رضا تقی‌پور، عضو شورای‌ عالی فضای مجازی گفت: اقدام اصلی برای ساماندهی فضای مجازی، تأسیس شورای ‌عالی فضای مجازی در اسفندماه سال 1390 به دستور رهبر معظم انقلاب بوده است. در حالی که بسیاری از کشورهای جهان در زمینه ساماندهی فضای مجازی اقدامات چشمگیری داشته‌اند و قوانین و چارچوب‌های لازم را در این زمینه رعایت کرده‌اند، اما ما در این زمینه نقص داریم و به همین جهت، جرایم در این فضا با درصدهای بالا در حال گسترش است.
 نقشه جدید
 آمریکا
نیویورک‌تایمز با فاش کردن این خبر که «آمریکا به متحدانش گفت؛ آماده مذاکره مجدد برای برجام باشند» از تصویب تحریم‌های جامع علیه ایران رمزگشایی کرد. تحریم‌های جامع، حلقه اول از زنجیره‌ «تحریم، فشار و مذاکره» است. آمریکا درصدد است با تحریم‌های جدید و نقض برجام، این معاهده را به لبه پرتگاه فروپاشی ببرد تا از این طریق، ادراک متحدان خود را برای اجماع و فشار به ایران تنظیم کند. در این ارتباط مجله «فارن افرز» نوشته بود: «با توجه به جنبه‌های نگران کننده‌ای که در برجام وجود دارد، رئیس‌جمهور آمریکا باید آن را اصلاح کند... بسیج کردن تعداد زیادی از کشورها برای حمایت از تغییرات در برجام، این مسئله را ممکن خواهد ساخت.»

آدم 
چند رنگ
مصطفی تاج‌زاده از نمونه‌های بارز بی‌صداقتی در میان مدعیان اصلاح‌طلبی است. این عضو دوگانه حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب در توئیتی که تداعی دلسوزی برای مرحوم هاشمی رفسنجانی می‌کند، نوشته است: «کسانی که هاشمی‌رفسنجانی را به احمدی‌نژاد فروختند، به خود و کشور خیلی سود رساندند که حالا ناطق نوری را به فرهاد رهبر می‌فروشند؟». البته تاج‌زاده به طور عمد خود را به فراموشی زده است اگرنه او بهتر از همه می‌داند که یکی از سر تیم‌های ترور شخصیت هاشمی در انتخابات مجلس ششم (بهمن 1378) و سپس تقلب علیه وی بود. این واقعیت را محسن هاشمی، فرزند ارشد و رئیس دفتر آقای هاشمی نهم دی‌ ماه 1391 در مصاحبه با روزنامه بهار فاش کرد.

مهم‌ترین اقدام ما 
چه بود؟!
در میان هیاهوی ناشی از روند تصویب این تحریم‌های جدید، مسئله‌ای که باعث تعجب و البته نگرانی و ناراحتی افکار عمومی شد، واکنش برخی از مسئولان کشور در قبال این تحریم‌ها بود. اوج واکنش‌های غیردیپلماتیک را می‌توان در سخنان رئیس محترم مجلس شورای اسلامی دید؛ جایی که دکتر علی لاریجانی در گفت‌وگویی، از صداوسیما می‌خواهد که درباره این تحریم‌ها «اضطراب بلاوجه» در بین مردم ایجاد نکند! سؤال این است که آیا به جای واکنش جدی و قاطع به این اقدام که مصداق صریح «پاره کردن برجام» است باید با این واژه‌ها مقابل آمریکا ایستاد؟

دستگیری عرفان حلقه 
در تبریز
در ادامه برخورد قاطع با عرفان کذایی حلقه و سرشبکه‌های این جریان منحرف در سطح استان آذربایجان شرقی، یکی از سرشبکه‌ها و لیدرهای اصلی عرفان حلقه به همراه هشت نفر از اعضای این گروه در تبریز دستگیر شدند. طی عملیات صورت گرفته اسناد مهمی از اعضای این فرقه در استان کشف و ضبط شد.

ادامه اجرای
 یک طرفه!
اعضای هیئت نظارت بر اجرای برجام را آقایان حجت‌الاسلام حسن روحانی، علی‌ لاریجانی، محمدجواد ظریف، حسین دهقان، علی شمخانی، علی‌اکبر صالحی، سعید جلیلی و علی‌اکبر ولایتی تشکیل می‌دهند. همچنین دریابان علی شمخانی، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی، همزمان دبیر این هیئت است و وظیفه اطلاع‌رسانی و ارائه گزارش‌های مربوطه با ایشان و هیئت نظارت است. درحالی که با نقض مکرر برجام از سوی آمریکا مواجه هستیم، سؤال اساسی اینجاست که تا کی می‌تواند اجرای یک‌طرفه برجام ادامه داد و واکنش قاطعی در برابر اقدامات متعدد ناقض این سند از سوی آمریکایی‌ها را نادیده گرفت.

  محمدرضا مرادی/ منطقه غرب آسیا روز به روز به سمت تنش بیشتر پیش می‌رود. جدای از نقش بازیگران فرامنطقه‌ای مانند آمریکا در ایجاد آشوب در این منطقه نباید از توسعه‌طلبی برخی از کشورهای منطقه نیز غافل بود. عربستان در این میان نمونه بسیار خوبی است چرا که در 50 روز گذشته با محاصره قطر نشان داده است که به دنبال تسلط بر ریزکشورهای عربی است. شاهد این مدعا اقدامات اخیر کویت علیه ایران است که به نظر می‌رسد باز می‌توان نقش عربستان را در آن دید، به تازگی کویت دفتر رایزن فرهنگی ایران در این کشور را بست و شمار دیپلمات‌های ایرانی را کاهش داد. نکته عجیب در این مسئله این بود که کویت در سال‌های اخیر موفق شده بود خود را به منزله یک نقش میانجی و بی‌طرف معرفی کند. حتی در جریان قطع روابط دیپلماتیک ایران و عربستان، کویت اعلام آمادگی برای میانجی‌گری کرد و روابط خود را با ایران همانند دیگر کشورهای حامی عربستان قطع نکرد. از سوی دیگر کویت در جریان حمله عراق به این کشور به شدت به ایران مدیون است چرا که حمایت‌های ایران از خاندان آل‌صباح در این جنگ بارها از طرف مقامات کویتی اعلام شده است. این اقدام از سوی کویت بعید به نظر می‌رسید؛ اما روزنامه عکاظ عربستان بلافاصله اعلام کرد کویت با ارسال یادداشت اعتراضی در ارتباط با پرونده گروهک العبدلی، دفتر رایزن فرهنگی و دفتر نظامی ایران در کویت را بست و شمار دیپلمات‌های ایرانی را از 19 نفر به چهار نفر کاهش داد. این روزنامه اعلام کرد کویت به دیپلمات‌های ایرانی مهلت 45 روزه برای ترک خاک این کشور را داده است. به دنبال این اقدام کویت، کاردار کويت از سوی وزارت خارجه ایران احضار شد و سخنگوی وزارت امورخارجه ایران، در بیانیه‌ای رسمی نسبت اتهامات تازه کویت علیه ایران را رد کرد. دلیل این مسئله را می‌توان در نوع نگاه عربستان به منطقه دید.
کویت اعلام کرده است که دلیل این اقدام، ارتباط گروه شبه نظامی «العبدلی» به فرماندهی حسن عبدالهادی با ایران و حزب‌الله لبنان است. این گروه در سال 2015 از سوی نهادهای امنیتی کویت به همراه مقادیری سلاح و مهمات کشف ‌شد. بر اساس گزارش ادعایی دستگاه قضایی کویت 15 نفر از این افراد، از شیعیان کویت و یک نفر از شیعیان ایران بوده‌اند که 14 نفر از این افراد دستگیر شده بنا بر گزارش ادعایی روزنامه کویتی «السیاسة» توانستند با قایق تندرو در سال 2017 به ایران متواری شوند. با وجود آنکه ایران همواره این اتهام را رد کرده است؛ اما دولت کویت ظاهراً بر ارتباط این گروه با ایران همچنان پافشاری می‌کند.
اما علاوه بر این دلیل روی دیگر سکه را نیز باید دید. عربستان در دو سال و نیم اخیر که ملک سلمان به قدرت رسیده است سیاست، محافظه‌کاری گذشته را کنار گذاشته و بر سیاست تهاجمی و مداخله‌جویانه تأکید دارد. در این سیاست؛ عربستان به یمن حمله کرد، حمایت از تروریست‌ها در عراق و سوریه را افزایش داد و روابط خود با قطر را قطع کرد. این مسائل نشان دهنده این امر است که بن‌سلمان که به تازگی با کودتایی بن‌نایف را از ولی‌عهدی برکنار کرد و به یک قدمی تخت پادشاهی سعودی رسید، به دنبال آن است تا با همراه کردن کشورهای عربی نسبت به توسعه نفوذ ایران در منطقه اقداماتی انجام دهد. در واقع عربستان به دنبال آن است تا شکست‌های منطقه‌ای خود از ایران و متحدان این کشور را از طریق فشار بر ریز کشورهای عربی برای کاهش روابط با تهران جبران کند. این مسئله نشان‌دهنده شرایط بسیار نامناسب آل‌سعود در منطقه است.
در کل می‌توان گفت که کویت اکنون به دنبال جلب حمایت‌های همه‌جانبه محمدبن‌سلمان، پادشاه آینده عربستان است؛ اما این کشور این واقعیت را فراموش کرده است که بن‌سلمان سودای تبدیل کردن کشورهای عربی به استان‌هایی از عربستان را دارد. همان اتفاقی که درباره بحرین افتاده است. بنابراین سیاست کویت در برابر ایران تنها یک بازنده دارد و آن کویت است، چرا که این کشور در سیاست خارجی ایران وزن بسیار بالایی ندارد و به نوعی کویت بیشتر به روابط با ایران نیازمند است. بنابراین اشتباه این کشور می‌تواند پیامدهای منفی زیادی برای آل‌صباح به دنبال داشته باشد.

   حسین عبداللهی‌فر/ دیدار راهبردی فرماندهان سپاه با رئیس‌جمهور دو گونه تأثیر کاملاً متمایز در افکار عمومی داشت. تأثیری مثبت و امیدوارکننده بر جبهه خودی و دوستداران نظام و کشور و آثاری نگران کننده و نومیدساز برای مخالفان انقلاب و ملت که از همان لحظات اولیه پخش خبر آشکار شد.
دلسوزان نظام از شنیدن این خبر بی‌آنکه از محتوای آن اطلاعی داشته باشند یا بدانند که با دعوت کدام طرف برگزار شده، از نفس وقوع آن خشنود شدند. دلایل این خشنودی نیز مبرهن و آشکار است؛ چراکه از نظر وفاداران انقلاب اسلامی اولاً، هرگونه انسجام و همگرایی درونی نظام به کارآمدی و حل مشکلات کشور کمک کرده و به عکس نزاع داخلی و کدورت‌ها صرفاً توان مسئولان نظام را فرسایش و موجبات خوشحالی دشمنان انقلاب اسلامی و ناراحتی ملت مسلمان ایران را فراهم می‌سازد.
ثانیاً، نیروهای انقلابی که از نقش سپاه در عرصه‌های مختلف آگاهی داشته و از تأثیر آن بر قدرت بازدارندگی کشور در مقابل تهدیدات سخت و نیمه سخت و حتی نرم دشمن اطلاع دارند و نگران محدودیت‌های ناشی از غلبه منازعات جناحی در داخل کشور بودند، وقتی از دیدار حمایت‌آمیز رئیس‌جمهور مطلع می‌شوند بر امکان غلبه نظام و دولت بر چالش‌ها و مشکلات امیدوار می‌شوند.
نکته دیگری که در وهله سوم موجبات خوشحالی دلسوزان واقعی کشور را به دنبال می‌آورد، پشتیبانی و همدلی نیروهای مسلح به ویژه نیروی مردمی و انقلابی سپاه پاسداران از دولت است که رسیدن به برخی اهداف بلند و آرمان‌های ملت ایران بدون این همسویی و همپوشانی ممکن و میسر نیست. خاصه آنکه ملت با بصیرت کشورمان می‌دانند که در چنین جلسات مهم و محافل راهبردی معمولاً به چه مسائل و دغدغه‌هایی اشاره و برای مقابله با آن تمهیداتی اندیشیده
 می‌شود.
متقابلاً این دیدار حساس و تأثیرگذار بر جبهه مخالفان کشور و انقلاب تأثیری منفی و توأم با عصبانیت به دنبال داشته که از واکنش‌های شتاب‌زده آنها هویدا و البته دلایل آن نیز قابل درک است؛ اما درباره اینکه بیشترین شگفتی و ناخرسندی مربوط به کدام جریان و گروه سیاسی است، باید گفت:
۱ـ اولین گروهی که از این دیدار به شدت نومید و عصبانی شد، جریانی بود که در دوره انتخابات از وی می‌خواستند تا رئیس‌جمهور نباشد و پشت صحنه رقبای خود را روشن کند. رسانه‌های این جریان در سرمقاله‌های خود پس از انتخابات، از وی خواستند تا به عقب برنگردد و اینک عبور روحانی از شرایط انتخابات را برنتابیده و شگفتی خود را در تیترهای یک خود منعکس ساختند.
۲ـ جریان دوم آن دسته از بدخواهان کشور هستند که استمرار حضور سپاه در عرصه‌های مختلف دفاعی و اقتصادی را موجب بازدارندگی دفاعی و افزایش توان اقتصادی کشور در مقابله با تحریم‌ها می‌دانند و به تأثیر فشارهای تحریمی آمریکا برای تغییر رفتار نظام دلخوش کرده بوده‌اند.
۳ـ سومین جریان به اصلاح‌طلبان افراطی باز می‌گردد که نگاه‌شان به آقای روحانی، نگاهی ابزاری بوده و البته پیروزی وی را مدیون خود دانسته و از همین رو بر سر میزان آراء‌شان و به تبع آن سهم خویش در کابینه دوازدهم درگیر هستند. بر همین اساس برخی از اصحاب رسانه وابسته به این جریان، مدعی شدند که این دیدار با بستن کابینه دوازدهم مرتبط بوده یا اهداف آن را اقتصادی گمانه‌زنی کردند. این در حالی است که این جریان زیست خود را در بحران تعریف کرده و به هر اندازه این مسائل چالشی میان روحانی و ارکان نظام مطرح شود خود را به اهداف خویش نزدیک‌تر می‌یابد. به ویژه آنکه این دو قطبی بین دولت و سپاه باشد؛ چراکه سپاه مقتدر و مؤثر در زمینه‌های مختلف را مانع اهداف خود در تضعیف نظام 
می‌دانند.

   حسن خدادی/ در آخرین دیداری که رهبر معظم انقلاب در 20 تیرماه  94 با دانشجویان داشتند از مفهوم «اسلام رحمانی» صحبت کردند که اولین بار بود معظم‌له در این‌باره صحبت کرده و به تحلیل آن پرداخته بودند. از یک‌سو به دلیل اهمیت این موضوع و اینکه اولین باری است که رهبر معظم انقلاب به تبیین موضع خود می‌پردازد و از سوی دیگر با روی کارآمدن دولت یازدهم صحبت از این تفکر در میان برخی از اعضای کابینه و حامیان تئوریک دولت رواج پیدا کرده است. بنابراین برآن شدیم تا به صورت مختصر به این پدیده پرداخته و مواضع معظم‌له را بیان کنیم. در مقاله پیشین به اولین هدف مورد نظر واضعان این نظریه یعنی لیبرالیزه‌ کردن اسلام پرداختیم و در مقاله پیش‌ رو به دومین هدف این مکتب اشاره خواهیم کرد.
هدف میانی اسلام رحمانی؛
 بی‌اعتبار کردن مناسک و احکام دینی و قضایی اسلام
پروژه اسلام رحمانی به معنای عام و کلان، پروژه‌ای است که به اندازه کافی درباره آن منابع موجود است و آگاهانه رقم خورده است. هدف از طرح این پروژه کمرنگ ‌کردن بخشی از مناسک دین است. اینها می‌خواهند بگویند که دینداری به سجده و مهر نیست کافی است که دلت پاک باشد، آنگاه دیندار هستی! مباحثی چون جهاد و امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر، ساحت ظاهری دین که به طور عمده مناسک دین هستند را می‌خواهند از اعتبار بیندازند و دین را صرفاً یک امر باطنی غیر متدین، غیر منضبط و غیر‌قابل سنجش به شمار بیاورند، به گونه‌ای که دیگر نتوان ارزیابی کرد چه کسی دیندار و چه کسی غیر دیندار است، ‌چه عملی جزو مصادیق دین است و چه اعمالی از مصادیق آن نیست؟ یعنی به طور عملی همان ادعای کلانی که سکولاریسم، یعنی حذف مرجعیت دین در عرصه اجتماع دارد.
منظومه فکری رهبری نگاه همه جانبه به دین است، در حالی که متفکران این حوزه و به ویژه نظریه‌پرداز این تفکر به طرز ناشیانه‌ای فقط به یک جنبه از ویژگی رحمانی دین توجه کرده و با آوردن آیات و احادیث درصدد اثبات یک وجه از آن بوده «رحمت از سنن الهی است. از قواعدی است که به آدمی قدرت پیش‌بینی و احتجاج می‌دهد و خبر از سرشت دستگاه آفرینش می‌دهد. به تعبیر بشری، راهبرد خداوند راهبرد رحمت است. دینی که خدایش رحمان و رحیم است، پیامبرش رحمة للعالمین است، رحمت از سنن الهی آن است، طبیعی است که دینش دین رحمت باشد، نه دین قساوت و خشونت و انتقام» خب، این منظر از دین که همه به آن اعتقاد دارند و شکی در آن نیست؛ ولی سؤال اینجاست که برای نمونه وقتی در قرآن قصاص مساوی با حیات اجتماعی معرفی شده، آیا دین دست به خشونت زده است یا این قصاص عین رحمت برای اجتماع مسلمین است؟
خدای متعال در سوره حجر از کسانی که قائل به ایمان به بخشی از دین و انکار بخشی دیگر هستند، به «مقتسمین» یاد کرده و به آنان وعده عذاب داده است. در ص 136 از جلد 11 تفسیر نمونه ذیل آیات 89 تا 91 سوره مبارکه حجر آمده است: ‌«مقتسمین بیمار‌دلانی هستند که می‌خواهند دین و حکم خدا را به خدمت منافع خویش گیرند، تنها آن قسمتی را می‌پذیرند که به سود آنهاست و بقیه را پشت سر می‌افکنند، آنان آیات قرآن و حتی گاهی یک آیه را تجزیه می‌کنند، بخشی را که در مسیر تمایل خود می‌بینند قبول کرده یا بازگو می‌کنند و بخش دیگر را کنار می‌گذارند.»
هدف غایی اسلام رحمانی؛  موجه جلوه‌دادن آزادی‌های غربی
غایت نظر اشاعه‌دهندگان تفکر مذکور، بهره‌گیری و موجه جلوه‌دادن آزادی‌های غربی و غربی شدن، نزدیک شدن به مدل نگاه کدخدا محور، دست کشیدن از آرمان‌ها و روحیات انقلابی و در یک کلام قرار‌گیری در باشگاه شیطان بزرگ باشد. قرائت‌های اقتباسی از اسلامِ همخوان با مدرنیته در عرصه‌های سیاسی‌ ـ اجتماعی که برخی نظریه‌پردازان سیاست ‌پیشۀ مسلمان مطرح می‌کنند، افراد را ناچار از تحملِ مذهبی با شاخصه‌های لیبرالیسم می‌نمایاند و آن را تنها مسیر زندگی بهتر معرفی می‌کند.

کشورها از رهبر معظم انقلاب درس دموکراسی بیاموزند
نماینده مسیحیان آشوری گفت: مدعیان غربی که دم از دموکراسی می‌زنند باید احترام به حقوق‌ اقلیت‌های دینی را از رهبر معظم انقلاب بیاموزند. یوناتن بت‌کلیا نماینده مسیحیان آشوری در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه، آزادی اقلیت‌های دینی در ایران مرهون امام راحل و امام خامنه‌ای است، گفت: «ما امروز به افتخار اعلام‌ می‌کنیم که مسیحیان در ایران هیچ محدودیتی ندارند و مسیحیت به عنوان یک اقلیت دینی در ایران محترم شمرده شده است.» وی گفت: «رهبر معظم انقلاب زمانی که رئیس‌جمهور بودند به هنگام میلاد حضرت عیسی(ع) با خانواده شهدای مسیحی دیدار می‌کردند و از زمانی که رهبر شدند نیز این اقدام ارزشمند را ادامه داده و مرتب با خانواده شهدای مسیحی دیدار کرده‌اند و ما امروز شاهد تدابیر ایشان در راستای احترام به حقوق اقلیت‌های دینی در ایران هستیم.» بت‌کلیا با بیان اینکه؛ «غربی‌‌ها احترام به حقوق اقلیت‌ها را از رهبر معظم ایران بیاموزند»، تصریح کرد: مسیحیان ایران از وضعیت زندگی خود راضی هستند و به برکت انقلاب اسلامی و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، حقوق‌ و امنیت‌شان محترم شمرده می‌شود؛ کشیش‌های مسیحی در ایران مورد احترام دولت و ملت ایران هستند و همانند سوریه و عراق نیست که به دست داعشی‌ها کشته شوند. مدعیان غربی که دم از دموکراسی می‌زنند باید احترام به حقوق‌ اقلیت‌های دینی را از رهبر معظم ایران بیاموزند که به تدبیر ایشان، هیچ کس حق تعرض به ارزش‌ها و حقوق اقلیت‌های دینی را ندارد.»

حضور تکنوکرات‌ها علت‌العلل نابسامانی اقتصادی
دو نفر از اقتصاددانان حامی دولت از شیوه اداره اقتصادی کشور گلایه کردند، حسن سبحانی اقتصاددان و نماینده سابق مجلس گفت: «دولت یازدهم متأسفانه به هر دلیلی برای ارائه لایحه برنامه ششم با مجلس همکاری بایسته نکرده است.» وی افزود: «مشکل اساسی تیم اقتصادی دولت یازدهم.» سبحانی تأکید کرد: «من با حضور تکنوکرات‌هایی که قانون اساسی جمهوری اسلامی برای‌شان موضوعیت ندارد در دولت موافق نیستم.» موسی غنی‌نژاد اقتصاددان حامی دولت هم گفت: «علت‌العلل مشکلات اقتصادی جامعه ما این است که بازارها به‌دلیل مداخلات دولت به درستی عمل نمی‌کنند و با دادن علائم قیمتی نادرست موجب انحراف در تخصیص منابع کمیاب می‌شوند. برای حل مشکلات اقتصادی باید به علت‌ها پرداخت نه معلول‌ها. افت سطح درآمد واقعی، کمبود تقاضای کل، مازاد موجودی انبار بنگاه‌ها و بیکاری گسترده عوامل تولید هیچ یک علت اصلی و اولیه مشکلات اقتصادی ما نیست؛ بلکه جملگی آنها معلول یک علت هستند. بنگاه‌ها به‌دلیل دریافت اطلاعات قیمتی نادرست از بازارهای مخدوش و دستکاری شده تصمیمات نادرستی گرفته‌اند و با مشکل فروش نرفتن محصول مواجه شده‌اند. این مشکل را ممکن است در کوتاه‌مدت با تحریک تقاضا با ترفند اعطای انواع یارانه به مصرف‌کنندگان یا صادرات موقتاً برطرف کرد، اما این کار نتیجه‌ای جز به تأخیر انداختن، انباشته کردن و پیچیده‌تر کردن مسئله ندارد.»  


توصیه‌هایی که نادیده گرفته شد
عضو کمیسیون اقتصادی در مجلس گفت: «بنده در همین مورد هم اطلاع دارم که هیئت عامل قبلی چنین حقوق‌هایی را نمی‌گرفتند؛ چرا که من دو سال به‌ عنوان هیئت امنا در صندوق توسعه ملی حضور داشتم؛ لذا به نظر من منشأ این پدیده حقوق‌های نجومی در دولت فعلی بوده است.» موسوی لارگانی در پاسخ به پرسشی مبنی‌بر اینکه آیا دولت تاکنون به نحو راضی‌کننده‌ای با پدیده حقوق‌های نجومی برخورد کرده است یا خیر؟ تصریح کرد: «حقیقتاً راضی‌کننده نبوده است و انتظاری که مردم و رهبر معظم انقلاب داشتند برآورده نشده است.» نماینده فلاورجان در مجلس با اشاره به بیانات امام خامنه‌ای در خطبه‌های نماز عید فطر پارسال در زمینه حقوق‌های نجومی و حرام بودن آن، گفت: «رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز عید سعید فطر بیانات مبسوطی را در زمینه حقوق‌های نجومی و برخورد با نجومی‌بگیران داشتند که به نظر من تاکنون برخورد جدی در این باره صورت نگرفته است.» نماینده فلاورجان در مجلس با اشاره به آمارهای ضد و نقیض اعلام ‌شده از مدیران نجومی‌بگیر، اضافه کرد: «در روزهای اول شاهد بودیم تعداد مدیران نجومی‌بگیر را دو هزار نفر اعلام کردند و در برخی خبرها حتی بیشتر از این مورد هم اعلام شد که پس از آن این تعداد به 900 نفر رسید و سپس در روزهای آخر این تعداد به حدود 300 تقلیل یافت که همین آمارهای ضد و نقیض باعث ایجاد شک و تردید در اذهان شد.»

 سهم‌خواهی‌ها افزایش یافته است
سهم‌خواهی جریان‌ها و افراد اصلاح‌طلب از دولت افزیش یافته است. به نظر می‌رسد شورای عالی اصلا‌ح‌طلبان که ریاست آن را عارف بر عهده دارد دغدغه مهم این روزهایش درباره چینش و حضور چهره‌ها در کابینه است. محمدرضا عارف به تازگی در نشست شورای هم‌اندیشی سیاست‌گذاری باز هم تأکید می‌کند هیچ شکی نیست که پیروزی روحانی در انتخابات مدیون اصلاح‌طلبان است و با لحنی کنایه‌آمیز خطاب به روحانی می‌گوید: «بعضی‌ها وقتی پیروز می‌شوند یادشان می‌رود چه کسانی زحمت کشیدند، اگر می‌خواستیم سهم‌خواهی کنیم قبلش شروط می‌گذاشتیم.» همچنین منتجب‌نیا قائم‌مقام حزب اعتدال ملی در گفت‌وگویی گفته بود اصلاح‌طلبان باید در دولت آینده سهم بیشتری داشته باشند و درصد بالایی از اعضای کابینه را تشکیل دهند، بسیاری از اصلاح‌طلبان از روحانی رنجیده‌اند و آقای روحانی موفق نشد نظر آنها را جلب کند.
 این سهم‌خواهی‌ها تا جایی ادامه دارد که رحمانی‌فضلی وزیر کشور نیز درباره فشارهای طیف‌های سیاسی به ویژه اصلاح‌طلبان برای حضور نیافتن وی در کابینه آینده اظهار داشت: «فشارهای سیاسی برای حضور نیافتن وی به شدت از سوی اصلاح‌طلبان پیگیری می‌شود، اما آنچه در نهایت مهم است نظر و انتخاب آقای رئیس‌جمهور می‌باشد.


  امین پناهی/ اگر در صحبت‌های رهبر معظم انقلاب طی سال‌های گذشته جستاری داشته باشیم، متوجه می‌شویم که ایشان درباره اصلی‌ـ فرعی کردن مسائل به کرّات تذکر داده‌اند. با پژوهشی جزئی نسبت به این کلیدواژه، متوجه می‌شویم که ایشان در طول 10 سال گذشته بیش از 30 بار به این موضوع با عناوین مختلف اشاره کرده‌اند. حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در یکی از دیدارهای‌ خود با دانشجویان گفتند: «باید توجه کنیم که مسائل را اصلی‌ـ فرعی‏ کنیم. مسائل درجه‏ دوم جای مسائل اصلی را در انگیزه‏های ما، در همت ما، در صرف انرژی‏ای که می‌شود، نگیرد.» اینکه چرا ایشان آنقدر بر روی این موضوع تأکید دارند، به این موضوع برمی‌گردد که هنوز هم که هنوز است نیروهای ارزشی و انقلابی در بحث تشخیص مسائل اصلی و فرعی از همدیگر دچار اشکال هستند. گاهی مسائل فرعی را چنان بزرگ می‌بینند و مشغول نقد و سؤال درباره آن می‌شوند که فراموش می‌کنند مسائل اصلی مهم‌تری نیز وجود دارد. در واقع، گاهی برخی افراد درصدد وارونه کردن جایگاه مسائل اصلی و فرعی بر می‌آیند تا بتوانند از پاسخگویی به مسائل مهم و اصلی شانه خالی کنند؛ چیزی که این روزها بسیار اتفاق می‌افتد. از واکنش نشان دادن شخص رئیس‌جمهور به مسائل بی‌اهمیتی، چون لغو شدن سخنرانی یک نماینده در یکی از شهرها گرفته تا لغو کنسرت و پخش نشدن آهنگ فلان خواننده پیش از افطار که مسئله شماره یک کشور می‌شود و برای آن نامه می‌نگارند و سخنرانی‌ ترتیب می‌دهند.
اصلی‌ترین و مهم‌ترین مسئله روز کشور که باید نو به نو درباره‌اش از مسئولان امر، اعم از دولتمردان و نمایندگان مجلس سؤال کرده و درباره‌اش افراد و بخش‌های مختلف را به چالش کشید، مسئله معیشت مردم است. مسئله مهمی که از هر مسئله دیگر مهم‌تر می‌نماید. اینکه حتی گاهی برخی به نان شب محتاج گشته‌اند و حتی در تأمین این حداقل ناتوان شده‌اند؛ مسئله و مشکلی که می‌تواند خود ریشه مسائل و مشکلات فراوان دیگری باشد.
مسئله مهم دیگری که باید درباره آن نوشت و از نهادهای مسئول توضیح خواست، توجه نکردن به اقتصاد مقاومتی در سال‌های گذشته است. دلیل آنکه می‌گوییم به طور جدی به اقتصاد مقاومتی اهتمام نشده، این است که اگر انجام شده بود، در حال حاضر باید یک رفاه نسبی در بین مردم احساس می‌شد.
مسئله بعدی که باید به آن اشاره کرد تا نیروهای انقلابی به یاد داشته باشند و درباره آن مطالبه کنند، مسئله مبارزه با فساد است. مبارزه با دانه‌درشت‌ها و یقه‌سفیدهایی که تا قوه قضائیه می‌خواهد آنها را محاکمه کند، اعلام جنگ کرده و شروع به تبلیغ علیه آن قوه می‌کنند تا دستگاه قضا را تحت فشار قرار داده و هزینه این عمل را برای قوه قضائیه و نظام جمهوری اسلامی بالا ببرند. قطعاً یکی از موضوعاتی که واجب است از آن حمایت کنیم، محاکمه مفاسد است، حالا در هر جایگاه و هر شرایطی که هستند. 
مسئله آخری که در این نوشتار به آن اشاره می‌شود و باید بسیار مورد توجه قرار بگیرد، مسئله فتنه است که مسئله کوچکی نیست و نمی‌توان به راحتی از کنار آن عبور کرد. اتفاقی که بسیاری از رشته‌های نظام اسلامی را در دورانی که به سرعت در مسیر رشد و تعالی پیش می‌رفت، پنبه کرد. حالا باید مراقب بود جای آشوب‌طلب و مدافع از حق قانونی مردم عوض نشود. 
مسائل بسیار مهم دیگری وجود دارند که گاه رو به فراموشی می‌روند و باید به آنها پرداخته شود. از تحریم‌های مجدد دولت آمریکا علیه ملت ایران گرفته تا کرسنت و مصادره اموال ملت ایران از سوی دادگاه کانادا که جزء مسائل اصلی و مهم کشور محسوب می‌شوند. اینها مسائلی هستند که باید به ترند اول شبکه‌های اجتماعی مختلف تبدیل شود، نه واکنش به افاضات فلان آقازاده‌ای که هیچ جایگاهی در مناسبات سیاسی کشور ندارد. در واقع، این نمونه بارز یک مسئله فرعی دسته چندم برای کشور است.