علی تتماج/ اروپایی که زمانی خود را قاره سبز می‌نامید و امنیت و ثبات و رفاه عمومی از شعارهای آن بود، دورانی نه چندان همخوان با این ادعاها را سپری می‌کند. هنوز اذهان عمومی حملات تروریستی پاریس و لندن را فراموش نکرده‌اند که موج جدیدی از ناامنی‌ها و فضای رعب و وحشت سراسر اروپا را فراگرفته است. برای نمونه یک خودروی ون با ورود ناگهانی به محل تردد عابران پیاده در مرکز شهر بارسلون اسپانیا، ده‌ها نفر را زیر گرفت و بسیاری بر ماهیت تروریستی این حادثه تأکید کردند و حتی چنین عنوان شد که داعش مسئولیت آن را پذیرفته است. در فنلاند و برخی کشورهای حوزه اسکاندیناوی نیز اخباری مبنی بر حملات تروریستی منتشر شده و در کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و انگلیس نیز فضای امنیتی تشدید شده و این کشورها به پادگان نظامی مبدل شده‌اند. 
حال این سؤال مطرح است که ریشه این بحران‌ها چیست؟ بررسی کارنامه غرب نشان می‌دهد که این کشورها در طول سال‌های گذشته تروریسم را مؤلفه‌ای برای رسیدن به اهداف جهانی خود، به ویژه در غرب آسیا قرار دادند، چنانکه شواهد امر گواه است گروه‌هایی مانند القاعده و داعش در درون ‌ساختار امنیتی آمریکا و انگلیس شکل گرفته و با حمایت کشورهایی چون فرانسه و البته مهره‌های منطقه‌ای آمریکا نظیر سعودی و رژیم صهیونیستی تقویت شده‌اند. اکنون کشورهای غربی نه تنها نتوانسته‌اند از این گروه‌ها برای رسیدن به اهداف‌شان برخوردار شوند؛ بلکه شکست این گروه‌ها در محل مأموریت‌شان از جمله در سوریه و عراق، زمینه‌ساز بازگشت آنها به کشورهای مبدأ می‌شود. لذا بازگشت و توسعه تروریسم در کشورهای اروپایی و آمریکا امری طبیعی و قابل پیش‌بینی بود و باید گفت که مردم این کشورها اکنون قربانی تروریسمی شده‌اند که بزرگان اروپا و آمریکا برای جاه‌طلبی جهانی خود ایجاد کرده بودند. حال دو سناریو مطرح است؛ یا این حملات تروریستی به صورت خودجوش از سوی گروه‌های تروریستی صورت گرفته که در این صورت آن را باید شکست غرب در مدیریت مهره‌هایش دانست؛ یا با هماهنگی سران غرب صورت می‌گیرد که این نیز نشانگر ماهیت تروریست‌پروری آنان را نشان می‌دهد، به هر حال، هر یک از این دو گزینه مطرح باشد سران غربی عامل اصلی فضای ناامنی ایجاد شده برای ملت‌های‌شان هستند و باید به این جرم مجازات شوند. 
حال این سؤال مطرح است که این حادثه چه پیامدهایی خواهد داشت؟ آنچه مسلم است اینکه نتیجه ابتدایی و نهایی این حوادث باید به یک محور ختم شود و آن اجماع جهانی علیه تروریسم است؛ راهکاری که تحقق آن برگرفته از پایان رفتارهای کاسبکارانه و دوپهلوی غرب با موضوع تروریسم و رویکرد آنان به مبارزان واقعی با تروریسم است. 
با تمام این تفاسیر، روند تحولات نشان‌دهنده پیامدهایی مغایر با این اصل در صحنه جهانی است که محور آن را تشدید اسلام‌ستیزی و حملات گسترده‌تر علیه مسلمانان تشکیل می‌دهد. در داخل آمریکا آزادی نژادپرستانه با ادعای برتری سفید بر سیاه به شدت افزایش‌یافته و ترامپ و نزدیکانش نیز از آن حمایت کرده و تأکید دارند که نژاد سفید برتر از دیگر نژادها است. البته این واژه‌سازی صرفاً در قبال سیاه‌پوستان نبوده، بلکه آنها برتری نژاد غربی بر کل بشریت را مطرح کرده و به نوعی ترویج‌کننده تفکر جنگ صلیبی هستند. حلقه تکمیلی ترویج تفکر جنگ مذاهب در جهان را در تحولات اخیر افغانستان و شیعه‌کشی در میرزااولنگ با ادعای تقابل شیعه و سنی یا در فیلیپین، اندونزی و مالزی به نام مسلمان و مسیحی می‌توان مشاهده کرد که برگرفته از اهداف جدید غرب در این کشور‌هاست. 
جالب و قابل توجه آنکه به تازگی سران صهیونیست‌ها بر مقابله با پیروزی مقاومت اسلامی در منطقه تأکید و استمرار داشته جنگ و تقابل مذهبی را راهکار مقابله با این وضعیت عنوان کرده‌اند. با توجه به این شرایط می‌توان گفت که صهیونیست ـ مسیحی در حال طراحی جدیدی برای تکرار جنگ ادیان و مذاهب در جهان است که در کنار جنگ شیعه و سنی اصل جنگ مسلمان و مسیحی را نیز در بر می‌گیرد. این امر زمانی بیشتر نمود می‌یابد که به بهانه حادثه بارسلون، ترامپ خواستار تکرار جنگ تاریخی اروپا با مسلمانان شده است. 
درخواستی که کاملاً برگرفته از تفکرات نژادپرستانه است؛ چراکه برای مقابله با به اصطلاح چند تروریست، کشتار یک‌ونیم میلیارد مسلمان را خواستار می‌شود.
 با توجه به این شرایط می‌توان گفت آنچه این روزها در اروپا روی می‌دهد اگر نگوییم برگرفته از طراحی آمریکایی ـ صهیونیستی بوده، اما قطعاً می‌توان گفت که آنها با مدیریت و هدایت این حادثه برآنند تا اهداف ضد اسلامی و جنگ‌افروزانه خود را تشدید کنند. رفتاری که در ظاهر برای مقابله با این حوادث مطرح شده اما در اصل اقدامی برای دمیدن در آتش تنش‌های جهانی است که صرفاً برای منافع بانیان تفکر صهیونیست ـ مسیحی است که کشتار بشریت را عین منافع خود می‌دانند. رویکردی که ملت‌ها و کشورهای پیرو امنیت و صلح جهانی برای مقابله با آن یک ‌راهکار دارند و آن رویکرد به جبهه مقاومت به عنوان پیشگام واقعی مبارزه با تروریسم است که آشکارا می‌توان دستاوردهای آن را در سوریه و عراق مشاهده کرد، چنانکه این روزها نمایشگاه بین‌المللی دمشق با مشارکت 43 کشور عربی و غیر عربی با استقبال گسترده جهانی در حال برگزاری است که خود سندی آشکار از عملکرد موفق مقاومت در ایجاد امنیت و ثبات پایدار و شکست آنانی است که با تروریسم به دنبال سلطه بر این کشور و منطقه بودند و این روزها در فضایی از رعب و وحشت از تروریسم دست‌پرورده خود به سر می‌برند.



   محمد گنجي/ فرآيند آغاز به کار شوراي جديد شهر تهران به مراحل حساس خود رسيده است و پس از انتخابات محمدعلي نجفي به سمت شهردار پايتخت، انتخاب هيئت‌رئیسه و رياست شورا حائز اهميت خواهد بود. مطابق با قانون جديدي که به ظاهر هنوز رئيس‌جمهور به شورا ابلاغ نکرده است، روز سه‌شنبه 31 مرداد ماه آخرين حضور اعضاي شوراي چهارم در ساختمان بهشت خواهد بود و پس از آن جلسه تحليف شوراي پنجم در روز چهارشنبه يکم شهريور ماه برگزار مي‌شود. البته اعضاي شوراي چهارم معتقدند که همچنان قانون پیشین اعتبار دارد که مطابق با آن آغاز فعاليت شوراي جديد 12 شهريور خواهد بود. اين اختلاف مناقشاتي را در روزهاي گذشته به همراه داشته که اميد است هر چه زودتر حل و فصل شود.
فارغ از اين اختلاف ابتدايي، نگراني‌هايي در باب آغاز به کار شوراي جديد وجود دارد که به نظر مي‌رسد براي رفع آن بايد تلاش کرد. مهم‌ترين نگراني از اوج‌گيري اختلافات در شورا، بر زمين ماندن حجم بزرگي از کارهاي شهر پرمعضلي چون تهران است که با تلاش شبانه‌روزي هم‌افزا نيز حل تمامي مشکلات آن در يک دوره چهار ساله بعيد به نظر مي‌رسد. تجربه شوراي شهر اول پايتخت که اتفاقاً اعضاي آن از نظر سياسي با اعضاي فعلي شورا در يک جناح سياسي تعريف مي‌شدند، به خوبي نشان داد که چگونه چنددستگي و تفرق و تنش در درون شورا، کار اداره پايتخت را فشل کرده و نارضايتي شديد مردم را به همراه خواهد داشت.
آشکار شدن اختلافات در شوراي شهر جديد پايتخت نيز هر چند در ابتداي کار، تکرار حوادث تلخ گذشته را تداعي مي‌کرد، اما گويا به تدريج فضا آرام‌تر شده و اميد است که مسير همگرايي و اتفاق‌نظر تسهيل شود. انصراف آقايان الويري و مسجدجامعي از نامزدي رياست شوراي شهر و انتخاب آقاي محسن هاشمي با اکثريت آرا اقدامي است که بايد آن را در راستاي کاستن از اختلافات ارزيابي کرد.
شورا اگر بتواند بر حاشيه‌ها غلبه کرده و حاشيه‌سازان را مهار کند و همه توان خود را برای حل ضروريات شهر تهران همچون معضل آلودگي هوا، ترافيک و... به کار گیرد، خواهد توانست در پايان دوره چهار ساله با ارائه کارنامه‌ای مثبت از آزمون بزرگ خدمت به مردم سربلند بيرون آيد. تأکید محسن هاشمي در اولين اظهارنظرش پس از انتخاب به عنوان رئیس شورا و تأکید بر اين مسئله که «شوراي بي‌حاشيه‌اي را در چهار سال آينده خواهيم داشت.» نيز سخن اميدوارکننده ديگري است که مي‌توان آن را به فال نيک گرفت. 
بهره‌برداری از تجربه تيم پیشین و کنار گذاشتن کري‌خواني‌هاي جناحي نيز حرکتي لازم براي کارآمدسازي مديريت شهري خواهد بود. تجربه چندين ساله شهردار تهران، گنجينه ارزشمندي است که اگر همه ابعاد آن به تيم جديد منتقل شود، به خوبي مي‌تواند ظرفيت‌هاي ارزشمندي را پيش روي شهردار جديد بگذارد. بی‌شک خبر ديدار محمدعلي نجفي و محمدباقر قاليباف خبر خرسندکننده‌اي بود که مي‌تواند نويدبخش اداره مناسب تهران باشد که شايسته تقدير و قدرداني است. تداوم اين ديدارها ـ که به گفته آقاي نجفي «جلسه کاملاً دوستانه بود و تصميم گرفتيم هفته آينده جلساتي با مسئولان اصلي شهرداري برگزار کنيم تا مقدمات انتقال تجارب و... فراهم شود.» ـ مي‌تواند شهردار جديد را با توان بالاتري در مسئوليت جديد بنشاند.
واقعيت آن است که اتخاذ موضع خصومت نسبت به مديريت سابق و تلاش براي سياه‌نمايي از گذشته، مشي و مرام ناصوابي است که نه تنها مشکلي را از مشکلات کشور حل نمي‌کند؛ بلکه از نگاه افکار عمومي نيز رویکردی براي فرافکني و ضعف مديريت قلمداد می‌شود که دستاوردي براي مسئولان کنوني کشور نخواهد داشت.  اظهاراتي چون بخشي از سخنان رئیس‌جمهور در روز رأی اعتماد به کابينه دولت دوازدهم که بيان داشت؛ «يکي از مشکلات وزير راه و شهرسازي در تهران شهرداري بود که مشکلات آن هم هيچ‌گاه حل نشد»، حرف‌هاي نامربوطي است که وي براي توجيه عملکرد ضعیف وزير مسکن و شهرسازي‌اش مطرح ساخته که بهایی نزد افکار عمومي ندارد و تنها گوينده را بي‌اعتبار مي‌سازد! چرا که به خوبي معلوم است اگر بنا به بررسي کارنامه باشد، آقاي عباس آخوندي از جمله ضعيف‌ترين افرادي است که براي کابينه دوازدهم معرفي شده است و ضعف‌ها و کاستي‌هاي وزارت راه و شهرسازي را به گردن شهردار تهران انداختن، پيامي جز ضعف در پاسخگويي و فرار از قبول مسئوليت ندارد!
اميد است که شهردار منتخب تهران در مسير رئیس دولت گام ننهد و راه صواب خود که تعامل با مديران گذشته شهر تهران است را ادامه دهد. البته اين به آن معنا نيست که در دوره گذشته کمبودها و کاستي‌ها و نقاط ضعف وجود نداشته، بلکه راه‌حل معضلات پيشين نيز از مسير تعامل مثبت با مديران سابق هموار خواهد شد.


حسن رحیم‌پورازغدی
هویت هر مجموعه‌ای نسبت مستقیمی با کارکرد آن دارد و همین هویت‌هاست که کارآیی را بالا برده و ساختار را حفظ می‌کند. مجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هویت ویژه و خاصی دارد که با انقلاب اسلامی آمیخته شده است و تقویت این هویت نه تنها سبب تقویت سپاه می‌شود؛ بلکه موجب پیش‌روندگی انقلاب نیز می‌شود؛ از این رو رهبر حکیم انقلاب تأکید فراوانی بر حفظ هویت انقلابی سپاه پاسداران دارند و در این زمینه می‌فرمایند: «امروز من عرض می‌کنم هویت سپاه که هویت پاسداری است، به معنای یک مفهوم محافظه‌کارانه تلقی نشود. پاسداری، یعنی نگه داشتن، حفظ کردن. این حفظ کردن را می‌توان با یک تفسیر محافظه‌کارانه معنا کرد؛ یعنی بگوییم وضع موجود انقلاب را حفظ کنیم؛ من این را نمی‌گویم. حفظ انقلاب به معنای حفظ وضع موجود نیست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود یک حرکت پیش‌رونده است، آن هم پیشرفت پرشتاب. به کجا؟ به سمت هدف‌های ترسیم شده. هدف‌ها عوض نمی‌شوند. این اصول و ارزش‌هایی که بر روی آن بایستی ایستادگی کرد و برای آن جان داد، اصول و ارزش‌هایی هستند که در اهداف، مشخص شده‌اند. هدف نهایی، تعالی و تکامل و قرب الهی است. هدف پایین‌‌تر از آن، انسان‌سازی است؛ هدف پایین‌تر از آن، ایجاد جامعه‌ اسلامی است با همه‌ مشخصات و آثار، که استقرار عدالت در آن باشد، توحید باشد، معنویت باشد. اینها اهداف هستند. این اهداف عوض‌شدنی نیستند؛ یعنی ما نمی‌توانیم بیاییم مایه بگذاریم تا از هدف کم کنیم. بگوییم خیلی خب، یک روز می‌خواستیم عدالت برقرار کنیم، حالا می‌گوییم عدالت که نمی‌شود، یک نیمه ‌عدالتی برقرار کنیم! نه، عدالت. این، هدف است. توحید، استقرار شریعت اسلامی به طور کامل، اینها اهداف است، اینها تغییرپذیر نیست؛ لیکن در جهت حرکت به سمت این اهداف، سرعت‌ها قابل کم و زیاد شدن است، شیوه‌ها قابل تغییر یافتن است، تدابیر ممکن است جورواجور باشد. در این جهت، انقلاب پیش‌رونده و پیش‌برنده است. حفظ انقلاب، یعنی حفظ همین حالت پیش‌روندگی و پیش‌برندگی. پاسداری از انقلاب، به این معناست. اگر ما اینجور نگاه کردیم و مفهوم پاسداری را اینجور فهمیدیم، آن وقت آن طراوت و شور و هیجانی که در حرکت پاسداری هست، مضاعف خواهد شد.»
با این مقدمه به سراغ بحثی می‌رویم که چندی پیش حسن رحیم‌پورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد دانشگاه در جمع دانشجویان دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) ارائه داد و با هم فرازهای آن را مرور می‌کنیم: پیام امام خمینی(ره) این بود که «از خودتان بترسید، اما از آمریکا نترسید». از اول انقلاب و این چهار دهه‌ای که گذشته، امید دشمن به عوامل داخلی و انقلابی بوده است. در همان زمان جنگ، همه افرادی که به گردان می‌آمدند، لزوماً در خط مقدم نمی‌جنگیدند. افرادی بودند که سینه خوب می‌زدند و نماز هم می‌خواندند؛ اما رزمنده همه‌جانبه نبودند.
در اینجا اسنادی از لانه جاسوسی درباره سپاه در دهه اول انقلاب را برای‌تان می‌خوانم. همه فتنه‌ها از اول انقلاب تاکنون به دست عوامل داخلی حکومت صورت گرفته است.
 به ترتیب بازرگان، بنی‌صدر، منتظری، خاتمی و موسوی فتنه را راه انداخته‌اند که از فتنه دشمنان بزرگ‌تر بوده است؛ رفتن به سپاه کسی را مصون نمی‌کند؛ چه بسا افرادی که در زمان جنگ بارها تا مرز شهادت پیش رفتند، اما الآن ضد انقلاب شده‌اند و حتی نماز نمی‌خوانند. حالا می‌فهمم چرا اصحاب درجه یک پیامبر(ص) بیشترین ضربه را به اسلام زدند. بعضی‌ها‌ی‌شان از پیامبر(ص) مدال ورود به بهشت دریافت کرده بودند؛ اما به شرط اینکه در همین راه بمانند یا اینکه همین الآن شهید بشوند. 
معاویه افسران و سرداران امام حسن مجتبی(ع) را خرید و نامه نوشت که تو چگونه با من می‌جنگی، در حالی که همه سردارانت برده شهوت و ثروت شده‌اند. افرادی که امام حسین(ع) را به شهادت رساندند، شمر و عمر سعد بودند که سابقه خوبی در اسلام داشتند.
پرسش مهمی که مطرح می‌شود، این است که چرا از اول انقلاب تاکنون فقط با سپاه درافتاده‌اند؟ انقلاب‌های مختلف یک گارد انقلابی داشتند، اما از هم پاشیدند و نتوانستند نظم و ترتیب را حاکم کنند؛ زیرا راهبرد بقا نداشتند و فقط برای مقابله با حکومت قبلی شکل گرفتند. طی شش ماه از تأسیس سپاه تا تسخیر لانه، 23 بار در اسناد لانه درباره راهبردهای مقابله با سپاه صحبت شده است. به تعبیرشان الآن حکومت دوگانه است؛ در طرفی امام و پاسداران کمیته قرار گرفته‌اند و در یک طرف دولت میانه‌رو لیبرال بازرگان.
با اینکه امام بازرگان را منصوب کرد؛ اما امید و اعتمادش به این بدنه حزب‌اللهی و پاسدارها بود. دولت می‌خواست با آمریکا بسازد، اما امام و پاسدارها مفهوم «مرگ بر شاه» را «مرگ بر آمریکا» می‌دانستند. بازوهای اصلی امام پاسداران بودند و هستند که به جز او به حرف کسی گوش نمی‌دانند. دولت هم می‌گفت چرا امام در دیدار پاسدارها دستور حکومتی می‌دهد، پس ما چه کاره‌ایم؟
پاسداران از مرگ نمی‌ترسیدند و وقتی امام دستوری می‌داد، شرط و شروط نمی‌گذاشتند. همین چندوقت پیش در قضیه خلیج‌فارس دوباره فحش‌های آمریکا به سپاه شروع شد. برخلاف همه دنیا که با آنها انگلیسی حرف می‌زنند، ما آمریکایی‌ها را در خلیج‌فارس مجبور کردیم که با ما فارسی حرف بزنند. اگر این روحیه نبود، ما موشکی که نقطه را بزند، نداشتیم؛ چون سیاست معمولی و اداری به این برجام بی‌فرجام منتهی می‌شد. الآن پنج سپاه کوچک در کشورهای منطقه با تدبیر جمهوری اسلامی، به ویژه نیروی قدس سپاه تأسیس شده است که عامل محافظت امنیت ملی ما هم هست.
برنامه دشمن در زمان حاضر این است که باید یا در سپاه نفوذ کنند یا رفتار و ایدئولوژی پاسداران را تغییر دهند. هدف‌شان حفظ خودشان باشد، نه حفظ آرمان‌های انقلاب اسلامی. فرماندهی که در عملیات والفجر 8 برخلاف همه ـ که بر نجات تأکید دارند ـ می‌گوید هر کجا تیر دیدی، به آن سمت برو؛ این مدیریت درست دارد؛ سپاهی که فرمانده لشکرش با یک نیروی رزمنده روستایی که برای اولین بار به جبهه آمده، قابل تشخیص نیست. آمریکا باید بتواند ثابت کند امیدی که جمهوری اسلامی در دل ملت‌های مظلوم ایجاد کرده، خیالی بیش نیست. اشتباه ما در یک سال‌ونیم اول این بود که اسلام‌گراها را چندان جدی نگرفتیم. انقلاب ایران اولین رویارویی اسلام سیاسی با غرب بود و نخستین باری بود که غرب شکست خورد. به قول آنها باید اسلام سیاسی مهار و از صدور آن به دیگر کشورهای اسلامی منبعث از تهران جلوگیری شود. 
اینجا دو تفاوت وجود داشت؛ بعضی اسلام سیاسی و بعضی شوروی را دشمن آمریکا می‌دانستند. کارتر در کتاب خاطرات خود می‌گوید: «انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین واقعه دوران ریاست‌جمهوری من است که آبروی آمریکا را در جهان برد.» به قول یکی از حکام عربستان گروه‌های تکفیری، مانند القاعده و داعش محصول انقلاب اسلامی ایران هستند. این دیدگاه از منظری صحیح و از منظری غلط است؛ چون ایدئولوژی اینها، یعنی وهابیت محافظه‌کار و غیر انقلابی بود؛ اما پس از پیروزی انقلاب این ایدئولوژی به حکومت جهادی تبدیل شد. قبلاً انقلابی‌ها شیوه چپ یا ناسیونالیستی را در پیش می‌گرفتند؛ اما الآن الگوی آنها ایران شده است. حتی عملیات‌های انتحاری اینها نوعی الگوگیری انحرافی از مقاومت رزمندگان ایران در دفاع مقدس است. برژینسکی می‌گفت، باید یک اتحاد اسلامی ـ آمریکایی علیه شوروی تأسیس کنیم. آمریکا یک بار به دست اسلام‌گراها خواست که جریان چپ ضد صهیونیستی را براندازد. یک موقعی زمان حیات امام(ره) مطرح شد که شوروی خطرناک‌تر است و باید به جای «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر شوروی» بگوییم که امام(ره) به شدت جلوی آن ایستاد. ما در دولت موقت سخنگوی دولتی داشتیم که رسماً جاسوسی‌اش اثبات شد؛ مهندس بازرگان می‌گفت، مرگ بر آمریکا از شعارهای اصلی انقلاب نبوده؛ بلکه امام به دلیل جلب رضایت مارکسیست‌ها این حرف را زده است. او می‌گوید با وجود امام(ره) به هیچ وجه سیاست خارجی ایران معتدل‌تر نمی‌شود؛ اما تماس با امام(ره) نباید مذهبیان معتدل یا غیر مذهبی‌ها را مأیوس کند. بعدها معلوم شد سیا با کمک بختیار در مدت اقامت ایشان در نوفل‌لوشاتو فرانسه سه بار قصد ترور امام را داشته‌اند. آنها در بیوت مراجع جاسوس داشتند. همچنین در مجلس خبرگان قانون اساسی آدم داشتند که قانون اساسی را به نفع آنها تصویب کند. این فرد بعدها در همین مجلس گفته بود اجرای احکام اسلام نه مفید است و نه ممکن.
تنظیم: مجتبی محمدی‌نودهکی

کتاب «منظومه فکری آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای» به قلم عبدالحسین خسروپناه و جمعی از پژوهشگران در ۱۴۴۸ صفحه، به همت سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شد. این اثر نشان می‌دهد که بیانات معظم‌له از نظام هماهنگی برخوردار است، به گونه‌ای که اجزایش یک کل نظام‌مند را تشکیل می‌دهد که ادامه‌دهنده گفتمان فکری علمای گذشته و استمراربخش گفتمان امام خمینی(ره) است و با رویکرد اجتهادی به مسائل معاصر می‌پردازد.


 پاتک قوه قضائیه به بی‌بی‌سی
فرانسیسکا اونسورث، مدیر خدمات بی‌بی‌سی جهانی گفته است: «ممنوع­المعامله شدن 152 کارمند و مشارکت‌کنندگان بی‌بی‌سی فارسی که دارایی‌شان در ایران مسدود شده و قادر به خریدوفروش املاک و اموال‌شان نیستند، حمله هدفمند و اقدام دیگری از سوی قوه قضائیه ایران برای سکوت روزنامه‌نگاران بی‌طرف است!»
از ایرانی‌ها ضد آمریکایی‌تر؟!
حجت‌الاسلام محمدعلی الهی، 26 سال است که در آمریکا زندگی می‌کند و هم اکنون رئیس مؤسسه دارالحکمه اسلامی در ایالت میشیگان این کشور است. وی با بیان اینکه آمریکایی‌هایی وجود دارند که ضد آمریکایی‌تر از ایرانی‌ها هستند، گفت: «گاهی ممکن است یک نفر در ایران شعار «مرگ بر آمریکا» بدهد؛ اما به خوبی از شعار خود دفاع نکند؛ این در حالی است که آنهایی که در آمریکا هستند و مخالف سیاست‌های آمریکایی‌اند، یک درک دقیق، جزئی و علمی‌تر دارند و جزئیات را می‌دانند، تاریخ آمریکا را می‌دانند، مسئله‌ نژادپرستی را می‌دانند، مسئله‌ تبعیضات، برخورد با آن سرخ‌پوست‌ها، مسئله‌ سیاه‌پوست‌ها و آثار آن را و همچنین سیاست‌های آمریکا را چه در ویتنام، چه در خاورمیانه و چه در جاهای دیگر می‌دانند و این سیاست‌ها آزارشان می‌دهد.»
حیله سعودی‌ها
شیخ عبدالله‌بن‌علی آل‌ثانی (عضو خانواده حاکم بر قطر) گفته است: «ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی دستور داد اتاق عملیات ویژه‌ای تحت نظر من برای اداره امور قطری‌ها ایجاد شود.» شیخ عبدالله پیش از این با میانجی‌گری، زمینه بازگشایی مرزهای سعودی برای حج شهروندان قطری را فراهم کرده بود. این نخستین گام سعودی برای ایجاد دولت موازی در قطر و برداشته شدن مشروعیت از دولت فعلی قطر است که به معنای تمایل سعودی برای جایگزینی «شیخ عبدالله‌بن‌علی آل‌ثانی» به جای «شیخ تمیم آل‌ثانی» امیر فعلی قطر است.
کوچاندن شیعه 
از عربستان
دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید، نیروهای امنیتی عربستان در پی چندین ماه ناآرامی و درگیری، شهر شیعه‌نشین عوامیه در این کشور را محاصره کرده و بسته‌اند. گزارش‌های اخیر حکایت از آن دارد که همزمان با تلاش مقامات برای تخریب خیابان‌های عوامیه، چندین نفر کشته شده‌اند و صدها نفر از این شهر گریخته‌اند. این دور تازه‌ای از درگیری‌ها در استان شرقی عربستان است که بیشتر ساکنان آن شیعه هستند. گفتنی است، عمده تولید نفت عربستان از این منطقه است. این بخش از شهر، دست‌کم ۴۰۰ سال قدمت دارد و حدود دو تا سه هزار نفر در آن زندگی می‌کنند. شیعیان که حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت ۳۲ میلیونی عربستان را تشکیل می‌دهند، همواره از اینکه در این کشور به حاشیه رانده شده‌اند، شاکی بوده‌اند.
نگذاشتند کروبی
 از حصر آزاد شود؟
حسام‌الدین آشنا نقل می‌کند: «درباره حصر تصمیمات خوبی گرفته شده بود، به خصوص بعد از مریضی کروبی و اینکه سِنّش بالا بود توافق شد که به اسم نقاهت بعد از بیمارستان به منزل برود و دوران نقاهت را بگذراند و برخی افراد بروند با وی ملاقات کنند و فضا به صورت خیلی ظریف و نرم درست شود و داستان حصر کم‌رنگ شود، اما متأسفانه باز از همان افراطی‌ها ضربه خوردیم، از جمله تاج‌زاده که در جلسات‌شان نشستند و گفتند، ما باید نان حصر را بخوریم و با همین حصر می‌توانیم بدنه را نگه داریم و نباید بگذاریم این قضیه فراموش و کم‌رنگ شود، اینها می‌خواهند بمیرند و روغن ریخته را نذر امامزاده کنند. مرتب تاج‌زاده تماس می‌گرفت، تحریک می‌کرد و افرادی که به سمت بیمارستان شهید رجایی سرازیر شدند طبق کارهای اینها بود؛ تجمعات و عکس‌ها.»


 مرتضی سویلمی/ روزنامه قانون در یادداشتی توهین‌آمیز با عنوان «پشت صحنه یک شهادت؛ عواملی که سبب شد تا محسن‌حججی شهید شود» ضمن ملامت سپاه قدس و تذکر نسبت به بی‌توجهی به هشدارهای آمریکا، شلیک موشک‌های سپاه به مقر داعش در دیرالزور را اقدامی تنش‌زا معرفی کرد و شهادت جوانان ایرانی مدافع حرم را نتیجه اشتباهات محاسباتی ایرانی‌ها دانست.
با اين مقدمه درباره این مطلب توهین‌آمیز ذکر چند نکته ضروری است؛
اول اینکه، اهمیت این رخداد و دامنه تأثیر آن را نمی‌توان در محدوده دیرالزور و حتی گستره پرماجرای منطقه غرب آسیا ارزیابی کرد؛ بنابراین این حمله با دستور مستقیم رهبر معظم انقلاب در قالب دفاع مشروع انجام پذیرفت؛ زیرا مقابله با تروریسم از جمله مباحث تأیید شده مکرر سازمان‌های بین‌المللی، از جمله سازمان ملل متحد است و به تبع مورد قبول قواعد حقوق بین‌الملل نیز هست.
دوم اینکه، بر اساس سابقه‌ای که در سازمان ملل متحد وجود دارد، حق دفاع مشروع بر اساس ماده 51 منشور ملل متحد به منزله استثنایی‌ بر اصل ممنوعیت توسل به زور در حقوق بین‌الملل در ماده 2 بند 4 قرار گرفته است. 
نکته بعدی اینکه، در این میان روزنامه‌ زنجیره‌ای قانون، ناجوانمردانه فراتر از ملامت سپاه قدس عمل کرده‌ و جای شهید و جلاد را عوض کرده است. در واقع، بزک کردن دشمن در مرتبه ادراک‌سازی و از همه مهم‌تر پیاده‌سازی سناریوی عملیات روانی مستمر، می‌تواند بزرگ‌ترین ضربه را به مسیر حرکت انقلاب اسلامی بزند.
نکته دیگر این است که عناصر نفوذی به راحتی با قلم خود، مطلب علیه کشور و منافع ملی و ارزش‌های انقلاب اسلامی با هدایت سرویس‌های خارجی به صورت شبکه‌ای منتشر می‌کنند. آنها می‌کوشند برخی از خبرنگاران، مدیران و مسئولان روزنامه‌های داخلی را به صورت کاملاً هوشمند «مانند پروژه آمدنیوز» در اختیار بگیرند و بیشتر تیترها و برخی مقالات را به صورت همسو و مشترک منتشر کنند و در برخی موارد بر نظام فشار بیاورند.
کینه‌ورزی روزنامه قانون علیه سپاه پاسداران طی سال‌های اخیر در حالی رخ می‌دهد که قلم آلوده آن، اقشار متدین جامعه و گفتمان انقلاب را نشانه رفته و شهادت جوانان برومند را نتیجه اشتباه محاسباتی ایرانی‌ها معرفی می‌کند! در حالی که جامعه جهانی در وصف رشادت و حماسه‌آفرینی شهید والامقام محسن حججی، سخن می‌گوید و نباید متعجب بود؛ زیرا نتانیاهو این طیف را سرمایه رژیم صهیونیستی در ایران می‌خواند.
باید قدر نعمت امنیت را که مرهون مجاهدت خاموش سربازان گمنام امام زمان(عج) و مدافعان حرم است، دانست؛ چرا که نمک‌نشناسی ظلم به تاریخ و غیرت دینی و ملی جامعه است. در پایان از نهادهای نظارتی انتظار برخورد انقلابی با این حرکت هنجارشکن که به نوعی حرکت خلاف امنیت ملی است، می‌رود.

نکته: الاغی به درختی بسته شده بود و شیطان با بازکردن گره‌ها، آن را رها کرد. حیوان بلافاصله وارد مزرعه همسایه شد و تا توانست مزرعه را لگدمال کرد و تر و خشک را با هم خورد. زن همسایه وقتی الاغ را در حال خوردن سبزیجات دید، تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج آن کرد و حیوان را کشت. صاحب الاغ وقتی صحنه را دید، عصبانی شد و زن صاحب مزرعه را کشت. صاحب مزرعه هم وقتی با جسد خونین همسرش روبه‌رو شد، صاحب الاغ را از پای درآورد. به شیطان گفتند: «چکار کردی؟!»، گفت: «من فقط یک خر را رها کردم!»
نظر: در سال‌های گذشته با ورود شبکه‌های اجتماعی، فضای اجتماعی کشورمان بسیار دگرگون شده و فضای زندگی خانوادگی تا حدودی ناامن شده است؛ مصادیق ناامنی در فضای مجازی خانواده می‌تواند حریم خصوصی را به خطر بیندازد؛ از عکس‌های شخصی اعضای خانواده گرفته تا رازهای اعضای خانواده که افشا شدن آنها می‌تواند موجب ناامنی خانواده شود. به دنبال آن دوستی‌های خارج از محدوده و طلاق نیز افزایش یافته است و در همین حال فرزندان طلاق یا جوانانی که با این شبکه‌های مجازی بدون محدودیت بزرگ می‌شوند، نمی‌توانند آینده را بسازند. اکنون اگر از مسئولان پرسیده شود که چرا در فضای مجازی چنین اتفاقاتی افتاده است، می‌گویند ما فقط پهنای باند و سرعت اینترنت را افزایش دادیم! این در حالی است که این خدمات باید همراه با یک برنامه و ساماندهی صورت بگیرد و مسئولان نباید بر آزاد کردن این شبکه بدون پیوست‌های فرهنگی اصرار داشته باشند.


 دفاع جانانه یک عراقی از ایران و شهید حججی
نجاح محمدعلی، کارشناس عراقی شبکه من و تو در میزگردی با موضوع شهادت محسن حججی، با اعتراض به دیگر کارشناس این شبکه که به جای «شهید»، از لفظ «کشته شده» برای شهید حججی استفاده کرد، گفت: «آقای حججی برای دفاع از انسانیت شهید شد.» این کارشناس عراقی در پاسخ به این پرسش که «ایران در سوریه چه می‌کند؟» گفت: «ایران از شما دفاع می‌کند؛ از شرافت ایرانی‌ها دفاع می‌کند. ایران با اجازه دولت سوریه به این کشور رفت و اگر نمی‌رفت داعشی‌ها به زنان ایرانی در داخل ایران تجاوز می‌کردند.»


بانک‌ها عامل ورشکستگی
آیت‌الله مکارم‌شیرازی گفت: «روزی نیست که از سوی مردم برای من نامه نیاید و از سود بانک‎ها شکایت نداشته باشند. خیلی از کارخانه‎ها را این بانک‎ها ورشکسته کرده‌اند. در خارج از کشور سود بانکی یک یا دو درصد است و همین امر چرخ صنعت را در آنجا می‎چرخاند، اگر تورم هفت درصد است، سود بانکی هم باید زیر 10 درصد باشد، تا ورشکستگی در کشور زیاد نشود.»

اختلاف‌نظر فرزند کاشانی و مصدق بر سر کودتا
پسر آیت‌الله کاشانی می‌گوید: «مصدق و حامیانش که عوامل انگلیسی‌ها در ایران بودند می‌خواستند در 9 اسفند 31 نهضت ملی را نابود کنند. «کودتا» برای روز 28 مرداد یک دروغ تاریخی است و اصلاً کودتایی در کار نبوده و هرچه بوده تبانی دکتر مصدق با انگلیس‌ بوده است.» دکترمحمود مصدق، نوه دکترمصدق در پاسخ وی چنین می‌گوید: «تاریخ جواب ایشان را داده است. (به پرینت اسناد منتشر شده اخیر CIA اشاره می‎کند) این اسناد نیز نشان می‎دهد که کودتا از سوی MI6 انگلیس آغاز شد و با دخالت CIA آمریکا پایان یافت.»