هوای صبح را از همه سو نفس می‌کشم 
دستی بر شاخساران بلند نیایش ‌ 
و دستی به هیاهوی روزی و دغدغه نان
لابه‌لای دقایق رها ساخته‌ام
پروردگارا! با اولین قدم‌هایم بر جاده‌های صبح 
نامت را عاشقانه زمزمه می‌کنم 
کوله‌بار تمنایم خالی است 
و موج سخاوت تو، همچنان جاری 
نمی‌ایستم از حرکت 
تا باران مهربانی‌ات نایستد 
سپاس و ستایش از آن توست که 
با چنگ خورشید در پرده شب‌ زده‌ای، 
و صبح را چون جلوه جبروت خویش 
بر عالم گسترده‌ای....
امام علي(ع) می‌فرمایند:
چهار عمل سبب شکست دولت‌ها مي‌شود؛
1ـ  ضايع کردن مسائل مهم؛
2ـ سرگرم شدن به امور کم اهميت؛
3ـ به کار گماردن آدم‌هاي نالایق؛
4ـ  کنار گذاردن انسان‌هاي لایق.
غررالحکم/ صفحه 342
نگاهی به فیلم «اکسیدان»
 آرش فهیم/ «اکسیدان» شاید در نگاه اول فیلم چندان مهم و چشمگیری به نظر نرسد، ولی حداکثر یک فیلم ضعیف و سرگرم‌کننده است که با هدف تجارت و سود اقتصادی ساخته شده است؛ اما واقعیت این است که این فیلم، هم نمونه قابل مطالعه‌ای برای فیلمسازان است که می‌توان با بررسی آن فهمید آنچه در سینما، پیش پا افتاده و سطحی خوانده می‌شود، دقیقاً چیست و هم برای تهیه‌کنندگان یک عبرت است تا ببینند هدف قرار گرفتن گیشه چگونه باعث می‌شود تهیه‌کننده‌ای، چون «منوچهر محمدی» از تولید آثار فاخری، مانند «زیر نور ماه» و «طلا و مس» به «اکسیدان» برسد.
«اکسیدان» روایت جوانی به نام اصلان است که نامزدش به یکی از کشورهای اروپایی مهاجرت کرده و این جوان قصد دارد خود را به آنجا برساند و وی را برگرداند؛ اما برای گرفتن روادید با ممانعت‌هایی مواجه می‌شود. او در این مسیر با یک دلال مهاجرت آشنا می‌شود و با نقشه او ابتدا خود را یک کشیش مسیحی جا می‌زند تا از این طریق روادید بگیرد؛ ولی باز هم موفق نمی‌شود. او باز هم نقش‌های دیگری بازی می‌کند؛ اما در نهایت متوجه می‌شود که نامزدش در خارج با فرد دیگری ازدواج کرده است.
«اکسیدان» قرار بود یک کمدی باشد؛ اما مسئله مهم درباره این فیلم نبود موقعیت و حتی دیالوگ کمدی است. این فیلم حتی داستان و فیلم‌نامه به معنای واقعی هم ندارد. متن فیلم از حداقل قابلیت‌های یک فیلم‌نامه هم خالی است. تنها چیزی که محتوای فیلم را تشکیل می‌دهد، شوخی‌های کلامی پیش پا افتاده‌ای است که معمولاً بین مردم رواج دارد.
قصه و روایت فیلم به قدری خلل و حفره دارد که گویی آن را یک فرد آماتور که از حداقل اطلاعات سینمایی بی‌بهره است، نوشته است. معلوم نمی‌شود چرا نامزد اصلان ناگهان او را رها می‌کند و به خارج می‌رود؟ چطور ممکن است دو جوان، در روز روشن به داخل یک کلیسا آن هم وسط تهران بروند و هر کاری می‌خواهند بکنند و هر چه می‌خواهند از آن سرقت کنند و کسی مانع آنها نشود؟ یعنی در یک کلیسا به آن بزرگی آن هم در ساعت اداری، حتی یک نفر نگهبان حضور ندارد؟ و...، مشکلات فیلم‌نامه «اکسیدان» تا حدی است که می‌توان از ابتدا تا انتهای آن، چنین پرسش‌هایی را طرح کرد. هیچ منطقی در روایت فیلم وجود ندارد. به این مشکلات باید ضعف مفرط در کارگردانی را هم اضافه کرد. حامد محمدی در این اثر حتی نتوانسته است از بازیگران خود نقش‌آفرینی بگیرد؛ به طوری که جواد عزتی و امیر جعفری، همان تیپ‌های همیشگی را که معمولاً در سریال‌های طنز تلویزیونی ارائه داده بودند، در این فیلم تکرار کرده‌اند.
این فیلم مفاهیم مثبتی مانند نقد مهاجرت را دستمایه قرار داده است. حتی سکانس پایانی فیلم، آنجا که شخصیت روحانی با اصلان و کشیش سوار موتور هستند و می‌گوید: «تا وقتی فرمان به دست روحانیت است، خطری ما را تهدید نمی‌کند» (نقل به مضمون) موضوعات خوبی هستند که در فیلم مطرح شده‌اند؛ ولی مشکل این است که حجم ابتذال به قدری در فیلم بالاست که حرف‌های خوب فیلم در آن مستتر می‌شوند. به ویژه اینکه مضامین مثبت فیلم، بدون هیچ منطقی وارد فیلم شده‌اند و در نتیجه، این شوخی‌های رکیک فیلم هستند که به ذهن و فکر مخاطب منتقل می‌شوند، نه نفی مهاجرت و تبلیغ روحانیت اسلامی! این فیلم مصداق «تمیز کردن شیشه با دستمال کثیف است» که نه تنها به اصلاح فرهنگ جامعه و اعتلای ذهنی و روانی مخاطب خود کمکی نمی‌کند؛ بلکه قطعه‌ای است از جورچین ولنگاری فرهنگی، چون هم به انحطاط سینمای کشور یاری می‌رساند و هم بر ذائقه مخاطب، تأثیر منفی می‌گذارد؛ اما بیش از هر چیزی جای شگفت است که سازمان سینمایی این فیلم را با حداقل اصلاحات روانه اکران کرده است. «اکسیدان» تنها از یک دستگاه فرهنگی مختل و تقریباً تعطیل تولید می‌شود. باید از مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی پرسید که آیا می‌توانند این فیلم را همراه خانواده و فرزندان خود تماشا کنند؟ الفاظ رکیک و حرکات ضد اخلاقی فیلم را برای کودکان خود چگونه معنا می‌کنند؟
فیلم‌هایی مثل «اکسیدان» و امثال آن در درازمدت به اضمحلال و زوال سینما می‌انجامند؛ این معضل، نه تنها فرصتی برای بازسازی بدنه سینمای ایران و آشتی دادن مخاطبان نیست؛ بلکه تهدیدی علیه فرهنگ جامعه محسوب می‌شود؛ به ویژه اینکه می‌دانیم تعداد زیادی از این نوع آثار در نوبت اکران هستند و تعداد بسیار بیشتری نیز در مراحل مختلف تولید قرار دارند.

با احترام به همه خدمتگزاران صدیق در دولت و مجلس؛ با توجه به حضور برخی وکیل‌الدوله‌ها در مجلس شورای اسلامی و اطمینان نسبی از اینکه همه وزرای پیشنهادی روحانی با چشمان باز!! رأی اعتماد خواهند گرفت، چند پیشنهاد خدمت نمایندگان محترم تقدیم می‌شود:
1ـ هزینه مراسم رأی اعتماد صرف امور خیریه شود. 2ـ علی مطهری و محمود صادقی به نمایندگی از مجلس در مراسم معرفی وزیران شرکت کنند. 3ـ طبق لایحه‌ای اختیارات مجلس در بحث رأی اعتماد به کرباسچی و تهیه‌کنندگان لیست امید در تهران واگذار شود. 4ـ مجلس مثل بررسی سند 2030  ظاهر و مدارک (2 قطعه عکس و تصویر شناسنامه و...) وزیران پیشنهادی را بررسی کند تا چارچوب ظاهری ایراد نداشته باشد. 5ـ بر اساس الگوی برد ـ برد دولت متعهد شود به ازای رأی کامل به لیست پیشنهادی، نمایندگان محترم را در جریان بخشی از امور کشور و تعهدات بین‌المللی قرار بدهد!6ـ آقای لاریجانی برای تشویق به هر نماینده‌ای که فقط اسمش را در لیست نطق برای مخالفت با وزرای پیشنهادی بنویسد، اجازه حضور در سه تور بین‌المللی همراه با اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس بدهد. 7ـ برای خالی نبودن عریضه فقط رأی به وزیران زیر را با تعهدی آهنین مشروط کنند: وزیر مسکن و شهرسازی: با توجه به حجم بالای مسکن اجتماعی از ساخت مسکن جدید منصرف شود. وزیر آموزش و پرورش: برای جذب بودجه گروگانگیری نکند (اظهارات نوبخت) وزیر دفاع: به موشک‌ها دست نزند و تفنگ را از سرهنگ‌ها بگیرد! وزیر اطلاعات: در کودکی نقاشی کرده باشد! وزیر علوم: حتماً از کسانی باشد که دستی بر آتش فتنه 88 داشته بوده باشد! وزیر فرهنگ و ارشاد: حتماً کنسرت‌ها را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهد!
بی‌شناسنامه

من که نزد کدخدا عرض ارادت داشتم
کی به این وضعیت بغرنج عادت داشتم
چند‌سالی با امید رفع هر تحریم سخت
بهر هم‌صحبت شدن با او سعادت داشتم
جای‌تان خالی چقدر آنجا هوایش خوب بود
بین لوزان و ژنو دائم سیاحت داشتم
راه می‌رفتیم با هم در خیابان‌های شهر
با کری یادش بخیر آنجا رفاقت داشتم
خنده و لبخندها را خرج کردم در وین
در تمام خنده‌های خود ظرافت داشتم
هرچه می‌خواهد بگیرد هرچه را هم برد، برد
من شعار برد ‌ـ  برد آن هم بغایت داشتم
برخلاف بی‌سوادان، بر تمام نقدها
گرچه از افراط برمی‌خاست، طاقت داشتم
دولتی شنگول و منگولم، لطیف و خوشدلم
من به هر مهمان که می‌آمد ارادت داشتم
ناگهان یک گرگ آمد، گرگ همچون مادر است
باز کردم در به رویش، چون شجاعت داشتم
کرده‌ام ثابت به تنهایی که او گفته دروغ
در عوض مردم من از اول صداقت داشتم
شرح دادم آفتاب روشن برجام را
در بیان افتخاراتم صراحت داشتم
عارف‌نژاد و یثربی

 «پرزیدنت؛ آکتور سینما» توقیف شد!
تولید‌کننده مستند «پرزیدنت؛ آکتور سینما» از صادر نشدن مجوز نمایش عمومی برای این فیلم از سوی وزارت ارشاد خبر داد.
مؤسسه سفیر فیلم، تولید‌کننده مستند «پرزیدنت؛ آکتور سینما» در نامه‌ای سرگشاده خطاب به وزیر ارشاد منتشر اعلام کرد: «با گذشت بیش از 80 روز از درخواست سفیر فیلم و پس از بازبینی‌های انجام‌شده روی این اثر و ارجاع به شورای تخصصی بررسی فیلم‌های توقیفی، نهایتاً این پاسخ اعلام شده است که «فیلم مردود است و مجوز صادر نمی‌شود.» جناب‌عالی اخیراً بیان کرده‌اید «سیاست سازمان سینماییِ ما این است که اصلاحات را اعلام می‌کند و در صورت انجام اصلاحات دوباره برای پروانه نمایش بررسی می‌شود و در نهایت تأیید خواهد شد»؛ اما پیگیری‌های انجام‌شده از آن سازمان مبنی بر اعلام اصلاحات یا مواردی که باید حذف شوند، بی‌پاسخ مانده و استدلالی درباره غیر مستند بودن محتوای اثر یا عبور از خطوط قرمز، به سفیر فیلم اعلام نشده است.»
گفتنی است، مستند «پرزیدنت، آکتور سینما» به کارگردانی محمدرضا برونی به بررسی مذاکرات و روابط شوروی سابق با آمریکا می‌پردازد. در این فیلم، مسئله چشم دوختن به خارج از کشور برای نجات و حل مشکلات نقد شده است.

فیلم‌های رکیک باز هم به سینما می‌آیند؟!
رسانه‌ها از آغاز اکران یک فیلم مملو از شوخی‌های رکیک در روزهای آینده خبر دادند. 
خبرگزاری فارس در این باره گزارش داد: «این فیلم که به وسیله کارگردانی ساخته شده که سابقه ساخت و تهیه‌ فیلم‌‌های بعضا مبتذل را در کارنامه خود به ثبت رسانده، این بار با نگاه وهن‌آلودی نسبت به سنت ازدواج و با نمایش صحنه‌های سخیف قصد خنده گرفتن از مخاطب
 را دارد.
 به نظر می‌رسد وزارت فرهنگ و ارشاد با ارائه مجوز نمایش به این فیلم قصد دارد یک‌بار دیگر وزیر را رودرروی نهادها و ارگان‌های دلسوز نظام قرار دهد و با ورود علمای دین باز هم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را درست مانند سنوات گذشته به عذرخواهی وادارد.»
رجانیوز هم گزارش داد: «شنیده‌های حاکی از آن است که فیلمی آلوده به حجم فراوانی از شوخی‌های رکیک جنسی و اشارات و کنایه‌های مبتذل تا چند روز دیگر در سینماهای کشور اکران خواهد شد. فیلمی که با اختلاف نسبت به سایر آثار مبتذل و کم ارزش چند سال اخیر به لحاظ میزان آلودگی در رتبه نخست قرار می‌گیرد.»

رونمایی از خاطرات
 همسر شهید لشکری 
تازه‌ترین برنامه «شب خاطره» همزمان با سالروز عملیات مرصاد با رونمایی از کتاب «روزهای بی‌آیینه» برگزار خواهد شد.
سردار اسدالله ناصح در این برنامه به خاطره‌گویی از دوران جنگ و عملیات مرصاد خواهد پرداخت. 
همچنین آیین رونمایی از کتاب «روزهای بی‌آیینه» خاطرات همسر شهید حسین لشکری به قلم گلستان جعفریان در این برنامه برگزار خواهد شد.
تازه‌ترین برنامه «شب خاطره» پنج‌شنبه پنجم مرداد ماه همزمان با سالروز عملیات مرصاد در تالار اندیشه حوزه هنری به نشانی خیابان سمیه نرسیده به پل حافظ برگزار 
خواهد شد.

خواننده مشهور آمریکایی خودکشی کرد
چستر بنینگتون، خواننده مشهور آمریکایی در لس‌آنجلس خودکشی کرد.
گفته می‌شود این خواننده ۴۱ ساله در منزلش خود را حلق‌آویز کرده است. نکته تأمل‌برانگیز این است که کریس کورنل، خواننده و دوست صمیمی بنینگتون نیز سه ماه قبل خودش را به همین شیوه کشته بود.
چستر بنینگتون که از وی در مقام بنیانگذار گروه موسیقی لینکین پارک یاد می‌کنند، به الکل و مواد مخدر 
معتاد بود.
براساس گزارش منابع خبری، وی پیش از این نیز اعلام کرده بود که در کودکی، هدف سوء‌استفاده جنسی قرار گرفته بود و به همین دلیل قصد خودکشی دارد.


نخستین شب طنز انقلاب اسلامی برگزار می‌شود
نخستین شب طنز انقلاب اسلامی، برای شناسایی استعدادهای جدید در زمینه شعر طنز دوم مرداد ماه در حسینیه هنر برگزار می‌شود. نثر و شعرخوانی طنز، استندآپ کمدی، نمایشنامه‌خوانی و اجرای موسیقی و ترانه طنز از جمله برنامه‌هایی است که در این شب از سوی جوانان و پیشکسوتان این عرصه اجرا خواهد شد. بنابراین گزارش، علاقه‌مندان به طنز و کمدی، می‌توانند برای حضور و ارائه آثار خود در این مراسم،  از طریق نرم‌افزار پیام‌رسان تلگرام شعر خود را به نشانی
 tanzym_sher @ ارسال کنند. این برنامه دوشنبه، دوم مرداد ماه در محل تالار اجتماعات حسینیه هنر واقع در میدان انقلاب، خیابان 16 آذر، پلاک 60 از سوی باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب اسلامی برگزار خواهد شد.


انتقاد از اکران 
برنده نخل طلا
با نمایش فیلم «من دنیل بلیک» در رژیم صهیونیستی، کن لوچ به منزله کارگردانی که از حامیان تحریم فرهنگی رژیم صهیونیستی است، زیر باران نقد رفت.
به گزارش مهر به نقل از گاردین، در حالی که کن لوچ در مقام یکی از منتقدان و معترضان به رژیم صهیونیستی شناخته می‌شود، نمایش گسترده فیلم او در مناطق تحت اشغال صهیونیست‌ها، وی را به این متهم کرده که او دیگر در زمره چهره‌های تحریم فرهنگی رژیم صهیونیستی قرار نمی‌گیرد.
این در حالی است که ادعا شده، وی اجازه داده است تا فیلمش در رژیم صهیونیستی نمایش
 داده شود.  


 دل آیینه‌ها
در قم که آمدم دل سنگم جلا گرفت
مثل کبوتری به حریم تو جا گرفت
گرد و غبار دور و بر صحن این حرم
گرد و غباری از دل آیینه‌ها گرفت
باران، قنوت، اشک، کبوتر، کنار تو
در این میانه نور تو دست مرا گرفت
وقتی نگاه من به تو افتاد این دلم
حال و هوای باب جوادِ رضا گرفت
جسمم کنار خواهر و قلبم صحن رضاست
اشکم تمام فاصله‌ها را فراگرفت
این خادمان کوی تو گفتند می‌شود
از دست مهربان شما کربلا گرفت
یحیی نژاد سلامتی

بهتر از این غزل
هر کس به احترام مقام تو خم نشد
آقا نشد، بزرگ نشد، محترم نشد
دل خسته بود و راهی این آستانه شد
دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد
گفتند مرقدت حرم آل‌فاطمه است
با این حساب هیچ کسی بی‌حرم نشد
این حاجت من است الهی قلم شود
دستم اگر برای تو بانو قلم نشد
باز این چه لطفی است که در حق ما شده
ما شاعرت شدیم، ولی محتشم نشد
می‌خواستم برای تو بهتر از این غزل
من را ببخش آنچه که می‌خواستم نشد
مجید تال

و این تنها ما انسان‌ها نیستیم که 
دریای وجودت را به ساحل انتظار نشسته‌ایم
از تبسم نسیم
تا رقص قاصدک
از شاعرانه باران
تا عاشقانه رود
از چشمک ستاره
تا بوسه ماه
از قدمگاه خورشید
تا ترانه گندمزار
از بشارت ابر
تا پیام رعد
از فراز کوه
تا فرود دشت
از سکوت آسمان
تا لالایی زمین
همه تو را می‌خوانند 
همه حدیث عشق تو در دل دارند
و به تمنای رویت ذکر فرج سر داده‌اند

 حسین کارگر/ تهیه‌کنندگی، کسوتی است که بیشتر به مسائل مالی و اقتصادی سینما گره خورده است و به همین دلیل هم افرادی که در این بخش فعالیت می‌کنند، بیش از آنکه به عنوان چهره فرهنگی و صاحب هنر و اندیشه به نظر برسند، افرادی کاسب‌کار و مال‌جو شناخته می‌شوند، به طوری که متهم ردیف اول بسیاری از معضلات امروز سینمای کشور را تهیه‌کنندگان می‌دانند، چون همان طور که بیان شد، افراد شاغل در این بخش از سینما عموماً منافع مادی را بر مصالح و ارزش‌های فرهنگی ترجیح می‌دهند.
اما حبیب‌الله کاسه‌ساز از معدود تهیه‌کنندگانی بود که نام نیکویی از خودش به جا گذاشت. او یکی از تهیه‌کنندگان خط‌شکن و تأثیرگذار سینمای ایران بود که همه عمر و سرمایه زندگی خود را صرف خدمت به فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی کرد و بیش از سود مالی و کسب اقتصادی در پی احیا و اعتلای ارزش‌ها در حوزه سینما و تلویزیون بود. 
او پیش از پیوستن به جرگه تهیه‌کنندگان، مدیر تولید بود و در چند پروژه مهم تاریخ سینمای ایران فعالیت کرده بود. ازجمله این فیلم‌ها می‌توان به «حماسه مجنون» و «هور در آتش» اشاره کرد. اما کاسه‌ساز بیشتر با تهیه‌کنندگی فیلم‌های «اخراجی‌ها» و «اخراجی‌های 2» شناخته می‌شود. عهده‌دار شدن تولید این دو فیلم از سوی کاسه‌ساز، اقدام شجاعانه‌ای بود، چون بسیاری معتقد بودند که مسعود ده‌نمکی به دلیل نداشتن تخصص و تجربه در زمینه کارگردانی، نمی‌تواند این دو فیلم را بسازد. اما مرحوم کاسه‌ساز پشت فیلم اول ده‌نمکی ایستاد و در نتیجه، راهی جدید و تجربه‌ای متفاوت در سینمای دفاع مقدس رقم خورد. این دو فیلمی که با تهیه‌کنندگی حبیب‌الله کاسه‌ساز ساخته شدند، افزون بر اینکه جزو پرفروش‌ترین و پرتماشاگرترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران هستند و توانستند در دوران بحران اقتصادی به رونق سینمای ایران کمک کنند، ازجمله مهم‌ترین فیلم‌هایی نیز هستند که جریان‌سازی وسیعی را در فرهنگ و هنر دفاع مقدس رقم زدند.
اما یکی دیگر از خط‌شکنی‌ها و اقدامات مهم حبیب‌الله کاسه‌ساز، تولید مستند ادواردو آنیلی بود. این مستند برای اولین بار از رازهای زندگی و مرگ فرزند یکی از بانفوذترین خانواده‌ها در ایتالیا پرده برداشت. تا پیش از مستند ادواردو، بسیاری نمی‌دانستند که این فرد، یک مسلمان شیعه انقلابی است. حتی علت مرگ وی، خودکشی اعلام شده و در قبرستان مسیحیان به خاک سپرده شده بود. اما مستند کاوشگرانه‌ای که با تهیه‌کنندگی کاسه‌ساز و کارگردانی سیاوش سرمدی ساخته شد، نشان داد که ادواردو چگونه به اسلام گرویده، به ایران آمده و با امام‌ خمینی و امام خامنه‌ای بیعت کرده و حتی قصد داشته برای تحصیل در زمینه علوم دینی به حوزه علمیه قم برود و در نهایت به دست مافیای صهیونیستی در ایتالیا به شهادت رسیده بود.
حبیب‌الله کاسه‌ساز ‌قصد داشت درباره این موضوع یک فیلم داستانی سینمایی هم تولید کند؛ اما متأسفانه به بیماری سرطان معده مبتلا شد و در نهایت، روز چهارشنبه 28 تیر، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.