حسین عبداللهیفر/ دیدار راهبردی فرماندهان سپاه با رئیسجمهور دو گونه تأثیر کاملاً متمایز در افکار عمومی داشت. تأثیری مثبت و امیدوارکننده بر جبهه خودی و دوستداران نظام و کشور و آثاری نگران کننده و نومیدساز برای مخالفان انقلاب و ملت که از همان لحظات اولیه پخش خبر آشکار شد.
دلسوزان نظام از شنیدن این خبر بیآنکه از محتوای آن اطلاعی داشته باشند یا بدانند که با دعوت کدام طرف برگزار شده، از نفس وقوع آن خشنود شدند. دلایل این خشنودی نیز مبرهن و آشکار است؛ چراکه از نظر وفاداران انقلاب اسلامی اولاً، هرگونه انسجام و همگرایی درونی نظام به کارآمدی و حل مشکلات کشور کمک کرده و به عکس نزاع داخلی و کدورتها صرفاً توان مسئولان نظام را فرسایش و موجبات خوشحالی دشمنان انقلاب اسلامی و ناراحتی ملت مسلمان ایران را فراهم میسازد.
ثانیاً، نیروهای انقلابی که از نقش سپاه در عرصههای مختلف آگاهی داشته و از تأثیر آن بر قدرت بازدارندگی کشور در مقابل تهدیدات سخت و نیمه سخت و حتی نرم دشمن اطلاع دارند و نگران محدودیتهای ناشی از غلبه منازعات جناحی در داخل کشور بودند، وقتی از دیدار حمایتآمیز رئیسجمهور مطلع میشوند بر امکان غلبه نظام و دولت بر چالشها و مشکلات امیدوار میشوند.
نکته دیگری که در وهله سوم موجبات خوشحالی دلسوزان واقعی کشور را به دنبال میآورد، پشتیبانی و همدلی نیروهای مسلح به ویژه نیروی مردمی و انقلابی سپاه پاسداران از دولت است که رسیدن به برخی اهداف بلند و آرمانهای ملت ایران بدون این همسویی و همپوشانی ممکن و میسر نیست. خاصه آنکه ملت با بصیرت کشورمان میدانند که در چنین جلسات مهم و محافل راهبردی معمولاً به چه مسائل و دغدغههایی اشاره و برای مقابله با آن تمهیداتی اندیشیده
میشود.
متقابلاً این دیدار حساس و تأثیرگذار بر جبهه مخالفان کشور و انقلاب تأثیری منفی و توأم با عصبانیت به دنبال داشته که از واکنشهای شتابزده آنها هویدا و البته دلایل آن نیز قابل درک است؛ اما درباره اینکه بیشترین شگفتی و ناخرسندی مربوط به کدام جریان و گروه سیاسی است، باید گفت:
۱ـ اولین گروهی که از این دیدار به شدت نومید و عصبانی شد، جریانی بود که در دوره انتخابات از وی میخواستند تا رئیسجمهور نباشد و پشت صحنه رقبای خود را روشن کند. رسانههای این جریان در سرمقالههای خود پس از انتخابات، از وی خواستند تا به عقب برنگردد و اینک عبور روحانی از شرایط انتخابات را برنتابیده و شگفتی خود را در تیترهای یک خود منعکس ساختند.
۲ـ جریان دوم آن دسته از بدخواهان کشور هستند که استمرار حضور سپاه در عرصههای مختلف دفاعی و اقتصادی را موجب بازدارندگی دفاعی و افزایش توان اقتصادی کشور در مقابله با تحریمها میدانند و به تأثیر فشارهای تحریمی آمریکا برای تغییر رفتار نظام دلخوش کرده بودهاند.
۳ـ سومین جریان به اصلاحطلبان افراطی باز میگردد که نگاهشان به آقای روحانی، نگاهی ابزاری بوده و البته پیروزی وی را مدیون خود دانسته و از همین رو بر سر میزان آراءشان و به تبع آن سهم خویش در کابینه دوازدهم درگیر هستند. بر همین اساس برخی از اصحاب رسانه وابسته به این جریان، مدعی شدند که این دیدار با بستن کابینه دوازدهم مرتبط بوده یا اهداف آن را اقتصادی گمانهزنی کردند. این در حالی است که این جریان زیست خود را در بحران تعریف کرده و به هر اندازه این مسائل چالشی میان روحانی و ارکان نظام مطرح شود خود را به اهداف خویش نزدیکتر مییابد. به ویژه آنکه این دو قطبی بین دولت و سپاه باشد؛ چراکه سپاه مقتدر و مؤثر در زمینههای مختلف را مانع اهداف خود در تضعیف نظام
میدانند.