اکنون که امام خامنه‌ای درباره چالش منطقی یا سازش سخنرانی فرموده‌اند، در یک فرایند رسانه‌ای، کلمه «منطقی» در حال حذف شدن است و پس از مدتی آنچه در افکار عمومی رسوب خواهد کرد دوگانه چالش‌ـ سازش خواهد بود. پس از این مرحله کلمه چالش که حالا بدون منطق است، تقبیح خواهد شد و آن را معادل بی‌عقلی و جنگ‌طلبی قرار خواهند داد. نکته مهم دیگر اینجاست که دقیقاً مسیری که برای برجام در افکار عمومی طی شد، در زمینه سند 2030 نیز در حال پیموده شدن است.
چند و چون آتش به اختیار در گفت‌وگوی صبح‌صادق با محمدحسین رجبی‌دوانی
مجتبی برزگر/ رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان تصریح کردند، اگر قرارگاه‌های فرهنگی دچار اختلال شدند و اصلی را از فرعی تشخیص ندادند، دانشجوها آتش به اختیارند که بلافاصله پس از این سخنان، برخی فعالان کج‌فهم در رسانه‌های مخالف این‌گونه وانمود کردند که آتش به اختیار به معنای مجوز فعالیت غیر قانونی و خودسرانه عمل کردن است؛ اما ماجرا این‌گونه نیست. تعبیر دکتر محمدحسین رجبی‌دوانی که با خبرنگار هفته‌نامه صبح‌صادق درباره این فرمایش حضرت ‌آقا گفت‌وگویی داشته، این است که موضوع آتش به اختیار جدید نیست؛ چرا که رهبری سال گذشته در همین دیدار با دانشجویان می‌فرمایند: «اگر ایستادگی کردید و با بسیج ذهنی مردم، خواسته‌ها را به گفتمان عمومی تبدیل کردید، مسئولان هم مجبور می‌شوند به مطالبات شما عمل کنند.» البته فحوای کلام نشان می‌دهد، معظم‌له از فرماندهی و میدان‌داری متولیان فرهنگی کشور در مقابله با جنگ نرم دشمن قطع امید کرده‌اند. مشروح دیدگاه‌های استاد محمدحسین رجبی‌دوانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام را که با خبرنگار هفته‌نامه صبح صادق به گفت‌وگو نشسته است، در ادامه می‌خوانید.
*چندی پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دانشجویان بحث «آتش به اختیار» را مطرح کردند؛ به نظر جناب‌عالی منظور معظم‌له از به کار بردن عبارت «آتش به اختیار» چه بود؟
چند سال است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه جنگ نرم دشمن و خطرات بزرگ آن در عرصه فرهنگی و تغییر ارزش‌ها و هنجارهای جامعه هشدارها داده‌اند و در ضمن این هشدارها فرموده‌اند، استادان دانشگاه‌ها فرماندهان این میدان هستند و دانشجویان نیز افسران جبهه جنگ نرم! اما اینکه چرا این نکته را به این صورت مطرح کردند و دستور آتش به اختیار دادند، به نظر می‌رسد ایشان از متولیان فرهنگی کشور قطع امید کرده‌اند. شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و وزارت ارشاد متولیان اصلی در این زمینه هستند که باید احساس مسئولیت می‌کردند و در قبال جنگ نرم دشمن با همه ابزارها و امکانات به میدان می‌آمدند. حتی می‌توانستند استادان و دانشجویان را به خوبی مدیریت کنند تا توطئه‌های دشمن نقش بر آب شود؛ اما متأسفانه از آنجایی که نگاه دولت، مسئولان و وزیران مربوطه در عرصه‌های فرهنگی و علمی، همانند رهبری نیست و چنین باوری در آنها وجود ندارد، معظم‌له با قطع امید از این متولیان رسمی و اصلی به افرادی که خود دغدغه و درد دین، نظام، انقلاب و ارزش‌های آن را دارند، دستور آتش‌ به اختیار دادند و به طور رسمی این مأموریت و رسالت بزرگ را بر دوش آنها نهادند تا اینها بتوانند در این عرصه نقش ایفا کنند. حالا شاید برخی بگویند چرا قطع امید شده است؟! خب ما می‌بینیم متأسفانه وزارت علوم به جای پرداختن به چنین مسئله مهمی، به مسائل حاشیه‌ای، چون دروغ بزرگ 3000 بورسیه رانتی توجه می‌کند و حتی رئیس‌جمهور هم در این عرصه ورود پیدا کرد و با طعنه‎های گزنده و چندش‌آوری مانند «و ما ادراک البورسیه» با آبروی عده‌ای بازی کرد و بعد معلوم شد اینها دروغ بزرگی بوده و به فرموده رهبر معظم انقلاب در حق بسیاری از اینها ظلم شد و متأسفانه این ظلم هنوز هم ادامه دارد و برطرف نشده است. در وزارت ارشاد نیز که باید با فرهیختگان تعامل داشته باشد و در عرصه جنگ نرم آنها را مدیریت کند، با مسائل حاشیه‌ای بی‌ارزش و سخیفی، مانند صلاحیت دادن به برخی از نیروهای به ظاهر هنرمند مسئله‌دار خودش را سرگرم می‌کند تا جایی‌ که به صداوسیما نامه می‌نویسد که ربنای فلان خواننده ضد انقلاب را چرا پخش نمی‌کنند. آنقدر این مسئله چندش‌آور و بی‌ارزش بود که بسیاری به پرت ‌بودن و پرت افتادن مسئولان فرهنگی از مسائل اصلی پی بردند. البته حضرت آقا هم به این سخیف‌پردازی‌ها اشاره‌ای کردند؛ از این رو وقتی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم که سیاستگذار آن رئیس‌جمهور است، چنین دیدگاهی دارند و وزیران مربوطه هم این‌گونه هستند، از آنجا هم قطع امید می‌شود. اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارتخانه‌های علمی و فرهنگی به وظایف خود عمل می‌کردند، قرارگاه مرکزی برای فرماندهی مقابله با جنگ نرم دشمن بودند. آیا می‌شود به دلیل نداشتن دغدغه، سلیقه غلط یا باور غیر انقلابی و غیر ارزشی دولتی که موقتی است و عمری حداکثر هشت ساله دارد، مصالح کلی و جزئی نظام و کشور و ارزش‌های ثابت و همیشگی انقلابی و دینی را معطل کرد و به عملکرد ناصواب اینها گره زد؟! از این نظر باید معطوف آن مصالح اساسی شویم که ماندگار هستند. وقتی قرارگاه مرکزی در این عرصه نوعی درماندگی از خودشان نشان دادند، باید اشخاص دیگری به این میدان جنگ ورود کنند و بنا بر دغدغه‌ها و اصولی که به آن پایبند هستند و فارغ از بازی‌های سیاسی، قدرت‌طلبی و مطامع دنیایی با اندیشیدن به اصل نظام و ارزش‌های آن در مقابله با توطئه‌های دشمن در جنگ نرم خودجوش به عرصه بیایند و با کارهای فرهنگی و تبلیغاتی به خنثی‌سازی جنگ نرم دشمن و دفاع از ارزش‌ها بشتابند. این اقدامات همانند افسران و سربازانی می‌شود که در میدان جنگ موقعی که قرارگاه مرکزی فرماندهی آنها دچار اختلال می‌شود یا فرمان آنها نمی‌رسد و آن فرماندهان بدون توجه به واقعیت میدان جنگ از پشت جبهه تصمیم‌هایی می‌گیرند که به جبهه خودی آسیب می‌رساند، آنجا دیگر برای دفاع و حفظ جبهه خودی بنابر واقعیت‌های موجود آنچه را که برای مقابله با دشمن لازم است، خودشان تصمیم می‌گیرند و به اختیار خود بر جبهه دشمن آتش می‌ریزند. به همین دلیل است که رهبری در حقیقت از قرارگاه فرماندهی جنگ نرم که تشکیلات رسمی فرهنگی کشور عهده‌دار آن هستند، قطع امید کرده‌اند و از این رو خواسته‌اند دانشجویان خود وارد این عرصه بشوند.

*برخی می‌گویند استفاده از واژه «آتش به اختیار» سبب هرج‌و مرج و بی‌نظمی در جامعه می‌شود؛ آیا شما هم چنین نظری دارید؟
اینجا باید دقت داشت. رهبر معظم انقلاب دو سال پیاپی در سخنرانی آغازین سال خود در مشهد مقدس از کانون‌های فرهنگی و فعالیت‌های ارزشمند خودجوش مردمی که دغدغه مسائل ارزشی و فرهنگی کشور را دارند، تجلیل کردند و فرمودند اینها باید تقویت شوند. در حقیقت، این فرمایش حضرت آقا در زمینه «آتش به اختیار» در این عرصه بحث جدیدی نیست. این کانون‌ها از قبل هم این فعالیت‌ها را داشتند؛ اما به صورت جزیره‌ای و در شهرهای مختلف که بسیار مؤثر و ارزشمند بوده است؛ اما رهبری خواستند دانشگاه که مرکز علم و فرهنگ است، نقش اساسی خود را ایفا کند. در حقیقت، همان کاری که در چند سال اخیر در فضای کشور به صورت خودجوش انجام می‌شود. این انتظار را هم حضرت ‌آقا از دانشگاهیان دارند؛ از این رو بحث جدیدی نیست، اما متأسفانه برخی که در این عرصه زیر سؤال رفتند و کارنامه‌ سیاهی دارند، برای اینکه سخن رهبری را تحریف کنند، این‌گونه القا می‌کنند که ممکن است برخی از جریان‌های مذهبی و انقلابی چنین استنباط کنند که باید با اقدامات دولت مقابله کرد و خودسرانه در هر عرصه‌ای وارد شد و بدون ملاحظه مصالح کلی کشور اقداماتی انجام داد. این را باید دقت کرد که دولت و هواداران مطبوعاتی و سیاسی‌شان کارنامه‌ای سیاه در برخورد با مسائل ارزشی دارند و امروز درصدد هستند کلام رهبری را تحریف کرده و مظلوم‌نمایی کنند؛ یعنی از سویی چون در این عرصه عملکردی بسیار غلط و نابجا داشتند، برای اینکه از این اتهام و این پاسخگویی به عملکرد ناصواب به نوعی فرار کنند، این مسئله را مطرح ‌می‌کنند. اگر «آتش به اختیار» به این صورت باشد که هر جریان و تشکل دانشجویی بخواهد بنابر نظر و سلیقه خود در عرصه‌های فرهنگی ورود کند، یک آنارشیسم فرهنگی و هرج‌ومرجی پدید می‌آید که به مصالح آن کشور آسیب می‌رسد؛ از این رو دولت از این موضوع قصد بهره‌وری دارد و نه تنها درصدد شانه ‌خالی کردن خود از کارنامه خالی و خراب در این عرصه است؛ بلکه می‌خواهد خود را هم مظلوم جلوه بدهد و طلبکار این عرصه به شمار آید. در حالی‌ که به هیچ وجه فرمایش حضرت‌آقا چنین مطلبی را به سمع و نظر نمی‌رساند؛ بلکه اعتقاد ایشان این بوده است که فعالیت‌های خودجوش مردمی که تاکنون تحت غفلت و کوتاهی مسئولان فرهنگی، کشور را در این عرصه حفظ کرده، گسترش بیشتری پیدا بکند و دانشگاه‌ها را هم به خوبی در بربگیرد.

* این دستور «آتش به اختیار» چه پیامدهای اجتماعی و سیاسی به دنبال دارد؟
فرمایش رهبری در حقیقت اعلام یأس و ناامیدی و روی‌گردانی ایشان از عملکرد دولت و متولیان رسمی فرهنگی کشور و امید داشتن به فعالیت‌های خودجوش مردمی را نشان می‌دهد؛ از این رو این بحث جدیدی نیست؛ اما رهبر معظم انقلاب خواستند این موضوع گسترده‌تر و مؤثرتر بشود؛ به این ترتیب اگر خناسان و کسانی که تاکنون در این عرصه کارنامه‌ای سیاه و سراسر قصور و تقصیر برجای گذاشته‌اند، فضا را فاسد و تخریب نکنند، اتفاقاً پیامدهای چنین مسئله‌ای برای کشور بسیار مبارک، خجسته و ارزشمند خواهد بود و هیچ‌گونه پیامدهای منفی نخواهد داشت.

*آیا همه افراد جامعه شامل این واژه می‌شوند یا فقط افسران جنگ نرم را در برمی‌گیرد؟
رهبر معظم انقلاب از این فعالیت‌های خودجوش فرهنگی در سراسر کشور تجلیل کردند و اینها را بسیار مورد تأیید قرار دادند. این فعالیت‌ها وجود داشته است؛ اما حضرت آقا خواستند نقش دانشگاه و دانشجویان در این عرصه پررنگ‌تر و قوی‌تر شود. در حقیقت همه مردم به ویژه آنهایی که توان حضور در عرصه فعالیت‌های فرهنگی را دارند و دغدغه و دلسوزی برای ارزش‌های نظام اسلامی را یک اصل می‌دانند، آنها را به میدان طلبیدند؛ در حقیقت دانشجویان این رسالت را می‌توانند موفق‌تر و مؤثرتر به سرمنزل مقصود برسانند. حضرت آقا فرمودند افسران جنگ نرم دانشجویان و فرماندهان این میدان، استادان دانشگاه‌ها هستند.

*آیا با این روش می‌توانیم انقلاب اسلامی را به اهداف والایش برسانیم؟
اعتقاد من این است که آنچه انقلاب اسلامی ایران را طی سی‌وهشت سال پایدار نگه داشته، عمدتاً پس از دو مؤلفه بزرگ، یعنی الطاف خدا و عنایات امام زمان(عج)، رهبری‌های حضرت امام(ره) و حضرت ‌آقا بوده است؛ در مرحله بعد اصل کار را خود مردم، دلسوزان، علاقه‌مندان و فدائیان انقلاب حفظ کرده‌اند؛ یعنی اگر ما نقش مردم را در این سال‌ها حذف می‌کردیم، انقلاب در همان سال‌های اول نابود شده بود. چه در دوران دفاع مقدس و چه در مقابله با گروهک‌های جنایتکاری که جنگ بی‌سابقه شهری را همراه با جنایات و ترورهای وحشتناکی که جهان تاکنون به خود ندیده، در دهه 60 در این کشور ایجاد کردند. اگر بنا بود تنها تشکیلات رسمی دولتی، امنیتی و انتظامی با اینها مقابله کنند، این دشمنان، کشور را به طور کامل نابود کرده بودند. این مردم کوچه و بازار و دلسوز انقلاب بودند که خود به عرصه آمدند و خانه‌های تیمی این جنایتکاران را شناسایی و به نیروهای امنیتی و انتظامی معرفی کردند. در واقع، مردم آنها را از صحنه خارج کردند و نه تشکیلات رسمی! برای نمونه، می‌توان به تحریم‌های سنگین و شدید اشاره کرد که فشار آن بر توده‌های مردم وارد می‌شود که اگر مردم مقاومت نکرده بودند، مسئولان نمی‌توانستند کشور را مدیریت بکنند. از این رو در اینجا نقش اساسی خود مردم مهم است که با پیروی از رهبر معظم انقلاب و دغدغه‌های ارزشمندی که برای حفظ نظام داشتند، بحمدالله انقلاب و نظام را تاکنون در پرتو عنایات الهی و توجهات امام زمان(عج) حفظ کرده‌اند.

   مهدي سعيدي/ ورود رئيس‌جمهور به مسئله نقش مردم در حکومت اسلامي و اظهاراتش در باب حکومت علوي، بار ديگر ضرورت پرداختن به مباحث نظري در باب حکومت اسلامي را آشکار کرد. آقاي روحاني چند شب پيش در ديدار و ضيافت افطار با استادان و پزشکان ضمن گراميداشت نوزدهم ماه مبارک رمضان و تسليت ايام شهادت مولاي متقيان حضرت علي(ع)، گفت: «حکومت علي(ع) با خواست و اصرار مردم تشکيل شد و اين در حالي بود که ايشان در برابر اصرار مردم به آنها فرمودند که حکومت عدل من براي شما سنگين است و بايد به سراغ فرد ديگري برويد، اما در ‌عين ‌حال اين را نيز گفتند که اگر شما مردم فرد ديگري را انتخاب کنيد، من در اطاعت از او که شما مردم آن را برگزيديد، اولين نفر خواهم بود.» رئيس‌جمهور با اشاره به اينکه اهتمام به خواست مردم، متن اسلام است، گفت: «مبناي ولايت و حکومت از ديدگاه امام علي (ع) نيز انتخاب و نظر مردم بود.»
براي نقد و بررسي صحيح اين کلام آقاي روحاني، ابتدا بايد به نکاتي در باب ماهيت حکومت اسلامي توجه کرد. واقعيت آن است که از حکومت اسلامي قرائت‌هاي مختلفي ارائه شده که در هر يک از آن قرائت‌ها براي مردم در حکومت نقش‌هاي مختلفي قائل شده‌اند. در اين ميان نظريه مردم‌سالاري ديني که به وسیله حضرت امام(ره) مطرح و به وسیله حکيم انقلاب اسلامي بسط داده شد، نگاه ممتازي به جايگاه مردم دارد که آن را از نظريه‌هاي رقيب متمايز مي‌کند.
1ـ مبتني بر اين نظريه، براي بررسي حق حاکميت و مشروعيت حکام اسلامي بايد به دو مؤلفه توجه کرد: مؤلفه اول؛ ويژگي‌ها و صلاحيت‌هاي حاکم اسلامي. مؤلفه دوم؛ فرآيند کسب قدرت. 
اولين مؤلفه به ويژگي‌ها و صلاحيت‌هاي حاکم اختصاص دارد که اساس و بنيان کار است. در اين الگو جايگاه حاکميت به افرادي اختصاص مي‌يابد که صاحب «صلاحيت» باشند، صلاحيت‌هايي که شاخص‌هاي آن را دين مشخص کرده است.
در اينجا بحثي مهم مطرح می‌شود و آن اينکه صلاحيت‌ها در زمان حضور امام معصوم(ع) و در زمان غيبت ايشان متفاوت است. در زمان حضور امام(ع) که داراي علم الهي است و از هرگونه خطا و معصيتي مصون است، صلاحيت‌ها براي حکومت در نظام اسلامي به ايشان اختصاص يافته است. به واقع با حضور معصوم(ع)، ديگر عرصه‌اي براي حضور غير معصوم در رأس حکومت وجود نخواهد داشت. زماني که امام(ع) در جامعه حضور عيني ندارد و در پس پرده غيبت است، کساني صلاحيت دارند که داراي سه شاخص فقاهت، عدالت و درايت باشند.
به واقع حاکميت در نظام اسلامي برخاسته از علم به دين و اشراف به آموزه‌هاي ديني، تقوا و خودساختگي دروني و توانايي مديريتي است که مي‌تواند در فرد يا افرادي جمع شود. که تجسم عيني آن در زمان حضور امام معصوم(ع)، ايشان است و در زمان غيبت به فقهاي جامع‌الشرايط اختصاص مي‌يابد. اميرالمؤمنين(ع) در خطبه 173 نهج‌البلاغه چنين مي‏فرمايند: «أَيُّهَا الْنَّاسُ أَحَقَّ الْنَاسِ بِهَذَا الْأَمْرُ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِأَمْرِ اللهِ فِيهِ»؛ اي مردم، شايسته‏ترين مردم به امر حكومت؛ نيرومندترين آنان بر اين امر و داناترين آنان به امر خداوندي در آن است.
2ـ با مشخص شدن معيارهاي تعيين حاکم اسلامي، نوبت به تبيين مکانيزم مشروع به قدرت رسيدن حاکم اسلامي است. وجود صلاحيت‌ها شرط لازم براي قرار گرفتن در مسند قدرت است؛ ولي شرط کافي نيست. صرف وجود صلاحيت فرد را صاحب حق حاکميت نمي‌کند. حق حاکميت وقتي جاري می‌شود که صاحب صلاحيت از طريقي مشروع به حکومت برسد و اين راه مشروع در نظام مردم‌سالاري عبور از کانال انتخاب و رضايت ملت است. در اينجاست که نقش پراهميت مردم آشکار می‌شود، وگرنه در مرحله تعيين شاخص صلاحيت‌ها، مردم نقش ندارند.
بايد توجه داشت که براي کسب قدرت راه‌هاي متعددي وجود دارد: غلبه و زور، کودتا و براندازي، وراثت، انتصاب، انتخاب نخبگان و انتخاب مردمي که در مجموع در سه دسته کلي انتصاب، انتخاب و تغلب مي‌توان آنها را دسته‌بندي کرد. که مبتني بر متون ديني فرآيند انتخاب مردمي تنها از مشروعيت اسلامي برخوردار است.
حاصل آنکه مبتني بر الگوي مردم‌سالاري از ميان صاحبان صلاحيت آنکس که از رضايت و مقبوليت مردمي برخوردار باشد، حق حاکميت خواهد يافت. اگر کسي صاحب صلاحيت باشد، اما از رضايت مردمي برخوردار نباشد، نمي‌تواند از طريق اجبار و زور و کودتا و... به قدرت رسد. از سويي ديگر اگر کسي از مقبوليت برخوردار بوده، اما از صلاحيت‌هاي ديني برخوردار نباشد، اگر همه مردم نيز رأي به حاکميت وي دهند، از مشروعيت لازم برخوردار نبوده و حاکميت وي شرعي نخواهد بود و مصداق حکومت طاغوت است!
کلام رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين زمینه مي‌تواند حسن ختام اين بحث باشد. معظم‌له مي‌فرمايند: «نظر مردم تأمين‌كننده است، اما نسبت به آن انساني كه داراي معيارهاي لازم است. اگر معيارهاي لازم در آن انسان نباشد، انتخاب نمي‏تواند به او مشروعيت ببخشد. معيارهاي لازم تقوا، دين، عدل و آشنايي با اسلام است. آن كسي كه اين معيارها را دارد و از تقوا و صيانت نفس و دينداري كامل و آگاهي لازم برخوردار است، آن‌وقت نوبت مي‏رسد به قبول ما، اگر همين آدم را با همين معيارها مردم قبول نكردند، باز مشروعيت ندارد. چيزي به نام حكومت زور در اسلام نداريم.»
نظريه مردم‌سالاري ديني داراي ظرافت‌ها و نکته سنجي‌هاي فراواني است که کمتر به آن توجه شده و بيش از اين بايد درباره آن نوشت.

 یارگیری آمریکایی
اخیراً رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا گفته است: «سیاست ما در قبال ایران حمایت از عناصری در داخل این کشور است که به تغییر مسالمت‌آمیز رژیم‌شان منجر می‌شود.» با نگاهی گذرا به اظهارات این مقام آمریکایی روشن است که هدف از یارگیری‌های داخلی واشنگتن چیست. در واقع آنها می‌خواهند در ایران از جریانی حمایت کنند که مدعی مذاکرات منطقه‌ای، بده‌بستان سیاسی با رژیم‌های مرتجع و نیز امتیازدهی در جریان تحولات غرب آسیا هستند. تیلرسون در این اظهارنظر خود، به صراحت از سپاه پاسداران و مواضع جریان مقاومت در منطقه انتقاد کرده و از جریانی در داخل کشورمان حمایت کرده که خود را در برابر این دست نهادهای انقلابی تعریف می‌کنند.

علت گستاخی آمریکا
اینکه وزیر خارجه ایالات متحده پس از رسوایی جنایتکارانه رئیس‌جمهور این کشور در سفر به منطقه و حمایت از رژیم‌های کودک‌کش، به خود اجازه می‌دهد که با صراحت از حمایت از برخی جریانات داخلی در کشورمان سخن گفته و حتی سیاستی در پنهان‌سازی مواضع اصلی کاخ سفید به خرج ندهد، حکایت از آن دارد که دستگاه دیپلماسی کشورمان در قریب به شش ماه گذشته از روی کار آمدن دونالد ترامپ، قاطعیت کافی را در برخورد با مواضع و عهدشکنی‌های واشنگتن نداشته است. این تحریم‌ها اگرچه هنوز در حال بررسی هستند؛ اما شواهد و گذشته کنگره و سنا نشان می‌دهد که این تحریم‌ها به یقین علیه ایران تصویب شده و به اجرا درمی‌آیند. اولین اتفاقی که بعد از تصویب این تحریم‌ها صورت می‌گیرد، قرار گرفتن سپاه ذیل گروه‌های تروریستی است؛ به طوری‌که این نهاد نظامی برای اولین‌بار در تاریخ ایران و جهان به‌عنوان یک گروه تروریستی شناخته می‌شود.

چگونه مقابله شود؟!
در یک سال گذشته روند وضع تحریم‌ها علیه ایران به شدت افزایش پیدا کرده است؛ در ابتدا شیطنت و مشکل اصلی از سوی طرف مقابل است، اما در ادامه باید گفت که دولت و وزارت امور خارجه نقض‌های قبلی را همواره توجیه کردند.‌ در جایی گفته شد؛ فلان موارد نقض برجام نبوده و تنها نقض شروط رهبری است که باید توضیح داده شود که چرا برجام بر اساس شروط رهبری نبود؛ مسئولان در داخل باید روند توجیه عملکرد خلاف طرف مقابل را متوقف کنند و باید تحریم‌هایی که علیه ایران وضع می‌شوند برای طرف مقابل هزینه‌دار باشد. در این صورت دیگر استفاده از وضع تحریم‌ها برای آمریکا مقرون به صرفه نخواهد بود. به عبارت دیگر باید هزینه‌های هوشمند در قبال این تحریم‌ها به طرف مقابل وارد کرد تا مانع تحریم‌های جدید علیه ایران شد.

چند نکته مهم از یک حادثه تروریستی
حادثه‌ تروریستی داعش در تهران، سیاست عقلانی و مبتنی بر محاسبات صحیح جمهوری اسلامی در دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) در عراق و سوریه را نشان داد؛ زیرا این حادثه که به خوبی از نیات شوم تکفیری‌ها در قبال کشورمان پرده برداشت، نشان داد که اگر مدافعان جان بر کف کشورمان در عراق و سوریه حاضر نمی‌شدند، اکنون صحنه امنیت و وضعیت عمومی کشور به مطلوبیت کنونی نبود. با وجود هزینه‌بردار بودن این حادثه و تأسف بابت وقوع خسارت‌بار آن، اما حداقل از دو جهت عمده حائز اهمیت بود؛ صف خدشه‌ناپذیر ملت و مسئولان در مقابل تروریسم و وحدت آنها را به نمایش گذاشت؛ زیرا با قاطعیت می‌توان گفت که قاطبه ملت در ضرورت برخورد با این تروریست‌ها پشتیبان مسئولان و مأموران تأمین امنیت کشور بوده و هستند. این حادثه همچنین این پیام مهم را دربرداشت که در پاسداری از امنیت کشور باید پیوسته مراقب بود.

 اسماعیل احمدی/  طرحی که با حمایت سناتورهای دموکرات و جمهوریخواه در سوم فروردین سال جاری به کنگره ایالات متحده آمریکا ارائه شد، در نهایت روز 25 خرداد ماه با 98 رأی موافق و تنها دو رأی مخالف به تصویب مجلس سنای ایالات متحده آمریکا رسید.
امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) درباره این تحریم‌ها پیش‌بینی بسیار دقیق و سنجیده‌ای کرده بودند که آمریکا پس از برجام بار دیگر ایران را به بهانه‌های برنامه موشکی و حقوق بشر تحریم خواهد کرد. ایشان در دیدار مردم غیور آذربایجان در 28 بهمن 1392 فرمودند: «مسئله هسته‌ای بهانه است برای دشمنی؛ الآن ملاحظه کنید سخنگویان دولت آمریکا بحث حقوق بشر، بحث موشکی، بحث سلاح و مانند اینها را به میان آوردند»
نوک پیکان این طرح فشار به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به منزله محرک اصلی طرح‌های موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران نشانه گرفته است. به گفته اندیشکده‌ها و برخی از کارشناسان، در اثر تصویب نهایی این طرح در مجلس نمایندگان آمریکا و امضای دونالد ترامپ این فرضیه محتمل می‌شود که رویارویی و برخورد محدود نظامی آمریکا با ایران در خلیج‌فارس نیز به وجود آید.
در حالی این طرح در سنای آمریکا تصویب شد که دولت ترامپ در آمریکا به بدترین وضعیت خود در طول هفته‌های اخیر رسیده است تا جایی که نشریه «فارن‌پالیسی» دونالد ترامپ را رئیس‌جمهور احمق ایالات ‌متحده خطاب کرده است. برنی سندرز هم در جلسه سنا درباره این تحریم‌ها گفت: «وضع این تحریم‌ها خطر بزرگی برای آمریکا است که در وضعیت کنونی منطقه غرب آسیا نمی‌ارزد.»
طرح اس 7220 درباره ایران دو سناریوی اساسی را دنبال می‌کند؛ سناریوی اول، وضع تحریم‌های جدید در مقابله با برنامه موشکی ایران و سناریوی دوم، وضع تحریم‌های جدید در زمینه آنچه دولتمردان آمریکا آن را نقض حقوق بشر در ایران می‌خوانند.
هدف اصلی آمریکا از وضع این تحریم‌ها در این برهه حساس ایجاد دوگانگی در حاکمیت ایران و بی‌ثباتی در منطقه غرب آسیا است. در نتیجه، این مسئله باید به منزله چراغ راهنما در مقابله با وضع این تحریم‌ها مورد توجه قرار گیرد که اتحاد و همبستگی مؤلفه اصلی مقابله با این تحریم‌ها است. 
با نگاهی تیزبینانه این نکته آشکار می‌شود که آمریکا در حال ورود به یک قمار بزرگ و پر خطر است که این خطر بزرگ، بهترین فرصت را در حال حاضر برای جمهوری اسلامی ایران فراهم کرده است که دولتمردان ما با پیروی از منویات رهبر معظم انقلاب با شعار اتحاد و تمسک به آرمان‌های انقلاب اسلامی، خدعه و نیرنگ قمارباز بزرگ آمریکا، یعنی دونالد ترامپ را نقش بر آب کنند.

 واکنش نامناسب
حجت‌الاسلام مجتبی ذوالنوری با اشاره به رأی مثبت مجلس سنای آمریکا به منظور پیشبرد لایحه تحریم‌های جدید علیه ایران، اظهار داشت: «این موضوع نقض برجام است.» رئیس کمیته هسته‌ای مجلس با بیان اینکه اقدام رئیس‌جمهور و وزارت امور خارجه در برابر تمدید تحریم‌های داماتو کافی نبود، گفت: «رئیس‌جمهور طی دستوراتی مجزا به وزیر امور خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی اعلام کرد، اقدامات لازم را از سوی مجاری قانونی پیگیری کنند؛ اما همان‌طور که گفته شد این ابلاغ، اقدام متناسب در برابر تمدید تحریم‌ها علیه ایران محسوب نمی‌شود؛ چرا که اگر رئیس‌جمهور هم این دستور را صادر نمی‌کرد وظیفه ذاتی و جاری وزارت خارجه ایجاب می‌کرد که اقدامات لازم را انجام دهد.»

سخنان ضد ایرانی اردوغان
رئیس‌جمهور ترکیه در یک گفت‌وگوی تلویزیونی، ایران را به «توسعه‌طلبی فارسی» در خاورمیانه متهم کرد. اردوغان طی مصاحبه با شبکه آرتی‌پی پرتغال، گفت: «آیا سوریه صحنه بازی برای توسعه‌طلبی فرقه‌ای ایران است؟ بله هست. آیا عراق نیز چنین صحنه‌ای است (برای ایران)؟ بله هست. من این مسئله را توسعه‌طلبی فارسی می‌دانم تا توسعه‌طلبی فرقه‌ای. باید به طور خاص بگویم که من توسعه‌طلبی فارسی را محکوم می‌کنم.»

گروکشی هندی‌ها در برابر فرزاد B
صادرات نفت ایران به هند، دومین مشتری بزرگ نفتی جمهوری اسلامی ایران در ماه می در مقایسه با ماه پیش از آن حدود ۹ درصد کاهش یافت و روند نزولی ۴۰ درصدی را به خود
 گرفت.
 این در حالی است که کاهش واردات نفت خام ایران از سوی هندی‌ها می‌تواند به نوعی تلافی و مناقشه هند با ایران بر سر توسعه میدان گازی «فرزاد B» تلقی شود؛ زیرا به دنبال اختلاف میان هند و ایران بر سر توسعه میدان «فرزاد B»، مقامات هندی پیش از این اعلام کرده بودند در سال مالی منتهی به مارس ۲۰۱۸ میلادی، هند قصد دارد واردات نفت خام از ایران را به یک چهارم کاهش دهد.


نکته: عبدالکلام، رئيس‌جمهور کشور هند (2007) مرد موشکی هند درباره علت پیشرفت کشورش در پرتاب ماهواره می‌گوید: در سال ١٩٧٣ من به سمت مدير پروژه پرتاب نخستين ماهواره هند برگزيده شدم. هدف ما قرار دادن نخستين ماهواره هند به نام «روهينى» در جوّ زمين تا سال ١٩٨٠ بود. در مرحله اول، همه چيز روبه‌راه بود. اما در مرحله دوم، مشکلى پيش آمد و به جاى آنکه ماهواره در جوّ زمين قرار گيرد، در خليج بنگال سقوط کرد. اين يک شکست بزرگ بود. آن روز، پروفسور داوان رئيس سازمان فضايى هند از قبل ترتيب يک نشست مطبوعاتى را داده بود. پرتاب در ساعت ٧ صبح بود و این نشست که روزنامه‌نگارانى از سراسر جهان در آن حضور داشتند، در ساعت ٧ و ٤٥ دقيقه برگزار شد. پروفسور داوان، خودش در نشست مطبوعاتى شرکت کرد و مسئوليت شکست را به عهده گرفت. سال بعد، در جولاى ١٩٨٠، دوباره برنامه پرتاب ماهواره را آزمايش کرديم. اين بار همه مراحل موفقيت‌آميز بود و تمام ملّت هند غرق در افتخار شدند. دوباره، نشست مطبوعاتى برگزار شد. پروفسور داوان مرا به کنارى کشيد و گفت: «امروز تو بايد کنفرانس مطبوعاتى را برگزار کنی.» آن روز من درس بزرگى آموختم. هنگامى که شکست پيش آمد، رئيس سازمان مسئوليت شکست را بر عهده گرفت و هنگامى که موفقيت حاصل شد، او افتخار آن را به تيم پروژه بخشید.»
نظر: آدمی می‌تواند بدون پا گذاشتن روی شانه‌های دیگران هم بلند بایستد .انسان می‌تواند بدون شکست دیگران، پیروز باشد؛ اگر مدیران اعتماد‌به‌نفس داشته باشند و خطاها را بپذیرند، کشور به سرعت پیشرفت می‌کند، متأسفانه مدیران نالایق برای ماندن خود بسیاری از مشکلات را که خود عامل آن بوده‌اند بر روی سر کارشناسان خراب می‌کنند. اگر نگاهی به طرح‌های ملی کشورمان در زمینه هسته‌ای و فضا انداخته شود، متوجه خواهیم شد که برخی از مسئولان برای رأی‌آوری بسیاری از طرح‌های ملی را تعطیل کرده‌اند.

   دکتر یدالله جوانی /  رهبر معظم انقلاب غروب چهارشنبه 17 خردادماه 96 در دیدار با دانشجویان با تشریح وضعیت کشور از حیث فرهنگی و اختلال پدید آمده در برخی از دستگاه‌های فرهنگی کشور از اصطلاحی استفاده کردند که در رسانه‌ها و به ویژه در فضای مجازی، بازتاب گسترده‌ای داشت. معظم‌له فرمودند: «گاهی دستگاه‌های مرکزی فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی می‌شوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفه خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیم‌گیری و اقدام کنند.»
به دنبال انتشار این اظهارات بود که تفسیرها و تحلیل‌های متفاوتی با جهت‌گیری‌های مثبت و منفی نسبت به عبارت «آتش به اختیار» صورت گرفت. نیروهای انقلابی از این تدبیر و رهنمود معظم‌له استقبال کرده و به چیستی و چرایی مفهوم «آتش به اختیار» پرداختند، اما جریان غیر انقلابی با ابراز نگرانی از بیان این مطلب، با تفسیرهای نادرست، پیدایی نوعی بی‌انضباطی و قانون‌گریزی را از پیامدهای عمل براساس قاعده «آتش به اختیار» اعلام کرد. 
این جهت‌گیری‌های متفاوت و بعضاً همراه با اغراض سیاسی از سوی گروه‌های مخالف و معاند، در حالی مطرح و در خصوص آن فضاسازی می‌شود که، موضوع «آتش به اختیار»، یک موضوع دینی با حکم فقهی مشخص و برخوردار از پشتوانه عقلی و منطقی است. به عبارت دیگر، آنچه رهبر حکیم انقلاب به اقتضای اوضاع بیان فرموده‌اند، تشریح وظیفه مکلف به احکام دین است. احکام دین در صورت درست فهمیده شدن، نه تنها غیر عقلایی نیست؛ بلکه عین عقلانیت است. عبارت «آتش به اختیار» یک اصطلاح نظامی است و معمولاً در حوزه‌های دیگر هم به کار برده می‌شود.
این واژه در حوزه نظامی، جایی استفاده می‌شود که نیروهای صف و در خط مقدم مبارزه با دشمن، هرگاه به هر دلیلی رابطه آنها با قرارگاه اصلی و فرماندهی قطع شد، نباید دست روی دست بگذارند؛ بلکه باید براساس قواعد و اصول رزم، به صورت «آتش به اختیار»، با دشمن مقابله کرده، سنگرها و مواضع خود را در مقابل هجوم دشمن حفظ کنند. موضوع خیلی روشن است؛ اگر در چنین وضعیتی سربازان و افسران در خط مقدم، با هجوم دشمن مواجه شوند، آیا از آنان پذیرفتنی است که دست روی دست گذاشته، هیچ واکنشی نسبت به دشمن نداشته باشند، با این استدلال که ما رابطه با فرماندهی نداشتیم و نمی‌دانستیم چه باید کرد؟! بنابراین «آتش به اختیار»، یعنی عمل به وظیفه شناخته شده و تعریف شده از سوی کسانی که در حوزه‌هایی وظیفه دارند؛ لکن قرارگاه‌های بالاسری آنان دچار اختلال شده‌اند. شرایطی که در آن قرار داریم، شرایط «جنگ نرم» است. رهبر معظم انقلاب از دانشجویان به «افسران جنگ نرم»، یعنی کسانی که در صف بوده و باید با دشمن مقابله کنند، یاد کرده‌اند. برخی از مجموعه‌های دولتی مانند وزارتخانه‌های علوم، بهداشت و ارشاد، در حکم قرارگاه‌ها و ستادهای عالی، باید در موضوع مقابله با جنگ نرم در کشور، این افسران جنگ نرم را، هدایت و پشتیبانی کنند. اما متأسفانه مدتی است که این مجموعه‌ها، به دلایل گوناگون، آن کارآمدی لازم در امر مبارزه با جنگ نرم را از دست داده و دچار اختلال شده‌اند. در چنین وضعیتی، تکلیف از روی دوش افسران جنگ نرم برداشته نمی‌شود و آنان وظیفه دارند به صورت «آتش به اختیار» طبق نظر و تدبیر رهبر حکیم انقلاب، تصمیم‌گیری و عمل کنند. طبق نظر ایشان؛ «تلاش جدی و همه‌جانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب اسلامی در دانشگاه‌ها»، یکی از وظایف اصلی افسران جنگ نرم است. در شرایطی که آن دستگاه‌ها و مدیریت‌های بالاسری در دانشگاه‌ها مختل شده‌اند، نمی‌توان گفت، این تکلیف از روی دوش دانشجویان برداشته می‌شود. آنان باید هوشمندانه و قاطعانه در راستای غلبه گفتمان انقلاب، برنامه‌ریزی کرده و اقدام کنند. به عبارت دیگر، غفلت، کوتاهی و انحراف دستگاه‌ها و مسئولان در یک حوزه‌ای در راستای انجام وظایف، موجب سلب تکلیف از مردم و جوانان مرتبط با آن حوزه نمی‌شود. برخی تصور می‌کنند، موضوع آتش به اختیار تنها از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده است، این تصور در حالی است که، حضرت امام خمینی(ره) با صراحت در وصیت‌نامه سیاسی‌ـ الهی خود، به این موضوع پرداخته‌اند.
 آنچه حضرت امام(ره) به لحاظ مصداقی بیان می‌دارند، بسیار فراتر از حوزه گفتمان‌سازی مورد نظر رهبر فرزانه انقلاب است. آن عزیز سفر کرده در فرازی از وصیت‌نامه خود، این‌چنین دستور به «آتش به اختیار» می‌دهند: «باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می‌شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی‌ها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی‌های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می‌باشند و مردم و جوانان حزب‌اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاه‌های مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند متعال مددکار همه باشد.»