در يزد اعلاميه‌هاي آيت‌الله صدوقي اعلاميه‌هايي بود که اولاً، در سطح ايران منتشر مي‌شد و ثانیاً، مضامين راه‌گشايي داشت. [ ایشان] در هر قضيه‌اي  بلافاصله موضع‌گيري مي‌کردند و اعلاميه مي‌دادند و مردم را روشن مي‌کردند و دستگاه هم خيلي [درباره  ایشان]حساس بود، ولي ايشان هراسي نداشتند. همان اوقات در يزد گفته مي‌شد عوامل دستگاه قصد جان ايشان را دارند، ايشان بدون هيچ‌گونه محافظتي و مراقبتي... به مسجد مي‌رفتند و مي‌آمدند و اجتماعات بسيار بزرگ در مسجد ايشان تشکيل مي‌شد. (امام خامنه‌اي)
پس از افشای تحرکات سعودی‌ها در تأمین و تجهیز گروهک‌های تروریستی در شمال غرب ایران، پایگاه «گلوبال‌ریسرچ» در گزارشی مفصل، این موضوع را طراحی مشترک عربستان و آمریکا برای ایجاد مجموعه‌ای از بحران‌ها با هدف خروج ایران از سوریه ارزیابی کرد. سازوکار محوری این برنامه‌ها را تحریک به آشوب در داخل مناطق مرزی، ایجاد تهدیدهای تروریستی در داخل ایران و تحریک به انقلاب رنگی تشکیل می‌دهد. این پایگاه خبری‌ـ‌ تحلیلی در ادامه، شرح مفصلی از سه تحرک در هم تنیده برای بر هم زدن ثبات در ایران ارائه کرد. درگیری و مناقشات با شبه‌نظامیان کرد، تحریک ساکنان استان‌های شرقی به جدایی‌طلبی و تلاش برای ایجاد ناامنی در ایران از طریق داعش، برخی از محورهایی است که در این گزارش به آنها اشاره شده است. به هر حال نیروی انسانی تکفیری نیاز عربستان، یعنی همان «داعش ایرانی» برای اضافه شدن به تشکیلات سعودی منافقین ایجاد شد.
امام خامنه‌ای در گذر زمان-14۵
 سید مهدی حسینی/ در سلسله مباحث این ستون به مباحث بسیار سنگین خرداد سال 68 پرداخته شد. مراسم چهلمین روز رحلت امام خمینی(ره) نیز با محوریت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) بسیار باشکوه برگزار شد. معظم‌له به مدت چهل روز در عزا و ماتم فقدان امام خمینی(ره) به سختی گذراندند و هر روز در چندین نوبت در ملاقات‌ها و دیدارها از ویژگی‌های برجسته شخصیتی امام خمینی(ره) سخن می‌گفتند و به مناسبت گرامیداشت چهلمین روز رحلت ایشان در تاریخ 23/6/68 پیام مهمی صادر کردند و ضمن آن مرقوم فرمودند: «چهل روز از مصیبت بزرگ جهان اسلام می‌گذرد، چهل روز است که امام ما ـ روح خدا و نفس مزکّی ـ احرام پوشیده، به میقات رفته و در بحر وحدانیت حق، مأوی گرفته و بزم ملکوتیان را به حضور خود آراسته است، چهل روز است که آن پدر مهربان و معلم دلسوز و قافله‌سالار آگاه، فرزندان و مریدان و رهروان را تنها گذاشته و چون جان شیرین، پیکر امت اسلامی را ترک گفته است. امت اسلامی در همه جای جهان، چهل روز است که سرود غم می‌سراید و از این فقدان بزرگ می‌نالد.
ملت ایران همچون صاحب عزای داغداری که سوز مصیبت، هر چند تا مغز استخوان او اثر می‌کند، اما او را از وظایف بزرگش غافل نمی‌سازد، در این چهل روز، سوخت و گریست و ناله زد؛ اما گردن افراشته و چهره امیدوار و دست و بازوی توانا و اراده پولادین خود را نیز نشان داد و دوست و دشمن را به تحسین وادار ساخت. این ملت باوفا و سرشار از صدق و صفا، با همه وجود، از امام خود تجلیل کرد و با همه توان، به عزاداری او کمر بست و با هزاران بیان در فراق او شکوه سر کرد؛ اما با این همه، هنوز هیچ بیانی نتوانسته عظمت امام و عظمت حادثه فقدان او را بازگوید و هنوز هیچ زبان گویایی نتوانسته مرثیه او را بسراید.»
امام خامنه‌ای به مناسبت چهلمین روز رحلت امام(ره) علاوه بر پیام 12 صفحه‌ای، در خطبه‌های نماز جمعه 22/4/68 از مردم مسلمان ایران و جهان تشکر کردند و در خطبه اول فرمودند: «باور کردن این حقیقت تلخ، بسیار سخت است، در طول سال‌های گذشته، تصور دنیای بی‌روح و فضای افسرده و زندگی غم‌انگیزی که در آن امام و رهبر و مراد و معلم و مرشد و پدر و امید ما، حضور نداشته باشد، برای‌مان بسیار دشوار بود.»
امام خامنه‌ای در خطبه دوم هم از ملت ایران و دیگر ملل جهان برای وفاداری بی‌نظیرشان نسبت به امام و مقتدای بزرگ امت در طول چهل روز عزای عمومی تشکر کردند و درباره حضور مسلمانان سراسر عالم در این مصیبت بزرگ فرمودند: «با ملت ایران همنوایی کردند و همدردی نشان دادند و یاد امام و قائد بزرگ ما را گرامی داشتند، صمیمانه تشکر می‌کنم، به میهمانان عزیز جمهوری اسلامی نیز که جمع کثیری از آنها در نماز حضور دارند، خیرمقدم می‌گویم و از حضورشان در جمهوری اسلامی و احترام‌شان به امام بزرگوارمان متشکرم.»

 محمد گنجي/ 17 تير سال 1316‌ ش چهار کشور مهم خاورميانه در کاخ سعدآباد گرد هم آمدند تا بر پيماني توافق کنند که زمينه‌چيني‌هاي فراواني براي شکل گرفتن آن انجام شده بود. در چنين روزي عنايت‌الله سميعي، وزير امور خارجه ايران در کاخ سعدآباد ميزبان دکتر توفيق رشدي‌آراس، وزير امور خارجه ترکيه، سردار فيض محمدخان، وزير امور خارجه افغانستان و دکتر ناجي‌الاصيل، وزير امور خارجه عراق در تهران بود تا پيماني را امضا کنند که برگ‌هاي تاريخ از آن به پيمان (سعدآباد يا عدم تعرض) ياد مي‌کند. 
آنچه مورخان از شکل‌گيري اين قرارداد روايت کرده‌اند به مقدماتي برمي‌گردد که انگليس براي بستن اين پيمان در گذشته انجام داده است. براي قرار گرفتن سه کشور ترکيه، عراق و افغانستان با ايران بر سر ميز مذاکره و رسيدن به هر تفاهمي نخست نياز است که بين اين چهار کشور اختلاف‌ها حل‌و‌فصل شود. عبدالرضا هوشنگ مهدوي، مترجم و ديپلمات سابق در کتاب «سياست خارجي ايران در دوره پهلوي» درباره زمينه‌چيني‌هاي انگليس براي بستن پيمان سعدآباد مي‌نويسد: «انگليسي‌ها پس از جنگ جهاني اول نهايت کوشش را به عمل آوردند تا با ايجاد حکومت‌هاي دست‌نشانده و قوي انعقاد يک پيمان دفاعي بين کشورهاي خاورميانه به وجود آوردند و آن را به عنوان سدي در جلوگيري از توسعه‌طلبي و نفوذ شوروي به سوي هندوستان، خليج‌فارس و چاه‌هاي نفت‌خيز ايران لازم مي‌شمردند؛ بنابراين در عرض چند سال کوشيدند اختلافات ميان دولت‌هاي اين منطقه را به تدريج برطرف و زمينه را براي انعقاد پيمان همکاري و عدم تعرض منطقه‌اي فراهم سازند.» 
از طرفي مورخان اشاره‌هاي زيرکانه‌اي به زمينه‌چيني‌هاي ديگري از سوي انگليس (بازيگردان اصلي پيمان سعدآباد) در داخل کشورهاي طرف قرارداد پيمان سعدآباد داشته‌اند. هوشنگ مهدوي که به واکاوي قراردادهای عصر پهلوي در کتاب «سياست خارجي ايران در دوره پهلوي» پرداخته به تغييرهاي حساب شده در کشورهاي مهم خاورميانه نيز اشاره مي‌کند و مي‌گويد: «اين پيمان در حالي بين ايران، ترکيه، عراق و افغانستان منعقد شد که در هر چهار کشور مهره‌هاي جديدي تحت حمايت انگليس بر سر کار آمده بود. در ايران با انقراض سلسله قاجار حکومت پهلوي شکل گرفته و رضاخان سکان سياست ايران را عهده‌دار شده است، در ترکيه هم امپراتوری عثماني منقرض شده و آتاتورک حکومت را به دست گرفته بود. ملک فيصل در عراق امور را مي‌گرداند و در افغانستان، امان‌الله خان را که گمان مي‌کردند مطيع آنان نخواهد بود برکنار کردند تا مهره مطيعي را در فرصت مقتضي بيابند. با اين مهره‌چيني انگلستان به اين فکر افتاد که از اين کشورها سدي آهنين در جنوب روسيه به وجود آورد. بنابراين ضروري بود که بين ايران، ترکيه، عراق و افغانستان زمینه‌ای فراهم شود تا اختلاف‌ها از بين برود.» 
حسين مکي، روزنامه‌نگار و نماينده مجلس شوراي ملي در کتاب «تاريخ بيست ساله ايران» درباره خشنودي رضاخان از بستن اين قرارداد آورده است: «پس از امضاي پيمان سعدآباد رضاشاه طي نطقي که به مناسبت افتتاح دوره 11 مجلس شوراي ملي ايراد کرد، اظهار داشت: پيمان سعدآباد در مشرق زمين بي‌سابقه بوده و در اين هنگام که امور عالم مشوش است، مدد بزرگي به بقاي صلح جهان خواهد بود.»
اما مفاد پيمان‌نامه‌اي که امضاي چهار کشور بر پاي نقش بست، داراي چه مواردي بود؟ عبدالرضا هوشنگ مهدوي در بخشي از کتابش در حالي پيمان سعدآباد را آخرين قدم پيش از جنگ جهاني دوم مي‌شمرد نگاهي به مفاد آن نيز دارد. وي مي‌نويسد: «امضاي اين قرارداد در واقع آخرين قدمي بود که پيش از جنگ جهاني دوم برداشته شد و وزراي خارجه چهار کشور در کاخ سعدآباد آن را امضا کردند. پيمان مذبور وحدت نظر چهار کشور را در سياست عمومي و حمايت متقابل در صورت بروز خطر نسبت به يکي از دولت‌هاي عضو پيش‌بيني مي‌کرد و همچنين دول چهارگانه متعهد مي‌شوند که سياست عدم مداخله مطلق در امور داخلي يکديگر را تعقيب کنند و مصونيت حدود مشترک مرزي يکديگر را محترم شمارند و در کليه اختلافات بين‌المللي که با منافع آنها مربوط است، مشورت نمايند و عمليات تجاوزکارانه عليه يکديگر نداشته باشند.»

 اکبر ادراکي/ «تاليدوميد» يک داروي آرام‌بخش است که در اواخر دهه 50 ميلادي يک شرکت داروسازي آلماني به‌نام «گروننتال» توليد و روانه بازار کرد. از اين دارو براي درمان تهوع صبحگاهي زنان باردار و مشکلات بي‌خوابي استفاده مي‌شد. 
شرکت گروننتال هم‌اکنون يکي از بزرگ‌ترين توليدکنندگان داروهاي آرام‌بخش از جمله ترامادول است که عوارض بسيار خطرناکي در مصرف‌کنند‌گان اين دارو نيز مشاهده شده است.
توليد تاليدوميد در یکم اکتبر 1957 آغاز شد. اين دارو يک آرام‌بخش و مسکن مؤثر بود و در درمان بي‌خوابي، سرفه، سرماخوردگي، تهوع صبحگاهي و سردرد نيز استفاده می‌شد که در آن زمان آن را «داروي معجزه‌آسا» ناميدند. از آنجا که اين دارو در درمان تهوع صبحگاهي بسيار مؤثر بود، هزاران زن باردار شروع به استفاده از اين دارو کردند. گفته مي‌شود در آن زمان، دانشمندان توليدکننده اين دارو تصور نمي‌کردند دارو بتواند از جفت عبور کند و به جنين در حال رشد آسيبي بزند؛ اما اين دانشمندان هرگز اين دارو را پيش از روانه بازار کردن، روي يک نمونه مشابه انسان در دوره بارداري، آزمايش نکردند و به طور خاص آن را براي زنان باردار تجويز می‌کردند.
در اواخر دهه 50 و در اوايل دهه 60 بيش از 10 هزار کودک در 46 کشور در نتيجه مصرف تاليدوميد با نقص‌هاي مادرزادي به دنيا آمدند. تعداد دقيق قربانيان مصرف اين دارو در سراسر جهان مشخص نيست؛ اما تخمين‌زده مي‌شود که تعداد قربانيان بين 10 هزار تا 20 هزار نفر باشند.
انگليس پس از آلمان، دومين مصرف‌کننده اين دارو بود. در سال 1958 اين دارو در انگليس پروانه ساخت گرفت. نيمي از 2000 نوزادي که با نواقص مادرزادي در نتيجه مصرف اين دارو به دنيا آمدند، پس از چند ماه مردند. استفاده از اين دارو در سال 1961 در انگليس ممنوع شد.
در سال 2010 پس از 50 سال سکوت وزير بهداشت انگليس، مايک اوبراين، طي بيانيه‌اي برای اين اتفاق عذرخواهي کرد. وي در اين بيانيه اعلام کرد؛ «دولت صادقانه متأسف است و با تمام کساني که آسيبي ديدند و رنج کشيدند عميقاً همدردي مي‌کند... ما به خوبي از سختي‌هاي فيزيکي و مشکلات عاطفي که هم کودکان و هم خانواده‌هاي‌شان در نتيجه استفاده از اين دارو متحمل شدند و مشکلاتي که بسياري همچنان روزانه با آن دست به گريبانند، آگاهيم.»
با وجود محدوديت مصرف دارو براي زنان در دوره بارداري، بخش اعظم اين دارو براي زنان باردار و به ویژه زناني که در سه ماهه اول بارداري و زمان تشکيل اندام‌هاي جنين قرار دارند، تجويز شد.
عجيب‌تر آنکه پيش از توزيع اين دارو و تجويز آن براي زنان باردار، تاليدوميد هيچ‌گاه روي پستانداران باردار براي تشخيص عوارض احتمالي بر روي نوزاد آزمايش نشد.
يکي از شديدترين عواقب مصرف اين دارو، فوکومليا است. فوکومليا به معناي فقدان بخش بزرگي از دست يا پاست. در نوزادان مبتلا به اين نقص، دست‌ها از مچ به شانه وصل است. همين اتفاق درباره پا نيز رخ مي‌دهد. بيشتر اين کودکان در دو سمت بدن خود درگير اين مشکل بودند.
نقص در گوش و چشم پس از نقص در اندام‌ها در رتبه دوم پيامدهاي ناشي از مصرف تاليدوميد است. در اين کودکان لاله گوش يا خيلي کوچک است يا اصلاً لاله گوش شکل نمي‌گيرد و سوراخ گوش بسيار کوچک است. شکل نگرفتن چشم يا شکل‌گيري چشم‌هاي بسيار کوچک نيز از پيامدهاي اين داروست. شکاف در لب و کام نيز در اين کودکان شايع است. فلج عضلات صورت نيز مشاهده شده است.
تاليدوميد مي‌تواند به نارسايي‌هاي قلبي، نقص در شکل‌گيري کليه‌ها، مجاري ادرار، اندام‌هاي تناسلي و معده و روده منجر شود. همچنين اين دارو مي‌تواند منجر به عقب‌ماندگي ذهني شود. ميزان مرگ‌ومير در نوزاداني که در معرض اين دارو قرار گرفته‌اند، 40 درصد است.
اولين علائم مصرف تاليدوميد در کريسمس سال 1956 ظاهر شد. يکي از کارکنان باسابقه شرکت داروسازي گروننتال از همسر باردارش خواست تا اين دارو را امتحان کند. اما کودک اين خانواده ناقص و بدون گوش به دنيا آمد. در آن زمان با وجود گزارش تأثیرات احتمالي دارو بر جنين، تا پنج سال بعد از آن هيچ اقدامي براي ممنوعيت مصرف و جمع‌آوري آن از بازار صورت نگرفت و تولد کودکان ناقص بدون دست و پا و بدون اندام‌هاي تناسلي ادامه يافت.
يکي از دلايل اين بي‌توجهي و ادامه توليد و توزيع دارو، سود سرشار تاليدوميد بود که بازار خوبي در کشورهاي مختلف از شرق تا غرب پيدا کرده بود. در آن زمان شرکت گروننتال که پس از جنگ جهاني دوم و خسارات ناشي از شکست آلمان و خرابي‌هاي گسترده بمباران‌هاي متفقين، مراحل احياي خود را مي‌گذراند، نياز مبرمي به سود اين محصول جديد خود داشت.
بسياري از مادران پيش از تولد فرزندشان با آگاهي از نواقص ايجاد شده، اقدام به سقط جنين مي‌کردند. بسياري از پدران و مادران نوزادان متولد شده از شدت فشار ناشي از اين فاجعه دست به خودکشي و فرزندکشي زدند و بسياري ديگر نيز با برگزيدن راهي ديگر، از سپردن نوزادان‌شان به مراکز خيريه و دولتي و دريافت کمک‌هاي دولت سر باز زدند.

عمليات‌هاي تروريستي انتحاري، بخشي ديگر از کارنامه سياه گروهک تروريستي منافقين است. در يکي از اين عمليات‌هاي تروريستي، در ماه مبارک رمضان مصادف با يازدهم تيرماه سال 1360 در حالي که شهيد بزرگوار آيت‌الله صدوقي، امام جمعه يزد پس از اداي نماز جمعه جايگاه را ترک مي‌کرد، عامل تروريست منافقين که ملبس به لباس ارتشي و حامل دو قبضه نارنجک جنگي بود، خود را به ايشان نزديک کرد و او را به آغوش کشيد و خود را منفجر کرد. در اين حادثه علاوه بر شهيد آيت‌الله صدوقي، عده‌ای از پاسداران محافظ ايشان مجروح شده و سه نفر از نمازگزاران نيز مظلومانه به شهادت رسيدند. شهيد صدوقي در 75 سالگي شربت وصال محبوب را سر کشيد و به حق «شيخ‌الشهداي محراب» لقب گرفت.
منافقين در شماره 45 نشريه اتحاديه دانشجويان مسلمان خارج از کشور (صفحه 2) با انتشار اطلاعيه‌اي به ترور آيت‌الله صدوقي اعتراف کرده و به اين عمل ننگين و تروريستي خود افتخار کردند. در اين اطلاعيه به ترور آيت‌الله مدني، دستغيب و هاشمي‌نژاد نيز اشاره شده است.
گروهک تروريستي منافقين با بازسازي صحنه ترور و بررسي نحوه عمليات انتحاري يکي از اعضاي اين سازمان به نام «محمدرضا ابراهيم‌زاده» ـ اهل نائين ـ در تلويزيون خود، از اين عمليات تروريستي به يک عمليات فدايي ياد مي‌کند! و عملاً مشي تروريستي خود را به تصوير مي‌کشد.

 حميدرضا ميري/ عمده‌ترين يگان‌هاي زميني ارتش که از همان نخستين روز نبرد با ارتش عراق درگير شدند، لشکر 92 زرهي خوزستان در منطقه جنوب و لشکر 81 زرهي کرمانشاه در منطقه غرب بودند. در اين روز در تبادل آتش ميان دوطرف، توپخانه نيروي زميني مستقر در آبادان، کارخانه توليد گاز فاو در عراق را به آتش کشيد. همچنين مواضع دشمن در امتداد ساحل جنوبي اروندرود زير آتش سنگين نيروهاي خودي قرار گرفت.
برخلاف انتظار ستاد کل فرماندهي ارتش عراق، يگان‌هاي لشکر 92 زرهي با استعداد رزمي خود در مقابل نيروهاي عراقي شجاعانه ايستادند و ارتش عراق مجبور شد نيروهاي بيشتري وارد خوزستان کند. 
دشمن پس از تصرف خونين پاسگاه فکه در مقابل دفاع دلاورانه يک گروه رزمي از تيپ 37 زرهي شيراز، به مواضع گروه رزمي 37 مستقر در تپه‌های ماهور فکه حمله مي‌کند، اما با آتش دقيق و مقاومت شديد دلاورمردان ارتش مواجه و مجبور به عقب‌نشيني مي‌شود. در همين روز گروه‌هاي رزمي ارتش جمهوري اسلامي ايران، از جمله گروه 138 پياده از لشکر 21 و يک گروه رزمي از تيپ 84 خرم‌آباد نيز به صفوف مدافعان ارتش اسلام مي‌پيوندند.
در اول مهر ماه (روز دوم نبرد)، بر اساس تدبير شهيد سرلشکر ولي‌الله فلاحي، جانشين ستاد مشترک ارتش جمهوري اسلامي ايران، خوزستان به سه منطقه عملياتي تقسيم شد. قرارگاه هدايت‌کننده عمليات در منطقه اهواز عملاً ترکيبي از شهيد سرلشکر فلاحي، فرمانده لشکر ۹۲ زرهي اهواز، شهيد مصطفي چمران، فرمانده سپاه پاسداران و استاندار خوزستان تعيين شد. توپخانه‌هاي نيروي زميني ارتش در منطقه خرمشهر و آبادان و توپخانه ساحلي نيروي دريايي در آبادان به شدت و با تمام امکانات خود، تأسيسات اقتصادي بصره و فاو را زير آتش خود گرفتند و خسارات فراوانی به تأسيسات عراق از فاو تا بصره وارد کردند. به این ترتيب، نبرد توپخانه‌ها از همان آغاز جنگ به مثابه يک اقدام بسيار مهم جلوه‌گر شد.
روز دوم مهرماه، به دانشکده افسري نيروي زميني دستور داده شد که با تشکيل گردان‌هاي رزمي به خوزستان اعزام شوند. تعداد ۷۳۱ دانشجو، ۴۱ افسر و ۲۴ درجه‌دار در سه گردان سازماندهي و به جنگ‌افزارهاي انفرادي، تيربار و آرپي‌جي 7 مجهز و آماده مي‌شوند که در تاريخ 3/7/56 از راه هوايي به اهواز اعزام شوند. در اين روز در جبهه غرب، نبرد تيپ يک زرهي لشکر ۸۱ کرمانشاه در منطقه عمومي ميمک بسيار دیدنی بود. اگر چه حمله متقابل اين تيپ به دشمن به نتايج مطلوب منجر نشد، اما موجب شد ارتش عراق به این نتیجه دست یابد که در برآوردهاي خود مرتکب اشتباه بزرگي شده است.