گاهی خدا؛
با دستِ تو
دستِ دیگر بندگانش را می‌گیرد
با زبان تو،
گره کار بنده‌ای را باز می‌کند
با انفاق تو،
گرسنه‌ای را سیر و عریانی را می‌پوشاند
با قدم تو،
مشکلی را حل می‌کند
وقتی دستی را به یاری می‌گیری،
بدان که در آن زمان دستِ دیگر تو،
در دست خداست.

پیامبر اعظم حضرت محمد(ص) فرمود: 
زبانت را نگه دار؛ زیرا نگهداری زبان
صدقه‌ای است که به خودت می‌دهی
هیچ بنده‌ای حقیقت ایمان را نشناسد
تا مقداری از زبانش را نگه دارد. (هرچه خواست نگوید)
اصول‌ کافی، جلد۳

نگاهی به وضعیت تولید مجموعه‌های نمایشی در سیما
 مهدی امیدی/ فصل تابستان درحالی به نیمه رسید که جای خالی سریال‌های مناسب این فصل که پاسخگوی اوقات فراغت باشد، احساس می‌شود. شب‌های تابستانی سیما را سریال طنز «پنچری» و ملودرام خانوادگی «پرستاران» و همچنین دو سریال شبکه پنج سیما با عنوان «لژیونر» و «در جست‌وجوی آرامش» پر کرده است. سریال‌هایی که به دلیل جذابیت و کیفیت پایین، در جذب مخاطب موفق نیستند و از محتوای ضعیف رنج می‌برند. 
این درحالی است که از یک طرف، رسانه‌های رقیب صداو‌سیما، چه در داخل و چه در خارج از کشور، روزبه‌روز در حال افزایش هستند و از طرفی، بار اصلی مسئولیت محافظت از جامعه در برابر ویروس‌های مهاجم به فرهنگ، به عهده رسانه ملی است. در سال‌هاي اخير، با افزايش شبکه‌های ماهواره‌ای و هجوم رسانه‌ای بيگانه به حريم زندگي مردم ايران، جایگاه رسانه ملي نیز حساس‌تر شده است. هر چند که نمی‌توان تأثیر ساير رسانه‌ها، به ویژه روزنامه‌ها و نشریات، سایت‌ها و خبرگزاری‌ها و سینما در این کارزار نیز انکار کرد، اما واقعیت این است که حاصل همه فعاليت‌هاي فرهنگي و رسانه‌اي كشور، از آنتن صداو‌‌سيما در سطح جامعه گسترش و اشاعه مي‌يابد. به همين دليل، رسانه ملي بيشترين قابليت را براي تحكيم اتحاد ملي و تسخير سنگرهاي رسانه‌اي مهاجم دارد. به همین دلایل نیز، رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار مدیران سازمان صداوسیما با ایشان، از رسانه ملی با عنوان «قرارگاه جنگ نرم» یاد کردند. یکی از محورهای اساسی جنگ نرم، ترویج سبک زندگی درست است. به ویژه که امروز اقتصاد مقاومتی، راهبرد و چشم‌انداز اصلی نظام است و این مهم تنها در صورتی به وقوع می‌پیوندد که سبک زندگی اسلامی و ایرانی که در تضاد با مصرف‌گرایی است بین مردم رواج پیدا کند؛ اما سریال‌های اخیر صداوسیما هیچ نشانه‌ای از تبلیغ این نوع سبک زندگی را ندارند.
این کمبود، ناشی از نداشتن شناخت درباره نیازها و اولویت‌های فرهنگی جامعه از سوی برنامه‌سازان و تولید‌کنندگان سریال‌های سیما است. مشکلی که خود زاییده فاصله‌ داشتن سیما با مراکز تولید فکر و اندیشه است. با وجود مراکز پژوهشی در صداو‌سیما و دیگر نهادها و مؤسسات تحقیقاتی و اسنادی اما همچنان، نظام برنامه‌سازی در این نهاد به شیوه قدیمی انجام می‌شود. کاملاً مشهود است که پیوند رسانه ملی با مراکز تولید فکر و اندیشه، ضعیف است و تولید برنامه‌ها، باری به هر جهت هستند، نظام برنامه‌سازی در صداو‌‌‌‌‌سیما دچار این حلقه مفقوده است.
همچنین بخش بسیاری از مخاطب‌های تلویزیون، نسل جوان هستند. هیچ‌‌‌‌کس نمی‌تواند نقش رسانه‌های مختلف در تأثیرگذاری بر جوانان و نوجوانان را انکار کند. صداوسیما باید برنامه‌هایی برای بازشناسي هويت و افزایش همدلي ملي برای نسل جوان تولید کند. در سال‌های گذشته سریال‌های بسیار خوبی با هدف هویت‌بخشی به نسل جوان تولید و پخش شدند که از آن جمله می‌توان به «درچشم باد»، «یوسف پیامبر(ع)»، «مختارنامه»، «شوق پرواز»، «پایتخت» و ... اشاره کرد. 
البته چند سریال از این دست در صف تولید هستند؛ اما مدیران صداوسیما هنوز راه را برای ساخت آثاری نظیر سریال حضرت موسی(ع) باز نکرده‌اند. مدیران رسانه ملی باید باور کنند که یکی از واقعیت‌های رسانه‌ای که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت، نقش و کارکرد راهبردی درام‌های دنباله‌دار تلویزیونی است که در کشور ما و نزد عموم مردم و نخبگان به نام «سریال» شناخته می‌شوند. امروزه در شبکه‌ها و سازمان‌های بزرگ تلویزیونی جهان، سریال‌ها از یک کالای صرفاً تجاری و سرگرم‌کننده فراتر رفته‌اند و به ابزارهایی برای انتشار و آموزش سبک زندگی، مکاتب فکری و ایدئولوژی‌ها و بازسازی تاریخ تبدیل شده‌اند. همچنان که نتانیاهو در مراسم نخستین سالگرد حادثه 11 سپتامبر نیویورک، پیشنهاد داده بود که برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی، به جای جنگ نظامی از سلاح دیگری به نام «سریال تلویزیونی» استفاده شود. کشور کره جنوبی و همچنین در سال‌های اخیر، کشور ترکیه نیز با ساخت سریال‌های تاریخی در پی احیای هویت خود هستند. آنها با «افسانه‌سازی» در این‌گونه سریال‌ها سعی می‌کنند تا خود را نزد سایر ملل، کشوری با پیشینه تاریخی باشکوه معرفی کنند و به مردم و جوانان خود، غرور ملی ببخشند. سریال «جومونگ» که از رسانه ملی ما هم پخش می‌شد، یک نمونه بارز و گویا برای شناخت جایگاه و کارکرد این سریال‌ها است.
همچنان که سریال «یوسف پیامبر(ع)» به کارگردانی مرحوم فرج‌الله سلحشور، بارها از شبکه‌های تلویزیونی کشورهای اسلامی و برخی از کشورهای غیراسلامی پخش شده است و حتی روی فضای بیداری اسلامی در این کشورها هم تأثیر گذاشته است. حتماً مدیران صداوسیما می‌پذیرند که با سریال‌هایی چون «پنچری» و «پرستاران» نه می‌توان به جذب مخاطب انبوه دست یافت و نه با جنگ نرم دشمنان مقابله کرد. تنها راه‌حل، اعتلای داستان و محتوا در سریال‌های خانوادگی و طنز و تولید و نمایش ثابت سریال‌های فاخر و تاریخی است.

متأسفانه، بحران آب هم به دلیل سهولت خرید آب‌ معدنی همیشه مورد غفلت واقع شده است، چه برسد به حالا که داریم آب معدنی را وارد می‌کنیم. یک ضرب‌المثل مدیریتی هست که می‌گوید: «تا وقتی که می‌توانیم وارد کنیم، مگر عقل‌مان کم است که برویم و درستش کنیم؟»
اما در اینجا راهکارهایی برای حل این بحران ارائه می‌کنیم که هرگز به عقل جن هم نمی‌رسید؛
۱ـ تولیدات سینما و تلویزیون را کنترل کنیم. آب بستن به سریال‌ها نه تنها باعث هدر رفت آب می‌شود؛ بلکه هزینه ساخت سد و سیل‌بند را نیز برای حفظ جان مخاطب روی دست آدم می‌گذارد.
۲ـ تولید ساقه‌طلایی را کنترل کنیم. شنیده شده در یکی از مناطق کشاورزی، افتادن یک ساقه طلایی در چاه، باعث پایین رفتن عمق لایه‌های آب زیرزمینی تا ۵۰۰ متر و نشست زمین شده است، البته حفر ۴۷۸/۹۱۶/۵۷۴ چاه در این منطقه نیز بی‌تأثیر نبوده است.
۳ـ کلاس‌های درس دانشگاه‌ها را تعطیل کنیم. همزمان با اختراع هندزفری و همچنین به دلیل متقاضیان زیاد ردیف آخر کلاس، تدریس استادان در دانشگاه به نقش بر روی آب زدن تبدیل شده است. در این صورت استادانی که حجم جزوه‌های بالایی دارند، آب زیادی را هدر می‌دهند.
۴ـ در مؤسسات نیمچه مجاز سرمایه‌گذاری نکنید، زیرا بالا کشیدن پول شما و یک لیوان آب هم روش، باعث بالا رفتن مصرف آب و تشدید این بحران می‌شود.
۵ـ سفر رسانه‌ای کنیم. برای حل بحران آب به مناطقی که بحران دارند، سفر کنیم و با رسانه‌ای کردن این سفر و مطمئن شدن از رسانه‌ای شدن ماجرا، آن سفر را به اتمام برسانیم و با برداشتن یک موز مکان را ترک کنیم. این روش در بحران‌های گرد و خاکی بسیار مؤثر بوده است.
۶ـ در توئیتر خود از قطع چندین ساعته آب مردم جنوب کشور احساس نگرانی کنیم. توئیت‌هایی درباره احساسات و نگرانی‌های‌تان بر این بحران بنویسید. توجه داشته باشید که پیش از هر کاری حتماً «قلی‌خان» دلال گرفتن مجوز چاه را بلاک کنید.
فروغ زال

رفتی کنار پیکان، ای یار خوب، نیسان!
مهرت نشسته برجان، ای یار خوب، نیسان
من عاشق تو بودم! دلتنگ چرخ‌هایت
برگرد سوی میدان، ای یار خوب، نیسان
مغرور کهنه‌کارم، بر پشت تو سوارم
دوری نباشد آسان، ای یار خوب، نیسان
جان‌سخت و پرتوان تو، بر جاده‌ها روان تو
هر جای لا مکان تو، ای یار خوب، نیسان
هرگز نشد رقیبت، حتی پراید وانت
ای ببر تیزدندان، ای یار خوب، نیسان
زیبای خفته من، شعر شکفته من
ای آبی از تو ایران، ای یار خوب، نیسان
در اوج هر ترافیک، چون نقل مجلسی که
آورده راه‌بندان، ای یار خوب، نیسان
«ما را به جز خیالت فکری دگر نباشد»
خرجت شده فراوان، ای یار خوب، نیسان
ای روشن از تو شهرم، با دشمن تو قهرم
ای برکت خیابان، ای یار خوب، نیسان
گفته وزیر نفتی، آتش زنید او را
آتش شود گلستان، ای یار خوب، نیسان
رفتی خدا نگهدار، شد صاحب تو بیکار
ای همنشین پیکان، ای یار خوب، نیسان
ملیحه خوشحال

تا کجایم نم‌نم باران مشهد می‌برد؟
چشم بر گلدسته‌ام آن شور ممتد می‌برد
باز باران داده است این حال دیگرگون مرا
تا کجایم موج گیسویی مجعّد می‌برد
های و هویش عین چاووش زیارت‌نامه است
بعد از آن هنگامه‌ام در صحن معبد می‌برد
نم‌نم باران شبیه جذبه نقاره‌هاست
تا کدامین سویم این شور زبانزد می‌برد
گنبدش رنگین‌کمانی از تبسم‌های کیست
او که چشمم را به ایوانی زبرجد می‌برد
شامگاه است و تکان دستی از باب‌الجواد
با خودش از سنگ فرشم سوی گنبد می‌برد
اشهدُ ان لا...  اذان صبح می‌آشوبدم
محو نورم اشهدُ انّ محمد می‌برد
اشهدُ انّ علی، بشنو احادیث ولا
تا به نیشابورم این پژواک سرمد می‌برد
از کدامین صبح نیشابور می‌آید سوار؟
تا مرا با خود به آن صبح سرآمد می‌برد
لا الاهی گو و الّا الله در این طوفان نوح
با همه سیل او تو را در حصن این سد می‌برد
از سفر برگشتم امّا باز شعرم روی دست
در رواق و آن شکوه رفت و آمد می‌برد
محمدحسین انصاری‌نژاد

 هجو آل سعود و ژن خوب آقازاده‌ها
نخستین شب طنز انقلاب اسلامی در دوم مرداد، با خواندن شعرها و نثرهای طنزآمیز و همچنین اجرای سرپای کمدی با تلاش دفتر طنز انقلاب در تالار اجتماعات حسینیه هنر برگزار شد.
اظهارات جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا در رابطه با تغییر نظام در ایران، موضوع اولین شب شعر طنز انقلاب اسلامی بود که امیر معظمی آن را خواند. قرائت بیانیه جمعی از صاحبان مشاغل مرتبط با تریاک بخشی دیگر از برنامه بود که رضا عیوضی آن را قرائت کرد و از بخش‌هایی بود که حاضران از آن استقبال کردند. 
عباس احمدی از دیگر شاعران برجسته طنز کشور بود که در این مراسم درباره جریانات روشنفکری و بحث روز، یعنی «ژن خوب» شعر خواند. عباس احمدی، فهیمه انوری، محمدحسین مهدویان، نیز از شاعرانی بودند که در این مراسم، در هجو آل‌سعود اشعاری طنز قرائت
 کردند. 
اجرای استندآپ کمدی وحید اشتری درباره بازگشایی دانشگاه‌ها در مهر سال 88 و صف‌آرایی جبهه انقلاب و فتنه‌گران در دانشگاه تهران هم از دیگر برنامه‌های مهم این مراسم بود. 

قرارگاه هنر و رسانه بسیج تشکیل می‌شود
انتصاب احسان محمدحسنی در سمت مسئول سه ارگان اوج، روایت و بسیج هنرمندان، می‌تواند مقدمه‌ای برای تشکیل قریب‌الوقوع قرارگاه هنر و رسانه بسیج مستضعفین و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد.
یکی از مشکلات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، وجود نداشتن یک قرارگاه هماهنگ‌کننده فعالیت‌های هنری و رسانه‌ای است. در سال‌های اخیر، نهادها و جریان‌های مختلف در زمینه فرهنگ انقلابی کارهای زیادی کرده‌اند؛ ولی به دلیل پراکنده بودن و نداشتن تمرکز، تأثیرگذاری مطلوب نداشتند؛ اما حالا قرار است سه ارگان اصلی تولید محصولات هنری و پشتیبانی رسانه‌ای این جبهه، یگانه شود و این مقدمه‌ای است برای تشکیل یک قرارگاه واحد.
هفته گذشته طی حکمی از سوی سردار غیب‌پرور فرمانده سازمان بسیج مستضعفین، احسان محمدحسنی با حفظ سمت و با مأموریت هم‌افزایی و ارتقای سطح فعالیت‌های حرفه‌ای و توانمندسازی بسیج هنرمندان، بنیاد روایت و سازمان اوج، مسئولیت مجموعه «بسیج هنرمندان» را برعهده گرفت. 


برجام و شبکه‌های ماهواره‌ای مستند می‌شود
اداره فیلم و نمایش بسیج، مستندهایی متفاوت را با حضور مستندسازان جوان، اما حرفه‌ای درباره شبکه‌های ماهواره‌ای و همچنین «برجام» تولید کرد. مهدی آذرپندار، رئیس اداره فیلم و نمایش سازمان بسیج مستضعفین درباره تولیدات جدید این مرکز گفت: «مستند «دوربرگردان» درباره شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان و با محوریت «جم تی‌وی»یکی از کارهایی است که در حال حاضر در دست داریم. این مستند که به کارگردانی آرش سجادی حسینی و تهیه‌کنندگی علی گلبهاران تقریباً به پایان رسیده است، در مرحله اصلاح نهایی و زیرنویس زدن برخی سکانس‌ها قرار دارد و احتمالاً در ماه جاری رونمایی می‌شود. اثر مستند دیگری هم به کارگردانی مهدی نقویان و با موضوع برجام داریم که سناریوی آن نهایی شده و در مرحله تصویریابی است.

روایت تاریخ سینمای ایران
 در «حکایت سینماتوگراف»
«حکایت سینماتوگراف» که دفتر اول «واکاوی تاریخ سینمای ایران» محسوب شده، به قلم «سعید مستغاثی» کارگردان و مستندساز نام‌آشنای جبهه فرهنگی انقلاب، روایاتی ناگفته از سال‌های ابتدایی ورود سینما به ایران تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی است. تاکنون کتاب‌ها و فرهنگ‌نامه‌های متعددی درباره تاریخ سینمای ایران منتشر شده و به چاپ رسیده است؛ اما آنچه «حکایت سینماتوگراف» را از آن کتاب‌ها متمایز می‌کند، پرداختن به لایه‌های پنهان و ناگفته‌های این تاریخ است که برای نخستین بار براساس اسناد و شواهد معتبر بررسی و بازخوانی شده است. برخی از اسناد و تصاویر منحصر‌به‌فرد و همچنین شواهد مکتوب اشاره شده در متن کتاب نیز در فصل پایانی آن ضمیمه شده است.

«یتیم‌خانه ایران» در آرژانتین
 به نمایش در می‌آید
فیلم سینمایی «یتیم خانه ایران» به همت مرکز فرهنگی ال خارتچه، ۲۶ جولای (برابر با ۴ مرداد ماه) در بوینس‌آیرس، پایتخت آرژانتین اکران ‌شد.
برخلاف اکران‌های پیشین، این برنامه اکران به صورت عمومی نبود و با حضور فعالان فرهنگی ـ رسانه‌ای آرژانتین همراه با نقد و بررسی آخرین ساخته ابوالقاسم طالبی برگزار شد.
گفتنی است پیشتر، این فیلم سینمایی به همراه فیلم‌های «قلاده‌های طلا»، «تنهای تنهای تنها» و تعدادی از آثار جشنواره مردمی فیلم عمار در قالب هفته فیلم سینمای مستقل ایران و با شعار «ایرانی که ندیده‌اید» در دانشگاه آرژانتین اکران و با استقبال مردم مواجه شده بود.

اعمال درجه‌بندی سنی
 برای یک کمدی سخیف!
وزارت ارشاد تصمیم گرفت فیلم سخیف‌تر از «۵۰ کیلو آلبالو» را با اعمال «درجه‌بندی» راهی اکران کند!
به گزارش فارس؛ فیلم سینمایی سخیف و مبتذلی که «50 کیلو آلبالو»ی دوم نامیده می‌شود، موضوع مورد بحث امروز مدیران وزارت ارشاد برای اکران شدن یا اکران نشدن بود که با تصمیم مدیران سازمان سینمایی قرار است این فیلم با درجه‌بندی اکران ‌شود.
این فیلم با موضوعی که مطرح می‌کند و شوخی‌هایی که در آن طراحی شده برای گروه سنی کمتر از 17 سال نامناسب بوده و باید با این درجه‌بندی روانه اکران شود؛ اما باید دید چقدر درجه‌بندی برای این فیلم راه‌گشا خواهد بود.


ساده‌دل بود و بی‌روی و ریا
گفت: در پی ولی زمانم می‌گردم، او را می‌خواهم!
گفتم: همین‌طور که نمی‌شود!
هر خواسته‌ای ملزوماتی دارد 
امامت را می‌خواهی، بسم‌الله!
ملزومات آمدنش را فراهم کن
می‌خواهی مقرّب شوی، باشد!
موانع را هموار کن
فاصله‌ها را بردار
او را بخوان به دو دست دعا، به توسل، به تمنا
و ... دل برگیر از این دنیا 
در روزگاری که تمنیّات خصیصه غالب آن شده است
و دو رنگی از در و دیوارش می‌بارد
مدعیان میان تهی‌اش بی‌شمارند
کارها باری به هر جهت
و همه چیز تصنعی است 
او از همه جا بی‌خبر بود 
نمی‌دانست که این روزها؛
هر کس ساز خودش را می‌نوازد 
و آدم‌های ناحساب دم از حرف حساب می‌زنند
او بی‌آلایش امامش را می‌خواند

 آرش فهیم/ اظهارات جنجال‌برانگیز یک آقازاده درباره تأثیر ژن برتر وی در موفقیت‌های مالی‌اش، اگرچه این روزها به موضوعی سیاسی و طنزآمیز در سطح رسانه‌ها تبدیل شده است، اما واقعیت این است که چنین تصورات و توهماتی، ریشه در فرهنگی دارد که این طیف افراد در آن بار آمده‌اند و همچنین درحال ریشه ‌دواندن در فرهنگ و هنر کشورمان و به ویژه سینمای ماست.
این جمله حمیدرضا عارف، فرزند محمدرضا عارف، فعال سیاسی اصلاح‌طلب که گفته بود؛ «توانایی‌هایم به دلیل ژن خون خوب پدر و مادرم بود!» شاید به زعم بسیاری زشت و توهین‌آمیز به نظر رسید. اما سخن این آقازاده و فعال اقتصادی که مدتی است وارد فعالیت فیلمسازی هم شده، توأم با صراحت و صداقت خاصی است؛ چرا که بسیاری از این دست افراد، دچار چنین دیدگاهی هستند که به زبان نمی‌آورند، اما در رفتار و عمل آنها عینیت و بروز دارد. 
سال‌هاست که میدان فرهنگ در ایران محل عرض‌اندام و خودنمایی آقازاده‌ها و وابستگان سیاستمداران شده است. علاوه بر «حمیدرضا عارف» فرزند محمدرضا عارف که مدتی است بدون هیچ سابقه و رد و نشانی در زمینه سینما، کار تهیه‌کنندگی انجام می‌دهد و حتی آلبوم موسیقی هم منتشر کرده است، در این بین فرزندان برخی از نمایندگان مجلس و داماد برخی از مسئولان عالی هم وجود دارد که بدون هیچ‌گونه سابقه هنری به کارهای هنری مشغول شده‌اند. نکته تأمل‌برانگیز این است که هیچ یک از این افراد، سابقه و تخصصی در زمینه فعالیت هنری ندارند و صرفاً به دلیل حمایت و نفوذ پدران یا اقوام نزدیک خود و تکیه بر ثروت‌های بادآورده خود وارد این عرصه شده‌اند. این درحالی است که سال‌هاست، بیکاری در این عرصه موج می‌زند و بسیاری از پیشکسوتان و هنرمندان باسابقه و توانمند سینما به دلیل حاکمیت باندبازی و بی‌عدالتی، بیکار شده‌اند. 
بیکاری یا کم‌کاری افراد متخصص و متعهد از یک طرف و ورود آقازاده‌های ثروتمند و بدون تحصیلات در زمینه هنر، یکی از نشانه‌های اختلال در ساختار و مدیریت فرهنگی کشور است؛ عرصه‌ای که دیوارکشی در آن بیداد می‌کند و افراد به تقسیم‌بندی‌های ناخواسته دچار می‌شوند. سینمای ایران، دچار وضعیتی شبه‌آپارتاید است که تنها افراد خاصی امکان فیلم‌ ساختن و فعالیت در آن را دارند. در چنین فضایی، فیلمفارسی و فیلم‌های جشنواره‌پسند ‌کدخدا هستند و فیلم‌های ارزشی و انقلابی امکان چندانی برای تنفس نمی‌یابند. این چنین است که افرادی که خود را برخوردار از ژن برتر می‌دانند نیز به سادگی وارد عرصه می‌شوند و با حداقل سن و تبحر و شناخت، در جایگاه مهمی چون تهیه‌کنندگی قرار می‌گیرند. 
تأثیر این طیف افراد، تولید فیلم‌های سطح پایین است، اما به دلیل جایگاه خاص آقازاده‌ها و داشتن ژن برتر، می‌توانند فیلم‌های خود را به جشنواره فیلم فجر ارسال کنند(مثل اتفاقی که برای فیلم عراف افتاد) یا فیلم خود را بدون اینکه صلاحیت داشته باشد، به جمع نامزدهای برترین‌های جشنواره برسانند(مثل ماجرای فیلم علی حضرتی) و...