خدایا! خواندمت، پاسخم گفتی
از تو خواستم، عطایم کردی
به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی
به تو تکیه کردم، نجاتم دادی
به تو پناه آوردم، کفایتم کردی
پروردگارا! از خیمه‌گاه رحمتت بیرون‌مان نکن
از آستان مهرت نومیدمان مساز
آرزوها و انتظارهای‌مان را به حرمان مکشان
از درگاه خویشت ما را مران
خدایا! چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم و خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: 
سه گروه هستند که هنگام دیدار با خدا از هر دری که بخواهند وارد بهشت می‌شوند:
گروه اول کسانی که خوش اخلاق باشند؛
گروه دوم کسانی که هم در خلوت و هم در حضور مردم از خدا بترسند؛
گروه سوم کسانی که جرّ و بحث را رها کنند، حتی اگر حق با آنها باشد.
اصول کافی؛ ج ۲، ص ۳۰۰

تأملی بر هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن
 مهدی امیدی/ هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن در حالی برگزار شد که امسال هم حاشیه‌های سیاسی و امنیتی زیادی آن را احاطه کرده بود. سواحل کن این بار هم از میان دریای فرهنگ و هنر ایران، میزبان چند فیلم ضد ایرانی بود. فیلم‌هایی که در اصل کف روی آب این دریا هستند. علاوه بر این، تبلیغ رژیم صهیونیستی نیز یکی دیگر از اتفاقات این جشنواره بود. با وجود این حاشیه‌های سیاسی، اما متأسفانه باز هم مسئولان سینمایی ما نه تنها به مسئولان جشنواره کن اعتراضی نکردند؛ بلکه باز هم با حضور پر رنگ خود، زمینه را برای برگزاری باشکوه‌تر این جشنواره به اصطلاح سینمایی فراهم کردند.
جشنواره فیلم کن، همیشه به حاشیه‌های سیاسی دچار بوده است. اما ابعاد ایدئولوژیک و امنیتی این جشنواره طی یک دهه اخیر پررنگ‌تر شده است. به طوری که طی این یک دهه، ده‌ها فیلم ضد ایرانی، از جمله پرسپولیس، گربه‌های ایرانی، یک خانواده محترم و... به نمایش درآمد. حتی در دوره‌هایی مسئولان جشنواره کن از برخی فیلمسازان نه چندان مطرح ایرانی که به اتهامات ضد امنیتی محکوم شده بودند، حمایت کردند و به افتخار آنها صندلی خالی قرار دادند.
اما در هفتادمین دوره جشنواره کن که از 17 می 2017 کار خود را آغاز کرد، باز هم حضور ایرانی‌ها پررنگ‌تر بود. علاوه بر سخنرانی اصغر فرهادی در مراسم افتتاحیه این جشنواره، چند فیلم ضد ایرانی دیگر نیز به نمایش درآمد. از جمله این فیلم‌ها می‌توان به «لِرد» به کارگردانی محمد رسول‌اف اشاره کرد. فیلمی بسیار ضعیف که به طور اغراق‌آمیزی شرایط کشور ایران را منفی و بد نمایش داده است. وضعیت این فیلم به گونه‌ای است که حتی روزنامه شرق که معمولاً از فیلم‌های جشنواره‌ای حمایت می‌کند نیز از آن انتقاد کرده است. همچنین برخی از رسانه‌ها نوشته‌اند که در این فیلم از فرقه ضاله بهائیت نیز حمایت شده است. 
اما به جز این مورد، تبلیغ رژیم غاصب صهیونیستی نیز از دیگر اتفاقات این جشنواره بود. این جشنواره امسال از وزیر فرهنگ و ورزش رژیم صهیونیستی در جایگاه مهمان ویژه دعوت کرد. میری‌ رگو، وزیر این رژیم نیز برخلاف مسئولان سینمایی ما که از این جشنواره صرفاً برای خوش‌گذرانی استفاده می‌کنند، از فرصت بهره برد و با لباسی شامل تصویر قدس شریف حضور یافت. رسانه‌های صهیونیست، این حرکت را تبلیغی برای پنجاهمین سالگرد اشغال شهر قدس از سوی رژیم صهیونیستی توصیف کردند. نکته تأمل‌برانگیز این است که میری رگو، از اعضای حزب راست افراطی رژیم صهیونیستی است. در حالی که بسیاری از کاربران عرب در فضای مجازی به دعوت از وزیر رژیم اشغالگر قدس اعتراض کرده‌اند، هنرمندان ایرانی حاضر در جشنواره کن هنوز هیچ واکنشی نشان نداده‌اند. در این جشنواره افرادی چون اصغر فرهادی، رخشان بنی‌اعتماد، امیر اسفندیاری (مسئول غرفه ایران در جشنواره کن) و... حضور دارند، اما هنوز خبری درباره اعتراض آنها به دعوت جشنواره کن از میری رگو مخابره نشده است.
البته کن‌نشین‌های حامی رژیم‌های تروریستی، خودشان نیز از سوی تروریست‌ها آزار و اذیت شدند. به طوری که علاوه بر فضای امنیتی، تهدید به بمب‌گذاری هم شد. حتی در یکی از شب‌های برگزاری جشنواره، به دلیل وجود محموله مشکوک به بمب‌گذاری در یکی از سالن‌های نمایش فیلم، تماشاچی‌ها مجبور به ترک سینما شدند.
با اين اوصاف، حضور مسئولان سينمايي ايران در جشنواره كن، آن هم به شكل بسيار منفعلانه و غیرهوشمندانه‌ يك خطاي راهبردی فرهنگي است. استدلال مديران سينمايي اين است كه حضور در بازار فيلم جشنواره كن يك فرصت اقتصادي براي ماست. اما به راستي اين حضور كه هر سال هم اتفاق مي افتد، چه تأثير مهمي روي اقتصاد سينماي ما داشته است؟ اي كاش حداقل حضور دست‌اندركاران محترم سينماي ما در كن، اندكي فعالانه بود. اما آنچه اتفاق افتاده بيشتر در حد يك سفر توريستي و تفريحي بوده است. اگر اين چنين نيست، افرادي كه به جشنواره كن مي روند يك گزارش و كارنامه ارائه دهند كه حضورشان در آنجا چه نفعي براي ما داشته است؟ چه اقدامي براي دفاع از فرهنگ و هويت انقلابي كشورمان انجام داده‌اند؟ مسافران كن بگويند كه براي خنثي ساختن و اعتراض به سياست‌گذاري ضد ايراني جشنواره كن چه تدابيري را به كار بردند؟ بدون شك اين مسئولان پاسخ قانع‌كننده‌اي ندارند. با اين حساب، حضور رسمي ايران در اين محفل، غير عاقلانه است و حتي به آن مشروعيت هم مي‌بخشد. اين در حالي است كه تحريم جشنواره فيلم كن، هم عزتمندي و هويت ما را علني‌تر از قبل کرده و هم به كاهش اعتبار آن كمك مي‌كند. با این حال، تحت تأثیر جوسازی رسانه‌ها و تبلیغات، مسئولان سینمایی ما منفعل‌تر از گذشته به استقبال کن می‌روند و حتی جرئت اعتراض به تبلیغ رژیم صهیونیستی هم نمی‌کنند.


شاید شما هم جزء کسانی باشید که همیشه می‌خواهند با آتش زدن سطل آشغال‌های شهر و زندگی مردم نامزد مورد نظر خود را به مردم بقبولانند؛ اما تجربه بزرگان نشان می‌دهد حتی اگر هشت ماه هم به این کار ادامه دهید زمستان آن سال هم تمام شده و عاقبت فرد مورد نظر شما مورد پذیرش مردم قرار نمی‌گیرد! پس به جای اعتراضات سطل آشغالی راهکارهای مفید و امتحان پس‎داده زیر توصیه می‌شود:
۱ـ اقدامات بشردوستانه و خیریه‎ای: درست یکی دو ماه مانده به انتخابات به جای کمک به دوستان و آشنایان به فکر اقشار آسیب‌پذیر جامعه باشید. برای این کار از بودجه‌های تعیین‌شده و نشده (یارانه، وام ده میلیونی و…) به هر میزان که می‌توانید استفاده کنید. در صورت کوتاهی در خدمت‌رسانی به شهروندان آسیب‌پذیر بعداً دچار عذاب وجدان می‌شوید.
2ـ ابزارشناسی: ابتدا از هر ابزاری برای پیروز شدن استفاده کنید. در صورتی که رقیب شما مشکلی نداشت، حتی می‎توانید اشتباهات خود و نزدیکان‌تان را به رقیب نسبت دهید! استفاده از تاکتیک فرار به جلو، عقب، چپ، راست و اصلاً هر جا که بتوانید را در دستور کار خود قرار دهید. از آنجایی که هدف شما مقدس است، (جلوگیری از آتش‌زدن زندگی مردم و سطل آشغال‌های بی‌زبان خیابان) حتی استفاده از تهمت و دروغ نیز بلااشکال است!
در صورتی که موارد بالا مؤثر نیفتاد و برنامه‌های رقیب مورد توجه مردم قرار گرفت، ابتدا به انکار امکان عملی بودن برنامه‌های رقیب پرداخته و دو سه روز بعد، از همان‌ها به عنوان برنامه‌های خود رونمایی کنید. اصلاً نگران عملی شدن وعده‌ها نباشید؛ در صورت پیروزی با شرط و شروط می‌توانید وعده‎های خود را دور بزنید!
تا همین جا هم شما بیش از ۴۰ درصد آرای مردم را از آن خود کرده‌اید؛ اما برای پیروزی هنوز باید اقدام کوچک زیر را انجام دهید:
یکی از قوانین جاری طبیعت توزیع ناعادلانه است. بنابراین، با توجه به رعایت حق نان و نمک تعرفه‌ها را به نسبت علاقه رأی‌دهندگان به خود در بین مردم توزیع کرده و نگران نرسیدن تعرفه به دیگر شعب نباشید!
در صورتی که اقدامات فوق مثمر ثمر واقع نشد، دیگر بیش از این خود و هواداران‌تان را از حق طبیعی خود محروم نکرده و هر چه سریع‌تر خود را به سطل‏های آشغالی که برای سوزانده شدن در انتظار شما هستند، برسانید... .
علی بهمنی


 حسین کارگر/ کتاب «بی‌ اسمی» جدیدترین رمان احمد شاکری است که در حوزه ادبیات دفاع مقدس منتشر شده است. شاکری که طی سال‌های اخیر بیشتر روی نظریه‌پردازی و نقد در حوزه آسیب‌شناسی ادبیات دفاع مقدس متمرکز شده بود، این بار بخشی از تجربیات خود در زمینه نظریه‌پردازی را در این رمان تجلی بخشیده است. رمان قبلی وی، «انجمن مخفی» بود که بیش از یک دهه از زمان انتشار آن می‌گذرد. 
«بی اسمی» یک رمان کوتاه حدود 100 صفحه است که می‌توان آن را تلاشی برای احیای ابعاد حکمی و حقیقت‌‌جوی دفاع مقدس دانست. طی سال‌های اخیر، عمده کتاب‌هایی که در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس منتشر شده‌اند، یا آثاری تاریخی و مستندنگار بوده‌اند یا سیاه. کتاب‌های پراقبالی، چون «دا»، «پایی که جا ماند»، «وقتی مهتاب گم شد» و... بیشتر از آنکه داستان باشند، خاطره هستند و در زمینه مستندنگاری و تاریخی، آثار مکتوب مهمی در این حوزه به شمار می‌آیند. رمان‌هایی، چون «من قاتل پسرتان هستم»، «عقرب» و... نیز بیشتر به سیاه‌نمایی جنگ متمایل هستند؛ یعنی نویسنده با تمرکز بر استثناها، با لحنی ضد جنگ و به دور از ابعاد قدسی و عرفانی دفاع مقدس، به این بخش از تاریخ کشورمان پرداخته است. 
اما در رمان «بی اسمی» سعی شده است با زبانی منطقی و به دور از اغراق و شعارزدگی، حقایق و ارزش‌های آشکار و نهفته در جبهه‌های جنگ هشت ساله برجسته شود. این داستان با محور قرار دادن یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، تحول و تعالی این شخص در متن و بطن جنگ را پدیدار می‌کند.
شاکری درباره این رمان می‌گوید: «بی اسمی، داستان بلند دفاع مقدس است که در آن به نوعی دغدغه‌های معارفی دنبال می‌شود و خیلی نمی‌توانم خلاصه‌ای از آن ارائه دهم. دغدغه این کتاب دغدغه‌های معارفی است و نگاه نیز نگاه غیبی و قدسی است. به نظر می‌رسد، جوهره ادبیات دفاع مقدس ما را همین نگاه شکل می‌دهد. با این دغدغه موقعیتی طراحی شده و داستانی نوشته شده است که ان‌شاءالله این کتاب تا هفته دیگر از چاپ خارج می‌شود.»
وی در ادامه بیان می‌کند: «ادبیات دفاع مقدس و خود دفاع مقدس دریای بیکرانی هستند که هر چقدر ادبیات ما به سراغ دفاع مقدس برود و بنویسد، به نظر می‌رسد این دریا پایان‌ناپذیر است؛ از این رو موضوع دفاع مقدس موضوع امروز و فردا نیست. به نظر من، موضوع دفاع مقدس در تاریخ انقلاب اسلامی موضوع همیشگی است. دفاع مقدس آنقدر ظرفیت دارد که می‌توان از زوایای مختلف به آن پرداخت.»
شاکری می‌افزاید: «در این رمان به اندازه‌ای که برای من مقدور بوده، تلاش کردم تا داستان از جنبه‌های تاریخی فاصله بگیرد. زمان و مکان در این داستان چندان موضوعیت ندارد. آنچه که در خلق این رمان برای من اهمیت داشت، این بود که شخصیت اصلی داستان در سیری قرار بگیرد که به بخشی از وقایع و حقایق ملکوتی دفاع مقدس دست پیدا کند.»

 11 فیلم اقتباسی درباره انقلاب و دفاع مقدس ساخته می‌شود
11 عنوان فیلمنامه سینمایی با اقتباس از آثار ادبی تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس نوشته و تولید خواهد شد.
طی سال‌های اخیر، کتاب‌های زیادی در قالب خاطره و مستندنگاری در زمینه جنگ و انقلاب نوشته شده است. این کتاب‌ها دارای ارزش‌های دراماتیک زیادی هستند. به همین دلیل هم بناست زیر نظر سازمان سینمایی حوزه هنری، این کتاب‌ها تبدیل به فیلمنامه شوند و سپس از روی آنها، فیلم‌هایی ساخته شود.
«نورالدین پسر ایران» نوشته معصومه سپهری، «پایی که جا ماند» سیدناصر حسینی‌پور، «مهمان صخره‌ها» راحله صبوری، «حرمان هور» یادداشت‌ها و دست‌نوشته‌های شهید احمدرضا احدی، «خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ» محسن کاظمی، «روزهای بی‌آینه» گلستان جعفریان و «زندانی فاو» مهرداد آزاد از جمله آثاری هستند که تولید فیلمنامه آنها انجام شده و دو کتاب شاخص «گلستان یازدهم» و «وقتی مهتاب گم شد» از سوی این مرکز در دست بررسی است تا امکان تولید فیلمنامه از این آثار ارزیابی شود.


اعتراض پرستویی به حذف نوشته‌اش درباره خرمشهر
بازیگر نام‌آشنای سینما گفت: «در حیرتم به چه دلیل مطلبم درباره آزادسازی خرمشهر از صفحه‌ام برداشته شده است.»
پرویز پرستویی در فضای مجازی نوشت: «به خاطر همدردی کردن با بازماندگان، قهرمانان بی‌ادعا و جان برکف که باعث آزادسازی خرمشهر یا بهتر بگم خونین‌شهر شدن، پستی گذاشتم که هم یادآور آن روزمان باشد و هم به مسئولان و دولتمردان یادآوری کنیم که خرمشهر را این مردان خدا آزاد کردن و بر ماست که همیشه به یادشان باشیم و مبادا یادمان برود که هر چه داریم از همین شهدا و جانبازان و مفقودین است. اما نمی‌دانم به چه دلیل این پست از اینستای بنده برداشته شده و در حیرتم که چه اتفاقی افتاده! لطفاً مرا توجیه کنید که دلیل این کار چیست؟»
گفتنی است، پرویز پرستویی در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری حاضر به حمایت از حسن روحانی نشده بود. وی همچنین در مطلبی که از اینستاگرام حذف شده، به مسئولان دولتی کنایه زده و نوشته بود که شهدا و رزمندگان برای کشور کار می‌کردند، نه برای منافع جناحی.


نام یکی از میدان‌های تهران «فرج‌الله سلحشور» شد
برای اولین بار  یکی از میدان‌های تهران به نام یک فیلمساز نامگذاری می‌شود.
شورای شهر تهران در جلسه علنی روز دوم خرداد 96 با اکثریت آرا یکی از میادین منطقه پنج را به میدان فرج‌الله سلحشور نامگذاری کرد.
مجتبی شاکری، رئیس کمیسیون نامگذاری شورای شهر تهران گفت: فرج‌الله سلحشور، کارگردان بی‌رقیبی بود که قابل مقایسه با هیچ‌کس
 نیست.
وی افزود: «رهبر معظم انقلاب در عرصه هنر تنها برای شهادت آوینی پیام تسلیتی داده بودند و بعد از آن برای فوت سلحشور پیام دادند که این مسئله بی‌نظیر است.»


تولید یک فیلم داستانی درباره قیام گوهرشاد
تولید فیلم «لحاف چهل تکه» با موضوع کشف حجاب رضاخانی و قیام گوهرشاد آغاز شد.
محمدمهدی خالقی که فعال‌ترین فیلمساز حاضر در جشنواره عمار بوده درباره اثر جدیدش با عنوان «لحاف چهل تکه» گفت: «این فیلم کوتاه، برشی از واقعه دوران کشف حجاب در زمان رضاخان است که براساس یک داستان واقعی ساخته شده و بیانگر رابطه یک آژان و همسر او است که زن با اعمال و رفتار شوهرش مخالف است که در این میان یک سری اتفاقاتی روی می‌دهد.»
 این نویسنده و کارگردان افزود: «فیلمنامه فیلم کوتاه «لحاف چهل تکه» را براساس خاطره‌ای از بازماندگان آن دوران نوشتم.»


اهدای جایزه شجاعی‌طباطبایی به دختر شهيد مدافع حرم لبنانی
جایزه‌ای که مسعود شجاعی‌طباطبایی در جایگاه چهره هنر انقلاب دریافت کرده و به خانواده شهید مدافع حرم لبنانی اهدا کرده بود، به این خانواده تقدیم 
کرد.
شجاعی‌طباطبایی با حضور در آيين بزرگداشت سالگرد شهادت فادي محمد جزار در روضه‌ًْالشهيدين لبنان، جايزه خود را به زينب، دختر اين شهيد مدافع حرم، اهدا کرد.
وي ضمن زيارت مزار شهدای مدافع حرم با شهیدی آشنا شد كه 13 سال در زندان‌های رژیم صهیونیستی اسیر بود و پس از آزادی به دفاع از حرم حضرت زینب‌(س) پرداخت و در نهایت شهید شد.

«سلام بر ابراهیم» به کشورهای عربی می‌رود
کتاب «سلام بر ابراهیم» درباره شهید «ابراهیم هادی» به زودی راهی کشورهای عربی خواهد
 شد.
کتاب «سلام بر ابراهیم» کاری‌ است از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی که در قالب زندگینامه‌ای مختصر و با 69 خاطره درباره شهید بزرگوار و جاویدالاثر «ابراهیم هادی» منتشر شده
 است.
بعد از ترجمه به زبان انگلیسی و آلمانی، این کتاب در حال ترجمه به زبان عربی است تا در کشورهای منطقه توزیع شود؛ ترجمه انگلیسی و آلمانی این کتاب هم بسیار هدف استقبال در کشورهای توزیع شده قرار گرفته
 است.




«فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش»
لیک رونق نگرفته است کمی بازارش
شعر خواندند که ما جمله چنینیم و چنان
هیچ فرقی نکند خانه و کسب و کارش
رأی دادیم و خرش از پل «تردید» گذشت
کاش «تدبیر» کند مشکل کار و بارش
چهار سال از پی آن «وعده صد من یک غاز»
طی شد اما نچکد قطره‌ای از منقارش
جشن با سفره خالی چه تناسب دارد؟!
گرهی باز شود، باز شود افکارش
«دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند»
فکر نان است که این غصه دهد آزارش
دلخوشم دوره بعدی به بهشتی خرم
پا گذارم که نه پیداست در و دیوارش
علی عرفانی(شاعرباشی)

وزش‌های شگفتی ا‌ست در این سمت سحرها
صبوح است، برآرید از این پنجره سرها
که گسترده در این سو ورق مصحف شب‌بو
در این باغ سحرخیز حدیث است و خبرها
شب چلچله‌ها خوشش به مزامیر زبور است
غزل‌های سلیمان به لب شانه‌به‌سرها
در این سو تپش باغچه با ورد سحرگاه
در آن سو وزش نافله از کوه و کمرها
بر این چشمه بخوانید سفرنامه یونس
به هر صخره اگر رد نهنگ است و خطرها
گل انداخته ماه رمضان بر همه شهر
گشوده ا‌ست شبانگاه بر این میکده درها
شب قدر خدا دست تکان داده، ببینید
که روح‌القدس آنجا به زمین ریخته پرها
بچرخید، هلا! با دف و کشکول و تبرزین
بخوانید در این حلقه از آشوب جگرها
در این دایره شمس‌الحق تبریز می‌آید
در این حلقه از قونیه دل سوخته‌تر‌ها
دلم هم‌نفس سیدی آیینه‌فروش است
که همسایه شبلی ا‌ست، که همدوش شررها
مرا گفت چهل بار بگو صل علی عشق
مرا گفت همین ذکر سلوک است و سفرها
مردف بسرایید به آهنگ حجازی
غزل مهر نماز است در این سکر سحرها!
محمدحسین انصاری‌نژاد

ای قلم همراهی‌ام کن در مشق عشق
مرا با خود ببر به اقیانوس واژگان
می‌خواهم درّ واژگانی صید کنم اندر خور حبیب
می‌خواهم بنویسم از امانت پروردگار به قلب زمین
او که صاحب عصر است و مکان و مکین
یاری‌ام کن به حدیث عاشقی
می‌خواهم مشق معرفت کنم
آخر او لایق والاترین‌هاست
او را باید ستود
او را باید سرود
باید از او نوشت
باید برای او نوشت
فقط برای او...
باید در او غرق شد
ای قلم تو گواه منی در عاشقی
و راوی این سینه به عشق طبیب
همو که سفیر رهایی است از بند زمین 
و کنیه‌اش برابر است با محمد امین
ای قلم، ای سیالِ بی‌ادعا تو را نذر چشمانش کرده‌ام
پس فقط از او بنویس...