در گفت‌وگوی صبح‌صادق با استادان حوزه علمیه تبیین شد
رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) در دیدار جمعی از مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه تهران، «هدایت فکری و دینی»، «هدایت سیاسی و بصیرت‌افزایی» و «راهنمایی و حضور در عرصه خدمات اجتماعی» را سه وظیفه عمده روحانیت برشمردند و تأکید کردند: «طلاب باید با کسب صلاحیت‌ها و آگاهی‌های لازم، در دنیای متفاوت امروز خود را برای ایفای مسئولیت‌های تعیین‌کننده در جامعه آماده کنند.» سه تن از مؤسسان و استادان حوزه‌های علمیه در گفت‌وگو با خبرنگار صبح‌صادق این موضوع را تبیین کرده‌اند.
ضرورت توجه به استعدادها و قابلیت‌های طلاب جوان
آیت‌الله سیدعلی اصغر هاشمی علیا* 
شأن روحانیت شأن انبیا است که هم به فکر دنیا و هم به فکر آخرت مردم بودند؛ بنابراین ضروری است که روحانیت نیز همین مسیر را دنبال کند.
بنده مؤسس حوزه علمیه شمیران هستم؛ هنگامی که این حوزه را تأسیس کردیم، هیچ کسی آنجا نبود. بنابراین ما کم کم کنار حوزه برادران، حوزه خواهران، صندوق قرض‌الحسنه، خیریه، حسینیه و تالار برای حوزه ساختیم. این کارها در شأن روحانیت است و باید هر کدام از ما به آن عمل کنیم. حضرت آقا نیز همین را گفتند که به فکر مردم باشید. 
جایگاه و نقش روحانیت و حوزه علمیه در ایجاد انقلاب اسلامی و حوزه همان است که انبیا انجام دادند. در واقع، انسان تا جایی که قدرت دارد و می‌تواند، باید از امکاناتی که خداوند به او داده است، به نفع جامعه و مردم استفاده کند. به عبارتی، تا سلامت بدن و عافیت دنیوی، منزل و راحتی و آسایش زن و زندگی نداشته باشیم، نمی‌توانیم عبادت و بندگی کنیم. بنابراین، همه چیز باید توأم با هم باشد. جنبه‌های مادی و دنیوی مقدمه جنبه‌های معنوی هستند و انسان در پرتو آسایش بدن می‌تواند جنبه‌های اخلاقی، معنوی و دینی را به دست آورد. پس همه اینها با هم کار را به سر منزل مقصود می‌رساند.
 امروز سرنوشت روحانیت و نظام اسلامی در ایران به یکدیگر وابسته است؛ یعنی هرگونه تهدیدی در مقابل نظام، در مقابله با روحانیت نیز هست. در واقع، اسلام وابسته به روحانیت است و اسلام بدون روحانیت، اسلام نیست.  به راستی، برای دور ماندن حوزه‌های علمیه از آسیب‌ها، ضروری است که جامعه‌های اسلامی، حوزه‌ها را تقویت کنند. در حال حاضر، حوزه‌ها با مشکلات بسیاری روبه‌رو هستند که مردم و دولت باید به حل این مشکلات رسیدگی کنند. وقتی طلبه از نظر زندگی در مشکلات و سختی باشد، نمی‌تواند برای جامعه نیز مفید باشد. طلبه باید وجودش برای اسلام و دین نافع باشد. بسیاری از طلبه‌ها هستند که کمی درس می‌خوانند، اما بعد به دلیل مشکلات زندگی و اینکه نمی‌توانند گذران امور کنند، طلبگی را رها کرده و به سوی امرار معاش می‌روند. اگر طلبه‌ها را تأمین کنیم و به استعدادهایی که در طلبه‌ها داریم، رسیدگی کرده و از آنها حمایت کنیم، قطعاً به افراد مفید جامعه تبدیل می‌شوند. در حال حاضر، اگر ما ده هزار روحانی باسواد و آگاه به زمان و جامعه داشته باشیم، می‌توانیم دنیا را زنده کنیم.
بنده خودم عمرم در حوزه گذشته است و رنج طلبه‌ها را می‌دانم، اما با وجود بسیاری از مشکل‌ها طلبه‌های بسیاری هستند که با  سختی‌ها و مشکلات مبارزه می‌کنند و همیشه مدافع و پاسدار انقلاب هستند و از توجه به فرامین رهبری غافل نمی‌شوند. به هر حال ضعف در همه قسمت‌ها وجود دارد، ولی باید برای رفع این ضعف‌ها بکوشیم تا بتوانیم به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب نیز عمل کنیم.
* مدير حوزه علمیه حضرت قائم(عج) چیذر


عمق‌بخشی به باورها در پرتو حرکت جهادی روحانیون
حجت‌الاسلام سیدجلال رضوی همدانی*
آنچه در دیدار پرتأثیر رهبر معظم انقلاب اسلامی با طلاب و فضلای حوزه علمیه تهران اتفاق افتاد، بیان راهکارهای عملی و دلسوزی نایب امام زمان(عج) برای حفظ خانه امام زمان(عج)، یعنی حوزه‌های علمیه است.
حضرت آقا وظیفه روحانیت را در سه محور اساسی برگرفته از اهداف سلف صالح معرفی کردند که  این محورها به شرح ذیل است:محور اول، هدایت فکری و دینی؛ محور دوم هدایت سیاسی و بصیرت‌افزایی و محور سوم حضور در عرصه‌های اجتماعی است که می‌توان اینها را چون چلچراغی روشنگر برای مسیر سعادتمندانه روحانیت در نظر گرفت.
بیانات رهبر معظم انقلاب برگرفته از حکمت، عزت و مقتضیات زمانه است. استمرار جامعه دینی، مسئولیت طلاب و روحانیت است و در این راستا، تبیین اندیشه‌های ناب دینی برای مبارزه با جریان سکولار، اسلام آمریکایی، اسلام انزوا، اسلام التقاط و اسلام ارتجاع است. 
فعالیت‌های جهادی در هجرت روحانیت به اقصی‌نقاط جامعه، اعتقادات و باورهای موروثی را عمق و وسعت می‌بخشد که این در بیانات معظم‌له کاملاً مشهود است. استقلال حوزه‌ها از نظر وابستگی مالی به دولت، بسیار مطلوب و خواست امام(ره) و رهبر معظم انقلاب است و تاکنون نیز همین گونه بوده است؛ اما نباید کسانی که با نظام و انقلاب همراهی نداشته‌اند، امروز خود را برای حوزه و طلاب دایه دلسوز نشان دهند و با تمسک استقلال حوزه‌ها بین حوزه و انقلاب فاصله ایجاد کرده و طلاب را از فعالیت‌های علمی، تبلیغی، اجتماعی و انقلابی که رسالت اصلی حوزه‌هاست، باز دارند.
توقع امام زمان(عج) در عصر ظهور وجود حوزه انقلابی است و سربازان حضرت باید پیش از گفتار، با عمل این حقیقت را به تصویر بکشند. خاستگاه انقلاب اسلامی، فیضیه و حوزه‌های علمیه است و باید این پشتیبانی از نظام استمرار یابد تا شاهد تمدن نوین اسلامی باشیم.
سیدجمال‌الدین اسدآبادی، میرزای شیرازی، شیخ فضل‌الله نوری، نواب صفوی، آیت‌الله مدرس، شهید اندرزگو، آیت‌الله غفاری و آیت‌الله سعیدی، شهید صدر از افتخارات اسلام ناب و ماهیت انقلابی بودن حوزه‌ها هستند؛ حتی در دوران دفاع مقدس، حضور خیل عظیم طلاب و فضلا در جبهه و جنگ و شهدای روحانیت، سند این مدعاست.
امروز سیدحسن نصرالله، شیخ علی سلمان، شیخ زکزاکی، شیخ خزعلی عراقی، سیدعبدالملک الحوثی و ده‌ها روحانی مبارز دیگر، از این قبیله جهاد و شهادت نشئت گرفته‌اند. شأن شهادت در راه خدا مافوق همه عناوین و عطایای دنیوی است. اگر دشمنان موفق شوند خاصیت انقلابی حوزه را از آن بگیرند، شاهد انحراف در مسیر انقلاب اسلامی خواهیم بود، از این رو داشتن یک حوزه انقلابی تکلیف همه حوزویان است. 
محیط مجازی بهترین فرصت برای القای ایده‌های اسلام ناب و مبارزه با افکار تکفیری گروه‌های التقاطی است که باطن آن صهیونیستی است و نقابی برگرفته از نفاق به نام اسلام به چهره دارد. در محیط مجازی باید نقش‌آفرینی کرد و گفتمان دینی را به منزله یک وظیفه تحقق بخشید. گرچه طلاب عزیز جوان که امروز در محیط مجازی فعالیت می‌کنند و با اخلاص و در امتداد جهاد و مبارزه با دشمن قسم‌خورده می‎جنگند، کم نیستند.
دشمنان کمر بسته‌اند تا با عرفان‌های کاذب، حلقه‌های معنوی مخالف جهاد و روحیه انقلابی با مروجان اسلام انگلیسی، هیئت‌ها، مدارس علمیه، شخصیت‌های حقیقی و حقوقی را مأیوس کنند؛ اما به فضل الهی و الطاف خاصه حضرت بقیه‌الله الاعظم روحی له الفداء(عج) و رهنمودهای خردمندانه زعیم عالیقدر، آیت‌الله العظمی امام خامنه‎ای، طرفی نخواهند بست.
*مشاور مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور 


روحانیت و رسالت مراقبت از انقلاب اسلامی
آیت‌الله روح‌الله قرهی*
روحانیت در مقام کسانی که دین را شناخته‌اند، راهبران جامعه دینی به شمار می‌آیند. اولین وظیفه یک روحانی، این است که نسبت به مطالب دینی و امور جامعه بی‌تفاوت نباشد. روحانیت مرجع و پناهگاه مردم است؛ از این رو باید در امور اجتماعی شرکت کند. روحانی نباید تصور کند که زهد به معنای گوشه‌گیری است؛ این صحیح نیست. زهد به معنای آن است که من در زندگی شخصی خودم مواظبت کنم و تجملات نداشته باشم و در کنار آن به جامعه بشری هم اهمیت بدهم؛ چرا که عزلت‌نشینی با نقش روحانیت که مبلغ و مروج دین است و کار هدایت‌گری جامعه بشری را انجام می‌دهد، منافات دارد. این یکی از نکات بسیار مهمی است که حتماً باید روحانیون بدانند. طبیعتاً روحانی که این گونه به جامعه ورود پیدا می‌کند، انتظار می‌رود که در جامعه نیز زاهدانه زندگی کند و یک زندگی متوسط داشته باشد، نه اینکه زندگی او تجملاتی و به سمت رفاه‌طلبی باشد.
امام باقر(ع) می‌فرمایند: «إیّاکُم وَ الجُهّالَ مِنَ المُتَعَبِّدینَ، و الفُجّارَ مِنَ العُلَماءِ فَإنَّهُم فِتنَةُ کُلِّ مَفتونٍ»؛ بپرهیزید از آدم‌های خوبی که ساده و نادان هستند و همچنین از کسانی که دانا هستند، ولی اهل خیانتند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «قَصَمَ ظَهْرِی عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ فَالْجَاهِلُ یَغُشُّ النَّاسَ بِتَنَسُّکِهِ وَ الْعَالِمُ یُنَفِّرُهُمْ بِتَهَتُّکِه‏»؛ دو گروه پشت مرا شکست، یکی عالم و دانشمندی که با تباه‌کاریِ خودش خیانت می‌کند و دیگری جاهلِ ساده‌لوحی که ظاهرش آدم خوبی است. خائن دانا، با علمش خیانتش را توجیه می‌کند و مردم را فریب می‌دهد؛ جاهل متعبّد با ظاهر مؤمنانه‌اش مردم را فریب می‌دهد. عالمی که بی‌پروا و بی‌تقوا باشد، مردم را از دین متنفر می‌کند. روحانیت از هادیان الهی هستند، کار انبیا و حضرات معصومین را انجام می‌دهند، از این رو این روحانیت باید به مسائل جامعه و به ویژه جهان اسلام حساس باشد، نباید سکوت کند و بگوید به من ربطی ندارد؛ چرا که این روحیه مخالف منشور روحانیت است که آیات الهی و روایات شریفه تبیین می‌کنند. 
روحانیت وظیفه دارد ضمن اینکه خوب درس بخواند، خوب درس بدهد و در جامعه هم مفید باشد. بنده بارها در درس خارج فقه هم اشاره کرده‌ام که افزون بر آنکه باید خوب درس خواند و خوب درس داد، باید به نتیجه هم توجه کرد، اگر نتیجه آن هدایت و حضور در جامعه نباشد، چه فایده‌ای دارد؟ یکی از نکاتی که  باید دقت کنیم، این است که یکی از وظایف روحانیت، از جمله حضور در جامعه و مراقبت کردن از  انقلاب است؛ چون این نظام، نظامی مهدوی است. یکی از مسائل اسلام این است که تمام این مبانی فقهی که ما در فقه می‌خوانیم، همه اینها باید در جامعه پیاده شود. سیاست به معنای آن است که بتوانیم اینها را به بهترین وجه در جامعه وارد کنیم. 
* مؤسس و رئیس حوزه علمیه امام مهدی(عج)

حکيم فرزانه انقلاب اسلامي در ديدار با شرکت‌کنندگان در مسابقات بين‌المللي قرآن، مهم‌ترين وظيفه امت اسلام را روشنگري دانستند و فرمودند: «همه‌ کساني که منبري دارند، تريبوني دارند مسئولند که روشنگري کنند و حقايق دنياي اسلام را براي مردمي که نمي‌دانند بيان کنند؛ اين روشنگري جهاد است. جهاد فقط شمشير گرفتن و جنگ کردن در ميدان قتال نيست؛ جهاد شامل جهاد فکري، جهاد عملي، جهاد تبييني و تبليغي، و جهاد مالي است.»
معظم‌له چند روز پيش از آن نيز در جمع روحانيون تأکيد داشتند: «بازار شبهات رواج دارد؛ هم فضاي مجازي کمک مي‌کند و هم انگيزه‌ سياسي براي ترويج آن وجود دارد... اينها مواجهه لازم دارد. براي جهاد لازم نيست فقط شمشير برداريم؛ اين بزرگ‌ترين جهاد است؛ براي اين جهاد خود را آماده کنيد.»
توجه به دغدغه مورد تأکيد رهبر معظم انقلاب به خوبي اهميت مسئله بصيرت‌افزايي، هدايت‌گري و روشنگري را نشان مي‌دهد؛ به‌گونه‌ای که ايشان جايگاه آن را در تراز بالاترين جهادها در زمانه ما ارتقا مي‌بخشد. اين سخنان  از زبان حکيمي ايراد شده است که خود از همه ابعاد کار آگاهی دارد و اين تعبير و تأکيد نمي‌تواند از سر تعارف و ناآگاهي باشد.
واقعيت آن است که دردهايي که هم در داخل و هم در خارج کشور قابل احساس و مشاهده است، در جهل و ناداني و سردرگمي ريشه دارد. همين وضعيت کافي است تا سردمداران ظلم و انحراف، از ضعف موجود در افراد جامعه استفاده کرده و آنان را از مسير حق خارج کنند و در سراشيبي گمراهي قرار دهند. 
اين سناريو بيش از هر جاي ديگری در عرصه سياست قابل مشاهده است. کافي است به فتنه‌هايي که در طول عمر چهار دهه‌اي نظام اسلامي به وقوع پيوسته است، نگاهی بيندازيم تا مشخص شود که چه اندازه ريشه در جهل و ناداني افراد دارد. نمونه برجسته آن، فتنه سال 88 بود که به بهانه تقلب در انتخابات رقم زده شد. هرچند سردمداران فتنه سال 88، منحرفانی بودند که با نيت براندازي اين فتنه را آفريدند، اما بخش عمده‌اي از همراهان آن کساني بودند که دچار غفلت شده و ساده‌لوحانه با «دروغ بزرگ تقلب» همراهي کردند. گذر زمان و آشکار شدن پشت پرده فتنه‌گران و بصيرت‌افزايي نيروهاي انقلاب، اعم از رسانه ملي، مطبوعات و شخصيت‌هاي تأثيرگذار و در يک کلام «نهضت روشنگري» کافي بود تا به تدريج غبارهاي جهل کنار رفته و حقيقت آشکار شود که حاصل آن ريزش هواداران و حاميان سران فتنه بود.
در عرصه بين‌المللي و تحولات منطقه نيز امروز شکل‌گيري جريان‌هاي تکفيري در خاک جهل و مقدس‌مأبي ریشه دارد! عمله‌هايي در دست بيگانه که گمان می‌کنند در راه خدا در حال جهادند و در همين مسير براي رضاي خدا زنان و کودکان را مي‌کشند و جنايت مي‌کنند!
کليدواژه آنچه امروز «جنگ نرم» دشمن خوانده مي‌شود، در مفهوم «ترديد» نهفته است. به واقع، در جنگ نرم تلاش مي‌شود تا با ايجاد شبهه، اصول و باورها و ارزش‌هاي يک جامعه را با ترديد و ابهام مواجه کرده و به تدريج ايمان جامعه را نسبت به آن باورها سست و کم‌رنگ کند؛ باورهايي که در مجموع هويت يک جامعه را تشکيل داده و با زوال آنها جامعه نيز مسخ و منفعل شده و آماده استحاله و پذيرش هويت و فرهنگي نو خواهد شد! اين درست همان فرآيندي است که از آن مي‌توان با عنوان پروژه «نفوذ» و «استحاله» ياد کرد!
به واقع، در جنگ بزرگ همه‌جانبه بين جبهه اسلام ناب محمدي(ص) و استکبار جهاني و اسلام آمريکايي، آنچه امروز بيش از مرزهاي خاکي، مورد تهديد و هجمه دشمن قرار گرفته است، مرزهاي فکري و عقيدتي است که در معرض تاراج دشمن قرار دارد! سناريويي که پايه خود را بر ناآگاهي بنا نهاده است!
اين وضعيت به خوبي رسالت آگاهان و دردمندان جامعه اسلامي را آشکار مي‌‌کند و نشان مي‌دهد که چگونه روشنگري به‌مثابه فريضه‌اي مهم در جامعه امروز ما اهميت يافته است. آگاهان جامعه اولاً بايد خطر را به خوبي درک کرده و رویارویی با آن را به منزله يک واجب و فريضه بپندارند، ثانياً براي مقابله با آن به فکر انسجام و همسويي و تقسيم و تفکيک کار برآيند و ثالثاً، منطق صحيح و متقن و زبان لين و قول سديد و همه آنچه را که لازمه امر تبليغ و هدايت است، در خود فراهم و تقويت کنند.
به واقع بايد خطاب به همه مبارزان راه حق چنين گفت: «خودتان را براي جهادي بزرگ مهيا کنيد!»

نکته: دزدی بسته‌ای یافت که در آن شیء گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند: چرا این همه مال را از دست دادی؟!
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می‌کند... من دزد مال او هستم، نه دزد دین او... اگر آن را پس نمی‌دادم و عقیده صاحب آن مال، خللی می‌یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.
نظر: برخی زندگی دو نبش دارند؛ از یک سو خود را پرچمدار مبارزه با انحراف می‌دانند، اما از سوی دیگر با عناصر بهائی و ضد‌دین نشست و برخاست دارند و دین مردم را با قالب دینداری تخریب می‌کنند. اینها از دزد مال بی‌انصاف‌ترند.