جعفر ساسان- داوود عسگری/
در بحث حمایت بیگانگان از بهائیت و سران آن، دو دیدگاه مطرح بود که دیدگاه اول بر حمایت روسیه تزاری از سران بهائیت تأکید داشت که در شماره گذشته بررسی شد.
اما دیدگاه دوم، بر حمایت انگلیس از بهائیت پس از سرنگونی حکومت تزارها در روسیه تأکید دارد؛ چراکه تا پیش از آن، روسها از بهائیت و انگلیسیها از فرقۀ ازلیه حمایت میکردند. به نوشتۀ دکتر آدمیت: «پس از انشعاب مذهبی، انگلیسیها به ازلیان توجه یافتند و روسها به بهائیان.»(1)
افزون بر آن، شواهدی نیز مبنی بر تغییر رویکرد روسیه نسبت به بهائیان وجود دارد. خان ملک ساسانی درباره رویگردانی حکومت جدید روسیه از بهائیت مینویسد: «بعد از جنگ بینالمللی اول که حکومت شوروی در روسیه برقرار شد، در عشقآباد که مرکز اجتماع و عملیات بهائیها بود، بلشویکها درون مشرق الاذکار شبکۀ جاسوسی به نفع انگلیسیها کشف کرده و قریب یکصد نفر از وجوه بهائیها آنجا را معدوم ساختند.»(2)
با انقلاب روسیه و پایان یافتن جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی، قیمومیت سرزمینهای جدا شده از عثمانی، مانند فلسطین، عراق و اردن به انگلیس سپرده میشود و با توجه به اقامت عبدالبهاء و خاندانش در فلسطین و خدمات آنان به انگلیس در خلال جنگ، بهائیت کاملاً انگلیسی میشود. اسماعیل رائین نیز حمایت انگلیس از بهائیت را پس از انشعابات اولیه و جدایی حسینعلی نوری از برادرش صبح ازل میداند و مینویسد:
«پس از انشعابات اولیه، با ورود عبدالبهاء و خویشان و یارانش به بغداد و سپس عزیمت آنها به عثمانی و قبرس و سرانجام فلسطین و انشعاب و اختلافی که بعداً بین آنان پدید آمد، انگلیسیها به حمایت از بهائیان برخاستند.(3)
با توجه به دیدگاههای یادشده، روشن میشود که تا مرگ حسینعلی نوری که در سال 1892م اتفاق افتاد و پس از آن سقوط حکومت تزاری روسیه، بهائیت همچنان زیر چتر روسیه بود و با روی کار آمدن عبدالبهاء و گرایش وی به سمت غرب و از سوی دیگر نفوذ انگلیس در خاورمیانه و تلاش آن برای فروپاشی عثمانی، بهائیت کمکم به انگلیس متمایل شده و با پایان جنگ جهانی اول و حاکمیت انگلیسیها بر فلسطین که مقر بهائیان بود، رسماً تحتالحمایۀ انگلیس قرار گرفته است.
در این دوره، عباس افندی فعالیتهای خود را گسترش داد و کوشید چهرهای جدید از بهائیت که رنگ غربی و مدرن دارد، به اربابان خود نشان دهد. سفر وی در سالهای 1911ـ1913م به اروپا و آمریكا و سخنرانیهای متعددی كه در مجامع گوناگون (عمدتاً ماسونی) آن دیار ایراد کرد، بیانگر این تغییر رویکرد بهائیت است. در واقع حسینعلی نوری، رهبر اولیۀ بهائیت، به دلیل گرایشهای صوفیانه و معاشرت با مسلمانان و ترس از حکومت عثمانی، ادبیات ظاهراً دینی و سنتی به کار میبرد و در عمل نیز ظواهر اسلامی را حفظ میکرد؛ اما به دلیل ضعف عثمانی و درگیر شدن در جنگ جهانی اول، عبدالبهاء با حمایت انگلیسیها از آزادی عمل بیشتری برخوردار شد و در جهت تطابق بهائیت با فرهنگ غرب، اقدام کرد تا نوکری خود را به بیگانگان، هرچه بیشتر به اثبات برساند.»
وی ضمن تعریف و تمجید از حکومت سلطنتی و استعمارگر انگلیس و توجیه استعمار میگوید:
«دولتی که مقرّ حکومتش در آتلانتیک بالتیک، در اقصی قطعۀ شمالیه است [انگلیس] به سبب مساوات بین رعایای مختلفه و توحید حقوق مدنیت ملل متنوّعه، در قطعات خمسۀ عالم، مستملکات جسیمه پیدا نموده. جزیرۀ صغیرۀ آتلانتیک شمالی کجا و قطعۀ جسیمۀ هندوستان شرقی کجا. آیا به جز تسویۀ بین اقوام و احزاب، توان استیلا یافت؟ باری به سبب قوانین عادله، آزادگی وجدان و توحید معامله و مساوات بین ملل و اقوام، فیالحقیقه قریب ربع معمورۀ عالم را در تحت حکومت خویش گرفتند و به واسطۀ این مبادی آزادی، روزبهروز بر اقتدار و قوّت و اتّساع مملکت افزودند و اکثر اقوام روی زمین نام این دولت را به عدالت یاد نمایند.»(4)
اگرچه دربارۀ دیدگاه اول نیز شواهد و قراین تاریخی وجود دارد؛ اما دیدگاه دوم به دلیل وجود اسناد و مدارک متقن تاریخی که در منابع بهائی نیز وجود دارد، از مقبولیت بیشتری برخوردار است.
دلایل حمایت انگلیس از بهائیت
حمایت انگلیس از بهائیت در این دوره، به چند دلیل افزایش یافته است که به طور اجمالی به آنها اشاره میشود؛
خدمات عبدالبهاء به انگلیس: این خدمات که در جنگ جهانی اول به اوج رسید، از جاسوسی گرفته تا کمک به ارتش انگلیس و حمایت از یهودیان صهیونیست برای اشغال فلسطین را شامل میشود.
به نوشتۀ خان ملک ساسانی، جاسوسانی که در جنگ بینالملل اول عربها را در سوریه و حجاز و نجد و شرق اردن برای جدا شدن از عثمانیها و به دست آوردن استقلال تبلیغ میکردند، همه از بهائیها و به دستور انگلیسیها این تبلیغات را انجام میدادند.(5)
افزون بر جاسوسی، کمک به ارتش انگلیس نیز از خدمات عبدالبهاء بود که خشم عثمانیها را برانگیخت. قرار دادن انبارهای گندم در اختیار ارتش انگلیس، یکی از این خدمات بود. فعالیتهای مخرّب عباس افندی بر ضد عثمانی، باعث حساسیت آنان شد و جمالپاشا، فرماندۀ كل قوای عثمانی در جنگ با ارتش انگلیس در ناحیۀ شامات و فلسطین در اواخر جنگ جهانی اول، تصمیم به قتل عباس افندی گرفت و تهدید كرد: «اگر به زودی مصر را فتح كند، در مراجعتش عباس افندی را به صلّابه خواهد كشید.» شوقی نیز این قضیه را تأیید میکند و مینویسد: «جمالپاشا، فرماندۀ کل قوای عثمانی تصمیم گرفت عباس افندی را به جرم جاسوسی، اعدام کند.»(6)
ولی به نوشتۀ شوقی افندی در کتاب قرن بدیع: «دولت انگلستان به حمایت جدی عباس افندی برخاست و لرد بلفور، وزیر امور خارجۀ وقت، در همان یوم وصول (خبر) دستور تلگرافی به جنرال النبی، سالار سپاه انگلیس در فلسطین صادر و تأکید اکید نمود که به جمیع قوا در حفظ و صیانت حضرت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشد.(7)
بخت با عباس افندی یار بود و با فعالیتهای او و دیگر عمّال انگلیس در منطقۀ خاورمیانه، امپراتوری عثمانی تجزیه شد و محل اقامت او تحت قیمومیت انگلیس قرار گرفت و نه تنها از این ماجرا جان سالم به در برد؛ بلکه موقعیتش نیز ارتقا یافت. این اتفاق مهم، نه تنها برای بهائیت، بلکه برای منطقۀ استراتژیک خاورمیانه و جهان اسلام، نقطۀ عطفی بود و زخمی بر پیکر جهان اسلام وارد شد که تا کنون اثرات آن باقی است. بهائیان با ضربهای که از اسلام و علمای اسلامی خورده بودند، مترصد انتقام بودند و چون خود مایهای نداشتند، دست به سوی بیگانه دراز کردند و با قضیۀ فلسطین، به خیال خام خود انتقام گرفتند.
پاداش خدمات عبدالبهاء، دریافت لقب «سر» از انگلیس بود و رهبری که ادعای دین جهانی داشت، با افتخار و جاسوسی استعمار را پذیرفت.» عبدالحسین آواره، در کتاب کواکب الدریة فی مآثرالبهائیه مینویسد:
«از قرار مذکور، سردار بریطانی که در 23 ایلول سنۀ 1918م حیفا را فتح کرد، هنگام ورود به شهر برای زیارت این مُنْتَقلْ (عبدالبها) فرمان مخصوصی را دریافت نمود؛ یعنی از طرف امپراتور انگلستان مأمور شد که مخصوصاً حضرت عبدالبها را لدیالورود زیارت نماید؛ و پادشاه انگلیس، نشانی از عضویت امپراتوری انگلیس از درجه نجابت و بزرگی به او بخشید.(8)
فریدون آدمیت نیز تصریح میكند: «جنگ بینالمللی گذشته، در سرنوشت بابیها مؤثر گردید و سقوط حكومت تزار، به عمر حمایت آنان از بهائیان خاتمه بخشید. از آن طرف، سرزمین فلسطین بهدست انگلیسیها افتاد و بهائیان را به سوی خود كشیدند و لرد آللنبی، حاکم نظامی حیفا، متعاقب آن، نشان مخصوص و لقب «سر» به عبدالبهاء داد و عکس مخصوصی در آن مجلس برداشته شد که در کتاب صبحی دیده میشود. از این پس، بهائیان نیز در کادر سیاسی انگلیسیها وارد شدند و این نهر هم به رود تایمز ریخت.»(9)
* پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.