علی تتماج/  آخرین جمعه ماه مبارک رمضان نه تنها برای ملت ایران، بلکه برای جهان اسلام و حتی بسیاری از ملت‌های جهان اهمیت و جایگاه ویژه‌ای دارد. امام خمینی(ره) در سال 1358 به حمایت از ملت فلسطین این روز را «روز قدس» نامگذاری کردند. شاید در سال‌های ابتدایی این روز فقط در میان ایرانیان گرامی داشته می‌شد، اما  همچون بسیاری از اصول و چارچوب‌های انقلاب اسلامی که جایگاه جهانی یافته، به مرور نه تنها در کشورهای اسلامی، بلکه در سراسر جهان ملت‌ها این روز را گرامی می‌دارند و فریاد حمایت از فلسطین سر می‌دهند.
 امسال نیز روز جهانی قدس در حالی فرا رسیده که شرایطی خاص بر منطقه و مسئله فلسطین حاکم است. در حوزه داخلی فلسطین در حالی رژیم صهیونیستی اشغال گسترده‌تر کرانه باختری و قدس را در پیش گرفته که آمریکایی‌ها نیز به شدت بر طبل این اشغالگری می‌کوبند که تصویب طرح انتقال سفارت آمریکا به قدس در سنای آمریکا و سفر ترامپ به سرزمین‌های اشغالی را می‌توان از آن جمله دانست.
در حوزه منطقه‌ای نیز ارتجاع عربی به سرکردگی رژیم سعودی در حالی ادعای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و به تازگی قطر را می‌دهد که هدف اصلی آن را اعمال فشار بر گروه‌های فلسطین، از جمله حماس تشکیل می‌دهد. گزارش‌ها نشان می‌دهد سعودی در ازای قرارداد تسلیحاتی با آمریکا تعهد خیانت به فلسطین را داده و با ادعای مقابله با قطر و آنچه تروریسم می‌نامد، طرح افزایش فشارها و تحریم‌ها علیه فلسطینی‌ها را اجرایی می‌کند. از سوی دیگر تروریسم دست‌پرورده آمریکا و شرکای منطقه‌ای آن که آشکارا تحت حمایت رژیم صهیونیستی هستند، در حالی به روزهای پایانی حیات ننگین مأموریت خود نزدیک می‌شوند که مأموریت ایجاد فضای رعب و وحشت در ایران به آنها محول شده که حادثه تروریستی در مجلس شورای اسلامی و مرقد امام خمینی(ره) برگرفته از همین توطئه‌ها بوده است. نکته بسیار مهم دیگر آنکه کنگره آمریکا سرانجام با رأی اکثریت قطعنامه تشدید تحریم‌ها علیه ایران را تصویب کرد. این اقدام در حالی صورت گرفته که در کنار نقض آشکار برجام، دلیل ادعایی آنان مقابله با حضور ایران در منطقه مطرح شده که در اصل برگرفته از خشم آمریکا از مبارزه ایران با تروریسم و دستاوردهای آن در برقراری ثبات و امنیت منطقه است.
آنچه در لایه‌های پنهانی تحرکات ضد ایرانی آمریکا و شرکای آن مشاهده می‌شود، تقارن آن با روز جهانی قدس است. این تقارن نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها از یک سو به دنبال دلسردکردن ملت ایران از راهبرد مقاومت و از سوی دیگر ایجاد فضای حاشیه‌ای برای دوری ایرانیان و جهانیان از روز جهانی قدس است. آمریکایی‌ها می‌خواهند چنین القا کنند که حمایت از مقاومت و فلسطین هزینه‌های سنگینی دارد و البته راهکار مورد نظر خود را نیز ارائه می‌کنند و آن تسلیم شدن ایران در برابر زیاده‌خواهی منطقه‌ای و موشکی آمریکاست که در اصل تبدیل‌کردن ایران به کشوری تسلیم‌پذیر، ضعیف و بدون استقلال و آزادی است. 
با توجه به این شرایط می‌توان گفت که حضور گسترده ملت ایران در روز جهانی قدس در حالی که استمرار حمایت از فلسطین است، پاسخی قاطع به تحریم و تهدیدات اخیر آمریکا و شرکای منطقه‌ای آن خواهد بود که همچون سال‌های اخیر نه تنها در عرصه داخلی و مقابله با آمریکا دستاوردهای بسیاری برای ایران رقم خواهد زد؛ بلکه همچنان نام ایران را در جایگاه پیشگام حمایت از مظلومان در جهان طنین‌انداز خواهد کرد. جهانیان همچون گذشته ایرانیان را پرچمدار صلح و آزادی‌خواهی جهان خواهند دانست؛ اصلی که در کنار خنثی‌سازی بسیاری از توطئه‌های دشمنان می‌تواند مؤلفه‌ای مهم برای شکستن تحریم‌ها و استمرار رویکرد جهانیان به همگرایی با جمهوری اسلامی ایران باشد.

   دکتر یدالله جوانی /  رهبر معظم انقلاب غروب چهارشنبه 17 خردادماه 96 در دیدار با دانشجویان با تشریح وضعیت کشور از حیث فرهنگی و اختلال پدید آمده در برخی از دستگاه‌های فرهنگی کشور از اصطلاحی استفاده کردند که در رسانه‌ها و به ویژه در فضای مجازی، بازتاب گسترده‌ای داشت. معظم‌له فرمودند: «گاهی دستگاه‌های مرکزی فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی می‌شوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفه خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیم‌گیری و اقدام کنند.»
به دنبال انتشار این اظهارات بود که تفسیرها و تحلیل‌های متفاوتی با جهت‌گیری‌های مثبت و منفی نسبت به عبارت «آتش به اختیار» صورت گرفت. نیروهای انقلابی از این تدبیر و رهنمود معظم‌له استقبال کرده و به چیستی و چرایی مفهوم «آتش به اختیار» پرداختند، اما جریان غیر انقلابی با ابراز نگرانی از بیان این مطلب، با تفسیرهای نادرست، پیدایی نوعی بی‌انضباطی و قانون‌گریزی را از پیامدهای عمل براساس قاعده «آتش به اختیار» اعلام کرد. 
این جهت‌گیری‌های متفاوت و بعضاً همراه با اغراض سیاسی از سوی گروه‌های مخالف و معاند، در حالی مطرح و در خصوص آن فضاسازی می‌شود که، موضوع «آتش به اختیار»، یک موضوع دینی با حکم فقهی مشخص و برخوردار از پشتوانه عقلی و منطقی است. به عبارت دیگر، آنچه رهبر حکیم انقلاب به اقتضای اوضاع بیان فرموده‌اند، تشریح وظیفه مکلف به احکام دین است. احکام دین در صورت درست فهمیده شدن، نه تنها غیر عقلایی نیست؛ بلکه عین عقلانیت است. عبارت «آتش به اختیار» یک اصطلاح نظامی است و معمولاً در حوزه‌های دیگر هم به کار برده می‌شود.
این واژه در حوزه نظامی، جایی استفاده می‌شود که نیروهای صف و در خط مقدم مبارزه با دشمن، هرگاه به هر دلیلی رابطه آنها با قرارگاه اصلی و فرماندهی قطع شد، نباید دست روی دست بگذارند؛ بلکه باید براساس قواعد و اصول رزم، به صورت «آتش به اختیار»، با دشمن مقابله کرده، سنگرها و مواضع خود را در مقابل هجوم دشمن حفظ کنند. موضوع خیلی روشن است؛ اگر در چنین وضعیتی سربازان و افسران در خط مقدم، با هجوم دشمن مواجه شوند، آیا از آنان پذیرفتنی است که دست روی دست گذاشته، هیچ واکنشی نسبت به دشمن نداشته باشند، با این استدلال که ما رابطه با فرماندهی نداشتیم و نمی‌دانستیم چه باید کرد؟! بنابراین «آتش به اختیار»، یعنی عمل به وظیفه شناخته شده و تعریف شده از سوی کسانی که در حوزه‌هایی وظیفه دارند؛ لکن قرارگاه‌های بالاسری آنان دچار اختلال شده‌اند. شرایطی که در آن قرار داریم، شرایط «جنگ نرم» است. رهبر معظم انقلاب از دانشجویان به «افسران جنگ نرم»، یعنی کسانی که در صف بوده و باید با دشمن مقابله کنند، یاد کرده‌اند. برخی از مجموعه‌های دولتی مانند وزارتخانه‌های علوم، بهداشت و ارشاد، در حکم قرارگاه‌ها و ستادهای عالی، باید در موضوع مقابله با جنگ نرم در کشور، این افسران جنگ نرم را، هدایت و پشتیبانی کنند. اما متأسفانه مدتی است که این مجموعه‌ها، به دلایل گوناگون، آن کارآمدی لازم در امر مبارزه با جنگ نرم را از دست داده و دچار اختلال شده‌اند. در چنین وضعیتی، تکلیف از روی دوش افسران جنگ نرم برداشته نمی‌شود و آنان وظیفه دارند به صورت «آتش به اختیار» طبق نظر و تدبیر رهبر حکیم انقلاب، تصمیم‌گیری و عمل کنند. طبق نظر ایشان؛ «تلاش جدی و همه‌جانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب اسلامی در دانشگاه‌ها»، یکی از وظایف اصلی افسران جنگ نرم است. در شرایطی که آن دستگاه‌ها و مدیریت‌های بالاسری در دانشگاه‌ها مختل شده‌اند، نمی‌توان گفت، این تکلیف از روی دوش دانشجویان برداشته می‌شود. آنان باید هوشمندانه و قاطعانه در راستای غلبه گفتمان انقلاب، برنامه‌ریزی کرده و اقدام کنند. به عبارت دیگر، غفلت، کوتاهی و انحراف دستگاه‌ها و مسئولان در یک حوزه‌ای در راستای انجام وظایف، موجب سلب تکلیف از مردم و جوانان مرتبط با آن حوزه نمی‌شود. برخی تصور می‌کنند، موضوع آتش به اختیار تنها از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده است، این تصور در حالی است که، حضرت امام خمینی(ره) با صراحت در وصیت‌نامه سیاسی‌ـ الهی خود، به این موضوع پرداخته‌اند.
 آنچه حضرت امام(ره) به لحاظ مصداقی بیان می‌دارند، بسیار فراتر از حوزه گفتمان‌سازی مورد نظر رهبر فرزانه انقلاب است. آن عزیز سفر کرده در فرازی از وصیت‌نامه خود، این‌چنین دستور به «آتش به اختیار» می‌دهند: «باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می‌شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی‌ها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی‌های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می‌باشند و مردم و جوانان حزب‌اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاه‌های مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند متعال مددکار همه باشد.»
سردار سرلشکر صفوی
مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا گفت: «سیاست آمریکا ساخت دوقطبی تنش بین کشور‌های اسلامی است و برخی کشورهای اسلامی هم در زمین آمریکا بازی می‌کنند.»
سردار سرلشکر سیدیحیی صفوی، مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا با اشاره به مناسبات سیاسی و نظامی کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس با ایالات متحده آمریکا، گفت: «برتری نظامی محصول فکر و فرایندهای داخلی نیروهای مسلح در جهت افزایش توان نظامی و امنیتی هر کشوری است و بدون درک صحیح از امنیت و داشتن راهبرد مناسب، تسلیحات نظامی صرفاً در جهت ناامنی و بروز تنش و درگیری به کار گرفته خواهد شد.» 
وی با اشاره به بی‌سابقه بودن امضای بسته تسلیحاتی بین آمریکا و عربستان، اظهار داشت: «حجم تسلیحات خریداری شده از سوی کشورهای عربی، به ویژه عربستان در سطح نامتعارفی بوده و امضای بسته تسلیحاتی 110 میلیارد دلاری بین آمریکا و عربستان و توافقات تسلیحاتی آتی نه تنها کمکی به امنیت منطقه جنوب غرب آسیا نمی‌کند؛ بلکه در جهت ناامن‌سازی منطقه و ایجاد تنش در این منطقه که  قلب انرژی جهان است، استفاده خواهد شد.»
دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا ادامه داد: «پیش از انقلاب دیکتاتور ایران، شاه از هم‌پیمان خود یعنی آمریکا خریدهای میلیاردی سلاح و تجهیزات داشت و صدام با حمایت تسلیحاتی و نظامی آمریکا به ایران حمله کرد، سرنوشت این دو دیکتاتور باید درس عبرتی برای برخی باشد و مسلم است که تاریخ در زمان‌ها و مکان‌های مختلف تکرار خواهد شد، امیدوار هستیم سلاح‌هایی که به این کشورهای عربی فروخته می‌شود، مانند سلاح‌هایی که در زمان شاه به ایران فروخته شد، روزی دست ملت‌های عربی منطقه بیفتد و علیه آمریکایی‌ها و رژیم صهیونیستی به کار گرفته شود.» وی افزود: «موضوع تجارت امنیت از جمله موضوعاتی است که در چند دهه گذشته مورد توجه رؤسای کاخ سفید قرار گرفته است و البته عایدات این‌گونه توافقات برای آمریکا کمک به ایجاد شغل در داخل خاک ایالات متحده با پول مردم عربستان است و حرکت پادشاهی آل‌سعود در این زمینه صرفاً در جهت هدر دادن منابع مالی این کشور اسلامی است و سیاست آمریکا همیشه ساخت دوقطبی تنش بین کشورهای اسلامی بوده است.»
مشاور عالی رهبر معظم انقلاب تأکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران همیشه اعلام کرده است سیاست اصولی ما بر مبنای احترام متقابل و نیز احترام به استقلال سیاسی کشورها و حفظ تمامیت ارضی آنها است و در این زمینه  از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنیم.»

دریادار حبیب‌الله سیاری
فرمانده نیروی دریایی ارتش گفت: «با نیروی انسانی الهی‌محور و متعهد می‌توانیم مقتدرانه در برابر هر تهدیدی بایستیم.»
 دریادار حبیب‌الله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در محفل انس با قرآن کریم که با حضور مسئولان استانی در منطقه یکم امامت نداجا برگزار شد، گفت: «امنیت موجب رشد و پیشرفت و تکامل در همه ابعاد می‌شود و رشد و بالندگی کشور را به همراه دارد.» وی با تأکید بر اینکه نیروهای مسلح محور اصلی در مرزهای زمینی، هوایی و دریایی هستند، بیان‌ داشت: «برقراری امنیت در آب‌های آزاد، خلیج عدن و اقیانوس هند و همچنین مقابله با پدیده شوم دزدان دریایی به منظور چرخش چرخه اقتصاد در کشور از اهمّ رسالت نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.»
 فرمانده نیروی دریایی ارتش، تأمین امنیت از سوی نداجا در کشور و منطقه را کار بزرگی خواند و گفت: «افتخار می‌کنیم که رسالت خود را در راستای برقراری امنیت به خوبی انجام می‌دهیم.»
 دریادار سیاری با بیان اینکه البته نیازمندی‌هایی نیز داریم، تصریح کرد: «یکی از این نیازمندی‌ها تجهیزات است، با توجه به اینکه در شرایط خاصی که با حضور در آب‌های آزاد با دریانوردی در بلندمدت انجام می‌دهیم، باید به دست توانمند خودمان تجهیزات مورد نیاز را بسازیم.» 
وی ادامه داد: «امروز سینه سپر می‌کنیم و در چند قدمی در کارخانجات بندرعباس به دست توانمند نیروهای داخلی تجهیزات را ساخته و با اقتدار و غرور در برابر هر تهدیدی می‌ایستیم.»
 فرمانده نیروی دریایی ارتش، تجهیزات را یک استراتژیک مهم خواند که نمی‌توان به راحتی وارد کرد. وی در ادامه گفت: «پس با شعار «ما می‌توانیم» تمام تجهیزات خود را در ایران در نیروی دریایی و با کمک تمام سازمان‌ها و دانشگاهیان می‌سازیم.»
دریادار سیاری در بخش پایانی سخنان خود تصریح کرد: «یکی دیگر از نیازمندی‌های ما یک نیروی انسانی الهی‌محور با تمام مشخصات متعهد، مقتدر، نترس، با اعتماد‌به‌نفس، مؤمن و ولایی است که بتواند با ایمان و شجاعت و دانش خود با اقتدار در برابر هر تهدیدی بایستد.»

چند و چون آتش به اختیار در گفت‌وگوی صبح‌صادق با محمدحسین رجبی‌دوانی
مجتبی برزگر/ رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان تصریح کردند، اگر قرارگاه‌های فرهنگی دچار اختلال شدند و اصلی را از فرعی تشخیص ندادند، دانشجوها آتش به اختیارند که بلافاصله پس از این سخنان، برخی فعالان کج‌فهم در رسانه‌های مخالف این‌گونه وانمود کردند که آتش به اختیار به معنای مجوز فعالیت غیر قانونی و خودسرانه عمل کردن است؛ اما ماجرا این‌گونه نیست. تعبیر دکتر محمدحسین رجبی‌دوانی که با خبرنگار هفته‌نامه صبح‌صادق درباره این فرمایش حضرت ‌آقا گفت‌وگویی داشته، این است که موضوع آتش به اختیار جدید نیست؛ چرا که رهبری سال گذشته در همین دیدار با دانشجویان می‌فرمایند: «اگر ایستادگی کردید و با بسیج ذهنی مردم، خواسته‌ها را به گفتمان عمومی تبدیل کردید، مسئولان هم مجبور می‌شوند به مطالبات شما عمل کنند.» البته فحوای کلام نشان می‌دهد، معظم‌له از فرماندهی و میدان‌داری متولیان فرهنگی کشور در مقابله با جنگ نرم دشمن قطع امید کرده‌اند. مشروح دیدگاه‌های استاد محمدحسین رجبی‌دوانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام را که با خبرنگار هفته‌نامه صبح صادق به گفت‌وگو نشسته است، در ادامه می‌خوانید.
*چندی پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دانشجویان بحث «آتش به اختیار» را مطرح کردند؛ به نظر جناب‌عالی منظور معظم‌له از به کار بردن عبارت «آتش به اختیار» چه بود؟
چند سال است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه جنگ نرم دشمن و خطرات بزرگ آن در عرصه فرهنگی و تغییر ارزش‌ها و هنجارهای جامعه هشدارها داده‌اند و در ضمن این هشدارها فرموده‌اند، استادان دانشگاه‌ها فرماندهان این میدان هستند و دانشجویان نیز افسران جبهه جنگ نرم! اما اینکه چرا این نکته را به این صورت مطرح کردند و دستور آتش به اختیار دادند، به نظر می‌رسد ایشان از متولیان فرهنگی کشور قطع امید کرده‌اند. شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و وزارت ارشاد متولیان اصلی در این زمینه هستند که باید احساس مسئولیت می‌کردند و در قبال جنگ نرم دشمن با همه ابزارها و امکانات به میدان می‌آمدند. حتی می‌توانستند استادان و دانشجویان را به خوبی مدیریت کنند تا توطئه‌های دشمن نقش بر آب شود؛ اما متأسفانه از آنجایی که نگاه دولت، مسئولان و وزیران مربوطه در عرصه‌های فرهنگی و علمی، همانند رهبری نیست و چنین باوری در آنها وجود ندارد، معظم‌له با قطع امید از این متولیان رسمی و اصلی به افرادی که خود دغدغه و درد دین، نظام، انقلاب و ارزش‌های آن را دارند، دستور آتش‌ به اختیار دادند و به طور رسمی این مأموریت و رسالت بزرگ را بر دوش آنها نهادند تا اینها بتوانند در این عرصه نقش ایفا کنند. حالا شاید برخی بگویند چرا قطع امید شده است؟! خب ما می‌بینیم متأسفانه وزارت علوم به جای پرداختن به چنین مسئله مهمی، به مسائل حاشیه‌ای، چون دروغ بزرگ 3000 بورسیه رانتی توجه می‌کند و حتی رئیس‌جمهور هم در این عرصه ورود پیدا کرد و با طعنه‎های گزنده و چندش‌آوری مانند «و ما ادراک البورسیه» با آبروی عده‌ای بازی کرد و بعد معلوم شد اینها دروغ بزرگی بوده و به فرموده رهبر معظم انقلاب در حق بسیاری از اینها ظلم شد و متأسفانه این ظلم هنوز هم ادامه دارد و برطرف نشده است. در وزارت ارشاد نیز که باید با فرهیختگان تعامل داشته باشد و در عرصه جنگ نرم آنها را مدیریت کند، با مسائل حاشیه‌ای بی‌ارزش و سخیفی، مانند صلاحیت دادن به برخی از نیروهای به ظاهر هنرمند مسئله‌دار خودش را سرگرم می‌کند تا جایی‌ که به صداوسیما نامه می‌نویسد که ربنای فلان خواننده ضد انقلاب را چرا پخش نمی‌کنند. آنقدر این مسئله چندش‌آور و بی‌ارزش بود که بسیاری به پرت ‌بودن و پرت افتادن مسئولان فرهنگی از مسائل اصلی پی بردند. البته حضرت آقا هم به این سخیف‌پردازی‌ها اشاره‌ای کردند؛ از این رو وقتی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم که سیاستگذار آن رئیس‌جمهور است، چنین دیدگاهی دارند و وزیران مربوطه هم این‌گونه هستند، از آنجا هم قطع امید می‌شود. اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارتخانه‌های علمی و فرهنگی به وظایف خود عمل می‌کردند، قرارگاه مرکزی برای فرماندهی مقابله با جنگ نرم دشمن بودند. آیا می‌شود به دلیل نداشتن دغدغه، سلیقه غلط یا باور غیر انقلابی و غیر ارزشی دولتی که موقتی است و عمری حداکثر هشت ساله دارد، مصالح کلی و جزئی نظام و کشور و ارزش‌های ثابت و همیشگی انقلابی و دینی را معطل کرد و به عملکرد ناصواب اینها گره زد؟! از این نظر باید معطوف آن مصالح اساسی شویم که ماندگار هستند. وقتی قرارگاه مرکزی در این عرصه نوعی درماندگی از خودشان نشان دادند، باید اشخاص دیگری به این میدان جنگ ورود کنند و بنا بر دغدغه‌ها و اصولی که به آن پایبند هستند و فارغ از بازی‌های سیاسی، قدرت‌طلبی و مطامع دنیایی با اندیشیدن به اصل نظام و ارزش‌های آن در مقابله با توطئه‌های دشمن در جنگ نرم خودجوش به عرصه بیایند و با کارهای فرهنگی و تبلیغاتی به خنثی‌سازی جنگ نرم دشمن و دفاع از ارزش‌ها بشتابند. این اقدامات همانند افسران و سربازانی می‌شود که در میدان جنگ موقعی که قرارگاه مرکزی فرماندهی آنها دچار اختلال می‌شود یا فرمان آنها نمی‌رسد و آن فرماندهان بدون توجه به واقعیت میدان جنگ از پشت جبهه تصمیم‌هایی می‌گیرند که به جبهه خودی آسیب می‌رساند، آنجا دیگر برای دفاع و حفظ جبهه خودی بنابر واقعیت‌های موجود آنچه را که برای مقابله با دشمن لازم است، خودشان تصمیم می‌گیرند و به اختیار خود بر جبهه دشمن آتش می‌ریزند. به همین دلیل است که رهبری در حقیقت از قرارگاه فرماندهی جنگ نرم که تشکیلات رسمی فرهنگی کشور عهده‌دار آن هستند، قطع امید کرده‌اند و از این رو خواسته‌اند دانشجویان خود وارد این عرصه بشوند.

*برخی می‌گویند استفاده از واژه «آتش به اختیار» سبب هرج‌و مرج و بی‌نظمی در جامعه می‌شود؛ آیا شما هم چنین نظری دارید؟
اینجا باید دقت داشت. رهبر معظم انقلاب دو سال پیاپی در سخنرانی آغازین سال خود در مشهد مقدس از کانون‌های فرهنگی و فعالیت‌های ارزشمند خودجوش مردمی که دغدغه مسائل ارزشی و فرهنگی کشور را دارند، تجلیل کردند و فرمودند اینها باید تقویت شوند. در حقیقت، این فرمایش حضرت آقا در زمینه «آتش به اختیار» در این عرصه بحث جدیدی نیست. این کانون‌ها از قبل هم این فعالیت‌ها را داشتند؛ اما به صورت جزیره‌ای و در شهرهای مختلف که بسیار مؤثر و ارزشمند بوده است؛ اما رهبری خواستند دانشگاه که مرکز علم و فرهنگ است، نقش اساسی خود را ایفا کند. در حقیقت، همان کاری که در چند سال اخیر در فضای کشور به صورت خودجوش انجام می‌شود. این انتظار را هم حضرت ‌آقا از دانشگاهیان دارند؛ از این رو بحث جدیدی نیست، اما متأسفانه برخی که در این عرصه زیر سؤال رفتند و کارنامه‌ سیاهی دارند، برای اینکه سخن رهبری را تحریف کنند، این‌گونه القا می‌کنند که ممکن است برخی از جریان‌های مذهبی و انقلابی چنین استنباط کنند که باید با اقدامات دولت مقابله کرد و خودسرانه در هر عرصه‌ای وارد شد و بدون ملاحظه مصالح کلی کشور اقداماتی انجام داد. این را باید دقت کرد که دولت و هواداران مطبوعاتی و سیاسی‌شان کارنامه‌ای سیاه در برخورد با مسائل ارزشی دارند و امروز درصدد هستند کلام رهبری را تحریف کرده و مظلوم‌نمایی کنند؛ یعنی از سویی چون در این عرصه عملکردی بسیار غلط و نابجا داشتند، برای اینکه از این اتهام و این پاسخگویی به عملکرد ناصواب به نوعی فرار کنند، این مسئله را مطرح ‌می‌کنند. اگر «آتش به اختیار» به این صورت باشد که هر جریان و تشکل دانشجویی بخواهد بنابر نظر و سلیقه خود در عرصه‌های فرهنگی ورود کند، یک آنارشیسم فرهنگی و هرج‌ومرجی پدید می‌آید که به مصالح آن کشور آسیب می‌رسد؛ از این رو دولت از این موضوع قصد بهره‌وری دارد و نه تنها درصدد شانه ‌خالی کردن خود از کارنامه خالی و خراب در این عرصه است؛ بلکه می‌خواهد خود را هم مظلوم جلوه بدهد و طلبکار این عرصه به شمار آید. در حالی‌ که به هیچ وجه فرمایش حضرت‌آقا چنین مطلبی را به سمع و نظر نمی‌رساند؛ بلکه اعتقاد ایشان این بوده است که فعالیت‌های خودجوش مردمی که تاکنون تحت غفلت و کوتاهی مسئولان فرهنگی، کشور را در این عرصه حفظ کرده، گسترش بیشتری پیدا بکند و دانشگاه‌ها را هم به خوبی در بربگیرد.

* این دستور «آتش به اختیار» چه پیامدهای اجتماعی و سیاسی به دنبال دارد؟
فرمایش رهبری در حقیقت اعلام یأس و ناامیدی و روی‌گردانی ایشان از عملکرد دولت و متولیان رسمی فرهنگی کشور و امید داشتن به فعالیت‌های خودجوش مردمی را نشان می‌دهد؛ از این رو این بحث جدیدی نیست؛ اما رهبر معظم انقلاب خواستند این موضوع گسترده‌تر و مؤثرتر بشود؛ به این ترتیب اگر خناسان و کسانی که تاکنون در این عرصه کارنامه‌ای سیاه و سراسر قصور و تقصیر برجای گذاشته‌اند، فضا را فاسد و تخریب نکنند، اتفاقاً پیامدهای چنین مسئله‌ای برای کشور بسیار مبارک، خجسته و ارزشمند خواهد بود و هیچ‌گونه پیامدهای منفی نخواهد داشت.

*آیا همه افراد جامعه شامل این واژه می‌شوند یا فقط افسران جنگ نرم را در برمی‌گیرد؟
رهبر معظم انقلاب از این فعالیت‌های خودجوش فرهنگی در سراسر کشور تجلیل کردند و اینها را بسیار مورد تأیید قرار دادند. این فعالیت‌ها وجود داشته است؛ اما حضرت آقا خواستند نقش دانشگاه و دانشجویان در این عرصه پررنگ‌تر و قوی‌تر شود. در حقیقت همه مردم به ویژه آنهایی که توان حضور در عرصه فعالیت‌های فرهنگی را دارند و دغدغه و دلسوزی برای ارزش‌های نظام اسلامی را یک اصل می‌دانند، آنها را به میدان طلبیدند؛ در حقیقت دانشجویان این رسالت را می‌توانند موفق‌تر و مؤثرتر به سرمنزل مقصود برسانند. حضرت آقا فرمودند افسران جنگ نرم دانشجویان و فرماندهان این میدان، استادان دانشگاه‌ها هستند.

*آیا با این روش می‌توانیم انقلاب اسلامی را به اهداف والایش برسانیم؟
اعتقاد من این است که آنچه انقلاب اسلامی ایران را طی سی‌وهشت سال پایدار نگه داشته، عمدتاً پس از دو مؤلفه بزرگ، یعنی الطاف خدا و عنایات امام زمان(عج)، رهبری‌های حضرت امام(ره) و حضرت ‌آقا بوده است؛ در مرحله بعد اصل کار را خود مردم، دلسوزان، علاقه‌مندان و فدائیان انقلاب حفظ کرده‌اند؛ یعنی اگر ما نقش مردم را در این سال‌ها حذف می‌کردیم، انقلاب در همان سال‌های اول نابود شده بود. چه در دوران دفاع مقدس و چه در مقابله با گروهک‌های جنایتکاری که جنگ بی‌سابقه شهری را همراه با جنایات و ترورهای وحشتناکی که جهان تاکنون به خود ندیده، در دهه 60 در این کشور ایجاد کردند. اگر بنا بود تنها تشکیلات رسمی دولتی، امنیتی و انتظامی با اینها مقابله کنند، این دشمنان، کشور را به طور کامل نابود کرده بودند. این مردم کوچه و بازار و دلسوز انقلاب بودند که خود به عرصه آمدند و خانه‌های تیمی این جنایتکاران را شناسایی و به نیروهای امنیتی و انتظامی معرفی کردند. در واقع، مردم آنها را از صحنه خارج کردند و نه تشکیلات رسمی! برای نمونه، می‌توان به تحریم‌های سنگین و شدید اشاره کرد که فشار آن بر توده‌های مردم وارد می‌شود که اگر مردم مقاومت نکرده بودند، مسئولان نمی‌توانستند کشور را مدیریت بکنند. از این رو در اینجا نقش اساسی خود مردم مهم است که با پیروی از رهبر معظم انقلاب و دغدغه‌های ارزشمندی که برای حفظ نظام داشتند، بحمدالله انقلاب و نظام را تاکنون در پرتو عنایات الهی و توجهات امام زمان(عج) حفظ کرده‌اند.

  محمدرضا مرادی / زمانی‌که دونالد ترامپ در رقابت‌های انتخاباتی، موفق شد هیلاری کلینتون از حزب دموکرات را شکست دهد، بیشتر مردم آمریکا حیرت‌زده شدند؛ چرا که از نظر آنها ترامپ اصولاً پرستیژ لازم برای رفتن به کاخ سفید را نداشت. از این‌رو از همان روزهای اول علیه وی تجمع‌های اعتراضی زیادی برگزار شد. برخی از مقامات حزب جمهوری‌خواه نیز به صورت آشکار و پنهان علیه ترامپ دست به کار شدند. تنها راه برای خلاص شدن از ترامپ نیز استیضاح است. از این‌رو درباره پرونده‌های مالی وی و همچنین ارتباط با روسیه تاکنون چندین پیشنهاد برای استیضاح ترامپ منتشر شده است؛ اما به نظر می‌رسد این روند در حال تشدید شدن است. 
بر اساس نظرسنجی مؤسسه «گالوپ» اکنون نبود محبوبیت دونالد ترامپ رکورد زده و ۶۰ درصد آمریکایی‌ها عملکرد ترامپ را تأیید نمی‌کنند. از سوی دیگر جریان قدرتمند مخالف ترامپ پرونده‌های متعددی را علیه وی در همه سطوح داخلی و خارجی پیگیری می‌کند که به نظر می‌رسد مهم‌ترین این پرونده‌ها پروژه استیضاح ترامپ است که هر روز ابعاد جدی‌تری به خود می‌گیرد. استیضاح رئیس‌جمهور در آمریکا روند بسیار پیچیده و سختی دارد و به ندرت احتمال موفقیت دارد. قانون اساسی آمریکا به کنگره حق داده ‌است که علیه  رئیس‌جمهور به جرم ارتکاب جرایم بزرگ و خائنانه، اقامه دعوا کرده و در صورت محکوم شدن، او را از کار برکنار کند. این جرایم شامل؛ خیانت، دریافت رشوه، جرایم سنگین اجتماعی و ادای شهادت دروغ است. استیضاح از دو طریق قابل طرح است. اول اینکه، ممکن است دیوان عالی فدرال آمریکا علیه رئیس‌جمهور  اعلام جرم کند و از کنگره بخواهد که وی را به دلیل ارتکاب عمل مجرمانه استیضاح کند؛ دوم اینکه، کنگره خود به طور مستقیم وارد عمل ‌شود و علیه رئیس‌جمهور اعلام جرم کند. 
در هر دو شکل ابتدا باید موضوع استیضاح به تصویب اکثریت مجلس نمایندگان آمریکا برسد، سپس این مجلس از مجلس سنا درخواست می‌کند دادگاه تشکیل دهد و متهم را محاکمه کند. در چنین صورتی مجلس سنا به یک دادگاه تبدیل می‌شود و سناتورها هر یک نقش دادستان را ایفا می‌کنند. در این جلسات رئیس دیوان‌عالی فدرال دادگاه را اداره کرده و رئیس‌جمهور نیز باید در مقابل اتهامات از خود دفاع کند. پس از شنیدن دفاعیات طرفین، اتهام به رأی گذاشته می‌شود و اگر اکثریت سناتورها رأی به مجرمیت بدهند رئیس‌جمهور برکنار می‌شود. حال نزدیک به 200  نفر از قانون‌گذاران دموکرات کنگره آمریکا با بیان اینکه رئیس‌جمهورشان قانون اساسی را نقض و پول‌های خارجی را به کسب‌وکار تجاری‌اش سرازیر کرده، اقدام قضایی علیه ترامپ را در دستور کار قرار داده‌اند که به باور کارشناسان شروع جدی روند استیضاح ترامپ محسوب
 می‌شود. 
در مجموع ۱۹۶ سناتور و نماینده از شکایتی حمایت کردند که تأکید دارد دونالد ترامپ، ماده‌ای در قانون اساسی موسوم به «درآمدزایی» را نقض کرده است. به گفته قانون‌گذاران، این شکایت چندی پیش در دادگاه منطقه‌ای آمریکا در واشنگتن به جریان افتاد.
برخی از کارشناسان با مقایسه استیضاح نیکسون در جریان مربوط به واترگیت و پرونده‌های کنونی ترامپ به ویژه درباره دخالت روسیه در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا معتقدند که ترامپ باید استیضاح شود.  نیکسون تنها رئیس‌جمهور آمریکا نبوده که استیضاح شده است. بیل کلینتون نیز به دلیل رابطه‌اش با منشی خود در معرض برکناری قرار گرفت؛ ولی با همراهی چهار نفر از جمهوریخواهان با دموکرات‌ها‌، آرای لازم کنگره برای استیضاح او کسب نشد و توانست از مخمصه نجات پیدا کند. بنابراین سایه استیضاح همواره بر سرِ رؤسای جمهور آمریکا وجود دارد. در این میان دونالد ترامپ خطر بیشتری در این باره احساس می‌کند، چرا که زندگی شخصی و کاری وی مملو از حاشیه است، مسئله‌ای که شرایط برای استیضاح وی را راحت‌تر می‌کند. از این رو در هفته‌های آینده باید اخبار بیشتری از روند استیضاح ترامپ شنید.

 سعید مهدوی/ اقتصاد گروه‌هاي تروريستي هر چند كه از ديد تحليلگران سياسي و كارشناسان به طور کامل مشخص و واضح است؛ ولي در عمل سازوکار تأمين مالي آنها بسيار پيچيده و برنامه‌ريزي شده است. البته با توجه به مسائل امنيتي و پیامدهایی كه در آينده براي تأمين‌كنندگان آن وجود دارد، همواره مخفي و پوشيده است؛ اما با توجه به برخي گزارش‌های معتبر و همچنين اخباري كه از مردم و نيروهاي درگير در اين مناطق به دست مي‌آيد، مي‌توان تا حدود زيادي جورچین اقتصادي اين گروه‌هاي تروريستي را كنار هم چيد. گروهك تروريستي «داعش» بزرگ‌ترين و ثروتمندترين گروهكي است كه تاكنون در جهان شناخته شده است. برخلاف بسیاری از گروه‌های تروریستی کوچک‌تر که با هدف ایجاد تنش برای رسیدن به مقاصد سیاسی/ ایدئولوژیکی خاص تشکیل می‌شوند، داعش از ابتدا هدف خود را از مبارزه، تأسیس یک کشور به اصطلاح اسلامی جدید اعلام کرده و بر همین اساس نظام اقتصادی آن هم از منابع مختلف تأمین می‌شود. تصور عموم مردم این است که کمک‌های مستقیم خارجی، که عموماً از طرف شیوخ عرب حاشیه خلیج‌فارس و در راستای مبارزه با نفوذ ایران در منطقه تأمین می‌شود، قسمت عمده مخارج ماشین جنگی داعش را تأمین می‌کند؛ اما برخلاف این تصور، بخش مهم درآمدهای این گروه از محل قاچاق و فروش کالا با تجار و دولت‌های منطقه در بازار سیاه حاصل می‌شود و کمک‌های مالیِ مستقیم نمی‌توانند مخارج گزاف این گروه را تأمین کنند.
حال پرسش اینجاست که منابع مالی عظیم چنین گروه‌های تروریستی از کجا و چگونه تأمین می‌شود و چرا نهادهای پولی بین‌المللی که مدعی مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم هستند، برای این گروهک‌ها محدودیت ایجاد نمی‌کنند و آنان به آسانی و به طور گسترده به منابع مالی خود دسترسی دارند؟

نقش و جایگاهFATF  
برای داعش کجاست؟
نهادهایی همچون FATF از سال‌ها پیش تشکیل شده‌اند و قوانینی تصویب کرده‌اند تا کشورها بتوانند جریان تأمین مالی تروریسم را قطع کنند؛ اما در گزارش‌های این سازمان می‌خوانیم که تعداد زیادی از کشورهای عضو، تراکنش‌های مالی مشکوک و حتی محرز داشته‌اند و تنها عده انگشت‌شماری از کشورها اقدام عملی در مقابله با این تراکنش‌ها صورت داده‌اند. به راستی، هر چه زودتر باید جلوی معامله با داعش گرفته می‌شد و هزینه‌های مالی و جانی مبارزه با آن کاهش می‌یافت. به نظر می‌رسد، اگر در کنار این هیاهوی رسانه‌ای مقابله با داعش، عزم کشورها برای مقابله با این گروه جزم بود، داعش امروز نمی‌توانست این چنین جایگاه خود را حفظ کند. شاهد این مدعا، گزارش‌هایی است که FATF و نهادهای مشابه منتشر می‌کنند. نیازی نیست کشورها آشکارا به داعش کمک مالی یا نظامی کنند؛ بلکه کافی است با سهل‌گرفتن رویه‌های امنیتی ـ مانند آنچه امروز می‌بینیم ـ از انجام تراکنش‌های مالی، اعزام نیرو، قاچاق سلاح و کالا و... به داعش جلوگیری نکنند. نتیجه این رویکرد سهل‌گیری به داعش، همین چیزی است که امروز شاهد آن هستیم. افزون بر ممانعت مبادله کالا (به جز کالاهای ضروری) و پول، راه‌های دیگری مانند محدود کردن تولید نفت و هدف قرار دادن انبارهای پول نقد این گروه وجود دارد که کم و بیش انجام شده؛ ولی باید بیشتر استفاده شوند.

قاچاق نفت
 عمده‌ترین منبع داعش
از ابتدای شروع فعالیت‏های داعش در عراق بسیاری از تحلیلگران حوزه انرژی نگران بودند که دستیابی این گروه به منابع نفتی این منطقه، بازار جهانی را تحت تأثیر قرار دهد؛ چنانکه همزمان با آشوب‌آفرینی تروریست‏های داعش در عراق، قیمت نفت به بالاترین سطح خود رسید. اگر چه افزایش قیمت نفت با افزایش سطح تقاضا همخوانی نداشت و به عبارتی دیگر نفت بسیار بیشتر از تقاضا افزایش یافته بود، اما بخش مهمی از افزایش قیمت آن‏ را باید در جوّ روانی و نگرانی از کاهش عرضه نفت ارزیابی کرد. در این میان، آژانس بین‏المللی انرژی با اشاره به پیش‌بینی خود مبنی بر افزایش دو میلیون بشکه‏ای ظرفیت تولید نفت عراق تا سال 2019، هشدار داد که تهدیدات تروریستی در عراق می‏تواند مانع از تحقق این هدف شود و با ناامنی داخلی این کشور افزایش تولید به نحو فزاینده‏ای در معرض خطر قرار گیرد. در کنار حضور گروه تروریستی داعش بر منابع عظیم نفتی عراق، این گروه تروریستی توانست ظرف سه سال گذشته بر بسیاری از میادین، پالایشگاه‏ها و تأسیسات نفتی در شرق سوریه نیز تسلط پیدا کند و با سلطه بر تأسیسات نفتی عراق و سوریه به فروشنده نفت در منطقه تبدیل شود؛ به‏ گونه‌ای که این گروه بر هفت چاه نفت و دو پالایشگاه در شمال عراق و شش چاه نفت از 10 چاه نفت سوریه تسلط داشت و توانست از طریق ایجاد شبکه‏های پیشرفته‏ای از واسطه‏ها و دلالان در منطقه کردستان عراق و نیز در ترکیه، روزانه 45 هزار بشکه به فروش برساند. فروش ارزان قیمت نفت در میادین تحت تصرف گروه تروریستی حاضر در عراق و سوریه با قیمت 20 تا 60 دلار در مقایسه با بهای نفت در بازارهای جهانی با قیمت 95 تا 105 دلار سبب شد تا گروه تروریستی داعش به درآمدی نزدیک به 40 میلیون دلار در ماه دست پیدا کند. به عبارت روشن‌تر، باید گفت درآمد ناشی از فروش نفت ولو با قیمت پایین‏تر از 20 دلار در هر بشکه برای گروهی، نظیر داعش منبع درآمدی بزرگی خواهد بود. نکته‏ای که باید در این ‏راستا متذکر شد، این است که بیشتر درآمدهای قاچاق نفت داعش، با حمایت انگلستان و آمریکا و در اقلیم خودمختار کردستان عراق و از طریق ‏ترکیه حاصل می‌شود.

حامیان اصلی داعش
 از بعد اقتصادی و سیاسی
پایگاه «گلوبال ریسرچ» کانادا در تازه‌ترین گزارش افشاگرانه خود، فهرستی را از شش کشور به همراه رژیم صهیونیستی در جایگاه حامیان گروه تروریستی داعش در جهان معرفی کرد. بر اساس این گزارش، عربستان، ترکیه، قطر، رژیم صهیونیستی، انگلیس، فرانسه و آمریکا از داعش پشتیبانی می‌کنند.

اقتصاد غیر نفتی داعش
گروهک تروریستی داعش افزون بر فروش نفت از راه‌های دیگری برای تأمین مالی خود استفاده می‌کند که مهم‌ترین آنها عبارتند از: مالیات‌گیری در مناطق تحت سلطه آن، دستبرد به بانک‌ها و خزانه‌های شهرها، باج‌گیری و آدم‌ربایی در کشورهای مورد حمله و کشورهای اروپایی، تاراج و فروش اشیای عتیقه کشورهای سوریه و عراق، ترانزیت و قاچاق مواد مخدر سنتی و صنعتی و کمک‌های مستقیم مالی سرمایه‌داران و صاحبان کارگاه‌ها و کارخانجات کشورهای حوزه خلیج‌فارس.

گزینه روی میز
اگرچه این گروه در پی شکست‌های اخیر حدود نیمی از سرزمین‌های تحت اختیارش را از دست داده است، ولی همچنان با استفاده از ثروت عظیمی که در سال 2014 در فتح موصل اندوخته و در اختیار داشتن منابع درآمدی پایدار، مانند مالیات می‌تواند هزینه‌های خود را مدیریت کند. با توجه به این منابع مالی بسیاری از کارشناسان معتقدند، در کنار عملیات نظامی باید علیه منابع مالی این گروهک تروریستی نیز اقدام کرد؛ ولی در عمل با توجه به اینکه هنوز به درستی منابع اقتصادی آن مشخص نیست و مورد حمایت شدید کشورهای مرتجع منطقه و اروپایی و غربی است، تنها گزینه روی میز برای پاک کردن کشورهای مسلمان از شرّ این گروه‌های تروریستی، راهکار نظامی و مقابله مستقیم است.


 رضا اشرفي/ نتيجه انتخابات زودهنگام پارلماني انگليس نشان داد، انگليس طي سال‌هاي آينده دوره لرزان و حتي پرچالشي را دنبال خواهد كرد. ترزا مي، نخست‌وزيري كه در ابتدا قول داده بود انتخابات زودهنگامي را برگزار نخواهد كرد،‌ طي چند هفته گذشته در دامي افتاد كه بسياري از تحليلگران آن را «شكست در قمار سياسي» نام نهادند. 
حزب محافظه‌كار انگليس در دوره گذشته موفق شده بود اكثريت آرا را به سمت خود جلب كند و پارلمان را در اختيار بگيرد. ديويد كامرون، نخست‌وزير پيشين قول داده بود كه در صورت پيروزي، همه‌پرسي خروج انگلستان از اتحاديه اروپا را اجرا خواهد کرد. به اعتقاد تحليلگران اين اولين اشتباه بزرگ حزب محافظه‌كار بود؛ زيرا اين حزب را در مسير چالش‌هايي قرار داد كه هنوز هم ادامه دارد. 
البته كامرون هيچ‌گاه فكر نمي‌كرد كه در سال 2016، 52 درصد مردم انگليس به خروج از اروپا رأی بدهند،‌ در نتيجه وي كه از ماندن در اتحاديه حمايت مي‌كرد،‌ مجبور شد استعفا دهد تا با شرايط پيش آمده راه براي ترزا مي در پست نخست‌وزيري باز شود. در همان زمان نيز احزاب مخالف بر اين طبل مي‌كوبيدند كه دولت بايد انتخابات زودهنگام برگزار كند و بار ديگر حزب محافظه‌كار نبايد كابينه تشكيل دهد،‌ در حالي كه ترزا مي با آن مخالفت مي‌كرد. 
وي كه طي شش سال متوالي وزارت كشور را در اختيار داشت،‌ علاقه‌مند بود كه با خودزني قدرتمند و ديدگاه‌هاي فمینیستی نشان دهد كه قدرت انجام كارهاي بزرگ را دارد. طي چند دهه گذشته، كمتر شخصي توانسته بود شش سال متوالي وزارت كشور انگليس را به دست بگيرد، اين توهم سبب شده بود ترزا مي، بخواهد خود را با مارگارت تاچر مقايسه كند و در جایگاه دومين نخست‌وزير زن انگليس دست به اقدامات خاص بزند كه خروج از اتحاديه اروپا يكي از آنها بود. 
ترزا مي در حالي پست نخست‌وزيري را در اختيار گرفت كه حزب محافظه‌كار 330 كرسي پارلمان را در اختيار داشت؛ ‌بنابراين اين حزب در تشكيل دولت نيازمند هيچ ائتلافي نبود؛ اما طي حدود دو ماه گذشته و به اعتبار مشاوران و همچنين نظرسنجي‌هاي موجود،‌ خود را براي به دست گرفتن اكثريت مطلق مجلس آماده كرد تا از فشار ديگر احزاب در ادامه رويكردهاي سياسي، به ويژه در زمينه خروج از اتحاديه اروپا بكاهد. به همين دليل برخلاف نظر گذشته اعلام كرد كه آماده انتخابات زودهنگام است و اين دومين اشتباه بزرگی بود كه حزب محافظه‌كار را درگير كرد. 
بر اساس تغييرات جزئي، پارلمان انگليس در اين دوره 650 كرسي دارد كه حزب محافظه‌كار براي تشكيل كابينه بدون ائتلاف نيازمند به كسب 326 كرسي بود. ترزا مي معتقد بود با اختلاف بيشتري حتي مي‌تواند به كرسي‌هاي 360 يا 370 كرسي برسد تا با خيال راحت‌تري حزب محافظه‌كار و دولت را رهبري كند؛ اما انتخابات نشان داد اين حزب 318 كرسي به دست آورد؛ يعني نسبت به گذشته 12 كرسي و براي تشكيل دولت بدون ائتلاف هشت كرسي كمتر در اختيار گرفت. 
در حالي كه حزب كارگر در جایگاه رقيب اصلي توانست با افزايش 29 كرسي، تعداد كرسي‌هاي خود را به 261 برساند. اگر چه از نظر عددي حزب محافظه‌كار بار ديگر پيروز شد؛ اما چون اكثريت را از دست داد از ترزا مي به عنوان پيروز شكست‌خورده ياد مي‌شود؛ زيرا از يك سو مجبور است براي تشكيل كابينه دست به دامان ديگر احزاب، همچون حزب «اتحادگراي دموكراتيك» شود و از سوی دیگر در آينده سياسي خود هر لحظه سقوط دولت را ببيند و به همين منظور نتواند به راحتي و با سرسختي با رقباي اروپايي خود براي خروج مذاكره كند.
اين انتخابات پیش از هر چيز مورد انتقاد بزرگان و اعضاي حزب محافظه‌كار قرار گرفت؛ زيرا تأکید دارند ترزا مي حزب را به لبه پرتگاه برده است؛‌ اما حزب كارگر به رهبري كوربين از اين نتيجه بسيار خرسند است و تأکید دارد ترزا مي بايد استعفا دهد تا او دولت بعدي را تشكيل دهد. البته کاملاً مشخص است كه اگر حزب كارگر دولت ائتلافي تشكيل دهد وضعيت نابسامان انگليس متزلزل‌تر مي‌شود،‌ بنابراين هر دو حزب و وضعيت سياسي انگليس در شرايط لرزاني قرار گرفته‌اند كه هر لحظه احتمال سقوط دولت مي‌رود. اين موضوع مي‌تواند در آينده سياسي انگليس،‌ دست كم طي چند سال آينده تأثیرات خاصی بگذارد و دولت را از قاطعيت در تصميم‌گيري دور كند.
در اين ميان، شركاي اروپايي از جمله آلمان از اين انتخابات بسيار خرسند هستند؛ زيرا انگليس را در وضعيت ضعيف شده خود مي‌بينند كه در مذاكرات آتي قدرت چنداني ندارد و حتي ممكن است با سقوط دولت،‌ دولتي ديگر روي كار بيايد كه بخواهد بحث تجديد همه‌پرسي را خواستار شود. به هر تقدیر، آنچه در برآیند حیات سیاسی دولتمردان انگلیس مشاهده می‌شود، زنجیره‌ای از چالش‌های درونی و بیرونی است که شاید بحران اقتصادی و نارضایتی مردمی از این وضعیت که زمانی اصلی‌ترین چالش و دغدغه انگلیس بود، اکنون به امری حاشیه‌ای مبدل شده و حفظ انسجام ساختار سیاسی و جلوگیری از فروپاشی‌های مکرر دولت‌ها به اصلی مهم و اساسی برای آنان مبدل می‌شود. روندی که نه تنها افول جایگاه جهانی انگلیس، بلکه حتی موقعیت آن را در اقماری همچون اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی با خطر مواجه خواهد کرد؛ چنانکه اسکاتلند بار دیگر زمزمه جدایی و استقلال کامل از سلطه انگلیس را سر داده است که قطعاً چالشی بزرگ پیش روی دولت محافظه‌کار و در سطح کلان ساختار پادشاهی حاکم بر انگلیس خواهد بود. 

صبح صادق کلید واژه رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان را واکاوی می‌کند
 رسول سنائی‌راد/ پس از آنکه امام خامنه‌ای رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در دیدار رمضانی خود با دانشجویان دانشگاه‌ها و تشکل‌های دانشجویی در 17 خرداد ایده آتش به اختیار را برای درمان اخلال موجود در برخی دستگاه‌ها و سوءمدیریت‌ها مطرح فرمودند که در واقع دعوت به مشارکت و مسئولیت‌پذیری قشر جوان دانشجو یا همان افسران جنگ نرم برای ایفای نقش مؤثر در عرصه مقابله با بی‌مسئولیتی‌ها و ناکارآمدی‌ها بود، مدعیان تعامل و گفت‌وگو، آزادی و مفاهمه و مدافعان نقد و اعتراض مدنی فضاسازی سنگینی را برای بی‌اعتبارسازی این فرمان و لوث کردن و خارج‌سازی آن از مدار تحقق به راه انداختند.
اگرچه بخشی از این واکنش‌ها، معطوف به دغدغه‌هایی است که سوءاستفاده از این فرمان را برای تسویه‌حساب‌های سیاسی یا کج‌فهمی و سوءبرداشت و دست زدن به اقدامات خودسرانه و قانون‌ستیزانه محتمل می‌دانند، اما بخش عمده این واکنش‌ها خنثی‌سازی این فرمان و ممانعت از تحقق آن را هدف گرفته‌اند که به صورت تعمدی و آگاهانه از منفی‌ترین تفاسیر و برداشت‌ها علیه آن استفاده کرده و سخیف‌ترین گزاره‌ها را علیه رهبری و نیروهای مؤمن و انقلابی به کار برده‌اند.
پس از فرمان آتش به اختیار به افسران جنگ نرم، بی‌بی‌سی فارسی مدعی شد؛ آتش به اختیار موضوع تازه جنگ و جدال جناحی است و محسن کدیور، روحانی‌نمای پناه‌گرفته در آغوش دولت‌های غربی هم؛ آتش به اختیار را تشویق به اعمال خودسرانه و تقابل منتقدان با دولت قلمداد کرد.
اگرچه ماهیت منافقانه و دشمنانه برخی مهاجمان، پرده از اهداف آنان در این مخالف‌خوانی‌ها برداشته و ضرورت و کارساز بودن آن برای درمان وضعیت برآمده از اخلال‌ها در مراکز فکری‌ـ فرهنگی و سوءمدیریت‌ها در این عرصه را نوید می‌دهد؛ اما لازم بودن تبیین آن را نیز یادآور می‌شود.
 
الف ـ مفهوم‌شناسی
آتش به اختیار مفهومی نظامی است که در شرایط خاص و بحرانی، برخی یگان‌های نظامی این اجازه و اختیار را می‌یابند که بدون هماهنگی با مرکز فرماندهی به سوی هر جنبنده‌ یا شیء مشکوک تیراندازی کرده یا آتش بگشایند. آتش به اختیار در شرایطی مجاز است که:
1ـ خطر نفوذ یا تهاجم دشمن وجود داشته باشد.
2ـ به دلیل وجود اخلال، امکان فرماندهی میدانی و اجرای وظایف قرارگاه بالادستی سلب شده باشد.
3ـ هرگونه بی‌عملی و نداشتن واکنش به موقع موجب بروز خسارت و از دست رفتن موقعیت ‌شود.
لذا در این شرایط مجوز یا فرمان آتش به اختیار می‌دهند، در واقع، آتش به اختیار نه برای شرایط معمولی که برای شرایط خاص و بحرانی است.
اما کسانی که آتش به اختیار را اجرا می‌کنند، یا به عبارتی، مجاز به آتش به اختیارند که از صلاحیت‌ها برخوردارند و این اقدام آنها مفید است و ضمن جلوگیری از نفوذ و پیشروی دشمن و ممانعت از وارد آمدن خسارت، به مواضع، ابنیه و نیروهای خودی خسارتی وارد نمی‌سازند؛ لذا آتش به اختیار یک تاکتیک برای شرایط خاص و بحرانی است که هدف آن ممانعت از رسیدن دشمن به پیروزی و حفظ موقعیت خودی است و ویژگی کسانی که مجاز به اجرای آن هستند عبارت است از:
1ـ دارای قدرت تشخیص بوده و دوست و دشمن، خودی و غیر خودی را بشناسند.
2ـ جهت آتش را به سمت دشمن تنظیم کرده و به سوی نیروهای خودی شلیک نمی‌کنند.
3ـ با به کارگیری عقلانیت و خرد خود میزان آتش را متناسب با خطر تنظیم کرده و از هدر دادن مهمات خودداری می‌کنند.
4ـ دائم موقعیت و وضعیت را رصد کرده و با نگاه هوشمندانه و محاسبه و ارزیابی عملکرد خود، میزان آتش، ضرورت ادامه آتش یا توقف آن را مدیریت می‌کنند.
نکته اینکه به محض برطرف شدن اخلال در فرماندهی و برقراری ارتباط با قرارگاه این وضعیت خاتمه یافته و اقدامات تابع دستورها و تدابیر فرمانده و قرارگاه خواهد بود.
آتش به اختیار در عرصه‌های فکری، عملی و فرهنگی هم که در بازگشت به مفاهیمی چون افسران جنگ نرم، قرارگاه فرهنگی، از سوی امام خامنه‌ای مطرح شده، برای جلوگیری از خسارت در این عرصه‌ها و توفیق دشمن در نفوذ یا ضربه زدن در این عرصه‌ها است که با توجه به وجود اخلال در قرارگاه‌های مرکزی مجاز شمرده شده است.
معظم‌له در پاسخ به برخی گله‌مندی‌ها و انتقادات دانشجویان و در فضایی که با وجود هشدارها، اصرار به اجرای سند 2030، سند نافی استقلال در عرصه آموزشی و سوءمدیریت در اصلی‌ترین نهاد فرهنگی کشور و سیاست‌بازی که اخلال در آن آشکار است فرمودند: «همه هسته‌های فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هر کدام کار کنند، مستقل، آتش به اختیار باشند. البته، قرارگاه مرکزی دستور می‌دهد، اما چنانچه قرارگاه مرکزی اخلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید. گاهی اوقات احساس می‌شود، دستگاه‌های مرکزی فکری و فرهنگی و سیاسی کشور دچار اخلالند و تعطیلند. اینکه در وضعیتی که ما این همه مسائل مهم فرهنگی در کشور داریم، حالا فرض کنیم فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، این می‌شود مسئله اصلی، نامه‌نگاری می‌کنند،  پیداست این دستگاه اخلال پیدا کرده، مسئله اصلی را از فرعی تشخیص نمی‌دهند. وقتی این جوری دستگاه‌های مرکزی اخلال دارند، آن وقت شما آتش به اختیارید.»(امام خامنه‌ای، 17/3/1396)
بنابراین آتش به اختیار در عرصه‌های فکری و فرهنگی در شرایطی مجاز شمرده شده است که:
1ـ در دستگاه‌های مرکزی و قرارگاه‌های فرهنگی کشور وجود اخلال قطعی است.
2ـ این سوءمدیریت و اخلال موجب سوءاستفاده دشمن و نفوذ آنان علیه استقلال و فرصت‌طلبی فتنه‌گران برای مطالبه‌گری و پیشروی شده است.
3ـ شکاف فرهنگی موجود در جامعه به مثابه یک تهدید و عامل زمینه‌ای برای شکاف و تضاد اجتماعی و بحران‌های سیاسی که وقاحت نیروهای سکولار و طرفدار تغییر ماهیتی نظام را از یک سو و جوشش غیرت و تحریک عواطف و احساسات دینی و انقلابی نیروهای مدافع ماهیت دینی و انقلابی نظام را موجب شده به اقدام فوری برای جلوگیری از تصادم و درگیری احتمالی نیاز دارد.
در چنین وضعیتی، دیده‌بان بیدار انقلاب با احساس خطر و برای اصلاح وضع موجود چنین مجوزی را به قشر دانشجو می‌دهند که این خود نشان از اعتماد معظم‌له به این قشر دارد؛ قشری که برای ایفای این نقش واجد صلاحیت بوده و دارای ویژگی‌های زیر هستند:
1ـ برخورداری از قدرت فهم و تحلیل سیاسی و فرهنگی که فرمان را به خوبی تشخیص داده و دچار سوءبرداشت نخواهند بود.
2ـ دارای مسئولیت‌پذیری و مسئولیت‌شناسی بوده و می‌توانند پاسخگوی اقدامات خود باشند.
3ـ نسبت به مسائل فکری، فرهنگی و علمی دارای شناخت و قدرت تشخیص بوده و براساس شناخت و تشخیص تصمیم‌گیری و اقدام خواهند کرد و از اقدامات احساسی و هیجانی برحذر خواهند بود.
4ـ با حضور در تشکل‌های دانشجویی و هسته‌های فکری، علمی و فرهنگی امکان به کارگیری عقل و خرد جمعی را داشته و براساس محاسبه، تصمیمات و اقدامات سنجیده خواهند داشت. 
5ـ در سطحی از فرهیختگی و شخصیت فردی و اجتماعی قرار دارند که احتمال هرگونه اقدام خودسرانه و هرج‌ومرج‌گرایانه از سوی آنان منتفی و بسیار ضعیف خواهد بود.
بنابراین مجوز آتش به اختیار در این عرصه‌ها به دانشجویان جوان داده شده که به معنای اعتماد به آنان، دادن زمینه مشارکت و مسئولیت‌پذیری به آنان برای اعمال امر به معروف و نهی از منکر و کمک آنان به دستگاه‌ها و مراکز علمی، فرهنگی است که دچار اخلال، کم‌کاری یا سوءمدیریت و وظیفه‌نشناسی شده‌اند.

ب‌ـ پیشینه موضوعی
آیا آتش به اختیار به عرصه فکری، فرهنگی و سیاسی موضوعی جدید است که صرفاً در این مقطع از تاریخ انقلاب و نظام اسلامی و صرفاً از سوی امام خامنه‌ای مطرح شده باشد؟ یا اینکه پیش از این نیز سابقه داشته است؟
برخلاف این القای شیطنت‌آمیز که تلاش دارد آن را به سطح سیاسی تنازل داده و جواز هرج و مرج از سر استیصال و پس از انتخابات 96 معرفی کند، آتش به اختیار دارای پیشینه و سابقه‌ای است که به دوران رهبری حضرت امام خمینی(ره) می‌رسد.
پس از پذیرش قطعنامه 598 که صدام و منافقین، پذیرش آن را از سر استیصال و ناچاری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و نشانه‌ای از وجود ضعف تلقی کرده و لذا احمقانه دست به تهاجم علیه مرزها زده و گروهک رجوی در سودای به سقوط کشاندن جمهوری اسلامی ایران و تشکیل حکومت مطلوب خود بود، حضرت امام(ره) بیانیه حکیمانه‌ای صادر کردند که راه را بر توهم منافقان داخلی و دشمنان بیرونی برای تغییر ماهیت دینی و انقلابی نظام سلب کرد؛ چرا که در همان دوره منافقین و لیبرال‌ها با نفوذ در بیت آقای منتظری وی را به بلندگوی خود تبدیل کردند. او با ساده‌اندیشی، گذشته و عملکرد نظام در دوران دفاع مقدس را زیر سؤال برده و با تعبیر عقلا، لزوم گرفتن مشورت و خط‌گیری از جریان لیبرالی برای دوره سازندگی و پس از جنگ را به آنان توصیه و از ادامه خط انقلابی‌گری ابراز ندامت می‌کرد.
در پاسخ به این توهم دشمنان و منافقین و اشتباه منتظری و فضای ابهام و تردید که بعضاً سبب یأس در بین نیروهای انقلابی شده بود، امام خمینی(ره) با دفاع از عملکرد نظام در دفاع مقدس و اعلام اینکه برای لحظه‌ای از این عملکرد، پشیمان نیست، با اعلام آتش به اختیار با زبانی دیگر آب پاکی بر دستان منافقین و لیبرال‌‌های طمع کرده ریخته و اعلام فرمودند: «من در میان شما باشم یا نباشم، به همه شما سفارش می‌کنم و وصیت می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.» (صحیفه امام(ره)، ج 21)
در واقع، حضرت امام با درک طمع بیگانگان، منافقین و لیبرال‌های مخالف انقلاب و نظام اسلامی و نگرانی نیروهای انقلاب، دفاع از انقلاب را از عرصه نظامی به عرصه فکری،‌ فرهنگی و اجتماعی کشانده و زمینه مشارکت عمومی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های مردمی را برای صیانت از انقلاب اسلامی فراهم کردند. 
حضرت امام (ره) با همین دغدغه برای دوره پس از رحلت خویش در وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی با اشاره به مسئولیت نهادهای حاکمیتی یا همان قرارگاه‌ها و مراکز مسئول به حفظ ماهیت اسلامی و انقلابی نظام و مقابله با هرگونه انحراف در عرصه فرهنگی، مسئولیت اقدام در صورت سو‌ءمدیریت و اخلال در مراکز مسئول را برعهده مردم و جوانان حزب‌اللهی گذاشتند. ایشان در وصیت‌نامه خود به صراحت می‌فرمایند: «اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال،‌ آینده و رئیس‌جمهور و رؤسای‌جمهور ما بعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان آن است که نگذارند این دستگاه‌های خبری و مطبوعات و مجله‌ها از اسلام مسائل کشور منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و پسران و دختران می‌شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. تبلیغات و مقالات و سخنرانی‌ها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آن واجب است و از آزادی‌های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و از آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، ‌همه مسئول می‌باشند و مردم و جوانان حزب‌اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند، ‌به دستگاه‌های مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلّف به جلوگیری هستند.» (وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی حضرت امام خمینی(ره)، بند م)
همچنین، ‌ایشان صیانت از استقلال و آزادی را منوط به اقدام و واکنش از سوی جوانان کشور دانسته و نوشته‌اند: «وصیت ‌اینجانب به جوانان عزیز آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحراف قیام نمایند، تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.» (همان، بند ک)
بنابراین از نگاه امام خمینی(ره) هم هر جا دستگاه‌ها و مراکز دولتی به وظایف عمل نکرده و انحرافی اتفاق افتاد، این مردم و به ویژه جوانان هستند که باید برای حل آن و اصلاح امور وارد عمل شده و اقدام کنند.
در ادامه همین روند است که خلف صالح امام خمینی(ره)، یعنی امام خامنه‌ای در دیدار با دانشجویان در سال 88،‌ خطاب به این جوانان پرشور و بصیر با اشاره به جنگ نرم دشمن و ضرورت مقابله با آن فرمودند: «در این جنگ نرم شما جوانان دانشجو افسران جوان این جبهه‌اید. نگفتم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است به او بگویند پیش، برود جلو، ‌عقب‌ بیا، ‌بیاید عقب، یعنی سرباز هیچ‌گونه از خودش تصمیم‌گیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده می‌گوید عمل کند... افسر جوان توی صحنه است،‌ هم به دستور عمل می‌کند، ‌هم صحنه را درست می‌بیند، با جسم خود و جان خود صحنه را می‌آزماید، لذا اینها افسران جوانند،‌ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان فکر هم دارند،‌ عمل هم دارند، توی صحنه هم حضور دارند، ‌اوضاع را هم می‌بینند در چارچوب هم کار می‌کنند.» (امام خامنه‌ای، 8/6/1388)
و این بار نیز فرمان آتش به اختیار را امام خامنه‌ای در جمع دانشجویان دانشگاه‌ها و اعضای تشکل‌های دانشجویی صادر فرمودند که از صلاحیت و توان لازم در عرصه فکری، علمی و فرهنگی برخوردار بوده و در عین حال وضعیت حاکم بر برخی دستگاه‌ها و مراکز علمی و فرهنگی کشور نیازمند کار و تلاش مستقل و تلاش آنان است.

ج‌ـ چرایی آتش به اختیار
همان‌گونه که در عرصه نظامی آتش به اختیار برای شرایط بحرانی و خاص بوده و امری معمولی و دائمی نیست،‌ بروز برخی چالش‌ها و مسائل در عرصه‌های فکری، علمی و فرهنگی موجب صدور این فرمان شده است.
در جلسه 17 خرداد و دیدار با دانشجویان که حدود سه ساعت به طول انجامید، ابتدا نمایندگان دانشجویان مسائلی از وضعیت جاری کشور را با رهبری در میان گذاشته و حدود دو ساعت نظرات خود را که عموماً انتقادی بوده به ایشان منتقل کردند و در پاسخ به همین نظرات در نظر گرفتن وضعیت کشور در عرصه‌های فکری، فرهنگی، علمی و سیاسی بوده است که ذیل ضرورت حفظ حاکمیت گفتمان انقلاب اسلامی، ‌معظم‌له فرمان آتش به اختیار را صادر کردند.
اصرار به اجرای سند 2030 که مغایرت آشکار با استقلال کشور دارد، ‌صدور نامه برای پخش ربّنای کسی که در مقطعی اشتباه همراهی با فتنه‌گران را مرتکب شده، اتخاذ ژست اپوزیسیونی از سوی برخی مسئولان نظام و... که نشان‌دهنده وجود اختلال و بعضاً انحراف در برخی عرصه‌های فکری،‌ سیاسی و فرهنگی و موجب شکل‌گیری انتقادات تندی شده که در صورت عدم دریافت پاسخ می‌تواند به رادیکال شدن فضا یا برخی سرخوردگی‌ها و ریزش‌ها در بین برخی نیروهای جوان حزب‌اللهی و انقلابی و جسارت و توهم برخی نیروهای لیبرال و سکولارمسلک منتهی شود، ‌رهبر معظم انقلاب جوانان را به حضور در صحنه و انجام اقداماتی برای اصلاح رویه‌ها و اجتناب از بی‌تفاوتی فرا می‌خوانند.
به طور خلاصه می‌توان دلایل و چرایی صدور این فرمان را در موارد ذیل جست‌:
1ـ پیش آمدن نفوذ و میدان‌داری نیروهای لیبرال و غربگرا در برخی عرصه‌های علمی، فکری و فرهنگی کشور.
2ـ وجود سوء مدیریت و اختلال در مراکز و دستگاه‌هایی که رسالت و وظایف راهبردی و عملیاتی در این عرصه‌ها برعهده دارند.
3ـ احتمال پدید آمدن نوعی تندروی یا انفعال و سرخوردگی و بی‌تفاوتی در بخشی از نیروهای متدین و حزب‌اللهی، به ویژه جوانان پرشور و احساسی که از وضعیت فکری، علمی، فرهنگی و سیاسی کشور گله‌مند و شاکی هستند. 
4ـ شکل‌گیری روند تهاجم و قبح‌شکنی‌ علیه ارزش‌ها، مقدسات و شخصیت‌های انقلابی و حتی اسلامی که پیاده نظام جریانات سکولار و غربگرا در مواردی به صورت هماهنگ شده و جریانی و در مواردی هم به صورت آتش به اختیار دنبال می‌کنند.
5ـ مطالبه اقدام از سوی مسئولان و کارگزاران دستگاه‌های حاکمیتی که معمولاً هم در حد انتظار نیروهای متدین اهل اقدام نیستند.
6ـ پدید آمدن احساس بلا تکلیفی در بین نیروهای حزب‌اللهی و متدین، به ویژه جوان که از یک سو شاهد کاستی‌ها در عرصه‌های علمی،‌ فکری و فرهنگی بوده و از سوی دیگر با وجود این مراکز و دستگاه‌ها و متولیان رسمی امور در اینکه چه باید بکنند، مردد مانده‌اند. 
در چنین حالتی که ضرورت اقدام مردمی و عمومی محرز شده است،‌ رهبری به جوانان دانشجو فرمان آتش به اختیار می‌دهند که در واقع پذیرش مسئولیت و اعمال نظارت مؤثر در این عرصه‌ها برای اصلاح و بازگرداندن امور به وضعیت عادی است. در واقع نوعی مشارکت و همکاری دانشجویان به مدیران و مسئولان که البته مستلزم وجود باور به توان جوانان در نزد مسئولان و مدیران و پذیرش کاستی‌ها و نواقص و انتقادات مرتبط با آن است. 

د ـ چگونگی اجرای آتش به اختیار 
در عرصه‌های فکری، فرهنگی و سیاسی
همان‌گونه که در عرصه نظامی نحوه اجرای آتش به اختیار باید به گونه‌ای باشد که هدف اصلی، یعنی نجات یک موضع ارزشمند با جان نیروهای خودی را تأمین و اجازه نفوذ و سلطه را از دشمن سلب کند و لذا در عین حال که باید آنی و ضربتی صورت گیرد با بهره‌گیری از سنجیدگی و ارزیابی و محاسبه مداوم بیشترین فایده را با کمترین هزینه تأمین کند، ‌آتش به اختیار در عرصه‌های علمی،‌ فکری، فرهنگی و سیاسی نیز مستلزم استفاده از راهکارها و اقدامات زیر است:
1ـ فهم و تبیین دقیق موضوع، آن هم در منظومه فکری و تدابیر امام خامنه‌ای و اجتناب از هر گونه اقدام شتابزده با نگاه یک بعدی و احساسی.
2ـ تشخیص دقیق مسائل و اخلال‌های موجود و عوامل و ریشه‌های مولد آن و ورود نکردن به موارد مسائل بر اساس شنیده‌ها و تشخیص دیگران.
3ـ در میان گذاشتن تشخیص خود با مسئولان و مدیران مراکز و دستگاه‌های مسئول برای تذکر و هشدار.
4ـ طرح مسئله در هسته‌های فکری،‌ علمی، فرهنگی و سیاسی برای رسیدن به راهکارهای قانونی، مؤثر و سنجیده در صورت پاسخ نگرفتن از بند فوق.
5ـ رعایت چارچوب‌های قانونی و اخلاقی در اقدامات طراحی شده و اجتناب از هرگونه بداخلاقی و رعایت اندازه و تناسب بین اقدامات با میزان اخلال و قصور مراکز یا مسئولان مرتبط.
6ـ بهره‌گیری مؤثر از ابزار و شیوه‌های نرم مانند مکاتبه با مراکز دیگر، انعکاس رسانه‌ای،‌ صدور بیانیه و انجام اعتراضات مدنی در مراحل پایانی.
7ـ اولویت دادن به استفاده از شیوه‌ها و اقدامات ایجابی و رعایت انصاف در روشنگری‌ها و هشدارها.
8ـ آتش به اختیار همان امر به معروف و نهی از منکر اثربخش و هدفمند است و لذا در اینجا هم مراحل و مراتب مناسب رعایت شود. 
9ـ استفاده از شیوه‌های، اقناعی هم برای تذکر و هم همراه‌سازی دیگران برای حل مسئله و اجتناب از تقابل‌ها و مجادلات بیهوده.
10ـ حفظ خونسردی و آرامش در اجرای برنامه‌ها و اقدامات کنترلی و اجتناب از هرگونه کنش و واکنش احساسی و خشن.
11ـ داشتن نقشه‌ راه برای هر اقدام و تعیین نقش هر کدام از همراهان و جلوگیری از اقدامات خودسرانه برخی نیروهای احساسی یا نفوذی.
12ـ داشتن ارزیابی و محاسبه نتایج و پیامدهای اقدامات و خودداری از ادامه اقدامات بی‌نتیجه و صرفاً مولد هزینه.
13ـ بهره‌گیری از نیروهای آگاه، مجرب، ماهر و... در عرصه‌های مربوطه و خودداری از اقدامات نسنجیده و در نظر گرفتن پیامدهای احتمالی و پرهزینه.
 از آنجا که آتش به اختیار در عرصه فکری،‌ فرهنگی‌ و علمی تفاوت‌هایی با عرصه نظامی دارد که داشتن مجال و فرصت تصمیم‌گیری و اقدام و امکان استفاده از مشورت افراد صلاحیت‌دار،‌ مجرب و دلسوز از آن جمله است،‌ انتظار می‌رود جوانان متدین و حزب‌اللهی که خود را مخاطب این فرمان امام خامنه‌ای می‌دانند، ‌حتماً به فهم دقیق این چرایی و چگونگی اجرا و لوازم اجرای عالمانه، ‌سنجیده و عقلایی آن اهتمام ورزند که خدای نکرده برخی فرصت‌طلبان هزینه اقدامات خودسرانه و جهت‌دار خود برای لوث کردن این فرمان را به حساب آنان انجام ندهند. بدیهی است آن دسته از دانشجویانی که دارای تشکل دانشجویی بوده و عضو هسته‌ای متصل به آن هستند، باید پیش از هر اقدام از تشخیص تا طراحی اقدام و عمل را با آن تشکل و مسئولان آن به عنوان قرارگاه تاکتیکی خود در میان گذاشته و از هرگونه تشخیص فردی و اقدام شخصی اجتناب کنند. هر چند حضور در هر عرصه و انجام هر نقشی هزینه‌ها و زحمات احتمالی نیز دارد که اجتناب‌ناپذیر است، ولی مهم این است که دشمن نتواند از آن سوء‌استفاده کند و آسیبی به خودی نزند.


 سید فخرالدین موسوی/ «مادر تحریم‌ها»؛ این تیتر واکنش روزنامه «وطن امروز» به تصویب تحریم‌های تازه علیه کشورمان است؛ این روزنامه همچنین در یادداشتی با عنوان «مرگ برجام» نوشت: «سنای آمریکا طرح تحریم‌های جدید ایران، موسوم به اس 7220 را با اکثریت مطلق آرا (98 رأی مثبت در مقابل دو رأی منفی) تصویب کرد و احتمالاً راه سختی برای تصویب در مجلس نمایندگان آمریکا و نهایتاً تأیید توسط ترامپ برای اجرایی شدن نخواهد داشت.»
روزنامه «کیهان» نیز برای تیتر یک کردن اقدام سنای آمریکا عنوان «درخت برجام میوه داد! تحریم‌های بی‌سابقه آمریکا علیه ایران» را برگزید و نوشت: «مقامات ارشد دولت یازدهم که برجام را «فتح‌الفتوح!»، «آفتاب تابان»!، «معجزه قرن»!، «بزرگ‌ترین دستاورد تاریخ ایران»!، «نشانه تسلیم همه قدرت‌های بزرگ در برابر اراده ملت»!، «پیروزی بزرگ‌تر از فتح خرمشهر» و... نامیده و تأکید کرده بودند «در همان روز اول توافق، تمام تحریم‌های بانکی، بیمه‌ای، مالی، حمل‌ونقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریم‌های اقتصادی به طور کامل لغو خواهند شد و نه تعلیق. حتی تحریم‌های تسلیحاتی نیز کنار گذاشته می‌شود» چرا سکوت کرده‌اند؟»
اکنون این روزنامه در یادداشت روز خود نیز با تیتر «کاش فقط برجام نقض شده بود!» نوشت: «اکنون می‌توان با قاطعیت گفت از برجام، فقط یک نام باقی ‌مانده و این توافق رسماً از حیّز انتفاع ساقط شده است. البته نقض صریح روح و جسم برجام، گوشه بسیار کوچک حاصل از این طرح است و این تازه شروع ماجراست. واکنش دولت آقای روحانی به این تحریم‌ها چگونه خواهد بود؟ اصولاً چرا با وجود حیاتی بودن برجام برای غرب، آمریکایی‌ها بدون «هیچ نگرانی خاصی» آن را نقض کردند؟ «خاص» از آن جهت که برخی مقامات حال حاضر غربی پیش از این بارها تأکید کرده و هنوز هم می‌کنند که به هر قیمت ممکن باید این توافق حفظ شود، چرا که به تعبیر اوباما، برجام یکی از بزرگ‌ترین پیروزی‌های غرب در حوزه سیاست خارجی بوده است، برجامی که بدون شلیک یک گلوله، توانست برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند! آمریکا چرا با این وجود، به راحتی طرح را تصویب و برجام را پاره کرد؟»
 روزنامه «جام‌جم» تیتر «دست چدنی تحریم» را انتخاب کرد و روزنامه منتقد «افکار» نیز «تکرار تحریم» را بر صفحه اول نشاند؛ «جوان» دیگر روزنامه‌ای بود که تیتر «تحریم با روحانی» را بر صفحه خود قرار داد و سخنان برني سندرز، سناتور دموكرات يكي از دو مخالف تصويب طرح جديد تحريم ايران را منتشر کرد: «من باور دارم كه تحريم‌هاي جديد عليه ايران ممكن است توافق مهم هسته‌اي با تهران را در معرض خطر قرار دهد. من در گذشته به تحريم‌ها عليه ايران رأي موافق داده‌ام و باور دارم تحريم‌ها ابزاري مهم براي كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره بود. اما معتقدم اين تحريم‌هاي جديد ممكن است توافق بسيار مهم هسته‌اي را كه بين آمریکا و متحدانش و ايران در سال ۲۰۱۵ منعقد شد، در معرض خطر قرار دهد. اين ريسكي است كه ارزش آزمودن ندارد»؛ موضوعی که اگرچه برنی سندرز در آمریکا به آن اعتراف کرد و نسبت به آن هشدار داد؛ اما رسانه‌های اصلاح‌طلب و حامی دولت یازدهم به سادگی از کنار آن عبور کردند چرا که  با وجود این تیترهای درشت در رسانه‌های منتقد دولت در آن سو گویا هنوز خبر تصویب تحریم جدید و البته فراگیر علیه جمهوری اسلامی ایران را نشنیده‌اند، روزنامه‌هایی که صبح فردای انعقاد برجام «تحریم‌ها به تاریخ پیوست»، «خلاص شدیم، سلام بر ایران بی‌تحریم»، «صبح بدون تحریم»، «فروپاشی تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «تحریم رفت»، «کلید تدبیر، قفل تحریم‌ها را گشود»، «غروب تحریم، ساحل توافق»، «پیروزی، بدون جنگ» را با بزرگ‌ترین کلمات ممکن بر صفحه نخست خود به چاپ رساندند، صبح شنبه، 27خرداد ماه ترجیح‌شان این بود که یا مانند «شرق» تیتری علیه سپاه پاسداران انقلابی اسلامی را بر صفحه اول خود بنشانند یا مانند روزنامه «قانون»، قصد نمایندگان ملت برای پرسش از رئیس‌جمهور را تا حد یک موضوع جناحی و تسویه‌حسابی سیاسی تقلیل بدهند یا مانند روزنامه «آرمان امروز» مسائل فرعی دست چندم را برای تیتر یک برگزینند. یا حتی عجیب‌تر، مانند روزنامه «آفتاب یزد» از امتداد و الزام به پایبندی و اجرای برجام سخن به میان آورند! بی‌تفاوتی که شاید بتوان علت آن را در واکنش یکی از کاربران فضای مجازی بازیافت که نوشت: «دوباره کدخدا ما را تحریم کرد؛ دوبار امیدتان به آمریکا با پاسخ عکس روبه‌رو شد؟ حالا چگونه آب صابون بیاوریم روی‌تان را بشورید!»

سردار گرجی‌زاده فرمانده حفاظت سپاه در جلسه شورای تحلیل معاونت سیاسی
سردار علی‌اصغر گرجی‌زاده فرمانده حفاظت سپاه در جلسه شورای تحلیل معاونت سیاسی درباره حوادث تروریستی 17 خرداد ماه در مجلس شورای اسلامی و حرم امام خمینی(ره) توضیحاتی ارائه کرد. پیش از این نیز وی بخش زیادی از توضیحات مربوط به این حوادث را در برنامه جهان‌آرا شبکه افق ارائه کرده بود که در این جلسه این توضیحات را تکمیل کرد. در ادامه به ابعاد قابل انتشار سخنان وی در این جلسه پرداخته خواهد شد.

معضل تمکین نکردن مسئولان برای برقراری امنیت
من مطالبم را در دو بخش تقدیم می‌کنم؛ یکی در رابطه با معضل عدم تمکین برخی مسئولان برای برقراری امنیت و دیگری جزئیاتی از عملیات برخورد با تروریست‌های مجلس. 
این حادثه در حالی اتفاق افتاد که از پیش هشدارهایی درباره اتفاقاتی در زمان انتخابات و مراسم ارتحال امام(ره) داده شده بود و تقریباً برای همه نیروهای امنیتی کشور محرز بود که نیروهای تکفیری متصل به داعش یا بعضاً جدای از آنها دنبال اقدامی هستند که در ایران بازخورد مطلوبی برای آنها داشته باشد. اما تهدیدات وزیر خارجه عربستان و جمله وزیر دفاع آنها که گفت باید درگیری را به داخل ایران بکشانیم، به همه یک هوشیاری داده بود و لذا کمی اقدامات امنیتی و شبه‌امنیتی در کشور به ویژه در تهران تشدید شده بود. اما چالش اساسی ما همیشه این است که بخش غیر امنیتی و غیر نظامی کشور تا زمانی که با چالش اساسی روبه‌رو نشود و ناامنی را به عینه نبیند، با اقدامات محدودیت‌زا که اقدامات امنیتی است و با نیروهای امنیتی مخالفت می‌کند. این خود یک آسیب است و به طور حتم باید بررسی شود. در حادثه اخیر هم ما درگیر همین موضوع بودیم. دو جایی که حمله شد از نظر نمادی مهم است. مجلس شورای اسلامی یکی از قوای سه‌گانه کشور است و حرم امام(ره) هم هر چند در زمان مراسم 14 خرداد این اتفاق نیفتاد، ولی باید توجه داشت این دو مجموعه به دلیل همین اعمال سلیقه‌های برخی کم‌دفاع‌ترین جاهای ممکن در برابر عملیات بودند. در حرم امام(ره) تا در ورودی که وارد فضای سربسته اصلی صحن حضرت امام(ره) می‌شویم، هیچ گیت بازرسی وجود ندارد و فقط دوربین‌ها هستند، همچنین تا در اصلی ورودی صحن اصلی حرم هیچ نیروی امنیتی حضور ندارد، مگر برخی اوقات نیروهای انتظامی که آنها هم در محدوده خاصی حضور دارند.

تروریست‌ها پیشتر محل را 
شناسایی کرده بودند
مجلس شورای اسلامی هم جایی است که دورتا دور آن خیابان‌های شلوغ، پر تردد و با ترافیک قرار دارد و فاصله دیوار ساختمان صحن اصلی با خیابان‌های اطراف مثل مردم و مجاهدین اسلام و... یک فاصله بسیار کم است. ما تصورمان این است که تروریست‌ها این دو جا را به این دلیل انتخاب کردند که لایه بیرونی این دو جا حفاظت و بازرسی به خصوصی ندارد و  این موضوع نشان می‌دهد آنها با شناسایی دقیق پیشین وارد شده‌اند. کما اینکه در حرم در فیلم‌های دوربین مداربسته کاملاً مشهود است که اگر این افراد از سر حماقت با نیروهای انتظامی حرم درگیر نمی‌شدند، شاید به در ورودی صحن می‌رسیدند و با نیروهای ما درگیر شده و ممکن بود اتفاقات بدی آنجا
 رخ بدهد.

فشارهای نمایندگان به سپاه حفاظت
ما در سپاه حفاظت، چه در بخش حفاظت اماکن و چه در بخش حفاظت از شخصیت‌ها همواره با این فشارها روبه‌رو هستیم که مردم اذیت نشوند و بازرسی صورت نگیرد و کار را برای مردم سخت نکنید. 
ما بارها به مسئولان مربوطه در حرم و مجلس انتقاد کرده‌ایم که این نوع برخورد شما با موضوع امنیت مشکل‌ساز می‌شود، ولی آنها می‌گویند که اینجا یک مکان مردمی است و خیلی دلایل دیگر که اگر مسئله امنیتی را در نظر نگیریم درست هم است. برای نمونه بارها جلساتی داشتیم و درباره خطرات برخی سهل‌انگاری‌هایی که در حرم می‌شود، تذکر دادیم، اما متأسفانه با توجیه مردمی بودن این مکان‌ها به آنها توجه نشد. 
در مجلس عده زیادی از نمایندگان همواره می‌گفتند که ما باید آزاد باشیم و مردم هم برای ملاقات با ما باید آزاد باشند. نامه‌ها و اسنادی که نمایندگان خطاب به رئیس مجلس یا جاهای دیگر درباره فعالیت‌های امنیتی سپاه در مجلس زده‌اند، خیلی زیاد است، همین مسئله گیتی هم که در روز عملیات تروریستی تیراندازی از آنجا شروع شد از سوی عده‌ای از نمایندگان با نامه‌ای که به رئیس مجلس زده بودند مورد اعتراض قرار گرفت و آنها خواستند جمع شود. حتی بعضاً برخی نمایندگان می‌گفتند که باید نیروهای امنیتی با لباس شخصی و سلاح کمری مخفی در محل حضور داشته باشند، یا آنکه لباس با پوتین نداشته باشند. حتی بارها با رئیس مجلس مکاتبه کردیم که وظیفه نیروهای ما فقط برقراری امنیت است و ما نباید در مراجعات درگیر پاسخگویی به مردم باشیم و کارمندان مجلس باید در ورودی باشند که از مراجعه‌کنندگان بپرسند کجا می‌رود؟، با چه کسی کار دارد؟، چه کاری دارد؟، کی وارد و کی خارج می‌شود.
حتی این موضوع هم از سوی برخی نمایندگان مطرح بود که برخی بازرسی‌ها برداشته شود و مردم بدون هیچ محدودیتی وارد شوند.
وقتی احساس ناامنی شد تمکین کردند
اما حالا با این اتفاق خود این دوستان دنبال طرح‌های جدید امنیتی رفته‌اند و ما هم طرح جدیدی را که از پیش تنظیم کرده بودیم، ارائه دادیم و در حال اجرا است و جالب اینکه الآن که احساس ناامنی شده هیچ مخالفتی وجود ندارد و شاید تشویق هم بشویم.

آنچه اتفاق افتاد
این مسئله اولی بود که بیان کردم؛ اما موضوع دوم شرح وقایع است. حمله تروریستی در حرم امام راحل(ره) با هوشیاری مأموران نیروی انتظامی و اطلاع بموقع مردم مبنی بر وجود نیروی مسلح در حرم به سرعت جمع شد. یکی که سلاحش گیر کرده بود، ابتدا با نارنجک صوتی و سپس با جلیقه انفجاری اقدام انتحاری خارج از محدوده خطر کرد و یکی هم با تیراندازی نیروهای پلیس به هلاکت رسید و حادثه جمع شد. عده‌ای مشکوک بودند که بازداشت شدند، اما بعداً مشخص شد که به این ماجرا ارتباطی ندارند و آزاد شدند. اما درباره سه نفری که به مجلس یورش بردند هم ظاهراً قرار بوده با استفاده از غفلتی که در پی عملیات حرم امام(ره) ایجاد می‌شود، اقدام کنند که این دو گروه به دلیل نداشتن ارتباط مستقیم با هم با فاصله خیلی کمی از هم به لحاظ زمانی دست به عملیات زدند. سه نفر دیگر با یک خودروی پراید وارد تهران شده و آن را در حوالی میدان پاستور پارک می‌کنند و با تاکسی خود را به در اصلی ورودی مراجعین مجلس می‌رسانند. 

راحت وارد مجلس می‌شوند
با همان کیفیتی که می‌بینید به دلیل نگاه‌هایی که گفته شد،‌ اینکه حتی نیروی انتظامی را در لایه سوم امنیتی اطراف مجلس محدود کرده بود، با تمام تجهیزات خود وارد محدوده مجلس می‌شوند و پیش از گیتی که نیروهای ما بودند، سلاح‌های خود را درمی‌آورند و شروع به شلیک می‌کنند، دو مأمور ما و عده‌ای از مردم را به گلوله می‌بندند. دو مأمور ما با جراحت به سمت دری که وارد محوطه بیرونی ساختمان هرمی شکل است رفته که یکی از آنها را دوباره می‌زنند و بعد به او چند تیر خلاص می‌زنند که صحنه‌های دلخراشی است، مأمور دوم هم دوباره مورد اصابت قرار می‌گیرد، اما می‌تواند خود را به در برساند و در را می‌بندد و پشت در به دیگران خبر می‌دهد. تروریست‌ها که با در بسته مواجه می‌شوند بعد از رگبار بستن در وارد ساختمان اداری می‌شوند. ساختمان هفت طبقه‌ای که دفاتر نمایندگان در آنجاست و همواره از 200 تا هزار نفر ممکن است داخل ساختمان باشند. در این زمان برای ما مشخص شد که خوشبختانه روز و زمان حمله خلوت بوده و در مجموع حدود 180 نفر پیش از تروریست‌ها به ساختمان وارد شده بودند.

کل ماجرا را نیروهای انصار مدیریت کردند
نیروهای سپاه انصار سریع وارد عمل شدند. ما به سرعت دستور دادیم پیش از هر اقدامی باید مردم از ساختمان خارج شوند و هیچ‌گونه سلاح انفجاری استفاده نشود که به آتش‌سوزی منجر شده و سبب آسیب به مردم شود. تروریست‌ها حدود یک ساعت و نیم تحرکی نداشتند و ما هم در این حین مشغول تخلیه ساختمان شدیم. آنها پیشتر وارد دفاتر برخی نمایندگان شده و عده‌ای را به شهادت رسانده بودند. از جمله شهید تقوی را که به دلیل داشتن لباس روحانیت حدود 20 تا 30 گلوله به او شلیک کرده بودند، همان زمان هم فیلمبرداری و ارسال برای خارج را انجام دادند. 
مشکل حضور مردم عادی
با این مشکل مواجه بودیم که احتمالاً در برخی دفاتر نمایندگان افرادی هستند و آنها در اتاق را قفل کرده‌اند. کما اینکه در اتاق‌های طبقات دیگر وقتی می‌گفتیم که پاسدار هستیم، در را باز کنید تا از ساختمان خارج شوید، باور نمی‌کردند و در برخی اتاق‌ها را با لگد و تبر شکستیم تا آنها را خارج کنیم. برخی خانم‌هایی که در ساختمان بودند هم می‌خواستند از طریق راه پله خارج شوند که تروریست‌ها به سمت آنها شلیک کردند و برخی از آنها زخمی شدند. پس از تخلیه حداکثری از آنجا که نمی‌شد تعلل کرد و ممکن بود تروریست‌ها که در محاصره بودند جا‌به‌جا شوند، 35 نفر از نیروهای سپاه در مجلس و انصار با تروریست‌ها درگیر شدند. آنها حجم زیادی مهمات داشتند، لذا بی‌محابا و به شکل رگباری تیراندازی می‌کردند.

اجازه به نوپو برای ورود
ما در این هنگام به چهار نفر از نیروهای نوپو به دلیل داشتن تجهیزاتی که به شکل ورق‌های متحرک ضد گلوله بود، اجازه ورود دادیم، آنها هم یکی از تروریست‌ها را زدند. اما دو تروریست را یکی با شلیک‌های زیاد زدیم که او خود را با نارنجک به درک واصل کرد و فرد دیگر را هم با شلیک تیربار از پا درآوردیم. این پنج نفر کرد اهل پاوه بودند. اینها با اندیشه تکفیری تربیت شده بودند و یکی دو نفر هم پیشتر به سوریه و عراق برای جنگ رفته بودند. حتی وزارت اطلاعات یکی از آنها را دو بار به دلیل تکفیری بودن دستگیر کرده بود. 

گزارشی از ریشه اقدامات اخیر تروریستی و پشت پرده پنهان و پیدای آن
  حسن ابراهیمی/  17 خرداد ماه امسال خبر عملیات تروریستی در نیمروز تهران رسانه‌ای شد. عملیاتی که منجر به شهادت و مجروحیت تعدادی از هموطنان و نیروهای نظامی، امنیتی شد. این خبر به سرعت مرزهای کشور را در عصر ارتباطات درنوردید و جهانی شد. در حالی که همه ایران را امن‌ترین کشور در منطقه پرآشوب و بلای غرب آسیا می‌دانستند، این خبر ممکن بود تمام این امنیت را زیر سؤال ببرد و این درست جزو خواسته‌های دشمنان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران بود؛ اما این واقعه نه اول ماجرا بود و نه آخر آن.

نه اول ماجرا و نه آخر آن
ایران همواره طرف مهم در درگیری‌های سوریه بوده است. با ظهور داعش، شام و سپس عراق و تهدید بغداد و حرم ائمه(ع) در عراق و نزدیک شدن آنها به مرزهای ایران، جمهوری اسلامی ایران خط قرمزهایی را به تروریست‌ها و فرماندهان منطقه‌ای آنها اعلام کرد. «بغداد و شهرهای زیارتی عراق»، این خط قرمز جمهوری اسلامی بود که در آن زمان سرلشکر باقری در سمت معاون وقت ارکان ستاد کل نیروهای مسلح به طور رسمی آن را اعلام کرد. 
ارتش جمهوری اسلامی در 30 کیلومتری خاک عراق با بخشی از تروریست‌ها برخورد کوبنده‌ای انجام داد. این اخبار بعدها به وسیله امیر پوردستان، فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش اعلام شد. از طرفی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم در سوریه و عراق فعالیت مستشاری را حول مبارزه با تروریست‌ها با همکاری هم‌پیمانان خود به آنجا رساند. حال این حضور ایران، شکست‌های پی‌در‌پی تروریست‌های تولیدی دستگاه‌های اطلاعاتی غرب و عربستان را موجب شد.
 راهبرد تروریست‌پروری سرویس‌ها
همین نقش جمهوری اسلامی باعث شد تا دشمنان انقلاب اسلامی در جبهه استکبار و ارتجاع منطقه‌ای که حامی و به وجود آورنده تمام این گروه‌های تروریستی بودند، همواره به دنبال بر هم زدن این امنیت باشند. تا مانعی برای به قدرت رسیدن ایران در منطقه و پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و گسترش قدرت راهبردی ایران تا سواحل مدیترانه شوند. به همین اساس اقدام به تقویت و باز تأسیس گروه‌های تروریستی در اطراف مرزهای ایران کرده‌اند و نیز اقداماتی در کشور برای ترویج جدایی‌طلبی اقوام داشته‌اند. 

هم‌پیمانی مریم و فیصل
حضور رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی عربستان در جمع منافقین و اعلام هم‌پیمانی منافقین با رژیم سعودی از دیگر اقدامات علنی رژیم سعودی بود که اذهان را به سمت بازسازی سازمان فرسوده، پیر و بی‌سرزمین منافقین به وسیله سرویس‌های جاسوسی عربستان و هم‌پیمانان آنها می‌برد. منافقین سال‌ها در ایران اقدام به جاسوسی کرده و برای نیل به اهداف ناامن‌سازی کشور می‌توانند نیروی خوبی برای همکاری با تروریست‌های تکفیری باشند، چه اینکه زمانی‌که این سازمان در ابتدای انقلاب دارای تفکر مارکسیستی بود و به آغوش امپریالسم آمریکا سقوط کرد، این امر هم در رابطه با سقوط این سازمان به دامن تکفیر دور از ذهن نیست. 

تحرکات در مرز با پاکستان
در مرزهای پاکستان علاوه بر تقویت و تشویق گروه‌های تکفیری قبلی، تأسیس گروه‌های جدید تکفیری آغاز شده که به طور عمده تربیت‌یافتگان مدارس مذهبی تأسیس شده به وسیله عربستان در منطقه هستند و اقداماتی برای تقویت باندهای قاچاق موادمخدر صورت گرفت و همین باندها در کنار گروه‌های تروریستی منطقه اقدام به ایجاد ناامنی کردند. 

مرزهای بدون کنترل ترکیه
تحرکات در منطقه مرزی کردنشین ایران با ترکیه هم زیاد شده است. در این منطقه بنابر اعلام سردار پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه اطلاعات دقیقی وجود دارد که سرویس اطلاعاتی عربستان و دیگر همکاران منطقه‌ای آنها تحت پوشش کنسولگری و فعالیت‌های اقتصادی در کردستان عراق در حال تقویت و تسلیح دوباره گروه‌های کرد ضدانقلاب مانند؛ کوموله و دموکرات هستند که سال‌ها سلاح را زمین گذاشته‌اند و زمزمه‌هایی مبنی بر تشکیل دوباره گروهک پژاک و تقویت پ.ک.ک شنیده شده است. در مرز منطقه کردنشین بین ایران و ترکیه هم دولت ترکیه هیچ کنترلی بر مرزهای خود ندارد. تحرکات داعش نیز در روستاهای کردنشین نزدیک مرز ترکیه، عراق و ایران هم مشاهده می‌شود. 

اظهارات مشکوک سعودی‌ها
در دگرسو باید واکنش مقامات جدید عربستانی را هم دید. وزیر دفاع و جانشین ولی‌عهد، سخن از کشاندن جنگ به داخل ایران می‌راند و وزیر امورخارجه نیز حرف از تنبه ایران می‌زند. حضور ترامپ در عربستان هم جنبه ضد ایرانی پیدا می‌کند.

هجمه گروه‌های تروریستی
اما در این سو از حدود سه تا چهار سال گذشته گروه‌های تروریستی در داخل کشور نفوذ پیدا کرده‌اند و عمده این گروه‌ها در دام دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشور گرفتار شده‌اند. وزیر اطلاعات که سخنگوی دستگاه‌های امنیتی و دبیر شورای اطلاعات است بعد از حوادث اخیر تهران ابعاد جدیدی از حضور و برخورد با تروریست‌ها را بیان می‌کند. بعد از حوادث تهران دیگر برخورد با گروه‌های تروریستی به شکل کامل اطلاع‌رسانی می‌شود. اطلاعات نشان می‌دهد از سه سال گذشته تاکنون بیش از 120 گروه تروریستی با رصد دستگاه‌های اطلاعاتی منهدم شده‌اند. حجم انبوهی از تجهیزات و تسلیحات و مواد و بسته‌ای انفجاری و انتحاری از این گروه‌ها کشف شده که هر کدام برای یک کشتار وسیع کافی است و ارتباط این گروه‌ها که قریب 95 درصد آنها تکفیری و بقیه وابسته به سایر گروه‌های تروریستی مثل منافقین و اکراد هستند با عربستان و سایر اعراب مرتج منطقه محرز است؛ البته بخشی از این گروه‌ها که بعد از شناسایی، متواری شده‌اند در این آمار گنجانده نشده است.

چین در جبهه مقاومت!
باوجود تحرکات در لیبی، اندونزی و فیلیپین؛ افغانستان در نزدیک مرزهای ایران مقصد بعدی داعش است. تحرکات اخیر ارتش آمریکا در افغانستان که مهد القاعده و گروه تروریستی طالبان است و تحریک حدود 40 گروه تروریستی که عمدتاً در حال هم‌پیمانی با داعش هستند به وسیله دستگاه‌های اطلاعاتی عربستان و آمریکا این خبر سرلشکر محسن رضایی را که حدود هشت ماه پیش خبر از تحرکات داعش در مرزهای تاجیکستان و افغانستان می‌داد، تأیید می‌کند. حال باید منتظر ورود چین بعد از روسیه به جبهه مقاومت بود.


نگاهی به مصادیق کار جهادی در عرصه فرهنگ و هنر
 مهدی امیدی/ پس از فرمان آتش به اختیار رهبر معظم انقلاب، فضای رسانه‌ای ایران از تفسیرها و تعبیرهای مختلف و گاه متضاد از این کلیدواژه آغاز شد. حتی مخالفان انقلاب هم مشغول تعریف‌های مطابق میل خود هستند. اما در عرصه فرهنگ، بیش از تفسیر، به عمل نیاز داریم. آتش به اختیار هر چند عبارت جدیدی است که وارد ادبیات سیاسی و فرهنگی ایران شده است، اما در عمل سابقه‌ای طولانی دارد. اگر ساده و ابتدایی‌ترین ویژگی آتش به اختیار در عرصه فرهنگ را فعالیت خودانگیخته و مردمی، فارغ از ساختار و دستورهای اداری و دولتی بدانیم، برخی از شخصیت‌های فرهنگی ما سابقه چنین روشی را داشته‌اند.
مرحوم امیرحسین فردی، نویسنده و سردبیر فقید مجله کیهان‌بچه‌ها یکی از پیشگامان آتش به اختیار در عرصه فرهنگ بود. او از سال 54 و با تبدیل مسجد جوادالائمه(ع) به پایگاهی فرهنگی‌ـ انقلابی، الگویی از فعالیت فرهنگی خودجوش را به وجود آورد. او طی سه سال و تا پیروزی انقلاب، با دایر کردن فعالیت‌های جذاب فرهنگی و هنری در این مسجد، موجب جذب هزاران جوان و نوجوان شد و هنرمندان مطرحی چون؛ مرحوم رسول ملاقلی‌پور، مرحوم فرج‌الله سلحشور، حسین یاری، بهزاد بهزادپور، گلعلی بابایی، حبیب والی‌نژاد، شهید حبیب غنی‌پور، احمد دهقان و... ظهور کردند.
یکی دیگر از پیشگامان آتش به اختیار در عرصه فرهنگ، شهید سیدمرتضی آوینی بود. مهم‌ترین ویژگی آوینی، روحیه و عمل جهادی وی بود. الگوی فرهنگی شهید آوینی نه در ساختمان‌ها و اتاق‌های اداری و زیر باد کولر گازی، که در میدان مبارزه و مقاومت تجلی می‌یافت. این الگو، قالب‌شكن و نوگراست. مصداق بارز، مجموعه «روايت فتح» است. آويني در اين مجموعه مستند، شيوه و سبك جديدي را در مستندسازي بنا كرده كه پيش از اين سابقه نداشته است. آويني يك هنرمند مستقل بود. او نه سفارشي‌ساز دولت است و نه گوش به زنگ رسانه‌ها و جشنواره‌های خارجي. هنرمند مستقل، به امكانات و بودجه دولتي وابسته نيست. اين گونه هنرمندان براي رسيدن به هدف خود معطل رسيدن بودجه نمی‌مانند و حتي شده تنها با يك دوربين معمولی نيز فيلم خود را می‌سازند. آويني در ارتباط مستقيم و بي‌واسطه با مردم و جامعه به واقعيات دست می‌يابد. او از بالا به مردم نگاه نمی‌كرد، نه تنها اين گونه نبود، كه کاملاً برعكس برج عاج‌نشينان، به جاي كافه و كافي‌شاپ، همراه با مردم در كف خيابان روزگار می‌گذراند و مبارزه می‌كند. مستندهايي چون؛ «هفت قصه از بلوچستان»، «خان‌گزيده‌ها»، «شش روز در تركمن صحرا» و «گمگشتگان ديار فراموشي» حاصل همين سبک کار هنری هستند. فيلم‌هايي كه نه براي ژست روشنفكري و كسب رضايت جشنواره‌های غربي و خوشحالی محافل خاص، كه براي بازنمايي رنج محرومان و عمل به تكليف انقلابي ساخته شدند. به همين دليل هم واقعي هستند و تلخی‌شان آمیخته با انگیزه و امید است؛ نه سياه‌نمایی!
شهید مدافع حرم، سعید سیاح‌طاهری، یکی دیگر از آتش به اختیارهای عرصه فرهنگ و هنر بود. شهید سیاح‌طاهری که سال‌های پایانی عمر خود را به مبارزه با داعش اختصاص داد و در این راه به شهادت رسید، سال‌ها در عرصه جهاد فرهنگی و هنری نیز فعال بود. در دورانی که سینما به انواع حواشی و جنجال‌های پر سروصدا اما توخالی آلوده شده، او در سکوت کامل، یک جریان نجیب و سربه‌زیر را در این وادی بنیان نهاد. او جشنواره دانش‌آموزی فیلم دفاع مقدس که محفلی برای آشناسازی کودکان و نوجوانان مناطق محروم با حماسه‌های دوران دفاع مقدس بود، را راه‌اندازی کرد؛ جشنواره‌ای که می‌توان آن را الگویی برای فعالیت‌های فرهنگی و هنری همه علاقه‌مندان به انقلاب دانست. همچنان که اکران‌های مردمی جشنواره فیلم عمار نیز با الهام از این حرکت به وجود آمد.
شهید سیاح‌طاهری درباره این جشنواره گفته بود: «این جشنواره با انگیزه‌های الهی برگزار می‌شود و افراد، نه به خاطر اسم و رسم و بودجه، بلکه به خاطر همین انگیزه‌ها در آن مشارکت می‌کنند. البته برخی از ارگان‌ها کمک مالی می‌کنند و گاهی نیز خودشان را به عنوان متولی این کار معرفی می‌نمایند، برای ما هم چندان اهمیت ندارد، چون تنها هدف ما تأثیرگذاری فرهنگی است، نه چیز دیگری.»
البته، به جز این شخصیت‌ها، هنرمندان و گروه‌های دیگری هم در عرصه فعالیت فرهنگی خودجوش و چریکی درخشیده‌اند. اما این سه نمونه، می‌توانند الگوهایی برای «آتش به اختیار» در عرصه فرهنگ و هنر باشند. برای عبور از روزمرگی، رفاه‌زدگی و غلبه فرهنگ و سبک زندگی غربی و برای گسترش نفوذ فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی در سطح و عمق جامعه باید روش‌های جدیدتر و خلاقانه‌تری پیدا کرد، مثل همان کارهایی که امثال امیرحسین فردی، شهید آوینی و شهید سیاح‌طاهری در پیش گرفتند. این تنها راه برای رهایی از گلادیاتورهای فرهنگی غرب است.

 احمدرضا هدایتی/  در حالی که در خبرها آمده بود سند 2030 با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بایگانی شد، اما چندی پیش دولت سند 2030 را آگاهانه یا ناآگانه (عامدانه یا جاهلانه) و بدون سیر مراحل قانونی، برای اجرا به وزارت آموزش و پرورش و دیگر دستگاه‌های ذی‌ربط ابلاغ کرد؛ سندی که در برخی سطوح آموزشی مانند کودکستان‌ها با توزیع کتاب‌های خاص و در مدارس با حذف برخی دروس، عملیاتی و اجرایی شده است.
برخلاف اظهارنظر برخی از مسئولان که با نگاه سطحی و بدون مطالعه دقیق و عمیق سند و پیوست‌ها و سایر اسناد مرتبط، محتوای آن را انسانی و بشردوستانه اعلام می‌کنند، در متن سند به‌طور زیرکانه و در اسناد مرتبط با آن، به‌طور علنی مواردی به کار رفته که با اصول و ارزش‌های اسلامی مغایر است و اجرای آن خسارات جبران‌ناپذیری را در پی خواهد داشت.
همان‌گونه که اشاره شد، این سند به‌طور زیرکانه و در کنار دیگر ابزار مورد استفاده دشمن از جمله شبکه‌های ماهواره‌ای، فضای مجازی، بازی‌های رایانه‌ای، فیلم‌های سینمایی هالیوودی، انیمیشن‌های خارجی و... پایه‌های اخلاقی و اعتقادی و تغییر و استحاله هویت فرهنگی و دینی و در نهایت تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی را هدف قرار داده است.
لذا ضمن یادآوری نکات پیش رو، شایسته است مسئولان محترم ترتیبی اتخاذ کنند تا به موضوع با دقت بیشتری رسیدگی شود و دست‌های پنهانی که در سایه کم‌کاری مسئولان ذی‌ربط برای الگوسازی یا اجرای اسناد راهبردی موجود، شرایط را برای اجرای این سند فراهم کرده‌اند، افشا و مجازات شوند.
اهم نکات موردنظر عبارتند از:
1ـ متأسفانه بیشتر افراد به‌طور سطحی فقط اصل سند را مورد قضاوت قرار داده‌اند، در حالی که یونسکو در بندهای ابتدایی و انتهایی سند؛ امضاکنندگان را موظف به اجرای پیوست‌ها و اسناد مرتبط تصویب شده در سازمان ملل از جمله؛ قانون آزادی همجنس‌بازی، قانون آزادی روسپی‌گری و... کرده است.(کافی است در اینترنت پیوست‌ها و قوانین مرتبط جست‌وجو شود).
2ـ در سند 2030، یونسکو ضمن حفظ حق نظارت مستمر بر روند اجرای طرح، امضاکنندگان را موظف کرده تا ضمن ارائه دقیق و کامل اطلاعات مرتبط با حوزه‌های مورد نظر سند (نظام آموزشی، کشاورزی، صنعتی و...) گزارش اقدامات را نیز به طور منظم و مستمر برای سازمان ارسال کنند؛ کاری که خود کشورهای طراح هرگز انجام نداده‌اند.
یعنی پیشتر به بهانه‌هایی مانند اعطای گواهینامه استاندارد ایزو، اطلاعات مراکز صنعتی، تولیدی، خدماتی و حتی نظامی ما را می‌گرفتند و حالا هم در قالب طرح‌هایی مانند؛ طرح موذیانه شفاف‌سازی فعالیت مالی بانک‌ها سند (FATF)، نظارت هسته‌ای یا به بهانه اجرای سند 2030 انتظار دارند، اطلاعات جامع وضعیت کشور در حوزه‌های مختلف در اختیار آنها قرار گیرد؛ یعنی کاری را که پیشتر از طریق جاسوسی و قبول مخاطرات و هزینه‌های هنگفت انجام می‌دادند، حالا می‌خواهند رایگان و بی‌دردسر به‌دست بیاورند.
همچنین در این سند و ملحقات آن، بر آزادی‌های بی‌قید و شرط یا بنیادین (در زمینه مسائل جنسی و اعتقادی) که معمولاً به گسترش فساد اخلاقی و نابودی بنیان خانواده منجر می‌شود، یا آگاهی دادن به کودکان در زمینه موضوعاتی که انسان در بزرگسالی به طور غریزی و طبیعی می‌فهمد و بعضاً طرح بی‌موقع آن خارج از چارچوب ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی است و می‌تواند بلوغ زودرس کودکان و در نتیجه افزایش ناهنجاری‌های اخلاقی را در پی داشته باشد، تأکید و در عین‌حال به بهانه‌های واهی مانند اینکه تا 10 سالگی نباید بیش از یک زبان به کودکان آموخته شود، کشورهای هدف از جمله؛ کشورهای اسلامی را از آموزش‌های معنوی، روحی، اخلاقی و اعتقادی مانند آموزش قرآن برحذر می‌دارد.
3ـ سند در تعریف خانواده اعلام کرده منظور از خانواده، عبارت است از: مرد و زن و بچه یا مرد و مرد و بچه و یا زن و زن و بچه و به این ترتیب همجنس‌بازی را به رسمیت شناخته است.
4ـ در سند بر آزادی‌های بنیادین تأکید شده و در پیوست‌ها و اسناد مرتبط به این موضوع و در توضیح این واژه به اموری چون؛ آزادی همجنس‌بازی، آزادی روسپی‌گری و آزادی گرایش‌های فرقه‌ای از قبیل شیطان‌پرستی اشاره کرده است.
5ـ سند برابری جنسیتی را جایگزین عدالت جنسیتی کرده که همانند دو بند پیش مغایر با اصول و ارزش‌های اسلامی است.
۶- این سند بر اساس گفته تنظیم‌کنندگان آن در صدد ترویج دین طبیعی و جایگزین کردن آن با سایر ادیان و مذاهب است.
در پایان متذکر می‌شود که انقلاب اسلامی با اتکا به منابع فراوان و غنی اسلامی ـ ایرانی که در اختیار دارد، نه تنها می‌تواند با ساخت درونی خود، بار دیگر به یک الگوی درخشان جهانی تبدیل شود؛ بلکه قادر خواهد بود با قبول مرجعیت علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دیگر عرصه‌ها، پایه‌گذار تمدن نوین اسلامی در جهان باشد و لذا انتظار می‌رود حرکت مسئولان محترم در جهت کسب این موقعیت برنامه‌ریزی و هدایت شود.

مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در فرماندهی دژبان کل سپاه خبر داد
  سلمان اسکندری/ مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در فرماندهی دژبان کل سپاه گفت: «نادمین سپاه بنابر شرایط خاص خود باید در فضایی متناسب نگهداری شوند؛ از این رو ندامتگاه دژبان کل برای این منظور تشکیل شده و حوزه نمایندگی در این مجموعه موظف به اجرای برنامه‌های فرهنگی و معنویت‌افزا است.»
حجت‌الاسلام والمسلمین صمدی، مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در فرماندهی دژبان کل سپاه درباره اقدامات فرهنگی و معنوی این دفتر برای نادمین سپاه اظهار داشت: «حفظ شأن نیروهای مسلح سبب می‌شود افرادی از این نیروها که به واسطه جرایم مالی و بدهکاری، برای نمونه چک برگشتی یا بدهکاری مهریه و دیه به دستور محاکم قضایی به حبس محکوم شده‌اند، در فضایی جدا از ندامتگاه‌های عادی نگهداری شوند.»
وی افزود: «به واسطه فضای انضباطی در نیروهای مسلح برخی اقدامات موجب می‌شود حکم بازداشت برای این نیروها صادر شود که یکی از این قبیل مسائل مربوط به سربازان فراری یا تخلفات حین خدمت سربازی است. در مجموعه سپاه، فرماندهی دژبان کل موظف به نگهداری از زندانیان سپاه است و به همین منظور ندامتگاهی پیش‌بینی شده است که در آن افزون بر درخور شأن بودن فضای فیزیکی برای زندانیان، فضای روحی و روانی مناسب با شرایط نیروهای سپاه نیز حاکم است. بر اساس این، در این مجموعه فعالیت‌های فرهنگی برای نادمین انجام می‌شود.»
حجت‌الاسلام صمدی در ادامه ماه مبارک رمضان را بهترین فرصت بازگشت و قرب به درگاه الهی دانست و افزود: «برنامه‌های ویژه فرهنگی و ورزشی برای نادمین عزیز و نیز پایوران و سربازان مجموعه ندامتگاه مرکزی سپاه در ماه مبارک رمضان در نظر گرفته شده است.»
مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در فرماندهی دژبان کل سپاه اظهار داشت: «برنامه‌های ورزشی نظیر مسابقات فوتسال جام رمضان، برگزاری جشن میلاد امام حسن مجتبی(ع) به همراه مسابقات متنوع فرهنگی، برگزاری کلاس‌های روزانه آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم و نیز برگزاری کلاس اخلاق به صورت هفتگی ویژه عزیزان نادم و سربازان و پایوران شاغل در مجموعه، از جمله این ویژه‌برنامه‌های ماه مبارک رمضان است.»
وی افزود: «در ماه مبارک رمضان اقامه نماز در هر سه نوبت به صورت جماعت است و در بین نماز روحانی مستقر در ندامتگاه به مسائل شرعی و عبادی نادمین پاسخ می‌دهد.»
حجت‌الاسلام صمدی در ادامه گفت: «به مناسبت لیالی قدر برنامه‌های ویژه احیا، سخنرانی و عزاداری حضرت علی(ع) در نظر گرفته شد که مورد استقبال خوب نادمین و کارکنان این مجموعه قرار گرفت.»
وی یکی از فعالیت‌های مهم حوزه نمایندگی ولی‌فقیه در ندامتگاه 66 را برگزاری جلسات اخلاق برای نادمان دانست و خاطرنشان کرد: «جلسات اخلاقی و بیان شرح حال بزرگان حوزه اخلاق و علمای بزرگ و نیز بیان سجایای اخلاقی فضای خوب معنوی را برای نادمان فراهم کرده که تأثیر بسیار خوبی در روحیه معنوی آنها داشته است و در کنار دیگر برنامه‌های فرهنگی و غیره توانسته است به معنی واقعی کلمه ندامتگاه باشد.»