گزارش صبح صادق از هفتمین جشنواره مالک اشتر نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه
هفتمین دوره جشنواره مالک اشتر نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه در حالی برگزار شد که این مجموعه در بین نیروهای مسلح برای سومین سال متوالی توانست در جایگاه عقیدتی‌ سیاسی برتر در نیروهای مسلح شناخته شود.
به گزارش خبرنگار صبح صادق در این جشنواره که در تالار همایش‌های شهید محلاتی نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه برگزار شد، رئیس دفتر نظامی فرمانده معظم کل قوا و نماینده ولی‌فقیه در سپاه به ایراد سخن پرداختند.
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی در این جشنواره با بیان اینکه نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه تفاوت‌های بسیار زیادی با دیگر سازمان‌های عقیدتی و سیاسی نیروهای مسلح دارد، اظهار داشت: «تفاوت مأموریت‌ها، تفاوت ساختارها، وسعت کار، جهت‌گیری‌ها و پشتیبانی از مهم‌ترین تفاوت‌هایی است که نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه با سایر عقیدتی سیاسی‌های نیروهای مسلح دارد؛ اما شباهت‌هایی هم است که این باید در سازوکار سنجش‌های اشراف مدنظر قرار بگیرد.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه با اشاره به حضور نسل جدید روحانیت در نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه افزود: «در این مسئله نباید آزمون و خطا داشته باشیم و باید نسل جدید را تربیت کنیم که دیگر آنها هزینه تجربه‌های ما را ندهند و از تجربه‌ها سود ببرند.»
وی با اشاره به اهمیت «اشراف» افزود: «اشراف را فرمانده معظم کل قوا تأکید دارند و ما هم بر این اساس خیلی مقید هستیم که در این موضوع دقت بسیار شود؛ چرا که صد درصد سود آن به جیب خود ما می‌رود.»
حجت‌الاسلام ‌والمسلمین سعیدی ایجاد رقابت مثبت، تشویق و ترغیب افراد دارای برجستگی‌های ذهنی، گفتمانی و عملکردی برای ادامه کارهای مثبت و انتقال تجارب به زیرمجموعه را برخی کارکردهای اشراف دانست و افزود: «یکی از مسائلی که ما خودمان از طریق اشراف و مانیتورینگ متوجه شدیم نیازی بود که به بسیج اساتید طلاب و روحانیون احساس شد و به این سمت رفتیم و امروز در مشهد، تهران، اصفهان و قم این تشکیلات شکل گرفته است.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه افزود: «در بسیج اساتید حوزه علمیه سه کار را دنبال می‌کنیم که یکی افزایش قدرت تحلیل این بزرگواران در کنار قدرت اجتهاد فقهی بود، دیگری افزایش بینش سیاسی این عزیزان و ارائه مطالبی است که آنها بتوانند به خوبی و با طبقه‌بندی و نظم، به مخاطبان خود ارائه کنند.»
در ادامه سردار محمد شیرازی، رئیس دفتر نظامی فرمانده معظم کل قوا نیز با اشاره به اینکه نگاه فرمانده معظم کل قوا به اشراف به منزله دریچه‌ای است که روی فرماندهان باز شده تا بتوانند عملکرد خود را ببینند، افزود: «امروز در مجموعه نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه و در مجموع عقیدتی سیاسی‌های نیروهای مسلح رشد خوبی داشته‌ایم؛ اما انتظاراتی که ایشان از همه ما دارند خیلی بالاتر از اینها است و ما تا قله‌ها فاصله داریم.»
وی با بیان اینکه فرمانده معظم کل قوا در رابطه با نیروهای مسلح تدابیری دارند که یکی از آنها این است که ورود نیروهای مسلح به کارزار سیاسی ممنوع است، در توضیح افزود: «ایشان تأکید دارند که آگاه کردن و بیان معیارها، جهت دادن به افکار عمومی با بیان معیارها و خارج از جریانات سیاسی باید در نیروهای مسلح به ویژه سپاه دنبال شود.»
رئیس دفتر نظامی فرمانده معظم کل قوا با بیان اینکه سپاه باید به اقتضای شرایط از انقلاب پاسداری کند، ادامه داد: «سپاه باید ببیند که انقلاب امروز به چه چیزی نیاز دارد و چه چیزی را می‌طلبد و بر اساس آن عمل کند.»
وی افزود: «رهبر معظم انقلاب تأکید مؤکد به فرماندهان دارند که بروید و خاطره بگویید و یکی از کارهای مهمی که سپاه انجام داده در بحث دفاع مقدس، همین راهیان نور است که از این فضا برای گرامیداشت دفاع مقدس استفاده می‌شود.»
وی در پایان با تأکید بر اینکه بهره ما به میزان نگاه نزدیک‌مان به موضع ولایت است، خاطر نشان کرد: «موضوع هیئت‌های اندیشه‌ورزی و اینکه توجه شود که چه کاری انجام شده و چه کاری باید انجام شود، مدنظر ما باشد و همواره به فکر تقویت کار باشیم تا به حداقل نقطه مطلوبی که رهبری مشخص کرده‌اند، برسیم.»
در پایان این مراسم فرماندهان، مدیران و نیروهای موفق نمایندگی ولی‌فقیه معرفی شدند و با اهدای لوح از آنها تقدیر شد.

حجت‌الاسلام‌ نعمت‌الله حصارکی گفت:  سامانه «جوابگو» وابسته به پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق(ع) با هدف خدمت‌رسانی به نيروهای مسلح، در موضوعات قرآن و حديث، فقه و احكام، كلام، اخلاق، عرفان، سياست، سبك زندگی، مشاوره‌های عمومی دينی، جوانان و خانواده به کارکنان، خانواده‌ها و فرزندان آنان راه‌اندازی شده است.
 مدیر سامانه جوابگوی پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق(ع)  افزود: مخاطبان می‌توانند برای ارسال سؤال خود از طریق پیامک به شمارة 500020402432 به صورت خلاصه یا از طریق شماره تلفن31125313ـ025 و یا پایگاه اینترنتی javabgoo.com ارتباط برقرار کنند.
حصارکی گفت: برخی از مزیت‌های این سامانه؛ سرعت در جوابگویی به سؤالات در سایت جوابگو و سامانه پیامکی، ارائه خدمات جوابگویی به گروه هدف خاص (خانواده بزرگ نیروهای مسلح)، رعایت نکات امنیتی برای پرسشگران در تمامی مراحل و عدم درج اطلاعات مخاطبان است.

  فتح‌الله پریشان/ هفته گذشته سه تقدیر جداگانه، اما مرتبط با نقش ویژه مدیریت منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران را شاهد بودیم؛ یکی نامه تقدیرآمیز رئیس‌جمهور سوریه به رهبر معظم انقلاب بود. دومی، تحسین نقش جمهوری اسلامی ایران در ثبات سیاسی و استقلال عراق که از سوی سیدعمار حکیم ابراز شد و سومی نگاه ویژه سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان بود که با بازگویی خاطره دیدارش با رهبر معظم انقلاب، اعلام کرد پس از آغاز حوادث سوریه به ایران سفر کرده و با امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران دیدار کرده است. او گفت: «در آن زمان همه به این نتیجه رسیده بودند که دولت سوریه پس از دو یا سه ماه ساقط خواهد شد. ما برای ایشان پروژه‌های طرف متخاصم را تشریح کردیم و گفتیم اگر در دمشق مبارزه نکنیم، در الهرمل، بعلبک، ضاحیه، الغازیه، بقاع جنوبی و جنوب لبنان مبارزه خواهیم کرد. ایشان ضمن موافقت، سخنان ما را تکمیل کرده، افزودند نه ‌تنها در این مناطق، بلکه در کرمان، خوزستان و تهران نیز مجبور به مبارزه خواهیم بود. ایشان تأکید کردند که این جبهه [مقاومت] شامل چند محور می‌شود: محور ایران، محور لبنان و محور سوریه. فرمانده این محور بشار اسد است و باید تلاش کنیم که او پیروز شود و پیروز خواهد شد.»
حدود هفت سال است که سوریه درگیر جنگی تروریستی، نظامی، اقتصادی و رسانه‌ای شده است؛ اما به همت مقاومت مردم سوریه، رهبری هوشمندانه و مقاوم این کشور و حمایت هم‌پیمانان منطقه‌ای، به ویژه جمهوری اسلامی ایران توانسته است با گام‌های استوار به سمت پیروزی حرکت ‌کند. 
نامه تشکرآمیز اخیر رئیس‌جمهور سوریه از ملت ایران که به صورت ویژه خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته شد، نشان از این امر دارد که در منظر مردم و رهبری سوریه، ضلع سوم مثلث عوامل پیروزی‌های پی‌درپی مردم سوریه از اهمیت خاصی برخوردار است؛ همچنین آنها در این میان به نقش هدایتگری امام خامنه‌ای در بزنگاه‌های خطر که نفس‌ها در سینه‌ها حبس شده بود و بسیاری از تحلیلگران منطقه‌ای و نظامی زمان‌های کمتر از سه ماه را برای سرنگونی نظام سیاسی دمشق گمانه‌زنی می‌کردند، نگاه ویژه دارند.
 از این رو، این نامه راهبردی هم برای قدردانی از مدیریت منطقه‌ای جمهوری اسلامی و هدایت‌های داهیانه رهبری معظم انقلاب به نگارش در می‌آید و هم فدیه‌ای است در برابر ایثار مردم مقاوم ایران که در دفاع از کیان کشور مسلمان و برادر سوریه، همانند دوران دفاع مقدس از جان و خون فرزندان عزیزشان گذشتند تا فرزند جهان اسلام را حفظ کنند. همچنین این نامه، آشکارا پیامی هم به خناسانی دارد که به دنبال قرائت وارونه از این حمایت‌ها هستند یا می‌خواهند با تغییر نقش‌ها و جایگاه‌ها، جایگاهی را که حق مردم و نظام اسلامی ایران است و به بیان بشار اسد، ملت ایران مانند سوری‌ها برای آزادی و استقلال سوریه خون داده است، کم‌رنگ جلوه بدهند یا این نقش را به دیگر بازیگران تحولات میدان اعطا کنند. 
این در حالی است که حمایت‌های ایران افزون بر حضور مستشاری به ایجاد یک بلوک قدرتمند سیاسی که روسیه را نیز شامل می‌شود، مبدل شد و عملاً نقشه‌های آمریکا در شورای امنیت را خنثی کرد و اساساً محور شدن جمهوری اسلامی ایران جبهه مقاومت را شکل داد و قدرت نظامی و پشتیبانی هوایی دیگر بازیگران این جبهه با تلاش‌های ایران در خدمت مقاومت قرار گرفت و توانست صحنه توازن نظامی‌ـ میدانی را به نفع مقاومت تغییر بدهد.

  رسول سنائی‌راد/ کاخ سفید که تاکنون بارها جسم و روح برجام را نقض کرده، ولی لاشه آن را برای فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران و تبرئه خود از نقض مکرر و پذیرش مسئولیت این عهدشکنی آشکار و وقیحانه حفظ کرده است، بار دیگر چندین شخص و شرکت را به بهانه همکاری‌های هسته‌ای و موشکی در فهرست تحریم‌ها قرار داد و در عین حال تعلیق تحریم‌های هسته‌ای را نیز برای چهار ماه دیگر تمدید کرد. افزون بر این، همزمان آمریکا تهدید کرده که تا یک ماه دیگر تصمیماتی جدی علیه جمهوری اسلامی ایران اتخاذ خواهد کرد که جملگی نشان از استمرار سیاست فشار سران کاخ سفید علیه کشورمان دارد.
اصلی‌ترین عامل مشوق سران مغرور کاخ سفید در اتخاذ این تصمیمات ظالمانه و بی‌توجهی به الزامات یک توافق بین‌المللی، مفروض غلط و توهمی است که رفتار برخی دولتمردان و سیاست‌بازان ایرانی برای آنان رقم زده است؛ توهمی مبنی بر اینکه دولتمردان ایرانی در وضعیتی قرار دارند که برجام را به هر نحو ممکن حفظ کرده و حاضر به کنار گذاشتن آن نخواهند شد. آنچه به این مفروض و توهم خطرناک کمک کرده عبارت است از:
۱ـ بی‌عملی مسئولان دولتی و دستگاه دیپلماسی و کمیسیون نظارت بر برجام و مجلس شورای اسلامی در برابر نقض مکرر برجام از سوی کاخ سفید و بسنده کردن به واکنش‌های تشریفاتی و محافظه‌کارانه در حد سخنگوی وزارت خارجه.
۲ـ دفاع مستمر و انفعالی دولتمردان به ویژه شخص رئیس‌جمهوری و حامیان حزبی او از برجام و ذکر دستاوردهای خیالی و تأکید بر حفظ آن به منزله یک قرارداد بین‌المللی.
۳ـ بیان دستاوردهای جزئی و اجتناب از بیان نقض‌های مکرر برجام از سوی دولت و حامیان آن و فریب افکار عمومی در داخل و واکنش تند و عصبی به هرگونه نقد داخلی و بیان واقعیت‌های تلخ مربوط به رفتار ظالمانه و نقض‌های مکرر کاخ سفید که برجام را نه تنها بی‌خاصیت کرده، بلکه ابزار جدیدی برای فشار بیشتر اقتصادی و تحریم‌های ظالمانه علیه کشورمان قرار داده است.
۴ـ دلخوشی حامیان برجام به شکاف سیاسی بین اتحادیه اروپا و ترامپ و حمایت بین‌المللی از برجام و جبران هزینه‌های سنگین پذیرش برجام با گشایش‌های احتمالی ناشی از همراهی کشورهای اروپایی با جمهوری اسلامی ایران.
در حالی که نه از جسم و نه از روح برجام چیزی باقی مانده و کاخ سفید این لاشه مثله شده را نیز تنها به مثابه ابزاری برای فشار بر کشورمان، به ‌کار می‌گیرد؛ لازم است وضعیت واقعی برجام برای مردم تبیین شود و کسانی که برای برجام زحمات زیادی کشیده‌اند، امروز نیز زحمت بیان واقعیت‌ها برای جامعه و پرده برداشتن از بدعهدی‌های کینه‌توزانه سران کاخ سفید را نیز پذیرا شده و از غافلگیری در برابر اقدامات ظالمانه آمریکا در ماه‌های پیش‌رو جلوگیری کنند.
بدیهی است که جامعه ما نسبت به حسن نیت و زحمات تیم مذاکره‌‌کننده برای برداشتن تحریم‌های ظالمانه و دور کردن فضای تهدید از کشور تردید ندارند، اما حال که برجام خود وسیله‌ای برای تشدید تحریم و تهدید علیه کشور شده، آیا زمان بیان واقعیت‌ها برای مردم و دادن پیام به دشمن برای تصحیح محاسبه و کنار گذاشتن این توهم و مفروض غلط فرا نرسیده است که دشمن بفهمد صبر و خویشتن‌داری جمهوری اسلامی ایران هم حدی داشته و نقض‌های آشکار و وقیحانه را بی‌پاسخ نگذاشته و اجازه بهره‌گیری سران کاخ سفید از لاشه برجام را بیش از این به بازماندگان کفتارصفت ماکیاولی نخواهد داد.
تجربه ما در طول نزدیک به چهار دهه گذشته نیز نشان داده که هر جا محکم و استوار پای ارزش‌ها، آرمان‌ها و حقوق ملت بزرگ ایران ایستاده‌ایم، دشمن مجبور به عقب‌نشینی شده و هرجا از مواضع خود کوتاه آمده‌ایم، دشمن با خوی استکباری خود گام بعدی را در راستای منافع خود برداشته است؛ فلذا «آزموده را آزمودن خطاست».

گفت‌وگوی صبح ‌صادق با کارشناسان مسائل بین‌المللی درباره جنایت‌ علیه مسلمانان روهینگیا
مجتبی برزگر/ این روزها خبرهای جهان بر روی مسائل کشور میانمار و منطقه روهینگیا متمرکز شده است؛ منطقه‌ای که مسلمانان آن به دست نظامیان و گروه‌های افراطی میانمار مورد هجوم، قتل و کشتار قرار گرفته و خانه‌های‌شان به آتش کشیده شده و اموال‌شان به غارت می‌رود. در سکوت مجامع بین‌المللی و حامیان به اصطلاح حقوق بشری هر روز مسلمانان میانمار طی درگیری به دست بودائیان افراطی و نظامیان کشته می‌شوند و این درگیری‌ها ریشه در اختلافات داخلی این کشور دارد. در واقع می‌توان گفت، یک هولوکاست در این منطقه در حال رخ دادن است و زن، کودک، پیر و جوان آن در حالی جان می‌دهند که مجامع و سازمان‌های بین‌المللی نیز سکوت اختیار کرده‌اند. چندی پیش بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای جلسه‌ درس خارج فقه با اشاره به حوادث فاجعه‌آمیز میانمار، از سکوت و بی‌عملی مجامع جهانی و مدعیان حقوق بشر در قبال این فجایع به ‌شدت انتقاد کردند و با تأکید بر اینکه راه‌حل این قضیه، اقدام عملی کشورهای مسلمان و فشار سیاسی و اقتصادی به دولت بیرحم میانمار است، خاطرنشان کردند: «جمهوری اسلامی باید علیه ظلم در هر نقطه از جهان، صریح و شجاعانه، اعلام موضع کند.» در همین راستا، معظم‌له تشکیل سازمان همکاری‌های اسلامی با موضوع فجایع میانمار را ضروری خواندند. در زمینه ظرفیت‌های دیپلماسی فعال و حمایت از آوارگان و مهاجران مسلمان میانماری نظر دکترحسین شیخ‌الاسلام و دکترسعدالله زارعی دو نفر از تحلیلگران مسائل بین‌المللی را جویا شدیم که به استحضار شما نیز خواهد رسید.
*رهبر معظم انقلاب پیشنهاد دادند برای مقابله با نسل‌کشی در میانمار هر چه زودتر کنفرانس اسلامی برگزار شود؛ نظر شما در این باره چیست؟
شیخ‌الاسلام: این وظیفه همه مسلمانان، خاصه کشورها و حکومت‌های اسلامی است که از حقوق مسلمانانی که پراکنده هستند و جایگاهی ندارند دفاع کنند. کشورهای اسلامی که دارای سازمان مستقلی هستند باید این موضوعات را در دستور کار خود دهند و بهنگام وارد عمل شوند؛ چرا که این روش به نوعی کاربردی‌ترین روش است. بسیاری از کشورهای اسلامی دادوستدهای زیادی با میانمار دارند که از این مهم می‌توانند به مثابه یک اهرم برای متوقف ‌کردن این جنایت بهره گیرند. از نظر دیگر، متأسفانه این یک طرح استکباری و سیاسی است که مسلمانان را از آنجا اخراج کنند. سازمان‌های بین‌المللی در این راستا آن طور که باید و شاید نتوانسته‌اند به وظایف‌شان عمل کنند. می‌دانید که استکبار وقتی در ذیل رشادت‌ها و ایثارگری‌های مردم عراق و سوریه و کمک مستشاری برخی از کشورها، از جمله ایران به بحث مقاومت دید که داعش، مولود تروریستی‌اش در حال افول و نابودی است، پروژه جدیدی به نام میانمار را به راه انداخته تا کشورهای اسلامی را یک بار دیگر در معرض ضعف قرار دهد. 
زارعی: برای اینکه حساسیت قضایای روهینگیا و ماجرای میانمار بهتر بررسی و تحلیل شود، تصور کنیم شهروندان میانماری مسیحی هستند و چنین سرگذشتی از سوی دولت یا ارتش یا حتی بودایی‌ها علیه مسیحیان وجود آمده، در این صورت سازمان ملل، کشورهای اروپایی و آمریکایی چه کار می‌کردند؟ آیا لحظه‌ای در محکوم کردن این ماجرا و تلاش برای متوقف کردن این موضوع تعلل می‌کردند؟! در موارد مشابه شاهد بودیم وقتی داعش در عراق به ایزدی‌ها که شبه‌مسیحی هستند، تعرض کردند سازمان ملل و کشورهای اروپایی چه واکنش تندی نشان دادند. از این رو، کشورهای اسلامی باید بدانند که رسالت سنگینی بر دوش دارند و دفاع از مظلومان میانماری نه تنها به دلیل مسلمان بودن، بلکه به دلیل انسان بودن دارای اهمیت است. در واقع میانمار سنگ محک کشورهای اسلامی است و اگر واکنش نشان ندهند در موارد دیگر هم خودشان مورد تعرض قرار می‌گیرند. در واقع وقتی یک ملتی در مقابل حادثه‌ای از خود سستی نشان دهد، در مورد حوادث و موضوعات دیگر هم مورد طمع قرار می‌گیرد.

* برای مقابله با این فاجعه در سطح بین‌المللی چه راهکارهایی وجود دارد؟
شیخ‌الاسلام: فکر می‌کنم مهم‌ترین راهکار مقابله با این فاجعه و سریال جنایت‌ها و کشتار علیه مردم بی‌دفاع و مظلوم روهینگیا، این است که مسلمانان، دولت‌ها و کشورهای اسلامی به پا خیزند و وظیفه‌شان را انجام دهند.
زارعی: کشورهای اسلامی، از جمله جمهوری اسلامی ایران یا کشور بانفوذ و تأثیرگذاری نظیر هند که ارتباطات گسترده‌ای با دولت میانمار دارد می‌توانند از طریق روابط اقتصادی و غیر اقتصادی وارد شوند و دولت هند را به اعمال فشار بر میانمار وادار کنند. اگر هندی‌ها اراده کنند به راحتی می‌توانند جلوی این نسل‌کشی را بگیرند، روابط سیاسی و اقتصادی می‌تواند مسئولانه و بدون تعلل مورد استفاده قرار بگیرد و وضعیت فعلی میانمار را متوقف کند.

*چطور می‌شود جامعه اسلامی را برای مقابله با این جنایت، بیدار کرد؟
شیخ‌الاسلام: یک بخش عمده‌ای از این مقابله به تبلیغات و کار رسانه‌ای قدرتمند برمی‌گردد. متأسفانه اکثر کشورها به دلیل اینکه زیر یوغ استکبار هستند نتوانستند ورود خوبی به این مسئله داشته باشند، اما باید از ظرفیت‌های بین‌المللی و راهکارهای به روز استفاده کرد و برای بیدار کردن مجامع بین‌المللی و برخی از غفلت‌هایی که در حوزه دیپلماسی اسلامی صورت گرفته، فشار آورد.
زارعی: امروزه جوامع اسلامی در یک سکوت خبری در برابر این فاجعه قرار گرفته‌اند. در واقع، مسلمانان بنابر بحران‌های موجود هر یک سرگرم مسائل داخلی خودشان شده‌اند؛ در حالی که اگر ما به ریشه این مسائل به ظاهر داخلی کشورهای اسلامی توجه کنیم، اینها کم‌وبیش منشأ مشترک دارند. اگر آن منشأ مشترک مورد هدف قرار نگیرد، مسائل داخلی کشورهای اسلامی به این سادگی حل‌وفصل نمی‌شود. در مسئله تروریست که تک‌تک کشورهای اسلامی با آن درگیر هستند، باید گفت که تروریست پدر و مادری دارد و باید به طور مشترک علیه زادگاه تروریست وارد عمل شد. درباره مسئله میانمار هم حقیقت مطلب این است که در اینجا مسلمانان آنچنان سستی نشان می‌دهند که باید منتظر حوادث مشابه در هرجای دیگری در جهان اسلام بود. کاری که باید در وهله اول انجام داد، اطلاع‌رسانی و کار تبلیغی مناسب است. خطرهای سکوت در برابر چنین جنایت‌هایی باید بررسی و فاجعه به خوبی بیان شود تا یک حرکت مشترک دسته‌جمعی در جهان اسلام علیه این جنایات شکل بگیرد.

*چرا در عصر ارتباطات، رسانه و گسترش اطلاعات همچنان فضا به گونه‌ای مدیریت می‌شود که جامعه جهانی چشم به روی این جنایت بزرگ ببندد و عده‌ای به راحتی به جنایت‌های خودشان ادامه بدهند؟
شیخ‌الاسلام: تبلیغات و کارهای رسانه‌ای می‌تواند مؤثر باشد. در زمینه جنایت اخیر هم یک‌سری واکنش‌ها و غوغای رسانه‌ای سبب شد تا این فاجعه بیش از پیش جدی گرفته شود. ما باید از این فرصت ایجاد شده نهایت استفاده را ببریم و با فضاسازی سایبری‌مان به دیگر ملل اطلاع‌رسانی کنیم تا مجامع بین‌المللی بیدار شوند. 
زارعی: کاملاً واضح است تضعیف مسلمانان در دستور کار غرب قرار دارد. در همین سال‌های گذشته کاریکاتورهایی از نشریات اروپایی با هدف بی‌حرمتی به پیامبر اسلام(ص) منتشر شد؛ که هدف آن، این بود که تحریکی ایجاد کنند و آشوبی به راه بیندازند تا در این آشوب در آن جاهایی که مسلمانان در اقلیت روبه‌رشد هستند، کاری کنند که جلوی رشد اسلام گرفته شود. کاری که دولت یا ارتش میانمار انجام می‌دهد، دست کمی از دولت ایتالیا، اتریش، فرانسه و انگلیس در زمینه حمله و بی‌حرمتی به مقدسات اسلامی ندارد. ما باید اینها را در یک مسیر قرار دهیم؛ آنگاه شاهد خواهیم بود که ریشه‌های چنین اتفاقاتی در جهان اسلام خشک می‌شود. 

*آیا برگزاری نشست اسلامی یا بین‌المجالس اسلامی می‌تواند در این راستا مؤثر باشد؟
شیخ‌الاسلام: اینها باید حرکت‌شان را جدا از هرگونه نتیجه انجام دهند. مقرّ بین‌المجالس اسلامی یا بین‌المجالس آسیایی در تهران است؛ اینها باید کار کنند به ویژه آنکه وابستگی‌های کمتری به قدرت‌های بزرگ دارند. 
زارعی: به طور طبیعی نشست اسلامی یکی از آن جاهایی است که باید واکنش سریع نشان بدهد و نگذارد چنین مصیبت‌هایی در سکوت خبری ادامه پیدا کند.

*چرا جمهوری اسلامی آن‌طور که باید و شاید با این موضوع در چند سال گذشته برخورد نکرده است؟
شیخ‌الاسلام: به نظر من، جمهوری اسلامی برخلاف انتقادات بسیار، در ماجرای میانمار وظیفه خود را خوب انجام داده و می‌دهد. از جمله اینکه در نشست اسلامی آقای روحانی، رئیس‌جمهور مطرح کردند که «ما تلاش کردیم کمک برسانیم. هیئت‌هایی را به سازمان‌های بین‌المللی فرستادیم و صدای‌مان را بلند کردیم.» از عالی‌ترین مقام که رهبر معظم انقلاب باشند تا روزنامه‌نگارهای‌مان در این قضیه دخیل هستند.
زارعی: متأسفانه، اولویت وزارت خارجه ما گسترش مناسبات با جهان اسلام نیست؛ وزارت خارجه ما یکی دو نقطه مرکزی سیاسی را علامت‌گذاری کرده و همه توجهات وزارت خارجه در آنجاست. اگر حجم مسافرت‌های وزارت خارجه را مشاهده کنید، متوجه می‌شوید که اساساً شرق آسیا، آفریقا و حوزه عربی در برد دیپلماتیک ما نیست یک حوزه‌های خاصی مورد توجه دیپلماتیک ماست که این مسئله سبب می‌شود وقتی حادثه‌ای در جایی علیه مسلمانان پیش می‌آید، ما اساساً خبر را با تأخیر دریافت ‌کنیم و در وقت واکنش هم به حداقل‌ها بسنده می‌شود؛ در حالی که شأن یک کشور انقلابی بیش از اینهاست. 

  محمدرضا مرادی/ عربستان در چند سال گذشته سطح روابط خود با رژیم صهیونیستی را از حالت پنهان به حالت نیمه‌آشکار درآورده است. در واقع از زمان سلطنت ملک سلمان سیاست‌های عربستان بر این امر استوار شده است که زمینه‌ها را برای برقراری روابط رسمی با صهیونیست‌ها فراهم کنند. از این رو در دو سال گذشته مقامات رسمی و نیمه‌رسمی عربستان دیدارهای متعددی با مقامات صهیونیستی داشته‌اند. در همین زمینه سه ماه پیش عزرائیل کاتز، وزیر اطلاعات و حمل‌ونقل اسرائیل، از ملک‌سلمان، پادشاه عربستان خواست از بنیامین نتانیاهو برای سفر به عربستان دعوت به عمل آورد و همچنین ولی‌عهد خود، یعنی محمدبن‌سلمان را برای پیشبرد منافع مشترک و مقابله با ایران راهی تل‌آویو کند. به تازگی نیز خبرگزاری‌های عربی از سفر محمدبن سلمان ولی‌عهد سعودی به سرزمین‌های اشغالی خبر دادند. خبر سفر محرمانه شاهزاده سعودی به سرزمین‌های اشغالی یک روز پس از آن منتشر شد که «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد، روابط بین صهیونیست‌ها و جهان عرب هیچ‌گاه تا این اندازه عالی نبوده است. یک مقام اطلاعاتی اماراتی سفر مخفیانه محمدبن‌سلمان به فلسطین اشغالی را نتیجه فشارهای فزاینده‌ای داشت که به تازگی برای به رسمیت شناختن اسرائیل به عربستان وارد شده است. در همین حال، چند خبرنگار صهیونیست‌ نیز در صفحات شخصی خود در توئیتر مدعی شدند شاهزاده‌ سعودی که هفته گذشته به تل‌آویو آمد، «محمدبن‌سلمان» بود. هرچند وزارت خارجه رژیم صهیونیستی و عربستان هیچ واکنشی به این خبر نشان ندادند، اما رادیواسرائیل به نقل از اسپوتنیک، هدف از سفر این شاهزاده سعودی به سرزمین‌های اشغالی را گفت‌وگو با مقامات ارشد رژیم صهیونیست‌ها درباره پیشبرد مذاکرات سازش میان صهیونیست‌ها و فلسطینیان اعلام کرد.
اهمیت این سفر در آن است که بین ریاض و تل‌آویو هیچ رابطه رسمی وجود ندارد و در جهان عرب تنها دو کشور اردن و مصر با صهیونیست‌ها روابط رسمی دارند. اما در شرایط کنونی ایران به نقطه مشترک ریاض و تل‌آویو تبدیل شده است. همسویی عربستان و صهیونیست‌ها به ‌ویژه با محوریت ضدیت با ایران موضوع تازه‌ای نیست و اسنادی که «ویکی‌لیکس» به ‌تازگی در این‌باره منتشر کرده، نشان می‌دهد روند نزدیکی تل‌آویو و ریاض به سال‌های میانی دهه ٩٠ برمی‌گردد که عربستان برخی از شرکت‌های مرتبط با صهیونیست‌ها را از فهرست تحریم‌های خود خارج کرد. نزدیکی میان صهیونیست‌ها و عربستان در سال ٢٠٠٢ و با ارائه طرح صلحی از سوی ریاض قوت گرفت و در سال ٢٠٠٥ نیز با برداشته‌شدن تحریم‌های سطح سه و دو از سوی ریاض، ارسال پالس‌های مثبت به تل‌آویو ادامه یافت. بنا بر گزارش نیویورک‌تایمز، مئیر داگان، رئیس اسبق موساد، در سال ٢٠١٠ میلادی برای انجام مذاکراتی مخفی درباره برنامه هسته‌ای ایران به عربستان سفر کرد. در ماه‌های اخیر نیز اعطای حق مالکیت دو جزیره تیران و صنافیر به عربستان سبب می‌شود عربستان و مصر به صورت مشترک بر عبور و مرور کشتی‌های رژیم صهیونیستی از تنگه تیران نظارت داشته باشند که عملاً دریچه‌ای را برای همکاری بیشتر این دو رژیم باز می‌کند.
در واقع اکنون که دوران نبرد با داعش به روزهای پایانی خود نزدیک شده است و ایران از جمله برندگان این نبرد است، صهیونیست‌ها و عربستان که بازندگان واقعی دوران مبارزه با داعش بوده‌اند، سعی دارند برای مقابله با ایران روابط خود را تقویت کنند. رژیم صهیونیستی نگران آن است که نیروهای تحت حمایت ایران به مرزهای جولان نزدیک شوند و عربستان همچنان از روند رو به رشد نفوذ ایران در منطقه نگران است. بنابراین این دو با تعریف کردن ایران به دشمن مشترک خود سعی دارند که به تدریج روابط خود را به سطح رسمی ارتقا دهند. از سوی دیگر عربستان در اوضاع کنونی به شدت تحت تأثیر سیاست‌های آمریکا است و دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا به دنبال آن است روند عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل را تقویت کند.
در مجموع می‌توان گفت، پادشاهی محمدبن‌سلمان و کودتای وی علیه محمدبن‌نایف ولی‌عهد برکنارشده عربستان که با حمایت‌های ترامپ انجام گرفت، هزینه‌های زیادی برای ریاض داشته است که شناسایی ریاض از جمله این هزینه‌ها بوده است.

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی‌ـ قسمت هفتادودوم
 دکتر سیامک باقری‌چوکامی/ از نظر بازیگران جنگ نرم،‌ سینما این قدرت را دارد که در مخاطبان خود تغییر و تحول ایجاد کند. جذابيت فراوان و قدرت و سرعت انتقال بالا و نيز قابليت تكثير محصولات صنعت سينما، يعني طيف وسيع فيلم‌ها، سبب شده است جهان غرب به منزله  مخترع و صاحب اوليه اين صنعت، بيشترين استفاده را از آن در جهت تبليغ و ترويج فرهنگ و ارزش‌هاي خود در جوامع ديگر ببرد و سهمي ويژه را در اين راستا به اين صنعت اختصاص دهد. به همین دلیل، صنعت سینمایی که قدرت اثرگذاری هنری فوق‌العاده‌ای دارد، امروزه در کنار دیگر رسانه‌ها، به ابزار پرنفوذ انتقال ارزش‌های غربی و آمریکایی در جهان و تخریب ارزش‌های بومی و اسلامی تبدیل شده و از هاليوود به مثابه بزرگ‌ترين گام در صنعت سینمایی برای سلطه نرم در جهان یاد می‌شود.

هالیوود، ابزار
 هژمونی جهانی آمریکا 
«هالیوود» از زمان پیدایش در اوایل قرن بیستم یکی از مهم‌ترین ابزارهای جذب و قدرت نرم بوده که همیشه نقش اساسی را در صنعت سرگرمی و سینمای جهان ایفا کرده و همواره بر این صنعت سلطه داشته است و ابزار سیاست خارجی آمریکا برای نفوذ هژمونی جهانی‌اش بوده است. امروز طبق اطلاعات قطعى ثابت شده، مؤسسه عظیم هالیوود و شرکت‌هاى بزرگ سینمایی با سیاست‌هاى استکبارى آمریکا همراهى و همکارى مستمر داشته‌اند و باب میل آنها حرکت می‌کنند. «این مؤسسه‌ بزرگ فیلم‌سازى و سینمایی که ده‌ها کمپانى بزرگ فیلمساز از هنرمند و از کارگردان و از بازیگر و از نمایش‌نامه‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس و سرمایه‌گذار در آن گرد هم جمع شدند، در خدمت هدف و سیاست استکبارى‌ دولت آمریکا حرکت می‌کند.»(رهبر معظم انقلاب،23/2/۱۳۸۸) 
با این حال، آمریکا روی هالیوود حساب ویژه‌ای برای آمریکایی کردن جهان باز کرده است. دلیل آن افزون بر روند کارویژه‌های صنعت هالیوود در بستر تاریخی‌اش، مواضع مقامات دولت آمریکا است. آنچنان که اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا در دیدار از شرکت انیمیشن‌سازی دریم‌ورکز گفت: «ما (دولت آمریکا) از طریق شما یک فرهنگ جهانی را شکل می‌دهیم. هالیوود نقشی اساسی در اشاعه ارزش‌های فرهنگ آمریکایی و همچنین شکل‌دهی یک فرهنگ جهانی دارد، چه باور کنید و چه نکنید، هالیوود و صنعت سرگرمی از برخی جهات، بخشی از دیپلماسی آمریکاست. این درست همان چیزی است که ما را از دیگران متمایز کرده و ما را به یک قدرت جهانی تبدیل می‌کند.»( www.rajanews.com)

سیطره صهیونیسم
 بر سینمای آمریکا
البته نمی‌توان نقش صهیونیست‌ها را به مثابه واقعیت حاکم بر جریان هنری و سینمایی نادیده گرفت. سیطره صهیونیسم بر صنعت سینمای آمریکا که بزرگ‌ترین تولیدکننده فیلم‌های سینمایی در جهان است، یک واقعیت است. برخی‌ها معتقدند، بیش از 90 درصد کارهای فیلم‌سازی اعم از بازیگری، کارگردانی، فیلمبرداری، تدوین‌گری و... را یهودیان صورت داده‌اند.(افتخاری و کمالی، 1993) دیدار «شیمون پرز» نخست‌وزیر پیشین رژیم منحوس صهیونیستی از شرکت دریم‌ورکز که مؤسسان آن نیز یهودی هستند، قابل‌ توجه است. با اینکه این بازدید رسمی نبود و پرز همچون شخص عادی در این شرکت حضور یافته بود؛ اما در این دیدار می‌گوید: «نباید ارتباط حیاتی میان هالیوود و آموزش را نادیده گرفت و باید بدانید که کودکان بیش از سیاستمداران، به بازیگران اعتقاد دارند. شما هالیوودی‌ها پیام اسرائیل را در جهان توزیع می‌کنید. تأثیر هالیوود بر مردم دنیا بیش از تأثیر سیاستمداران است.»(وبگاه مصاف، ۲۵/9/۱۳۹۴)
سیاست‌های فرهنگی قدرت‌های غربی و صهیونیستی در جذب و استفاده از ظرفیت‌های سینمایی و هنری به صورت‌های مختلفی صورت می‌گیرد؛ ایجاد شبکه‌ای از هنرمندان همسو با اهداف دولت‌های غربی و مکتب لیبرالیسم یکی از جدی‌ترین سیاست‌هایی است که به شکل‌های پیچیده انجام می‌شود. در کنار این سیاست، حمایت مالی هنگام تولید آثار هنرمندان موردنظر، حمایت‌های خارجی از محصولات تولید شده آنها، کمک به فضاسازی رسانه‌ای در داخل و خارج کشور، ترویج آثار آنها، اعطای جوایز بین‌المللی و ... اقدامات دیگری است که برای نفوذ و وابسته‌سازی هنرمندان به کار گرفته می‌شود.

جامعه ایرانی
و استحاله فرهنگی 
با توجه به تأثیر جادویی صنعت سینما و فیلم، غرب(آمریکا و اروپا) و صهیونیسم بین‌الملل به طور ویژه به استحاله فرهنگی جامعه ایرانی توجه کرده‌اند؛ چنانکه «جمیز کی گلاسمن» معاون سابق دیپلماسی عمومی آمریکا افزون بر فعالیت‌های سینمایی که علیه جمهوری اسلامی انجام می‌شود، پیشنهاد تأسیس شبکه ماهواره‌ای برای پخش فیلم‌های ممنوعه ایرانی داده است. گذشته از این، نمونه‌های فراواني از حوزه ادبيات گرفته تا سينما و دیگر صنایع فرهنگی وجود دارد که كشورهاي غربي براي نفوذ تفكر و سبك زندگي لیبرالی نه تنها از ظرفيت‌هاي خود، بلكه از ظرفيت‌هاي كشورهاي هدف، مانند ایران استفاده مي‌كنند. كم نيستند هنرمنداني كه همسو با سياست‌هاي كشورهاي غربي آثار هنري تولید مي‌كنند. در حوزه ادبيات مي‌توان به نويسندگان فراواني اشاره كرد كه با وجود داشتن مليت‌هاي مختلف در يك چيز مشتركند و آن، تقديس فرهنگ و سبك زندگي آمريكايي و غربي است. برای نمونه، تصویری که در بخشی از سينما و فیلم‌های ایرانی از دختران و زنان ارائه می‌شود، دو گروه متفاوت با ارزش‌گذاری خاص را معرفی می‌کند؛ گروه اول، زناني هستند كه با آميخته شدن در سبك زندگي آمريكايي در فيلم‌ها ظاهر می‌شوند؛ اين قبیل زنان كه پوشش نامناسبي دارند، چهره مثبت فيلم‌ها محسوب مي‌شوند. گروه دوم، دختران و زناني هستند که عقبه مذهبي و اعتقادي داشته و بیشتر آنان در اين فيلم‌ها پوشش چادر دارند و مفلوک، فقير و دچار اعوجاجات گوناگون در زندگي خود هستند.
با وجود این، دو دهه اخیر صنعت سینمایی نشان می‌دهد، رویکرد غرب (اروپا و آمریکا) برای اسلام‌هراسی، ایران‌هراسی و ترویج ابتذال فرهنگی و توسعه سبک زندگی در میان ملت ایران سرمایه‌گذاری ویژه‌ای کرده است.
 از میان فیلم‌های متعدد ضد ایرانی و هویت ملی، فرهنگ، تاریخ و مردم که بیشتر آنها هالیوودی هستند، 26 فیلم در زمره فیلم‌های برتر ضد ایرانی قرار می‌گیرند که به ترتیب تاریخ تولید عبارتند از: استر و پادشاه(۱۹۶۰/1339)، فرستاده(۱۹۸۳/1362)، بدون دخترم هرگز(۱۹۹۱/1370)، ویش مستر یا ارباب کابوس‌ها(۱۹۹۷/1376)، مریم(۲۰۰۲/1381)، خانه‌‌ای از مه و شن(۲۰۰۳/1382)، الکساندر(۲۰۰۴/1383)، سیصد(۲۰۰۶/1385)، شبی با پادشاه(۲۰۰۶/1385)، پرسپولیس(۲۰۰۷/1386)، کشتی‌گیر(۲۰۰۸/1387)، سنگسار ثریا (۲۰۰۸/1387)، سیریانا، مرد بله‌گو(۲۰۰۸/1387)، عبور (۲۰۰۹/1388)، زنان بدون مردان(۲۰۰۹/1388)، حجاب طلایی(۲۰۱۱/1390)، اورشلیم؛ شمارش معکوس(۲۰۱۱/1390)، شرایط (۲۰۱۱/1390)، بکارت (۲۰۱۲/1391)، آرگو(۲۰۱۲/1391)، دولت پنجم(۲۰۱۳/1392)، کتاب استر(۲۰۱۳/1392)، ظهور یک امپراتور(۲۰۱۴/1393)، گلاب(۲۰۱۴/1393) و دختر تنها در شب به خانه می‌رود (۲۰۱۴/1393). (ر.ک.  www.asipress.ir)
ترتیب تولید فیلم‌ها نشان می‌دهد، هالیوود از سال 1381(2002) سرمایه‌گذاری ویژه‌ای برای فیلم‌های ضد ایرانی کرده و تعداد فیلم‌ها رو به افزایش است. البته فیلم‌های بسیار زیادی از شبکه‌های ماهواره‌ای، مانند «من ‌و تو» برای ایرانیان پخش می‌شود که همه آنها سبک زندگی ایرانی و اسلامی را هدف قرار داده‌اند.

حمید بعیدی‌نژاد سفیر ایران در انگلیس در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق
حسن ابراهیمی/ سکاندار سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن و عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در دولت یازدهم بود که عمدتاً او را نفر سوم تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای می‌دانند، متولد سال 1341 در تهران است همچنین در طی سال‌های خدمتش در کسوت یک دیپلمات در سمت‌های مختلف به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران حضور داشته است . چندی پیش که او در تهران حضور داشت، فرصتی دست داد تا با او درباره نقش انگلستان در تحولات منطقه و درباره دیپلماسی در حوزه‌های روابط خارجی، توان دفاعی و نهضت‌های اسلامی هم‌صحبت شویم، گفت‌وگو ی ما با حمید بعیدی‌نژاد را در ادامه می‌خوانید.
 * جناب آقای بعیدی‌نژاد با توجه به اینکه شما از اعضای اصلی تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای بودید، درباره موضع انگلستان در زمینه برجام توضیح دهید. 
موضع رسمی‌ انگلستان حمایت از برجام است و در چارچوب موضع اروپایی، همراه فرانسه و آلمان به عنوان سه کشور اروپایی در مذاکرات برجام کاملاً به برجام متعهد است و در همین فاصله که تغییراتی در دولت آمریکا رخ داده مذاکراتی خصوصی و پشت درهای بسته در مراحل مختلف داشته‌اند که آمریکا را متقاعد کنند از موضع‌گیری مخالف نسبت به برجام خودداری کند و اینکه اجرای برجام برای صلح، ثبات و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی اهمیت بسیار زیادی دارد. همان‌طور که در مواضع رسمی خودشان به کرات در سطح نخست‌وزیر، وزیر خارجه و دیگر مقامات اعلام کرده‌اند به اجرای برجام متعهد هستند و اجرای برجام مهم می‌دانند.

*درباره انگلستان چنین احساس می‌شود که به خصوص در یک سال اخیر یک انفعالی در موضع آنها نسبت به منطقه غرب آسیا به وجود آمده و دخالت‌های آنها کمتر شده، یا دست‌کم در ظاهر دیده نمی‌شود، گرایش‌هایی هم به سمت لیبی پیدا کرده‌اند، اما به هر صورت ظاهر صحنه نشان‌دهنده انفعال و تغییر رویکرد انگلستان است، لطفاً در این زمینه توضیح دهید.
انگلستان به طور سنتی و از زمان‌های طولانی در منطقه به اشکال مختلف حضور داشته و با بسیاری از ساختارهای کشورهای منطقه آشنا است. در حوزه خلیج‌فارس و کشورهای این منطقه سوابق دیرینه دارد و ارتباطاتی که با کشورهای عربستان، قطر و امارات، حتی از پیش از تشکیل آنها داشته نشان داده این منطقه را می‌شناسد و حضورش هم در پیشبرد اهدافش مؤثر بوده است.
اما در این چند سال تحولاتی در منطقه رخ داد، از جمله نقش و قدرت برتر منطقه‌ای ایران و افزایش ظرفیت‌های منطقه‌ای آن و تحولاتی که ناشی از حضور فعال ایران در منطقه بود، از جمله مقابله ایران با تروریسم و گسترش آن در منطقه و مواضعی که کشورمان اتخاذ کرد باعث شد نفوذ داعش در عراق و سوریه در اثر این تحرکات کاهش یابد و قدرت داعش رو به افول برود و همه به نقش ایران در این مسئله اذعان داشته باشند. مسئله دیگر برگزیت (جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا) بود و تحولات سیاسی دیگر در داخل این کشور که مجموعاً به نظر می‌رسد انگلستان هم از نظر وضعیت داخلی و هم از نظر این تحولاتی که اشاره شد با واقعیت‌های جدید منطقه بیشتر آشنا شده است. هم به نقش مؤثر ایران بیش از پیش پی برده است و احساس می‌کند ایران می‌تواند یک نقش سازنده در منطقه داشته باشد.
باید توجه کرد که ایران برای هیچ کشوری تهدید نیست؛ بلکه نقش آن مقابله با تهدیدات تروریستی و افراط‌گرایی است؛ بنابراین گسترش نقش ایران آن‌گونه که برخی از کشورهای منطقه سعی دارند آن را تهدید‌آمیز تصویر کنند، درست نیست، بلکه واقعیات صحنه نشان داده نقش ایران نقش مثبتی بوده و در واقع امنیت منطقه را افزایش داده که با توجه به همه اینها به نظر می‌رسد انگلستان در حال یک ارزیابی مجدد از نوع همکاری خود در منطقه باشد و این امر احساس می‌شود که مراکز قدرت در انگلستان چه وزارت خارجه، چه مجلس و چه حوزه‌های تخصصی و اندیشکده‌ها بیش از پیش اذعان دارند که نقش ایران نقش مهمی است که در جهت صلح و ثبات در منطقه حرکت می‌کند و این واقعیت روز به روز در صحنه سیاسی انگلستان بیشتر خود را نشان می‌دهد. 
*با توجه به آنچه درباره انگلستان و پذیرش قدرت ایران در منطقه از سوی آنها گفتید، در جایگاه یک دیپلمات و یک فعال حوزه سیاست خارجی تا چه حد اعتقاد دارید که می‌توان با استفاده از سه بازوی سیاست خارجی، دیپلماسی سیاسی و دیپلماسی نهضتی اهداف جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی را پیگیری کرد؟ 
این سه مؤلفه یکی مسئله سیاست خارجی و دیپلماسی، یکی دیپلماسی دفاعی و قدرت و توان دفاعی ایران و همین‌طور نفوذ گفتمانی ایران در سطح مقاومت در منطقه از مؤلفه‌های بسیار مهم قدرت ایران هستند و قطعاً هدف ما چیزی جز تقویت صلح و ثبات در منطقه نیست و اقتضا این است که این سه بازو در کنار هم و با هم به صورت هماهنگ فعالیت داشته باشند. سیاست خارجی ما مبتنی بر این امر است که ما نه چشم طمع به کشوری داریم و نه به دنبال اشغال کشوری هستیم. تاریخ معاصر هم نشان داده که ما نه تنها دنبال تهدید یا اشغال کشوری نبوده‌ایم؛ بلکه همواره به خصوص پس از انقلاب مورد تهدید و تجاوز واقع شدیم و دفاع کردیم و این دیگران بودند که برای ما تهدید بودند و تهدیدات را علیه ما اعمال می‌کردند. امروز هم می‌بینید که با همین کشور عراق که هشت سال از ناحیه سران سابق آن به ما جنگی سخت و در حد بین‌المللی تحمیل شد، همکاری‌های مهمی داریم که یکی از نکات برجسته شرایط منطقه است و با پشت سر گذاشتن شرایط زمان صدام امروز بدون اینکه چشمداشتی داشته باشیم با کمک به دولت و ملت عراق آنها را در برابر تروریسم و افراط‌گرایی حمایت کرده‌ایم. نیروهای داعش در نزدیکی 50 کیلومتری بغداد بودند که ایران با دعوت دولت عراق به صحنه وارد شد و جلوی گسترش آنها را گرفت و روز به روز نیز در حال عقب راندن و نابودی آنها هست. اگر بغداد تصرف شده بود امروز وضعیت جدیدی در عراق حکمفرما بود؛ وضعیتی بسیار سخت. بنابراین هم توان دفاعی و هم سیاست خارجی و هم استفاده از قدرت گفتمانی ایران که تبلور آن در مقاومت در منطقه است نشان داده که اینها باید در کنار هم کار کنند تا سبب افزایش صلح و ثبات در منطقه شوند، امروز خوشحال هستیم که نیروهای مقاومت که در منطقه تلاش می‌کنند، همه سمبل عقلانیت و عمل منطقی هستند. حزب‌الله امروز از گزینه‌های اصلی مقاومت است و ملت لبنان، چه آنهایی که مسلمان هستند و چه آنهایی که ادیان دیگری دارند به حزب‌الله در جایگاه یک قدرت شاخص و قدرتی که ضامن حاکمیت و در واقع  استقلال ملی لبنان است، نگاه می‌کنند. اقداماتی که به تازگی حزب‌الله با همکاری ارتش و نیروهای دیگر لبنان برای مقابله با تروریست‌های داعش و بیرون راندن آنها از خاک لبنان انجام داده این موضوع را دوباره اثبات کرد. حزب‌الله نیرویی است که در خدمت لبنان و استقلال و حاکمیت ملی این کشور عمل می‌کند و امروز به یک یک واقعیت و یک حقیقت مسلم در حیات سیاسی لبنان تبدیل شده است، این واقعیت منطقه و موضوعی است که مورد استقبال مردم منطقه علاوه بر مردم خود لبنان قرار گرفته است. بنابراین این سه مؤلفه بسیار مهم هستند و خوشحالیم که امروز در دوره‌ای از جمهوری اسلامی ایران به سر می‌بریم که با حمایت مسئولان، چه نظامی و چه سیاسی و ارتباطاتی که ما با مقاومت در منطقه داریم، موفق شده‌ایم برای مقابله با تروریسم و افراط‌گرایی کمک‌های چشمگیری به کشورهای منطقه بکنیم و این موضوع حاصل هماهنگی این سه جریان بوده که امیدواریم بهتر از گذشته ادامه پیدا کند. امروز همه باید یکپارچه با حفظ انسجام ملی عمل کنیم و بهتر از گذشته حرکت کرده و به ملت‌های دیگر هم کمک کنیم تا جلوی افراطی‌گری و تروریسم را بگیریم.

چگونگی انتقال ارزش‌ها و هنجارهای نسل اول انقلاب دفاع‌ مقدس به نسل چهارم در گفت‌وگوی صبح‌ صادق با پرویز شیخ‌طادی، محمدصادق کوشکی و ابراهیم فیاض
   مجتبی برزگر/ اخلاق و رفتار رزمندگان طی سال‌های دفاع مقدس موضوعی است که باید به خوبی برای جامعه تبیین می‌شد که متأسفانه این اقدام صورت نگرفته است، اما اینکه چرا تبیین نشده و چه کارهایی برای انتقال آن می‌توان انجام داد؟ پرسشی است که در کنار پرسش‌ها و ابهامات دیگر در قالب یک گفت‌وگوی مشترک سه‌ نفره با پرویز شیخ‌طادی رزمنده و کارگردان سینمای انقلاب اسلامی، دکتر محمدصادق کوشکی استاد دانشگاه و کارشناس فرهنگی و دکتر ابراهیم فیاض جامعه‌شناس پاسخ داده شد، برآیند نظرات و دیدگاه‌ها نشان می‌دهد که ما هنوز شناخت کافی از این موضوع نداریم، یا هنوز متوجه نشده‌ایم که شیوه و برنامه‌های ترویج فرهنگ ایثار و مقاومت چیست. به عبارتی، اگر بدانیم که با چه برنامه‌هایی می‌توانیم ایثار و مقاومت را ترویج کنیم، آن راهکارها می‌توانند یک مؤلفه برای معرفی دفاع مقدس باشند. امروز باید با فرهنگ‌سازی در زمینه ارزش‌های دفاع مقدس ذائقه افراد جامعه به خصوص نسل جوان را تغییر داد تا آنها آگاهانه به انتخاب محصولات فرهنگی دست بزنند. 
مشروح این گفت‌وگوی مشترک به قرار زیر است.

*ارزش‌ها و هنجارهای حاکم بر جامعه در دهه 60 که مقارن با ایام دفاع مقدس بود، چه شاخصه‌هایی داشت؟
شیخ‌طادی: ساده‌زیستی، کم‌‌توقعی، نگاه ‌دینی اجتماعی و سبک‌ زندگی هماهنگ با دین، قناعت، نوعدوستی و دستگیری از مردم، جلب رضایت خدا و خلق خدا جزء شاخصه‌های جامعه در آن دوران بود. در مجموع، جامعه‌ای که وحدت اجتماعی و اخلاقی‌ در آن موج می‌زد. به واقع دهه 60 جزء دهه‌های درخشان تاریخ کشورمان محسوب می‌شود.
کوشکی: جنگ در مقطعی به کشور ما تحمیل شد که ما دو سال پس از انقلاب را پشت سر گذاشته بودیم. دقیقاً در برهه‌ای بود که جامعه فضای انقلابی، آن هم به شکل خالص و ناب و ابتدایی خودش را تجربه می‌کرد. ما شاهد بودیم که بهترین انگیزه‌های دینی در نسل جوان در قالب همه آن ارزش‌های دینی و ارزش‌های اخلاقی در دفاع‌ مقدس متبلور شد. در عرصه دفاع مقدس تنها کسانی حضور پیدا می‌کردند که انگیزه‌های خالص دینی داشتند؛ چرا که در ابتدا هیچ چشم‌انداز مثبتی وجود نداشت. امید پیروزی مادی وجود نداشت. چون دشمن قدرتمند بود و ما ضعیف بودیم. ارتش ما ارتش کارآمدی نبود. نیروی بسیج و سپاه تازه شکل گرفته بود وضعیت دفاعی کشور واقعاً ضعیف بود. در آن مقطع کسانی به عرصه دفاع مقدس وارد شدند که دارای خالص‌ترین و پاک‌ترین ارزش‌های اسلامی و ارزش‌های اخلاقی و دینی بودند. اینها به علاوه آن نگرش انقلابی حاکم بر فضای اول انقلاب فضای خاصی را به وجود آورده بود.
فیاض: از خودگذشتگی و اخلاقی بودن جامعه. چون مرگ، ملموس و ایثارها مصداق داشت؛ به طور کلی ارزش‌های حاکم بر هر جامعه‌ای نشان‌دهنده هویت اجتماعی، دینی و اخلاقی آن جامعه است و آرمان‌های جامعه را دربرگرفته و راهنمایی برای رفتار و کردار افراد جامعه بوده و به آنها برای رسیدن به اهداف و آرمان‌های خود انرژی و جسارت اقدام می‌دهد. در طول جنگ ایران و عراق و با توجه به بستری که فراهم شده بود، ارزش‌های گرانسنگی به ‌وجود آمد. ایثار و فداکاری به ‌ویژگی برجستة رزمندگان تبدیل شده و به رفتار و کردار آنها جهت می‌داد. این رفتار والای انسانی زمانی ظهور کرد که با گسترش علم و فناوری و دستیابی انسان‌ها به سلاح‌های مخرب‌تر، رفتار آنها با خشونت بیشتری همراه شده و در نتیجه، نه تنها پایبندی به ارزش‌های اخلاقی و انسانی ضرورت بیشتری یافته بود؛ بلکه در قالب رفتار رزمندگان ایران در طول جنگ به شکل بارزتری آشکار شد و نمود بیشتری یافت. درک و حفظ این ارزش در دوره پس از جنگ ضرورت انکارناپذیری است؛ هر چند نیازی نیست که این ارزش‌ها حتماً در بستر میدان‌های جنگ بروز کنند. جامعه سرشار از روابط متقابل آنهاست و آنها می‌توانند ارزش‌های دورة جنگ را در روابط فردی و اجتماعی خود جلوه دهند و به محیط خود صفایی دیگر ببخشند، همچنین، این ارزش‌ها می‌توانند در قالب قانون ظهور کنند که در این صورت جدا از پذیرش درونی آنها از سوی افراد، که ویژگی ارزش‌های یک جامعه است؛ می‌تواند از الزام‌های شکلی و قانونی هم برای پیاده شدن در جامعه بهره بگیرد. در این وضعیت، شکاف قوانین و ارزش‌ها کاهش می‌یابد و همسویی بیشتری بین آنها ایجاد می‌شود. گسترش ارزش‌های دفاع مقدس می‌تواند روابط مردم با یکدیگر و ارکان مختلف نظام اجتماعی را اخلاقی‌تر کند و کارآیی جامعه را افزایش دهد که در نتیجه آن، روند امور عمومی و خصوصی سهل‌تر شده و متقابلاً اعتماد و باور مردم به ارزش‌های موجود بیشتر می‌شود. در چنین فرایندی ارزش‌های دفاع مقدس در دورة صلح می‌توانند کارآیی خود را حفظ کنند و به رشد و بالندگی خود در جامعه ادامه بدهند.

*آیا امروز و پس از گذشت سه دهه از پایان جنگ، ارزش‌های دوران دفاع مقدس می‌تواند درمان دردهای فرهنگی و اجتماعی جامعه باشد؟
شیخ‌طادی: به اعتقاد من نسیم و فضای دفاع مقدس می‌تواند درمان باشد، اما منهای امام‌حسین(ع)، امام جعفر صادق(ع)، نهج‌البلاغه، اخلاق ائمه معصوم و دین نمی‌تواند در مدار تأثیرگذاری و ماندگاری‌اش حرکت کند. خود دفاع مقدس به برکت اعتقادات و زنده بودن و معرفت داشتن نسبت به دین و مذهب‌مان ماندگار شد. در آن دوران، معرفت، محور بود. دفاع مقدس تجلی عشق به حسین‌بن‌علی(ع) بود. این شاخصه‌ها بود که نبرد در آن خاک و بیابان را به دفاعی مقدس تبدیل کرد و از دل این جهاد یک دانشگاهی از انسان فارغ‌التحصیل شد. اگر دفاع مقدس را منهای این مؤلفه‌ها در نظر بگیریم به تنهایی کاری از پیش نمی‌رود. ممکن است بتوانیم مثل برخی از کشورهای غربی که یک جنگی داشتند و به فرمانده‌شان احترام می گذاشتند از آن نام ببریم، اما دیگر از قداست خبری نیست؛ لذا در هر وضعیت و دوره زمانی باشیم اگر به این الگوها و اخلاق برگرفته از سبک زندگی معصومی(ع) توجه نکنیم و در نظر ما کم‌رنگ شوند، محال است فضای مقدس دهه 60 و آن شرایط و نسیم را درک کنیم.
کوشکی: اگر ما می‌خواهیم مشکلات فعلی کشور به شکل اساسی و بنیادین مرتفع شود، چاره‌ای جز احیای ارزش‌های دفاع مقدس نداریم؛ چرا که فضایی که کشور در آن قرار دارد فضای تهاجم همه‌جانبه است که از جهان استکبار به طرف ما شکل گرفته و می‌گیرد و برای مقابله با این تهاجم همه‌جانبه چاره‌ای به جز آن احیای رویکردهای ارزشی دفاع مقدس و انقلاب اسلامی نداریم. غیر از آن با شیوه‌های عادی روزمره اداری نمی‌توان با این تهاجم گسترده مقابله کرد.
فیاض: اگر بخواهیم از نگاه سکولارها هم بررسی کنیم، باز هم تاریخ پرافتخار این کشور است. مردم می‌توانند بر روی آن دهه درخشان و کارنامه موفقیت‌آمیز حساب کرده و بر صلابت آن افتخار کنند.

*راهکارهای انتقال این فرهنگ از نسل اول انقلاب به نسل چهارم انقلاب چیست؟
شیخ‌طادی: راهکار آن در وهله اول خودسازی است. این که ما بگوییم رسانه این کار را انجام بدهد و وزیر این کار را بکند این خودسازی نیست، در وهله اول مهم است به فکر این نباشند که دگرسازی کنند. به جای تلاش برای هدایت دیگران، اول به فکر هدایت خود باشیم. از هنرمند گرفته تا اقتصاددان و سیاستمدار و... برگردند به خودسازی! یادم می‌آید حضرت امام(ره) بارها بحث خودسازی را مطرح می‌کردند و بحث خودسازی در جبهه‌ها هم بیش از هرچیزی پررنگ بود و این امر آدم‌ها، سازمان‌ها و ادارات را می‌ساخت. بعد از اینها خودسازی بحث رسانه‌ها و رسانه‌ ملی مطرح می‌شود. امروز رسانه ملی بیش از دوران دیگر، اهمیت دارد. تلویزیون امروز بیشتر از هر کسی به فرزند ما نزدیک است و ارتباط دارد. تلویزیون یک عضو خیلی مهم است و در کنار ما دارد زندگی می‌کند، مدام به ما اطلاعات می‌دهد. باید از یک همچنین عضوی که کاملاً اجتماعی و مؤثر است، مراقبت کنیم تا به دین به شکل تخصصی و کارشناسی بپردازد. سلیقه، علاقه و عواطف شخصی یک مدیر و نویسنده در این مجال نمی‌گنجد. با رسانه منهای علم نمی‌توان کار کرد. بایستی جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی بسیار دقیق داشته باشیم. اگر این عوامل را رعایت کنیم رسانه ملی می‌تواند مانند مسجد یا منبر مؤثرترین شخصیت جامعه ما باشد و همه مباهات دوران‌ها به ویژه نسل اول انقلاب را در اختیار نسل امروز بگذارد.
کوشکی: یکی اینکه ما بتوانیم به خوبی معرفی کنیم. اگر به خوبی این ارزش‌ها، مصداق‌ها و ثمراتش معرفی بشود، در قالب‌های علمی، هنری، سینما، داستان، رمان، فیلم، دروس دانشگاهی، مدرسه به سبک زندگی و فرهنگ غالب ما تبدیل می‌شود. آن وقت این ارزش‌ها به مثابه ارزش‌های برتر پذیرفته شده و در جامعه به کار بسته می‌شود.
فیاض: چون نمی‌توانیم به دهه 60 برگردیم، در نتیجه با توجه به فرهنگ امروز یک نوع بازسازی فرهنگی انجام دهیم. البته برخی با رسانه‌هایی که در اختیار داشتند کارهایی انجام دادند. اما یک‌سری کارهایی هم می‌توان انجام داد که عبارت است از: احداث موزه‌های مختلف جنگ در شهرها و مناطق جنگ‌زده جنوب و غرب کشور، حفظ و نگهداری ترکیب یک یا چند شهر منهدم شده در جنگ برای ترسیم علنی تجاوز دشمنان انقلاب اسلامی به کشورمان، مانند خرمشهر و قصرشیرین و...، ایجاد بناهای یادبود، لوح‌ها و سنگ‌نوشته‌ها در مکان‌ها و مناطق بمباران شده مانند مسجدها، کارخانه‌ها، مدرسه‌ها و مکان‌های مختلف دیگر، تلاش برای جمع‌آوری و تدوین دایره‌المعارف جامع و کاملی از عملیات‌های دفاع مقدس در تمامی ابعاد نظامی، سیاسی، جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و شناسایی، جمع‌آوری و تمرکز آرشیو اسناد و مدارک جنگ اعم از سندها، گزارش‌ها، مدارک و اخبار نوشته شده و نوشته‌ نشده. ایجاد مرکز تولید فیلم‌های سینمایی جنگ؛ تولید مجموعه‌های تلویزیونی روایت فتح و... تمامی این اقدامات در جای خود ارزشمند و ضروری بوده‌اند، اما با تغییر ارزش‌های دفاع مقدس در جامعه و حاکمیت ارزش‌های مادی به جای آنها، تلاش بیشتر نیز نتیجه مثبتی به همراه نخواهد داشت؛ زیرا، بستر مناسب و زیربنای گسترش آن فرهنگ از بین رفته است.

*در چه حوزه‌هایی به ارزش‌ها و فرهنگ جهاد و ایثار دوران دفاع مقدس نیازمندیم؟
شیخ‌طادی: در درجه اول ما به اخلاق و خودسازی نیازمندیم، بعد باید برویم الگوهای موفق در حوزه خودسازی را شناسایی کنیم. این الگوها را می‌توان از دل جبهه‌ها و هشت سال دفاع مقدس بیرون آورد و زندگینامه‌های‌شان را بررسی کرد. اینکه چگونه اینگونه شدند، خانواده‌های‌شان چه شرایطی داشتند، چگونه و با چه شیوه‌هایی تربیت شدند. شیوه‌های خودسازی در عرصه دفاع، جهاد، اقتصاد را پیدا کنیم و به نحو شایسته‌ای بسط و گسترش دهیم.
کوشکی: در همه عرصه‌ها. عرصه‌ای نیست که بگوییم در آن نیازمند نیستیم. شرایط خاصی داریم که این شرایط بسیار فوق‌العاده‌ است. ما در همه عرصه‌ها از سوی جهان کفر و شرک استکبار دچار تهاجم همه‌جانبه هستیم. در این مقطع و شرایط باید از آن طرز تفکر و روحیه جهادی و انقلابی بهره ببریم.
فیاض: همه حوزه‌ها به ویژه خانواده، عرصه اجتماع و حتی سیاست.

*آیا موفقیت‌های حاصل شده در برخی بخش‌های علم و فناوری و دفاعی و نظامی و... مرهون همان روحیه جهادی نبود؟
شیخ‌طادی: دیدید که خود جهاد سازندگی چقدر در روستاها کارهای عام‌المنفعه بدون منت انجام داد. کاملاً صادقانه و با ایمان شروع به خدمت‌رسانی کردند. از درون آن رآکتور هسته‌ای، مسئول، خدمات عمرانی و... تولید شد و یک همچنین جهادی در عرصه علم مثل فناوری و دانش‌های بنیادین که چه اقدامات مؤثری انجام می‌دهند و چند روز پیش خدمت ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) بودم، تعجب کردم این همه تلاش عالمانه و کاملاً تخصصی و ریشه‌ای و بنیادی در حوزه دارو و آمارهای پیچیده و کارهای محرومیت‌زدایی! متأسفانه این الگوها به جامعه معرفی نمی‌شود. رسانه‌ها خیلی آپارتمانی شده است. در سریا‌ل‌ها به یک‌سری سوژه‌های قدیمی مثل سرقت، اعتیاد، دزدی پرداخته می‌شود و از کنار این سوژه‌ها که هزار فرهنگ نگفته را در خود دارد، زنده هستند و قلب‌شان می‌تپد، به راحتی می‌گذریم. این آدم‌ها چگونه جهادی شدند و موفق هستند؛ این الگوها را مطرح کنیم که حال جامعه را خوب و اخلاق جامعه را درست می‌کند. ما نیاز به یک آدم موفق و قهرمان واقعی داریم! قهرمانی که وجود دارد. خانواده نیاز دارد یک سری الگوهای متنوع را ببیند. مدام خودمان این قهرمانان را ببینیم و خودمان را با این قهرمانان منطبق کنیم.
کوشکی: طبیعتاً آن بخش‌های کشور که در قالب‌های اداری روزمره اداره می‌شود نه تنها موفق نمی‌شوند؛ بلکه یک عقب‌ماندگی هم دارند، مثل همین حوزه اقتصاد. ما درست آن جاهایی توانستیم به موفقیت برسیم که نگاه اداری روتین روزمره را کنار گذاشتیم و نگاه انقلابی را در دستور کار قرار دادیم.
فیاض: همین الان بازسازی و رشد و پیشرفت و تعالی که شاهد آن هستیم به دلیل همین فرهنگ دفاع مقدس است، هر چند انحراف ایجاد کردند. چون برخی بازسازی‌ها ضدفرهنگ دفاع مقدس بود و از فرهنگ دفاع مقدس فاصله گرفت. 

*موانع انتقال ارزش‌ها و هنجارهای دوران دفاع مقدس به نسل امروز را چه می‌دانید؟
شیخ‌طادی: بیشترین مانع به نظر من فرار از این ارزش‌هاست. فرار از موانعی که مانع اشرافی‌گری و لذت‌های دنیایی است. ما عملاً در برخی از جاها می‌بینیم بیشتر این عقب‌گرد ما و این ویژگی‌های دهه 60، این همدلی‌ها و همراهی‌ها کم‌رنگ می‌شود، در برخی از جوامع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی متأسفانه یکی دیگر از علت‌های آن نفس خودمان است که سرگرم دنیا شده‌ایم. ظرفیت‌های مختلف نگاه به بالادست‌شان می‌کنند، آن که مدیر و مسئول است چه نوع رویکرد و نگرشی دارد. امروز همه درگیر مسائل اشرافی‌گری، لذت‌های دنیایی و اصرار بر حرکت در جهت توسعه نظام سرمایه‌داری به هر قیمت داریم. 
کوشکی: یک عده غربگرا هستند و اصلاً الگوی مطلوب آنها غربگرایی است. اینها هیچ چیزی که غیرغربی باشد را برنمی‌تابند و نادرست و غیرعلمی می‌دانند. یکی از بزرگ‌ترین موانع این است که در بین نخبگان، استادان و مسئولین طرفداران فراوانی دارند، یکی هم درست نشناختن ارزش‌های دفاع مقدس و احیاناً بد معرفی شدن آن است. اگر درست معرفی نشود خودش دافعه ایجاد می‌کند و کسی به سمت آن ارزش‌ها نمی‌رود.
فیاض: بازسازی فرهنگ دفاع مقدس را همراه با انحراف انجام دادند و این مهم‌ترین ضربه‌ای بود که در دوران سازندگی به جامعه ما وارد شد. در دوران دفاع مقدس، ارزش‌های متعددی در جبهه‌ها رشد کردند و جلوه‌های ویژه‌ای را از خود بروز دادند. بسیاری از این ارزش‌ها عام هستند و قابلیت آن را دارند که در تمامی زمان‌ها و مکان‌ها رشد کنند و به کار گرفته شوند. افزون بر آن،‌ رواج و گسترش آنها می‌تواند روابط مردم با یکدیگر و ارکان مختلف نظام را اخلاقی‌تر کند و کارآیی جامعه را افزایش می‌دهد و روند امور عمومی و خصوصی را سهل‌تر کنند، اما پس از پایان جنگ،‌ ترویج این ارزش‌ها در جامعه با این موانع روبه‌رو شد؛ اول‌ـ عدم بهره‌گیری از ابزارهای نوین تبلیغ، نخستین مانع گسترش فرهنگ و ارزش‌های دفاع مقدس در جامعه است. امروز، ضرورت جلب بیشتر افکار عمومی به نفع خود بر همه آشکار است و به‌ کارگیری فناوری‌های پیشرفته ارتباطی و استفاده از دستاوردهای علمی دانش‌های اجتماعی و روانی که به امر تبلیغات اهمیت ویژه‌ای بخشیده‌اند، از عوامل موفقیت در نهادینه کردن ارزش‌ها محسوب می‌شوند. بنابراین، بهره نبردن از جنبه‌های هنری و ابزار کارآمد روز می‌تواند مانعی جدی برای نشر فرهنگ دفاع مقدس باشد؛ زیرا، نسل جدید به ابزار سنتی، از جمله سخنرانی صرف و شیوه‌های معمول کمتر علاقه دارند. دوم‌ـ تفاوت و شکاف بین عمل و بیان خواص و مسئولان جامعه که از گذشته‌های دور، در جامعه وجود داشته است. به عبارت دیگر، مسئولان و رهبران جامعه زمانی می‌توانند از نفوذ فراوان در جامعه برخوردار شوند که بین عمل و عقاید آنها فاصله‌ای نباشد؛ نکته‌ای که مردم آن را به خوبی درک می‌کنند و نسبت به آن حساسیت دارند. سوم‌ـ عدم ساده‌زیستی مسئولان و خواص جامعه، به‌ ویژه مسئولان و مبلّغان فرهنگی را می‌توان مانع دیگر برشمرد؛ نکته مهمی که بارها، حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، در پیام‌های‌شان آن را گوشزد و مسئولان را بدان دعوت کرده‌اند، اما رعایت نکردن آن موجب شده است که نه تنها ارزش‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مورد اقبال جمعی قرار نگیرد؛ بلکه ارائه آنها حرکتی ضد فرهنگی محسوب شود و هرگونه زمینة اعتقادی و پذیرش مسائل فرهنگی و ارزش‌های دفاع مقدس از بین برود. چهارم‌ـ گسترش فقر و شکاف طبقاتی در جامعه که با افزایش آن ارزش‌های معنوی کم‌رنگ‌تر خواهد شد. پنجم‌ـ رواج تبعیض و اعمال بی‌ضابطه در جامعه، که می‌تواند ریشة هر اعتقادی را نابود و به گسترش فقر و شکاف طبقاتی کمک شایانی کند؛ موضوعی که به دنبال آن، انواع و اقسام فسادها دامنگیر جامعه می‌شود و معنویت و اعتقاد به مسائل معنوی از بین می‌رود.

*جامعه امروز چگونه می‌تواند با الگوبرداری از فرهنگ دفاع مقدس به ایفای نقش‌های خطیر خود در شرایط حاضر بپردازد؟
شیخ‌طادی: به نظر من اگر جامعه‌ای الگو نداشت باید به سراغ الگوهای دیگر برود، حتی دست به گریبان کشورهای دیگر شود. ولی این جامعه و ملت مملو از الگوست؛ از ائمه و معصومین گرفته تا دانشمندان مردان و زنان زیادی دارد که هر یک کارهای بسیار زیادی انجام داده‌ است. جهان محو علم  نجوم، دانش پزشکی و تمدن ماست. این منیت‌ها را کنار بگذاریم تا همه الگوها را ببینیم. این منیت و اشرافی‌گری، این خودپسندی و دنبال پول رفتن و دنیا خیلی ما را سرگرم کرده است. 
کوشکی: به هر حال مشکلات الان طبیعتاً با مشکلات سال‌های دفاع مقدس متفاوت است. به همین دلیل ما نگاه‌ها و نگرش‌ها را باید براساس نگرش‌ها و ارزش‌های دفاع مقدس اصلاح کرده یا تغییر بدهیم.
فیاض: در یک کلام بازسازی فرهنگ دفاع مقدس در رسانه‌ها ضعیف بوده و بدون اغراق حتی به حد صفر رسیده است. رسانه‌ها و دستگاه‌های تبلیغی باید با نگاه جدید این الگوهای ماندگار را معرفی کنند.

جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه در گفت‌وگو با صبح صادق
 علیرضا جلالیان/ عناوین علمی و فقهی شاید هیچ یک بیان‌کننده واقعیت نباشد. نویسنده است و متفکر. در کسوت جانشینی نماینده ولی فقیه در سپاه چند سالی است که خدمت می‌کند. نگاه علمی او بسیار بارز است. خودش از سر تواضع می‌گوید بیش از 50 ماه فقط شاهد رزمندگان بوده؛ اما وقتی به خاطراتش مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که در کنار آنها خود هم یک رزمنده تبلیغی بوده است. همزمانی بزرگداشت هفته دفاع مقدس و دهه اول محرم امسال، ما را بر آن داشت تا درباره این تقارن پر معنا در خدمت حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر عبدالله حاجی‌صادقی، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه باشیم که در ادامه ماحصل گفت‌وگوی اختصاصی خبرنگار صبح صادق با وی را می‌خوانید.

* اصولاً چه ارتباطی را می‌توان بین دفاع مقدس هشت ساله با فرهنگ عاشورا جست؟
تقارن هفته دفاع مقدس با ایام محرم امسال یادآور یک هویت و ماهیت مشترک بین دو حادثه بزرگ است. البته هیچ چیز با نهضت و قیام امام حسین(ع) قابل مقایسه نیست؛ ولی این یک واقعیت است که دفاع مقدس ما از همان فرهنگ عاشورایی نشئت گرفته است. عاشورا و نهضت کربلا آغازی بی‌پایان و طلوعی بی‌غروب بود که در همه عرصه‌ها و در همه زمان‌ها و مکان‌ها استمرار دارد. جبهه امام حسین(ع) با جبهه یزید و کفر همواره در حال درگیری هستند و این مبارزه پایان ندارد و فقط نیروهایش عوض می‌شوند. یزیدها تغییر می‌کنند و نیروهای وفادار و صحابه امام حسین(ع) نیز عوض می‌شوند؛ اما نهضت حسینی همیشگی است. می‌دانیم که نهضت کربلا و عاشورا فقط در سال 61 دین خدا را احیا نکرد؛ بلکه دین خدا را هر سال احیا می‌کند. عاشورای هر سال کربلای هر سال و دهه محرم هر سال احیاکننده دین بوده و خواهد بود. دفاع مقدس ما یکی از تجلیات و آثار نهضت امام حسین(ع) است که مردم و نیروهای وفادار انقلاب اسلامی با همان شعار «هیهات من‌الذله»، با همان شعار «انی احامی ابداً عَن دینی»، با همان شعار «أُرِيدُ أَن آمُر بِالمَعرُوفِ وَ أَنهي عَنِ المُنكَرِ» و شعار دفاع از حق، با همان ماهیت و همان شعار آن را آغاز کردند. آنچه دفاع ما و این ایستادگی را مقدس کرد، به دلیل ماهیت عاشورایی و حسینی بودنش بود؛ وگرنه جنگ زیاد واقع شده و درگیری‌ها فراوان بوده، اما چرا این مقدس شد؟ به دلیل همان روحیه عاشورایی. می‌دانیم رزمندگانی که در دوران دفاع مقدس هشت ساله می‌جنگیدند، شعارها و جهت‌گیری‌های‌شان همان شعارهای عاشورا و امام حسین(ع) و عشق به دیدار آقا اباعبدالله(ع) بود. در واقع، ما در نهضت بزرگ دفاع مقدس‌مان همان صحابه امام حسین(ع) را در افق تاریخ امروزمان شاهد بودیم.
* آیا این تجلی عاشورایی در جبهه مقاومت و در مدافعان حرم امروز هم وجود دارد؟ 
همان‌طور که عرض کردم، تداوم حرکت عاشورایی در دهه اول انقلاب در برابر صدام که دست‌نشانده استکبار بود، در قالب دفاع مقدس هشت ساله انجام شد و امروز در برابر دشمنان متجاوز به حریم اهل بیت(ع) و در دفاع از حرم تداوم‌ یافته و نهضت عاشورا در قالب دفاع از حرم و عزیزانی که در آن صحنه هستند، تداوم دارد و این هم در تداوم حرکت یاران امام حسین(ع) است که انجام می‌شود. به عبارتی، دفاع مقدس تعطیلی‌بردار نیست. ممکن است جبهه‌ها و میدان‌های جنگ عوض شود؛ اما نهضت حسینی و دفاع مقدس هرگز تعطیل‌بردار نیست و امروز شاهد جلوه دیگری از همان دفاع مقدس هستیم؛ از این رو با صراحت می‌گوییم که دفاع از حریم هم دفاعی است مقدس، مانند دفاع مقدس هشت ساله.
* لطف کنید خاطراتی از دوران دفاع مقدس را که نشان‌دهنده همین مفهوم است، نقل کنید.
خاطرات فراوانی وجود دارد. من خودم شاید اهل رزم نبودم؛ اما شاهد رزمندگان و در خدمت آنها بودم. بیش از 50 ماهی که در صحنه حضور داشتم، با همه وجود در مقام کسی که شاهد بوده، شهادت می‌دهم که اعتقاد اینها و خواسته‌های اینها همان خواسته‌های عاشورایی بوده است. در سال 59 در آن شرایط سخت دفاع مقدس در جمع عزیزان سپاه خرمشهر حضور داشتم، آنها بسیاری‌شان می‌نالیدند که چرا شهید نشدند؟ عرض می‌کردم که چرا برای شهادت این‌گونه غبطه می‌خورید؟ می‌گفتند ما شهادت را رسیدن به وصال محبوب و رسیدن به صحابه امام حسین(ع) می‌بینیم و همه اینها تجلی معنویات و روحیه عاشورایی آنها بود. به یاد دارم روزی جهان‌آرا، فرمانده دلاور و شهید سپاه خرمشهر به من گفت: «قم که می‌روی سلام مرا به آیت‌الله مشکینی برسان و بگو ما فرماندهان تلاش می‌کنیم اول شکم رزمندگان را ـ با همه سختی‌های آن موقع ـ از غذا پر کنیم و سلاح آنها را از مهمات؛ اما در این جبهه و در این دفاع مقدس آنچه می‌جنگد، نه شکم پر است و نه سلاح پر، بلکه ایمان و روحیه عاشورایی است که تقویت و تربیتش با شماست.»
به یاد دارم که در عملیات کربلای 5 در کانال ماهی دشمن پاتک بسیار شدیدی زده بود؛ به گونه‌ای که گردان‌های ما زمین‌گیر شده بودند و نمی‌توانستند از کانال‌‌ها بلند شوند؛ ولی یک لحظه یک طلبه جوان که بعداً شهید شد، به نام شهید اکبرزاده بدون سلاح ایستاد، یک پرچم یا حسین بلند کرد و با یک شعار «یا حسین» همه رزمندگان را بلند کرد و حرکت داد. فریاد زد «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» من دیدم همه بچه‌ها از زمین کنده شدند و یک موج ایجاد شد و پاتک دشمن را با شدت تمام به هم زدند و آنها را عقب راندند.این جهت‌گیری «هر که دارد هوس کرب‌وبلا» است که در دفاع مقدس جاری بود و ما را به پیروزی ‌رساند.

* به نظر می‌رسد عاشورایی که به نهضت مهدوی نرسد، ناقص است، چه ارتباطی بین دفاع مقدس با نهضت مهدوی وجود دارد؟
در روایات آمده است، عاشورا شروع نهضت و عملیاتی است که مرحله نهایی‌ آن را امام زمان(عج) در آخرالزمان انجام می‌دهد. این رابطه نهضت امام حسین(ع) با مهدویت است و این نهضت ادامه دارد و دفاع مقدس ما هم در تداوم نهضت حسینی زمینه‌ساز، فراهم‌کننده و آماده‌کننده جهان برای نهضت مهدی(عج) است. اساساً بزرگ‌ترین رسالت انقلاب اسلامی ما زمینه‌سازی همین نهضت ظهور است. در واقع، انقلاب اسلامی به این معنا است که امام زمان(عج) ما مالک اشتر خود را فرستاده تا ما آماده شویم و با این انقلاب شرایط حضور و ظهور ایشان را در سطح جهان آماده کنیم. بنابراین هم نهضت عاشورا و هم انقلاب اسلامی هر دو مراحل پیش از نهضتی هستند که زمینه‌ساز این نهضت مهدوی خواهند بود. انقلاب اسلامی همیشه در حال دفاع مقدس بوده؛ یک جلوه در هشت سال و جلوه دیگر در دفاع از حرم و جلوه‌هایی هم در برابر فتنه‌ها.آنچه در هفته دفاع مقدس مهم است، اینکه فراموش نکنیم دفاع مقدس از اسلام تعطیلی‌بردار نیست و چون جبهه استکبار همچنان دارد توطئه می‌کند، این دفاع مقدس ادامه دارد. در دفاع هشت ساله پیروز و سربلند بودیم و باید سعی کنیم در دفاع‌های مقدس دیگر هم این طور
 باشیم. 

* در پایان اگر بیان نکته‌ای را ضروری می‌دانید، بفرمایید.
گرامیداشت هفته دفاع مقدس، گرامیداشت یک حادثه تاریخی نیست؛ همان‌طور که گرامیداشت حادثه عاشورا هر سال گرامیداشت یک حادثه برای 1400 سال قبل نیست؛ بلکه احیای ارزش‌ها و به معنای الهام گرفتن و درس گرفتن و حضور در جبهه‌ای است که امام حسین(ع) شروع کردند و پس از انقلاب اسلامی در هشت سال دفاع مقدس تداوم یافت و تا قیام مهدی(عج) ادامه خواهد داشت.

صبح صادق عوامل مؤثر در بازتوليد فرهنگ جهاد و شهادت و انتقال آن به نسل چهارم انقلاب اسلامي را بررسی می‌کند
 مهدي سعيدي/ آنگاه که در شب دهم‌ محرم سال 61 هجري، حسين‌بن‌علي(ع) در جمع بزرگ يارانش وعده دادند که فردا هر که با من بماند، کشته خواهد شد؛ از این رو هر کس که ياراي ماندن ندارد، سرنوشتش را از قافله شهدا جدا کند، پاسخي از ياران کربلایی‌شان شنیدند که سرآغاز تولد فرهنگ و مکتبي بود که تا هميشه تاريخ به مرام و مسلک همه آزادگان جهان تبديل شد. در آن محفل خوبان، کوچک‌ترين سرباز، شهادت را «احلي من‌العسل» دانست و ديگري عاشقانه چنين گفت که اگر هفتاد بار کشته شوم و خاکسترم را بر باد دهند و بار دیگر حيات يابم، باز هم دست از دامان مولايم امام حسين(ع) بر نخواهم داشت! آنگاه بود که سيد و سرور آزادگان جهان با خشنودي تمام بيان داشتند: «من اصحاب و ياراني بهتر از ياران خود نديده‌ام و اهل بيت(ع) و خانداني باوفاتر و صديق‌تر از اهل بيت(ع) خود سراغ ندارم. خداوند به همه شما جزاي خير دهد.»
مکتب الهام‌بخش
 و تولد سبک زندگي بسيجي
عاشورا را مي‌توان قلب تپنده تاريخ شيعه و خاستگاه تولد فرهنگ جهاد و شهادت و مکتب امام حسين(ع) و يارانش را مهم‌ترين منبع الهام‌بخش همه جنبش‌هاي آزادي‌خواهانه‌اي دانست که در طول 1400 سال براي مبارزه با ظلم و جور به پا خاستند. متأثر از همين الگو بود که ياران امام خميني(ره) و پرورش‌يافتگان مکتب حسيني حماسه بزرگ هشت سال دفاع مقدس را آفريدند و با کمترين امکانات در برابر تهاجم ارتشي ايستادند که مورد حمايت همه‌جانبه قدرت‌هاي جهاني بود.
آنچه در ماجراي دفاع مقدس خلق شد، تنها الگويي براي چگونه جنگيدن و دفاع نظامي در برابر دشمن نبود؛ بلکه در دل چادرها و سنگرها و در پس خاکريزها، سبکي از زندگي تولد يافت که در عصر جاهليت مدرن و غرق شدن آدمي در منجلاب شهوت و منفعت‌گرايي، مي‌تواند به معبري نوراني براي خوب زيستن و پاک ماندن تبديل شود و به مثابه چراغ هدايتي براي نجات جامعه بشري عمل کند.
مدلي از زيستن که در سرزمين بسيجيان از ارتفاعات ناهموار کردستان تا دشت‌هاي هموار خوزستان رونق يافت و نمونه‌هايي از آن را تنها در مکتب حسيني مي‌توان مشاهده کرد. سبک زندگي متفاوتي که از جوان بسيجي يک عارف بالله و مجاهد في‌سبيل‌الله مي‌ساخت. به واقع، مدينه فاضله انقلاب اسلامي در اردوگاه‌هاي بسيجيان در دوکوهه، کرخه، کارون و... عينيت يافته بود. جامعه‌ای آرماني که در آن همه فضايل انساني تجلي يافته و از امکان تحقق عيني و دست‌يافتني بودن آن فضايل حکايت داشت. ساکنان آن سرزمين، اهل آن‌گونه زيستني بودند که حماسه‌هاي بزرگ فتح‌المبين، بيت‌المقدس، خيبر، والفجر 8،‌ کربلاي 5 و 8 و... را در سرزمين‌هاي مقدس شلمچه، طلائيه، فاو،‌ جزاير مجنون و... خلق کردند و نام‌شان براي هميشه در تاريخ ايران‌زمين به بزرگي ثبت شد و تربت پاك‌شان تا قيامت‏ مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاي آزادگان قرار گرفت.
اين سبک زندگي مؤلفه‌ها و شاخصه‌هايي دارد که براي کساني که به آن پايبند بودند، اهليتي را به همراه مي‌آورد. در اين نگاه، بسيجي کسي است که اهل خودسازي انقلابي و ارتباط با خدا، اخلاص در عمل و کار براي رضاي خدا، حضور در صحنه، پاک زيستن، عمل مجاهدانه، اميد و توکل، تلاش عاشقانه و مؤمنانه، بلند همتي و صاحب اراده، پيشرو بودن و خط‌شکني، دغدغه‌مندي و مسئوليت‌پذيري، آرمان‌خواهي توأم با عمل‌گرايي، تدبير و رفتار عاقلانه، بصيرت و شناخت دشمن، رعايت نظم و انضباط و قانون، اعتدال و ميانه‌روي، فعاليت و نشاط، خدمت به مردم، عمل به تکليف، عزت و ايستادگي و استقامت، شجاعت و رشادت، ايثار و از خودگذشتگي و... باشد و اين خصوصيات و کليدواژه‌ها، مهم‌ترين دال‌هاي گفتمان و تفکر بسيجي را تشکيل مي‌دهد.
پايان جنگ
يا پايان فرهنگ جهاد و شهادت؟!
منطقي آن بود که اين گنجينه عظيم فرهنگ جهاد و شهادت و سبک زندگي و تفکر بسيجي با پايان ماجراي جبهه و جنگ پايان نيابد و با تزريق آن به پشت جبهه، آغازگر تحولي عظيم در جامعه شود و اراده‌اي لازم براي توسعه و آباداني کشور پس از جنگ نيز از بستر اين نگرش و سبک زندگي بيرون آيد؛ اما با آغاز دوران سازندگي برخي زمزمه‌ها حاکی از آن بود که سبک زندگي بسيجي را به الگوي زندگي جنگي و متعلق به گذشته تقليل دهد و از ابتر بودن و پايان آن سخن بگويد. اين نداهاي شوم از چند خاستگاه متفاوت شنيده مي‌شد:
گروه اول؛ دشمنان انقلاب اسلامي و در رأس آنها آمريکاي جنايتکار بودند که بيشترين ضربه را از بسيج و فرهنگ و تفکر بسيجي خورده بودند و از طريق جنگ تبليغاتي و رسانه‌اي خود اين خط را دنبال مي‌کردند.
گروه دوم؛ برخي جريان‌هاي سياسي بودند که تفکر بسيجي را به مثابه مانع پيش روي اغراض و اهداف سياسي خويش در بهره‌گيري بيشتر از قدرت مي‌نگريستند و از تداوم و گسترش و فراگيري آن نگران بودند.
گروه سوم؛ غرب‌گراياني بودند که در حوزه فرهنگ ترويج سبک زندگي غربي را دنبال مي‌کردند و در دوران سازندگي نيز بستر را براي تغيير فرهنگ و ذائقه ملت ايران مناسب ديدند. اين جريان که به دنبال گسترش مؤلفه‌های سبک زندگي آمريکايي، اعم از تجمل‌گرايي، مصرف‌زدگي، مدپرستي، رفاه‌طلبي، ولنگاري و اباحه‌گرايي، وادادگي و تضعيف روحيه استقامت و ايستادگي  و...  بود، مهم‌ترين رقيب و دشمن خود را تفکر انقلابي و بسيجي مي‌ديد؛ از این رو همه توان خود را براي زوال و افول اين تفکر به کار گرفت.
اين جريان‌ها با همه توان تلاش کردند با ريشه کن کردن تدريجي تفکر بسيجي و روحيه انقلابي‌گري نظام و کشور را در مسير زوال قرار دهند، اما تفکر بسيجي مبتني بر سرنوشت قطعي تداوم جريان حق در طول تاريخ گسترش يافت و با ظهور بهار جهاد و شهادت در سال‌هاي اخير در ميدان نبرد با جريان تکفيري و ايادي استکبار جهاني در منطقه، بار دیگر شکوفه زد و به بار نشست.
نسل چهارم و تمسک به فرهنگ بسيجي و روحيه انقلابي‌گري
تداوم فرهنگ جهاد و شهادت و روحيه انقلابي‌گري در جامعه باوجود مقاومت‌ها از طرق مختلف دنبال شد و نسل به نسل انتقال یافت و امروز پس از نزدیک به سه دهه از پايان دفاع مقدس، شاهد شکوفايي و به بار نشستن آن فرهنگ در جبهه‌هاي سوريه و عراق هستيم.  امروز مجاهدان راه حق و مدافع حرم زينب‌کبري(س) جواناني هستند که با تأسی از شهداي هشت سال دفاع مقدس پا به عرصه مجاهدت نهاده‌اند و اين طور عاشقانه از مسلخ عشق «بي‌سر» و «سربلند» بيرون آمده‌اند!
در اين ميان سؤال اصلي آن است که چه عواملي در تداوم و انتقال فرهنگ جهاد و شهادت و روحيه انقلابي‌گري از دهه 1360 به دهه 1390 نقش‌آفرين بوده‌اند؟ انقلاب اسلامي چگونه توانست با وجود برخي موانع و تغييرات نسلي و تحولات زمانه و در روزگاری که سبک‌هاي زندگي غيرانقلابي (که به ظاهر از جذابيت‌هايي براي نسل جوان برخوردار است و به حمايت رسانه‌هاي مختلف مستظهر مي‌باشد) خودنمايي مي‌کنند، همچنان نسلي را تربيت کند که با نسل دوران دفاع مقدس پيوند خورده و با تأسی از آنان اينچنين مشتاق حضور در عرصه جهاد عليه دشمنان اسلام و انقلاب اسلامي است؟ براي پاسخ به این پرسش مؤلفه‌های زیر تا حدودي می‌تواند راه‌گشا باشد:
1ـ مهم‌ترين عامل براي تداوم و بازتوليد فرهنگ جهاد و شهادت را بايد در ريشه‌هاي اسلامي فرهنگ ملت ايران جست‌وجو کرد. سرزميني که همواره به مثابه مهم‌ترين پايگاه شیعه در طول 14 قرن اخير مطرح بوده و ملتي که نسل به نسل با توسل به اهل بيت(ع) و عشق به عاشورا و عزاداری برای اباعبدالله‌ الحسین(ع) حيات خود را تداوم بخشيده است، طبيعي است که با تمسک به همان منبع الهام‌بخش مسير تربيت حسيني را ادامه دهد و از درون خود شهداي مدافع حرم بپروراند. اوج اين الهام‌گيري را مي‌توان در مراسم عزاداري حسيني و پياده‌روي اربعين شاهد بود که در سال‌هاي اخير به بزرگ‌ترين تجمع جهان اسلام بدل شده و ردپاي بسياري از شهداي مدافعان حرم را مي‌توان در مسير پياده‌روي اربعين مشاهده کرد.
2ـ دفاع مقدس پديده‌اي مستقل و جداي از زندگاني عادي مردم نبود. هر چند همه خانواده‌ها به يک اندازه در آن سهم نداشتند، اما نشانه‌هاي جنگ را در ميان همه ملت ايران و در هر کوي و برزن مي‌توان مشاهده کرد. ثبت نام شهدا بر سر در کوچه و بازار و میدان‌های مختلف شهرها، تنديس‌ها و تصاوير نقش بسته بر در و ديوار شهر، وجود شهدا، جانبازان، آزادگان و خانواده‌هاي شهدا در محله‌هاي مختلف، نمونه‌هايي است که همچنان پس از سه دهه از پايان ماجرا، يادآور روزگار دفاع مقدس مي‌باشند. به واقع کمتر فردي را مي‌توان يافت که در ميان خانواده يا منسوبان و آشنايان خود يادگاري از جنگ نداشته و نديده باشد. اين نمادها و نشانه‌ها به مثابه پلي ميان جوانان نسل چهارم و نسل اول همچنان عمل کرده است!
3ـ سفر به سرزمين‌هايي که روزگاري محل خودسازي و تربيت و عروج مجاهدان في‌سبيل‌الله بوده است، را مي‌توان مهم‌ترين منبع آشنايي و تربيت نسل پس از جنگ با سبک زندگي بسيجي دانست که در قالب اردوهاي راهيان نور از ابتداي دهه 1370 به تدريج کليد خورد و به حرکتي عظيم با مسافراني ميليوني بدل شد! در اين سفرهاي چند روزه که به ديدار از مناطق جنگي جنوب تا غرب کشور مي‌انجاميد، آنچنان آثار معنوي نهفته است که به عینه می‌توان آنها را در جوانان و نوجوانان مشاهده کرد! بی‌شک همه نسل انقلابي امروز و همه آنهايي که پاي‌شان به ميدان مجاهدت در عرصه دفاع از حرم حضرت زينب(سلام‌الله‌عليها) باز شده است، پيش از اين بر خاک سرزمين‌هاي مقدس شلمچه، فکه و طلائيه سجده کرده‌اند و منطق جهاد، مبارزه و آزادگی را از تنفس در فضاي عطرآگين اين سرزمین‌ها آموخته‌اند!
4ـ در طول سال‌هاي پس از جنگ مرقد و مزار مطهر شهدا در سراسر کشور همواره يکي از مهم‌ترين مأمن‌های نسلي بود که تلاش کرد با نسل پيش از خود ارتباط برقرار کند و هويت و معناي زندگي را از مکتب شهيدان بياموزد. کافي بود در روزهاي پنج‌شنبه و جمعه سري به مزار شهدا بزنيم تا انبوه جواناني را مشاهده کنيم که به مزار شهدا آمده و هر يک بر سر قبري آرام گرفته و به توسل و نجوا مشغول است. حضور رزمندگان و خانواده‌هاي شهدا نيز فرصت مناسبي بود که نسل جوان بيشتر با شهدا آشنا شده و با آنها انس بگیرند و راه خود را براي ادامه زندگي و در مسير دستيابي به حيات طيبه بيابند.
در اين ميان برخي مزارها و سنگ قبرها (مبتني بر اسراري که ما از آن ناآگاهيم!) از توجه ويژه‌اي برخوردار بوده و جوانان بيشتري را به خود جذب کرده‌اند. شهیدانی چون؛ چمران، همت، باکري، بروجردي، حسن باقري، خرازي، زين‌الدين، کاظمي، صيادشيرازي، آويني و... اسوه‌هايي هستند که بی‌شک هر يک از شهداي مدافعان حرم سال‌ها دل در گرو آنان داشته‌اند و بر مزارشان اشک‌ها ریخته‌اند و راه و رسم شهادت را از مطالعه وصيت‌نامه و زندگاني ايشان آموخته و یا بر سر مزارشان با آنان عهد و پيمان شهادت بسته‌اند!
به یقین منطق الگوسازي و معرفي چهره‌هاي شاخص دفاع مقدس، شيوه کاملاً موفق و اثرگذاري بوده است که اکنون نيز براي تداوم و گسترش فرهنگ شهادت به آن نيازمنديم و اين ‌بار اين شهداي مدافع حرم‌ و امثال محسن حججي‌ها هستند که خود بايد به عنوان اسوه‌هاي مجاهدت و انقلابي‌گري چراغ راه هدايت نسل فرداي اين سرزمين باشند.
5ـ تشييع پيکر مطهر شهدا هر چند در روزگار دفاع مقدس، عاملي حيات‌بخش براي ايجاد معنويت و حماسه در شهر بود، اما اين حيات‌بخشي به زمان جنگ منحصر نماند. بخشي از شهدا مانده بودند تا داستان زنجيره‌وار شهادت همچنان ادامه يابد و رگ‌هاي شهر در زمستان بي‌تفاوتي و روزمر‌گي و عافيت‌طلبي نخشکد! و همين بود که کشف تدريجي پيکر مطهر شهدا و تشييع آنان در سراسر کشور در سال‌هاي اخير هر چند وقت يک بار، بار ديگر فرصتي براي آشنايي نسل جديد با فرهنگ جهاد و شهادت را فراهم آورد. در اين ميان گل سر سبد شهيدان و غزل عاشقانه شهادت به شهداي گمنامي تعلق داشت که نشان در بي‌نشاني داشتند و براي اهل معنا به نماد آزادگي و بريدن از همه تعلقات بدل شده‌اند. در ادامه آنگاه که اين تشييع‌ها به تدفين آنان در برخي از مراکز شهري انجاميد و با وجود تلاش‌هاي ناجوانمردانه دشمنان فرهنگ شهادت، شهدا به ميانه زندگي مردم آمدند، باز هم بستر مناسب‌تري براي انس با ايشان فراهم آمد و بی‌شک هيچ شهيد مدافع حرمي نيست که در تشييع جنازه شهيدي شرکت نکرده باشد و در پاي تابوت شهید گمنامي نگريسته و عهد تازه نکرده باشد!
6ـ به یقین آميختن مفاهيم متعالي با هنر، يکي از رازهاي ماندگاري و جاودانگي است و اگر هنرِ هنرمند در خدمت انديشه‌هاي متعالي قرار گيرد، مي‌تواند ارزش‌ها را به گفتماني فراگير و ماندگار بدل کند. به اطمینان می‌توان گفت در ميان عوامل مؤثر در انتقال فرهنگ جهاد و شهادت به نسل امروز مجموعه فعاليت‌هاي هنري انجام شده، يکي از مهم‌ترين عوامل به شمار مي‌آيد. برگزاري جشنواره‌ها، نمايشگاه‌هاي هنري و شب‌هاي خاطره و... و توليد هزاران اثر هنري در قالب فيلم، موسيقي، ترانه، سرود، مداحي، شعر، داستان، رمان، نمايش، نقاشي، خطاطي، عکس و... در طول سه دهه اخير با هنرمندی صدها هنرمند متعهد عاملي راهبردي است که موجب شده فرهنگ دفاع مقدس با بهترين و اثرگذارترين شيوه به نسل جديد انتقال يابد. 
آثار ماندگاري سينماي دفاع مقدس همچون؛ «بلمي به سوي ساحل»، «ديده‌بان»، «مهاجر»، «روز سوم» و...، مجموعه خاطرات، داستان‌ها و رمان‌هاي برجسته‌اي چون «دا»، «سفر به گراي 270 درجه»، «نورالدين پسر ايران»، «همپاي صاعقه»، «فرمانده من»، «حرمان هور»، «پايي که جاماند»؛ مجموعه خاطرات «نيمه پنهان ماه» و «اينک شوکران»، و... نواهاي عاشقانه و نغمه‌هاي حماسي آهنگران و کويتي‌پور و فخري؛ شعر و دکلمه‌خواني پرسوز مرحوم آقاسي؛ اشعار قيصر امين‌پور، سلمان هراتي، سيدحسن حسيني، عليرضا قزوه، رضا اسماعيلي، قادر طهماسبي و... و موسيقي‌هاي ماندگاري چون نينوا، از کرخه تا راين و... تنها نمونه‌اي از آثار فرهنگي است که تحت عنوان هنر دفاع مقدس مي‌توان فهرست کرد. در اين ميان بی‌شک عنوان برترين و جاويدان‌ترين اثر هنري دفاع مقدس به مجموعه مستند «روايت فتح» تعلق دارد که با نفس مسيحايي سیدشهیدان اهل قلم سيدمرتضي آويني توليد شد و در طول سال‌هاي پس از جنگ به بهترين نحو نسل‌هاي مختلفي را با تفکر بسيجي و فرهنگ جهاد و شهادت آشنا کرد و هنوز مشاهده تصاوير آن مجدد حس نوستالوژيک همه آنهايي که با دوران دفاع مقدس سر و سرّي دارند را برمي‌انگيزاند!
7ـ نهادهاي انقلابي در طول سال‌هاي اخير مسئولان خطير هدايت کلي و پشتيباني برنامه‌هاي مختلف فرهنگي در عرصه دفاع مقدس را بر عهده داشته‌اند. برنامه‌هايي که هرچند با تغيير دولت‌ها و ميزان حمايت مادي و معنوي آنان تغيير کرده است؛ اما با پشتکار و اراده دلسوزان اين نهادها اعم از سپاه، ارتش و بسيج، رسانه ملي، ديگر مجموعه‌هاي متولي فرهنگ... تداوم يافته است و به یقین با عدم نقش‌آفريني اين مجموعه‌ها امروز در وضعيت ديگري قرار داشتيم. اين تعريف به معنای ناديده گرفتن آسيب‌ها و ضعف‌ها نيست؛ بلکه اشاره به نيمه پر ليواني است که از آن مي‌توان به يکي از عوامل مؤثر انتقال فرهنگ جهاد و شهادت به نسل امروز ياد کرد.
8ـ اما از نقش مهم و مؤثر مجموعه‌هاي خودجوش مردمي که در ذيل گفتمان «آتش به اختيار» در طول سال‌هاي اخير فعاليت کرده‌اند نمي‌توان گذشت. اين مجموعه‌ها که تنها با اراده‌هاي بلند و روحيه‌هاي انقلابي و خوشفکري و تدبير متوليان آن (که اغلب از رزمندگان دفاع مقدس بوده‌اند) در طول اين سال‌ها با کمترين امکانات و حمايت‌ها اداره شده است، تأثیر بسزایی بر عمومي کردن فرهنگ جهاد و شهادت داشته و اقداماتي را به ثمر رسانده‌اند که بی‌شک نهادهاي رسمي و دولتي از تحقق آن ناتوانند! هيئات مذهبي و مساجد را نيز در ذيل اين مجموعه‌هاي فرهنگي خودجوش بايد تعريف کرد که مؤثرترین تأثیر را بر تربيت «مستمر» جوانان انقلابي امروز دارند و پشتوانه معنوي و رشد و نمو هر يک از رزمندگان و شهداي مدافع حرم را بايد در همین مساجد و هيئات مذهبي دنبال کرد.
9ـ حقيقت آن است که در رأس همه فعاليت‌هاي رسمي و غير رسمي انجام شده براي حفظ و تداوم و بسط و گسترش فرهنگ جهاد و شهادت و انتقال آن به نسل جوان امروز، رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي قرار دارد که خود در دوران دفاع مقدس از نزديک دستي بر آتش داشته و با شهدا و مجاهدان راه حق انيس و همدم بوده و نشان افتخار جانبازي را نيز دارد. به جرئت مي‌توان گفت در طول سه دهه اخير اثرگذارترين و بيشترين تلاش در اين عرصه به معظم‌له اختصاص يافته و بيشترين حمايت‌ها و هدايت‌ها و عالي‌ترين تعابير و رهنمودها را مي‌توان در بيانات ایشان جست‌وجو کرد. تنها اشاره به ده‌ها تقریظی که امام خامنه‌ای بر کتاب‌ها و رمان‌هاي منتخب دفاع مقدس نوشته‌اند به خوبي حکايت از توجه و عنايت ويژه ایشان به ضرورت توجه به فرهنگ جهاد و شهادت دارد که بايد مشي و مرام ايشان به الگوي همه متوليان عرصه فرهنگ کشور بدل شود.به یقین موارد برشمرده تنها مختصري از حجم بزرگي از تلاش‌هاي مادي و معنوي است که در راستاي انتقال فرهنگ دفاع مقدس به نسل امروز جامعه صورت گرفته است و بسياري از کارها در گمنامي و با نيت‌هاي الهي انجام شده که حساب آن از محاسبات دنيايي خارج است.
سخن پایانی آنکه اين فرهنگ همچنان به مثابه مهم‌ترين عامل تداوم انقلاب اسلامي و موتور حرکت به سمت قله‌هاي تعالي و پيشرفت کشور و رسيدن به حيات طيبه اسلامي بايد در جامعه فراگير شود. اين فرهنگ آنقدر متعالي و جاودان است که براي هميشه تاريخ و در ميان نسل‌هاي مختلف طالب و خريدار خواهد داشت و تلاش دشمنان براي خاموشي نور حق ناکام خواهد ماند. مؤید اين ادعا کلام امام و مقتداي شهيدان حضرت روح‌الله(ره) است که پايان اين نوشتار مزين به تعبير جاودانه ايشان است آنجا که مي‌فرمايند: «... و خدا مي‌داند که راه و رسم شهادت کور شدني نيست و اين ملت‌ها و آيندگان هستند آنجا که به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود و همين تربت پاک شهيدان است که تا قيامت‌ مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشّفاء آزادگان خواهد بود.»