رسول سنائیراد/ پس از آنکه امام خامنهای رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در دیدار رمضانی خود با دانشجویان دانشگاهها و تشکلهای دانشجویی در 17 خرداد ایده آتش به اختیار را برای درمان اخلال موجود در برخی دستگاهها و سوءمدیریتها مطرح فرمودند که در واقع دعوت به مشارکت و مسئولیتپذیری قشر جوان دانشجو یا همان افسران جنگ نرم برای ایفای نقش مؤثر در عرصه مقابله با بیمسئولیتیها و ناکارآمدیها بود، مدعیان تعامل و گفتوگو، آزادی و مفاهمه و مدافعان نقد و اعتراض مدنی فضاسازی سنگینی را برای بیاعتبارسازی این فرمان و لوث کردن و خارجسازی آن از مدار تحقق به راه انداختند.
اگرچه بخشی از این واکنشها، معطوف به دغدغههایی است که سوءاستفاده از این فرمان را برای تسویهحسابهای سیاسی یا کجفهمی و سوءبرداشت و دست زدن به اقدامات خودسرانه و قانونستیزانه محتمل میدانند، اما بخش عمده این واکنشها خنثیسازی این فرمان و ممانعت از تحقق آن را هدف گرفتهاند که به صورت تعمدی و آگاهانه از منفیترین تفاسیر و برداشتها علیه آن استفاده کرده و سخیفترین گزارهها را علیه رهبری و نیروهای مؤمن و انقلابی به کار بردهاند.
پس از فرمان آتش به اختیار به افسران جنگ نرم، بیبیسی فارسی مدعی شد؛ آتش به اختیار موضوع تازه جنگ و جدال جناحی است و محسن کدیور، روحانینمای پناهگرفته در آغوش دولتهای غربی هم؛ آتش به اختیار را تشویق به اعمال خودسرانه و تقابل منتقدان با دولت قلمداد کرد.
اگرچه ماهیت منافقانه و دشمنانه برخی مهاجمان، پرده از اهداف آنان در این مخالفخوانیها برداشته و ضرورت و کارساز بودن آن برای درمان وضعیت برآمده از اخلالها در مراکز فکریـ فرهنگی و سوءمدیریتها در این عرصه را نوید میدهد؛ اما لازم بودن تبیین آن را نیز یادآور میشود.
الف ـ مفهومشناسی
آتش به اختیار مفهومی نظامی است که در شرایط خاص و بحرانی، برخی یگانهای نظامی این اجازه و اختیار را مییابند که بدون هماهنگی با مرکز فرماندهی به سوی هر جنبنده یا شیء مشکوک تیراندازی کرده یا آتش بگشایند. آتش به اختیار در شرایطی مجاز است که:
1ـ خطر نفوذ یا تهاجم دشمن وجود داشته باشد.
2ـ به دلیل وجود اخلال، امکان فرماندهی میدانی و اجرای وظایف قرارگاه بالادستی سلب شده باشد.
3ـ هرگونه بیعملی و نداشتن واکنش به موقع موجب بروز خسارت و از دست رفتن موقعیت شود.
لذا در این شرایط مجوز یا فرمان آتش به اختیار میدهند، در واقع، آتش به اختیار نه برای شرایط معمولی که برای شرایط خاص و بحرانی است.
اما کسانی که آتش به اختیار را اجرا میکنند، یا به عبارتی، مجاز به آتش به اختیارند که از صلاحیتها برخوردارند و این اقدام آنها مفید است و ضمن جلوگیری از نفوذ و پیشروی دشمن و ممانعت از وارد آمدن خسارت، به مواضع، ابنیه و نیروهای خودی خسارتی وارد نمیسازند؛ لذا آتش به اختیار یک تاکتیک برای شرایط خاص و بحرانی است که هدف آن ممانعت از رسیدن دشمن به پیروزی و حفظ موقعیت خودی است و ویژگی کسانی که مجاز به اجرای آن هستند عبارت است از:
1ـ دارای قدرت تشخیص بوده و دوست و دشمن، خودی و غیر خودی را بشناسند.
2ـ جهت آتش را به سمت دشمن تنظیم کرده و به سوی نیروهای خودی شلیک نمیکنند.
3ـ با به کارگیری عقلانیت و خرد خود میزان آتش را متناسب با خطر تنظیم کرده و از هدر دادن مهمات خودداری میکنند.
4ـ دائم موقعیت و وضعیت را رصد کرده و با نگاه هوشمندانه و محاسبه و ارزیابی عملکرد خود، میزان آتش، ضرورت ادامه آتش یا توقف آن را مدیریت میکنند.
نکته اینکه به محض برطرف شدن اخلال در فرماندهی و برقراری ارتباط با قرارگاه این وضعیت خاتمه یافته و اقدامات تابع دستورها و تدابیر فرمانده و قرارگاه خواهد بود.
آتش به اختیار در عرصههای فکری، عملی و فرهنگی هم که در بازگشت به مفاهیمی چون افسران جنگ نرم، قرارگاه فرهنگی، از سوی امام خامنهای مطرح شده، برای جلوگیری از خسارت در این عرصهها و توفیق دشمن در نفوذ یا ضربه زدن در این عرصهها است که با توجه به وجود اخلال در قرارگاههای مرکزی مجاز شمرده شده است.
معظمله در پاسخ به برخی گلهمندیها و انتقادات دانشجویان و در فضایی که با وجود هشدارها، اصرار به اجرای سند 2030، سند نافی استقلال در عرصه آموزشی و سوءمدیریت در اصلیترین نهاد فرهنگی کشور و سیاستبازی که اخلال در آن آشکار است فرمودند: «همه هستههای فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هر کدام کار کنند، مستقل، آتش به اختیار باشند. البته، قرارگاه مرکزی دستور میدهد، اما چنانچه قرارگاه مرکزی اخلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید. گاهی اوقات احساس میشود، دستگاههای مرکزی فکری و فرهنگی و سیاسی کشور دچار اخلالند و تعطیلند. اینکه در وضعیتی که ما این همه مسائل مهم فرهنگی در کشور داریم، حالا فرض کنیم فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، این میشود مسئله اصلی، نامهنگاری میکنند، پیداست این دستگاه اخلال پیدا کرده، مسئله اصلی را از فرعی تشخیص نمیدهند. وقتی این جوری دستگاههای مرکزی اخلال دارند، آن وقت شما آتش به اختیارید.»(امام خامنهای، 17/3/1396)
بنابراین آتش به اختیار در عرصههای فکری و فرهنگی در شرایطی مجاز شمرده شده است که:
1ـ در دستگاههای مرکزی و قرارگاههای فرهنگی کشور وجود اخلال قطعی است.
2ـ این سوءمدیریت و اخلال موجب سوءاستفاده دشمن و نفوذ آنان علیه استقلال و فرصتطلبی فتنهگران برای مطالبهگری و پیشروی شده است.
3ـ شکاف فرهنگی موجود در جامعه به مثابه یک تهدید و عامل زمینهای برای شکاف و تضاد اجتماعی و بحرانهای سیاسی که وقاحت نیروهای سکولار و طرفدار تغییر ماهیتی نظام را از یک سو و جوشش غیرت و تحریک عواطف و احساسات دینی و انقلابی نیروهای مدافع ماهیت دینی و انقلابی نظام را موجب شده به اقدام فوری برای جلوگیری از تصادم و درگیری احتمالی نیاز دارد.
در چنین وضعیتی، دیدهبان بیدار انقلاب با احساس خطر و برای اصلاح وضع موجود چنین مجوزی را به قشر دانشجو میدهند که این خود نشان از اعتماد معظمله به این قشر دارد؛ قشری که برای ایفای این نقش واجد صلاحیت بوده و دارای ویژگیهای زیر هستند:
1ـ برخورداری از قدرت فهم و تحلیل سیاسی و فرهنگی که فرمان را به خوبی تشخیص داده و دچار سوءبرداشت نخواهند بود.
2ـ دارای مسئولیتپذیری و مسئولیتشناسی بوده و میتوانند پاسخگوی اقدامات خود باشند.
3ـ نسبت به مسائل فکری، فرهنگی و علمی دارای شناخت و قدرت تشخیص بوده و براساس شناخت و تشخیص تصمیمگیری و اقدام خواهند کرد و از اقدامات احساسی و هیجانی برحذر خواهند بود.
4ـ با حضور در تشکلهای دانشجویی و هستههای فکری، علمی و فرهنگی امکان به کارگیری عقل و خرد جمعی را داشته و براساس محاسبه، تصمیمات و اقدامات سنجیده خواهند داشت.
5ـ در سطحی از فرهیختگی و شخصیت فردی و اجتماعی قرار دارند که احتمال هرگونه اقدام خودسرانه و هرجومرجگرایانه از سوی آنان منتفی و بسیار ضعیف خواهد بود.
بنابراین مجوز آتش به اختیار در این عرصهها به دانشجویان جوان داده شده که به معنای اعتماد به آنان، دادن زمینه مشارکت و مسئولیتپذیری به آنان برای اعمال امر به معروف و نهی از منکر و کمک آنان به دستگاهها و مراکز علمی، فرهنگی است که دچار اخلال، کمکاری یا سوءمدیریت و وظیفهنشناسی شدهاند.
بـ پیشینه موضوعی
آیا آتش به اختیار به عرصه فکری، فرهنگی و سیاسی موضوعی جدید است که صرفاً در این مقطع از تاریخ انقلاب و نظام اسلامی و صرفاً از سوی امام خامنهای مطرح شده باشد؟ یا اینکه پیش از این نیز سابقه داشته است؟
برخلاف این القای شیطنتآمیز که تلاش دارد آن را به سطح سیاسی تنازل داده و جواز هرج و مرج از سر استیصال و پس از انتخابات 96 معرفی کند، آتش به اختیار دارای پیشینه و سابقهای است که به دوران رهبری حضرت امام خمینی(ره) میرسد.
پس از پذیرش قطعنامه 598 که صدام و منافقین، پذیرش آن را از سر استیصال و ناچاری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و نشانهای از وجود ضعف تلقی کرده و لذا احمقانه دست به تهاجم علیه مرزها زده و گروهک رجوی در سودای به سقوط کشاندن جمهوری اسلامی ایران و تشکیل حکومت مطلوب خود بود، حضرت امام(ره) بیانیه حکیمانهای صادر کردند که راه را بر توهم منافقان داخلی و دشمنان بیرونی برای تغییر ماهیت دینی و انقلابی نظام سلب کرد؛ چرا که در همان دوره منافقین و لیبرالها با نفوذ در بیت آقای منتظری وی را به بلندگوی خود تبدیل کردند. او با سادهاندیشی، گذشته و عملکرد نظام در دوران دفاع مقدس را زیر سؤال برده و با تعبیر عقلا، لزوم گرفتن مشورت و خطگیری از جریان لیبرالی برای دوره سازندگی و پس از جنگ را به آنان توصیه و از ادامه خط انقلابیگری ابراز ندامت میکرد.
در پاسخ به این توهم دشمنان و منافقین و اشتباه منتظری و فضای ابهام و تردید که بعضاً سبب یأس در بین نیروهای انقلابی شده بود، امام خمینی(ره) با دفاع از عملکرد نظام در دفاع مقدس و اعلام اینکه برای لحظهای از این عملکرد، پشیمان نیست، با اعلام آتش به اختیار با زبانی دیگر آب پاکی بر دستان منافقین و لیبرالهای طمع کرده ریخته و اعلام فرمودند: «من در میان شما باشم یا نباشم، به همه شما سفارش میکنم و وصیت میکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.» (صحیفه امام(ره)، ج 21)
در واقع، حضرت امام با درک طمع بیگانگان، منافقین و لیبرالهای مخالف انقلاب و نظام اسلامی و نگرانی نیروهای انقلاب، دفاع از انقلاب را از عرصه نظامی به عرصه فکری، فرهنگی و اجتماعی کشانده و زمینه مشارکت عمومی و بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی را برای صیانت از انقلاب اسلامی فراهم کردند.
حضرت امام (ره) با همین دغدغه برای دوره پس از رحلت خویش در وصیتنامه سیاسی ـ الهی با اشاره به مسئولیت نهادهای حاکمیتی یا همان قرارگاهها و مراکز مسئول به حفظ ماهیت اسلامی و انقلابی نظام و مقابله با هرگونه انحراف در عرصه فرهنگی، مسئولیت اقدام در صورت سوءمدیریت و اخلال در مراکز مسئول را برعهده مردم و جوانان حزباللهی گذاشتند. ایشان در وصیتنامه خود به صراحت میفرمایند: «اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال، آینده و رئیسجمهور و رؤسایجمهور ما بعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجلهها از اسلام مسائل کشور منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و پسران و دختران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آن واجب است و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و از آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول میباشند و مردم و جوانان حزباللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند، به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلّف به جلوگیری هستند.» (وصیتنامه سیاسی ـ الهی حضرت امام خمینی(ره)، بند م)
همچنین، ایشان صیانت از استقلال و آزادی را منوط به اقدام و واکنش از سوی جوانان کشور دانسته و نوشتهاند: «وصیت اینجانب به جوانان عزیز آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحراف قیام نمایند، تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.» (همان، بند ک)
بنابراین از نگاه امام خمینی(ره) هم هر جا دستگاهها و مراکز دولتی به وظایف عمل نکرده و انحرافی اتفاق افتاد، این مردم و به ویژه جوانان هستند که باید برای حل آن و اصلاح امور وارد عمل شده و اقدام کنند.
در ادامه همین روند است که خلف صالح امام خمینی(ره)، یعنی امام خامنهای در دیدار با دانشجویان در سال 88، خطاب به این جوانان پرشور و بصیر با اشاره به جنگ نرم دشمن و ضرورت مقابله با آن فرمودند: «در این جنگ نرم شما جوانان دانشجو افسران جوان این جبههاید. نگفتم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است به او بگویند پیش، برود جلو، عقب بیا، بیاید عقب، یعنی سرباز هیچگونه از خودش تصمیمگیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده میگوید عمل کند... افسر جوان توی صحنه است، هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست میبیند، با جسم خود و جان خود صحنه را میآزماید، لذا اینها افسران جوانند، دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان فکر هم دارند، عمل هم دارند، توی صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم میبینند در چارچوب هم کار میکنند.» (امام خامنهای، 8/6/1388)
و این بار نیز فرمان آتش به اختیار را امام خامنهای در جمع دانشجویان دانشگاهها و اعضای تشکلهای دانشجویی صادر فرمودند که از صلاحیت و توان لازم در عرصه فکری، علمی و فرهنگی برخوردار بوده و در عین حال وضعیت حاکم بر برخی دستگاهها و مراکز علمی و فرهنگی کشور نیازمند کار و تلاش مستقل و تلاش آنان است.
جـ چرایی آتش به اختیار
همانگونه که در عرصه نظامی آتش به اختیار برای شرایط بحرانی و خاص بوده و امری معمولی و دائمی نیست، بروز برخی چالشها و مسائل در عرصههای فکری، علمی و فرهنگی موجب صدور این فرمان شده است.
در جلسه 17 خرداد و دیدار با دانشجویان که حدود سه ساعت به طول انجامید، ابتدا نمایندگان دانشجویان مسائلی از وضعیت جاری کشور را با رهبری در میان گذاشته و حدود دو ساعت نظرات خود را که عموماً انتقادی بوده به ایشان منتقل کردند و در پاسخ به همین نظرات در نظر گرفتن وضعیت کشور در عرصههای فکری، فرهنگی، علمی و سیاسی بوده است که ذیل ضرورت حفظ حاکمیت گفتمان انقلاب اسلامی، معظمله فرمان آتش به اختیار را صادر کردند.
اصرار به اجرای سند 2030 که مغایرت آشکار با استقلال کشور دارد، صدور نامه برای پخش ربّنای کسی که در مقطعی اشتباه همراهی با فتنهگران را مرتکب شده، اتخاذ ژست اپوزیسیونی از سوی برخی مسئولان نظام و... که نشاندهنده وجود اختلال و بعضاً انحراف در برخی عرصههای فکری، سیاسی و فرهنگی و موجب شکلگیری انتقادات تندی شده که در صورت عدم دریافت پاسخ میتواند به رادیکال شدن فضا یا برخی سرخوردگیها و ریزشها در بین برخی نیروهای جوان حزباللهی و انقلابی و جسارت و توهم برخی نیروهای لیبرال و سکولارمسلک منتهی شود، رهبر معظم انقلاب جوانان را به حضور در صحنه و انجام اقداماتی برای اصلاح رویهها و اجتناب از بیتفاوتی فرا میخوانند.
به طور خلاصه میتوان دلایل و چرایی صدور این فرمان را در موارد ذیل جست:
1ـ پیش آمدن نفوذ و میدانداری نیروهای لیبرال و غربگرا در برخی عرصههای علمی، فکری و فرهنگی کشور.
2ـ وجود سوء مدیریت و اختلال در مراکز و دستگاههایی که رسالت و وظایف راهبردی و عملیاتی در این عرصهها برعهده دارند.
3ـ احتمال پدید آمدن نوعی تندروی یا انفعال و سرخوردگی و بیتفاوتی در بخشی از نیروهای متدین و حزباللهی، به ویژه جوانان پرشور و احساسی که از وضعیت فکری، علمی، فرهنگی و سیاسی کشور گلهمند و شاکی هستند.
4ـ شکلگیری روند تهاجم و قبحشکنی علیه ارزشها، مقدسات و شخصیتهای انقلابی و حتی اسلامی که پیاده نظام جریانات سکولار و غربگرا در مواردی به صورت هماهنگ شده و جریانی و در مواردی هم به صورت آتش به اختیار دنبال میکنند.
5ـ مطالبه اقدام از سوی مسئولان و کارگزاران دستگاههای حاکمیتی که معمولاً هم در حد انتظار نیروهای متدین اهل اقدام نیستند.
6ـ پدید آمدن احساس بلا تکلیفی در بین نیروهای حزباللهی و متدین، به ویژه جوان که از یک سو شاهد کاستیها در عرصههای علمی، فکری و فرهنگی بوده و از سوی دیگر با وجود این مراکز و دستگاهها و متولیان رسمی امور در اینکه چه باید بکنند، مردد ماندهاند.
در چنین حالتی که ضرورت اقدام مردمی و عمومی محرز شده است، رهبری به جوانان دانشجو فرمان آتش به اختیار میدهند که در واقع پذیرش مسئولیت و اعمال نظارت مؤثر در این عرصهها برای اصلاح و بازگرداندن امور به وضعیت عادی است. در واقع نوعی مشارکت و همکاری دانشجویان به مدیران و مسئولان که البته مستلزم وجود باور به توان جوانان در نزد مسئولان و مدیران و پذیرش کاستیها و نواقص و انتقادات مرتبط با آن است.
د ـ چگونگی اجرای آتش به اختیار
در عرصههای فکری، فرهنگی و سیاسی
همانگونه که در عرصه نظامی نحوه اجرای آتش به اختیار باید به گونهای باشد که هدف اصلی، یعنی نجات یک موضع ارزشمند با جان نیروهای خودی را تأمین و اجازه نفوذ و سلطه را از دشمن سلب کند و لذا در عین حال که باید آنی و ضربتی صورت گیرد با بهرهگیری از سنجیدگی و ارزیابی و محاسبه مداوم بیشترین فایده را با کمترین هزینه تأمین کند، آتش به اختیار در عرصههای علمی، فکری، فرهنگی و سیاسی نیز مستلزم استفاده از راهکارها و اقدامات زیر است:
1ـ فهم و تبیین دقیق موضوع، آن هم در منظومه فکری و تدابیر امام خامنهای و اجتناب از هر گونه اقدام شتابزده با نگاه یک بعدی و احساسی.
2ـ تشخیص دقیق مسائل و اخلالهای موجود و عوامل و ریشههای مولد آن و ورود نکردن به موارد مسائل بر اساس شنیدهها و تشخیص دیگران.
3ـ در میان گذاشتن تشخیص خود با مسئولان و مدیران مراکز و دستگاههای مسئول برای تذکر و هشدار.
4ـ طرح مسئله در هستههای فکری، علمی، فرهنگی و سیاسی برای رسیدن به راهکارهای قانونی، مؤثر و سنجیده در صورت پاسخ نگرفتن از بند فوق.
5ـ رعایت چارچوبهای قانونی و اخلاقی در اقدامات طراحی شده و اجتناب از هرگونه بداخلاقی و رعایت اندازه و تناسب بین اقدامات با میزان اخلال و قصور مراکز یا مسئولان مرتبط.
6ـ بهرهگیری مؤثر از ابزار و شیوههای نرم مانند مکاتبه با مراکز دیگر، انعکاس رسانهای، صدور بیانیه و انجام اعتراضات مدنی در مراحل پایانی.
7ـ اولویت دادن به استفاده از شیوهها و اقدامات ایجابی و رعایت انصاف در روشنگریها و هشدارها.
8ـ آتش به اختیار همان امر به معروف و نهی از منکر اثربخش و هدفمند است و لذا در اینجا هم مراحل و مراتب مناسب رعایت شود.
9ـ استفاده از شیوههای، اقناعی هم برای تذکر و هم همراهسازی دیگران برای حل مسئله و اجتناب از تقابلها و مجادلات بیهوده.
10ـ حفظ خونسردی و آرامش در اجرای برنامهها و اقدامات کنترلی و اجتناب از هرگونه کنش و واکنش احساسی و خشن.
11ـ داشتن نقشه راه برای هر اقدام و تعیین نقش هر کدام از همراهان و جلوگیری از اقدامات خودسرانه برخی نیروهای احساسی یا نفوذی.
12ـ داشتن ارزیابی و محاسبه نتایج و پیامدهای اقدامات و خودداری از ادامه اقدامات بینتیجه و صرفاً مولد هزینه.
13ـ بهرهگیری از نیروهای آگاه، مجرب، ماهر و... در عرصههای مربوطه و خودداری از اقدامات نسنجیده و در نظر گرفتن پیامدهای احتمالی و پرهزینه.
از آنجا که آتش به اختیار در عرصه فکری، فرهنگی و علمی تفاوتهایی با عرصه نظامی دارد که داشتن مجال و فرصت تصمیمگیری و اقدام و امکان استفاده از مشورت افراد صلاحیتدار، مجرب و دلسوز از آن جمله است، انتظار میرود جوانان متدین و حزباللهی که خود را مخاطب این فرمان امام خامنهای میدانند، حتماً به فهم دقیق این چرایی و چگونگی اجرا و لوازم اجرای عالمانه، سنجیده و عقلایی آن اهتمام ورزند که خدای نکرده برخی فرصتطلبان هزینه اقدامات خودسرانه و جهتدار خود برای لوث کردن این فرمان را به حساب آنان انجام ندهند. بدیهی است آن دسته از دانشجویانی که دارای تشکل دانشجویی بوده و عضو هستهای متصل به آن هستند، باید پیش از هر اقدام از تشخیص تا طراحی اقدام و عمل را با آن تشکل و مسئولان آن به عنوان قرارگاه تاکتیکی خود در میان گذاشته و از هرگونه تشخیص فردی و اقدام شخصی اجتناب کنند. هر چند حضور در هر عرصه و انجام هر نقشی هزینهها و زحمات احتمالی نیز دارد که اجتنابناپذیر است، ولی مهم این است که دشمن نتواند از آن سوءاستفاده کند و آسیبی به خودی نزند.