علی حیدری/ رهبر معظم انقلاب اسلامی همچون سال‌های گذشته در پیامی به کنگره عظیم حج، مسائل مهم جهان اسلام را برای حجاج بیت‌الله‌الحرام تبیین کردند. نقطه عطف پیام امسال امام خامنه‌ای تشریح ابتلائات عظیم جهان اسلام  بود. ایشان ناامنی اخلاقی و معنوی با اغواگری و تباه‌سازی مردم با جادوی مادی‌گری را از یک سو و ناامنی سیاسی ایجاد فتنه و اختلاف میان مسلمانان از سوی نظام سلطه را از سوی دیگر بلاهای امروز جهان اسلام دانستند که این کشورها را به دوزخ ناامنی و اختلاف می‌کشاند. 
بلاهایی که امروز دامنگیر مسلمانان شده ناشی از غفلت جهان اسلام، عمل نکردن به وظایف عقلی و دینی، هجوم بیرحمانه دشمن و فراموشی اصل «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» بوده که نتیجه آن از فتنه‌گری و جنایت‌های صهیونیست‌ها گرفته تا سرگرمی جهان اسلام به جنگ داخلی و مواجهه با تروریسم درکشورهای اسلامی است. 
تأمل در پیام اخیر رهبر فرزانه انقلاب نشان می‌دهد؛ که ایشان در کنار روشنگری و آگاهی‌بخشی نسبت به توطئه‌ها، اهداف و نیات پلید دشمنان جهان اسلام، به دولت‌های اسلامی و مسئولان و نخبگان جهان اسلام هشدار می‌دهند که وضعیت موجود محصول و معلول نقاط ضعف‌های موجود در جهان اسلام است که باید برای آنها چاره
‌اندیشید.
ایجاد وحدت و برحذر داشتن همگان از ستیزه‌گری‌های قومی و مذهبی، آگاه‌سازی ملّت‌ها از شیوه‌های دشمنی و خیانت استکبار و صهیونیسم، تجهیز همگان برای مقابله با دشمن در میدان‌های گوناگون جنگ نرم و سخت، متوقّف‌سازی فوری وقایع فاجعه‌بار در میان کشورهای اسلامی، دفاع قاطع از اقلّیت‌های تحت ستم مسلمان و از همه مهم‌تر وظیفه‌ دفاع از فلسطین مؤلفه‌های مهمی بود که ولی امر مسلمین در تبیین رسالت رؤسای کشورهای اسلامی و نخبگان سیاسی، دینی و فرهنگی جهان اسلام بیان کردند. 
در چنین وضعیتی باید گفت که جای دوست و دشمن عوض شده و گرفتاری جهان اسلام در آتش جنگ‌های قومی و قبیله‌ای و به عبارت دیگر، مسلمان‌کشی که در برخی نقاط جهان اسلام جریان دارد، زمینه‌های آسودگی و بهره‌برداری دشمنان جهان اسلام، به ویژه رژیم صهیونیستی را فراهم آورده و به جای آنکه ظرفیت‌های جهان اسلام صرف مبارزه با دشمنان اصلی مسلمانان شود، صرف تقابل‌های درونی و جنگ و کشتار داخلی شده و دشمنان را در حاشیه امن قرار داده است. 
در چنین شرایطی وقتی رهبر معظم انقلاب خطاب به حجاج کشورهای اسلامی و به عبارتی، خطاب به مسلمانان جهان این مطالبات و انتظارات را بیان می‌کنند، در حقیقت این انتظار وجود دارد که ملّت‌های اسلامی آنها را از دولت‌های خود مطالبه کنند از سوی دیگر بزرگان و نخبگان باید با عزم راسخ و نیّت خالص همه تلاش خود را صرف تحقق آنها کنند و برای حل‌وفصل مسائل و معضلات امروز جهان اسلام همت کنند که در این میان توجه به نکاتی حائز اهمیت است: 1ـ ایجاد وحدت و نفی ستیزه‌گری قومی و مذهبی؛ 2ـ آگاه‌سازی ملت‌ها از شیوه‌های دشمنی و خیانت استکبار و صهیونیسم؛ 3ـ تجهیز همگان برای مقابله با دشمن در جنگ نرم و سخت؛ 4ـ متوقف کردن فجایع در کشورهای اسلامی؛ 5ـ دفاع قاطعانه از اقلیت‌های مسلمان تحت ستم همچون مسلمانان میانمار و 6ـ دفاع از فلسطین با همکاری امت فلسطین.

گزارش صبح صادق از بازدید جمعی از مسئولان نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه از خط هفت متروی تهران
هفته گذشته هیئتی از نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه به دعوت قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) برای بازدید از پروژه خط هفت متروی تهران ضمن بازدید از این پروژه، از ابعاد مختلف آن مطلع شدند.
به گزارش خبرنگار صبح صادق، در این بازدید که سردار شهمیری، معاون اجرایی نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه به همراه جمعی از نمایندگان معاونت‌های نمایندگی حضور داشتند، تیم بازدیدکننده با حضور در کارگاه بریانک در محل ایستگاه بریانک خط هفت مترو در جریان روند ساخت این خط قرار گرفتند.
بنا بر همین گزارش، در نشستی که در این کارگاه برگزار شد، «سردار یوسف‌زاده» معاون هماهنگ‌کننده نمایندگی ولی‌فقیه در قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) با اشاره به دستاوردهای سازندگی قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) در شرایط تحریم، خط هفت را یکی از پیچیده‌ترین پروژه‌های تونلی قرارگاه دانست که در این بازدید نمی‌توان به درستی همه این پیچیدگی‌ها را درک کرد؛ چرا که خط آماده است و قطار در آن کار می‌کند.
در تکمیل توضیحات سردار یوسف‌زاده، مهندس نعمتی مدیر پروژه خط هفت گفت: «گروه سپاسد مجری این پروژه است که در حوزه سد و شبکه و ریلی فعالیت دارد.»
وی افزود: «این خطوط چندین بار باز طراحی شده و متناسب با وضعیت جدید تهران تغییر کرده، اما در طرح‌های مهندسی ساخت آن تأکید بر این بوده که پروژه از طریق تراش باز اجرا شود. از سال 82 که پروژه تحویل قرارگاه شد، عملاً دیدیم که تراش باز در محدوده مرکزی تهران و بازار به هیچ وجه امکان ندارد و با توجه به پروژه‌هایی، مانند تونل قمرود، طرح استفاده از دستگاه‌های تی‌بی‌ام را دادیم که سال 86 موافقت شد. دو تی‌بی‌ام از همین کارگاه از بریانک وارد کرده و به دو سمت مسیر حرکت را شروع
 کردیم. 
در طول کار مردم اصلاً احساس نکردند که ما در حال احداث تونل هستیم و بدون هیچ مزاحمتی تونل زده شد و خاک حفاری شده با تسمه نقاله به بریانک منتقل شد و به خارج از شهر برده شد. بدون اینکه حتی ذره‌ای مزاحمت برای کسی در طول مسیر احداث خط ایجاد شود. 
مهندس نعمتی خاطرنشان کرد: «22 ایستگاه طراحی شده که چند ایستگاه افتتاح شده و تا احداث طبقه بالایی و محل گیت‌ها پیش رفتیم و منتظر هستیم زمین تملک شود تا ایستگاه را به سطح زمین وصل کنیم.»
در ادامه مدیر کارگاه خط هفت هم در توضیحاتی گفت: «این خط به دلیل عمق زیاد از حدود ۳۵ تا ۵۶ متر درصد بالایی از اصول پدافند غیر عامل را دارد و این مهم در طراحی و ساخت آن رعایت شده است. تونل در برابر زلزله هشت و شش دهم ریشتری مقاومت دارد.»
وی با بیان اینکه همه بخش‌های پروژه از طراحی تا تجهیز کارگاه، ساخت تونل و ایستگاه‌ها همگی بر عهده قرارگاه است، گفت: «در این پروژه 86 درصد کار را با پیمانکاران خصوصی قرارداد بسته‌ایم.
وی افزود: در عظمت این کار باید گفت که چندین برابر یک سازه که تمامش در دید است، مانند برج میلاد بتن‌ریزی و کار روی این پروژه شده است؛ اما وقتی مسافر وارد ایستگاه و قطار می‌شود، هیچ یک از این زحمت را متوجه نخواهد شد.»

  فرهاد مهدوی/ یکی از مهم‌ترین فراکسیون‌های مجلس دهم که با سر و صدای زیاد شکل گرفت و در ابتدا توانست همه نگاه‌ها را به خود جلب کند، فراکسیون امید است؛ فراکسیونی که نگاه اصلاح‌طلبانه آن بر همه ابعاد مجلس شورای اسلامی غلبه دارد. نگاهی به یک سال عملکرد این فراکسیون نشان می‌دهد از نگاه بیشتر اعضای این فراکسیون مسائل حزبی و جناحی بر مسائل ملی و منافع کشور ارجحیت داشته و اگر در برخی از موارد توانسته است به اهداف مورد نظر خود دست یابد، حتماً اولویت فاصله داشتن با نظام و دیدگاه‌های اصولی آن مدنظر بوده است. این فراکسیون که قرار بود وزنه تعادل مجلس شورای اسلامی و دولت‌های یازدهم و دوازدهم باشد، در یک سال اول با احتساب برخی از موفقیت‌های نه چندان استراتژیک توانست کارنامه‌ای نسبتاً مقبولی برای اصلاح‌طلبان کسب کند؛ اما این همه ماجرای فراکسیون امید نیست؛ زیرا برخی رفتارهای نسنجیده نمایندگان این فراکسیون حتی سبب عصبانیت لیدرهای اصلاح‌طلب می‌شود و مجبورند گناه نپختگی هم‌مسلک‌های سیاسی خود را به پای شورای نگهبان بنویسند و بگویند حذف نیروهای قوی سبب شد که ما نیروهای دست‌چندم اصلاح‌طلب را انتخاب کنیم!
دولت دوازدهم کار خود را در شرایطی آغاز می‌کند که فراکسیون امید از ترکیب کابینه گله‌مند بود؛ برخی از عوامل گله‌مندی فراکسیون امید را می‌توان به شرح زیر برشمرد:
1ـ ناهماهنگی رئیس‌جمهور با اعضای فراکسیون امید و افزایش سهم‌خواهی‌ها؛ اصلاح‌طلبان معتقدند رئیس‌جمهور بیش از آنکه با فراکسیون امید چانه‌زنی کند، نظر علی لاریجانی درباره کابینه را جویا شده است. آنها اعتقاد داشتند که با وجود اینکه هزینه پیروزی روحانی را اصلاح‌طلبان پرداخت کرده‌اند؛ اما روحانی آنها را در زمان حساس ترکیب کابینه یا مشورت درباره کابینه جا انداخته است.
2ـ تعیین خط قرمز برای رئیس‌جمهور؛ از آنجایی که رئیس‌جمهور اندک اعتنایی به فراکسیون امید نداشت،  اعضای این فراکسیون لابی گسترده‌ای از میدان آرژانتین تا بهارستان را کلید زدند تا برای برخی از اعضای کابینه خط قرمزهایی تعیین کنند و اعلام کردند مسلماً فراکسیون امید در رأی اعتماد به کابینه جدید، خطوط قرمزی دارد.
۳ـ ایجاد شکاف و دو دستگی در میان فراکسیون امید؛ فراکسیون امید هر چه به زمان رأی به کابینه نزدیک شد، انسجام خود را از دست داد و به طیف‌های مستقل و معتدل مجلس نزدیک‌تر شد؛ همین عوامل موجب شد در روز رأی‌گیری وزن فراکسیون امید به گونه‌ای کاهش پیدا کند که نه بتواند مانع از رأی‌آوری جهرمی شود و نه بیطرف را به وزارت برساند.
4ـ طرح موضوع توبیخ اعضای خاطی؛ شرایط بغرنج فراکسیون سبب شد عده‌ای از لزوم برخورد با برخی اعضای این فراکسیون سخن به میان آورند. سخنگوی فراکسیون امید در این باره گفت: «محمدجواد آذری‌جهرمی،‌ وزیر پیشنهادی ارتباطات،‌ در رأی‌گیری درون فراکسیونی رأی نیاورد، اما بعدتر دیدیم که برخی امیدی‌ها دنبال رأی جمع کردن برای ایشان بودند. بدون شک ضمانت اعتبار فراکسیون نیازمند این است که برخورد جدی با افراد خاطی صورت گیرد.»
بازاندیشی درباره عوامل و شرایط فوق سبب شده است برخی تحلیلگران سیاسی پیش‌بینی کنند که فراکسیون امید در آینده با ترکیبی کوچک‌تر، اما با مطالبات جدی‌تر روند فشارها بر دولت و اعضای کابینه را افزایش داده، خواهان سهم‌ بیشتر در عرصه‌هایی، چون معاونان وزرا، استانداران و فرمانداران خواهند شد. سیاست اعضای فراکسیون امید اکنون بر این استوار شده است که دولت را به دلیل مسائل حاشیه‌ای، چون حصر فتنه‌گران یا برخی از بازداشتی‌ها تحت تأثیر قرار دهند تا با ایجاد فضاهای تصنعی، مانع از موفقیت دولت و ایجاد یک اپوزیسیون اصلاح‌طلبی در مقابل روحانی باشند که البته در این مرحله چون دستان آقای روحانی از اسناد رفتارهای نادرست آنها پر است، نمی‌توانند جولان زیادی داشته باشند و شاید هرگونه شلوغ‌کاری و بی‌اعتبار کردن دولت نیز تأثیر معکوسی بر اعتبار آنها داشته باشد.

شاخصه‌های حوزه علمیه انقلابی در گفت‌وگوی صبح صادق با آیت‌الله اعرافی و آیت‌الله کعبی
حسن فلاح/ همین چند روز پیش بود که رهبر معظم انقلاب با مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه استان تهران دیدار کردند. حضرت آقا در این دیدار با اشاره به امتیازات و ویژگی‌های دوران حاکمیت نظام اسلامی برای انجام رسالت و وظایف اصلی روحانیت، تأکید کردند: «امروز بشریت به ‌ویژه نسل‌های جوان به ‌شدت نیازمند حرف‌های نو هستند و اسلام حرف‌های نو و جذابی در زمینه‌ انسان، جامعه و سیاست دارد که اگر به گوش جهانیان رسانده شود، قطعاً پذیرنده‌ بسیاری خواهد داشت.» معظم‌له وجود ابزارهای ارتباطاتی و رسانه‌ای فراگیر به ‌واسطه‌ شکل‌گیری فضای مجازی را یکی دیگر از ویژگی‌های دوران کنونی برای رساندن پیام حیات‌بخش اسلام دانستند و فرمودند: «یکی دیگر از امتیازات این دوران، کثرت سؤال‌ها و شبهه‌ها در ذهن‌ها است که همین زیاد بودن سؤال‌ها، ذهن‌ها را برای یافتن پاسخ‌ها فعال و زمینه را برای عبور از مرزهای علم فراهم خواهد کرد.» رهبر فرزانه انقلاب در بخش دیگری از سخنان‌شان حفظ و تداوم هنجارهای انقلابی را دشوار و نیازمند مبارزه دانستند و عنوان کردند: «دست‌هایی که با اصل انقلاب مخالفت و کارشکنی می‌کردند، در مقابل تداوم هنجارهای انقلابی نیز همین‌گونه عمل می‌کنند؛ اما همچنان‌که پیروزی انقلاب نیازمند مبارزه بود، تثبیت هنجارهای انقلاب و ایجاد جامعه‌ اسلامی هم نیازمند مبارزه است.» به منظور تبیین هرچه بیشتر دغدغه‌های حضرت آقا نسبت به طلاب و حوزه علمیه، به سراغ آیت‌الله علیرضا اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور و آیت‌الله عباس کعبی، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری رفتیم و با آنها به گفت‌وگو نشستیم. مشروح این گپ و گفت را در ادامه می‌خوانید:
*با توجه به بیانات حضرت آقا در دیدار با طلاب، حوزه مطلوب انقلاب اسلامی چه شاخصه‌هایی دارد؟
آیت‌الله اعرافی: حوزه در فراز انقلاب یا به تعبیر حضرت آقا حوزه عطف انقلاب شاخصه‌های متفاوتی دارد که مؤلفه‌های آن را می‌توان به این ترتیب نام برد؛ اول اینکه، حوزه‌ای است که از نظر علمی فعال است و تلاش معجزه‌آسای علمی در میان طلاب و استادان کاملاً به چشم می‌خورد و از نظر نظریه‌‌پردازی به عرصه‌های نو و جدید توجه دارد و به نظام‌های اسلامی و پرسش‌های نو توجه می‌کند. دوم اینکه، حوزه‌ای است که از نظر انقلابی و اخلاقی در جایگاه بالایی قرار دارد و فضیلت‌های اخلاقی در آن موج می‌زند. سوم اینکه، حوزه انقلابی، حوزه‌ای است که تمدنی فکر می‌کند و نگاه و رویکرد آن پیاده‌سازی معروف دین و تحقق اندیشه تمدن اسلامی است. این همان چیزی است که در انقلاب اسلامی تجلی پیدا کرده است! چهارم اینکه، حوزه انقلابی حوزه‌ای است که در قبال مسائل اجتماعی و مشکلات مردم بیدار و هوشیار و در قبال نظام اسلامی و ولایت فقیه فعال و مدافع است. همچنین، در قبال مسئولان اجرایی، قضایی و تصمیمی هم خیرخواه و نافع و هم در جای خود منتقد است. در عین حال از مجموعه نظام، حمایت و پشتیبانی دارد. در آخر اینکه حوزه انقلابی حوزه‌ای است که به پرسش‌های نو توجه می‌کند و پاسخ‌های مبسوط و آگاهانه‌ای را ارائه می‌دهد. همچنین، از ابزار قدیم در کنار ابزارهای جدید برای بصیرت کافی و جدی در مسائل سیاسی چه در بحث بین‌الملل و چه در مسائل داخلی نیز بهره می‌برد.
آیت‌الله کعبی: حوزه مطلوب حوزه‌ای است که ضمن نشاط علمی، به معنویت و بصیرت توجه داشته باشد. حوزه انقلابی باید نیازهای زمان را درک کند و به نیازهای دوران معاصر و در سطح جهان امروز پاسخ دهد. حوزه‌ها باید در درون انقلاب اسلامی، فضای مناسبی را برای گسترش مکتب اهل‌بیت(ع) و تحقق تمدن نوین انسانی و اسلامی فراهم کنند. همچنین، در تحقق تمدنی بر‌اساس ایمان و علم و مقاومت پیشتاز باشند. در واقع، در این تمدن نوین اسلامی و انسانی، حوزه انقلاب اسلامی باید یک تمدن برنامه‌ریز، آینده‌نگر، تلاشگر و مقابله‌کننده با دشمنان امت اسلامی باشد. گفتنی است، حوزه هوشمند و حاضر در صحنه دیپلماسی دینی حوزه دارای عمق پژوهش‌های متناسب با بسط حقایق دینی و سوق دادن ایدئولوژی دینی است. حوزه‌ای که چرخه پیام دینی را از تولید تا پالایش و تا مدیریت پیام دینی و تولید آن متناسب با اقشار و مخاطبان گوناگون مدیریت کند و با در نظر گرفتن تحولات دوران معاصر از صحنه ارتباطات فضای مجازی و رسانه‌ای بتواند زبان ‌گویای اهل‌بیت(ع)، نظام و مکتب اسلامی باشد. حوزه‌ای که پرچم اسلام و مکتب اهل‌بیت را در چارچوب خدمت و حمایت از مردم و مقابله با دشمنان مردم و دفاع از هویت دینی و ارزشی مردم به دست بگیرد.

*نسبت حوزه علمیه با انقلاب، مردم و دشمنان چیست؛ لطفاً تبیین بفرمایید؟
آیت‌الله اعرافی: حوزه انقلابی، حوزه‌ای است که هم با مردم متواضع و فروتن است و هم دلسوز و مهربان است و هم ناصح و تذکر دهنده است. نسبت به دشمنان حوزه موضع «اشداء علی‌الکفار»، دارد و ضمن اینکه تبیین‌کننده اندیشه اسلامی است در عین حال موضع قاطع در قبال جریان‌های ضددینی دارد.
آیت‌الله کعبی: انقلاب اسلامی، مولود حوزه‌های علمیه و شبکه عظیم روحانیت و دانشجویان متعهد با محوریت مساجد پشت سر امام و مرجعیت دینی است. در واقع این انقلاب بزرگ اسلامی را همین مردمان تلاشگر به وجود آوردند. حفظ و تدوین الزامات مورد نیاز انقلاب، دولت‌سازی در پایه اسلام، تلاش برای تحقق جامعه نمونه و تلاش برای تحقق تمدن اسلامی، پیشرفت و عدالت، اصلاح الگوها و مناسبات جامعه اسلامی نقش‌آفرینی حوزه‌ها را می‌طلبد. برای تحقق تمدن نوین اسلامی آرمانی، حوزه مطلوب نمی‌تواند نسبت به انقلاب و تحولات ناشی از انقلاب بی‌تفاوت باشد. باید توجهل امروز حوزه‌های علمیه وابسته به خمس، زکات و وجوهات شرعی و کمک‌های مالی است که مردم می‌کنند. در مناسبت‌های دینی حضور روحانیت در کنار مردم خیلی گویاست؛ در قدیم در هر روستا و در هر بخش و شهر، یک روحانی وارسته و با تقوا در محوریت کمک به مردم و ارتباط با مردم و پاسخ به پرسش‌های دینی مردم قرار داشت. ما ۱۰۰ هزار مسجد در سطح کشور داریم که شاید برخی از این مساجد، روحانی ندارند آمایش در زمینه مساجد و توسعه کمی و کیفی مساجد با توجه به نیازهای دانشگاه‌ها و آموزش‌وپرورش این بایسته است که با جدیت، تأمین شوند. با نگاه به ۱۰ سال آینده حوزه علمیه هم به لحاظ کیفی و هم از حیث کمّی باید گسترش پیدا کند و البته به شکل متقابل، نظام هم وظیفه دارد پشتیبانی لازم را از حوزه‌ها داشته باشد. حوزه‌های علمیه پاسدار اسلام و پاسدار هویت دینی مردم و مکتب اهل‌بیت(ع) هستند. امروز آمریکا و صهیونیست، دشمن شماره یک اسلام هستند. پیام دین و اجرای دین در عرصه‌‎های گوناگون زندگی با اتحاد، همبستگی و انسجام است. خداوند متعال در آیات قرآن کریم می‌فرماید: «دشمنان از اجرای دین در پایه تمدن اسلامی وحشت دارند.» امروز دشمنان اسلامی از شکل‌گیری تمدن اسلامی هراس دارند؛ آمریکا و صهیونیست، حتی مخالف ایران هسته‌ای و ایران پیشرفته علمی نیستند، اینها مخالف ایران، محور تمدن نوین اسلامی و انسانی بر مبنای آموزه‌های مکتب اهل بیت(ع) و حفظ ایمان هستند. وظیفه حوزه علمیه در مقابل دشمنان قسم خورده اسلام، یعنی آمریکا و صهیونیست این است که با هوشمندی و بصیرت باید با آنها مقابله کند.

*حوزه علمیه نسبت به فضای سیاسی روز باید چه بسترها و فضاسازی‌هایی را برای خود فراهم کند و به لحظه چه مواضعی داشته باشد؟
آیت‌الله اعرافی: در معنای کلام همان‌طور که اشاره کردم باید جریان‌ها را بشناسد و تشخیص درست بدهد و موانعی که لازم است یا تذکر بدهد و متناسب با اهمیت مسئله، تذکرات خودش را تنظیم کند. با توجه به اهمیت مسائل بر اساس آیین امر به معروف تلاش بکند که حضور مؤثر خود را نشان بدهد. 
آیت‌الله کعبی: حوزه‌های علمیه مطلوب باید گفتمان انقلاب اسلامی را پیش ببرند و در عرصه تبیین و مطالبه‌گری از هیچ کوششی دریغ نکنند. بدون اینکه خودشان را درگیر جریان‌ها، احزاب و جناح‌های خاص کنند.

*حضرت آقا در بخشی از سخنان‌شان وجود وسایل و ابزارهای ارتباطی و رسانه‌ای خاصه فضای مجازی را یکی از ویژگی‌های دوران کنونی برای رساندن پیام حیات‌بخش اسلام، برشمردند. نحوه رفتار با این فضا و نوع برخورد در پاسخگویی به شبهات و به روز بودن طلاب را چطور می‌بینید؟
آیت‌الله کعبی: شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و رسانه‌ای هم فرصت است و هم تهدید! البته حوزه‌های علمیه به ویژه با حضور طلاب جوان و انقلابی در فضای مجازی و رسانه‌ای این فرصت را مغتنم بشمرند که با تبدیل تهدیدات به فرصت‌هایی ارزشمند، پیام دین را در سطح جهان مخابره کنند. حضور در فضای مجازی و سایبری نهادها در سطح مطلوب و متناسب با فضاهای جدید نیست. اگرچه اقدامات خوبی در نهادهای تبلیغی وجود دارد؛ اما در حد کافی و متناسب با نیاز به ادبیات با این عرصه، نیست و ما باید قدم‌های خیلی مناسب‌تر و جدی‌تری برداریم.

  محمدرضا مرادی/ عربستان در حملات 29 ماهه به یمن اهداف مختلفی را دنبال کرده که تاکنون هیچ‌ یک از آنها تحقق نیافته است. منصورهادی رئیس‌جمهور فراری یمن هنوز در تبعید خودخواسته است و مردم انقلابی یمن او را بزرگ‌ترین دشمن یمن می‌دانند، انصارالله روز به روز قدرتمندتر می‌شود و در این میان دستیابی انقلابیون به موشک‌های برکان 2 معادله جنگ را به ضرر متجاوزان بر هم زده است. اکنون میدان‌های نبرد به استان‌های جیزان، نجران و عسیر در جنوب یمن کشیده شده و همین مسئله موجبات هراس در کاخ‌های سعودی را فراهم آورده است. از سوی دیگر نیروهای یمنی از زمان آغاز تجاوز به یمن ۱۲ کشتی و ناوچه جنگی و بیش از ۱۰ قایق جنگی ائتلاف سعودی را هدف قرار داده‌اند. این مسئله یک شکست بزرگ برای عربستان و امارات است که با وجود مجهز بودن به مدرن‌ترین سلاح‌ها همچنان در برابر یمن که در محاصره کامل قرار دارد، منفعل هستند. در سایه این وضعیت ائتلاف سعودی اقدام به توطئه‌چینی دیگری برای شکست انقلابیون کرده است. در حربه جدید رسانه‌های عربستان و امارات به دنبال ایجاد شکاف بین انصارالله و علی عبدالله صالح رئیس‌جمهور سابق یمن هستند.
جنبش انصارالله از سال 2014 در هم‌پیمانی با نیروهای عبدالله صالح دولت نجات ملی را تشکیل داده‌اند. در این مدت فعالیت‌های پارلمان یمن دوباره شروع شد و این مسئله بر مشروعیت انقلابیون یمن افزود. در سایه این اتحاد، ائتلاف سعودی در بسیاری از جبهه‌ها نتوانسته است کاری از پیش ببرد. به همین دلیل ایجاد شکاف در میان انقلابیون به مثابه حربه جدید رونمایی شده است.
مرکز مطالعات آتلانتیک در ماه مه گذشته از نشست‌هایی در ابوظبی بین هیئتی سعودی با احمد علی عبدالله صالح فرزند علی عبدالله صالح که پیشتر سفیر یمن در امارات بوده و همچنان در این کشور به سر می‌برد، خبر داد. رسانه‌های سعودی و اماراتی نیز به صورت مرتب اختلافات این دو گروه را بزرگنمایی می‌کردند، به نحوی که حتی خبرهایی از درگیری نیروهای انصارالله با نیروهای وابسته به عبدالله صالح را منتشر کردند. البته این تبلیغات رسانه‌ای سبب ایجاد درگیری‌هایی نیز در یمن شد. درگیری بین دو طرف، به کشته شدن یک سرهنگ گارد ملی طرفدار صالح و سه نفر از کمیته‌های مردمی وابسته به انصارالله منجر شد. در واقع، اختلاف بین انصارالله و کنگره مردمی نتیجه تلاش‌های امارات و عربستان برای ایجاد شکاف بین این دو گروه بوده است.
در اوضاع کنونی انقلابیون یمن با تهدید بزرگی که حتی از تجاوز عربستان به یمن نیز بزرگ‌تر است مواجه شده است و آن نیز تشدید اختلاف‌ها است. انصارالله از احتمال کودتا نگران است و به همین دلیل ده‌ها یگان نظامی را از صعده و عمران به صنعا آورده تا این شهر را از سمت شمال، شرق و غرب محاصره کنند. حزب کنگره مردمی وابسته به عبدالله صالح نیز نگران گسترش نفوذ انصارالله به سمت بخش جنوبی صنعا است؛ جایی که نیروهای طرفدار صالح و خانه‌های فرزندان و نزدیکان و قبایل آنها هستند. در واقع امارات با مطرح کردن فرزند علی عبدالله صالح برای گزینه ریاست‌جمهوری این بحث را بین انقلابیون یمن مطرح کرده است که انقلاب یمن بار دیگر به نقطه صفر بازخواهد گشت و دوباره خاندان علی عبدالله صالح و قبیله حاشد بر قدرت مسلط خواهند شد. این مسئله نمی‌تواند مورد قبول انصارالله واقع شود، به همین دلیل تنش بین دو طرف بسیار تشدید شده است. البته حزب عبدالله صالح بارها این مسائل را تکذیب کرده است.
در مجموع می‌توان گفت هر انقلابی در مراحل  اولیه خود با این‌گونه اختلاف‌ها مواجه خواهد شد، انقلاب یمن نیز که اکنون با حربه‌ای به نام تفرقه و اختلاف‌افکنی مواجه شده است، زنگ خطری برای تداوم انقلاب یمن است. در صورتی که گروه‌های یمنی اختلافات خود را کنار نگذارند، انقلاب یمن دچار چالش اساسی خواهد شد. البته به تازگی توافقی بین انصارالله و علی عبدالله صالح برای پایان تنش‌ها صورت گرفته است، اما این توافق باید در صحنه عمل نیز اجرا شود؛ امری که بسیار مشکل خواهد بود.

 سعید مهدوی/ رهبر فرزانه انقلاب همواره نسبت به اولويت داشتن مسائل اقتصادي به مسئولان دولت و نمايندگان مردم تأكيد کرده‌اند و با روشنگری‌هاي خويش مشكلات و راه‌حل‌ها را نشان داده‌اند؛ البته خطر از چند سال قبل گوشزد شده است. نقشه دشمن خبیث ملت ایران به خوبی از سوی رهبر حکیم انقلاب تشخیص و هشدار لازم هم داده شده است: «بنده چهار پنج سال یا شش سال قبل از این در سخنرانی اول سال گفتم که امروز نگاه دشمنان ملّت ایران به مسئله اقتصاد است؛ سعی دارند به اقتصاد کشور فشار بیاورند؛ اقتصاد کشور را آنچنان زیر فشار قرار بدهند که مردم دچار مشکل بشوند. وقتی مردم دچار مشکل شدند، دلزده می‌شوند، دلسرد می‌شوند؛ دشمن همین را می‌خواهد. دشمن می‌خواهد مردم از انقلاب‌شان، از نظام‌شان، از دولت‌شان، از کشورشان دلسرد بشوند، دلزده بشوند؛ لذا روی مسئله اقتصاد فشار می‌آورد و فشار آوردند. مسئولین باید به این نکته توجه کنند.»(۲۷/۱۱/۱۳۹۵)

معيشت اولويت اصلي است
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری دوره دوازدهم، دولتمردان جدید را به «تکیه بر هویت انقلابی، کار جهادی و بهره‌مندی از حمایت مردمی و سرمایه‌های مادی و معنوی کشور» توصیه کردند و در بیان سه جهت‌گیری دولت آینده افزودند: «پرداختن به مشکلات مردم، به ویژه مشکلات معیشتی و اقتصادی» به عنوان اولویت اصلی، «تعامل گسترده با دنیا و ارتباطات وسیع با ملت‌ها و دولت‌ها»، و «ایستادگی همراه با صلابت و قدرت در مقابل سلطه‌طلبان»، سه جهت‌گیری اصلی است که باید به‌طور همزمان در دستور کار دولت باشد.
رهبر معظم انقلاب البته در سال گذشته چندين بار لب به انتقاد گشوده و حتی بالاتر از آن به نمایندگی از همه مسئولان از وضعیت اقتصادی کشور و به ویژه معضل بیکاری جوانان ابراز شرمندگی کرده بودند: «همین‌طور مدام همه ما می‌گوییم؛ دولتی می‌گوید، مجلسی می‌گوید، اقتصاددانِ آزادِ روزنامه‌ای می‌گوید که فلان درصد از کارخانه‌ها تعطیلند یا مثلاً کمتر از نصف ظرفیت کار می‌کنند... وقتی انسان این را می‌بیند شرمنده می‌شود؛ یعنی شرمندگی بنده حقیر از ملاحظه این آمار و مطالعه این حقیقت، از شرمندگی آن جوانی که بیکار می‌رود خانه و دستش چیزی نیست، کمتر نیست، بلکه بیشتر است.»(16/3/۱۳۹۵)

بيش از نيمي از مردم زير خط فقر هستند
آمارها نشان می‌دهد، اگر خط فقر را دو میلیون و ٢٠٠ هزار تومان درآمد ماهیانه هر خانوار در نظر بگیریم، معیشت بیش از نیمی از مردم ایران این روزها زیر خط فقر است. کاهش سطح رفاه خانوار به گونه‌ای شده است که وضع موجود را حتی مقامات مسئول نیز قابل دفاع نمی‌دانند.

وزارت كار مدعي كم كردن مشكل معيشتي است
احمد مشیریان، معاون وزیر کار در امور روابط کار معتقد است: «طی چهار ساله گذشته همه ساله حداقل دستمزد متناسب یا بیش از نرخ تورم افزایش یافت؛ بنابراین بخشی از عقب‌ماندگی و شکاف دستمزد و تورم طی چند سال گذشته جبران شد.» وی با تأکید بر اینکه طی چهار سال گذشته تلاش شد حداقل دستمزد متناسب با نرخ تورم سالیانه افزایش یابد، افزود: «متأسفانه طی سالیان گذشته حداقل دستمزد متناسب با نرخ تورم رشد نکرده بود یا اینکه رشد نرخ تورم به میزانی بود که حداقل دستمزد را پوشش نداد؛ به همین دلیل در ابتدای آغاز به کار دولت یازدهم فاصله زیادی بین دستمزد و تورم ایجاد شده بود. این اظهارات در حالی است که از یک سو افزایش حقوق ناچیز مشکلی از مشکلات عدیده معیشتی مردم را حل نمی‌کند و از سوی دیگر باید دید این نرخ تورم، واقعاً با سبد خرید و مصرفی کارگران و اقشار آسیب‌پذیر تا چه اندازه‌ همخوانی دارد؟!»

پایان سرکوب دستمزدها به بهبود معیشت کمک می‌کند
حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه درباره وضعیت اشتغال و معیشت مردم معتقد است: «هر چند معیشت مردم خصوصاً معیشت اقشار آسیب‌پذیر از عوامل مهمی سرچشمه می‌‌گیرد، اما یکی از مهم‌ترین اقشاری که از این نظر در تنگنا قرار دارند، خانوارهای کارگری هستند که قدرت خریدشان در سال‌های متمادی به دلیل بی‌توجهی به پدیده سرکوب دستمزدها کاهش یافته است.» وی با اشاره به اینکه یکی از راهکارهای بهبود سطح معیشتی مردم برقراری نظام مزدی عادلانه و منطقی است، می‌افزاید: «نظام تعیین دستمزد در کشور باید دگرگون شود و ضمن اینکه کارفرما‌ها نقش بیشتری در تأمین هزینه‌های کارگران بر عهده می‌گیرند، دولت هم باید وارد این ماجرا شود و بخشی از هزینه‌ها از جمله هزینه مسکن، آموزش و تغذیه و سلامت را بر عهده بگیرد. اگر مسئولان واقعاً نگران معیشت مردم هستند، باید به این مسئله به صورت جدی توجه کنند.» این استاد دانشگاه قطع یارانه نقدی ثروتمندان و صرف منابع صرفه‌جویی در راستای توانمندسازی اقشاری را که تحت پوشش‌‌ کمیته امداد و سازمان بهزیستی هستند، از جمله راهکار‌های بهبود معیشت مردم برمی‌شمارد.

معیشت اقشار آسیب‌پذیر در مرز خطر
از مهم‌ترین مشکلات حوزه معیشتی به اقشار آسیب‌پذیری برمی‌گردد که عملاً اشتغال به کار ندارند و تحت پوشش بیمه‌های حمایتی نیستند. این قشر به طور کلی در معرض خطر سوء‌تغذیه و مشکلات بهداشتی‌ـ درمانی‌اند. دولت یازدهم برای معیشت این قشر طرح سبد کالای حمایتی را اجرا کرد و با وجود مشکلات زیادی که داشت، به صورت مسکن‌های موقت عمل کرد. در حالی که برای این قشر آسیب‌پذیر باید برنامه و سیاست توانمندسازی و اشتغال‌زایی را مد نظر داشت.

برنامه دولت دوازدهم برای یارانه اقشار کم‌درآمد و پرداخت کارانه
در مناظره‌های زنده تلویزیونی انتخابات، رئیس دولت تدبیر و امید اظهار داشت: «برخی ستادها می‌گویند برنامه ما قطع یارانه است که این مسئله نادرست است. اما ما می‌گوییم این تنها برنامه ما نیست. ما به دنبال نظام تأمین اجتماعی کاملی هستیم که این مسئله در برنامه دولت دوازدهم آمده است.» روحانی افزود: «قدم اول این کار انجام شده است که افراد کم‌درآمد مستمری‌شان سه برابر شود و اینک نیز اجرایی شده است و در این رابطه با مجلس توافق شده است که تمام افراد که کف درآمدی‌شان در فقر مطلق قرار دارد، می‌توانند در سایتی ثبت‌نام کرده و حقوق‌شان پرداخت می‌شود.»

دولت آدرس را اشتباهي رفته است
در حال حاضر، مهم‌ترين دلايل رفع نشدن مشكلات اقتصادي و به وجود آمدن مشكلات معيشتي اعتقاد دولت به كارگشايي و انتظارات بيش از اندازه از موضوع برجام بوده و هست. برجام، نه تنها نتوانست ركود موجود در اقتصاد را برطرف كند؛ بلكه با انتظاراتي كه دولت براي اين توافق در جامعه و فعالان اقتصادي به وجود آورده بود، ركود را عميق‌تر و معيشت مردم را بيش از گذشته در مضيقه قرار دارد. همان‌گونه كه پيش‌بيني مي‌شد، به دليل کارشکنی‌های غربی‌ها و به ویژه کنگره آمریکا اجرای برجام دچار تزلزل شده و امیدهایی که دولت و ملت به این توافق بسته بودند، بسیار کم‌رنگ شده است. با اين همه، باز دولت هر از چند گاهي اعلام مي‌كند، از ركود عبور كرده‌ايم! اما واقعيت جز اين است. واقعيت، وضع نامناسب كارگاه‌هاي توليدی و صنايع ورشكسته‌اي است كه اين روزها به آسيب‌هاي آشكار اقتصاد كشور تبدیل شده‌اند؛ از این رو لذا باید واقعيت را بپذیريم و از آن فرار نكنيم كه لازمه برنامه‌ريزي و مديريت يك بحران، داشتن ادراک درست از مشكل و ارائه راه‌حل برای آن مسئله است.

 قاسم غفوری/ ترامپ در حالی در مقام رئیس‌جمهور جدید آمریکا وارد کاخ سفید شد که کارنامه هشت ماه ریاست‌جمهوری‌اش بیانگر تحقق اصل حرکت آمریکا در مسیری پر تلاطم و البته رو به زوال از یک قدرت جهانی به کشوری در آستانه فروپاشی است. ترامپ در این دوران با سیاست مشت آهنین و هوچی‌گری جهانی تلاش کرده تا چنان وانمود سازد که توانسته اقتدار جهانی آمریکا را احیا و به قولی خود را ناجی کشور معرفی کند. این تصورات در حالی شاکله رفتاری ترامپ را تشکیل می‌دهد که ایالات متحده آمریکا از درون با تحولات چشمگیری همراه است که بر سیاست خارجی و آینده جهانی این کشور در جایگاه کشوری که ادعای قدرت مطلق جهان را دارد، تأثیرگذار خواهد بود. دو تحول مهم در این عرصه مشاهده می‌شود؛ نخست استمرار اعتراض‌های گسترده مردمی است که در قالب اعتراض‌ به سیاست‌های‌ ترامپ، نژادپرستی و بحران‌های اقتصادی و سیاسی صورت می‌گیرد؛ چنانکه حتی مردم از طرح اشغال واشنگتن سخن گفته‌اند و دیگری سیل استعفاها و برکناری‌ها در کاخ سفید و نزدیکان ترامپ است. به گونه‌ای که بیشتر حلقه ‌کاری ترامپ را صحنه ترک کرده و او هر روز تنهاتر از گذشته می‌شود، به طوری که برخی حتی استعفای وی را نیز مطرح کرده‌اند. روند جدایی از ترامپ نه تنها در حوزه کاخ سفید و ساختار امنیتی و اطلاعاتی؛ بلکه در حد سفارتخانه‌ها و مراکز خارج از آمریکا نیز رسیده و بسیاری یا استعفا داده یا علیه وی موضع‌گیری دارند. حال این سؤال مطرح می‌شود که آیا ارتباطی میان اعتراض‌های مردمی با استعفاها و برکناری‌ها وجود دارد و مجموع این تحولات چه پیامد‌هایی به همراه خواهد داشت؟آنچه در صحنه میدانی آمریکا در جریان است، اعتراض‌های مردمی به ساختار آمریکاست و نه شخص ترامپ. واقعیت این است که مردم، دیگر ساختار سرمایه‌داری را ناجی خود نمی‌دانند و خواستار تغییر آن هستند؛ چنانکه رآی مردم به ترامپ براساس همین خواسته بوده است. ترامپ بدون سابقه دموکراتی‌ یا جمهوریخواهی است و فقط با ثروت و نبوغ خود توانسته به ریاست جمهوری دست یابد.این مهم زمانی بیشتر نمود می‌یابد که در مبارزات انتخاباتی تمام ساختار جمهوریخواه و دموکرات و رسانه‌ها در کنار «هیلاری کلینتون» بودند؛ اما مردم به ترامپ رأی دادند تا مخالفت خود را با ساختار حاکم نشان دهند. اکنون نیز این اعتراض‌های خیابانی استمرار راه فاصله گرفتن مردم از ساختار حاکم است که در برخی مناطق همچون کالیفرنیا و تگزاس به سمت تجزیه‌طلبی نیز پیش رفته است. به عبارت دیگر می‌توان گفت؛ مردمی که برای فرار از ساختار حاکم به ترامپ رأی داده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که تغییر فرد نمی‌تواند مطالبات ضد سرمایه‌داری آنان را محقق سازد؛ بنابراین مرحله جدید اعتراض‌ها را آغاز کرده‌اند که محور آن را مقابله با کل ساختار حاکم بر آمریکا تشکیل می‌دهد. 
با توجه به این اوصاف، استعفاها و تمکین نکردن مقامات آمریکایی در رده‌های مختلف مدیریتی با خواسته‌های ترامپ، می‌تواند برگرفته از همین اعتراض‌های مردمی به ساختار باشد. در میان استعفاها یا برکناری‌ها به دلیل همراهی نکردن با ترامپ دو گزینه را می‌توان در نظر داشت؛ نخست عده‌ای که مخالفت مردم را تهدیدی برای آینده خود دانسته و ترجیح می‌دهند که میدان را ترک کنند تا در جمع متهمان و طردشدگان از سوی مردم نباشند. این عده فروپاشی ساختار را احساس کرده و به دنبال فرار از آن هستند و تلاش دارند تا در جمع عاملان این فروپاشی نبوده و خود را از پیامدهای استمرار اعتراض‌ها رها سازند. دسته دوم که از هر دو طیف جمهوریخواه و دموکرات بوده که بعضاً به دلیل ساختار نظام‌مند حاکم بر آمریکا با رفتن ترامپ نیز در مسند خود مانده‌اند، به دنبال حفظ نظام سرمایه‌داری هستند و این را در نشان دادن ناکارآمدی ترامپ جست‌وجو می‌کنند. شکست ترامپ در اجرای تعهداتش به مردم به منزله فردی که در خارج از چارچوب جمهوریخواه و دموکرات قدرت را در دست گرفته، مؤلفه‌ای برای نشان دادن ناکارآمدی ساختاری ورای این دو حزب است. این امر برای جمهوریخواه و دموکراتی که می‌خواهند خود را تنها جریان‌های حاکم در آمریکا نشان دهند، بسیار اهمیت دارد؛ بنابراین به شکست کشاندن دولت ترامپ را در اولویت داشته که استعفاهای صورت گرفته و البته همراهی نکردن با ترامپ که برکناری اجباری آنان را رقم می‌زند، نمودی از این رفتار است. نکته بسیار مهم آنکه اعتراض‌های مردمی با محوریت اعتراض به ساختار است، در حالی که دو جمهوریخواه و دموکرات برآنند تا آن را مصادره کرده و به نوعی، لیدری آن را عهده‌دار شده تا آن را به سمت خواسته‌های خود سوق دهند. آنها برآنند تا به جامعه چنان القا کنند که در ساختار حاکم بر آمریکا دیدگاه مشابه مطالبات مردمی وجود دارد و بنابراین حرکت مردم باید با بهره‌گیری از اقدامات و طراحی آنان باشد. به عبارتی دیگر، طراحان این سیاست به دنبال تغییر از درون و ایجاد نوع نئوسرمایه‌داری از درون ساختار سرمایه‌داری حاکم هستند.
با توجه به مجموعه گفتارهای مذکور از وضعیت درونی آمریکا می‌توان گفت که وضعیت درونی این کشور در مسیر زوال و گسست نه تنها میان مردم و ساختار؛ بلکه در وسعتی گسترده‌تر در درون ساختار حاکم قرار گرفته است و افرادی مانند ترامپ فقط با هوچی‌گری و فضاسازی جهانی به دنبال پنهان‌سازی این وضعیت هستند. جالب آنکه در گذشته، آمریکا با ایجاد جنگ خارجی (مانند 11سپتامبر) با این گسست مقابله می‌کرد؛ اما اکنون آمریکا توان استفاده از همین گزینه را نیز ندارد و لفاظی‌های جهانی آن علیه کره شمالی، ایران، روسیه و چین نیز فقط رفتارهایی بدون پشتوانه عملی‌ است که به یقین تاریخ مصرف آن چندان طولانی نخواهد بود و به اجبار باید از این هوچی‌گری‌ها دست برداشته و برای حل بحران درونی به انزوای خودخواسته روی آورد.

شاخصه‌های سند توسعه پایدار ـ بخش دوم
   شیرین زارع‌پور/ پس از آنکه اهداف اصلی و فرعی توسعه پایدار مورد توجه کشورهای عضو قرار گرفت، این نگرانی به وجود آمد که شاخصه‌های آن بدون تعریف پذیرفته شده‌اند، به همین منظور گروه‌های خبره و بین سازمانی پیشنهادهایی برای رفع این نگرانی ارائه کردند.
برخی از این شاخصه‌ها عبارتند از: نگرش کودکان به LGBT (مخففی برای زنان هم‌جنس‌باز، مردان هم‌جنس‌باز، دوجنسی‌ها و تراجنسیتی‌ها)، دسترسی به سقط جنین و خدمات بهداشت باروری برای کودکان بدون رضایت والدین، اجرای آموزش جامع جنسیتی بحث‌برانگیز با برنامه‌های حقوق بشر. این موارد و اصطلاحات متعددی که در سند نهایی ظاهر شد اصطلاحاتی هستند که معمولاً برای ترویج حقوق مردان و زنان هم‌جنس‌باز و تراجنسیتی‌ها به کار می‌روند. این اصطلاحات را ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا و دیگر کشورهایی که به شدت سعی در گنجاندن مواردی برای ترویج حقوق LGBTها در اهداف اصلی و فرعی داشتند، در سند گنجاندند. اشاره مستقیم هیلاری کلینتون در 6 دسامبر 2011 در شورای حقوق بشر سازمان ملل در سوئیس، خود شاهدی بر این مدعاست. او عنوان کرد که ترویج حقوق LGBTها یکی از اولویت‌های سیاست خارجی ماست. 

اشکالات ساختاری سند توسعه
ساختار سند توسعه به دلیل مبتنی بودن بر اصول غربی(سکولار، لیبرال) افزون بر اینکه با اعتقادات و مبانی دینی و اسلامی کاملاً در تضاد است، به مصالح ملی کشور نیز خدشه‌های فراوانی وارد می‌کند. برخی از اشکالات ساختاری این سند به شرح زیر است.
1ـ تغییر در نظام ارزش‌ها: مفاهیمی چون اعتقاد به خدا، وحی، معاد، نبوت و امامت، رهبری نظام اسلامی و ولایت فقیه، آزادی توأم با مسئولیت در برابر خدا، ارزش­های انقلاب، حمایت از مستضعفان جهان، مبارزه با استکبار، مصادیق تقوای الهی، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری، عفت، شجاعت، همه مباحثی که به حفظ عزت و اقتدار نظام اسلامی مربوط است، انسجام ملی، بیان تکالیف دینی، توجه به تمدن اسلامی‌ـ ایرانی، آرمانی بودن جامعه عدل مهدوی، خدامحوری نه انسان‌محوری، اهمیت پاکدامنی و ازدواج، استحکام خانواده، ارزش­ها، نقش­ها و مسئولیت­های جنسیتی (دختران‌ـ پسران)، عدالت، قناعت و انضباط مالی و پرهیز از اسراف، معاش حلال، توجه به طبیعت به مثابه امانت الهی، رعایت مرزهای حلال و حرام در رفتارها، بزرگداشت ایام‌الله، تعظیم مجالس و اماکن مذهبی، انس با دعا و توسل، آموزش قرآن و... نه تنها در سند توسعه مغفول است؛ بلکه تغییر در نظام ارزش‌ها و تبدیل شدن به افرادی با نگاه جنسیتی، از اصول مهم این سند است. 
2ـ تأکید بر تساوی جنسیتی: بند 8 بیانیه این‌چئون (صفحه 10 ترجمه رسمی): «تأکید بر برابری و تساوی جنسیتی (gender equality) و اتخاذ رویکردی واحد در حوزه مسائل جنسیتی در متون درسی و آموزش معلمان و ریشه‌کنی خشونت و تبعیض جنسیت‌محور.» تساوی جنسیتی در اهداف 5/4 و 7/4 نیز تکرار شده است.
3ـ آموزش جنسی: بند 63 بیانیه این‌چئون (صفحه 50 ترجمه رسمی): «تدوین سیاست‌ها و برنامه‌ها با هدف ترویج آموزش برای توسعه پایدار... و موضوعاتی از قبیل حقوق بشر، تساوی جنسیتی، بهداشت، آموزش‌های جامع جنسی (comprehensive sexuality education)... نیز مشمول موارد یاد شده هستند.»
4ـ مطابق سند آموزش 2030 باید قوانین و مقرراتی وضع شود تا دختران و زنان 15 تا 49 ساله به اطلاعات، آموزش و مراقبت­های جنسی دسترسی یابند. (ص 61 چارچوب عمل ملی آموزش)
5ـ پذیرش دانشجو بر اساس شکاف جنسیتی: چارچوب عمل ملی، بخش «دسترسی برابر زنان و مردان به فرصت‌های آموزشی با کیفیت»، برابری جنسیتی (و نه عدالت جنسیتی)، مبنای نقشه راه این بخش قرار گرفته و هدف این بخش، رفع کامل «شکاف جنسیتی» در میزان پذیرش دانشجویان مقطع کارشناسی‌ارشد و دکترا در آموزش عالی است. (برای نمونه نوشته شده است که پذیرش دختران در مقطع دکترا از 42 درصد به 50 درصد برسد.) (ص 173 ـ 171)
6ـ ممانعت از ازدواج دختران: چارچوب عمل ملی، بخش «دسترسی برابر زنان و مردان به فرصت‌های آموزشی با کیفیت»: «ممانعت از ازدواج زودهنگام دختران به خصوص در مناطق روستایی و شهرهای کوچک که عملاً مانع دستیابی بیشتر دختران به آموزش می‌شود.»
7ـ اصطلاحات مشترک ولی با مصادیق مختلف به ویژه خشونت و شهروندی جهانی: در بیانیه این‌چئون برخی اصطلاحات و مفاهیم مشترک ارائه شده است، اما معنا و مصداق‌های آن یکسان نیست. برخی از واژه‌ها و عبارات به کار برده شده در متن هر دو سند (مانند خشونت، ارزش‌های فرهنگی مانع تحصیل، دختران، شهروندی جهانی، حقوق بشر، سبک زندگی پایدار، توسعه) ابهاماتی دارد و سؤالات و نگرانی­هایی در زمینه پیامدهای اجرای آنها ایجاد می­کند. از نظر این بیانیه آموزش ­دفاعی، محتوای دفاع­ مقدس و آموزش آیات جهادی می‌تواند ترویج خشونت تلقی شود. ارزش­های دینی و تشکیل خانواده، می­تواند به مثابه ارزش‌های فرهنگی مانع تحصیل تلقی شود. (واحد رصد شورای زنان، شورای عالی انقلاب فرهنگی)

 مهدی امیدی/ وضعیت این روزهای تئاتر ایران را می‌توان نزدیک به قرمز دانست. 25 سال پیش شهید سیدمرتضی آوینی در مقاله‌ای با عنوان «آیا تئاتر زنده می‌ماند؟» فضای کنونی تئاتر ما را چنین پیش‌بینی کرده بود: «تئاتر امروز ايران مصداق شجره‌اي است كه ريشه در عمق خاك ندارد و به طوفاني نه چندان شديد فرو خواهد افتاد... دوران جلوه فروشي طاووس پير غرب گذشته و آن شيفتگي جنون‌آميز كه ما را از تأمل و تفكر در خودمان بازمي‌داشت، فرو نشسته است. عهد بشر با خدا تجديد گشته است و اگر تئاتر از مقتضيات اين تجديد عهد تاريخي غفلت كند، سر از بستر اين بيماري برنخواهد داشت و خواهد مرد.» و امروز می‌بینیم که این سخنان به واقعیت تبدیل شده است؛ تئاتر ما اگر نمرده، زنده هم نيست.
فقط کافی است به برخی از مضامین و مسائل مطرح شده در نمایش‌هایی که در ماه‌های اخیر روی صحنه رفته‌اند، توجه کرد؛ در نمایشی با عنوان «یک دقیقه و سیزده ثانیه» به ظاهر قرار بوده که به معضلات شهری و زنان کارتن‌خواب پرداخته شود؛ اما این نمایش به محفلی برای زیر سؤال بردن ارزش‌های اخلاقی و حتی دین تبدیل شده است. تمام وقت نمایش صرف حرکات و عبارات غیراخلاقی و حتی حرکات موزون زنان شده است. عجیب است که در این نمایش و بسیاری دیگر از آثار تئاتر ما، آنچه حجاب و پوشش حداقلی و همچنین رعایت حریم محرم و نامحرم است، به هیچ وجه رعایت نمی‌شود. گویی سالن‌های تئاتر، منفک از بقیه جامعه هستند!
چندی پیش نیز دو نمایش روی صحنه رفتند که رویکرد محتوایی آنها همجنس‌بازی بود. یکی از این نمایش‌ها به کارگردانی یکی از بازیگران زن سینما و تلویزیون در تالاری که زیرمجموعه تئاتر ایرانشهر است، اجرا شد و در آن موضوعاتی به نمایش درآ‌مد که از شدت وقاحت، توصیف و تشریح آن ممکن نیست؛ اما یکی از محورهای مضمونی آن، تخطئه زندگی زناشویی و حمایت غیرمستقیم از همجنس‌بازی بود. حتی کارگردان نمایش که خودش هم در آن بازی می‌کرد، یکی از نشانه‌های همجنس‌گرایی را روی سینه داشت. هنوز اجرای این نمایش به پایان نرسیده بود که اجرای یک نمایش دیگر با همین محتوا در تماشاخانه‌ای خصوصی آغاز شد. این نمایش هم دقیقاً زندگی زناشویی و ازدواج را تخریب می‌کرد و به طور غیرمستقیم، به ستایش از همجنس‌بازی می‌پرداخت.
همچنین این روزها دو نمایش به طور همزمان اجرا می‌شود که هر دو، سرنوشت تلخ زنان فعال در مراکز فساد پهلوی در دوران انقلاب را دستمایه قرار داده‌اند. هر دو نمایش درباره خشونت انقلابیون علیه این زنان است.
اما مسئله دیگری که در سال‌های اخیر در تئاتر ما جریان یافته، سودجویی با استفاده از سلبریتی‌هاست. برای نمونه، چندی پیش نمایشی با عنوان «اعتراف» با بازی شهاب حسینی اجرا شد که با وجود فقدان ارزش دراماتیک و هنری، اما بلیتی به قیمت چند صد هزار تومان داشت. این هم نوعی مردم‌فریبی است. چرا یک نمایش ضعیف و بی‌محتوا، فقط به دلیل حضور یک ستاره سینما، چنین هزینه‌ای را برای مردم ایجاد می‌کند؟
اتفاقی که درباره نمایشی با عنوان «سی» هم صادق است. این نمایش از چهره‌هایی چون بهرام رادان در بخش بازیگری و همایون شجریان در بخش اجرای موسیقی و آواز استفاده کرده است؛ اما این افراد تنها ظاهر ماجرا هستند و در باطن، با نمایشی توخالی و فاقد ارزش هنری روبه‌رو هستیم. ترفند استفاده از چهره‌های مشهور در نمایش‌ها، هدفی جز کاسبی و خالی کردن جیب مخاطب ندارند! 
به این موارد، نمایش‌های تئاتر آزاد را هم اضافه کنیم که بیشتر شامل ماجراهایی مبتذل، لودگی، حرکات موزون و دیالوگ‌های رکیک هستند. 
متأسفانه با اینکه تئاتر به منزله هنری فاخر و اندیشمند شناخته می‌شود؛ اما آنچه این روزها و در بیشتر موارد در تالارهای نمایشی ما روی صحنه می‌رود، همه چیز دارد به جز هنر و اندیشه! بدحجابی و رعایت نکردن موازین شرعی، استفاده از کلمات و اشارات غیراخلاقی، توهین به ارزش‌ها و آرمان‌های ملی و مذهبی و... محورهای اصلی بیشتر نمایش‌هایی است که در تئاتر حرفه‌ای ما اجرا می‌شوند.
البته نباید تعداد بسیار اندکی از نمایش‌های ارزشمند را که در خدمت آرمان‌های ملی و انقلابی است، نادیده گرفت. نمایش‌هایی مانند «رؤیای آمریکایی» با نقد فرهنگ و تمدن آمریکا، «هفت روز از تیر شصت» درباره واقعه هفتم تیر، «فصل شیدایی» درباره تاریخ اسلام و انقلاب و دفاع مقدس و... که با استقبال خوبی از سوی مردم نیز همراه شدند. 
مشکل اصلی تئاتر امروز ایران، گرفتاری در نحله‌ها و اندیشه‌های تاریخ مصرف گذشته غربی است. با اینکه این سرزمین خود از فرهنگ و تمدنی ریشه‌دار و کهن برخوردار است؛ اما تئاتر ما از سخیف‌ترین نظریات دراماتیک غربی ارتزاق می‌کند که نتیجه‌اش دوری و جدایی تئاتر از فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی و همچنین متن جامعه است. تنها راه نجات تئاتر، بازگشت به خویشتن و احیای هویت دینی و ملی در هنرهای نمایشی است.

صبح صادق برشی از بیانات امام خامنه‌ای در دیدار فضلا و طلاب تهران را تبیین می‌کند
 محمد صرفی/ حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دوشنبه هفته گذشته و در آستانه‌ آغاز سال تحصیلی مدارس علمیه در دیداری سه ساعته با جمعی از فضلا و طلاب حوزه‌ علمیه‌ استان تهران، در بخشی از بیانات‌شان به موضوع کلیدی «تداوم انقلاب» پرداختند. ایشان، برداشت برخی افراد و نویسندگان مبنی بر تمام شدن دوران مبارزه و انقلاب اسلامی را نادرست و «خیانت به انقلاب» دانستند و خاطرنشان کردند: «انقلاب، هنجارهای گذشته را به هم می‌ریزد و هنجارهای جدیدی را به‌ وجود می‌آورد و تداوم انقلاب به معنای حفظ هنجارهای جدید است.»
اکتبر سه سال پیش (2014) مجله آمریکایی اکونومیست در تیتر اصلی روی جلد خود نوشته بود؛ «انقلاب تمام شد» (The revolution is over). این گزارش همان‌طور که از نام آن پیداست مدعی بود ایران دیگر کشوری انقلابی نیست و انقلاب اسلامی سال 1357 را باید تمام شده تلقی کرد. در نمونه‌ای دیگر می‌توان به گزارش می 2015 فایننشال‌تایمز اشاره کرد؛ گزارشی با تیتر «نسل نرمال ایرانی»! که به سرغ جوانانی خاص در ایران رفته و با معرفی آنان به مثابه مشت نمونه خروار، سبک زندگی و افکار و عقاید آنان را نشانه‌ای از پایان انقلابی‌گری و ارزش‌گرایی در ایران معرفی کرده و مدعی است ایران انقلابی در حال تبدیل شدن به ایرانی نرمال است. شاخصه‌های هر دو گزارش و گزارش‌های مشابه نیز تا حد زیادی از یک جنس بوده و یک الگوی خاص را دنبال می‌کنند؛ مساجد خلوت است و جوانان رغبتی به ارزش‌های دوران انقلاب و جنگ تحمیلی ندارند، نوع پوشش‌ها تغییر کرده و جوانان مخالف حجاب هستند، تقییدات مذهبی رنگ باخته و ادعاهایی از این قبیل.
 اینها تنها دو نمونه از مطالب و گزارش‌های القایی غرب از جامعه ایران است، یک جست‌وجوی کوتاه و ساده، مخاطب را با انبوهی از این دست مطالب روبه‌رو می‌کند؛ مطالبی که برخلاف ظاهر مستدل و مستند خود، در واقع نوعی عملیات روانی هستند و به فرموده رهبر معظم انقلاب؛ «دشمن آن ‌وقتی که در میدان، در صحنه‌ عمل نتواند کاری از پیش ببرد، دست به جنگ روانی می‌زند؛ برای مأیوس کردن، برای ناامید کردن، برای خالی کردن دل ملت‌ها. با جنگ روانی و با تهدید سعی می‌کنند ملت‌های مقابل‌شان میدان را خالی کنند. این معنایش این است که در میدان عمل، قدرت مقاومت در مقابل این ملت را نداشته‌اند. این جنگ روانی از اولین روزهای انقلاب تا امروز که سی سال [از آن] می‌گذرد، همچنان ادامه دارد. گاهی می‌گفتند این انقلاب تا دو ماه دیگر بیشتر نمی‌ماند، گاهی می‌گفتند تا دو سال دیگر بیشتر نمی‌ماند.» (14/3/1387)

کدام نرم؟!
سؤال مهمی که در این میان پیش می‌آید آن است که منظور غرب از نرمال در برابر مفهوم انقلابی‌گری- چیست؟ کدام نرم‌ها این نرمال بودن را مشخص می‌کنند و به آن معنا می‌دهند؟ و اساساً چه کسی نرم‌ها را تعیین می‌کند؟ سعید حجاریان نظریه‌پرداز جریان اصلاحات در مقاله‌ای با عنوان «نرمالیزاسیون» (با محتوای اینکه پروژه دولت اعتدال چنانکه توضیح خواهم داد نه دموکراتیزاسیون که نرمالیزاسیون است)که شهریور سال 1394 در بیست‌وهشتمین شماره مجله «اندیشه پویا» منتشر شد، در این باره می‌نویسد: «مطابق تقسیم‌بندی نیکوس پولانتزاس (1979 - 1936)، نویسنده و جامعه‌شناس سیاسی یونانی‌ـ فرانسوی، دو نوع دولت وجود دارد؛ دولت نرمال و دولت استثنایی. این ایده را پولانتزاس کم و بیش از گرامشی گرفته است. پولانتزاس در آثار متقدمش در پی شناخت بحران‌های سرمایه‌داری بود؛ اما آثار متأخرش درباره دولت‌های استثنایی است. او با توضیح مراحل نرمال کردن دولت استثنایی شرح می‌دهد که چگونه می‌توان دولت را پیش‌بینی‌پذیر کرد و حاکمیت قانون ایجاد کرد تا مانع از نوسان‌های پریودیک استثنایی شد. چنانکه پولانتزاس تقریر می‌کند دولت نرمال، دولت سرمایه‌داری صنعتی پیشرفته است. در واقع دولت نرمال یک دولت بورژوادموکراتیک است و در نقطه مقابل دولت نرمال، دولت استثنایی قرار دارد که گاهی در اثر بحران هژمونی دولت سرمایه‌داری پیشرفته بروز می‌کند. پولانتزاس انواعی هم برای دولت استثنایی برشمرده است، از جمله انواع دولت‌های اقتدارگرا و توتالیتر، دولت‌های بناپارتی، بیسمارکی و الیگارشی‌های نظامی و دولت‌های مداخله‌گر در امر خصوصی.»
روایت محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان از دیدار چند سال پیش خود با هنری کیسینجر تحلیلگر معروف آمریکایی نیز در یافتن پاسخی عینی و ملموس برای سؤالات فوق، مفید است. در این مباحثه کیسینجر به ظریف می‌گوید که ایران باید بین بودن به منزله یک ایده (آرمانی انقلابی و تحول‌خواه) و یک دولت، یکی را انتخاب کند. ظریف پاسخ می‌دهد هر زمان که آمریکا چنین کرد، ما هم انتخاب می‌کنیم... کیسینجر می‌گوید اما آمریکا کشوری استثنایی است، ظریف پاسخ می‌دهد ایران هم استثنایی است.
 تعریف پولانتزاس از نرمال بودن را می‌توان در این عبارت مهم خلاصه کرد؛ «دولت پیش‌بینی‌پذیر». یکی از ساحت‌های اصلی چالش و مشکل غرب با جمهوری اسلامی ایران در همین مسئله نهفته است. انقلاب اسلامی به لحاظ ذاتی و ماهیتی این نرم غربی را با چالشی جدی مواجه کرد. دی ماه سال 1356 جیمی کارتر رئیس‌جمهور وقت آمریکا همراه با هیئتی 410 نفره به ایران آمد و محمدرضا پهلوی در کاخ نیاوران از وی پذیرایی کرد. کارتر در حالی که کنار شاه ایستاده بود و رو به دوربین لبخند می‌زد، شاه را محبوب مردم و ایران را جزیره ثبات نامید، یک سال بعد شاه از ایران فرار کرده بود و کمتر از یک ماه پس از آن نیز انقلاب اسلامی پیروز شد تا تمام تحلیلگران و دستگاه‌های اطلاعاتی و محاسباتی آمریکا در شوکی عظیم فرو بروند؛ انقلابی که پیروزی آن سرآغاز اتفاقات پیش‌بینی نشده و البته ناگوار بسیاری برای آمریکایی‌ها بود. 

تراژدی ژاپنی‌های نرمال!
نرمال کردن ایران، یعنی اندیشیدن و طراحی ‌ساز‌وکاری برای جای دادن جمهوری اسلامی ایران در چارچوب‌های مورد نظر و تأیید واشنگتن. از دل این نرمال‌سازی دیگر حزب‌الله لبنان نخواهد جوشید و شیخ زکزاکی‌ها سر برنخواهند آورد. ایران کشوری انقلابی و ژاپن نرمال است. نظامیان آمریکایی در ژاپن دست به جنایت‌های مختلفی می‌زنند و از تجاوز به دختران کم سن و سال ژاپنی نیز ابایی ندارند. اما مشکلی وجود ندارد و دولت ژاپن با تمام قدرت اقتصادی‌اش، نرمال است و جای نگرانی خاصی نیست. پایگاه نظامی آمریکا بیش از 70 سال است که آنجا دایر است و کار خودش را می‌کند. نظامیان آمریکایی و معدود تظاهرکنندگان معترض نیز کار خودشان را می‌کنند. 
اما در ایران ماجرا متفاوت است. هنگامی که قایق نظامیان آمریکایی وارد آب‌های سرزمینی ما می‌شوند، بلافاصله با واکنش جدی مواجه شده و دستگیر و خلع سلاح می‌شوند. همان نظامیانی که عضو بزرگ‌ترین و مدرن‌ترین ارتش‌های جهان بوده و تجاوز به دختران ژاپنی برای‌شان تفریح است، اینجا دست‌ها را بالا برده و زانو می‌زنند و از ترس خود را خیس می‌کنند! رسانه‌ها و تحلیلگران و سیاستمداران آمریکایی البته حق دارند که عصبانی شوند و بگویند که ایران با این کار خود، آمریکا را تحقیر کرد؛ چرا که جمهوری اسلامی ایران نرمال نیست! کشور نرمال مگر با نظامیان آمریکایی سرشاخ می‌شود و آنها را خلع سلاح می‌کند؟! تاکنون چنین حرکتی در کجای جهان و از کدام کشور سرزده است؟

انقلاب مستمر یا مقطعی؟
حجاریان در ادامه مقاله خود می‌نویسد: «عده‌ای مانند تروتسکی خواهان انقلاب مستمر هستند. یا مثل رژی دبره در پی انقلاب در انقلابند. حال آنکه انقلاب یک امر استثنایی است و قاعده، زندگی عادی مردم است... گفتمان اعتدال به دنبال نرمالیزاسیون و عادی‌سازی است. روحانی با گفتمان اعتدال، به دنبال «نرمال کردن قدرت» است... چه کسی تصور می‌کرد وزیر خارجه فرانسه که در مخالفت با ایران در مذاکرات از همه جلو‌تر بود، سرمقاله روزنامه ایران را بنویسد؟... نُرم به معنای هنجار است و روحانی می‌خواهد امور را بهنجار کند تا دیگر ناهنجار نباشد... به هر حال نُرمالیزه کردن در ‌‌نهایت خود،‌‌ همان دموکراتیزه شدن نهاد قدرت و دولت است.» از نظر حجاریان و همفکران او انقلاب پایان یافته است و مردم باید به خانه‌های خود بازگردند! حال آنکه انقلاب را باید جریانی دائمی دانست. شبیه رودخانه‌ای که حیات آن در حرکت آن است. اگر رودخانه به هر دلیلی از حرکت بازایستد، می‌توان آن را رودخانه نامید؟!
البته این قبیل حرف‌های وارداتی و نسخه‌های غربی مربوط به چند سال اخیر نیست؛ بلکه سابقه‌ای طولانی دارد. 15 سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره ادعای پایان انقلاب فرمودند: «چند سال است که پیام‌های متعددی از طرف همان جبهه‌ مقابلی که به آن اشاره کردم، مرتّب به مغز مردم وارد می‌شود که انقلاب تمام شد، انقلاب بیخود است و اصلاً انقلاب غلط است! آنها معنای انقلاب را تحریف می‌کنند و انقلاب را به معنای یک شورش کور، حرکت خشن و بی‌هدف معنا می‌کنند و می‌گویند غلط بود، درست نبود و اصلاً دوران انقلاب‌ها تمام شده است!» (15/11/1381)
وقوع انقلاب اسلامی و ایجاد چالش برای نظم جهانی مورد نظر آمریکا، حقیقتی است که هنری کیسینجر در کتاب جدید خود با نام «نظم جهانی» به آن اشاره کرده و الگوی مد نظر ایران را به‌ مثابه رقیب و بدیلی برای نظم جهانی آمریکایی معرفی کرده است. به اعتقاد کیسینجر، انقلاب اسلامی سبب شد که ایران از دولتی که نظم وستفالی را پذیرفته بود، به دولتی تبدیل شود که پیرو نظم اسلامی مدنظر خود است. وی در این کتاب اشاره می‌کند که انقلاب اسلامی با به چالش کشیدن موازنه قوا و نیز مشروعیت نظام جهانی، به تهدیدی برای نظم بین‌الملل ‌ـ که البته نظم مدنظر آمریکا است ـ تبدیل شده است. از این‌ رو توصیه می‌کند که آمریکا و کشورهای غربی با ایران وارد تعامل شوند و در چارچوب نظم جهانی برآمده از نظم وستفالیایی، نظم جهانی را به جایگاه سابق مدنظر آمریکا برگردانند و ایران را از وضعیت انقلابی دور کنند. ابعاد توصیه تعاملی وی را می‌توان در ماجرای مذاکرات و توافق هسته‌ای دنبال کرد؛ ماجرایی که ظاهر آن برطرف کردن دغدغه غرب نسبت به برنامه هسته‌ای ایران است، اما در لایه‌های زیرین آن راهبردی تعیین کننده و به زعم غرب فیصله‌بخش دنبال می‌شود.

روح سرگردان برجام
دفاع محکم باراک اوباما رئیس‌جمهور پیشین آمریکا در برابر منتقدان برجام دربردارنده این گزاره بود که؛ برجام زمینه را برای تغییر سیاست‌ها و محیط ایران طی 10 سال آینده فراهم می‌کند. این گزاره را می‌توان روح برجام از نظر آمریکایی‌ها دانست؛ موضوعی که با گذشت زمان و دیده نشدن نشانه‌های آن، با اعتراض واشنگتن مواجه شده و جمهوری اسلامی ایران را به نقض روح برجام متهم کرده است. برجام قرار بود ایران را در مسیر تغییر یا همان نرمالیزاسیون قرار دهد. (مقاله مورد اشاره حجاریان نیز حدود یک ماه پس از توافق هسته‌ای نگاشته و منتشر شده است.) 
منطق حاکم بر برجام و آنچه کیسینجر می‌گوید یکسان است. او می‌گوید ایران باید بین انقلابی بودن و دولتی نرمال بودن یکی را انتخاب کند. برجام نیز رویکردی مشابه دارد. مردم ایران باید بین یک کشور انقلابی و محروم و تحت فشار بودن یا کشوری نرمال و بهره‌مند از سازوکارهای آمریکایی از نظام و امپراتوری دلار گرفته تا صدور روادید و... یکی را انتخاب کنند و هیچ راه دیگری نیز پیش پای آنان نیست!

قتلگاه انقلاب
اصلی‌ترین راهکار و راهبرد دشمن برای مقابله با انقلاب و انقلابی‌گری، تحریف و ارائه نسخه بدلی و قلابی است. همان‌طور که از قول رهبر معظم انقلاب اشاره شد، انقلاب را « شورش کور، حرکت خشن و بی‌هدف» معرفی می‌کنند که نسبتی با عقلانیت ندارد. روحیه سازش و محافظه‌کاری را نیز به مثابه عقلانیت و راه پیشرفت و توسعه به خورد ملت و مسئولان می‌دهند. حال آنکه «عقلانیت با محافظه‌کاری فرق دارد. محاسبه‌ عقلانی را با محاسبه‌ محافظه‌کارانه به هیچ‌وجه مخلوط نکنید؛ اینها دو چیز است.» (8/6/1384) و البته عقلانیت نیز با بسنده کردن به امور و دستاوردهای کوچک و خرد تفاوتی عظیم دارد. آمریکایی‌ها برای ایدئولوژی خود صدها، بلکه هزاران میلیارد دلار هزینه می‌کنند و با افتخار نام آن را ارزش‌های آمریکایی می‌گذارند، اما وقتی نوبت به جمهوری اسلامی ایران می‌رسد، دنبال کردن آرمان و ارزش‌ها مخالف عقلانیت و منافع ملی است! 
جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر دستاوردهای شگرفی در حوزه‌های مادی و معنوی مختلف داشته است، اما تا قله نیز راه بسیاری باقی است و در این مسیر روشن و البته پر فراز و نشیب به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ «محافظه‌کاری و اکتفای به آنچه که داریم و نداشتن همت و بلندپروازی در همه‌ زمینه‌های فکر و فرهنگ، قتلگاه انقلاب است.» (22/12/1379)

 ابوذر احمدی/ هفته گذشته «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد در اولین سفر خود به اراضی اشغالی به منظور دیدار با مقامات صهیونیستی و همچنین رهبران فلسطینی وارد قدس اشغالی شد. این سفر سه روزه در شرایطی انجام شد که شورای امنیت درباره تجدید حکم عملیات صلح‌بانی در لبنان موسوم به «یونیفل» بحث و رایزنی می‌کند و انتظار می‌رود آن را ۳۰  آگوست به رأی بگذارد. «نیکی هیلی» سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد از فرمانده نیروهای صلح‌بان «یونیفل» انتقاد کرده و او را به چشم‌ بستن روی تسلیحات «حزب‌الله» متهم کرده است.اما آنچه سفر دبیر کل سازمان ملل متحد به اراضی اشغالی را مهم و تأمل‌برانگیز کرد، دیدار متعدد و فشرده مقامات صهیونیستی با «آنتونیو گوترش» و فرافکنی علیه جمهوری اسلامی ایران بود.نتانیاهو، رئیس دولت جعلی صهیونیستی در دیدار خود با دبیر کل سازمان ملل متحد ایران را به احداث مراکز ساخت موشک هدایت‌شونده در خاک لبنان و سوریه متهم کرد. وی با انتقاد از سازمان ملل متحد، تصریح کرد اسرائیل نمی‌تواند کنار بنشیند تا شاهد گسترش نفوذ ایران در سوریه و لبنان و طرح‌ریزی حزب‌الله و ایران برای  نبرد در دو جبهه علیه تل‌آویو باشد.به نوشته وبگاه روزنامه صهیونیستی «جروزالم‌پست»، نتانیاهو به دبیرکل سازمان ملل تأکید کرده است، اسرائیل حق دارد از خودش دفاع کرده و اجازه ندهد این حلقه محاصره تنگ‌تر شود. وی همچنین افزوده است، بزرگ‌ترین مشکلی که اسرائیل اکنون با آن روبه‌روست، حزب‌الله و سوریه است.این در حالی بود که نتانیاهو پیشتر طی بازدید مشترک از موزه آنچه هولوکاست نامیده می‌شود، به «گوترش» گفته بود ایران در حال تبدیل کردن سوریه به پایگاهی برای نظامیانش و همچنین ساخت کارخانه تولید موشک‌های نقطه‌زن در سوریه و لبنان است.«آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ رژیم غاصب صهیونیستی نیز با تکرار ادعای ساخت کارخانه موشکی در لبنان، گفت: «استقرار موشک‌های نقطه‌زن ایران در لبنان برای اسرائیل غیر قابل تحمل است.» لیبرمن با بیان اینکه اسرائیل آماده است با هرگونه تهدید امنیتی مقابله کند، مدعی شد: «ما در شرایط بسیار پر مخاطره‌ای هستیم؛ زیرا ایران تلاش دارد در سوریه مستقر شود و توازن ژئواستراتژیک منطقه را به نحوی تغییر دهد که اسرائیل از آن متأثر شود.»جالب توجه آنجا بود که در این دیدارها که عمدتاً از سوی صهیونیست‌ها «دیپلماتیک» خوانده می‌شد، «هرتصی هالوی»، رئیس سرویس اطلاعات نظامی ارتش اشغالگر صهیونیستی هم با گوترش دیدار کرد. در این دیدار که جنبه ارائه گزارش اطلاعاتی داشت، «هالوی» اظهار داشت حزب‌الله سلطه خود را بر حکومت لبنان گسترش داده و باید اقدامات بیشتری برای ممانعت از وقوع جنگ در آینده اتخاذ شود. این ژنرال جانی صهیونیست در این دیدار که فرستاده سازمان ملل به خاورمیانه، سفیر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل و معاون مدیرکل دستگاه دیپلماتیک دولت جعلی اسرائیل در امور سازمان‌های بین‌المللی نیز حضور داشتند، تصریح می‌کند: «تلاش ایران به منظور تولید سلاح حساس برای حزب‌الله و در چارچوب صنایع نظامی سوریه تحول خطرناکی است که اسرائیل در برابر آن دست بسته نخواهد ماند.»اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، اینکه مواضع سخت و لحن تند مقامات صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران و حالا به بهانه حضور ایران در سوریه، افزون بر اینکه از هراس و وحشت رژیم غاصب صهیونیستی حکایت دارد، از سناریوی جدید صهیونیست‌ها برای برهم زدن معادلات سیاسی و امنیتی منطقه خبر می‌دهد. به همین منظور، چند نکته مهم ضرورت پیدا می‌کند که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.نخست اینکه، پس از شکست داعش و پیروزی مقاومت، صهیونیسم همه تلاش خود را مصروف برهم زدن معادلات منطقه می‌کند و از این رهگذر، با فرافکنی علیه ایران و حزب‌الله سعی دارد بازی جدیدی را برای حضور جدی‌تر آمریکا و غرب در منطقه شروع کند.دوم اینکه، مقامات دولت جعلی صهیونیستی در اقدامی پیشگیرانه در تلاشند ضمن افزایش ضریب امنیتی خود، از ایجاد خط مواصلاتی مقاومت در منطقه جلوگیری کنند.
   مهدي سعيدي/ انقلاب اسلامي نهضتي براي «شدن» و تغيير جامعه بود که با ميدان‌داري حضرت امام خمينی(ره) و همراهي ملتي شيفته او آغاز شد. تبديل مطالبه «ضرورت سقوط رژيم پهلوي و جايگزيني حکومت اسلامي» به گفتماني فراگير، بسيج نيروها براي به ميدان آمدن، مديريت صحنه با رهبري و زعامت مرجع عالي‌قدر شيعه و ديگر مؤلفه‌های مؤثر در پيروزي انقلاب، جملگي اقداماتي بودند که موجب فروپاشي حکومتي شد که از سوی تمامي قدرت‌هاي جهاني حمايت کامل مي‌شد. در اين ميان، بی‌شک، مؤلفه کليدي موفقيت داشتن روحيه «مبارزه» و ثبات‌قدم در مبارزه بود که توانست همه اراده‌هاي الهي را تجميع کرده و بر اراده‌هاي شيطاني غلبه دهد.
پيروزي انقلاب اسلامي و در ادامه آن شکل‌گيري ساختار و تثبيت نظام جمهوري اسلامي دو گام اولي بود که در مسير تحقق کامل نهضت اسلامي ملت ايران برداشته شد و کار را به گام سوم که تحقق دولت اسلامي است، رساند. هم اکنون کار دشوار شکل دادن به دولت اسلامي مهم‌ترين رسالتي است که پيش روي انقلابيون و همه دغدغه‌مندان نظام اسلامي است و بايد براي تحقق آن تلاش کرد. رهبر معظم انقلاب اسلامي که سال‌هاست بر اين مهم تأکيد دارند، بار دیگر در ديدار اخيرشان با طلاب و روحانيون فرمودند: «ما جامعه‌ اسلامي نداريم، ما دولت اسلامي هم نداريم! از آن مراحل چندگانه‌اي که ما مطرح کرديم، هنوز در دولت اسلامي‌اش مانده‌ايم؛ بعد از دولت اسلامي نوبت جامعه‌ اسلامي است؛ ما اين مراحل را در پيش داريم. ما توانستيم يک انقلاب اسلامي‌ـ يعني يک حرکت انقلابی‌ـ به وجود بياوريم؛ [بعد] توانستيم بر اساس آن، يک نظام اسلامي به وجود بياوريم؛ خيلي خب، تا اينجا توفيق حاصل شده که خب خيلي هم مهم است؛ لکن بعد از اين، ايجاد يک دولت اسلامي است؛ يعني [ايجاد] تشکيلات مديريتي اسلامي براي کشور؛ ما در اين قضيه هنوز خيلي فاصله داريم تا به مقصود برسيم.»(6/6/1396)
اين تعابير به خوبي حکايت از آن دارد که ما هنوز با تشکيل دولت اسلامي فاصله بسیاری داريم و در اين راه حتماً بايد با همه توان مبارزه کنيم. تداوم راه انقلاب و نايستادن در ميانه راه، نيازمند تقويت روحيه انقلابي و توانايي ايستادن در برابر مشکلات و مبارزه با موانع و دشمني‌هايي است که در مسير تحقق آرمان‌ها وجود دارد. نکته قابل ملاحظه آنکه تلاش براي ساختن دولت اسلامي با دشواري‌هاي بيشتري از مرحله پيروزي و تأسيس برخوردار است. مقاومت‌ها در برابر تحقق دولت اسلامي امروز هم از درون و هم از بيرون وجود دارد که غلبه بر آنها تدبير و توان بيشتري مي‌طلبد.
در جبهه داخلي تفکرات ليبرال گاه چهره خود را  اسلامي نيز جلوه می‌دهند، امروز با قرائت‌هاي التقاطي از دولت اسلامي مواجهیم که با الگوي تفکري حضرت امام(ره) و امام خامنه‌ای در مقام طراحان و راهبران نهضت اسلامي ملت ايران، فرسنگ‌ها فاصله دارد. اين تفکرات هم در مباني و هم در الگو و هم در غايت و ابزارها از مرام و مسلک ديگري پيروي مي‌کنند که نمی‌توان بر آن نام دولت اسلامي نهاد! دولت مطلوب ليبرال‌ها دولتي است که به تحقق عدالت به معناي اسلامي آن معتقد نيست، حمايت از محرومان و مستضعفان را وظيفه خود نمي‌داند، ساختن جامعه اخلاقي در اهداف ايشان جايگاهي ندارد، آزادي را مساوي اباحي‌گري مي‌داند، رسالتي براي هدايت و سعادت اخروي جامعه قائل نيست، سودمحوري و منفعت‌طلبي در آن محور همه واگرايي‌ها و همگرایی‌ها است، در برابر بيگانگان و قدرت‌هاي بزرگ منفعل بوده و بيش از ايستادگي و استقامت بر مدار وادادگي و تسليم حرکت مي‌کند.
دشمنان بيروني نيز به خوبي مي‌دانند که اگر نظام اسلامي بتواند از اين پيچ تاریخی تحقق دولت اسلامي بگذرد و نظامي کارآمد و شايسته‌سالار را به منزله الگويي براي مديريت نظام‌هاي سياسي به جهانيان ارائه دهد، خواهد توانست به محوري براي تحول در نظام‌هايي تبديل شود که هم اکنون در بحران‌هاي دولت‌های ليبرال غرق شده‌اند و راهکاري جايگزين نمی‌یابند. وجود چنين الگويي خواهد توانست روند فروپاشي و زوال تمدن غرب را تسهيل بخشد و نظام اليگارشيک سرمایه‌سالاری غرب را که در پوشش «ليبرال‌دموکراسي» پنهان شده، به چالش بکشاند.
قله بلند تحقق دولت اسلامي جز با ايستادگي و مبارزه فتح نخواهد شد؛ فرايندي که بسترساز تحقق حيات طيبه و جامعه مطلوب اسلام است و مي‌تواند مسير را براي سعادت تک‌تک افراد جامعه فراهم آورد؛ از این رو نبايد فراموش کرد که تنها با ايستادگي و مبارزه است که اين آرمان‌ها تحقق عيني خواهند يافت.

گزارش صبح صادق از سلسله همایش‌های تجلیل از گله‌داران و شبانان کشور
 حسن ابراهیمی/  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی برای استمرار بقای انقلاب و شجره طیبه‌ای برای حفاظت و صیانت از ارزش‌های انقلابی است که علاوه بر رصد و مقابله با تهدیدات پیش روی انقلاب، هر روز باید در یک انقلاب جدید تکاملی باشد تا انقلاب اسلامی بتواند به هدف اصلی خود، یعنی ظهور و انقلاب جهانی اسلام برسد. در این مسیر چند سالی است که سپاه به طور جدی محرومیت‌زدایی و توجه به قشر محروم جامعه را یکی از اولویت‌های کاری خود قرار داده و توانمندسازی و کمک به رشد اقتصادی مردم را در برنامه داشته است. سرپنجه‌های سپاه در سراسر نقاط کشور گسترده شده و این نهاد مردمی می‌تواند به خوبی شناسنده مشکلات و رافع آنها باشد. شبانان و گله‌داران کشور قشر مهمی از عشایر هستند که می‌توانند نقش بسیار مهمی در امنیت، اقتصاد و محیط‌زیست داشته باشند. 

گله‌داران و چوپانانی که فراموش شده بودند
حضور سپاه در همه جای کشور سبب شده تا بخشی فراموش شده و مهم از نظر تولید، اقتصاد و امنیت امروز مورد توجه قرار گیرد. امروز حجم زیادی از گوشت گوسفند کشور را قشر گله‌داران و چوپانان تولید می‌کند. چوپانان می‌توانند عیون دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی در مناطق مختلف باشد، حضور بسیار زیاد چوپانان در مناطق مرزی کشور بر اهمیت این مسئله افزوده است. افزون بر این، مدیریت برداشت از مراتع همواره از دغدغه‌های مسئولان محیط‌زیست و دلسوزان این حوزه بوده است که بخشی به دلیل چرای غیر اصولی دام‌ها است که عمدتاً هم ناشی از نداشتن مدیریت و حمایت‌های لازم از چوپانان صورت گرفته است که در همه این موارد قرارگاه محرومیت‌زدایی سپاه وارد شده و قصد دارد با حمایت از این قشر محروم به امنیت، اقتصاد و تولید کمک کند.

سلسله همایش‌هایی
 در 10 استان
قرارگاه محرومیت‌زدایی سپاه با همکاری سازمان بسیج عشایر کشور در ده استان عشایرخیز اقدام به سازماندهی و برنامه‌ریزی برای انسجام گله‌داران و شبانان و کمک به آنها برای بهره‌وری بیشتر کرده که در طی حدود چهار ماه این همایش‌ها برگزار خواهد شد. این همایش‌ها تاکنون در استان‌های کرمانشاه و ایلام برگزار شده است.
سخنرانی مسئولان و نیز سخنرانی نمایندگان جامعه عشایری و چوپانان از مهم‌ترین برنامه‌های این همایش‌ها در استان‌ها است تا در یک مجموعه برنامه در قالب چند ساعت بتوان یک جمع‌بندی کلی از وضعیت داشت. در کنار این به هر یک از شرکت‌کنندگان در این همایش بسته‌ای شامل تجهیزات لازم برای چوپانان اهدا می‌شود.

 اقلام اهدایی
پس از بررسی‌های علمی لازم، در این همایش وسایلی چون؛ کفش نیم پوتین، لباس گرم، ظرف آب، چفیه، دستکش، چراغ هشدار، بسته کمک‌های اولیه، رادیو شارژی، کلاه، چراغ قوه شارژی، سجاده همراه، پانچو، بادگیر و کوله‌پشتی در زمینه اقلام مورد نیاز شبانان و چوپانان به آنها اهدا شد.

گام‌هایی تا برگزاری
برای برگزاری چنین همایش‌هایی مهم‌ترین مسئله داشتن جامعه آماری و ایجاد شبکه اطلاع‌رسانی و دعوت است. پس از مشخص شدن اهداف این همایش‌ها دعوت از مسئولان استانی مربوطه، دعوت از جامعه هدف همایش صورت گرفت و پیش از آن هماهنگی‌های دستگاه‌های مربوطه نیز در جلساتی مطرح شد تا بتوان از بستر این همایش به یک جمع‌بندی کلی برای نظم بخشیدن به موضوع اقتصاد، تولید و امنیت غذایی در حوزه گله‌داران و شبانان دست یافت.

نوآوری سپاه
در اولین همایش گله‌داران و شبانان که در استان کرمانشاه برگزار شد، سردار ریحانی فرمانده سپاه نبی‌اکرم(ص) گفت: «برگزاری چنین همایشی جزو نوآوری‌های سپاه در اهمیت دادن به این قشر زحمتکش، پر تلاش، کم‌هزینه، کم‌توقع و در عین حال تأمین‌کننده عمده فرآورده‌های دامی است.»
وی با بیان اینکه عشایر استان در دفاع مقدس 500 شهید تقدیم انقلاب کرده‌اند، این قشر را یکی از آماده‌ترین اقشار در خیزش‌های انقلابی و مردمی دخیل در انقلاب اسلامی دانست و افزود: «ما موظفیم به مشکلات این قشر توجه ویژه داشته باشیم و این مشکلات را شناسایی کرده و در صدد رفع آنها باشیم.»

سربازان خط مقدم اقتصاد مقاومتی
سردار حزنی فرمانده قرارگاه محرومیت‌زدایی کوثر نیز در این همایش با اشاره به تلاش‌هایی که برای برگزاری چنین همایشی در سطح ده استان کشور در حال انجام است، اظهار داشت: «گله‌داران و شبانان سربازان خط مقدم اقتصاد مقاومتی هستند که علاوه بر امر اقتصاد در تأمین امنیت و عمق‌بخشی به نظام مقدس جمهوری اسلامی تأثیرگذارند.»
وی افزود: «این همایش برای ارج نهادن به مقام و منزلت اجتماعی و تأثیرگذاری این قشر است و با اتصال مستقیم بین شبانان و گله‌داران با مسئولان مشکلات آنها شنیده می‌شود و اقدام عملی برای رفع آنها صورت می‌گیرد.»
سردار حزنی رمز موفقیت در تحقق اقتصاد مقاومتی را تغییر نگرش و نگاه مسئولان به روستا و روستائیان دانست و گفت: «با طرح‌های جامع و نوآوری در روش‌های نگهداری و تولید گوشت و فرآورده‌های دامی می‌توان بازدهی و بهره‌وری ملی را افزایش داد و همه ما در این امر مسئول هستیم.»
وی در پایان ضمن تشکر از تلاش تمام مسئولان در اجرای این همایش تأکید کرد: «باید با زدودن غبار محرومیت‌زدایی از استان کرمانشاه و توجه ویژه به عشایر در این استان بنا به منویات رهبر معظم انقلاب بتوانیم باعث خشنودی قلب امام زمان(عج) و رضایت ولی امر مسلمین جهان شویم.»

سخنرانان همایش
سخنرانی آیت‌الله علما نماینده ولی‌فقیه در استان، مهندس شیخ‌ویسی مدیر کل جنگل‌ها و مراتع استان، دکتر پرور مدیر کل دامپزشکی استان، سردار حزنی فرمانده قرارگاه محرومیت‌زدایی سپاه، سردار علی پاشا رئیس سازمان بسیج عشایر کشور، دکتر شهبازی مدیر کل جهاد کشاورزی استان و تعدادی از نمایندگان جامعه عشایری مهم‌ترین برنامه‌های صبح تا ظهر همایش بود.
در شماره‌های آینده صبح صادق اخبار و گزارش‌های مربوط به همایش‌های دیگر استان‌ها را خواهید خواند.

پای صحبت‌های اصحاب فرهنگ،‌ هنر، دین و حماسه به بهانه بازگشت سردار بی‌سر به وطن
ابوالقاسم طالبی، کارگردان سینما: 
سرما و قدم تو، خوش‌آمدی
همیشه مردان بزرگ بی‌ادعا بودند که پوزه قلدران و مستکبرین را به خاک مالیده‌اند؛ پس سلام ای مردان بی‌ادعا که خطر سگ‌های هار را از نوامیس کشور دور می‌کنید؛ بوسه بر قدم‌های‌تان کمترین وظیفه  است.
به یک نگاه، سرِ تو مدرس تاریخ سربداران شد؛ اینک سر ما و قدم تو، خوش‌ آمدی... .

جمال شورجه، کارگردان سینما:‌
 مدافع حرم یعنی مدافع آزادگی
درود و سپاس همه خوبان عالم بر تو دلاور جهادگر مدافع حرم که دست از دنیا و مافیها شسته‌ای و به حبل‌الله چنگ زده‌ای تا در رضوانش و جوار حق تسبیح‌گویش باشی! مدافع حرم یعنی مدافع حریت و آزادگی، مدافع پاکی و نجابت، مدافع ولایت وسیره علوی و در یک کلام مدافع اندیشه‌ها و افکار و آرای ائمه‌ معصوم(ع). «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم.» 

حبیب احمدزاده، نویسنده:
 حججی راه را به ما نشان می‌دهد
شهدا عامل وحدت و همبستگی هستند. شهید حججی راه را نشان می‌دهد؛ فقط باید برگزارکنندگان مراقب باشند این آیین به منزله یک فرصت مغتنم به تفرقه تبدیل نشود. جامعه بداند شهید حججی در حالی که می‌دانست چه بلایی سرش می‌آید، جلوی دشمن ایستادگی کرد و امروز می‌آموزیم که یک جوان 25 ساله چطور می‌تواند چند بعدی باشد. باید بدانیم محسن پیش از شهادت فرهنگی بوده و در مناطق محروم فعالانه نقش ایفا می‌کرده است. ما امروز به مردانی مانند شهید حججی نیاز داریم که چند بعدی باشند و بتوانند به جوانان ما بگویند  هرجایی نیاز است باید، پای کار باشند. از طرفی هم نشان می‌دهد جوانان ما تحت تأثیر احساسات مدافع حرم قرار نگرفته‌اند؛ بلکه کاملاً فکر شده رفتند. ما نباید تنها به وجه مظلومیت این شهید بپردازیم؛ چون وجه مظلومیت شهید، احساسات است و زود فروکش می‌کند؛ اما او امروز به ما راه نشان می‌دهد. 

حجت‌الاسلام مسعود عالی، کارشناس مذهبی: 
حججی حجت ایستادگی و مردانگی
آثار تشییع شهدا، حفظ روح حماسه و غیرت دینی در جامعه و به طورکل پالایش و غفلت‌زدایی از آن است و در زمانی که انسان‌ها دچار گرد و غبار دنیازدگی و مادی‌گری می‌شوند، همین تشییع‌ها برای زنده شدن دل‌ها حکم کیمیا را دارد. خانواده شهدا به ویژه خانواده شهید حججی هم باید افتخار کنند که این‌گونه خدا به شهیدشان نام و آبرو داد و او را حجتی بر ایستادگی و مردانگی بر سر دفاع از دین و حریم اهل‌بیت(ع) قرار داد.


علیرضا دبیر، قهرمان کشتی جهان: 
نیازمند دعای شهید حججی هستیم
اگر به ماه محرم دقت کرده باشید، کسانی که می‌گویند نمی‌توانیم به تکیه و مساجد برویم، این دسته‌های عزاداری را می‌بینند و این فرهنگ، اشاعه و گسترش پیدا می‌کند. تشییع شهدا هم همین نقش را ایفا می‌کند و باعث می‌شود فرهنگ شهادت گسترش پیدا کند و هرکس در کوچه و خیابان به یک شکل می‌بیند و حس و حالش منتقل می‌شود. ان‌شاء‌الله شهید حججی ما را دعا کند، ما احتیاج داریم او ما را دعا کند. وقتی مصاحبه‌های همسر و خانواده شهید را می‌دیدم، به وجد آمدم. همه داریم از محسن و خانواده‌اش درس می‌آموزیم؛ آنها جوان‌شان را در راه خدا دادند و محکم ایستادند و به آن افتخار می‌کنند. تنها می‌توانم بگویم که خیلی خوب است، آنها دارند فرهنگ‌سازی می‌کنند.

حمیدرضا مقدم‎فر، مشاور رسانه‌ای فرماندهی کل سپاه: 
‌تصویری که یک دنیا حرف داشت
اساساً تشییع شهدا پیام دارد و پیامش در امتداد همان پیام حرکت انقلابی و حرکت ایثارگرانه شهداست؛ اما شهدای مدافع حرم ویژگی متمایزی دارند. اساساً همان ویژگی مهاجرت و جهاد آنها ویژگی تشییع آنها را ممتاز می‌کند. اینها شهدایی هستند نه تنها برای دفاع از کشور خودشان، مرزهای کشور و در مقابل هجمه دشمن، بلکه با خلوص کامل به جهت دفاع از حریم اسلام و اهل‌بیت(ع) پا به میدان نبرد گذاشتند. همین پیام در تشییع پیکر آنها هم نمود دارد! در ببین شهدای حرم هم شهید حججی پیام‌آور ویژه‌ای است؛ چرا که شهیدی است که با انتشار پیام او که یک تصویر بود یک دنیا حرف زده شد و حجم زیادی از پیام‌های ارزشی و دینی و انقلابی منتشر شد و ایشان را به یک الگوی بلامنازع تبدیل کرد. شهید حججی امروز یک نماد است که به عنوان حجت روشن‌بین می‌درخشد و لذا تشییع او هم پیامی مملو از ایستادگی در مقابل دشمن، مقاومت و سر‌دادن در برابر دشمن برای عشق، محبت، اعتقادات و دین است. در دوران دفاع مقدس هم همین‌طور بود؛ وقتی عملیاتی می‌شد و شهدا تشییع می‌شدند، تا مدت‌ها جامعه از یک انرژی جدید معنوی تناول می‌کرد. زمانی که این شهید خداحافظی می‌کند و می‌گوید من عرفه برمی‌گردم و پیکر پاکش عرفه برمی‌گردد، این نشان می‌دهد وی اتصال ویژه‌ای با خداوند داشته که این پیام‌ها گواه بر این رؤیای صادقانه است. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، شهید حججی حجت شد. شاید ریشه القای این مفاهیم از سوی این شهید بزرگوار که حامل این ارزش‌ها بودند، در یک کلام، ‌اخلاص باشد که تشییع پیکر او هم چنین انقلاب عظیم فرهنگی را در جامعه ایجاد خواهد کرد.

پروانه معصومی، بازیگر سینما و تلویزیون:
 همه سر تعظیم فرود آوردند
از لحظه‌ای که این اتفاق برای شهید حججی افتاد، یعنی انتشار آن عکس و عکس‌العملی که همه ما شاهد آن بودیم، واقعاً همه سر تعظیم فرود آوردند. اینکه یک نفر آنقدر شجاعانه و حسین‌وار به سوریه رفته و در آنجا شهید شده، همه را تحت تأثیر این پایمردی خاص سرزمین کربلا و حادثه عاشورا قرار داد. خب! مردم ما هم دیدید که نسبت به قضایای این چنینی چه حالت و چه حسی دارند؛ اکنون هم فکر می‌کنم مردم بسیار خوشحال هستند که پیکر مطهر این شهید به وطن باز می‌گردد؛ برای اینکه خارج از وطن حیف بود و باید جایی باشد که لیاقتش را داشته باشد. خوشبختانه، به خاک خودمان برمی‌گردد و اینجا پیش خودمان و مثل همیشه ایشان را گرامی می‌داریم. جوانان هم از این فرصت فرهنگی می‌توانند نهایت بهره را ببرند. برای خانواده‌شان هم نمی‌توانم پیامی جز شرمندگی بدهم؛ چون که در این مدت خانواده‌اش در رفتار و برخوردهای خودشان جایگاه بلامنازع‌شان را به رخ کشیدند. البته باید هم این طور باشند؛ چون چنین جوان برومندی را پرورش دادند. خوشحالم ایرانی هستم و جوانان ما همیشه افتخارآفرینی کرده‌اند و نشان داده‌اند چه عکس‌العملی نشان داده و خواهند داد. جز اشک شوق و افتخار کردن به این جوان ایرانی چیز دیگری برای گفتن ندارم.

امیر عباسی، مداح اهل ‌بیت(ع):
 روضه رضوان برای او تکرار شد
تشییع شهدا خون ‌تازه‌ای به رگ‌های جامعه تزریق کرده و روح‌های مرده را دوباره احیا می‌کند. در فضای مجازی نکاتی را به عنوان دل‌نوشته برای خانواده‌اش تقدیم کردم. شهید حججی آمد و گفت، راه ولایت همان راه علی است و رهبر برحق همان سیدعلی است. حالا جوان‌ها می‌توانند خودشان راه‌شان را در بین این دو مورد انتخاب کنند. شهید حججی به قول معروف راه را نشان داده، ما هم باید پشت آقا بایستیم و برای انقلاب و اسلام کم نگذاریم و همانند شهید حججی وقت بگذاریم و برای خدمت صادقانه از جان‌مان هم بگذریم. از طرفی هم خوشحالم که محسن به آرزویش رسید و با علاقه‌ای که به مادرش حضرت زهرا(س) داشت و در مراسم عزاداری‌ها برای لب تشنه و سر بریده اربابش گریه می‌کرد، عاشقانه روضه رضوان برای او تکرار شد و حالا لقب سردار بی‌سر را به خودش اختصاص داده است.

حرف آخر!
او محسن است، دانشمند جوانی که در آخرین وصیت خودش هم حمایت و پشتیبانی از ولایت فقیه را به خانواده، دوستان و نسل جدید امروز توصیه کرده و همسرش هم در نوشته‌ای از مردمی که برای همسرش گریسته‌اند، خواسته است تا برای او طلب صبر کرده و بخواهند که بتواند به توصیه‌های همسرش عمل کنند. واقعاً چقدر پیرو راه شهدا بوده‌ایم و در این روزگار به یاد جان‌دادن‌ها و خون‌دادن‌های عاشقانه، سلحشورانه و حماسه‌آفرینانه این مردان بی‌ادعا برای اعتلای اسلام و انقلابی که آنها برای حفظ ارکان اصلی‌اش مثل ولایت از جان‌شان گذشته‌اند، تلاش کرده‌ایم؟
 امروز محسن‌ها به ما می‌گویند با ولایت عاقبت‌بخیر می‌شویم؛ همین‌طور که برای‌مان ثابت شد مردانی انقلابی بودند که در این راه تلاش کردند، اما یک آن غفلت از ولایت آنها را به قعر چاه نفاق‌افکنی برای زیر سؤال بردن ولایت و انقلاب کشانده است. بنابراین محسن‌ها با شهادت‌شان به ما درس بصیرت و توجه به ولایت را داده‌اند و خون‌بهای این آموزه‌ها‌ جان‌شان بوده است. شربت شهادت گوارایت باد. امیدوارم راه و عمل این شهید برای نسل جوان جامعه ما هم درس‌آموز باشد.