قاسم غفوری/ صحنه بینالملل بر اساس اصل تعاملات میان اروپا و آمریکا با دو رویداد مهم همراه بوده است. نخست برگزاری نشست سران ناتو در بروکسل و دیگری نشست گروه 7 در ایتالیا. این نشستها در حالی با ادعای هماهنگی و توسعه اتحاد و همگرایی برگزار شد که تحولات هر کدام از این نشستها نکات مهمی به همراه داشته است.
نشست سران ناتو در بروکسل با حضور افرادی همچون ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در حالی برگزار شد که چند کلید واژه در آن مهم بود. ناتوانی در حل بحران افغانستان و لزوم ادامه حضور و عملیات نظامی در این کشور، تأکید کشورهای اروپایی بر لزوم استقلال امنیتی و تشدید فضای امنیتی، مواضع آمریکا مبنی بر افزایش منابع مالی ناتو و اقدام سایر اعضا بر افزایش میزان سهم خود در تأمین بودجه نظامی و انسانی، نارضایتی اروپا از سیاستهای یکجانبه آمریکا و نظامیگریهای آن در صحنه جهانی و... از مهمترین مباحث مطرح شده در این نشست بوده است.
برآورد این نوع رفتارها و آنچه در بروکسل گذشته نشان میدهد که اولاً، برخلاف ادعاهای مطرح شده اتحاد و یکپارچگی میان اعضای ناتو دیگر وجود ندارد و بسیاری از کشورها به دنبال جدایی از این پیمان و داشتن نیروی نظامی مستقل هستند که از نشانههای آن نپذیرفتن طرحهایی همچون افزایش نظامی بوده است. ثانیاً، نوع رفتارهای ترامپ در این اجلاس نشان میدهد که آمریکا همچنان تصور قدرت برتر بودن را دارد و انتظار دارد تمام مطالباتش را بدون تغییر همگان بپذیرند. چنانکه ترامپ به صراحت اعضا را تهدید میکند که اگر افزایش بودجه نظامی ناتو را اجرایی نکنند، آمریکا از حمایت آنان دست برخواهد داشت. نشست بروکسل به خوبی شکاف ایجاد شده میان آمریکا و اروپا را نشان میدهد که از حوزه اقتصادی به عرصه امنیتی و نظامی نیز رسیده است. شاید بتوان گفت که درز اطلاعات تبادل شده میان آمریکا و انگلیس به فاجعه خونین منچستر با دهها کشته و زخمی منجرشد، از عوامل بیاعتمادی بیشتر اروپا به آمریکا در حوزه امنیتی و نظامی باشد.
ثالثاً، مواضع مطرح شده در باب افزایش تروریسم در افغانستان بیانگر شکست ناتو پس از ۱۶ سال حضور در افغانستان که واهی بودن ادعای پلیس جهان بودن آن را نشان میدهد. در کنار این چالشها تظاهرات مردمی در بروکسل و سایر شهرهای اروپایی، نشانگر بیاعتمادی مردمی به ناتو و دلسردی همگان از وعدههای امنیتی آن است که میتواند به مؤلفهای برای دوری اجباری دولتها از ناتو باشد.
با توجه به مجموع این شرایط میتوان گفت؛ نشست بروکسل هر چند که با حاشیهها و جوسازیهای بسیار مبنی بر همگرایی در برابر تروریسم برگزار شد؛ اما در نهایت نشان داد که هیچ اجتماعی میان این اعضا وجود ندارد و دوری اروپا از آمریکا در حال شدت گرفتن است و نشستی مانند بروکسل بیش از آنکه برای تقویت همگرایی باشد، محلی برای تقابلها و تنشها میان طرفین است؛ به گونهای که هر کدام با بهرهگیری از ظرفیتهای خود به دنبال تسلیمسازی طرف مقابل در برابر خواستههای خود است. بر این اساس میتوان گفت که حاضران در بروکسل فقط عکس یادگاری گرفتهاند در حالی که همان عکس گرفتنها نیز با چالشها و اختلافات بسیاری همراه بوده است.
نکته دیگر؛ برگزاری نشست سران گروه 7 در ایتالیا بود. این نشست هم با حضور ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در حالی برگزارشد که در آن تصمیماتی در باب اقتصاد جهانی و حتی مسئلهای همچون هشدار به چین در باب دریای چین جنوبی صورت گرفت؛ اما در نهایت مواضع حاضران در نشست یک نکته مهم را نشان داد و آن ابعاد گسترده اختلافات میان آمریکا و اروپا است. اوج این تنشها را در مواضع آلمانها میتوان مشاهده کرد؛ چنانکه «آنگلا مرکل» صدر اعظم آلمان یک روز پس از دیدار با رئیسجمهور آمریکا، گفت: «اروپا دیگر نمیتواند به دیگران اتکا کند.» مرکل که در یک تجمع انتخاباتی در شهر «مونیخ» صحبت میکرد، با اشاره به رأی مثبت مردم انگلستان به خروج این کشور از اتحادیه اروپا و همچنین روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در آمریکا، گفت: «اروپا از این پس باید سرنوشت خود را به دست گیرد.»
وی گفت: «دورانی که میتوانستیم به طور کامل به دیگران اتکا کنیم، به سر آمده است. من این مسئله را در چند روز گذشته تجربه کردهام.» صدر اعظم آلمان هم نشست گروه 7 را نشست «6 علیه یک» توصیف کرده و گفته بود؛ نتایج نشست «اصلاً راضیکننده نبود.»
لازم به ذکر است که این اختلافها در بیانیه پایانی گروه 7 هم مشهود بود. در این بیانیه به طور رسمی اعلام شد که آمریکا مانع اجماع کشورها در مسئله تغییرات آب و هوایی شده است.
در ادامه اعتراضها به سیاستهای آمریکا، «توماس اوپرمن»، رئیس فراکسیون حزب سوسیال دموکرات آلمان انتقاد شدیدی به رئیسجمهور آمریکا وارد کرده و وی را یک خطر امنیتی برای غرب ارزیابی کرد. وی تصریح کرد: «ترامپ رئیسجمهوری است که ما باید بپذیریم که اطلاعات بسیار حساسی را به روسها میدهد، این یک شرایط خطرناک است.»
البته سایر سران گروه 7 از جمله ماکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز با دیدگاهی بدبینانه به روابط آمریکا و اروپا نگریسته و خواستار اصلاحاتی در این روابط و استقلال بیشتر اروپا شد.
میتوان گفت که نشستهای سران ناتو و گروه 7 برای نشان دادن وحدت و گسترش همگرایی جهانی برگزار شد؛ اما به صراحت نشان داد که تنشها میان دو قطب آتلانتیک در حال افزایش است و اروپا سرخورده از وابستگی به آمریکا به دنبال یافتن هویتی جدید بدون آمریکاست تا شاید با این رویکرد بتواند ضمن احیای استقلال خود در جایگاه بازیگری مستقل در صحنه جهانی ایفای نقش داشته باشد.