آیت‌الله صافی گفت: حضرت زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) حقیقاً پیام‌آور حماسه عاشورای حسینی و تکمیل‌‌کننده نهضت سرور آزادمردان جهان است. خطبه‌های آتشین آن حضرت در کوفه و شام، در کاخ‌های ظلم و استبداد امویان، هرگز از خاطره تاریخ محو نخواهد شد. مواضع این بانوی بزرگ اسلام در دفاع از ارزش‌های دینی و مبارزه با حکومت مستکبران تاریخ، آنچنان کوبنده بود که برای همیشه، حاکمان جبار بنی‌امیه را به زباله‌دان تاریخ فرستاد و آنان را منفور جهانیان و مورد لعن و نفرین آزادگان قرار داد.
آیت‌الله سیدحسن عاملی
تقوا در مواقع خاصی برای انسان برکت بزرگی به همراه دارد. یکی از آنها مواقف عالم آخرت است. انسان در عالم آخرت موقف‌های سختی پیش رو دارد. خداوند متعال در قرآن به بعضی از این موقف‌ها اشاره کرده است.

مقابل جهنم، یکی از مواقف آخرت
یکی اینکه انسان را می‌آورند و در مقابل جهنم قرار می‌دهند؛ «وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا و َنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (انعام/27) اگر انسان بخواهد به کنه این تعبیر قرآنی دست یابد، عقلش متحیر می‌شود. پیامبر ای کاش ببینی آن لحظه را که ما یک عده‌ای را خواهیم آورد و در مقابل جهنم نگه خواهیم داشت، هنگامی که چشم‌شان به جهنم افتاد، خواهند گفت: ای کاش ما به دنیا باز‌می‌گشتیم، تکذیب نمی‌کردیم و اینگونه که زندگی کردیم دیگر اینگونه زندگی نمی‌کردیم و اهل ایمان بودیم، اما دیگر راه بازگشتی وجود ندارد؛ «بلْ بَدا لَهُمْ ما کانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ» (انعام/28) اگر انسان برای این قسمت از آیه خون گریه کند، جا دارد. خداوند می‌فرماید در آن لحظه است که آن چیزهایی که پنهان کرده‌اند و آن افتضاحات آنها که مخفی است در آن زمان آشکار و عیان می‌شود. این مورد اول بود.

محضر خداوند، موقفی سخت در قیامت
دومین مورد از آن هم سخت‌تر است. انسان را به موقفی می‌برند که در آن در برابر خداوند قرار داده می‌شود؛ «وَلَوْ تَرَی إِذْ وُقِفُواْ عَلَی رَبِّهِمْ قَالَ أَلَیْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُواْ بَلَی وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُواْ العَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ» (انعام/30) پیامبر ای کاش ببینی آن زمانی را که انسان‌ها را در برابر رب خودشان نگه می‌داریم. اولین مطلبی که خداوند متعال خواهد فرمود این است که آیا این نشور و در برابر ما ایستادن و حساب و کتاب و محشر و حیات عالم آخرت حق است، یا نه؟ می‌گویند بله قسم به پروردگارمان! «قَالَ فَذُوقُواْ العَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ» شما امروز عذاب را خواهید چشید.
اولین سؤالی که در قیامت خواهند پرسید، این خواهد بود؛ «الیس هذا بالحق»؛ انسان‌هایی هستند که با عمل‌شان عالم آخرت و حساب و کتاب را مسخره می‌کنند، آیا کسی که اعتقاد به حساب و کتاب آخرت دارد، رشوه می‌گیرد؟ در برابر زندگی انسان‌ها مشکل ایجاد می‌کند؟ چنین انسان‌هایی عواقب بدی دارند. چرا اولین سؤال در آخرت این است که «الیس هذا بالحق؟» چون تمام گرفتاری بشر از نداشتن اعتقاد به مفهوم همین سؤال است. 

مشاجره ضعفا با مستکبران
به این آیه‌ای که می‌خوانم توجه کنید و از عمق دل در مورد آن تأمل کنید، خداوند می‌فرماید: «و َلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» (سبأ/31) کافی است که بر انسان عنوان ظالم صدق بکند، اگر در خانه ظلم کرده‌ای ظالم هستی، اگر در بازار کاری کرده‌ای که شخصی را مغبون کرده‌ای ظالم هستی، در اداره موظف به انجام کاری هستی و برای آن حقوق دریافت می‌کنی، برای انجام واجبات حق نداری از مردم پول دریافت کنی، اگر پول دریافت کنی ظالم هستی؛ اگر عنوان ظالم بر انسان صدق کند این بلا بر سرش خواهد آمد. اینها را نگه خواهند داشت، اما در برابر خداوند متعال. در اینجا مشاجره شروع خواهد شد، ضعفا به مستکبران خواهند گفت شما ما را خانه خراب کردید و آنها جواب خواهند داد که ما بر شما تسلط نداشتیم آنها جر و بحث خواهند کرد، اما چه فایده‌ای خواهد داشت؟!

بالاترین مجلس در دنیا!
روز ولادت با عظمت حضرت علی(ع) را پیش رو داریم، مجالس ما باید مجالس ذکر امیرالمؤمنین(ع) باشد. آیا در دنیا می‌توان مجلسی بزرگ‌تر و با عظمت‌تر از مجلس ذکر امیرالمؤمنین(ع) پیدا کرد. آقا رسول‌الله(ص) حضرت فاطمه بنت اسد را صدا زدند و فاطمه بنت اسد وقتی به محضر حضرت رسید، ملاحظه کرد که بوی خوبی در اتاق پیچیده است، بویی که مشک و عنبر در کنار آن چیزی نبود. پیامبر(ص) از آن خرما به فاطمه بنت اسد می‌دهد و مقداری دیگر می‌دهد و می‌فرماید این هم سهم جناب ابوطالب است، ابوطالب به محض ورود به خانه متوجه می‌شود که خانه معطر است، اما بوی عطرهای دنیا نیست. از فاطمه بنت اسد سؤال می‌کند این بوی خوش از کجاست؟ فاطمه بنت اسد پاسخ می‌دهد این بوی خرمایی است که رسول الله(ص) مرحمت کرده‌اند و فقط من و شما اجازه خوردن آن را داریم و اینگونه وجود حضرت امیر(ع) در وجود جناب ابوطالب و فاطمه بنت اسد تکوّن می‌یابد. این اولین عنایت خداوند به آنها بود.
به هر خانه‌ای که برای خواستگاری می‌روید ببینید با چه پولی بچه بزرگ کرده‌اند، بذر نسل خودتان را در جایی قرار ندهید که ضایع شود. موضوع ازدواج و شریک زندگی، موضوع یک نسل تا روز قیامت است، بحث یکی دو روز خوشی زندگی نیست؛ بلکه باید زیر بنای نسلی آرمانی را پایه‌گذاری کنید. 

نام‌گذاری از سوی خدا
تولد در خانه خدا یک فخری است که برای هیچ کس اتفاق نیفتاده است، نه سابقه دارد و نه لاحقه. 
یکی از عنایت‌های بسیار بزرگ خداوند در تولد امیرالمؤمنین(ع) این است که خداوند خودش نام‌گذاری را به عهده می‌گیرد. اما نام‌گذاری خداوند مثل نام‌گذاری ما نیست؛ بلکه بر پایه دارایی‌های واقعی هر شخص است. در این مرحله خداوند خطاب به فاطمه بنت اسد می‌گوید اسم این فرزند را از اسم خودم مشتق ساخته‌ام مراد از این اشتقاق، اشتقاق لفظی نیست، چون لفظ اضعف‌الموجودات است؛ بلکه مراد اشتقاق حقیقی است؛ یعنی اسم کاشف از این است که مسمی مظهر خداست. همچنان که آمده؛ «ان امرنا لایحدّ» و آمده «و نحن مظاهره فیکم» در اینجا خداوند خطاب به فاطمه بنت اسد می‌فرماید: من علی اعلایم و بالاتر از من وجودی نیست و برای این کودک نامی می‌گذارم که در هیچ وصفی بالا دست نداشته باشد، در فصاحت، شجاعت، در علم، حلم، درایت، مدیریت و... بالاتر از او کسی نیست و خدا بر این اساس نام او را علی نهاد و به فاطمه حرفی زد که عقل در مورد آن تا به قیامت حیران خواهد ماند، من علمی دارم که اگر جن و انس گرد هم آیند تا آن را بگشایند، هرگز نخواهند توانست درِ آن را باز کنند، اما فاطمه آن علم را در اختیار فرزند تو قرار دادم. 

پیامبران الهی در خدمت معتکفان
در عظمت اعتکاف همین بس که خداوند پیامبران اولواالعزم را در خدمت معتکفان قرار داده است؛ «عَهِدْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ و َإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ و َالْعَاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» (بقره/125). خداوند متعال در قرآن از معتکف شدن حضرت ابراهیم و حضرت مریم صحبت کرده است؛ «إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا» (مریم/16)، یعنی اعتکاف «فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا» (مریم/17)یعنی اعتکاف و عجیب این است که تمثّلات بعد از این اعتزال درست شد.
انسان باید هر از گاهی خودش را از هیاهوی دنیای مادی و اشتغالات زندگی روزمره کنار بکشد و از مردم کناره بگیرد و خلوتی داشته باشد و خودش را یک تکان بدهد و یک اراده جدی بنماید برای اینکه رابطه خودش را با خدا زیبا نماید. احیا کردن این آداب عبادی در جلوگیری از تهاجم فرهنگی بسیار تأثیر دارد. زنده کردن مراسم مذهبی می‌تواند جلوی بسیاری از بزه‌های اجتماعی را بگیرد و مانع از ترویج پوچ‌گرایی شود.
*خطبه نماز جمعه اردبیل، 19 اردیبهشت 93

ابن عباس ـ 5
با توجه به مطالب یاد شده، این پرسش مطرح می‌شود که چرا ابن ‌عباس از پیوستن به کاروان حسینی و یاری دادن امام(ع) و رسیدن به فیض شهادت خودداری ورزید؟ آیا دل‌بسته دنیا شد و پس از عمری جهاد در راه خدا و یاری حق، دنیا را به جای آخرت برگزید؟ دقت در سیره ابن عباس نشان می‌دهد که چنین نبوده است.
ابن عباس همان کسی است که در گفت‌وگوی نخست خود با امام حسین(ع) در مکه، در شعبان سال 60 هجری، عرضه داشت:
«فدایت شوم ای فرزند رسول خدا! گویی مرا به خود می‌خوانی و از من امید یاری داری! به خداوند یگانه سوگند، چنانچه با این شمشیر در حضور شما زده شوم تا آنچه را دارم از دست بدهم، هنوز یک ذرّه حقّ شما را ادا نکرده‌ام، اکنون در حضور شمایم هر امری دارید، بفرمایید.»
همچنین، وی مناظرات بسیاری دارد که بیشتر آنها در دفاع از حریم ولایت بوده است.
اما چرا وی در کربلا نبود؟ او در زمان واقعه کربلا حدود 63 سال داشته است؛ بنابراین از نظر سلامت و قدرت بدنی توان جهاد را داشته؛ به ویژه آنکه چیزی مبنی بر اینکه او نیز مانند محمد حنفیه بیمار بوده، نقل نشده است. 
پیش از پاسخ به پرسش یاد شده به دو نکته مهم و اساسی پرداخته می‌شود؛
1ـ در هیچ یک از آنچه درباره دیدارها و گفت‌وگوهای ابن‌عباس و امام(ع) در مکه نقل شده است، دیده نشده که امام به طور مستقیم، همان گونه که خواستار یاری از ابن‌عمر شده، از وی نیز یاری خواسته باشد. حتی هنگامی که امام(ع) در گفت‌وگوی نخست خود با ابن‌ عباس و ابن عمر فرمود: «خداوندا! تو گواه باش» ابن‌ عباس جان کلام امام(ع) را دریافت و آمادگی خود را برای یاری و جهاد در راه ایشان اعلام کرد. جز این، هیچ اشاره دور یا نزدیکی را نمی‌توان یافت که بر تقاضای امام(ع) از ابن عباس برای یاری خود دلالت داشته باشد.
2ـ پس از کندوکاو و جست‌وجو در متون تاریخی و حدیثی، هیچ روایتی در تاریخ نیست که نشان دهد ابن ‌عباس از دیدگاه اهل بیت(ع) به سبب نپیوستن به امام حسین(ع) مقصّر دانسته شده یا وی را نکوهش کرده باشند؛ بلکه از امام صادق(ع) نقل شده است که امام باقر(ع) به شدت ابن عباس را دوست می‌داشت.
تنها ابن‌ شهر آشوب در روایتی مرسل می‌گوید: «هنگامی که ابن عباس را به خاطر ترک یاری حسین(ع) نکوهش کردند، گفت: یاران حسین(ع) نه یک تن زیاد شدند و نه کم؛ ما پیش از دیدن‌شان آنان را به نام می‌شناختیم.»
از این روایت برمی‌آید که ابن‌ عباس برای ترک یاری امام(ع) عذری نداشته است؛ ولی مرسل بودن خبر و ناشناس بودن سرزنش‌کننده و همچنین معلوم بودن دوستی ابن ‌عباس نسبت به اهل بیت(ع) و پیروی از آنان، روی هم رفته آغاز این خبر (ابن عباس را به دلیل ترک یاری حسین نکوهش کردند) را غیر قابل اطمینان می‌کند.
این نکته را نیز باید یادآور شویم که به اتفاق مورخان، ابن‌ عباس در واپسین روزهای زندگی خویش نابینا شده بود و سعید‌بن‌جبیر او را راهنمایی می‌کرد.
ممکن است این کم‌سویی چشم تا نابینایی پیش رفته باشد و آن گونه که از گفتار ابن قتیبه برمی‌آید، این کم‌سویی در اواخر دوران معاویه آغاز شده بود. او می‌گوید: «چشم‌های سه تن از یک نسل کم‌سو بود: عبدالله‌بن‌عباس، پدرش عباس‌بن‌عبدالمطلب و پدر او عبدالمطلب‌بن‌هاشم...»؛ از این رو معاویه به ابن عباس گفت: «شما بنی‌هاشم از ناحیه چشم بیمار می‌شوید.» که ابن ‌عباس در پاسخ گفت: «شما بنی‌امیه دل‌تان بیمار می‌شود.»
روشن است که چنانچه دیدگان ابن‌ عباس به شدّت ضعیف نشده بود، مناسبت و انگیزه دیگری برای معاویه وجود نداشت.

  مهدی عامری/ یهود و بنی‌اسرائیل یکی دیگر از گروه‌هایی هستند که در آیات الهی مورد غضب پروردگار قرار گرفته‌اند 
و چون گفتند: «اى موسى، هرگز بر يك (نوع‏) خوراك تاب نياوريم، از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين مى‏روياند، از سبزى و خيار و سير و عدس و پياز، براى ما بروياند»، موسى(ع) گفت: «آيا به جاى چيز بهتر، خواهان چيز پست‏تريد؟ پس به شهر فرود آييد كه آنچه را خواسته‏ايد براى شما در آنجا مهياست.» داغ خوارى و نادارى بر پيشانى‏ آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند؛ چرا كه آنان به نشانه‏هاى خدا كفر ورزيده بودند و پيامبران را به ناحق مى‏كشتند؛ اين، از آن روى بود كه سركشى نموده و از حد درگذرانيده بودند. (بقره/ 61)
عواملی که سبب شد این گروه مورد غضب خداوند قرار بگیرد، فقط مخصوص بنی‌اسرائیل نخواهد بود و در هر قوم و گروهی که پیدا بشود، سبب گرفتار شدن آنها به خشم و غضب خداوند می‌شود. این عوامل عبارتند از: ۱ـ کفر ورزیدن و ناسپاسی کردن و ۲ـ کشتن پیامبران.
این در حالی بود که پیشتر بنی‌اسرائیل جزء «انعمت علیهم» بودند و به دلیل دو عمل مذکور به «مغضوب علیهم» تبدیل شدند! خداوند روزی خطاب به اینان فرمود: «يا بَني‏ إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‏ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمينَ»؛ اى فرزندان اسرائيل، از نعمت‌هايم كه بر شما ارزانى داشتم و (از) اينكه من شما را بر جهانيان برترى دادم، ياد كنيد. (همان/ 47)
به راستی، هر قومی که نعمت‌ها و برکات الهی را قدر نداند و در ورطه بهانه‌گیری بی‌مورد افتد، سرنوشتش مانند بنی‌اسرائیل خواهد بود. سرکشی و ظلم و قد علم کردن در برابر ولی زمان، یکی از مصادیق بارز کفر نعمت است که موجب غضب خداوند خواهد شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعباس موسوی مطلق در گفت‌وگو با صبح صادق
مجتبی برزگر/ در مکتب اسلام ناب محمدی(ص) ولایت‌پذیری همچون دیگر امور عبادی مراتب و حد و نصاب تخصیصی دارد. ولایت در مکتب اسلام و جهان‌بینی توحیدی از چنان جایگاه والایی برخوردار است که بزرگان و علمای اسلام از آن به رکن و اساس توحید و دژ مستحکم الهی یاد کرده‌اند. ولایت‌شناسی یا معرفت نسبت به ولایت از بدیهیات و مقدمات امر ولایت‌پذیری است. معرفت و شناخت موردنظر نسبت به ولایت، معرفت و شناختی است که همگان را به حقیقت و معرفت به ولایت می‌رساند. حق ولایت این است که همگان معرفت و شناخت پیدا کنند؛ چراکه ولایت در سرنوشت، دینداری و دنیا و آخرت بشریت نقشی مؤثر و اساسی دارد. در آستانه میلاد حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) اول ولی زمان و پیرو راستین اسلام به سراغ حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعباس موسوی مطلق از استادان حوزه و دانشگاه رفتیم و با وی درباره شخصیت فردی امیرالمؤمنین علی(ع)، اسرار ولادت این امام معصوم، جایگاه سیاسی و اهمیت ولایت فقیه در جامعه به گفت‌وگو نشستیم. مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.
* تولد امیرالمؤمنین علی(ع) در خانه خدا بوده، این یک ظاهری دارد که او را مولود کعبه می‌دانند و نشان از حقانیت حضرتش است، کمی از اسرار این ولادت بگویید که نوع این وجود در دنیا در پاک‌ترین زمین خدا چه معانی و تأویلاتی دارد؟
به كعبه ولادت، به مسجد شهادت... اولاً اينكه گفتيد نشان از حقانيت است، مسلماً این موضوع يك واقعیت انکارناپذیر به شمار می‌آید. ثانياً، اين موضوع از خصائص امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) است كه در اين خصيصه هيچ پيامبر، وصي پيامبر و اهل‌ بیتی شريك نيستند. ثالثاً، اين موضوع حاکی از يگانگي توحيد و ولايت است.

* در زمینه شخصیت فردی امیرالمؤمنین علی(ع) بفرمایید ایشان چه ویژگی‌های فردی در جامعه داشتند و به عبارت بهتر با مردم چگونه رفتار می‌کردند؟
ويژگي‌هاي اميرالمؤمنين علی(ع) كه خود يك بحث مفصلی را می‌طلبد، تحت عنوان خصائص العلويه است كه اين نوشتار گنجايش درج آن را ندارد، ولي رفتار حضرت امیر(ع) با ديگران برپایه يك رفتار قرآني بوده است؛ به عبارت بهتر، «اشداءُ علي الكفار رحماء بينهم». امیرالمؤمنین در لباس امامت بي‌نظير، در لباس حكومت بي‌بديل بوده است و حكومت انبيا هم جلوه‌اي كوچك از نوع حكومت‌داري آن حضرت است. در لباس جنگ با دشمنان مدارا می‌کردند و آن هنگام كه مدارا را نمي‌فهميدند با شدت تمام برخورد مي‌كردند. در لباس دوستان با دوستان مروت، يعني به معناي كامل رفيق و شفيق بودند. در لباس عدالت بايد گفت علي(ع) عدل است، نه عادل. در لباس همسر مهربان، پرتلاش، باغيرت و كامل. در لباس پدر چنان پدري بود كه از زبان پيامبر عظيم‌الشأن لقب پدر امت گرفت. در لباس فرزند روزگار مثل او نزائيده است. امیرالمؤمنین براي هر شخص يا گروهي هر لحظه شأني دارد.

* به عنوان همراه، یار پیامبر و امام اول شیعیان، جایگاه سیاسی امیرالمؤمنین علی(ع) در آن دوره چگونه بوده است؟
همان جايگاه پيامبر عظيم‌الشأن اسلام را داشتند؛ چرا كه آن حضرت طبق قرآن نفس پيامبر(ص) است: «انفسنا و انفسكم» و همان نقش حضرت هارون براي حضرت موسي(ع) را داشتند. چنانچه رسول‌الله(ص) فرمودند: «انت مني به منزله هارون من موسي». گرچه مردم زمان اين موضوعات را درك نكردند. البته در زمان حضرت دشمني بروز نداشت، ولي بعد حضرت علني كردند كه همين ابراز دشمني و عدم تمكين از نفس رسول‌الله(ص) سقوط امت را به دنبال داشت.

* دوره همراهی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در زمان نبوت حضرت رسول و در دوره امامت و ولایت را دوره مظلومیت می خوانند، چرا امیرالمؤمنین علی(ع) به این شرایط تن دادند؟
همه اینها برای حفظ وحدت و حفظ جريان وحي و رسالت بود؛ يعني صبر و حلم آن حضرت درس‌آموز است و درس ديگر اين است كه با وجود غصب حق، كنار ننشستند و حضور در اجتماع، در جنگ‌ها، قضاوت، كمك به محرومان، تربيت افراد و كارهاي اقتصادي را همچنان انجام مي‌دادند.

* چگونه امامی را در اوج اقتدار، مظلوم می‌دانند؟
امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) مظلوم مقتدر است. خود خداوند متعال هم كه خالق آسمان‌ها و زمین است چقدر از خلق او را قبول دارند و اطاعت يا عدم اطاعت آنان كه ملاك اقتدار نيست؛ امیرالمؤمنین در عالم وجود و ملکوت مقتدر است و در عالم مُلک، مظلوم! اگرچه در همين عالم ملك هم چه در آن عصر و چه در بقيه اعصار قبل و حالا ملجأ، پناه و گره‌گشای بشریت بوده
 است.

*در آیات قرآن، ولایت علوی در کنار ولایت الهی و نبوی ذکر شده است، چرا ولایت در قرآن چنین جایگاه رفیعی دارد؟
به این دلیل که قبول ولايت اصل و اساس مبدأ و معاد است. ابليس مبدأ و معاد را قبول داشت. مشكل ابليس اين بود كه زير بار ولايت نرفت؛ لذا هركس ولايت ولي را نپذيرد، در جبهه ابليس قرار دارد و هميشه كساني هم براي اسلام مشكل ايجاد مي‌كنند، كه زير بار ولايت نرفته‌اند و اتفاقاً الان هم كساني كه ظاهري متديّن دارند ولي براي نظام اسلامي مشكل ايجاد مي‌كنند همين نقص را داشتند که جایگاه ولایت را درک نکردند. به صراحت عرض كنم سران فتنه و جريان انحرافي هم چنين مشکلی دارند که حقيقت ولايت را درك نكرده‌اند؛ نه ولايت اهل‌بيت را و نه ولايت مطلقه فقیه را.

* همان‌طور که به جایگاه ولی فقیه اشاره شد در پایان بفرمایید امروز چطور باید از این منویات تبعیت کرد و اصلاً تبعیت محض از ولایت فقیه یعنی چه و چه تأثیراتی دارد؟
اولاً يك مشكلي كه امروز ما حتي در بين بخش مهمي از متدینان و اقشار و گروه‌های انقلابي‌ داريم تا چه برسد به عوام اين است كه هنوز جايگاه ولايت‌فقيه تبيين نشده و جا نیفتاده است. در عصر ما شخص ولي‌فقيه جايگاه خوبي پيدا كرده است؛ خصوصياتي چون تقوا، هوش وافر، سياستمداري كم‌نظير، اقتدار و شجاعت موجبات این پذيرش را فراهم آورده است، لذا دوست و دشمن عموماً معترف به عظمت ايشان شده‌اند. اما آیا به همين اندازه كه شخص ايشان پذيرفته شده است، جايگاه ولايت‌فقيه هم پذيرفته شده است؟ بهتر است اين‌چنين بیان کنم اينكه مي‌ديديم برخی از اطرافيان حضرت امام(ره) بعد از امام تسليم محض حضرت ‌آقا نشدند، به دلیل وجود همين مشكل بود؛ يعني آنها شخص امام(ره) را پذيرفته بودند، ولي به حقیقت والای جایگاه ایشان پی نبرده بودند. به عبارت بهتر قبول نداشتند که این جایگاه از عظمت و تأثیرگذاری بالایی برخوردار است. به تعبير مرحوم آيت‌الله العظمي بروجردي جايگاه ولايت فقيه تالي تلو معصوم است. به تعبير امام خميني(ره) ولايت‌فقيه همان ولايت رسول‌الله(ص) است. خب! حالا اهلش بايد بروند سراغ مباني قرآن، روايات و مباني عقلي آن و ببينند كه ولايت رسول‌الله(ص) در عالم تشريع چگونه است و حتماً به حقيقت اين جايگاه والا پی خواهند برد. بد نيست اشاره‌اي هم به نامه شاه طهماسب داشته باشم؛ چراكه فهم شاه طهماسب از فهم بعضي از خواص و حتي بعضي از بزرگان نسبت به درک جایگاه والای ولايت فقيه بالاتر بوده است. شاه طهماسب در حكمي براي علامه محقق كركي بعد از مقدمات و نقل روایتی این چنین
 مي‌نويسد: 
«... واضح است كه مخالفت حكم مجتهدين كه حافظان شرع سیدالمرسلینند، با شرك در يك درجه است. پس هر كه مخالفت حكم خاتم‌المجتهدين وارث علوم سيدالمرسلين نائب الائمه المعصومين لازال كاسمه عليا كند و در مقام متابعت نباشد، بی‌شائبه ملعون و در اين آستانِ ملك آشيان مطرود است و به سياست عظيمه و تأديبات بليغه مؤاخذه خواهد شد.»
اما تأثيرات تبعيت از ولي‌فقيه عبارت است از: استقلال؛ آماده‌شدن برای آمدن مصلح امم؛ ايجاد امنيت؛ مردم‌سالاري دینی؛ عدم استفاده ابزاري از مردم؛ رشد همه‌جانبه مباني دين و عقل؛ مبارزه با زياده‌خواهان؛ فصل‌الخطاب بودن به معناي محور وحدت و ده‌ها اثر ديگر. همه مي‌دانيم مشكل كشورهاي تازه به ظاهر استقلال يافته نداشتن رهبري عادل و دور از هوي و هوس، مقتدر و مردمدار و رهبر و حاكمي است كه امام معصوم به او اجازه حكومت داده است. حيات و امنيت كشور ما با وجود همه توطئه‌های داخلي و خارجي همه مديون رهبري‌هاي حكيمانه امام خامنه‌اي(مدظله‌العالی) و تلاش جوانان اين مرز و بوم و خون پاك شهيدان است.

* در آستانه انتخاب بالاترین مقام اجرایی کشور، مسئولان و مردم چگونه می‌توانند از نقش ولایت بهره ببرند و پشتیبانی ولایت فقیه را به معنای حقیقی برسانند؟
در باب انتخابات، رهبر حکیم انقلاب(مدظله‌العالی) در طي دوره‌هاي مختلف بيانات و رهنمودهایی مبسوط داشته‌اند و شرايطي را براي انتخاب رئیس‌جمهور تعیین کرده‌اند كه همان‌ موارد كافي و وافي است. انتخابات به قدری مهم است كه خود حضرت آقا تعبيري بس شگفت و شگرف، عميق و دقيق دارند؛ ايشان مي‌فرمايند؛ انتخابات ليله‌القدر نظام اسلامي است. تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل... با این اوصاف، در انتخاب فرد اصلح گوش به حرف دلسوزترين فرد نظام، انقلاب، مردم و خط امام(ره) باشيم و او كسي نيست جز رهبر حكيم و فرزانه انقلاب که همواره در راه اعتلای انقلاب اسلامی و توسعه و پیشرفت شیعیان جهان گام برداشته‌اند