جعفر ساسان- داوود عسگری/
از فرازهای تاریخ بهائیت، ارتباطگیری سران این فرقه مضله با بیگانگان است که شامل رابطه با روسیه تزاری و انگلیس در زمان تأسیس و قدرتیابی در دربار پهلوی از طریق آمریکاییها و صهیونیستها میشود. رابطۀ بهائیت با آمریکا پس از کودتای 28 مرداد 1332 گسترش یافت و با پیروزی انقلاب اسلامی و تقابل ایران و آمریکا، این رابطه جدیتر شد، به گونهای که بیشتر فعالیتهای بهائیان علیه ایران از مجامع بینالمللی در آمریکا و با حمایت آمریکا صورت میگیرد. اما در این میان، رابطه زیرپوستی سران بهائی با رژیم صهیونیستی و سیر تقویت و تداوم آن قابل توجه است.
بهائیت و رژیم صهیونیستی
اگرچه بهائیان مدعی هستند که سالها پیش از تشکیل رژیم صهیونیستی، به فلسطین تبعید شده بودند و تشکیل این رژیم ربطی به آنان ندارد - که ظاهراً هم دلیل موجهی به نظر میرسدـ اما طبق مستندات تاریخی، پیوند بهائیت و صهیونیسم از سالها پیش از تشکیل رژیم صهیونیستی برقرار بوده و این پیوند و ارتباط، از سه طریق صورت گرفته است:
1ـ خدمت علیمحمد باب در شرکت یهودی ساسون در نوجوانی، هنگامی که در بوشهر مستقر بود و از همانجا ادعای بابیت را مطرح کرد؛
2ـ گرایش خاندانهای یهودی ایران به بهائیت و تلاش برای ترویج و توسعۀ آن؛
3ـ حضور صهیونیستها در منطقۀ فلسطین، از اواسط قرن نوزدهم که تقریباً مقارن با تبعید حسینعلی نوری به عکا و اقامت بهائیان در فلسطین است.
1ـ کمپانی ساسون و بابیه
سیدعلیمحمد شیرازی، بنیانگذار فرقۀ بابیه - که بهائیت زائیدۀ آن است - با درگذشت پدرش در کودکی، تحت سرپرستی دایی خود قرار گرفت و به همراه او روانۀ بوشهر شد. او در كنار دایی خود، در «كمپانی ساسون» كه سهام و مالكیت آن متعلق به یكی از كلانسرمایهداران یهودی بغداد بود و در بندر بوشهر و بمبئی هندوستان به كار تجارت تریاك اشتغال داشت، به کسب و کار پرداخت. آشنایی وی با خانوادۀ یهودی و سرمایهدار «ساسون»، تأثیرات مهمی بر زندگی او گذاشت و او را با كانونهای مهم یهودی آشنا کرد. وی پس از پنج سال کار با آنان و سفر به کربلا و شاگردی سیدکاظم رشتی، ادعای بابیت را مطرح کرد. به نوشتۀ عبدالله شهبازی، «مهاجرت ساسونها به بوشهر و بمبئی و پیوند آنان با الیگارشی پارسی هند، نقطۀ عطفی در تاریخ تجارت ایران است.»(1)
این امر، همچنین به دلیل ارتباط خاندان ساسون با دولت انگلیس و کمپانی هند شرقی، از اهمیت بالایی برخوردار است.
دکتر حقانی نیز دربارۀ ارتباط باب با یهودیان و تأثیرپذیری وی از آنان میگوید: «خاندان باب خانوادهای هستند که با الیگارشی یهود ارتباط دارند. آنها در شیراز و بوشهر در کار تجارت تریاک بودند و عموی باب در شیراز تجارتخانه دارد و تجارت تریاک میکند. تجارت تریاک در آن دوره، در دست شبکهای است که جریان صهیونیستی در آن دخیل است. چهرۀ شاخص این خاندان، ساسون است. ساسونها یهودیان بغدادی هستند و تحت حاکمیت عثمانیها قرار داشتند. امپراتوری عثمانی مشاهده میکند که اینها برای سرنگونی امپراتوری توطئه میکنند؛ بنابراین، از بغداد بیرونشان میكند و آنها به ایران و بوشهر میآیند. باب با اینها ارتباط دارد؛ خودش میگوید: مدتی که در بوشهر بودم، با برخی از علمای بنیاسرائیل حشرونشر داشتم. این علمای بنیاسرائیل چه کسانی هستند؟ همین خاندان ساسون و بقایای آن هستند که در بین خانوادههای متنفّذ صهیونیست، جزو چند خانوادۀ اول، مانند روچیلدها هستند.»
بنابراین، یکی از کانالهای تأثیرگذاری یهودیان بر جریان شکلگیری بابیه، ارتباط با علیمحمد باب در زمان فعالیت در این کمپانی است و ارتباط این شبکۀ یهودی با انگلیس، در گسترش اولیۀ بابیه و شورش در ایران بیتأثیر نبوده است.
2ـ خاندانهای یهودی و گرایش به بهائیت
یهودیان، هم به دلیل فعالیتهای اقتصادی و هم به دلیل ارتباط با بیگانگان، موقعیت خاصی در ایران قرن نوزدهم داشتند. نقش آنها در تحولات ایران معاصر نیز به دلیل همین دو ویژگی، برجسته است. پژوهشگران زیادی معتقدند که گسترش اولیۀ بابیه و بهائیت در ایران، به دلیل گرایش خاندانهای یهودی به این فرقه بوده است، وگرنه گسترش آن در جامعۀ شیعۀ آن روز، کار سادهای نبود. عبدالله شهبازی، پژوهشگر تاریخ معاصر در اینباره مینویسد: «در بررسی تاریخ پیدایش و گسترش بابیگری در ایران، نمونههای فراوانی از گروش یهودیان جدیدالاسلام به این فرقه مشاهده میشود که به مروّجین اولیۀ بابیگری و عناصر مؤثر در رشد و گسترش آن بدل شدند.»(2)
اسماعیل رائین نیز مینویسد: «بیشتر بهائیان ایران، یهودیان و زردشتیان هستند و مسلمانانی که به این فرقه گرویدهاند، در اقلیت میباشند. اکنون سالهاست که کمتر شده مسلمانی به آنها پیوسته باشد.»(3)
وی همچنین مینویسد: «بهائیان از بدو پیدایش تا به امروز، همواره از جهودان ممالک استفاده کرده، آنها را بهائی کردهاند. میدانیم که ذات یهودی با پول و ازدیاد سرمایه عجین شده است. یهودیان ممالک مسلمان که عدۀ کثیری از آنها دشمن مسلمانان هستند و همه جا در پی آزار رسانیدن و دشمنی با مسلمین میباشند، خیلی زودتر از مسلمانان به بهائیت گرویدهاند و از امتیازهای مالی، بهرۀ فراوان برده و میبرند و مقداری را نیز به مرکز بهائیت(عکا) میفرستند.(4)
فضلالله مهتدی، معروف به صبحی، مبلّغ پیشین بهائی نیز دربارۀ بهائی شدن یهودیان معتقد است: «به نظر این بنده، بیشتر آنان برای فرار از یهودیت بهائی شدهاند تا گذشته از اینکه اسم جهود از روی آنها برداشته شود، در فسق و فجور نیز فیالجمله آزادی داشته باشند و من از این قبیل یهودیان، نه در همدان، بلکه در طهران نیز سراغ دارم و بر اعمال آنان واقفم.»(5)
خانملک ساسانی، گرویدن یهودیان به بهائیت را نقشۀ سرویس جاسوسی بریتانیا میداند و مینویسد: «انته لیژان سرویس، پس از اطمینان از خدمتگزاری بهائیها، برای تحکیم این سیستم، به یهودیها که همیشه در اقلیت و علیه اکثریت آلت دست اجنبی میشدند، توصیه نمود که برای وصلت با ایرانیها و اختلاط و امتزاج با آنها و کسب اطلاع از درون خانوادهها، بهائی شوند. یهودیها هم برای استفاده از حمایت انگلیسیها وارد این فرقه شدند.»(6)
برخی از خاندانهای معروف یهودی که ظاهراً به بهائیت گرویدند، عبارتند از: خاندان حکیم، خاندان میثاقیه، خاندان برجیس، خاندان توفیق، خاندان ریحانی و روحانی، خاندانهای متحده و اخلاقی، خاندان یوسفیان، خاندان حاجی لالهزار(العازار)، خاندانهای آزاده، اتحادیه، اخوان صفا، ارجمند، برومند، جاوید، حافظی، حقیقی، شایان، صمیمی، عزیزی، عهدیه، فیروز، لالهزاری، مؤید، ماهر، مبین، متحدین، مجذوب، معنوی، ملکوتی، میثاقیان، نصرت، وحدت، یوسفزاده برومند و ... .
به عقیدۀ عبدالله شهبازی؛ «گروش یهودیان به بهائیت و تلاش برای تبدیل این فرقه به یک دین متنفذ جهانی، به ایران محدود نیست و در سایر کشورها، بهویژه در اروپا و ایالات متحدۀ آمریکا نیز یهودیان و یهودیان مخفی (بهظاهر مسیحی) به این فرقه پیوستند.»(7)
بنابراین، دومین عامل پیوند بهائیت و صهیونیسم، خاندانهای یهودی بودند که به طور برنامهریزیشده به این فرقه پیوستند و با توجه به نفوذ خود، در راه ترویج و تبلیغ آن گام برداشتند.
3ـ حضور صهیونیستها و رهبران بهائی در فلسطین
ادعای بهائیان مبنی بر اینکه رهبران این فرقه سالها پیش از تشکیل رژیم صهیونیستی وارد فلسطین شدهاند و تشکیل این رژیم ربطی به آنان ندارد، با مستندات تاریخی مطابقت ندارد. شواهدی وجود دارد که حضور صهیونیستها در فلسطین با هدف تشکیل دولت مستقل یهودی، از اواخر قرن نوزدهم جدی شده بود و بهائیان نیز آنان را برای دستیابی به این مقصود یاری دادهاند. به نوشتۀ آقای شهبازی؛ «از سال 1868 میلادی که میرزاحسینعلی نوری(بهاء) و همراهانش به بندر عکا منتقل شدند، پیوند بهائیان با کانونهای مقتدر یهودی غرب تداوم یافت و مرکز بهائیگری در سرزمین فلسطین، به ابزاری مهم برای عملیات بغرنج ایشان و شرکایشان در دستگاه استعماری بریتانیا بدل شد.»(8)
*پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.