محمد رضایی/ قيام سیام تير 1331 نقطه عطفي در مبارزات نهضت ملي شدن صنعت نفت، يكي از جنبشهاي اصيل سياسيـ اجتماعي تاريخ معاصر ايران و اوج تجلي ارادة مستقيم مردم در تأسيس دولت مبتني بر خواست ملت بود. اين قيام يك سال و چهار ماه پس از به ثمرنشستن نهضت ملي صنعت نفت رخ داد.
پس از برگزاري انتخابات دورة هفدهم و افتتاح مجلس شوراي ملي و بازگشت دكتر مصدق از دادگاه لاهه و در بحبوحة مبارزات نهضت ملي شدن نفت، با وجود اظهار تمايل اكثريت نمايندگان مجلس جديد به نخستوزيري مجدد دكتر مصدق، ناگهان وي از سمت خود استعفا داد. علت اين امر كارشكنيهاي اقليت مجلس، تحت رهبري سيدحسن امامي؛ تمايل نداشتن مجلس سنا به زمامداري دكتر مصدق و اختلاف بر سر درخواست اختيارات بيشتر براي نخستوزير بود. سيدحسن امامي با اكثريت آرا توانست رئيس مجلس شوراي ملي شود. بر اساس سنت پارلماني، پس از انتخاب هیئترئيسه مجلس، نخستوزير قبلي باید از سمت خود كنارهگيري كند تا مجلس جديد رأي تمايل خود را در حفظ دولت قبلي يا معرفي دولت جديد اعلام دارد. با وجود مخالفت جمعي از نمايندگان، اكثريت مجلس، يعني 52 نفر از 65 نفر نمايندة حاضر در جلسه، در روز پانزدهم تيرماه 1331 به نخستوزيري دكتر محمد مصدق اظهار تمايل كردند؛ اما روز بعد، مجلس سنا ابراز تمايل خود را به ارائه برنامههاي دولت و ملاحظه و بررسي آن برنامهها موكول كرد.
دكتر مصدق روز شانزدهم تير به دليل تمايل نشان ندادن مجلس سنا از قبول پست نخستوزيري خودداري كرد. روز هجدهم تير از ميان نمايندگان حاضر در مجلس سنا تنها 14 نفر به زمامداري دكتر مصدق ابراز تمايل كردند. آيتالله كاشاني در واكنش به مخالفت مجلس سنا در تأیید ادامة زمامداري دكتر مصدق، اعلامية شديداللحني صادر كرد. از طرف احزاب، گروهها، اصناف، پيشهوران و بازاريان نيز تلگرافها و نامههاي فراواني در حمايت از مصدق به مركز ارسال شد.
تحت فشار گروههاي سياسي و درخواستهاي مكرر مردم و اظهار تمايل مجلس شوراي ملي، شاه با وجود مخالفت مجلس سنا، فرمان نخستوزيري دكتر مصدق را صادر كرد. مصدق اين بار اعطاي اختيارات شش ماهه و درخواست مقام وزارت جنگ را پيششرط پذيرش مقام نخستوزيري قرار داد. شاه از دادن مقام وزارت جنگ به نخستوزير امتناع كرد و دكتر مصدق استعفا داد. وي طي نامهاي در 25 تير به شاه نوشت: «چون در نتيجة تجربياتي كه در دولت سابق به دست آمده پيشرفت كار در اين موقع حساس ايجاب ميكند كه پست وزارت جنگ را فدوي شخصاً عهدهدار شود و اين كار مورد تصويب شاهانه واقع نشد، بهتر آن است كه دولت آينده را كسي تشكيل دهد كه كاملاً مورد اعتماد باشد و بتواند منويات شاهانه را اجرا كند. با وضع فعلي ممكن نيست مبارزاتي را كه ملت ايران شروع كرده است پيروزمندانه خاتمه دهد.»
پس از استعفاي دكتر مصدق، در جلسه غير علني، اكثريت مجلس به زمامداري احمد قوام ابراز تمايل کردند و شاه فرمان نخستوزيري او را صادر کرد. قوام نيز در روز بيستوهفتم تير اعلامية شديداللحني با عنوان «كشتيبان را سياستي دگر آمد» صادر كرد كه از راديو پخش شد.
وي در اعلاميه خود پس از ادعاها و وعدههاي بسيار، مخالفان خود، يعني مردم را چنين تهديد كرد: «... من با اتکای شما و نمايندگان شما اين مقام را قبول كردهام و هدف نهاییام رفاه و سعادت شماست. سوگند ياد ميكنم كه شما را خوشبخت خواهم كرد. بگذاريد من با فراغ بال شروع به كار كنم. واي به حال كساني كه در اقدامات مصلحانه من اخلال كنند و در راهي كه در پيش دارم مانع بتراشند يا نظم عمومي را به هم بزنند. اينگونه آشوبگران با شديدترين عكسالعمل از طرف من روبهرو خواهند شد و چنانكه در گذشته نشان دادهام، بدون ملاحظه از احدي و بدون توجه به مقام و موقعيت مخالفين، كيفر اعمالشان را در كنارشان ميگذارم. حتي ممكن است تا جایی بروم كه با تصويب اكثريت پارلمان دست به تشكيل محاكم انقلابي زده، روزي صدها تبهكار را از هر طبقه به موجب حكم خشك و بيشفقت قانون قرين تيرهروزي سازم. به عموم اخطار ميكنم كه دوره عصيان سپري شده و روز اطاعت از اوامر و نواهي حكومت فرا رسيده است. كشتيبان را سياستي دگر آمد...»
در اين هنگام آيتالله كاشاني با حكومت قوام به شدت مخالفت کرده و مردم را به مبارزه دعوت كرد. آيتالله كاشاني طي اعلاميهاي خطاب به قوام چنين گفت: «احمد قوام بايد بداند در سرزميني كه مردم رنجديده آن پس از سالها رنج و تعب شانه از زير بار ديكتاتوري بيرون كشيدهاند، نبايد اختناق افكار عقايد را اعلام و مردم را به اعدام دستهجمعي تهديد نمايد. من صريحاً ميگويم كه بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه اين جهاد كمر همت بربسته و براي آخرين مرتبه به صاحبان سياست استعماري ثابت كنند تلاش آنان در به دست آوردن قدرت و سيطره گذشته محال است و ملت مسلمان ايران به هيچ يك از بيگانگان اجازه نخواهد داد كه به دست مزدوران آزمايش شده، استقلال آنان پايمال و نام باعظمت و پرافتخاري كه ملت ايران در اثر مبارزه مقدس خود به دست آورده است، مبدل به ذلت و سرشكستگي شود.»
آيتالله كاشاني سپس در مصاحبه با خبرنگاران داخلي و خارجي به صراحت اعلام كرد: «اگر قوام ظرف 48 ساعت نرود، اعلام جهاد خواهم كرد و شخصاً كفنپوشيده پيشاپيش مردم به مبارزه خواهم پرداخت.» پس از اين موضعگيري قاطع آيتالله كاشاني و تعطیلی بازار و مغازهها، مردم روز 30 تير به خيابانها آمدند و خواستار سرنگوني قوام شدند.
دولت براي مقابله با مخالفتهاي مردمي دستورات اكيدي به نيروهاي شهرباني و ارتش صادر كرد؛ ولي با وجود سركوب شديد، نارضايتي مردمي از دولت قوام و حمايت از دكتر مصدق به اوج خود رسيد. اعتصابات، تظاهرات خياباني و درگيريهاي مردمي با پليس و ارتش گسترش يافت و با اعلام تعطيلي روز سيام تير از سوي گروهها، احزاب، جمعيتهاي ديني و سياسي هوادار دكتر مصدق، درگيري به اوج رسيد.
در اين روز نيروهاي انتظامي و نظامي، مردم را به گلوله بستند و عدهاي را به شهادت رساندند. سرلشكر وثوق، فرمانده ژاندارمري نيز كفنپوشان باختران، همدان و قزوين را در كاروانسرای سنگي به گلوله بست و از حركت آنان به تهران جلوگيري كرد.
نمايندگان دولت و شاه با عجله به ملاقات آيتالله كاشاني رفتند تا ايشان را به آرام كردن مردم راضي كنند؛ اما وي با صراحت درخواست آنان را رد كرده و تأکید كرد، اگر قوام كنار نرود، اعلام جهاد خواهد كرد. شاه كه موقعيت خويش را در خطر ميديد، دولت قوام را در غروب روز سیام تير بركنار كرد و در همان روز از 64 نماينده مجلس 61 نفر به زمامداري دكتر مصدق اظهار تمايل كردند و شاه نيز مجبور به صدور فرمان نخستوزيري مصدق در سيويكم تير شد. به این صورت جنبش مردمي توانست با حمايت از دكتر مصدق دولت مورد درخواست خود را تعيين كند.
روز بعد پس از قیام سیام تیر، دیوان لاهه اعلام کرد در رسیدگی به اختلاف ایران و انگلیس در زمینه مسئله نفت صلاحیت ندارد. دکتر مصدق به مناسبت تجلیل از شهدای روز سیام تیر کلیه ادارات دولتی را تعطیل عمومی کرد و مجلس قیام سیام تیر را «قیام ملی» و شهدای آن روز را «شهدای ملی» نامید.