قدرتی شگرف دارد....
هنگامی که برای انسان‌ها 
آرزوی سعادت می‌کنی
نیروی درونت به تمامی 
انسان‌های پاک طینت متصل می‌شود
و راهی می‌شوی برای عبور تمامی دعاهای خیری که از تمامی مردم فرستاده شده
و آنگاه انرژی دعاها 
و برکت انسان‌های روی زمین
وارد زندگی‌ات می‌شود!
برای هم دعای خیر کنیم...


حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: «لاجَمَالَ أَزْيَنُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لاسَوْأَةَ أَسْوَأُ مِنَ الْكَذِبِ‏ وَ لاحَافِظَ أَحْفَظُ مِنَ الصَّمْتِ وَ لَاغَائِبَ أَقْرَبُ مِنَ الْمَوْت‏»
هيچ زيبایى آراسته‏‌تر از عقل و خرد نيست،
هيچ زشتى بدتر از دروغ نيست،
هيچ نگهبانى بهتر از خاموشى نيست 
و هيچ غایبی نزدیک‌تر از مرگ نيست.
كافي، ج‏8، ص18

گزارشی از اعتراض سینماگران به وضعیت اکران
 مهدی امیدی/ بی‌اغراق و دور از واقعیت نیست اگر بگوییم فیلم‌های کمدی، آن هم از نوع نازل و بی‌ارزش، امسال به اصلی‌ترین جریان در سینمای ایران تبدیل شده است! فیلم‌هایی که وجاهت هنری و ارزش محتوایی ندارند و صرفاً با به خنده واداشتن مخاطب در پی بالا بردن دریافت از گیشه هستند.
اگر به جدول نمایش فیلم‌های سینماهای کشور در سال 96 نگه کنیم، کمدی‌های بی‌مایه روند رو به افزایشی داشته است. از ابتدای امسال، فیلم‌های «گشت 2»، «خوب، بد، جلف»، «نهنگ عنبر 2»، «مادر قلب اتمی»، «اکسیدان» و «سه بیگانه» نشان می‌دهند بازار تولید فیلم‌های کمدی گرم است.
البته تولید فیلم کمدی اصلاً بد نیست و سینما به این‌گونه فیلم‌ها هم نیاز دارد؛ اما آنچه نگران‌کننده است، نزول روزافزون این‌گونه فیلم‌ها در سینمای کشورمان است. متأسفانه، برخی از فیلم‌سازها با سوءاستفاده از این تمایل، به جای طنز و کمدی هنرمندانه به شوخی‌های عامیانه و رایج در فضای مجازی رو آورده‌اند تا بتوانند به سود اقتصادی بیشتری دست پیدا کنند.
ماجرایی که حتی اعتراض اهالی خانواده سینما را نیز برانگیخته است. بسیاری از سینماگران معتقدند، این روش، سبب لطمه دیدن فرهنگ جامعه و تنزل ذائقه علاقه‌مندان به سینما می‌شود. چنانکه محسن علی‌اکبری، تهیه‌کننده «مریم مقدس» در این باره معتقد است: «در سال‌های گذشته کمدی‌های مبتذل مسیر حرکت را به انحصار خود درآورده‌اند و سینمای کمدی سالم را از حالت شوخی‌های مناسب و طنزگونه خارج کرده‌اند؛ به طوری که دیگر این فیلم‌ها حرفی برای گفتن ندارند و صرفاً، به دنبال خنداندن مردم هستند.» وی می‌گوید: «از آنجایی که جذب مخاطب در سینما دشوار است، این کمدین‌ها برای جذب تماشاگر بیشتر و چرخش مالی گیشه فیلم‌شان دست به لودگی در فیلم‌های‌شان زدند و نتیجه این شد که متأسفانه سینمای ایران به ابتذال کشیده شد و تغییر ذائقه چشمگیری را در مخاطب مواجه شدیم.»
علی‌اکبری با بیان اینکه تنها به‌کارگیری الفاظ رکیک در فیلم‌ها را نباید ابتذال خواند، گفت: «این روزها ابتذال تعریف جدیدی پیدا کرده؛ اینکه فیلمی فرهنگ و ارزش‌های چندین ساله کشور ما را زیر سؤال ببرد، به نظر من خلاف است. من امیدوارم مسئولان سینمایی همت بگمارند و فیلمسازان ارزشی دهه شصت را که با دغدغه و کوله‌باری از تجربه فیلم‌سازی هستند، به کار دعوت کنند تا بار دیگر شاهد فیلم‌های ارزشی ماندگار در سینمای ایران باشیم.»
پوران درخشنده، کارگردان سینما نیز معتقد است: «فیلم‌های کمدی سخیف، دیالوگ‌های مبتذل و آثاری که الفاظ و حرکات زشت به کار می‌برند، این روزها گیشه را در دست دارند. این آثار حداقل باید تفکیک سنی شوند؛ زیرا کودکان به محض شنیدن این گونه الفاظ به سرعت آنها را تکرار کرده و یاد می‌گیرند.» وی افزود: «همواره جایگاه فیلم‌های دینی و مذهبی بسیار خالی است. این نوع فیلم‌ها نوعی امر به معروف و نهی از منکر هنرمندانه است. ما باید بیش از پیش در ساخته‌های‌مان بر اخلاق‌گرایی و رسالتی که بر دوش داریم، تکیه کنیم.
محسن محسنی‌نسب، کارگردان سینما هم با اشاره به مشکلات مالی که گریبان سینما را گرفته، تصریح کرد: «کارگردان، یک بازیگر لوده و نه کمدین را به لوکیشن خیابان آورده و با امکاناتی بسیار کم جلوی دوربین می‌برد تا به زورِ جوک‌های مسخره و لوده‌بازی مخاطب را خندانده و فروش میلیاردی داشته باشد. با این نوع سازوکار تولید در سینمای کمدی چه دلیلی دارد که تهیه‌کننده به سراغ فیلم‌های دیگر برود و خود را درگیر سختی‌های ساخت سینمای اکشن کند؟ این نوع از سینمای کمدی پر فروش در تهیه‌کنندگان تأثیر منفی گذاشته و آنها را به سمت فیلم‌های راحت کشانده است.» وی اضافه کرد: «این روزها سینمای کمدی دست همه را بسته است. فیلم‌نامه‌های این آثار با بهره‌گیری از الفاظ رکیک و مبتذل فضای مجازی و تلگرام شکل گرفته و همان الفاظ زشت به هم وصل شده و به اصطلاح پیش از کارگردانی تشکیل یک فیلم سخیف را می‌دهند که متأسفانه در فروش هم موفق است. نباید با تولید چنین آثاری توقع مخاطب از سینما را سطحی کرد.»
عباس لاجوردی، کارگردان سینما نیز درباره کمدی‌های سخیف می‌گوید: «به شخصه در شرایط حاضر ترجیح می‌دهم که کودکانم را به سینما نبرم. ما با اکران این آثار به زمانی برمی‌گردیم که خانواده‌ها به سینما می‌رفتند و با فحش و الفاظ رکیک فراوان بازیگران روبه‌رو می‌شدند. آن دوران هم استفاده از این الفاظ در آثار رایج بود و گاهی اینها را دلیلی بر کیفیت اثر می‌دانستند.»
وی افزود: «قبلاً می‌گفتیم آن فیلم بد است و نباید آن را ببینیم؛ ولی الآن کار به جایی رسیده که باید بگردیم که کدام فیلم را می‌شود دید.»

در گذشته کلمات یا حرکات می‏‌توانستند چند معنا داشته باشند؛ اما حالا کلمات همان یک معنا را هم به زور دارند. مثل کلمه «عملی» که در قدیم هم به اهل کار و عمل گفته می‏شد، هم به اهل یک «چیز» دیگر و هم به کار قابل انجام یا مثلاً در گذشته کسی که بدون اجازه پول یا وسیله شما را برمی‏داشت، در حالت خوش‌بینانه خیلی با شما ندار بود یا یک آدم بی‌تربیت شناخته می‌شد و شما در زمینه مفاهیم ادب و اهمیت اجازه گرفتن برای تصاحب مال غیر، نصیحتش می‏‌کردید؛ اما در حالت بدبینانه دزد نامیده می‏شد و شما با گفتن... و... او را نصیحت کرده، آنگاه روانه «آب خنک خوردن‌گاه» می‌‌نمودید و وی از کار زشت خود خجل می‌شد.
اما در عصر حاضر به جای همه اینها از واژه «حامی حقوق بشر» استفاده می‏شود. برای نمونه وقتی کدخدا (در برخی نسخ «بی‏خدا» آمده) تصویب می‏کند که آثار باستانی ما برای پرداخت غرامت کشته‌شدگان یک اشغالگر در یک جای دیگر جهان، فروخته شود، یک کار حقوق بشرانه است. البته این کار حتی به فکر مرحوم رابین‌هود هم نرسیده بود و اگر ایشان الآن حضور داشتند، حتماً راهکار این حرکت انسان‌دوستانه را جویا می‏شدند. در قدیم به این افراد، عتیقه‌دزد یا زیرخاکی دزد یا دله ‏دزد یا مال مردم‌خور یا دزد بی‏‌پدر می‏‌گفتند؛ اما الآن چون آنها موجودات چشم‏‌رنگی با کراوات صورتی هستند، همان حامی حقوق‏ بشر صدای‌شان می‏کنند. البته حق ارسال نامه الکترونیکی و حتی نوشتن توئیت برای کشور مال از دست داده محفوظ است. اگر جواب نداد، خودش را با یک لیوان آب خنک آرام کند.
صنم یاوری


 زهره یزدان‌پناه/ مستند «با زندگی صبر» درباره تعدادی از خانواده‌های سوری ساکن «فوعه» و «کفریا»، واقع در جنوب غرب حَلَب است که بیشتر آنها زنان، کودکان و سالخوردگان هستند. آنها پس از تحمل دو سال رنج زندگی مشقت‌بار توأم با گرسنگی و تشنگی و ترس‌های ناشی از موشک‌باران‌های پی‌درپی و همچنین حمله‌های وحشیانه داعش قرار است با خانواده‌های گروه‌های مسلح داعشی مبادله شوند. وحید فراهانی، مستندساز ایرانی-و گروه کوچک او، پس از به تصویر کشیدن آزادسازی شهرهای «نُبُل» و «الزهرا» با مستند «با مرگ، زندگی»، اکنون رفته‌اند که حماسه شورآفرین این تبادل را به تصویر بکشند؛ اما غافل از اینکه کینه‌های شیطانی و جنایتکارانه داعش و تزویرهای حقوق بشر آمریکایی، سرنوشت دیگری رقم می‌زنند؛ هم برای اسرا که بیشتر‌شان زنان و کودکان هستند و هم برای وحید فراهانی و تصاویر دوربین‌های گروه کوچک فیلم‌سازی او که در شرایطی بسیار سخت دیگر نمی‌توانند به دنبال فُرم باشند و سعی می‌کنند همراه مضمون و محتوای بِکر فیلم، فُرم اثرشان را هم خوب ارائه دهند.
فیلم در میان نشان دادن تصاویری از چهره‌های معصوم کودکان مظلوم سوری و چند اتوبوس و ماشین به آتش کشیده شده از سوی داعش، روایت خود از ماجرای فوعه و کفریا را شروع می‌کند و کم‌کم به ماجرای تبادل اسرا می‌رسد. همسر و سه فرزند ابوزهرا، یکی از رزمندگان مدافع حرم سوری که فراهانی قبلاً با او مصاحبه‌ای هم کرده است و پدر و مادر ابوعلی راننده گروه فیلم‌سازی وحید فراهانی در اتوبوس‌های حامل خانواده‌های اسیر فوعه و کفریا هستند. دلهره و اضطراب خانواده‌ها و حتی گروه‌های خبری و فیلمسازان و عکاسانی که خود را به محل تبادل اسرا رسانده‌اند و همه‌شان منتظر رسیدن اتوبوس‌ها هستند، با کوبش‌های پشت‌ سر هم موسیقی فیلم که خوب هم روی تصاویر نشسته است، به مخاطب منتقل می‌شود و همراه بیشتر و بیشتر کردن دلهره‌ها و اضطراب‌ها، گذشت لحظه‌ها برای رسیدن ماشین‌های حامل اسرا را که بیشترشان هم زنان، کودکان و سالخوردگان هستند، برای همه آنهایی که طعم انتظار را جُرعه‌جُرعه می‌چشند، کندتر و کندتر می‌کند. اما ناگهان خبری، همه افرادی را که منتظر رسیدن اتوبوس‌ها هستند، به تلاطم می‌اندازد و چند لحظه بعد، چند تصویر به تلفن همراه یکی از افراد منتظر، فرستاده می‌شود و همه کسانی را که برای رسیدن ماشین‌های حامل اسرا لحظه‌شماری می‌کردند، به زمین می‌کوبد. خبر فاجعه‌ای عظیم که وصف‌شدنی نیست، الّا اینکه گوشه‌ای، فقط گوشه‌ای از آن با دوربین‌های فیلمسازان و عکاسان به تصویر کشیده شود. ابوزهرا، رزمنده قوی‌هیکل سوری، دیگر طاقت نمی‌آورد و با شنیدن خبر شهادت همسر و سه فرزندش کمر خم می‌کند روی زمین می‌افتد و از حال می‌رود. ابوعلی هنوز از پدر و مادر سالخورده‌اش خبری ندارد و با اضطراب، دائم سعی می‌کند تماس بگیرد تا شاید بتواند خبری هم از آنها بگیرد. سپس، کم‌کم گوشه‌هایی، گوشه‌هایی از فاجعه عمیق و غیر قابل وصفی به نمایش درمی‌اید که داعشی‌های پرورش‌یافته در دامان شیطان بزرگ آمریکا رقم زده‌اند.

من خرابم! خراب آمارت
در نمی‌آورم سر از کارت
محض بیکاری و قاچاق لباس
شده بودم کمی طلبکارت
شغل از مرز هفتصد رد شد؟
نکند من شدم بدهکارت 
دست بر ریش خود بکش شیخا
اندکی فکر کن به اخبارت
دختر صفدر و وزیر فلان
ثبت شد شغل‌شان در آمارت
بس که آمار کارمان بالاست
شده‌اند این و آن طرفدارت
سهم هفتاد درصد از پوشاک
می‌رسد به وزیر غمخوارت
بزن ای شیخ وقت بیکاری
گاه‌گاهی سری به انبارت
چرخ‌های شکسته تولید
ناله‌هاشان نکرده بیدارت؟
ناهید رفیعی


 شاعری که شهادت خود را پیش‌بینی کرده بود
مراسم رونمایی از مجموعه شعر شهید ماشاءالله صفاری با عنوان «شاعر در دیار خویش غریب» با حضور جمعی از شاعران و منتقدان ادبی و همچنین فرزند شهید صفاری در حوزه هنری برگزار شد.
علیرضا قزوه، شاعر و مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، در این نشست گفت: «بزرگانی مثل شهید صفاری که در حوزه شعر فعالیت می‌کردند و در جبهه‌های جنگ حضور داشتند، آبروی ما شاعران هستند؛ چون واقعاً حضور پررنگ و بابرکتی در جنگ داشتند و با علم و آگاهی بر اینکه چه خطراتی آنها را تهدید می‌کند به جبهه‌های جنگ رفتند و شهید شدند.»
عباسعلی براتی‌پور، شاعر پیشکسوت نیز در سخنانی کوتاه گفت: «نکته جالب درباره شهید صفاری این بود که این عزیز بزرگوار شهادت خودش را پیش‌بینی کرده بود و می‌دانست چه زمانی به شهادت می‌رسد.» در ادامه فرزند شهید ماشاءالله صفاری گفت: «کاش دست‌نوشته پدرم را می‌آوردم تا از آن استفاده شود. این کتاب در واقع چکیده‌ای کوچک از اشعار پدرم بود. خود ایشان در دست‌نوشته‌هایش عنوان کرده بود که تخصصش در فی‌البداهه گفتن بود و خیلی وقت شعر گفتن نداشت؛ بنابراین اصل بداهه گفتن روش اصلی ایشان در شعر بود.»

انتقاد «پروانه معصومی» از وضعیت حجاب در سینما
پروانه معصومی درباره وضعیت نامناسب حجاب در سینما و استفاده ابزاری از زنان در برخی از آثار سینمایی هشدار داد.
بازیگر برنده دو سیمرغ جشنواره فیلم فجر در گفت‌وگو با سینماپرس اظهار داشت: «پس از انقلاب و زمانی که حجاب در سینما اجباری شد، برکات زیادی در این هنر به وجود آمد؛ یکی از این برکات این بود که خانواده‌های متعددی که پیش از انقلاب به دلیل نشان دادن صحنه‌های بی‌پروا و... به سینماها نمی‌رفتند به راحتی و با خیال راحت توانستند به سینما بروند و در کنار فرزندا‌ن‌شان فیلم‌های سالم را تماشا کنند.»
معصومی تصریح کرد: «اما متأسفانه امروزه پس از گذشت سال‌ها از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل انفعال بسیاری از مدیران سینمایی و فرهنگی ما مجدداً شاهدیم که در برخی آثار سینمایی از زنان تنها استفاده ابزاری می‌شود و برخی فیلمسازان و برخی تهیه‌کنندگان فی‌الواقع از افرادی به اسم بازیگر استفاده می‌کنند که هنری از بازیگری به ارث نبرده‌اند و برای خودنمایی به سینما آمده‌اند.»

رژیم آل‌سعود به توئیتر «العالم» هم رحم نکرد!
شبکه خبری العالم از هک شدن صفحه توئیتر این رسانه به دست هکرهای سعودی خبر داد.
در واکنشی عجولانه پس از اعلام رسمی پیروزی نیروهای عراقی در موصل و شکست تروریست‌های داعش، سعودی‌ها صفحه شبکه خبری العالم در توئیتر را هک کردند! این نخستین بار نیست که سعودی‌ها عصبانیت خود را از فعالیت‌های رسانه‌ای العالم با هک یا فیلتر کردن شبکه‌ها و صفحه سایت این شبکه بروز می‌دهند. این بار هم به دنبال بازتاب و انتشار گسترده خبر پیروزی نیروهای عراقی در موصل و شکست سخت تروریست‌های داعش، هکرهای وابسته به رژیم سعودی به تلاش مذبوحانه دست زده و توئیتر العالم را هک کردند.

طوفان «بادیگارد»
 در وین
فیلم سینمایی بادیگارد در جشنواره بین‌المللی فیلم وین در سه رشته بهترین اثر شناخته‌ شد. فیلم‌ سینمایی بادیگارد که برای نخستین ‌بار در جشنواره سی‌‌و‌چهارم فیلم فجر به نمایش درآمد، در جشن اختتامیه جشنواره بین‌المللی فیلم وین بهترین دستاورد هنری شناخته شد. ابراهیم حاتمی‌کیا نیز عنوان بهترین کارگردان را گرفت.  همچنین بابک حمیدیان برای بازی در این فیلم بهترین بازیگر نقش مکمل شناخته‌ شد.  گفتنی است، فیلم سینمایی بادیگارد به تهیه‌کنندگی احسان محمدحسنی و کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا یکی از محصولات سازمان هنری‌ـ رسانه‌ای اوج است که پس از درخشش در جشنواره فجر، در اکران عمومی نیز مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت.

بی‌سوادی مجریان «من و تو» صدای سردبیر سابق را درآورد!
حسن اعتمادی که سردبیری اتاق خبر شبکه من و تو را برعهده داشته است، درباره چرایی خروج خود از اتاق خبر در یک ویدئو گفت: «من سردبیر اتاق خبر بودم و متوجه شدم که آنها برای تنظیم یک خبر ساده هم دانش و تجربه کافی ندارند. 
حتی پیشینه خبرها را نمی‌دانند. هیچ یک، دارای دانش و استقلال کافی نیستند. 
سطح کیفیت اتاق خبر و خبرهایی که منتشر می‌کنند به قدری نزول کرده که خبرهای‌شان کپی هستند! مطالعه نمی‌کنند و اخبار را از زوایای مختلف بررسی نمی‌کنند.
 در نتیجه مرتکب اعمالی می‌شوند که باعث بی‌اعتبار شدن خودشان می‌شود.»

جعل کتاب از سوی روزنامه‌های اصلاح‌طلب
محمود دولت‌آبادی فاش کرد که نسخه جعلی یکی از کتاب‌های وی را روزنامه‌های اصلاح‌طلب منتشر کرده‌اند!
به گزارش مشرق، محمود دولت‌آبادی نویسنده شبه‌روشنفکر، در بخشی از گفت‌وگوی خود با روزنامه اعتماد و درباره انتشار نسخه جعلی کتاب «زوال کلنل» گفت: «...من رعایت کردم همه آنچه را که یک شهروند متعادل باید رعایت کند، رعایت کردم و حتی بیشتر از آن را.
 ولی رعایت کردن من جوابش خیلی بد بود؛ کتاب مرا جعل کردند با همدستی خارج و برخی روزنامه‌های اصطلاحاً اصلاح‌طلب.
 این یک توطئه و تبانی بود می‌خواستند مرا از کوره به در ببرند، ولی من از کوره در نمی‌روم.»

از اینجا رانده و از آنجا مانده بود؛
حیران و سرگردان...
اما از وقتی وصف بنده‌نوازی مولا را شنیده بود
خلوت گزیده بود به عاشقی
تسبیح می‌گفت و استغاثه می‌کرد
عاشقانه می‌سرود و نجوا می‌کرد
اَمّن یُجیب سر می‌داد و حوقله می‌خواند
همچون تشنه‌لبی بود در امید آب
تصمیم گرفته بود آن‌قدر مولایش را بخواند
تا اجابت شود تمنای دستانش...
او خوب می‌دانست که امیر ارض و سما که بیاید
گلستان می‌شود این خراب‌آباد
زمین خالی می‌شود از محنت و سرشار خواهد شد از محبت
او می‌دانست که همه زیبایی‌ها در مهدی زمانش نهفته است
و با آمدن او جهان هرگز نخواهد دید جز زیبایی؛ «ما رأیت الّا جمیلاً»
او می‌دانست که مولا مرد تسلاست
تسلایی برای من، تو و همه جهانیان...

 تو را به ما بخشیدند...
امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در جمع خانواده‌های شهدا ابیات زیر را خواندند و گریه کردند:
«ما سینه زدیم، بی‌صدا باریدند
از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند 
«ما» مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس، شهدا را چیدند»
ابیات زیر خطاب به رهبر فرزانه انقلاب سروده شده است:
تو زنده‌ترین شهید ایران هستی
تو نمونه جهاد و ایمان هستی
تو ذخیره همه شهیدان هستی
تو حامی ملک و دین و قرآن هستی
بر مکتب و دین حق، نگهبان هستی
سرسلسله سلسله‌جنبان هستی
از سوی خدا، تو همچو باران هستی
در کل فصول، چون بهاران هستی
در عرش، فرشتگان به تو بالیدند
مردان و زنان و کودکان می‌دیدند
در محضر کبریای حق نالیدند
چیدند، ولی تو را به ما بخشیدند
عبدالمجید فرائی(۲/۴/۹۶)

 زخمِ ناگهان
خاموش لب به هجو جهان باز كرده است
اين زخمِ ناگهان كه دهان باز كرده است
 چشمم بساط چشم فرو بستن از جهان
در اين جهان چشم‌چران باز كرده است
 اشكم بر آمد از پس گفتن، چه خوب هم...
طفلك اگرچه دير زبان باز كرده است
اين چاكِ پيرهن كه از آن شرم داشتيم
خود لب به پاك بودن‌مان باز كرده است
من خود به چشم خويش شنيدم هزار بار
هر غنچه‌اي لبي به اذان باز كرده است
محمدمهدی سیار