احمدرضا هدایتی/ تجارب سالهای گذشته انقلاب اسلامی ایران از ابتدا تاکنون، این نکته را نشان میدهد که متأسفانه گاهی رؤسایجمهور منتخب مردم گرفتار عجب و غرور ناشی از آرایی شدهاند که در جریان انتخابات کسب کردهاند، این ناهنجاری هنگامی رخ مینمایاند که افرد منتخب فراموش میکنند مقبولیت خود را مدیون نظام اسلامی و اعتماد مردم به وعدهها و شعارهایی هستند که خود را متعهد به اجرای آنها اعلام کردهاند.
این فراموشی نقطه شروع انحراف و آغاز بروز و ظهور آفتهایی است که به تدریج شخصیت رئیسجمهور را در برگرفته و از وی تصویری نامطلوب و شاید نفرتانگیز ارائه میدهد.
برخی از مهمترین این آفتها عبارتند از:
عُجب و غرور بیجا: اگرچه بخشی از این ناهنجاری ناشی از برداشت نادرست فرد منتخب از حمایت مردم است، اما در پارهای از موارد، افراد منتخب با اتکا به نتیجه برخی از اقدامات خود، چنان گرفتار عجب و غرور و خودبزرگبینی میشوند که سهم نصرت الهی و همدلی و همراهی مردم و سایر مسئولان و دستگاهها در توفیقات کسب شده را از یاد میبرند و خود را از مساعدت دیگران بینیاز میپندارند.
خودکامگی و خودمحوری: این ناهنجاری خود معلول عوامل مختلفی از جمله؛ غرور بیجاست و معمولاً به گریز از ولایتمداری و کمتوجهی به منویات رهبری یا قانونگریزی و زیر پاگذاشتن اسناد بالادستی یا نادیده انگاشتن اصول و ارزشهای انقلابی و اسلامی و در واقع عبور از خطوط قرمز نظام منجر میشود و درست از همینجاست که زمینه انحراف در مسیر انجام وظایف ایجاد میشود.
فراموش کردن اهداف و آرمانهای انقلاب: گاهی عملکرد رؤسایجمهور بهگونهای بوده که گویا اصلاً انقلابی صورت نگرفته و فقط قرار بوده تغییرات مختصری در ارکان حکومت انجام شده و مسئولیتها دست به دست شود، در این مواقع معمولاً پرونده انقلاب مختومه اعلام میشود و فرآیند بازگشت به شرایط پیش و حتی بدتر از آن کلید میخورد.
اَشرافیگری: مالاندوزی، خوی اَشرافیگری و پرهیز از سادهزیستی یکی از بدترین آفاتی است که نهتنها شخصیت و موقعیت دولتمردان را در معرض خطر قرار میدهد؛ بلکه امکان درک شرایط عمومی و به ویژه قشر محروم جامعه را سخت و عدالت را تحتالشعاع قرار داده و زمینه بدبینی مردم به اصل نظام را سبب میشود.
فاصله گرفتن از مردم: بدیهی است که یک دولت موفق، دولتی است که نهتنها به هنگام انتخابات، بلکه در تمام طول مدت مسئولیت خود، به طور مستمر در ارتباط با جامعه و در میان مردم باشد و ضمن دیدن و شنیدن مستقیم مشکلات آنها، هرگز نقش اثرگذار مردم در اداره کشور و کسب موفقیتهای احتمالی و همچنین انتظارات و توقعات مشروع و منطقی آنها را فراموش نکند.
غربزدگی و عدم خودباوری: این پدیده نامیمون که معمولاً ریشه در وادادگی سیاسی و ترس درونی دارد، هنگامی آشکار میشود که به جای توکل به خدا و اتکا به نیروهای درونزا، اراده و خواسته کدخدا محور اقدامات و فعالیتها قرار گیرد و پیشرفت کشور را به شکل مطلق منوط به کمک بیگانگان بدانیم و این مشکل نیز هنگامی تشدید میشود که فرد مورد نظر اسیر هوای نفس بوده، یا ذاتاً مستعد انحراف اخلاقی باشد و زرق و برق و ظواهر مادی دنیای غرب و شرق، وی را فریفته و مجذوب خود کند.
بیتوجهی به اصل همافزایی: بدیهی است که استفاده بهینه از منابع و امکانات مادی و معنوی موجود و قابل دسترس داخلی یا خارجی، مستلزم هماهنگی، همکاری و تعامل سازنده با سایر قوا و ارکان حکومت است و هرگاه این اصل نادیده انگاشته شود، طبیعتاً امکان استفاده بهینه از ظرفیتهای موجود و قابل دسترس بهشدت کاهش یافته و متقابلاً موازیکاری یا تداخل کاری تشدید میشود.
سطحینگری و نگاه مقطعی به امور: آفت دیگری که نتایج کار دولتها را در معرض خطر قرار میدهد، سطحینگری و بسنده کردن به انجام کارهای کوتاهمدت و مقطعی است. در واقع، نگاه سطحی و مقطعی به مسائل، سبب غفلت از انجام اقدامات ریشهای و بنیادین شده و نه تنها روند رشد و پیشرفت کشور را کند و متوقف میکند بلکه سبب تشدید مشکلات میشود.
تأثیرپذیری از اطرافیان و جریانهای سیاسی و غیرسیاسی؛ این معضل میتواند رئیسجمهور را همانند یک مهره شطرنج، بازیچه دست جریانهای سیاسی و صاحبان ثروت و قدرت یا ابزار دست دوستان، بستگان و سایر افراد نفوذی قرار داده و روند فعالیتهای دولت و حتی شخصیت شخص رئیسجمهور را تحتالشعاع خود قرار دهد.
بیشک مجموع این عوامل سلب اعتماد از مسئولان شده و خواسته یا ناخواسته و البته به اشتباه، چهرهای مخدوش از کارآمدی نظام اسلامی را به تصویر میکشد و درست به همین دلیل است که مسئولان دولت دوازدهم باید بیش از پیش به این نکات توجه داشته باشند.