سردار گرجی‌زاده فرمانده حفاظت سپاه در جلسه شورای تحلیل معاونت سیاسی
سردار علی‌اصغر گرجی‌زاده فرمانده حفاظت سپاه در جلسه شورای تحلیل معاونت سیاسی درباره حوادث تروریستی 17 خرداد ماه در مجلس شورای اسلامی و حرم امام خمینی(ره) توضیحاتی ارائه کرد. پیش از این نیز وی بخش زیادی از توضیحات مربوط به این حوادث را در برنامه جهان‌آرا شبکه افق ارائه کرده بود که در این جلسه این توضیحات را تکمیل کرد. در ادامه به ابعاد قابل انتشار سخنان وی در این جلسه پرداخته خواهد شد.

معضل تمکین نکردن مسئولان برای برقراری امنیت
من مطالبم را در دو بخش تقدیم می‌کنم؛ یکی در رابطه با معضل عدم تمکین برخی مسئولان برای برقراری امنیت و دیگری جزئیاتی از عملیات برخورد با تروریست‌های مجلس. 
این حادثه در حالی اتفاق افتاد که از پیش هشدارهایی درباره اتفاقاتی در زمان انتخابات و مراسم ارتحال امام(ره) داده شده بود و تقریباً برای همه نیروهای امنیتی کشور محرز بود که نیروهای تکفیری متصل به داعش یا بعضاً جدای از آنها دنبال اقدامی هستند که در ایران بازخورد مطلوبی برای آنها داشته باشد. اما تهدیدات وزیر خارجه عربستان و جمله وزیر دفاع آنها که گفت باید درگیری را به داخل ایران بکشانیم، به همه یک هوشیاری داده بود و لذا کمی اقدامات امنیتی و شبه‌امنیتی در کشور به ویژه در تهران تشدید شده بود. اما چالش اساسی ما همیشه این است که بخش غیر امنیتی و غیر نظامی کشور تا زمانی که با چالش اساسی روبه‌رو نشود و ناامنی را به عینه نبیند، با اقدامات محدودیت‌زا که اقدامات امنیتی است و با نیروهای امنیتی مخالفت می‌کند. این خود یک آسیب است و به طور حتم باید بررسی شود. در حادثه اخیر هم ما درگیر همین موضوع بودیم. دو جایی که حمله شد از نظر نمادی مهم است. مجلس شورای اسلامی یکی از قوای سه‌گانه کشور است و حرم امام(ره) هم هر چند در زمان مراسم 14 خرداد این اتفاق نیفتاد، ولی باید توجه داشت این دو مجموعه به دلیل همین اعمال سلیقه‌های برخی کم‌دفاع‌ترین جاهای ممکن در برابر عملیات بودند. در حرم امام(ره) تا در ورودی که وارد فضای سربسته اصلی صحن حضرت امام(ره) می‌شویم، هیچ گیت بازرسی وجود ندارد و فقط دوربین‌ها هستند، همچنین تا در اصلی ورودی صحن اصلی حرم هیچ نیروی امنیتی حضور ندارد، مگر برخی اوقات نیروهای انتظامی که آنها هم در محدوده خاصی حضور دارند.

تروریست‌ها پیشتر محل را 
شناسایی کرده بودند
مجلس شورای اسلامی هم جایی است که دورتا دور آن خیابان‌های شلوغ، پر تردد و با ترافیک قرار دارد و فاصله دیوار ساختمان صحن اصلی با خیابان‌های اطراف مثل مردم و مجاهدین اسلام و... یک فاصله بسیار کم است. ما تصورمان این است که تروریست‌ها این دو جا را به این دلیل انتخاب کردند که لایه بیرونی این دو جا حفاظت و بازرسی به خصوصی ندارد و  این موضوع نشان می‌دهد آنها با شناسایی دقیق پیشین وارد شده‌اند. کما اینکه در حرم در فیلم‌های دوربین مداربسته کاملاً مشهود است که اگر این افراد از سر حماقت با نیروهای انتظامی حرم درگیر نمی‌شدند، شاید به در ورودی صحن می‌رسیدند و با نیروهای ما درگیر شده و ممکن بود اتفاقات بدی آنجا
 رخ بدهد.

فشارهای نمایندگان به سپاه حفاظت
ما در سپاه حفاظت، چه در بخش حفاظت اماکن و چه در بخش حفاظت از شخصیت‌ها همواره با این فشارها روبه‌رو هستیم که مردم اذیت نشوند و بازرسی صورت نگیرد و کار را برای مردم سخت نکنید. 
ما بارها به مسئولان مربوطه در حرم و مجلس انتقاد کرده‌ایم که این نوع برخورد شما با موضوع امنیت مشکل‌ساز می‌شود، ولی آنها می‌گویند که اینجا یک مکان مردمی است و خیلی دلایل دیگر که اگر مسئله امنیتی را در نظر نگیریم درست هم است. برای نمونه بارها جلساتی داشتیم و درباره خطرات برخی سهل‌انگاری‌هایی که در حرم می‌شود، تذکر دادیم، اما متأسفانه با توجیه مردمی بودن این مکان‌ها به آنها توجه نشد. 
در مجلس عده زیادی از نمایندگان همواره می‌گفتند که ما باید آزاد باشیم و مردم هم برای ملاقات با ما باید آزاد باشند. نامه‌ها و اسنادی که نمایندگان خطاب به رئیس مجلس یا جاهای دیگر درباره فعالیت‌های امنیتی سپاه در مجلس زده‌اند، خیلی زیاد است، همین مسئله گیتی هم که در روز عملیات تروریستی تیراندازی از آنجا شروع شد از سوی عده‌ای از نمایندگان با نامه‌ای که به رئیس مجلس زده بودند مورد اعتراض قرار گرفت و آنها خواستند جمع شود. حتی بعضاً برخی نمایندگان می‌گفتند که باید نیروهای امنیتی با لباس شخصی و سلاح کمری مخفی در محل حضور داشته باشند، یا آنکه لباس با پوتین نداشته باشند. حتی بارها با رئیس مجلس مکاتبه کردیم که وظیفه نیروهای ما فقط برقراری امنیت است و ما نباید در مراجعات درگیر پاسخگویی به مردم باشیم و کارمندان مجلس باید در ورودی باشند که از مراجعه‌کنندگان بپرسند کجا می‌رود؟، با چه کسی کار دارد؟، چه کاری دارد؟، کی وارد و کی خارج می‌شود.
حتی این موضوع هم از سوی برخی نمایندگان مطرح بود که برخی بازرسی‌ها برداشته شود و مردم بدون هیچ محدودیتی وارد شوند.
وقتی احساس ناامنی شد تمکین کردند
اما حالا با این اتفاق خود این دوستان دنبال طرح‌های جدید امنیتی رفته‌اند و ما هم طرح جدیدی را که از پیش تنظیم کرده بودیم، ارائه دادیم و در حال اجرا است و جالب اینکه الآن که احساس ناامنی شده هیچ مخالفتی وجود ندارد و شاید تشویق هم بشویم.

آنچه اتفاق افتاد
این مسئله اولی بود که بیان کردم؛ اما موضوع دوم شرح وقایع است. حمله تروریستی در حرم امام راحل(ره) با هوشیاری مأموران نیروی انتظامی و اطلاع بموقع مردم مبنی بر وجود نیروی مسلح در حرم به سرعت جمع شد. یکی که سلاحش گیر کرده بود، ابتدا با نارنجک صوتی و سپس با جلیقه انفجاری اقدام انتحاری خارج از محدوده خطر کرد و یکی هم با تیراندازی نیروهای پلیس به هلاکت رسید و حادثه جمع شد. عده‌ای مشکوک بودند که بازداشت شدند، اما بعداً مشخص شد که به این ماجرا ارتباطی ندارند و آزاد شدند. اما درباره سه نفری که به مجلس یورش بردند هم ظاهراً قرار بوده با استفاده از غفلتی که در پی عملیات حرم امام(ره) ایجاد می‌شود، اقدام کنند که این دو گروه به دلیل نداشتن ارتباط مستقیم با هم با فاصله خیلی کمی از هم به لحاظ زمانی دست به عملیات زدند. سه نفر دیگر با یک خودروی پراید وارد تهران شده و آن را در حوالی میدان پاستور پارک می‌کنند و با تاکسی خود را به در اصلی ورودی مراجعین مجلس می‌رسانند. 

راحت وارد مجلس می‌شوند
با همان کیفیتی که می‌بینید به دلیل نگاه‌هایی که گفته شد،‌ اینکه حتی نیروی انتظامی را در لایه سوم امنیتی اطراف مجلس محدود کرده بود، با تمام تجهیزات خود وارد محدوده مجلس می‌شوند و پیش از گیتی که نیروهای ما بودند، سلاح‌های خود را درمی‌آورند و شروع به شلیک می‌کنند، دو مأمور ما و عده‌ای از مردم را به گلوله می‌بندند. دو مأمور ما با جراحت به سمت دری که وارد محوطه بیرونی ساختمان هرمی شکل است رفته که یکی از آنها را دوباره می‌زنند و بعد به او چند تیر خلاص می‌زنند که صحنه‌های دلخراشی است، مأمور دوم هم دوباره مورد اصابت قرار می‌گیرد، اما می‌تواند خود را به در برساند و در را می‌بندد و پشت در به دیگران خبر می‌دهد. تروریست‌ها که با در بسته مواجه می‌شوند بعد از رگبار بستن در وارد ساختمان اداری می‌شوند. ساختمان هفت طبقه‌ای که دفاتر نمایندگان در آنجاست و همواره از 200 تا هزار نفر ممکن است داخل ساختمان باشند. در این زمان برای ما مشخص شد که خوشبختانه روز و زمان حمله خلوت بوده و در مجموع حدود 180 نفر پیش از تروریست‌ها به ساختمان وارد شده بودند.

کل ماجرا را نیروهای انصار مدیریت کردند
نیروهای سپاه انصار سریع وارد عمل شدند. ما به سرعت دستور دادیم پیش از هر اقدامی باید مردم از ساختمان خارج شوند و هیچ‌گونه سلاح انفجاری استفاده نشود که به آتش‌سوزی منجر شده و سبب آسیب به مردم شود. تروریست‌ها حدود یک ساعت و نیم تحرکی نداشتند و ما هم در این حین مشغول تخلیه ساختمان شدیم. آنها پیشتر وارد دفاتر برخی نمایندگان شده و عده‌ای را به شهادت رسانده بودند. از جمله شهید تقوی را که به دلیل داشتن لباس روحانیت حدود 20 تا 30 گلوله به او شلیک کرده بودند، همان زمان هم فیلمبرداری و ارسال برای خارج را انجام دادند. 
مشکل حضور مردم عادی
با این مشکل مواجه بودیم که احتمالاً در برخی دفاتر نمایندگان افرادی هستند و آنها در اتاق را قفل کرده‌اند. کما اینکه در اتاق‌های طبقات دیگر وقتی می‌گفتیم که پاسدار هستیم، در را باز کنید تا از ساختمان خارج شوید، باور نمی‌کردند و در برخی اتاق‌ها را با لگد و تبر شکستیم تا آنها را خارج کنیم. برخی خانم‌هایی که در ساختمان بودند هم می‌خواستند از طریق راه پله خارج شوند که تروریست‌ها به سمت آنها شلیک کردند و برخی از آنها زخمی شدند. پس از تخلیه حداکثری از آنجا که نمی‌شد تعلل کرد و ممکن بود تروریست‌ها که در محاصره بودند جا‌به‌جا شوند، 35 نفر از نیروهای سپاه در مجلس و انصار با تروریست‌ها درگیر شدند. آنها حجم زیادی مهمات داشتند، لذا بی‌محابا و به شکل رگباری تیراندازی می‌کردند.

اجازه به نوپو برای ورود
ما در این هنگام به چهار نفر از نیروهای نوپو به دلیل داشتن تجهیزاتی که به شکل ورق‌های متحرک ضد گلوله بود، اجازه ورود دادیم، آنها هم یکی از تروریست‌ها را زدند. اما دو تروریست را یکی با شلیک‌های زیاد زدیم که او خود را با نارنجک به درک واصل کرد و فرد دیگر را هم با شلیک تیربار از پا درآوردیم. این پنج نفر کرد اهل پاوه بودند. اینها با اندیشه تکفیری تربیت شده بودند و یکی دو نفر هم پیشتر به سوریه و عراق برای جنگ رفته بودند. حتی وزارت اطلاعات یکی از آنها را دو بار به دلیل تکفیری بودن دستگیر کرده بود. 

«الله الله في كبر الحمیه و فخر الجاهلیه، فانه ملاقح الشنآن و منافخ الشيطان اللاتي خدع بها الأمم الماضیه و القرون الخالیه»
مولا با تعابير متعدد و مختلفی اين خطر را بيان مي‌فرمايند. در واقع مي‌خواهند بگویند تکبر ابعاد و رنگ‌هاي گوناگونی دارد که با چهره‌هاي متفاوتي خود را نشان مي‌دهد. همين‌طور كه براي عوامل فخرفروشي و علل آن مسائل متعددي وجود دارد؛ گاهي حسد، ثروت و علم است. افراد فكر مي‎كنند چون برخی داشته‌ها را دارند، تافته جدا بافته‌اي از ديگرانند و به اينها امتياز داده شده است و بايد به ديگران فخرفروشي كنند! چون ثروتم زياد است، ديگران بايد در مقابل من بندگي كنند! چون قدرت من زياد است، ديگران بايد فرمان‌برداري كنند!
فرد احساس مي‌كند چيزي بيشتر از ديگران دارد. البته اينكه شخصی يك چيز بيشتر دارد. يك وقت اين گونه نگاه مي‌كند كه خداوند لطفي كرده و اين شكرگزار خداوند است. خدا عناياتي كرده به من و توفيق بندگي به من داده است؛ من خدا را شكر مي‌كنم. خانواده خوبي داشتم، شاكرم كه رفيق خوبي داشتم كه سبب شد من نماز شب‎خوان شوم؛ اين عيبي ندارد.

 شکرگزاری به جای تکبر
اينكه بگويد اين نعمت را منعم به من عطا كرده و من در نعمت باید سپاسگزار باشم، اين چيز خوبي است. اين بنده، هيچ وقت دچار غرور نمي‌شود و به زور و بازوي خود نمي‌نازد. هميشه نسبت به منعم زبان شكر و تشكر دارد. گاهی بنده به داشته‌هاي خود مي‌نازد. قارون گفت: «قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي»؛ من فكر اقتصادي داشتم و خودم اين كارها را انجام داده‌ام. زمين از خداست، باران از خداست، عقل از خداست، همه چيز از خداست، داشت، كاشت و برداشت از خداست. اينها سبب شده است من عقلم را به كار بيندازم و بهره‌وري خودم را بالا ببرم و اين خودش يك نوع شكر است؛ اما نه چون من تافته جدا بافته‌اي بودم مورد تفاخر من است.
همين شيطان است. مگر شيطان چه گفت؟... خلقني من النار. گفت: من جنسم از آتش است. چون از آتش هستم بايد تفاخر داشته باشم. اينها زمينه‌هاي غفلت است و يواش يواش برمي‌گردد مانند شيطان فكر مي‌كند كه چون از آتش خلق شده برتر است. اصلاً چه کسی گفته است آتش امتياز دارد به خاك؟ هر دو آيت الهي هستند و كلاً ابليس و آدم هر دو مخلوق خداوند هستند. اگر قدرت خالق را فراموش كنيد، در معرض نابودي قرار مي‌گيريد؛ از این رو حضرت مولا هشدار مي‌دهند.
برخي معتقدند حضرت خطاب‌شان به شاميان است؛ «به هوش باشيد! آگاه باشيد! شما خيلي زياده‌روي كرديد در طغيان.» بعضي‌ها نظرشان اين است مخاطب حضرت كوفيان هستند. در حالي كه اين‌گونه نيست؛ بلكه مي‌توان امروزه ما هم مورد خطاب حضرت باشيم.
در تفسير قرآن هم وقتي شأن نزول مي‌گوييم، این گونه است؛ یعنی منحصر در اين مورد نيست، بلكه اين مورد يكي از مصاديقش هست و مصداق‌هاي ديگرش شايد هزاران سال بعد اتفاق بيفتد. اين كليات به مصاديقي كه در عرصه‌هاي مختلف اتفاق مي‌افتد، به اينها تطبيق پيدا مي‌كند.

 عدالت و جزای محارب
شما در واقع خيلي در عمق كار رفتيد؛ خيلي غرق شديد؛ يعني اگر حواس‌تان نباشد امكان نجات براي‌تان نيست. در طغيان و زورگويي خيلي غرق شديد؛ يعني خيلي زياده‌روي كرديد شمايي كه غرق در فساد شده‌ايد و از راه انصاف خارج شده‌ايد و زمين را فاسد كرده‌ايد. حكم مفسد در تمام اديان الهي يك حكم است. مثل غده سرطاني است و بايد برداشته شود. كساني كه در زمين فساد مي‌كنند، پرچم جنگ با خداوند را برداشته‌اند. اگر فسادشان شدت پيدا كند، ديگر امكان بخشش هم نيست.
مفسد محارب بايد از روي زمين برداشته شود. وقتي از زمين برداشته شد، دو حالت دارد يا در همان طغيان و لج‌بازي‌اش باقي مي‌ماند كه در اين صورت هم دنيايش خراب مي‌شود و هم آخرتش. ولي اگر واقعاً توفيق توبه پيدا كند؛ چون در دنيا مجازاتش را ديده در آخرت اگر عنايت شود، شامل رحمت حق‌تعالي قرار مي‌گيرد.
در زمين فساد ايجاد كرديد. برای نمونه وقتي رئيس‌جمهور آمريكا مي‌گويد هر كه با ما نيست، عليه ماست و بعد ايران را محور شرارت معرفي مي‌كند، اين دقيقاً همين تفكر خودبرتربيني و تفاخر است. جالب اينجاست مي‌گويند ما رسالت توسعه دموكراسي را در جهان داريم؛ مثل اينكه ما رسول هستيم و مبعوث شده‌ايم تا دموکراسي را در جهان گسترش دهيم. بعد خودشان تعريف مي‌كنند؛ اساس دموکراسي چيست؟! اكثريت. پس چرا در تونس دو بار انتخابات شد قبول نكرديد؟ چرا در نوار غزه سه بار انتخابات شد قبول نكرديد؟
مي‌گويند اينجاها بايد دموکراسي هدايت شده باشد و با اصول ما تطبيق پيدا كند.
وقتي يكي مفسد محارب مي‌شود و جامعه را به آشوب مي‌كشد و سبب مي‌شود هزاران نفر جان خود را از دست بدهند، در جهان مجازاتش اعدام است، با يك بار توبه آيا قابل جبران است؟
ظرف مجازات دنيا خيلي كم است و حداكثرش مرگ است. حتي پاداش دنيا هم كوچك است. فردي جان هزاران نفر را به خطر انداخته است، بيش از يك بار مرگ در دنيا قابل تصور نيست؛ عكس قضيه هم صادق است يك نفر جان هزاران نفر را از خطر مرگ نجات مي‌دهد، حال بخواهيم از او تقدير كنيم. تقدير يا پاداش ما از اين بالاتر نخواهد بود كه اسم ريزعلي را در كتاب‌هاي دبستاني بياوريم يا در شهر ميانه مجسمه‌اش را نصب كنند.
دنيا در پاداش دادن يا مجازات كردن محدوديت دارد. از این رو عدالت خداوند اقتضا مي‌كند که عرصه وسیع‌تری نسبت به دنیا باشد. در آنجا يك بار سوخته مي‌شود و دوباره زنده‌اش مي‌كنند و اين عمل مدام تكرار مي‌شود، به دلیل اينكه ظرفيت در آنجا وجود دارد.
در ارتباط با كسي كه حكم اعدام برايش صادر شده، می‌توان گفت که اين فرد طبق حكم بايد مجازات شود؛ ولي اگر صادقانه پشيمان شده باشد و توبه كرده باشد، اين در دنيا مجازاتش را مي‌بيند. مثل اين مي‌شود كه كسي مي‌آيد پيش شما و مي‌گويد روزه‌اش را خورده و شما مي‌گوييد بايد شصت روز روزه بگيرد. اين در واقع مجازات روزه‌خواري آن شخص است و بعد هم خداوند مي‌فرمايد: «ان الحسنات یذهبن السیئات...»
 نزاع با خدا!
در اصول كافي آمده است: «الكبر رداء الله والمتكبر ینازع الله في رداء»؛ اين لباس مخصوص خداوند است؛ آدم متكبر دارد با خدا جنگ مي‌كند و مي‌گويد لباس مخصوص خودت را بده به من. اين هم جالب است از حضرت امام صادق(ع) پرسيدند پايين‌ترين درجه الحاد چيست؟ فرمودند: تكبر است؛ چرا كه داريد با صراحت با خداوند و مؤمنين جنگ مي‌كنيد.
در حديث قدسي خداوند مي‌فرمايد: «هر كس وليي از اوليای من را مورد اهانت قرار دهد، او به جنگ من آمده است. متكبر همه چيز را براي خودش مي‌خواهد و براي غیر خويش چيزي نمي‌خواهد.»
اگر كسي مي‌خواهد با تكبر مبارزه كند، مرحوم نراقي تأكيد مي‌كنند كه اول بايد حسد را بيرون كند، كينه را از بين ببرد، بخل را از بين ببرد... بنده خدايي آمد نزديك رسول‌الله(ص) بنشيند ظاهر و وضعيت خوبي داشت، يك فقيري آمد و پيش او نشست، او خودش را به طرف ديگر كشيد. پيغمبر فرمودند ترسيدي از فقر او به تو برسد، يا از ثروت تو به او برسد. متوجه شد كه اشتباه كرده، گفت: يا رسول‌الله! نصف ثروتم را به اين آقا دادم (بعضي‌ها معرفت دارند) حضرت از آن طرف پرسیدند که مي‌پذيري؟ گفت: نه، مي‌ترسم من هم روحيه‌ام مثل اين شود.
اين دعا را در جاي ديگري نديده‌ام؛ فقط در دعاي صفا و مروه هست كه مي‌خوانيم؛ «اعوذ بالله من فتنه الغنا»؛ به خدا پناه مي‌برم از فتنه ثروتمندی.
«فالله في كبر الهميه و فخر الجاهليه»؛ بترسيد از خدا در نظر بگيريد. سيدبن‌قطب كتابي به نام جاهليت قرن بيستم دارد. الآن هم جاهليت مدرن وجود دارد كه واقعاً دارد بيداد مي‌كند. تعصبات كوركورانه انسان را به كفر مي‌رساند.
نماینده ولی‌فقیه در استان
 و امام جمعه زنجان

اویس قرنی ـ 6
هَرِم‌بن‌حیان می‌گوید: «نزد اویس رفتم، پرسید: «چه حاجتی داری؟» گفتم: «آمده‌ام تا با تو انس بگیرم.» گفت: «من هیچ کس را نمی‌شناسم که پروردگارش را شناخته باشد و با غیر او انس بگیرد.»
روزی مردی نزد اویس رفت و گفت: «مرا موعظه کن.» اویس گفت: «تو را سفارش می‌کنم به کتاب خدا، قرآن و به سنت پیامبران مرسل و به صالح مؤمنان، علی(ع) و بر تو باد که یاد مرگ را فراموش نکنی و به اندازه یک چشم بر هم زدن، قلبت را غافل نگذاری. خیرخواه همه امت باش و از پراکندگی و جدایی از جماعت مسلمانان بپرهیز که موجب جدایی از دین خواهد شد؛ در حالی که تو نتیجه جدایی از دین را نمی‌دانی و در نتیجه، به دوزخ وارد می‌شوی.»
کسی نزد اویس رفت و از او خواست، برایش دعا کند. اویس این‌گونه دعا کرد: «خداوند تو را تا زنده‌ای، حفظ کند و به اندکی از دنیا خشنودت سازد و در برابر آنچه به تو عنایت کرده است، سپاسگزارت کند.»
همچنین هرم‌بن‌حیان را این‌گونه پند داد: «ای هرم‌بن‌حیان، بترس از شبی که صبح آن قیامت است. از جماعت مسلمانان جدا نشو که موجب جدایی از دین خواهد شد. هنگامی که خوابیدی، بالش خواب را بالش مرگ بدان. وقتی ایستادی، مرگ را در برابرت ببین. به کوچکی گناه خود نگاه نکن، بلکه بنگر که هنگام گناه از چه کسی نافرمانی می‌کنی. اگر گناه خود را کوچک شماری، خداوند را کوچک شمرده‌ای.»
روزی مردی از اویس پرسید: «حالت چطور است؟» اویس در پاسخ گفت: چگونه است حال کسی که صبح می‌کند و می‌گوید تا شب زنده نیستم. شب که فرا می‌رسد، می‌گوید معلوم نیست، تا صبح زنده باشم. بهشت را به خود مژده می‌دهد، ولی برای آن عمل نمی‌کند. از دوزخ می‌ترسد، ولی عوامل رفتن به دوزخ را ترک نمی‌کند.
سوگند به خدا، مرگ و اندوه‌های آن و یاد وحشت‌های روز قیامت برای مؤمن، شادی و انجام دادن حقوق الهی برای وی، مال و ثروت و اجرای حق در میان مردم، برای وی دوستی باقی نمی‌گذارد. ما آنان را امر به معروف و نهی از منکر می‌کنیم، ولی در مقابل به ما بد می‌گویند و نسبت‌های ناروا به ما می‌دهند و فاسقان را حمایت می‌کنند. ولی هیچ‌یک از این کارشکنی‌ها، مانع از انجام دادن وظایفی که بر دوش ما گذاشته شده است، سبب شانه خالی کردن از ادای حقوق الهی نمی‌شود.»
روزی اویس قرنی در جمع گروهی گفت: «کسانی که در این مجلس‌ نشسته‌اند، سه گروهند؛ مؤمن آگاه، مؤمن ناآگاه، و منافق.
مؤمن آگاه همانند بارانی است که بر درخت بانشاط میوه می‌بارد و موجب زیبایی و طراوت آن می‌شود. مؤمن ناآگاه مانند بارانی است که بر درخت بی‌میوه می‌بارد و سبب افزایش طراوت و زیبایی و سرسبزی شاخ و برگش می‌شود. منافق نیز مانند بارانی است که بر گیاه خشک و شکسته می‌بارد و موجب خرد و متلاشی شدن آن می‎شود.»
اویس در جایی خطاب به هرم‌بن‌حیان، می‌گوید: «ای هرم‌بن‌حیان، می‌بینی که انسان‌ها یکی پس از دیگری از دنیا می‌روند. پیامبر که اشرف مخلوقات است، از این جهان سست‌بنیان رفت. پدرت آدم نیز مرد. مادرت حوا هم مرد. نوح، پیامبر خدا نیز مرد. ابراهیم، خلیل خدا مرد. حضرت موسی و داوود، خلیفه‌الرحمن نیز از این جهان رخت بربست. من و تو نیز فردا جزو مردگانیم. فریفته دنیا مشو. خود را دریاب و آماده مرگ باش و برای این سفر دور، مرکب راه تهیه کن که سفری بس دراز در پیش داری. تو نیز مردم را از عذاب الهی بترسان. مبادا از دین خارج شوی.
اویس قرنی، سخنی حکمت‌آمیز برای رسیدن به فضیلت دارد: «چه نیکوست ایمان که آن را علم بیاراید و چه نیکوست علم که آن را عمل بیاراید و چه نیکوست عمل که آن را حلم بیاراید و چه نیکوست حلم و صبر که به علم آمیخته شود.»


  مهدی عامری/ دوگانه‌سازی و جدانگاری مفاهیمی مانند جنگ و صلح، وحی و علم، عقل و دین، معنویت و عدالت، دین و سیاست و تعابیری از این دست سکه رایج فلسفه‌های غربی و مادی است. در نگاه‌های مادی که فقط ناظر به جسم انسان و دنیا هستند، به دلیل نگاه نادرست به انسان و جهان، توانایی تجمیع و اتحاد مفاهیم این چنینی وجود ندارد و چون بین آنها تضاد می‌بینند، به انسان‌ها و جوامع پیشنهاد می‌دهند یا گاهی حکم می‌کنند بین اینها فقط یک مورد را انتخاب کرده و مورد دیگر را طرد کنند! در حالی که طبق استدلال عقل و بیان وحی و تعالیم اسلامی می‌توان بین برخی آنها جمع کرد یا راه سومی را برگزید.
یکی از این دوگانه‌سازی‌ها دوگانه خدمت‌‌ـ عبادت است. این مصرع مشهور را بارها شنیده‌ایم که «عبادت به جز خدمت خلق نیست» و در پس این نگاه گاه تلاش می‌‍‌شود با بیان این دیدگاه القا شود که اگر کسی به همنوع خویش خدمت کند و گره‌ای از کار مردم بگشاید، برای سعادت او کافی است و چنین انسانی حتی اگر دین هم نداشته باشد، مقدس است و به دلیل همین خدمات مستحق پاداش الهی است. در واقع برخی با این بیان می‌خواهند به دین و دینداری هجمه کرده و اساس تدین را با این شبهات خدشه‌دار کنند.
از سوی دیگر نیز عده‌ای حیات در محراب و سجاده دارند و می‌پندارند تنها خلوت کردن با خدا و تهجد است که ضامن سعادت بشر است!
در تعالیم شیعه و سیره بزرگان و ائمه معصوم، انحصار خدمت یا عبادت نفی شده است و هم عابد صرف و هم خادم محض کامل نیستند و هر دو در یک بخش نقص دارند. در شماره‌های بعدی سعی می‌شود بر مبنای قرآن و روایات و سیره اهل بیت(ع) به اجمال در این باره بحث شود.

آیت‌الله صافی‌گلپایگانی گفت: در روز «عید فطر» همه مسلمانان در سراسر جهان، غرق احساس افتخار بوده و سربلند و سرافرازند که ماه مبارک رمضان را با توفیق به پایان رسانده و از برکات معنوی و تربیتی آن مستفیض شده‎اند. خدا را شکر می‎کنند که یکی از بزرگ‎ترین کلاس‎های تربیتی اسلام را در طی یک ماه گذرانده و از درس‎هایی که در آنها داده شده، به اندازه استعداد و آمادگی خود بهره برده و با روح و جان خود آمیزش داده و بر الواح دل‎ها و ضمایر خود ثبت کرده‎اند.