آیت‌الله نظری‌منفرد گفت: بی‌نیازی از نظر مال نمی‌تواند آرامش انسان را تأمین کند؛ زیرا ممکن است شخصی ثروت فراوانی داشته باشد، اما سخت در اضطراب و ناامنی باشد؛ بنابراین در زندگی، ثروت آرامش را تعیین نمی‌کند، هر چند که فقر موجب ناآرامی می‌شود و به همین دلیل است که در ادعیه بیان شده است: «اللّهُمَّ إنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ»؛ یعنی خداوندا من از فقر و تهیدستی به تو پناه می‌برم. قرآن کریم یکی از مهم‌ترین راه‌های دستیابی به آرامش را ارتباط با خدا معرفی می‌کند.


گفتاری از آیت‌الله ممدوحی
«مَنْ‏ أَصْلَحَ‏ سَرِيرَتَهُ‏ أَصْلَحَ‏ اللهُ‏ عَلَانِيَتَهُ‏»؛ این رابطه، رابطه‌ تکوینی است. در واقع قراردادی نیست که هر کس در این مسابقه برنده شد، ده هزار تومان می‌گیرد. نه، تکوینی است. سریره، سریره غیر از سر است، باطنِ باطن جان انسان است، آنجا که پایه‌ وجودی انسان است. اگر آن را اصلاح کند «أَصْلَحَ‏ اللهُ‏ عَلَانِيَتَهُ»، ظاهر زندگی او فراهم می‌شود. ظاهر زندگی هر فردی طیف وسیعی از شخصیت انسان است، از شکل و قیافه گرفته تا بقیه چیزها. خیلی چیز عجیبی است؛ من اشخاصی را دیده‌ام که بسیار زیبارو بودند؛ اما با کمترین اتّفاق آنچنان زشت و کریه شده‌اند که آدم رغبت نمی‌کند به آنها نگاه کند. دست خداست. خدا هم بلد است.
 بله، خدا ظاهر او را درست می‌کند، باطن او را هم درست می‌کند. 
«مَنْ عَمِلَ لِدِينِهِ كَفَاهُ اللهُ أَمْرَ دُنْيَاه‏»؛ هر کس برای دین کار بکند، خدا دنیای او را هم آباد می‌کند. یک روایتی در نهج‌‌البلاغه است که «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِيَهِ اللَّهِ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ بَاباً أَضَرُّ مِنْهُ»؛ کسی که برای دنیای خود ـ درست بر عکس این است ـ معصیتی کند، به خاطر آبادانی دنیای خود یک معصیتی بکند، خدا یک بابی از فقر را چندین برابر آن به روی او باز می‌کند. برای نمونه، صد هزار تومان نزول می‌گیرد که دنیای خود را آباد کند، اما یک گرفتاری برای او پیدا می‌شود که یک میلیون خرج آن است. به عکس آن، اگر کسی این کار را به خاطر خدا نکرد، خدا تمام آن روزنه‌های زندگی او را پر می‌کند. خدا می‌داند چگونه روزنه زندگی انسان را پر کند و اجازه ندهد انسان نگران شود. خدا بندگان خود را خیلی دوست دارد، خدا بی‌نهایت به توان بی‌نهایت است.
در علم هم همین است، در قدرت و عظمت نیز این‌گونه است. این می‌گوید من با تو هستم، دست خود را به من بده. وجود عبد از خداست، «إِنْ‏ مِنْ‏ شَيْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خزائنهُ»؛ تو در خزائن ربّ هستی، خدا با تو است و از رگ حیات هم به تو نزدیک‌تر است. در روایتی آمده است محبّت خدا به یک مؤمن بیش از محبّت 500 هزار مادر به فرزندان خود است.
ای خدا، ماه رمضان است و شب‌های قدر را در پیش داریم، درست است که ما نمی‌دانیم باید از تو چه بخواهیم، امّا تو به ما بده و دست ما را بگیر. 
«مَنْ‏ أَحْسَنَ‏ فِيمَا بَيْنَهُ‏ وَ بَيْنَ‏ اللَّهِ‏ كَفَاهُ‏ اللَّهُ‏ مَا بَيْنَهُ‏ وَ بَيْنَ‏ النَّاس» هر کس بین خودش و خدا را صلح دهد، خدا بین او و مردم را صلح می‌دهد. نمونه‌ بارز آن حضرت امام(ره) بود، وقتی حضرت امام(ره) ورود کردند که طغیان بی‌بندوباری دوره‌ طاغوت بود. این خاندان شرمنده‌ کثیف بیش از 60 سال تبلیغات ضد دین کردند؛ روحانیون را می‌گرفتند، عمامه‌ آنها را برمی‌داشتند، ریش آنها را می‌تراشیدند و قبای آنها را می‌بریدند. 
طاغوت بی‌حجابی را رواج داد و وضعیت رادیو‌‌، تلویزیون، روزنامه‌ها آن‌طور بود. امام(ره) را هم کسی نمی‌شناخت، یک مرتبه همین بچّه‌هایی که سینمارو بودند، همین بچّه‌هایی که بی‌بندوبار بودند، همان هیپی‌ها، 180درجه برگشتند و 2/98 درصد به انقلاب خمینی(ره) رأی دادند؟ من گمان نمی‌کنم در عالم هیچ آدم بی‌استعدادی باشد که این معجزه را نفهمد.
بین او و خدا رابطه خوبی برقرار بود. چرا برای دیگران پیاز خرد نمی‌کنند؟ یک مقدار یاد بگیرید، این به امام اختصاص نداشت، بنده و جناب‌عالی هم همین‌طور هستیم، بنده و جناب‌عالی هم اگر رابطه‌‌ خود را با خدا درست کنیم، رابطه‌ ما با دشمن هم درست ‌می‌شود، «مَنْ أَصْلَحَ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ» اصلاح بین ما و بین خدا بر حسب مقدار شعور ما است که از نظر ایمانی به چه مرزی رسیده باشیم. 
اگر کسی از نظر معرفتی و از نظر مقام رشد کرد و بالا آمد و رشد او در مرحله‌ شعور فوق‌‌العاده بود، او «أَصْلَحَ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ» است؛ بنابراین باید نماز شب هم بخواند، باید نوافل را هم بخواند، باید روزه‌ مستحبی هم بگیرد، باید انفاق اضافه هم کند، باید وقت اضافه هم در راه خدا بدهد. باید تن خود را هم در راه خدا به زحمت بیندازد؛ چون یک درجه از شعور را بالا آمده است. به عبارتی دیگر به او بابت اینکه به نامحرم نگاه به نامحرم نگاه نکرده است، آفرین نمی‌گویند؛ چرا که نگاه نکردن به نامحرم برای او دیگر چیزی نیست. 
«أَصْلَحَ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللهِ» اینجاست که باید بین خود و خدای خودش را اصلاح کند. آن وقت «أَصْلَحَ‏ اللهُ مَا بَيْنَهُ‏ وَ بَيْنَ‏ النَّاس‏» 
یکی از اولیای اصفهان می‌گفت، من یک زمانی از طرف آیت‌الله مظاهری به اصفهان دعوت شده بودم و دو، سه ماهی آنجا بودیم. در حوزه بحث و درس داشتیم، در آن مدتی که من آنجا بودم با فضلایی که با ما در ارتباط بودند، تصمیم گرفتیم به خانه‌ علمای سابق و پیرمردی که از کار افتاده شده‌اند، برویم و با اینها بنشینیم و ببینیم چه خبر است. یک روز رفتیم منزل یکی از اینها، به نام مرحوم حاج‌حسین آقای‌ مصطفوی قمی ـ آن موقع در قید حیات بودند ـ امّا اصفهانی غلیظی بودند، سیّدی بودند و وقتی منبر می‌رفتند، نه مثل من سرد و بی‌روح حرف بزنند، نه، سنگ را به ناله درمی‌آورد، خیلی هم با اطّلاع بود.
 ما از او پرسیدیم شما حضرت ولی‌عصر(ص) را دیده‌اید یا خیر؟ فرمود نه، داماد من تهران بود، فقط یک بار که من آمدم تهران، جلوی درب خانه‌ دامادم ایستاده بودم، دامادم دکتر دندانپزشک بود. کسی آمد و گفت: دکتر خانه است؟ گفتم: بله، گفت: کجاست؟ گفتم: آقا این در را باز کن و برو بالا. او هم رفت بالا. بعداً از دکتر پرسیدم چه کسی بود؟ گفت: یک آقا سیّدی آمد و یک پولی داد و گفت: فردا آقا شیخ محمدحسن فلانی به مطب تو می‌آید، دندان او را معالجه کن، این هم پول آن. گفتم: آقا من پول نمی‌خواهم، درست می‌کنم. گفت: نه این پول را بگیر. گفتم: همین؟ گفت: بله. دکتر گفت، من فردا به مطب رفتم، آقای آقا شیخ محمدحسن آمد. گفتم: آقا حالا این‌طور شده که تو پول را از قبل می‌فرستی، ما چه زمانی از تو پول خواستیم؟ گفت: من پول نفرستادم. گفتم: شوخی نکن، دیروز یک کسی پول آورد. گفت: چه کسی؟ گفتم: دیروز یک آقا سیدی آمد و صد و خورده‌ای پول آورد و گفت: این ‌را بگیر، این پول تعمیر دندان ایشان است. گفت: یک مرتبه عمامه‌‌ خود را برداشت و به زمین زد و دودستی بر سر خود می‌زد. گفت دندانم درد می‌کرد، پول نداشتم؛ متوسّل به حضرت ولی‌عصر(عج) شدم که آقا من پول ندارم. گفت: او آن روز آنقدر گریه کرد که من نتوانستم دندان او را معالجه کنم، بلند شد و رفت، فردا آمد و دندان او را معالجه کردیم و آن پول را هم تقسیم کردیم. آقایان صاحب شما سر راه شماست، والله‌العظیم صاحب شما سر راه شماست... .

اویس قرنی ـ 4
پس از جنگ جمل، در نبرد دشوار صفین نیز اویس همراه مولای خود امیرالمؤمنین(ع) در سپاه حق حضور یافت. در تاریخ آمده است: «روزی اویس کنار فرات، وضو می‌گرفت که ناگهان، صدای طبلی را شنید. پرسید: «این صدا برای چیست؟» گفتند: «آواز طبل سپاه امیرمؤمنان علی(ع) است که عازم جنگ با معاویه است.» اویس گفت: «هیچ عبادتی نزد من، بهتر از پیروی از علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) نیست». پس بی‌درنگ به سوی سپاه علی(ع) حرکت کرد و به ایشان پیوست.»
حضور اویس در این پیکار، تأثیر بسیاری داشت؛ زیرا مردم هنوز سخنان درخشانی را که رسول اکرم(ص) درباره اویس قرنی فرموده بود، به خاطر داشتند. از این رو، طرفداری اویس از امیرمؤمنان، سند زنده دیگری بر حقانیت آن حضرت و بی‌اساس بودن ادعاهای معاویه و طرفداران او به شمار می‌آمد. به همین دلیل در جنگ صفین، برخی از مردم شام، پس از آنکه شنیدند اویس میان سپاه امام علی(ع) است، از معاویه بریدند و به سپاه حق پیوستند. 
ابونعیم اصفهانی نوشته است: «شخصی از میان سپاه شام بیرون آمده و در برابر سپاه عراق با صدای بلند گفت: «آیا اویس قرنی در میان شماست؟» گفتند: «بلی، منظورت چیست؟» گفت: «از پیامبر شنیدم که فرمود: اویس بهترین و نیکوکارترین تابعین است.» مرد شامی این را گفت و از سپاه شام جدا شد و به سپاه عراق پیوست.»
اینجاست که عمل بهنگام خواص اهمیت خود را نشان می‌دهد. اگر اویس سکوت می‌کرد و در این عرصه حاضر نمی‌شد و به یاری مولایش نمی‌شتافت، چیزی از حقانیت امیرالمؤمنین کم نمی‌شد؛ اما در تاریخ ثبت می‌گشت که اویس سکوت کرد و عده‌ای از مردم نیز به خاطر سکوت او از یاری حق سر باز می‌زدند.
اما اویس تمام‌قد در دفاع از حقانیت به میدان آمد و سبب تقویت جبهه حق و در نهایت سعادت خویش شد. 
البته، در این میان مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) نیز کاملاً هویداست که این مردم چطور سخنان و ذکر فضایل اویس قرنی از زبان حضرت رسول(ص) را به یاد داشتند، اما آن سخنان پیامبر(ص) درباره حضرت علی‌(ع) که صدها برابر از مدح اویس بود را فراموش کرده بودند؟ 
دلیل این امر یا تعصبات بیجا بود که سبب می‌شد با آنکه آن سخنان را شنیده بودند، خود را به فراموشی بزنند، یا آنکه دستگاه رسانه‌ای معاویه چنان موفق عمل کرده بود که اذهان مردم را نسبت به بالاترین شخص بعد از رسول خدا در جهان اسلام، منحرف کند و اطلاعات نادرست به خورد آنها دهد. البته به نظر جمع این دو در این امر دخیل بوده است. 
اسیر‌بن‌جابر نیز می‌گوید: «وقتی در جنگ صفین، منادی سپاه علی فریاد زد: «ای سپاه خدا! نبرد را آغاز کنید»، اویس را دیدم که شمشیرش بر اثر شدت ضربه‌هایش شکست. سپس شمشیر را بر زمین انداخت و فریاد زد: «ای مردم! از این قوم هیچ هراسی به دل راه ندهید. پیش بروید که خدا با ماست». به این ترتیب، سپاهیان امیرمؤمنان را تشویق می‌کرد که ناگهان تیری به قلبش خورد و شهید شد. پس از جنگ، امام علی(ع) بر جنازه اویس نماز خواند و وی را دفن کرد. آنگاه بر سر تربتش نشست و گریست.»
نقل است که پس از شهادت اویس، چهل و چند زخم نیزه و تیر در بدن او وجود داشت.

  مهدی عامری/ اینکه مؤمنان هر روز از خداوند می‌خواهند در زمره «انعمت علیهم» قرار بگیرند، امری عقلانی است؛ اما درباره این دعا و هر دعای دیگری باید متوجه بود که خداوند با شرایط خاصی دعا را مستجاب می‌کند و پس از آن نیز اگر دعایی مستجاب شد، این استجابت ابدی و دائمی نیست و مؤمن زیرک باید در حفظ و نگهداری این توشه الهی کوشا باشد.
قوم بنی‌اسرائیل یک مثال روشن است؛ قومی که به دلیل ارتکاب گناه و اعمال سوء خود از صف «انعمت علیهم» خارج شدند و به صف «مغضوب علیهم» پیوستند.
خداوند درباره این قوم می‌فرماید: «يا بَني إِسرائيلَ اذكُروا نِعمَتِيَ الَّتي أَنعَمتُ عَلَيكُم وَ أَنّي فَضَّلتُكُم عَلَى العالَمينَ»؛ ای بنی اسرائیل! نعمت‌هایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد بیاورید و من، شما را بر جهانیان، برتری بخشیدم. به تعبیر امام خامنه‌ای خداوند با هیچ کسی قوم و خویشی ندارد. مغرور شدن به یاری خدا، یعنی نابحق از خدا توقع کردن؛ بدون اینکه انسان عمل صالحی را به میدان بیاورد، از خدا پاداش بخواهد؛ اینکه انسان بگوید، ما که بنده‌ خوب خدا هستیم و خدا حتماً به ما کمک خواهد کرد؛ اینکه انسان از حلم الهی سوءاستفاده کند و به گناه ادامه بدهد و کفران نعمت نماید و شکرگزاری را فراموش کند؛ از عذاب خدا خود را ایمن بداند. این غرّه شدن به پشتیبانی خدا، همان بلایی است که بر سر بنی‌اسرائیل آمد. خدای متعال آنها را ملت برگزیده قرار داده بود؛ اما چون به یاری خداوند غرّه شدند و وظایف‌شان را انجام ندادند، با عمل بد خود کاری کردند که خدای متعال درباره‌ آنها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة و باءوا و بغضب من الله» و مورد خشم الهی و در شمار «مغضوب علیهم» قرار گرفتند. هر قوم مؤمن دیگری نیز در معرض این ابتلا خواهد بود.

حجت‌الاسلام سیدحسین مؤمنی در گفت‌وگو با صبح‌صادق
مجتبی برزگر/ از مسائل مهم در ماه مبارک رمضان، روزه و تأثیر آن بر سبک زندگی یک فرد مسلمان است. در سبک زندگی بیشتر به جنبه‌های رفتاری و تنظیم برنامه‌های زندگی اشاره می‌شود و جنبه‌های درونی، فکری و معنوی در سبک زندگی مطرح نمی‌شود. آنها پایه‌ها و منابع سبک زندگی را تشکیل می‌د‌هند. ماه مبارک رمضان چند خاصیت و اثر دارد؛ یکی از آنها این است که تقوا و خویشتن‌داری را افزایش داده و رحم بیشتری به دل انسان‌ها می‌دهد، حس همدلی زیاد می‌شود و حس معنوی انسان‌ها تقویت می‌شود؛ اینها جزء سبک زندگی نیستند؛ بلکه منابعی هستند که بر زندگی ما تأثیر می‌گذارند و ماه مبارک رمضان می‌تواند این منابع را تقویت کند. ماه مبارک رمضان از اذان صبح تا اذان مغرب باید از خوردن و آشامیدن پرهیز کنیم؛ خود این مسئله سبک زندگی انسان را تغییر می‌دهد. خواب و بیداری و نظم زندگی با اذان تنظیم می‌شود و این یکی از نکته‌های بسیار مهم است تا جایی که توصیه بزرگان و علما و حتی دین این است که برنامه زندگی مؤمنان به لحاظ اوقات با وقت نماز و اذان تنظیم شود. این اتفاق در ماه مبارک رمضان می‌افتد و مسلمانان برنامه‌ها و نظم زمانی زندگی‌شان را با اذان تنظیم می‌کنند. نکته دوم اینکه ماه مبارک رمضان سبب می‌شود در سبک خواب و بیداری مؤمنان تغییر ایجاد شود؛ ممکن است انسان‌های معمولی در غیر ماه مبارک رمضان هنگام اذان صبح بیدار نشوند، نمازشان را اول وقت نخوانند و هنگام مغرب غذا نخورند. به عبارتی، نوع خوراک، زمان خواب و بیداری کاملاً در ماه مبارک رمضان تحت تأثیر روزه قرار می‌گیرد و زندگی به آن سبک اسلامی خودش نزدیک‌تر می‌شود. حجت‌الاسلام سیدحسین مؤمنی از مدرسین سطوح عالی حوزه علمیه قم و واعظ برجسته کشور این گونه می‌گوید: «ما در ماه مبارک رمضان به تعلیم و تأدیب نیاز داریم که در سایر ماه‌ها آنچه در ماه رمضان اندوخته‌ایم بهره ببریم و استفاده کنیم؛ لذا توجه به منبر و محراب، توجه به مسجد، توجه به مناجات و شب زنده‌داری آن روح الهی را در وجود انسان متعالی و نهادینه می‌کند.» مشروح دیگر نکات و آموزه‌های اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان از زبان وی در گفت‌‌وگوی خبرنگار هفته‌نامه صبح‌صادق آمده است که در ادامه می‌خوانید؛
* امروزه رمضان به منزله یک سبک زندگی خاص در سراسر جهان پذیرفته شده است و حتی غیر مسلمان‌ها نیز به آن احترام می‌گذارند؛ به نظر شما چطور می‌شود بقیه دستورات اسلام را نیز همانند رمضان جهانی کرد؟
همان طور که قرآن کریم ماه رمضان و صوم را صرفاً برای مسلمانان نمی‌داند و سایر امت‌ها را هم به سمت بهره بردن از این فضایل دعوت می‌کند، الآن هم به همین صورت است. من در بعضی از کشورها که عمدتاً مسیحی بودند، دیده‌ام که چنین مطلبی را پذیرفته‌اند و به آن عمل هم می‌کنند. در واقع، وقتی یک مطلبی که در شریعت مقدس مستند به عدل و علم روز باشد و براساس آن کار جلو برود، یقیناً پذیرش عمومی نیز وجود دارد. البته در بعضی از بخش‌ها که معاندان هستند و اجازه اجرایی شدن فرهنگ دینی را نمی‌دهند، در آن فضاها ما ورود نمی‌کنیم و آنها شاید به ما ربطی نداشته باشد؛ اما اگر در دیگر موارد احکام دین و زیبایی‌های دین بدون ایجاد و القای شبهه، بیان شود طبیعتاً واجد پذیرش عمومی خواهد بود.
شما ببینید در دیگر سرزمین‌ها حتی برای حیوانات قانون و برنامه دارند. ما در بحث حجاب و رعایت حجاب که امری کاملاً عقلانی است و بدون اینکه شبهات و ذلالت‌ها بر آن غلبه پیدا کند، به طور حتم شاهد پذیرش این مطلب خواهیم بود. احکامی که سبب رشد و تکامل جامعه می‌شود؛ زیرا حجاب موجبات رشد یک جامعه و آرامش و امنیت آن را فراهم می‌‌آورد. از بین رفتن حجاب همین بدبختی‌ها را برای غرب به ارمغان آورده و برخی مجبورند برای حفظ خود از لباس رمزدار استفاده کنند. ریشه این مطلب در بی‌حجابی است؛ اگر بیاییم این دست از احکام ارزشمند را از طریق رسانه‌ها که رسالت آگاه‌سازی جامعه را بر عهده دارند، به خوبی تبیین کنیم، به یقین ما شاهد پذیرش و اقبال بیشتر به سمت احکام اسلام خواهیم بود.

* چند سالی است که به بهانه اینکه ماه رمضان مبارک است، در این ماه جشن و طنز برپا می‌کنند، ضمن توضیح درباره کلمه مبارک، بگویید سیره اهل‌بیت(ع) در رمضان چگونه بوده است؟
پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «ماه رمضان ماه مبارک، رحمت و مغفرت است»؛ به معنای اینکه آنچه در ماه رمضان در امور خیر انجام می‌دهید، به صورت مضاعف حساب می‌شود. به عبارت بهتر مبارک است؛ زیرا برکات الهی در این ماه بر عباد خدا به صورت ویژه نازل می‌شود. اگر دستی به سمت آسمان دراز شود، این دست ناامید برنمی‌گردد. من مبارک را از این روایت استفاده می‌کنم که در المراقبات میرزاجواد ملکی تبریزی آمده است، امام صادق(ع) می‌فرمایند: «جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل می‌شود که یا رسول‌الله، خداوند متعال فرموده‌اند اگر کسی قبل از اینکه افطار کند، دعای اللهم رب نور العظیم را بخواند که با آن دعای عهد مفاتیح تفاوت دارد، پنج برکت متوجه او می‌شود. دعا، روزه و نمازش که مورد قبول حضرت حق قرار می‌گیرد و گناه او بخشیده می‌شود. پنجمین برکت هم این است که عمل او با اعمال صدیقین و انبیاء بالا می‌رود. این برای زمانی است که حق‌تعالی نگاهی به انسان داشته باشد و انسان اعمالی که انجام می‌دهد، مرضی رضای خداست.»
در ماه رمضان عده‌ای روزه‌خواری می‌کنند که این روزه‌خواری عقب افتادن از میدان مسابقه است. حضرت امام حسن مجتبی(ع) می‌فرمایند: «خدا ماه رمضان را میدان مسابقه قرار داد، حالا برخی روزه‌خواری می‌کنند و متأسفانه تصاویر آن را نیز در فضای مجازی منتشر می‌کنند؛ اینها نمی‌دانند از این میدان مسابقه عقب افتاده‌اند. در آخر این مسابقه این برکت را شما می‌بینید. خداوند خودش را اجر و ثواب انسان روزه‌دار را می‌دهد؛ چرا که به واسطه اطاعت خدا به سراغ رضایت الهی می‌روند و این رضایت الهی همان برکت است.

* برای اینکه رمضان استمرار داشته باشد و در ماه دیگری از سال توشه رمضان همراه ما بماند، چه ملزومات علمی و عملی لازم است؟
ما در اینجا با استفاده از این ادبیات و کلمات خیال می‌کنیم این کلمات همان کلماتی هستند که افراد می‌خواهند در این فضا نواندیشی کنند. اصلاً ابایی نداریم بگوییم آنچه می‌خواهیم بیان کنیم از قرآن و روایات است. از این الفاظ جدیدی که برخی می‌خواهند استفاده کنند و بر این باورند اینها بهانه و ابزاری است برای جذب! نه می‌پسندیم و نه استفاده کنیم. حضرت زهرا(س) می‌فرمایند، روزه برای انسان انکسار به وجود می‌آورد. انکسار اول در مقابل ذات اقدس اله! بعضی‌ها در مقابل خدا متکبرند، نسبت به نماز، حجاب و واجبات الهی تارک هستند. متأسفانه نسبت به اجتناب از معاصی هم اعتقادی ندارند. ما اگر در مقابل خدا انکسار داشته باشیم، دیگر آفات و ناهنجاری‌های اجتماعی برطرف خواهد شد. درس رمضان انکسار و قرب به خداست که بدانیم همه چیز به سوی خدا برمی‌گردد. ماه رمضان ماه تعلیم است و تأدیب؛ تعلیم به معنای خوراک دادن جسم و جان از معلومات و ماه تأدیب، یعنی نهادینه کردن نکات و آموزه‌های اخلاقی در وجود مسلمانان و مؤمنان. ما در ماه مبارک رمضان به تعلیم و تأدیب نیاز داریم تا در دیگر ماه‌ها آنچه در ماه رمضان اندوخته‌ایم، بهره ببریم و استفاده کنیم؛ از این رو توجه به منبر و محراب، توجه به مسجد، توجه به مناجات و شب‌زنده‌داری آن روح الهی را در وجود انسان متعالی و نهادینه می‌کند.

* یکی از مسائلی که در ماه رمضان بسیار بیان می‌شود و در ادعیه هم وجود دارد، همین عبارت «اللهم اغن کل فقیر» است که بعد اجتماعی رمضان را برجسته‌تر می‌کند. آیا ماه رمضان تنها در معنویت فردی خلاصه می‌شود یا معنویت اجتماعی را هم دربرمی‌گیرد؟
به نظر من این فقری که در عبارت «اللهم اغن کل فقیر» آمده است، صرفاً به فقر مادی اشاره نمی‌کند و همه سرمایه حقیقی در جهان را درهم، دلار و تومان نمی‌داند. بالاترین سرمایه‌ای که باید در ماه رمضان کسب کنیم، توکل به خداست. نقطه ضعف در زندگی امروز را در حلقه مفقوده از بین رفتن این توکل‌ها می‌دانیم. فراموش کردن این نکته که رازق ما این یارانه‌ها نیستند، رازق ما خداست. اینکه برخی فرزند خودشان را از بین می‌برند و می‌گویند فقیر هستیم و پول نداریم؛ در اینجا این توکل در وجود آنها از بین رفته است. امام جواد(ع) می‌فرمایند، برای رسیدن به هر چیز گرانبهایی و هر مقام رفیعی باید توکل به خدا را نردبان موفقیت بدانیم؛ این ره‌آورد رمضان است. درست است که برخی فقیر را به کسی می‌گویند که از جهت مسائل اجتماعی و اقتصادی در مضیقه باشد؛ اما فقیر اصلی، فقیر فکری و اندیشه‌ای است. ما افرادی را در زندگی می‌بینیم که متمول هستند، اما در واقع فقیرند. افرادی هم می‌بینیم که انسان‌های متمولی نیستند؛ ولی غنی بودن آنها درس‌آموز بسیاری است. چون هم سفره‌دار در شهر رمضان هستند و همچنین توکل بی‌حدشان، اعتماد آنها را به خدا هر لحظه قوی‌تر می‌کند.

* در جامعه اسلامی حاکمان و مسئولان برای بهتر شدن ماه رمضان مردم چه وظیفه‌ای دارند؟
در جامعه اسلامی، وظیفه حاکمان و مسئولان این است که آنچه در تعالیم و دستورات دین وجود دارد، اجرا کنند. از ما خواسته شده است در جامعه دینی فضا را برای روزه‌داران آرام نگه داریم؛ باید این امنیت و آرامش را ایجاد کنیم. حکومت و نظام طبیعتاً یک سری تکالیفی بر عهده دارد که عرصه را برای امن کردن جامعه خاص روزه‌داران و صائمین آماده کند. همچنین با هر عملی که بخواهد سبب از بین رفتن این فضای امن بشود، به شدت مقابله کنند. پیش از ورود به ماه رمضان لازم است آثار و برکات این ماه هم از نظر عقلی و هم از نظر مادی تبیین شود و جامعه بداند با چه ماه پر برکت و مبارکی مواجه است، در این صورت شاهد اقبال بیشتر جامعه نسبت به این مهم خواهیم بود.

* برای استفاده و بهره‌وری بهتر از فضایل ناب ماه مبارک رمضان چه توصیه‌ای برای جوانان دارید؟
جوان‌ها باید توجه کنند که این میدان مسابقه است و از این میدان مسابقه عقب نیفتند. چگونه است وقتی برای صلابت جسم‌شان به یک باشگاه ورزشی مراجعه می‌کنند و هم از ورزش سنگین استفاده می‌کنند و هم با رژیم و نوع استفاده غذایی، سعی می‌کنند بدن‌شان روی فرم بماند. رمضان ماهی است که می‌تواند روح و جان شما را روی فرم بیاورد. تکامل جسمانی همین تکاملی است که از طریق خوردن، خوابیدن و استفاده از لذت‌های دنیوی روی فرم می‌آورند و تکامل روحانی سیر الی‌الله است. اگر کسی می‌خواهد به آرامش و نشاط حقیقی برسد، بداند که همه چیز در گرو انکسار به ماه رمضان است.