حسین عبداللهیفر/ مسابقه فوتبال بین ایران و سوریه اگر چه با نتیجه مساوی به پایان رسید، اما یک جریان سیاسی، حضور تعداد معدودی از خانوادههای مقیم سوریه در ورزشگاه آزادی را بهانه قرار داده و به دنبال کسب سه امتیاز این بازی به نفع خود شد. این جریان بدون توجه به تعارض قوانین و تفاوتهای ایدئولوژیک میان دو کشور و حضور خانوادگی تعدادی از زنان سوری، موضوع کهنه ورود زنان به ورزشگاهها را مستمسکی برای پیگیری اغراض سیاسی خود قرار داد.
بی تردید، کسانی که اصرار زیادی در ورود زنان به ورزشگاهها دارند، از وضعیت نامطلوب داخل ورزشگاهها اطلاع داشته و بسیاری از آنها به همسران و دختران خود اجازه ورود به چنین فضاهایی را نمیدهند؛ اما اغراض سیاسی آنها سبب شده است این موضوع را به یکی از مباحث جنجالی چند سال اخیر تبدیل کرده و از آن در راستای اهداف خود بهرهبرداری کنند؛ از این رو، مهمترین پرسشی که در این زمینه مطرح میشود، به اهداف پنهان و آشکار مدافعان این طرح بازمیگردد. اگر چه نکات زیادی را در پاسخ به این پرسش میتوان طرح کرد؛ اما آنچه میتوان ذیل مهمترین اغراض سیاسی جریان حامی این موضوع مطرح کرد، عبارت است از:
1ـ معرفی خود به منزله مدافع حقوق زن و حقوق بشر
ژست حقوق بشری و مخالف تبعیضهای جنسیتی، هدف بسیار مهمی است که یک جریان سیاسی آن را با اهداف داخلی و خارجی دنبال کرده و از این طریق با نشان دادن تمایزات خود با دیگران، همراهی خود را نیز با حامیان حقوق بشر در غرب به نمایش میگذارد. در این زمینه کافی است به جنجال رسانههای وابسته به یک جریان در چند روز گذشته توجه کرد که با شگردهای بسیاری ناکامی تعدادی از بانوان ایرانی در ورود به ورزشگاه آزادی را بزرگنمایی کرده و تصاویری از آنها را که تعدادشان به عدد انگشتان یک دست نیز نمیرسد، پخش کردهاند. نکته جالب در این میان انتشار سخنان خانمی است که به او پیشنهاد شده تا با پرچم سوریه به ورزشگاه برود، اما وی میگوید به دلیل حفظ هویت خودش حاضر به انجام چنین کاری نیست. این در حالی است که فلسفه اصلی مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها همین موضوع مغایرت فضای عمومی حاکم بر اجتماعاتی است که نمیتوان همه ابعاد رفتاری و کلامی آن را کنترل کرد، ضمن آنکه پوشش برخی از تماشاگران و بازیگران نیز میتواند از نظر شرعی مسائلی را ایجاد کند.
2ـ فشار سیاسی به دولت
بخشی از حجم جنجال ایجاد شده درباره این موضوع در روزهای اخیر به علت نیاز یک جریان رسانهای به سوژه به دلیل فشار آوردن به دولت ارزیابی میشود؛ از این رو رفتار دو پهلوی دولتمردان را نکوهش کرده و «دولت را پرمدعا و بدون عمل» خواندهاند. این روند تا جایی پیش رفته است که یک نماینده زن مجلس، وزیر ورزش و جوانان را به سؤال تهدید کرده است.
3ـ تلاش برای جبران کاهش پایگاه اجتماعی خود
این جریان سیاسی پایگاه اجتماعی خود را به دلیل عمل نکردن روحانی به وعدههای انتخاباتی خود، به ویژه وعدههایی که به زنان داده شد در معرض خطر ریزش میبیند؛ از این رو با دامن زدن به این موضوع تلاش میکند سرعت این روند را کاهش دهد.
4ـ قرار دادن مخالفان خود در برابر مردم
هدف مهم دیگر مدافعان ورود زنان به ورزشگاه این است که با ایجاد دو قطبی موافق و مخالف، خود را در قطب مردم و دفاع از مطالبات آنها معرفی کرده و مخالفان را در برابر آن قرار دهند. نکته قابل توجه این است که در روزهای اخیر نهادهای وابسته به رهبری را مخالفان این طرح معرفی کردهاند.
5ـ ژست روشنفکرمآبی با ترویج اباحهگری
مهمترین هدف غوغاسالاران این طرح را باید در برنامهریزی درازمدت و گستره وسیع آنها در سطح بینالملل دنبال کرد که تلاش میکنند تحت عناوین استانداردسازی رفتار نظام جمهوری اسلامی، با ترویج اباحهگری و ایجاد بسترهای ولنگاری فرهنگی، به تثبیت نرم رفتاری نظام جهانی در ایران کمک کرده و با این گونه رفتارها، خود را جانشین مناسبی برای آینده ایران معرفی کنند.