سردار میریان از فاتحان خرمشهر در گفت‌وگو با صبح‌صادق
یکی از بزنگاه‌های دوران دفاع مقدس، آزادی خرمشهر بود که امام خمینی(ره) در این‌باره فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» با نگاه به عملیات‌های اولیه دوران دفاع مقدس درمی‌یابیم که دلیل عمده شکست در عملیات‌ها و اشغال خرمشهر در سال اول جنگ تحمیلی بها ندادن به پاسداران و نیروهای مردمی است؛ ولی پس از سال دوم جنگ رفته‌‌رفته با پررنگ‌شدن این حضورها، پیروزی‌های جبهه‌های حق علیه باطل بیشتر می‌شود، تا جایی که تقریباً در پایان سال دوم جنگ، حضور قوی و گسترده سپاه و متحد شدن ارتش، سبب آزادی خرمشهر و آزاد سازی مناطق اشغال شده جنوب می‌شود. با توجه به سالروز «فتح خرمشهر» به سراغ سردار «مرتضی میریان» مسئول زمینی عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که یکی از رزمندگان فاتح خرمشهر است، رفتیم و با وی درباه عوامل آزادسازی خرمشهر، ‌گفت‌وگو کردیم. مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.
*در مقدمه بحث بفرمایید که وقتی خبر آزادی خرمشهر را شنیدید، کجا بودید و چه می‌کردید؟
عملیات الی‌بیت‌المقدس از نظر طرح‌ریزی‌ یکی از بهترین عملیات‌ها بود؛ زیرا طرح‌ریزی مبتکرانه و دقیق آن سبب غافلگیری دشمن شد. بعثی‌ها احتمال می‌دادند که این عملیات از خرمشهر یا اهواز آغاز شود! در حالی که فرماندهان ما در طرح‌ریزی این گره را‌ از خرمشهر و اهواز ایجاد نکردند؛ بلکه عملیات از جنوب دارخویین آغاز شد و این سردرگمی شروع عملیات، دشمن را غافلگیر کرد. این‌گونه که چندین لشکر بدون آگاهی دشمن وارد منطقه شد و دشمن پس از عبور عمده یگان‌ها از رودخانه کارون، تازه متوجه حضور نیروها شد. آن هنگام تنها کاری که می‌توانست انجام دهد، عقب‌نشینی بود و همین موضوع صورت‌بندی و شاکله نظامی آنها را از بین برد. 
من آن موقع در قرارگاه نصر سپاه بودم و کارم مربوط به تخریب و انفجارات می‌شد. در هنگام آزادسازی یک خاکریزی در امتداد دژ وجود داشت که در آنجا مستقر بودیم. وقتی گردان‌های خطی که در مرحله آخر به 7 گردان رسیدند، به خط زدند رزمندگان ما هوشمندانه خرمشهر را فتح کردند. من نیز با یک موتورسیکلت هوندای 125 پَرِشی به نشانه هیجان صلابت و اقتدار رزمندگان‌مان از این پیروزی بزرگ به جلوی مسجد جامع که مرکز ثقل رزمندگان بود، رسیدم‌ و فریاد آزادی را با آن مردم پرشور و انقلابی، سردادیم. 

*چه عواملی سبب پیروزی مردم و رزمندگان در عملیات الی‌بیت‌المقدس شد؟
اولین عامل همان است که حضرت امام(ره) فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» واقعاً خدا ترس عجیبی به دل این دشمنان انداخت؛ به‌گونه‌ای که از وحشت، فرار می‌کردند؛ چرا‌که فرمانده‌شان به واسطه قرار گرفتن بر روی همان مین‌هایی که خودشان در خرمشهر کار گذاشته بودند، کشته شده بود؛ یعنی نیروها بی‌فرمانده اداره می‌شدند. همین موضوع سبب شد که دشمن وحشت عجیبی داشته باشد و در هر حمله‌ای به جای اجرای عملیات، عقب‌نشینی کند. به یقین فرشتگان خدا هم در این آزادسازی بزرگ حضور داشتند. در حقیقت، همان گونه که خداوند متعال وعده داده است، «ان‌ تنصروا الله ینصرکم»؛ یعنی اگر شما خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری خواهد کرد یا «تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر»؛ یعنی اگر همه دنیا علیه شما باشند ولی خدا با شما باشد، شما موفق و پیروز خواهید بود، اراده الهی و کمک خداوند، مهم‌ترین عامل پیروزی رزمندگان ما در تمام عملیات‌ها بود. 
من این نکته را چندین بار تکرار کرده‌ام که تمام جهان برای شکست اما متحد شدند؛ یعنی در همان عملیات الی‌بیت‌المقدس هواپیماهای پیشرفته آمریکایی‌، تانک‌های روسی، تجهیزات نظامی آلمانی‌ و توپ‌های اتریشی وجود داشتند به عبارتی، ترکیبی از همه قدرت‌های جهان جمع شده بودند که صدام را حمایت کنند و محبوبیت امام را در بین مردم از بین ببرند؛ اما صدام سقوط کرد و امام(ره) به  اوج و تعالی رسید. این موضوع تحقق آیه «تعز من تشاء» است که خداوند به هرکس که بخواهد عزت می‌دهد؛ به این ترتیب مهم‌ترین عامل آزادی خرمشهر عنایت الهی است.
دومین عامل، انسجام مناسب بین همه نیروهای مسلح بود که به صورت متحد و همدل پای کار آمده بودند. سومین عامل روحیه سرشار نیروهای مردمی بود که به واسطه تغییر در سرنوشت جنگ بر روحیه و نشاط مردم در مقابله با هر تحرک و تهدیدی تأثیر داشت؛ چراکه در کنار سه واقعه بزرگ موفقیت‌آمیز و خوش‌یمن، پیروزی و موفقیت در الی‌بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر به مثابه برگ زرینی در رویدادهای بزرگ انقلاب اسلامی می‌درخشد و در واقع، ملت ایران هیچ‌گاه آن را فراموش نمی‌کنند. 

*چه ویژگی‌ها و شاخصه‌هایی سبب پیروزی در این عملیات شد که امروز هم برای تداوم روحیه انقلابی به آن نیاز داریم؟
اول، اطلاعات و اشراف اطلاعاتی؛ دوم، آمادگی‌های نظامی و رزمی؛ سوم، طرح‌ریزی بسیار خوب؛ چهارم، فرماندهی صحنه بسیار عالی؛ پنجم، شجاعت و شهامت رزمندگان در اجرای عملیات و ششم، همبستگی بین نیروهای نظامی و واحدهای عمل‌کننده. اینها عوامل پیروزی در صحنه جنگ سخت بود. اما امروز هم برای مقابله با انواع تهدیدات دشمنان نیازمند هوشیاری، بصیرت، شناخت صحیح و عمل به موقع در پرتو وحدت و همدلی هستیم.

*نقش عامل وحدت و یکپارچگی مردم در فتح خرمشهر را چطور ارزیابی می‌کنید؟
پس از برکناری بنی‌صدر که عامل اختلاف میان نیروهای مسلح بود، وحدت عجیبی بین همه ایجاد شد؛ چراکه اختلافات سیاسی تمام شده بود و منافقین هم سرکوب شده بودند. از نظر سیاسی هم یک همدلی به‌وجود آمده بود. از عوامل مهم پیروزی‌ در عملیات‌هایی، چون شکست حصر آبادان، الی‌بیت‌المقدس، طریق القدس و فتح‌المبین، اتحاد بین نیروهای مسلح  بود؛ به‌ویژه میان ما و ارتش! چون ارتش آن موقع توپخانه‌های سنگین و زرهی داشت و می‌توانست پوشش‌های خوبی بدهد. ما نیروهای خط‌شکن داشتیم؛ اما آتش‌های پشتیبانی نداشتیم. واقعیت امر این است، علت ایستادگی ما در مقابل فشارهای غرب وحدت و یکپارچگی مردم است.

* نقش حضرت امام(ره) به عنوان فرمانده کل قوا در این پیروزی چه بود؟
اندیشه‌های ناب امام خمینی(ره) انسان‌های خودشیفته ‌و خودفروخته‌ای را که تنها به مادیات فکر می‌کردند و حبّ ذات و نفس داشتند، به انسان‌هایی ایثارگری تبدیل کرد که خودشان را فراموش کردند و فقط خدا را دیدند. یادمان نمی‌رود که در مرحله دوم عملیات الی‌بیت‌المقدس در 7 کیلومتری خرمشهر، عملیات گره خورده بود و نیروها تحلیل رفته بودند. تا آن موقع سه هزار اسیر گرفته بودیم و فرماندهان می‌گفتند که با توجه به این وضعیت، نمی‌توانیم عملیات را ادامه دهیم و باید 20 روز تا یک ماه عملیات را عقب بیندازیم و یک استراحتی به رزمندگان بدهیم و مرحله سوم فتح خرمشهر را انجام دهیم. وقتی این خبر به حضرت امام(ره) رسید، ایشان فرمودند که به هیچ عنوان از را‌ه‌تان عدول نکنید و با توکل به خدا عملیات را ادامه دهید. مرحله سوم با 7 گردان خط‌شکن آغاز شد؛ این در حالی است که در مرحله اول عملیات بالای200، 300 گردان راهی عملیات شده بودند. به عبارتی، در این مرحله طرح‌ریزی مدبرانه‌ای صورت گرفته بود که سبب فرار و به زانو درآمدن بعثی‌ها شد تا جایی که به یکباره یک بسیجی 15 ساله 50 اسیر را به جمع نیروهای خودی می‌آورد. 

*شما در جایگاه یک فرمانده نظامی و عملیاتی، وضعیت امروز خرمشهر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
وضعیت خرمشهر از سه بُعد نظامی، اجتماعی و رفاهی قابل بررسی است. بحمدالله‌ از نظر نظامی کارهای بسیار خوبی صورت گرفته است و هیچ تهدیدی نمی‌تواند به این شهر آسیب برساند. متأسفانه‌ اما از نظر اجتماعی و رفاهی حق خرمشهر و آبادان به منزله دو شهر جنگی که نقش زیادی در موفقیت‌های جنگ داشته‌اند، ادا نشده است. یادمان نمی‌رود همین خرمشهر 39 روز در مقابل دشمنی که اعلام می‌کرد یکی دو روزه خرمشهر را می‌گیرد، مقاومت کرد و اولین شکست‌ها به بعثی‌ها تحمیل شد و در شرق آبادان هم به واسطه مقاومت جانانه و جلوگیری از سقوط، روحیه و توان دشمن را از بین برد؛ اما امروز رسیدگی‌های اجتماعی و رفاهی این دو شهر، بسیار ناچیز است و عملاً حق این مردم مظلوم شهیدپرور ادا نشده است. یعنی در واقع خرمشهر، هنوز خرم شده است.

*شما در جایگاه کسی که در دوران دفاع مقدس از میهن اسلامی دفاع کردید، وضعیت روحیه دفاع از وطن را در جوانان امروز چگونه می‌بینید؟  
جوانان ما در سراسر کشور این روحیه را از اسلام گرفته‌اند. به نظر من این نسل دومی‌ها و سومی‌ها ‌حتی نسبت به نسل اول انقلاب هم بهتر هستند و اگر شرایط تهدید و فشار دشمن به حدی برسد که بخواهد تحرکی نسبت به اخلال در امور کشور ما داشته باشد، به یقین اینها در دفاع از اسلام و انقلاب از ما جلوتر خواهند بود؛ اما این موضوع به اسلام گره خورده است. البته متأسفانه، مهم‌ترین مشکل جوانان ما بیکاری است که معضلات آزاردهنده‌ای را به دنبال خود دارد؛ زیرا اگر مشکل اشتغال جوانان حل شود، به دنبال آن زمینه ازدواج و آرامش روحی و روانی آنها فراهم می‌شود. با این اوصاف، همین جوانان در مقاطع مختلف، به‌ویژه تحولات جهان اسلام نشان دادند که در دفاع از حرمین و هر تهدیدی که علیه نظام باشد، از همه جلوترند و سینه سِپر می‌کنند. به راستی، باید متولیان امر در زمینه اشتغال جوانان فکری بکنند و این موضوع در اولویت برنامه‌ها قرار گیرد. جوانان ما مشکلی ندارند، بلکه ما باید برای آنها کاری انجام دهیم. 


نه اکنون که کمتر از یک سال به آغاز کارزار انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم مانده است و نه حالا که بدعهدی طرف مقابل در موضوع برجام روشن شده است و مسعود میرکاظمی، نماینده مردم تهران در مجلس نهم، در نطق میان دستور خود افشا می‌کند که همه، حتی خود دولت هم از برجام ناامید شده‌اند و می‌گوید: هم مردم کاملاً حس کرده‌اند که برجام جز سرابی بیش نبوده و هم نمایندگان مجلس شورای اسلامی و هم بدنه دولت و حتی اعضای هیئت دولت نیز به این موضوع اذعان دارند؛ بلکه مدت‌ها پیشتر از آن که آمار بیکاران در کشور به هشت میلیون نفر برسد و پیش از آنکه آمریکایی‌ها دو میلیارد دلار دارایی ایران را بی‌هیچ نگرانی و واهمه‌ای مصادره کنند و روزها و ماه‌ها پیشتر‌تر از آن که کشوری چون عربستان به خود اجازه دهد گستاخانه در برابر ایران سخن بگوید و ایران را به حمله نظامی تهدید کند، سخن عبور از دولت روحانی در میان اصلاح‌طلبان مطرح بود.
ابراهیم اصغرزاده یکی از اصلاح‌طلبان سرشناس با اعطای لقب «رحم اجاره‌ای» به دولت تدبیر و امید گفته بود: «اصلاح‌طلبان اگر سازمان اجتماعی خودشان را در دوران احمدی‌نژاد با استراتژی و هدف روشنی بازسازی می‌کردند و در سال 92 با کاندیدای خاص خودشان بازی انتخابات را می‌بردند، پیروز انتخابات بودند، نه اینکه با رحم اجاره‌ای وارد انتخابات شوند و کاندیدایی را مورد حمایت قرار دهند که متعلق به جناح خودشان نیست.» عباراتی که در سخنان بسیاری دیگر از اصلاح‌طلبان برای آنکه بتوانند بر سیاست‌های دولت روحانی تأثیر بگذارند، مطرح شد. برای نمونه، موسوی خوئینی‌ها در سخنانی تهدیدآمیز درباره روحانی اظهار داشت: «دیدن روحانی رفتن، یعنی مشروعیت بخشیدن به او. روحانی از نردبان اصلاحات بالا رفت، اما بویی از اصلاحات نبرده است. او نیروی حاکمیت و نظام است.» یا در جایی دیگر صادق زیباکلام از که حامیان جدی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بود و حتی در فیلم تبلیغاتی آن حضور یافت، دولت یازدهم را دولتی تصادفی می‌خواند که حتی خود حسن روحانی نیز باور به تشکیل آن نداشت و تهدیدوار می‌گوید: «معتقدم رأی بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان بود که باعث پیروزی روحانی شد. «اگر و اگر» بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان به سمت آقای روحانی نرفته بود، آقای روحانی فی‌نفسه یکی دو میلیون رأی بیشتر نداشت.» و سخنان بسیاری دیگر که از زبان شخصیت‌های شاخص و شناخته شده اصلاح‌طلبی، همچون سعید حجاریان و... نیز تکرار شده است.
 اما در هفته گذشته صادق زیباکلام در مناظره‌ای با عبدالرضا داوری از نزدیکان محمود احمدی‌نژاد رسماً ایده یافتن جایگزین برای حسن روحانی را مطرح کرده است و با عباراتی نسبتاً محترمانه از پروژه عبور از روحانی رونمایی می‌کند، او که یکی از نظریه‌پردازان جریان اصلاح‌طلب شناخته می‌شود در این مناظره گفته است: «شاید بهتر باشد که روحانی اعلام کند که من رسالتی داشتم به نام برجام که آن را انجام دادم، بنابراین در تکلیفی که مردم برعهده من گذاشتند موفق بودم و دیگر علاقه‌ای به کاندیدا شدن ندارم و شخصی را به مردم معرفی کنند و خود مشغول فعالیت در خبرگان شوند، اگر ایشان چنین برنامه‌ای را اجرایی کنند رئیس‌جمهور‌ساز خواهند شد. روحانی بهتر است یا عارف یا ظریف را به مردم در سال 96 معرفی کند. اگر این اتفاق بیفتد، شانس اصلاح‌طلبان بیشتر می‌شود.» 
این جملات که استقبال جریان‌های منتقد دولت یازدهم را به همراه داشت و در بسیاری از رسانه‌های این طیف به تیتر یک تبدیل شد؛ توفانی از اظهارات و اختلافات را در فضای رسانه‌ای اصلاح‌طلبان و اعتدالیون به پا کرد، تا جایی که به مصاحبه مشاجره‌وار روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد با زیباکلام منجر شد؛ مصاحبه‌ای که خود صادق زیباکلام از آن با بازجویی یاد می‌کند. در این مصاحبه خبرنگار روزنامه الیاس حضرتی به شدت از زیباکلام انتقاد می‌کند و اصلاح‌طلب بودن وی را زیر سؤال می‌برد. پایگاه خبری «عصر ایران» نیز در واکنش به این مباحث عصر تحت عنوان «امروز، وقت تعیین جانشین برای روحانی نیست.»، می‌نویسد: «اتفاقاً مهم‌ترین رسالت روحانی دوران پسابرجام است. مردم به روحانی رأی ندادند که تنها برجام را به سرانجام برساند؛ بلکه به او رأی دادند تا به واسطه برجام مشکلات کشور را حل کند. حالا نمی‌شود به واسطه اینکه مشکلاتی پیش روی دولت است بگوییم روحانی نامزد نشود و به جای او دیگری نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود. به عبارت دیگر، برجام «مقدمه» بود و ورود به «ذی‌المقدمه»، هم حق روحانی است و هم انتظار مردم از او. وقت برداشت دستاوردهای برجام است. پس اجازه بدهیم روحانی با فراغ بال مسیری را که رفته ادامه دهد و پس از پایان دوران دوم ریاست جمهوری او، به فکر جانشینی برایش باشیم که بتواند مسیر برجام را ادامه دهد.» جملاتی که اگرچه در بسیاری از پایگاه‌های خبری و توسط تعداد دیگری از کاربران شبکه‌های مجازی نیز تکرار شد و از هشت ساله بودن دوره ریاست جمهوری روحانی سخن به میان آمد، اما آیا واقعیت ماجرا نیز چنین خواهد بود و این رسانه‌ها حقیقتاً در بهار 96 می‌توانند از عملکرد روحانی دفاع کنند؟

آمریکایی‌ها همواره یک کلیدواژه را در سخنان خود مطرح می‌‌کنند و آن، اینکه ایران کشوری منزوی و در حاشیه است که به دلیل آنچه آمریکا فعالیت غیر صلح‌آمیز هسته‌ای، توان موشکی بالا و نیز حمایت از تروریسم و رفتارهای بحران‌ساز می‌نامد، جایگاهی پایین در معادلات جهانی دارد. آنها ادعا می‌کنند برجام تا حدودی ایران را به جامعه جهانی بازگردانده و ایران با تغییر رفتارهای منطقه‌ای خود با محوریت دست کشیدن از مقاومت و تبدیل شدن به کشوری تحت سلطه آمریکا،-نظیر برخی کشورهای عربی می‌تواند دوباره در صحنه جهانی ایفای نقش کند. 
آمریکایی‌ها در حالی فضایی تحقیرآمیز را در قبال ملت ایران در پیش گرفته و برآنند تا جمهوری اسلامی را عقب‌مانده و بدون نقش در صحنه جهانی معرفی کنند و به زعم خود ایران را به تسلیم شدن در برابر زیاده‌خواهی‌هایش وادار کنند که نوع تحولات در صحنه داخلی و بیرونی آمریکا حقایقی دیگر را آشکار می‌کند.
در صحنه داخلی آمریکا تمام مقامات ارشد سیاسی، نظامی و اقتصادی حول محور ایران سخن می‌گویند، به‌گونه‌ای که کمتر مسئولی را می‌توان یافت که نامی از ایران نیاورد؛ چنانکه این امر را به وضوح در مواضع اوباما، کری و... می‌توان مشاهده کرد. در کنگره آمریکا نیز بخش عمده‌ای از مصوبات کنگره مربوط به مقابله با ایران است؛ در حالی که کمیته‌های روابط خارجی و دفاعی آمریکا نیز اولویت کاری خود را ایران بیان می‌کنند. 
نکته بسیار مهم آنکه در حالی عرصه سیاسی آمریکا شاهد مبارزات انتخاباتی است که از محورهای اصلی مواضع نامزدهای هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات را مسئله ایران تشکیل می‌دهد. در عرصه سیاست خارجی نیز، محورهای اصلی رایزنی‌های مقامات آمریکایی درباره ایران است و در سفر به کشورهای کوچک و بزرگ و اجلاس‌های بین‌المللی، سخن گفتن درباره ایران از ارکان رایزنی‌های آمریکایی‌ها به شمار می‌اید. جالب توجه آنکه آنها اقدامات نظامی خود در جهان را نیز مربوط به جمهوری اسلامی می‌دانند؛ چنانکه همزمان با اجرایی شدن طرح سپر موشکی در رومانی، رسماً اعلام کردند که این طرح برای مقابله با ایران است. آمریکایی‌ها همچنین در حالی طرح افزایش کمک‌های نظامی به رژیم صهیونیستی و نیز افزایش فروش تسلیحات به کشورهای عربی را در دستور کار دارند که محور ادعایی آنها مقابله با ایران عنوان می‌شود. جالب توجه آنکه آمریکایی‌ها در زمینه تحولات منطقه رسماً اذعان دارند که به دنبال تغییر رفتار منطقه‌ای ایران هستند و آن را اصلی اساسی برای رسیدن به اهداف خود در منطقه می‌دانند. 
با توجه به آنچه ذکر شد، این پرسش پیش می‌آید چگونه ممکن است کشوری در انزوای جهانی باشد؛ در حالی که محور مواضع و رفتارهای داخلی و خارجی آمریکاست و به نوعی در صدر رفتاری این کشور قرار گرفته است؛ به‌گونه‌ای که اوباما توافق هسته‌ای و آنچه را که مقابله با ایران می‌نامد، بزرگ‌ترین دستاورد دوران ریاست‌جمهوری خود عنوان می‌دارد؟
بر اساس شواهد و آنچه در عرصه داخلی و خارجی آمریکا می‌گذرد، به صراحت می‌توان گفت که ادعاهای آمریکایی‌ها مبنی‌بر منزوی بودن ایران صرفاً یک بلوف تبلیغاتی برای تحقیر و دور کردن ملت ایران از ارزش‌های انقلابی است که برگرفته از آرزوی قدیمی آمریکایی‌ها برای منزوی کردن و در نهایت تسلیم‌سازی ایران در برابر سلطه‌گری آمریکاست. در اصل آمریکا نه از واقعیت موجود، بلکه از آرزوی خود مبنی‌بر به حاشیه راندن جمهوری اسلامی سخن به میان می‌آورد. آرزویی که مقاومت ملت ایران در برابر تهدیدات و فشارهای دشمنان این سرزمین، آن را به کابوسی تلخ برای آمریکایی‌ها مبدل کرده است. 

چند روز پیش نمایندگان مجلس با تصویب ماده واحده لایحه بودجه سال 1395 کل کشور را برای بررسی به شورای نگهبان ارسال کردند. بودجه 95، راه عملکرد دولت در سال جاری را به تصویر می‌کشد. یکی از چالش‌های مهم دولت در سال‌جاری، عبور از رکود و خروج از تنگناهای اعتباری است. تأثیر بودجه 1395 بر وضعیت اقتصادی ایران را باید در بستر شرایط موجود و به ویژه چالش‌های پیش روی اقتصاد ایران تحلیل کرد. کمبود تقاضای مؤثر، نرخ سود بانکی، عوامل ناشی از اجرای برجام و کاهش قیمت نفت از چالش‌هایی است که اقتصاد ایران در سال جدید با آن روبه‌رو است. بودجه دولت با سیاست‌گذاری درست می‌تواند بخشی از این چالش‌های پیش رو را جبران کند. آنچه در بودجه سال 1395 اهمیت دارد، سیاست‌های تحریک تقاضا از سوی دولت است. کارایی بودجه در تحریک بازارهای مختلف برگ برنده‌ای برای دولت و تیم اقتصادی آن خواهد بود. اکنون دولت به دلیل کاهش عایدات نفتی با مضیقه شدید مالی مواجه شده است. چرخه تأمین مالی کشور نیز که از جانب نظام بانکی تغذیه می‌شود، در سال‌های گذشته بنا به دلایل متعددی همچون افزایش مطالبات غیرجاری معیوب شده است. از سویی بدهی‌های قدیمی دولت به بانک‌ها توان تسهیلات‌دهی آنها را کاهش داده و نیز، بدهی به پیمانکاران درد آنها را دو چندان کرده است. در چنین شرایطی دولت در بودجه 1395 به دنبال چاره‌ای برای کمک به تأمین مالی و سرمایه‌گذاری بوده است. بودجه 1395 به مثابه برش یک‌ساله از برنامه ششم توسعه، می‌تواند نمایانگر رشد و توسعه اقتصاد کشور باشد. در اوضاع فعلی که قیمت نفت بسیار پایین است، بودجه بسته شده برای سال 1395 نمی‌تواند تکان چندانی در اقتصاد و بازارهای‌ما ایجاد کند. بودجه دوران قیمت‌های بالای نفت چنین ویژگی‌ای دارند، اما بودجه‌های فعلی قدرت اثرگذاری چندانی بر اقتصاد ندارند و این خود یکی از دلایل استمرار رکود اقتصادی در ایران است. همچنین، به نظر می‌رسد که محتوای بودجه جوابگوی تحرک در بازار مسکن نخواهد بود. در ضمن، تجربیات سال‌های گذشته نشان می‌دهد مسکن با سرمایه‌گذاری عظیمی که در ایران دارد، با محرک‌های داخلی حرکت می‌کند. دولت در سال 1395 باید در حوزه مالیات‌ستانی بسیار محتاط باشد و با مؤدیان مالیاتی مدارا کند. دولت باید درک کند که در سال 1394 بسیاری از بنگاه‌های ما دچار زیان شدند، یا نتوانستند تولید و فروش خود را توسعه دهند. پس دولت این مالیات اضافه را از کجا و چگونه‌ وصول خواهد کرد؟ به طور حتم در سال 1395 درآمد فعلی قابل وصول نیست. با وجود اینکه در سال 1394 از میزان مالیات مقرر در بودجه تقریباً بین 80 تا 90 درصد محقق شده است؛ اما باز هم دریافت رقم بالاتری را برای سال 1395 پیش‌بینی کرده‌اند. این رقم در مقایسه با عملکرد سال گذشته رشد 25 درصدی داشته است. حال این سوال مطرح است که این افزایش درآمدهای مالیاتی را چگونه می‌خواهند تأمین کنند؟ به نظر می‌رسد این مسئله مهم‌ترین مخاطره بودجه برای اقتصاد کشور در سال 1395 باشد. بودجه سال 1395 در مقایسه با بودجه 1394 انبساطی بوده و در آن محرک‌های اقتصاد نظیر افزایش بودجه عمرانی، افزایش مالیات بر واردات و افزایش انتشار اوراق بهادار دیده شده است؛ اما اینکه همه این عوامل چه میزان بر رونق اقتصادی سال 1395 اثرگذار خواهند بود، به عملکرد این بخش‌ها بستگی دارد. از سویی، انتشار اوراق بهادار برای بازپرداخت بدهی دولت  می‌تواند نقدینگی پیمانکاران را افزایش داده و به تولید بیفزاید. همچنین مالیات بر واردات به افزایش هزینه واردات و در نتیجه کاهش آن منجر شده و حمایتی برای تولیدکنندگان داخلی خواهد بود. افزایش بودجه عمرانی به‌مثابه بخش محرک چندگانه اقتصاد نیز می‌تواند دولت را در راستای تحقق رشد اقتصادی شش درصدی پیش‌بینی شده در بودجه و برنامه توسعه ششم یاری دهد.