هویت هر مجموعهای نسبت مستقیمی با کارکرد آن دارد و همین هویتهاست که کارآیی را بالا برده و ساختار را حفظ میکند. مجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هویت ویژه و خاصی دارد که با انقلاب اسلامی آمیخته شده است و تقویت این هویت نه تنها سبب تقویت سپاه میشود؛ بلکه موجب پیشروندگی انقلاب نیز میشود؛ از این رو رهبر حکیم انقلاب تأکید فراوانی بر حفظ هویت انقلابی سپاه پاسداران دارند و در این زمینه میفرمایند: «امروز من عرض میکنم هویت سپاه که هویت پاسداری است، به معنای یک مفهوم محافظهکارانه تلقی نشود. پاسداری، یعنی نگه داشتن، حفظ کردن. این حفظ کردن را میتوان با یک تفسیر محافظهکارانه معنا کرد؛ یعنی بگوییم وضع موجود انقلاب را حفظ کنیم؛ من این را نمیگویم. حفظ انقلاب به معنای حفظ وضع موجود نیست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود یک حرکت پیشرونده است، آن هم پیشرفت پرشتاب. به کجا؟ به سمت هدفهای ترسیم شده. هدفها عوض نمیشوند. این اصول و ارزشهایی که بر روی آن بایستی ایستادگی کرد و برای آن جان داد، اصول و ارزشهایی هستند که در اهداف، مشخص شدهاند. هدف نهایی، تعالی و تکامل و قرب الهی است. هدف پایینتر از آن، انسانسازی است؛ هدف پایینتر از آن، ایجاد جامعه اسلامی است با همه مشخصات و آثار، که استقرار عدالت در آن باشد، توحید باشد، معنویت باشد. اینها اهداف هستند. این اهداف عوضشدنی نیستند؛ یعنی ما نمیتوانیم بیاییم مایه بگذاریم تا از هدف کم کنیم. بگوییم خیلی خب، یک روز میخواستیم عدالت برقرار کنیم، حالا میگوییم عدالت که نمیشود، یک نیمه عدالتی برقرار کنیم! نه، عدالت. این، هدف است. توحید، استقرار شریعت اسلامی به طور کامل، اینها اهداف است، اینها تغییرپذیر نیست؛ لیکن در جهت حرکت به سمت این اهداف، سرعتها قابل کم و زیاد شدن است، شیوهها قابل تغییر یافتن است، تدابیر ممکن است جورواجور باشد. در این جهت، انقلاب پیشرونده و پیشبرنده است. حفظ انقلاب، یعنی حفظ همین حالت پیشروندگی و پیشبرندگی. پاسداری از انقلاب، به این معناست. اگر ما اینجور نگاه کردیم و مفهوم پاسداری را اینجور فهمیدیم، آن وقت آن طراوت و شور و هیجانی که در حرکت پاسداری هست، مضاعف خواهد شد.»
با این مقدمه به سراغ بحثی میرویم که چندی پیش حسن رحیمپورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد دانشگاه در جمع دانشجویان دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) ارائه داد و با هم فرازهای آن را مرور میکنیم: پیام امام خمینی(ره) این بود که «از خودتان بترسید، اما از آمریکا نترسید». از اول انقلاب و این چهار دههای که گذشته، امید دشمن به عوامل داخلی و انقلابی بوده است. در همان زمان جنگ، همه افرادی که به گردان میآمدند، لزوماً در خط مقدم نمیجنگیدند. افرادی بودند که سینه خوب میزدند و نماز هم میخواندند؛ اما رزمنده همهجانبه نبودند.
در اینجا اسنادی از لانه جاسوسی درباره سپاه در دهه اول انقلاب را برایتان میخوانم. همه فتنهها از اول انقلاب تاکنون به دست عوامل داخلی حکومت صورت گرفته است.
به ترتیب بازرگان، بنیصدر، منتظری، خاتمی و موسوی فتنه را راه انداختهاند که از فتنه دشمنان بزرگتر بوده است؛ رفتن به سپاه کسی را مصون نمیکند؛ چه بسا افرادی که در زمان جنگ بارها تا مرز شهادت پیش رفتند، اما الآن ضد انقلاب شدهاند و حتی نماز نمیخوانند. حالا میفهمم چرا اصحاب درجه یک پیامبر(ص) بیشترین ضربه را به اسلام زدند. بعضیهایشان از پیامبر(ص) مدال ورود به بهشت دریافت کرده بودند؛ اما به شرط اینکه در همین راه بمانند یا اینکه همین الآن شهید بشوند.
معاویه افسران و سرداران امام حسن مجتبی(ع) را خرید و نامه نوشت که تو چگونه با من میجنگی، در حالی که همه سردارانت برده شهوت و ثروت شدهاند. افرادی که امام حسین(ع) را به شهادت رساندند، شمر و عمر سعد بودند که سابقه خوبی در اسلام داشتند.
پرسش مهمی که مطرح میشود، این است که چرا از اول انقلاب تاکنون فقط با سپاه درافتادهاند؟ انقلابهای مختلف یک گارد انقلابی داشتند، اما از هم پاشیدند و نتوانستند نظم و ترتیب را حاکم کنند؛ زیرا راهبرد بقا نداشتند و فقط برای مقابله با حکومت قبلی شکل گرفتند. طی شش ماه از تأسیس سپاه تا تسخیر لانه، 23 بار در اسناد لانه درباره راهبردهای مقابله با سپاه صحبت شده است. به تعبیرشان الآن حکومت دوگانه است؛ در طرفی امام و پاسداران کمیته قرار گرفتهاند و در یک طرف دولت میانهرو لیبرال بازرگان.
با اینکه امام بازرگان را منصوب کرد؛ اما امید و اعتمادش به این بدنه حزباللهی و پاسدارها بود. دولت میخواست با آمریکا بسازد، اما امام و پاسدارها مفهوم «مرگ بر شاه» را «مرگ بر آمریکا» میدانستند. بازوهای اصلی امام پاسداران بودند و هستند که به جز او به حرف کسی گوش نمیدانند. دولت هم میگفت چرا امام در دیدار پاسدارها دستور حکومتی میدهد، پس ما چه کارهایم؟
پاسداران از مرگ نمیترسیدند و وقتی امام دستوری میداد، شرط و شروط نمیگذاشتند. همین چندوقت پیش در قضیه خلیجفارس دوباره فحشهای آمریکا به سپاه شروع شد. برخلاف همه دنیا که با آنها انگلیسی حرف میزنند، ما آمریکاییها را در خلیجفارس مجبور کردیم که با ما فارسی حرف بزنند. اگر این روحیه نبود، ما موشکی که نقطه را بزند، نداشتیم؛ چون سیاست معمولی و اداری به این برجام بیفرجام منتهی میشد. الآن پنج سپاه کوچک در کشورهای منطقه با تدبیر جمهوری اسلامی، به ویژه نیروی قدس سپاه تأسیس شده است که عامل محافظت امنیت ملی ما هم هست.
برنامه دشمن در زمان حاضر این است که باید یا در سپاه نفوذ کنند یا رفتار و ایدئولوژی پاسداران را تغییر دهند. هدفشان حفظ خودشان باشد، نه حفظ آرمانهای انقلاب اسلامی. فرماندهی که در عملیات والفجر 8 برخلاف همه ـ که بر نجات تأکید دارند ـ میگوید هر کجا تیر دیدی، به آن سمت برو؛ این مدیریت درست دارد؛ سپاهی که فرمانده لشکرش با یک نیروی رزمنده روستایی که برای اولین بار به جبهه آمده، قابل تشخیص نیست. آمریکا باید بتواند ثابت کند امیدی که جمهوری اسلامی در دل ملتهای مظلوم ایجاد کرده، خیالی بیش نیست. اشتباه ما در یک سالونیم اول این بود که اسلامگراها را چندان جدی نگرفتیم. انقلاب ایران اولین رویارویی اسلام سیاسی با غرب بود و نخستین باری بود که غرب شکست خورد. به قول آنها باید اسلام سیاسی مهار و از صدور آن به دیگر کشورهای اسلامی منبعث از تهران جلوگیری شود.
اینجا دو تفاوت وجود داشت؛ بعضی اسلام سیاسی و بعضی شوروی را دشمن آمریکا میدانستند. کارتر در کتاب خاطرات خود میگوید: «انقلاب اسلامی بزرگترین واقعه دوران ریاستجمهوری من است که آبروی آمریکا را در جهان برد.» به قول یکی از حکام عربستان گروههای تکفیری، مانند القاعده و داعش محصول انقلاب اسلامی ایران هستند. این دیدگاه از منظری صحیح و از منظری غلط است؛ چون ایدئولوژی اینها، یعنی وهابیت محافظهکار و غیر انقلابی بود؛ اما پس از پیروزی انقلاب این ایدئولوژی به حکومت جهادی تبدیل شد. قبلاً انقلابیها شیوه چپ یا ناسیونالیستی را در پیش میگرفتند؛ اما الآن الگوی آنها ایران شده است. حتی عملیاتهای انتحاری اینها نوعی الگوگیری انحرافی از مقاومت رزمندگان ایران در دفاع مقدس است. برژینسکی میگفت، باید یک اتحاد اسلامی ـ آمریکایی علیه شوروی تأسیس کنیم. آمریکا یک بار به دست اسلامگراها خواست که جریان چپ ضد صهیونیستی را براندازد. یک موقعی زمان حیات امام(ره) مطرح شد که شوروی خطرناکتر است و باید به جای «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر شوروی» بگوییم که امام(ره) به شدت جلوی آن ایستاد. ما در دولت موقت سخنگوی دولتی داشتیم که رسماً جاسوسیاش اثبات شد؛ مهندس بازرگان میگفت، مرگ بر آمریکا از شعارهای اصلی انقلاب نبوده؛ بلکه امام به دلیل جلب رضایت مارکسیستها این حرف را زده است. او میگوید با وجود امام(ره) به هیچ وجه سیاست خارجی ایران معتدلتر نمیشود؛ اما تماس با امام(ره) نباید مذهبیان معتدل یا غیر مذهبیها را مأیوس کند. بعدها معلوم شد سیا با کمک بختیار در مدت اقامت ایشان در نوفللوشاتو فرانسه سه بار قصد ترور امام را داشتهاند. آنها در بیوت مراجع جاسوس داشتند. همچنین در مجلس خبرگان قانون اساسی آدم داشتند که قانون اساسی را به نفع آنها تصویب کند. این فرد بعدها در همین مجلس گفته بود اجرای احکام اسلام نه مفید است و نه ممکن.
تنظیم: مجتبی محمدینودهکی