پروردگارا
 با اولین قدم‌های‌مان بر جاده‌های صبح
نامت را عاشقانه زمزمه می‌کنیم 
کوله‌بار تمناهای‌مان خالی است 
و موج سخاوت‌ تو، همچنان جاری 
 نمی‌ایستیم از حرکت 
تا باران مهربانی‌ات نایستد.
سپاس و ستایش از آن توست 
که با چنگ خورشید در پرده شب زده‌ای  
و صبح را  چون جلوه جبروت خویش 
بر عالم گسترده‌ای.
هر صبح را با نام و یاد تو آغاز می‌کنیم
و به امید تو گام در راه طلب می‌گذاریم
الهی به امید تو...

 پسرم!
بدان که روزی دو قسم است؛
یکی، تو آن را می‌جویی و دیگری، آن تو را می‌جوید. 
اگر تو به سوی آن نروی، خود به سوی تو خواهد آمد.
چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز و ستمکاری به هنگام بی‌نیازی؛
همانا سهم تو از دنیا آن اندازه خواهد بود که با آن سرای آخرت را اصلاح کنی 
اگر برای چیزی که از دست دادی، ناراحت می‌شوی
پس برای هر چیزی که به دست تو نرسیده نیز نگران باش.
نهج‌البلاغه، نامه 31


گزارشی از مستند «فروشنده»
 مهدی امیدی/ برخلاف کم‌کاری سینمای داستانی ما در زمینه پرونده هسته‌ای، مستندسازان جوان و انقلابی در این حوزه خطیر و مهم، پر کار هستند. از مجموعه مستندهای «سال‌های هسته‌ای» که در برنامه «ثریا» پخش می‌شد تا مستندهای دیگری، مانند «گام نهایی»، «گزینه‌های روی میز»، «لبه روشنایی» و «معلمی برای استاد». 
اما تا به حال فیلمی که در آن به پشت پرده و ناگفته‌های «برجام» پرداخته شود، نداشته‌ایم. «فروشنده» اولین فیلم مستندی است که گروهی از مستندسازان جوان و گمنام به طور خلاصه، اما کامل به آنچه طی چهار سال گذشته در این عرصه گذشته، پرداخته‌اند. ورود جسورانه به پشت صحنه سیاست خارجی و افشای واقعیت‌های ناگفته یا کمتر گفته شده درباره مذاکرات هسته‌ای با تکیه بر اسناد و واقعیت‌ها، ویژگی اصلی این فیلم است.
مستند «فروشنده» ابتدا قرار بود 20 فروردین و به مناسبت روز ملی فناوری هسته‌ای در دانشگاه صنعتی شریف رونمایی شود؛ دانشگاهی که طی سال‌های اخیر محل ظهور تعداد زیادی از مستندسازان جوان بوده است. معمولاً فیلم‌های مستند سیاسی در این دانشگاه با استقبال قابل توجه دانشجویان مواجه می‌شود؛ از همین رو همچون همیشه، دانشجویان منتظر نمایش یک فیلم داغ سیاسی بودند؛ اما در آخرین لحظات اعلام شد به دلیل فشارهای خارج از فضای دانشگاه، برنامه رونمایی از این فیلم لغو شده است؛ البته به هم خوردن برنامه‌های اکران فیلم در دانشگاه‌ها طی چهار سال گذشته برای دانشجوها به یک عادت تبدیل شده است؛ در حالی که نمایش فیلم‌های موهن و گاه ضد انقلابی در دانشگاه‌ها کمتر با مانع یا مشکلی بر می‌خورند؛ اما بسیاری از مستندهای انقلابی برای نمایش در این مکان‌ها با محدودیت مواجه می‌شوند. فیلم‌های مستند دیگری، مانند «من روحانی نیستم»، «شب‌نامه»، «پرزیدنت؛ آکتور سینما» و «داد» نیز پیش از این با چنین مشکلی روبه‌رو شده بودند. مستند «فروشنده» هم جدیدترین قربانی عدم تحمل انتقاد و آگاه‌سازی مردم از سوی دولت است.
محسن حاج‌کرمی، تهیه‌کننده مستند «فروشنده» درباره ممانعت از رونمایی از این فیلم در دانشگاه شریف گفت: «مطمئناً آگاه‌سازی مردم درباره مسائل چهار سال اخیر و به ویژه برجام و سیاست خارجی به مذاق برخی خوش نمی‌آید. این در حالی است که از کسانی که ادعا و شعار آزادی بیان می‌دارند، توقع می‌رود به این شعار پایبند باشند.»
وی درباره موضوعات مطرح شده در مستند «فروشنده» هم گفت: «این فیلم پشت صحنه برجام و اتفاقات سیاست خارجی و داخلی را از بعد از مناظره‌های انتخاباتی سال 92 و حرف‌هایی که در این مناظرات مطرح شد، بررسی می‌کند. بحث اعتماد و رابطه با آمریکا، قول‌های اقتصادی مربوط به برجام و بررسی اینکه برجام و تحریم‌ها چه تأثیری روی مشکلات اقتصادی دارند و... در این فیلم تحلیل شده‌اند؛ یعنی مباحثی که برای مردم در آستانه انتخابات بسیار روشنگر است و این مستند می‌تواند جواب بسیاری از سؤالات مردم درباره مسائل چهار سال اخیر را بدهد. البته برای جریان‌های نخبگان و سیاسی هم مفید است و می‌تواند آگاهی بیشتری به آنها بدهد. به همین دلیل هم به نامزدهای انتخابات پیش رو پیشنهاد دادیم که این مستند را ببینند.»
این مسئله سبب شد تا مراسم رونمایی از مستند «فروشنده» با یک هفته تأخیر در حوزه هنری برگزار شود. مراسمی که با سیل جمعیت مشتاق دیدن این فیلم همراه شد. در این مراسم، انبوه جمعیت به حدی بود که حتی پله‌ها و سکوهای تالار نیز پر از جمعیت شد و عده‌ای نیز به صورت ایستاده این فیلم را تماشا کردند.
پس از نمایش این فیلم برخی صاحب‌نظران، نظیر ناصر نوبری و مصطفی خوش‌چشم به نقد و تحلیل این مستند پرداختند. حسن عباسی در صحبت‌های خود گفت: «در همه مذاکرات و مذاکرات هسته‌ای شکست خوردیم. همیشه یک جریان اعتدال‌گرا پای قضیه بودند. کسی که منافع ملی را باخته، نمی‌تواند ادعا کند با دیپلماسی رفع تهدید جنگ کردیم و این دروغ بزرگی است. رفع تهدید فقط با روش قاسم سلیمانی است. تهدید را حاجی‌زاده با موشک‌هایش رفع می‌کند، آقایان به نام خود مصادره می‌کنند.»
همچنین، نادر طالب‌زاده در مصاحبه‌ای درباره «فروشنده» گفت: «گمان می‌کردم به خاطر طولانی بودن مستند قادر به دیدن همه مستند نباشم، اما اصلاً متوجه نشدم که چطور زمان گذشت، فروشنده یک نگاه سینمایی در کار مستند است، از لحاظ فرم بسیار جذاب بود، انتخاب موسیقی و تصاویر بسیار خوب بود و از نظر محتوا هم یادآوری خوبی بود که چه چیزی بر فضای کشور ما در این چند سال گذشته و خودمان فراموش کردیم که چه قول‌هایی به ما دادند.»
مستند «فروشنده» محصول یک مرکز مستندسازی مستقل با عنوان «فانوس فرد» است. این مستند پس از رونمایی با استقبال گسترده دانشگاه‌ها و محافل مردمی مواجه شده و قرار است در ده‌ها دانشگاه به نمایش درآید.

 حسین کارگر/ فیلم «آباجان» تازه‌ترین محصول سینمای ایران در حوزه دفاع مقدس است؛ اما روایت مغشوش، غیر مستند و سطحی سبب ابتر ماندن آن شده است. با اینکه بازیگران مطرح و شناخته‌شده‌ای در این فیلم حضور دارند، اما مخاطب پس از پایان فیلم، نمی‌تواند راضی از سالن سینما خارج شود. مشکل اصلی فیلم جدید هاتف علیمردانی، نداشتن انسجام موضوعی است؛ به گونه‌ای که می‌توان این اثر را تلفیقی از چند موضوع بی‌ربط با یکدیگر؛ از دفاع مقدس گرفته تا موضوعات اجتماعی و سیاسی، از آسیب‌شناسی روابط دختر و پسر تا نقد ریاکاری و... دانست. او این بار همه آزمون و خطاهای خود را یک جا در این فیلم خرج کرده است!
این فیلم هم مانند بیشتر آثاری که داستان آنها درباره دهه ۶۰ است، بیشتر به نمایش نشانه‌ها و ظواهر آن دوران معطوف است. این در حالی است که جمع‌آوری نشانه‌های ظاهری مقطعی از تاریخ در یک فیلم، لزوماً به بازآفرینی و نزدیک شدن به واقعیت‌های مقطع تاریخی مورد نظر منجر نمی‌شود. اگر در یک فیلم، روح زمانه دهه ۶۰ بازسازی و معرفی شود، هنر است؛ وگرنه ردیف کردن یک سری نمادها و نشانه‌های تکراری و کلیشه‌ای، کار بزرگی نیست. از قضا فیلم «آباجان» هیچ نشانه‌ای از روح و جنس زندگی اجتماعی مردم ما در آن مقطع از تاریخ را ندارد. شاید یکی از حکم‌ها درباره دهه ۶۰ که همه به آن اذعان داشته باشند، استحکام خانوادگی و اجتماعی جاری در آن سال‌ها باشد؛ اما «آباجان» برخلاف واقعیت، جامعه ایران در دوران دفاع مقدس را پر از تنش و تضاد نشان می‌دهد.
به گونه‌ای که ما در این فیلم، شاهد خانواده‌ای هستیم که به طور مفرط و اغراق شده، دچار تنش و ازهم‌گسیختگی است. تا آنجا که تقریباً هیچ آدم سالم و به هنجاری در این خانواده حضور ندارد؛ همه در حال دروغ گرفتن و پنهان‌کاری از هم هستند. همه با هم درگیر و مشغول جنگ و جدالند. نه بزرگ‌ترها به کوچک‌ها رحم می‌کنند و نه حرمت بزرگ‌ترها حفظ می‌شود. خواهر و برادر و پدر و مادر، دائم همدیگر را له می‌کنند. این زیربنای محتوایی، نتیجه‌اش از هم پاشیدن درام و قصه فیلم است. هیچ یک از روایت‌ها و خورده داستان‌های فیلم کامل نمی‌شود و همه چیز نصفه و نیمه و بدون ارتباط ارگانیک با سایر اجرا و ماجراهای فیلم رها می‌شود.
کارگردان فیلم به قدری درگیر القای پیام‌های خاص سیاسی و اجتماعی مدنظر خودش بوده که حتی فراموش کرده است رابطه و نسبت بین آدم‌های درون فیلم را معرفی کند. در نتیجه مخاطب فیلم به جای داستان و درام، با حجم گسترده‌ای از پیام‌های خام، سطحی، شعاری و سیاست‌زده مواجه می‌شود. حتی پایان‌بندی فیلم نیز بدون نتیجه‌گیری متعین و قانع‌کننده‌ای شکل گرفته است. عاقبت پرگویی و آشفته‌گویی فیلم این است که ساختار آن مانند مدرسه بمباران شده، ویران و غم‌انگیز به نظر برسد!

ایرباسیسم (ایرباس‌گرایی) گرایش عاشقانه، عارفانه و کاندیدایانه به هواپیمای ایرباس است. این مکتب در ابتدا به نام «آفتابه‌ایسم» ظهور کرد که پیروان آن می‌کوشیدند از لولهنگ‌سازی به منزله رهیافت و مفرّی برای خلاصی از دردسرهای ملی شدن صنعت نفت استفاده کنند. گفته شده ارائه این رهیافت سبب فرو شدن یک قبضه آفتابه ـ از پهنا ـ به حلق مرحوم رزم‌آرا شد.
طرفداران ایرباسیسم در طول سه، چهار دهه بعد، تحت تأثیر این واقعه و در حالی که انواع آفتابه را بالا می‌آوردند، در مضرات خودکفایی هم نظریه‌پردازی کردند و سرانجام توانستند برای نخستین بار در تاریخ، کشور را موفق به واردات شیر مرغ تا جان آدمیزاد کنند که این پیشرفت‌های مهم در اواخر سال ۱۳۵۷ متوقف شد.
ایرباس‌گرایی پس از سه،‌ چهار دهه فترت سرانجام در سال ۱۳۹۴ وارد دوره درخشان خود شد. شروع این درخشش با جایگزینی آبگوشت بزباش و قرمه سبزی به جای آفتابه در حلق مدیران بود که موجب تغییر در بوی کله مدیران هم شد. در ادامه و در شرایطی که مدیران فوق‌الذکر نمی‌دانستند با پول‌های بلوکه شده چه خاکی بر سر دشمن بکنند، سفارش و واردات چند فروند ایرباس توانست اسم و مسما را کاملاً بر هم منطبق کند.
ایرباسیسم هیچ ربطی به انتخابات ندارد. ورزش مورد علاقه پیروان این مکتب پرتاب میکروفون است و شعارشان را هم این‌گونه اعلام کرده‌اند: «هر کس یک جو عقل داشته باشد می‌رود واردات می‌کند.»
بی‌شناسنامه

گفته بودی چو نماینده شوم یک ماهه
فقر را ریشه‌کن از شهر شما خواهم کرد
مسجد و مدرسه... گرمابه و بیمارستان
به تمنای دل خلق بنا خواهم کرد
بعد احداث زمین چمن و ورزشگاه
روی بر ساخت استخر شنا خواهم کرد
گره از کار فروبسته همشهری‌ها
با سرانگشت خود البته که واخواهم کرد
هر که بیکار بود زود گذارم سر کار
هر که بیمار منش درد دوا خواهم کرد
وان که درخواست کند وام طویل‌المدت
بهر پرداختنش سعی سزا خواهم کرد
هر که قاچاقچی و محتکر و معتاد است
کمرش را به یکی ضربه دوتا خواهم کرد
امتیازات به ارباب هنر خواهم داد
سره از ناسره البته جدا خواهم کرد
ز حقوقی که به من بهر وکالت بخشند
قرض هر آدم نادار ادا خواهم کرد
قشر آسیب‌پذیری که در این منطقه است
ز خود البته که فی‌الفور رضا خواهم کرد
دامداران صفاکیش و کشاورزان را
با یک اقدام بجا خویش‌کفا خواهم کرد
بخت اگر یار شود حاجت حاجتمندان
به ولایات دگر نیز روا خواهم کرد
جلو سیل و زمین‌لرزه سپر سینه خویش
جهت رفع قضا دفع بلا خواهم کرد
کارها چون همه گیرد سروسامان تازه
بهر تفریح شما فیل هوا خواهم کرد
****
گفتم آن روز که: اینقدر شعارات کذا
مده و نیز نفرما که چه‌ها خواهم کرد
گوید امروز که: الوعده وفا یا اخوی
آنکه را گفتی بر وعده وفا خواهم کرد
تا نپرسند اهالی ز شما: «پس چی شد؟»
وعده کن دوره بعد این همه را خواهم کرد
عباس خوش‌عمل‌کاشانی

 دبیر مسابقه هولوکاست، چهره هنر سال ۹۵ شد
در مراسم اختتامیه هفته هنر انقلاب، سیدمسعود شجاعی‌طباطبایی، دبیر مسابقه کاریکاتور هولوکاست در مقام بهترین چهره هنری سال از سوی جمعی از هنرمندان انتخاب و معرفی شد. 
شجاعی‌طباطبایی پس از حضور بر روی صحنه طی سخنانی کوتاه جایزه خود را به خانواده شهید مدافع حرمی كه در كشور لبنان دفن شده است، تقدیم كرد.  
در این مراسم پس از یاد کردن از شخصیت‌هایی چون؛ شهید سیدمرتضی آوینی، مرحوم امیرحسین فردی، مرحوم سلمان هراتی و مرحومه طاهره صفارزاده از خانواده‌های حمید سبزواری و احمد عزیزی تجلیل شد. همچنین محسن مؤمنی‌شریف، رئیس حوزه هنری در این مراسم گفت: «10 شاخص برای انتخاب افراد منتخب چهره سال هنر انقلاب اسلامی وجود داشت كه به سه شاخص آن اشاره می‌كنم؛ 1ـ باید تمامی آثار در حوزه گفتمان انقلاب اسلامی نه از وجه تاریخ‌نگاری، بلكه شاخصه‌هایی همانند عدالت و آزادی باشند. 2ـ نوع تأثیرگذاری آثار در جامعه و 3ـ جریان‌سازی كه به راه انداختند. 


محبوبیت سریال «یوسف پیامبر(ع)» در آمریکای لاتین
به دلیل استقبال گسترده مردم ونزوئلا، سریال «یوسف پیامبر(ع)» به کارگردانی مرحوم فرج‌الله سلحشور برای بار دوم از تلویزیون این کشور به نمایش درمی‌آید.
سریال «یوسف پیامبر(ع)» که از آن به پربیننده‌ترین فیلم یا سریال ایرانی در جهان یاد می‌شود، هنوز هم به علاقه‌مندان خود می‌افزاید. اما پخش آن در کشورهای اروپایی، آفریقایی و آمریکایی هم شروع شد. با گذشت 9 سال از پایان نوبت اول پخش این سریال در ایران و پس از یک‌ سال از درگذشت کارگردان آن، اما هنوز هم به خیل مشتاقان و مخاطبان «یوسف پیامبر(ع)» اضافه می‌شود. 
ونزوئلا تازه‌ترین کشوری است که یادگار مرحوم فرج‌الله سلحشور در آن به محبوبیت دست یافته است. «یوسف پیامبر(ص)» اولین بار، بهار سال گذشته از شبکه «Vive» ونزوئلا به نمایش درآمد.
اما استقبال مردم کشور ونزوئلا از این سریال باعث شد تا پس از یک سال، سریال «یوسف پیامبر(ص)» با نام «el Perofeta Jose» بار دیگر از این شبکه به نمایش دربیاید. 

تولید فیلم مستند ضد ایرانی
 به کارگردانی لابی عربستان 
لابی عربستان در آمریکا موسوم به «ساپراک» با انتشار فیلمی، جمهوری اسلامی ایران را به رابطه با «داعش» و حمایت از گروه‌های تروریستی متهم کرده است!
اما نکته مهم در این فیلم، ادعاهای بی‌پایه و تکراری علیه ایران نبود؛ بلکه انتساب ساخت آن به «کمیته‌ امور روابط عمومی عربستان و آمریکا» موسوم به «ساپراک» بود.
مدت زمان این فیلم 60 دقیقه و در قالب «مستند» به زبان انگلیسی با زیرنویس عربی به بازار عرضه شده و دارای ساختاری، مصاحبه‌‌محور است؛ لذا سازنده فیلم از بسیاری از مقامات و محققان آمریکایی استفاده کرده که هر یک یا یهودی‌الاصل هستند یا به صهیونیست‌ها وابسته‌اند.


محمدحسنی
مدیر بنیاد «روایت» شد
با حکم سردار غیب‌پرور، فرمانده کل سازمان بسیج، احسان‌محمد حسنی، مدیرعامل جدید بنیاد فرهنگی روایت شد.
با بازنشسته شدن سردار جواد جباری مدیرعامل سابق بنیاد روایت، محمد حسنی جایگزین وی شد. محمد حسنی، همزمان مدیر عامل سازمان فرهنگی رسانه‌ای اوج هم هست و با حفظ سمت، رئیس بنیاد روایت هم شده است. گفتنی است، بنیاد فرهنگی روایت، از جمله تشکل‌های زیرمجموعه سازمان بسیج مستضعفین است و نهادهایی چون انجمن‌های سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی، انتشارات روایت فتح، مؤسسه روایت فتح، شهرک سینمایی دفاع مقدس و... زیرمجموعه‌های آن به شمار می‌آیند.


سینمای انقلاب 
به زادگاه صدام رسید
فیلم‌های جشنواره عمار در شهر تکریت به نمایش درآمدند.
تکریت نام آشنایی برای ایرانی‌ها است. «صدام تکریتی» هشت سال با فرزندان این ملت جنگید، اما نتوانست وجبی از خاک آنها را به دست آورد. حالا سردار نام‌آشنای ایرانی که روزگاری مقابل صدام ایستاده و جنگیده است، زادگاه او را با حمایت مردم عراق فتح کرده است و مقتدرانه در شهر قدم می‌زند. این بازخوانی تاریخی بود که بازتاب‌های بسیاری در شبکه‌های اجتماعی پیدا کرد.حالا از آن حضور و از آن عکس بیشتر از یک سال گذشته است. اما تکریت همچنان خبرساز است. جشنواره عمار پایش را به تکریت هم باز کرد. فیلم‌های مقاومت مردم عراق در برابر ارتجاع مذهبی و تروریستی این بار در زادگاه صدام به نمایش درآمده است.



دولت جلوی «داد» را هم گرفت
مستند ۵۰ دقیقه‌ای «داد» به کارگردانی حجت عدالت‌پناه از همان روزهای آغاز اکران مردمی خود، با برخی کارشکنی‌ها و مانع‌تراشی‌های عجیب نهادهای دولتی مواجه شده است.
در تازه‌ترین مورد در دانشگاه حکیم سبزواری سبزوار با نمایش این مستند مخالفت شده است.
 پیش از این هم اکران مستند «داد» در تالار شهر انار (استان کرمان)، با ممانعت مسئولان اداره فرهنگ و ارشاد و عدم صدور مجوز اکران مواجه شده بود. اما این فیلم که به نقد برخورد سلیقه‌ای با اعتراضات صنفی کارگران می‌پردازد، با حمایت هنرمندان و فعالان فرهنگی انقلاب مواجه شده است. 

شبی كه جوشش صد مهر در گریبان داشت
چنین حادثه‌ای در مشیمه پنهان داشت
زمین، به خود ز تب التهاب می‌لرزید
زمان، ز زایش نوری به خویش می‌پیچید
موکلان مشیت به كارگاه قدر
شدند، تا كه ببندند طرح نقش دگر
قضا گرفت قلم، تا كه بـر صحیفه نور
ظهور نخبه ایجاد را، كند مسطور
ز عرش زمره لاهوتیان پرده‌نشین
نظاره را بگشودند، دیده سوی زمین
ز شوق، در رگ شب خون نور جاری بود
بر آتشش قدم از تاب بی‌قراری بود
شبی عجب، كه همه جود بود و فیض و فتوح
شب شكفتن ایمان، شب گشایش روح
شبی كه مطلع انوار نور سرمد بود
ظهور مصلح كل، بعثت محمّد بود
محمود شاهرخی

دیروز یکی‌یکی از نظر گذراندم هر آنچه تو را از ما گرفته است
می‌دانی، به تدبیر دریافتم؛
همه این دوری، همه این فاصله‌ تاوان اندیشه‌هاست
اندیشه‌های بی‌مرز:
اندیشه‌ای غم ایام می‌خورَد
اندیشه‌ای خجلت حرمان می‌بَرد
و به افسوس نداشته‌هایش آه می‌کشد
اندیشه‌ای از گرد راه نرسیده تالی اندیشه‌ای دیگر می‌شود
اندیشه‌ای دور خود حصار کشیده است
و در تبعید به سر می‌بَرد
اندیشه‌ای خام، اندیشه‌‌ای را تسلی می‌دهد
اندیشه‌ای، اندیشه‌ای را به باد تمسخر گرفته است
همه اندیشه‌ها مشغولند آقا جان!
در اندیشه‌ها دیگر جایی برای شما باقی نمانده مولای من
اما ای کاش می‌دانستیم چاره این هجر
تطهیر اندیشه‌‌هاست...
پرواز ‌خیال به دوردست‌های عاشقی برای
درک اندیشه ناب تو...