علی قاسمی/ پس از پیروزی جریان اعتدالی‌ـ اصلاح‌طلبی در دو انتخابات ریاست‌جمهوری و شورای شهر، آنچه با توجه به عملکرد همین جریان در دهه 70 پیش‌بینی می‌شد، این بود که سهم‌خواهی افراد و احزاب پراکنده خیلی سریع خود را نشان دهد و به نوعی پایان ماه عسل آنان فرارسد. با نگاه به تحولات یک ماه گذشته، پیش‌بینی به نوعی درست از آب درآمد و ماجرای انتخاب شهردار تهران و به توافق نرسیدن در تقسیم پست‌های کلان شهرداری و سهم‌خواهی در کابینه دولت دوازدهم به خوبی حکایت از این معنا دارد. اگرچه سهم‌خواهی‌ها و اختلاف‌های درون‌گروهی برای همه جریان‌ها نکوهیده است و سبب می‌شود آنها را به انحطاط ببرد و پیش از انتخابات آنها را با شکست روبه‌رو کند. سخنان محمدرضا عارف در نشست هم‌اندیشی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد، اختلافات بین جریان‌های اعتدالی و اصلاح‌طلبی روزبه‌روز عمیق‌تر می‌شود و انتقادها از حالت در گوشی، استعاره و کنایه خارج شده و بی‌پروا و آشکارا بیان می‌شود. عارف در آن نشست گفته بود: «بعضی‌ها پیروز می‌شوند یادشان می‌رود چه کسانی برای‌شان زحمت کشیدند و من این گله را دارم.» وی همین طور در ادامه تأکید کرده بود: «در انتخابات اردیبهشت هیچ شکی نیست که پیروزی روحانی مدیون اصلاح‌طلبان است. خواهش ما در آستانه تشکیل دولت دوازدهم همراهی و هماهنگی با فراکسیون امید است.» پس از انتقادات شدید رسانه‌ای نسبت به سخنان عارف، لاجرم وی در توئیتر نوشت: «همراهی، هماهنگی و همدلی با جریان اصلاحات رمز موفقیت دولت دوازدهم است و گفتمان اصلاحات در این مسیر به دنبال سهم‌خواهی نیست» که بلافاصله حسام‌الدین آشنا در جواب توئیت عارف نوشت: «درست است که گفتمان از جنس سهم‌خواهی نیست؛ اما امان از سهم‌خواهی‌های افراد به اسم جریان».
به نظر می‌رسد، فصل رقابت‌های درون‌گروهی اصلاح‌طلبان آغاز شده است. آنها پس از حضور موفق در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ و ۹۶ و همچنین دو انتخابات مجلس دهم و شورای پنجم، دچار اختلاف اساسی شده‌اند. همین اختلافات اساسی و بنیادی در سال 92 سبب شد شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان شکل بگیرد. اوج واگرایی‌های اینها در بستن فهرست شورای شهر بود که جنجال‌های بسیاری را ایجاد کرد و انتقادها نسبت به هم عمیق‌تر و البته آشکارتر شد. محسن رهامی، نماینده سابق مجلس درباره شورای عالی اصلاح‌طلبان گفته است، روش آنها در فضای سیاسی امروز دیکتاتوری است. احمد حکیمی‌پور، دبیرکل حزب اراده ملت نیز معتقد است مأموریت شورای عالی به پایان رسیده است و دیگر وجود چنین شورایی لزومی ندارد. رسول منتجب‌نیا، قائم‌مقام حزب اعتماد ملی نیز با لحنی تند می‌گوید: «قرار بر این نبود که شورایی به وجود بیاید و جایگزین احزاب شود. قرار نبود بالای سر احزاب، آقا بالاسر باشد و یک نهاد تصمیم‌گیرنده باشد و احزاب و شخصیت‌های اصلاح‌طلب از آنجا دستور و الهام بگیرند. من این را توهین به اصلاحات و اصلاح‌طلبان می‌دانم. این جریان را انحرافی در جریان سیاسی کشور می‌دانم و این را تحقیر و توهین به فرد فرد اصلاح‌طلبان می‌دانم.» نباید فراموش کنیم در دهه ۷۰ دولت، مجلس و شورای شهر در اختیار اصلاح‌طلبان بود و سهم‌خواهی اصلاح‌طلبان را شکست داد و مردم از جریان اصلاحات دلسرد شده و با حضور نیافتن در انتخابات زمینه پیروزی آبادگران را در انتخابات فراهم کردند؛ البته این روند تداومی با اظهارنظر شخصیت‌های این جریان در حال نضج گرفتن است. عارف با گلایه از هجمه‌های صورت گرفته طی چند هفته اخیر به خودش و دیکتاتور خواندن شورای عالی سیاست‌گذاری گفت: «تا چندی پیش هجمه علیه فرد که مهم نبود اما حالا به جریان است، حتی برچسب دیکتاتوری زدند ما که گفتیم از نقد استقبال می‌کنیم، به دوستان هم گفتم در خانه‌ام به روی شما باز است چرا در فضای مجازی گفتمان کنیم.» توصیه‌ها و هشدارهای عارف به زبانی دیگر از سوی صادق زیباکلام هم تکرار شد، آنجا که گفت: «چندپاره شدن اصلاح‌طلبان سم است، رمز پیروزی ما در سال‌های ۹۲، ۹۴ و ۹۶، تشکیل ائتلاف بود. اگر ائتلافی عمل نکنیم و... در انتخابات مجلس در ۹۸ و ریاست‌جمهوری در ۱۴۰۰ شکست خواهیم خورد.»

سرلشکر جعفری
فرمانده کل سپاه با تأکید بر اینکه جای جای ایران اسلامی در عرصه خدمت‌رسانی سپاه به مردم است، گفت:  پروژه ساماندهی آب‌های غرب کشور نمونه‌ای از نقش و همت سپاه در عرصه سازندگی و کمک به مردم بوده و رضایت مردم بهترین پاداش و مزد برای ما خواهد بود.
به گزارش صبح صادق سردار سرلشکر محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه در حاشیه بازدید از پروژه ساماندهی آب‌های غرب کشور در سخنانی تأکید کرد: «سپاه از متن مردم و انقلاب برخاسته است، از این‌رو هیچ‌گاه نمی‌تواند نسبت به نیازهای انقلاب و مردم بی‌تفاوت باشد.» وی حضور در عرصه سازندگی، کمک به محرومیت‌زدایی و بستر‌آفرینی برای اشتغال و رونق‌بخشی به زندگی مردم را یکی از نیازهای مهم امروز برشمرد و تصریح کرد: «هرچه دولت در این زمینه بسترها را فراهم کند، آمادگی داریم با نگاه جهادی و عمل انقلابی، با کمک خود مردم و نقش‌دهی به بخش‌های خصوصی و توانمندی‌های بومی و ایرانی به ایفای نقش بپردازیم.» وی با بیان اینکه سپاه به اقتضای شرایط و نیازها با مظلومیت همراه با قاطعیت و عزم راسخ به حضور در عرصه سازندگی و محرومیت‌زدایی کشور ادامه خواهد داد، تصریح کرد: «در این زمینه دولت نیز نقش‌آفرین بوده و می‌تواند بسترها را بیش از گذشته فراهم سازد.»
فرمانده کل سپاه اجرای پروژه ساماندهی آب‌های غرب کشور را نمونه‌ای از نقش و همت سپاه و قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) در عرصه سازندگی، عمرانی و کمک به مردم توصیف و خاطرنشان کرد: «امروز با مشاهده آن باید به خود ببالیم و ان‌شاءالله با بهره‌برداری از آن، رضایت و خوشحالی مردم بهترین مزد و پاداش برای ما خواهد بود.» وی با تأکید بر اینکه هیچ‌گاه نگاه سودآور و منفعت‌محور نداشته و نداریم، گفت: «طلبی که هم اکنون به واسطه این‌گونه اقدامات از دولت داریم و در عین حال کار سازندگی و اجرای پروژه‌ها را متوقف نکرده‌ایم بهترین و محکم‌ترین دلیل است.»
سرلشکر جعفری در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: «قبل از اجرای پروژه و فعالیت سازندگی در مناطق مرزی نیاز به برقراری امنیت است که بحمدالله رزمندگان نیروی زمینی سپاه و بسیجیان غیور منطقه کردستان و مناطق مرزی، این امنیت را به خوبی تأمین کرده‌اند.»
فرمانده کل سپاه در ادامه خاطرنشان کرد: «دشمنان برنامه‌های متعددی علیه ایران و منطقه پیاده کرده‌اند و همواره نتیجه عکس می‌گیرند؛ اما عبرت نگرفته و به توطئه و خباثت‌های خود ادامه می‌دهند.» وی تمرکز بیشتر بر خدمت‌رسانی را رویکرد جدید بسیج عنوان و با اشاره به پروژه ساماندهی آب‌های غرب کشور، گفت: «این پروژه در صورت برنامه‌ریزی مناسب و به کارگیری ظرفیت‌ها در راستای استفاده مردم از آب و زمین، تحولات تعیین‌کننده و اساسی را در منطقه رقم خواهد زد.»
سرلشکر جعفری سازندگی و رفع محرومیت را از عرصه‌های پاسداری از انقلاب اسلامی توصیف و تصریح کرد: «اگر اجرای پروژه‌های سازندگی را در نقشه ایران جانمایی کنند، جای جای این سرزمین اسلامی عرصه خدمت‌رسانی سپاه به مردم است.»
فرمانده کل سپاه در پایان تأکید کرد: «سپاه در تمامی عرصه‌های خدمت‌رسانی نه تنها سودآوری را مدنظر نداشته و ندارد؛ بلکه منافع مردم و رفع محرومیت به ویژه در مناطق مرزی را دنبال می‌کند.»

در رقابت تنگاتنگ قاریان و حافظان نیروهای مسلح
سی‌ویکمین دوره مسابقات سراسری قرآن نیروهای مسلح به میزبانی ارتش و کسب رتبه اول از سوی سپاه برگزار شد.
به گزارش خبرنگار صبح صادق، سی‌ویکمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم نیروهای مسلح به میزبانی ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و در این دوره در یک رقابت تنگاتنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رتبه اول، ارتش جمهوری اسلامی ایران رتبه دوم و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران رتبه سوم را کسب کردند.
قابل ذکر است در این دوره اختلاف امتیاز تیم اول با تیم دوم 95 امتیاز بود و بر این اساس قاریان و حافظان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران در یک رقابت تنگاتنگ رتبه‌های اول و دوم را کسب کردند. بر این اساس امتیاز سپاه در این مسابقات 1610 و امتیاز ارتش 1515 بود و نیروی انتظامی هم با کسب امتیاز 555 حائز رتبه سوم شد.

  مهدي سعيدي/ تا چند روز ديگر عمر دولت يازدهم به پايان مي‌رسد و اين کابينه دولت دوازدهم است که بايد تشکيل و اداره امور اجرايي کشور را برعهده گيرد. هر چند رئيس دولت دوازدهم و يازدهم يکي است؛ اما به اين معنا نيست که تيم اجرايي رئيس‌جمهور نيز با همان ترکيب حفظ شود. بنابراین بايد منتظر تغييراتي چشمگیر در دولت دوم آقاي روحاني بود. رويه‌اي تاريخي و طبيعي که در ادوار رياست‌جمهوري پس از انقلاب اسلامي اين روند جاري بوده است. در اين‌باره نکات زير قابل ملاحظه است:
1ـ انتظار آن است که تغييرات در کابينه مبتني بر منطقي صحيح و توجه به مصالح کشور و منافع عمومي جامعه دنبال شود. سازوکار صحيح اداره کشور نيز محوريت کارآمدي است، بنابراین کساني که توانسته‌اند در چهار سال گذشته کارنامه موفقي از خود نشان داده و وظايف محوله را به خوبي به ثمر رسانند، بايد در جايگاه مسئوليت باقي بمانند و به دليل فشارهاي سياسي و برخي بداخلاقي‌هاي رايج و منفعت‌طلبي‌هاي جناحي، حذف نگردند! شيوه ناصوابي که متأسفانه در ادوار گذشته نيز رونق داشته و گاه برخي از کارآمدان و مديران شايسته کشور با وجود توانايي بالا، کنار گذاشته شدند!
2ـ از ديگر سو منطقي آن است که ناکارآمدان به کنار گذاشته شده و افراد شايسته و توانمند که بحمدالله بعد از گذشت چهار دهه از پيروزي انقلاب اسلامي تعدادشان نيز کم نيستند، جايگزين آنان شوند. مقاومت و اصرار براي ماندن افرادي که ناتواني آنها در طول چهار سال به اثبات رسيده، تنها به دليل رفاقت‌ها و جناح‌بازي‌ها و سياسي‌کاري‌ها، رويه ناصوابي است که حاصلي جز ضعف عملکرد دولت دوازدهم و بر زمين ماندن مطالبات مردم نخواهد داشت.
3ـ يکي از ايرادات برجسته دولت گذشته که به نظر مي‌رسد رئيس‌جمهور و مشاوران ايشان در تعيين کابينه آينده بايد مدنظر قرار دهند، به کارگيري افرادي بود که از شرايط سني و توانايي جسمي لازم براي مديريت کلان کشور برخوردار نبودند. همين امر موجب شده بود که تعابيري چون دولت پير، دولت خسته و... در افکار عمومي شکل گيرد. اين کهنگي و فرسودگي تنها در صورت مادي آن تجلي نيافته بود؛ بلکه آثار آن را در حوزه نرم‌افزاري و فرآيند برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري نيز مي‌توان مشاهده کرد که حاصل آن افتادن در دور باطل تکرار و محافظه‌کاري و... بود. به نظر مي‌رسد، جوان‌گرايي بايد به شاخصي براي تغيير و ترميم کابينه مدنظر تصميم‌گيران قرار گيرد.
4ـ با رسيدن کار دولت دوازدهم به تشکيل کابينه، فشارهاي جريان راديکال اصلاح‌طلبان براي در اختيار گرفتن دولت آينده آغاز شده است. اين جريان تلاش دارد تا با مصادره به مطلوب آرای انتخابات، خود را فاتح آن معرفي کند و به این وسيله فشار را براي تغيير کابينه آغاز کند. برای نمونه علي تاجرنيا از نمايندگان افراطي مجلس ششم با بيان اينکه رويکرد اصلاح‌طلبان به دولت دوازدهم حمايت است نه سهم‌خواهي، گفت: «دو سوم دولت يازدهم بايد تغيير کند.» اظهارات محمدرضا عارف مبني بر اينکه قصد سهم‌خواهي ندارد؛ اما رئيس‌جمهور با «شوراي‌عالي» براي چينش کابينه مشورت کند! نيز جلوه ديگري از خوابي است که اصلاح‌طلبان براي دولت دوازدهم ديده‌اند! پيشينه اين افراطيون نشان داده که نمي‌تواند طرف قابل اعتمادي براي مشاوره و مشورت باشند! بنابراین آقاي روحاني اگر تسليم اين جريان شود، بدون شک در مسيري قرار خواهد گرفت که آينده نامطلوبي براي آن تصور می‌شود. صلاح دولت دوازدهم در پرهيز از افراطيون است و اين حساسيت از الآن بايد در دولت وجود داشته باشد!
5ـ فارغ از فشار جريان‌هاي سياسي براي سهم‌خواهي بيشتر در کابينه آينده، نبايد نقش گروه‌هاي ذي‌نفوذ و باندهاي مافيايي قدرت‌ـ ثروت را نيز در اين ميان ناديده گرفت. اين گروه‌هاي فشار هرچند شايد تحت عناوين سياسي خود را صورت‌بندي نکرده باشند، اما از آنجا که تحولات در وزارتخانه‌ها به ویژه وزارتخانه‌هاي اقتصادي مي‌تواند در تجميع ثروت اين افراد نقش‌آفرين باشد، با تمام توان در حال لابي و فشار بر پيشبرد اهداف خويشند! اين جريان‌هاي پنهان همواره تلاش دارند تا در سطحي از حاکميت نفوذ کرده و افراد موردنظر خود را در سيستم نفوذ دهند تا بيش از گذشته تأمين‌کننده منافع اقتصادي آنان باشند. دولت اعتدال اگر به کارآمدي و موفقيت خود مي‌انديشد، به شدت بايد در برابر خطر اين باندهاي مافيايي هوشيار باشد. 

نگاهی به نقش رهبرمعظم انقلاب و مرجعیت شیعه در آزادسازی موصل
منطقه خاورمیانه از دیرباز مهد تحولات سرنوشت‌سازی بوده است. بی‌تردید بخش عمده‌ای از این تحولات متأثر از انقلاب اسلامی است. در این میان، نقش امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) و آیت‌الله سیستانی بسیار مهم و ارزنده بوده است. جبهه‌ مقاومت در منطقه با کمک مرجعیت تقویت شده و به منزله یک مؤلفه ویژه در اختیار شیعیان است و می‌تواند بسیاری از معادلات آتی منطقه را به نفع اسلام رقم بزند. در این شماره صبح صادق به بازتاب‌های پیروزی مردم عراق و نقش مرجعیت در آن اشاره کرده‌ایم.
* فتوای آیت‌الله سیستانی از عوامل اصلی نابودی داعش بود
اهمیت پیروزی که حیدر العبادی آن را اعلام کرد، بسیار است و نمی‌توان آن را تقلیل داد. سیدحسن نصرالله با اشاره به نقش آیت‌الله سیستانی، گفت: «فتوای آیت‌الله سیستانی درباره جهاد کفایی از عوامل اصلی نابودی داعش در موصل است. آیت‌الله سیستانی با فرمان جهادی که دادند و فرمودند افرادی که در جنگ با داعش کشته شوند، شهید محسوب می‌شوند، اقدام مهمی در راستای مبارزه با داعش انجام دادند.
فتوای مرجعیت دینی همچنین سبب حضور صدها جوان در صف جنگ با داعش و تشکیل حشد الشعبی در جایگاه یک نیروی مؤثر برای مبارزه با داعش در داخل عراق شد.»

* پیروزی‌های مردم عراق بر سرنوشت منطقه تأثیر می‌گذارد
سیدحسن نصرالله درباره پیروزی مردم عراق در موصل گفت: «پیروزی در موصل عظیم و بسیار بزرگ است؛ ولو برخی‌ها بخواهند آن را کوچک بشمرند.»
وی در ادامه تأکید کرد: «آنچه در موصل و عراق می‌گذرد، تنها به این کشور مرتبط نیست، بلکه در سرنوشت ملت‌های منطقه تأثیرگذار است.» وی افزود: «موضع‌گیری قاطع جمهوری اسلامی ایران و در رأس آن امام خامنه‌ای علیه داعش و همچنین حضور فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در عراق در پیروزی بر این گروه تروریستی نقش بسزایی داشتند.» نصرالله همچنین از نقش تعدادی از علمای کبار اهل سنت عراق در مبارزه با داعش و مواضع ویژه آنها تقدیر و تشکر کرد و گفت: «آنچه این فتنه را از عراق دور نگه داشته است، مواضع صادقانه علمای اهل تسنن عراق است.»
دبیرکل حزب‌الله لبنان با بیان اینکه عراقی‌ها امیدی به طرف‌های خارجی نبستند، تصریح کرد: «آمریکایی‌ها گفتند پیروزی بر داعش به سی سال وقت نیاز دارد. بعضی‌ها حرف از 15 سال و 25 سال و 10 سال زدند؛ اما عراقی‌ها می‌دانستند که در صورت وجود اراده بین‌المللی، شکست دادن داعش به زمان زیادی نیاز ندارد.»

* آزادی موصل متعلق به همه ملت‌هاست
سردار سلیمانی در اولین واکنش خود به آزادی موصل، پیروزی عراق در عملیات آزادسازی موصل را متعلق به همه ملت‌ها دانست و گفت: «برخی برادران عراقی ما از روی ادب و محبت، خود را سربازان ملت ایران و رهبر معظم انقلاب معرفی می‌کنند؛ اما به ملت عراق و به ملت خودمان می‌گوییم کاری که ملت ایران در خدمت به ملت عراق کردند، کار سربازی بود در زیر بیرق فرماندهان عراق.» وی در بخش دیگری از سخنانش به نقش برجسته و جایگاه خطیر آیت‌الله سیستانی اشاره کرد و افزود: «در همه ملاقات‌های شخصیت‌های عراقی و همه سیاست‌گذاری‌های جمهوری اسلامی، رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای تأکید اساسی داشتند که از همه شخصیت‌های عراقی و مرجعیت عراق باید حمایت شود و معظم‌له، آیت‌الله سیستانی را گنجی برای ملت عراق توصیف کرده و ایشان را پناهگاه ملت عراق و ناجی عراق قلمداد کردند.»
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: «پیروزی مردم عراق در موصل برخاسته از حکمت و تقوای مردی برجسته در یک خانه محقر در عراق است و این شخصیت بزرگ و حکیم و موقعیت‌شناس کسی نیست جز آیت‌الله‌العظمی سیستانی.»
فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: «امروز این مرجع عالی‌قدر تشیع نه تنها مرجع و حامی شیعه است؛ بلکه همه اقلیت‌ها، ایزدی‌ها، ترکمن‌ها و مسیحی‌های عراق این مرجع را حامی خود می‌دانند و در برخی مناطق محبت ایشان به برخی طوایف برای ایجاد صمیمیت بیشتر بوده است.»
سردار سلیمانی افزود: «فتوای این مرجع موقعیت‌شناس سبب شد جوانان عراق بخروشند و بر اساس این، شجره طیبه مقدس و ارزشمند حشد الشعبی بنا گذاشته شد که بر مبنای فتوایی با توصیه‌های کامل این مرجع بود.»
فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: «تأکید رهبر معظم انقلاب این بود که دولت از هیچ کمکی به ملت عراق دریغ نکند و وزارت دفاع سه شیفت برای نیروهای مسلح عراق اعم از ارتش، شرطه اتحادیه و حشد الشعبی بدون هیچ چشمداشتی سلاح تولید و ارسال کرد و متخصصان ایرانی در کنار برادران عراقی بدون اینکه ادعایی داشته باشند، حماسه آفریدند.»
سردار سلیمانی، دولت و پارلمان عراق را نیز از دیگر عوامل پیروزی امروز عراق در موصل برشمرد و افزود: «نمی‌توان از نقش ابوحسن عامری و آنهایی که به شهادت رسیدند، غافل شد.»

* فتوای مرجعیت در هم‌نوایی با رهبر معظم انقلاب سبب پیروزی شد
ابوحسن عامری، فرمانده سپاه بدر گفت: «فتوای آیت‌الله سیستانی هم‌صدا و هم‌نوا با نظرات صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی بود؛ به گونه‌ای که کل جوانان مؤمن برای دفاع از سرزمین و ناموس و مقدسات با حضورشان به این فتوا لبیک گفتند. اگر چنین فرمانی از سوی این مرجع عالی‌قدر صادر نمی‌شد، معلوم نبود سرنوشت کشورمان و حتی منطقه به کجا می‌انجامید. فتوای آیت‌الله سیستانی، هم در داخل و هم در خارج تأثیر بسزایی داشته است. در داخل هجوم امواج خروشان نیروهای مخلص و مطیع مرجعیت به جبهه‌ها را به دنبال داشت و در بیرون نیز سبب نگرانی و به دست و پا افتادن دشمن به ویژه داعش شد.
فرمانده سپاه بدر درباره تبعیت‌پذیری از ولایت فقیه و نقش آن در پیروزی گفت: «من از همان ابتدا اعتقاد جدی به ولایت فقیه داشتم و از مقلدان شهید محمدباقر صدر و در برخی استفتائات هم مقلّد امام خمینی(ره) بودم و پس از رحلت ایشان تا این لحظه، مقلد مولایم حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای هستم و افتخار می‌کنم به اینکه زمانی مقلّد رهبری شدم که عده‌ای از دوستان و همکارانم در سپاه (بدر) هنوز مقلد رهبر معظم انقلاب نشده بودند. بنده به مرجعیت و رهبری حضرت سیدعلی خامنه‌ای و مطلق بودن ولایت ایشان اعتقاد راسخ دارم.»

* امام خامنه‌ای رهبر جبهه مقاومت است
مصطفی الخالصی مسئول تشکل جوانان و دانشجویان عراق در ایران هم گفت: «آزادی موصل نتیجه رهبری هوشمندانه امام خامنه‌ای و نقش مراجعی چون آیت‌الله سیستانی که با فتوای مبارک خود کل توازن منطقه را به هم ریخت، است و این مزیت شیعه است که از نعمت مرجعیت برخوردار است و مرجع می‌تواند با یک فتوا کل معادلات را به هم بزند.
وی با بیان اینکه ایران با وجود آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبری جبهه مقاومت را بر عهده دارد و ایشان در جایگاه یک رهبر فرامرزی نقش ایفا می‌کنند، افزود: «آیت‌الله خامنه‌ای از نظر ما تنها رهبر ایران نیستند؛ بلکه ایشان رهبری جبهه مقاومت را عهده‌دار هستند و حرف ایشان حرف مقاومت و منطقه است. در واقع آیت‌الله خامنه‌ای رهبری جنبش آزادیخواهی مسلمان را در بر عهده دارند.»

* اگر امام خامنه‌ای و امام سیستانی نبودند، عراق نابود می‌شد
حجت‌الاسلام «عمار الحکیم» رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق نیز با تقدیر از حمایت‌های رهبر جمهوری اسلامی ایران و مرجعیت عالی شیعیان در عراق از بسیج مردمی (حشد الشعبی) در نبرد با داعش گفت: «اگر امام خامنه‌ای و امام سیستانی نبودند، عراق از بین رفته بود. در بیانیه دفتر رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق که نسخه‌ای از آن به دست پایگاه خبری عراقی «کتابه» رسیده، آمده است؛ با نزدیک شدن به تکمیل روند آزادی موصل به اذن الهی و باز شدن راه پیروزی بر ما، باید از امام خامنه‌ای و امام سیستانی سپاسگزاری کنیم که تمامی مؤمنان را به نبرد برای آزادسازی وطن از نجاست داعشی‌ها و اشرار فراخواندند و این امر به تحقق پیروزی ما منجر شد.» وی افزود: «راهنمایی‌های آنها، تأثیر زیادی بر این پیروزی بزرگ و دستیابی ما به نتایجی عالی داشته است.» حکیم در ادامه از مواضع مرجعیت عالی دینی در عراق طی سال‌های گذشته و ترغیب همیشگی وی به وحدت و همبستگی اجتماعی، همزیستی مسالمت‌آمیز، صلح و تقویت وحدت ملی تقدیر کرد.
گفتنی است، امام خامنه‌ای در سال گذشته (21 آذر 95) در دیدار با حجت‌الاسلام عمار حکیم، رئیس تحالف ملی شیعیان عراق و اعضای اصلی این ائتلاف برای پیروزی بر داعش رهنمودهایی دادند که به برخی محورهای آن در ادامه اشاره می‌شود:
1ـ رسیدن به اهداف ارزشمند تحالف ملی، فقط با حفظ انسجام و وحدت، امکان‌پذیر است و باید برای استمرار این موضوع، مراقبت شود. 2ـ حشدالشعبی یا همان نیروهای مردمی یک ثروت عظیم و ذخیره بزرگ برای امروز و فردای عراق است که باید حمایت و تقویت شود. 3ـ تقویت دانشگاه‌‌ها و استحکام بخشیدن به پایه‌های علم و تحقیق در عراق حتماً باید مورد توجه جدی قرار گیرد، به ویژه آنکه آمریکایی‌ها و دیگر دشمنان ملت عراق، بسیاری از دانشمندان این کشور را به قتل رسانده‌اند. 4ـ «به آمریکایی‌ها اصلاً اعتماد نکنید.» آمریکایی‌ها همواره با اقتدار کشورهای اسلامی، از جمله عراق مخالفند؛ بنابراین هیچ‌گاه نباید فریب ظاهرسازی‌ها و لبخندهای آنها را خورد. ما در جمهوری اسلامی ایران، هرگاه این توصیه را رعایت کردیم، سود بردیم و هرگاه به فراموشی سپردیم، ضرر کردیم. 5ـ اکنون در موصل و همچنین در سوریه، آمریکایی‌ها، تمایلی به شکست کامل تروریست‌های تکفیری ندارند. آنها برخلاف ادعاهای ظاهری به‌هیچ‌وجه به دنبال ریشه‌کن شدن تروریست‌های تکفیری نیستند و تلاش دارند تا بخشی از این تروریست‌ها را برای مقاصد آینده خود، حفظ کنند. آمریکایی‌ها صرفاً نظاره‌گر حرکت ستونی نفتکش‌ها بودند و آنها را هدف قرار نمی‌دادند، بنابراین نباید به آمریکایی‌ها اعتماد کرد. 6ـ پیشرفت عراق به نفع جمهوری اسلامی ایران است و هماهنگی بیش از پیش دو کشور نیز به نفع دو طرف است.

  محمدرضا مرادی / بیش از 40 روز از بحران در شبه‌جزیره عربی می‌گذرد. بحرانی که عربستان سردمدار آن بود و به همراه سه کشور امارات، بحرین و مصر با بهانه و ادعای حمایت قطر از تروریسم آن را شروع کرد. تلاش‌های زیادی از سوی کشورهای مختلف برای حل این بحران صورت گرفته، اما تاکنون به نتیجه نرسیده است. حتی آمریکا نیز که در ابتدا موضع حمایتی از عربستان را در پیش گرفته بود، به این نتیجه رسیده است که باید برای حل بحران تلاش کند؛ اما تاکنون راه به جایی نبرده است. وزیرخارجه آمریکا هفته گذشته برای حل بحران به منطقه سفر کرد تا به نوعی بحران را مدیریت کند. در همین ارتباط، روزنامه سعودی الشرق‌الاوسط با اشاره به سفر اخیر وزیر خارجه آمریکا به عربستان و قطر نوشت: «رکس تیلرسون» دست خالی از منطقه رفت، اما تحول مهمی که در بحران عربی به وجود آمده، ضرب‌الاجل قطر به کشورهای تحریم‌کننده دوحه است. قطر هفته گذشته به عربستان، امارات، بحرین و مصر سه روز مهلت داد به محاصره این کشور پایان دهند، در غیر این صورت رسماً از شورای همکاری خلیج فارس خارج خواهد شد. این تهدید قطر می‌تواند اوضاع را به سمت پیچیدگی بیشتر پیش ببرد.
«انور قرقاش» وزیر مشاور در امور خارجی امارات پس از این ضرب‌الاجل اعلام کرد، اختلاف بین قطر و چهار کشور عربی تحریم‌کننده این کشور از جمله امارات به سرعت پایان نخواهد یافت و بحران بعد از هیاهو و سروصدا وارد مرحله «آتش آرام» می‌شود و هر روز بیشتر درک می‌کنیم که همسایه دستپاچه و سرآسیمه ما نیازی نمی‌بیند که از مسیر خود بازگردد. به نظر می‌رسد این روند به سمتی پیش می‌رود که باید شاهد فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس بود. چرا که دو طرف منازعه قصد عقب‌نشینی را ندارند. در همین ارتباط اندیشکده شورای آتلانتیک اعلام کرد، فلسفه وجودی «شورای همکاری خلیج فارس» مقابله با ایران بود که اکنون خروج قطر و تبعیت نداشتن کویت و عمان از مواضع ضد ایرانی سعودی‌ها عملاً به فروپاشی آن منجر می‌شود. پیش از این نیز برخی مقامات قطری از پایان کار این شورا سخن گفته بودند. اما این بحران به کدام سمت پیش می‌رود؟
به نظر می‌رسد آمریکا به تدریج به این نتیجه خواهد رسید که بحران در شبه‌جزیره عربی، یک بازی ناشیانه از سوی ولی‌عهد سعودی است و باید به سمت پایان آن پیش رفت. در همین زمینه رئیس کمیته خارجی مجلس سنای آمریکا، اقدامات عربستان علیه قطر را اشتباهی ناشیانه از طرف محمدبن‌سلمان ولی‌عهد سعودی دانست. در شرایط کنونی آمریکا با توجه به اختلافاتی که بین کاخ سفید و وزارت خارجه این کشور درباره خاورمیانه وجود دارد، نتوانسته است نقش‌آفرینی مثبتی در این باره داشته باشد. به همین دلیل همچنان کشورهای شبه‌جزیره عربی در مسیر تشدید تنش پیش می‌روند. این روند می‌تواند شورای همکاری خلیج فارس را به پایان راه خود برساند. 
ماهیت شکل‌گیری شورای همکاری خلیج فارس در سال 1981 در حقیقت در واکنش به تحولات داخلی ایران بوده و این شورا در واکنش به انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت. تمام تلاش این شورا مقابله با انقلاب ایران بوده، اما اکنون این شورا نه تنها موفق به سدِ نفوذ ایران در منطقه نشده است؛ بلکه خود در مسیر فروپاشی حرکت می‌کند. بارها این شورا دچار اختلافات ماهوی شده است؛ اما با میانجی‌گری غربی‌ها این اختلافات حل شده‌اند؛ اما بحران کنونی به نظر می‌رسد در مسیر فروپاشی این شورا همکاری کند. چرا که صحبت کردن از خروج از این شورا به نوعی در بین اعضا مرسوم نبود؛ اما اکنون قطر به صراحت از تعیین ضرب‌الاجل برای خروج از شورای همکاری خلیج فارس سخن گفته و این مسئله بسیار مهم
 و تأمل‌برانگیز است.
 قطر با حمایت‌های برخی از کشورهای منطقه‌ای توانسته است در برابر فشارهای عربستان مقاومت کند و به نظر می‌رسد عربستان به تدریج به سمت انتخاب یکی از دو مسیر پایان محاصره قطر یا فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس، پیش برود.

پیدا و پنهان قرارداد توتال-2
 سعید مهدوی/ مباحث کارشناسی و نظرات موافقان و مخالفان درباره قرارداد نفتی در قالب الگوی جدید IPC این روزها از مهم‌ترین موضوعات اقتصاد ایران به شمار می‌رود. این موضوع چنان اهمیت و وسعت دارد که در گزارش پیشین همین صفحه نتوانستیم همه ابعاد و نظرات مدافعان و منتقدان و همچنین ابهامات موجود درباره قرارداد نفتی ایران با شرکت‌های خارجی به نمایندگی شرکت توتال فرانسه را بیان کرده و جزئیات اتفاقاتی که در مجلس شورای اسلامی برای این قرارداد روی داد را تشریح کنیم. 

قرارداد توتال یک قرارداد عادی پیمانکاری نیست
پیش از ارائه هر مطلبی به طور خلاصه به دفاعیاتی که آقای بیژن زنگنه وزیر نفت در مجلس داشته‌اند اشاره می‌شود؛
ـ این قرارداد برای ما امنیت‌زاست و اگر به هر دلیلی در حین اجرا پیمانکار کار را متوقف یا رها کند، هیچ دستمزد یا خسارتی پرداخت نمی‌شود.
ـ در این نوع قرارداد هیچ‌گونه محدودیتی برای بهره‌گیری از ظرفیت‌های داخلی و ارجاع کار برای شرکت‌های داخلی نداریم.
ـ‌ از نظر کارشناسان اقتصادی این نوع عملیات را سرمایه‌گذاری خارجی تلقی می‌کنند، نه یک قرارداد عادی پیمانکاری. در اجرای این قرارداد هم برابر ۵۶ میلیون متر مکعب گاز طبیعی در روز در فاز ۱۱ تولید خواهیم داشت. این فاز جزو مرزی‌ترین فازهاست که به تأخیر افتاده است.
ـ مجموعه هزینه‌ها، ۴ میلیارد و ۷۷۸ میلیون دلار است و حدود یک میلیارد و ۲۰ میلیون دلار هم در اجرای قرارداد پیمانکار، مالیات به دستگاه‌های دولتی پرداخت می‌کند.
ـ ارزش تولید این فاز روزانه ۱۵ میلیون دلار و ارزش سالیانه آن بالای ۵ میلیارد دلار است.
ـ این قرارداد برعکس سایر فاینانس‌ها هیچ محدودیتی برای بهره‌گیری از ظرفیت‌های داخلی ندارد. می‌توانیم ۱۰۰ درصد کار را به داخلی‌ها واگذار کنیم، البته اگر در مناقصه برنده شوند.
ـ در اینجا یک موافقتنامه با مشارکت بین پتروپارس و شرکت چینی و فرانسوی امضا شد که موظفند توانمندی و تکنولوژی مخزن و مدیریت پروژه را به این شرکت ایرانی منتقل کنند.
ـ به دنبال قاصر و مقصر نیستم. یک سال تأخیر در یک فاز ۵ سال کار را به تأثیر می‌اندازد و کشور حدود ۲۰ تا 22 میلیارد دلار ضرر می‌کند.

طرحی که از دستور کار خارج شد
هفته گذشته با تصویب حدود 22 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرح سه‌فوریتی الزام دولت به رعایت مصالح و منافع ملی در قراردادهای نفتی و گازی در قالب الگوی جدید قراردادهای نفتی (IPC) در دستور کار جلسه علنی صبح (چهارشنبه) مجلس قرار گرفت و حاجی دلیگانی و کواکبیان به عنوان مخالف و کریمی قدوسی و نوروزی به عنوان موافق به ایراد سخن پرداختند. در نهایت پیش از رأی‌گیری برای طرح سه‌فوریتی که احتیاج به رأی دوسوم نمایندگان حاضر در مجلس است؛ یعنی باید 184 نفر به این طرح رأی دهند تا به تصویب برسد، برخی از نمایندگان امضای خود را پس گرفتند (تعداد امضاکنندگان به کمتر از 15 نفر رسید) و طرح از دستور کار مجلس خارج شد.

دلایل منتقدان 
* حسینعلی حاجی دلیگانی، عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس گفت: «ما مخالف ورود تکنولوژی و سرمایه‌گذاری خارجی در کشور نیستیم. منتهی صحبت ما این است که این کار باید بر اساس فرمولی انجام شود که سبب از دست رفتن حاکمیت ما نشود. اتفاقاً اشکال ما این است که چرا تضمینی برای ورود تکنولوژی به کشور وجود ندارد. البته ما قبول نداریم که تکنولوژی داخلی ضعیف است، اما در عین حال موافق استفاده از تکنولوژی برتر و سرمایه‌گذاری خارجی هستیم. ما معتقدیم اگر این پروژه‌ها را به شرکت‌های توانمند داخلی بدهند، هم ارزان‌تر تمام می‌شود، هم اشتغال آن برای ایرانی‌ها خواهد بود.»
* شمس اردکانی، اقتصاددان و رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران گفت: «در ساخت فاز ۱۷ پارس جنوبی مشارکت صورت گرفته است. ایران این امکان را داشت که در ساخت فازهای پارس جنوبی مشارکت بپذیرد، البته مشارکت با شرکت‌هایی که مال را ضایع نمی‌کنند. بنده معتقدم که می‌توانستیم از چارچوب قراردادهای قبلی، یعنی بیع متقابل استفاده کنیم و این همه وقت صرف نکنیم.
* محمدجواد کریمی‌قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از رئیس مجلس خواسته نسبت به این موضوع موضعگیری جدی داشته باشد. قدوسی با انتقاد از لاریجانی تصریح کرد: «چرا رئیس مجلس شورای اسلامی به نمایندگان هشدار نمی‌دهد که خطری در راه است و قرارداد توتال یک توافق استعماری است. نه تنها علیه این قرارداد روشنگری و اعتراض صورت نگرفته است؛ بلکه این قرارداد از سوی برخی مسئولان در مجلس مورد حمایت و توجیه قرار می‌گیرد.»
* محمد دهقان، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس درباره عقد قراردادهای حوزه انرژی که بعضاً سبب زیان شده است، گفت: «با توجه به اینکه مهم‌ترین نیاز کشور شفافیت است و قوانین خاصی در این زمینه وضع شده، تمام عُقلا معتقدند افرادی که پشت درهای بسته قراردادهای امثال کرسنت را بر کشور تحمیل و ده‌ها میلیارد دلار کشور را متضرر کردند، بهتر است ملت و نمایندگان آنها در مجلس را در جریان قراردادهای جدید خود قرار دهند؛ زیرا این پنهان‌کاری‌ها مخصوصاً در حوزه قراردادهای نفتی سبب نگرانی آحاد جامعه شده است.»
هدایت‌الله خادمی، نائب‌رئیس کمیسیون انرژی مجلس از طولانی‌مدت بودن قرارداد به عنوان مهم‌ترین نقص وارد بر آن انتقاد کرد و چنین اظهار داشت: «هر چند برخی این مسئله را نقطه قوت آن می‌دانند، اما از نظر ما نقطه ضعف قرارداد است؛ زیرا کشورهای مستقل قراردادهای 25 ساله درباره تولید و اکتشاف و توسعه و نگهداری صنعت نفت خود نمی‌بندند. از سوی دیگر اینگونه قرارداد بستن به این معناست که ما نمی‌توانیم در هیچ یک از این حوزه‌ها کاری انجام دهیم. حتی برخی تحلیلگران و شبکه‌های ضد انقلاب هم به این شیوه عقد قرارداد درازمدت با توتال اعتراض کرده‌اند.»
برخی از ابهاماتی که مدافعین قرارداد باید به آنها جواب دهند، عبارت است از:
ـ وزارت نفت مدعی بود که با IPC به ایجاد و تقویت شرکت‌های توسعه‌دهنده ایرانی کمک خواهد کرد، اما اکنون می‌بینیم که شرکت‌های ایرانی نهایتاً قرار است مدیریت بهره‌برداری را بیاموزند! همچنین در این قرارداد ساختاری برای جریمه پیمانکار در صورت عمل نکردن به تعهداتش دیده نمی‌شود.
ـ معلوم نیست تمهیدی در نظر گرفته شده است که در قبال ایجاد تحریم جدید (که بسیار محتمل است)، یا شرایط اقتصادی خاص که کشور تصمیم به کاهش تولید از این فاز می‌کند، این شرکت بدسابقه ایران را ترک نکند؟ یا حتی مجبوریم به او خسارت‌های ناشی از چنین تصمیماتی در کشور را پرداخت کنیم؟!
ـ در مدل قراردادی IPC، سازوکار انتقال فناوری و دانش از دو طریق طراحی شده بود؛ 1ـ چرخش مدیریتی در شرکت مشترک ایرانی‌ـ خارجی و 2ـ ارائه برنامه جامع آموزش. روش‌های مذکور بر اساس تجربیات گذشته به‌ هیچ‌وجه هدف انتقال فناوری را محقق نکرده است.
ـ در سراسر مدل قراردادی IPC ساختاری برای جریمه پیمانکار در صورت عمل نکردن به تعهداتش دیده نمی‌شود. وقتی تجربه‌های پیشین به ما نشان می‌‌دهد که ممکن است پیمانکار بر اثر اشتباهات یک میدان را از بین برده یا تضعیف کند، چطور ممکن است که از گنجاندن سازوکاری برای بازدارندگی غفلت شود؟ در بخش‌های مختلف قرارداد انتظارات و مسئولیت‌های متعدد ریز و درشت برای پیمانکار در نظر گرفته شده است.
ـ به ‌طور واضح اگر تحریمی متوجه جمهوری اسلامی ایران شده و شرایط سختی برای اقتصاد کشور ایجاد شود، تمام میادین نفتی به رکود کشیده می‌‌شوند، درحالی‌که میادین ذیل IPC به ‌صورت ایزوله شرایط ایده‌آل خودشان را نگه می‌‌دارند. 
 ـ چرا تنها یک روز پس از امضای قرارداد ایران با شرکت توتال برای افزایش ظرفیت تولید گاز از میدان پارس جنوبی، مدیرعامل شرکت دولتی قطر پترولیوم اعلام کرد، این کشور نیز قصد دارد ظرفیت تولید ال‌ان‌جی خود را به میزان 30 درصد افزایش دهد و به 100 میلیون تن در سال برساند؟ ظاهراً منابع نفت و گاز ایران ابزار چانه‌زنی توتال با قطری‌ها شده است! این شرکت از یک سو با ایران قرارداد می‌بندد و از سوی دیگر قطری‌ها به افزایش تولید در این حوزه مشترک تحریک می‌شوند.

 رضا اشرفي/ نشست گروه 20 در حالي برگزار شد كه جهان شاهد اتفاقات و رخدادهاي تازه‌اي در آن بود. گروه 20 از تركيب 19 كشور با اتحاديه اروپا شكل گرفته كه در نشست‌هاي خود درباره مسائل، رخدادها و بحران‌هاي بزرگ جهان تصميم‌ می‌گیرند. اين گروه در سال 1999 و پس از بحران مالي شكل گرفته در آسيا تشكيل شد و كم‌كم به حوزه‌هاي ديگر گسترش پيدا كرد. 
در هر دوره كه اين نشست برگزار مي‌شود، طبق بسياري از نشست‌هايي كه كشورهاي غربي برگزار مي‌كنند،‌ اعتراضاتي شكل مي‌گيرد كه كمتر به خشونت كشيده مي‌شود؛ اما در اين دوره شرايط کاملاً متفاوت بود و شهر هامبورگ کم‌وبیش به ميدان جنگ شبيه شده بود. بر همين اساس، بسياري از مراكز مهم اين شهر در حالت تعطيلي قرار داشتند و معترضان به رهبران حاضر در اين نشست پيام دادند كه «به جهنم خوش آمديد»؛ اما چرا در اين دوره چنين اعتراض و خشونتي شكل گرفت؟
در كل مي‌توان چهار گروه را در اين اعتراضات دخيل دانست؛ گروه اول طيفي از معترضان بودند كه چندان با ليبراليسم و نظام سرمايه‌داري مخالفتي نداشتند. اگر چه بيش از همه از عملكرد دولتمردان خود در حوزه‌هاي مختلف، از جمله بحران زيست‌محيطي، نوع مبارزه با تروريسم و بحث تجارت آزاد و... اعتراض داشتند؛ اما در كل موافق جريان ليبراليسم و شرايط كنوني هستند. بنابراين راه‌پيمايي آنها کاملاً مسالمت‌آميز به پايان رسيد.
ماجرا از زماني شروع شد كه طيف دوم و معترض كه عموماً چپ‌گرايان منتقد نظام سرمايه‌داري بودند، خود را آماده تظاهرات كردند. با توجه به اينكه نظام سرمايه‌داري در دوران بحران مالي به سر مي‌برد، جنبش چپ‌گرايي با شدت بيشتري رشد كرده و وارد عرصه‌ها و فعاليت‌هاي اجتماعي ـ سياسي شده است. اين طيف با انتقاد كليت ساختار نظام بين‌الملل حتي در برابر رهبران حاضر در شهر هامبورگ موضع گرفت. همين مسئله سبب شد تا پليس وارد شده و تنش اوليه كليد بخورد؛ زیرا پليس براي متفرق كردن اين دست از معترضان از ماشين‌هاي آب‌پاش و اسپري‌هاي فلفل استفاده كرد؛ همزمان معترضان نيز با استفاده از مواد محترقه و همچنين آتش زدن وسايل گوناگون و حمله به مراكز مهم،‌ شهر را به صحنه جنگ و نبرد تبديل كردند. مهم‌ترين اعتراضات اين گروه افزایش فقر، ناديده گرفتن عدالت و تمركز كشورها و رهبران كنوني در پول و ثروت به جاي حقوق بشر و انسانيت بود. 
در كنار اين طيف از معترضان، تندرو نژادپرست قرار داشتند كه به طور كل مخالف جهاني‌سازي و همچنين مهاجرت بودند. طيفي كه در سال‌هاي اخير در بسياري از كشورها، از جمله اروپا رشد زيادي داشته‌اند و حتي خود را تا كرسي‌هاي نخست‌وزيري و رياست‌جمهوری نزديك كرده‌اند؛ اما هنوز نتوانسته‌اند در اين سطح به خواست مطلوب خود برسند. اين طيف نيز فضاي اعتراضي را به سمت خشونت پيش برده و با پليس درگير شدند. در اين طيف بيشترين اعتراضات نسبت به نوع سياست‌هاي پناه‌جوپذیری در اروپا است كه البته تمايلات نژادپرستانه در آنها زياد است. 
اما چهارمين طيف معترضان را افرادي تشكيل مي‌دادند كه به طور مستقيم با رهبري برخي از كشورها در نظام بين‌الملل مشكل داشتند. اين مسئله در شعارهاي آنها مشاهده می‌شد. طي اعتراضات شکل گرفته در بسياري از موارد ديده مي‌شد كه شهروندان شعار مرگ بر ترامپ سر مي‌دادند. در چنين حالتی، پليس هم مجبور به واكنش مي‌شد و هر بار فضاي خشونت و تنش افزايش پيدا مي‌كرد.
گفتنی است، مورد مذکور تنها مسئله و مشكل اين نشست نبود؛ بلكه در داخل نشست و بين رهبران حاضر در آن نيز اختلافات به قدري زياد بود كه تا آخرين ساعات اميدي براي تنظيم بيانيه مشترك وجود نداشت. به طور كل، مهم‌ترين زمينه‌هايي كه در اين نشست برگزار شد، در سه حوزه زيست‌محيطي،‌ تجارت آزاد و مبارزه با تروريسم بود كه آمریکا در هر سه حوزه با كشورهاي مختلف تفاوت ديدگاه داشت. 
ترامپ در زمينه زيست‌محيطي و حتي بحث تجارت آزاد با همه كشورهاي حاضر و در زمینه مبارزه با تروریسم به كشورهاي مخالف هژمون، از جمله روسيه و چين مشكلات و اختلافات بنيادي داشت كه همين موضوع سبب شد تا در داخل نشست نيز مسائل چندان مسالمت‌آميز و در فضاي دوستانه پيش نرود. 
ترامپ در نشست سران گروه ۲۰ با دستان خالی حضور دارد که برگرفته از نابسامانی‌های داخلی و شکست‌های جهانی آمریکاست. نکته مهم در این نشست آن است که برخلاف گذشته که آمریکا طراح و دیگران تأیید‌کننده بودند، در این اجلاس صف‌بندی‌ها علیه آمریکا طولانی بوده و مقابله با این کشور به اصل واحد و همگانی مبدل شده است. روندی که می‌توان آن را از نشانه‌های افول هژمونی جهانی ایالات متحده دانست؛ هر چند با قدرت نظامی و بحران‌سازی سعی در القای توان خود برای حفظ هژمونی‌اش را دارد.
مسئله مهم ديگر اين است كه اين گروه در حالي در زمینه مبارزه با تروريسم به دنبال رايزني و راه حل بود كه مهم‌ترين منبع و مولد تروريسم بين‌المللي، يعني عربستان سعودي در آن حضور داشت؛ اگر چه از ترس كودتا در رياض،‌ هيچ يك از پادشاه و ولي‌عهد در آن شركت نكردند؛ اما كرسي سعودي را خالي نگذاشته و وزير دارايي سابق را به اين نشست روانه كردند.

صبح صادق سناریوهای مختلف در دوره «پساموصل» را بررسی می‌کند
 هادی محمدی/ عملیات ضد داعش پس از تقریباً ۹ ماه فراز و نشیب‌های عملیاتی در موصل به پایان رسید و از وجود تروریست‌های داعش پاک شد. اهمیت نمادین موصل و تلفات و خسارت‌های تروریست‌ها آنچنان است که با وجود باقی‌ماندن داعش در برخی مناطق عراقی، می‌توان آن را پایان عمر پروژه نیابتی آمریکا در عراق ارزیابی کرد. آنچه امروز برای عراق مطرح است اینکه؛ اولویت‌های سطح ملی پس از آزادسازی موصل کدام است؟
بدیهی است که آزادسازی تلعفر، حویجه، بلندی‌های مکحول و حمرین و چند شهرک کوچک در مرزهای استان الانبار با سوریه، پرونده نظامی داعش در عراق را خواهد بست.
ولی آنچه اولویت‌های دیگر سطح ملی عراق را تحت تأثیر قرار می‌دهد این است که «پروژه داعشی‌ـ ‌آمریکایی» در عراق با اهداف سیاسی و امنیتی و اقتصادی برنامه‌ریزی شده بوده تا ضمن بازگرداندن آمریکا به عراق و ایجاد اهرم‌های مدیریت کلان برای آنها، پروسه‌های کلان سیاسی، حکومتی و امنیتی از شرایط فعلی خارج شود و موازنه قدرت در اختیار آمریکا و شرکای آن در منطقه قرار گیرد.
 اگرچه باید انتظار داشت که آمریکا در سیر عملیات نظامی برای آزادسازی مناطق باقی‌مانده نیز آنچنان عمل کند که هم خود را در پیروزی بر داعش شریک معرفی کند و هم به لحاظ زمانی با طولانی‌تر کردن عمر داعش در عراق، شرایط امنیتی را به انتخابات پارلمانی اردیبهشت سال آینده در عراق متصل کند. برای صاحبان پروژه داعش اهمیت دارد که با بهانه مبارزه با داعش، امکان اثرگذاری بر مهم‌ترین رخداد سیاسی سطح ملی عراق که پس از داعش شکل می‌گیرد، را داشته باشند و با حفظ اهرم‌های حزبی‌ـ سیاسی در ساختار پارلمان و حکومت، از حذف خود و جریان‌های وابسته جلوگیری کرده و تا حد امکان، ضریب اثرگذاری بر سیاست‌های کلان «عراق پس از داعش» را افزایش دهند. دلیل حداقلی آن است که آمریکا به خوبی درک می‌کند که «عراق بدون داعش» و «پیروزمند در مقابل تروریسم تکفیری»، از ظرفیت‌های ملی و رویکردهای منطقه‌ای ویژه‌ای برخوردار است که اگر تحت تأثیر مطلوبیت‌های آمریکا قرار نداشته باشد، میزان خسارت و آسیب به منافع منطقه‌ای آمریکا و هژمونی آن را افزایش خواهد داد.
مسئله بعدی که در اولویت سطح ملی برای عراق مطرح است و به هیچ عنوان قابل اغماض یا اهمال نیست، «امنیت‌سازی» برای مرحله پس از داعش است. این مسئله روشن است که آمریکا و شرکایش با از دست دادن اهرم‌های سازمان نظامی داعش، از ظرفیت‌های فکری و فرهنگی باقی‌مانده تکفیری‌ـ بعثی برای فرسایش حکومت مرکزی از یک سو و برای حفظ ظرفیت‌های انسجام‌ساز در جریان‌های سیاسی‌ـ عشایری باقی‌مانده در صحنه عراق استفاده خواهند کرد که کارکرد آنها، ضد امنیتی خواهد بود که قالب عملیات‌های ایذایی، انتحاری و انفجاری به ویژه در استان‌های سنی‌نشین را در برخواهد گرفت. لذا «اولویت امنیت‌سازی» برای حکومت مرکزی عراق را باید هم تهدید و هم فرصت ارزیابی کرد. حفظ دستاوردهای نظامی علیه پروژه تروریستی داعش و حامیان آنها، بر این الزام تأکید دارد که مناطق و استان‌های آزاد شده به دست حشدالشعبی و دیگر نیروهای نظامی و امنیتی در کنترل جدی قرار گیرند. این اقدام به جز تضمین امنیت و حفظ دستاوردهای نظامی، فرصت مدیریت کلان در دیگر مؤلفه‌های ملی و اولویت‌های اجرایی و حکومتی را فراهم می‌کند؛ چرا که موضوعاتی مانند بازگشت آوارگان و بازسازی عراق، از جمله موضوعات فوری و سطح ملی عراق محسوب می‌شوند.
 لذا در مسئله امنیت‌سازی، شاخصه‌هایی مانند حضور نیروهای ترکیه در شمال عراق یا نیروهای ائتلاف آمریکایی نیز مطرح هستند که از ظرفیت‌های خود برای طولانی کردن عمر داعش یا ظرفیت‌های مداخله‌گری بهره جسته‌اند. فرمول برخورد با این پدیده که باید به «حداقل‌رسانی حضور یا اخراج آنها» منتهی شود، بخشی از پروسه امنیت‌سازی در عراق به شمار می‌آید. نکته بسیار مهم در موضوعات فوری و سطح ملی در دوره «پساموصل» و «پساداعش» این است که آمریکا و ائتلاف غربی «فاقد بهانه‌های ساختگی» و در شرایط «گزینه محدود» قرار می‌گیرند و شرکای منطقه‌ای آنها مانند ترکیه و عربستان، با بحران‌های گوناگون و تنش‌های فی‌مابین روبه‌رو بوده، پتانسیل‌های سال‌های گذشته در عراق را نیز از دست داده‌اند. چهره‌ها و جریان‌های سیاسی و عشایری عراقی که پوشش مداخله‌گری آمریکا و شرکای منطقه‌ای آن بودند، امروز در عراق در بدترین و ضعیف‌ترین شرایط خود به سر می‌برند که در مجموع از ضریب کارکردی برنامه‌های اضطراری آمریکا در این مرحله در عراق خواهند کاست. در نتیجه، حکومت عراق باید نسبت به حضور پایگاهی و نظامی آمریکا در عراق اقدام به بازنگری و تعریف‌های جدید کند. موضوع مدیریت بازگشت آوارگان به مناطق خود که هم بعد خدماتی ـ انسانی داشته و هم از ابعاد امنیتی برخوردار است، از جمله مسائل مهم و اثرگذار در پروسه‌های سیاسی و حکومتی خواهد بود که در کنار روند بازسازی شهرهای آزادشده باید مورد توجه قرار گیرند. شاید به همین دلیل است که همزمان با آزادسازی موصل از تروریست‌های داعش، یک حمله رسانه‌ای و سیاسی برای حذف و انحلال حشدالشعبی از درون و بیرون عراق آغاز شده است تا در کنار سلب پیروزی‌های حشدالشعبی و اثرگذاری در معادلات قدرت در عراق، از حضور و کارکردهای آنها در موضوعات سطح ملی و تعیین‌کننده در دوره پساموصل و پساداعش، ممانعت به عمل آید. لذا به نظر می‌رسد همان‌گونه که حشدالشعبی در مبارزه با داعش یک نیروی تعیین‌کننده بوده و عمر پروژه تروریستی داعش برای آمریکا را از 15 و 20 سال بسیار کوتاه کرده و از منفعت‌سازی برای آمریکا جلوگیری کرده و ابزارهای مداخله‌گری آمریکا را ناتوان یا حذف نموده است، برای موضوعاتی مانند «امنیت‌سازی»، «بازگشت آوارگان به شهرها»، یا «بازسازی» نیز باید نقش ویژه حشدالشعبی، پیش‌بینی و به اجرا گذاشته شود. همان‌گونه که دستگاه‌های نظامی در تمام جهان و در شرایط اضطراری کشورها، نقش‌های غیر نظامی خود را به اجرا می‌گذارند، در عراق نیز با تکیه بر پشتوانه‌های قانونی و ملی و مردمی و به ویژه مرجعیت بزرگ در عراق، باید از ظرفیت‌ و کارکرد حشدالشعبی که دارای دو ویژگی برجسته مردمی و شامل همه طوایف و اقوام می‌باشد، بهره جست. 
بدیهی است که یک فرمان و فتوای سرنوشت‌ساز جدید مرجعیت در عراق برای مرحله «پساداعش» برای «بسیج سازندگی و امنیت‌سازی» خواهد توانست، ظرفیت‌های همبستگی ملی برای این مرحله از تحولات عراق را نیز در بر گرفته و از سیاست‌های جداسازی طایفه‌ای و قومی که هدفی جز تجزیه و ایجاد منازعات سیاسی و امنیتی و مداخله‌گری آمریکایی ندارند، جلوگیری به عمل آورد. آنچه موجب شد در کنار پیروزی‌های میدانی و پرقدرت بر داعش در عراق ثبت شود، تلاش‌ها و اقدامات با ویژگی همبستگی ملی و پرهیز از رفتارهای منطقه‌ای و یا طایفه‌ای بود، که حشدالشعبی از این امتیاز برجسته برخوردار است. لذا به نظر می‌رسد برخلاف مراحل گذشته که امنیت‌سازی با بهانه تکیه بر ظرفیت‌های استانی در پلیس و ارتش به اجرا درمی‌آمد و عملاً به شرایط تنفسی برای تروریست‌ها یا گروه‌های وابسته به بازیگران منطقه‌ای و خارجی منجر می‌شد و شکاف اجتماعی و مذهبی و رفتارهای واگرایانه را دامن می‌زد، در این مرحله باید با ترویج همبستگی و روحیه ملی، از تجارب گذشته پرهیز و کارکردهای حشدالشعبی بهره جست. یکی از دلایل و ضرورت‌های تکیه بر روش‌های ممانعت‌کننده از واگرایی استانی و طایفه‌ای، این است که امنیت یک مفهوم انتزاعی نیست و امنیت تمامی بخش‌های عراق و در هر کشور، به یکدیگر وابسته و پیوسته است. امنیت بغداد و اربیل و کربلا و نجف و بصره به یکدیگر وابسته‌اند، کما اینکه امنیت عراق و کشورهای پیرامونی نیز به یکدیگر مرتبط و وابسته هستند و اگر حضور نیروهای نظامی یا اقدامات نظامی در اولین روزهای پیشروی داعش به سمت اربیل نبود، اکنون باید مناطق اقلیم کردستان را نیز بخشی‌ از پروژه آزادسازی از دست داعش تصور می‌کردیم. در نتیجه امنیت کربلا و نجف و بغداد به استان الانبار و مرزهای غربی، شمالی و جنوبی با سوریه و ترکیه و عراق نیز وابسته است و حضور یکپارچه تمامی طوایف و اقوام و عشایر عراق در تمامی مرزها برای دفاع در مقابل تجاوز و امنیت‌سازی و سازندگی ضروری خواهند بود.
تمامی اسناد و اطلاعات و شواهد عینی در سال‌های حیات داعش در عراق تأکید دارد که آمریکایی‌ها برای حمایت و حفظ داعش در مناطق مختلف یا حتی حمله به نیروهای مردمی و ارتش عراق که در تعقیب و مبارزه با داعش بوده‌اند، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌‌اند؛ لذا واگذاری امنیت مناطق مرزی به شرکت‌ها یا نیروهای امنیتی آمریکایی به معنای پذیرش دوره جدیدی از تولید تروریسم و ناامنی و آشوب در عراق خواهد بود که دولت و مردم عراق این اجازه را نخواهند داد. آمریکا و عربستان از هم‌اکنون در تلاشند تا از دریچه نیاز عراق به بازسازی مناطق آزاد شده، مجدداً به عراق بازگردند و اگرچه عراق تاوان و هزینه مبارزه با داعش و تروریسم نیابتی آمریکا و دوستانش را پرداخته، ولی این اجازه را نخواهد داد تا با نام کنفرانس‌های بین‌المللی برای سازندگی در عراق امتیازخواهی داشته باشند. مسئله این است که به جای پروژه آمریکایی «نفت در مقابل سازندگی»، آمریکا و عربستان و بقیه شرکای حامی داعش باید هزینه‌های ویران‌سازی عراق را به عهده بگیرند و همان‌گونه که ده‌ها و صدها میلیارد دلار برای حمایت از داعش و تروریسم تکفیری در منطقه هزینه کرده‌اند، امروز این مسئولیت برای پرداخت و جبران خسارت جنگی برای بازسازی عراق را باید بپذیرند، حتی اگر نام خود را در فهرست مبارزه با داعش وارد کنند!!!

 مهدی پرچمی‌پور/ «نارندرا مودی» اولین نخست‌وزیر هند بود که به تازگی به سرزمین‌های اشغالی رفت و با مقامات صهیونیستی دیدار کرد. این در حالی است که هند همواره از تشکیل کشور فلسطین حمایت کرده است، اما مقامات هندی تلاش کرده‌اند هرگونه تغییر در سیاست خارجی خود در قبال فلسطینیان را در چارچوب تلاش هند برای برقراری رابطه بهتر با دولت‌های مختلف تعبیر کنند.
البته در گذشته برخی از مقامات هندی به اراضی اشغالی آمده بودند؛ از جمله «پرناب موکرجی» رئیس‌جمهور هند، که در اواخر سال ۲۰۱۵ میلادی با مقامات صهیونیستی دیدار کرده بود؛ اما با توجه به سیاست هند در قبال فلسطینی‌ها و حمایت هند از تلاش‌های فلسطینیان و در نظر گرفتن جمعیت حدود ۲۰۰ میلیونی مسلمانان هند، مقامات این کشور همواره تلاش کرده‌اند در این دیدارها هم با مقامات صهیونیستی و هم از سرزمین‌های فلسطینی دیدار کنند.
رژیم صهیونیستی و هند در سال‌های اخیر روابط خود را در سطوح مختلف، به ویژه نظامی و راهبردی گسترش داده‌اند، به گونه‌ای که بنا به برآورد منابع سیاسی جهان، هند با خرید یک میلیارد دلار تسلیحات طی سال‌های اخیر به مشتری شماره یک تسلیحات نظامی و خدمات امنیتی و اطلاعاتی رژیم جعلی صهیونیستی تبدیل شده است.
تحولات منطقه‌ای، هند را در محور تحولات سیاسی، اقتصادی و نظامی قرار داده است و این مسائل می‌تواند یکی از محورهای اصلی تلاش هند برای توسعه رابطه خود با رژیم غاصب صهیونیستی و بهره‌وری از پیشرفت‌های صنایع کشاورزی و نظامی آن باشد. در چارچوب رقابت‌های هند با چین و تلاش مقامات دهلی نو برای حضوری مستمر و فعال در اقیانوس هند به دولت جعلی صهیونیستی به منزله تأمین‌کننده تجهیزات نظامی و فناوری‌های پیشرفته دفاعی که به آنها در بازارهای آمریکایی و اروپایی دسترسی آسانی وجود ندارد، می‌نگرد. 
از طرفی مقامات جانی صهیونیستی هم با ملاحظه موقعیت راهبردی هند در منطقه، طی سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند روابط خود را با این کشور توسعه دهند؛ چرا که هند را دروازه‌ای برای ورود به منطقه جنوب آسیا و نیز نفوذ در گروه‌های تروریستی این منطقه به منظور مقاصد اطلاعاتی و امنیتی خود می‌بینند. برای تبیین بیشتر جایگاه هند در نزد مقامات صهیونیستی، مرور اظهارات بن گوریون، نخستین رئیس دولت جعلی صهیونیستی در زمینه این کشور بسیار راه‌گشاست. بن گوریون درباره هند می‌گوید: «به زعم ما، هندوستان بهترین پایگاهی است که می‌توانیم از آنجا عملیات بر ضد مسلمانان را هدایت کنیم.» برخی از تحلیلگران صهیونیستی، همچون «آبراهام سیگال» و «هری ایسریگ» در این باره معتقدند، هند برای رژیم صهیونیستی حکم «گردوی بزرگی» را یافته است که رژیم صهیونیستی خیز برداشته است تا آن را بشکند.
عادی‌سازی روابط و مناسبات دیپلماتیک میان هند و رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1993 آغاز و به تدریج وارد حوزه همکاری‌های نظامی شد و در حال حاضر ابعاد همکاری‌های امنیتی، ماهواره‌های فضایی و اطلاعاتی، موشکی، اتمی و تسلیحات استراتژیک را نیز شامل شده است. اگر چه تهدیدات پیش روی هند و رژیم صهیونیستی از یک جنس نیستند؛ اما هر دو به دنبال اهداف و مقاصد خود از یکدیگرند.
به هر جهت توسعه روابط و مناسبات میان هند و رژیم صهیونیستی از مؤلفه‌های متعددی برخوردار است و از چشم‌انداز راهبردی دو طرف به منزله اقدامی سودمند که منافع دو طرف را تأمین می‌کند، به آن نگریسته می‌شود. رژیم غاصب صهیونیستی به بازار گسترده و رو به رشد تسلیحاتی در هند و نفوذ در کانون‌های گروه‌های تندرو اسلامی منطقه جنوب آسیا چشم دوخته است. متقابلاً دولت هند نیز به رژیم جعلی رژیم صهیونیستی به منزله مهم‌ترین مؤلفه در توسعه قدرت نظامی خود می‌نگرد.

گزارشی از وضعیت وخیم بیمار مبتلا به «ای‌بی» در یکی از بیمارستان‌های دولتی تهران منتشر شد. «نفیسه» بیمار مبتلا به «ای‌بی» به‌دلیل پیشرفت بیماری خود و عفونت فراگیر در بدن به انجام عمل‌های پیشرفته و تخصصی نیاز داشت؛ برای همین لازم بود که به یک بیمارستان تخصصی منتقل شود. با وجود این، مسئولان بیمارستانی از پذیرش این بیمار به بهانه‌های مختلف سر باز زدند و در نهایت صبح روز 21 تیرماه به دلیل حاد بودن نوع بیماری این دختر 27 ساله جان خودش را از دست داد. تنها ساعتی پس از انتشار خبر مربوط به این بیمار، سردار سرلشکر پاسدار عزیزجعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جریان موضوع قرار گرفت و بلافاصله معاون بهداشت و امداد و درمان و آموزش پزشکی خود را مأمور پیگیری و رسیدگی به وضعیت این بیمار و کمک به خانواده وی کرد. در همین راستا صبح همان روز سردار دکتر احمد عبداللهی، معاون بهداشت و امداد و درمان و آموزش پزشکی سپاه با حضور در خانه کودکان پروانه‌ای با مسئولان این مرکز دیدار کرد و در جریان مشکلات آنها قرار گرفت. حجت‌الاسلام هاشمی، مسئول خانه «ای‌بی» در این دیدار بر مشکلات فراوان پیش روی این بیماران اذعان کرد و گفت: «تنها مشکلی که از ما حل شده است، همین مسئله پانسمان‌هاست؛ اما در بسیاری از موارد از جمله بستری و دسترسی به خدمات درمانی و تیم‌های پزشکان متخصص با مشکلات فراوانی رو‌به‌رو هستیم.»
وی با اشاره به مشکلات پیش‌آمده برای نفیسه دختر 27 ساله‌ای که در بیمارستان فوت کرد، گفت: «چهار روز بود که پزشک متخصص این بیمار درخواست مشاوره تخصصی و انتقال آن به یک بیمارستان مجهز را داده بود؛ اما با تمام اینها بیمارستان‌ها از پذیرش این بیمار خودداری می‌کردند. از طرفی بسیاری از پزشکان و پرستاران با این بیماری ناآشنا هستند و همین لزوم توجه به ارائه خدمات تخصصی یک مرکز خاص برای بیماری پروانه‌ای را دوچندان می‌کند.»
در ادامه این دیدار سردار عبداللهی از دستور اکید فرمانده کل سپاه برای رسیدگی به مشکلات خانواده نفیسه و دلجویی از آنها خبر داد و گفت: «سردار جعفری با قید فوریت خواست به این بیمار رسیدگی شود؛ تمامی امکانات نیز در بیمارستان تخصصی سپاه برای پذیرش وی فراهم شده بود که متأسفانه به‌دلیل وخامت حال وی این امر میسر نشد.»
وی در ادامه افزود: «سردار جعفری تأکید کرد از خانواده این بیمار فوت‌شده دلجویی شود و تمام هزینه‌های مربوط به درمان فرزندشان چه در زمان بیماری و چه هم‌اکنون که فوت کرده است، پرداخت شود.»
عبداللهی با بیان اینکه «با وجود امکانات گسترده درمانی موجود در کشور نباید شاهد چنین اتفاقاتی باشیم»، گفت: «ما در بیمارستان‌های تخصصی خود در سراسر کشور آمادگی پذیرش همه این بیماران را داریم و در همین ارتباط نیز بر حسب نیاز بیماران دو تا سه تخت بیمارستانی مرکز تخصصی و فوق‌تخصصی حضرت بقیه‌الله(عج) در تهران را به بیماران پروانه‌ای اختصاص می‌دهیم که از این پس پذیرش آنها بدون مشکلات و روند اداری حال حاضر با معرفی خانه «ای‌بی» به‌آسانی صورت پذیرد.»
وی ادامه داد: «سپاه نهادی برخاسته از متن مردم و برای خدمت به مردم در کمک‌رسانی به درمان این بیماران و دیگر بیماران نیازمند از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد.»
وی گفت: «یکی از افتخارات سپاه داشتن کارکنان و پزشکان متعهد و متخصص و بنام است که همه اینها کنار امکانات و تجهیزات درمانی پیشرفته، بستر را برای ارائه خدمت به این بیماران نیازمند میسر کرده است.
وی همچنین اضافه کرد: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با برپایی بیمارستان‌های صحرایی و با حضور کادر درمانی تخصصی و فوق‌تخصصی پزشکی اقدام به ارائه خدمات بهداشتی و درمانی در مناطق محروم و کم‌برخوردار می‌کند.»
معاون بهداشت و درمان و آموزش پزشکی سپاه با اعلام مساعدت و حمایت همه‌جانبه از کودکان پروانه‌ای، از مسئول خانه «ای‌بی» خواست طی 24 ساعت آینده همه نیاز‌های این مرکز را برای دریافت خدمات به ایشان ارائه دهد.
وی اظهار داشت: «پس از دریافت فهرست نیازهای این مرکز تا آخر همین هفته جلسه دیگری خواهیم داشت و راه‌حل‌های برون‌رفت از این وضع موجود را بررسی و اجرایی خواهیم کرد.»
در ادامه سردار عبداللهی طی تماس تلفنی با پدر این دختر فوت‌شده مراتب تسلیت و دلجویی فرمانده کل سپاه را به این خانواده داغدار اعلام کرد و در جریان مشکلات درمانی و سختی‌هایی که این خانواده در روند درمان فرزندشان متحمل شده‌اند، قرار گرفت.
حجت‌الاسلام هاشمی، مسئول خانه «ای‌بی» با تقدیر از اقدام عاجل فرمانده کل سپاه گفت: «اینکه تنها چند ساعت پس از درج مشکل این بیمار در رسانه‌ها، یک مقام عالی‌رتبه دست به کار شود و به این سرعت موضوع را رسیدگی و اقدام کند، بسیار جای تشکر دارد.»
وی در پایان افزود: «این بیماران در نظام سلامت دیده نشده‌اند و حتی آنها را به مثابه یک بیماری خاص هم نمی‌شناسند. چندین بار درخواست‌های مختلفی برای خاص شدن این بیماری ارائه کرده‌ایم؛ ولی تا به امروز هیچ جواب مثبتی از سوی مسئولان نداشتیم. امیدوارم این اقدامات سبب باعث کاهش درد و رنج و آلام این کودکان به شدت مظلوم شده و قطعاً دعای خیر آنها و خانواده‌شان همراه شما خواهد بود.»

عباسعلی کدخدایی در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق
مجتبی برزگر/ با پیروزی انقلاب اسلامي به رهبری حضرت امام(ره) و تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بحث نهاد حافظ قانون اساسی و شرح وظایف و حدود و اختیارات آن، در متن قانون اساسی مطرح شد؛ اما از آنجا که ترکیب تشکیلات حافظ قانون اساسی در جمهوری اسلامی ایران به شکلی بود که اسلامیت نظام را تضمین می‌کرد، از واپسین روزهایی که این نهاد تأسیس شد نیروهای مخالف با حاکمیت دینی به ضدیت با آن رو آوردند. از سویی چون نهاد شورای نگهبان در جمهوری اسلامی ایران افزون بر تطبیق همه قوانین با قانون اساسی و شرع مقدس، وظیفه نظارت بر انتخابات را نیز برعهده دارد، با مخالفت‌ها و دشمنی‌های زیادی روبه‌رو می‌شود تا جایی که حضرت امام خمینی(ره) نسبت به آن هشدار داده و فرمودند: «من به این آقایان هشدار می‌دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان، امری خطرناک برای کشور و اسلام است و همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد می‌شود و در آخر رژیم را ساقط می‌نماید.» در همین راستا و به مناسبت سالروز تأسیس شورای نگهبان در بیست‌وششم تیر ماه به سراغ عباسعلی کدخدایی، عضو حقوقدان و سخنگوی این نهاد انقلابی رفتیم و درباره ابعاد مختلف عملکرد و شیوه کار شورای نگهبان با وی به گفت‌وگو نشستیم. مشروح این مصاحبه در ادامه از نظرتان می‌گذرد:
*ضرورت یا فلسفه شکل‌گیری نهاد شورای نگهبان در قانون اساسی چه بوده است؟
آنچه در نظام جمهوری اسلامی ایران به منزله آرمان مردم مسلمان مطرح بوده و مردم پیش از انقلاب هم به دنبال آن بوده‌اند، اجرای احکام اسلامی به صورت برابر بدون هیچ‌گونه خط‌کشی و سطح‌بندی در جامعه است. این دغدغه پیش از انقلاب به منزله یکی از خواسته‌های عمده مردم مطرح می‌شد و نظام ستمشاهی هم نه تنها توجهی به احکام اسلامی نداشت، حتی قوانین موجود را هم رعایت نمی‌کرد. به هر حال، در بدو شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام(ره) بر شکل‌گیری و تنظیم قانون اساسی در زمان مقتضی اصرار کردند؛ چرا که سابقه‌ای را در انقلاب مشروطه داشتیم؛ در ماده دو متمم قانون اساسی آن دوران اگرچه این مسئله یک بار مطرح و ترتیباتی اندیشیده شد تا فقهای طراز اول بر اسلامی بودن احکام نظارت کنند؛ اما هیچ‌گاه این اتفاق نیفتاد، از این رو تنظیم‌کنندگان قانون اساسی پیش‌بینی کردند نهاد ناظری را برای انطباق قوانین و موازین احکام اسلامی و همچنین برای پاسداری از قانون اساسی درنظر بگیرند. با توجه به مذاکرات انجام شده، در نهایت به شکل‌گیری نهادی با عنوان «شورای نگهبان» با آن ترکیب و وظایفی که در قانون اساسی آمده، رسیدند.

*مشی شورای نگهبان با اینکه قانونی است و طبق قانون، نظارت استصوابی را دنبال می‌کند، مخالفان و معاندان بسیاری دارد. دلیل این مخالفت‌ها چیست؟
یک نکته‌ای در نظارت تقنینی شورای نگهبان وجود دارد که فقهای ما رعایت قانون اساسی را با نسخه انطباق شرع اعلام می‌کنند و طبیعتاً کسانی که در این چارچوب قرار نگیرند، مخالفت را در دستور کار خودشان قرار می‌دهند؛ اما شورای نگهبان به استناد اصل 99 قانون اساسی، نظارت بر انتخابات را برعهده دارد و این نظارت هم شامل بررسی صلاحیت‌های فردی و هم شامل بررسی روند برگزاری انتخابات می‌شود. در فضای سیاسی کسانی که با نظر شورای نگهبان موافق نیستند، علیه شورا اظهار نظر و هجمه می‌کنند؛ ولی شورای نگهبان همچنان به مثابه یک سد نفوذناپذیر برای جلوگیری از افرادی که شایستگی تصدی امور را ندارند، در میدان توسعه انقلاب اسلامی ایستاده است که دشمنان جمهوری اسلامی ایران به این بهانه، به شورای نگهبان همواره فشار وارد می‌کنند.

*با توجه به اینکه بیشترین بحث و انتقاد به شورای نگهبان متوجه نظارت استصوابی است، درباره عملکرد شورای نگهبان در این بخش توضیح ‌دهید. آیا در کشورهای دیگر هم به نوعی نظارت استصوابی اعمال می‌شود؟
برای ورود به مصادر امور هر کشوری نظام‌های سیاسی روش‌های مختلفی را پیش‌بینی کرده‌اند. هیچ نظامی در جهان نیست که بگوید شخصی بدون بررسی شایستگی‌ها بر مسند مسئولیت‌های کلانی، همچون ریاست‌جمهوری، مجلس و... بنشیند! در واقع، همه نظام‌های سیاسی روشی را برای نظارت دارند. جمهوری اسلامی ایران براساس قانون ‌اساسی این نظارت را برعهده شورای نگهبان قرار داده و طبیعتاً این مسئله مورد توجه اعضای شورای نگهبان است؛ نظارتی که باید به طور مؤثر و جامع در همه مراحل شکل بگیرد. این نظارت مؤثر که تحت عنوان «نظارت استصوابی» مطرح می‌شود، خوشایند برخی از دشمنان و بدخواهان نظام نیست. عده‌ای ساده‌لوحانه بر این باورند که نظارت شورای نگهبان، یعنی یک نظارت غیر قانونی! در صورتی که نظارت استصوابی شورای نگهبان نظارت منطبق با قانون و ضرورتی اجتناب‌ناپذیر در همه نظام‌های سیاسی، از جمله نظام جمهوری اسلامی ایران است.

*شیوه رأی‌گیری در انتخاباتی، همانند ریاست‌جمهوری به ویژه در بخش تشخیص رجل سیاسی چگونه است؟ بسیاری می‌گویند در مرحله نهایی تأیید صلاحیت نامزدها براساس معیارهای شخصی افراد رأی‌گیری انجام می‌شود. در این راستا سازوکاری اندیشیده شده است تا شاهد این نوع شائبه‌ها نباشیم؟
طبیعتاً در بحث بررسی صلاحیت‌ نامزدها در انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس و خبرگان، سوابق و پرونده افراد مطرح می‌شود. شناخت افراد از نامزدها جزء ملاک دوم اعضای شورای نگهبان است و اینکه در نهایت پس از بحث و بررسی در زمینه پرونده‌های افراد، نظرات موافق و مخالف ارائه می‌شود. اگر فردی بیشتر از هفت رأی مثبت را به خودش اختصاص دهد، طبیعتاً پذیرفته می‌شود و رأی کمتر از هفت نفر سبب ردّ صلاحیت آن شخص می‌شود. چه بسا آن فرد محاسنی هم داشته باشد؛ ولی اعضای شورای نگهبان به دلایلی که مستدل است، نمی‌توانند به او رأی مثبت بدهند. بارها دیده‌ایم در مجلس شورای اسلامی مصوبه‌ای از تمام ابعاد مثبت کارشناسی برخوردار است؛ اما در معرض رأی موافق و مخالف نمایندگان رد می‌شود.

*یکی از مباحث دیگر در مقابل شورای نگهبان این است که وقتی شورای نگهبان فردی را تأیید می‌کند و او در مسندی قرار می‌گیرد، وقتی این فرد مشکلاتی را برای نظام پدید می‌آورد، همه، این ناکارآمدی‌ها را از تأیید شورای نگهبان می‌بینند، درباره این نوع شائبه‌ها و پیامدهای آن پس از تأیید صلاحیت بگویید؟
انسان در طول حیاتش دچار تغییر و تحولات بسیاری می‌شود. این فرد چه بسا انسان شریفی باشد، ولی هنگامی که بر مسند امور قرار می‌گیرد، مرتکب تخلف یا جرمی می‌شود. این طبیعی است که برای هر انسانی چنین وضعیت و حالاتی به وجود می‌آید و شورای نگهبان نمی‌تواند الی‌یوم‌القیامه فردی را تضمین کند. شورای نگهبان وضعیت موجود را می‌بیند و براساس وضع موجود رأی‌گیری می‌کند و نظرش را اعلام می‌کند. ممکن است فردی در آینده تخلّفی را مرتکب بشود. شواهد و قرائن هم این را می‌گوید گاهی اوقات شورای نگهبان فردی را که در دوره قبل تأیید کرده در دوره بعد تأیید نمی‌کند، چون گزارش‌های جدیدی به شورای نگهبان می‌رسد که براساس آن، این صلاحیت احراز نمی‌شود.

*به نظر شما آیا وقت آن نرسیده در ساختار انتخابات ریاست جمهوری اصلاحاتی صورت بگیرد، اینکه هر کسی نام‌نویسی نکند، یا هر کسی هم توقع تأیید نداشته باشد؟
این بحثی است که ما همیشه دنبال آن بوده‌ایم و سال‌هاست آن را مطرح می‌کنیم. البته، با تدوین سیاست‌های کلی انتخابات و ابلاغ آن از سوی رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) امیدواریم که دولت و مجلس بتوانند یک مصوبه جامعی را برای این موضوع مطرح کنند و شورای نگهبان هم در این زمینه کمک خواهد کرد.

*در فرایند انتخابات به عملکرد شورای نگهبان چه نمره‌ای می‌دهید؟
شورای نگهبان همیشه تلاش کرده آنچه در قانون مقرر شده را اعمال کند. می‌توانیم شهادت بدهیم که اعضای شورای نگهبان هیچ‌گاه نگاه شخصی یا منفعت شخصی نسبت به مسئله‌ای نداشته‌اند و ندارند؛ چرا که همواره توجه به منافع عالی نظام داشته و در جهت منویات حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب حرکت کرده‌اند. از سوی دیگر اعضای شورای نگهبان معصوم نیستند و امکان دارد اشتباهاتی داشته باشند. از همه مردم حق‌طلب و عدالت‌خواه ایران اسلامی درخواست داریم که عذر ما را بپذیرند، ولی بدانند تلاش اعضای شورای نگهبان همواره این بوده که در سایه توجه به حقوق مردم در مسیر قانون و مقررات و منافع عالی نظام حرکت کنند.

*می‌دانید که در انتخابات ریاست‌جمهوری همواره شاهد شبهاتی از جنس تقلّب و تخلّف بوده‌ایم که از سوی برخی مطرح می‌شود و امسال هم در روال اعتراض برخی از نامزدها، صندوق‌هایی مورد بررسی قرار گرفتند، فکر نمی‌کنید اجرای انتخابات باید به مجموعه یا نهادهایی به جز دولت واگذار شود؟
پیشنهاد ما از ابتدا این بوده که انتخابات را باید نهادهایی برگزار کنند که خودشان در انتخابات سهمی نداشته باشند. اگر بخواهیم یک سازوکار روشنی را در نظر بگیریم، باید نهادی را در نظر بگیریم که فارغ از وابستگی به دولت و قوای سه‌گانه بتواند انتخابات را اجرا کند. اگر بتوانیم در قانون جامع انتخابات همه این جوانب را مد نظر قرار دهیم، طبیعتاً این شبهات هم کمتر می‌شود. فرقی نمی‌کند چه سال 88 و چه سال 96 شورای نگهبان اگر تخلفی می‌دید، قطعاً ورود می‌کرد. ما حرف‌مان این است در این دوره، انتخابات سالم برگزار شد. روزی که مردم پای صندوق‌ها آمدند تخلفات ما به گونه‌ای نبود که سرنوشت انتخابات را تغییر بدهد. البته نمی‌گوییم تخلف هم نبوده است که البته آنها هم در قوه‌ قضائیه در حال رسیدگی است.

*در برخی از قوانین با اینکه تأیید شورای نگهبان را دارد، ولی منافاتی هم در برخی از قسمت‌ها با قانون و دین دیده می‌شود. شما این تعارض‌ها را چگونه پاسخ می‌دهید؟ مصداق بارز آن بانک‌ها و موضوع ربوی ‌بودن آنهاست.
در رابطه با برخی از قوانین البته شورای نگهبان دقت لازم را دارند تا مصوبه‌ای خلاف شرع و خلاف قانون اساسی نباشد؛ اما گاهی اوقات مشکلی که شما اشاره کردید، مشکل قانونی نیست. در قانون نظام بانکی که آقایان تصویب کردند آن قانون را می‌گویند خلاف شرع نیست، ولی در اجرا به روش‌هایی اجرا شده است که آن شبهه را ایجاد کرده است! اگر لازم باشد دستگاه‌های اجرایی، دولت و مجلس ورود می‌کنند و مصوبه جدیدی را می‌آورند. قطعاً اگر شورای نگهبان و فقها مغایرتی با شرع ببینند ایراد می‌گیرند و اگر مغایرتی نداشته باشند، ایراد نمی‌گیرند. آنچه مطرح می‌شود بیشتر در حوزه اجرای این مسئله است و نه در خود قانون.

گفتاری از آیت‌الله فاطمی‌نیا
امام علی (علیه‌السّلام) در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ»؛ عالم دانشمند کسی است که قدر خود را بشناسد. کلام امیرالمؤمنین علی(صلوات‌الله‌علیه) بطونی و وجوهی دارد. خوب اینجا یک وجه آن شاید این باشد که: اوّلاً، انسان خود را بماهو انسان بشناسد که من یک انسان هستم، حالا قدر او بالا است یا پایین است، وجه دوم گفته می‌شود. اوّل متوجّه بشود که یک موجود ذی‌قیمتی است، در اصل انسان است. اگر قدر خود را از لحاظ انسانیّت بداند که چیست که من یک انسان هستم، خدا به او مرحمت کرده است، درک داده است، نفس ناطقه داده است و تا آخر. بعداً تفکّر کند که از لحاظ فکری و قوای علمی و ارزش‌های انسانی این آدم چقدر ارزش دارد. خوب این خیلی مهم است که یک وقت انسان، از نعمت‌هایی که در او موجود است، باخبر بشود. یک وقت هم توهّم می‌کند که اصلاً آن موجود است یا نیست، نمی‌داند. به هر حال این وجه دوم قضیه است که من الآن چقدر قدرت فکری دارم، چه می‌توانم بکنم. امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «زِنُوا أَنْفُسَکُمْ» این شخصیت را وزن بکنید، ببینید چقدر وزن دارید. انسان صبوری هستید، نیستید؛ اینها خیلی مهم است. انسان نباید هیچ وقت ناامید بشود. 

دانستن قدر خود با واقعیت
وجه سوم  این است که قدر خود را از واقعیت پایین‌تر بداند که این هم یک نقصی است. می‌گویم؛ فلان چیز را یاد بگیر. می‌گوید؛ من نمی‌توانم. نباید بگویی نمی‌توانم. حالا بیا، اگر نتوانستی، انجام نده. قدر خود را پایین‌تر از واقعیت بداند. این خیلی مهم است. این یک نقصی است. یک وقت هم نقصی است که قدر خود را بالاتر از واقعیت بداند. دیگر می‌گوید: هیچ کسی اصلاً به من نمی‌رسد. 
به قدری ما در این باره روایت داریم که می‌فرماید: یک وقت تکبّر بر شما مستولی نشود که قدر خود را بیشتر از واقعیت بدانی. اینکه کمتر بدانی آن هم بد است. امّا بیشتر از واقعیت هم بدانی هم بد است. امام(ع) در جایی دیگر می‌فرماید: «مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَیْهِ» می‌فرماید: کسی که از خود راضی باشد، خود را بالاتر از واقعیت بداند، خشم‌کنندگان بر او زیاد می‌شوند. می‌آید، قیافه می‌گیرد، تکبّر می‌کند، حرف را قطع می‌کند، می‌گوید: نخیر شما درست نگفتید، بنابراین خیلی خشم‌کننده پیدا می‌کند. وقتی می‌آید، می‌گویند: باز این آمد. 

شرح بزرگان درباره ادب
ابوهاشم جعفری(ره) از شاگردان مولای ما، حضرت رضا(ع) است. می‌گوید: در محضر حضرت رضا(ع) بودم. چه سعادتی است آدم به محضر امام زمان(ع) خود برسد و بنشیند استفاده بکند. «فَتَذَاکَرْنَا الْعَقْلَ وَ الْأَدَبَ» صحبت از عقل و ادب شد. ادب خیلی معنای زیبایی در اینجا دارد. امام معصوم حضرت رضا(علیه‌السّلام) که متّصل به غیب است، فرمود: «الْعَقْلُ حِبَاءٌ مِنَ اللهِ»؛ عقل یک تحفه‌ای است، یک هدیه‌ای از خدای تعالی است. «وَ الْأَدَبُ کُلْفَهٌ»؛ ادب کلفت است. کلفت یعنی چه؟ تکلّف دارد، زحمت دارد.
بزرگان، ادب را چنین شرح کردند که ادب هر آن چیزی است که در زندگی امروز ما و اداره‌ معاش ما مفید است. ادب نه اینکه مؤدّب بنشینیم و چیزی نگوییم، آن یک شعبه‌ آن است. درست کسب و کار بکنید، با مردم درست صحبت بکنید، به یک جایی رفتید در آنجا ملاحظه بکنید؛ کلّ ملاحظات امر معاش را ادب می‌نامند. مرحوم علّامه‌ مجلسی در کتاب مرآه‌العقول که شرح آن در کتاب کافی است، ذیل این حدیث، ادب را این‌طور تفسیر کرده است که ادب هر آن چیزی است که در امور معاش فایده داشته باشد. پس عقل هدیه‌ خدا است، ادب کلفت است.

رابطه‌ ادب و موفّقیّت در کارها
 بعد امام جمع‌بندی می‌کند: «فَمَنْ تَکَلَّفَ الأَدَبَ قَدَرَ عَلَیْهِ وفق له»؛ هر کسی زحمت ادب را به خود بدهد، موفّق می‌شود. می‌خواهد با مردم درست رفتار بکند، درست خرید و فروش بکند، موفّق می‌شود. دانشگاه برود، خیلی منظّم برود، مرتّب برود، احترام به استاد را نگه بدارد، حرف اضافه نزد، برود و بیاید او موفّق می‌شود. مغازه‌دار درست با مردم سلوک بکند، در منزل درست سلوک بکند؛ کلّ اینها در کلمه‌ ادب جمع می‌شود. پس چه شد؟ «فَمَنْ تَکَلَّفَ الاَدَبَ قَدَرَ عَلَیْهِ وفق له» هر کسی خود را در ادب به تکلّف و زحمت بیندازد، موفّق می‌شود. بالاخره کاسب خوبی می‌شود، دانشجوی خوبی می‌شود. «وَ مَنْ تَکَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ‌یَزْدَدْ بِذَلِکَ إلا جَهْلا» از آن احادیث سخت است. به هر حال امام(ع) می‌فرماید: شاید در فهم بعضی از مطالب یک نیروی خاصّی به کسانی داده می‌شود. ممکن است یک نفر در پزشکی موفّق بشود، یک عقل پزشکی به او داده باشند. یک کسی دیگر برود، نشود. یکی عقل ریاضی دارد، خلاصه حدیث خیلی عجیبی است. امروز روان‌شناسان، روان‌کاوان باید دور این حدیث طواف بکنند که اگر متکلّف به ادب بشود، موفّق می‌شود، متکلّف به عقل بشود، نمی‌شود. هر کدام یک عقلی می‌خواهد، عقل پزشکی یک چیزی است، عقل فلاسفه یک چیز است، عقل عرفان یک چیزی است.
«الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ» تمام این وجوه در اینجا قرار دارد. اوّلاً، قدر خود را بدان که انسان هستی. ثانیاً، چه قوایی را دارید، چه قوایی را ندارید. ثالثاً، یک قوایی را دارید که از اینها آگاهی ندارید. رابعاً، قوایی دارید که ممکن است، فکر بکنید از دست رفته است. آن را هم فکر بکن که از دست نرفته است، شاید نرفته باشد. خامساً، که خود را بالاتر از واقعیت فکر نکنی، این خیلی خطر دارد. اصلاً عقل آدم فاسد می‌شود. اگر کسی خود را بالاتر از واقعیت بداند، محروم می‌شود، دیگر چیزی هم از کسی نمی‌پرسد؛ می‌گوید: دیگر چه نیازی است که من بپرسم. هر کسی هم می‌گوید؛ ‌بی‌جهت می‌گوید. بعضی‌ها این‌طور هستند.

دشمنی مردم نسبت به آن چیزی که نمی‌دانند
اصلاً بعضی‌ها معلومات را دوست ندارند. در همین نهج‌البلاغه است که می‌فرماید: «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» مردم دشمن آن چیزی هستند که نمی‌دانند. بعضی از پزشکان زحمت کشیده به مردم چیزهایی می‌گویند، من دیدم بعضی‌ها لج می‌کنند. می‌گویند بی‌ربط می‌گویند. به آنها می‌گویم؛ مگر شما اینها را خوانده‌اید که انکار می‌کنید؟ شخصی را می‌شناختم به یک بیماری مبتلا بود؛ گفتند: اصلاً هیچ پرهیز نمی‌کند و روز به روز هم دارد بدتر می‌شود. به او می‌گفتیم به دکتر برو، می‌گفت؛ دکتر دیگر چیست؟! بی‌خود می‌گویند. آخوندها بی‌خود می‌گویند. برو در خانه بنشین. فلاسفه بی‌خود می‌گویند، عرفا بی‌خود می‌گویند.
«وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلا أَلا یَعْرِفَ قَدْرَهُ» باز هم به تمام این وجوه برگردانید. می‌گوید؛ در نادانی مرد همین کافی است که قدر خود را نشناسد. به انسانیّت خود متوجّه نیست، به قوای خود متوجّه نیست، به نیروهایی که خدا در او قرار داده است، متوجّه نیست، اصلاً هیچ و پوچ. خود را ارزان می‌فروشد. برای همین ما خود را ارزان می‌فروشیم. برای یک چیز جزئی معصیت می‌کنیم.
جوانان عزیز با هر کسی دوست نشوید، نمی‌گویم تکبّر داشته باشید و رد بشوید. یک سلام و علیک داریم، آدم می‌رود از کاسب یک چیزی بخرد، یک سلام و علیک می‌کند، مؤدّب است. یک وقت هم است که نه دوست بسیار صمیمی می‌خواهی بگیری، باید خیلی دقّت بکنی که یک وقت دیدی خیلی ارزان فروخته شدی، اصلاً در شأن تو نبود با او دوست بشوی...
خدا کسی را گمراه نمی‌کند. گمراه کردن خدا قطع مدد است، معنای آن، این است که یک وقت بنده این‌قدر معصیت می‌کند، خدا مدد را قطع می‌کند. «وَ إِنَّ مِنْ أَبْغَضِ الرِّجَالِ إِلَى اللهِ تَعَالَى لَعَبْداً وَ کَلَهُ اللهُ إِلَى نَفْسِهِ»؛ دشمن‌ترین مردمان به خدا کسی است که خدا او را به حال خود واگذار بکند. بعضی‌ها می‌گویند خدایا ما را حتی آنی به خود واگذار نکن.

سردار سلامی در نشست مشترک فرماندهان پلیس و سپاه فرودگاه‌های کشور
جانشین فرمانده کل سپاه با بیان اینکه؛ امنیت مطلوب فرودگاه‌های کشور نتیجه تعامل و همدلی نیروی انتظامی و سپاه است، گفت پلیس و سپاه با ارتباط متقابل و تقویت بنیه عملیاتی خود باید بتوانند در حفظ امنیت فرودگاه‌ها به مثابه یک جزء مهم از هویت ملی کشور مؤثر و موفق باشند.
سردار حسین سلامی در نشست مشترک فرماندهان پلیس و سپاه فرودگاه‌های کشور با محوریت «حج تمتع سال 96» با اشاره به اینکه فضای امنیتی جدیدی ایجاد شده است، این فضا را انعکاس تغییر و تحولات عرصه سیاسی در سطح منطقه و جهان و همچنین بازتاب موفقیت‌های بزرگ اسلام و شکست‌های جبهه استکبار دانست.
وی گفت: «موفقیت‌های نظام و انقلاب از یک سو و شکست‌های استکبار از سوی دیگر موجب ایجاد همگرایی در جبهه دشمنان انقلاب شده است.»
جانشین فرمانده کل سپاه با بیان اینکه؛ تأمین امنیت برای کشورها، موضوعی لحظه‌ای نیست، تأکید کرد: «گروه‌های تکفیری در منطقه به سرعت در حال از دست دادن جغرافیای تحت تسلط خود بوده و سعودی‌ها نیز در کشور یمن متوقف شده‌اند و این اتفاقات پیروزی‌های بزرگ در آینده نزدیک را نوید می‌دهد.»
سردار سلامی با اشاره به دستگیری و متلاشی شدن چندین گروهک تکفیری در مناطق جنوب و شرق کشور از زحمات نیروی انتظامی در جریان مقابله با حملات تروریستی در حرم امام(ره) و مجلس شورای اسلامی، تقدیر کرد.
جانشین فرمانده کل سپاه با تأکید بر اینکه؛ امنیت یک شاخصه مهم بوده، اعتبار جهانی داشته و جزء هویت یک ملت و شاخصه مهم کارایی نظام سیاسی به شمار می‌رود، تصریح کرد: «در این میان امنیت هوانوردی موضوعی مهم بوده و از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ چرا که یک اتفاق کوچک بعد بین‌المللی پیدا می‌کند.»
وی ادامه داد: «فرودگاه‌های یک کشور نماد آن کشور و نخستین نقاطی هستند که در معرض دید جهانیان قرار می‌گیرند و البته از اولین نقاطی هستند که مورد تهدید دائم گروه‌های تروریستی می‌باشند، پس ما نیازمند توجه بسیار جدی به موضوع امنیت فرودگاه‌ها هستیم.»
جانشین فرمانده کل سپاه بیان کرد: «با وجود دشمنان فراوان، اما امنیت در بخش هوانوردی کشور به خوبی وجود دارد و یکی از رازهای موفقیت آن وحدت و همدلی موجود در میان نیروی انتظامی و سپاه است؛ چرا که این نیروها دیدی ژرف داشته و به کوچک‌ترین مسائل توجه می‌کنند.»
وی نظارت دقیق، دستورالعمل‌های مناسب، ایجاد فضای پشتیبانی، رفتار حرفه‌ای و اخلاق‌مداری را در میان نیروهای امنیتی فرودگاه یک ضرورت دانست و تأکید کرد: «پلیس و سپاه با ارتباط متقابل، آموزش جدی، اعتمادبه‌نفس و تقویت بنیه عملیاتی خود باید بتوانند در حفظ امنیت فرودگاه‌ها به منزله یک جزء مهم از هویت ملی کشور مؤثر و موفق باشند.»
سردار سلامی در پایان سخنان خود با تأکید بر اینکه امنیت پرواز و ایمنی با هم پیوستگی دارند و همه باید تلاش داشته باشند با بهره‌گیری از تجربیات داخلی و جهانی، همدلی و نظم، امنیت موجود در هوانوردی را حفظ کنند، از تلاش‌ها و زحمات سردار حسن مهری فرمانده پلیس فرودگاه‌های کشور و سردار گرجی‌زاده فرمانده سپاه حفاظت فرودگاه در تأمین امنیت فرودگاه‌های کشور قدردانی کرد.

گزارشی از اعتراض سینماگران به وضعیت اکران
 مهدی امیدی/ بی‌اغراق و دور از واقعیت نیست اگر بگوییم فیلم‌های کمدی، آن هم از نوع نازل و بی‌ارزش، امسال به اصلی‌ترین جریان در سینمای ایران تبدیل شده است! فیلم‌هایی که وجاهت هنری و ارزش محتوایی ندارند و صرفاً با به خنده واداشتن مخاطب در پی بالا بردن دریافت از گیشه هستند.
اگر به جدول نمایش فیلم‌های سینماهای کشور در سال 96 نگه کنیم، کمدی‌های بی‌مایه روند رو به افزایشی داشته است. از ابتدای امسال، فیلم‌های «گشت 2»، «خوب، بد، جلف»، «نهنگ عنبر 2»، «مادر قلب اتمی»، «اکسیدان» و «سه بیگانه» نشان می‌دهند بازار تولید فیلم‌های کمدی گرم است.
البته تولید فیلم کمدی اصلاً بد نیست و سینما به این‌گونه فیلم‌ها هم نیاز دارد؛ اما آنچه نگران‌کننده است، نزول روزافزون این‌گونه فیلم‌ها در سینمای کشورمان است. متأسفانه، برخی از فیلم‌سازها با سوءاستفاده از این تمایل، به جای طنز و کمدی هنرمندانه به شوخی‌های عامیانه و رایج در فضای مجازی رو آورده‌اند تا بتوانند به سود اقتصادی بیشتری دست پیدا کنند.
ماجرایی که حتی اعتراض اهالی خانواده سینما را نیز برانگیخته است. بسیاری از سینماگران معتقدند، این روش، سبب لطمه دیدن فرهنگ جامعه و تنزل ذائقه علاقه‌مندان به سینما می‌شود. چنانکه محسن علی‌اکبری، تهیه‌کننده «مریم مقدس» در این باره معتقد است: «در سال‌های گذشته کمدی‌های مبتذل مسیر حرکت را به انحصار خود درآورده‌اند و سینمای کمدی سالم را از حالت شوخی‌های مناسب و طنزگونه خارج کرده‌اند؛ به طوری که دیگر این فیلم‌ها حرفی برای گفتن ندارند و صرفاً، به دنبال خنداندن مردم هستند.» وی می‌گوید: «از آنجایی که جذب مخاطب در سینما دشوار است، این کمدین‌ها برای جذب تماشاگر بیشتر و چرخش مالی گیشه فیلم‌شان دست به لودگی در فیلم‌های‌شان زدند و نتیجه این شد که متأسفانه سینمای ایران به ابتذال کشیده شد و تغییر ذائقه چشمگیری را در مخاطب مواجه شدیم.»
علی‌اکبری با بیان اینکه تنها به‌کارگیری الفاظ رکیک در فیلم‌ها را نباید ابتذال خواند، گفت: «این روزها ابتذال تعریف جدیدی پیدا کرده؛ اینکه فیلمی فرهنگ و ارزش‌های چندین ساله کشور ما را زیر سؤال ببرد، به نظر من خلاف است. من امیدوارم مسئولان سینمایی همت بگمارند و فیلمسازان ارزشی دهه شصت را که با دغدغه و کوله‌باری از تجربه فیلم‌سازی هستند، به کار دعوت کنند تا بار دیگر شاهد فیلم‌های ارزشی ماندگار در سینمای ایران باشیم.»
پوران درخشنده، کارگردان سینما نیز معتقد است: «فیلم‌های کمدی سخیف، دیالوگ‌های مبتذل و آثاری که الفاظ و حرکات زشت به کار می‌برند، این روزها گیشه را در دست دارند. این آثار حداقل باید تفکیک سنی شوند؛ زیرا کودکان به محض شنیدن این گونه الفاظ به سرعت آنها را تکرار کرده و یاد می‌گیرند.» وی افزود: «همواره جایگاه فیلم‌های دینی و مذهبی بسیار خالی است. این نوع فیلم‌ها نوعی امر به معروف و نهی از منکر هنرمندانه است. ما باید بیش از پیش در ساخته‌های‌مان بر اخلاق‌گرایی و رسالتی که بر دوش داریم، تکیه کنیم.
محسن محسنی‌نسب، کارگردان سینما هم با اشاره به مشکلات مالی که گریبان سینما را گرفته، تصریح کرد: «کارگردان، یک بازیگر لوده و نه کمدین را به لوکیشن خیابان آورده و با امکاناتی بسیار کم جلوی دوربین می‌برد تا به زورِ جوک‌های مسخره و لوده‌بازی مخاطب را خندانده و فروش میلیاردی داشته باشد. با این نوع سازوکار تولید در سینمای کمدی چه دلیلی دارد که تهیه‌کننده به سراغ فیلم‌های دیگر برود و خود را درگیر سختی‌های ساخت سینمای اکشن کند؟ این نوع از سینمای کمدی پر فروش در تهیه‌کنندگان تأثیر منفی گذاشته و آنها را به سمت فیلم‌های راحت کشانده است.» وی اضافه کرد: «این روزها سینمای کمدی دست همه را بسته است. فیلم‌نامه‌های این آثار با بهره‌گیری از الفاظ رکیک و مبتذل فضای مجازی و تلگرام شکل گرفته و همان الفاظ زشت به هم وصل شده و به اصطلاح پیش از کارگردانی تشکیل یک فیلم سخیف را می‌دهند که متأسفانه در فروش هم موفق است. نباید با تولید چنین آثاری توقع مخاطب از سینما را سطحی کرد.»
عباس لاجوردی، کارگردان سینما نیز درباره کمدی‌های سخیف می‌گوید: «به شخصه در شرایط حاضر ترجیح می‌دهم که کودکانم را به سینما نبرم. ما با اکران این آثار به زمانی برمی‌گردیم که خانواده‌ها به سینما می‌رفتند و با فحش و الفاظ رکیک فراوان بازیگران روبه‌رو می‌شدند. آن دوران هم استفاده از این الفاظ در آثار رایج بود و گاهی اینها را دلیلی بر کیفیت اثر می‌دانستند.»
وی افزود: «قبلاً می‌گفتیم آن فیلم بد است و نباید آن را ببینیم؛ ولی الآن کار به جایی رسیده که باید بگردیم که کدام فیلم را می‌شود دید.»

 سید فخرالدین موسوی/ انتخاب شهردار تهران برخلاف همه سخنانی که از سوی چهره‌های مختلف اصلاح‌طلب شنیده می‌شود، اکنون به زور‌آزمایی طیف‌های مختلف برای این جریان تبدیل شده است؛ زورآزمایی که در تیترهای رسانه‌های اصلاح‌طلب هویداست؛ روزنامه «آرمان امروز» نزدیک به کارگزاران و خانواده مرحوم هاشمی با تیتر «مرعشی، جدی‌تر از دیروز» تلاش می‌کند با ذکر سوابق اجرایی آن و همچنین تأکید بر نزدیکی و خویشاوندی وی با رئیس فقید دولت‌های پنجم و ششم، او را بهترین گزینه برای تکیه بر کرسی شهرداری تهران معرفی کند. این روزنامه در همین راستا می‌نویسد: «این روزها بهشت در انتظار انتخاب ساکن بعدی است؛ ساکن 12‌ساله بهشت دیگر شانسی برای تمدید حضور ندارد و قرار است این بار اصلاح‌طلبان شورای شهر ساکن بهشت را تعیین کنند. تا به امروز گزینه‌های زیادی برای تصدی شهرداری تهران معرفی شده‌اند که از آن جمله می‌توان به محمدعلی نجفی، محمود حجتی، محمدعلی افشانی و... اشاره کرد، اما در میان اسامی مطرح‌شده نام سیدحسین مرعشی از دیگر گزینه‌ها پررنگ‌تر است. غلامحسین کرباسچی با اشاره به گمانه‌زنی‌های اخیر در خصوص انتصاب شهردار تهران و مطرح بودن نام سیدحسین مرعشی برای قرار گرفتن در این سمت گفت: تا جایی که می‌دانم تعداد قابل توجهی از اعضای شورای شهر نظر مثبتی به آقای مرعشی دارند و ایشان را از گزینه‌های قابل توجه و مهم شهرداری می‌دانند.» موضوعی که با واکنش جریان منتقد روبه‌رو شد؛ چنانکه پایگاه خبری «جهان نیوز» با اشاره به سهم‌خواهی جریان‌های مختلف طیف اصلاحات در جریان انتخاب شهردار آینده پایتخت، می‌نویسد: «جنگ رسانه‌ای برای پررنگ کردن نام حسین مرعشی وارد مرحله تازه‌ای شده است. این در شرایطی است که مرعشی از فعالین اقتصادی است که پرونده‌های اقتصادی وی در زمان استانداری کرمان و همچنین فعالیت اقتصادی او در دو دهه اخیر پر از موارد مشکوک و لابی‌های پر قدرت است. او همچنین در زمینه فعالیت‌های سیاسی نیز پرحاشیه بوده تا جایی که در فتنه 88 به خاطر تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی به یک سال حبس محکوم و راهی اوین شد.»
اما طیف دیگر اصلاح‌طلبان که به شورای عالی اصلاحات و رئیس دولت اصلاحات نزدیکند، عارف را گزینه مطلوب خود می‌دانند و علاقه دارند او را بهترین انتخاب برای کرسی شهر تهران معرفی کنند. چنانکه روزنامه «آفتاب یزد» با تیتر «چرا عارف یک گزینه جدی است» می‌نویسد: «مردان سخنوری که هر هفته چالشی‌ترین موضوعات را در رسانه‌ها مطرح می‌کنند، شاید برای برخی از بدنه جوان خوشایندتر باشند، اما سنگینی اصلاحات بر دوش مردان و زنانی است که بار اصلی را معمولاً به دور از هیاهو به دوش می‌کشند. موضوع تنها جایگزینی شهردار نیست. شهرداری تهران منبع عظیمی از منابع مالی است که در هر منطقه آن صدها قرارداد در آن منعقد شده است و منافع بسیاری برای یک طیف خاص ایجاد شده است، این منافع عظیم اگر به چالش کشیده شود، منابع لازم را برای حملات سهمگین و بی‌امان فراهم خواهد آورد، تغییر تمام مدیران منطقه، حسابرسی سنگین و لایه‌برداری از حساب‌های چند ساله، فسخ قراردادهای مسئله‌دار، تغییر کانال بودجه‌هایی که به نام موضوعات فرهنگی اختصاص داده شده‌اند، جایگزین‌ کردن هزاران نیروی جوان مستعد و البته اصلاح‌طلب به جای افرادی که مستقیماً در راستای برنامه‌های سیاسی بلندمدت شهرداری و نه بر اساس توان فنی استخدام شده‌اند، کاری است بزرگ که سهمگین‌ترین حملات را برای شهردار آینده به ارمغان خواهد آورد. در این شرایط شهرداری فلج خواهد شد. مقابله با این حملات مستلزم انتخاب چهره‌ای است که بتواند تمام استعداد همه احزاب اصلاح‌طلب را به کار گیرد و نه فقط یک حزب را. در شرایطی که هر روز نداهایی از درون اصلاحات در جهت به چالش کشیدن نهادهایی همچون شورای‌عالی یا حتی پیر اصلاحات به گوش می‌رسد، بدیهی است اگر شهردار یک چهره حزبی باشد در مقابل این حملات تنها خواهد ماند. محمدرضا عارف علی‌رغم تمام انتقادات تنها فردی است که تاکنون توانسته است با احزاب هزار سلیقه اصلاح‌طلب همکاری مشترک داشته باشد و آنها را در کنار هم نگه دارد. او منطقی‌ترین گزینه در میان رجال موجود و ممکن برای شهردار شدن است.» اما این نگاه در میان بدنه این جریان در شبکه‌های اجتماعی با انتقادات گسترده روبه‌رو می‌شود تا آنجا که بعضی از خبرنگاران اصلاح‌طلب انتخاب عارف را آبروریزی برای جریان اصلاحات می‌دانند و می‌نویسند که اصلاح‌طلبان با انتخاب عارف به عنوان شهردار هم آبروی خود را می‌برند و هم تهران را با بحران مدیریت روبه‌رو می‌کنند! عارف اگر می‌خواهد کاری انجام دهد، در همان مجلس فرصت‌های فراوانی وجود دارد.