گفته بودی چو نماینده شوم یک ماهه
فقر را ریشهکن از شهر شما خواهم کرد
مسجد و مدرسه... گرمابه و بیمارستان
به تمنای دل خلق بنا خواهم کرد
بعد احداث زمین چمن و ورزشگاه
روی بر ساخت استخر شنا خواهم کرد
گره از کار فروبسته همشهریها
با سرانگشت خود البته که واخواهم کرد
هر که بیکار بود زود گذارم سر کار
هر که بیمار منش درد دوا خواهم کرد
وان که درخواست کند وام طویلالمدت
بهر پرداختنش سعی سزا خواهم کرد
هر که قاچاقچی و محتکر و معتاد است
کمرش را به یکی ضربه دوتا خواهم کرد
امتیازات به ارباب هنر خواهم داد
سره از ناسره البته جدا خواهم کرد
ز حقوقی که به من بهر وکالت بخشند
قرض هر آدم نادار ادا خواهم کرد
قشر آسیبپذیری که در این منطقه است
ز خود البته که فیالفور رضا خواهم کرد
دامداران صفاکیش و کشاورزان را
با یک اقدام بجا خویشکفا خواهم کرد
بخت اگر یار شود حاجت حاجتمندان
به ولایات دگر نیز روا خواهم کرد
جلو سیل و زمینلرزه سپر سینه خویش
جهت رفع قضا دفع بلا خواهم کرد
کارها چون همه گیرد سروسامان تازه
بهر تفریح شما فیل هوا خواهم کرد
****
گفتم آن روز که: اینقدر شعارات کذا
مده و نیز نفرما که چهها خواهم کرد
گوید امروز که: الوعده وفا یا اخوی
آنکه را گفتی بر وعده وفا خواهم کرد
تا نپرسند اهالی ز شما: «پس چی شد؟»
وعده کن دوره بعد این همه را خواهم کرد
عباس خوشعملکاشانی