مسئولان سعودی اعلام کردند، محله المسوره در شهر شیعه‌نشین العوامیه در استان قطیف را به طور کامل تخریب کرده‌اند. گفتنی است، شیعیان منطقه العوامیه این اقدام را در راستای تداوم ظلم و ستم و تبعیض و بی‌عدالتی علیه خودشان دانسته و تأکید می‌کنند، آل‌سعود به بهانه توسعه و عمران محله المسوره به سرکوب شیعیان منطقه روی آورده است. بر اساس گزارش‌ها، همه 488 خانه محله المسوره تخریب شده است.
 قاسم غفوری/ از 20 ژانویه سال 2017 که دونالد ترامپ ریاست‌جمهوری بر آمریکا را آغاز کرد تا به امروز کم‌وبیش می‌توان گفت، روزی آرام بر آمریکا حاکم نبوده و بحران‌های داخلی و اعتراض‌های مردمی به اشکال مختلف در این کشور در جریان بوده است. این روند چنان است که برخی ناظران سیاسی تأکید دارند رویکرد ترامپ به هوچی‌گری جهانی و اقدام علیه کره شمالی، جمهوری اسلامی ایران، روسیه و چین و تقلای آن برای ایجاد جهانی جنگ‌زده نوعی طراحی ساختاری برای پنهان‌سازی بحران داخلی آمریکا و تزلزلی است که این کشور را فراگرفته است. در این میان، آمریکا بار دیگر شاهد فاجعه‌ای خونین بود و ایالت ویرجینیا در فضایی از وحشت و حیرت قرار گرفت. شهر شارلوتسویل شاهد خشونت‌ها و درگیری‌ها میان نژادپرستان و مخالفان آنها بود که ده‌ها کشته و زخمی بر جای گذاشت. این فاجعه زمانی اوج گرفت که یک خودرو، شماری از معترضان به تجمع نژادپرستان را زیر گرفت. هر چند درگیری میان مخالفان و موافقان نژادپرستی دلیل این فاجعه عنوان شده است، اما بررسی ریشه‌ای ساختار حاکم بر آمریکا واقعیاتی فرای این حوادث را نشان می‌دهد.
 نکته اول آنکه این درگیری میان تفکرات نژادپرستانه و مخالفان آن بوده است. تجمعات متعدد نژادپرستان نشان‌دهنده گستردگی تفکرات نژادی در آمریکاست که در ابعاد مختلفی، همچون سیاه‌پوست و سفیدپوست، مسلمان و غیر مسلمان، مهاجر و غیرمهاجر، سرخ‌پوست و سفیدپوست، مهاجر اروپایی و مهاجر آمریکای لاتینی و... تبلور می‌یابد. این نوع نگرش‌ها زمانی در جوامع رشد می‌یابد که ساختار حاکم بر کشورها مروج و حامی آن باشند. تا زمانی که ساختارهای حاکم برگرفته از چنین تفکرات نژادپرستانه و برتری‌طلبانه نشئت نگرفته باشد، در ساختار اجتماعی رشد نمی‌یابد. 
همین که حامیان نژادپرستی آن در فضای امنیتی آمریکا برگزارکننده نشست‌های گسترده‌ای هستند، خود سندی بر این همراهی است. وقتی پلیس آمریکا سیاه‌پوستان را صرفاً به دلیل رنگ پوست‌شان به قتل می‌رساند و دستگاه قضایی نیز مجازاتی برای پلیس در نظر نمی‌گیرد و ساختار سیاسی و امنیتی نیز فکر مقابله با این وضعیت را ندارند، قطعاً نژادپرستی نه به مثابه یک رفتار ضد هنجار، بلکه همچون یک هنجار و رویه اجتماعی رشد می‌یابد. 
این نژادپرستی را در ساختار قضایی آمریکا به خوبی می‌توان مشاهده کرد؛ چنانکه از میان دو‌ونیم میلیون زندانی، دو سوم آن را سیاه‌پوستان تشکیل می‌دهند که بخش عمده‌ای از آنان هرگز تفهیم اتهام نشده و صرفاً به دلیل رنگ پوست‌شان در زندان هستند. این نژادپرستی در سطح کلان در ساختار حاکمیتی آمریکا نیز به صراحت مشاهده می‌شود و رؤسای ‌جمهور آمریکا از گذشته تا به امروز آمریکایی سفیدپوست را نژاد و کشور برتر معرفی کرده و حاکمیت آن بر جهان را امری بلاشک عنوان کرده‌اند و با همین تصور جنایت‌هایی را همچون کشتار در افغانستان، عراق، سوریه و بوسنی، بمباران هسته‌ای ژاپن و... را رقم زده‌اند. ساختار حاکمیتی آمریکا و نوع نگاه آن به صحنه جهانی که همواره بر واژه منافع آمریکا حتی به قیمت نابودی تمام بشریت تأکید دارد، خود سندی بر این نژادپرستی است. دوگانگی حقوق بشری آمریکا که بر اساس آن در برابر جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی‌ها و جنایات سعودی در یمن و بحرین سکوت کرده و حتی از آن حمایت می‌کند، اما در مقابل همزمان مبارزه عراق و سوریه با تروریسم را اقدام علیه بشریت می‌نامد، برگرفته از همین تفکر نژادی است. 
البته نباید فراموش کرد که قانون آزادی حمل سلاح آن هم صرفاً به دلیل حفظ منابع مالی گسترده برای صاحبان صنایع اسلحه‌سازی که حامیان مالی سیاستمداران هستند، از دلایل ترویج گسترش خشونت در آمریکا است. اسناد نشان می‌دهد، میلیون‌ها سلاح در دست مردم آمریکاست که خود زمینه‌ساز خشونت لجام‌گسیخته در این کشور است؛ در حالی که ساختار حاکم بر آمریکا که بهره‌مندان سودهای کلان فروش سلاح هستند، به جای مقابله با این وضعیت، افزایش خرید سلاح را راهکار رسیدن به امنیت برای مردم تجویز می‌کنند که خود ترویج فرهنگ خشونت است. 
اما آنچه در ورای این حوادث باید به آن توجه داشت، نوع واکنش مردم و سوق یافتن آن به تشکیل اعتراض‌ها به ساختار حاکم بر آمریکا و حتی شعار سرنگونی ساختار است. بررسی کارنامه آمریکا از جمله از سال 2011 با محوریت جنبش 99 درصدی‌ها نشان می‌دهد، مردم این کشور از هر فرصتی برای بیان اعتراض به ساختار حاکم بهره‌ می‌گیرند؛ چنانکه پس از جنبش 99 درصدی‌ها، مقابله با نژادپرستی پلیس علیه سیاه‌پوستان و پس از آن اعتراض به نحوه برگزاری انتخابات در سال 2016 بهانه مردمی برای ضدیت با ساختار بوده است. بر اساس این می‌توان گفت، اعتراض‌های گسترده مردمی پس از حادثه ویرجینیا نه صرفاً در قالب اعتراض به حوادث نژادپرستانه، بلکه نشئت گرفته از اعتراض مردم به ساختار سرمایه‌داری حاکم بر آمریکاست. ساختاری که بر اساس منافع اقتصادی و سرمایه‌داران شکل گرفته و نتیجه آن نیز نژادپرستی نظام‌بندی است که ساختار آمریکا را فراگرفته و هر روز تهدیدات بیشتری را علیه امنیت بین‌الملل، از جمله در قبال خود مردم آمریکا موجب می‌شود. 
به هر تقدیر می‌توان گفت، آنچه در ویرجینیا روی داد، اولین و آخرین حادثه نژادپرستانه و تروریستی در داخل آمریکا نخواهد بود؛ چراکه خشونت و نژادپرستی برگرفته از ساختار حاکم بر آمریکاست و تا زمانی که چنین تفکری بر این کشور حاکم است، نمی‌توان انتظار برقراری امنیت و ثبات در این مدعی آزادی و امنیت را داشت.

  رضا اشرفي/ بر اساس تصميماتي كه مسعود بارزاني در اقليم كردستان عراق اتخاذ کرده است، اين منطقه در 25 سپتامبر برابر با سوم مهر ماه سال جاري، به دنبال همه‌پرسي براي استقلال اين منطقه است. ناگفته پيداست كه اين تصميم و بحث استقلال كردستان تأثيرات عميقي در سه سطح ملي در عراق، منطقه‌ و بين‌الملل خواهد داشت. البته هنوز اين چشم‌انداز را روشن نكرده‌اند كه چگونه كشور را اداره خواهند كرد و با اختلافات داخلي کردی‌ـ كردي چه خواهند كرد. (بين گروه‌ها و شخصيت‌هاي مختلف كرد كه از توان تأثيرگذاري برخوردار هستند، اختلافات فراواني وجود دارد) از اين منظر آنها حتي اگر به خواسته خود برسند، در داخل با مشكلات زيادي مواجه خواهند شد و حتي مي‌توان گفت در آينده دچار جنگ داخلي خانمان‌سوز مي‌شوند كه خود عليه خود اقدام مي‌كنند. جداي از اين مسئله، در نوع ارتباط‌گيري با جهان خارج نيز با مشكلاتي مواجه خواهند شد كه می‌تواند مشكلات آنها را چند برابر كند.
در كنار اين مسئله، كردها براي استقلال خود با مسائل جدي روبه‌رو هستند؛ از جمله اینکه دولت مركزي عراق و عمده احزاب، گروه‌ها و شخصيت‌هاي حاضر در اين كشور مخالف جداي اقليم و تجزیه کشور هستند. حتي در اين وضعیت كه عراق با مسئله نفوذ داعش مواجه شده، اين حس وجود دارد و حتي تقويت شده است. دولتمردان، نظاميان و نيروهاي مردمي ‌عراق در بدترين شرايط توانستند موصل را از دست داعش خارج كنند و براي آزادسازي همه مناطق مرزي و خاكي خود هنوز مصمم هستند؛ بنابراين ساده نيست كه چنين روحيه وطن‌پرستي را در سطح كلان به آساني كنار گذاشت و بخشي از خاك آن را جدا كرد. در اين زمينه علي پاپير، رئیس جماعت اسلامی کردستان عراق نيز جداسازي اقليم را چاره كار عراق ندانسته است. از سویی در سطح منطقه‌اي بحث كردها نگراني‌هايي را در بين كشورهاي همسايه، به ویژه تركيه ايجاد كرده است. تركيه نه تنها همچون مرز سوريه قصد ديواركشي در مرز عراق و حتي ايران را دارد؛ بلكه تهديد كرده است كه در صورت استقلال كردستان عراق از ابزار نظامي ‌استفاده خواهد كرد. بر اساس آمار موجود، بيش از 20 ميليون كرد در تركيه زندگي مي‌كنند كه از جنبه‌های مختلف، تركيه را نگران استقلال كردها كرده است. بنابراين، آنكارا از مخالفان جدي اين همه‌پرسي است و به همان نسبت تهران و دمشق مخالف آن هستند. در ميان كشورهاي عرب منطقه نيز ديده مي‌شود كه برخي از كشورها مخالفت خود را عليه استقلال كردها ابراز مي‌كنند. نگاه عمومي ‌اين است كه تجزيه و كوچك‌سازي هر يك از كشورهاي منطقه منافع رژيم صهيونیستی را تأمين خواهد كرد؛ به همين دليل تل‌آويو يكي از جدي‌ترين حاميان اين طرح است؛ زیرا طي سال‌هاي گذشته به ویژه پس از حمله سال 2003 آمريكا به عراق به شدت در اين منطقه نفوذ كرده است. 
به همان نسبت غرب نيز حامي ‌اين همه‌پرسي است. اگر چه آمريكا در تازه‌ترين موضع خود مخالفتي از خود نشان داده است، اما اولين طرح‌هاي جداسازي اقليم و حتي تجزيه عراق در آمريكا تنظيم و در سال 2006 براي نخستين بار از سوي جو بايدن، معاون وقت رئیس‌جمهور آمریکا مطرح شد. در ميان كشورهاي اروپايي، انگليس بيش از هر كشوري از طرح همه‌پرسي و تجزيه عراق حمايت مي‌كند كه مي‌تواند در راستاي حمايت از امنيت رژيم صهيونيستي باشد. به همين مناسبت «کمیته روابط خارجی پارلمان انگلیس درباره اقلیم کردستان در سال 1393 اعلام کرد امکان استقلال کردستان عراق در میان‌مدت وجود دارد؛» اما به طور كلي تحولات سال‌هاي اخير منطقه نشان مي‌دهد اروپا نه تنها مخالفتي با استقلال كردها ندارد، بلكه يكي از مهم‌ترين دلايل تنش بين اروپا و تركيه،‌ به مسئله كردها و كردستان بازمي‌گردد.
اين در حالي است که روسيه با توجه به رويكردهاي سياسي منطقه مخالف اين طرح است، زيرا احتمال مي‌دهد هرگونه اقدامي‌ در اين زمينه در سوريه تأثيرات بلندمدت داشته باشد و سياست‌هاي مسكو را تحت تأثير قرار دهد. از اين منظر ديده مي‌شود که بحث همه‌پرسي اقليم كردستان عراق فضاي رقابتي را ايجاد كرده كه سطوح مختلف را از خود متأثر کرده است و حتي اگر همچون سال 2014 كه همه‌پرسي برگزار نشد، ‌اين بار نيز چنين اتفاقي رخ دهد،‌ در بلندمدت تنشي را ايجاد خواهد كرد؛ بنابراين لازم است دولتمردان منطقه، به ویژه كشورهايي كه از اين رويكرد تأثيرات منفي مي‌پذيرند،‌ راهبردي بلندمدت براي آن اتخاذ كنند.

 ایران نمی‌تواند با برجام جهان را به گروگان بگیرد!
خبرگزاری العالم: نیکی هیلی‌، سفیر آمریکا در سازمان ملل‌ در اظهاراتی عجیب مدعی شد، نباید به ایران اجازه داده شود به کمک توافق هسته‌ای، جهان را به گروگان بگیرد. هیلی هشدار داد: «توافق هسته‌ای نباید به اندازه‌ای مهم جلوه داده شود که لغو آن ناممکن به نظر برسد.» وی همچنین مدعی شد: «تحت هیچ شرایطی نمی‌توان به ایران اجازه داد سلاح‌های هسته‌ای در اختیار داشته باشد.» سفیر آمریکا در سازمان ملل همچنین با مطرح کردن ادعا‌هایی مضحک علیه ایران گفت: «تهران باید در قبال شلیک موشک، حمایت از تروریسم، نادیده گرفتن حقوق بشر و نقض قطعنامه‌های شورای امنیت مسئول شناخته شود.»
 آمریکا با نقض برجام منزوی خواهد شد
خبرگزاری صداوسیما: سناتور دموکرات آمریکا گفت: «برخی اقدامات ترامپ روح توافق هسته‌ای را نقض می‌کند و هدف آنها سلب مزیت‌های اقتصادی(توافق) است که از نظر قانونی، حق ایران محسوب می‌شود. پیش از تأیید اخیر(تبعیت ایران از توافق هسته‌ای)، مشاوران بلندپایه امنیت ملی ترامپ ناچار شدند او را از لغو یکجانبه توافق هسته‌ای، آن هم صرفاً برای عمل به وعده‌های انتخاباتی‌اش منصرف کنند. این تصمیم غیر‌منطقی می‌توانست آمریکا را منزوی کند و به ایران اجازه دهد فعالیت‌های هسته‌ای‌اش را از سر بگیرد. اگر ایرانی‌ها توافق را به شکل جدی نقض نکرده باشند، این آمریکا است که با کناره‌گیری یکجانبه از توافق منزوی خواهد شد.»
 رفتار منطقه‌ای ایران مغایر باید روح برجام است!
خبرگزاری مهر: سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با تکرار ادعاهای مقامات آمریکایی، اقدامات منطقه‌ای ایران را خلاف روح برجام برشمرد و مدعی شد: «کشورش به متن و روح برجام پایبند بوده است.» «هیتر نائورت» مدعی شد: «اقدامات ایران همچنان منطقه و جهان را تهدید می‌کند و ثبات منطقه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و با روح توافق‌نامه هسته‌ای مخالفت دارد.» نائورت در ادامه بدون اشاره به مصوبه‌های کنگره آمریکا علیه ایران و کارشکنی‌های واشنگتن در اجرای برجام، گفت: «آمریکا به متن و روح توافق‌نامه هسته‌ای با ایران پایبند بوده است.»
 آمریکا هشدار سفر به ایران را تمدید کرد
باشگاه خبرنگاران جوان: وزارت خارجه آمریکا با صدور اطلاعیه‌ای هشدار سفر به ایران را تجدید و به‌روز‌رسانی کرده است. در این اطلاعیه، به اتباع این کشور به ویژه افرادی که تابعیت دوگانه ایرانی‌ـ آمریکایی دارند، نسبت به احتمال بازداشت در ایران هشدار داده شده است. در بخشی از این اطلاعیه ادعا شده است: «مقامات ایرانی اتباع ایالات متحده را به ویژه آنهایی که اصلیت ایرانی دارند، بازداشت کرده و آزار داده‌اند. شهروندان ایالات متحده باید دقت بسیاری کرده و تعویق سفر به ایران را بررسی کنند.»
دیدار سناتورهای آمریکایی با قاتلان ملت ایران
خبرگزاری فارس: سه سناتور ارشد جمهوریخواه آمریکا با سفر به محل تجمع اعضای گروهک تروریستی منافقین در آلبانی، با سرکرده این گروهک دیدار کردند. این گروهک تروریستی پس از دیدار اعلام کرده است، در این دیدار درباره «راه‌حل‌های پایان دادن به بحران منطقه و تغییر دموکراتیک در ایران» صحبت شد. گفته شده است، سه سناتور آمریکایی از «انتقال امن» اعضای منافقین از عراق به آلبانی استقبال و برای تروریست‌ها آرزوی موفقیت کردند.
آفریقا منطقه‌ای مهم برای راهبردهای نرم و سخت ایران
خبرگزاری فارس: یک اندیشکده آمریکایی با تمرکز بر تلاش ایران در تقویت روابط با کشورهای آفریقایی صدور تسلیحات و گسترش ناوگان دریایی را از جمله اهداف آینده تهران در این مسیر نامید. اندیشکده آمریکایی «میدل‌ایست» در تحلیلی درباره تلاش‌های ایران در بسط و توسعه روابط با کشورهای آفریقایی نوشت: «جمهوری اسلامی ایران از دهه گذشته به این سو پیوسته تلاش کرده است نفوذ خود را در آفریقا گسترش دهد.» اندیشکده یاد شده نوشت: «تهران با ایجاد روابط نزدیک‌تر با کشورهای آفریقایی امیدوار است که حمایت این کشورها را از خود در سازمان ملل متحد و دیگر عرصه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای کسب کند.»

هژمونی آمریکا بر جهان اسلام ـ 30
  عبدالله عبادی/ موقعیت راهبردی و وضعیت جغرافیایی قفقاز حضور آمریکا را در این منطقه اجتناب‌ناپذیر کرده است. آمریکا در پی آن است که ضمن گسترش فرصت‌های خود در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی در این منطقه، پایگاهی برای مهار و سلطه بر روسیه، چین و حتی ایران به دست بیاورد.

 اهداف و منافع آمریکا در قفقاز
پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 آمریکا آشکارا ادامه حضور خود را با علایق امنیتی در آسیای مرکزی پیوند زده است. پیش از آن، منافع آمریکا در این منطقه برای جلوگیری از احیای نفوذ تاریخی در روسیه، و نیز جلوگیری از تأمین منافع و نفوذ جمهوری اسلامی ایران و اصولاً به دست گرفتن منابع انرژی در منطقه تعیین می‌شد، ولی در اوضاع به شدت امنیتی شده پس از این حملات، آمریکایی‌ها نیروی نظامی خود را در منطقه مستقر کردند تا نشان دهند که قصد ترک منطقه را ندارند.
جنگ با تروریسم و تلاش آمریکا برای رهبری مبارزه جهانی با تروریسم در پی حوادث تروریستی نیویورک و واشنگتن و صدور قطعنامه‌های ضد تروریسم، شرایط را برای اجرای برنامه‌های نظامی ـ امنیتی آمریکا در این منطقه به خوبی مهیا کرد. برای رهبران اقتدارگرای منطقه، حضور فعال آمریکا برای سرکوب مخالفان داخلی آنها از کارآمدی چشمگیری برخوردار بوده است.
آمریکا همچنین با وارد کردن اتهاماتی مانند نادیده گرفتن حقوق بشر و خریدهای بزرگ تسلیحاتی و تأکید بر ناکامی ایران در عرصه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی، خواستار آن است که بتواند زمینه را برای دوری ملت‌های آسیای مرکزی و قفقاز از ایران فراهم کند.
مهم‌ترین هدف آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز حفظ وضع ناپایدار موجود، حضور و نفوذ سیاسی، اقتصادی و امنیتی درازمدت در منطقه و مقابله با نیروهایی است که در راستای منافع آمریکا قرار ندارند. سیاست‌های آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز در راستای سیاست‌های کلی این کشور در سطح جهانی قرار دارد و با قدرت‌هایی که در منطقه سیاست‌های همسو با منافع آن ندارند، مقابله می‌کند.
اهداف آمریکا از نفوذ در قفقاز را می‌توان در مؤلفه‌های زیر خلاصه کرد:
1ـ مهار اسلام‌گرایی و جلوگیری از رشد اسلام‌خواهی: آمریکا به طور جدی یکی از منافع و اهداف خود را در منطقه، جلوگیری از رشد اسلام‌گرایی در این جمهوری‌ها اعلام کرد. از نظر برژینسکی گرداب خطرناکی که ممکن است از ایجاد خلأ جغرافیای سیاسی برای آمریکا و روسیه پدید آید، اسلام‌گرایی و تهدید علیه حاکمیت برتر آمریکا در منطقه و جهان است،
2ـ محدودیت، مهار و انزوای ایران: از زمان سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران، جمهوری اسلامی ایران به بزرگ‌ترین مخالف آمریکا در منطقه تبدیل شده است. تحریم، بخشی از سیاست مهار ایران است که هدف‌هایی همچون تضعیف قدرت ایران و جلوگیری از رشد داخلی و خارجی این کشور را دنبال می‌کند، به طوری که «مادلین آلبرایت» وزیر امور خارجه سابق آمریکا، ضمن تقسیم دولت‌های جهان به چهار دسته، ایران را در رده کشورهای سرکش و قانون‌شکن قرار داد و بر لزوم مهار ایران تأکید کرد.
3ـ جلوگیری از استیلای مجدد روسیه در منطقه: آمریکا در پی تحکیم راهبرد توسعه ژئوپلیتیکی در منطقه اوراسیا پس از فروپاشی اتحاد شوروی است. آمریکا به دنبال فروپاشی شوروی و تجزیه آن به دولت‌های مستقل، تلاش گسترده‌ای را آغاز کرد تا خلأ ژئوپلیتیکی پیرامون فدراسیون روسیه را پر کند، به طوری که در تدوین راهبرد خود در منطقه، بر ضرورت سدکردن توسعه نفوذ روسیه و بهره‌گیری از سیاست‌ها و ابزارهای مناسب برای تحقق این هدف، همواره تأکید داشته است، از اهداف راهبردی آمریکا جلوگیری از برقراری مجدد هژمونی روسیه در منطقه پس از شوروی است و برای رسیدن به این هدف مهم‌ترین مسئله، انحراف روسیه از اولویت‌های سیاسی در منطقه است.
4ـ اهداف نظامی ـ امنیتی: یکی از اهداف آمریکا برای کاهش نفوذ روسیه در منطقه وارد کردن کشورهای منطقه در حوزه مناسبات نظامی و امنیتی غربی است. در این زمینه اقدامات و سیاست‌های آمریکا در مؤلفه‌های زیر قابل اشاره است:
ـ سیاست گسترش ناتو به شرق؛
ـ عضویت کشورهای منطقه در سازمان امنیت و همکاری اروپا؛
ـ مهار سلاح‌های اتمی در منطقه.
در همین راستا حمایت و پشتیبانی آمریکا از تشکیل «اتحادیه گوام» متشکل از کشورهای اوکراین، گرجستان، جمهوری آذربایجان و مولداوی در منطقه قفقاز، از اقدامات اولیه آمریکا برای وارد کردن این کشورها به پیمان‌های امنیتی غربی است.
قدرت‌طلبی آمریکا می‌طلبد که این کشور در تمامی مناطق به عنوان یک قدرت مداخله‌گر، به طور فعالانه نقش ایفا کند. با اتخاذ این سیاست، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز از این مداخله بی‌نصیب نمانده است. در میان کشورهای فرامنطقه‌ای که چشم به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز دوخته بودند، ایالات متحده مهم‌ترین آنها به شمار می‌رود.
5ـ ارائه سناریوی تقسیم دریای خزر بین کشورهای حاشیه آن به منظور جلوگیری از ارتباط راهبردی روسیه با ایران و منتفی کردن امکان دستیابی روسیه به جنوب و کامل کردن محاصره ایران از سمت شمال؛
6ـ تقویت حاکمیت و توان کشورهای قفقاز با هدف ایجاد توان ایستادگی آنها در برابر روسیه؛
7ـ جلوگیری از گسترش بحران‌های منطقه‌ای و ایجاد امنیت نسبی لازم برای استخراج و انتقال منابع انرژی از منطقه؛
8ـ متنوع‌سازی مسیرهای انتقال انرژی و کم کردن میزان تأثیرپذیری از نفت کشورهای خاورمیانه؛
9ـ تلاش برای افزایش حضور سهامداران و شرکت‌های خصوصی و کمپانی‌های نفتی؛
10ـ تلاش برای همگرایی اقتصادی کشورهای قفقاز با اقتصاد غرب(اجرای پروژه‌هایی چون تراسکا و اجرای طرح‌های خطوط لوله شرق به غرب) که در این راستا فشار به کشورهای قفقاز برای گذر به اقتصاد آزاد قابل ارزیابی است؛
11ـ رقابت با قدرت‌های دیگر برای به دست آوردن امتیازات بیشتر، به ویژه در تسلط بر مسیرهای انرژی؛
12ـ تجدیدنظرطلبی در قفقاز به منظور تغییر توازن ژئواستراتژیک بر ضد منافع روسیه؛
13ـ تأمین امنیت خط انتقال نفت باکوـ تفلیس‌ـ جیحان؛
14ـ حمایت از استقلال و امنیت دولت‌های جدید منطقه، توسعه انرژی و خطوط انتقالی آن در مسیر شرق-غرب، جلوگیری از همکاری‌های تکنولوژیکی، علمی و مادی ایران و دولت‌های دیگر با دولت‌های جدید استقلال یافته که به صورت بالقوه امکان تکثیر سلاح‌های هسته‌ای درباره آنها صادق است تا امکان دستیابی آنها به فناوری‌های هسته‌ای از بین برود.

 انگلیس: استمرار برده‌داری مدرن
انگلیس از مدعیان حقوق بشر است، در حالی که عرصه درونی این کشور از حقایقی ورای این ادعاها حکایت دارد، چنانکه گزارش‌ها نشان می‌دهد؛ برده‌داری مدرن و قاچاق انسان در تمام شهرهای بزرگ انگلیس وجود دارد و مردم عادی به طور روزانه با این قربانیان روبه‌رو می‌شوند. آمار‌های رسمی اعلام کرده‌اند که10 تا 13 هزار قربانی برده‌داری در بریتانیا وجود دارد؛ اما این تعداد تنها بخش کوچکی از واقعیت است. قاچاق انسان و برده‌داری مدرن اکنون آنقدر در این کشور گسترش یافته که مردم عادی به طور ناخواسته ممکن است روزانه با قربانیان برخورد کنند. بخش‌های اصلی برده‌داری شامل؛ فرآیند تولید مواد غذایی، ماهی‌گیری، کشاورزی، ساختمان‌سازی، کارگران خانگی و مراقبتی و کارواش‌ها است که در آنها از قربانیان در جایگاه کارگر استفاده می‌شود.
 میانمار: شراکت دولت در جنایات علیه مسلمانان
همزمان با سکوت جهانی در قبال کشتار مسلمانان میانماری، شورای مشورتی مسلمانان ‏«روهینگیا» در میانمار اعلام کرد؛ دولت ‏میانمار در جنایاتی که علیه ‏اقلیت مسلمانان روهینگیا در این کشور انجام ‏می‌گیرد، شریک است.‏‎ ‎شورای مشورتی ‏مسلمانان روهینگیا اعلام ‏کرد؛ دولت میانمار شریک همه ‏جرم و جنایاتی است که علیه ‏این اقلیت مسلمان در ایالت ‏راخین انجام می‌گیرد. این ‏نهاد اعلام کرد؛ دولت با رد‏کردن اتهام پاک‌سازی قومی و جنایت ‏علیه بشریت که در این منطقه ‏انجام می‌گیرد، عملاً دست ‏عاملان این جنایات را برای ‏ادامه کار خود باز گذاشته ‏است و از همین رو، دولت نیز ‏همدست همه جنایاتی است که ‏در این منطقه از میانمار ‏انجام می‌گیرد.‏‎ ‎
آلمان: تشدید محدودیت حریم‌های خصوصی
دولت آلمان در نظر دارد برای آنچه شناسایی بهتر عوامل ترور در این کشور می‌نامد، طرح دوربین‌های نظارتی خودکار چهره را در اماکن عمومی آلمان آزمایش کند. در حالی که نهادهای حقوق بشری این رفتار را برابر با تشدید محدودیت حریم خصوصی افراد می‌دانند. انتقادات زیادی به این طرح دولت آلمان وارد شده و از قدم گذاشتن برلین در مسیر تبدیل شدن به یک دولت نظارتی سخن به میان آمده است. این طرح دولت آلمان با انتقادات گسترده‌ای روبه‌رو شده است. رئیس کانون وکلای آلمان در این باره گفته است که در حال حاضر هیچ اساس قانونی برای توجیه شناسایی چهره در اماکن عمومی وجود ندارد. نکته مهم آن است که بخش عمده‌ای از این نظارت‌ها در قبال مسلمانان و پناه‌جویان صورت می‌گیرد که بسیاری آن را نوعی رفتار نژادپرستانه و حتی بعدی از اسلام‌ستیزی می‌دانند که در لوای ساختارهای جدید امنیتی صورت می‌گیرد. 
 انگلیس: سیاه‌پوستان کمتر از سفیدپوستان حقوق می‌گیرند
نتیجه یک تحقیق نشان می‌دهد کارمندان سیاه‌پوست در انگلیس دست‌کم ساعتی15/1 پوند کمتر از همکاران سفیدپوستان هم‌رده خود حقوق دریافت می‌کنند. کارمندان سیاه‌پوست در سطح «اِی» حدود 10 درصد کمتر از همکاران سفیدپوست خود حقوق می‌گیرند. این میزان، معادل میانگین ساعتی 20/1 پوند دستمزد کمتر برای این افراد است. سیاه‌پوستانی که دارای مدرکی دانشگاهی هستند، اختلاف 14 درصدی حقوق را با همکاران سفیدپوست خود تجربه می‌کنند که برابر با 63/2 پوند در هر ساعت است. وضع برای آن دسته از سیاه‌پوستانی که دارای مدرکی تحصیلی در مقاطع بالا هستند، بدتر است؛ زیرا اختلاف دستمزد آنها با هم‌رده‌های سفیدپوست‌شان به 20 درصد(معادل98/2 پوند در هر ساعت) می‌رسد. به طور میانگین در این کشور کارمندان سیاه‌پوست3/8 درصد (15/1 پوند) کمتر از سفیدپوستان دستمزد دریافت می‌کنند.