صبح صادق اهداف و گزینه‌های پیش روی ترامپ در مواجهه با توافق هسته‌ای را بررسی می‌کند
 دکتر سیامک باقری‌چوکامی/ آیا کسی فکر می‌کرد دولتمردان آمریکا در کاخ سفید پس از توافق برجام، گزینه‌های مقابله با برجام را مطرح کنند؟ اگرچه در زمان مذاکرات هسته‌ای و در جریان تصویب توافق برنامه اقدام مشترک مخالفت‌هایی در کنگره آمریکا ابراز می‌شد، یا حتی جمهوریخواهان لایحه‌ای برای مخالفت با برجام ارائه داده بودند، اما در داخل کشور نسبت به این تصور یا پیش‌بینی که «دولت آمریکا (نه کنگره) ممکن است به بهانه‌های مختلفی برجام را از حیز انتفاع بیندازد، یا طرح خروج از برجام را مطرح سازد»، بی‌توجهی و بی‌اعتنایی می‌شد و حتی امری نامعقول و خلاف قواعد بین‌المللی معرفی می‌گردید. در حالی که رهبر معظم انقلاب گفته بود؛ به طرف مقابل اعتماد نکنید، فریب لبخند او را نخورید، به وعده‌ نقد که می‌دهد ـ وعده نقد، نه عمل نقد ـ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمی‌گردد و به ریش شما می‌خندد!
با این حال اکنون گمانه‌زنی در خصوص اینکه ترامپ با برجام چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا به تداوم آن خواهد پرداخت، یا از برجام عبور خواهد کرد؟ این عبور چه معنایی دارد؟ آیا به معنای عبور از برجام فعلی و رسیدن به برجام‌های جدید خواهد بود، یا عبور از مفاد و تعهدات از سوی آمریکایی‌ها تلقی می‌شود، یا عبور به مفهوم ابزارسازی برای اعلام فشار و تحریم‌های جدید خواهد بود؟ به یکی از مباحث جدی رسانه‌ها، تحلیلگران و سیاستمداران تبدیل شده است.

گزینه‌های پیش رو
«برجام را پاره خواهم کرد»؛ این جمله‌ای بود که ترامپ در زمان انتخابات و در جمع اعضای آیپک مطرح کرد. جمله‌ای که بسیاری فکر آن را نمی‌کردند. با این وجود، باز هم موضع جدی در قبال آن گرفته نشده بود، به جز رهبر معظم انقلاب که با قاطعیت اعلام کرد؛ اگر آمریکا برجام را پاره کند، ما آن را آتش خواهیم زد. پس از پیروزی، همان‌طور که ترامپ وعده داده بود، برجام یکی از مهم‌ترین اولویت‌های او در کاخ سفید شد، همزمان و به موازات مواضع ترامپ که این توافق را یک فاجعه برای آمریکا و رژیم صهیونیستی می‌دانست، گزینه‌های متعددی پیش روی رئیس‌جمهور آمریکا قرار گرفت.
1ـ خروج پیشدستانه از برجام 
مواضع و رفتار ترامپ نشان می‌دهد که وی شخصاً به خروج هر چه سریع‌تر از برجام معتقد است. او این توافق را یک فاجعه و اقدام احمقانه می‌داند و تاکنون این‌گونه وانمود کرده است که باقی ماندن بر برجام امنیت آمریکا و رژیم صهیونیستی را به خطر خواهد انداخت. جان بولتون نیز اعلام کرده بود که خروج از برجام باید جزو بالاترین اولویت‌های سیاست خارجی ترامپ باشد. نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل نیز تأکید کرد که توافق هسته‌ای را نباید آن قدر بزرگ کرد که غیر قابل نابودی به نظر برسد. در همین راستا ترامپ از افرادی مانند «استیو بنن» استراتژیست ارشد کاخ سفید و «سباستین گورکا» دوست نزدیک بنن خواست تا کاری کنند، او ظرف 90 روز برجام را لغو کند. در همین راستا «درک هاروی» از مشاوران ارشد ترامپ نیز طرح جامعی برای خروج از برجام آماده کرد؛ اما همزمان، این گزینه با واکنش‌هایی در کاخ سفید و خارج از آن روبه‌رو شده است. ارنست مونیز وزیر سابق انرژی آمریکا و یکی از اعضای مذاکره‌کننده در برجام گفت: «خروج از برجام آمریکا را منزوی می‌کند و اروپایی‌ها و دیگران به تعامل با ایران ادامه خواهند داد.» اگرچه هر سه مشاور ترامپ در زمینه برجام یعنی «بنن»، «گورکا» و «هاروی» مجبور به استعفا شدند؛ اما موضوع خروج از برجام همچنان یکی از گزینه‌های پیش روی ترامپ در کاخ سفید است، منتهی با این ویژگی که خروج باید بهانه‌ای داشته باشد. یکی از بهانه‌هایی که ترامپ دنبال می‌کند، اعلام پایبند نبودن ایران به تعهدات برجام است که تیم‌هایی را نیز برای این منظور به کار گرفته است. 
2ـ وادار کردن ایران به خروج
بخشی از منتقدان خروج پیشدستانه کاخ سفید از برجام معتقدند که بهترین گزینه برای خلاص شدن از برجام وادار کردن ایران برای خروج از آن است. باب کورکر، رئیس کمیته روابط خارجی سنا و یکی از طراحان قانون تحریمی جدید  3364. H.R اعلام کرد که به جای پیش‌قدم شدن در خروج از توافق برجام باید تلاش کرد تا ایران طرف برهم‌زننده توافق هسته‌ای باشد، چون ما می‌خواهیم متحدان‌مان با ما همراه باشند. به اعتقاد طرفداران این گزینه، برجام از تعهد پاریس محکم‌تر نیست و اصلاً قرارداد نیست؛ لذا خروج از آن به هیچ مصوبه‌ای نیاز ندارد، کافی است به آن اعتنا نکرد و به تحریم‌های وسیع‌تر علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخت. اعمال تحریم‌های ISA و تحریم 3364. H.R و درخواست‌های فرابرجامی مانند بازدید از تأسیسات نظامی ایران از جمله اقداماتی است که به واسطه آنها انتظار دارند منافع برجام برای ایران به صفر برسد و ناگزیر به خروج از آن شود. گزینه وادارسازی ایران به خروج از برجام، هم در کنگره آمریکا و هم در اندیشکده‌های این کشور و حتی در دولت ترامپ طرفدارانی دارد. در این زمینه دکتر «شیرین هانتر» استاد روابط بین‌الملل دانشگاه جرج تاون واشنگتن معتقد است: «جریانی در داخل دولت ترامپ وجود دارد که واقعاً می‌خواهد ایران را تحریک و وادار به خروج از برجام کند.»
3ـ اصلاح برجام
عده زیادی از مقامات آمریکا در کنگره این کشور و محافل اندیشه‌ای معتقدند که برجام ناقص است و باید اصلاح شود. به اعتقاد این افراد باید کاری کرد که ایران وادار به پذیرش اصلاح برجام شود و محدودیت‌های موقت برنامه‌های هسته‌ای که در برجام پیش‌بینی شده، دائمی شود و پیشرفت غنی‌سازی پس از هشت سال کاملاً متوقف شود و محدودیت‌های موشکی و تسلیحات پیش‌بینی شده نامحدود شود. مواضع تیلرسون وزیر خارجه آمریکا دلالت بر این معنا دارد که برجام باید مورد بازبینی کامل قرار گیرد و نواقص آن برطرف شود. ولید فارس، مشاور ترامپ اظهار داشت، کاخ سفید، برجام را بررسی خواهد کرد و به کنگره خواهد فرستاد و از ایرانیان خواهد خواست تا چند گزینه را تغییر دهند. در این راستا مذاکراتی بسیار فشرده صورت خواهد گرفت. با این وجود، اصلاح برجام در آمریکا طرفداران فراوانی دارد. این دیدگاه از همان فردای توافق برجام رسانه‌ای شد، از جمله دیوید آلبرایت در بخشی از توصیه‌های خود به کنگره و تیم مذاکره‌کننده آمریکایی گفته بود: «کنگره باید با تصویب قانونی، جزئیات توافق، مصداق‌های نقض توافق و جرایم احتمالی را مدون کند؛ واشنگتن پس از سال دهم باید اعلام کند غنی‌سازی نیمه‌تجاری در ایران خلاف هنجارهای منع اشاعه است؛ رفع تحریم‌ها باید به برطرف شدن کامل نگرانی‌های آژانس منوط شود؛ پس از پایان عمر توافق، باید به بهانه عدم صرفه اقتصادی، با توسعه غنی‌سازی مخالفت شود.»
بنابراین، به نظر می‌رسد دستور بازبینی  از سوی ترامپ بر این نکته اشعار دارد که «اصلاح برجام» یکی از گزینه‌های جدی به جای خروج از برجام است. در نهایت کارشناسان معتقدند که دو تا سه ماه دیگر گزارش مفصل تیم بازبینی سیاست آمریکا در قبال ایران، تکلیف را یکسره خواهد کرد.
4ـ حفظ برجام برای اعمال برجام‌های دیگر
برخی از کارشناسان، استراتژیست‌ها و مقامات آمریکایی گزینه حفظ برجام را به ترامپ پیشنهاد داده‌اند. این دسته از افراد معتقدند که برجام با همه نقاط قوت و ضعفش یک فرصت برای آمریکاست که در سایه آن دیگر مؤلفه‌های اقتدار ایران را از طریق فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی تضعیف می‌کند. «مارتین ایندیک» مشاور اجرایی مؤسسه بروکینگز در این زمینه اظهار داشت: «این توافق باعث ایجاد فرصتی ده ساله شد که طی این مدت منطقه از تهدید توانمندی‌های هسته‌ای ایران در امان بماند. مبارزه با ایران در خاورمیانه جنگ‌زده سخت است؛ اما اگر ما علاوه بر خود ایران با قدرت هسته‌ای ایران نیز در یک زمان مبارزه کنیم، همه چیز سخت‌تر می‌شود، مادامی که ایران کاملاً به برجام پایبند باشد، آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش زمانی برای دیگر عناصر عقب‌رانی راهبردی ایران به دست خواهند آورد.»
با توجه به جابه‌جایی‌هایی که در کاخ سفید رخ داده است و هشدارهایی که صاحب‌نظران آمریکایی مانند ریچارد هاوس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در زمینه عواقب خروج یکجانبه آمریکا از برجام داده‌اند و وجود دیگر گزینه‌های پیش رو، به نظر می‌رسد که ترامپ و تیم او تصمیم عجولانه‌ای اتخاذ نکنند. ترامپ تلاش خواهد کرد تا همان‌طور که کوهن معاون پیشین سازمان سیا اظهار داشت، پیش از یافتن اطلاعات کافی در تأیید نظراتش تصمیمی درباره برجام نگیرد. همچنین کاخ سفید گزینه‌ای را اتخاذ خواهد کرد که براساس آن بتواند بخشی از متحدان اروپایی را در کنار خود قرار دهد. بنابراین، او ممکن است دو ماه آینده ایران را ناقض برجام اعلام کند و پایبندی ایران به برجام را نیز تأیید نکند؛ اما تنها به همین یک دلیل دست به خروج یکجانبه از برجام نخواهد زد؛ در مقابل سیاست‌های تحریمی را به بهانه‌های نقض و پایبند نبودن ایران تشدید خواهد کرد تا جایی که به زعم خود، ایران متقاعد به محدودیت‌های بیشتر در برجام شود. چنانکه ترامپ اعلام کرد: «اگر ایران به این توافق پایبند نشود ما اقدامات سخت و شدیدی اتخاذ خواهیم کرد.»

اهداف و چرایی گزینه‌های حفظ، لغو یا اصلاح برجام
تمام گزینه‌های پیش رو، در این موضوع اشتراک نظر دارند که مفاد برجام برای تأمین امنیت ملی آمریکا و متحدان آن به ویژه رژیم صهیونیستی کافی نیست؛ زیرا به زعم طرفداران گزینه‌های موصوف: 
1ـ محدودیت‌های موقت ده ساله یا پانزده ساله در برجام تهدیدکننده امنیت ملی آمریکا است. به تعبیر مایکل روبین چه توافق هسته‌ای را دوست داشته باشید یا از آن بدتان بیاید، زمان آن رو به پایان است. پس وقت آن رسیده است که اهرم‌هایی برای فردای خاتمۀ توافق بسازیم. وقتی مدت توافق منقضی شود، محدودیت‌ها برداشته می‌شوند و یک توافق هسته‌ای با منابع کامل و در مقیاس صنعتی در اختیار ایران می‌ماند؛ آنگاه ایالات متحده چه خواهد کرد؟
2ـ مفاد برجام در زمینه توانایی‌های نظامی، موشکی و تسلیحاتی ایران و محدودیت‌های مربوط به آن در قطعنامه 2231  تأمین‌کننده امنیت ملی آمریکا و متحدان آن نیست. چنانکه پنتاگون در گزارش اواخر سال گذشته که به سفارش کنگره آمریکا تهیه کرده بود، گفته است که از زمان حصول توافق هسته‌ای میان ایران و گروه موسوم به 1+5، توان تهاجمی ایران در فضای سایبری به تدریج تقویت شده و همزمان دقت موشک‌های بالستیک ایران افزایش یافته است. ایران «ذخیره قابل توجهی از موشک‌هایی دارد که قادرند سراسر منطقه از جمله پایگاه‌های نظامی ایالات متحده و اسرائیل را هدف قرار دهند. ایران همچنان به توسعه موشک‌های پیشرفته‌تر ادامه می‌دهد. ایران اعلام کرده است که قصد دارد از سال 2016 به بعد، ماهواره‌بری پرتاب کند که در صورت بازطراحی به صورت یک موشک بالستیک، می‌تواند به برد موشک‌های بالستیک قاره‌پیما هم برسد.»
3ـ توافق هسته‌ای سیاست‌ها و رفتارهای ایران در منطقه را تغییر نداده و قدرت و نفوذ ایران در خاورمیانه بسیار افزایش یافته است. در گزارش پنتاگون آمده است که نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هنوز هم ابزار کلیدی سیاست خارجی و اعمال قدرت این کشور به خصوص در عراق، سوریه، لبنان، بحرین و یمن به شمار می‌آید. تحلیل کیسینجر از موقعیت جدید ایران در منطقه نیز همین حکایت را بازگو می‌کند، آنجا که گفت: «اگر قلمروی داعش تحت هدایت نیروهای سپاه ایران یا نیروهای شیعه وابسته به آن قرار گیرد نتیجه می‌تواند تشکیل کمربند منطقه‌ای باشد که از تهران به بیروت می‌رسد و این امر می‌تواند موجب ظهور یک امپراتوری بنیادگرای ایرانی باشد.» در همین فضا و تحلیل‌ها است که ترامپ اعلام کرد ایران با بی‌ثبات‌سازی غرب آسیا و فراتر از آن در حال نقض روح برجام است! در واقع، به زعم وی برجام قادر به مهار قدرت منطقه‌ای‌ ایران نیست.
بنابراین اهدافی که دولت ترامپ و نمایندگان و سناتورهای آمریکایی در تجدیدنظر یا حفظ آن برای برجام‌های دیگر دنبال می‌کنند این است که:
1ـ با توسل یا از رهگذر برجام باید تحریم‌ها علیه ایران را افزایش داده و دولتمردان ایرانی را به نقطه تغییر محاسبات مجدد رساند.
2ـ با قرار دادن پرونده برجام در فضای خاکستری، باید منفعت‌های ناشی از آن را برای ایران محدود کرد. 
3ـ با طرح گزینه‌های روی میز در خصوص برجام، ریسک‌پذیری سرمایه‌گذاری در ایران را باید بالا برد.
4ـ ایران را وادار به تغییرات رفتاری موردنظر در منطقه کرد و بسترهای ذهنی لازم را برای برجام‌های دو، سه و چهار فراهم کرد.
5ـ ایرانیان را برای برخورداری از برنامه‌های غنی‌سازی هسته‌ای در آینده منصرف و محدودیت‌های موجود در برجام را دائمی کرد.

واکنش ایران
اگرچه تاکنون دولت جمهوری اسلامی ایران به دولتمردان آمریکایی نسبت به نقض برجام و ادعاهای مطروحه از سوی کاخ سفید واکنش معتبری نشان نداده است، اما به نظر می‌رسد همان‌طور که رهبر معظم انقلاب اعلام کرده بودند؛ خروج آمریکا از برجام به هر بهانه به منزله پایان و مرگ برجام و آغاز به کار برنامه‌های هسته‌ای طبق ماده سوم دستورالعمل مجلس شورای اسلامی است. مطابق بند سوم مصوبه مجلس شورای اسلامی در رابطه با الزامات اجرای برجام آمده است: «دولت موظف است هرگونه عدم‌ پایبندی طرف مقابل در زمینه لغو مؤثر تحریم‌ها یا بازگرداندن تحریم‌های لغوشده یا وضع تحریم تحت هر عنوان دیگر را به‌ دقت رصد کند و اقدامات متقابل را در جهت احقاق حقوق ملت ایران انجام دهد و همکاری داوطلبانه را متوقف نماید و توسعه سریع برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز جمهوری اسلامی ایران را سامان دهد، به ‌طوری‌ که ظرف مدت دو سال ظرفیت غنی‌سازی کشور به ۱۹۰ هزار سو افزایش یابد. شورای ‌عالی امنیت ملی مرجع رسیدگی به این موضوع می‌باشد. دولت باید ظرف مدت چهار ماه برنامه خود را برای این منظور جهت تصویب به شورا ارائه نماید.»

مهندس چمران، رئیس شورای عالی استان‌ها گفت: دولت به میزان چند ماه بودجه شورای عالی استان‌ها را پرداخت نکرده است، در حال رایزنی با مسئولان مربوطه هستیم تا صورت مالی شورای عالی استان‌ها را تهیه کرده و به شورای بعدی تحویل دهیم. هم اکنون کارهای اجرایی و اداری شورای عالی استان‌ها در حال انجام است، ضمن اینکه پیگیر طرح‌ها و لوایح باقی‌مانده در کمیسیون‌های تخصصی مجلس شورای اسلامی هستیم.


 مصطفی قربانی/ در حالی که بازی سیاست کشور میان گروه‌ها و جریان‌های سیاسی، به ویژه از دو دهه اخیر، بازی با حاصل جمع صفر بوده که در آن یک طرف بازنده مطلق و طرف دیگر برنده مطلق بوده است؛ این‌گونه که با روی کار آمدن یک جریان، همه نیروها و افراد وابسته به جریان رقیب حذف و نادیده گرفته می‌شدند، تصور می‌شود با نتیجه حاصل شده در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم می‌توان شاهد تغییر در این روند نامطلوب بود. به بیان دیگر، رأی بالایِ 16 میلیونی حجت‌الاسلام رئیسی در انتخابات به طرف مقابل هشدار می‌دهد که نمی‌تواند جریان رقیب خود را به راحتی نادیده بگیرد؛ همان‌گونه که تلاش برخی طیف‌ها در جریان اصولگرا برای نادیده گرفتن رقیب نیز پس از سال‌ها ناکام مانده است. 
در واقع، واقعیت‌های صحنه سیاست کشور حکایت از آن دارد که چرخه بازی شکل‌گرفته میان نخبگان سیاسی و حزبی در سالیان گذشته معیوب بوده و به جای آنکه سبب تسهیل امور و ارتقای روندهای اداره کشور شود، مانع‌آفرین و چالش‌زا بوده و از این‌ رو، معادله بازی از حال بازنده مطلق برنده مطلق و یا همان بازی با حاصل جمع صفر باید به بازی با حاصل جمع مثبت تغییر یابد؛ یعنی اکنون در برهه‌ای قرار داریم که دیگر دوران روابط حذفی و رقابت‌های فرسایشی میان نخبگان سیاسی به پایان رسیده و باید شاهد تعامل و هم‌افزایی میان آنها باشیم. 
در واقع، افزون بر قوت رقبا و قابل ‌حذف نبودن آنها و همچنین، ناکارآمدی و معیوب بودن این نوع بازی در میان نخبگان سیاسی، واقعیت‌های صحنه سیاست، اجتماع و فرهنگ کشور و انباشته شدن حجم مشکلات و نارسایی‌های موجود نیز ایجاب می‌کند که به جای رابطه قلع‌وقمعی میان نخبگان، با مدنظر قرار دادن مصلحت‌های کلان جامعه و نظام اسلامی، رابطه هم‌افزایی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های متقابل همدیگر میان نخبگان برقرار
 شود.
 به طور مشخص‌تر می‌توان گفت، در حال حاضر باید شاهد گذر از نگاه‌های سیاسی در اداره کشور و میان نخبگان بود و به جای آن، باید‌ عمل‌گرایی و نگاه‌های معطوف به حل مشکلات تقویت شود. مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین اصل در برقراری این مهم نیز توجه به لیاقت،‌ شایستگی، کارآمدی، تعهد،‌ تجربه و... به جای توجه به خاستگاه‌ها و وابستگی‌های حزبی و جریانی افراد در انتصاب‌ها است.
 به بیان دیگر، به نظر می‌رسد در وضعیت موجود می‌توان از پایان عصر اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی یا حداقل تجدیدنظر اساسی در این دو سخن گفت. نسخه بدیل نیز وحدت، هم‌نوایی و هم‌افزایی همه نیروهای سیاسی و نخبگان مؤمن و انقلابی، بدون توجه به اصلاح‌طلب یا اصولگرا بودن آنها، همانند سال‌های ابتدایی استقرار نظام جمهوری اسلامی و به ویژه دوران دفاع مقدس است. در واقع، آنچه کشور به آن نیازمند است، بهره‌برداری حداکثری از ظرفیت‌های نخبگان و ایجاد زمینه‌هایی مناسب برای عملکرد همگرایانه نخبگان و نیروهای سیاسی است. 
به نظر می‌رسد، دولت دوازدهم با تلاش برای شکل دادن جریان سوم سعی می‌کند از نگاه‌ها و جریان‌های سیاسی موجود فراتر رفته و وزن و کفه عمل‌گرایی را در خود تقویت کند. هرچند هنوز نتوانسته است آن وحدت مطلوب را شکل دهد و با آن فاصله زیادی دارد. البته درباره جریان سوم برخی صاحب‌نظران معتقدند، از ائتلاف روحانی و لاریجانی پدید آمده و مقدمه‌ای برای انتخابات سال ۱۴۰۰ است. اینکه چقدر این ایده در صحنه عمل قابل تحقق باشد، به گذر زمان نیاز دارد.

 احمدرضا هدایتی/ شاید باورکردنی نباشد، اما بسیاری از ما ممکن است خواسته یا ناخواسته و دانسته یا نادانسته سبب مرگ، جرح یا وارد کردن خسارت سنگین مالی و جانی به دیگران شده باشیم؛ اما چگونه چنین چیزی ممکن است؟ آیا ما هم مرتکب قتل، جرح یا نابودی اموال دیگران شده‌ایم؟ آیا از این طریق، دِینی بر گردن ما قرار گرفته است؟
برای درک بهتر مطلب در گام نخست، باید ماهیت شغلی خودمان را بررسی کنیم. برخی از مشاغل در ارتباط مستقیم با امنیت روحی و روانی جامعه و نیز جان و مال و سلامتی انسان‌ها قرار دارند و کمترین و کوچک‌ترین بی‌دقتی، اهمال‌کاری و تخلف در اجرای آنها می‌تواند در وقایع و حوادث احتمالی آینده مؤثر باشد یا بلافاصله پس از اتمام کار، خسارات عمده یا جبران‌ناپذیری را به ‌همراه داشته باشد.
شغل پزشکی و رشته‌های مرتبط با آن یکی از حساس‌ترین و معروف‌ترین مشاغلی است که معمولاً کار آنها بیش از دیگر مشاغل زیر ذره‌بین قرار دارد و قصور و اشتباه آنها نیز راحت‌تر آشکار می‌شود؛ اما مشاغلی، مانند ساختمان‌سازی و مشاغل مرتبط با آن نیز وجود دارد که اگرچه معمولاً در‌ آنها غفلت می‌شود، اما از این عارضه (تهدید جان و مال افراد جامعه) مستثنی
 نیستند.
چه‌ بسا اماکنی که به علت نقص فنیِ ناشی از تخطی پیمانکار یا قصور و تبانی ناظر در رعایت استانداردهای ساخت‌وساز، کم‌کاری متولی آرماتوربندی در ساخت فوندانسیون یا دیوارها و سقف سازه‌ها، بی‌دقتی جوشکار در استحکام بخشیدن به اتصالات اسکلت فلزی ساختمان و استفاده نصاب دستگاه برودتی و حرارتی یا برقکار و لوله‌کش و امثال آن از لوازم نامرغوب ، به‌ تدریج و به مرور زمان دچار حوادثی، مانند آتش‌سوزی شده یا در برابر کمترین زمین‌‌لرزه، به ‌‌راحتی تخریب و بر سر ساکنان آن آوار شده
 است.
تولیدکنندگان و تعمیرکاران به ‌ویژه تعمیرکاران خودرو و لوازم و وسایل پرخطر، از جمله لوازم برقی، قطعات حساس خودرو و لوازم خانگی و صنعتی یا تجهیزات ایمنی و موارد مشابه آن، گروه دیگری از مشاغل هستند که در ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با جان و مال مردم قرار دارند و هرگونه سهل‌انگاری و بی‌دقتی در انجام خدمات یا استفاده از لوازم و قطعات غیراستاندارد و نامرغوب در کارشان، می‌تواند به بروز حادثه برای کاربران این وسایل بینجامد و ما را به یک قاتل ناخواسته یا نادانسته تبدیل
 کند.
برای نمونه، ممکن است کم‌کاری در انجام وظایف محوله به ما یا نواقص و معایب پنهان خدمت یا محصول تولیدی ما در مشاغل و فعالیت‌های مختلف ناچیز جلوه کند؛ اما همین بی‌دقتی و کم‌کاری، فشار روحی و روانی و بروز بیماری‌های بعدی برای کاربران (افراد جامعه) را در پی داشته باشد و برای نمونه به سکته قلبی در افراد حساس منتهی 
شود.
 آیا با توجه به علت واقعه، ما در مرگ آنها مقصر نیستیم؟ آیا تا به ‌حال از این زاویه به نتایج کار خود اندیشیده‌ایم؟ آیا در آخرت و در محضر الهی می‌توانیم جوابگوی نتایج منفی کار خود
 باشیم؟
به این ترتیب، قاتل و جنایتکار فقط به کسانی اطلاق نمی‌شود که با سلاح سرد و گرم دیگران را به قتل رسانده یا آنان را مجروح می‌کنند، بلکه بسیاری از ما می‌توانیم به همین سادگی در ردیف این‌گونه افراد جای بگیریم، اگر و فقط اگر خدا و پس از آن وجدان ‌کاری و عقوبت کارهای‌مان را در دنیای پس از مرگ فراموش کنیم.

 قربان امینی/ وقتی صدها مسلمان میانماری به دست بودائیان افراطی در مقابل چشمان جهانیان و سازمان‌های بین‌المللی مدافع به اصطلاح حقوق بشر و کشورهای مسلمان، بی‌رحمانه قتل‌عام می‌شوند، سرهای کودکان را بریده و زن و مرد را زنده در آتش می‌سوزانند و باقی‌مانده آنها مجبور به کوچ در سخت‌ترین وضعیت می‌شوند که باز هم تحت تعقیب قرار گرفته و کشته می‌شوند و پناهگاهی برای پناه‌جویان‌شان وجود ندارد و از هیچ نقطه‌ای از عالم بشریت اقدامی در مقابل این کشتار ددمنشانه صورت نمی‌گیرد؛ به راستی چه باید کرد؟
مردان مسلمان روهینگیا وحشیانه کشته می‌شوند و به زنان‌شان تجاوز شده و زیر دست و پا له می‌شوند و کودکان آنها سر بریده شده یا در آتش سوزانده می‌شوند. کشتار بی‌رحمانه‌ای که تصور آن هم بسیار سخت است. درخواست تحقیق از این کشتار، ابراز نگرانی یک سخنگو درباره کشتار مسلمانان، گفت‌وگوی تلفنی دو وزیر خارجه و محکوم کردن در گفتار، دردی از مسلمانان بینوای میانمار دوا نمی‌کند. از سوی دیگر، وقتی کشورهای مسلمان در خوابند یا در فکر تعامل با شیطان بزرگ (آمریکای جنایتکار) هستند، «پاپ فرانسیس» برای نجات مسلمانان میانمار، دعا و طلب کمک می‌کند.
 از سوی دیگر، وقتی کشورهای بزرگ منطقه و کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج‌فارس اقدامی در مقابل وحشی‌گری‌های دولت و ارتش میانمار انجام نمی‌دهند، آن وقت است که چند صد نفر از گروه طالبان به همراه عده‌ای داغستانی، چچنی و عرب به بهانه دفاع از مسلمانان روهینگیا راهی آن کشور می‌شوند.
این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که اذهان مردم جهان را مشغول مناقشات بین کره شمالی و آمریکا و آزمایش بمب و موشک کره و تهدیدات متقابل آن کرده‌اند و گردن‌کلفتان جهان عربده‌کشی می‌کنند و از سویی دیگر چند کشور مسلمان، مانند یمن، بحرین، سوریه و عراق درگیر مقابله با داعش و دیگر تروریست‌های ساخت آمریکا با دلارهای سعودی هستند. 
مسلمانان مظلوم میانمار با سینه‌هایی پر درد، با چشمانی گریان و داغ دیده منتظر اقدام عملی جامعه بین‌الملل، مدافعان حقوق بشر به ویژه کشورهای مسلمان هستند تا حداقل اجازه حیات را داشته باشند. این بی‌تفاوتی آشکار و سکوت ننگین مجامع حقوق بشری و بین‌المللی و داعیه‌داران دفاع از حقوق انسانی به عمق فاجعه افزوده و بودائی‌های افراطی را در تشدید حملات و تعدی علیه مسلمانان با کشتار آنها و تجاوز به دختران و زنان‌شان جری‌تر کرده و وضعیتی به مراتب اسفناک‌تر از پیش پدید آورده است؛ افراطی‌هایی که به نام آزادی، مشغول نسل‌کشی هستند.
انتظار و خواسته از دولت جمهوری اسلامی ایران و دستگاه‌های متولی دیپلماسی کشورمان، همچون وزارت امور خارجه این است که با استفاده از تمامی ابزارهای موجود، با رسواسازی مدعیان دروغین حقوق انسانی و بشری، زمینه را برای محکومیت مرتکبان این فاجعه اسفناک و نسل‌کشی مسلمانان روهینگیا در دادگاه‌های بین‌الملل در حداقل زمان ممکن، فراهم کنند و از طریق رایزنی‌های دیپلماتیک به دولت حاکم میانمار فشار وارد کنند تا از اعمال جنایات ضد بشری علیه مسلمانان ستمدیده جلوگیری شود.
و سخن آخر؛ کسانی که به اصطلاح خودشان زبان دنیا را می‌فهمند، بدانند مسلمانان میانمار نیز انسان هستند و درد و غم را احساس می‌کنند و همچنین حق حیات دارند، منتظر اقدامی عاجل در جلوگیری از ظلم و ستم به خودشان از طریق داعیان حقوق بشر و دولتمردان کشورهای مسلمان به ویژه ایران هستند.