گنابادی‌نژاد رئیس سازمان فرهنگی آستان قدس رضوی گفت: آستان قدس رضوی بیشترین مجموعه نسخ خطی در جهان اسلام را دارد و رهبر معظم انقلاب با وقف ۱۸ هزار نسخه خطی بزرگ‌ترین واقف این مجموعه در جهان اسلام هستند. رهبر معظم انقلاب تاکنون حدود ۱۴ هزار جلد نسخه‌ خطی به آن کتابخانه اهدا کرده‌اند؛ عددی که نزدیک به یک‌پنجم کل کتا‌ب‌های خطی آستان قدس رضوی در طول نزدیک به هزار سال فعالیت را شامل می‌شود. کل دارایی آستان قدس رضوی در طول تمام سال‌های تاریخ، ۵۰ هزار نسخه‌‌ خطی است.
قراردادهای خارجی از منظر رهبر معظم انقلاب در گفت‌وگو با دکتر محمدرضا مهدیار اسماعیلی
مجتبی برزگر/ رهبر معظم انقلاب اسلامی امسال را سال «اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال» نامیدند و در ترسیم وضعیت اقتصادی کشور فرمودند: برخی شاخص‌های اقتصادی کشور خوب و برخی منفی هستند. در حالی‌ که شاخص تورم کاهش نشان می‌دهد، اما شاخص بیکاری افزایش یافته؛ همچنین شاخص‌ها رشد اقتصادی را مثبت نشان می‌دهند، اما رشد سرمایه‌گذاری منفی است. آمارهای رسمی کشور، شرایط را به سمت حل مشکلات اقتصادی نشان نمی‌دهند. در چنین شرایطی، مهم‌ترین اولویت برای حل مشکلات اقتصادی، تکیه بر «تولید ملی و تولید داخلی» است. تولید ملی یک کلیدواژه است که رونق گرفتن آن، آثار و فواید زیادی برای جامعه دارد. ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری به مثابه یکی از مشکلات امروز کشور، شکوفایی استعدادها و ابتکار جوانان، صرف‌نشدن ارز کشور برای کالاهای مصرفی، به کار افتادن پس‌اندازهای پراکنده، جهش صادرات، کم‌رنگ‌شدن مسابقه به رخ‌کشیدن نشان‌ها و مارک‌های خارجی به مثابه یکی از بلاهای بزرگ اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی جامعه، از بین رفتن یا کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی، ایجاد نشاط ملی و به کار افتادن ظرفیت‌های معدنی کشور از جمله آثار و فواید مهم رونق تولید داخلی است. برای بررسی موضوع بی‌توجهی به سرمایه‌گذاری داخلی و واردات بی‌رویه کالاهای مصرفی و خدماتی به سراغ دکتر محمدرضا مهدیار‌اسماعیلی کارشناس مسائل اقتصادی رفتیم و با او به گفت‌وگو نشستیم.
* بفرمایید نگاه رهبر معظم انقلاب به قراردادهای نفتی و سرمایه‌گذاری‌های خارجی چیست؟
رهبر معظم انقلاب همان‌طور که فرمودند تلاش‌شان بر این است که در امور اجرایی کشور دخالت مستقیم نکنند، مگر در مواقعی که مصلحت ملی را در مخاطره ببینند و مسئولیت ولایت فقیه حکم کند جامعه را نسبت به انحرافات و اشکالات آگاه کنند. معظم‌له همیشه شاخص‌ها را مطرح می‌کنند.
در زمینه سرمایه‌گذاری خارجی یا قراردادهای نفتی مطابق آنچه رهبر معظم انقلاب در حوزه اقتصاد مقاومتی فرمودند ما باید ساختاری را تعریف کنیم که از درون اقتصاد را کمک کند، اما تأثیرات آن به بیرون از کشور منتقل شود؛ در واقع درون‌زای برون‌گرا باشد. رفتاری که با این دو خاصیت منافات داشته باشد مخالف با اقتصاد مقاومتی و منویات رهبری است. قراردادی که مبتنی بر توان داخل باشد و به واسطه انتقال فناوری، افزایش دانش بومی یا به هر طریق دیگر موجبات رشد و نمو اقتصاد کشور را فراهم آورد طبیعتاً می‌توان آن را قراردادی نامید که هم با ذات اقتصاد مقاومتی مطابقت دارد و هم نظر رهبری را تأمین می‌کند. مصداق بارز آن قراردادهای نفتی است که 20 سال مخزن را در اختیار یک اجنبی قرار می‌دهد. این اختیار ملی ما را نسبت به آن مخزن و آن ذات درون‌زایی که در اقتصاد مقاومتی وجود دارد، می‌گیرد. مسئولان و دولتمردان ما می‌دانند که ما متخصصان و مهندسان توانمندی را در عرصه‌های مختلف داریم که خیلی از اقدامات را بهتر از خارجی‌ها در کشور انجام می‌دهند. واگذار کردن این کار به خارجی‌ها اگرچه با بهانه مقرون به صرفه‌تر، مطابق با اقتصاد کشور و مصلحت ملی ما نیست. بنابراین می‌توان گفت نوع سرمایه‌گذاری یا نوع قراردادی که منعقد می‌کنیم در واقع موجب افزایش وابستگی می‌شود. به این بهانه که سرمایه‌گذاری در داخل کشور مقرون به صرفه نیست ما نباید به سمت شریک خارجی برویم. فراموش نکنیم همین داعیه‌داران اقتصاد آزاد و تجارت بین‌الملل قاعده مزیت نسبی و مطلق در اقتصاد جهان، خودشان این اصول را مطابق منافع خودشان پایه‌ریزی می‌کنند؛ یعنی آنجایی که منفعت کشور خودشان حکم می‌کند از یک شرکت داخلی‌شان حمایت می‌کنند. اگرچه شرکت خارجی این کار را به‌صرفه‌تر انجام می‌دهد و هرچند به ما یاد می‌دهند به سراغ شرکت باصرفه‌تر خارجی برویم، اما خودشان همچنان از شرکت‌های داخلی کشورشان حمایت می‌کنند. 

*اگر ایشان موافق هستند چرا و اگر مخالف هستند به چه منظور؟
زمانی که این قراردادها عرضه شد، رهبر معظم انقلاب بعد از منازعه میان مخالفان و موافقان این قراردادها نکاتی را طرح کردند که این قراردادها باید تحت رعایت این نکات منعقد شوند. ایشان به بیش از 10 نکته اشاره کردند که پس از طرح آنها، این قراردادها بازنگری شد. از میان 10 نکته، فقط دو سه نکته اصلاح شد و متأسفانه نکات دیگر بدون توجه باقی ماند. در این صورت، طبیعی است این قراردادها براساس نظرات حضرت‌آقا منعقد نمی‌شود. ببینید! بسیاری از کسانی که وقتی برجام به مشکل برخورد، گفتند رهبری برجام را تأیید کرده! اما همگان می‌دانند ایشان هیچ‌گاه به صراحت نگفتند من با برجام مخالفم، اما یادمان نرود ایشان چندین بار تأکید کردند دولت مایل است این کار را انجام دهد، دولتمردان ما می‌توانند به عنوان کسب یک تجربه جدید برای کشور، این اقدام را انجام دهند. نکاتی هم گفته‌ایم اگر این نکات را رعایت کنند، نتیجه موفقیت‌آمیز خواهد بود. آیا نکات رعایت شد؟ خیر. حتی معظم‌له بعدها فرمودند بنده این مطالب را گفتم اعمال نشد. رهبر معظم انقلاب پس از تصویب برجام یک نامه‌ای نوشتند، شروط را اعلام کردند که من تحت این شرایط برجام را می‌پذیرم. اما کدام از این شرایط محقق شد؟! چراکه خود معظم‌له بعدها فرمودند از میان این شرایطی که بنده اعلام کردم برخی از آنها محقق نشده است. اگر قرار به وضعیت فعلی باشد در واقع برجام مورد تأیید نیست. قاعده IPC هم از همین صنف است.

*در مقایسه بین سرمایه‌گذاری خارجی و ایرانی و سرمایه‌گذاری داخلی یا سرمایه‌گذاری ایرانیان خارج از کشور در ایران از نظر رهبر معظم انقلاب کدام یک ارجحیت دارد؟
ما باید اقتصادی داشته باشیم که از درون رشد کند و رو به بیرون باشد؛ یعنی درون‌زا و برون‌گرا باشد. اگر سرمایه‌گذاری در خارج از کشور با سرمایه‌های ایرانی‌ها انجام می‌شود در امتداد آن به خاصیت برون‌گرایی اقتصاد دست پیدا می‌کنیم. برای نمونه شرکتی را تأسیس کردیم، این شرکت رشد کرده و فرزندانی را در کشورهای دیگر می‌آفریند، این خاصیت برون‌گرایی اقتصاد است، اما اگر شرکتی را در خارج از کشور تأسیس کردید و سرمایه‌ای را به خارج از کشور بردید، در حالی که در داخل به آن سرمایه و آن تکنیک نیاز است، مصلحت کشور ایجاب می‌کند در وهله اول داخل را تقویت کنیم؛ یعنی ابتدا آن نقیصه را در داخل رفع و بعد از سرریز، دیگر کشورها را منتفع کنیم و به واقع آن حالت برون‌گرایی اقتصاد را برای خودمان رقم بزنیم. در زمینه سرمایه‌گذاری‌های داخلی هم این نکته محل توجه است. سرمایه‌گذاری خارج به داخل هم یعنی سرمایه‌گذاری به داخل کشور؛ این امر نباید به گونه‌ای انجام شود که امنیت ما را به خطر بیندازد و نباید ما را وابسته کند. متأسفانه در مجموع عملکرد دولت این ملاحظات دیده نمی‌شود؛ یعنی بیشتر اوقات دولتمردان ما به این مسئله فکر می‌کنند که ما سرمایه را از خارج بیاوریم. در بسیاری از اوقات برخی از حوزه‌های ما بسیار فعال هستند و وقتی سرمایه‌گذار خارجی دعوت به همکاری می‌شود، دانش ما را هم می‌برد. اتفاقاً بنابر اصل منفعت در اقتصاد نباید در آن حوزه، سرمایه خارجی را جذب کنیم؛ چرا که به خروج دانش از کشور ما منجر می‌شود. وقتی این معیار نباشد و ما فقط به این فکر باشیم که شاخص میزان سرمایه‌گذاری خارجی را از چهار میلیارد دلار به پنج میلیارد دلار برسانیم، نسبت به اجرای بسیاری از معیارها و شاخص‌ها، غفلت خواهیم کرد.

*به نظر شما سیاست‌گذاری و سرمایه‌گذاری در داخل کشور چه پیامدهای مثبتی برای کشور ما به دنبال دارد؟
اگر سؤال‌تان درباره سرمایه‌های خارجی‌ها در داخل کشور است، حتماً پیامدهای مثبتی می‌تواند داشته باشد. ما خیلی از اوقات ایده و نیروی انسانی را داریم، ولی نمی‌توانیم کار کنیم، اگر سرمایه باشد این دو حوزه به پاسخ مناسب خودشان می‌رسند. یعنی ایده محقق می‌شود و نیروی انسانی هم مطابق با آن ایده فعالیتش را پیش می‌برد؛ در واقع اینجا اشتغال ایجاد می‌شود که برای کشور بسیار مفید است. 
اصولاً در اقتصاد، سرمایه‌گذاری خارجی بد نیست. یکی از روش‌هایی که ما می‌توانیم به هدف تقویت پول ملی‌مان برسیم، جذب سرمایه‌گذاری خارجی است. اما باید توجه داشته باشیم که سرمایه‌گذار خارجی براساس حداکثر منفعت و به دور از تعصب ملی، خیلی وقت‌ها منافع کوتاه‌مدت را به منافع بلندمدت ترجیح می‌دهد. متأسفانه این اتفاق درباره بسیاری از چاه‌های نفت رخ می‌دهد. یک چاه نفت را درنظر بگیرید که در اختیار یک پیمانکار خارجی قرار گرفته که ۱۰ تا 20 سال مسئول این چاه است. اگر او بداند تا یک سال دیگر می‌خواهد برود، نوع برخورد او با چاه درباره استخراج نفت بی‌رحمانه‌تر و غیرمقرون به صرفه خواهد بود. اما کوتاه‌مدت برای او مطلوب است؛ در کوتاه‌مدت امکان دارد یک نفت قابل قبولی را استخراج کند، اما در بلندمدت به چاه آسیب وارد کند. یا در حوزه‌های غیرنفتی فرض بفرمایید مدیریت آب یک منطقه را به سرمایه‌گذار خارجی می‌دهید چون مزیت او صرفاً آب، سد و ذخیره‌سازی این حوزه است بسیاری از منافع ملی در حوزه زیست‌محیطی را که به کشور ممکن است وارد شود در نظر نمی‌گیرد. در این میدان سیاستگذار باید به گونه‌ای عمل کند که دنبال کردن منافع خصوصی از سوی سرمایه‌گذار خصوصی به ویژه که این سرمایه‌گذار خارجی هم نباشد، سبب لطمه‌ وارد شدن به منافع ملی ما و آن مجموعه کلان منافع کشور نشود.
*دولت و متولیان امر در قراردادهای خارجی چه نکاتی را باید مدنظر قرار دهند؟
به طور معمول مهم‌ترین استدلال دولت برای انعقاد این قراردادها دو نکته است؛ اول، بحث تأمین مالی و دوم، بحث انتقال فناوری است. دولت باید این نکته را مدنظر قرار دهد که شرکت توتال برای اینکه این کار را برای ما انجام بدهد با این استدلال که او فناوری می‌آورد از کشورهای دیگر فناوری را خریداری می‌کند و با هزینه گزاف به کشور ما می‌آورد. وقتی قرار است از جای دیگری این فناوری خریداری شود، ما باید به این نکته توجه کنیم آیا ما خودمان نمی‌توانیم این فناوری را تهیه کنیم. خیلی وقت‌ها دسترسی این مهم برای ما هم امکان‌پذیر است. در جریان خرید برخی از فناوری‌ها از سوی خارجی‌ها می‌بینیم که بهتر از آن را در داخل داریم. ما الان در همین موضوع فناوری نفتی از ظرفیت زیادی در داخل کشور برخورداریم که به آنها توجه نمی‌کنیم و جدی گرفته نمی‌شوند و مشابه آن را وارد می‌کنیم، در صورتی که که اگر ظرفیت داخلی را فعال کنیم، همین ظرفیت داخلی می‌تواند پاسخگوی ما باشد. 
خیلی اوقات در بسیاری از حوزه‌ها نیازمند تأمین مالی بالا هستیم. سؤال این است آیا اگر نهادهای حاکمیتی ما با هم متحد بشوند، ظرفیت چنین تأمین مالی‌هایی را ندارند که از سرمایه‌گذاری خارجی استفاده می‌کنیم؟ پیشتر هم اشاره کردم، بسیاری از نهادها که از سرمایه‌های مناسب و قابل قبولی برخوردارند اگر این سرمایه‌ها تجمیع بشود کارهای بزرگی انجام می‌شود. منتها متولی نیست که این سرمایه‌ها را کنار هم قرار بدهد و تحت سازماندهی و مدیریت درست و اصولی، مصالح کشور تأمین شود که این خود به قدر قابل ‌توجهی سرمایه‌ساز می‌باشد.

*در جریان انعقاد قراردادهای خارجی باید ملاحظاتی مد نظرمان باشد؛ چراکه برخی از قراردادهای خارجی در ایران پیامدهایی دارد. با توجه به نمونه‌ها و مدل‌هایی در سایر کشورها مثل مدل مالزی یا کشورهای جنوب شرق آسیا و... این موضوع را تبیین کنید.
مهم‌ترین ملاحظه‌ای که در جریان انعقاد قراردادهای خارجی باید داشته باشیم و باید از آن درس بگیریم؛ موضوعی در بلندمدت کاربرد دارد، مزیت بسیاری از این قراردادهاست که بتوانیم خودمان تأمین مالی کنیم و فناوری را هم خودمان خریداری کنیم. مزیت این اقدام رسیدن به قدرت مدیریت آنهاست؛ چراکه سرمایه‌گذارهای خارجی خیلی خوب کار را مدیریت می‌کنند و حال اینکه ما مشکل مدیریت داریم. اگر ما بتوانیم همچنان که می‌گوییم سرمایه‌گذاری خارجی و انتقال تکنولوژی انجام دهیم و در عین حال قاعده کار را هم یاد بگیریم و این الگوی درست را در کشور هم نهادینه کنیم به نظر من موفق‌ترین بهره‌وری از آن ما خواهد بود؛ چراکه بسیاری از کشورهای شرق آسیا، مثل کره، مالزی از فرآیند مونتاژ شروع کردند اما آنچه در این فرآیند آموختند مسئله انتقال فناوری نبوده، بلکه یاد گرفتند این فضاها و موقعیت‌ها را چگونه مدیریت کنند. مثل تایلند و هنگ‌کنگ که  روش مدیریت سرمایه را در این فرآیند یاد گرفتند و لذا مستقل شدند. تا زمانی که ما این نوع مدیریت را یاد نگیریم باید همین‌طور فازهای پارس جنوبی را برون‌سپاری کنیم. به این خیال که انتقال تجربه و فناوری انجام می‌شود، ولی همچنان به وابستگی ادامه می‌دهیم؛ زیرا از کلید مسئله، یعنی یادگیری شیوه مدیریت غافل شده‌ایم.

   مهدی سعیدی/ حکومت در اسلام مبتنی بر رهبری اسلام‌شناس، عادل و مدبری است که در رأس هرم قدرت قرار گرفته و با پشتوانه فقاهتی خود مدیریت حکیمانه‌اش را اعمال می‌کند تا جامعه اسلامی را به سوی اهداف تعیین شده هدایت کند و سعادت مادی و معنوی این جهانی و آن جهانی حاصل آید و عدالت، امنیت و معنویت فراگیر شود. این الگو که در عصر غیبت امام معصوم(ع) از آن با عنوان حاکمیت فقیه جامع‌الشرایط یا نظریه ولایت فقیه یاد می‌شود، به طور جامع و کمال یافته در نهضت اسلامی ملت ایران تجلی یافت و در قالب نظام جمهوری اسلامی صورت‌بندی شد.
 الگوی جمهوری مناسب‌ترین قالبی تشخیص داده شده که در عصر حاضر می‌توانست بیشترین ظرفیت‌های نظریه مردم‌سالاری دینی و ولایت فقیه را بروز دهد و در خدمت کارآمدسازی نظام دینی قرار گیرد. رهبر کبیر انقلاب اسلامی بر این تلفیق و همسان‌سازی تأکید کردند و در همه‌پرسی 12 فروردین ماه 1358 با قاطعیت 2/98 درصد آرای ملت رسمیت یافت.
نظریه تفکیک قوا و رسمیت یافتن قوای سه‌گانه مجریه، مقننه و قضائیه از جمله اصولی بود که از دل الگوی جمهوریت در ساختار قدرت نظام اسلامی تعریف شد که به حاکمیت و توزیع قدرت در آن، شکلی منحصربه‌فرد می‌داد. در این بین یکی از مسائل مهم پیش آمده، چگونگی تقسیم کار و تعامل سه قوا و جایگاه ولایت فقیه و رهبری نظام اسلامی بود که ضامنی برای مشروعیت ساختار قدرت به حساب می‌آمد. در این بین مخالفان ولایت فقیه که از قرار گرفتن این جایگاه در قانون اساسی، ناراضی بودند، از همان ابتدا تلاش کردند تا با بزرگ‌نمایی جایگاه سه قوا، از اختیارات رهبری بکاهند و فقیه مبسوط‌الید را روزبه‌روز محدود و مقید تعریف کنند تا به این وسیله فرصت برای پیشبرد اهداف سیاسی‌شان فراهم آید.
اما حوادث پیش آمده در سیر تحولی انقلاب اسلامی، حقایق دیگری را نشان داد و اثبات کرد که تداوم و پیشبرد جمهوری اسلامی و عبور از چالش‌ها و بحران و غلبه بر توطئه دشمنان نظام اسلامی بدون قرار گرفتن فقیه مبسوط‌الید و ولایت مطلقه فقیه در رأس امور ممکن نخواهد بود. قوای سه‌گانه نیز برای موفقیت و کارآمدی‌شان نیازمند بهره‌گیری از رهنمودهای حکیمی هستند که از جایگاهی بالاتر، دیده‌بان حرکت نظام دینی در مسیر تحقق اهداف و آرمان‌هاست.  با این توضیح است که در طول نزدیک به چهاردهه گذشته، بخش مهمی از تصمیمات اثرگذار و راهبردی کشور در دستگاه‌های اجرایی و قضایی و قانون‌گذاری کشور با هماهنگی و همفکری و مشورت و بهره‌گیری از رهنمودهای رهبری انجام گرفته است. 
یکی از تصمیماتی که معمولاً رؤسای قوه مجریه درباره آن با رهبر معظم انقلاب اسلامی مشورت‌هایی داشته‌اند، تصمیم‌گیری درباره ترکیب اعضای کابینه است. این اقدام که نه با الزامی حقوقی، بلکه به مثابه رویه‌ای سیاسی انجام می‌گرفته، برکات فراوانی برای دولت‌ها داشته و موجب گزینش شایستگان و کارآمدان شده است. در این میان هر از گاه برخی شیطنت‌های سیاسیون موجب شده تا برخی دولت‌ها از این رهنمودها کمتر برخوردار شوند و این محرومیت خود را در ضعف مدیریتی دولت‌ها نشان دهد. 
اینک بار دیگر در آستانه تشکیل کابینه دولت جدید، مسئله تعامل رئیس دولت و رهبری به سوژه فرصت‌طلبانی بدل شده که سال‌هاست کینه رهبری دینی را در دل می‌پرورانند و وجود جایگاه ولایت فقیه را مهم‌ترین مانع پیش روی توطئه‌ها و بداندیشی‌های خود می‌بینند. این جریان‌های ورشکسته سیاسی تلاش دارند تا رهبری نظام اسلامی را متهم به دخالت در اختیارات دولت کنند، این در حالی است که چنین دخالتی هیچ‌گاه وجود خارجی نداشته و اظهارات رهبر حکیم انقلاب هیچ‌گاه از سطح توصیه فراتر نرفته است. به ویژه آنکه  تعاملات در دولت یازدهم در پایین‌ترین سطوح بوده و رئیس دولت بیشتر ترجیح داده خود به تنهایی در این موارد تصمیم‌گیری کند!
جالب آنکه امروز اخبار متعددی درباره فشارها و لابی‌گری‌های جریان‌های سیاسی مختلف برای اثرگذاری بر ترکیب کابینه به گوش می‌رسد که هر یک تلاش دارند تا افراد مورد نظر خود را در دولت آینده ببینند. این فشارها به قدری است که حتی صدای برخی از نزدیکان روحانی را نیز درآورده و از فشارها و زیاده‌خواهی‌های همفکران خود به ستوه آمده‌اند؛ اما این جریان سیاسی ورشکسته نه تنها سکوت کرده که خود جزو سهم‌خواهان قدرت بوده و این‌گونه لابی‌گری و فشار را بخشی از روند طبیعی فعالیت سیاسی ارزیابی می‌کنند! در این میان باید یادآوری کرد که غرض‌ورزی‌های دشمنانه امری طبیعی است؛ اما افکار عمومی جامعه ایرانی و نخبگان سیاسی و مسئولان دولت دوازدهم باید در این زمینه هوشیار باشند و در سناریوي دشمن بازی نخورند.


 استقبال اصلاح‌طلبان از شاهرودی
رسانه‌های اصلاح‌طلب با مطرح کردن مجدد گمانه‌زنی‌ها برای جانشینی ‌هاشمی‌رفسنجانی در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح می‌کنند: «آن‌گونه که برخی احتمال می‌دهند آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی بر کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه می‌زند. آنها نوشته‌اند که؛ آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی جدی‌ترین گزینه است؛ چرا که با در نظر گرفتن روحیات و سوابقش می‌توان اذعان داشت که توانایی آن را دارد که همچون هاشمی اثرگذار بوده و اهمیت مجمع را حفظ و تقویت کند.»

پاسخ شورای نگهبان به ادعای غلط
اداره کل روابط عمومی شورای نگهبان به وزارت کشور درباره تکرار ادعاهای اخذ رأی پس از ساعت ۲۴ در روز انتخابات دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری پاسخ داد. شورای محترم نگهبان در همه ادوار انتخاباتی به وزرای محترم کشور تأکید داشته که اخذ رأی بعد از ساعت 24 به دلیل آنکه در زمانی فراتر از روز رأی‌گیری انجام می‌گیرد، فاقد اعتبار قانونی است. وزارت محترم کشور ‌باید به بررسی مشکل فنی در سامانه احراز هویت و علل تأخیر در آغاز رأی‌گیری در بسیاری از شعب اخذ رأی بپردازد که در نتیجه آن بسیاری از مردم در صبح روز انتخابات و وقت قانونی اخذ رأی نتوانستند رأی بدهند.

مهم‌ترین توصیه رهبر معظم انقلاب به دولت
بیشترین تأکیدات رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر بر حل مشکلات معیشتی مردم و قوی کردن اقتصاد کشور بوده است؛ مغرضانی که جز بدخواهی برای ایران و مردم در سر ندارند، تلاش کردند این تأکیدات را به مخالفت رهبری با دولت ترجمه کنند، در حالی ‌که این رویکرد رهبر معظم انقلاب، بالاترین سطح از کمک و حمایت از دولت بود؛ نتیجه تلاش برای دور نگه ‌داشتن دولت از حاشیه‌ها و هدایت آن به میدان خدمت و اقدام و عمل، در صورتی که با همراهی دولت همراه شود، موفقیت دولت و اقبال عمومی به خدمات دولت خواهد بود و این چیزی نیست، جز سرافرازی و موفقیت برای دولت و نظام.

کارخانه رئیس‌جمهور‌سازی!
حمیدرضا جلایی‌پور، از فعالان اصلاح‌طلب به تازگی در اظهاراتی گفته است: «دولت باید برای بقای تفکر خود در پایان دوره چهار ساله کارنامه قابل قبولی ارائه کند.» او می‌افزاید: «ائتلاف اصلاح‌طلبان، اعتدالیون و اصولگرایان میانه‌رو باید حداقل تا یک دهه آینده حفظ شود. اصلاح‌طلبان اشاره‌های خود به «انتخابات دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۰» را از قبل از روزهای انتخابات اخیر آغاز کردند. اشاراتی که البته هنوز هم ادامه دارد.» قبل از جلایی‌پور، داریوش قنبری از نمایندگان عضو ادوار مجلس نیز در اظهاراتی به «رئیس‌جمهورساز بودن روحانی»! اشاره کرده و گفته بود: «آقای روحانی باید با توجه به وعده‌های اعلامی کابینه مطلوب خود را به مجلس معرفی‌ کند تا بتواند طی چهار سال آینده با دست پر در برابر مردم بنشیند و به شخصیتی رئیس‌جمهورساز تبدیل شود!»

احتمال آغاز دومینوی شکست اصلاح‌طلبان
محمدحسین درودیان، عضو شورای شهر اول تهران که حائز اکثریت اصلاح‌طلبان بود؛ اما به دلیل جنجال‌های سیاسی منحل شد؛ اخیراً در مصاحبه‌ای گفته است: «منتخبان شورا باید بدانند که الان سرنوشت اصلاح‌طلبی با سرنوشت تهران گره‌ خورده ‌است. اندک قصور یا تقصیری در عمل به آنچه در ایام انتخابات گفته شد، میدان ‌دادن به اختلافات و اتخاذ رویکردهای حذفی و منازعه‌جویانه، سرآغاز یک دومینوی شکست خواهد بود. نه ‌تنها شورا که همه متولیان و معتقدان به گفتمان اصلاح‌طلبی باید نسبت به این موضوع هوشیار باشند. اگر همه توان و نیروی بالقوه در شهرداری تهران در اصلاحات بنیادین و مدیریت شهری و امور شهری بسیج نشود، به سراشیبی‌ای درغلتیده‌ایم که همه‌چیز را با خود خواهد برد.»

نکته: شخصی تعریف می‌کرد؛ در بیمارستان، نوزادی مُرد و آن را به پدرش دادند که دفنش کند، من نیز همراه او سوار ماشین شدم و به سوی قبرستان حرکت کردیم. او نوزادش را در آغوش گرفته بـود و نگاهش می‌کرد... تا اینکه در راه رفتن به قبرستان ماشین به خیابانی پیچید و نور آفتاب به داخل ماشین و روی نوزاد افتاد. پدر حرکت عجیبی از خود نشان داد؛ پارچه سفیدی که همراه داشت، نوزادش را پوشاند تا آفتاب به او نخورد، انگار فراموش کرده بود که فرزندش مرده است... از عطوفت و رحمت پدر نسبت به فرزندش بغضم ترکید و گریه کردم...
نظر: سرقت و سپس قتل دو کودک در پارس‌آباد و تهران به نام‌های «آتنا» و «بنیتا» باعث واکنش منفی افکار عمومی شده است. با گسترش این وقایع وحشتناک و روند رو به افزایش آن، حالتی از انفعال و شکست اجتماعی در مردم دیده می‌شود. از هفته‌های گذشته نگاه والدین به فرزندان‌شان و خطرهایی که در نزدیکی‌شان کمین گرفته، عوض شده است؛ اگرچه جریان‌های رسانه‌ای غربی تلاش می‌کنند اعدام این مجرمان را نیز پدیده‌ای ضد حقوق بشری بنامند، اما مسئولان هم توجه داشته باشند که واکنش رؤسای قوا و مسئولان نمی‌تواند التیام‌بخش این خانواده‌های داغدار و کاهش نگرانی مردم شود. آنها می‌توانند با قدرتی که دارند زمینه‌های افزایش جرم و جنایت را از بین ببرند. لازم است مسئولان در هر پست و مقام وابسته به هر جریان سیاسی که هستند، به اندازه دغدغه مسائل سیاسی، دغدغه مسائل اجتماعی و اقتصادی را نیز داشته باشند تا دیگر شاهد وقایعی از این دست نباشیم.

 با ایران نرم برخورد کنید
روزنامه آمریکایی واشنگتن‌تایمز نوشت: «محمدبن‌سلمان باید از قدرت نرم در مقابل ایران استفاده کند. در صورتی که محمدبن‌سلمان، سیاستی درست را در قبال ایران اتخاذ کند، نام او در تاریخ به عنوان رهبری که مشکل ایران را حل‌وفصل کرده است، ثبت خواهد شد. تا به امروز سیاست‌های عربستان سعودی در قبال ایران، نتایجی که ریاض به دنبال آن بوده را در پی نداشته و نتوانسته است رفتارهای بد ایران! را متوقف کند. برای نمونه آخرین سیاستی که محمدبن‌سلمان نیز نقش ویژه‌ای در آن داشته، رویارویی غیر مستقیم با ایران در یمن بوده است، اما این اقدام موجب بازداشتن سپاه پاسداران ایران نشده است.»

اعزام نیروهای ترامپ به تهران!
مقامات ارشد آمریکا اعلام کردند که دولت دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا درصدد است به منظور محک زدن استحکام برجام، نیروگاه‌های نظامی ایران را بازرسی کند. این بازرسی‌ها با هدف اتخاذ رویکردی تهاجمی‌تر در قبال ایران طراحی شده است. دولت ترامپ می‌کوشد برای دستیابی به این هدف، ایران را وادار کند زیر بار بازرسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از برخی تأسیسات نظامی خود برود.

پاسخ جالب رهبر معظم انقلاب به درخواست محسن هاشمی
محسن هاشمی به برنامه دستخط گفت: «بعد از فوت ابوی نزد رهبر معظم انقلاب رسیدم، خدمت ایشان گفتم ما پدر از دست داده‌ایم، برای ما پدری کنید، بچه‌ها هم قول می‌دهند شما را به عنوان پدر بپذیرند و حرف شما را گوش دهند. ایشان گفت، این جور که من می‌دانم اینها حرف پدر خود را هم گوش نمی‌دادند. البته، به شوخی گفتند. اینکه بیایند و حرف مرا گوش بدهند یک مقدار سخت است، ولی من گفتم سعی می‌کنم این مسیر را ایجاد کنم که ایشان حرف شما را 
گوش بدهند.»


  دکتر یدالله جوانی/ بازداشت حمید بقایی و پیامدهای ناشی از اجرای سناریوهای از پیش طراحی شده از سوی گروهی خاص در این موضوع، نشان می‌دهد قوه قضائیه برای اجرای عدالت مبتنی بر قانون، باید از راه دشواری عبور کند. این واقعیت را هنگامی می‌توان به درستی دریافت که فشارهای قوه قضائیه را در زمان بررسی و رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی (آن‌گونه که وارد شد) ملاحظه کنیم. افزون بر پرونده مهدی هاشمی، بررسی فشارها بر دستگاه قضا هنگام ورود به پرونده حسین فریدون، سختی مبارزه با مفاسد و اجرای عدالت را آشکارتر می‌کند.
واقعیت تلخی است؛ اما با وجود این واقعیت تلخ، قوه قضائیه باید به رسالت سنگین خود، با همتی بلند و مدیریتی جهادی و انقلابی عمل کند. واقعیت تلخ آن است که بر اساس قانون، کسانی که موظف و متعهد به همراهی و پشتیبانی از قوه قضائیه در امر مبارزه با مفاسد مالی ‌ـ اقتصادی هستند، گاهی خود به مانع بزرگی بر سر راه این قوه در اجرای عدالت تبدیل شده، دستگاه قضا را به شکل‌های مختلف به چالش بکشند. وقتی پرونده مهدی هاشمی در دستگاه قضا مطرح شد، خداوند رحمت کند پدر ایشان را، در حالی که انتظار می‌رفت در مقام یک انقلابی با سابقه در مبارزات دوران ستم‌شاهی در راستای برپایی حکومت عدل علوی و در جایگاه رئیس مجمع تشخیص مصلحت، در کنار قوه قضائیه بایستد و خواهان اجرای قانون و عدالت شود؛ اما خود و خانوده‌اش چه فشارهایی که بر دستگاه قضا وارد نکردند! مرحوم هاشمی‌رفسنجانی با صراحت از پاک بودن پرونده فرزندش از هرگونه کار خلاف قانون یاد کرده و اقدام قوه قضائیه را با عنوان انگیزه‌های سیاسی توصیف و سرزنش می‌کرد! در آن دوران جریان احمدی‌نژاد اعلام می‌کرد قوه قضائیه با آزمون بزرگ عدالت‌گستری مواجه است و مردم انتظار دارند این قوه طبق قانون عمل کرده و تحت فشارها تسلیم جریان زیاده‌خواه نشود؛ اما همین جریان که با موضوع پرونده رحیمی در دوران معاون اولی مواجه شد، همان رفتاری را با قوه قضائیه از خود به نمایش گذاشت که مرحوم آقای هاشمی‌رفسنجانی در قبال پرونده فرزندش داشت. اکنون رفتار این جریان در قبال رسیدگی به اتهامات حمید بقایی بسیار تأمل‌برانگیز است. آقایان طوری رفتار می‌کنند که به مردم القا شود بازداشت ایشان، صرفاً با انگیزه‌های سیاسی انجام شده و پرونده‌اش پاک پاک از هر نوع تخلف و جرم است. هیاهوها، سروصداها و فضاسازی‌ها برای چیست؟ مگر این دستگاه قضا، همان دستگاهی نیست که انتظار داشتید به تخلفات مهدی هاشی رسیدگی کند؟ چه شد که حالا و هنگام رسیدن نوبت به افراد منتسب به شما برای رسیدگی به اتهامات، این‌گونه جنجال به پا می‌شود و دستگاه قضا ناجوانمردانه مورد هجوم واقع می‌‌شود. البته این رفتارها قابل پیش‌بینی بوده و در آینده هم ادامه خواهد داشت. برخی از خواص همواره اجرای عدالت را برای دیگران می‌خواهند و نوبت خودشان که می‌رسد، با بهانه‌های مختلف در مقابل قانون و اجرای عدالت می‌ایستند. این واقعیت تلخ را، رهبر معظم انقلاب در هنگام صدور فرمان هشت ماده‌ای به سران قوا برای مبارزه با مفاسد اقتصادی، به درستی پیش‌بینی کرده و در اولین ماده از این فرمان آورده‌اند: «با آغاز مبارزه جدی با فساد اقتصادی و مالی، یقیناً زمزمه‌ها و به تدریج فریادها و نعره‌های مخالفت با آن بلند خواهد شد. این مخالفت عمدتاً از سوی کسانی خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر می‌‌شوند.» 
درستی این پیش‌بینی دقیق رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر، در مصادیق مختلفی خود را نشان داده است. برخی شواهد و قرائن نشان می‌دهد، گروهی قصد دارند با هیاهوها و سروصداهای توأم با مظلوم‌نمایی و متهم کردن قوه ‌قضائیه به ظلم کردن، مانع اجرای عدالت در پرونده آقای بقایی شوند؛ اما در اینجا دو نکته تأمل‌برانگیز است:
نکته اول: قوه قضائیه نباید تحت تأثیر جوسازی‌ها قرار گیرد و در اجرای قانون و عدالت سستی کند. سستی در این زمینه، فلسفه نظام اسلامی را به چالش می‌کشد. رهبر معظم انقلاب در مقدمه فرمان هشت ماده‌ای خود در راستای مبارزه با مفاسد اقتصادی که در سال 1380 صادر فرمودند، آورده‌اند: «جمهوری اسلامی که جز خدمت به مردم و افراشتن پرچم عدالت اسلامی، هدف و فلسفه‌ای ندارد، نباید در این راه دچار غفلت شود؛ رفتار قاطع و منصفانه‌ علوی را باید مدنظر داشته باشد، و به کمک و مدد الهی و حمایت مردمی که عدالت و انصاف را قدر می‌دانند، تکیه کند.»
 بنابراین مسئولان دستگاه قضا، همواره باید به این موضوع توجه داشته باشند که کوتاهی در اجرای عدالت، به اساس نظام اسلامی آسیب وارد می‌کند. البته در این باره، رعایت انصاف شرط است و باید مسئولان در این قوه، با اطلاع‌رسانی به موقع از یک طرف و سرعت‌بخشی به رسیدگی‌ها و نهایی کردن یک پرونده، امکان تخریب‌ها از طریق فضاسازی‌ها و جنجال به پا کردن‌ها را بگیرند.
نکته دوم: جریانی که با موضوع پرونده بقایی به دنبال غائله‌آفرینی است، اندکی در کار و برنامه‌های خود تأمل کند. رفتار مبتنی بر قانون از آنان انتظار است. رفتارهای غیر قانونی، ظلم به نظام، ظلم به مردم و ظلم ویژه به هوادارانی است که به آنان فعلاً اعتماد دارند. ای کاش رئیس دولت‌های نهم و دهم که اکنون پرچم دفاع از بقایی را برافراشته و در مقابل اجرای قانون و عدالت ایستادگی می‌کند، در زمانی که وزارت اطلاعات خودش، گزارش تخلفات ایشان را داد، از متخلف اعلان برائت می‌کرد و فرجام آن را به دست قانون می‌سپرد. ای کاش در آن زمان که دیگر مجموعه‌ها از تخلفات بقایی به صورت مستند و با مدرک به رئیس‌جمهور وقت گزارش دادند، ایشان خود را در کنار متخلف و متهم قرار نمی‌داد؛ اما متأسفانه در آن زمان، به جای همراهی با قانون و دستگاه قضا برای اجرای عدالت و رسیدگی به اتهامات، از سوی رئیس دولت دهم اعلام شد که کابینه خط ‌قرمز من است! به عبارتی، آن روز به گونه‌ای سد اجرای عدالت شد و امروز به گونه‌ای دیگر.
این رفتارها در حالی است که نظام و مردم، تشنه اجرای عدالت از سوی دستگاه قضا، بدون هیچ نوع ملاحظه‌‌کاری سیاسی هستند تا با هر گرایش و سلیقه سیاسی و فکری، طبق قانون برخورد کند و ریشه‌های تخلف کردن در نظام دینی را بسوزاند.