آيت‌الله شهيد دکتر بهشتي وقتي خبر تأسيس نهضت آزادي را شنيد، انتقاد خود را از اين نام‌گذاري مخفي نکرد و به بانيان آن گفت: اين حزب مکتبي نيست. اسمش را هم گذاشته‌ايد نهضت آزادي! آزادي که همه  اسلام نيست، از مسائل بشري است، از ارکان اسلام است؛ ولي همه اسلام نيست. مرام‌نامه نهضت آزادي نشان مي‌دهد که به اسلام به عنوان يک مکتب راهنما نگريسته نشده است. مهم‌ترين نکته‌اي که غير مکتبي بودن نهضت آزادي را بيشتر هويدا مي‌کرد، تأکيد بنيانگذار نهضت آزادي بر مصدقي بودن آن گروه بود.
 محمد رضایي/ انتخابات سومين دوره شوراها در حالي فرا مي‌رسيد که اردوگاه اصولگرايان پس از كسب قدرت در قوه مجريه و پيروزي در انتخابات سال 84، دچار اختلاف بود. در اين ايام جرياني با عنوان «رايحه خوش خدمت» که خود را از هواداران تمام‌عيار آقاي احمدي‌نژاد معرفي مي‌کرد، در يک‌ سو قرار گرفته و در مقابل ديگر جريان‌هاي اصولگرا بودند که ضمن حمايت از دولت نهم، انتقاداتي را نيز به آن وارد مي‌دانستند و در حوزه شورای شهر خواستار شهرداری قالیباف بودند.
از جمله گروه‌هاي منتقد دولت در جبهه اصولگرايان مي‌توان به؛ جمعيت مؤتلفه، جامعه مهندسين، گروه‌هاي پيرو خط امام و رهبري، برخي شخصیت‌های مستقل همچون دكتر عماد افروغ، دكتر خوش‌چهره و... اشاره کرد.
اين اختلاف تا آنجا پیش رفت که اصولگرايان مجبور شدند با دو ليست متفاوت در انتخابات 24 آذر شرکت کنند. از یک سو فهرست «ائتلاف اصولگرايان» وجود داشت که حاصل رايزني‌هاي شوراي معتمدين و مورد حمايت اصولگرايان اصلاح‌طلب بود و اعضاي آن شامل جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي و جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، محوريت اصولگرايان اصلاح‌طلب را برعهده داشتند و با فهرست جبهه پيروان خط امام و رهبري اشتراكات زيادي داشتند و افراد شاخص آن «مهدي چمران»، «عباس شيباني» و «مرتضي طلايي» بودند و در ديگر‌ سو فهرست كاملاً متفاوت «رايحه خوش خدمت» بود که «پروين احمدي‌نژاد» و «مهرداد بذرپاش» و «مسعود زريبافان» از شخصیت‌های شاخص آن به شمار مي‌آمدند. جبهه پیروان خط امام و رهبری در جایگاه یکی از سه ضلع اصولگرایان نیز، از ارائه فهرست انتخاباتی منصرف شد.
در همايش بزرگ مردمي ائتلاف رايحه خوش خدمت «محمدعلي رامين» رئيس كميته سياسي این ستاد انتخابات شوراي شهر را فرصتي دانست تا كساني انتخاب شوند كه دست دست‌اندازان بر بيت‌المال را در اداره امور شهر قطع كنند. وی خطاب به ملت گفت: شما دولتي را انتخاب كرديد كه برخلاف اراده احزاب و سرمايه‌داران عمل مي‌كند، حال برخي مي‌خواهند شوراها را در دست گرفته و مجموعه‌اي را ايجاد كنند تا در مقابل دولت بايستد و انتقام خود را از دولت بگيرند.
در مقابل، اردوگاه جريان دوم خرداد قرار داشت که فعالان آن براي بازگشت مجدد به قدرت تنها به ائتلاف مي‌انديشيدند و سرانجام نزدیک به سه ماه مانده به انتخابات در مهرماه 85 ائتلاف آنها شکل گرفت. اعضاي اين ائتلاف را احزاب جريان دوم خرداد، از جمله «مجمع روحانيون مبارز»، «حزب مشاركت ايران اسلامي»، «حزب كارگزاران سازندگي ايران»، «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي»، «حزب اسلامي كار»، «خانه كارگر»، «مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم»، «مجمع نمايندگان ادوار مجلس» و «فراكسيون خط امام (اقليت) مجلس شوراي اسلامي» حمايت مي‌کردند‌؛ اما با اين حال جاي احزاب و گروه‌هايي نظير «‌حزب اعتماد ملي»، «حزب همبستگي ايران اسلامي» و «‌مجمع نيروهاي خط امام» هنوز در فهرست ائتلاف جريان دوم خرداد خالي بود.
اين ائتلاف تحت نظارت محمد خاتمي رئيس دولت دوم خرداد و با هماهنگي و مشورت هاشمي‌رفسنجاني رئیس دولت سازندگي، دو دولتي که احمدي‌نژاد بيشترين انتقادات خود را چه پيش و چه پس از انتخاب شدنش متوجه آنان ساخته بود، شكل گرفت. دو وزير کابينه خاتمي؛ حبيب‌الله بي‌طرف در سمت رئیس و مرتضي حاجي در مقام سخنگوي آن معرفي شدند. 
فهرست نهايي ائتلاف اصلاح‌طلبان در شهر تهران که تبليغات خود را با عکس بزرگي از خاتمي همراه کرده بودند، در آستانه انتخابات مشخص شد و در آن اسامي 15 نفر زير به چشم مي‌خورد: 1‌ـ محمدعلي نجفي، 2‌ـ معصومه ابتکار، 3‌ـ احمد مسجدجامعي، 4‌ـ سيدکامل تقوي‌نژاد، 5‌ـ قاسم تقي‌زاده‌خامسي، 6‌ـ افشين حبيب‌زاده، 7‌ـ پيروز حناچي، ‌8‌ـ اسماعيل دوستي، 9‌ـ الهه راستگو، 10‌ـ هادي ساعي، 11‌ـ زهرا صدراعظم‌نوري، 12‌ـ سيدشهاب‌الدين طباطبايي، 13‌ـ حسن کريمي، 14‌ـ عباس‌ميرزا ابوطالبي، 15‌ـ علي نوذرپور.
پیش از فرار رسیدن روز رأی‌گیری مجتبی ثمره‌هاشمی، رئیس ستاد انتخابات کشور از همه کسانی که قصد تبلیغ داشتند، درخواست کرد قانون تبلیغات را یک دور مرور کرده و تلاش کنند در چارچوب قانون، تبلیغات خود را انجام دهند؛ زیرا این امر به سلامت انتخابات کمک می‌کند. رئیس ستاد انتخابات کشور ادامه داد: «در مجموع، 248 هزار نفر ثبت‌نام کردند که از این تعداد 96 درصد تأیید شدند و این رقم بسیار بالایی است. انتخابات در حدود 64 هزار شعبه اخذ رأی برگزار می‌شود و در مجموع 128هزار صندوق رأی داریم که تعدادی از این صندوق‌ها مربوط به انتخابات خبرگان و تعدادی دیگر مربوط به انتخابات شوراها است.»
انتخابات در روز جمعه 24 آذر در سراسر کشور و با حضور بيش از 28 ميليون نفر از مردم برگزار شد. با پايان رأي‌گيري شمارش آرا آغاز و نتايج انتخاب ملت به تدريج آشکار شد که اخبار واصله حکايت از پيروزي مطلق اصولگرايان داشت. جمع‌بندي آرا نشان داد که در خارج از پايتخت به ترتيب اصول‌گرايان، اصلاح‌طلبان، مستقل‌ها و حاميان دولت، بيشترين و کمترين آراء را کسب کرده‌اند. البته اکثريت با اصول‌گرايان است. آنان از مجموع 257 کرسي شوراهاي 29 استان کشور به 115 کرسي دست يافته‌اند. اصلاح‌طلبان 43 کرسي و سرانجام رايحه خوش خدمت که آنها نيز طيف ديگر اصولگرايان را تشکيل مي‌دهند نيز 40 کرسي را تصاحب کردند. حتي اغلب نامزدهای مستقل نيز گرايشي به سمت جريان دوم خرداد نداشته و قرابت بيشتري با اصولگرايان داشتند.
در برخي شهرها نامزدهاي اصولگرايان در دو گروه رايـحه خـوش خدمت و خدمتگزاران مستقل مشترک بودند. جالب اسـت کـه بـعضي گروه‌ها نيز در بـحبوحه انـتخابات با اسامي ظاهر شـدند کـه مهم‌ترين آنها «جنبش مظلومان شهر تهران» بود که البته در به دست آوردن آراي عمومي موفقيت چنداني کـسب نکرد. 
به گزارش ستاد انتخابات كشور، از تعداد ۵۵۸/۶۵۶/۱ آراي مأخوذه از ۳۱۸۵ صندوق شمارش شده در انتخابات سومين دوره شوراي اسلامي شهر تهران، ۱۵ نفر نخست فهرست ذيل اعضاي اصلي شورا و تا رديف ۲۱ نيز اعضاي علي‌البدل هستند:
 ۱ـ مهدي چمران ۷۷۶/۶۰۳ رأي، ۲‌ـ مرتضي طلايي ۷۶۱/۵۳۹ رأي، ۳‌ـ رسول خادم‌ازغدي ۰۹۷/۴۲۷ رأي، ۴‌ـ عباس شيباني ۴۵۷/۳۹۴ رأي، ۵‌ـ هادي ساعي‌بنه‌كهل ۳۵۸/۳۸۴ رأي، ۶‌ـ حمزه شكيب ۲۳۳/۳۳۰ رأي، ۷‌ـ عليرضا دبير ۷۲۹/۳۰۶ رأي، ۸‌ـ پروين احمدي‌نژاد ۵۰۱/۲۴۲ رأي، ۹‌ـ معصومه ابتكار ۰۵۰/۲۳۲ رأي، ۱۰‌ـ احمد مسجدجامعي ۰۱۵/۲۱۶ رأي، ۱۱‌ـ محمدعلي نجفي ۷۰۰/۲۰۲ رأي، ۱۲‌ـ معصومه آباد ۷۵۴/۲۰۱ رأي، ۱۳ـ حسن بيادي ۳۹۷/۲۰۰ رأي، ۱۴ـ خسرو دانشجو ۱۷۵/۲۰۰ رأي، ۱۵ـ حبيب كاشاني ۲۸۴/۱۹۷ رأي، ۱۶ـ عبدالمقيم ناصحي ۸۳۹/۱۹۵ رأي، ۱۷ـ حسن زياري ۲۲۶/۱۸۸ رأي، ۱۸ـ محمود خسروي‌وفا ۳۲۱/۱۷۳ رأي، ۱۹ـ اميرعلي اميري ۹۳۴/۱۶۰ رأي، ۲۰ـ بهمن اديب‌زاده ۶۲۶/۱۵۸ رأي، ۲۱ـ محسن وفامهر ۸۷۷/۱۵۴ رأي، ۲۲ـ عباس مسجدي‌آراني ۰۶۶/۱۵۳ رأي، ۲۳‌ـ مهرداد بذرپاش ۰۸۸/۱۵۰ رأي، ۲۴ـ اميررضا آشتياني‌واعظ ۵۰۵/۱۴۸ رأي، ۲۵ـ مسعود زريبافان ۶۵۷/۱۴۷ رأي.
در انـتخابات شوراي شهر تهران از ميان 15 عضو اصـلي تـنها سه زن؛ معصومه ابـتکار، پروين احـمدي‌نژاد و مـعصومه آباد به ساختمان فـرهنگي ـ هنري شهرداري تهران انتقال يافتند؛ يعني يک‌پنجم يا کمتر از 20 درصد کرسي‌هاي نمايندگي. اگرچه نتايج انـتخابات خـبر از موفقيت نسبي اصلاح‌طلبان نسبت به ديـگر گـروه‌ها مي‌داد؛ امـا زنـان اصلاح‌طلب نتوانستند بـه مـوفقيت چشمگيري دست يابند.
البته اعلام نتایج انتخابات پایتخت با اعتراضاتی همراه شد و ائتلاف «رايحه خوش خدمت» در اعتراض به نحوه شمارش آرای انتخابات شوراي شهر تهران در ستاد انتخابات كشور اطلاعيه‌اي صادر كرد. این ائتلاف با انتشار اطلاعيه‌اي خطاب به ثمره‌هاشمي معاون سياسي وزارت كشور و رئيس ستاد انتخابات كشور نسبت به نحوه شمارش آرا و اطلاع‌رساني اين ستاد انتقاد كرد و خواستار بازشماري مجدد آرا به صورت نمونه‌برداري از هر پایگاه و همچنين صندوق‌هاي اعلام شده از سوي اين ستاد به شيوه دستي و با حضور نمايندگان كليه ستادها شد.

 عبدالله شهبازي/
هفتمين انتخابات
هفتمين انتخابات رياست‌جمهوري، دوم خرداد 1376 برگزار شد که آقايان سيدمحمد خاتمي‌، علي‌اكبر ناطق‌نوري‌، سيدرضا زواره‌اي و محمد محمدي‌ري‌شهري نامزدهاي اين دوره از انتخابات بودند. در اين انتخابات آقاي سيدمحمد خاتمي از مجموع 29 ميليون و 76 هزار و 70 رأي مأخوذه، 20 ميليون و 78 هزار و 178 رأي مردم را به دست آورد. با اين انتخاب تحول مهمي در حوزه‌هاي سياسي ـ اجتماعي با طرح شعار «توسعه سياسي» به وقوع پيوست و جريان سياسي با نام «دوم خرداد» در فضاي کشور شکل گرفت که تا با امروز به حيات خود ادامه داده است.

هشتمين انتخابات
هشتمين انتخابات رياست‌جمهوري، 18 خرداد 1380 برگزار شد. در اين دور آقايان سيدمحمد خاتمي‌، احمد توكلي‌، علي شمخاني‌، عبدالله جاسبي‌، حسن غفوري‌فرد، منصور رضوي‌، شهاب‌الدين صدر، علي فلاحيان و مصطفي هاشمي‌طبا نامزدهاي مطرح بودند. که سرانجام آقاي خاتمي توانست از مجموع 28 ميليون و 86 هزار و 507 رأي مأخوذه در داخل كشور و 73 هزار و 889 رأي مأخوذه در شعبه‌هاي خارج از كشور، با 21 ميليون و 659 هزار و 53 رأي هشتمين رئيس‌جمهور ايران شود.
تداوم گفتمان دوم خرداد به همراه فاصله گرفتن طيف معتدل اين جريان از گروه‌هاي افراطي صبغه عمومي دولت هشتم را تشکيل مي‌داد. در اين دوران شاهد شکل‌گيري جريان منتقدي هستيم که توانست با عنوان «اصولگرايي نوين»، اداره کشور را در مجلس و دولت به دست بگيرد.

نهمين انتخابات 
نهمين انتخابات رياست‌جمهوري، در دو مرحله و در روزهاي 27 خرداد و 3 تير 1384 برگزار شد. آقايان محمود احمدي‌نژاد، علي‌اكبر هاشمي‌رفسنجاني‌، مهدي كروبي‌، محمدباقر قاليباف‌، مصطفي معين و علي لاريجاني نامزدهاي اين دوره بودند. محمود احمدي‌نژاد و علي‌اكبر هاشمي‌رفسنجاني به دور دوم انتخابات راه يافتند. در دور دوم آقاي محمود احمدي‌نژاد از مجموع 27 ميليون و 959 هزار و 253 رأي، ۱۷ میلیون و ۲۴۸ هزار و ۷۸۲ رأي را از آن خود کرد و به عنوان نهمين رئيس‌جمهوري اسلامي ايران برگزيده شد.
انتخابات نهم را نيز مي‌توان تحولي عظيم در جهت‌گيري اجتماعي ـ سياسي کشور به سمت حاکميت گفتمان «عدالت اسلامي» دانست. انتخاب رئيس‌جمهوري مردي با شعارهايي معطوف به حاکميت ارزش‌هاي اسلامي در جامعه نويدبخش آغاز تحولاتي در عرصه‌هاي گوناگون جامعه و تحقق «دولت اسلامي» مورد نظر رهبر معظم انقلاب اسلامي بود.

دهمين انتخابات
دهمين دوره انتخابات رياست‌جمهوري ايران، روز جمعه ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ برگزار شد. بر اساس اعلام رسمي وزارت کشور، محمود احمدي‌نژاد (بيش از ۲۴ ميليون رأي) در اين انتخابات با اختلاف رأي زيادي نسبت به ميرحسين موسوي (بيش از ۱۳ ميليون رأي) به پيروزي رسيد.
در اين دوره، ۴۶ میلیون و ۱۹۹ هزار و ۹۹۷ واجد شرايط رأي دادن بودند. ۸۵ درصد واجدين شرايط در رأي‌گيري شرکت کردند. استان يزد با درصد مشارکت بيش از ۱۰۰ درصد (۶۰۹ هزار و ۸۵۶ رأي از ۶۰۹ هزار و ۳۴۱ نفر واجدين شرايط رأي) بالاترين ميزان مشارکت در بين استان‌هاي کشور را داشت.
در اين دوره نتيجه انتخابات مورد قبول دو نامزد شکست‌خورده قرار نگرفت و آنان خواستار ابطال انتخابات شدند و تلاش کردند با اردوکشي‌هاي خياباني نظرات خود را به نظام و ملت تحميل کنند که نظام اسلامي با تمام توان از رأي ملت صيانت کرد و فتنه 88 با حضور ملت در صحنه مهار شد.

امام خامنه‌ای در گذر زمان-۱۳۷
  سید‌مهدی حسینی/ در شماره گذشته درباره تصمیم و تصویب مجلس خبرگان رهبری و زعامت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در جایگاه ولایت فقیه بحث شد. این انتصاب بازتاب‌های داخلی و خارجی گسترده‌ای داشت و نویسندگان، مطبوعات و رسانه‌های خارجی هر یک به نوعی به این موضوع ورود یافته و آن را تحلیل کردند. برای نمونه تایمز لندن در این باره نوشت: «[امام] خامنه‌ای آشکارا اقدامی مصالحه‌آمیز برای پر کردن خلأ قدرت، در دوران عزاداری بود، جدال واقعی قدرت به بعد موکول شده است.» همچنین رادیو اسرائیل گفت: «احتمال دارد جدال قدرت، در ایران به گسترش عملیات تروریستی بینجامد.» روزنامه لوموند، چاپ فرانسه طی مقالاتی ادعاهای یاد شده را تکرار می‌کرد و مطبوعات و رسانه‌های گسترده‌ای که در سراسر جهان تحت سلطه دشمنان انقلاب اسلامی بودند، به این بیان این تبلیغات بی‌اساس می‌پرداختند، اما به فاصله اندکی، همه آرزوهای پوشالین آنها نقش بر آب شد.
مراجع تقلید، علما، شخصیت‌های کشوری و لشکری، اقشار مختلف مردم، احزاب، مطبوعات همه و همه حمایت و پشتیبانی بی‌دریغ خود را از رهبر معظم انقلاب اعلام کردند و ایشان را همچون امام خمینی(ره) مقتدای خود دانستند. در همان روزهای اول علما و شخصیت‌ها طی پیام‌ها، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها ضمن تأیید این انتخاب از آن به؛ هدایتی الهی، انتخابی شایسته، مایه دلگرمی و امیدواری ملت ایران و یأس دشمنان یاد کرده و از مقام عظمای ایشان با عنوان‌های «شخصیتی ممتاز»، «واجد همه شرایط رهبری» و «صالح‌ترین فرد» نام بردند. مرحوم آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی در بخشی از پیام خود خطاب به ایشان چنین نوشت: «از خداوند متعال مسئلت دارم که تأییدات خود را بر شما در منصب حساس رهبری جمهوری اسلامی ایران مستدام بدارد.» مرحوم آیت‌الله‌العظمی میرزاهاشم آملی نیز بیان داشت: «انتخاب شایسته شما از سوی مجلس خبرگان موجب امید و آرامش گردید؛ چرا که شما شخصیتی متفکر، عارف به اسلام و صاحب درایت و تدبیر هستید.»
مرحوم آیت‌الله‌العظمی اراکی هم پیام داد و مرقوم داشت: «انتخاب شایسته حضرت‌عالی، مایه دلگرمی و امیدواری ملت قهرمان ایران است.»
مرحوم آیت‌الله‌العظمی بهاء‌الدین در این باره نوشت: «از همان زمان، رهبری را در آقای خامنه‌ای می‌دیدیم؛ چرا که ایشان ذخیره الهی برای بعد از امام بوده‌ است، باید او را در اهدافش یاری کنیم. باید توجه داشته باشیم که مخالفت با ولایت فقیه کار ساده‌ای نیست.»
مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی هم در این باره اظهار داشت: «این الهامی بود از الهامات الهی و هدایتی بود از هدایت معنوی روح حضرت امام.»
مرحوم آیت‌الله صالحی مازندرانی هم اعلام کرد: «حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بهترین، پاک‌ترین و گواراترین ثمره‌ای[است] که شجره طیبه مجلس خبرگان به امت اسلامی تقدیم کرده است. کسی انتخاب شد که مرد دیانت و سیاست و مرد جهاد و اجتهاد است و از شجره طیبه رسالت و ولایت می‌باشد.»
و نوشته‌های بسیار دیگری نیز در این باره موجود است که نقل آنها مجال دیگری را می‌طلبد.

جنگ جهاني دوم در سپتامبر 1939 در قاره اروپا و قسمتي از قاره آفريقا و در سال 1941 در قاره آسيا آغاز شد و در نهم ماه مه 1945 پايان يافت. در نخستين سال جنگ، ارتش آلمان به خوبي نشان داد كه در تركيب مؤثر تانك‌ها و هواپيماها، پياده‌نظام و توپخانه از حريفان خود بسيار جلوتر است. در سپتامبر 1939، آلمانی‌ها تاكتيک‌هاي جنگ برق‌آسا را در لهستان به كار گرفتند و مقاومت این کشور را طي سه هفته درهم شکستند. آنگاه در آوريل سال 1940، دانمارك را تصرف و نروژ را نيز طي دو هفته فتح كردند و نيروهاي بريتانيا را كه براي حفظ شمال نروژ تلاش مي‌كردند، بيرون رانده و سپس سوئد را متصرف شدند.
در ماه ژوئن، آلمانی‌ها به طرف جنوب و غرب فرانسه پيشروي كردند و خط دفاعي «ماژينو» (سيستم استحكامي فرانسوي‌ها در امتداد مرز شرقي فرانسه و آلمان از مرز سوئیس تا بلژيك بود كه به دستور آندره ماژينو، وزير جنگ فرانسه در سال‌هاي ۱۹۳۲ـ1929، ساختن آن آغاز شد) به دست ارتش آلمان فرو ريخت و در حالي كه فرانسوی‌ها در آستانه شكست بودند، ايتاليا اعلان جنگ كرد.
به این ترتیب، فرانسه در 22 ژوئن تسليم شد و نيروهاي آلمان، شمال و غرب فرانسه را به اشغال خود درآوردند. پس از آن، هيتلر توجه خود را به بريتانيا معطوف كرد و به بمباران وحشت‌زاي اين كشور اقدام كرد؛ اما مردم بريتانيا مقاومت به خرج دادند.
در سال 1941، بريتانيا با يك راهبرد دفاعي به جنگ ادامه داد و هيتلر تصميم گرفت نيروي زميني و هوايي خود را در نيمه ماه مه سال 1941 عليه اتحاد شوروي سابق وارد عمل کرده و رژيم استالين را طي شش ماه و پيش از فرا رسيدن زمستان نابود کند؛ پس در 22 ژوئن 1941، با انبوه نيروهاي مسلح خود به شوروي حمله كرد. در سراسر تابستان، تاكتيك‌هاي جنگ برق‌آسا، پيروزي‌هاي چشمگيري براي آلماني‌ها و متحدانش به بار آورد. نيروي هوايي شوروي نابود شد، ارتش آن كشور در جبهه‌هاي مختلف به محاصره درآمد و چهار ميليون سرباز تسليم شدند. با اين حال، در پاييز همان سال، تهاجم آلمان به دلیل نارسايي در حمل‌ونقل، هواي نامساعد، بُعد مسافت و نيروهاي ناكافي براي انجام مأموریت‌های متعدد رو به افول نهاد. در اين دوره، استالين خود را تقويت كرد و مقاومت سرسختانه‌اي را در جبهه‌هاي مسكو لنينگراد سازمان داد؛ در نتيجه هيتلر مجبور شد نبرد را متوقف كند.
در اين مدت، سه چهارم ارتش يك ميليون نفري نازي نابود شد. سربازان هيتلري تداركات و لباس گرم كافي در اختيار نداشتند و تجهيزات آنها بر اثر فرسايش و سرماي شديد، رو به نابودي نهاد. روس‌ها كه توانسته بودند با مقاومت سرسختانه از شكست رهايي يابند، در طول زمستان دست به ضد حمله زدند و آلمانی‌ها را از مسكو عقب راندند. در همين حال، لنينگراد در محاصره قرار داشت و گرسنگي آغاز شده بود که بر اثر آن حدود يك ميليون روس تا ژانويه 1944 (زمان پايان محاصره) در اين شهر جان خود را از دست دادند.
در 8 دسامبر 1941، ايالات متحده آمريكا به ژاپن اعلان جنگ داد و آلمان و ايتاليا نيز متقابلاً در 11 دسامبر همان سال به آمريكا اعلان جنگ كردند.
 در سال 1942، آتش جنگ با ابعاد وسيع‌تري در سراسر جهان شعله‌ور شد. در حقيقت، جنگ دو منازعه مختلف را در برمي‌گرفت كه به موازات هم جريان داشت. در اقيانوس آرام و شرق آسيا، ايالات متحده آمريكا با كمك بريتانيا و چين عليه ژاپن مي‌جنگيد. در اروپا و شمال آفريقا نيز، آمريكا و شوروي با كمك بريتانيا و ديگر متحدان كوچك خود درگير جنگ با آلمان بودند. قدرت‌هاي محور، يعني آلمان، ايتاليا و ژاپن (متحدين) برخلاف روسيه، فرانسه، انگليس و آمريكا (متفقين) بر سر اولویت‌های استراتژيك به توافق رسيده بودند.
در خلال سال 1944، روس‌ها به پيشروي سرسختانه خود به سمت غرب ادامه دادند، بخش عمده بالكان را پاك‌سازي كردند و به بوداپست و ورشو رسيدند. سپس از لهستان گذشتند و به مرز آلمان دست يافتند. در دسامبر همان سال در حالي كه نيروهاي متفقين در مرز آلمان مستقر بودند، ارتش آلمان در منطقه «آردن» دست به ضد حمله زد؛ آلمانی‌ها ديگر قادر نبودند به تهاجم خود ادامه دهند و بخش عمده نيروهاي مكانيزه خود را نيز از دست دادند. در بهار سال  1945، آلمان در ميان دو نيروي سهمگين گرفتار آمده بود؛ نيروهاي متفقين كه از رودخانه راين گذشته بودند، به سمت شرق پيش مي‌رفتند و نيروهاي شوروي، برلين را در محاصره گرفته بودند و سرانجام  نيروهاي كشورهاي غرب و شوروي در مركز آلمان (برلين) به يكديگر پيوستند. در هشتم ماه مه سال 1945، تمامي واحدهاي آلمان در اروپا تسليم شدند و جنگ در اروپا خاتمه يافت.
هنگامي كه برلين سقوط كرد (30 آوريل 1945)، هيتلر 56 ساله در پناهگاهي واقع در اين شهر با شليك گلوله‌اي به مغزش، به زندگي خود خاتمه داد و همسر وي «اوا براون» نيز با خوردن سم سيانور خودكشي كرد.
چرچيل، نخست‌وزير انگلستان با توافق سه دولت متفق خود، يعني آمريكا، شوروي و فرانسه ضمن اعلام خبر تسليم بدون قيد و شرط آلمان، اين روز را عيد پيروزي نامگذاري كرد و به اين ترتيب جنگ شش ساله بين متفقين و متحدين با شكست آلمان پايان پذيرفت.

نيمه ارديبهشت ماه ۱۳۶۲ دادستاني کل انقلاب اسلامي با صدور اطلاعيه‌اي حزب توده ايران را منحل کرد و به کليه اعضا و هواداران اين حزب اخطار داد که هر چه سريع‌تر خود را به مراکز دادستاني‌هاي انقلاب در تهران و شهرستان‌ها معرفي کنند.
اين اطلاعيه يک هفته پس از آن صادر شد که نورالدين کيانوري، دبيرکل حزب توده و محمود اعتمادزاده (م.الف به‌آذين) که از اعضاي رده بالاي حزب توده به شمار مي‌آمد، در يک برنامه تلويزيوني ضمن اعتراف به خيانت، از جرایم، قانون‌شکني‌ها، فريب مردم و تخلفات خود از آغاز پيدايش حزب توده تا آن روز، به ويژه از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي ايران سخن گفتند.
پس از انحلال حزب، بسياري از رهبران و اعضاي فعال حزب خاطرات خود را نوشتند که بررسي اين گفته‌ها از واقعيات و اهداف حزب توده به عنوان عامل (کا.گ.ب) و جاسوس شوروي پرده برمي‌دارد.
در جريان اعترافات هر کس از واقعيتي پرده برمي‌داشت و اظهار ندامت مي‌کرد که مهم‌ترين اين افراد عبارتند از: محمدعلي عمويي، منوچهر بهزادي، مهدي کيان، علي گلاويژه، حسين جودت، رضا شلتوکي، مهدي پرتوي، کيانوري و تعدادي ديگر.

 محمد درودیان/ با فروپاشي حکومت شاهنشاهي، سازمان‌هاي اطلاعاتي ايران از جمله رکن دو ارتش به بازسازي مجدد نیاز داشتند. نیروهای اطلاعاتي سپاه و لشکرهايي از ارتش که در حاشيه‌ مرز با عراق مستقر بودند، با مشاهده‌ گسترش و حضور نيروهاي عراقي، هشدارها و برآوردهايي از تحرکات ارتش عراق به رده‌هاي بالاتر ارائه داده بودند؛ ولي رده‌هاي بالا، از نيات تهاجمي ارتش عراق، اطلاع کافي نداشتند. رفتار نظامي ايران پیش از شروع جنگ نشان مي‌دهد ايران نه تنها آمادگي لازم را براي جنگ گسترده نداشت، بلکه احتمال وقوع جنگ از جانب عراق را نيز جدي نمي‌گرفت. به نظر مي‌رسد، پس از قطع رابطه‌ آمريکا با ايران در اوايل سال 1359، امام خميني(ره) احتمال حمله‌ عراق به ايران را مي‌دادند؛ ولي از کمّ و کيف آن مطلع نبودند.
ايشان در سخنراني خود در 28 فروردين 1359 فرمودند: «....اين لشکري که الآن سرنيزه را کشيده‌اند و توپ و تانک‌ها را کشيده‌اند و با مردم مخالفت مي‌کنند يا آمده‌اند با ايران که يک مملکت اسلامي است دارند جنگ مي‌خواهند بکنند يا هجوم مي‌خواهند بکنند، اين جنگ با اسلام است. جنگ با قرآن است. جنگ با رسول‌الله است. ارتش عراق حاضر است که با رسول‌الله جنگ کند؟ با قرآن جنگ بکند؟ ايران الآن مملکت رسول‌الله است. ايران الآن نهضت اسلامي است. مملکت اسلامي است و قانون اسلامي است. حکومت اسلامي است[...] چرا عشاير عرب نشسته‌اند و نگاه مي‌کنند و اينها به برادران‌شان تعدي مي‌کنند و فوج فوج جوان‌ها را اينها مي‌کشند در سياه چال‌ها؟[...] نمي‌دانند که اگر اينها بخواهند تعدي به ايران بکنند، ايران خردشان مي‌کند و تا بغداد مي‌رود[...] صاحب منصب‌هاي خوب ما داريم در عراق، صاحب منصب‌هاي صحيح و متدين هستند. خود آنها کودتا کنند و اين را از بين ببرند و حرام است بر آنها که يک قدم دنبال اين شخص لعين باشند و بايد قيام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامي کنند.»
با بررسي بيانات امام خميني(ره)، به نظر مي‌رسد ايشان پيش‌بيني کرده بودند که در ارتش عراق حوادثي رخ مي‌دهد و نظاميان عراقي عليه صدام دست به اقداماتي مي‌زنند و به این ترتيب عملاً امکان حمله به ايران از بين مي‌رود. به هر حال، ايران انتظار يک جنگ سراسري و تمام‌عيار را از جانب حکومت بعثي عراق نداشت و با توجه به وضعيت کشور، از ميان مقامات و مسئولان کسي بروز جنگي گسترده را پيش‌بيني نمي‌کرد. تصور بر اين بود که حداکثر يک سلسله درگيري‌هاي شديد مرزي از جانب عراق به وجود خواهد آمد. براي نمونه، آقاي هاشمي‌رفسنجاني درباره روز آغاز جنگ گفته بود: «خبر دادند که فرودگاه مهرآباد تهران بمباران شده، فوراً جمعي از نمايندگان را به آنجا فرستاديم، البته برخلاف انتظار ما بود که عراق به تهران حمله کند. اين اتفاق را خيلي بعيد مي‌دانستيم.»