دوست، عجب امنيت خوبي است!
مي‌تواني با او خودِ خودت باشي!
مي‌تواني دردهايت را هر چند ناچيز، هرچند گران، بي‌خجالت با او در ميان بگذاري!
از حماقت‌هايت بگویی...
دوست انتخاب آزاد توست، اختيار توست!
نامش را در شناسنامه‌ات نمي‌نويسند!
نامت را در شناسنامه‌اش نمي‌نويسند!
دوست عرف نيست،
عادت نيست،
معذوريت نيست،
دوست از هر نسبتي مُبراست !
دوست، سايبان دلچسبي ا‌ست تا خستگي‌ات را با او به فراموشي بسپاری...

 مهدی امیدی/ وضعیت این روزهای تئاتر ایران را می‌توان نزدیک به قرمز دانست. 25 سال پیش شهید سیدمرتضی آوینی در مقاله‌ای با عنوان «آیا تئاتر زنده می‌ماند؟» فضای کنونی تئاتر ما را چنین پیش‌بینی کرده بود: «تئاتر امروز ايران مصداق شجره‌اي است كه ريشه در عمق خاك ندارد و به طوفاني نه چندان شديد فرو خواهد افتاد... دوران جلوه فروشي طاووس پير غرب گذشته و آن شيفتگي جنون‌آميز كه ما را از تأمل و تفكر در خودمان بازمي‌داشت، فرو نشسته است. عهد بشر با خدا تجديد گشته است و اگر تئاتر از مقتضيات اين تجديد عهد تاريخي غفلت كند، سر از بستر اين بيماري برنخواهد داشت و خواهد مرد.» و امروز می‌بینیم که این سخنان به واقعیت تبدیل شده است؛ تئاتر ما اگر نمرده، زنده هم نيست.
فقط کافی است به برخی از مضامین و مسائل مطرح شده در نمایش‌هایی که در ماه‌های اخیر روی صحنه رفته‌اند، توجه کرد؛ در نمایشی با عنوان «یک دقیقه و سیزده ثانیه» به ظاهر قرار بوده که به معضلات شهری و زنان کارتن‌خواب پرداخته شود؛ اما این نمایش به محفلی برای زیر سؤال بردن ارزش‌های اخلاقی و حتی دین تبدیل شده است. تمام وقت نمایش صرف حرکات و عبارات غیراخلاقی و حتی حرکات موزون زنان شده است. عجیب است که در این نمایش و بسیاری دیگر از آثار تئاتر ما، آنچه حجاب و پوشش حداقلی و همچنین رعایت حریم محرم و نامحرم است، به هیچ وجه رعایت نمی‌شود. گویی سالن‌های تئاتر، منفک از بقیه جامعه هستند!
چندی پیش نیز دو نمایش روی صحنه رفتند که رویکرد محتوایی آنها همجنس‌بازی بود. یکی از این نمایش‌ها به کارگردانی یکی از بازیگران زن سینما و تلویزیون در تالاری که زیرمجموعه تئاتر ایرانشهر است، اجرا شد و در آن موضوعاتی به نمایش درآ‌مد که از شدت وقاحت، توصیف و تشریح آن ممکن نیست؛ اما یکی از محورهای مضمونی آن، تخطئه زندگی زناشویی و حمایت غیرمستقیم از همجنس‌بازی بود. حتی کارگردان نمایش که خودش هم در آن بازی می‌کرد، یکی از نشانه‌های همجنس‌گرایی را روی سینه داشت. هنوز اجرای این نمایش به پایان نرسیده بود که اجرای یک نمایش دیگر با همین محتوا در تماشاخانه‌ای خصوصی آغاز شد. این نمایش هم دقیقاً زندگی زناشویی و ازدواج را تخریب می‌کرد و به طور غیرمستقیم، به ستایش از همجنس‌بازی می‌پرداخت.
همچنین این روزها دو نمایش به طور همزمان اجرا می‌شود که هر دو، سرنوشت تلخ زنان فعال در مراکز فساد پهلوی در دوران انقلاب را دستمایه قرار داده‌اند. هر دو نمایش درباره خشونت انقلابیون علیه این زنان است.
اما مسئله دیگری که در سال‌های اخیر در تئاتر ما جریان یافته، سودجویی با استفاده از سلبریتی‌هاست. برای نمونه، چندی پیش نمایشی با عنوان «اعتراف» با بازی شهاب حسینی اجرا شد که با وجود فقدان ارزش دراماتیک و هنری، اما بلیتی به قیمت چند صد هزار تومان داشت. این هم نوعی مردم‌فریبی است. چرا یک نمایش ضعیف و بی‌محتوا، فقط به دلیل حضور یک ستاره سینما، چنین هزینه‌ای را برای مردم ایجاد می‌کند؟
اتفاقی که درباره نمایشی با عنوان «سی» هم صادق است. این نمایش از چهره‌هایی چون بهرام رادان در بخش بازیگری و همایون شجریان در بخش اجرای موسیقی و آواز استفاده کرده است؛ اما این افراد تنها ظاهر ماجرا هستند و در باطن، با نمایشی توخالی و فاقد ارزش هنری روبه‌رو هستیم. ترفند استفاده از چهره‌های مشهور در نمایش‌ها، هدفی جز کاسبی و خالی کردن جیب مخاطب ندارند! 
به این موارد، نمایش‌های تئاتر آزاد را هم اضافه کنیم که بیشتر شامل ماجراهایی مبتذل، لودگی، حرکات موزون و دیالوگ‌های رکیک هستند. 
متأسفانه با اینکه تئاتر به منزله هنری فاخر و اندیشمند شناخته می‌شود؛ اما آنچه این روزها و در بیشتر موارد در تالارهای نمایشی ما روی صحنه می‌رود، همه چیز دارد به جز هنر و اندیشه! بدحجابی و رعایت نکردن موازین شرعی، استفاده از کلمات و اشارات غیراخلاقی، توهین به ارزش‌ها و آرمان‌های ملی و مذهبی و... محورهای اصلی بیشتر نمایش‌هایی است که در تئاتر حرفه‌ای ما اجرا می‌شوند.
البته نباید تعداد بسیار اندکی از نمایش‌های ارزشمند را که در خدمت آرمان‌های ملی و انقلابی است، نادیده گرفت. نمایش‌هایی مانند «رؤیای آمریکایی» با نقد فرهنگ و تمدن آمریکا، «هفت روز از تیر شصت» درباره واقعه هفتم تیر، «فصل شیدایی» درباره تاریخ اسلام و انقلاب و دفاع مقدس و... که با استقبال خوبی از سوی مردم نیز همراه شدند. 
مشکل اصلی تئاتر امروز ایران، گرفتاری در نحله‌ها و اندیشه‌های تاریخ مصرف گذشته غربی است. با اینکه این سرزمین خود از فرهنگ و تمدنی ریشه‌دار و کهن برخوردار است؛ اما تئاتر ما از سخیف‌ترین نظریات دراماتیک غربی ارتزاق می‌کند که نتیجه‌اش دوری و جدایی تئاتر از فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی و همچنین متن جامعه است. تنها راه نجات تئاتر، بازگشت به خویشتن و احیای هویت دینی و ملی در هنرهای نمایشی است.

سرکار خانم کلینتون در خاطرات خودش که چند صباحی دیگر منتشر خواهد شد، ترامپ را فردی چندش‌آور نامیده است. ما نیز با گفتن عبارت «ایییییشششش» حرف ایشان را تأیید کرده و گوشه‌ای از خوبی‌های ایشان و دو رئیس‌جمهور قبلی آمریکا را ذکر می‌کنیم. باشد که همگان بفهمند مسئولان آمریکایی خوبند و فقط همین ترامپ بین‌شان اینجوری شده است.
هیلاری کلینتون: گفته شده کلینتون بسیار مردم را دوست دارد و به آنها عشق می‌ورزد. تا جایی که وقتی می‌خواست به حمله‌ نظامی آمریکا به عراق رأی مثبت بدهد، اول کمی گریه کرد، بعد رأی داد. سرپرستی هزاران داعشی بی‌سرپرست، کمک مالی به فقرای القاعده، ساخت مدرسه برای آموزش رایگان به انتحاریون و... تنها گوشه‌ای از خوبی‌های هیلاری کلینتون است. وی همچنین برای سالمندانی که نمی‌توانند به کلیسا بروند، در خانه‌اش جلسات هفتگی دعا و مناجات برگزار می‌کند.
باراک اوباما: از جوانمردی و بزرگی اوباما زیاد گفته شده است. مثلاً درست است که وی برخلاف قولش، زندان گوانتانامو را تعطیل نکرد؛ اما آخر هفته‌ها یک کارتن کمپوت گیلاس می‌خرید و به ملاقات زندانی‌های گوانتانامو می‌رفت و به مسئولانش توصیه می‌کرد طوری شکنجه کنند که زندانی خیلی دردش نیاید.
جرج بوش: نقل است یک بار قرار بود بوش با یک کشتی‌گیر عراقی مسابقه دهد که پیش از مسابقه نزدیکانش به گوش او می‌رسانند مادر کشتی‌گیر عراقی خیلی برای پسرش گریه می‌کند و نگران است بچه‌اش شکست بخورد. بوش هم برای اینکه دل آن مادر نشکند، در کشتی عمداً شکست می‌خورد. متأسفانه، عده‌ای این داستان را تحریف کرده و به پوریای‌ولی نامی نسبت داده‌اند.
گفتنی است، بعدها برای اینکه آن شکست صوری طبیعی‌تر به نظر برسد، بوش به عراق حمله نظامی هم کرد.
محمدرضا رضایی


ازدواج آسان نشد، کار جوانان مشکل است 
بر سر راه مجردها هزاران مشکل است
بنده رفتم خدمت و دیدم که شمسی کرده شوی 
دیدن شمسی و شویش در خیابان مشکل است
بعد شمسی که زلال و قانع و دل پاک بود 
زندگی با مهوش و مهتاب و باران مشکل است
شغل و مسکن، خودرو و ماه‌عسل‌های گران 
بر من بیکار بدبخت پریشان مشکل است
هم فریزر هم اجاق و تخت و یخچال و پتو 
هم خرید قاشق و چنگال و لیوان مشکل است
در بروجرد و اراک و یزد و یاسوج و دورود 
هر کجایی زندگی مانند تهران مشکل است
گول مردم را نخور، مهریه را سنگین نکن 
در جوانی استراحت توی زندان مشکل است
گفت آقازاده‌ای! رو زن بگیر و گفتمش: 
اختلاس آسان ولی اخلاص در نان مشکل است
هیچ‌کس فکر جوانان نیست، هی وعده وعید 
گوییا تسهیل امر یک مسلمان مشکل است
دولت تدبیر هم می‌گفت آسان می‌شود...
ازدواج آسان نشد اصلاً، کماکان مشکل است
امیر معظمی
حججی مردانه شد، هم‌کاروان کربلا
داد سر را، تا سراید، داستان کربلا
یک شبه طی کرد، راه عشق را با اشتیاق
قابلیت داشت، باشد میهمان کربلا
تربیت یافته مکتب والای حسین(ع)
جان فدا سازد، برای آرمان کربلا
داعشی هرگز نمی‌فهمد شهادت زندگی است
او چه داند، رمزهای جاودان کربلا
انتقامی سخت در پی دارد، این خیره‌سری
صاحبی دارد یقیناً، کودکان کربلا
از سلیمانی هراسان است، داعش روز و شب
وعده‌ای مردانه داده، پهلوان کربلا
تو حماسه آفریدی، آفرین بر عزم تو
رزم تو بر سینه تو زد، نشان کربلا
ای شهید از ما شفاعت کن، به روز رستخیز
با «فرائی» مهربانی کن، به جان کربلا
عبدالمجید فرائی
وعده ديدار ما كى است؟
آقا سلام! عرض ادب! عرض احترام
عرض ارادتم به تو از كودكى مدام
نامه براى عرض ارادت نوشته‌ام
شايد رسد به دست شما أيها الامام 
آقا سؤال! وعده ديدار ما كى است؟
من با تو تشنه زيارت ارباب كربلام
آقا بيا تو را به خدا جان به لب شديم
با ذوالفقار حضرت مولا بكن قيام
لعنت به من كه باعث اشك شما شدم
شرمنده‌ام به جان اباالفضل... والسلام
آرمان صائمى

 رونمایی از کتاب «تک‌سوار دشت زید» 
دلاوری‌های دفاع‌ مقدس بالاتر از شاهنامه بود. کتاب «تک‌سوار دشت زید» شامل زندگینامه شهید اسماعیل قهرمانی، قائم ‌مقام لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) طی مراسمی در خبرگزاری تسنیم رونمایی شد. گلعلی بابایی، نویسنده این کتاب در این مراسم گفت: «بیشتر از همه دلاوری‌هایی که فردوسی در شاهنامه می‌گوید، در دوران دفاع مقدس رخ داد.» این نویسنده حوزه دفاع مقدس با بیان اینکه روش نگارش این کتاب، روشی نو در نگارش زندگی شهدا است، گفت: «در زمان نگارش این کتاب با مشکل منبع مواجه شدیم و بعد به ذهن‌مان آمد از همان مطالبی که با شهید قهرمانی مصاحبه شده، کتاب را بنویسیم که 15 فصل از این کتاب، گفت‌وگو با شهید قهرمانی بوده که از ابتدای زندگی خود تا قبل از آزادسازی خرمشهر را روایت می‌کند و در فصل بعدی نیز به نقل از همرزمان شهید نگارش شده است.» سردار احمد ذوالقدر، جانشین فرمانده سپاه محمدرسول‌الله(ص) تهران بزرگ نیز در این مراسم با اشاره به عنوان کتاب و نام شهید گفت: « کسی نمی‌تواند ادعا کند شهید حججی یا شهید قهرمانی چه اندازه فرصت تقویت شدن نسل خود را داشته‌اند.»


نقاشی دیگری از شهید حججی رونمایی شد
تابلوی نقاشی دیگری از شهید مدافع حرم، محسن حججی که به دست هنرمند جوان بوشهری خلق شده، از سوی مرکز تجسمی حوزه هنری رونمایی شد.
محمدعلی نادری، هنرمند ۲۵ ساله بوشهری که خالق این اثر هنری است، گفت: «شاید تصویر اسارت شهید حججی با تمامی سوزی که دارد و آتشی که به دل هر بیننده‌ای می‌نشاند، زیباترین تصویر برای اثبات مظلومیت امام‌ حسین(ع) و اهل بیت آن حضرت باشد؛ اهل بیتی که یک عمر روضه‌های‌شان را در ذهن‌مان فقط تصویر‌سازی می‌کردیم. تصویری با آن لب‌های خشک و چشمان مظلوم، ولی استوار...»
وی افزود: «هر هنرمندی علاقه‌مند است به هر شکل، حس خود را نشان دهد. من هم سعی کردم با تمام روسیاهی که در مقابل این شهید دارم تصویر لبخندش را نقش بزنم، نقاشی کنم و خطی با نماد آبی آسمان بر چشمانی که نه تنها یک ملت و یک مذهب؛ بلکه تمام دنیا را به ستایش درآورد تا همیشه مظلومیتش در ذهن و خاطر هر بیننده‌ای به این نقاشی باقی بماند و ادای دینی کوچک برای این همه بزرگی ایشان باشد.»



انتشار کتاب نویسنده صهیونیست با مجوز وزارت ارشاد!
کتابی از یک نویسنده صهیونیستی، بدون هیچ‌گونه ممانعتی از وزارت‌ ارشاد دولت تدبیر و امید مجوز انتشار گرفته و به بازار عرضه شده است.  کتاب «انسان خردمند» نوشته «یووال نوح هراری»، نویسنده صهیونیستی، اوایل امسال به بازار آمد. هراری، تاریخدان صهیونیست و دانش‌آموخته دانشگاه عبری بیت‌المقدس و آکسفورد است و اکنون نیز ساکن سرزمین‌های ‌‌اشغالی و مشغول تدریس در همان دانشگاه در بیت‌المقدس است. مجوز انتشار این کتاب در دولت یازدهم و در زمانی که «عباس صالحی»، وزیر فعلی فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون فرهنگی این وزارتخانه بود، صادر شده است. گفتنی است؛ افرادی نظیر باراک اوباما و مارک زاکربرگ خواندن این کتاب را برای دیگران تجویز کرده‌اند.


خاطره مهران مدیری
 از عملیات مرصاد
 مهران مدیری در یک برنامه به بیان خاطراتش از دوران دفاع مقدس و حضور در عملیات مرصاد پرداخت. 
این کمدین در برنامه «ستاره سینما» که به صورت زنده و با حضور تماشاگران در پردیس سینمایی کوروش و پیش از اکران فیلم سینمایی «ساعت ۵ عصر» اجرا شد، در پاسخ به پرسشی درباره حضورش در جبهه گفت: «از سال ۶۶ تا ۶۸ یعنی تا پایان جنگ در جبهه بودم و در عملیات مرصاد و حلبچه هم حضور داشتم. در جبهه هم هر کاری از دستم برمی‌آمد، انجام می‌دادم و چند ماه قبل‌تر، یعنی حدود سال ۶۵ هم در جبهه برای رزمنده‌ها در سنگرها نمایش بازی می‌کردیم. از راه دور به دشمن سنگ هم می‌زدیم، آرپی‌جی هم می‌زدم و مدتی هم راننده آمبولانس بودم.»


معرفی دبیر جشنواره
 فیلم فجر
رئیس سازمان سینمایی در حکمی دکتر «ابراهیم داروغه‌زاده» را به دبیر جشنواره ملی فیلم فجر منصوب کرد.
 داروغه‌زاده در حال حاضر مسئولیت معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان امور سینمایی، سمعی و بصری را نیز عهده‌دار است و در کارنامه کاری وی، مسئولیت‌های مختلف فرهنگی‌ـ هنری مانند؛ مدیرعامل مؤسسه رسانه‌های تصویری وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیر چهارمین جشنواره فیلم شهر با موضوع شهری انسانی برای انسان شهری، مدیرعامل مؤسسه تصویر شهر وابسته به سازمان فرهنگی‌ـ هنری شهرداری تهران، معاون فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی و ... دیده
 می‌شود.


تشییع باشکوه
 بازیگر «اخراجی‌ها» 
پیکر مطهر ابراهیم خلیلی که در فیلم «اخراجی‌ها۱» بازی کرده بود و در درگیری با تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید، با حضور باشکوه مردم تهران تشییع
 شد.
ابراهیم خلیلی، فرزند شهید بود و در جریان عملیات تفحص شهدا یک پای خود را از دست داده و به درجه جانبازی نائل شده 
بود.
او که چندین سال فرمانده پایگاه مقاومت بسیج مسجد سبحان تهران بود در نشریه «شلمچه» به سردبیری و مدیر مسئولی مسعود ده‌نمکی و فیلم سینمایی «اخراجی‌ها1» فعالیت‌های مستمری داشت.


می‌گویی که دنیا برایت به آخر رسیده
و دیگر چیزی تو را مسرور نمی‌کند
حتی تبسم‌هایت تصنعی است
دلتنگ و بیقرار و بی‌حوصله‌ای؟
می‌خواهی بگویم چرا!
چون گاهی یادت می‌رود که کسی هست...
کسی که همه نگاهش با توست
کسی که دعای روز و شبش تو و مردم این سرزمین است 
همو که کلید همه درهای بسته در دستان اوست
همو که اگر بیاید همه فصل‌ها از دم بهارند 
قسم به جاری نگاهش
قسم به نرگسان مستش
قسم به دستان بارانی‌اش
و به خورشید جمالش که 
وقتی بیاید همه ویرانه‌ها گلستان خواهد شد
سامان می‌گیرد کارها
درمان می‌شود دردها
و التیام می‌یابد زخم‌ها
به نام نامی‌اش قسم که چاره فقط خود اوست...

 حسین کارگر/ با آغاز به کار دولت دوازدهم و تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، همه منتظر تحول در عرصه سینما هستند. واقعیت این است که يکي از عرصه‌هاي فرهنگي‌ـ‌ اجتماعي کشور که وابستگی شدیدی به دولت دارد، سينما است. بررسي آنچه در سال‌های گذشته بر سينما رفته، نشان مي‌دهد که سیاست‌های دولت، هنر هفتم را دستخوش فراز‌ونشيب‌هايي قرار داده است. افت يا افزايش فروش فيلم‌ها، ورود يا خروج جريان‌ها و ژانرها، تعطيل شدن يا بازسازي سينماها، پرکار شدن عده‌اي و کم‌کاري گروهي ديگر و فرايندهايي از اين دست، هيچ‌يک در اثر اتفاق و تصادف رخ نداده‌اند؛ بلکه دقيقاً ناشي از نوع مديريت و خط‌مشي دولت‌ها در حوزه سينما بوده است. اين درحالي است که هنر هفتم در کشورهاي صاحب صنعت سینما از جمله؛ هاليوود راه خود را مي‌رود و داراي چشم‌انداز و دستورِ کار معینی است. به همين دليل هم در آمريکا چه بوش رئيس‌جمهور باشد، چه اوباما و چه ترامپ، باز هم هاليوود، مروج سرمايه‌داري و مدافع سلطه‌گري صهيونيسم است، چون سرنوشت و سياست‌هاي آن در جاي ديگري تعيين مي‌شود، این در حالی است که در ايران وضعیت به گونه‌اي دیگر است. سیاست‌گذاری سينما در ایران نه تنها با رفت‌وآمد دولت‌ها و رؤساي‌جمهور بلکه با تغيير وزير ارشاد و معاونت سينمايي وي، سمت و سوي ديگري مي‌يابد.
حال با تغییر دولت این سؤال مطرح است که وزیر ارشاد جدید (سیدعباس صالحی) باید چه مسیری را در پیش بگیرد؟ بی‌تردید، هیچ‌کس از وضع موجود راضی نیست. به طوری که همه اهالي و علاقه‌مندان به هنر هفتم در ايران، خواهان تحول در وضعیت سینما هستند. بهبود وضعیت سینما چاره‌ای جز تغییر ریل‌های حرکت این قطار ندارد. تجربه نشان مي‌دهد که سينماي ايران تا قبل از روي کار آمدن جريان ليبرال‌مآب شبه‌اصلاح‌طلب، حرکتي نسبتاً پويا و زنده‌ را طي مي‌کرد. هرچند در نتيجه سياست‌هاي مصرف‌گرايانه دولت سازندگي، رگه‌هايي از اين نگاه در آثار ملودرام و فيلم‌هاي آپارتماني آن زمان هم ديده مي‌شد؛ اما در مجموع، فضاي کلي سينما در آن دوران سالم بود؛ ولی از سال 76 و روي کار آمدن دولتي جديد، ناگهان آهنگ سينماي ايران رو به زوال و کندي رفت. به گونه‌ای که در پایان دولت اصلاحات، بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی نوشته بود: «اغلب شاخص‌هاي مهم (فروش، استقبال تماشاگران، نرخ استفاده از ظرفيت‌هاي سينما و...) در اين هشت ساله [دولت خاتمي] همواره سير نزولي خود را حفظ کرده است.» و در ادامه: «تعداد تماشاگران سينماي ايران در سال 1365 بيش از ۸۱ ميليون نفر در سال بود و طي سال‌هاي موفق‌تر 1368 و 1369 حتي به بيش از ۸۱ ميليون نفر در سال رسيد... اما اين نرخ در سال‌هاي پاياني دولت خاتمي به شدت نزول کرد و در سال 1382 به 13 ميليون و 229 هزار نفر رسيد و سينماي بحران زده ايران را به نقطه استيصال رساند... يعني در سال‌هاي اصلاحات، سينماي ايران ساليانه 17 درصد از مشتريان خود را از دست داده است.» در سال‌های اخیر (دولت یازدهم) گرچه فروش فیلم‌ها اندکی نسبت به آن دوران بهتر شده است؛ اما هیچ‌کس از وضعیت سینما در این دوران راضی نبود. به زعم بسیاری، فروش بالای برخی از فیلم‌های کمدی ناشی از تنزل سلیقه مخاطبان سینما است.