‌ميان تمام نداشتن‌ها دوستت دارم 
توفیق ديدنت را هر روز ندارم 
ولي دوستت دارم
وقتي دلم هوايت را مي‌كند، حق شنيدن صدايت را ندارم
وقتی روحم درد دارد و مي‌شكند، شانه‌هايت را براي گريستن كم دارم
وقتی دلتنگم آغوشت را براي آرام شدن ندارم 
آري همه وجودمي، ولي تو را هيچ جاي زندگيم ندارم 
و ميان تمام نداشتن‌ها باز هم با تمام وجود
دوستت دارم پدرم


حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) فرمودند:
ای گروه ‌جوانان!
شرف‌ انسانی و سجایای اخلاقی ‌خود را
با ادب‌آموزی ‌و تربیت محافظت کنید
و سرمایه‌ گرانبهای دین خویشتن را 
با نیروی علم و دانش
از دستبرد ناپاکان و خطرات گوناگون
بر کنار نگاه دارید.
تاریخ یعقوبی، ص ۱۵۲

نگاهی به برنامه‌های سیما در نوروز 95
 مهدی امیدی/   نوروز یکی از مهم‌ترین فرصت‌های فرهنگی برای رسانه ملی محسوب می‌شود. تعطیلات و اوقات فراغت طولانی‌مدت از یک سو و فعالیت نکردن رسانه‌های مکتوب و مجازی در این مقطع، صداوسیما را به مرکز توجه جامعه تبدیل می‌کند. این وضعیت کم‌نظیر، شرایط را برای افزایش تأثیرگذاری فراهم می‌آورد. اینکه معاون سیما و مدیران شبکه‌های تلویزیونی در نشستی خبری حضور می‌یابند و برنامه‌های نوروزی خود را اعلام می‌کنند، گویای اهمیت این مناسبت است.
اما رسانه ملی و به طور خاص سیما، تا چه حد از این فرصت استفاده کرد؟

برنامه‌های تکراری
 و تقلید از ماهواره
طبق معمول، نوروز امسال بخش اعظم برنامه‌های تلویزیون را برنامه‌های ترکیبی و جنگ‌ها تشکیل دادند و برنامه‌های سال تحویل، بر اساس الگوی سال‌های گذشته، بدون کمترین خلاقیت، نوآوری و تفاوت نسبت به دوره‌های قبل! با فرمول تکراری حضور بازیگران، خوانندگان، فوتبالیست‌ها و سایر چهره‌های مشهور برگزار شدند. البته اقبال واحدی، مجری قدیمی و مردمی سیما با حضور در منطقه‌ای در سیستان‌وبلوچستان، در کنار مردم این منطقه، هنگام تحویل سال برنامه‌ای با حال و هوا و شکل و شمایلی جدید رقم زد که این ویژه‌برنامه متفاوت از شبکه افق پخش شد.
از نکات قابل تأمل در برنامه‌های ترکیبی پخش شده در نوروز، حجم بالای برنامه‌های آشپزی بود که همواره با کپی‌برداری از شبکه‌های ماهواره‌ای تدارک دیده شدند. موسیقی‌زدگی یکی دیگر از نقاط ضعف جنگ‌های تلویزیون در تعطیلات عید بود. موسیقی به کارگرفته شده در این برنامه‌ها، اغلب نازل و بی‌محتوا بود که به نظر می‌رسد مسئولان صداوسیما باید تدبیری برای ساماندهی موسیقی در این سازمان بیندیشند.
می‌توان گفت موفق‌ترین برنامه ترکیبی سیما در نوروز 96، برنامه «دورهمی» مهران مدیری بود. هر چند این برنامه هم در اصل با اقتباس از یک محصول خارجی تولید شده، اما توانسته است به تلفیق سرگرم‌سازی و بازنمایی دغدغه‌های اجتماعی مردم دست بزند.

سریال‌ها متکی 
بر تجربیات گذشته
سیما در شرایطی به استقبال سال جدید رفت که برخلاف پارسال در حوزه سریال‌سازی و برنامه‌های نمایشی، توجه و سرمایه‌گذاری بیشتری کرده بود؛ به گونه‌ای که ساخت سه سریال اصلی و جدید نوروزی سیما به سه کارگردان باسابقه و امتحان پس داده سپرده شد. 
در عید سال 96 و در غیاب قسمت‌های جدید «کلاه قرمزی» و «پایتخت» بیشترین امید تلویزیون به «علی‌البدل» بود؛ سریالی که در قالب طنز و در یک روستای تخیلی، اما پر از جاذبه گردشگری، به طرح غیر مستقیم مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخت. این سریال به کارگردانی سیروس مقدم، مناسبت زیادی با فضای انتخاباتی پیش رو داشت؛ هر چند ساختار داستان این سریال شبیه فیلم «ایران‌برگر» است. در آن فیلم هم دو خان در یک روستا برای حفظ منافع خود درگیر هستند و یک فرد ساده و مردمی به عنوان نماینده مردم انتخاب می‌شود. همچنین، فضاسازی «علی‌البدل» شباهت‌هایی با سریال‌های «پایتخت» و «شب‌های برره» داشت.
سریال نوروزی شبکه دو با عنوان «مرز خوشبختی» به کارگردانی حسین سهیلی‌زاده به موضوع مهم و درخور توجهی پرداخته بود که با شعار سال هم مناسبت داشت. محور قرار گرفتن اقتصاد مقاومتی و اشتغال‌زایی و ارزش دادن به اقتصاد مولد در شهرستان‌ها، ویژگی مثبت این سریال بود. توجه دادن نسل جوان به اینکه راه خوشبختی فقط از وسط شهر و کار در کارخانه‌ها و ادارات نمی‌گذرد و می‌توان با خلاقیت و توجه به امکانات بالقوه در روستاها و شهرستان‌ها هم به مرز خوشبختی رسید، راه‌حلی بود که در این سریال مطرح شد. هر چند اگر جذابیت زندگی، کار و محیط زیست در این نوع مناطق بیشتر در این سریال به نمایش در می‌آمد، محتوای سریال هم عمیق‌تر می‌شد. البته سطح کمدی در سریال «مرز خوشبختی» چندان بالا نبود و موقعیت‌های طنز در این سریال، در ایجاد شگفتی و جلب توجه مخاطب ناتوان بودند.
سریال شبکه سه با عنوان «دیوار به دیوار» به کارگردانی سامان مقدم سعی داشت در موقعیتی خاص و جدید مسائل فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی را طرح کند. در این موقعیت، گروهی از افراد با سطوح اقتصادی و گرایش‌های فرهنگی مختلف گرد هم جمع شده‌اند. چالش‌های به وجود آمده در این جمع ناهمگون یادآور بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی و کژتابی‌های فرهنگی رایج در جامعه است و مخاطب باید از این اتفاقات درس عبرت بگیرد. با این حال، یکنواختی در فضاهای سریال و قرار گرفتن همه آدم‌ها و ماجراهای سریال در یک خانه، موجب پایین آمدن سطح جذابیت این سریال شد. همچنین، مسائل مطرح شده در آن، به دغدغه‌های اصلی مردم نزدیک نبود.

۱ـ میم مشکلات رو برداریم بشه شکلات حالش رو ببریم...
2ـ «شک»ش رو بداریم بشه ملات، بریزیم تو چایی بشه پرملات با دود بزنیم روح‌مون شاد شه!
۳ـ «مُشک»ش رو برداریم بشه لات واسه انتخابات بعدی ازش استفاده کنیم، نشدم صادرش می‌کنیم به عنوان عطر!
۴ـ  چون «مِش» کلاً خوب نیست، اصلاحش کنیم «الفش» رو هم حذف کنیم بشه کلت، بازم واسه انتخابات بعدی ازش استفاده کنیم. بعدم بگیم نیروی انتظامی بود.
۵ـ اصلاً «شکل» ش رو اصلاح کنیم بشه مات، بگیم یک هیچ بریم دست بعد.
۶ـ در دو حرکت، اول «شک»ش رو برطرف کنیم، بعد «الف»ش رو اصلاح کنیم بشه ملت، بهش بخندیم.
۷ـ «کلا»ش رو برداریم می‌شه مُشت یا مَشت که جفتش قابل استفاده است یکی در گفت‌وگوی تمدن‌ها، یکی در گفت‌وگوی با تمدن‌ها.
۸ـ ای بابا! چرا اصلاً همه مشکلات رو ما حل کنیم، باقیش هم باشه واسه دولت بعدی. چشمش کور دندش نرم اگه رأی بیاره باید بعضی از مشکلات رو هم اون حل کنه خب...                                                     بی شناسنامه

(اندر احوالات یک نامزد شورای شهر)

گر به شورا راه یابد پای من 
هر چه ویرانی است عمران می‌کنم
می‌روم هر شب به میدان‌های شهر
هر چه ساعت بود میزان می‌کنم
مشکلات شهرتان را رتق و فتق
پشت میز و پشت فرمان می‌کنم
کوچه‌های تنگ را هر شب فراخ
هر چه بن‌بست است دالان می‌کنم
چاله‌های شهر را چاه عمیق
هرچه دالان را خیابان می‌کنم
هر که شورا شد فقط این کرد و رفت
من اگر شورا شوم آن می‌کنم
تا کش آید پوز اعضای اوپک
نفت را فالفور ارزان می‌کنم
مرده‌ها را می‌کنم ساماندهی
شهرتان را باغ رضوان می‌کنم
شاعران شهر را در خانه‌ام
هفته‌ای یک بار مهمان می‌کنم
کارگردان‌های با احساس را
می‌برم «مهمان مامان» می‌کنم
می‌شوم هر شب سوار بلدوزر
هر چه ناصافی است ویران می‌کنم
شهر تا راحت شود از چشم هیز
دیدنی‌ها را فراوان می‌کنم
می‌نویسم طنز بر دیوار و در
شهرتان را من نمکدان می‌کنم
تا که کار خلق فوراً حل شود
کارمندان را دو چندان می‌کنم
شهرداری را همه رایانه‌ای
کارها را سهل و آسان می‌کنم
می‌کنم هی کارهای خوب خوب
دشمنانم را پشیمان می‌کنم...
سعید بیابانکی

 پرفروش‌ترین کتاب‌های سال ۹۵
کتاب‌های جناح مؤمن فرهنگی و آثاری که مورد توجه رهبر معظم انقلاب قرار گرفتند، جزء پرفروش‌ترین کتاب‌ها در یک سال گذشته بودند.
«کشتی‌ پهلو گرفته» نوشته سیدمهدی شجاعی‌ با‌ 20 هزار جلد فروش، «نامیرا» اثر صادق کرمیار با 220 هزار نسخه فروش و «رویای نیمه‌شب» اثر حجت‎الاسلام مظفر سالاری با 107 هزار نسخه فروش، از جمله پرفروش‌ترین‌ها بودند.
همچنین کارهای دیگری، چون «سلام بر ابراهیم»، «تن‌تن و سندباد»، «دختر شینا»، «محمد(ص) مثل گل بود»، «شهر ضرب‌المثل‌ها»، «انسان 250 ساله»، «رحمت واسعه»، «سقای آب و ادب»، «گلستان یازدهم»، «وقتی مهتاب گم شد»، «آب هرگز نمی‌میرد»، «ملاقات در شب آفتابی» و... نیز از دیگر کتاب‌های پرفروش در سال 95 بودند. اولین نکته‌ای که در نگاه به پرفروش‌های سال 95 توجه برانگیز است، این است که کتاب‌هایی توانسته‌اند عنوان پرفروش‌ترین کتاب‌ها را از آن خود کنند که در پویش‌ها و مسابقات کتابخوانی تبلیغ و ترویج شده‌اند. این نشان می‌دهد خوب است برای یک کتاب از حجم وسیع تبلیغات و همه ابزارهای تبلیغی سود برده شود تا یک کتاب به چشم خوانندگان بیاید. 

نامزدهای چهره سال
 هنر انقلاب 
هفت نامزد چهره سال هنر انقلاب معرفی شدند.
فاضل نظری، معاون هنری و مدیر جشنواره‌های حوزه هنری اسامی این هنرمندان را به این شرح معرفی کرد: «محمدرضا بایرامی برای رمان «لم یزرع»، ابراهیم حاتمی‌‌کیا برای فیلم «بادیگارد»، حمید حسام برای كتاب «وقتی مهتاب گم شد»، حسن روح‌الامین برای مجموعه آثار تجسمی عاشورایی و انقلابی، سیدمسعود شجاعی‌طباطبایی برای راه‌اندازی جشنواره «هولوكاست» و دبیری این جشنواره، بهناز ضرابی‌زاده برای كتاب «گلستان یازدهم» و محمدحسین مهدویان برای نویسندگی و كارگردانی فیلم «ایستاده در غبار» که نامزدهای دریافت این جایزه ملی هستند.

آمار تماشای تلویزیون در تعطیلات نوروز
معاون سیمای رسانه ملی اعلام کرد: «۸۵ درصد ایرانیان به تماشای ویژه برنامه‌های تحویل سال ۹۶ رسانه ملی نشسته‌اند و میزان مخاطبان برنامه‌ها و سریال‌های رسانه ملی رشد ۲۰ درصدی داشته است.»مرتضی میرباقری گفت: «طبق نظرسنجی‌های مختلفی که در صداوسیما انجام شد، ۸۵ درصد مردم ایران بیننده برنامه‌های تحویل سال صداوسیما بوده‌اند.»
وی افزود: «ویژه برنامه تحویل سال شبکه سه و «سه ستاره» با جذب ۳۴ درصد مخاطب، بهترین برنامه تحویل سال از نگاه مخاطبان به شمار می‌آید.»
معاون سیمای رسانه ملی ادامه داد: «ویژه برنامه تحویل سال شبکه دو نیز ۹۰ درصد افزایش تعداد مخاطب داشت.»
میرباقری گفت: «سریال‌های ما هم با افزایش ۲۰ درصدی تعداد مخاطب همراه بوده‌اند و سریال شبکه یک نسبت به سال گذشته صد درصد افزایش مخاطب داشته است.» دلیل این افزایش مخاطبان سریال‌ها هم رشد کمّی و کیفی تولیدات و بازیگران قوی است که در آثار حضور داشتند.»

خاطرات شهید همدانی 
به روایت همسرش 
خاطرات سردار شهید حسین همدانی از زبان همسر این شهید در حال نگارش است.
پس از انتشار دو کتاب «وقتی ماه گم شد» و «آب هرگز نمی‌میرد» از حمید حسام، این نویسنده در حال نگارش خاطرات سردار رشید اسلام از زبان پروانه چراغ‌نوروزی، همسر این شهید والامقام است. 
 وی در نگارش کتاب جدید خود، تنها با سپری کردن نُه ماه کاری، این اثر را برای چاپ به نشر بعثت سپرده است که پس از طی روند چاپ، طی مراسمی در نمایشگاه بین‌المللی کتاب سال 1396 تهران رونمایی خواهد شد.گفتنی است، سردار حسین همدانی، 14 مهر سال 1394 در نبرد با داعش در سوریه به شهادت رسید.

آغاز اجرای نمایش
 دفاع مقدسی بزرگراه 
نمایش «بزرگراه» با نویسندگی و کارگردانی ابوالفضل حاجی‌علی‌خانی، طی مراسمی با حضور جمعی از پیشکسوتان تئاتر ایران افتتاح شد. بهزاد فراهانی، هنرمند برجسته سینما، تئاتر و تلویزیون در آغاز این نمایش گفت: «مایه فخر است که جوانانی با همت و پشتکار بالا و با کمترین امکانات مادی درباره غرورآفرینان و افتخارآفرینان میهن و کشورمان هنرنمایی می‌کنند.» در این نمایش که انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس تولید کرده است، ابوالفضل حاجی‌علی‌خانی (نویسنده و کارگردان و بازیگر)، صادق توکلی، علی گل‌زاده، بهمن روزبهانی، حسین پرستار، ناصر پژنگ، محمدرضا چاپاریان، خسرو امیری، جمال فؤادیان، مجید علم‌بیگی، مریم عسگری، شقایق فتحی، کتایون سبحانی، میلاد صیادی، زهرا احمدی (بازیگران) و حامد ناوشکی (راوی) همکاری می‌کنند.

تصویربرداری «پایتخت ۵»
 از قبرس
تصویربرداری سریال «پایتخت ۵» از ۲۵ فروردین در کشور قبرس شروع می‌شود.
الهام غفوری، تهیه‌کننده سریال «پایتخت» از آغاز تصویربرداری سری پنجم این سریال از 25 فروردین خبر داد و گفت: «سفر ما به قبرس به منظور بازبینی لوکیشن بود و تصویربرداری کار از 25 فروردین ماه در این کشور آغاز می‌شود.»
وی درباره علت انتخاب کشور قبرس برای یکی از لوکیشن‌های اصلی «پایتخت 5» گفت: «بیشتر به دلیل جاذبه‌های تصویری، این کشور را انتخاب کرده‌ایم و حدود سه قسمت از داستان سریال در لوکیشن‌های این کشور
 می‌گذرد.»

تو نیز با من به تماشا نشسته‌ای
گواهان بهار را 
اینجا چه نمازی برپاست در جشنِ
شکوفه‌های نورسته گیلاس
رقص ستاک بید
شاعرانه باران
مستانه مرغزار
نغمة سار/ بوی نسترن
سبزی ترانه چمن
روانی جویبار...
آری! بهاری چشم‌نواز را با تو موافقم
اما... تو نیز بدان که؛
حظّ و بهره جان‌ها در دیدن روی نگار است
آنکه، همه بهار خلاصه می‌شود در نرگس مستش
ای همة عشق!
بیقرارانی عید «ظهورت» را چشم انتظارند
تا تطهیر کنند لحظه‌های‌شان را با هُرم نفس‌هایت
ای بهاری‌ترین!
به یمن این روزهای نو
گلشن جان‌ها را طراوت ببخش با نشانه‌ای از آمدنت...

 سعید رضایی/ در میان فیلم‌های کمدی بد، جلف و بی‌ارشاد و فیلم‌های به ظاهر اجتماعی تلخ، «ماجرای نیمروز» برگ برنده اکران نوروزی سینمای ایران است. این فیلم هم حکایتگر تاریخ است و هم روایتگر ماجرایی مربوط به امروز، یعنی نفاق و نفوذ؛ هم داستانی است و هم مستند؛ هم سرگرم‌کننده است و هم آموزنده و متفکرانه. محمدحسین مهدویان که فیلم اول او «ایستاده در غبار» تحسین همگان را برانگیخت، این بار هم غبارهای بخشی دیگر از تاریخ معاصر را در یک فیلم زدوده است. ماجراهای سال 60 نه یک نیمروز، بلکه وسعتی به اندازه تاریخ تلخ و شرم‌آور ترور و خباثت دارد؛ دورانی که گروهک‌های به اصطلاح خلقی با مقاصد ناپاک خود، مست خوردن خون خلق بودند، همچون همه سال‌های پس از انقلاب گروهی از مردان خدا برخاستند و کار آنها را یکسره کردند. 
بازسازی تهران در ابتدای دهه 60، کار سترگی است که سازندگان فیلم به خوبی از عهده آن برآمده‌اند. همچنین مناسبت‌های آدم‌ها هم در طیف مبارزان جبهه حق و هم در جبهه باطل، باورپذیر و مماس با واقعیت است؛ چون بیشتر فیلم‌هایی که آن دوران را به تصویر می‌کشند، اشتباهات زیادی دارند یا بازسازی آنها باورپذیر نیست، اما در این فیلم، مخاطب آن فضا را به خوبی لمس می‌کند.
مهم‌تر از ساختار، حرف فیلم است. «ماجرای نیمروز» با اینکه فیلمی تاریخی محسوب می‌شود، اما دقیقاً فیلم روز است؛ برخلاف تصور اولیه و ظاهر فیلم، موتور محرکه این فیلم، صرفاً تضاد بین نیروهای امنیتی وفادار به انقلاب و فداییان مردم با منافقین نیست؛ بلکه کل درام فیلم بر تقابل دو دیدگاه «مذاکره‌گرا» و «مبارزه‌جو» بنا شده است. تا وقتی صحبت از سازش و رحم به دشمن در میان است، حاصلی جز کابوس و رخنه موذیانه نفوذی‌ها ندارد؛ اما وقتی مقاومت و نبرد از حاشیه به اصل می‌آید، فتح و گشایش هم اتفاق می‌افتد.
«کمال» چریک انقلابی و مبارزه‌جوی فیلم که کمر منافقین را می‌شکند، هم نماد و نمود قهرمان ملی و مردمی و هم بغض شکفته قهرمان‌های سرکوب شده در سینمایی قهرمان‌گریز است. شخصیتی که از قضا جلوتر و مترقی‌تر از نگاه فیلمساز و خود فیلم، راه نجات را نشان می‌دهد. گویی روح احمد متوسلیان از فیلم «ایستاده در غبار»، در این فیلم و در قامت کمال ظهور کرده است.
دستاورد دیگر «ماجرای نیمروز» حرکت محمدحسین مهدویان از مستند به درام است. هر چند که فیلم قبلی او نیز مایه‌ای دراماتیک داشت، بسیاری از مردم آن را یک مستند پنداشتند، اما فیلم جدید او، یک فیلم داستانی است که حضور بازیگران حرفه‌ای هم به این مهم کمک کرده است؛ اما اطوارهای مستندگرایی در این فیلم هم حاکم است. نماهای لغزان و دوربین روی دست، گویای وفاداری کارگردان به فیلم مستند است.
فیلم «ماجرای نیمروز» که جایزه بهترین فیلم سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر را هم گرفت، نشانه‌ای دیگر از پویایی و برتری سینمای انقلاب و دفاع مقدس است؛ فیلمی که در گیشه هم با استقبال نسبی مواجه شده و تاکنون بیش از دو میلیارد تومان فروش داشته است.

در ماه رجب «داعی» در داد ندا، برخیز
گر عاشق معشوقی، بر«دامن او آویز»
می‌خواندت آن زیبا، لبیک نمی‌گویی؟
از بسکه گران‌خوابی، ای آدمک ناچیز
بگشوده در رحمت، واکرده در احسان
او با توشده همره، از او تو کُنی پرهیز؟
او رشته‌ای افکنده، برگیر و برو بالا
او باده‌ عرفانت، همواره کند لبریز
رو بر طرفش گردان، دردت بکند درمان
بخشنده بخششگر، با خنده شورانگیز
او در دل تاریکی، هر شب به تو اندیشد
هی گوش تو می‌خواند، از خواب گران برخیز
در غفلت و در شهوت، از خویش شدی غافل
ترسم که فرومانی، در لحظه رستاخیز
عبدالمجید فرایی