علی حیدری/ «خبرنگار» نامی آشنا برای عموم مردم بوده و هست؛ کسی که در ظاهر خبر دارد از آنچه دیگران خبر ندارند و شاید همین است که رسالت و مسئولیت او را بیشتر و سنگین‌تر می‌کند. خبرنگاری را اگر یک علم و تخصص فرض کنیم، یعنی گم شدن در گیر و دار ارزش‌ها و عناصر خبر، یعنی دست و پنجه نرم کردن با تیتر و لید و متن، یعنی گرفتار شدن در چنبره مصاحبه و گزارش و... 
اما خبرنگاری به همین‌ها ختم نمی‌شود. خبرنگاری سوای از حرفه و شغل یک رسالت عظیم و یک مأموریت انسانی است که فقط کسانی حاضرند بار آن را بر دوش بکشند که آسایش خود را فدای آسایش دیگران کنند، خود را در سختی و دشواری قرار دهند تا دردهای جامعه را التیام بخشند، در مسیر تندبادها و طوفان‌ها حافظ امنیت و آرامش مردم باشند.
خبرنگار صدای رسای مردم است آنجایی که صدایی شنیده نمی‌شود و فریاد دادخواهی ملت‌هایی است که زیر سلطه مستکبران از حقوق خود محروم می‌شوند.
خبرنگار منادی اعتلای جامعه است بر بلندای قلل رفیع انسانیت و ترجمان همزیستی مسالمت‌آمیز است برای آحاد بشریت. خبرنگار حق مردم را فریاد می‌زند، اما برای خود حقی قائل نیست. خبرنگار سختی‌ها را به جان می‌خرد تا مردمش در آسانی باشند و همین است که شغلش را نیز جزء مشاغل زیان‌آور به حساب می‌آورند.
خبرنگاران با تيزهوشي و دقت، نقش واسط بين مردم و مسئولان را ایفا می‌کنند. آنها، هم باید درد دل مردم را بشنوند و هم پاسخ‌هاي مسئولان را به اطلاع مردم برسانند. خبرنگاران باید نقد کنند تا به بالندگی کشور و ملت خود کمک کرده باشند، البته اگر مسئولان نقدپذیر باشند و گوش شنوایی داشته باشند. 
گفتن و نوشتن از خبرنگار و توصیف حال او نه تنها در این سطور، بلکه در یادداشت‌ها و مقاله‌های متعدد نیز ممکن نیست؛ اما برای ذکر خیر و به تناسب روزی که در آستانه آن قرار گرفته‌ایم، خالی از لطف نیست. روز خبرنگار بهانه‌ای است برای اینکه چند سطری هم برای خودمان بنویسیم؛ از دغدغه‌ها، آسیب‌ها و موانعی که این روزها در مسیر خبر و رسانه پدیدار شده است. یکی از این آفت‌های خطرناک، گسترش روزافزون شبکه‌های اجتماعی است.
اگرچه توسعه این امکان ارتباطی فی‌نفسه امری مثبت و مبارک است و ورای آسیب‌ها و خطرات ناشی از آن، تعاملات و ارتباطات بشری را تسهیل کرده است؛ اما پدیده شبکه‌های اجتماعی با آسانی دسترسی، تولید و انتشار پیام در آنها امروز به یک خطر جدی برای رسانه‌ها بدل شده است؛ چرا که سازوکار تهیه و تولید و انتشار خبر در یک سازمان رسانه‌ای حرفه‌ای کم‌کم جای خود را به خبرهای ساخته و پرداخته ذهن افرادی می‌دهد که نه اطلاعات موثق و قابل اطمینان دارند و نه سواد رسانه‌ای کافی برای تشخیص اخبار صحیح از اخبار
ناصحیح.
درست است که در علم رسانه مفهومی به نام «شهروند خبرنگار» پذیرفته شده است، اما غلبه خبررسانی غیر رسمی بر شبکه‌ها و سازمان‌های خبری حرفه‌ای در موقعیت‌های خاص و شرایط بحرانی می‌تواند پیامدها و مشکلات جبران‌ناپذیری داشته باشد. 
از این رو دلسوزان و دغدغه‌مندان عرصه رسانه باید تدبیری بیندیشند و از یک سو جلوی آسیب‌های احتمالی را سد کنند و از سوی دیگر از ظرفیت و بستر گسترده و متنوع این شبکه‌ها بیش از پیش برای رساندن پیام صحیح و متقن به افکار عمومی بهره ببرند و به عبارتی از خبرنگاری پاسداری کنند.

آیت‌الله جنتی:
آیت‌الله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در سخنان پیش از دستور جلسه هفتگی اعضای این شورا با اشاره به موضوع تحریم‌ها، گفت: «این تحریم که از آن به عنوان تحریم بی‌سابقه در تاریخ تعبیر می‌شود، تحریم جامع و کاملی است که اگر به این صورت بخواهد اعمال شود و پیش برود، مشکلاتی را به ‌وجود می‌آورد.
 دشمنان می‌خواهند با این تحریم‌ها سپاه را محدود کنند، عمده نظر آنها همین است و این نکته باید برای مردم روشن شود که مسئله، براندازی نظام، انقلاب و اسلام است و همه این کارها مقدمه این هدف است و هدف دیگر هم این است که قدرت رهبری را بگیرند؛ زیرا می‌بینند که ایشان با قدرتی که دارند، امور را هدایت می‌کنند و در مقابل آمریکا هم ایستاده‌اند و در عراق و سوریه و در جاهای دیگر نقش‌آفرینی می‌کنند و دشمنان می‌خواهند این قدرت را بشکنند، این مسئله باید برای مردم روشن شود.» دبیر شورای نگهبان با اشاره به نقش تعیین‌کننده شورای نگهبان در اعمال مقاصد رهبر معظم انقلاب و ادامه راه امام(ره)، تصریح کرد: «پیش‌بینی می‌شود که شاهد هجمه‌های تازه‌ای علیه شورای نگهبان باشیم.» آیت‌الله جنتی با اشاره به آموزه‌های قرآنی، افزود: «خداوند این امید را می‌دهد که از دشمنان نترسید و تمام ترس‌تان از خدا باشد، اگر توکل‌تان به خدا باشد، خدا کفایت می‌کند و شرّ دشمنان را از سر شما کوتاه و دشمن را سرکوب می‌کند، خُب این برای ما درس است. حسبناالله و نعم‌الوکیل. این تعالیم قرآن است. خداوند متعال مرتب تأکید می‌کند که از غیر خدا نترسید، توکل‌تان به خداوند  باشد، خدا دشمنان شما را دفع می‌کند.» وی اظهار امیدواری کرد که مشکلات کشور با تلاش مسئولان و لطف خداوند و با توسل به حضرت صاحب‌الزمان(عج) حل شود.

سردار غیب‌پرور:
سردار غلامحسین غیب‌پرور، رئیس سازمان بسیج مستضعفین در جلسه هم‌اندیشی مسئولان بسیج اساتید با اشاره به اهمیت بسیج اساتید در جامعه و دانشگاه‌ها، گفت: «انتظار جامعه از بسیج اساتید جریان‌سازی در ذیل گفتمان انقلابی است.» وی با تأکید بر نقش‌آفرینی اساتید بسیجی در تحولات اجتماعی، گفت: «استادان بسیجی به عنوان اقشار فرهیخته در جامعه و در میان اقشار بسیج می‌توانند به عنوان افراد صاحب نفوذ منشأ تحولات زیادی باشند.» غیب‌پرور با اشاره به اینکه هرچه در مسیر انقلاب جلوتر می‌رویم، با عرصه‌های جدیدی از دشمنی‌های نظام سلطه مواجه می‌شویم، افزود: «برای مقابله با دشمنی‌های جدید علیه کشور باید با برنامه از پیش طراحی شده حرکت کنیم.» وی در ادامه با تأکید بر تهیه نقشه راه برای بسیج اساتید، گفت: «متناسب با اقتضائات روز جامعه و مسائلی که برای کشور وجود دارد، بسیج اساتید باید با نگاه تحول انقلابی و تکیه بر اندیشه‌های ناب امام و رهبری با تهیه نقشه راه بیش از گذشته در جامعه نقش‌آفرینی کنند.»
غیب‌پرور در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به فضای عمومی دانشگاه‌ها، گفت: «ترویج گفتمان انقلابی و تبیین منافع ملی در جمع دانشگاهیان ضرورتی است که اساتید بسیجی در جهت تحقق آن باید اقدام کنند.» وی ارتباط‌گیری و تعامل با اساتید و دانشجویان دانشگاه‌ها را به منظور جذب آنان به انقلاب، از جمله اقدامات اساتید بسیجی عنوان کرد و گفت: «کانون‌های بسیج اساتید مراکز حمایت از انقلاب و منافع کشور در دانشگاه‌ها هستند و باید بیش از گذشته تقویت شوند.»
غیب‌پرور با تأکید بر جذب حداکثری اساتید و دانشجویان به گفتمان انقلابی، افزود: «باید شجره بسیج را چنان تنومند کنیم که بتوانیم در مقابل هر طوفانی علیه انقلاب اسلامی مقاومت کنیم.»
 وی با تأکید بر هم‌افزایی و اثربخشی فعالیت‌های بسیجیان در دانشگاه‌ها خواستار تعامل نیروهای فعال بسیج در دانشگاه‌های کشور شد و افزود: «کانون‌های بسیج اساتید باید ابتکار عمل را در دانشگاه‌ها به دست گیرند و با تعامل با دانشجویان بسیجی گفتمان انقلابی در دانشگاه‌ها را تقویت کنند.»
 غیب‌پرور در پایان با اشاره به اینکه رویکرد سازمان بسیج تمرکز‌زدایی در برنامه‌هاست، گفت: «تلاش ما این است که اقشار بسیج با رویکرد تفهمی در محیط پیرامونی خود اثرگذاری حداکثری داشته باشند.»

  دکتر یدالله جوانی/  چرا ملت ایران و جمهوری اسلامی دشمن دارد؟ آیا نمی‌توان به این دشمنی‌ها پایان داد؟ آیا می‌توان کاری کرد که روزی دشمنی میان ما و مثلاً آمریکایی‌ها، ‌صهیونیست‌ها، برخی از کشورهای اروپایی، برخی از دولت‌ها در منطقه و برخی از گروه‌ها و جریان‌ها، پایان یابد و دشمنی به دوستی تبدیل شود؟ آیا این دوستی بهتر از دشمنی نیست؟ آیا ما در فضای دوستی و رابطه با آمریکایی‌ها و دیگرانی که با ما دشمنی دارند، بهتر نمی‌توانیم منافع خود را تأمین کنیم؟ سؤالاتی از این دست بسیار است و این قبیل سؤالات، ذهن بخشی از جامعه و به ویژه جوانان را به خود مشغول کرده است. این سؤال‌ها هنگامی برای افراد و مردم، جدی‌تر می‌شود که گفته شود؛ در روابط بین‌الملل و در صحنه سیاست جهانی،‌ هیچ دوستی و دشمنی‌ای پایدار و دائمی نیست و می‌توان، دشمنی‌ها را به دوستی تبدیل کرد. بنابراین بر مبنای چنین نظریه‌ای، برخی از افراد، گروه‌ها و حتی دولت‌ها و مسئولان در جمهوری اسلامی، معتقدند باید برای تبدیل دشمنی‌ها به دوستی‌ها و تبدیل دشمن به دوست، یا این نظریه درست است و حرکت بر مبنای آن سودبخش می‌باشد؟ یا اینکه گریزی از داشتن دشمن نیست و خاصیت دشمن هم دشمنی کردن و ضربه زدن است. در این صورت، ‌باید همواره دشمن را رصد کرد و مراقب حیله‌ها،‌ نقشه‌ها و توطئه‌هایش بود. باید همیشه با هوشیاری در برابر دشمن ایستاد و با قدرت به دشمنی‌‌هایش پاسخ داد. با اندکی تأمل، می‌توان پاسخ صحیح را دریافت. برای ملت ایران با یک هویت خاص که اکنون از آن برخوردار است؛ وجود دشمن، قطعی، همیشگی و گریزناپذیر است. به عبارت دیگر، هویت ملی ایرانیان است که آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی از دیگر کشورها را، در موضع دشمنی با ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی قرار داده است. تا این هویت پابرجا و پایدار باشد، آن دشمن و دشمنی‌ها هم وجود خواهد داشت.
معنای این سخن، آن است که آمریکا با هویت ملی ما دشمنی دارد و در تلاش است تا با مجموعه‌ای از اقدامات، به این هویت پایان داده و در آن تغییر و تبدیل ایجاد کند. بدیهی است که هر نوع حرکت از ناحیه ما برای کم کردن فاصله با آمریکا با تصور پایان‌بخشی به دشمنی بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده، ‌تلاشی است که ما خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، برای استحاله هویتی خود انجام می‌دهیم. به عبارت دیگر،‌ کسانی که اینگونه می‌پندارند و عمل می‌کنند، پیاده‌کنندگان نقشه‌های دشمن، برای تغییر هویت ملی ایرانیان هستند. هویت ملی ایرانیان را، سه شاخصه اصلی تشکیل می‌دهد. این سه شاخصه در گذر زمان، چنین هویتی را ساخته است. اسلام،‌ انقلابی‌گری و عمق تاریخی،‌ ارکان سه‌گانه ساخت هویت ملی ایرانیان در عصر حاضر است. ایرانیان با این شاخصه‌های هویت‌ساز، ‌به دنبال قرار گرفتن بر قله‌های پیشرفت، عزت و افتخار هستند. ایرانیان با این شاخصه‌های هویت‌ساز، به دنبال تمدن‌سازی اسلامی، دفاع از مستضعفان و مظلومان، ایستادن در مقابل ظالمان و ستمکاران هستند. آری، این هویت ملی با رویکرد آرمانگرایی در راستای اعتلای ایران و کرامت انسانی، کسانی و قدرت‌هایی را در موضع دشمنی با ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی قرار داده است. بنابراین دشمنان، دشمن حق‌مداری،‌ استقلال‌طلبی، عزت‌خواهی، عدالت‌گستری، پیشرفت، ظلم‌ستیزی، مظلوم‌پناهی و دیگر فضیلت‌ها و ارزش‌هایی هستند که اکنون ملت بزرگ ایران پرچمداری آن را به دست گرفته است. دشمنان، با این فضیلت‌ها دشمنی دارند؛ زیرا ‌همین ارزش‌ها و فضیلت‌ها است که سلطه‌گری، زیاده‌خواهی، زورگویی و چپاولگرایی آنان را به چالش کشیده است. همین ارزش‌گرایی ملت ایران است که در منطقه راهبردی غرب آسیا، مقاومت در برابر سلطه آمریکا و رژیم صهیونیستی را پدید آورده است. همین آرمانگرایی ملت ایران است که پدیده بیداری اسلامی را به کابوس قدرت‌های شیطانی و سلطه‌گر و متحدان منطقه‌ای آنان تبدیل کرده است. ملت ایران با تکیه بر همین هویت ملی توانست در فاصله‌ای کمتر از چهار دهه، با وجود توطئه‌ها و فشارهای فراوان، به قدرت تعیین‌کننده منطقه تبدیل شود. ملت ایران با تکیه بر همین هویت ملی توانست در بسیاری از حوزه‌ها پیشرفت کند. 
 اکنون دشمنان، به شدت نگران روندهایی هستند که با انقلاب اسلامی در منطقه و جهان شکل گرفته است؛ روندهایی که به یقین،‌ تداوم آنها پایان‌بخش دوران سلطه‌گری آمریکا و موجودیت نامشروع رژیم صهیونیستی و دولت‌های مرتجع ضد اسلامی و ضد مردمی در جهان اسلام خواهد بود. همین نگرانی‌های نظام سلطه موجب تشدید فشارهای آنان بر ملت ایران و نظام اسلامی شده است. حال چه باید کرد؟ تنها راه، مقاومت و ایستادگی است. به یقین پیروزی نهایی در پی ایستادگی و مقاومت حتمی خواهد بود. مذاکره با آمریکا، ‌نمی‌تواند مشکل دشمنی آنان با ملت ایران را مرتفع سازد. آمریکایی‌ها خواهان معامله بر روی هویت ملی ایرانیان هستند و هیچ ملتی، بر روی هویت خود سازش و معامله نمی‌کند. به حول و قوه الهی، امروز ملت ایران، ‌ملتی قدرتمند برای دفاع از هویت خود است. مشکل امروز ملت ایران، وجود برخی از افراد و گروه‌هایی از نخبگان است که، این توانمندی داخلی برای حفظ هویت ملی و پیشرفت براساس آن را، باور ندارند. بر همین اساس این جماعت تصور می‌کنند از طریق مذاکره و معامله، می‌توان موانع پیشرفت را از سر راه برداشت؛ فلذا این افراد، در مواردی اساساً نسبت به دشمن و دشمنی‌های آن حساسیت لازم را ندارند. تأکیدات پی‌در‌پی رهبر حکیم انقلاب بر موضوع دشمن‌شناسی و توجه به توطئه‌های دشمن بر همین اساس است. در همین راستا معظم‌له در مراسم تنفیذ حکم رئیس‌جمهوری روز پنج‌شنبه مورخ 12/5/1396 فرمودند: «یکی از نکاتی که اصرار دارم تکرار کنم و نگذارم از ذهن کسی بیرون برود، حضور دشمن و ترفندهای دشمن است. ... تعامل بین‌المللی نباید ما را از این نکته غافل کند که دشمنانی هستند که کمر به نابودی ما بسته‌اند.»


صبح صادق توصیه ها و مطالبات امام(ره) و رهبر معظم انقلاب از رؤسای جمهور را بازخوانی می کند
 احمد امامی/ مراسم تنفیذ حکم دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری در 12مرداد 1396 در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد و با تأیید رهبر معظم انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام دکتر حسن روحانی برای مدت چهار سال دیگر به طور رسمی مسئولیت قوه مجریه را برعهده گرفت. در واقع، شروع فعالیت رسمی رئیس‌جمهور، تابع ضوابط و سازوکارهایی است که از قواعد حقوقی حاکم بر نظام اسلامی ناشی می‌شود و به دست گرفتن ریاست قوه مجریه نیازمند طی کردن فرایندی است که با نامزدی در انتخابات شروع می‌شود و تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری یکی از مراحلی است که منتخب مردم پس از پیروزی در رقابت‌های انتخاباتی و تأیید صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان و پیش از انجام مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی باید طی کند تا ریاست وی بر قوه مجریه جنبه قانونی و شرعی پیدا کند. برای فهم بیشتر موضوع، تلاش می‌شود در این نوشتار، ابتدا به مفهوم تنفیذ و ماهیت حقوقی آن به اجمال اشاره شود، سپس با توجه به اهمیت و جایگاه رئیس‌جمهور و وظایف و اختیارات قوه مجریه، توصیه‌ها و مطالبات مقام رهبری در احکام تنفیذ دوازده دوره ریاست‌جمهوری و سخنرانی مربوط به این مراسم‌ها بازخوانی شود.   
مفهوم تنفیذ و ماهیت حقوقی آن
در لغت‌نامه فارسی «تنفیذ» به معنای امضا کردن، تأیید کردن و روان کردن فرمان1 آمده است و در فقه و حقوق خصوصی به معنای «اعتباربخشى به عمل حقوقى قابل ابطال» است2 در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، واژه «امضا» به کار رفته است،3 اما ماده یک قانون انتخابات رياست‌جمهوري اسلامي ايران به واژه «تنفیذ» اشاره دارد.
با استناد به منابع قانونی کشور و متن احکام تنفیذ، ماهیت حقوقی حکم تنفیذ، از دو جنبه قابل مطالعه و بررسی است.
1-مشروعیت‌دهی‌به ریاست‌ جمهوری؛ در نظام مردم‌سالاری دینی در ایران، «امور كشور بايد به‏ اتكا آرای عمومي‏ اداره‏ شود، از راه‏ انتخابات و یا همه‏‌پرسي(اصل 6) و رئيس‏‌جمهور نیز با رأی‏ مستقيم‏ مردم‏ انتخاب‏ مي‌‌شود. (اصل 114) بر اساس نظام حقوقی و قانون انتخابات جمهوری اسلامی ایران، پیروزی نامزد ریاست‌جمهوری در انتخابات تنها بر مقبولیت مردمی وی دلالت دارد. کسب مقبولیت، شرط لازم است، اما کافی نیست. مادامی که رأی ملت توسط مقام رهبری تنفیذ نشده باشد،۴ رئیس‌جمهور مأذون به فعالیت رسمی و قانونی در پست ریاست‌جمهوری نیست. برهمین اساس، ماده یک قانون انتخابات رياست‌جمهوري تأکید دارد که دوره چهار ساله رياست‌جمهوري از تاريخ تنفيذ اعتبارنامه وی به حکم مقام رهبري آغاز مي‌شود. 
2ـ نظارت و کنترل بر رئیس‌جمهور؛ طبق قانون، قواي‏ حاكم‏ در جمهوري اسلامي‏ ايران ‏در عین استقلال از يكديگر، زير نظر ولايت‏ مطلقه‏ امر و امامت‏ امت‏ ‏اعمال‏ مي‌‌شوند.(اصل 57) تعيين‏ سياست‌های كلي‏ نظام‏ و نظارت‏ بر حسن‏ اجراي‏ این سیاست‌ها از وظایف و اختیارات رهبری است و همانطور که انتصاب یا تنفیذ حکم رئیس‌جمهور با رهبری است (بندهای 1، 2 و 9 اصل 110)، پذیرش استعفای وی نیز با رهبری است (اصل 130). علاوه بر این، در شرايط اضطرار، معاون‏ اول‏ تنها با موافقت‏ رهبري‏ می‌تواند اختيارات‏ و مسئوليت‌هاي‏ رئیس‌جمهور را بر عهده‏ بگيرد، یا اینکه مقام‏ رهبري‏ می‌تواند فرد ديگري‏ را به‏ جاي‏ رئیس‌جمهور منصوب‏  كند(اصل 131). دلالت حقوقی همه این اصول بر نظارت مستقیم و غیر مستقیم رهبری بر قوه مجریه و رئیس‌جمهور است. در همه احکام صادر شده نیز اعتبار تنفیذ تا زمانی است که رئیس‌جمهور به شرایط مندرج در حکم پایبند باشد. این رویه نیز دلالتی دیگر بر مسئله نظارت و کنترل است. 
در احکام تنفیذی که در دوازده دوره ریاست‌جمهوری، امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای امضا کرده‌اند، نکات و مفاهیمی آمده است که ابعاد بیشتری از مسئله تنفیذ را قابل بررسی و مطالعه می‌کند، از جمله: 
1ـ رویه متداول در تنفیذ رأی ملت؛ به حسب تجربه تاریخی، در همه دوره‌ها تاکنون، مقام رهبری همواره رأی مردم را تنفیذ و حکم ریاست‌جمهوری را امضا کرده است. 
2ـ مشروعیت‌بخشی؛ امام خمینی(ره) در متن حکم تنفیذ دقیقاً از واژه «مشروعیت» ریاست‌جمهوری به نصب فقيه جامع‌الشرايط استفاده کرده است5 که منطبق با اصول یادشده قانون اساسی و دلالت‌های آن است.
3ـ نصب؛ عبارت «رأي ملت تنفیذ و ایشان[منتخب مردم] را به ریاست‌جمهوری اسلامی ایران منصوب می‌کنم» در متن احکام و در همه دوره‌ها به نوعی تکرار شده است.
4ـ مشروط بودن امضا؛ همه احکام تنفیذ مشروط به شرایطی هستند که مقام رهبری در متن حکم قید کرده‌اند. این شروط اگرچه در برخی احکام اشتراک لفظی ندارد؛ اما چارچوب‌ها و معیارهای مطرح شده، جهت‌گیری واحدی را مدنظر قرار داده‌اند که مهم‌ترین محورهای آن؛ تخلف نکردن رئیس‌جمهور از احكام مقدسه اسلام، قانونگرایی و تبعيت از اصول قانون اساسي است.   
5ـ توصیه‌ها و انتظارات؛ در احکام تنفیذ به مواردی نیز اشاره شده‌ است که ناظر به مطالبات و انتظارات مقام رهبری از رئیس‌جمهور است که در ادامه به آنها اشاره می‌شود.
انتظارات و مطالبات رهبری انقلاب
 بررسی متن احکام تنفیذ و تحلیل محتوای بیانات مقام رهبری در مراسم تنفیذ در ادوار ریاست‌جمهوری نشان می‌دهد که مطالبات رهبری انقلاب از رئیس‌جمهور در هر دوره همواره مبتنی بر اصول و اهداف انقلاب اسلامی و منطبق با اصول قانون اساسی بوده و بنا به اقتضائات کشور و اولویت‌های نظام و جامعه بیان شده است.
پس از برگزاری اولین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1358، ابوالحسن بنی‌صدر نخستین رئیس‌جمهوری بود که با پیروزی بر رقبای انتخاباتی خود، در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۵۸ از امام خمینی(ره) حکم گرفت. از این تاریخ تا پایان حیات پر برکت حضرت امام(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برای سه دوره دیگر، حکم تنفیذ رؤسای‌جمهور را صادر کردند.
از واکاوی متن حکم و بیانات امام در مراسم تنفیذ در این چهار دوره می‌توان انتظارات حضرت امام(ره) از رؤسای‌جمهوری را برشمرد. برخی از این انتظارات عبارتند از:
1ـ امانت‌داری و وفاداری به پيمان خود در مقابل خداوند تعالى و ملت؛
2ـ حمايت از مبانى جمهورى اسلامى و تداوم بخشيدن به انقلاب اسلامى و استقرار نظام عدل اسلامى؛
3ـ خدمت به مردم، خصوصاً توده‏هاى محرم و پابرهنه‏ها، جانبداری از مستمندان و مستضعفان و اجتناب از اعمال شِبه طاغوت؛
4ـ توجه به فانى بودن دنيا و مقامات دنيوى، چه مقام‌هاى معنوى و چه مقام‌هاى مادى و مغرور نشدن به این مقامات؛
5ـ تفاوت نکردن اخلاق روحى‏ قبل و بعد از ریاست‌جمهوری و توجه به اعتبارى بودن مسئولیت و پایان‌پذیر بودن آن؛
6ـ تلاش برای اعتلاى اسلام، ملت مسلمان و اعتلاى كشور ايران؛
7ـ رحمت و عطوفت در بين خود و شدت در مقابل كفار و مخالفان اسلام با جديت تمام؛
8ـ پاسخگو بودن در برابر خدا و مردم نسبت به مسئولیت خود؛
9ـ انتخاب مشاوران خود از اشخاص سابقه‏دار و متعهد؛
10ـ اسلامی کردن دانشگاه‌ها و تربيت جوان‌ها به صراط مستقيم و اصلاح ادارات کشور؛ 
11ـ اجرای عدالت و رعایت عدالت در گفتار و رفتار؛
12ـ کم کردن تشريفات.6
با بررسی حوادث سال‌های 58 تا 68 و مطالعه عملکرد و رویکرد رؤسای‌جمهور در این چهار دوره می‌توان گفت که حضرت امام و ملت ایران دوره دشواری را با بنی‌صدر تجربه کردند و رفتارهای غیرقانونی و دیکتاتورمآبانه وی و تلاش او برای انحراف انقلاب و نظام از مسیر اصلی و همکاری وی با گروهک‌ها و جریان‌های ضدانقلاب و بیگانه، سرانجام سبب شد مجلس شورای اسلامی رأی به بی‌کفایتی سياسي وی دهد و حضرت امام(ره) نیز در تاریخ 1/4/1360، وی را از این پست عزل کند. 
با پایان کار بنی‌صدر، ملت ایران فردی مؤمن، انقلابی، ساده‌زیست و خدمتگزار را در جایگاه رئیس‌جمهور برگزیدند، البته دوره ریاست وی بر قوه مجریه بسیار کوتاه بود. با شهادت محمدعلی رجایی، مردم چنین انتخابی را در دوره‌های سوم و چهارم نیز تکرار کردند و شایسته‌ترین فرد را برای ریاست‌جمهوری برگزیدند. جنگ تحمیلی و خسارت‌های ناشی از آن، فشارهای خارجی و تحریم اقتصادی، شرایط بسیار سختی را بر کشور تحمیل کرد و این دوران را باید سخت‌ترین دوره مدیریت اجرایی کشور دانست، با این حال، تعابیر حضرت امام(ره) در توصیف شخصیت، رویکرد و عملکرد شهید رجایی و آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در حکم تنفیذ و مراسم آن یا در مناسبت‌های مختلف در طول دوره ریاست‌جمهوری آنها، از رضایتمندی امام حکایت دارد. 
پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و انتخاب حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای به رهبری انقلاب، از پنجمین دوره ریاست‌جمهوری، تنفیذ حکم با معظم‌له بوده است. در طی این مدت که تاکنون هشت دوره را شامل می‌شود، چهار نفر، هر یک دو دوره با پیروزی در انتخابات، ریاست قوه مجریه را برعهده گرفتند. کشور در هر یک از دوره‌ها، شرایط داخلی و بین‌المللی خاصی را تجربه کرد و توصیه‌ها و انتظارات رهبر معظم انقلاب از رؤسای‌جمهور در متن حکم یا بیانات معظم‌له در مراسم تنفیذ با توجه به شرایط و اقتضائات محیط داخلی و بین‌المللی صورت گرفته است. 
اولین دوره به، دوران سازندگی مشهور شد که با پیروزی مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات سال 68 آغاز شد. در تحلیل وضعیت این دوره دو نکته مهم وجود دارد؛ اول اینکه، شروع این دوره با پایان جنگ تحمیلی همراه بود و ضرورت بازسازي آسيب‌هاي ناشي از جنگ و سرعت بخشيدن به روند رشد و توسعه اقتصادي، انتظاري معقول و مطالبه‌اي جدي از دولت بود. دوم‌ اینکه، اغلب اعضای کابینه دولت سازندگی را مدیران فن‌سالار یا تکنوکرات تشکیل می‌دادند و جمعی از همین مدیران چندی بعد (اواخر سال 1374)و در آستانه انتخابات مجلس پنجم با تابلوی حزب کارگزاران سازندگی وارد رقابت‌های انتخاباتی شدند. حسين مرعشي سخنگوي حزب کارگزاران سازندگي در بیان خط‌مشی و دیدگاه‌های حزبش می‌گوید؛ «گرايش حزب کارگزاران سازندگي براي مديريت کشور گرايشي ليبراليستي است. ما معتقديم که گرايش‌هاي ليبرالي موسوم با توجه به تجارب بشري در جهت شکوفايي اقتصادي و پيشرفت ايران نسبت به مشي تمرکزگرايانه دولت‌محور، مشي مناسب‌تري است. ما به ‌عنوان ليبرال دموکرات‌هاي مسلمان معتقديم تا جايي که به اصول اسلام لطمه‌اي وارد نشود، مردم آزادي عمل دارند. ما اصلاً معتقد نيستيم اسلام نظام اقتصادي، سياسي و اجتماعي دارد، همانطور که نظام پزشکي ندارد. اسلام دين هدايت است. همانطور که نظام مهندسي ندارد، نظام اقتصادي هم ندارد. اما کارگزاران، مديران فن‌سالار و تکنوکرات را نمايندگي مي‌کند.»۷ بر این اساس، الگويي که در دوره هشت ‌ساله سازندگی انتخاب و دنبال شد، یک الگوی عاریتی در رشد و توسعه مبتنی بر مشخصه‌های الگوی غربی و لیبرالی بود که با گفتمان انقلاب اسلامي و اقتضائات نظام جمهوري اسلامي نسبتي نداشت. در نتیجه اجرای چنین سیاستی، به تدريج ذائقه‌هاي عمومي تغيير کرد، رفاه‌طلبي و اشرافي‌گري و شکاف طبقاتي به ‌طور فزاينده‌اي در این دوره رشد يافت و زمينه‌ آن شد که برخي از شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي به ويژه، شعار «عدالت اجتماعي»، کم‌فروغ شود. غفلت مسئولان کشور و تغافل برخی مدیران فرهنگی سبب شد که دشمن به صورت برنامه‌ریزی شده، یک تهاجم فرهنگی گسترده را علیه ملت ایران آغاز کند که رهبر معظم انقلاب از آن به «شبيخون فرهنگى»، «غارت فرهنگى» و «قتل‌عام فرهنگى» نام بردند. 
واکاوی مجموعه تدابیر، توصیه‌ها و هشدارهای رهبری در دوران سازندگی، فهم و تحلیل وضعیت این دوره را مسهل‌تر می‌کند، اما در این بخش از نوشتار، تنها به توصیه و انتظارات رهبر معظم انقلاب در حکم ریاست‌جمهوری و مراسم تنفیذ دوره‌های پنجم و ششم ریاست جمهوری اشاره خواهد شد. برخی از این مطالبات عبارتند از:
1ـ رعایت تقوا و حسن سلوک در ارتباط با مردم و به خصوص قشرهای ضعیف و محروم، یعنی صاحبان انقلاب و سربازان همیشه در صحنه‌؛
2ـ رعایت عزت و عظمت اسلام و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی در تنظیم روابط خارجی؛
3ـ استمرار خطوط ترسیم شده‌ قطعی به وسیله‌ امام(ره) به عنوان خط، زندگی و هویت ملی و انقلابی ملت ایران؛
4ـ سازندگی کشور در کنار تأمین روحیه‌ انقلابی در مردم و غفلت نکردن از جهت‌گیری‌های انقلابی؛
5ـ تأمین عدالت اجتماعی و امنیت عمومی و رعایت طبقات ضعیف و محروم به عنوان یک رکن اصلی؛8
6ـ حفظ موضع مستحکم در برابر دشمنان و مخالفان و بدخواهان؛
7ـ توجه به خطر رسوخ و نفوذ فساد در دوران بازسازی؛
8ـ رعایت و دقّت زیاد در گزینش همکاران در سطح وزرا، یکایک معاونین، مدیران و مسئولان سراسر کشور با معیارهای الهی، کاردانی، لیاقت، تدیّن، پاکی؛
9ـ اهتمام به رفاه عمومی و عدالت اجتماعی به عنوان اساس سیاست کلّی اقتصادی کشور و تلاش در جهت  رفع فقر، محرومیت و تبعیض در جامعه؛
10ـ حفظ و پرداختن به فرهنگ ملی و اسلام به عنوان مهم‌ترین ارکان فرهنگ ملی.9
در انتخابات سال 1376 حجت‌الاسلام سیدمحمد خاتمی پیروز شد و این پیروزی را چهار سال بعد تکرار کرد. روندی که در دوره سازندگی با شعار «توسعه اقتصادی» شروع شده بود، در دوره هشت ساله حاکم شدن جبهه دوم خرداد و جریان اصلاحات، با شعار «توسعه سیاسی» با ابعادی جدید دنبال شد. با رسوخ گرايش‌هاي سکولاريستي در بدنه اجرايي کشور در این دوران، نوعي اباحه‌گري و سکولاريسم ترویج شد و اعتقادات ديني و ارزش‌هاي اسلامي مردم و هنجارهاي ملي جامعه مورد هجوم وحشيانه تندروهای نزدیک به جریان حاکم قرار گرفت. دشمن براندازي نظام را با راهبرد نرم و از طريق تغيير در باورهاي مردم و یارگیری از درون نظام دنبال کرد و در همین دوره اولین طرح براندازی که از آن به «کودتای خاموش» یاد می‌شود نیز در سال 78 اجرا شد؛ طرحی که بسیاری از بازیگران آن ده سال بعد، در حوادث پس از انتخابات و فتنه 88 فعال شدند.
اگرچه واکاوی مجموعه تدابیر، توصیه‌ها و هشدارهای رهبری در دوران اصلاحات، فهم و تحلیل وضعیت این دوره را بیشتر میسر می‌کند، اما در این بخش از نوشتار، تنها به توصیه و انتظارات رهبر معظم انقلاب در حکم ریاست‌جمهوری و مراسم تنفیذ دوره‌های هفتم و هشتم ریاست‌جمهوری اشاره خواهد شد. 
برخی از این مطالبات عبارتند از:
1ـ رسیدگی به حال اقشار ضعیف مردم و علاج‌جویی برای آنان و مجاهدت در راه استقرار عدالت اجتماعی؛2ـ تلاش برای ریشه‌کن فقر، فساد، بی‌عدالتی و تبعیض در کشور؛3ـ توجه به تفاوت ماهوی جمهوری اسلامی ایران با نظام سرمایه‌داری و اقامه عدل به عنوان اساس کار دولت در زمینه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی و سازندگی10؛4ـ بسط عدالت و ارتقای معرفت و معنویت و گشایش امر اقتصاد و معیشت عمومی؛5ـ گرامی شمردن مردم، ارزش‌های والای دین و انقلاب و مراقبت از منافع ملی؛6ـ حفظ ایمان دینی مردم و جلوگیری از تهاجم به ایمان آنها؛7ـ اولویت دادن به مسائل اقتصادی، مسئله معیشت و در رأس همه مسئله اشتغال؛8ـ توجّه به فرهنگ عمومی کشور و هوشیاری در برابر تهاجم دشمن برای رواج اباحی‌گری در کشور؛9ـ مبارزه با مفاسد مالی و اقتصادی که در نامه هشت ماده‌ای به آنها اشاره شد؛10ـ مبارزه با جریان فساد اخلاقی و جلوگیری از رواج منکرات، فحشا و بی‌بندوباری در جامعه که به نام آزادی صورت می‌گیرد.11
انتخابات نهم فصل جدیدی در عرصه اجرایی کشور بود و محمود احمدی‌نژاد با محور قرار دادن گفتمان امام(ره) و احیای شعارهای اصیل انقلاب اسلامی توانست از رقبای خود پیشی بگیرد و مبتنی بر همین رویکرد، با روی کارآوردن نسل جدیدی از مدیران رویه‌ای جدید را در مدیریت اجرایی کشور آغاز کند. اگرچه انتخابات سال 88 متفاوت با هر انتخاباتی در کشور بود، اما احمدی‌نژاد به پشتوانه رویکرد و عملکردش در دوره اول، توانست اعتماد مردم را برای ادامه کار در یک دوره دیگر جلب کند و در انتخابات 88 نیز با فاصله زیاد نسبت به رقیبان خود پیروز شود. 
توصیه‌های و انتظارات رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکم ریاست‌جمهوری و مراسم تنفیذ دوره‌های نهم و دهم با توجه به اوضاع و تحولات داخلی و خارجی این دوره هشت ساله قابل مطالعه است که به برخی از آنها اشاره می‌شود: 
1ـ به کارگیری همه‌ توان و بهره‌گیری از ظرفیت عظیم انسانی کشور در راه دستیابی به هدف‌های والای انقلاب و نظام؛2ـ اهتمام به تحقق عدالت به عنوان شعار اصلی و هدف بزرگ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی؛3ـ توجه ویژه به قشر محروم؛ 4ـ جدیت در تعقیب آرمان‌ها و اجتناب از شتابزدگی؛5ـ حفظ و تقویت احساس تواضع در مقابل مردم و خدمتگزاری به مردم12؛6ـ غافل نشدن از دشمنان در کمین نشسته؛7ـ اهتمام به برنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ریزی در کارها، تکیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بر قانون و همکاری قوای سه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گانه با یکدیگر؛8ـ توجه و حمایت آسیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیدگان حوادث پس از انتخابات و شناسایی و مؤاخذه آسیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنندگان.13
در انتخابات سال 1392 حجت‌الاسلام حسن روحانی با شعار «اعتدال» پیروز شد و دولت یازدهم را تشکیل داد. وی این پیروزی را چهار سال بعد (1396) تکرار کرد. در دولت یازدهم، سیاست تعامل با غرب ترجیح پیدا کرد و گفت‌وگو با کدخدا با شعار «بردـ برد» برای رفع تحریم‌های ظالمانه نظام سلطه دنبال شد. محصول این رویکرد و مذاکرات متعدد، امضای سند «اقدام جامع مشترک» یا برجام بود. اگر چه برجام باید با همه هزینه‌ها و فایده‌هایش بررسی و قضاوت شود؛ اما جدی نگرفتن هشدارهای مکرر رهبر معظم انقلاب و خوش‌بینی به غرب و اعتماد به دشمن، اکنون به بزرگ‌ترین چالش روحانی و دولت دوازدهم تبدیل شده است. رئیس‌جمهور منتخب در حالی برای تشکل کابینه دوازدهم در تکاپو است، که ضمن پایبند نبودن غرب به تعهدات خود، بسته تحریم‌های جدید آمریکا با گستره و پیچیدگی بیشتر به تصویب رسید و برای اجرا ابلاغ شده است و معضل بیکاری و تولید داخلی با شدت بیشتر گریبان دولت را همچنان گرفته است. این در حالی است که وی در دولت یازدهم به امید رهایی از تحریم و گشایش اقتصادی و رفع بیکاری و اشتغال، به همه تعهدات خود در برجام عمل کرده و دشمن نیز به آن اذعان دارد. 
توصیه‌های و انتظارات رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکم ریاست‌جمهوری و مراسم تنفیذ در دوره‌های یازدهم و دوازدهم نیز با توجه به وضعیت و تحولات داخلی و خارجی این دوره بسیار مهم است که به برخی از آنها اشاره می‌شود: 
1ـ بهره‌گیری از ظرفیت‌های عظیم و دستاوردها و تجارب متراکم کشور؛
2ـ لزوم استحکام ساخت داخلی قدرت و اقتدار ملی و ظرفیت‌های ملت ایران و دل نبستن به بیرون؛ 
3ـ برخورد حکمت‌آمیز و عاقلانه با مسائل گوناگون بین‌المللی؛14
4ـ اهتمام به استقرار عدالت و جانبداری از محرومان مستضعف؛
5ـ اجرای احکام اسلام ناب؛
6ـ تقویت وحدت و عزّت ملّی و توجه به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های عظیم کشور؛
7ـ صراحت در بزرگداشت ارزش‌ها و مبانی انقلابی اسلامی؛
8ـ اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی و توجه ویژه به موضوع اشتغال و تولید داخلی؛
9ـ توجه به حضور دشمن و ترفندهای آن؛
10ـ تکیه‌ بر هویت انقلابی و کار جهادی و جلب حمایت‌های مردمی؛
11ـ پرداختن همزمان به مسائل داخلی، مشکلات مردم و مسئله‌ معیشت و اقتصاد؛ رسیدن به نقطه‌ قابل قبول در طول این چهار سال؛
12ـ تعامل گسترده‌ با جهان و ظاهر شدن در برابر هر سلطه‌طلبی، با صلابت و قدرت؛
13ـ رعایت اولویت‌ها و توجه به کم بودن زمان و بسیار بودن کارها؛
14ـ مقدم داشتن مسئله عدالت، ریشه‌کن کردن فقر و فساد؛
15ـ حرکت با برنامه و اجرای برنامه‌ ششم [توسعه]؛
16ـ حفظ اتّحاد میان ملّت و وحدت ملّت با مسئولان و مجریان امور کشور، پرهیز از التهاب‌آفرینی و ایجاد دودستگی‌های مضر، محترم شمردن سلایق و نظرات مختلف و تحمّل کردن و آشفته نشدن از نظرات مخالف و انتقادی؛
17ـ حضور در میان مردم و ارتباط بی‌واسطه با مردم؛
18ـ قدردانی از نیروهای مؤمن، پُرانگیزه و انقلابی؛ 
19ـ شناخت سیاست‌های آشکار و پنهان دشمن علیه نظام در عرصه داخلی و تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی؛
20ـ‌ پاسخ به رفتار دشمن با کار قوی و جهادی و حساب ‌شده نظامی و امنیّتی، اقتصادی و فرهنگی و قوی‌تر شدن در حفظ هویّت اسلامی و انقلابی؛
21ـ اعتماد و اطمینان به وعده‌ نصرت الهی و آرام و بی‌تفاوت نبودن در مقابل دین‌ستیزی‌ها و قانون‌شکنی‌ها.15
*پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.


ماجرای منافقین در سال 67 در گفت‌وگوی صبح صادق با حجت‌الاسلام حیدر مصلحی
مجتبی برزگر/ در سال ۷۶۳۱ و بنابر حکم امام خمینی(ره) به وضعیت اعضای زندانی گروهک تروریستی منافقین رسیدگی شد؛ همان‌ها که چند روز پیش از آن با حمله به خاک ایران به قصد سرنگونی جمهوری اسلامی، مرتکب جنایات فراوانی شدند. موضوعی که در مقاطع مختلف دستمایه مخالفت جریانات ضد انقلاب با جمهوری اسلامی ایران شده و به تازگی نیز در فضای داخل نیز برخی آگاهانه یا ناآگاهانه آن را به حربه‌ای سیاسی تبدیل کرده‌اند؛ که حربه‌ای از آن بویی جز تطهیر جنایتکاران و جفای به حضرت امام(ره) انقلاب و شهیدان استشمام نمی‌شود. اظهارات رسانه‌ای و تبلیغاتی، چه از سوی ضد انقلاب که چیزی جز وارونگی محض و خلق دروغ‌های عجیب نیست و چه از سوی محافل داخلی که اغراض خاص سیاسی آنها آشکار است؛ به حدی سخیف، سطحی و از سر ناآگاهی است که پاسخ به آن در واقع افتادن در ورطه مغالطه‌ای است که نتیجه‌اش به قربانگاه بردن حقیقت است. اما بی‌توضیح گذاشتن آن سبب جری‌تر شدن مدعیان شده است. نکته تأمل‌برانگیز درباره چنین فضاسازی‌هایی، سکوت درباره رویداد زمینه‌ساز حمله گروهک تروریستی منافقین به خاک کشور و تسخیر شهرهای قصرشیرین، کرند و اسلام‌آباد با همکاری و پشتیبانی ارتش صدام است؛ اقدامی که در عرصه میهن‌فروشی و خیانت به وطن کم‌نظیر است، چنان شرایطی را ایجاد کرد که برخورد و تعیین تکلیف با همدستان آن وطن‌فروشان در زندان‌‎ها را ضرورت بخشید. وضعیت ضدانقلاب و افرادی که دشمنی‌شان با این نظام و مردم آشکار است و از هر فرصتی برای ضربه زدن به این مملکت بهره می‌گیرند روشن است و به توضیح نیاز ندارد؛ اما کسانی که در داخل به حیطه دفاع از مجرمان زندانی و ابهام‌آفرینی درباره مجازات آنها وارد شده‌اند، نمی‌دانند که ناخواسته به ابزار جنگ روانی منافقین علیه جمهوری اسلامی ایران بدل شده‌اند که هدف اصلی آنها به فراموشی سپردن قباحت و ابعاد جنایت این گروهک در عملیات ضد میهنی موسوم به «فروغ جاویدان» است. اگر امروز منافقین با اغراق و به دروغ آمار چند هزار نفره درباره اعدام زندانیان می‌دهند، به این دلیل است که آمار اعلام شده این گروهک مبنی بر به شهادت رساندن 55 هزار سرباز ایرانی در عملیات مرصاد را از یادها ببرند. در اثنای بالا گرفتن این حرف و حدیث‌ها و اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی هم به طور خاص آن را بررسی و واکاوی کردند و از جابه‌جایی شهید و جلاد سخن گفتند. لذا، به سراغ حجت‌الاسلام حیدر مصلحی وزیر سابق اطلاعات و مشاور عالی نماینده ولی‌فقیه در سپاه رفتیم و با وی درباره این مسائل به گفت‌وگو نشستیم. آنچه در ادامه خواهید خواند مشروح این گفت‌وگو است.
* لطفاً بفرمایید چطور شد که منافقین در مسیر مقابله مستقیم با نظام قرار گرفتند و به ترور روی آوردند؟
اگر تأملی بر وضعیت منافقین داشته باشیم، در می‌یابیم که باید یک عقبه قابل توجهی از اینها را پیش از انقلاب در زندان‌های طاغوت بررسی کنیم. می‌دانید که صهیونیست‌ها در زمان طاغوت بر دستگاه اطلاعاتی ساواک اشراف زیادی داشتند و به انحای مختلف هم مترصد بودند این مجموعه‌ها را با خود همراه کنند. در این همراه کردن راه‌های مختلفی را به کار می‌بردند، شما می‌بینید که منافقین ابتدا سر از عراق درمی‌آورند و با صدام همراه می‌شوند تا خیلی محکم‌تر در مقابل انقلاب اسلامی ایران بایستند، سپس به فرانسه می‌روند و در وهله بعدی آمریکا و اینگونه دامنه ارتباط آنها با استکبار، گسترده می‌شود. همین طور این مسیر ادامه پیدا می‌کند؛ اما هیچ‌گاه از سوی مجموعه‌ای در فضای بین‌المللی مورد سؤال قرار نمی‌گیرند. فارغ از این بحث، در داخل ایران اینها به نام مخالفان مطرح بودند و بعد هم نوع موضع‌گیری‌هایی که در مقابل انقلاب اسلامی انجام دادند منشأ آن به طراحی‌هایی که صهیونیست‌‌ها کردند، برمی‌گردد. ما نباید ساده از کنار اینها بگذریم. این یک نکته بسیار مهم است؛ در این مسیری که در مقابله با انقلاب اسلامی طی می‌کردند و اینکه انقلاب را ببرند در مسیری که خودشان می‌خواهند. در این حرکت اقدامات قابل توجهی در همان پنج سال اول انقلاب داشتند که بخشی از این اقدامات‌ به موضوع ترور برمی‌گشت. به جایی رسیدند که با ایجاد فضای رعب و وحشت بتوانند کارشان را به نتیجه برسانند؛ لذا اگر شما تأمل کنید به ویژه در دهه اول، یعنی همان دهه 60 منافقین، دقیقاً اگر بخواهیم به تناسب امروز بشریت مصداق بیاوریم حرکتی که داعشی‌ها در جهان اسلام دنبال می‌کنند، دقیقاً همین حرکت را منافقین در آن دوره اجرا کردند. عقبه‌های این اقدامات ضد بشری و جنایت‌مآبانه به صهیونیست‌ها می‌رسید. اینکه صهیونیست‌ها و سه ضلع اطلاعاتی سی‌آی‌ای، موساد و ام‌آی۶ از همان ابتدا متوجه شدند و دو سه سالی که از عمر انقلاب گذشت به این جمع‌بندی رسیدند که این مدیریتی که حضرت امام(ره) در رابطه با انقلاب در پیش گرفته یک مسیری را طی می‌کند که به نابودی آنها منجر خواهد شد. اینها فکر کردند به واسطه ایجاد رعب و وحشت با الگوی ترور، می‌توانند به نتیجه برسند! البته در این مدت بیش از 17 هزار انسان از رده رئیس‌جمهور تا واکسی کف خیابان را به خاک و خون کشیدند. من تأکیدم بر این است و به ویژه نسل جوان ما بداند همین‌طور که می‌بینید صهیونیست‌ها پشت داعش و این سرویس‌های جاسوسی هستند، دقیقاً آن موقع هم همین حمایت‌ها و حرکت‌ها از منافقین بود.

* نظام جمهوری اسلامی ایران در دهه 60 چه سیاستی را برای مقابله با منافقین در دستور کار خود قرار داد؟
در دهه 60، امام(ره) دقیقاً براساس آموزه‌های دینی همه مراحلی را که باید برای اتمام حجت با جریان‌ها، گروه‌ها و مجموعه‌های مختلف طی شود، طی کردند. اگر مروری بر همان دوره‌ای که 17 هزار نفر را به شهادت رساندند و همین معاندان به زندان‌ها رفتند و دستگیر شدند، داشته باشید، می‌بینید که در قدم نخست مسیر اتمام حجت در ابعاد مختلف را پیش گرفتند که نتیجه نداد. نکته مهم اینکه در همان زندان براساس آموزه‌هایی که به آنها داده شده بود یک مسیر نفاق قابل توجهی را پیش‌روی خودشان قرار دادند و در آن مسیر در یک وضعیتی قرار گرفتند که بتوانند در مقطعی لطمه‌های خودشان را وارد کنند. کافی است به ماجرای عملیات مرصاد نگاه کنید؛ وقتی منافقین در منطقه مرصاد حرکت کردند و قصد عزیمت به داخل کشور را داشتند، اگر در همین حادثه مروری بر زندان‌ها داشته باشید، می‌بینید در همان مقطع با وجود ضعف‌های اطلاعاتی که ما داشتیم، یکدفعه با رد و بدل کردن اطلاعاتی که صورت می‌گیرد با چهره منافقانه و ادعاهایی که در همراهی جمهوری اسلامی ایران از خودشان نشان دادند در میدان مرصاد همه‌چیز را برملا می‌کنند که سرویس‌های اطلاعاتی استکبار همه این دوران را مدیریت و طراحی کرده‌‌اند. مسیر اتمام حجت در ابعاد مختلف طی شد و امام وقتی به اینجا رسیدند که با همه اتمام حجت‌ها و اقدامات صورت گرفته مفسدفی‌الارض بودن این گروه برای نظام مسلم شده، آن‌ وقت دستور اقدام و برخورد محکم را صادر فرمودند.

* سیاست جمهوری اسلامی ایران و نظام در مقابله با منافقین زندانی چه بود؟
دقیقاً مسیر اتمام حجت که توبه کنند. اگر یک نگاهی بکنید در فضای زندان آن موقع، کسانی می‌رفتند سؤالات اینها را جواب می‌دادند و بحث‌های مبنایی و معرفتی سنگینی نیز انجام می‌شد. یعنی همه مسیرها طی می‌شد و اینها در واقع یک تاکتیکی به کار گرفتند و چنین القا کردند که ما داریم توبه می‌کنیم و برگشته‌ایم. اسناد برخی صحبت‌‌ها در این باره در دستگاه‌های اطلاعاتی ما وجود دارد. در اظهاراتی که دارند دقیقاً پشت صحنه می‌روند در جمع خودشان می‌گویند ما داریم کلاه سر اینها می‌گذاریم و جمهوری اسلامی را فریب می‌دهیم.

* چه کسانی در تثبیت سرنوشت برخی از زندانیان منافق نقش داشتند؟
براساس اطلاعاتی که در آن مقطع از وضعیت زندان، بیرون زندان و اقدامات منافقین در داخل و خارج از کشور، گزارش می‌شد و پیگیری‌هایی که دوستان اطلاعاتی ما داشتند، وضعیت اینها به خوبی روشن بود. در روشن شدن وضعیت اینها نوع اقدامی که داخل زندان صورت گرفت و اینها در ماجرای مرصاد چکمه پوشیدند و برای مقابله با جمهوری اسلامی آماده شدند، یعنی چهره واقعی‌شان را در آنجا نشان دادند. با این اوصاف، امام دستور دادند یک مجموعه چند نفری از افرادی که ویژگی‌های خاص انقلابی داشتند به درون زندان بروند و موقعیت و شرایط را در ابعاد مختلف بررسی کنند و نهایتاً به تصمیم‌گیری قضایی برسد. براساس آن تصمیم‌گیری اقداماتی را انجام دادند. 

* این افراد چه کسانی بودند؟
تصمیم‌گیرنده اصلی امام(ره) بودند. در واقع با حکمی که ایشان دادند و افرادی که تعیین کردند. به آقایان نیری و رئیسی، حکم دادند تا اینها بروند و ابعاد مختلف این ماجرا را بررسی کنند و براساس احکام قضایی اسلام تصمیم بگیرند.

* استدلال‌ آنها برای صدور احکام چه بود؟
اصل قضیه این بود که اینها با نظام و حاکمیت اسلامی مقابله می‌کردند؛ یعنی در مقابل نظام ایستاده بودند و خروج علیه نظام اسلامی امری قطعی بود و حکم محارب را داشتند.

* در آن مقطع آیا آقای منتظری وارد دفاع و حمایت از اینها شد؟
ببینید! بدون تعارف هنوز هم بنده معتقدم سی‌آی‌ای به نوعی مرتبط و فعال است. در بحث‌های نفوذ که امروز رهبر معظم انقلاب با جدیت آن را دنبال می‌کنند، یکی از نقشه‌های آنها این بود که بتوانند شخصیت‌های ما را از حیّز انتفاع بیندازند. مهدی هاشمی را کنار منتظری گذاشتند، دقیقاً هم اینها نفوذی سی‌آی‌ای بودند و تعارفی هم نداشت. هنوز هم منتسبین اینها در اعتقادات‌شان با سی‌آی ای و خط و ربطی که به داخل می‌دهند، برنامه‌ها و اقداماتی دارند. دقیقاً یک فردی مثل مهدی هاشمی را کنار منتظری می‌گذارند که منتظری با این همه سوابق را از حیّز انتفاع بیندازند و و هنوز هم دست برنداشتند. به دنبال این هستند که در واقع از فرصت‌های مختلف برای رسیدن به اهداف‌شان بهره ‌بگیرند.

* چرا این موضوع پس از گذشت این همه سال یک بار دیگر در عرصه سیاسی کشور مطرح شده است؟
دقیقاً برای اینکه تحریف تاریخ انقلاب صورت بگیرد. امروز به ویژه نسل جوان و مردم ما باید حواس‌شان جمع باشد که یکی از طراحی‌های دشمن امروز، تحریف انقلاب است. این نکته‌ای که رهبر ‌معظم‌ انقلاب می‌فرمایند جای جلاد و شهید جابه‌جا می‌شود؛ یعنی تحریف انقلاب و تحریف تاریخ! در این تحریف تاریخ ببینید وقتی بنده وزیر اطلاعات بودم در گزارش‌ها داشتم که سلطنت‌طلبان در آمریکا برای انقلاب اسلامی تاریخ نوشتند، موضوعی که قابل تأمل است. به زبان فارسی هم این کتاب‌ها را نوشتند تا تاریخ انقلاب را تحریف کنند. دقیقاً مسیری که طی می‌شود برای این است که می‌خواهند نسل جوان را که نبوده و آن دوران‌ را درک نکرده‌اند را از مسیر درست خارج کنند. اینکه معظم‌له در بیانات‌شان در ماه مبارک رمضان خطاب به استادان دانشگاه‌ها تأکید دارند نسل جوان را باید با تاریخ انقلاب آشنا کنید، برای این است که اینها می‌خواهند تاریخ تحریف شده را به نسل جوان عرضه کنند تا از این طریق بتوانند به اهداف ننگین و شوم‌شان برسند. 

 ابوذر احمدی/ در حالی که محافل خبری منطقه از سرقت اسناد و مدارک املاک و اوقاف قدس اشغالی و زمین‌های آن از داخل این مسجد به دست عمال صهیونیستی خبر می‌دهند، گروه‌های افراطی حامیان موهوم «هیکل» (همان معبد جعلی یهودیان) از شهرک‌نشینان صهیونیست خواستند تا به صورت گسترده به مسجدالاقصی یورش ببرند.
طی هفته گذشته، صدها شهرک‌نشین افراطی صهیونیست تحت حفاظت نظامیان اشغالگر، وارد صحن مسجدالاقصی شدند و به مقدسات و مظاهر اسلامی مسلمانان توهین کردند. 
این در حالی است که ورود شهرک‌نشینان به مسجدالاقصی چند روز پس از کاهش تنش در شهر قدس به دلیل بسته شدن درب‌های مسجدالاقصی، جلوگیری از اقامه نماز در آن از 14 ژوئیه، نصب گیت‌های هوشمند و دوربین‌های کنترل انجام می‌شود که فلسطینیان به شدت در مقابل آنها مقاومت کرده‌اند.
البته نباید از نظر دور داشت که پلیس خشن رژیم غاصب صهیونیستی از سال 2003 به شهرک‌نشینان صهیونیست، با وجود مخالفت اداره اوقاف اسلامی با این اقدام و درخواست مستمر برای توقف آن، اجازه ورود آنان به مسجدالاقصی را می‌دهد. شایان ذکر است، مقامات رژیم اشغالگر قدس از همه ابزارهای ممکن برای تخریب حرم قدس شریف و احداث معبد ساختگی خود استفاده می‌کنند و به منظور گسترش حاکمیت خود بر این حرم شریف و تخریب مسجدالاقصی تدابیری را نیز اندیشیده‌اند که اجرای این تدابیر از همان اولین روز استیلای ناحق صهیونیست‌ها بر بخش شرقی شهر قدس در هفتم ژوئن 1967 برابر با 1346 شمسی آغاز شده است.
اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، اینکه همین ایده و تفکر در سال‌های اخیر میان برخی دول خودفروخته عربی منطقه چنان نهادینه شده که آنها با به فراموشی سپردن مسئله نخست جهان اسلام، هروله‌کنان به سوی دوستی با رژیمی شتافته‌اند که فراموش کرده‌اند زمانی در جنگ مستقیم با آن قرار داشتند!
در نگاه صهیونیسم بین‌الملل دولت‌های منطقه تا زمانی دشمن محسوب می‌شوند که منافع رژیم غاصب صهیونیستی را که همان «امنیت» است، تأمین نکنند. خط قرمز به معنای خاص در تعامل با هیچ دولتی در منطقه برای آنها وجود ندارد، تنها خط قرمز راهبردی آنها که همه قوا، جریان‌ها و گروه‌های افراطی و تروریست صهیونیستی به آن تمسک و پایبندی همیشگی دارند، «اصل برپایی و حفظ توانمندی‌های دولت یهودی» است. در راستای این اصل، گاهی رژیم شاه در ایران هم‌پیمان تل‌آویو است و چند دهه بعد پادشاهی ملک سلمان در عربستان سعودی. تحولات سال‌های اخیر نشان داده است، جریان صهیونیسم با بزرگنمایی خطر گفتمان انقلاب اسلامی ایران و تهدیدزایی علیه محور مقاومت تلاش کرده است با ایجاد قطب‌بندی و جبهه‌بندی جدید در منطقه غرب آسیا و آوردن دول خودفروخته عربی در ائلاف عبری‌ـ غربی، بیش از پیش امنیت «دولت جعلی و تروریستی یهودی» را تأمین و راه را برای مقاصد شوم امپریالیستی خود در این منطقه هموار کند. 
حال با تعرض شهرک‌نشینان اشغالگر و اراذل صهیونیستی به مسجدالاقصی و حمایت سنگین عوامل امنیتی رژیم غاصب صهیونیستی از آنها، این نکته مهم به ذهن انسان متبادر می‌شود که صهیونیست‌ها هرگز طی دهه‌های اخیر دست از اصل وجودی خود (تأمین امنیت دولت یهودی) بر نداشته و همواره در پی تقویت آن بوده‌اند؛ از این رو اینجاست که می‌توان پروژه عادی‌سازی روابط رژیم غاصب صهیونیستی با دول عربی و نیز سناریوی ورود گروه‌های صهیونیستی‌ـ تکفیری به منطقه را قطعه‌ای از جورچین امنیت رژیم ژله‌ای صهیونیستی خواند.
در پایان باید گفت، تحولات مسجدالاقصی بار دیگر انحراف کشورهای عربی و اسلامی از مسئله فلسطین و بی‌توجهی آنها به مسئله قدس و مسجدالاقصی را به اثبات رساند. نکته‌ای که نشان داد در تحولات اخیر حوزه فلسطین، مهم گروه و جریان خاصی در فلسطین نبود؛ بلکه موضوع تنها به اصل مسئله فلسطین و مسجدالاقصی مربوط بود.

   حسین عبداللهی‌فر/ مراسم تنفیذ و تحلیف ریاست‌جمهوری دور دوازدهم برگزار شد و مفهوم آن، این است که دکتر روحانی به طور شرعی و قانونی رئیس‌جمهور کشور است. طبق قانون، یکی از اختیارات بدیهی ایشان انتخاب اعضای کابینه است و طبیعی است که هیچ جریان و گروهی نباید رئیس دولت را برای گزینش همکاران خود تحت فشار قرار دهد.
با این وجود اصلاح‌طلبان که روحانی را وامدار و مدیون خویش می‌دانند، از مدت‌ها پیش وی را تحت تأثیر قرار داده و حتی پیش از اعلام رسمی ترکیب کابینه اعتراضات خود را تا سر حد قهر با وی، رسانه‌ای و علنی ساختند؛ البته اصلاح‌طلبان موضوع سهم‌خواهی را کاملاً تکذیب کرده و می‌گویند خواسته آنها تأمین مطالبات مردم است. ادعایی که چندان هم بی‌اساس نیست چرا که از نظر آنها ترکیب پیشنهادی، حداقل سه اشکال عمده دارد. اول؛ حضور نیروهای وابسته به جریان اصولگرا در پست‌های کلیدی مانند وزارت کشور است. جایی که هر چند در اختیار اصولگرایان نزدیک به دولت است و این طیف هیچ نقشی در رقابت با روحانی ایفا نکرده‌اند؛ اما مکانی حساس برای تحقق برنامه‌های اصلاحات را اشغال کرده است.
دوم؛ پررنگ نبودن حضور زنان در کابینه است، وعده‌ای که اصلاح‌طلبان آن را دامن زده و تحقق نشدن آن را موجب ریزش پایگاه رأی خود می‌دانند.
سومین اشکال هم به تحقق نشدن وعده‌های انتخاباتی به قومیت‌ها و مذاهب مختلف است و اگر این وعده این‌بار هم محقق نشود، ممکن است در آینده قادر به جذب آرای آنها نباشند.
هر سه ایراد اصلاح‌طلبان، نشان‌دهنده دغدغه آنها نسبت به انتخابات آینده است و خواسته آنها در یک کلام از روحانی این است که در 1400 قدرت را به این جریان واگذار کرده و کاری نکند که رقبای آنها به قدرت برسند. 
این نگرانی را در حال حاضر می‌توان از اظهارنظر بسیاری از چهرههای تأثیرگذار و مندرجات رسانه‌های وابسته به این جریان درک کرد. شاید صریح‌ترین مصداق این دغدغه توأم با عصبانیت را بتوان در واکنش اصلاح‌طلبان به طرح کاندیداتوری علی لاریجانی از سوی وزیر کشور یافت که زیر تیترهای درشت «نان و نمک لاریجانی و رحمانی فضلی» انعکاس یافت. 
همین دست اخبار بود که سبب طرح ایده قهر با روحانی از سوی برخی اصلاح‌طلبان شد. موضوعی که زیباکلام علنی کرد و البته مورد انتقاد قرار گرفت. وی با نهی اصلاح‌طلبان از این رویه گفت: «اين‌طور كه از تركيب كابينه دوازدهم شنيده مي‌شود، به نظر مي‌رسد كه كابينه با آن انتظارات، توقعات و اميدهاي‌مان فاصله دارد. اميدهايي كه درباره آوردن چهره‌هاي جديد، زنان، اهل سنت و كردها به كابينه بود، ظاهراً همه آنها به دلايل مختلف عملياتي نشده است. جسته و گريخته نيز مي‌شنويم كه هيچ‌يك از اين موارد در كابينه دوازدهم لحاظ نمي‌شود. بنابراين بيراه نيست اگر بگوييم كف انتظارات و مطالبات ما در مقام حاميان روحاني هنوز برآورده نشده است. بنابراين سؤالی كه پيش پاي ما قرار گرفته و سؤال سختي است، اين است كه بايد به ٢٤ ميليوني كه پاي صندوق رأی رفتند و به آقاي روحاني رأی دادند، از فرداي روز معرفي كابينه
 چه بگوييم؟»
پیش از این نیز محمدرضا تاجیک گفته بود: «اصلاح‌طلبان با توجه به حضور در دولت، شوراهای شهر و روستا و فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی باید بتوانند چنان عمل کنند که فرصت چهار ساله خود را به پیروزی ۱۲ ساله تبدیل کنند. در غیر این صورت مردم در نبود فعالیت‌های موثر اصلاح‌طلبان در جامعه مجدداً به تغییر دولت و جریان سیاسی حاکم تمایل پیدا کنند و این امر ممکن است در یک روند تاریخی باعث شود قدرت همانند سال 1384 در 1400 به رقیب جریان اصلاح‌طلب واگذار شود.»
همین نگرانی‌ها سبب شد تا رسانه‌های وابسته به اصلاحات از هم اکنون «راهبردهای انتخاباتی اصلاح‌طلبان برای 1400» را تیتر کرده و راه آن را انتخابات 98 مجلس عنوان کردند.

آیت‌الله محمد علی جاودان
مرحوم امام(ره) در کتاب چهل حدیث ‌فرمودند: «بعضی از مشایخ ما می‌فرمودند که عزم جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است.» اصل و اساس انسانیت به عزم است. عزم میزان امتیاز انسان از سایر جانداران است. «و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست.» انسان چقدر از درجات عزم برخوردار است؟ بعد چون کتاب، کتاب اخلاق است و می‌خواهند راه و رسم آدمیت را یاد بدهند، می‌گویند: «و عزمی که مناسب با این مقام است...»؛ يعني مقام کسی که درصدد است قدمی در راه آدمیت خودش بردارد، عزم مناسب با این مقام عبارت است از: «بناگذاری و تصمیم بر ترک معاصی و فعل واجبات.» انسان تصمیم دارد هیچ واجبی از او ترک نشود و واجبات را از دست ندهد و همه گناهان را ترک کند. این عزم خیلی مردانگی است. 
با انجام هر واجبی ـ اگر درست انجام شود ـ آدم یک بخشی از ساختمان وجودش را می‌سازد. عبارت را عوض می‌کنیم؛ بفرمایید که آدم بخشی از سرنوشت آینده خودش را بنا می‌کند. شما اگر در آخرت به باغی می‌روی، این باغی است که خودت ساخته‌ای. اگر قصری داری، قصری است که خودت ساخته‌ای. اگر آدم گناه کند، این ساختمان را خراب کرده است. 

پاک کردن گذشته
امام(ره) در ادامه فرمودند: «و جبران مافات» خب این انجام واجبات و ترک گناهان برای امروز است. شما امروزت را پاک کرده‌ای، خب باید سَری هم به گذشته بزنی. «جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات» این قدم دوم است و بدون این قدم دوم، آن قدم به ثمر نمی‌رسد. 
 اوایل تکلیف ما معلوم نیست وضع‌مان چطور است! نماز قضا اگر به گردن من بار است، می‌توانم کاری بکنم؟ نه! راه درازی را آدم باید برود؛ راهی برای رسیدن به مقصدی که خیلی بلندمرتبه است. 
برای اینکه این مسئله معلوم شود مثالی می‌زنم. من می‌خواهم در بهشت کنار امیرالمؤمنین علی(ع) بنشینم. باید زحمت بکشم. اگر نمی‌خواهی پس هیچ. بهشت بدون امیرالمؤمنین (ع) چه مزه‌ای دارد؟ پس اگر آدم یک کمی، یک قدم یا دو قدمی در این راه می‌خواهد بردارد، باید نمازهای احتمال قضا و مشکل‌دار اوایل تکلیف را انجام دهد. 
از امام صادق(ع) در ذیل آیه «إنَّ رَبكَ لبالمِرصاد» نقل شده که فرمود مرصاد یعنی چه؟ یک پلی در درون صراط است. در درون صراط سه تا پل است. فرمودند: «قنطرة ٌ عَلی الصّراط» بر روی صراط یک قنطره‌ای است. «لایَجوزُها عبدٌ بمَظلمَه»؛ هیچ بنده‌ای با مظلمه خلق از آنجا عبور نمی‌کند. آنجا متوقف می‌شود تا مشکلش حل شود. اگر اینجا مشکلت را حل کنی، خب حل شده است.  اگر خدای ناکرده یک چیزی پیش آمد، فوری جبرانش می‌کنم. باید بروم در خانه خدا برای توبه و اگر باید از کسی حلالیت بطلبم، می‌طلبم. اگر این را حل کردم حل شده و گیر نمی‌کنی و گیری وجود ندارد، مگر اینکه آن را ایجاد کرده باشی. همه سرنوشت شما بستگی به خودت دارد و خودت آن سرنوشت را ساختی. مگر خدای متعال با بندگانش دشمنی دارد؟ نه! اصلاً مگر می‌خواهد سخت بگیرد؟ نه! سختی، آن چیزی است که من خودم ایجاد کردم. خدای متعال بر مسند عدل از ازل تا ابد نشسته است.

نمازگزار ملعون!
روایت دوم از كتاب «عُدّة‌الدّاعى» ابن‌فهد حلى است. فرمایش پیامبر(ص) است. ایشان می‌فرمایند: «أوْحَى اللهُ»‏ خدای تبارک و تعالی به من وحی فرمود که «إلَيَّ أنْ يا أخا المُرْسَلينَ يا أخا المُنـْذرينَ» ای برادر انذار‌کنندگان و ای برادر فرستادگان «ما أنـْذِرْ قوْمَكَ لايَدْخلوا بَيْتاً مِنْ بُيوتي» قوم خودت را انظار کن که به خانه‌ای از خانه‌های من وارد نشوند که «وَ لِأحَدٍ مِنْ عِبادي عِنـْدَ أحَدِهِمْ مَظْلمَة» و به گردن‌شان از بنده‌ای از بندگان من مظلمه‌ای باشد. به خانه من نیایند وقتی حقی از مردم به گردن دارند؛ «فإني ألْعَنـُهُ مادامَ قائِماً يُصَلـّي بَيْنَ يَدَيَّ» من این بنده‌ای که حق مردمان را بُرده و خورده است و به مسجد و خانه من آمده است را مادامی که نماز می‌خواند لعنت می‌کنم، «حَتـّى يَرُدَّ تِلـْكَ المَظـْلمَة»؛ تا زماني كه حق مردم را ادا کند. 
این حدیث یعنی چه؟ فرموده‌اند: وقتی شما مشغول نماز شدی، از فرق سرت تا عرش خدا رحمت پیوسته است. اما اگر کسی مظلمه خلق به گردن دارد، از آن رحمت بهره‌مند نمی‌شود. لعنت یعنی دور شدن از رحمت خدا. به مقداری که بار مردم را به گردن دارد از رحمت خدا بیشتر بهره‌‌مند می‌شود. هر چه کمتر باشد بیشتر بهره‌‌مند می‌شود. اگر اصلاً حقی از مردم به گردن ندارد، پاک پاک است، از رحمت خدا بهره‌‌مند می‌شود. تازه می‌فهمند که نماز چیست.
حضرت امام عسگری(ع) می‌فرمایند شما اگر مزه نماز را بچشی، اگر قطعه‌قطعه‌ات کنند، دست از نماز نمی‌کشی و رهایش نمی‌کنی. ارزش نماز این‌قدر است. اگر من بار مردم به گردنم است، از این نماز بهره‌‌مند نمی‌شوم. اگر هیچ باری نداری، آن‌وقت آنچه بایست، اتفاق می‌افتد. آن وقت من یک نماز می‌خوانم و هزار قدم جلو می‌روم. در راه آدمیت، انسان چه کار کند که یک قدمي بردارد؟ اگر نماز خوب بخوانی، هزار قدم جلو می‌روی. 
معراج یعنی چه؟ پیامبر(ص) یک جایی رفته که جز او و خدا کسی نبوده است. به جبرئیل هم گفتند اینجا جای تو نیست. این سفره برای همه آدم‌ها پهن است، ولی خود ما دست دراز نمی‌کنيم.
آن عالم اصلاً در بسته ندارد؛ دستِ بسته هم ندارد. می‌گوید بار مردم را از روی دوشـَت بردار و امروز هم خودت گناه نکن. این دو کار را بکنی بهره‌‌مند می‌شوی. 
آن وقت می‌فرمایند که اگر مظلمه را و حق مردم را ادا کند، معجزاتی اتفاق می‌افتد که عجیب است. «فأكونُ سَمْعَهُ الـَّذي يَسْمَعُ بهِ» اگر بارش را برداشت، من می‌شوم گوش او و او با این گوش می‌شنود. این حدیث است، شعر نیست. «وَ يَكونُ مِنْ أوْليائي وَ أصْفيائي»؛ بنده‌ای که بارهایش را از دوشش روی زمین گذاشته، می‌شود از دوستان من. «وَ يَكونُ جاري مَعَ النـَّبيّينَ» در بهشت می‌شود همسایه من. «مَعَ النـَّبيّينَ وَ الصِّدّيقينَ وَ الشُّهَداءِ في الجَنـَّةِ» یک وقت خدای متعال ولیّ من است و یک وقت خودم ولیّ خودم هستم. اگر خودت ولی خودت هستی، دائم در چاله‌ای؛ اگر خدا ولیّ توست هميشه در راه هستی. همه آنهایی که در سیر و سلوک هستند می‌کوشند برسند به اینکه خدا ولیّ‌شان شود. اینکه گوشش، چشمش، دست و پایش می‌شوم، یعنی من ولایت همه امور او را بر عهده می‌گیرم و دیگر چشم و گوش و دستش اشتباه نمی‌کند.
دوری از ستم
هر اشتباهی که می‌کنی، یعنی بخشی از سرمایه‌ات را از دست می‌دهی. سرمایه ما، عمرمان است. باید تمام ساعاتت مفید باشد؛ اگر مفید نباشد حسرت می‌شود. نه از این حسرت‌ها؛ مثلاً آدم در کنکور شرکت می‌کند و بعد می‌بیند که ای وای من! آن سؤال را اشتباه کردم. این می‌شود حسرت، ولی چند مدت است؟ یک هفته یا دو هفته و بعد یادش می‌رود و فکر می‌کند برای سال آینده چه باید کند، ولی آنجا دیگر حسرتش برگشت ندارد که فکر کند و بعد کاري کند. 
یک چیز دیگر که خیلی ارزشمند است، ببینید مرحمت تا کجاست. «یُبَدّل الله السّیّئات الحَسَنات» ممکن است یک کسی کار کرده‌ باشد. اگر کار کرده می‌گویند گناهانش را به حسنه تبدیل می‌کنیم. 
اگر آدم بار و حق مردم را به گردن نداشته باشد، این‌قدر مرحمت شامل حالش می‌شود. آقا یک قِران هم حق مردم است. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) چه فرمود؟ پوست گندم؛ اگر یک پوست گندم در دهان مورچه باشد من آن را از دهان او نمی‌گیرم و ظلم نمی‌کنم. 


گزارشی از حضور تیم‌های نیروهای مسلح در مسابقات نظامیان جهان - 2017
 حسن ابراهیمی / ورزش در نیروهای مسلح امری ضروری است. اما ضرورت‌های کاری و فعالیت‌های ویژه نیروهای مسلح سبب شده است ورزش در این نیروها از شکل کلاسیک خود خارج شود و عموماً در این نیروها متناسب با نیازهای بدنی ورزش‌های خاص اجرا می‌شود. گاهی این نوع ورزش‌ها بومی شده ورزش‌های کلاسیک است. در نیروهای مسلح به ویژه در یگان‌های نیروی مخصوص و تکاور یا یگان‌های موسوم به هوابرد ورزش‌ها و مهارت‌های ویژه نیاز است تا نیرو بتواند در مأموریت‌ها کارکرد لازم را داشته باشد. ورزش‌ها و مهارت‌هایی که تلفیقی از کوهنوردی، دو، شنا، راپل، پرش با چتر و... است. مهارت‌های به کارگیری سلاح و دقت شلیک را هم باید به آن اضافه کرد.
همان‌طور که در زمینه ورزش‌های کلاسیک در سطح جهانی در قالب دیپلماسی ورزشی سازمان‌های ورزشی فراملی مسابقاتی برگزار می‌کنند، در نیروهای مسلح هم بنا به نیاز، برای بالابردن سطح توانایی‌ها و آشنا شدن با جدیدترین دستاوردهای بشری در این عرصه و محک زدن توانایی‌ها، در یکی دو دهه اخیر اقداماتی صورت گرفته که قدیمی‌ترین این کارها در قالب سیزم و البته در شکل کلاسیک بوده است. اما چند سالی است که رقابت‌های ورزشی در نیروهای مسلح سمت‌وسوی تخصصی‌تری گرفته و مدتی است که این مسابقات در قالب‌های تخصصی در حال انجام است.

مسابقات نظامیان جهان
سال 2017 مسابقات نظامیان جهان با محوریت و میزبانی روسیه برگزار می‌شود. افتتاحیه مسابقات 29 جولای 2017(هفتم مرداد ماه 96) و شروع مسابقات از 30 جولای(هشتم مرداد ماه 96) بوده و مسابقات هم تا 12 آگوست(21 مرداد ماه 96) که روز فینال است به طول می‌انجامد و در تاریخ 13 آگوست(یک‌شنبه 22 مرداد ماه 96) مراسم اختتامیه و اهدای جوایز برگزار و مدال‌های تیم‌های برتر توزیع می‌شود.
مسابقات ارتش‌های جهان، جام دوستی روسیه 2017، در پنج کشور روسیه، چین، قزاقستان، آذربایجان و بلاروس برگزار می‌شود که طی آن روسیه با 28 رشته، قزاقستان با 21 رشته، ایران با 17 رشته، چین با 15 رشته، ونزوئلا با 9 رشته و مصر نیز با 7 رشته به ترتیب شش کشوری هستند که در بیشترین رشته‌ها شرکت دارند.
تیم‌های «هوابرد»، «آسمان پاک»، «محیط امن» و «اربابان سلاح» از ایران در کشور چین در حال رقابت هستند.
طبق برنامه، در این مسابقات در کشور چین شش رشته از مجموعه رشته‌های مسابقات نظامی 2017 شامل 1- خودروهای رزمی پیاده‌نظام (Suvorov Attack)؛2- بخش هوایی (Aviadarts)؛ 3- ش.م.ر (Safe Environment)؛ 4- پدافند (Clear Sky)؛ 5- هوابرد (Airborne platoon)؛ 6- تعمیرات و پشتیبانی توپخانه (Gunsmith Master)برگزار شد که از جمهوری اسلامی ایران در تمام این رشته‌ها به جز بخش هوایی تیم‌های منتخب نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران حضور داشتند.

رشته هوابرد
نیروهای تیپ نیرو مخصوص 33 المهدی(عج) جهرم از نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در رقابت‌های داخلی نیروهای مسلح موفق شده رتبه نخست را در میان سایر تیم‌های هوابرد شرکت‌کننده از ارتش و سپاه کسب کند، به مسابقات جهانی نیروهای مسلح اعزام شد. در رشته هوابرد، شهر گوانگجو میزبان مسابقات بود.
پیش از آغاز مسابقات تیم ایران در کشور چین ابتدا تجهیزات لازم برای مسابقه را دریافت کرد، سپس در مرحله آماده‌سازی و تمرینات دوره‌ای قرار گرفت. تمریناتی همچون تیراندازی با سلاح، شلیک با تیربار، شلیک با آر‌پی‌جی تمرین چتربازی با چترهای D-9 چینی و سقوط آزاد و پرش از بالگردهای چینی Z8KA.
در مرحله چهارم از رقابت‌های رشته هوابرد، تیم‌ها موظف بودند در مدت زمان دو ساعت، از مجموع 30 نقطه‌ هدف در منطقه‌ای با پوشش جنگلی به وسعت 40 کیلومتر مربع در شرایط آب و هوایی بسیار گرم و مرطوب، از طریق نقشه‌خوانی از میان 30 هدف از پیش تعیین شده، هر تعدادی را که توانستند، پیدا کنند.
در این مرحله از رقابت‌ها، تیم ایران موفق شد که در مدت زمان دو ساعت، 19 هدف را پیدا کند و در مجموع با کسب امتیاز 58، بعد از تیم‌های کشور چین و روسیه، رتبه سوم را کسب کرد.
در مرحله سوم رشته هوابرد از مسابقات نظامی 2017 که شامل آیتم‌های دوی چهار کیلومتری با تجهیزات، عبور از میدان موانع با تجهیزات و تیراندازی به اهداف ثابت و متحرک با سلاح‌های مختلف بود، تیم ایران موفق به کسب مقام چهارم شد.

رشته زرهی
تیم نفربرهای زرهی سپاه پاسداران که در شهر «کورلای» کشور چین برای انجام مسابقات حضور دارد، توانست در بین گروه خود با اقتدار به مقام اول و در بین کل تیم‌های شرکت‌کننده در این بخش از مسابقه ارتش‌های جهان و در دور مقدماتی به مقام سوم برسد و راهی فینال مسابقات سواروف شود. تیم سواروف با نفربرهای بی‌ام‌دی 86 چین که توپ 30م.م روی آن سوار شده، رقابت‌های خود را انجام می‌دهد. در این بخش و در گروه دوم دور مقدماتی تیم‌های ایران، ونزوئلا و زیمبابوه حضور داشتند.

رشته غواصی
تیم غواصی نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران هم در این مسابقات، با اختلاف ناچیز بعد از کشور میزبان حائز رتبه دوم در رشته شنای کاربردی امدادی شد.
تیم ایران همچنین در رشته‌های نجات زیردریایی غرق شده، کار در فضای بسته، جوشکاری و برشکاری زیرآبی و عبور از میدان موانع با دیگر کشورها رقابت می‌کند.

رشته هوافضا و آسمان پاک
در بخش هوافضا یا آسمان پاک که شامل تیم‌هایی از کشورهای ایران، چین، روسیه، بلاروس، مصر، ونزوئلا و ازبکستان می‌شود، در سه مرحله مهارت در تیراندازی با سلاح دوش پرتاب و دوشیکا، سرعت و ترکیبی (سرعت و دقت) با یکدیگر رقابت می‌کنند و کمترین زمان و بیشترین اصابت و نیز کمترین خطاها محاسبه و بر اساس آن تیم‌های برتر معرفی می‌شوند. در این مرحله پس از تیم‌های چین، روسیه، بلاروس و قزاقستان در مکان پنجم قرار گرفت. این مسابقات در سه مرحله برگزار خواهد شد که در این سه مرحله تیمی که کمترین زمان را کسب کند، جایگاه برتری را به دست خواهد آورد.

انصراف از رشته آشپزی میدانی
گفتنی است، در این مسابقات جمهوری اسلامی ایران از شرکت در رشته آشپزی میدانی (Field Kitchen) به دلیل حضور رژیم صهیونیستی انصراف داد.

باید منتظر نتایج نهایی ماند
بر اساس تقویم مسابقات هفته آینده اختتامیه این مسابقات برگزار می‌شود و تیم‌های برتر و نتایج کلی در این مراسم اعلام می‌شود. هر چند این اولین تجربه گسترده نیروهای مسلح در چنین مسابقاتی است؛ اما به نظر می‌رسد با نتایج فعلی تیم ایران بتواند در این مسابقات جزو پنج کشور اول باشد، ولی به هر صورت باید منتظر نتایج نهایی ماند.

امیر محبیان و بیژن مقدم در گفت‌وگو با صبح صادق تبیین کردند
حسن فلاح/ رویکرد کلی رهبر معظم انقلاب در قبال دولت‌ها، رویکرد حمایتی است و ایشان بارها بر استمرار این رویکرد تأکید کرده‌اند، از جمله در دیدار رمضانی با مسئولان نظام مجدداً و مؤکداً گفتند: «دأب بنده هم این است که همیشه از همه‌ دولت‌هایی که بر سر کار هستند، حمایت می‌کنم؛ امروز هم همین‌جور است، بعد از این هم ان‌شاءالله تا زنده هستیم همین‌جور خواهد بود.» غرض از رویکرد حمایتی چیست؟ غرض آن است که دولتی که عهده‌دار کار سنگین مدیریت اجرایی است، بتواند به وظایف خود عمل، و از مشکلات کشور و مردم گره‌گشایی کند. یک لازمه اساسی در تحقق این هدف، انتخاب مسئولانی است که از بن دندان به اصول انقلاب و وظایف خود معتقد باشند و شأن خود را نوکری و خدمتگزاری به مردم بدانند. بیشترین تأکیدات رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر بر حل مشکلات معیشتی مردم و تقویت اقتصاد کشور بوده است؛ اما مغرضانی که جز بدخواهی برای ایران و مردم در سر ندارند، تلاش کردند این تأکیدات را به مخالفت رهبری با دولت ترجمه کنند، در حالی‌که این رویکرد رهبر معظم انقلاب، بالاترین سطح از کمک و حمایت از دولت بود؛ نتیجه تلاش برای دور نگه‌داشتن دولت از حاشیه‌ها و هدایت آن به میدان خدمت و اقدام و عمل، در صورتی که با همراهی دولت همراه شود، موفقیت دولت و اقبال عمومی به خدمات دولت خواهد بود. در آستانه شروع به کار دولت دوازدهم به سراغ دکتر امیر محبیان استاد دانشگاه، مؤسس حزب نواندیشان و مدیرعامل خبرگزاری و مركز پژوهشي راهبردي آريا و بیژن مقدم مدیر مسئول سابق روزنامه جام‌جم و مدیر عامل پایگاه خبری الف رفتیم و درباره موضوعات مختلف دولت جدید به گفت‌وگو نشستیم. جزئیات این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.
* یکی از موضوعاتی که رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) در مراسم تنفیذهای گذشته همواره به آن اشاره داشته‌اند، بحث رسیدگی به مشکلات مردم است، به نظر شما دولت چه وظیفه‌ای در راستای حل مشکلات مردم دارد؟
محبیان: مهم‌ترين اولويت هر دولتي پيشبرد جامعه در حوزه‌هاي مختلف و حل مشكلات مردم است. دولتي كه مشكلات مردم را شناسايي و رفع نكند، اساساً خود مشكل مردم خواهد بود. كشور داراي چشم‌انداز و برنامه‌هاي كلاني است كه برخی اجرا نشده و برخی نيمه‌كاره اجرا شده است. دولت نياز ندارد به حاشيه بپردازد، بايد در همان مسير حركت كند. متأسفانه دولت‌ها آنقدر درگير حاشيه‌ها مي‌شوند و گاه متأسفانه حاشيه‌سازي مي‌کنند كه از اصل كار و وظيفه خود دور مي‌شوند. فقط كافي است ميان وضعيت فعلي خود از لحاظ جايگاه در منطقه از لحاظ اقتصادي و جايگاه تعريف شده در چشم‌انداز، مقايسه‌اي كنيم تا عمق فاجعه را دريابيم.
مقدم: به نظرمن اگر اشاره شما به صحبت‌های رهبر معظم انقلاب هم نبود، وعده‌های خود رئیس‌جمهور کفایت می‌کرد که تمام همت خودشان و کابینه‌شان را به گونه‌ای به کار بگیرند که به رفع مشکلات مردم منتهی شود. اتفاقی که در دوره چهار ساله اول دولت افتاد که دولتمردان این تصور را داشتند با پذیرش برجام حتماً گشایش‌های زیادی در حوزه معیشت، اشتغال، تولید و رونق اقتصادی ایجاد می‌شود و عملاً ما به یک شکوفایی متفاوتی می‌رسیم. چهار سال به پایان رسید. برجام پذیرفته شد، اما معلوم شد هیچ یک از این عوامل در حقیقت نمی‌تواند میوه چنین توافقی باشد و راهکارهای دیگری نیاز دارد. دولت متأسفانه نسبت به آنها غفلت کرد و همه انرژی خود را در جای دیگری متمرکز کرد. بنابراین اگر دولت بخواهد حداقل به وعده‌هایش عمل کند که متعهد شده و رأی بخش زیادی از مردم را به واسطه آن وعده‌ها گرفته، چیزی جز توجه به رفع مشکلات مردم نخواهد بود.

* رهبر معظم انقلاب در دوره گذشته سفارش‌هایی به دولت کردند، به نظر شما اگر دولت در مسیرهایی که معظم‌له تبیین فرمودند تلاش می‌کرد و کابینه‌اش را برمی‌گزید، الان در چه موقعیتی قرار داشتیم؟
محبیان: در صحت جهت‌گيري‌هاي كلاني كه رهبر حکیم انقلاب مطرح مي‌كنند، اختلاف‌نظري نيست و حتي تحليلگران خارج كشور هم آن را قبول دارند، اولويت‌بندي درست است؛ اما متأسفانه دولت‌ها كه وظيفه دارند ميان راهبرد و اجرا را با برنامه‌هاي دقيق پر كنند در خوشبينانه‌ترين حالت غفلت مي‌كنند و در برداشت بدبينانه بي‌توجهي مي‌كنند؛ از همين رو رهبري مكرر همين اولويت‌ها را گوشزد مي‌كنند. شايد اگر كسي بگويد دولت‌هاي ما بيشتر از حل مسئله، براي مسئله‌سازي وقت مي‌گذارند، بيراه نگفته باشد. از اين‌رو بي‌گمان اگر دولت‌ها در چارچوب عمل مي‌كردند، اگر هم معلوم نبود چشم‌انداز تحقق پيدا مي‌كرد، ولي قطعاً در اين موقعيت نامناسب اقتصادي در مقايسه با رقباي منطقه‌اي آن‌هم با اين ظرفيت‌هاي عالي نبوديم.
مقدم: خیلی روشن است. دولت حداقل در وضعیت بهتری قرار داشت. با توجه به اینکه نسبت به عملکرد دولت نهم و دهم بود معترض و منتقد بود. البته در حوزه‌هایی مثل ثبات بازار اقتصادی و نوسانات ارز و دلار نوسانات شدید روزمره، هفتگی و ماهیانه، عملکرد موفقی داشت و می‌توانست در این راستا ثبات نسبی ایجاد کند، اما در دیگر بخش‌ها به دلیل اینکه ساختار کابینه از نظر تفکری و از نظر نوع افرادی که انتخاب شده بودند بعضاً دغدغه‌های متفاوتی داشتند، به آن اهداف نرسیدند. مردم هم به همین دلیل به رئیس‌جمهور دور اول رأی می‌دهند که کارهایی را که نتوانسته انجام دهد یا نیمه‌کاره گذاشته را در دور دوم به سرمنزل مقصود برساند.

* رئیس‌جمهور در چینش کابینه باید چه نکاتی را مدنظر داشته باشد که یک دولت کارآمد شکل بگیرد و بتواند اهداف انقلاب اسلامی را محقق کند؟
محبیان: كابينه كارآمد جز با حضور وزراي كارآمد امكان‌پذير نيست. كارآمدي كابينه نتیجه كارآمدي اعضاي آن ‌است. اگر فهرست‌های منتشر شده قطعيت داشته باشد، به نظر مي‌رسد شاهد تحول جدي نباشيم؛ اما بهتر است فرصت دهيم و بعداً قضاوت كنيم؛ هرچند تجربه‌هاي مكرر تا حدودي ما را بدبين كرده است.
مقدم: اولین نکته درباره همین سؤال شما، یعنی کارآمدی دولت است! در حال حاضر متأسفانه معیارهای متفاوتی مطرح و فشارهای زیادی به دولت وارد می‌شود که بخشی از آنها از جنس سهم‌خواهی و بخشی از آنها از نوع نگاه‌های جنسیتی و بخشی هم نگاه‌های تنگ‌نظرانه سیاسی است. هیچ یک از این نگاه‌ها نمی‌تواند به رئیس‌جمهور کمک کند. در حقیقت، ایشان برای عمل به وعده‌های‌شان به کارآمدی و استفاده از نیروهای هم‌فکر نیاز دارند. کسی به ایشان توصیه نمی‌کند از نیروهای مخالف خودشان استفاده بکنند که احیاناً در مسیر کار دچار فرسایش و چالش بشوند. حداقل انتظاری که از شخص رئیس‌جمهور می‌رود، این است که از افراد کارآمد استفاده کنند. 

* چه عواملی سبب موفق نشدن دولت در حل مسائل و مشکلات مردم می‌شود؟
محبیان: مهم‌ترين موضوع آن ‌است كه مسائل را درست شناسايي كرده و اولويت‌بندي دقيقي انجام دهد؛ نيروهاي مناسب را براي حل مسئله به كار گيرد و از درگيرشدن در حاشيه‌ها بپرهيزد. دولت بايد بداند كه كارنامه او را اقداماتش پر خواهد كرد، نه حاشيه‌پردازي‌هاي بي‌فايده.
مقدم: یکی از عوامل مهم تناقض گفتاری و رفتاری دولت درباره مسائل مربوط به تحریم‌هاست. در یک مقطعی دولتی‌ها اعلام کردند، 80 درصد مشکلات کشور مربوط به تحریم‌هاست؛ تحریم‌ها هم مربوط به رفتار دولت نهم و دهم بوده است؛ بنابراین ما باید این تحریم‌ها را برداریم که خود به خود 80 درصد مشکلات ما برطرف می‌شود. برجام را هم پذیرفتند؛ اما مشکلات حل نشد. معلوم می‌شود ادعای اولیه درست نبوده و سهم تحریم‌ها در مشکلات کشور براساس نظرات معتدل کارشناسان 20 تا 30 درصد بیشتر نیست. 
مابقی مربوط به نوع مدیریت و نوع استفاده از امکانات داخلی و همتی است که باید وجود داشته باشد؛ اما وجود ندارد. بحث دیگر حاشیه‌هایی است که دولت علاقه‌مند است یا حاشیه‌ها را بسازند یا آن حاشیه‌ها را بزرگ‌تر بکنند که این موضوع وقت و انرژی دولت را می‌گیرد؛ بهترین کار این است که از افراد حاشیه‌ساز داخل دولت فاصله بگیرند و خود رئیس‌جمهور هم تلاش کند منشأ حاشیه‌سازی نشود. 
* یکی از دغدغه‌های رهبر معظم انقلاب بحث حل معضلات فرهنگی جامعه است. دولت چه وظیفه‌ای در حل و ساماندهی معضلات فرهنگی دارد و چگونه می‌تواند نهادها و ارگان‌های نظام را برای حل این معضلات سرخط بیاورد یا به عبارت دیگر هماهنگ کند؟
محبیان: ماهيت مسائل فرهنگي با مسائل سياسي متفاوت است. موضوع فرهنگ، ارزش‌ها و هنجارهاست.  زمان‌بري مسائل فرهنگي هم بسيار بیشتر از مسائل سياسي و اقتصادي است. تعارض رفتاري و ارزشي هم به شدت در فرهنگ مخل است در حالي كه در سياست اختلاف نظر مي‌تواند منشأ خير شود. مديران فرهنگي بايد ماهيت كار فرهنگي را بشناسند و خود در اين زمينه صاحب‌نظر باشند. هر فردی فقط به دليل مدير بودن نمي‌تواند مدیریت فرهنگي کند. 
متأسفانه، نهادهاي فرهنگي متفاوتي در كشور هستند كه عمدتاً موازي‌كاري مي‌كنند که اين كار هزينه‌هاي مضاعفي را به كشور تحميل مي‌كند.
مقدم: دولت در خط مقدم جبهه فرهنگی کشور قرار دارد. هر چند واقعیت این است که همه مسائل فرهنگی کشور در اختیار دولت نیست؛ اما سهم دولت آنقدر زیاد است که در حقیقت همه نگاه‌ها خود به خود متوجه آنها می‌شود. چه از نظر بودجه و چه از نظر سازوکار و تشکیلاتی که وجود دارد؛ اما به هر صورت همه دولت‌ها مربوط به دولت روحانی
 نیست. 
متأسفانه، برخلاف آنچه می‌گویند، فرهنگ به هیچ وجه اولویت همه دولت‌ها نبوده. با اینکه اتکا به فرهنگ بسیاری از مسائل ما را به صورت زیربنایی حل می‌کند؛ اما در دولت‌ها دغدغه فرهنگی وجود ندارد. افزون بر آن گاهی اتلاف فرهنگی و گاهی بی‌موالاتی فرهنگی دیده می‌شود.
 دولتی که در حقیقت باید به مسائل زیربنایی فرهنگ همت کند، به یکباره همه دغدغه‌اش این است که با عده‌ای به دلیل چند کنسرت لغو شده یا امضای سند 2030 بجنگد این نشان می‌دهد که دولت فهم درستی از مسائل فرهنگی کشور ندارد. 

* جریان‌های سیاسی حامی دولت درصدد نفوذ افراد ناکارآمد، سیاست‌باز و اعضای فتنه در دولت هستند، به نظر شما تأثیر این سهم‌خواهی‌ها بر دولت چه خواهد بود؟
محبیان: اشكالي ندارد آنها سهم بخواهند؛ اين وظيفه رئيس‌جمهور است كه كارآمدي دولت خود را در اولويت قرار دهد. اساساً ارزشي ندارد كه اين دولت مملو از نيروهاي اين جناح یا آن جناح باشد. دولت بايد متشكل از مديران كارآمد باشد؛ يك دولت كارآمد براي مردم مفيد است، نه يك دولت صرفاً جناحي!
مقدم: من احتمال می‌دهم این گونه نباشد که رئیس‌جمهور در حقیقت بخواهد تسلیم آنها بشود؛ البته ممکن است یک فرصت‌هایی را برای آنها درست کند؛ اما در مجموع به نظر من این گونه نیست که آقای روحانی تمام و کمال به خواسته‌های آنها تن بدهد. 

  محمدرضا مرادی/ نزدیک به سه ماه از آغاز موج جدید حملات رژیم سعودی به العوامیه و مناطق همجوار آن می‌گذرد و این در حالی است که این رژیم با افزایش حضور نظامیان خود در العوامیه و ارسال تجهیزات نظامی بیشتر به این منطقه، حملات خود علیه مردم بی‌‌دفاع را تشدید کرده است. تاکنون در این حملات 25 نفر شهید و ده‌ها نفر زخمی یا بازداشت شده‌اند. اما مقاومت مردم العوامیه باعث شده است تا حتی آل‌سعود دست به دامان نیروی هوایی نیز شود. در همین راستا منابع محلی از شکسته شدن دیوار صوتی در العوامیه در پی پرواز گسترده جنگنده‌‌‌های عربستان بر فراز آسمان این منطقه خبر دادند. رژیم سعودی قصد دارد از طریق ترساندن مردم، قطع جریان برق و دیگر خدمات حیاتی العوامیه، آنها را مجبور به مهاجرت کرده و در نتیجه این منطقه را به یک منطقه نظامی غیر قابل سکونت تبدیل کند. علی الدبیسی، رئیس سازمان اروپایی حقوق بشر عربستان می‌گوید با حضور نظامی آل‌سعود در العوامیه، ساکنان در حالی منازل خود را در محاصره بمب و راکت می‌بینند که به علت چراغ سبزی که نسبت به کشتار مردم در خیابان‌ها داده شده، جرئت خروج از منازل را نیز ندارند. اما دلایل تشدید حملات عربستان در العوامیه طی سه ماه گذشته چیست؟
استان الشرقیه بزرگ‌ترین استان عربستان از نظر مساحت است و در این استان بیشترین حجم ذخایر نفت جهان وجود دارد. این استان از ابعاد مختلف اهمیت استراتژیک دارد و قطب اصلی تولید نفت عربستان است و روزانه میلیون‌ها بشکه نفت از استان الشرقیه استخراج می‌شود، همچنین این استان دروازه شرقی عربستان محسوب می‌شود و این کشور از طریق این استان به چند کشور عربی حاشیه خلیج‌فارس متصل می‌شود. شیعیان استان الشرقیه از تبعیض‌های زیادی رنج می‌برند، آنها افزون بر اینکه از بسیاری از آزادی‌های مذهبی محروم هستند، از سوی شخصیت‌های وابسته به حکومت، کافر و جاسوس معرفی می‌شوند و شیعیان در مناصب نظامی و دولتی عربستان جایی ندارند. شهر العوامیه در شرق عربستان واقع شده است. 
العوامیه زادگاه نمر باقر النمر روحانی فقید شیعه عربستانی است که در پی اعتراضات شیعیان عربستان در سال ۲۰۱۲ بازداشت شد و در ۱۵ اکتبر ۲۰۱۵ دادگاه جنایی عربستان به دلیل اقدام علیه امنیت ملی و محاربه، او را به اعدام با شمشیر و به صلیب کشیده شدن در انظار عمومی محکوم کرد و در نهایت این حکم اجرا شد. از سه ماه پیش ساکنان محله المسوّره در منطقه العوامیه در استان شیعه‌نشین القطیف اعلام کرده‌اند که ساکنان محله المسوّره در منطقه العوامیه با ترک محله تاریخی‌شان که قدمت ۳۰۰ ساله دارد، مخالفند و بنا به دلایل «اقتصادی و سیاسی» به حکم تخریب خانه‌های این محله تن ندادن؛ امری که دستاویزی برای تداوم حمله آل‌سعود به این منطقه شد.
در واقع، بزرگ‌ترین راهبرد آل‌سعود در العوامیه نابود کردن نماد مقاومت است. روستای المسوره اکنون به یک نماد در مبارزه با آل‌سعود تبدیل شده است. آل‌سعود قصد دارد با نابود کردن این روستا نماد مقاومت شیعیان عربستان را نابود کند. این تاکتیک در بحرین نیز اتفاق افتاد و آل‌خلیفه با نابود کردن میدان لؤلؤ قصد داشت نماد انقلابیون بحرینی را نابود کند؛ اما این مسئله به عاملی در تشدید قیام بحرینی‌ها تبدیل شد.
 اکنون در عربستان نیز این کشور همان مسیر اشتباه آل‌خلیفه را در پیش گرفته است و سازمان‌ها و نهادهای مدعی حقوق بشر در برابر این سرکوب وحشیانه شیعیان تنها به انتشار بیانیه‌های غیر الزام‌آور اکتفا کرده‌اند.
در مجموع، به نظر می‌رسد که سیاست‌های سرکوبگرانه آل‌سعود تاکنون بی‌فایده بوده است و جرقه‌های یک انقلاب مردمی در منطقه الشرقیه عربستان آغاز شده است؛ چرا که شیعیان در منطقه اکنون در تمامی تحولات دست بالا را دارند و همین مسئله خود به یک انگیزه و عامل تحریک برای مردم شیعه عربستان در جهت اعتراض به آل‌سعود تبدیل شده است.

 سعید مهدوی/ اين روزها اخبار و مباحث اقتصادي به صورت گسترده در بين كارشناسان و مردم در حال تبادل است. خبر تحريم‌هاي جديد و مغرضانه آمریکا‏، مباحث اقتصادي و نقض‌هاي مكرر برجام، انتخاب تيم اقتصادي كابينه دوازدهم و در اين بين خبري با عنوان تبديل واحد پول رسمي كشور از ريال به تومان، در رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي مطرح شد. حال به دليل اينكه واحد پول از پايه‌هاي اقتصاد هر كشور است و بار مالي و رواني سنگيني در جامعه دارد، باید با حساسيت و توجه بيشتري به آن بپردازيم؛ از این رو در ادامه مزايا‏ و معايب اين طرح و همچنين هزینه‌ها و پیامدهای آن را شرح داده و نظر برخي از كارشناسان و مسئولان را در اين باره بررسي مي‌كنيم.
ابتدا اينكه در جلسه یک‌شنبه، اول مرداد ماه هیئت وزیران كه لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی بررسی و تصویب شد، موارد بسيار مهمي مطرح شد كه تغییر واحد پول رسمی کشور از ريال به تومان (معادل ده ریال) يكي از آن موارد است. دولت مدعي است، در اين لایحه اصلاحی نقایص قانون از جمله احکام مربوط به نظارت، توقف، بازسازی، ورشکستگی، انحلال، تصفیه، مدیریت بانک‌ها و مؤسسات اعتباری، صندوق ضمانت سپرده و مقررات انتظامی تدوین و برطرف شده است. اهداف این اصلاحات تأمین ثبات، سلامت و پایداری نظام پولی و بانکی بر مبنای موازین شرعی و صیانت از منافع سپرده‌گذاران است که مشتمل بر اقدامات مناسب به‌ منظور برون‌رفت مؤسسات اعتباری از شرایط نامطلوب، نحوه رسیدگی به تخلفات مؤسسات اعتباری و اقدامات مقتضی در زمان ورشکستگی این مؤسسات است.
تاريخچه ريال و حذف صفرهای آن
در ایران از سال 1308، واحد پول به طور رسمی «ریال» اعلام شده و این واحد پولی تاکنون دستخوش تحولات پولی عمده‌ای شده که عامل اصلی آن تورم است. با توجه به وجود تورم شدید در چندین سال گذشته، ارزش ریال در مقابل پول دیگر کشورها به شدت کاهش یافته و عملاً قدرت خرید «یک ریال» به صفر رسیده است. راه حل همه کشورهایی که با چنین مسئله‌‌ای روبه‌رو می‌شوند، حذف تعدادی از صفرها با توجه به میزان کاهش قدرت خرید پول است. حذف صفر از پول ملی یکی از انواع رفرم یا اصلاح پولی است که دولت‌ها آن را برای رفع اثرات منفی تورم بر ارزش پول ملی، که به صورت کاهش قدرت خرید نمود پیدا می‌کند، به کار می‌بندند. البته ناگفته نماند که در دولت قبل هم حذف چهار صفر از پول ملی با توجه به کاهش شدید ارزش ریال در مقابل ارزهای دیگر پس از بررسی‌های کارشناسی صندوق بین‌المللی پول و مشورت با برخی از کشورها، مانند ترکیه که تجربه حذف شش صفر را داشتند، به تصویب هیئت وزیران رسید؛ اما به دلایلی هیچ‌گاه این لایحه برای اعلام نظر مجلس از پاستور به بهارستان نرفت. پیش از این در آذر ماه 95 در جریان بررسی لایحه قانون بانک مرکزی، هیئت دولت، واحد پول ملی را از «ریال» به «تومان» تغییر داد. واحد پول ملی در متن پیشنهادی از سوی بانک مرکزی «ریال» معرفی شده بود؛ اما هیئت دولت در اولین گام این واحد را به «تومان» تغییر داد و ارزش هر «تومان» را 10 «ریال» تعیین کرد.

هزينه تغییر واحد پولي
 و نحوه اجراي آن
برخي از كارشناسان هزینه فیزیکی این طرح را حدود سه هزار میلیارد تومان برآورد مي‌كنند و معتقدند، به طور حتم هزینه‌های غیر فیزیکی آن ـ از تغییرات نرم‌افزاری تا تورم انتظاری ناشی از رند کردن اعداد و دغدغه‌های مبادلاتی و... ـ به مراتب بیشتر است.
در مقابل برخي ديگر معتقدند، تغییر واحد پول به این صورت نیازمند جمع‌آوری اسکناس‌های قدیمی و چاپ اسکناس جدید و صرف چند هزار میلیارد تومان هزینه هم نیست. عزیزی‌نژاد،‌ کارشناس ارشد پولی و بانکی دفتر اقتصادی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی گفته است، به طور معمول هر پنج سال یک بار اسکناس‌های موجود با اتمام عمری که دارند، از چرخه خارج شده و براساس رقم امحا، ذخیره‌گیری و نیاز جدید، اسکناس‌های جدید زیر نظر هیئت نظارت بر اندوخته اسکناس چاپ می‌شود. این در حالی است که سالیانه حدود ۶۰۰ میلیون برگ اسکناس امحا می‌شود که عمدتاً جزء اسکناس‌های ریز هستند و در مقابل سالیانه حدود ۹۰۰ میلیون برگ اسکناس جدید چاپ و به مرور وارد چرخه پولی می‌شود. در این شرایط برای چرخش اسکناس‌ها حدود پنج سال وقت لازم است که به تدریج سالیانه اسکناس‌های قبلی خارج و امحا شده و اسکناس‌های جدید که با حذف یک صفر چاپ می‌شوند، به چرخه پولی وارد خواهد شد. در نتیجه، هزینه جدیدی برای چاپ اسکناس به دولت تحمیل نمی‌شود... . [از سوي ديگر] با توجه به رواج پول نظام قدیم و جدید در میان فقرا و افراد ضعیف جامعه می‌تواند موجب تورم شود،‌ به این معنی که در برخی مناطق دورافتاده یا در میان افراد ضعیف جامعه که دسترسی به بانک‌ها برای‌شان محدود و دشوار باشد، تا مدتی از همان نظام پولی قدیم استفاده می‌کنند که خود این امر موجب فراهم شدن تورم بیشتر در جامعه می‌شود.   

نظر نمايندگان مجلس و دولت چیست؟
محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در پاسخ به پرسش‌های خبرنگاران اظهار داشته است: «در اصلاحیه این قانون بیش از 80 ماده وجود دارد که یکی از آنها، تبدیل پول ملی از ریال به تومان است، بنابراین نادیده گرفتن بقیه موارد و تأکید روی این موضوع غیر منطقی است. تمام مردم در دادوستدهای روزمره با تومان کار می‌کنند، دولت هم می‌خواهد همین روند جاری و غیر رسمی را به صورت رسمی اعلام کند. در واقع ریال حذف نشده و همچنان معادل یک‌دهم تومان باقی خواهد ماند.» به گفته نوبخت، قرار نیست به سرعت اسکناس‌ها و سکه‌های جدید عرضه شوند، بلکه در روند نوسازی اسکناس‌ها که هر ساله انجام می‌گیرد، به تدریج می‌توان موارد جدید را جایگزین کرد. طبق اظهارات سخنگوی دولت، تبدیل واحد پولی هیچ ارتباطی به حذف صفر ندارد و صرفاً با هدف تسهیل محاسبات جاری انجام گرفته است.
علی طیب‌نیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی پيش از اين درباره حذف صفر از واحد پول ملي گفته بود: «اگرچه حذف صفرهای زائد از پول ملی ضروری به نظر می‌رسد، ولی برای انجام آن نیاز داریم در اقتصاد ایران ثبات بیشتری برقرار شود، ثباتی که هنوز و به ‌طور کامل محقق نشده است.»
غلامرضا تاج‌گردون، نماينده مجلس شوراي اسلامي در زمینه این موضوع گفته است: «بهتر بود دولت همزمان با این طرح، طرح حذف صفر را نیز در دستور کار قرار می‌داد. با توجه به کارهای کارشناسی که در این خصوص شده بود، اگر دولت یک بار برای همیشه این کار را انجام می‌داد، به صلاحش بود. اگر این لایحه به مجلس فرستاده شود، به احتمال زیاد نمایندگان، بحث‌هایی را در این باره خواهند داشت و احتمال می‌رود، آنان پیشنهادهایی برای حذف یک یا دو صفر دیگر در واحد جدید پولی کشور داشته باشند.» وی همچنین یادآور شد: «اظهارنظر در این باره سخت است؛ ولی فکر می‌کنم یکی از پیشنهادهایی که می‌توان به دولت داد، این باشد که برای یک موضوع دو بار هزینه نشود و اگر دولت و بانک مرکزی قبول کنند که حذف صفر اتفاق بیفتد، بهتر است همزمان با تغییر واحد پول، این اتفاق رخ دهد.
با این وضعیت پيشنهاد مي‌شود دولت ابتدا بررسي‌هاي بيشتري در اين زمینه انجام دهد؛ زيرا همان‌طور كه گفته شد، واحد پول كشور از پايه‌هاي مهم اقتصاد به شمار مي‌آيد و هرگونه تغيیري در آن به طور مستقيم با ثبات اقتصاد كشور مرتبط و آميخته است؛ از این رو مي‌طلبد اگر قرار است تغييري در اين زمینه انجام گيرد، با موضوع حذف صفر از پول ملي تجميع شود تا پرونده تغيير واحد پول ملي و حذف چند صفر آن براي هميشه بسته شود و هزينه‌هاي مالي، اجتماعي و بين‌المللي آن تنها يك بار پرداخت شود.

 قاسم غفوری/ غرب آسیا را همچنان می‌توان از مهم‌ترین مناطق تأثیرگذار بر سپهر سیاسی و امنیتی جهان دانست، به گونه‌ای که بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برای رسیدن به اهداف‌شان زنجیره‌ای از کنش‌ها و واکنش‌ها صورت می‌دهند. روندی که زمینه‌ساز ابهامات بسیار در آینده منطقه و حتی نظام بین‌الملل شده است. در مجموع تحولاتی که در منطقه مشاهده می‌شود رویکرد سعودی به عراق از نکات تأمل‌برانگیز است. در هفته‌های اخیر روندی جدید در مناسبات عراق و عربستان مشاهده می‌شود. در حالی که دو کشور از سال ۲۰۰۳، یعنی زمان حضور نیروهای آمریکایی چندان روابط دوستانه‌ای نداشته‌اند و در هفته‌های اخیر نیز نوعی دگرگونی را در روابط دو کشور شاهد هستیم. در جدیدترین اقدامات در این عرصه «مقتدی صدر» رهبر جریان صدر عراق، به عربستان سعودی سفر کرد. دفتر رهبر جریان صدر در بیانیه‌ای اعلام کرد که وی به دعوت رسمی ریاض، به این سفر رفته است. جالب توجه آنکه وی با بن‌سلمان، ولی‌عهد سعودی دیدار کرد و رسانه‌های سعودی بازتاب گسترده‌ای از این دیدار داشته‌اند. 
در این حال منابع خبری اعلام کردند؛ عربستان از برخی شخصیت‌های عراقی برای سفر به ریاض دعوت کرده است. پس از این نیز روزنامه «العربی الجدید» چاپ لندن درباره اخبار مربوط به دیدار وی با «محمدبن‌سلمان» ولی‌عهد عربستان سعودی، نوشت که ریاض، سایر شخصیت‌های سیاسی و دینی شیعی را نیز برای سفر به عربستان، دعوت کرده است. 
رؤسای ستاد مشترک ارتش‌ عراق و عربستان بر سر تأسیس یک مرکز امنیتی مشترک با هدف تبادل اطلاعات میان یکدیگر، توافق کردند. پیش از وی نیز بن‌سلمان، وزیر دفاع سعودی به عراق سفر کرده بود. حال این سؤال مطرح می‌شود که چرا در حالی که روابط دو کشور با بحران‌های شدید همراه بوده است، طرفین به سمت توسعه این روابط سوق یافته‌اند؟
درباره اهداف سعودی آنچه بیش از هر چیز نمود دارد، چالش‌های منطقه‌ای و ناتوانی‌های سعودی در اجرای اهدافش است. حمایت از تروریسم جز شکست و بدنامی برای آن نتیجه‌ای نداشته است، در حالی که ایران با حضور فعال در مبارزه با تروریسم جایگاهی مهم در منطقه یافته است. 
تروریسم سعودی در عراق نیز عملاً به مهره‌ای ناکارآمد برای سعودی تبدیل شده است. همچنین عربستان برای مقابله با آنچه عملکرد قطر می‌نامد، نیازمند یارگیری است. گرفتار آمدن در بحران یمن و تقلای سعودی برای یافتن میانجی‌گری که موجب شود تا سعودی فراری آبرومندانه از یمن داشته باشد نیز از چالش‌های مهم سعودی را تشکیل می‌دهد. با این وضعیت می‌توان گفت که سعودی با رویکرد به عراق سعی دارد تا با سهم بردن در پیروزی‌های عراق بر تروریسم و نمایش چهره مثبت از خود، از عراق برای تقویت جایگاه خود در برابر قطر بهره گیرد؛ البته برخی ناظران سیاسی بر این عقیده‌اند که سعودی، عراق را پلی برای فرار از خشم ملت‌های منطقه از رفتارهای بحران‌ساز و ضد اسلامی خود می‌داند، به طوری که سعودی در کنار تبریک برای آزادی موصل از همه‌پرسی استقلال اقلیم کردستان عراق در ظاهر هم که شده حمایت نکرده است تا دولت مرکزی عراق را از خود راضی نگاه دارد. نکته مهم دیگر، تأثیر شکست سعودی در یمن بر رویکرد عربستان است که از سوی برخی آگاهان سیاسی مطرح می‌شود، چنانکه «مجتهد» فعال توئیتری معروف عربستان سعودی و افشاگر اسرار خاندان حاکمه آل‌سعود درباره رفت‌وآمدهای اخیر مسئولان و مقامات عراقی از جمله حیدرالعبادی و مقتدی صدر به عربستان می‌گوید که تغییر سیاست عربستان در قبال عراق و دعوت ریاض از مقامات عراقی به این دلیل است که پیش ایران شفاعت کنند تا این کشور با «حوثی‌ها» برای توقف جنگ یمن رایزنی کند. وی در صفحه توئیتر خود تأکید کرد که «اقدام عربستان در استقبال از مقتدی صدر و قبل از آن استقبال از الاعرجی، وزیر کشور عراق و تبریک پیروزی آزادسازی موصل تلاشی برای نزدیک شدن به ایران است تا این کشور نزد حوثی‌ها برای توقف جنگ یمن شفاعت کند و حوثی‌ها به ولی‌عهد سعودی رحم کنند.» برخی حلقه تکمیلی این مسئله را اقدامات سعودی درباره برگزاری مراسم حج و تأکید آن بر استقبال از زائران ایرانی می‌دانند که نه از روی تغییر موضع سعودی؛ بلکه ناشی از نیاز آن به نقش‌‌آفرینی ایران و متحدانش همچون عراق برای خروج از بحران‌هایی مانند یمن است.
در این میان عراق نیز برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای و نیز کم کردن دخالت‌های سعودی در کشورش از این رویکرد استقبال کرده است. رویکردی که تا حدودی آن را می‌توان برگرفته از تقویت قدرت داخلی و بیرونی عراق دانست که موجب شده عربستان با آن همه ادعا به سمت آن گرایش یابد. عراق با پذیرش مقدماتی خواسته‌های سعودی مبنی بر رایزنی‌ها در حوزه‌های مختلف تلاش دارد تا با محک زدن صداقت سعودی در برقراری روابط دو جانبه و برابر، از فرصت‌های پیش آمده برای کاهش سیاست‌های بحران‌ساز عربستان در عراق و منطقه بهره گیرد، در حالی که نقش میانجی‌گرایانه در میان کشورهای عربی و اسلامی مانند حل بحران قطر و سعودی و نیز یمن می‌تواند ارتقاء جایگاه عراق در معادلات منطقه‌ای را رقم زند. 
البته چنانکه بسیاری از ناظران سیاسی بر آن تأکید دارند، عراق نمی‌تواند در جایگاه یک متحد به سعودی بنگرد، چرا که سابقه این کشور همواره سراسر بحران‌سازی و نداشتن رفتارهای صادقانه است؛ چنانکه همگان تأکید دارند که همگرایی با جبهه مقاومت از جمله ایران و سوریه زمینه‌ساز دستاوردهای بزرگ عراق در مبارزه با تروریسم بوده و استمرار این روند زمینه‌ساز تحقق اهداف امنیتی و بلند مدت عراق خواهد بود.

   محسن فخری/  «آنتالیا، فقط 850 هزار تومان»، «تایلند، لحظه آخر، ۰۰۰/۵۰۰/۱ تومان»؛ «اقامت 10 روزه در تونس با قیمت فوق‌العاده»؛ فکر نمی‌کنم مشترک تلفن همراهی باشد که پیام‌هایی از این دست دریافت نکرده باشد؛ اما تا کنون از خود پرسیده‌اید که این حجم از تبلیغات سفر به خارج از ایران؛ آن هم با پرداخت‌هایی بسیار اندک برای یک سفر برون‌مرزی به منظور چیست؟ پرسشی که تلاش می‌کنیم در متن پیش رو به پاسخ آن دست یابیم.
برای یافتن این پاسخ با یکی از مراکز گردشگری ارسال کننده این پیامک‌ها تماس می‌گیریم، انتخابم برای دریافت اطلاعات درباره سفر تایلند یا شهر ساحلی آنتالیا نیست که از پیش می‌دانم چه در انتظار مسافران آن است. در میان گزینه‌ها تونس را که یک کشور اسلامی است، انتخاب می‌کنم و درباره کیفیت و خدمات سفر توضیح می‌خواهم. خانم جوانی پشت خط درباره سفر به تونس می‌گوید؛ از اقامت در یک شهر ساحلی و سرو رایگان نوشیدنی در هتل(!) تا تخفیف ویژه برای استفاده از حمام آفتاب و بازدید از نقاط دیدنی این کشور، توضیحاتی را ارائه می‌دهد توضیحاتی که نشان می‌دهد هدف این سفر بیش از آنکه بازدید از یک کشور باشد، معطوف به در دسترس قرار گرفتن امکاناتی است که در کشور به دلیل قوانین و شئونات اسلامی و هنجارهای عمومی در دسترس نیستند! آن هم با یک قیمت باورنکردنی! پاسخ‌هایی که مسئله را کمی پیچیده‌تر می‌کند و این پرسش را به وجود می‌آورد که آیا ارسال انبوه این پیامک‌ها در سال‌های اخیر و از همان سال‌های ابتدایی آغاز به کار تلفن همراه و فعال شدن سرویس پیامک‌ها یک موضوع تصادفی و صرفاً تجاری است یا این پیامک‌ها از جایی دیگر هدایت می‌شوند و قطعه‌ای از یک جورچین بزرگ‌تر هستند؟ برای پاسخ دادن به این پرسش به سراغ دیگر ابزارهای رسانه‌ای و تبلیغی می‌رویم. ماهواره اولین رسانه‌ای بود که پای برنامه‌های ‌خارجی را به خانه‌های ایرانیان باز کرد. رفته‌رفته‌ هر روز بر تعداد آنتن‌های ماهواره بر روی پشت‌بام‌ها افزوده شد و شبکه‌های تازه‌تأسیس با زبان فارسی و برنامه‌های هدفمند فرهنگی و ذائقه‌ساز نیز بر تعدادشان افزوده شد. شاید بینندگان دائمی این شبکه‌ها در فرایند تدریجی ذائقه‌سازی و تغییر فرهنگ ایرانی و اسلامی را متوجه نشوند؛ اما اگر این روند را با کمی دقت و موشکافانه نگاه کنیم، به راحتی می‌توان تأثیر تماشای این شبکه‌ها را در خیابان‌ها مشاهده کرد، وقتی ذائقه تغییر کرد و فضای عمومی داخل کشور هم مهیای آن سبک زندگی نبود، آن وقت پیامک‌های مزاحم تبلیغ سفر به خارج از کشور محبوب می‌شوند و زنگ‌خور آژانس‌های گردشگری بیشتر و بیشتر می‌شود!
اما بی راه نیست اگر بگوییم در دوران امپراتوری شبکه‌های اجتماعی به سر می‌بریم؛ شبکه‌هایی که همه را به هم وصل کرده است بدون آنکه بتوان بر آنها نظارت داشت؛ شبکه‌هایی که در ذائقه‌سازی و ترویج سفر به آن سوی مرزها نقش به‌سزایی دارند. برای درک بهتر این مسئله کافی است به شبکه اجتماعی اینستاگرام سری بزنید، کاربرانی که با ده‌ها هزار دنبال‌کننده فقط درباره سفر می‌نویسند و خود نیز دائم در سفر هستند، دختران و پسرانی که به تنهایی سفر می‌کنند و دائم در سفر هستند! و لحظه به لحظه سفرشان را روی شبکه اجتماعی قرار می‌دهند و دیگران را نیز ترغیب می‌کنند.
بررسی خلاصه و گذرایی مباحث مذکور به وضوح نشانه می‌دهد، تبلیغ و ترغیب به سفرهای برون‌مرزی حربه و روشی است که از آن برای استحاله فرهنگی و قبح‌شکنی از هنجارهای اجتماعی ایران و عادی‌سازی بسیاری از مسائل خلاف شئون اسلامی استفاده می‌شود؛ البته شاید از متن حاضر این سوء برداشت به وجود آید که نگارنده با سفر برون‌مرزی مخالف است؛ در حالی که دین مبین اسلام به سفر توصیه می‌کند؛ چرا که نفس سفر موضوعی پسندیده است و قرآن‌کریم در کنار توصیه به سفر کردن، به پند گرفتن از عاقبت ظالمان و گذشتگان تصویه می‌کند؛ اما دغدغه این گزارش چرخه‌ای است که اکنون برای ترویج سبک زندگی غیر اسلامی و ترویج لاابالی‌گری به واسطه سفر وجود دارد و نمی‌توان تردید داشت که این موضوع یک سنارویی برای تحول جامعه اسلامی ایران است؛ افزون بر این تکرار سفر به کشورهایی، چون ترکیه در حال رشد سرطان‌وار است که مسئله را از شکل یک مسافرت عادی خارج کرده و افزون بر آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی، سبب خروج ارز از کشور می‌شود.
 برای درک بهتر این مسئله کافی است به اعلامیه وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه نگاه کنیم که در آن آمده است، 774 هزار ایرانی در پنج ماهه نخست سال 2017 به ترکیه سفر کرده‌اند. پایین‌ترین حد هزینه سفر به این کشور یک‌ونیم میلیون تومان است؛ یعنی با یک حساب سرانگشتی فقط در مدت پنج ماه ایرانیان بیش از 1160 میلیارد تومان برای ترکیه درآمدزایی داشته‌اند!

نگاهی به فیلم «بیست‌ویک روز بعد»
 آرش فهیم/ «بیست‌ویک روز بعد» یکی از بهترین فیلم‌های سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر بود؛ اما این فیلم هم مانند قهرمان نوجوانش، با موانع و معضلات بزرگی در جشنواره روبه‌رو شد؛ از جمله اینکه زمان نمایش آن برای هنرمندان و خبرنگاران به روز آخر جشنواره موکول شد و در داوری نیز نادیده گرفته شد و حتی یک جایزه هم نگرفت! با این حال، در جشنواره فیلم کودک و نوجوان، خوش درخشید و توانست بیشتر جوایز را درو کند. اکران این فیلم در فضای نه چندان قابل قبول این روزهای سینمای کشور که با هجمه کمدی‌های سخیف مواجه شده، یک نقطه روشن و امیدبخش است.
«بیست‌ویک روز بعد» اولین فیلم سیدمحمدرضا خردمندان است. فیلم‌سازی جوان و مستعد که پیش از این نیز فیلم‌های کوتاهی با مضامین اخلاقی، مذهبی و اجتماعی تولید کرده بود. فیلم اول او بازگشتی به حال و هوای آثار کودک و نوجوان دهه 70 است و فیلم‌هایی، چون «بچه‌های آسمان» را به خاطر می‌آورد. این فیلم، برخلاف آثار شبه روشنفکرانه که در فضایی سترون، تیره و پوچ مصائب جامعه را به تصویر می‌کشند، تصویری روشن از زندگی در بستری توأم با امید و اضطراب است.
فیلم «بیست‌ویک روز بعد» روایت نوجوانی به نام مرتضی است که آرزو دارد فیلم‌ساز بزرگی بشود؛ اما مرگ پدر، بیماری مادر و هزینه‌های زندگی برای او مشکلاتی را به وجود می‌آورد. با وجود این، مرتضی تسلیم مشکلات نمی‌شود و برای رسیدن به آرزوهایش به مبارزه با شرایطی که به آن دچار شده، بر می‌خیزد. وی که همراه مادر و برادر کوچک‌ترش در یک محله فقیرنشین در حاشیه شهر تهران زندگی می‌کند، یک روز تصمیم می‌گیرد نمایشی را اجرا کند، درست شبیه یک فیلم تخیلی. این نمایش، متوقف کردن قطار به دست مرتضی است؛ به همین دلیل هم مانند سینما و تئاتر گروهی را دعوت می‌کند و از آنها پول می‌گیرد و بلیط می‌فروشد؛ اما...
فیلم تلفیقی از رئالیسم و فانتزی است؛ چون حوادث فیلم در جهان واقعی می‌گذرد؛ اما بخش‌هایی از آن هم تخیلی است. تخیلات نوجوانی که آرزوهای بزرگی دارد، اما مشکلات بزرگ‌تری هم سد راه او می‌شوند. در یکی از صحنه‌های فیلم، مرتضی به مغازه گیم‌نت می‌رود و در یکی از بازی‌های رایانه‌ای با غول‌ها می‌جنگد. این سکانس را می‌توان خلاصه‌ای از کل فیلم دانست. نوجوانی که با غول‌ها می‌جنگد و در این رقابت نابرابر، از کودکی عبور می‌کند و به بلوغ می‌رسد. حرفی که از زبان مادر مرتضی هم بیان می‌شود. جایی که او خطاب به پسرش می‌گوید: «دنیا مثل بازی می‌مونه، هر غولی رو می‌کشی یه غول بزرگ‌تر میاد، اما کار به جایی می‌رسه که تو هم قوی‌تر شدی و می‌تونی همه رو بکشی.»
«بیست‌ویک روز بعد» فیلمی پرهیجان است که هم برای کودکان و نوجوانان جذاب است و هم به درد بزرگسالان می‌خورد. برای بچه‌ها مناسب است؛ چون قهرمان این فیلم، نوجوانی است که در دنیای خیال و واقعیت، برای رسیدن به پیروزی و موفقیت مبارزه می‌کند. برای بزرگسالان هم خوب است؛ چون موضوعی اجتماعی دارد. طی سال‌های اخیر، فیلم‌های بسیار زیادی درباره جامعه و معضلاتی که مردم با آنها دست و پنجه نرم می‌کنند، ساخته شده است؛ البته بیشتر این فیلم‌ها قدرت جذب و همراهی مردم را ندارند، چون اغلب برای جشنواره‌های خارجی ساخته می‌شوند. همچنین، فیلم‌هایی که درباره فقر و مشکلات اقتصادی آدم‌ها ساخته می‌شوند، معمولاً فیلم‌هایی غمگین، ناامید و خسته‌کننده هستند؛ اما «بیست‌ویک روز بعد» فیلمی سرحال و پر از امید و حرکت است؛ چون قهرمان این فیلم به جای یأس و ناامیدی، به مبارزه با موانع و سدهای پیش روی خودش می‌پردازد. تلاش این نوجوان فیلم برای اینکه تسلیم مشکلات نشود و برای رسیدن به آرمان‌هایش مبارزه کند، می‌تواند برای بچه‌ها یک الگو باشد. فیلم به جای متوقف شدن روی فقر و درد و رنج، داستانی پر از ماجراهای گرم و ملتهب را نشان می‌دهد؛ به گونه‌ای که تماشاگر فیلم، دائم نگران سرنوشت شخصیت‌های درون فیلم است و یک لحظه هم از داستان جدا نمی‌شود. 
با این حال، فیلم «بیست‌ویک روز بعد» تنها در سطح نمایش یک موقعیت انسانی باقی می‌ماند. مشکل بزرگ این فیلم ارائه‌ندادن راه حلی فراتر از مبارزه و مقاومت شخصی برای عبور از بحران‌های اجتماعی و اقتصادی است. پایان‌بندی نمادین فیلم، به جای توقف خیالی قطار به دست قهرمان فیلم، می‌توانست در جهان واقعی، علیه عوامل و زمینه‌های اصلی مشکلات جامعه ختم شود که همان پندارهای سرمایه‌سالارانه و لیبرالیستی است.