جواد منصوري/«کتاب» به معنای نوشتهای که به حسب متعارف با قلم نگارش مییابد، شایعترین پدیده نوشتاری است که بشر از آن استفاده میکند و در ترويج آثار علميـ فرهنگي شيعه نقش عمدهای دارد. در بين انواع و اقسام نوشتار، اين وجه مشترك وجود دارد كه اگر نوشتهاي در مقام بيان امر مهم، اقامه دليل، ارائه سند و از اين قبيل باشد، بايد متقن، قطعي و روشن باشد. در طول تاريخ در ميان مكتوبات و بيانات رسيده به ما، پس از ثقل اكبر، كلامي مهم و گرانبهاتر از بیانات ائمه معصوم(عليهمالسلام) وجود ندارد که بخشی از آن به شرح زندگانی ایشان و اتفاقات پیرامونی آن مرتبط است. به ویژه جریان قیام عاشورا در کنار بعثت نبوی که آغاز حدوث اسلام است، از مهمترین رخدادها و به تعبیری علت بقای این دین خاتم بوده و جایگاه و اهمیت بالایی دارد. بنابر روایت معروف «نفسالمهموم» (آه اندوهناک به یاد ستمهایی که بر ما روا رفته، تسبیح و عبادت است) كه امام معصوم(ع) در پایان كلام خویش میفرمایند: «باید این حدیث به آب طلا نوشته شود» (مفید: 338/ طوسی، 1414ق: 115، ح 178)، شاید بتوان گفت این چنین روایاتی در کنار ضرورت و اهمیت کتابت، در شکلگیری مصنفاتی، چون کتب «مقتل» مؤثر بوده است. کتابشناس مشهور شیعه، شیخآقا بزرگ تهرانی بیش از هفتاد کتاب را با همین عنوان نام میبرد که فقط به حادثه کربلا مربوط میشود. (تهرانی، 1403ق: 22ـ21 ) افزون بر منابع خاص كتابشناسي، همچون الفهرست ابن نديم، كشفالاستار عن وجهالكتب والأسفار، الذريعه الي تصانيفالشيعه و فهرست كتابهاي چاپي خانبابا مُشار، كه در آن آثاري را نام برده است كه به زندگاني درخشان پيامبر اعظم و ائمه اطهار(عليهمالسلام) مربوط میشود، كتابنامهها و كتابشناسيهاي مستقلي درباره ايشان تهيه و چاپ شده است؛ مانند كتابنامههاي آقاي رضا استادي در كتاب چهل مقاله يا ديگر كتب وي. يا كتاب «كتابشناسي اهل بيت(عليهمالسلام)» نوشته آقاي ناصرالدين انصاريقمي که بيش از 1600 عنوان كتاب را درباره ائمه اطهار معرفی کرده است؛ البته كتابشناسيهاي پيامبر اكرم(ص)، اميرالمؤمنين علی(ع)، حضرت فاطمه، امام حسين و امام عصر(عليهمالسلام) در اين كتاب نيامده و علت آن كثرت منابع و تعدد كتابنامههايي است كه در اين زمينه به رشته تحرير در آمده است؛ براي نمونه ميتوان از كتاب گسترده «معجم ما كتب عنالرسول و اهل بيت» نوشته عبدالجبار الرفاعي با مجلدهاي بسيار نام برد.
در یک تقسیمبندی میتوان همه کتب مربوط به ائمه معصوم(ع) و حوادث پيراموني ايشان را به انواع زیر فهرست کرد:
ـ زندگینامه و شرح حال آنان و تحلیل حوادث زندگي ايشان؛
ـ مقتل و جریانهای ریز وقايع؛
ـ تحقيقات و تأليفات مستشرقان درباره ائمه معصوم(ع)؛
ـ منابع مربوط به جغرافياي محل ولادت و شهادت يا وفات و سابقهاش؛
ـ کتب مربوط به بناي حرمها و تحولات ساختماني عتبات عاليات؛
ـ کتابهاي مربوط به مشروعيت داشتن يا نداشتن گريه، نوحه، عزاداري، مراسم سنتي، توسل و... (چه ازسوي خودِ شيعه يا ديگران)؛
ـ مجموعههاي شعري مربوط به ائمه معصوم(ع) مرتبط با حوادث زندگي ايشان، مانند واقعه عاشورا؛
ـ مجموعه نوحههاي سينهزني و مجموعه متن تعزيهها و شبيهخواني؛
ـ کتابهاي معرفي اصحاب ائمه معصوم(ع) به صورت مجموعهاي یا کتابهاي تکنگاري درباره بزرگان و قهرمانان پيراموني (برای نمونه در واقعه عاشورا، همچون ابوالفضل، علياکبر، مسلم، زينب و...)؛
ـ کتابهاي تکنگاري مربوط به ياران برجسته ائمه معصوم(ع) (در عاشورا، مانند حبيب، حرّ، زهير و...)؛
ـ مجموعههايي که سخنان و خطبههاي اهلبيت(عليهمالسلام) را گردآوري کرده است (مانند موسوعة کلمات الامام الحسين)
به طور کلی، باید گفت در طول زمان در این موضوع گسترهای با ادبیات خاص و آييني شکل گرفته است که مقصود از آن «مجموعه آثاری است که در قالبهای مختلف ادبی و هنری، بر محور وقايع زندگاني ائمه معصوم(عليهمالسلام)، در طول چهارده قرن پدید آمده است. این آثار، شامل شعر و مرثیه، نوحه و تعزیه، مقتل و مصیبتنامه، نمایشنامه و فیلمنامه، داستان، عکس و اسلاید، کتب و مقالات و نثرهای ادبی، شرح حالِ قهرمانان پيراموني، تابلوها، طرحها، پوسترها، ماکت و... میتواند باشد». (محدثی، 1386: 42) همه اینها اگر برگرفته از همان مصنفات و مقاتل قدیمی معتبر باشد، محتوا و پیام اهل بيت(عليهمالسلام) را درست ارائه میکند و در ایجاد آثاری ماندگار قدم برمیدارد. افزون بر ضرورت بحث و بررسی چنين آثاري و مسئولیت جامعه علمی در ارائه این مباحث، بايد توجه و تأمل داشت كه «بینش نتايج» این کتب و محصولات، بسيار مهم و گواه محکمی بر اهمیت و خطیر بودن اين موضوع است و سرچشمه بسياري از اشكالات و آسيبها و برخي رفتارها و باورهاي نادرست در مراسمات مذهبي از منابع مكتوب است. چنانكه مرحوم محقق علامه عسكري نظير آن را در برخي منابع اهل عامّه بيان ميكنند و در مقدمه كتاب «يكصدوپنجاه صحابي ساختگي» از گنجانيده شدن احاديث ساختگي در مشهورترين كتابهاي حديث صحيح و تفسيرهاي معتبر و سيره و تاريخهاي موثق ميگويند كه موجب انحراف و بدآموزي انسانها شده تا آنجا كه خدا را جسمي مرئي و پيامبر خدا را مردي شهوتران و قرآن را ناقص و قابل دستبرد نشان داده است. ايشان پس از اين تذكرات، دعا و مسئلت میکنند:
«بار خدايا! چه بايد كرد و چه ميتوان كرد با هزاران دروغها و افسانههاي باور شده مسلمانان؟ مسلمانان بيش از هزار سال است كه با اين افسانهها خو گرفته و معتقد شده و آنها را حديث صحيح اسلام و... تاريخ موثق اسلام پنداشتهاند و به همين سبب اسلام صحيح را نشناختهاند! خداوندا! آيا ميتوان حقايق تحريف شده را پس از چهارده قرن آشكار ساخت؟...». (عسكري، سردارنيا، بيتا: ۲۶ـ۱) اين خطر براي منابع و فرهنگ شيعه و به ویژه منابع مكتوب محل بحث و ادبيات آييني بسيار محتملتر است و متأسفانه تحريفات و نگاشتههايي وجود دارد كه از آن در بين مردم و برخي خواص نيز سرايت کرده و شايع شده و گاه به باور تبدیل شده است و آثار آن در مراسمهاي مذهبي مشاهده ميشود.
البته در مقابل آن، دانشمندان در اين زمينه به ویژه درباره جريان عاشورا كارهاي ارزشمندي انجام دادهاند؛ نظير آثار معاصر كتابهاي حماسه حسيني، الصحيح من مقتل سيدالشهداء و اصحابه، مقتل جامع سيدالشهداء، پژوهشي در مقتلهاي فارسي يا مقالاتي با عناويني، چون سيري در مقتلنويسي و تاريخنگاري معصومين و تحريفشناسي تاريخ، از اين قبيل است. در اين عرصه بعضي به كار مأخذشناسي تاريخِ يك يا برخي از ائمه معصوم(ع) پرداختند. براي نمونه، در مأخذشناسي تاريخ امام حسين(ع) در كتابشناسي توصيفيـ انتقادي پيرامون تحريفهاي عاشورا، كتب را به دو دسته كتابهاي تحريفساز و كتابهاي تحريفستيز تقسيم کردند. در دسته اول آثاري، مانند مقتلالحسين منسوب به ابومخنف، كتاب نورالعين، روضهالشهداء، اسرارالشهاده، الدمعه الساكبه و در دسته دوم كتبي، مانند لؤلؤ و مرجان، ثوره التنزيه و حماسه حسيني قرار دارد (صحتي سردرودي، 1385: ۱۱۴ـ۶۲) يا آثار موجود درباره اين امام(ع) و جريان عاشورا را به مصادر قابل اعتماد يا غير قابل اعتماد يا مصادر را از نظر زماني تقسيم کردند. (محمدي ريشهري، 1390: ۵۱ـ۲۴)
با وجود این، به نظر در بررسي و ارائه نظر بايد مواردي، چون مبنامندي، داشتن بازشناختي صحيح از مسائل در اين زمينه و ساختاردهي ادبيات آييني بيش از پيش لحاظ شود. كه حتي اين شاخصهها در منابع قديمي نيز بايد مدنظر قرار گیرند؛ نظير مسئله «غلو» كه گاه در تعيين مصاديق آن اشتباه صورت گرفته است و حتي به اين امر برخي از دانشمندان تذكر داده و تصريح کردهاند و براي اين نظر خويش دلايل محكمي ارائه ميکنند که «نميتوان به هرچه كه گزارشگران تاريخ يا ملل و نحلنويسان نقل كردهاند، اعتماد كرد و هر كس يا هر گروهي را كه آنها غالي ناميدهاند، اهل غلوّ دانست». (جواديآملي، 1389: ۲۸۵ـ۶)
از اين رو، دقت لازم و كار تحقيقي، موضوع محوري، توجه به مباني و ايجاد فضايي مستقل در ارائه و بررسي منابع مكتوب لازم و بايسته است و اهميت و جايگاه كتاب در اين عرصه روشنتر ميشود.