاش برای جذب امکانات خارجی، برای تقویت استعدادها و ظرفیت‌های درونی کشور تلاش می‌کند. 
نکته پایانی اینکه درست بر همین اساس است که اقتصاد مقاومتی در مقابل الگوهای توسعه وابسته رایج در جهان قرار دارد؛ الگوهایی که چون با نگاه به بیرون تعریف می‌شوند و اگرچه ممکن است در دستیابی به توسعه موفق شوند، اما به هیچ وجه تأمین‌کننده عزت ملی نیستند. در همین راستا می‌توان گفت که در جهان اینگونه تبلیغ می‌شود که چنانچه کشوری خواهان شکوفایی اقتصادی است، حتماً باید به مدارهای جهانی توسعه وصل شده و از امکانات خارجی بهره ببرد. اقتصاد مقاومتی با ناکافی دانستن این گزاره، معتقد است که، هم می‌توان شکوفایی اقتصادی داشت و هم می‌توان به عزت ملی خدشه‌ناپذیر دست یافت. از این رو، در اقتصاد مقاومتی نگاه به درون و تقویت ظرفیت‌های درونی برجسته است. 
بنابر آنچه گذشت می‌‌توان گفت از آنجا که اقتصاد مقاومتی مبتنی بر ظرفیت‌های درونی بوده، مانع پذیرش شرایط ظالمانه حاکم بر نظام بین‌الملل و همچنین مانع نفوذ دشمن است و در عصری که عزت و استقلال ملی با توسعه و پیشرفت مانعه‌الجمع فرض می‌شود، به بهترین نحو می‌تواند هم کشور را به پیش ببرد و هم عزت و استقلال ملی و اسلامی را تأمین کند.

 زهرا قربانی/ با توجه به اینکه شاخص‌های اقتصادی مورد استفاده برای شناخت وضعیت اقتصادی کشورها، از جمله جمعیت، تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی، نرخ تورم، نرخ بیکاری، بهره‌وری نیروی کار، سهم مجموعه صادرات و واردات از تولید ناخالص، شاخص محیط کسب‌وکار، جمعیت زیر خط فقر، شاخص درک فساد و... مورد مقایسه قرار می‌گیرد؛ فلذا اهمیت اقتصاد و جایگاه آن در سیاست‌های یک کشور بسیار بالا است و دستیابی به اهداف اقتصادی به طور مستقیم در رتبه‌بندی کشورها در منطقه و جهان یک شاخص اساسی و مهم تلقی می‌شود.
رهبر معظم انقلاب با تأکید بر «تولید ملی و تولید داخلی» بار دیگر اعتقاد به درون را مورد توجه قرار داده و خواستار بها دادن به خودکفایی و استقلال داخلی در عرصه اقتصاد شده‌اند؛ فلذا در این میان نقش بسیج و سپاه در تحقق منویات رهبری بیش از سایر سازمان‌ها و نهادها می‌تواند راه‌گشا باشد.
راهکارهای پیشنهادی
برخی راهکارها به منظور تحقق شعار «اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال» را می‌توان در مؤلفه‌های زیر خلاصه کرد:
* به نظر می‌رسد نخستین گام برای تحقق این امر باید اعتمادسازی باشد، به عبارتی، حاکم بودن فضای اعتماد مردم به دولت در راستای اهمیت دادن و حمایت از تولیدات داخلی و تولید اشتغال در کشور.
* تدوین راهبرد و ضرورت بازسازی طرح‌های اقتصادی و نوسازی برنامه‌های توسعه‌ای با هدف پیشرفت کشور و شتاب بخشیدن به رشد اقتصادی ملی.
* گسترش بازارها، توسعه صنایع جدید همانند صنایع تبدیلی می‌تواند نیروی محرکه لازم را به وجود آورد.
* بسیج شدن بانک‌ها، بازار سرمایه، اوراق قرضه دولتی و بازار بورس و سهام و منابع تولید.
* نقش هدایت منابع مالی به درون اقتصاد باشد و از درآمدهای صادراتی به منظور تأمین مالی در واردات فناوری بتوان بهره برد.
* تقویت معیارهایی چون؛ درستکاری، برابری و اعتماد و ایجاد باور توانستن.
* سوق دادن صادرات به سمت‌وسوی کالاهای سنتی مانند: منسوجات، فرش، کارهای دستی، خشکبار و ... .
* استفاده از راهبرد «تشویق صادرات» به منظور پیشبرد صنایع صادراتی و اعمال جایگزین واردات و بهینه‌سازی تشویق در راستای کاهش واردات.
* استفاده از مدیران لایق فنی، کارفرمایان و مشارکت آنها در پویایی اقتصاد و حمایت از آنها.
* ارائه اعتبارات بانکی با کمترین بهره وام به تولیدکنندگان و برخورد عادلانه با تولیدکنندگان و بنگاه‌های آسیب‌پذیر و کارآمد.
* مبارزه برای از بین بردن فساد اخلاقی و مالی و ارائه گزارش‌های شفاف از عملکرد دولت در بخش‌های مختلف (گردش اطلاعات به شکلی باشد تا به صورت قابل قبول به مردم ارائه شود).
* غفلت نکردن از نقش پویای خانواده در ارتقای توسعه اقتصادی.
* نداشتن نگاه ابزاری به افراد؛ افرادی که حاضرند ساعت‌های متمادی در مقابل دریافت مزدی ناچیز کار کنند.
* فراهم آوردن امکانات و فرصت‌های اقتصادی و پویا به منظور افزایش سطح عمومی اشتغال.
* نظر به اینکه حوزه کشاورزی به دلیل تنوع و کارایی آن در روند اقتصادی بسیار مهم است؛ بنابراین حمایت از بخش کشاورزی و تولید در این بخش و فراهم کردن شرایط زندگی بهتر در روستاها به منظور جلوگیری از مهاجرت به شهرها با هدف جست‌وجوی کار می‌تواند در پاسخگویی به نیروی کار فعال کارساز باشد.
امید است با تلاش بیشتر و فعالانه برای تحقق شعار سال 96 پیشرو باشیم و با انگیزه حرکت کنیم.

  محمدرضا مرادی/ بحرین از بهمن سال 1389 صحنه برگزاری تجمعات خیابانی مردم و اعتراضات آنها است که خواستار اصلاحات سیاسی، برکناری رژیم آل‌خلیفه و آزادی زندانیان سیاسی هستند؛ اما مردم بحرین برخلاف دیگر انقلاب‌های منطقه، سلاح به دست نگرفته‌اند و به خشونت روی نیاورده‌اند؛ اما پاسخ رژیم آل‌خلیفه به این انقلاب و رفتار صلح‌آمیز، «دستگیری» و «انحلال» بوده است. افزون بر زندانی کردن انقلابیون به دست آل‌خلیفه، سلب تابعیت نیز دیگر ابزار دولت بحرین برای مقابله با انقلاب مردم این کشور است. سلب تابعیت شیعیان بحرین در حالی انجام می‌گیرد که آل‌خلیفه سالیانه به بسیاری از مهاجران سنی تابعیت بحرین را با هدف تغییر بافت جمعیتی این کشور به ضرر شیعیان می‌دهد. در همین زمینه آل‌خلیفه در اقدامی نادر اعلام کرده است «تمامی» شهروندان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (چه مقیمان بحرین و چه سرمایه‌گذاران این کشورها) می‌توانند کارت شناسایی بحرینی داشته باشند و تابعیت این کشور را کسب کنند. هدف آل‌خلیفه تغییر بافت جمعیت شیعی این کشور بیان شده است. «محمدعلی القائد» رئیس اجرایی هیئت اطلاعات و دولت الکترونیک بحرین ضمن اعلام خبر فوق، مدعی شده است این اقدام با ماده اول قانون شماره ۴۶ مصوب سال ۲۰۰۶ در زمینه کارت شناسایی همخوانی دارد و اجازه دستیابی به کارت شناسایی به افراد مقیم بحرین را که مدت شش ماه از تاریخ ورودشان به کشور گذشته باشد، می‌دهد. بنا بر اعلام مقامات دولتی بحرین، سرمایه‌گذاران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در صورت داشتن عنوان رسمی شناخته شده می‌توانند از این کارت شناسایی برخوردار شوند. وی این موضوع را این گونه توجیه کرد که این تصمیم با هدف اعطای تسهیلات بیشتر به افراد مقیم و سرمایه‌گذاران از اتباع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس صورت می‌گیرد.
این تصمیم در حالی گرفته می‌شود که بحرین طی شش سال گذشته در بحرانی عمیق به سر می‌برد و نظام آل‌خلیفه عمداً تابعیت حدود ۳۹۰ بحرینی، از جمله علمای دینی و در رأس آنها شیخ‌عیسی قاسم، رهبر شیعیان بحرین را هم سلب کرده که آخرین آنها نیز سلب تابعیت «عبدالله الدقاق» نماینده شیخ‌عیسی قاسم در ایران بود. 
رژیم آل‌خلیفه در وضعیت کنونی مشروعیت خود را بیش از هر زمانی از دست داده است. انقلاب مسالمت‌آمیز مردم بحرین در پنج سال گذشته نیز نشان داده است، مردم بحرین قصد عقب‌نشینی از خواسته‌های خود را ندارند و به شدت دنبال اصلاحات سیاسی هستند. این مسئله پایه‌های لرزان رژیم آل‌خلیفه را متزلزل‌تر از گذشته کرده است. شیعیان بحرینی با جمعیت 70 درصدی در پنج سال گذشته توانسته‌اند ماهیت رژیم آل‌خلیفه را آشکار کنند؛ از این رو دولت بحرین که اکثریت شیعیان را در این کشور خطر بزرگ و همیشگی برای خود می‌داند، به دنبال تغییر بافت جمعیتی شیعیان است تا اکثریت آنها را از بین ببرد. در این راستا، در سال‌های گذشته به هزاران نفر از مسلمانان سنی آفریقایی و آسیایی تابعیت بحرینی داده شده است و در مقابل بسیاری از علما و روحانیون شیعه در بحرین سلب تابعیت شده‌اند. در واقع، آل‌خلیفه به دنبال آن است تا ضعف خود در خاموشی انقلاب بحرین را با تغییر بافت جمعیتی شیعیان این کشور جبران کند؛ اما واقعیت انکارناپذیر آن است که موج بیداری اسلامی که از سال 2011 در منطقه به راه افتاده است، در درجه اول ماهیت استبدادی حکام عربی را آشکار کرده است. شاید بتوان با برخی اقدامات سلبی تأثیرات این موج را به تأخیر انداخت؛ اما نمی‌توان در برابر آن سّد همیشگی ایجاد کرد. سلب تابعیت و اعطای تابعیت از سوی آل‌خلیفه نیز تنها اقداماتی تأخیری هستند و در نهایت محکوم به شکست خواهند بود.