جعفر ساسان- داوود عسگری/
در شماره گذشته با بخشی از احکام فرقه ضاله بهائیت آشنا شدیم. در ادامه احکام مهم دیگری از بهائیت را بررسی خواهیم کرد.
1ـ روزه
وجوب روزه برای بهائیان، در اسفندماه به مدت 19 روز است که از طلوع تا غروب آفتاب، فقط با امساک از دو مورد اکل و شرب تحقق مییابد و عبدالبهاء، دخان (دود) را مانند فقهای مسلمان، از جمله آشامیدنیها معرفی کرده است.
2ـ حج
این عبادت به شرط استطاعت جسمی و مالی است و با زیارت منزل سیدعلیمحمد باب در شیراز یا منزل میرزاحسینعلی نوری در بغداد محقق میشود.
3ـ بلوغ
بلوغ در سال 15 است؛ نسا و رجال در این مقام یکسان هستند.(1)
4ـ حدود
طبق تعالیم بهاءالله از جزای زانی و زانیه، دفعه اول نه مثقال، دفعه دوم هجده مثقال و دفعه سوم 36 مثقال است.(2)
5ـ نکاح
حلّیت و حرمت نکاح اقارب به امنای بیتالعدل واگذار شده است.(3)
6ـ قبله
باب من یظهرهالله را قبله قرار داد و بهاءالله مقر استقرار عرش مبارک را قرار داده است.(4)
نقش بهائیت در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران در دوره قاجاریه
با توجه به شکلگیری بهائیت در دوره قاجار، نقش این جریان را در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران در پنج مقطع میتوان بررسی کرد:
1ـ از قاجاریه تا مشروطه؛
2ـ از مشروطه تا پهلوی اول؛
3ـ از پهلوی اول تا پهلوی دوم؛
4ـ از پهلوی دوم تا انقلاب اسلامی؛
5ـ از انقلاب اسلامی تاکنون.
1ـ بهائیت از قاجاریه تا مشروطه
فرقه بابیه بر اساس قدرتطلبی و فتنهانگیزی شکل گرفته بود. رفتار بابیان با مردم و حکومت، مؤید این مطلب است. از سویی باب به ظهور کسی پس از خود با عنوان «من یظهرهالله» بشارت داده و پیش از اعدام، با انجام مکاتباتی با میرزایحیی صبح ازل، وی را جانشین خود معرفی کرده بود؛ اما از سوی دیگر با اعدام وی، قدرتطلبی به هواداران او نیز سرایت کرد و هر کس مدعی «من یظهرهاللّهى» بود. مشهورترین مدعیان، این افراد بودند: ۱ـ میرزا اسدالله دیان، که کاتب صبح ازل بود؛ ۲ـ میرزا عبدالله متخلص به غوغا؛ ۳ـ حسین میلانى، مشهور به حسینجان؛ ۴ـ میرزاجانی کاشانى؛ ۵ـ عبدالخالق اصفهانى و ۶ـ میرزامحمد نبیل. این شش نفر که جزء نخستین پیروان این فرقه بودند، ادعاى «من یظهرهاللّهى» و «خلیفهاللّهى» کردند؛ اما بیشتر بابیان جانشینی صبح ازل را پذیرفتند و به او گرویدند. وی چند سال از برادرش میرزاحسینعلی کوچکتر بود؛ ولی زودتر از او به جمع بابیان پیوسته بود.
به نوشته مورخ بابی، میرزاجانی کاشانی، صبح ازل پس از باب در شمیران تهران و در نور مازندران آثار و تعالیم بابیت را نشر داد و مبانی آن را ترویج کرد.(5)
از آنجا که صبح ازل جوانی ناپخته و کمتجربه بود، برادرش میرزاحسینعلی بهاء، که از او بزرگتر و باسوادتر بود، در جایگاه پیشکار ازل به کارها و امور بابیان رسیدگی کرد.(6) این روال تا کشته شدن باب و تبعید بابیان از ایران به بغداد و استانبول و ادرنه ادامه داشت و همه نامهها نیز به اسم و امضای صبح ازل بود.
ادوارد براون، مورخ مشهور در زمینه بابیت و بهائیت، ماجرای فرار ازل را به طور دقیق نقل میکند:
پس از آنکه در روز یکشنبه 28 شوال سال 1268ق سه نفر از بابیه به قصد قتل ناصرالدینشاه به طرف او تیر افکندند، حکومت، چهل نفر از مشاهیر بابیه را دستگیر کرده و 28 نفر ایشان را در یکی از چهارشنبههای ماه ذیالقعده سال 1268ق در تهران با انواع عذاب و شکنجه به قتل رسانیدند. صبح ازل در آن حین در نور بود؛ خیلی سریع به لباس مبدّل به بغداد گریخت.(7)
از وقتی که میرزاحسینعلی بهاء ادعای «من یظهرهاللّهی» نمود و استقلال خود را اعلام کرد، این دشمنیها هم آغاز شد تا جایی که خود بها کتابی به نام بدیع بر ردّ عقاید ازلیان و صبح ازل نوشته است. وی در این کتاب برادر خود، ازل را گاو خوانده است. او خطاب به ازلیان مینویسد: «تعبدون البقر و لاتعرفون»(8)؛ او حتی برادر خود را حرامزاده و زنازاده معرفی میکند.(9)
بنابراین، این دوره ابتدا با انشعاب در بابیه و شکلگیری دو فرقه ازلیه و بهائیت آغاز میشود؛ اما با مرگ میرزاحسینعلی نوری، رهبر بهائیت که در همین دوره، یعنی سال 1309ق اتفاق میافتد، اختلافات و انشعابات در بهائیت نیز آغاز میشود.
بنابراین، نخستین انشعاب در بهائیت را باید اختلاف بر سر جانشینی بهاءالله و جدایی فرزندانش دانست. نمودار انشعابات اولیه، به شرح زیر است:
2ـ تحولات فکری
مهمترین تحول فکری بهائیت را در این دوره، میتوان عبور از بابیه و ادعاهای علیمحمد باب، طرح ادعاهای جدید از سوی میرزاحسینعلی نوری و مرگ وی و جانشینی عباس افندی، گرایش به غرب و تطبیق بهائیت با مدرنیته غربی دانست. چنانکه در مبحث مبانی فکری و اصول بهائیت اشاره شد، در این دوره، مبانی فکری بهائیت درباره ادعاهای بهاءالله، همچون نبوت، الوهیت، اصول اعتقادی و احکام بوده که در کتابهای او بازتاب یافته است. نحوه بیان و گفتمان وی نیز به دلیل برخوردار نبودن از سواد بالا و گرایشهای باطنی، گفتمانی صوفیانه بوده و نوشتههای او پر از اغلاط صرفی، نحوی و محتوایی بوده است. از سویی، به دلیل تبعید در ممالک اسلامی، از زبان عربی استفاده کرده است.
میرزاحسینعلی پس از اعلام «من یظهرهاللّهی»، به نگارش کتب همت گماشت و به اصرار پیروانش، «صدور احکام» کرد. بارزترین مقام ادعایی او، ربوبیت و الوهیت بود.
گذشته از ادعای ربوبیت، او شریعت جدید آورد و کتاب اقدس را نگاشت که بهائیان آن را «مُهیمن بر جمیع کتب» و «ناسخ جمیع صحایف» و «مرجع تمام احکام و اوامر و نواهی» میشمارند.(10) به ادعای عبدالبهاء بهائیت با بابیه متفاوت است و احکام این دو آیین، هیچ مشابهتی با یکدیگر ندارند. در عصر بیان، یعنی چند سال پیش از ادعای میرزاحسینعلی، بابیها باید به «ضرب اعناق و حرق کتب و اوراق و هدم بِقاع و قتل عامِ اِلاّ مَن آمن و صدَّق» دستمییازیدند و در عصر بهاءالله، اساس دین جدید «رأفت کبری و رحمت عظمی و الفت با جمیع ملل و...» بود.(11)
با مرگ بهاءالله، فرزندش عباس افندی (1260ـ1340ه.ق) ملقب به عبدالبهاء، جانشین وی شد. عبدالبهاء در مقام رهبری بهائیان و با تأکید بر اینکه هیچ ادعایی جز پیروی از پدرش و نشر «تعالیم» او ندارد، با توجه به اوضاع اجتماعی و دینی و به منظور جلب رضایت مقامات عثمانی، به طور رسمی و با التزام تمام، در مراسم دینی اسلامی، از جمله نماز جمعه شرکت میکرد.
* پینوشتها در دفتر هفتهنامه موجود است.