حجت‌الاسلام قاضی‌عسکر با اشاره به انتشار نماهنگ سخنرانی یکی از خطبا در فضای مجازی با موضوع هشدار به زائران حج امسال تصریح کرد: اگر کوچک‌ترین مشکلی در حج وجود داشته باشد، اولین کسی که این موضوع را به مردم اعلام می‌کند بنده خواهم بود؛ در جایگاه نماینده ولی‌فقیه در امور حج و زیارت نمی‌توانیم مسائل را از مردم مخفی نگه داریم. 
صبح صادق ابعاد مختلف سفر رئیس‌جمهور آمریکا به عربستان سعودی را بررسی می‌کند
 محمدرضا مرادی/ دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در حالی این هفته به عربستان سعودی سفر خواهد کرد که حواشی این سفر پیش از شروع آن آغاز شده است. ترامپ در مقام رئیس‌جمهور آمریکا، قرار است در نخستین سفر رسمی خود به خارج از کشور، به عربستان برود و علاوه بر مقامات ارشد سعودی، با سران برخی کشورهای منطقه نیز دیدار کند. رئیس‌جمهور آمریکا در طول سفر ۹ روزه خود، از سرزمین‌های اشغالی و واتیکان نیز دیدن خواهد کرد. در پی این امر پادشاهی سعودی در تلاشی برای نشان دادن نفوذ و قدرت خود، از سران ده‌ها کشور خاورمیانه، آفریقا و آسیا دعوت کرده در نشستی در ریاض با حضور ترامپ شرکت کنند. به گفته رسانه‌های عربستان، بیش از ۵۰ نفر از مقامات ارشد منطقه به دعوت ریاض پاسخ مثبت داده‌اند. دونالد ترامپ در این سفر که حدود 68 میلیون دلار برای عربستان هزینه خواهد داشت، با ملک سلمان‌بن‌عبدالعزیز پادشاه، محمدبن‌نایف ولی‌عهد، محمدبن‌سلمان وزیر دفاع و دیگر مقامات نظامی، امنیتی و سیاسی عربستان دیدار خواهد کرد. در جریان سفر ترامپ به عربستان سه نشست برگزار خواهد شد؛ اولین اجلاس به پادشاهی سعودی و آمریکا اختصاص دارد، دومین اجلاس مشترک کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس و آمریکا است و سومین اجلاس سران عربی‌ـ اسلامی‌ـ آمریکایی است که با حضور رهبران کشورهای مختلف برگزار می‌شود. این سفر با اهداف مختلفی صورت خواهد گرفت که در ادامه بررسی خواهد شد.

فروش سلاح
دونالد ترامپ از همان آغاز مبارزات انتخاباتی اعلام کرد که کشورهایی مانند عربستان باید هزینه حمایت‌های آمریکا را بپردازند؛ از این رو بارها اعلام کرده است که دوران حمایت مجانی از عربستان به پایان رسیده است. به همین دلیل این کشور سعی دارد با بهره‌گیری از روش‌های مختلف، خزانه عربستان را خالی کند. خبرگزاری «رویترز» به نقل از یک مقام بلندپایه آمریکایی در این باره اعلام کرد که واشنگتن در آستانه تکمیل امضای مجموعه قراردادهای تسلیحاتی با عربستان به ارزش بالای 100 میلیارد دلار است و ارزش این قراردادها می‌تواند به 300 میلیارد دلار طی 10 سال آینده با هدف تقویت توان دفاعی ریاض برسد، البته این امر مشروط به این امر است که برتری نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه حفظ شود. این قرارداد قرار است در سفر ترامپ به ریاض امضا شود. اما قراردادهای تسلیحاتی مذکور به هواپیماهای مدرن و پیشرفته اف 35 منحصر نمی‌شوند و شامل قراردادهای تعمیر و نگهداری، سیستم‌عامل‌های کشتی، سامانه‌های پدافندی مانند پاتریوت و... نیز می‌شود. به همین دلیل، مقامات مسئول آمریکایی که این خبر را فاش کرده‌اند، تأکید داشتند که این قراردادها، برتری نظامی رژیم صهیونیستی را تهدید نخواهد کرد. به هرحال انعقاد قرارداد تسلیحاتی ده‌ها میلیارد دلاری آمریکا با عربستان برای تحقق وعده ترامپ در زمینه اشتغال‌زایی و چرخاندن چرخ تولید کارخانه‌ها امری مهم و حیاتی است. از این‌رو آمریکا با دامن زدن به ناامنی در منطقه و پیش کشیدن طرح مبارزه با تروریسم سعی دارد فضای این منطقه را ناامن جلوه دهد تا زمینه‌ فروش سلاح‌های خود به کشورهای این منطقه به ویژه عربستان را فراهم آورد. اما سؤال مهم در این باره این است که عربستان به دلیل کاهش بهای نفت، حمایت از تروریست‌ها و جنگ یمن با کسری بی‌سابقه بودجه مواجه شده است و به دنبال کسری بودجه 100 میلیارد دلاری در این کشور، ریاض اقدام به فروش اوراق قرضه عمومی کرده است، بنابراین چگونه می‌تواند بهای این تسلیحات را بپردازد؟! فروش پنج درصد از سهام شرکت آرامکو که سال گذشته صورت گرفت نمی‌تواند یک‌چهارم این تعهدات را نیز تأمین کند. عربستان در ماه‌های گذشته برای فرار از کسری بودجه سیاست ریاضت اقتصادی را اعمال کرد. این سیاست سبب شد طبقات فقیر جامعه عربستان بسیار آسیب ببینند. در وضعیت کنونی نیز این قرارداد ضربه‌ای دیگر بر فقرای عربستان وارد خواهد کرد.

ناتوی عربی
دولت آمریکا از چند سال پیش با هدف شکل دادن به یک نیروی نظامی عربی در مقابل ایران، با مشورت رژیم صهیونیستی پروژه «ناتوی عربی» را کلید زده است. همان‌گونه که «ناتو» برای مقابله با تهدیدات شوروی به وجود آمد، هدف اصلی این سازمان نیز مقابله با خطری به نام ایران است. در این طرح به کشورهای عربی تلفیق نیروهای هوایی و دریایی کشورهای عربی با یکدیگر و تجهیز آنها به سامانه‌های تسلیحاتی و نظامی آمریکا و نیز ادغام نیروهای گشتی هوایی و دریایی و سپر دفاع موشکی پیشنهاد شده است. پایگاه «دبکا فایل» نزدیک به سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی در همین زمینه مدعی شد که «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا در جریان سفر به عربستان، از ریاض تشکیل «ناتوی عربی‌ـ سنی‌ـ اسلامی» را اعلام خواهد کرد. وبگاه صهیونیستی دبکا درباره موضع ایران درقبال این رویداد قریب‌الوقوع نوشت، ایران که در حال حاضر مشغول انتخابات ریاست‌جمهوری است، با تردید به آمادگی‌ها برای نشست آمریکایی‌ـ اسلامی در ریاض می‌نگرد. به این دلیل که در صورت تشکیل ارتش عربی‌ـ اسلامی، هدف اصلی آن هرگز مبارزه با داعش نخواهد بود؛ بلکه براساس ارزیابی‌های کارشناسان این پایگاه نزدیک به سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی، تشکیل ارتش سنی، مبارزه با شیعیان در ایران، عراق و سوریه و نیز «حزب‌الله» لبنان را هدف گرفته است. 
استراتژیست‌های دولت ترامپ تشکیل یک ناتوی عربی با همراهی صهیونیست‌ها را برای مقابله با بحران‌های خاورمیانه طراحی کرده‌اند. بنا بر گزارش روزنامه «وال‌استریت ژورنال»، گفت‌وگوهای اولیه بر سر ایجاد یک پیمان نظامی از نوع ناتو بین دولت ترامپ و مسئولان نظامی و امنیتی عربستان و امارات متحده صورت گرفته است. از دیگر اعضای احتمالی این پیمان نظامی از کشورهای مصر و اردن یاد می‌شود. در عین حال پیوستن دیگر کشورها به ناتوی عربی نیز منتفی نیست. این پیمان نظامی از همراهی و حمایت اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی و آمریکا نیز برخوردار خواهد بود. هدف از این پیمان نظامی، ایجاد همبستگی بین کشورهای عربی و سنی‌مذهب در برابر ایران و جلوگیری از نفوذ آنها در منطقه اعلام شده است. بر اساس این طرح، عملاً وظیفه اصلی مقابله با «دشمن مشترک» به بازیگران محلی و متحدان منطقه‌ای آمریکا واگذار می‌شود. هدف دیگر از تشکیل این نیرو بیش از آنکه مربوط به دفاع از کشورهای عربی در مقابل حملات بیگانه باشد، با یک طرح آمریکایی‌ـ صهیونیستی هدفی جز اتحاد این کشورها و تجمیع امکانات نظامی برای مقابله با اعتراضات داخلی و انقلاب‌های داخلی ندارد تا حکام کشورهای عربی بتوانند با تکیه بر یک نیروی نظامی گسترده به راحتی به دیکتاتوری‌های خود ادامه دهند و هراسی از فعالیت‌های داخلی مخالفان نداشته باشند. 

پرونده یمن
عملیات تجاوزکارانه به یمن که از فروردین 94 شروع شد قرار بود  به سرعت با شکست انقلابیون این کشور پایان یابد؛ اما با وجود گذشت بیش از دو سال از این حمله، عربستان به دنبال راه فرار از باتلاق یمن است. به قدرت رسیدن ترامپ و انجام چند حمله در جنوب یمن از طریق کماندوهای آمریکایی به بهانه مبارزه با القاعده این پیام را به ریاض مخابره کرد که دولت جدید آمریکا نسبت به تشدید حملات علیه یمن از عربستان حمایت خواهد کرد. در واقع، پس از روی کارآمدن رئیس‌جمهور جدید آمریکا و تأکید او بر بازنگری در راهبرد آمریکا در خاورمیانه و تلاشی که سعودی‌ها برای جلب نظر ترامپ در ابعاد اقتصادی داشتند، مشاهده شد که یمن در این راهبرد، جایگاه ویژه‌ای کسب کرده و صحنه میدانی آن تحولات جدیدی را به خود دیده است. در این چارچوب، مهار روند پیشروی‌های میدانی انصارالله و متحد آن علی عبدالله صالح مهم‌ترین نمود این سیاست است. منابع نظامی پیش‌بینی می‌کنند که سلاح‌های جدیدی که آمریکا به عربستان ارسال خواهد کرد، در عملیات اشغال ساحل الحدیده در غرب یمن و مشرف به دریای سرخ استفاده خواهد شد. پیشتر «مارتین ایندیک» معاون مؤسسه بروکینگز در مقاله‌ای درباره اهداف راهبردی آمریکا در یمن نوشته بود: «تلاش موفقیت‌آمیز برای کنترل بندر الحدیده بر محاسبات حوثی‌ها تأثیرگذار است و موجب می‌شود جناح آنها در مذاکرات جدیت و عقلانیت بیشتری پیدا کند.» در واقع، عربستان به دنبال آن است تا بندر راهبردی الحدیده را اشغال کند تا با این اقدام انصارالله را در تنگنای بیشتری قرار دهد. به همین دلیل کارشناسان معتقدند که ترامپ در سفر خود مجوز تشدید حملات به یمن را صادر خواهد کرد.

پیامدهای سفر ترامپ برای ایران
اما این سفر با توجه به اهداف بررسی شده و اعلامی چه پیامدهایی می‌تواند برای ایران داشته باشد؟ واقعیت آن است که هم دولت جدید آمریکا و هم گروه حاکم بر دربار سعودی به شدت خواستار محدود کردن قدرت ایران و سدِ نفوذ این کشور هستند. از این رو در چند ماهی که از عمر دولت ترامپ می‌گذرد، شاهد تشدید اقدامات ضد ایرانی دولت آمریکا هستیم. نفوذِ فزاینده ایران در منطقه سبب شده است تا عربستان میدان‌های رقابت را به ایران ببازد و از تمامی درگیری‌ها دست خالی خارج شود. بنابراین تنها راهکار باقی‌مانده برای ریاض پناه بردن به آمریکا و رژیم صهیونیستی در راستای تشکیل ائتلافی ضد ایرانی است. به همین دلیل سفر ترامپ نقطه عطفی بر تشکیل این ائتلاف خواهد بود. ریاض سفر ترامپ را تأکیدی بر حمایت واشنگتن از متحد خود در برابر رقیب سنتی آن در منطقه، یعنی جمهوری اسلامی ایران، می‌بیند.
مقامات سعودی امید زیادی بسته‌اند تا حمایت ترامپ را برای مقابله با ایران و بهبود روابط دوجانبه به دست آورند. ریاض به دنبال حصول اطمینان از این مسئله است که دولت ترامپ به موضع سرسخت خود علیه تهران ادامه خواهد داد. بنا به ادعای عربستان، ایران عامل بی‌ثباتی در منطقه است و ریاض تلاش می‌کند دولت ترامپ را به سمت لفاظی‌های بیشتر و اقدامات بازدارنده علیه ایران ترغیب کند. گفته می‌شود ترامپ پس از ترک عربستان راهی فلسطین اشغالی خواهد شد تا به گفته رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا، به ایجاد یک اتحاد منطقه‌ای علیه ایران کمک کند. دولت ترامپ از «خطر ایران» به عنوان یک «مترسک» برای گرفتن پول‌های عربستان بهره می‌برد.
ناظران معتقدند که تأکید محمد‌بن‌سلمان در گفت‌وگوی چندی پیش خود با شبکه «ام‌بی‌سی» بر نقش و نفوذ تهران بر پایتخت‌های عربی نشان می‌دهد که سعودی‌ها همچنان امیدوارند تا توجه مقامات واشنگتن را بر نقش در حال گسترش ایران در خاورمیانه متمرکز کنند. به‌نظر می‌رسد مقامات سعودی تا حد زیادی در توجه دادن نگاه دولت ترامپ به ایران موفق عمل کرده‌اند و نتایج بست‌نشینی عادل الجبیر در راهروهای کاخ سفید و پنتاگون به بار نشسته است. در همین زمینه در 100 روزی که از روی کارآمدن ترامپ در آمریکا گذشته است، دیدارها و گفت‌وگوهای بسیاری بین مقامات دو کشور درباره مسائل منطقه‌ای، از جمله بحران یمن، سوریه و همچنین موضوع ایران صورت گرفته است که نشان می‌دهد دو کشور از ذهنیت اختلاف‌زا در دوران اوباما عبور کرده‌اند و به نوعی تفاهم مجدد دست یافته‌اند؛ تفاهمی که با یادآوری شراکت راهبردی و پرداخت دلارهای نفتی عربستان به آمریکا که پیشتر ترامپ آن را گوشزد کرده بود، صورت گرفته است. این اقناع‌سازی و جلب نظر سبب شده تا رئیس‌جمهور آمریکا، اولین سفر رسمی خارجی خود را به عربستان و با هدف مقابله با ایران اختصاص دهد. زمینه‌ این سفر را پیشتر جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا در سفر به ریاض با واکنش تند علیه تهران به خوبی فراهم کرده بود. متیس پس از نشست با مسئولان ارشد سعودی در اظهاراتی ادعا کرده بود در هر نقطه‌ای از منطقه که مشکلی در آن وجود دارد، ایران آنجا است. 

پایان سخن
مروری بر اهداف سفر ترامپ به عربستان به خوبی نشان می‌دهد که منطقه خاورمیانه آبستن تحولاتی راهبردی است و تغییرات زیادی را در آینده منطقه شاهد خواهیم بود؛ چرا که عربستان و آمریکا با عبور از «دوران سردِ موقت» در زمان اوباما بیشتر از گذشته به هم نزدیک شده‌اند. این نزدیکی به این دلیل در این برهه زمانی بسیار مهم است که آمریکا به دنبال تشکیل ائتلافی از کشورهای سنی در منطقه در مقابل ناتوی عربی با هدف مقابله با ایران است. از سوی دیگر  فروش سلاح به عربستان که یکی از اهداف این سفر مطرح شده است نیز در همین راستا قابل ارزیابی است و آمریکا سعی دارد ریاض را برای مقابله با دشمن بزرگ خود، یعنی ایران در منطقه آماده کند. همچنین دونالد ترامپ تلاش خواهد کرد کشورهای عربی به ویژه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس را به برقراری رابطه آشکار با رژیم صهیونیستی تشویق کند. در صورت گشایش سفارتخانه‌های رژیم صهیونیستی در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس، این منطقه در آینده شاهد بحران‌های جدیدی خواهد بود. از این رو دیدار ترامپ از عربستان در ابعاد سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است و به تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه منجر خواهد شد. در واقع، لابی صهیونیستی مستقر در آمریکا در جریان سفر رئیس‌جمهور آمریکا به منطقه به دنبال آن است تا ضمن عملیاتی کردن سناریوی خاورمیانه جدید که مورد نظر رهبران رژیم صهیونیستی است، تعامل جدیدی میان اعراب و رژیم صهیونیستی برقرار کنند.
بنابراین نوک پیکان این سفر به سوی ایران است و تهران ضمن افزایش تلاش‌های منطقه‌ای باید نسبت به پیامدهای این اردوکشی ترامپ در منطقه کاملاً هوشیارانه عمل کند. هرچند تجربه نشان داده است که رویارویی آمریکا با  ایران تحت عناوین مختلف تاکنون با موفقیت همراه نبوده است، اما این موضوع نباید دلیلی بر بی‌اهمیت دانستن سفر ترامپ و اهداف پشت پرده آن برای ایران باشد.

 مصطفی قربانی/ انتخابات و مردم‌سالاری دینی ایجاب می‌کند که احزاب و جریان‌های مختلفی برای کسب نتیجه‌ مطلوب با هم رقابت کنند و در جریان این رقابت‌ها به طرح دیدگاه‌ها و نقطه‌نظرات خود بپردازند و حتی دیدگاه‌ها و برنامه‌های رقیب خود را نقد و رد کنند. با این حال، آنچه در دوره‌ رقابت و مناظره و مبارزه‌ انتخاباتی رخ می‌دهد، صرفاً مربوط به دوره‌ تبلیغات تا برگزاری انتخابات و اعلام نتیجه‌ انتخابات است و در فردای اعلام نتیجه‌ انتخابات نخبگان، احزاب و جریان‌ها باید فصل جدیدی از فعالیت خود را آغاز کنند؛ به این معنا که اگر در دوره‌‌‌ تبلیغات، ‌رقیب هم بودند، اکنون و در دوره‌ پس از اعلام نتایج، باید هم‌سنگر بوده و برای تحقق اهداف و برنامه‌ها به هم کمک کنند؛‌ یعنی با اعلام نتایج باید رقابت‌ها به رفاقت تبدیل شده و همگی باید برای ارتقای کارآمدی نظام فعالیت کنند. هر چند این موضوع حالت شعاری دارد و تاکنون کمتر این گونه بوده است؛ اما با توجه به همین اصل، نامزدها و طرفداران آنها باید بدانند که همه آنها برای به دست گرفتن سکان یک کشتی فعالیت می‌کنند و اگر امروز رقیب آنها توانسته نظر مردم را به سوی خود جلب کند، نباید بابت این امر نگران باشند؛ بلکه اتفاقاً توجه به اصل «هم‌سرنوشتی» ایجاب می‌کند که باید به رقیب نیز کمک کرد. 
مقدم بر این اصل اساسی، پذیرش نتایج قانونی انتخابات به مثابه یکی از مؤلفه‌های حق‌الناس در انتخابات است. در واقع، انتخابات که فصل تجلی مردم‌سالاری دینی در کشور است،‌ خود از جمله ظرفیت‌های نظام برای تأمین امنیت پایدار، خنثی‌سازی توطئه‌های دشمن، تقویت قدرت و اقتدار ملی، کاتالیزوری برای ارتقای کارآمدی اقتصادی نظام و... است و برای اینکه نظام بتواند از این ظرفیت‌های انتخابات به خوبی بهره برد، در گام نخست باید انتخابات با کمال امنیت و آرامش در همه‌ مراحل همراه باشد و در این میان، پذیرش نتایج قانونی نیز به تأمین امنیت و آرامش انتخابات و ارتقای میزان اثربخشی آن کمک می‌کند. در همین زمینه می‌توان گفت که به آشوب کشاندن کشور به بهانه‌ انتخابات و نتایج آن از راهبردهای مهم دشمن است و یکی از مهم‌ترین شیوه‌ها برای خنثی‌سازی این راهبرد، پذیرش نتایج قانونی انتخابات است.
همچنین باید به این نکته نیز توجه داشت که نتیجه‌ انتخابات به هر حال و در نهایت، به نفع یکی از نامزدها رقم خواهد خورد و از این‌رو، هم طرف بازنده و هم طرف برنده موظفند که خشم احتمالی یا هیجان طرفداران خود را مدیریت کنند و مراقب اوضاع باشند. به عبارت دیگر، معمولاً پس از هر انتخاباتی عده‌ای تصور می‌کنند که کار جریان یا رقیب مقابل برای همیشه یکسره شده و به پایان رسیده است؛ بنابراین، در پاره‌ای از موارد پس از اعلام نتایج، به طرح شعارهایی خارج از چارچوب پرداخته می‌شود که به هیچ‌وجه شایسته نیست و باید از تکرار این قبیل تحرکات خودداری کرد. 
مهم‌تر از همه‌ آنچه گفته شد، انتخابات، رقابتی میان جریان‌های مختلف است که در درون ظرف نظام اسلامی انجام می‌شود و عقلانیت سیاسی ایجاب می‌کند که نتیجه‌ انتخابات به هر کیفیتی که باشد،‌ باید سبب تقویت نظام شده و نمایش قدرتی برای آن باشد و چنانچه عده‌ای بخواهند با نتیجه‌ انتخابات، به هر نحوی مقابله کنند،‌ تا شیرینی حضور مردم را به تلخی تبدیل کنند و مانع استفاده‌ نظام از این حضور شوند، باید بدانند که قطعاً سیلی خواهند خورد. در واقع، جریان‌ها و نامزدهای مختلف باید بدانند که آنها در قالب سازوکارها و ظرف نظام اسلامی است که مشغول به رقابت شده‌اند و چنانچه نتیجه رقابت مطابق با میل آنها نباشد، به هیچ‌وجه نباید در مقابل آن ایستادگی کنند. هر چند اگر اعتراضی داشته باشند می‌توانند آن را از مجاری قانونی خود پیگیری کنند و پیگیری قانونی با اصل مذکور منافاتی ندارد. 

 یوسف شفیعی/ رهبر معظم انقلاب دو روز مانده به انتخابات 96 از امنیت در داخل کشور سخن به میان آوردند و فرمودند: «نگاه کنید به کشورهای منطقه، کجاست که ناامنی نباشد؟ در بین این مجموعه‌ ناامن، جمهوری اسلامی با امنیت و آرامش مشغول تدارک انتخابات است.» بررسی روندهای امنیتی در منطقه نشان می‌دهد جمهوری اسلامی ایران در سال‌های اخیر مورد حقد و کینه شدید آل‌سعود قرار گرفته و به هر صورت به دنبال ایجاد رخنه امنیتی و ناامن کردن ایران بوده‌اند؛ اما دشمنی و رقابت پایان‌ناپذیر عربستان با ایران در ماه‌های اخیر شدت بیشتری گرفته است. پس از مرگ ملک عبدالله و روی کار آمدن ملک سلمان، آل‌سعود با فاصله گرفتن از سیاست محافظه‌کارانه به سیاست تهاجمی روی آورد. نتیجه این سیاست نیز حمایت از تروریست‌ها در سوریه و راه‌اندازی جنگ یمن بود. در همین راستا، سیاست‌های عربستان در برابر ایران نیز تغییر محسوسی پیدا کرد و دخالت‌های عربستان چه از طریق عملیات‌های کور و چه از طریق حملات رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران تشدید شد.
این سیاست تند که با عصبانیت ریاض از توافق هسته‌ای به اوج رسید، اکنون به جایی رسیده است که سران ریاض «تروریست‌ها» در جنوب شرق ایران را «مقاومت» و گارد مرزی ایران را «ارتش اشغالگر فارسی» می‌نامد.
به تازگی «محمدبن‌سلمان» جانشین ولی‌عهد عربستان و وزیر دفاع این کشور در گفت‌وگو با شبکه دولتی عربستان اعلام کرد، ریاض و دیگر کشورهای منطقه باید «نبرد را به داخل ایران» منتقل کنند. اقدامات عربستان علیه ایران طی دو سال گذشته به اینجا ختم نشده است و سال گذشته برای نخستین بار ترکی الفیصل، رئیس پیشین اطلاعات عربستان در نشست سالیانه گروهک منافقین (مجاهدین خلق) در پاریس حاضر شد و علیه ایران سخنرانی کرد.
همه این موارد راهبرد جدید عربستان علیه ایران را نشان می‌دهد؛ البته عربستان همواره به دنبال تحریک قومیت‌ها در داخل ایران بوده، اما تشدید این نوع از حملات در ماه‌های اخیر بسیار معنادار است. عربستان در سطح منطقه‌ای بنابر اظهارات مقامات غربی زمین بازی را به ایران واگذار کرده است.
در این میان، عربستان برای جبران این شکست‌ها برنامه دیگری در سر دارد و آن، تحریک قومیت‌های دینی علیه جمهوری اسلامی است. روشن است که کشور ایران گسل‌های قومی، زبانی و گاه مذهبی دارد و دشمن نیز از این زاویه قصد دارد به ایران ضربه بزند. معمولاً یک عامل تشدیدکننده‌ای نیاز است تا در یک مقطع زمانی خاص کمک کند این گسست‌های غیر فعال، فعال شوند، گسست‌های نهفته به صورت گسست‌های آشکار درآیند و گسست‌هایی که می‌توانند حالت تقاطع داشته باشند، متراکم شده و به مشکلات فعلی دامن بزنند. در این بین کشورهایی مانند عربستان در سیاست‌های اعلامی‌شان مطرح کرده‌اند که از هر ابزاری برای مهار جمهوری اسلامی ایران استفاده خواهند کرد و منطقاً با توجه به سوابق این کشور می‌توان متصور بود که عربستان از عملیات تروریستی در جنوب شرق کشور حمایت می‌کند و عاملان این حوادث را تحت پوشش خود قرار خواهد داد.
البته نباید قدرت عربستان را بزرگنمایی کرد؛ چرا که امروز عربستان با مشکلات متعددی روبه‌رو است، اما حضور بن‌سلمان در رأس سیاست‌های عربستان با توجه به بیماری ملک سلمان سبب شده است این کشور سیاست‌های بسیار افراط‌گرایانه و مداخله‌جویانه‌ای را در پیش گیرد. از همین رو، دولت بعدی ایران باید سیاست هوشمندانه‌ای را در مقابل ریاض اتخاذ کند.

  زهرا باقری/ یونسکو هر 15 سال یک بار سندی را با نظر کارشناسانی که در اختیار دارد، در بندهای مختلف و با یک شعار واحد منتشر می‌کند که در واقع روح حاکم بر تمام بندهای سند است. در سال 2000 و دوره دولت اصلاحات، رئیس‌جمهور وقت ایران با امضای تعهدنامه‌ای به نام «توسعه هزاره» به اجرای اقداماتی متعهد شد؛ اما با مخالفت شدید مراجع و کارشناسان مواجه شد و نتوانست به تعهدات خود پایبند باشد.
15 سال بعد، یعنی در سال 2015 میلادی این سند به نام «توسعه پایدار 2030» بار دیگر به امضای رئیس‌جمهور وقت، حسن روحانی رسید و وی به اجرای معاهدات سند متعهد شد.
سند 2030 با شعار پوشش سواد و افزایش کیفیت آموزش، 17 هدف اصلی و 169 هدف ویژه در سازمان ملل را به تصویب رساند و همه کشورهای عضو، از جمله ایران ملزم به رعایت این بندها شدند؛ هر چند به گفته کارشناسان این برنامه‌ها پیشنهادی است، اما افرادی که به جهانی شدن معتقد هستند، در داخل کشور به دنبال اجرایی کردن بندهای سند شدند و این اقدامات تا حدی پیش رفت که در 20 آذر ماه سال گذشته، با حضور معاون رئیس‌جمهور و وزرای آموزش‌وپرورش و علوم از سند ملی آموزش 2030 جمهوری اسلامی ایران با مدیریت و برنامه‌ریزی دفتر یونسکو در ایران رونمایی شد.
اما این روند برخلاف قانون اساسی، باورهای اسلامی ـ ایرانی و مسائل تربیتی اتفاق افتاد؛ زیرا از نظر قانونی و بر اساس اصل 77 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مسئولان برای پذیرش چنین سندهایی باید ابتدا این سند را به تصویب مجلس شورای اسلامی برسانند، مگر اینکه تعهد بین‌المللی نباشد و تنها یک نزاکت سیاسی تلقی شود، در این صورت می‌توانست از مسیر دیگری به تصویب برسد؛ اما تعهد بین‌المللی این سند که با امضای آن الزاماتی را برای کشور به همراه دارد، بر کسی پوشیده نیست.
از سوی دیگر ایران در جایگاه یک کشور اسلامی می‌توانست از شرط تحفظ برای خود برخوردار باشد و همچون مواردی که چند بار اتفاق افتاده بود، در امضای سند 2030 نیز برخی از بندها را که مغایر با ارزش‌های اسلامی ایرانی است، نپذیرد؛ اما از این شرط نیز استفاده نکرد.
از نظر محتوایی نیز سند اشکالات متعددی دارد که در هنگام رونمایی به خوبی خودنمایی کرد؛ در این مراسم نام سند «سند آموزشی 2030 ایران» اعلام شد و در حالی که تقویم رسمی کشور ما، هجری شمسی است و مسئولان می‌توانستند حداقل نام سند را 1410 اعلام کنند؛ اما به این مورد توجه نشد و مسئولان سند آموزشی کشور را به تاریخ میلادی اعلام کردند و این نشان‌دهنده نگاهی مغایر با اندیشه ایرانی ـ اسلامی و نشئت گرفته از ادبیات یونسکو است.
ایراد مهم دیگری که در پذیرش این سند وجود دارد، وجود سند تحول آموزش و پرورش در سال 1390، سند برنامه درسی سال 1391 و سند ابلاغی رهبر معظم انقلاب در سال 1392 برای تحول ساختار آموزش و پرورش است که مطابق فرهنگ اسلامی ـ ایرانی تنظیم شده است و باید در اولویت برنامه‌های آموزش و پرورش قرار می‌گرفت؛ اما مسکوت ماند و برنامه‌های سند آموزشی2030 در اولویت اجرایی قرار گرفت.
مخالفت شدید رهبر معظم انقلاب در 17 اردیبهشت ماه با سند آموزشی 2030 جلوی روند اجرای غیر قانونی این سند غرب‌گرا که در باطن خود، پروژه نفوذ را رقم می‌زد، گرفت؛ وظیفه‌ای که در وهله اول برعهده شورای عالی انقلاب فرهنگی بود، اما نادیده گرفته شده بود.
امید است که از این پس متولیان امر هوشیارانه‌تر و مسئولانه‌تر به موضوع آموزش و پرورش در کشور توجه داشته باشند و دیگر شاهد چنین اهمال‌کاری‌هایی نباشیم.