علی قاسمی/ انتخابات از مهم‌ترین شاخصه‌ها و مؤلفه‌های دموکراسی است. همه کشورهای دموکراتیک سعی دارند تا انتخابات رقابتی، همگانی، عادلانه و شفاف باشد و برای این مهم سازوکارهای مختلف را پیش‌بینی کرده‌اند. یکی از سازوکارهای مهم و پایانی انتخابات در کشورمان تأیید صحت انتخابات پس از بررسی گزارش‌ها و شکایات واصله از سوی شورای نگهبان است. سرانجام پس از برگزاری جلسات متعدد، شورای نگهبان بر اساس ماده ۷۹ قانون انتخابات ریاست‌جمهوری صحت انتخابات دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری را تأیید کرد. اما آنچه حائز اهمیت است اینکه با تأیید شورای نگهبان رقبای بازمانده نتیجه صحت انتخابات را پذیرفتند و اعلان رسمی شورای نگهبان را محترم شمرده و آن را فصل‌الخطاب دانستند که بسیار عاقلانه و سنجیده بود؛ مشی‌ای که همگی باید آن را در انتخابات‌های بعدی مدنظر داشته باشند. پذیرش نتیجه انتخابات از سوی رقبا با سال 88 بسیار متفاوت بود، در سال 88 اولین کسی که پس از اعلام نتایج انتخابات، نتیجه را باور نکرد و سعی کرد باخت خود به رقیب را با واژه تقلب توجیه کند، میرحسین موسوی بود. در حالی که مردم خود را آماده برگزاری جشن بزرگ‌ترین و شکوه‌مند‌ترین انتخابات طول دوران نظام جمهوری اسلامی می‌کردند، بازنده انتخابات که در شب پایان رأی‌گیری و پیش از آغاز شمارش آرا خود را پیروز انتخابات مطرح کرده بود، نتوانست نتیجه نهایی را بپذیرد و جمله معروف خود را در بیانیه شماره اولش چنین بیان کرد: «تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نمی‌شوم.» میر‌حسین موسوی در اعتراض به نتایج اعلام شده آغاز‌گر آشوب‌ها و اغتشاشات چند ماهه پس از انتخابات شد. وی در بیانیه‌ای ضمن توصیف کردن مسئولان انتخابات به «شعبده‌بازانی» که امانتدار نبوده و برای «حاکمیت دروغ و استبداد» تلاش می‌کنند، خواهان ابطال انتخابات شد و پس از او نیز اولین گروهی که صحبت‌های او را تکرار کرده و خواهان ابطال نتایج انتخابات شد، مجمع روحانیون مبارز بود. البته، مجمع روحانیون مبارز از واژه تقلب استفاده نکرده؛ بلکه به جای آن «مهندسی انتخابات» را به کار برد و پس از آن سازمان مجاهدین نیز با ورود به عرصه بیانیه‌نویسی، این بار بیانیه‌ای شدید‌اللحن را علیه دولت نوشت و نظام جمهوری اسلامی را به «راه‌اندازی انقلاب مخملین» علیه مردم متهم کرد! سازمان مجاهدین در بیانیه خود نوشت: «آنچه در این انتخابات رخ داد، علاوه بر تقلب و تخلفات گسترده و بی‌سابقه در صندوق‌های رأی، سوءاستفاده حداکثری از تمامی امکانات و فرصت‌های در اختیار برای مهندسی آرا و رأی‌سازی بوده است.» مهدی کروبی نیز که آرایی پایین‌تر از آرای باطله را در این انتخابات به دست آورده بود، باوجود اینکه در روز رأی‌گیری اعلام کرده بود؛ «وقتی نتایج اعلام می‌شود، همه ما باید قبول کنیم و از تخریب دیگران بپرهیزیم. نباید به کسانی که درصدد ایجاد شبهه در انتخابات هستند، میدان بدهیم»، پس از مساعد دیدن فضا وارد میدان شد و در بیانیه‌ای اعلام کرد: «نتایج اعلام شده بر این انتخابات نامشروع و دولت برآمده از آن فاقد وجاهت ملی و صلاحیت ملی است و از این رو آقای محمود احمدی‌نژاد را رئیس‌جمهور ایران نمی‌دانم.» حال اگر از دوران پر فراز و نشیب آن برهه بگذریم، در این انتخابات هم تخلفات، باعث شد که حلاوت و شیرینی مشارکت حداکثری را تا حدی تلخ کند و در گزارش شورای نگهبان هم آمده تخلفات، گسترده و دور از انتظار بود که دوازده مورد آن فهرست‌وار از سوی نامزدها مطرح شده بود. در بخش پایانی صحت تأیید انتخابات آمده است که جا دارد قوه قضائیه با متخلفان بدون اغماض برخورد کند تا درس عبرتی برای متولیان امر در انتخابات‌های پیش‌رو باشد. شورای نگهبان هم پس از بررسی گزارش‌ها و شکایات دوازده‌گانه به این نتیجه رسید که در برخی موارد وقوع تخلفات محرز بوده و به اثبات رسیده است؛ لذا ضروری است رسیدگی قاطع، دقیق، سریع و عادلانه به تخلفات ارسالی به قوه قضائیه به گونه‌ای باشد که در آینده شاهد چنین رفتارهایی در نمایش اقتدار مردم عزیز و شریف ایران اسلامی نباشیم. 


   علی تتماج / عراق و سوریه به دو محور اصلی مبارزه با تروریسم که ثبات و امنیت در آنها بر امنیت کل منطقه تأثیرگذار است، این روزها دورانی بس حساس را سپری می‌کنند. در حوزه عراق ارتش و نیروهای مردمی پاکسازی موصل از تروریست‌ها را تکمیل کرده‌اند. بر اساس تصمیمات دولت عراق، برقراری امنیت در نقاط مرزی عراق و سوریه به نیروهای حشدالشعبی واگذار شده و آنها نیز با تکیه بر حمایت‌های مردمی و ارتش عراق، حفر خندق و مبارزه با تروریست‌ها در مرزهای دو کشور را آغاز کرده‌اند. آن‌طور که مقامات عراق و سوریه اعلام کرده‌اند دو کشور برای مبارزه واحد با تروریسم به توافق رسیده‌اند، چنانکه عملیات‌های مشترکی نیز صورت داده‌اند. 
نکته مهم در این میان برخی تحرکات آمریکا و برخی کشورهای غربی همچون فرانسه و انگلیس در نقاط مرزی سوریه با عراق و ترکیه است. بر اساس گزارش‌های منتشر شده آمریکایی‌ها در کنار اعزام نیرو به برخی مناطق کردنشین اقدام به تسلیح گروه‌های کرد نزدیک به خود کرده‌اند. این تحرکات هر چند که با ادعای مبارزه با تروریسم صورت می‌گیرد؛ در اوضاع کنونی این سناریو را مطرح می‌سازد که آمریکا به دنبال گسست وحدت میان عراق و سوریه در مبارزه با تروریسم، با تحریک برخی جریان‌های کرد است. در حوزه عراق برخی مقامات اقلیم کردستان ادعای رویکرد به استقلال از عراق واحد را مطرح کرده‌اند و برخی گروه‌ها در مناطق کردنشین سوریه نیز از رویکرد به خودمختاری سخن رانده و ادعا کرده‌اند که با نابودی داعش این امر را محقق می‌سازند. با توجه به این وضعیت این موضوع مطرح می‌شود که آمریکا با تحریک کردها به دنبال سوء‌استفاده از آنان برای جلوگیری از عملیات نیروهای حشد‌الشعبی در مرزهای دو کشور علیه گروه‌های تروریستی است. این رویکرد از چند محور تأمین‌کننده منافع آمریکایی‌ها خواهد بود. آمریکایی‌ها با ایجاد جنگ فرسایشی میان دو طیف مبارزه‌‌کننده با تروریسم، یعنی عراق و سوریه در کنار آنکه به تضعیف ارتش و نیروهای مردمی آنها می‌پردازد، این تصور را دارد که با این حربه متحدان این کشورها، یعنی ایران، روسیه و حزب‌الله لبنان با یک رویکرد اجباری به یکی از دو کشور سوق می‌یابند و در این صورت مبارزان با تروریسم به جای ادامه مبارزه درگیر اختلافات داخلی می‌شوند. این امر با تضعیف جبهه مقاومت منطقه و تحقق طرح ادامه بحران و تقویت مدیریت شده تروریسم برابر می‌شود که جز تأمین منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی دستاوردی ندارد. جالب آنکه این سیاست شاید در ظاهر به تحقق رؤیاهای ادعایی کردهای دو کشور منجر شود؛ اما هدف آمریکایی‌ها تضعیف این گروه‌ها در این جنگ فرسایشی است و در نهایت آنها را نیز قربانی اهداف خود می‌سازد. حلقه تکمیلی این طرح جلوگیری از رویکرد ارتش سوریه و عراق در امر مبارزه با تروریسم در سایر مناطق است، چنانکه آمریکایی‌ها طی هفته‌های اخیر از یک سو به بمباران نیروهای عراقی و سوری پرداخته و از سوی دیگر در مناطق مرزی اردن با سوریه اقدام به پیاده کردن نیرو کرده‌اند. بسیاری معتقدند که این بحران‌سازی‌ها و اختلاف‌افکنی میان عراق و سوریه برگرفته از وعده‌های ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا به عربستان و سرزمین‌های اشغالی است که با ادعای تأمین امنیت آمریکا در منطقه صورت می‌گیرد. 
بر این اساس می‌توان گفت که تنها راه تحقق صلح پایدار و ریشه‌کنی تروریسم در عراق و سوریه آن است که تمام گروه‌ها در کنار ارتش و نیروهای مردمی قرار گرفته و از انجام اقدامات خودسرانه و بحران‌ساز نظیر آنچه آمریکا به دنبال اجرای آن در مناطق کردنشین دو کشور است، خودداری شود؛ رویکردی که تاکنون دستاوردهای بسیاری برای دو کشور داشته و اکنون نیز خنثی‌کننده توطئه‌های آمریکایی در منطقه خواهد بود. خروج از این چارچوب قطعاً دستاوردی برای هیچ گروهی نخواهد داشت، چنانکه تجربه نشان داده وعده‌های آمریکایی هرگز محقق نشده و در نهایت نزدیک‌ترین متحدان خود را نیز قربانی منافع‌شان کرده‌اند.

ماجرا به سال‌های پایانی دولت اصلاحات و سال 1996 برمی‌گردد که ایران و ترکیه یک قرارداد گازی 25 ساله منعقد می‌کنند که طی آن ایران متعهد می‌شود سالیانه 10 میلیارد متر مکعب گاز به شرکت بوتاش ترکیه تحویل دهد. اما سال 2009، ایران با تکیه بر بند Take or pay در قرارداد مزبور مبنی بر تحویل سالیانه 20 میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه و لزوم پرداخت خسارت از هر یک از طرفین که قادر به تحویل یا دریافت این میزان گاز نباشند، از ترکیه شکایت کرد.
این پایان ماجرا نیست، بر اساس گزارشی که کیهان منتشر کرده در دادگاه مربوط به این شکایت ترکیه که نتوانسته بود گاز مورد تعهد خود را از ایران تحویل بگیرد، به پرداخت 600 میلیون دلار جریمه محکوم شد. پس از آن نوبت به شکایت ترکیه رسید. 
شرکت بوتاش در ژانویه سال 2012 میلادی دو شکایت در زمینه «نامطمئن بودن شرکت ملی گاز ایران در تحویل گاز» و «کاهش قیمت گاز به دلیل تجاری» به دیوان داوری بین‌المللی ارائه کرد. در همان زمان مسئولان ترکیه اعلام کردند که به دنبال گرفتن دو میلیارد دلار خسارت از ایران هستند. از سوی دیگر نیز موضوع صادرات رایگان گاز ایران به ترکیه پای مجلس شورای اسلامی را نیز به این موضوع باز کرده و عده‌ای از نمایندگان خواستار چاره‌جویی زنگنه در این زمینه شدند.
در واقع، در این پرونده با تعدیل 3/13 درصدی قیمت گاز صادراتی ایران به ترکیه از سال 2012 تا سال 2016 با رأی دادگاه بین‌المللی، ایران 9/1 میلیارد دلار به ترکیه بدهکار شده که توافق دو کشور مبنی بر این است که در قالب صورت‌های جدید فروش گاز به این کشور این رقم رفته‌رفته محاسبه و کم شود. در عمل ایران اکنون گاز مجانی به ترکیه ارسال می‌کند. ارسال گاز به این کشور حدود 30 میلیون مترمکعب در روز است.
این موضوع پای پارلمان‌نشین‌ها را نیز به موضوع صادرات گاز ایران به ترکیه باز کرده و برخی از نمایندگان خواستار چاره‌جویی زنگنه در این زمینه شده‌اند. 
علی گلمرادی عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی در گفت وگویی از تذکر مجلس به وزارت نفت در مورد صادرات رایگان گاز به ترکیه خبر داده و گفته وزارت نفت در حال رایزنی این موضوع با مقامات کشور ترکیه است تا این مسئله را حل کند.
 حجت‌الاسلام حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با اشاره به اقدام دولت در فروش گاز رایگان به ترکیه اظهار داشت: «ما از ابتدا معتقد بودیم که آقای زنگنه باید درباره پرونده کرسنت به ‌تنهایی پاسخگو باشد و هزینه این پاسخگویی را دولت و به ‌طور کلی کشور نپردازد.»
نماینده مردم رباط‌کریم و بهارستان در پایان خاطرنشان کرد: «به نظر می‌رسد توافق ایران با ترکیه برای فروش گاز رایگان همچون سند 2030 باشد که بعدها اقرار به اشتباه کرده و آن را متوقف می‌کنند.»
در هر صورت دولت باید به صورت شفاف درباره این پرونده با مردم سخن بگوید، باید مشخص شود آیا واقعاً گاز مفت و مجانی به کشو ترکیه می‌دهیم که در فضای دیپلماسی این روزها در تقابل جبهه مقاومت در منطقه قرار دارد و از نزدیک‌ترین کشورهای متحد به عربستان سعودی است. باید مشخص شود چه کسانی در انعقاد قرارداد گازی با ترکیه مقصرند؟

محمد دهقان در گفت‌وگو با صبح‌صادق
حسن فلاح/ رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۱۳۸۹ درباره نظارت مجلس بر نمایندگان فرمودند: «هر بخش حتی خود مجلس هم که نظارت بر سایر قوا دارد، یک نظارت بر خودی داشته باشد که این نوعی اصلاح خود است.» معظم‌له تأکید داشتند باید یک سازوکار نظارتی در مجلس تعریف کنید که اگر کسی در مقام نمایندگی کوتاهی یا سوء‌استفاده کرد، بتوانید او را مؤاخذه کنید. مجلس این طرح را به تصویب رساند و شورای نگهبان هم آن را تأیید کرد. طرح نظارت بر عملکرد نمایندگان مجلس سرانجام روز ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ برای اجرا به دولت ابلاغ شد؛ اما محمد دهقان، نماینده مردم طرقبه و شاندیز در مجلس دهم و عضو جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی اعتقاد دارد مجلس نتوانست به واسطه این طرح نمایندگان خودش را به اصل مصونیت و حفاظت برساند؛ تنها با فریاد عده‌ای که تعبیر مچ‌گیری را برای این طرح برگزیدند از مسیر اصلی منحرف شدند. خبرنگار هفته‌نامه صبح‌صادق این گفت‌وگو را لحظاتی پس از انتخاب هیئت رئیسه جدید مجلس شورای اسلامی انجام داد که مشروح آن را می‌توانید در ادامه بخوانید:
* رهبر معظم انقلاب در دیدار سال گذشته با نمایندگان مجلس دهم توصیه‌هایی داشتند، از جمله ساده‌زیستی، قانونمند بودن، منظم بودن و مهم‌تر از همه مقابله با فساد؛ به نظر شما مجلس دهم در تحقق کدام یک از توصیه‌های معظم‌له موفق بوده است؟
به نظر من مجلس در این زمینه‌ها توفیق چندانی نداشته است. یکی از مهم‌ترین طرح‌هایی که در زمینه مبارزه با فساد در مجلس داشتیم، از اواخر مجلس نهم آن را طی جلسات متعدد آماده کردیم؛ ولی با نظر رئیس مجلس اجرای این طرح به تأخیر افتاد و به مجلس دهم منتقل شد. در مجلس دهم چند بار با ایشان صحبت کردیم تا این طرح به نتیجه برسد؛ چون این طرح مورد انتقاد بخشی از دولت و برخی از نمایندگان قرار گرفته بود و انتظار می‌رفت با شجاعت و جسارت مطلوب از سوی رئیس مجلس مواجه شود؛ ولی برای به نتیجه رسیدن این طرح هیچ کمکی نکردند. در مبارزه و مقابله با حقوق‌های نجومی چند بار طرح ارائه و در صحن مطرح شد؛ باز هم به نتیجه نرسیدیم. سپس پیشنهادی را ضمن برنامه ششم در کمیسیون تلفیق تصویب کردیم؛ ولی به دلیل عدم پیگیری هیئت رئیسه مجلس در رفت و برگشت‌هایی که با شورای نگهبان داشتیم، به نتیجه نرسید و بحث حقوق‌های نجومی کماکان معطل ماند و همه چیز به این دولت واگذار شد؛ دولتی که خودش مسبب حقوق‌های نجومی است!

*حضرت آقا از مجلس هشتم در دیدارهایی که با نمایندگان داشتند بحث نظارت بر مجلس را پیگیری کردند و از نمایندگان خواستند نظارت بر نمایندگان مجلس را برای مقابله با انحراف در کار نمایندگی انجام بدهند. آیا مجلس تا به حال کار قابل قبولی در این زمینه انجام داده است؟
بحث توصیه رهبر معظم انقلاب این بود که ما یک ساختار و سازوکار خود نظارتی در مجلس داشته باشیم که خود نمایندگان بر خودشان نظارت کنند. در مجلس هشتم پیرو توصیه رهبر معظم انقلاب این طرح را آماده کردیم. خود بنده نایب‌رئیس آن کمیسیون مربوطه بودم و وقت زیادی گذاشتم. این طرح در یک رفت و برگشتی با شورای نگهبان سرانجام به تصویب رسید. هر چند آن طرح همه خواسته‌های ما را برای یک نظارت کامل محقق نمی‌کرد؛ اما قانونی بود که به واسطه آن می‌توانستیم از طریق خود نمایندگان بر نمایندگان نظارت کنیم؛ چون اختیار تشکیل هیئت نظارت با هیئت رئیسه مجلس است و آنها افرادی را به صحن معرفی می‌کنند و رأی می‌آورد. طبیعتاً در دوره گذشته و الآن افرادی انتخاب شدند که نگاه نظارتی کارآمد به اندازه کافی نداشتند. در مجلس نهم برخی از افراد بودند، همچون حجت‌الاسلام ابوترابی به عنوان رئیس هیئت نظارت که نگاه نظارتی با روحیه ایشان چندان سازگار نبود و در مجلس دهم هم دکتر پزشکیان رئیس این هیئت نظارت است. 
در مجلس نهم شاخصی دنبال شد که به واسطه آن ده‌ها نفر از نمایندگان موجود ردّ صلاحیت شدند. برخلاف اعتقاد برخی، نظارت فقط مچ‌گیری نیست؛ بلکه نوعی صیانت است. اگر نماینده‌ای رفتار دون ‌شأن نماینده مجلس و خلاف عرف دارد و خدای ناکرده جرمی مرتکب می‌شود، از او مراقبت کنند که به این کار ادامه ندهد و به ریل یک انسان پاکدست و متعهد برگردد؛ ولی این رفتارها در مجلس نهم سبب شد تا ده‌ها نفر ردّ صلاحیت بشوند. طبیعی است که این نظارت، نظارت کارآمدی نبود که مجلس انجام داد. به اعتقاد بنده در مجلس دهم چنین وضعی وجود ندارد و فقط به شکایات نمایندگان از همدیگر یا شکایات و احضاریه‌های دادگستری از نمایندگان بسنده می‌شود که به نظر من کارآمدی چندانی در نظارت بر نمایندگان نمی‌بینیم که این خدمت به نمایندگان هم نیست؛ چون نمایندگان نیازمند تذکر هستند که راهی را ادامه ندهند که به ردّ صلاحیت و بی‌آبرویی‌شان منجر بشود.

* وقتی این کار در معرض اجرا قرار گرفت، به کسی از نمایندگان اخطار داده نشد؟
به طور کلی کلی نمی‌توانم بگویم که اخطاری به کسی داده شده یا نه! اگر نظارت کارآمد باشد سبب حفظ نمایندگان می‌شود. نماینده هم انسان است و ممکن است خطایی داشته باشد. یک خطایی مرتکب می‌شود این هیئت نظارت با یک سازوکار طراحی شده در قانون به صورت طبیعی از تخلفات نمایندگان با خبر می‌شوند.

* از موضوع لابی‌گری در مجلس بسیار صحبت می‌شود؛ درباره این به اصطلاح رایزنی سیاسی توضیح بفرمایید.
منظور از لابی‌گری باید روشن بشود. منظور از لابی‌گری همان رایزنی است؛ نفس اینکه افراد با همدیگر ارتباط داشته باشند، خوب است. لابی‌گری یک بخش درست دارد و یک بخش غلط! بخش درست رایزنی این است که برای نمونه یک طرح خوبی داشته باشید، حتماً نمایندگان باید با هم ارتباط برقرار کنند تا به نتیجه مطلوب برسند که نام آن را در عالم سیاست، لابی‌گری می‌گذارند. این لابی‌گری اشکالی ندارد و لازم است. شما می‌خواهید یک فردی را انتخاب کنید هر فردی یا فراکسیونی براساس سلیقه‌های خودشان تلاش می‌کنند و با افراد رایزنی و لابی‌گری می‌کنند، نفس این کار، خوب و پسندیده است. نباید هر لابی‌گری یک امر مذموم و غلطی تلقی بشود. یک لابی‌گری جنبه منفی هم دارد و آن هنگامی است که از حالت عدالت‌خواهی و شایسته‌سالاری خارج می‌شود. این حالت متأسفانه در مجلس به واسطه بعضی از جریان‌ها وجود دارد. یک جریانی داریم که خیلی تعداد ندارند؛ این لابی‌گری‌های مبتنی بر شایسته‌سالاری نیست؛ در واقع، اینها با لابی‌گری‌های ناشایست کارشان را جلو می‌برند که این ناپسند است.

* به نظر شما، چقدر نیاز است رئیس مجلس و یارانش در هیئت رئیسه از ویژگی‌ها و شاخصه‌های انقلابی‌گری برخوردار باشند؟
طبیعی است اگر مجلس انقلابی باشد نمادش هیئت‌رئیسه است که باید از روحیه انقلابی برخوردار باشد. متأسفانه، در برخی دوره‌ها شاهد هستیم که این روحیه انقلابی‌گری کم شده است.

* در پایان بفرمایید به نظر شما در انتخاب و معرفی کابینه جدید آقای روحانی چقدر به دغدغه‌ها و مطالبات مردمی در جوان‌گرایی و شایسته‌سالاری توجه می‌شود؟
رئیس‌جمهور فردی نیست که روحیه جوان‌گرایی داشته باشد. امیدواریم که البته ایشان وضعیت گذشته را کنار بگذارند و افرادی را که روحیه جوان‌گرایی، انقلابی‌گری و روحیه کار و صداقت و سلامت دارند، در دولت آینده انتخاب کنند. البته معتقد نیستیم هر جوانی هم فرد مطلوبی است؛ چرا که باید روحیه تلاش، کار، خلاقیت و ابتکار داشته باشد تا بتواند مشکلات کشور را حل کند. معتقدیم باید از افراد با تجربه برای مشاوره استفاده شود و کار باید به افراد خلاق و توانمندی سپرده شود که روحیه انقلابی و کارآمد داشته باشند. البته نمی‌توانیم پیش‌داوری کنیم، باید منتظر ماند و دید دولت برای کابینه جدید چه افرادی را معرفی می‌کند. امیدواریم با روحیه صداقت و سلامت و بدون توجه به نفوذی که متأسفانه دولت بر برخی از نمایندگان مجلس دارد، افراد ناشایستی که دولت معرفی می‌کند، برگزیده نشوند. مجلس با روحیه انقلابی‌اش عمل کند و اجازه ندهد کسانی که شایستگی سکانداری وزارتخانه‌ها را ندارند، معرفی شوند.

  محمدرضا مرادی / تروریست‌های داعش در عراق و سوریه روزهای آخر خود را می‌گذرانند. به همین دلیل این گروه تروریستی به دنبال انتشار خود در مناطق مختلف است تا با این ترفند از نابودی کامل رهایی یابد. فعال شدن شاخه این گروه تروریستی در مصر در چند ماه اخیر سبب حمله به چند کلیسا شده است. در لیبی نیز این گروه تروریستی همچنان برخی از شهرهای این کشور را در اشغال خود دارد؛ اما شرق آسیا یکی از مهم‌ترین مناطقی است که به تازگی مورد توجه گروه تروریستی داعش قرار گرفته است؛ چرا که عده زیادی از تروریست‌های این گروه نیز از شهروندان کشورهای همین منطقه هستند. 
چندی پیش گروه مسلحی از افراط‌گرایان اسلامی که به تازگی با داعش اعلام بیعت کرده‌اند، یکی از شهرهای جنوب فیلیپین را به تسلط خود در‌آوردند. دولت فیلیپین ضمن اعلام حکومت نظامی، نیروهای ویژه خود را برای مقابله با آنها اعزام کرد. داعشی‌ها از سه‌شنبه دوم خردادماه درگیری مسلحانه را آغاز کرده بودند و پنج‌شنبه چهارم خرداد ماه توانستند «ماراوی» از شهرهای جنوبی فیلیپین را به صورت کامل تحت سلطه خود درآورند. شهر ماراوی یکی از شهرهای مسلمان‌نشین فیلیپین است. این شهر بیش از 200 هزار نفر جمعیت دارد.  این موضوع سبب شده است تا کارشناسان اعلام کنند که داعش به دنبال گسترش فعالیت‌های خود در شرق آسیا است.
مرکز بین‌المللی سنگاپور برای تحقیقات تروریسم و خشونت‌های سیاسی اعلام کرده است، حوزه نفوذ گروه تروریستی داعش در جنوب شرق آسیا در سال‌های اخیر گسترش یافته است. بیش از 60 گروه شبه‌نظامی در این منطقه با ابوبکر بغدادی، سرکرده داعش بیعت کرده‌اند. شبکه سی‌ان‌ان نیز به تازگی در گزارشی اعلام کرده گروه تروریستی داعش از غرب به سمت شرق آسیا در حال پیشروی است. براساس اعلام مرکز تحقیقات تروریسم سنگاپور، داعش گروه «کاتبه‌المهاجر» را برای سازماندهی جنگجویان خود در شرق آسیا تشکیل داده است. این در حالی است که نگرانی‌ها درباره بازگشت تروریست‌ها به کشورهای‌شان نیز افزایش یافته است. بر اساس گزارش‌های منتشر شده، بیش از هزار نفر از جنوب شرق آسیا به گروه تروریستی داعش در خاورمیانه پیوسته‌اند. 
حال این سؤال مطرح است که شرق آسیا از نظر جغرافیایی با مناطق درگیر در خاورمیانه فاصله زیادی دارد، پس چگونه داعش در این منطقه رشد داشته است؟ توسعه داعش در جنوب شرق آسیا نشان می‌دهد که شکل‌گیری داعش به عواملی فراتر از تحولات داخلی عراق و سوریه وابسته است. شکل‌گیری داعش در جنوب شرق آسیا به ویژه طی دو سال گذشته همزمان با گسترش و افزایش کمک‌های مالی عربستان تحت نام کمک به مؤسسات اسلامی بوده است. در جریان سفر اخیر پادشاه عربستان به جنوب شرق آسیا، فقط در یک نوبت، پادشاه سعودی مبلغ 250 هزار دلار را تحت عنوان کمک به مؤسسات مذهبی مالزی در اختیار مفتی مالزی قرار داد. در اندونزی نیز حضور و حمایت عربستان تحت آنچه کمک به مؤسسات اسلامی توصیف می‌شود، بسیار پر رنگ است. عربستان بیش از 150 مسجد، یک دانشگاه رایگان بزرگ در جاکارتا و چندین مؤسسه آموزش زبان عربی در اندونزی تأسیس کرده، مبلغان و معلمانی را به اندونزی فرستاده و هزینه هزاران بورس تحصیلات تکمیلی را تأمین کرده است. مؤسسه مطالعات اسلام و زبان عربی (LIPIA) که کانون سلفی‌گری در اندونزی به‌شمار می‌رود، در دانشگاهی در جنوب جاکارتا قرار دارد و به‌ طور کامل عربستان آن را تأمین مالی می‌کند. در حالی که دو کشور مسلمان‌نشین عمده جنوب شرق آسیا شامل اندونزی و مالزی تحت بیشترین حمایت‌های مالی عربستان از مؤسسات اسلامی هستند، هیچ جای تعجب نیست که طی چند سال گذشته و به ویژه در حال حاضر به یکباره داعش به رشد چشمگیری در این منطقه دست یابد.
در واقع، با توجه به اینکه وهابیون و آل‌سعود مهم‌ترین منابع تروریسم هستند، نباید چندان نسبت به شکل‌گیری گروه ترویستی داعش در شرق آسیا تعجب کرد؛ چرا که رد پای عربستان در این منطقه کاملاً مشهود است و در ماه‌های آینده به همان میزان که داعش در خاورمیانه شاهد شکست باشد، در شرق آسیا و شمال آفریقا فعالیت‌های خود را گسترش خواهد داد.

 سعید مهدوی/  دولت یازدهم از یک سال پیش همواره مدعی خروج از رکود و حرکت در مسیر رشد اقتصادی بوده و است؛ اما وضعیت اقتصاد و فعالان بخش‌های خصوصی و همچنین زندگی مردم این ادعا را تصدیق نمی‌کند. حسن روحانی در اولین نشست خبری‌ خود پس از انتخابات ریاست‌جمهوری در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران درباره برنامه‌اش برای خروج از رکود، گفت: «من در یکی از مصاحبه‌های تلویزیونی گفتم که به کار بردن واژه رکود دقیق نیست؛ چرا که ما وقتی دو فصل پشت سر هم رشد اقتصادی مثبت داریم، دیگر رکود معنی ندارد. ما در سال گذشته در همه فصل‌ها دارای رشد اقتصادی بودیم. ما برای اولین بار به همان رشدی رسیدیم که سند چشم‌انداز می‌گوید. همه بخش‌ها از رکود خارج شده جز مسکن که آن هم باید خارج شود. برای رکود، من هم در کتاب برنامه دولت دوازدهم ذکر کردم که ما یک برنامه برای توسعه داریم... همان‌طور که دولت توانست در سال ۹۳ رکود را بشکند و رشد اقتصادی را ادامه بدهد، حتماً با برنامه‌هایش موفق خواهد بود که به سمت رونق حرکت کند.»

اقدامات دولت
 برای خروج از رکود
تیم اقتصادی دولت برای خارج شدن از حالت رکود و همچنین مهار تورم، بسته‌های خروج غیر تورمی از رکود را طراحی و اجرا کرد. به عبارتی، دولت براي خروج از ركود به راه‌هاي كوتاه‌مدت و بسته‌هاي موقتي و فوري بسنده كرده است و متأسفانه انتظار دارد نتيجه اقدامات را در زمان زمامداري خود ببيند كه اين‌گونه سياست‌گذاري و برنامه‌ريزي مي‌كند. اعطای وام 25 میلیون تومانی با نرخ سود 16 درصد به 110 هزار نفر را می‌توان در ذیل سیاست‌های وامی برای خروج از رکود در نظر گرفت. اعطای وام حتی نتوانست خودروسازانی را که در قالب این سیاست دو هزار و 750 میلیارد تومان نقدینگی به آنها تزریق شده بود، نجات دهد؛ به گونه‌ای‌ که نه تنها پس از یک سال از برجام به سود‌دهی نرسیده‌اند؛ بلکه دو برابر سال گذشته بدهی به بار آورده و یک تنه شاخص بورس را پایین کشیدند. يك دليل ديگر اين طرز فكر اين است كه دولت در بسته خروج از ركود اخير (تسهيلات خريد خودرو و كالا) به دنبال تحريك تقاضا است كه آثار مثبت آن هر چند كم است؛ ولي در كوتاه‌مدت بروز می‌کند. حمایت از تحریک اقتصاد از سمت تقاضا هر چند زودتر به نتیجه می‌رسد؛ اما آثار اساسی مثبت کمتری دارد، در حالی‌ که وقتی موانع عرضه برداشته و تولید آسان شود، پس از مدتی افزایش اشتغال، درآمد و ارتقای سطح رفاه عمومی و رونق را به ‌همراه خواهد داشت. 
اثرات رکود اقتصادی معمولاً به اندازه‌ای است که در بخش‌های مختلف اقتصاد، از قبیل رشد تولید ناخالص داخلی، اشتغال، درآمدهای واقعی، تولید صنعتی و قیمت‌های عمده و خرده‌فروشی مشاهده می‌شود؛ اما در حال حاضر در کشورمان، فعالان بخش خصوصی هرجا که تریبونی پیدا می‌کنند، از تعطیلی و تعدیل نیرو و کاهش تولید و البته کاهش تقاضا گلایه می‌کنند و همه واقعیت‌های موجود، شاهدی قوی بر رکود و تداوم آن است.
در خلال تبلیغات انتخاباتی هر یک از چهار نامزد ریاست‌جمهوری نکاتی را مبتنی بر کاهش تورم به بهای تعمیق رکود بیان کردند. این موضوعات در حالی مطرح شد که رئیس‌جمهور و معاون اول وی، اسحاق جهانگیری در جایگاه نمایندگان دولت یازدهم در مناظره سوم تنها به ارائه آماری نادرست از تورم و خروج از رکود اکتفا کردند. یکی از دفاعیات روحانی در زمینه رکود این بود که ما با هم عهد بستیم که از رکود خارج شویم و به رشد اقتصادی برسیم که رسیدیم؛ در حالی که آمار کاهش ظرفیت تولید بسیاری از صنایع، نشان از تعمیق رکود دارد؛ ضمن اینکه طی دو سال گذشته، بیشترین تعداد کارخانه‌های قدیمی ایران که بیش از ۵۰ سال سابقه فعالیت داشتند، تعطیل شده و کارگران و کارکنان آنها به آمار بیکاران کشور اضافه شدند که به نظر می‌رسد، از آثار اصرار دولت به کاهش تورم به بهای رکود است.

تورم تک‌رقمی
 از نتایج رکود است 
تورم پس از سال‌ها تک‌رقمی شد، اما موضوعی که اهمیت بسیاری داشته، افزایش تولید در کشور است که در سال‌های اخیر صعودی نبوده و بنگاه‌های اقتصادی با مشکلات زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اکنون کشور در رکودی است که همه اقتصاد را فرا گرفته و تولیدکنندگان نیز از کمبود نقدینگی رنج می‌برند. دولت اکنون نرخ تورم را کاهش داده که هیچ‌کس نمی‌خواهد این تلاش دولت را زیر سؤال ببرد؛ اما بخشی از این کاهش نرخ تورم ناشی از وضعیت رکودی است که دولت با استفاده از سیاست‌های پولی (در کنار تورم تک‌رقمی!) آن را به اقتصاد هدیه داده است.
نقش منفی شبکه بانکی
 برای خروج از رکود
افزایش نرخ سود سپرده بانک‌ها و کاهش شدید مقدار اعطای تسهیلات از جمله موارد تشدید رکود در اقتصاد در این روزهاست؛ در حالی که نقش اصلی این شبکه تحریک و رونق‌بخشی به اقتصاد از طریق ابزارها و سیاست‌های پولی در اختیار است. حجم نقدینگی مدتی است که از مرز 1300 میلیارد تومان گذشته است. از آنجا که رکود عمیقی بر اقتصاد حاکم است، بیشتر صاحبان این نقدینگی ترجیح داده‌اند پول‌شان را در بانک‌ها بگذارند و به نرخ‌های سود عمدتاً بالای 20 درصد قناعت کنند. در واقع جا خوش کردن نقدینگی مردم در بانک‌ها، دستاورد تورم اسمی پایین را برای دولت رقم زده است. شبکه بانکی در وضعیت کنونی نقش یک مسکن موقت برای حجم بالای نقدینگی در اقتصاد را دارد. این نقش در ماه‌های پایانی سال گذشته و ماه‌های آغازین سال جدید، طبق روال گذشته به شدت از تسهیلات‌دهی جلوگیری می‌کند. حال اگر به این شرایط، بخشش جرایم وام‌های زیر 100 میلیون تومان بانک‌ها را که در ماه‌های اخیر اجرایی شد و حجم بالایی از نقدینگی موجود در بازار را به نظام بانکی برگرداند، اضافه کنیم، خواهیم دید که دولت چه خوابی برای اندک نقدینگی موجود در بازار دیده است. 
از این رو عملاً برای مهار تورم وضعیت به همین منوال ادامه دارد و نقدینگی به بازار به منظور تحریک تولید و افزایش قدرت خرید مردم (اعطای تسهیلات) راه پیدا نمی‌کند؛ دولت نیز همچنان بر طبل توخالی رونق و رشد که ناشی از خام‌فروشی نفت است، می‌کوبد و نقدهای دیگران را نمی‌پذیرد.   

 قاسم غفوری/ صحنه بین‌الملل بر اساس اصل تعاملات میان اروپا و آمریکا با دو رویداد مهم همراه بوده است. نخست برگزاری نشست سران ناتو در بروکسل و دیگری نشست گروه 7 در ایتالیا. این نشست‌ها در حالی با ادعای هماهنگی و توسعه اتحاد و همگرایی برگزار شد که تحولات هر کدام از این نشست‌ها نکات مهمی به همراه داشته است. 
نشست سران ناتو در بروکسل با حضور افرادی همچون ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در حالی برگزار شد که چند کلید واژه در آن مهم بود. ناتوانی در حل بحران افغانستان و لزوم ادامه حضور و عملیات نظامی در این کشور، تأکید کشورهای اروپایی بر لزوم استقلال امنیتی و تشدید فضای امنیتی، مواضع آمریکا مبنی بر افزایش منابع مالی ناتو و اقدام سایر اعضا بر افزایش میزان سهم خود در تأمین بودجه نظامی و انسانی، نارضایتی اروپا از سیاست‌های یک‌جانبه آمریکا و نظامی‌گری‌های آن در صحنه جهانی و... از مهم‌ترین مباحث مطرح شده در این نشست بوده است. 
برآورد این نوع رفتارها و آنچه در بروکسل گذشته نشان می‌دهد که اولاً، برخلاف ادعاهای مطرح شده اتحاد و یکپارچگی میان اعضای ناتو دیگر وجود ندارد و بسیاری از کشورها به دنبال جدایی از این پیمان و داشتن نیروی نظامی مستقل هستند که از نشانه‌های آن نپذیرفتن طرح‌هایی همچون افزایش نظامی بوده است. ثانیاً، نوع رفتارهای ترامپ در این اجلاس نشان می‌دهد که آمریکا همچنان تصور قدرت برتر بودن را دارد و انتظار دارد تمام مطالباتش را بدون تغییر همگان بپذیرند. چنانکه ترامپ به صراحت اعضا را تهدید می‌کند که اگر افزایش بودجه نظامی ناتو را اجرایی نکنند، آمریکا از حمایت آنان دست برخواهد داشت. نشست بروکسل به خوبی شکاف ایجاد شده میان آمریکا و اروپا را نشان می‌دهد که از حوزه اقتصادی به عرصه امنیتی و نظامی نیز رسیده است. شاید بتوان گفت که درز اطلاعات تبادل شده میان آمریکا و انگلیس به فاجعه خونین منچستر با ده‌ها کشته و زخمی منجرشد، از عوامل بی‌اعتمادی بیشتر اروپا به آمریکا در حوزه امنیتی و نظامی باشد. 
ثالثاً، مواضع مطرح شده در باب افزایش تروریسم در افغانستان بیانگر شکست ناتو پس از ۱۶ سال حضور در افغانستان که واهی بودن ادعای پلیس جهان بودن آن را نشان می‌دهد. در کنار این چالش‌ها تظاهرات مردمی در بروکسل و سایر شهرهای اروپایی، نشانگر بی‌اعتمادی مردمی به ناتو و دلسردی همگان از وعده‌های امنیتی آن است که می‌تواند به مؤلفه‌ای برای دوری اجباری دولت‌ها از ناتو باشد. 
با توجه به مجموع این شرایط می‌توان گفت؛ نشست بروکسل هر چند که با حاشیه‌ها و جوسازی‌های بسیار مبنی بر همگرایی در برابر تروریسم برگزار شد؛ اما در نهایت نشان داد که هیچ اجتماعی میان این اعضا وجود ندارد و دوری اروپا از آمریکا در حال شدت گرفتن است و نشستی مانند بروکسل بیش از آنکه برای تقویت همگرایی باشد، محلی برای تقابل‌ها و تنش‌ها میان طرفین است؛ به گونه‌ای که هر کدام با بهره‌گیری از ظرفیت‌های خود به دنبال تسلیم‌سازی طرف مقابل در برابر خواسته‌های خود است. بر این اساس می‌توان گفت که حاضران در بروکسل فقط عکس یادگاری گرفته‌اند در حالی که همان عکس گرفتن‌ها نیز با چالش‌ها و اختلافات بسیاری همراه بوده است.
نکته دیگر؛ برگزاری نشست سران گروه 7 در ایتالیا بود. این نشست هم با حضور ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در حالی برگزارشد که در آن تصمیماتی در باب اقتصاد جهانی و حتی مسئله‌ای همچون هشدار به چین در باب دریای چین جنوبی صورت گرفت؛ اما در نهایت مواضع حاضران در نشست یک نکته مهم را نشان داد و آن ابعاد گسترده اختلافات میان آمریکا و اروپا است. اوج این تنش‌ها را در مواضع آلمان‌ها می‌توان مشاهده کرد؛ چنانکه «آنگلا مرکل» صدر اعظم آلمان یک روز پس از دیدار با رئیس‌جمهور آمریکا، گفت: «اروپا دیگر نمی‌تواند به دیگران اتکا کند.» مرکل که در یک تجمع انتخاباتی در شهر «مونیخ» صحبت می‌کرد، با اشاره به رأی مثبت مردم انگلستان به خروج این کشور از اتحادیه اروپا و همچنین روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در آمریکا، گفت: «اروپا از این پس باید سرنوشت خود را به دست گیرد.»
وی گفت: «دورانی که می‌توانستیم به طور کامل به دیگران اتکا کنیم، به سر آمده است. من این مسئله را در چند روز گذشته تجربه کرده‌ام.» صدر اعظم آلمان هم نشست گروه 7 را نشست «6 علیه یک» توصیف کرده و گفته بود؛ نتایج نشست «اصلاً راضی‌کننده نبود.»
لازم به ذکر است که این اختلاف‌ها در بیانیه پایانی گروه 7 هم مشهود بود. در این بیانیه به طور رسمی اعلام شد که آمریکا مانع اجماع کشورها در مسئله تغییرات آب و هوایی شده است.
در ادامه اعتراض‌ها به سیاست‌های آمریکا، «توماس اوپرمن»، رئیس فراکسیون حزب سوسیال دموکرات آلمان انتقاد شدیدی به رئیس‌جمهور آمریکا وارد کرده و وی را یک خطر امنیتی برای غرب ارزیابی کرد. وی تصریح کرد: «ترامپ رئیس‌جمهوری است که ما باید بپذیریم که اطلاعات بسیار حساسی را به روس‌ها می‌دهد، این یک شرایط خطرناک است.»
البته سایر سران گروه 7 از جمله ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه نیز با دیدگاهی بدبینانه به روابط آمریکا و اروپا نگریسته و خواستار اصلاحاتی در این روابط و استقلال بیشتر اروپا شد. 
می‌توان گفت که نشست‌های سران ناتو و گروه 7 برای نشان دادن وحدت و گسترش همگرایی جهانی برگزار شد؛ اما به صراحت نشان داد که تنش‌ها میان دو قطب آتلانتیک در حال افزایش است و اروپا سرخورده از وابستگی به آمریکا به دنبال یافتن هویتی جدید بدون آمریکاست تا شاید با این رویکرد بتواند ضمن احیای استقلال خود در جایگاه بازیگری مستقل در صحنه جهانی ایفای نقش داشته باشد.

صبح صادق انتخابات را مبتنی بر جامعه‌شناسی فرهنگی ـ سیاسی بررسی می‌کند
دکتر علی عبدی/ انتخابات ریاست‌جمهوری 29 اردیبهشت 1396 هنوز داغ‌ترین حادثه سیاسی این روزهای ایران است و البته بازار مباحثات و تحلیل‌های نتیجه آن نیز هنوز گرم است. هر روز شاهد انتشار تحلیل‌های فراوانی درباره نتیجه این انتخابات در رسانه‌های گوناگون هستیم. عموم این تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها، تحلیل‌های سیاسی انتخابات است؛ تحلیل‌هایی ناظر بر کنش‌های سیاسی نامزدها، تأثیر نوع سیاست‌ورزی آنها بر نتیجه، نوع راهبرد‌های انتخاباتی و کمپین آنها، عملیات روانی آنها و مواردی از این دست. اما آنچه کمتر به آن توجه شد، آسیب‌شناسی چرایی و چگونگی ناکامی جبهه اصولگرایان در کسب پیروزی بود. معدود آسیب‌شناسی‌هایی هم که در این مدت از سوی دو طرف انتخابات (البته بیشتر از سوی جبهه اصولگرایان) صورت پذیرفته است، آسیب‌شناسی‌های سیاسی و ناظر بر حوزه سیاسی انتخابات بوده است و بیشتر از آن به عمق رخنه نکرده‌اند، در حالی که نگاه آسیب‌شناسی جدی و اساسی ضروری است تا ناظر بر تحلیل و آنالیز گره‌ها و مسائل ریشه‌ای‌تر و غیر سیاسی باشد و تمام ابعاد ماجرا را پوشش دهد. پر واضح است که هر تحول سیاسی سویه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هم دارد که نادیده گرفتن آنها موجب یکسویه شدن آسیب‌شناسی و ناقص ماندن آن می‌شود. این نوشتار بر آن است ضمن پرداختن به ریشه‌های ناکامی انتخابات 96 برای جبهه سیاسی اصولگرایی، به ابعاد کمتر گفته شده و نادیده گرفته شده این انتخابات بپردازد. ابعاد و وجوهی که متأسفانه طی سال‌ها و انتخابات‌های گذشته حلقه مفقوده جریان فکری و تصمیم‌ساز اصولگرایان بوده است. متأسفانه نبودن رویکرد خودانتقادی در جبهه اصولگرایی سیاسی یکی از دلایل ناکامی‌های سیاسی سال‌های اخیر آنان بوده است و تا زمانی که رویکرد انتقادی در این جریان به حرکت نیفتد و جاری نشود، باید انتظار تکرار شکست‌های سیاسی آنها را داشت.
آسیب‌شناسی انتخابات مبتنی بر جامعه‌شناسی فرهنگی ـ سیاسی
جامعه‌شناسي فرهنگي دانشی اجتماعی و نوعی دیسیپلین علمی میان‌رشته‌ای است که از ترکیب دانش جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی حاصل شده و به مطالعه فرهنگ حاكم بر جوامع و مطالعه زندگي گروهي انسان‌ها و علل، نتايج و آثار رفتارهاي اجتماعي با تأكيد بر «فرهنگ»، به مثابه ويژگي و مشخصه انسان در مقابل ساير موجودات مي‌پردازد. در اين علم با نگرشي جامعه‌شناسانه، شيوه زندگي در جوامع مختلف جهان بررسي می‌شود.
جامعه‌شناسي فرهنگي به تمام ابعاد و جنبه‌هاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي، مذهبي، اقتصادي، هنري و... جامعه توجه دارد. تغيير در هر يك از جنبه‌ها و ابعاد مذكور مي‌تواند موجب تغيير در ساير ابعاد و جنبه‌ها شده و همچنين، چنانچه برخي از ابعاد و جنبه‌هاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي، مذهبي، اقتصادي، هنري و... متناسب و متوازن با ساير ابعاد، تغيير پيدا نكنند و خودشان را با تغييرات ساير جنبه‌ها تطبيق ندهند، جامعه نه تنها در آن بعد خاص، كه در كليت خود دچار مشكل و اختلال در كاركرد عناصر فرهنگي، سياسي، مذهبي و... مي‌شود. برای نمونه، اگر جامعه از نظر صورت‌بندی اجتماعی دچار تحولات اساسي شود، وليكن نهادهاي خانواده يا تعليم و تربيت به همان صورت سنتي باقي مانده و نتوانند خود را با تحولات ايجاد شده تطبيق دهند، جامعه دچار وضعیت آنومی خواهد شد.
از سوی دیگر، جامعه‌شناسی سیاسی، دانشی است که پدیده‌های سیاسی را از منظر جامعه‌شناختی تحلیل می‌کند و از علوم میان‌رشته‌ای مرتبط با علوم سیاسی و جامعه‌شناسی است. بررسی رابطه میان جامعه، نیروها و گروه‌های اجتماعی و ساختار قدرت سیاسی از موضوعات عمده این رشته به شمار می‌آید. جامعه‌شناسی سیاسی پویش‌های سیاسی را با رویکرد جامعه‌شناسانه مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد و با تحلیل رابطه بین ساختارهای اجتماعی و ساختارهای سیاسی و بین رفتار اجتماعی و رفتار سیاسی، سیاست را در زمینه اجتماعی آن قرار می‌دهد.
در این نوشتار سعی می‌شود تا با ترکیب جامعه‌شناسی فرهنگی و سیاسی، الگویی بومی و تئوریک با رویکرد انتقادی ـ تحلیلی برای آسیب‌شناسی انتخابات ریاست‌جمهوری 96 ارائه شود.

هرم فرهنگی ـ اجتماعی؛ متغیر مستقل آسیب‌شناسی انتخابات 96
ساختار اجتماعى (Social Structure) به روابط و مناسبات نسبتاً ثابت و تقريباً پايدارى مى‌گويند که ميان افراد يا گروه‌هاى اجتماعى يک جامعه که تحت مجموعه مشترکى از ارزش‌ها و هنجارهاى فرهنگى گرد آمده‌اند، برقرار باشد. در واقع، ساختار اجتماعى مجموعه روابط و پيوندهایی است که ميان افراد، گروه‌ها و طبقات مختلف يک جامعه برقرار است و نهادها و رفتارهاى اجتماعى يا فرهنگى در آن جامعه براساس اين روابط ترتيب و تنظيم مى‌يابند. ساختار فرهنگی و اجتماعی هر جامعه‌ای را می‌توان به یک هرم تشبیه کرد؛ هرمی که از رأس آغاز شده و به قاعده می‌انجامد. روابط میان اجزای این هرم مبتنی بر رهیافت‌های نظری جامعه‌شناسی فرهنگی و سیاسی، رابطه‌ای دیالکتیکی و دوسویه از بالا به پایین و از پایین به بالا است. در این یادداشت نیز، متغیر اصلی و مستقل تحلیل، همین هرم اجتماعی خواهد بود، البته با ذکر مشخصاتی که بیان خواهد شد.
در رأس این هرم فرهنگی ـ اجتماعی، یک «هسته سخت فرهنگی» قرار دارد که می‌توان از آن به «جامعه نخبگانی» نام برد. این هسته سخت فرهنگی یا جامعه نخبگانی هسته تولیدگر گفتمان‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هستند که می‌توانند آن را به جامعه عرضه کنند و به فراخور در دسترس بودن این گفتمان‌ها و قابلیت حل مسائل اقشار و طبقات اجتماعی امکان فراگیری و تسلط بر جامعه را می‌یابند. این هسته سخت فرهنگی سه کار ویژه اصلی دارد: 1ـ تولید نظام معنایی؛ 2ـ گفتمان‌سازی و 3ـ تولید سرمایه فرهنگی.
حلقه دوم و اصلی این هرم اجتماعی، بدنه اجتماعی است که به مثابه حلقه واسط میان هسته سخت فرهنگی و قاعده جامعه نقش‌آفرینی می‌کند. این بدنه اجتماعی به طور نظام‌مند و ساختاری با هسته سخت فرهنگی ارتباط داشته و به شدت مصرف‌کننده تولیدات گفتمانی و فکری آن بوده و این تولیدات را با تنزل سطح ادبیاتی و تئوریک آن به شکل گفتمان اجتماعی به دست قاعده جامعه می‌رساند و منتقل می‌کند. اینان حاملان تولیدات فکری هسته سخت فرهنگی برای توده‌ها و اقشار اجتماعی هستند و به مثابه ماشین اجتماعی هسته سخت فرهنگی عمل می‌کنند. نکته مهم در این است که مبتنی بر این رابطه دیالکتیکی، هسته سخت فرهنگی بدنه اجتماعی را به تکان واداشته و به مثابه موتور محرکه بدنه اجتماعی عمل می‌کند و بدنه اجتماعی هم به مثابه موتور محرکه قاعده اجتماعی جامعه عمل کرده و آن را به تحرک وامی‌دارد.
مهندسی هرم اجتماعی؛ مقایسه جبهه اصولگرایی و جبهه مقابل
مسئله کلیدی در این هرم این است که جریانات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، چگونه هرم اجتماعی را مطابق با خواست و اراده سیاسی‌شان مهندسی و ساماندهی می‌کنند. هر جریانی که در مهندسی اجتماعی هرم فرهنگی ـ اجتماعی جامعه توفیق بیشتری داشته باشد، در مهندسی کلان اجتماعی نیز موفقیت بیشتری کسب خواهد کرد.
هر جریانی می‌تواند هرم اجتماعی خاص خود را داشته باشد و گستردگی و عمق این هرم برای هر جریانی، بسته به میزان قدرت مهندسی آن و نیز میزان گستردگی و عمق نفوذ هسته سخت فرهنگی آن در لایه‌های اجتماعی و نیز اقشار و طبقات اجتماعی است. هر چقدر گفتمان هسته سخت فرهنگی در لایه‌های اجتماعی گسترش بیشتری داشته باشد، توان مهندسی اجتماعی و فرهنگی آن نیز افزایش خواهد یافت. این هرم اجتماعی و فرهنگی، البته کارویژه سیاسی نیز دارد و می‌تواند در بزنگاه‌های سیاسی کشور و به ویژه در عرصه انتخابات‌ها نقش راهبردی و سرنوشت‌ساز بازی کند.
بخش اصلی آسیب‌شناسی انتخابات 96 در همین هرم فرهنگی ـ اجتماعی نهفته است. واقعیت آن است که جریان سیاسی اصلاحات و فتنه، به انضمام اعتدال طی سال‌های 88 به این سو به توانمندی و قابلیت بالایی در مهندسی هرم اجتماعی ـ فرهنگی دست یافته‌اند که متأسفانه این ظرفیت در جبهه اصولگرایی دیده نمی‌شود.
جبهه اصلاحات و فتنه، دارای یک هسته سخت فرهنگی است که از آغاز دهه 1370 در قالب حلقه کیان و روشنفکری دینی ساماندهی شد که البته به مرور تحولاتی را به خود دیده است. این هسته سخت فرهنگی اگر زمانی در قالب ماهنامه کیان و بعدها آیین ساماندهی و تشکل و هماهنگی گفتمانی می‌یافت، اما امروز این مهم را ماهنامه مهرنامه بر عهده دارد؛ ماهنامه‌ای که با حلقه‌ای از نشریات دیگر چون سیاست‌نامه، تجربه و اندیشه پویا تقویت می‌شود. این هسته سخت فرهنگی یک جامعه نخبگانی حدود 10 هزار نفره را شامل می‌شود که طیفی از استادان دانشگاه‌ها و هیئت‌های علمی، روشنفکران، مترجمان و اندیشه‌ورزان و اندیشه‌پردازان را شامل می‌شود.
این جامعه نخبگانی که به وسیله مهرنامه متشکل شده و هماهنگی گفتمانی می‌شوند، با تولید نظام معنایی، گفتمان و سرمایه فرهنگی موجب تکان و حرکت بدنه اجتماعی جریان سیاسی متبوع خود می‌شوند که پایگاه اصلی آنان طبقه متوسط جدید است. بخش عمده این بدنه اجتماعی را هنرمندان، دانشجویان، کارمندان، زنان، جوانان، روزنامه‌نگاران، اصحاب رسانه و... تشکیل می‌دهد. این بدنه سرمایه اجتماعی لازم را برای جریان خود تولید کرده و گفتمان هسته سخت فرهنگی را مردمی و توده‌ای می‌کند. ابزار این بدنه اجتماعی برای تشکل‌یابی گفتمانی خود، مطبوعات زنجیره‌ای است. این بدنه برای مردمی کردن گفتمان آنتاگونیستی هسته سخت فرهنگی، از شبکه‌های اجتماعی بهره می‌برد که البته شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبانی چون بی‌بی‌سی فارسی، من و تو و... نیز همین گفتمان را پشتیبانی و حمایت می‌کنند. البته نقش شبکه‌های تلگرامی هماهنگ با این جریان چون آمدنیوز را نیز نباید نادیده گرفت.
این مهندسی هرم فرهنگی و اجتماعی طی سال‌های اخیر بارها و بارها انتخابات را به شیوه دیگر و در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی از طریق بدنه اجتماعی خود، پیاده‌سازی کرده است. انتخابات‌هایی معطوف به حوزه‌های سینما، کتاب، مطبوعات و مسائلی چون؛ حجاب، سگ‌کشی و حقوق حیوانات، محیط‌زیست و... . در واقع این هرم به مثابه ماشین انتخابات به اجتماعی کردن و مدنی‌سازی انتخابات در حوزه‌های غیر سیاسی مبادرت می‌ورزد و پس از سال‌ها تمرین کمپین انتخابات در حوزه‌های غیر سیاسی، همین اسلوب را در شب انتخابات به حوزه سیاسی منتقل کرده و این هرم فرهنگی ـ اجتماعی و ماشین انتخاباتی را به مثابه سرمایه‌ای سیاسی در اختیار رأس سیاسی فتنه و اصلاحات قرار می‌دهد. پیروزی این جریان به همراه جریان اعتدال را از سال 92 به این سو باید در همین چهارچوب تحلیل و ارزیابی کرد.
در این سو، در جبهه اصولگرایی، اگرچه بدنه اجتماعی خوبی موجود است که عمدتاً در قالب تشکل‌های دینی و هیئات مذهبی ساماندهی شده‌اند؛ اما گره اصلی در نبود هسته سخت فرهنگی و جامعه نخبگانی روشن و شفاف با سازوکار معین است. نبود این هسته سخت فرهنگی و نبود تشکل‌یابی گفتمانی آن، موجب سردرگمی و بلاتکلیفی بدنه اجتماعی و فرسایش و ریزش تدریجی آن شده و می‌شود. این همان خلأ مهمی است که قرار بود جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با محوریت قرارگاه خاتم‌الاوصیاء(ع) و سازمان اوج پر شود که متأسفانه نشد. در چنین وضعیتی، بدنه اجتماعی اصولگرایی دچار سردرگمی است که چه گفتمانی را به قاعده جامعه منتقل کند. گفتمانی که نه تولید شده و نه به دستش رسیده است، در حالی که ابزار ارتباط با قاعده را کم‌وبیش در اختیار دارد. تداوم این وضعیت به معنای تداوم شکست در انتخابات‌های آینده برای اصولگرایان خواهد بود، مگر آنکه هرم فرهنگی ـ اجتماعی اصولگرایی بازتعریف و بازمهندسی شود.

 شیرین زارع‌پور/ در ادامه مباحث مربوط به سند 2030 مسئله دیگر گزارش‌دهی به سازمان ملل به وسیله فرم‌هایی است که این سازمان و نهاد مرتبط با آن، یعنی یونسکو آماده کرده است.
با این تعریف، جزئی‌ترین آمار آموزشی کشور به راحتی و با تکمیل کردن این فرم‌ها در اختیار سایتی انگلیسی زیر نظر سازمان ملل قرار می‌گیرد که عبارت است از؛ آمار مدارس و کلاس‌ها، دانش‌آموزان، زیرساخت مدارس و از جمله اینکه کدام مدارس روی گسل است یا نیست، مناطق زلزله و سیل‌خیز و بقیه اطلاعات شناسایی در اختیار دشمن قرار می‌گیرد.
در بند 57 بیانیه اینچئون، تضمین بازبینی کتب درسی، نظارت بر فعالیت معلمان، تغییر محتوای درسی و گزینش معلمان سکولار و لیبرال قید شده است.
در تفاوت و مغایرت هدف چهار همین کافی است که بگوییم 157 مورد مغایرت با اسناد بالادستی و سند تحول بنیادین در این هدف  موجود است.
هدف بعدی، توانمندسازی زنان و دستیابی به تساوی جنسیتی است. معاونت امور زنان ریاست‌جمهوری در همین راستا بانک اطلاعات زنان را راه‌اندازی کرد که کار آن، دادن گزارش و آمار زنان به سازمان‌های بین‌المللی است.
سایتی راه‌اندازی شد به این نام و زنان برای کاریابی و توانمند شدن، تمام اطلاعات فردی خود و سوابق تحصیلی‌شان را وارد سایت کردند. اولویت برای کسانی بود که زودتر ثبت‌نام می‌کردند و یکی از تسهیلاتی که به ظاهر در اختیار متقاضیان قرار می‌گرفت، این بود که شغل مناسب خودشان در اختیارشان قرار می‌گرفت و افراد تشویق می‌شدند هرگاه تغییری در وضعیت زندگی یا تحصیل‌شان ایجاد می‌شود، آن را در این بانک اطلاعاتی وارد کنند و این سایت به‌روزرسانی هم می‌شد.
با وارد شدن اطلاعات جدید، به‌روزترین اطلاعات فردی نیز از کشور خارج شده است.
اختصاص صندوق‌های اعتباری در روستاها و به زنان روستایی، از دیگر کارهای معاونت زنان برای پیشبرد اهداف 2030 است. بحث توانمندسازی زنان روستایی و همزمان تشکیل مهدکودک‌های روستایی و القاء اینکه زنان، باید احساس برابری با مردان داشته باشند و هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست، حقوق یکسان دارند و تاکنون زنان روستایی از این حقوق محروم مانده‌اند، ما آمده‌ایم تا حقوق از دست رفته را به زنان برگردانیم.
تغییر و بحث‌های ژنتیکی و ژنومی، متوقف شدن رشد اقتصادی کشور، گازهای گلخانه‌ای، توقف رشد جمعیت، آموزش غیرمستقیم عدم کشاورزی و در مقابل آن آموزش صنایع دستی به زنان روستایی، تحت‌الشعاع قرار گرفتن اکوسیستم، محیط‌زیست، رودخانه‌ها، جنگل‌ها و هدایت چشمه‌ها به خارج از کشور تنها بخشی از اتفاقاتی است که در اهداف 17گانه سند 2030، باید به مرحله اجرا برسد و در این مجال فرصت پرداختن به آنها را نداریم.
در اختیار قرار دادن بانک اطلاعات ژنتیکی کشور و ژنوم گیاهی که در حقیقت حساسیت فوق‌العاده‌ای دارد از این جهت که ژنتیک، مطالعه جامع اطلاعات ژنتیکی یک سلول یا موجود زنده است و ژنومیک به بررسی اطلاعات ژنتیکی برای فهم بهتر بیماری‌های چند عاملی مثل آسم، دیابت، بیماری‌های قلبی و سرطان نیز کمک می‌کند.
با خارج شدن این بانک اطلاعاتی از کشور، باید منتظر اتفاقات تازه‌ای در حوزه سلامت و دستکاری ژنتیکی هم باشیم.
در پس قول و قرارهای داده شده، داده‌ها و اطلاعات در زمینه تمام اهداف 17گانه سند 2030، از کشور خارج شد، چنانچه به تصریح وزیر علوم، این اطلاعات، سالیانه باید از کشور خارج شود و اینجاست که باید پرسید روی چه حسابی آمار کشور باید در اختیار سازمان‌های جاسوسی دشمن قرار گیرد و آیا ما پیش از این یک نمونه‌اش را در شناسایی و ترور دانشمندان هسته‌ای خود نداشته‌ایم؟
مهم‌ترین ویژگی سند 2030، سلب اختیار از حاکمیت کشور است، نسخه فریدمن، اقتصاددان آمریکایی که با عنوان «آموزش همگانی» و خصوصی‌سازی آموزش، که فقط شامل آموزش‌وپرورش نیست و تمام بخش آموزشی کشور را تحت پوشش قرار می‌دهد. «دادن گزارش از زیرساخت‌های کشور» و «تمام اطلاعاتی که لازم است دشمن بدون زحمت و ورود به کشور استخراج کند.»
نکته فاجعه‌بار اینجاست که این سند خیانت و نقض حاکمیت ملی، باید در سایه بی‌توجهی و بی‌اهمیتی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی، تا این حد پیش روی داشته باشد که رهبر معظم انقلاب، آن را مطرح و مردم و دولت را متوجه این امر کنند، و این در حالی است که سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش در حال خاک خوردن است و عده‌ای در پی اجرای فوری و وجهه قانونی بخشیدن به سند خیانت!

حجت‌الاسلام سیدحسین مؤمنی در گفت‌وگو با صبح‌صادق
مجتبی برزگر/ از مسائل مهم در ماه مبارک رمضان، روزه و تأثیر آن بر سبک زندگی یک فرد مسلمان است. در سبک زندگی بیشتر به جنبه‌های رفتاری و تنظیم برنامه‌های زندگی اشاره می‌شود و جنبه‌های درونی، فکری و معنوی در سبک زندگی مطرح نمی‌شود. آنها پایه‌ها و منابع سبک زندگی را تشکیل می‌د‌هند. ماه مبارک رمضان چند خاصیت و اثر دارد؛ یکی از آنها این است که تقوا و خویشتن‌داری را افزایش داده و رحم بیشتری به دل انسان‌ها می‌دهد، حس همدلی زیاد می‌شود و حس معنوی انسان‌ها تقویت می‌شود؛ اینها جزء سبک زندگی نیستند؛ بلکه منابعی هستند که بر زندگی ما تأثیر می‌گذارند و ماه مبارک رمضان می‌تواند این منابع را تقویت کند. ماه مبارک رمضان از اذان صبح تا اذان مغرب باید از خوردن و آشامیدن پرهیز کنیم؛ خود این مسئله سبک زندگی انسان را تغییر می‌دهد. خواب و بیداری و نظم زندگی با اذان تنظیم می‌شود و این یکی از نکته‌های بسیار مهم است تا جایی که توصیه بزرگان و علما و حتی دین این است که برنامه زندگی مؤمنان به لحاظ اوقات با وقت نماز و اذان تنظیم شود. این اتفاق در ماه مبارک رمضان می‌افتد و مسلمانان برنامه‌ها و نظم زمانی زندگی‌شان را با اذان تنظیم می‌کنند. نکته دوم اینکه ماه مبارک رمضان سبب می‌شود در سبک خواب و بیداری مؤمنان تغییر ایجاد شود؛ ممکن است انسان‌های معمولی در غیر ماه مبارک رمضان هنگام اذان صبح بیدار نشوند، نمازشان را اول وقت نخوانند و هنگام مغرب غذا نخورند. به عبارتی، نوع خوراک، زمان خواب و بیداری کاملاً در ماه مبارک رمضان تحت تأثیر روزه قرار می‌گیرد و زندگی به آن سبک اسلامی خودش نزدیک‌تر می‌شود. حجت‌الاسلام سیدحسین مؤمنی از مدرسین سطوح عالی حوزه علمیه قم و واعظ برجسته کشور این گونه می‌گوید: «ما در ماه مبارک رمضان به تعلیم و تأدیب نیاز داریم که در سایر ماه‌ها آنچه در ماه رمضان اندوخته‌ایم بهره ببریم و استفاده کنیم؛ لذا توجه به منبر و محراب، توجه به مسجد، توجه به مناجات و شب زنده‌داری آن روح الهی را در وجود انسان متعالی و نهادینه می‌کند.» مشروح دیگر نکات و آموزه‌های اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان از زبان وی در گفت‌‌وگوی خبرنگار هفته‌نامه صبح‌صادق آمده است که در ادامه می‌خوانید؛
* امروزه رمضان به منزله یک سبک زندگی خاص در سراسر جهان پذیرفته شده است و حتی غیر مسلمان‌ها نیز به آن احترام می‌گذارند؛ به نظر شما چطور می‌شود بقیه دستورات اسلام را نیز همانند رمضان جهانی کرد؟
همان طور که قرآن کریم ماه رمضان و صوم را صرفاً برای مسلمانان نمی‌داند و سایر امت‌ها را هم به سمت بهره بردن از این فضایل دعوت می‌کند، الآن هم به همین صورت است. من در بعضی از کشورها که عمدتاً مسیحی بودند، دیده‌ام که چنین مطلبی را پذیرفته‌اند و به آن عمل هم می‌کنند. در واقع، وقتی یک مطلبی که در شریعت مقدس مستند به عدل و علم روز باشد و براساس آن کار جلو برود، یقیناً پذیرش عمومی نیز وجود دارد. البته در بعضی از بخش‌ها که معاندان هستند و اجازه اجرایی شدن فرهنگ دینی را نمی‌دهند، در آن فضاها ما ورود نمی‌کنیم و آنها شاید به ما ربطی نداشته باشد؛ اما اگر در دیگر موارد احکام دین و زیبایی‌های دین بدون ایجاد و القای شبهه، بیان شود طبیعتاً واجد پذیرش عمومی خواهد بود.
شما ببینید در دیگر سرزمین‌ها حتی برای حیوانات قانون و برنامه دارند. ما در بحث حجاب و رعایت حجاب که امری کاملاً عقلانی است و بدون اینکه شبهات و ذلالت‌ها بر آن غلبه پیدا کند، به طور حتم شاهد پذیرش این مطلب خواهیم بود. احکامی که سبب رشد و تکامل جامعه می‌شود؛ زیرا حجاب موجبات رشد یک جامعه و آرامش و امنیت آن را فراهم می‌‌آورد. از بین رفتن حجاب همین بدبختی‌ها را برای غرب به ارمغان آورده و برخی مجبورند برای حفظ خود از لباس رمزدار استفاده کنند. ریشه این مطلب در بی‌حجابی است؛ اگر بیاییم این دست از احکام ارزشمند را از طریق رسانه‌ها که رسالت آگاه‌سازی جامعه را بر عهده دارند، به خوبی تبیین کنیم، به یقین ما شاهد پذیرش و اقبال بیشتر به سمت احکام اسلام خواهیم بود.

* چند سالی است که به بهانه اینکه ماه رمضان مبارک است، در این ماه جشن و طنز برپا می‌کنند، ضمن توضیح درباره کلمه مبارک، بگویید سیره اهل‌بیت(ع) در رمضان چگونه بوده است؟
پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «ماه رمضان ماه مبارک، رحمت و مغفرت است»؛ به معنای اینکه آنچه در ماه رمضان در امور خیر انجام می‌دهید، به صورت مضاعف حساب می‌شود. به عبارت بهتر مبارک است؛ زیرا برکات الهی در این ماه بر عباد خدا به صورت ویژه نازل می‌شود. اگر دستی به سمت آسمان دراز شود، این دست ناامید برنمی‌گردد. من مبارک را از این روایت استفاده می‌کنم که در المراقبات میرزاجواد ملکی تبریزی آمده است، امام صادق(ع) می‌فرمایند: «جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل می‌شود که یا رسول‌الله، خداوند متعال فرموده‌اند اگر کسی قبل از اینکه افطار کند، دعای اللهم رب نور العظیم را بخواند که با آن دعای عهد مفاتیح تفاوت دارد، پنج برکت متوجه او می‌شود. دعا، روزه و نمازش که مورد قبول حضرت حق قرار می‌گیرد و گناه او بخشیده می‌شود. پنجمین برکت هم این است که عمل او با اعمال صدیقین و انبیاء بالا می‌رود. این برای زمانی است که حق‌تعالی نگاهی به انسان داشته باشد و انسان اعمالی که انجام می‌دهد، مرضی رضای خداست.»
در ماه رمضان عده‌ای روزه‌خواری می‌کنند که این روزه‌خواری عقب افتادن از میدان مسابقه است. حضرت امام حسن مجتبی(ع) می‌فرمایند: «خدا ماه رمضان را میدان مسابقه قرار داد، حالا برخی روزه‌خواری می‌کنند و متأسفانه تصاویر آن را نیز در فضای مجازی منتشر می‌کنند؛ اینها نمی‌دانند از این میدان مسابقه عقب افتاده‌اند. در آخر این مسابقه این برکت را شما می‌بینید. خداوند خودش را اجر و ثواب انسان روزه‌دار را می‌دهد؛ چرا که به واسطه اطاعت خدا به سراغ رضایت الهی می‌روند و این رضایت الهی همان برکت است.

* برای اینکه رمضان استمرار داشته باشد و در ماه دیگری از سال توشه رمضان همراه ما بماند، چه ملزومات علمی و عملی لازم است؟
ما در اینجا با استفاده از این ادبیات و کلمات خیال می‌کنیم این کلمات همان کلماتی هستند که افراد می‌خواهند در این فضا نواندیشی کنند. اصلاً ابایی نداریم بگوییم آنچه می‌خواهیم بیان کنیم از قرآن و روایات است. از این الفاظ جدیدی که برخی می‌خواهند استفاده کنند و بر این باورند اینها بهانه و ابزاری است برای جذب! نه می‌پسندیم و نه استفاده کنیم. حضرت زهرا(س) می‌فرمایند، روزه برای انسان انکسار به وجود می‌آورد. انکسار اول در مقابل ذات اقدس اله! بعضی‌ها در مقابل خدا متکبرند، نسبت به نماز، حجاب و واجبات الهی تارک هستند. متأسفانه نسبت به اجتناب از معاصی هم اعتقادی ندارند. ما اگر در مقابل خدا انکسار داشته باشیم، دیگر آفات و ناهنجاری‌های اجتماعی برطرف خواهد شد. درس رمضان انکسار و قرب به خداست که بدانیم همه چیز به سوی خدا برمی‌گردد. ماه رمضان ماه تعلیم است و تأدیب؛ تعلیم به معنای خوراک دادن جسم و جان از معلومات و ماه تأدیب، یعنی نهادینه کردن نکات و آموزه‌های اخلاقی در وجود مسلمانان و مؤمنان. ما در ماه مبارک رمضان به تعلیم و تأدیب نیاز داریم تا در دیگر ماه‌ها آنچه در ماه رمضان اندوخته‌ایم، بهره ببریم و استفاده کنیم؛ از این رو توجه به منبر و محراب، توجه به مسجد، توجه به مناجات و شب‌زنده‌داری آن روح الهی را در وجود انسان متعالی و نهادینه می‌کند.

* یکی از مسائلی که در ماه رمضان بسیار بیان می‌شود و در ادعیه هم وجود دارد، همین عبارت «اللهم اغن کل فقیر» است که بعد اجتماعی رمضان را برجسته‌تر می‌کند. آیا ماه رمضان تنها در معنویت فردی خلاصه می‌شود یا معنویت اجتماعی را هم دربرمی‌گیرد؟
به نظر من این فقری که در عبارت «اللهم اغن کل فقیر» آمده است، صرفاً به فقر مادی اشاره نمی‌کند و همه سرمایه حقیقی در جهان را درهم، دلار و تومان نمی‌داند. بالاترین سرمایه‌ای که باید در ماه رمضان کسب کنیم، توکل به خداست. نقطه ضعف در زندگی امروز را در حلقه مفقوده از بین رفتن این توکل‌ها می‌دانیم. فراموش کردن این نکته که رازق ما این یارانه‌ها نیستند، رازق ما خداست. اینکه برخی فرزند خودشان را از بین می‌برند و می‌گویند فقیر هستیم و پول نداریم؛ در اینجا این توکل در وجود آنها از بین رفته است. امام جواد(ع) می‌فرمایند، برای رسیدن به هر چیز گرانبهایی و هر مقام رفیعی باید توکل به خدا را نردبان موفقیت بدانیم؛ این ره‌آورد رمضان است. درست است که برخی فقیر را به کسی می‌گویند که از جهت مسائل اجتماعی و اقتصادی در مضیقه باشد؛ اما فقیر اصلی، فقیر فکری و اندیشه‌ای است. ما افرادی را در زندگی می‌بینیم که متمول هستند، اما در واقع فقیرند. افرادی هم می‌بینیم که انسان‌های متمولی نیستند؛ ولی غنی بودن آنها درس‌آموز بسیاری است. چون هم سفره‌دار در شهر رمضان هستند و همچنین توکل بی‌حدشان، اعتماد آنها را به خدا هر لحظه قوی‌تر می‌کند.

* در جامعه اسلامی حاکمان و مسئولان برای بهتر شدن ماه رمضان مردم چه وظیفه‌ای دارند؟
در جامعه اسلامی، وظیفه حاکمان و مسئولان این است که آنچه در تعالیم و دستورات دین وجود دارد، اجرا کنند. از ما خواسته شده است در جامعه دینی فضا را برای روزه‌داران آرام نگه داریم؛ باید این امنیت و آرامش را ایجاد کنیم. حکومت و نظام طبیعتاً یک سری تکالیفی بر عهده دارد که عرصه را برای امن کردن جامعه خاص روزه‌داران و صائمین آماده کند. همچنین با هر عملی که بخواهد سبب از بین رفتن این فضای امن بشود، به شدت مقابله کنند. پیش از ورود به ماه رمضان لازم است آثار و برکات این ماه هم از نظر عقلی و هم از نظر مادی تبیین شود و جامعه بداند با چه ماه پر برکت و مبارکی مواجه است، در این صورت شاهد اقبال بیشتر جامعه نسبت به این مهم خواهیم بود.

* برای استفاده و بهره‌وری بهتر از فضایل ناب ماه مبارک رمضان چه توصیه‌ای برای جوانان دارید؟
جوان‌ها باید توجه کنند که این میدان مسابقه است و از این میدان مسابقه عقب نیفتند. چگونه است وقتی برای صلابت جسم‌شان به یک باشگاه ورزشی مراجعه می‌کنند و هم از ورزش سنگین استفاده می‌کنند و هم با رژیم و نوع استفاده غذایی، سعی می‌کنند بدن‌شان روی فرم بماند. رمضان ماهی است که می‌تواند روح و جان شما را روی فرم بیاورد. تکامل جسمانی همین تکاملی است که از طریق خوردن، خوابیدن و استفاده از لذت‌های دنیوی روی فرم می‌آورند و تکامل روحانی سیر الی‌الله است. اگر کسی می‌خواهد به آرامش و نشاط حقیقی برسد، بداند که همه چیز در گرو انکسار به ماه رمضان است.

همزمان با ماه مبارک رمضان در مسجد الغدیر ستاد فرماندهی کل سپاه برگزار شد
متولد سال ۱۳۴۳ است و سال ۱۳۶۱ وارد سپاه شده است. تحصیلاتش در حوزه رایانه و نرم‌افزار است. نام او همواره تداعی‌کننده اولین نوارهای ترتیل قرآن پس از انقلاب است که در کشور وجود داشت. حافظ کل قرآن و داور بین‌المللی مسابقات قرآن است. افزون بر حضور در مسابقات بین‌المللی و شرکت در این مسابقات و بعدها داوری آنها، در چندین کشور خارجی تلاوت داشته و امروز هم در حوزه قرآن فعالیت‌های خود را ادامه می‌دهد. «شهریار پرهیزکار» با نوای ترتیلش برای بسیاری از اهالی قرآن آشناست.

اگرچه دیر بود، اما...
چنین تجلیلی از استاد فعال قرآنی که پاسدار هم هست اگرچه دیر بود، اما باز هم جای تقدیر دارد. ابتدای مراسم که در مسجد الغدیر ستاد فرماندهی کل سپاه برگزار شد، استاد سعیدیان از دوستان قدیمی و از استادان و قاریان برجسته کشور قرآن را تلاوت کرد و پس از اتمام قرائت خود بنا به درخواست مجری برنامه در زمینه خصوصیات استاد پرهیزکار گفت: «دغدغه آقای پرهیزکار کسب دانش، اندیشه و بصیرت قرآنی بوده و در این نزدیک به بیش از 40 سالی که در فعالیت‌های قرآنی حضور دارد، همواره با سلوک معنوی، خشوع و خضوع بوده است.»
وی نقطه عطف پرهیزکار را در مسابقات بین‌المللی عربستان دانست که توانست در این مسابقات با وجود تلاش داوران سعودی که بیش از حد متعارف از او سؤال کردند، نفر اول این مسابقات باشد و پرچم جمهوری اسلامی را در آن مسابقات برافراشته کند.
حجت‌الاسلام والمسلمین رضایی، مسئول معاونت امور روحانیون نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه دیگر سخنرانی بود که در این محفل پشت تریبون رفت و درباره مقام و اهمیت قاریان و استادان قرآنی سخن گفت. 

تولدش همزمان با ولادت امام حسن عسکری(ع) بود
وی پس از بیان چند مورد از اهمیت قرآن در زندگی بزرگان و علمای اعلام، درباره زندگی استاد پرهیزکار گفت: «او در خاطرات خود نقل می‌کند که در 25 سالگی پیگیر تاریخ قمری تولدش بوده و با مراجعه به بایگانی روزنامه‌ها توانسته است تاریخ قمری تولد خود را پیدا کند و جالب اینکه تولد او همزمان با ولادت حضرت امام حسن عسکری(ع) بوده است.»

هدیه را نگرفته، هدیه داد
در ادامه این مراسم از مسئولان حاضر سردار سپهر، معاون هماهنگ‌کننده نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه؛ حجت‌الاسلام رضایی، مسئول معاونت امور روحانیون نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه؛ سردار محبی، معاون تبلیغات نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه و سردار انجم شعاع و حجت‌الاسلام فخر، مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در ستاد فرماندهی کل سپاه، لوح سپاس و هدیه‌ای را به استاد شهریار پرهیزکار اهدا کردند که ایشان هم جایزه خود را در حضور حضار به پدر گرامی‌اش که در مراسم حضور داشتند، هدیه داد. همچنین، در این مراسم آقای پرهیزکار امتیاز معنوی قرائت ترتیل خود را به خانواده شهدای مدافع حرم و پاسداران انقلاب اسلامی تقدیم کرد.

تأملی بر پیام امام خمینی(ره) به هنرمندان
 مهدی امیدی/ با گذشت 28 سال از هجرت امام خمینی(ره) از عالم فانی، هنوز هم اندیشه‌های آن بزرگمرد، کامل، جامع و كاربردي‌ترين منبع برای ایجاد جنبش هنر انقلابی است. چرا که حضرت امام(ره)، هم یک رهبر سیاسی و فقیه عالی‌مقام و هم یک نویسنده و شاعر چیره‌دست بودند که از آثار به جا مانده از ایشان پیداست. آن حضرت، گفتارهای زیادی درباره هنر و رسانه، ازجمله بیانات ایشان درباره تلویزیون و سینما به یادگار گذاشته‌اند؛ اما اصلی‌ترین منبع برای شناخت دیدگاه‌های امام خمینی(ره) پيامي است که در سال 1367 خطاب به هنرمندان صادر کردند. بیانیه‌ای که می‌توان آن را مانیفست هنر انقلاب اسلامی دانست. با بررسی اين پیام، مي‌توان نگاه آينده‌نگر امام(ره) درباره شرايط جديد اجتماعي پس از جنگ در ايران و وظيفه هنر در قبال اين شرايط را ديد. چه اينكه پس از اتمام جنگ تحميلي ـ كه مدتي پس از آن نيز داغ بي‌تسلاي رحلت امام بر ايران سايه افكند- تهاجم دشمن از عرصه سخت و نظامي به حوزه نرم و فرهنگي تغيير يافت؛ اما به جز عرصه تقابل خارجي، جبهه ديگري نيز در داخل، پيش روي مردم گشوده شد؛ امام خميني(ره) از اين جبهه نوين داخلي به مثابه جنگ فقر و غنا ياد كردند. همچنان كه در پيام قطعنامه و به مناسبت پايان جنگ فرمودند: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعفاف و استكبار، جنگ پابرهنه‌ها و مرفهين بي‌درد شروع شده است...» و پيام امام(ره) به هنرمندان نيز در راستاي مقابله با شبيخون فرهنگي غرب و جنگ فقر و غنا در داخل بود. به طوري كه در بخشي از اين مانيفست تصريح شده است: «هنري زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه‌داري مدرن و كمونيسم خون‌آشام و نابودكننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگي، اسلام مرفهين بي‌درد و در يك كلمه اسلام آمريكايي باشد.» 
هنر در این نگره مسکن درد نيست، بلكه شفایی براي درمان دردهاي جامعه است. امام(ره) در ادامه پيام خود به هنرمندان تأكيد كرده‌اند: «هنر در مدرسه عشق، نشان‌دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي است. هنر در عرفان اسلامي ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخكامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جايگاه واقعي خود تصوير زالوصفتاني است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامي، فرهنگ عدالت و صفا لذت مي‌برند.»
اما دیدگاه حضرت امام(ره) درباره هنر فقط به مسائل داخلی محدود نمی‌شود؛ بلکه راهبردی بین‌المللی برای هنر رهایی‌بخش هم هست. به این ترتیب که هنر، مكلف است كه در عرصه جهاني نيز حضوري فعال و حق‌طلبانه داشته باشد. ایشان در بخش ديگري از پيام تاريخي خود به هنرمندان فرموده‌اند: «تنها به هنري بايد پرداخت كه راه ستيز با جهان‌خواران شرق و غرب و در رأس آنان آمريكا و شوروي را بياموزد. هنرمندان ما تنها زماني مي‌توانند بي‌دغدغه كوله‌بار مسئوليت و امانت‌شان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردم‌شان بدون اتكا به غير، تنها و تنها در چارچوب مكتب‌شان به حيات جاويدان رسيده‌اند و هنرمندان ما در جبهه‌هاي دفاع مقدس‌مان اين‌گونه بودند، تا به ملأ اعلا شتافتند و براي خدا و عزت و سعادت مردم‌شان جنگيدند و در راه پيروزي اسلام عزيز، تمام مدعيان هنر بي‌درد را رسوا نمودند.»
اما با تأسی از پیام امام خمینی(ره) به هنرمندان، چگونه می‌توان میان هنر دینی و غیردینی تمییز قائل شد؟
امام(ره) در اين زمينه فرموده‌اند: «تنها هنري مورد قبول قرآن است كه صيقل‌دهنده اسلام ناب محمدي(ص)، اسلام ائمه هدي(ع)، اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه‌خوردگان تلخ و شرم‌آور محروميت‌ها باشد.» حضرت امام(ره) عمدتاً در بيانات خود هنر مبتذل را برابر با فحشا دانسته‌اند. مثلاً در تبيين فعاليت‌هاي فرهنگي و هنري «شاه» فرموده بودند: «اين آدم به واسطه نوكري كه داشته، مراكز فحشا درست كرده، تلويزيونش مركز فحشاست، راديويش بسياريش فحشاست... براي چه سينماي ما مركز فحشاست؟ ما با سينما مخالف نیستیم ما با مركز فحشا مخالفيم. سينما يكي از مظاهر تمدن است كه بايد در خدمت اين مردم، در خدمت تربيت اين مردم باشد.» مخالفت اصلي امام(ره) با آثاري بود كه نقشي تخديركننده، تباه‌گر و غفلت‌زا داشته‌اند. به ویژه درباره نسل جوان بسيار حساس بودند. اين نوع آثار در اين چارچوب، مبتذل محسوب مي‌شوند. مثلاً در جايي فرمودند: «راديو، تلويزيون و مطبوعات و سينماها و تئاترها، از ابزارهاي مؤثر تباهي و تخدير ملت‌ها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در اين 100 سال اخير، به ويژه در نيمه دوم آن، چه نقشه‌هاي بزرگي از اين ابزار، چه در تبليغ ضد اسلام و روحانيت خدمتگزار و چه در تبليغ استعمارگران غرب و شرق كشيده شد.»

مسئول اداره ارزشیابی شایستگی‌های پاسداری معاونت نیروی انسانی در گفت‌وگو با صبح صادق
  حسن ابراهیمی/ شایستگی‌های پاسداری اصطلاحی است که از حدود یک دهه پیش در سپاه مطرح شده که بر اساس آن ستون اصلی سپاه که پاسداران هستند، باید واجد یک سری شایستگی‌ها باشند تا بتوانند به خوبی از عهده مأموریت‌های پاسداری از انقلاب برآیند. این بر اساس نظام شایسته‌سالاری بوده و در سپاه طرح آن تدوین و در مراحلی به صورت آزمایشی اجرا شده و قرار است این نظام فراگیر شده و از این پس بر اساس این نظام ارزشیابی‌ها و ترفیعات انجام پذیرد. برای شناخت بهتر این روند به سراغ سرهنگ حسن نقی‌زاده، مسئول اداره ارزشیابی شایستگی‌های پاسداری معاونت نیروی انسانی سپاه رفتیم که ماحصل گفت‌وگوی ما با وی درباره نظام شایستگی‌های پاسداری را می‌خوانید.

* در ابتدا لطف کنید درباره نظام ارزشیابی در سپاه که بر اساس طرح تحول و تعالی تنظیم شده در حوزه معاونت نیروی انسانی توضیح دهید.
بله. ابتدا لازم است درباره ارزشیابی یک توضیحی بدهیم. اصولاً واژه ارزشیابی، محاسبه، برداشت و تلقی، اندازه‌گیری، سنجش نظارت، رصد کردن و فهم درست تعریف می‌شود و در نظام ارزشیابی فرایند رسمی نظام یافته منطقی و مستمر برای پایش سنجش ارزش‌گذاری و قضاوت درباره ویژگی‌های ارزشی و خصوصیات کاری توانمندی‌ها و عملکرد پاسداران در دوره‌های زمانی معین در مقایسه با سطح مورد انتظار تعریف شده است. این امر در زمینه شایستگی‌های پاسداری یک‌سری ضرورت‌هایی دارد که می‌توان در این میان به تعیین سطح و میزان شایستگی‌های پاسداری، شناسایی ظرفیت‌ها، قابلیت‌ها و توانمندی‌ها، تعیین نیازهای آموزشی و دیگر کمبودها به منظور رشد و تعالی پاسداران در سیر خدمت، کمک به تحقق شایسته‌گزینی و شایسته‌سالاری، ترسیم شایستگی‌های فردی و سازمانی و جهت‌دهی برنامه رشد و ارتقا اشاره کرد.
این نظام در جهت اهداف کلان طرح تحول و تعالی سپاه متناسب با شرایط و نیاز امروز سپاه تهیه شده است و از پیوستگی و استمرار برخوردار است؛ یعنی از مقطع گزینش شروع می‌شود و در آموزش عمومی بدو خدمت ادامه می‌یابد و در طول خدمت استمرار دارد. افزون بر این، نظام جدید در محتوا و معیارهای ارزشیابی روش‌ها و دوره‌های زمانی، مراجع ارزشیابی‌کننده و سازوکارهای اعتباربخشی و تأیید و تصویب با نظام قبل متفاوت است؛ به طور کلی نظام جدید هم در محتوا اعم از اهداف، اصول و سیاست‌ها، شاخصه‌ها و نظایر آن و هم در شکل، مثل روش اقدام و جمع‌بندی و اعلام نتیجه تفاوت چشمگیری با نظام‌های قبل دارد.

* این تفاوت‌ها به چه شکل است و چگونه سنجش می‌شود؟
همه پاسداران عزیز ما شایستگی‌ها و قابلیت‌هایی دارند که میزان آن در بین افراد متفاوت است. در عملکرد افراد هم تفاوت‌هایی وجود دارد. قرار است نظام موجود همه ابعاد را که در مجموع به آن شایستگی پاسداری می‌گوییم، اندازه‌گیری کند و با سازوکارهای پیش‌بینی شده به صیانت و رشد و تعالی پاسداران عزیز کمک کند. بر اساس این، هدف نظام جدید تعیین میزان شایستگی‌های پاسداران و کمک به صیانت رشد و تعالی آن تعیین شده است. در این راستا، توانمندسازی و ارتقای شایستگی‌های پاسداری در اولویت قرار داشته و بر نهادینه‌سازی ارزش‌های دینی ـ انقلابی و جوهره پاسداری، حاکمیت روحیه کار و تلاش و یاوری و هدایت‌گری برای پاسداران تأکید شده است. البته پیش از این هم این بوده؛ ولی در این ساختار نظام‌مند و دارای شاخصه و معیار شده است.

* روش اقدام در این نظام به چه شکل است؟
یکی از خصوصیات این نظام توجه به مرجع اقدام است. به منظور ارزشیابی مطلوب از بین پاسداران هر رده افرادی که واجد شرایط بوده‌اند، به عنوان ارزیاب انتخاب شده‌اند و آموزش‌های لازم را به صورت متمرکز فراگرفته‌اند و با استقرار در همان رده مسئولیت ارزشیابی پاسداران را عهده‌دار شده‌اند. در واقع عملیات ارزشیابی را کارشناسانی انجام می‌دهند که در این رابطه تعیین و تربیت می‌شوند. نظر به اهمیت و ضرورت ارزشیاب‌ها به دو گروه تقسیم شده‌اند؛ یک گروه مسئولیت ارزشیابی آحاد پاسداران و گروه دیگر مسئولیت ارزشیابی فرماندهان را بر عهده دارند. این افراد کلیه پاسداران رسمی و بسیجیان شاغل، افراد پیمانی، محصلان مراکز آموزشی و به تعبیری عموم پاسداران در عضویت‌های مختلف را ارزشیابی می‌کنند و نتیجه آن نیز پس از سیر مراحل تصویب در موارد متعددی از قبیل عضویابی و گزینش ترفیعات، سازماندهی و انتصابات، اعزام به آموزش و ارتقای تحصیلی، تشویق، تنبیه و... تأثیرگذار خواهد بود.
از سوی دیگر در جهت ارتقای توانمندی‌ها و عملکردها، افراد و رده‌ها می‌توانند پیشنهادهایی را برای دیگر نظامات ارائه کنند.

* روند اجرایی کار به چه شکل است؟
برای توجیه و همراهسازی فرماندهان و مدیران و مراجع مختلف اقدامات توجیهی در دو سطح پیش‌بینی و اجرا شده است. یک سطح خاص فرماندهان و مراجع مسئول در اولین زیرمجموعه سپاه است که کار توجیهی را افراد اعزامی از مرکز در جایگاه نمایندگان ستاد فرماندهی کل سپاه انجام می‌دهیم.
سطح دوم امر توجیه و همراه‌سازی عموم پاسداران است که بر عهده فرماندهان و مسئولان محترم نمایندگی رده‌ها خواهد بود، که در قالب جلسات عمومی در حال اقدام است.
سنجه‌های ارزشیابی در این نظام در قالب چهار بعد ارزشی، توانمندی، خصوصیات و عملکرد تعریف شده و افزون بر نیروی انسانی مراجعی از قبیل حوزه نمایندگی، ساحفاسا، تربیت بدنی، فرهنگی، عملیات و تربیت و آموزش مسئولیت ارزشیابی پاسداران در برخی سنجه‌ها را عهده‌دار هستند.

* اگر نکته دارید بفرمایید. 
معاونت نیروی انسانی سپاه با توجه به وظایف ذاتی خود و اهمیتی که نتایج ارزشیابی در ارتقای شایستگی پاسداران دارد، با هدایت سردار کریمی با دقت وظایف محوله را انجام داده است؛ به گونه‌ای که رضایت کارکنان سازمان حاصل شود. البته همکاران عزیز در صورت داشتن هرگونه سؤال یا ابهام می‌توانند از طریق سامانه جامع نیروی انسانی یا مراجعه به ارزشیابی و نیروی انسانی رده‌ها اطلاعات مورد نیاز را کسب کنند.