حسین عبداللهیفر/ بسیاری از رسانههای اصلاحطلب در فوت ابراهیم یزدی از عبارات غلوآمیزی چون؛ «پیر صبور انقلاب»، «سیاستمدار شکور صبور»، «یار صبور آزادی»، «سیاستمدار نیکنام»، «مرد صبور سیاست»، «ملیگرای میانهرو»، «یک عمر اعتدال»، «مرد قانون» و ... استفاده کرده و به توصیف یکجانبه شخصیت وی پرداختند که البته از باب غمض عین نسبت به خطاهای محرومان از دنیا محل اشکال نیست؛ ولی نادیده انگاشتن برخی حقایق و سوءاستفاده سیاسی از این فضا سبب میشود عدهای با تطهیر یک جریان فکری غلط، نظام اسلامی را به تندروی در مقابل آن متهم کنند؛ از این رو رعایت برخی نکات در این زمینه ضروری به نظر میرسد که به برخی از آنها اشاره میشود:
اول اینکه، غلبه جوّ احساسی و همدردی با غمدیدگان و دلجویی از آنها نباید موجب بیان مطالبی خلاف واقع درباره شخص متوفی شود که قضاوت آیندگان نسبت به وی دچار مشکل شده و به تحریف تاریخ بینجامد.
دوم اینکه، نباید رأفت اسلامی نظام، تدابیر رهبران انقلاب در برخورد با مخالفان اعتقادی و آستانه تحمل بالای حاکمیت و نعمت آزادی نادیده انگاشته شود.
سوم اینکه، ملاک قضاوت درباره اشخاص صرفاً ناظر به جنبه حقیقی آنها نبوده و درباره شخصیتهای سیاسی، به ویژه کسانی که در حد لیدری حزب ایفای نقش کردهاند، از بعد حقوقی نیز به دلیل تأثیری که بر مواضع سیاسی و عملکرد گروه تحت امر میگذارند، باید مورد توجه قرار گیرد.
چهارم اینکه، اگر هم از نظر حاکمیتی، مخالفان اعتقادی مشمول برخورد نظام نمیشود؛ اما برای گروهها و شخصیتهای سیاسی، عقاید و باورهای فرد معیار اصلی تعامل و تقابل است و مسلمانانـ نه لیبرالهاـ مرزهای اندیشه را بیش از عمل و رفتار مورد توجه قرار میدهند؛ از این رو هر گونه تمجید از وی نباید به مفهوم تأیید مواضع و بینش او باشد.
پنجم اینکه، افرادی که مرجعیت فکری و سیاسی دارند، باید به عقایدشان نه به منزله یک فرد؛ بلکه به مثابه یک جریان نگاه شود؛ بنابراین هر گونه تأییدی نباید به معنی تأیید جریان فکری و گروه وابسته به وی باشد.
این در حالی است که متأسفانه در جریان فوت آقای یزدی شاهد آن هستیم که هنوز جنازه وی تشییع نشده، علی مطهری به خود اجازه میدهد به بهانه دفاع از وی، نظام اسلامی را به اشتباه در برخورد با وی متهم کرده و بنویسد: «آسیبی که انقلاب اسلامی ما دچار آن شده، این است که برخی از افراد که دم از انقلابیگری و ولایتمداری میزنند خیال میکنند هر کس که نظری مخالف نظر رسمی نظام داشت باید به شکلیـ خواه حبس یا حصرـ حذف شود و از حقوق اجتماعی خود، مانند آزادی بیان محروم شود؛ چون برای حفظ نظام هر کاری میتوان کرد.... امیدوارم خداوند از جفاهایی که ما به امثال دکتر ابراهیم یزدی کردیم بگذرد و امیدوارم که به نادرستی این راه پی ببریم و تغییر روش بدهیم تا قربانیان جدیدی
پیدا نشود.»
این در حالی است که مرحوم استاد مطهری با بصیرت نافذی که داشت، سالها پیش نسبت به امثال ابراهیم یزدی بدبین بود و از آنها با عنوان «منهائیون»، یعنی کسانی که به دنبال اسلام منهای روحانیت هستند، یاد میکرد و حضرت امام(ره) در پاسخ نامه رسمی وزیر کشور درباره صلاحیت اعضای نهضت آزادی برای حضور در قدرت مرقوم فرمودند:
«نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.»