جعفر ساسان- داوود عسگری/
منظور بهاء از قیامت
بهاء هم منظور از قیامت را قیام خودش دانسته برای نبوت؛ و از «ساعة» [که در قرآن آمده و منظور قیامت است] ساعت بعثت خودش را اراده کرده است. بر اساس این عقیده، آیات قرآن را به خودش تأویل میکند.(1)
علامه مصطفوی، از میرزاحسینعلی نقل میکند که در الواح میگوید:
«ای کنیز من، بشنو ندای مرا از جانب زندان که دشمنان مرا احاطه کردهاند؛ آن کسانی که به قیامت و آثار آن و به ساعت و علامتهای آن منکر هستند و آنان از کسانی هستند که به ذلت راضی شدهاند.
منظورش از قیامت، قیام خودش برای مقام نبوت میباشد و منظورش از ساعت، زمان بعثتش است و طبق این عقیده، آیات قرآن را به خودش تأویل میکند.»(2)
میرزابهاء میگوید: «در هر بعثتی، نفخه صور و حشر و نشر و عذاب و نعمت بر پا میشود و منظور او در این دو مورد، نفخه خود او بود و به اعتقاد ایشان، نفخه دیگری هم در قیام سیدباب بر ممکنات دمیده شده است.(3)
عبدالبهاء در مکاتیب گفته است:
متبارک است پروردگار اول و آخر. در مرتبۀ اول، نفخه صور شد و مردم زمین و آسمانها مدهوش گشتند؛ سپس نفخۀ دوم زده شد که نفخۀ زندگی بود و در این مرتبه، مردگان از جای برخاستند و در این موقع، صراط مستقیم در میان مخلوقات کشیده شد؛ میزان نصب گردید و بهشت برای پرهیزکاران نزدیک گردید؛ و آتش سوزنده شعلهور شد و نفسها به ناله درآمدند و فریاد زدند که قیامت کبری بر پا شد و طامّۀ عظمی ظاهر شد و مخلوقات محشور شدند و پروردگار جهان و صفوف ملائکه آمدند.(4)
بهاء چنان از قیامت سخن میگوید که گویا بر پا شده است. او با تمسک به ظاهر آیات قرآن ادعا میکند قیامت بر پا شده است و به علما اشکال میگیرد که آنها آیات قرآن را اشتباه معنا میکنند!
وی میگوید: «ملاحظه میکنید که چقدر بیادراک، نفخۀ محمدیه را که به این صریحی میفرماید، ادراک نمیکنند و خود را از این فیض الهی محروم میکنند و منتظر صور اسرافیل ـ که یکی از عباد اوست ـ میشوند؛ بلکه مقصود از صور، صور محمدی است که بر همۀ ممکنات دمیده شد و قیامت، قیام آن حضرت بود بر امر الهی و غافلینی که در قبور اجساد مرده را خلعت ایمانی پوشاند و به حیات تازه زنده نمود.»(5)
حسینعلی بهاء در پاسخ به کسی که از وی پرسیده بود؛ «اگر قیامت قیام نموده، پس بهشت و دوزخ کجاست؟»، گفته است: «الاولی لقائی و الاخری نفسکایها المشرک المرتاب»؛ یعنی بهشت، دیدار من است، و جهنم نفس تو؛ ای مشرک شکآورنده!(6)
نقد ادلۀ بهائیت
در پاسخ این مطالب و توجیهات، باید گفت: اولاً، بحث معاد و قیامت و اینکه جهانی ورای عالم دنیا وجود دارد و در آنجا به حساب بندگان رسیدگی میشود، از بدیهیات هر دین آسمانی است که جزای نیکوکاران در قیامت بهشت و سزای بدکاران و کافران، دوزخ و جهنم است.
ثانیاً، برای فهم یک مطلب دینی و اعتقادی، نباید صرفاً به ظاهر برخی آیات قرآن استناد کرد؛ بلکه باید مجموع آیات را در کنار روایات پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم بسنجیم و معنا کنیم؛ زیرا طبق حدیث معروف و متواتر ثقلین، فهم دقیق آیات قرآن، بدون بیان و توضیح پیامبر(ص) و ائمۀ معصوم ممکن نیست و آنان در حقیقت، مبیّن و مفسّر واقعی قرآن هستند.
ثالثاً، بیش از یکسوم آیات قرآن، با زندگی ابدی ارتباط دارد: در یک دسته از آیات، بر لزوم ایمان به آخرت تأکید شده؛ در دستۀ دیگر، پیامدهای انکار آن گوشزد گردیده است؛ در دستۀ سوم، نعمتهای ابدی و در دستۀ چهارم، عذابهای جاودان بیان شده است. با ملاحظۀ برخی از آیات قرآن که ویژگیهای قیامت را بیان میکند، متوجه میشویم که دیدگاه بهائیت چقدر با قرآن متفاوت است: «هنگامی که آسمان از هم شکافته شود و آن زمان که ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند و آن زمان که قبرها زیر و رو گردند.»(7) «در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود...(8) در آن هنگام که کوهها به حرکت درآیند...(9) در آن هنگام که پرده از روی آسمان گرفته شود؛ در آن هنگام که دوزخ شعلهور گردد؛ در آن هنگام که بهشت نزدیک شود.»(10) چنانکه میبینیم، تناسبی بین آیات قرآن و ادعای بهائیت وجود ندارد.
بهائیان دربارۀ نفخ صور هم ادعای باطلی دارند. این مطلب که اسرافیل، فرشتۀ مقرب الهی در صور میدمد، امری واضح و روشن است و در روایات امامان معصوم(ع) به آن اشاره شده است. بنابراین، ملاحظه میشود که رهبران بهائیت با تأویلگرایی و تفسیر به رأی آیات قرآن، که ریشه در مبانی فکری و معرفتی آنان دارد و این روش به وسیلۀ رهبران شیخیه، مانند احسایی و رشتی باب شده و از آنان به ارث رسیده است، سعی در توجیه حرکت خود دارند. این در حالی است که بهائیان از تفسیر و تأویل کلمات الهیه نهی شدهاند؛ چنانکه عبدالبهاء مینویسد: «از جمله وصایای حتمیه و نصایح صریحۀ اسم اعظم این است که ابواب تأویل را مسدود نمایید... .»(11)
قیامتی که در همۀ ادیان به زندگی پس از مرگ و رسیدگی به اعمال انسانها تعبیر شده است و در آن به حساب ظالم رسیدگی شده، به نیکوکاران پاداش داده میشود، آیا این همان قیامت است؟ پس به تعبیر باب و بهاء، دیگر خبری از جهنم و آتش جهنم و زقوم جهنمی نیست و افراد ظالم فقط از ایمان بیبهرهاند و دیگر عذابی ندارند؟ هرکس هر کاری که خواست انجام دهد؛ هیچ حساب و کتابی نیست. مظلوم ظلم را قبول کند و ظالم ظلم کند، بدون آنکه به روز حساب و کتابی امید داشته باشد، یا از آن بترسد.
با این سخنان، آیا عدل خداوند نفی نمیشود؟ هیچ مظلومی نمیتواند حق خود را از ظالم بگیرد و هیچ عابدی در برابر عبادت خود جزا نمیبیند، شما چگونه حکم میکنید؟
موعود بستر سوءاستفاده بهائیت
مفهوم مهدویت، از مفاهیم مشترک در ادیان آسمانی است و همۀ امم و ملل، به نوعی در انتظار موعود به سر میبرند؛ اما این مفهوم، در اندیشۀ شیعه از جایگاهی رفیع برخوردار است؛ چنانکه میتوان آن را در کنار نهضت عاشورا، رمز ماندگاری شیعه در چهارده قرن گذشته دانست. از همین رو، یکی از عوامل قیامها و انقلابها و سرنگونی حکومتها یا پیدایش حکومتهای جدید را در طول تاریخ، میتوان آموزۀ مهدویت دانست.
غیبت مهدی موعود و اعتقاد به اینکه سرانجام روزی ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد میکند و نقش محوری این اندیشه در جوامع اسلامی به ویژه شیعیان، سبب شده است که این مکتب همواره در معرض تحریف و سوءاستفادۀ دنیاطلبان و راهزنان عقل و دین قرار گیرد. تشکیک در مبانی این مکتب انسانساز و بروز قیامهایی به نام مهدویت و ادعای افرادی که خود را مهدی موعود معرفی کردهاند، مانند مهدی سودانی، علیمحمد باب و دهها مدعی دیگر، نمونههایی از این سوءاستفاده هستند.
* پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.